/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png00گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-10-03 23:30:502021-12-19 14:08:06موفقت پایدار، حاصل حضور پیوسته در مسیر است
50نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر این متن عالی و درس داره ،هر بندش ی زنگه بیداری و آگاهیه،خدایا صدهزار مرتبه شکرت،این متن زیبا روزی من از فایل نشاته امروزم بود وقتی سر تیتر رو خوندم گفتم خدایا واقعا همیشه با نشونه هات با ما حرف میزنی این نشونه میتونه ب هر شکل و قالبی تو مسیر ما قرار بگیره،مهم اینه ک ما ببینیم اینها رو،من پنج شش ماهه میخواستم تو ی کسب و کار یا بهتر بگم ی شاخه از بازارهای مالی فعالیت کنم چند ماهه همه تمرین و تمرین تو ی محیط بدل از این بازار و هر بار میخواستم رسما این فعالیت رو شروع کنم ی ترمز ذهنی ،ی باور سمی و محدود کننده ک نمیتونی حالا یروز یماه یسال دیگه شروع میکنم و امشب بالاخره قدم اول رو برداشتم و 50 درصد مسیر رو رفتم مابقی رو هم در اگر و آما
ک این وقت شب با خودم گفتم خدایا من چند وقت دارم تو این مسیر قدم برمیدارم آزمون و خطا میکنم و ساعتها زمان گذاشتم برا ب بار نشستنش و بهای اونو پرداختم،مالی و تکاملی ،ب خودم گفتم فاطمه برو سایت استاد ی سر بزن نشونه و آگاه شدنت اونجا پیدا میکنی و اومدم نشانه روزانه رو باز کردم و به این جواب قاطع وزیبا رسیدم ک چندین بار خوندمش و جواب همه چیزی ک این مدت تو ذهنم بود رو گرفتم و خداروشکر کردم بابت هدایت امشبم ک چقدر ب موقع بود ک قدمم رو محکم و استوار و با استمرار بردارم و این متن و نکات ارزشمندش برام اتمام حجت بود، ممنونم از استاد عزیز و مریم بانوی مهربان ،
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی خوش ذوق و بچه های عزیز سایت
واقعاً چقدر به این فایل نیاز داشتم راستش وارد سایت شدم و روی دکمه هدایت زدم و خدواند من رو به این فایل هدایت کرد چندوقتی است که در شرایط به ظاهر سختی قرار گرفتم و روزی نیست که نجواهای ذهنی به سراغم نیایند و ناامیدم نکنند اما خوشحالم که چنین سایتی وجود دارد که هربار با دیدن فایل ها و مطالب آن امیدی دوباره در وجود آدم زنده می شود و گذشته از شرایط فعلی انگیزه ادامه دادن در این مسیر بیشتر می شود واقعاً چه مثال فوق العاده ای بود مثال فردی که در بیابان گم شده است و پیرمردی دانا از دور دست ها با خبر است اما مشکل این جاست که ما تا با چشم نبینیم نمی تونیم ایمان بیاوریم این مشکلی است که ۹۹ درصد ماها از جمله خودم دارم که باید بارها روش کار کنم
من دو ساله با استاد آشنا شدم و تو این مدت ، حقیقتا شاگرد خوبی نبودم! اینو بارها تو همین سایت گفتم ، ولی جالبه که هیچ وقت باعث نشده من خودمو تغییر بدم و شاگرد خوبی بشم….
همیشه از وقتی خودمو شناختم ، زندگی و نتایج من مثل یه نمودار سینوسی بوده چون هیچ وقت پیوسته تلاش نکردم که به یه هدفی برسم یا یه مشکل و ضعف شخصیتی رو حل کنم
چند روزی روش کار کردم و یکم که تغییر کردم سریع ولش کردم
خلاصه که الان دارم رو چیزی کار میکنم که تو ذهنم خیلی دور از دسترسه ، مهاجرت! چرا؟ چون هیچ وقت نمیخواستم مهاجرت کنم و همیشه میترسیدم اما اتفاقاتی افتاد که من فهمیدم واقعا هدایت خداست و اگه نادیده بگیرم تو گوشی بدی از جهان میخورم
خلاصه دو سه هفته ای هست هدایت شدم به مهاجرت… ولی چون خیلی از دور از دسترسه واسم همش ذهنم درگیره
و بالاخره هدایت شدم به این متن
و به خمدم قول دادم که بپذیرم
قول دادم اون دوسالی که الکی دور خودم چرخیدم و هی نتایج کوچیک گرفتم و ادامه ندادم رو فراموش کنم و از صفر شروع کنم
تصمیم گرفتم از خط اول رو باور کنم که فرمول رسیدن به خواسته = هم مدار شدن با خواسته = باور ساختن راجب خواسته
من نحوه باور ساختن رو خیلی خوب از دوره ها و محصولات استاد یاد گرفتم ولی هیچ وقت عملیش نکردم! فقط یاد گرفتم…
این بار میخوام بهش عمل بکنم و شروع کنم
و همزمان روی این ضعف سینوسی بودن کار کنم و سعی کنم به شکل پایدار توی این مسیر بمونم تا یه روزی با خبر های خوبی برگردم :)
بنام خداوندی که زمین و آسمانها را در سیطره ما بندگانش قرار داد…
بنام خداوندی که هرگز سنتش تعقییر نمیکند!و همیشه پابرجاست و همیشه ماندگار هست..
