پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 94 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    799MB
    16 دقیقه
  • فایل صوتی پس کِی به خواسته ام می رسم؟!
    13MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

3062 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امین آرام گفته:
    مدت عضویت: 3852 روز

    به نام خدا

    با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عباس منش

    با شناختی که من از خودم دارم میدانم که من از محیطی که در آن قرار دارم بسیار زیاد تاثیر میگیرم و ناخودآگاه افکار و رفتارم مانند افرادی میشود که بیشتر با آنها هستم. اگر هر خصوصیتی داشته باشند من هم آن را کسب میکنم. پس باید با افراد مثبت و موفق معاشرت کنم.

    ورودی دیگر میتواند احساسات من باشد مانند بینایی و شنوایی که اگر من آنها را در معرض اطلاعات مثبت قرار دهم افکار من هم مثبت میشوند و اگر در معرض اطلاعات منفی قرارشان دهم مانند فیلم ها و اخبار منفی ، افکارم منفی خواهد شد.

    البته پس سالهای زیادی که من خودم را از هر جهت در معرض منفی ها قرار داده ام خودبخود سیستم فکر من منفی کار میکند و خودبخود منفی ها را برای من تولید میکند و من باید علاوه بر اینکه خودم را در معرض عوامل خارجی مثبت قرار میدهم باید با نوشتن و مراقبه افکار منفی گذشته را با افکار و باورهای مثبت عوض کنم و این فرایند نیاز به زمان و تلاش پشتکار دارد.

    فکری که طی سالیان زیادی منفی ها را روی خودش نصب کرده، یکشبه و یکروزه مثبت نخواهد شد و با صبر و مداومت موفق میشوم.

    متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    ویدا گوهری گفته:
    مدت عضویت: 2796 روز

    باسلام بعداز آشنایی با سایت وگروه عزیز استاد عباس منش وگوش کردن به فایل ها تغییراتی در من صورت گرفت .

    مهمترین آن توانستن تغییر باورها بود چیزی که سالها دنبالش بودم ودغدغه ذهنی من بود

    ومورد بعدی خارج از شرایط امن و ایدآل (البته به ظاهر)زندگی ام برای حرکت در مسیر اهدافم که همیشه صدایش درگوشم نجوا میکرد و همیشه از من درخواست هدایت داشت

    سپاسگزارم از خدای مهربانم و استاد عزیز وهمراهان گرامی .به امید تغییرات مثبت و باورهای جذاب زندگی هممون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    پیمان مظفری گفته:
    مدت عضویت: 3963 روز

    سلام

    زمانیکه خودمون شدیم

    زمانیکه به کار خودمون چسبیدیم و دست برداشتیم از اینکه دیگران چه هستن و چه میکنن

    زمانیکه ازجو فرهیختگی بیایم بیرون

    زمانیکه آدمهاروپیامبر و پیغمبر نکنیم

    زمانیکه از راهنماییهای درونیمون استفاده کنیم

    زمانیکه در مقابل اتفاقات تسلیم باشیم و رضا به داده بدهیم

    زمانیکه تلاشهایمان را هرشب چک کنیم

    زمانیکه برای تلاشهایمان هدفی مشخص باشه خواسته ای که بخوایم ازته دل بهش برسیم همون خواسته ای که وقتی بهش فکر میکنم احساس خوب و جلو برنده رو میده

    خیلی چیزها که از خودمون شروع میشه فقط ی نگاه به خودمون بنویس تا معجزه ها رو ببینی قلم بردار…

    دستان خدا همراهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    به رویاهایت باور داشته باش گفته:
    مدت عضویت: 3099 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و تمامی اعضای گروه تحقیقاتی عباس منش

    چند تا پیشنهاد دارم که میتونه تمرکز ما را بگذاره روی چیزهایی که می‌خواهیم،روی افکار مثبت:

    1_مشخص کردن دقیق خواسته :بسیاری از ما فقط داریم مثل همیشه ادامه می‌دیم یعنی اصلا معلوم نیست ما خواسته مان دقیقا چیه یعنی ما نمی آییم بگیم ما چقدر پول و درآمد مثلاً امسال و یا این ماه می‌خواهیم داشته باشیم، می خواهیم با چه افرادی باشیم ،می خواهیم چه تجربه ای جدید و متفاوت و قدرتمند را در یک مدت معلوم داشته باشیم، یعنی ما فقط به خاطر ترس هامون ترس از اینکه نتونیم انجامش بدیم و بریم دنبالش و اینا دقیقا خواستمونو واضح و مشخص به جهان اعلام نمی‌کنیم ماوقتی که میدونیم شرایط و اتفاقات زندگی ما به خاطر درخواست ها و فرکانس‌هایی هست که فرستاده ایم و جهان بر اساس این فرکانسها زمینه‌ها را برای تجلی درخواست ما فراهم میکند، پس وقتی دقیقا نگی که چی میخوای حالا در هر جنبه ای ،کاری که جهان میکنه بر طبق باورهای قبلی ات اتفاقات را به وجود میاره یعنی روزهای مشابه با روز های قبلی تکرار می شوند