بنام خداوندی که همه جوره آمرزنده و مهربان هست..این صفات نیکو..زمانی برای ما قابل اجراست، که ما اجابت گویش هستیم….
سلام به بهشت همیشه ماندگارم..
بهشتی که هر لحظه اش خودشناسی را عمیقتر و به خداشناسیم سوق میدهد!
سلام و درود به نوشته زیبای این بهشت الهی که مرا به سال گذشته انداخت.که پر از باورهای شرک آلود بودم.و داشتم در اینراه قدم برمیداشتم..هر چقدر جلوتر میرم…نوشته ها فایلها همونه!
ولی درک من با گذر از مرحله خودشناسی داره قوی تر میشه…
و این پایداریم دراین روزها فقط داره بهم یادآور میشه ..باید ادامه بدی..اگه ادامه ندی…فکر نکن بهمون روال پیش میره..میتونه ضربه های دنیا و چک و لگداش بیشتر بهت وارد بشه…
برای من که دقیقا همینه…وقتی به هر دلیلی که هنوز باورام درست شکل نگرفته بود تو احساس بد و ناتوانی میموندم..چنان ضربه ایی بهم میزد که استخونام میشکست..
یادمه قبلا که زندگی ناآگاهانه داشتم..این شکستها و خرابیها خیلی زیاد بود.ولی پذیرفته بودم که زندگی تو این دنیای مادی همینه.بخاطر همین پوست کلفت کرده بودم ولی از درون میسوختم…و این ادامه داشت تا زخم درونم راباسازی کنم…که به اینراه بهشتی هم مدار شدم…
ولی چند روزه.یه سوال از خداوند داشتم!این خاسته درونی بود برای یادآوری قانون جهان و عملکرد درست.و درک قوی تر..
گفتم خدایا این مدتی که من با توآم..بهم میگی افکار و فرکانسهای تو اتفاقات زندگیم و شرایط اطرافمو بوجود میاره؟
حالا این الهامات بحث توحید چیه؟
میدونی چجوری بود.یه حس درونم بیین این دو موضوع یکم ریخته بودم بهم.منظورم ریخته بودم بهم..داشت قانون برام بیشتر بولد میشد..چه ارتباطی بیین این دو موضوع هست…
حالا ارتباط گیری من با این متن در گذشته بطرز خاص دیگه بود..
اما این روزها درونمو تکون داده..ارتباط با الله خیلی قوی تر شده.جوری شدم.اگه یه ثانیه ازش دور بشم.احساس دلتنگی میکنم.اینقدر این روزها با خداوند شبانه روز صحبت میکنم از قانون بخودم یادآوری میکنم.میگم خدایا من تو تمام عمرم.به شیرینی این بهشت نچشیده ام…این سپاسگزاری اوج گرفته..که حتی از خوراکم عزیز تر شده!
و بعد از این سوال از خداوند…
و به این درک رسیدم…
که نتیجه عمل به قانون…
که احساس خوب اتفاق خوب هست..که رشد باورهای قدرتمند کننده. و عملگرایی آن تبدیل به فرکانس میشه و این سیکل فرکانس قوی باعث میشه…که من با الهامات پروردگارم.و ایده هایی که بهم میده.اشتیاق بگیرم و این سیکل بهشتی رو ادامه بدم…و همین روند تکرار تکرار کنم…تا خواسته ها یکی پس از دیگری وارد زندگیم بشن…
چون عمل به الهامات باعث میشه تا من با خداوند و گفته هاش باشم.و عمل کنم و همین عملگراییی باعث میشه تا نقاط قوت بیشتری تو وجودم پدیدار بشه..و من اشتیاق بیشتر با درونی قوی تر ادامه بدم…
و چیزی که پیش میاد..این لذت بردن. از ادامه این سیکل…دیگه چیزی بنام ناراحتی و احساس بد نمیمونه..