    حالا چه ارتباطی داره؟ وقتی دقیق و واضح مشخص نکردی خواسته ات را یعنی تو قراره شرایطی که تا به حال تجربه کردی را دوباره تجربه کنی و از نظر تو اونا نا خواسته اند و این یعنی تو باز تمرکز کردی روی نا خواسته ها و نکات ناخواسته و منفی که باز همان شرایط برایت تکرار شدند، یعنی ناخودآگاه دوباره رفتی روی تمرکز بر نکات منفی و نا خواسته ها و گرنه شرایط طور دیگری رقم می‌خورد و اتفاقی که می‌افتد،

    این است که وقتی دقیق مشخص کردی خواسته ات را ، اولین اتفاق این است که احساس خوبی پیدا میکنی از اینکه میدونی دقیقا چی می‌خواهی ثانیا چون خواسته ات معلومه پس هی تو ذهنته که چه کار کنی و چه اقداماتی انجام بدی برای رسیدن به آن خواسته این یعنی ورودی های مناسب داری میدی به ذهنت،ثالثا چون جهان دقیقاً میدونه تو چی می‌خواهی مسیرهایی رو میاره که تو به این خواسته آروم آروم برسی یعنی جهان هم کمک میکنه و با الهامات تو را در مسیر ورودی های مناسب بیشتری قرار میده ،وقتی که مسیر درست را انتخاب میکنی جهان هم کمک میکنه و مسیرهای درست بیشتری میاره و یعنی ورودی های مناسب بیشتر یعنی نتایج خوب بیشتر و وقتی مسیر مخالف با جهان هستی را انتخاب میکنی ،حتی جهان هم کمک میکنه که تو بیشتر وارد این مسیرها بشی و ورودی‌های نامناسب بیشتری داشته باشی در هردوصورت جهان مطیع فرمان توست. جان کلام اینکه وقتی واضح و مشخص به جهان اعلام نکردید که چه می‌خواهید ذهن کار خودشو میکنه و اساسا تمرکز می‌کنه روی نا خواسته ها و دادن ورودی های نامناسب چون قانون ذهن است که راحت طلبه و دوست داره خودشو تو سختی نندازه و نخواهد کاری مخالف با عادت های قبلی خودش انجام بدهد،ولی با مشخص کردن دقیق خواسته ذهن به چالش می افتد که فکری به حال خواسته تو بکند. من چند تا کار برای اینکه این خواسته را فراموش نکنم انجام میدم خوب چون باید مرور کنید خواسته را وهی تو ارتعاش خواسته خود را نگه دارید تا خلق بشه و با یک بار مشخص کردن و رفتن نمیشه این قدم اوله .ولی من تجربه ای که به دست آوردم وکاری که انجام می‌دهم تو ارتعاش این خواسته بمونم اینه که برای درآمد این ماهم

    اومدم و اولا دقیق نوشتم من این ماه می خواهم این قدر درآمد خالص داشته باشم و امدم و روی یک اسکناس این مبلغ را نوشتم و زدم به دیوار خونه ام و هر وقت که میبینم اونویاد خواسته ام می افتم وکار دومم این است که دقایقی برایش تجسم انجام می دهم و فکر می کنم آخر ماه تو حسابمه و دقیقا موجودی گرفتم و نوشته قابل برداشت آن مبلغ دلخواهم و نیز به مسیرهایی که من رو به خواسته ام برسونه.الان بعد نوشتن اسکناس و خواسته ام من اتفاقی با فردی آشنا شدم و ایشان جایی را برایم معرفی کردند که من مواد اولیه ای که برای کارهایم می خواهم را از آنجا تهیه کنم که هم ارزان است و هم نزدیک و نیز کارهامو توکانال خودش گذاشت و نیز فردی را که تو کار من سالهاست فعالیت داره رو و معروفه و از همه جا مشتری داره را معرفی کرد و من باهاش آشنا شدم و دارم یه عالمه راهنمایی خیلی خوب که ماه‌ها طول می‌کشید من به این نتایج برسم