چون احساس بد یعنی باور نداشتن رسیدن تو به خاسته اتت!….اینقدر این باور قوی هست که اصلا همین باور کردن الهامات پروردگارم برات غیر قابل پذیرش هست!..چیزی که برای من یه عمر سوال بود..
وجودم در این دنیای مادی؟
وای خدای من…چقدر تو آمرزنده و مهربانی چقدر این قانون دقیقه…که تو اجابت کننده خاسته هامونی…ولی بخاطر یسری باورهای محدود کننده هست.نوع نگرشم.نوع کانون توجهمون. هست که نمیزاره ما به یسری خاسته هامون برسیم…اینقدر این وردیهایی که به ذهنمون میدیم ضعیفه..همین ضعیف بودنها فرکانسهایی از خودش ساطع میکنه که نمیزاره ما به خاسته هامون برسیم…
یادمه اوایلی که وارد این مکان بهشتی شدم.اینقدر این باورها زیاد بود…که هر سری با رو شدن یه باور ضعیف..من چنان ترسی تو وجودم پدیدار میشد.ولی بخاطر اینکه الهامات پروردگار رو در همون اوایل تعقییرم دیده بودم بصورت واضح..که سپاسگزار خداوندم..همون الهامات باعث شد.که من با درونی قوی ادامه بدم…و گفتم همینراه راه درسته من باید ادامه بدم…
ناگفتنه نمونه…خیلی برام مهم بود که با عمل به قانون همون لحظه من به خاسته ام میرسم…ولی اینقدر الهامات پروردگارم برایم قوی بود.که اینقدر خوشحال بودم فقط داشتم عمل میکردمو پیش میرفتم…و الانم وعده خداوند مدام داره برام واضحتر میشه..ولی دیگه چیزی بنام نگرانی نیست…و دارم خیلی بیشتر درکش میکنم…همبن موضوع رو …
موضوعی که قبلا برام اصلا معنایی نداشت!ولی الان از جان ودلم دارم میپذیرمش که راه درست همینه!..
چون من این باور را دارم …که خداوند میگه عجله نکن برای رسیدن به خاسته هات..منم میدونم که باید زمان درستش اتفاق بیفته!
همین باور توحیدی که خداوند داره با احساس خوب پلنهای خاسته هامو واسم میچینه…باعث شد تا این باور توی وجودم بشینه تا من خیلی راحتر تر و با لذت بیشتر و زمان درستش به خاستم برسم.سپاسگزار بازم سپاسگزار این عدل خداوندم
فرض کنید .که اینجور قانون الهی نبود!..الهامات نبود.ما هیچ وقت نمیتونستیم باورهای محدود کنندمونو آب کنیم…
و امروز با سوال پرسیدن این سوال برای واضح شدنم و درک کردن به قانون الهی..برام بیشتر بولد شد….
همون که خودمونو میشناسیم و یکی پس از دیگری باورامونو با برخورد تضادهامون حل میکنم و پیش میرم..باعث میشه الهامات پروردگار رو بیشتر درک کنم..همین نقطعه تایید الهامات باعث میشه…قوی تر پیش برم…
تا به مرحله خداشناسی برسم…..که بزرگترین مرحله از باورهای قوی توحیدی هست..مثل ماده ایی شیمیایی میمونه..که وقتی میریزی بیجایی کثیف آبش میکنه.باورهای محدود کنندمو..
پس در نهایت میخام بگم…که!…..
قدمهامون با الهامات پروردگار مون جون میگیره..فقط در راستای این باورهای توحیدی باید مدام باورهامونو، قدرتمند کنیم..که این باوهای قدرتمتد کننده باید از کنترل ذهن شروع بشه..و این مواد پاک کننده باید روزانه من میگم ثانیه ایی انجام بشه!…
تا درکمون از خداشناسی قوی قوی تر بشه…و بجایی نگران بودن و احساس بد داشتن. ساختن باورهای قدرتمند کننده هست!رو ادامه بدییم…..
که استاد در تمام کارهاشون از این فرمول تونستن در ایران در اروپا در امریکا زندگیشو در تمامی جنبه ها برای خودش از نو بسازن!..
من خیلیا از افراد رو دیدم که حتی ظرفهای تو خونشونم میفروشن تا مهاجرت کنن.