    را از ایشان دریافت می‌کنم و با هم ارتباط خوبی برقرار کرده ایم که ادامه داره حتی منو تو گروهی گذاشت که تبلیغ رایگان داشت و باز لینکموگذاشتم و یک فرصت دیگه برای تبلیغ شد و چند نفر دیگه که تو کار من هستند و با سابقه طولانی و باهاشون تازگی ها آشنا شدم چقدر من دارم از آنها راهنمایی می‌گیرم و تجربه هاشان را به من می‌گویند خدا شاهده حتی یک بار هم نشده بگن که چرا بگیم تو رقیب هستی و این حرفها برعکس خیلی استقبال و تشویق کردند و این کار خداست که دل همه رو برات نرم می کنه تو باید به خواسته ات برسی وقتی خالصانه براش قدم برمی‌داری و همه اینها و البته باز هستند که زیاد میشه بگم فقط من چند روزه که نمیگم صددرصد ولی در حدی خواستم که ورودی‌ها مو انتخاب کنم و به خودم یادآوری کنم جهان بین خواسته و ناخواسته من تفاوتی قائل نیست و به هر کدام تمرکز کنم آن را گسترش می‌دهد پس بیام و روی چیزهایی که می‌خواهم تمرکز کنم.

    و کار دیگری که می کنم سپاسگزاری هست و همیشه من میروم در یک منطقه ای که پر از درختان میوه است وخانه های ویلایی داره تنهایی آنجا به یاد می‌آورم نشانه هایی که آمدند، داشته هام رو ،تغییرهایی که کردم و ازشون سپاسگزار خداوند می شوم و این انگیزه ای بزرگ میشه برای من برای اینکه تمام روز تو احساس خوب بمونم

    و یک الهام بزرگ که فقط طول روز ورودی های مناسب را با تمرکز بر خواسته هایم به ذهنم بدهم. 2_شناخت :همه می‌دانیم که انرژی حاکم بر جهان مثبت است و این جهان اساسش برپایه نکات مثبت و زیبایی ها آفریده شده و ما هم جزئی از این انرژی هستیم، در واقع واقعیت ما ،درون ما و فطرت ما مثبت و زیباست پس چرا ما از واقعیت خودمان دور می‌شویم ؟چون ما در این تجربه زندگی و دیدن و شنیدن کمبودها و نازیبایی ها از شناختی که از واقعیت ثابت جهان داریم دور می‌شویم ،از شناختی که از خود واقعی مان که جزئی از واقعیت ثابت جهان هست دور می‌شویم و بعد تمرکز ها میره روی چیزهای غیر واقعی مثل کمبود ،خشم ،دزدی ،نگرانی‌ها ،ناامیدی ،در واقع ما وقتی مصمم می‌شویم که روی خواسته ها تمرکز کنیم که به خودشناسی عمیق و مناسبی برسیم، این خودشناسی میتونه شناخت بهتر ثروت باشد،

    چون وقتی که تو میری و در مورد ثروت شناخت پیدا می کنی و به قول قران در آن موضوع رسوخ می‌کنی در واقع تو داری خودت را در مورد آن موضوع مطالعه می‌کنی ،داری در مورد آن موضوع به واقعیت ثابتی که هست (که ثروت همیشه هست ولی فقط غیر واقعیه و ساختگی) و در درونت وجود داره می رسی، وقتی تفاوت فقر و ثروت را فهمیدی و عمیقاً درک کردی تو اینجا تصمیم می‌گیری که انتخاب مناسبی انجام بدی و قطعاً ثروت را انتخاب میکنی که با تو هماهنگ است و در هر موضوعی همینطور و در کل ما اگر در مورد رفتارهایی که در طول روز انجام می دهیم در برخوردها ،در تنهایی ها ،در ترس ها و ناامیدی ها در هر جنبه ای بیاییم و در آن مورد بیشتر مطالعه کنیم خودمان را به یک شناخت می‌رسیم که اگر بیایم به دنبال راهکاری باشیم که این رفتار ناخواسته را از ما سریع دور کنه ،و ما اون هماهنگی با خود واقعی همواره داشته باشیم و زمان رو بزاریم روی چیزهایی که می خواهیم و

    باید این را باور کنیم که خداوند بی نهایت مسیر زیبا و درست دارد که به ما نشان بدهد و ما جایگزین رفتارهای قبلی که ناخواسته بیشتری رو می‌آورند کنیم و درست یعنی اینکه هماهنگ با انرژی مثبت جهان که به ما پیشرفت بدهد جلو ببره و ما را قوی تر کنه و نزدیک تر به خود واقعی یعنی ما وقتی به شناخت مناسبی از خود وخواسته ها و رفتارهای مان می‌رسیم یک آرامشی ما را فرا می گیرد که ما خیلی با بکار بردن عقل و نه از روی احساسات وجاهلانه ،همواره مسیرهای مناسب ومثبتی را انتخاب می کنیم و آنها را گسترش می دهیم .مثال اینکه همه ما دیده ایم که یک فردی که سالها اعتیاد را تجربه کرده و الان راه سلامت رو در پیش گرفته به فردی که تازه وارده این وضعیت شده است می خواهد یک نصیحت یاکمکی کند دقت کرده اید با چه قدرت ایمان و آرامش و شناختی می‌گوید راهی که تو داری میری رو من رفتم تا تهش هیچی نداشت، گشتم نبود نگرد نیست .چرا واقعا این فرد رفتاری راکه خود سال‌ها با تمام اهتمام انجام می‌داده الان چنین دیدگاه متفاوتی داره ازش و مسیر درست آن را انتخاب کرده چون آن تجربه باعث شده رسوخ کنه تو دل این مسیر و بداند که چی داره برای دادن وچی نداره و فهمیده که فقط همه چیز را ازش میگیره و ول کرده و آن شناخت که از مسیر پیش رو پیدا کرده باعث شده که با مسیر مناسبی جایگزین کنه.

    من الان یکی دو مورد از رفتارهایی که بیشتر وقتم رو به هدر می دادند و من را روی نا خواسته هام می‌بردند را در مورد آنها نشستم و بیشتر با خودم بررسی شان کردم از احساسی که در من پدید می‌آورند ،از شرایط و اتفاقاتی که برایم رقم می زنند، از تاثیری که روی باورهایم دارند ،از تاثیری که روی ارتباط با خدا و هماهنگی من می ذارند و آمدم ونوشتم معایب دنبال کردن آنها ومزایای دنبال نکردن آنها و هر روز چند بار با خودم مرور می کنم و به جرات میگم که خداوند مسیرهای جایگزین و درست آنها را به من نشان داده ومن خیلی ازشون دارم فاصله میگیرم و بیشتر به هماهنگی با خودم نزدیک‌تر می‌شوم و این وقت رو دارم میزارم روی خواسته هام و این مسیر خیلی روند خوب و رو به جلویی داره.

    3_ و موضوعی که خود شناسی می‌تواند به ما بدهد قدرت تصمیم‌گیری ما را بالا میبرد وقتی خودت و خواسته ات را بشناسی به حتم سریع برایش تصمیم‌میگیری و در واقع می‌پذیری که پای تصمیمت باشی. چه ارتباطی دارد؟ از این جهت که ما وقتی نتونیم تصمیم بگیریم که مثلا برم بیزنس شخصی خودم را بزنم یا همان کارمند بمانم،ازدواج کنم یا نکنم ،درسموادامه بدم یا ندم، در واقع ما وقتی مرددیم بین دو عمل و نمیتونیم تصمیم بگیریم ،داریم قسمتی از انرژی مان را صرف ناخواسته مان می کنیم و این باعث ورود تردید بیشتر به ما میشه و این یعنی تمرکز بر روی ناخواسته ولی وقتی تصمیم گرفته بشه حالا چه اشتباه و چه درست انرژی هایی که این تردید پراکنده کرده بودند برمی‌گردد و تو می‌توانی همه را بگذاری روی مسیری که انتخاب کردی وخواسته ات است ،یعنی تو تونستی خیلی بیشترچیزهایی که می خواهی را وارد زندگی کنی و بیشتر، توجهتو بدی به نکات مثبت و موضوعات مثبت. و تجربه ای که از تصمیماتم دارم حاکی از اینه که من انرژی‌هام رفته روی خواسته هام و حرکت کردم به سمت جلو. مثل من یکبار برای همیشه تصمیم گرفتم که دیگه ادامه تحصیل ندم من که فقط درس را تنها راه می دانستم، یکبار برای همیشه تصمیم گرفتم از جایی که زندگی می کردم برم به موقعیت بهتر و سریع این کار را کردم و الان چقدر از جایی که رفتم راضی ام و چقدر افراد وشرایط متفاوتی و بهتری را دارم تجربه می‌کنم و می‌بینم ،یکبار برای همیشه تصمیم گرفتم تمام آن افرادی که قبلا توی زندگیم بودند را و با من هماهنگ نبودند را رها کنم حالا می‌خواهند خوب باشند یا بد همه آنها را رها کردم الان چقدر راضیم از این کارم ،یکبار برای همیشه تصمیم گرفتم قرص و دارو را کنار بگذارم منی که تنها راه درمان را قرص می دانستم و در حالی که از آنها متنفر بودم ولی الان حالم چقدر خوبه که دیگه نمیبینمش.