ولی استادم تونستن با قدرت خلق کنندگیشون و شور اشتیاقش از قوانین بدون تعقییر الهی برای پیشبرد کارهایش انجام دهد…
و من همین الان برگشتم به مصاحبه با دوستان قسمت 7.8.وای با وجود که قبلا من گوشش داده بودم.ایندفعه کاملا برام یه درک دیگه داشت…همون دوستمون منصوره عزیز…که مهاجرت کرده بودن میلان ایتالیا!
چقدر قانون الهی درست و دقیقه هر جا که باشی خودت با باورات میسازیش..فقط کافیه بهش پایبند باشی…
چقدر انسان نعمتهای زیادی رو خداوند در اختیارش قرار داده..ولی ما انسانها بخاطر باورهامون داریم زندگی رو در هر لحظه برای خودمون جهنم میکنیم..
میخام از تمام وجودم بگم!…
جهنم میدونی معناش یعنی چی؟ فردی که ذهنشو در افسار شیطان قرار میده…ذهن سرکشی که هر چی بهش گفتن قبول میکنه…
ولی ما پا به این دنیا گذاشته اییم..که بتونیم ذهنمونو مدیریت کنیم و در راستای روح الهیمون قدم برداریم! تا مسیر خوشبختی و سعادتمتدی دنیا و آخرت رو بچشیم!
که واقعا تعقییر باورهام در این سالی که گذشت..برام خیلی اتفاقات رو رقم زد.خیلی جاها کم میوردم.خیلی جاها خداوند بهم الهام میکرد..و الان چند روز دیگر وارد سال جدید میشیم..
میخام سپاسگزار خداوندم باشم.که تونستم شرکهای وجودیمو از آدمهای اطرافم آب کنم..و خیلی باورهای محدود کننده داشتم.و خیلی الهامات در کنارش بود.خیلی باورهای قدرتمتد کننده بود.خیلی پا روی ترسها بود چه شخصیتی چه کاری و هر چیزی…..من بازم بفردی تبدیل شدم..که خداشناسیمو قوی کردم.و الان چقدر دارم تو این روند پیشرفت میکنم..
و همه رو لطف خداوند و الهاماتش هستم….
که من رو هر روز ،به خودشناسی و خداشناسی عمیقتر میکنه!…تا در اینره زیبایی الهیش قدم بردارم و هر روز قوی تر بشم.
الهی چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار…
سلام مریم جان عزیز دلم که با ثبت جواب این سوال در سایت چراغ هدایتی را در ذهن ما روشن کردید و سپاسگزار خداوندم که به همین راحتی جواب سوالم را با هدایت امروزم بهم داد و از او عاجزانه می خواهم تا کمکم کند تا به این آگاهی ها عمل کنم .امروز صبح در حالیکه در حال سپاسگزاری و نوشتن باورهام بودم از خدا خواستم که چطور شروع کنم منکه باور سازی کردم ایده بهم الهام شده همه چی آماده است و هیچ نگرانی ندارم پس چرا شروع نمی کنم ؟و الان که در حال استراحت بودم هدایت گرفتم و فهمیدم باید باورهای هماهنگ با خواسته ام را بسازم من باورهای کلی برای ثروت ساخته ام و الان فهمیدم برای هر قدم بهتر خواسته بسازم خردش کنم و قدم به قدم و آرام و با لذت شروع کنم و جلو برم و تمام تلاش ذهنی ام را بذارم روی لذت بردن از لحظه هام و شروع کنم و جلو برم .خدا رو شکر دوره عملی دستیابی به رویاها را دارم و کامل گوش دادم ولی الان دوباره ۴و۸ را با دقت گوش میدم و باورهای ناب می نویسم به یاری الله مهربان و دوباره شروع می کنم.و امیدوارم منم یه روز از نتایج عالی ام براتون می نویسم.ان شاءالله
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم با باور لیاقت و باورهای توحیدی بدون شرک
موضوع:موفقیت پایدار،حاصل حضور پیوسته در مسیر است
چی میشه که من فکر میکنم وقتی به این سایت هدایت شدم با گوش دادن به این فایلها و چند تا تمرین نتیجه های عالی و فوق العاده عجیب میخوام،و وقتی نشانه های تغییر رو میبینم به جای سپاسگزاری و لذت بردن ،به نتیجه یعنی پولهای فراوان، ماشین عالی،ازدواج فوق العاده و رشد در همه زمینهها محتاج میشم یا به نتیجه میچسبم و حالا دنبال راهکارهایی میگردم که رها کنم و برم خودمو با کارهای دیگه سرگرم کنم ولی گوشه ذهنم به نتیجه چسبیدم
به این دلیل که من روند تغییر باور رو نمیدونم و هنوز درک درستی از قانون خدا ندارم و اونو جدا از یادگیری های دیگه مثل یک زبان جدید،یا مهارت در کسب و کار،یا موفقیت در ژیمناستیک میدونم
فکر میکنم نیازی به استمرار یا جدی گرفتن آموزش های استاد و خانم شایسته نیست
مگه زمانی که کلاس زبان می رفتم،یک پروسه ای طی نشد یا این رفتن من به کلاس زبان مگه هفته ای ۳ جلسه نبود؟
من هر زمان که می اومدم از کلاس زبان وقت میگذاشتم ودوره میکردم،کلمه های اون درس رو توی دیکشنری میزدم، باهاش جمله میساختم-بعدجملات بیشتر تا اون کلمه رو بفهمم ،درکش کنم ،کارایی اون کلمه رو بدونم چیه و بعد حفظش میکردم.