    کلام آخر اینکه همه این تصمیمات باعث شدند من فقط تمام تمرکز و انرژیمو بذارم روی چیزهایی که می خوام و ورودی ها و نکات مثبت را در زندگی ام اشاعه بدهم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    محمد موسی زاده گفته:
    مدت عضویت: 3561 روز

    سلام دوستان عزیزم امیدوارم که الان هموتن عالی باشیددد

    تنها چیزی که باعث شد من براتون الان بنویسم این بود که همین الان یه خبر خیلی خوب شنیدم که دوست داشتم با شما به اشتراک بذارم اونم اینکه من مربی مهارت های زندگی بچه های کار هستم و طی چند جلسه اخیر سعی کردم آموزه های استاد عزیزم رو به بچه هام آموزش بدم اولین جلسه ای که شروع کردم به آموزش بچه هام تمرکز بر نکات مثبت رو باهاشون کار کردم و ازشون پرسیدم که چی بیشتر از همه ناراحتتون میکنه و بهش فکر میکنید یکی از بچه ها گفتش که همسایه بغلیشون دارن ساخت و ساز میکنن و خونه ما سر و صدا هستش و من ناراحتم و من بهش گفتم تمرکزت رو از اون موضوع بردار و به این فکر کن که دیگه سر و صدایی نیست زیاد باورش نکرد ولی بهش گفتم اینو چند روز اجرا کن ضرر نداره اگه دوس نداشتی بعدش دیگه هر کار خودت خواستی بکن کلاس تموم شد و من 6 روز بعد یعنی امروز همین ساعت بهش زنگ زدم و میخواستم بگم که جلسه بعد تشکیل نمیشه کلاس در ادامه صحبتام پرسیدم که راستی تمرین رو انجام دادی آقا ابولفضل تو جواب گفتش که اره اون سر و صداها دیگه نیستش همینجوری ماتم موند و بهش گفتم آفرین عزیزم کارت عالی بود و باهاش خداحافظی کردم و سریع رفتم و تو گروه یک نفرم به اسم “موفقیت های روزانم” یادداشتش کردم و همین باعث شد بیام و براتون بنویسم.

    در ادامه میخوام در مورد خودم بگم دو ساله عضو خانواده استاد هستم ولی حدود یک ماه هستش که دارم رو صحبتای استاد گوش میکنم و تو این مدت نتایجی که گرفتم خیلی خوب میده هنوز به آرزوهام نرسیدم ولی الان خوشحال ترم و اتفاقات خیلی خوبی برام میوفته و کاملا حس میکنم خیلی چیزا تغییر کردم،

    در مورد اینکه چقدر طول میکشه که به آرزوهاموم برسیم من فکر میکنم بزرگترین عاملی که باعث میشه طول بکشه ترس هستش دوستان ، یعنی شاید شما اون اتفاق قشنگ زندگیتون رو هم تصور کردید و هم باور کردید ولی این نکته ترس باعث شده که کارهارو به تعویق بندازید و باعث بشه دیرتر بهش برسید

    دوستون دارم بهترین هارو برای دوستان میخوام از صمیم قلب???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    Hossein گفته:
    مدت عضویت: 4079 روز

    بنام خدا سلام خدمت همه دوستان و استاد عزیزم من تجربه خودم رو که خیلی به من برای کنترل ورودی های مغز کمک کرده می نویسم امیدوارم برای بقیه دوستان هم مفید باشه 1٫ بامدام گوش دادن به دوره های استاد خیلی احساس خوبی پیدا می کنم، گاهی اوقات که از موضوعی در زندگیم ناراحت و نگران میشم و می بینم فکرم درگیر این موضوعات می شه سریعا به سمت گوشیم میرم و یکی از فایل های استاد رو پلی میکنم و فایل رو ادامه میدم 2٫ با صحبت کردن با خواهر و برادرم درمورد خواسته هایی که درمسیر رسیدن به آنها دارم حرکت می کنم و توضیح دادن درباره قله(مقصد) 3٫ به سایت هایی ک درباره اهدافم مطلب و عکس و دیدگاه های خوبی که افراد گذاشته اند سر میزنم و آنها رو ذخیره می کنم 4٫ با پیاده روی درطبیعت و همزمان گوش دادن به آهنگ تجسمی و تجسم کردن خواسته ام و فایل هایی که با صدای خودم رکورد کردم و همچنین سپاسگذاری بخاطر نعمت و ثروت هایی که در اطرافم مشاهده میکنم به احساس فوق العاده ای میرسم 5٫ وقتی هرروز برای خودت پروژه ایی درجهت خواسته ات ایجاد و خودت رو درگیر انجام دادنش میکنی عملا مشکلات و مسائل ناخواسته ای که بخواد احساست رو بد کنه کمرنگ و کمرنگ تر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    مهدی قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 3997 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام و درود به استاد عزیز و همراهان عزیز که با حضور سبزشان، زیبایی می آفرینند

    خداوند را سپاسگزارم به خاطر نعمتهایش و اینکه در کنار دوستانی با این همه عشق ، هستم

    ما انسانها موجودی الهی هستیم که زندگی مادی را تجربه می‌کنیم و در معرض افکار و باورهای منفی هستیم

    بنابراین برای تقویت روح الهی مان باید از منفی گرایی، قضاوت و سرزنش دیگران پرهیز کنیم.

    همواره سعی کردم و

    یادگرفتم که افکار خود را خوب پرورش دهم و این افکار خوب را ذاتی و درونی کنم.

    یادگرفتم که در مقابل نفرت، محبت کنم تا نفرت، خنثی شود

    یادگرفتم که بر احساسات و افکار خود مسلط شوم.

    یاد گرفتم که با تعبیر و تفسیر متفاوت از اتفاقات زندگی ام، تنش نداشته باشم.

    هر چقدر با خلوص بیشتر با خدا ارتباط برقرار میکنم الهامات بیشتری دریافت میکنم و به نداهای درونی خود اعتماد و از آنها پیروی میکنم.

    برای اینکه ورودی های ذهنم مثبت تر شود و انتخابهای بهتری داشته باشم یاد گرفتم که احساس خود را مثبت و الهی کنم.

    یاد گرفتم وقتی می توانم در احساس خوب بمانم که وابسته و اسیر هیچ کس و هیچ چیز نباشم.

    زمانی که درک کردم مرگ، بعد دیگری از حیات هست و آن را پذیرفتم، ترس را از وجود خودم شستم.

    زمانی که عفو و بخشش ام را بیشتر کردم احساس مثبت و خوب را در خودم تقویت و بهتر کردم و بازخورد مثبت آن را در زندگی ام دیدم.

    یادگرفتم که از مسیر و راه رسیدن به رسالت و اهدافم باید لذت ببرم، بنابراین دیگر نگران نتیجه نبودم و تنش ذهنی ام کمتر شد و هر روز و هر لحظه از زندگی ام لذت میبرم.

    از زمانی که به خدا، کائنات و انسانها که تجلی خدا بر روی زمین هستند عشق بیشتری ورزیدم و خدا را همچون عشق در درونم یافتم، به خروجی های ذهنم توجه بیشتری کردم و با توجه بیشتر این خروجی ها زیباتر شدند ، پس از آن، ورودی های ذهنم نیز زیباتر شدند

    و وقتی در درونم محبت را تقویت کردم دیگر جایی برای نفرت وجود نداشت

    و آنجا که با افکار منفی مواجه میشدم مقاومت نمی کردم چون

    یادگرفته بودم که مثل طبیعت ( آب و باد..) انعطاف پذیر باشم

    و مقاومت کردن یعنی توجه کردن و پذیرفتن آن افکار…

    آگاه شدم به اینکه هر چه بیشتر یاد بگیرم و آموزش مستمر داشته باشم و

    آموزه های ذهنی ام را تقویت و یادگرفته هایم را بروزرسانی و تکرار کنم از گزند افکار منفی در امان خواهم بود

    همانند کامپیوتر و نصب و بروزرسانی آنتی ویروس…

    بنابراین نباید اجازه نصب هر برنامه ای در ذهنمان را بدهیم چه بسا ویروسی در آن نهفته باشد.

    خداوند را به خاطر داشتن شما عزیزان سپاسگزارم.

    استاد عباسمنش بزرگوار و عزیز را به خاطر آموزش هایی که در زندگی ام تاثیر بسزایی داشته و این همه لطف و توجه، سپاسگزارم

    از توجه همه همراهان ممنون و سپاسگزارم.

    از خدای سخاوتمند برای همه مون بهترینا رو آرزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سیدمحمدجواد بلندی گفته:
    مدت عضویت: 3975 روز

    سلام خدمت همگی دوستان ثروتمند این همه نظر نشان از وجود ثروت و فراوانی در دنیاست که این همه انسان هدفمند وجود داره

    از بابت تشکر از استاد مینوسیم حدود سه سالی است که با قوانین آشنا شدم و محصولات زیادی رو هم خریداری کردم قبلا 7 سال عضوی یک انجمنی بودم که الان نمیرم خیلی مباحث موفقیت و کارگاه های خوبی برکزار میشد در یک کلمه جونم رو انجا نجات دادم و ولی آخرش به پوچی و بی هدف رسیده بودم و بزرگترین بی هدف اینکه هدف از بدنیا اومدنت رو ندونی دیگه از زمین و زمان و خدا دلخوری و اونو عامل احساس بدت میدونی خدا رو شکر در حال حاضر هر روز بهتر و بهتر به معنای واقعی میشه میدونی چرا چون من قوانین را یاد گرفتم می فهمم چکار کنم چی میشه و چه اتفاقی میفته و برعکسش چیکار نکنم چه اتفاقی می افته . الان مینویسم چون میدونم چرا مینوسیم میخوام ایمان رو تقویت کنم .