یعنی اول میشنیدم-بعد برای درکش از زوایای مختلف نگاه می کردم، هیچ وقت در پروسه یادگیری به مدرک زبان فکر نمیکردم
فقط به اینکه چیکار کنم که خوب درکش کنم،از چه راههایی؟از گوش کردن دائم، از درک مطلب تا جمله سازی و سوال ساختن
خوب این نیاز به یک پروسه ای داره-اما پروسه ای که لذت بخش باشه، نه بازجر نه با ناراحتی، نه با عجله نه با خستگی یا ناامیدی
بلکه با بازی بازی کردن،با تمرکز گذاشتن-چون تغییر رو دوست داشتم،یک تغییر جدیدی بود آموزش زبان-فارغ از اینکه این تغییر یک رشد بود،وقتی هم قدمی برای تغییر و رشد برمیداری و هفته ای ۳ جلسه رو میری و بعد تمرین میکنی،خوب نتیجه خود به خود اتفاق می افته در یک اسپکینک در کلاس-یا یک مکالمه خودشو نشون میداد و نتیجه اتفاق می افتاد.
حالا من چطوری میشه که هنوز موضوع قوانین خدا رو درک نکردم و ازش استفاده ای هم نکردم،یعنی همون ترس ها رو در هر موضوع و ایده ای که الهام میشه دارم، بعد انتظار نتایج مالی،ازدواج عالی،آزادی زمان و مکان اتفاق بیفته، اتفاق نمیافته و نیفتاده،پس انتظار معجزه هم نباید داشت
یا من قوانین رو جدی نگرفتم و گفتم حرفهای قشنگه،تمریناتش رو هم چون استاد بالا سرم نیست اهمیت ندادم، و ۳ روز در هفته رو وقت نگذاشتم چه برسه به اینکه من با قوانین خدا مثل یه غذا واجب و مثل نفس کشیدن زندگی کنم،تمرکز بر نکات مثبت، کنترل ذهن، باور ساختن،کار کردن روی اعتماد به نفس اینها روند رشد من هستند و باید مداومت کنم
در حالی که من تازه با قوانین خدا آشنا شدم تا دیروز با قوانین اکثریت جامعه بودم که جوابش هم در نتیجه هام مشخص بوده 🤭😏😑
قوانین خدا در کتاب موفقیت (قرآن)۱۴۰۰ سال بوده وهیچ تغییری در آیه آیه آن صورت نگرفته پس درسته و خداوند محافظت کرده، من باید به این قوانین که استاد از قرآن استخراج کرده و اصل مطلب رو آموزش داده،در قانون آفرینش، قانون ثروتمند شدن،قانون سلامتی، قانون عشق و مودت،قانون عزت نفس،و در همه دوره ها آموزش دادند،حتی در دوره رایگان در مقدمه های خانم شایسته دوس داشتنی
بنابراین من که دارم تازه آشنا میشم،نگم خوب پس چرا توی این چند سال نتیجه نگرفتم،یا مقایسه کنم خودم رو بادیگران-اصلا بحث زمان نیست،بحث درک و یادگیری و تمرین و ممارست و استفاده از قوانین هست.ممکن برای یکی همون اوایل درک قوانین خدا جا بیفته ممکن برای من بیشتر طول بکشه،در هر صورت باید در این مسیر لذت بخش و خدایی ماند و ادامه داد و نتیجه در عمل خود به خود اتفاق می افتد به امید الله
✅پس من هم با شما دوستان عزیز همراه وهمسفر،مشتاق به تغییر شخصیت ادامه میدم و راه های ورود نتایج رو به خودش بسپارم،اگر من تمام نعمت ها رو خدا میدونم،خدا راه ورودش رو بلده به شرطیکه طبق آیه خودش:و چون بندگان من از تو درباره من