    اول کاری که کردم تلویزیون جمع شده الان هرکی میاد هم نمی پرسه تلویزیون کجاست اگه از ذهن من رد بشه و بخوام یه قیفی بیام طرف میپرسه ولا غیر

    چند سال که صحبت حمله اسراییل به ایران بود من دیگه دیونه شده بود و همش نگران فرزندانم و همسر و خانواده بودم از خواب خوراک افتاده بودم اخبار بیچاره کرده بود الان راحت و آسوده نمیدونم شاید شرایط بدتر هم شده باشد ولی ما در اون فرکانس نیستیم

    انجمن که جونم رو نجات داده به خاطر یکسری دوستان که از جونم بیشتر دوس داشتمشون ولی یه سری حرفهای بد و رفتار که من خوشم نمی اومد ازشون سر میزد کلا کات شد .

    تمام روابطم بازبینی کردم هرکی چیزی و یا درسی برام نداشت فیلتر شد اول باورم میگفت دیگه خیلی مثبت شدی ولی از نظر روحی در سطح فوق العاد ه ای هستم الان میفهمم اون موقع مقاومت میکردم .

    هر روز یکسری عبارات تاکیدی هدف و حال دارم تکرار میکنم و نکته کلیدیش اینکه اول فقط طوطی وار بود نمیفهمیدم و مثل تکلیف انجام میدادم بعدا”‌فهمیدم وقتی تکرار میکنم باید منقلب بشوم و یا حداقل احساس خوب داشته باشم وگرنه اشتباه میکنم

    مثلا وزن کردم کردنم فوتسال رفتم و سلامتی الان برگرفته از همین عبارات تاکیدیه به اینصورت که من تصادف کرده بودم و 8 9 سال بود هر دکتری میرفتم میگفت همین الان باید عمل بشی بعضی روزها با اعصا راه میرفتم ولی جرات عمل نداشتم ولی آرام آرام و با عبارت تاکیدی 15 کیلو وزن کم کردم و الان فوتسال و تی ار ایکس بصورت حرفه ای انجام میدم

    اکثر اوقات هندزفری گوشم هست و کتاب صوتی و فایل های استاد و حتی صدای خودم رو گوش میکنم بجای حرفهای منفی اطرافیانی که در محیط کار و جامعه هستند .

    گفنم مهمترین هدف زندگی که شادی پیدا کردم قبلا فکر میکردم هدف رنج کشیدن و آزمایش . خدا روشکر از سردرگمی نجات پیدا کردم

    قبلا وارد بحث میشدم و خیلی اوقات هیچ علمی به قضیه نداشتم ولی صحبت میکردیم دیگه . آخرشم با احساس بدتر جدا میشدیم

    گاهی شبها بیدار وقتی بیدار میشم آبی بخورم 10 دقیقه ای عبارات تاکیدی میگم قبل از آشنایی با سایت هم چند مورد نتیجه های خوبی گرفته بودم

    یکی دیگر از معجزات عبارت تاکیدی من این بود که شدیدا” گفتگو های درونی مخربی داشتم بعنوان مثال سوار تاکسی میشدم و کسی تو تاکسی نبود اگه به در دل راننده گوش نمیکردم عذاب وجدان میگرفتم یا وقتی با آدمهای کمی بالاتر از خودم قرار داشتم چرت و پرت و دروغ میگفتم که خودی نشان بدم خیلی بالاتر که پیش نمی اومد چون جرات نداشتم اگر پیش اومد سکته میزدم ولی الان همه رو با خودم مساوی میبینم همون لحظه که اونجا هستم هم اگر گفتگوی درونی ام شروع بعه منفی گفتن و تخریب کنه من خودم سریع شروع میکنم به انرژی دادن به خودم و این باعث شده خیلی روابطم عالی شدن و آدم های فوق العاده ایی وارد زندگیم شدن اصلا جالب که بگم دیگه گفتگوی مثبت عادت درونم شده البته هر روز تمرین میکنم جلوی آیینه میرم کلی از خودتم تعریف میکنم اولا خیلی سخت بود الانم بعضی روز سخت ولی انجامش بی نظره احساس بعدش عالیه . من استاد خودآزاری و سرزنش بودم حل شده با خودم آشتی کردم

    این رفتار و عبارت تاکیدی که به خودم میگم بعضی وقتها روزی 30 40 باز میگم تایم های مختلف با هندزفری گوش میکنم اتفاق جالبی که افتاده اینه که من قبلا جرات چند دقیقه تنها شدن با خودم را نداشتم الان ساعتها وقتی لازمه تو دفتر کارم تنها به مطالعه آموزش و کارهام میرسم و با خودم عشق میکنم آدم هم فرکانس باشه حضورش رو قبول میکنم نباشه تنهایی لذت میبرم با عبارت تاکیدی این نتیجه حاصل شده

    ورودی ذهنم در زمانهایی شرایط پیچیده میشه و یا اونی که من میخوام نیست یا زاویه دیدم خوب نیست سریع یه سوال کلیدی از خودم میپرسم الان می چی میخوام . خواسته هام چیه و توی کاغذ یا تو موبایلم مینوسیم معجزه میشه اولیش اینکه سریع احساس ام خوب میشه بعد یواش یواش راه حل ها میاد

    بعضی شبها کلیپ هایی که برای سواحل رویایی و برتر دنیا هستن رو نگاه میکنم و خودم رو انجا میبینم که خیلی کمک کننده و احساسات بینظیری میده

    یه عبارت تاکیدی کمک کننده برای من که خیلی ها رو مقصر میدونستم این که همش به خودم میگم تو مسولی نه پدر و مادرت و نه جامعه ات و غیره معجزه میکنه برای من که قبلا پدرم رو مسئول اتفاقات بد زندگیم میدونستم و جالب اینکه احساس دوستی و شادی نسبت به همه دارم چون فهمیدم کسی در سرنوشت من تاثیر نداره . عبارت تاکیدی من در زمان ومکان درست قرار دارم برای من که همیشه یه چرت ظهر زحرمارمون میشد یا یه عروسی میرفتم احساس میکردم جهان و دنیا رفت من عقب افتاد آب و روی اتش و احساس آرامش شد

    یکی دیگه مدیریت های من این بود دوره هدف گذاری را تو سه ماه آموزش دادم و خیلی اتفاقات خوبی افتاد اولیش این بود که خودم فهمیدم دو تا هدف رو هم زمان دارم دنبال میکنم و هدف فرعی رو جمش کردم .و خیلی موارد دیگر که الان یادم به ذهنم نمیاد یا شایدم عادی شده در هر صورت از همه تشکر میکنم و آرزوی موفقیت برای تمامی اعضاء و تشکر از استاد عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    ربنا القدوس گفته:
    مدت عضویت: 2958 روز

    سلام خدمت استاد گرانقدر و دوستان عزیز

    قبلا که از کسی ناراحت میشدم فکر میکردم رفتار او اشتباه بوده اما الان میدانم که اینطور نیست و این باعث شده به جای اینکه از طرف مقابل ناراحت بشم شروع می کنم به تکرار جملات مثبت و تغییر دیدگاه در مورد آنچه که انتطارش را دارم و حس مرا بهتر میکنه.

    هر وقت کاری که انجامش برام آسون نیست و باید انجام بشه دارم ابتدا میرم سراغ فایلای استاد آنرا playمی کنم و با خودم تکرار میکنم که فلان کار لذت بخش ترین و راحتترین کار دنیاست.

    قبلا از حرفهای منفی و غیبتهای اطرافیان ناراحت میشدم ولی چیزی نمیگفتم اما الان بسرعت تذکر میدم و با این دلیل که اینکار حست رو بد می کنه و برای خودت خوب نیست و همانجا تمام میشود.

    و از اینکه چند سالست با وجود بودن تلویزیون از آن استفاده نمی کنم بسیار خو شحالم چون به این نتیجه رسیده بودم فقط استرسم را زیاد میکند.

    زمانهایی هم که در جایی هستم که صحبتهای منفی وجود داره سریع تو ذهنم با خودم در مورد اهداف و آرزوهام شروع به صحبت می کنم.

    موسیقیهای مثبت رو جمع آوری کردم و هر زمان نیاز به خوب شدن حس باشد روشن می کنم و باصدای بلند همراه خواننده میخوانم و آنقدر ادامه میدهم تا حالم خوب بشه.

    حتی یه شب برای خلاصی از افکار مزاحم به پارک رفتم روی تاب نشستم و تصور کردم یه بچه سه ساله ام و شعر تاب تاب عباسی رو تکرار کردم تا حالم خوب شد.

    هر وسیله ایکه در منزل برمیدارم بابتش شکر گذاری می کنم و حالم رو عالی میکنم چون یاد گرفتم حس و حال خوب مساویست با اتفاقات خوب.

    از خداوند سپاسگزارم که مرا با استاد و این گروه آشنا کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    هانیه اکبری گفته:
    مدت عضویت: 2804 روز

    با سلام به استاد گرامی و خانواده صمیمی عباس منش

    به نظر من وقتی کاملا تسلیم باشیم و واقعا توکل کنیم به خدای بزرگ خودمون و احساسمون رو همواره خوب و عالی نگه داریم به هرچیزی که میخوایم میرسیم

    و همچنین با توجه به نشانه ها و اتفاقات خوبی که برامون میفته و شکرگذاری خیلی سریع تر به خواسته هامون میرسیم

    خدا همیشه بهترین هارو برامون میخواد

    آرام باش و بگذار خداوند کار خودش را بکند… :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: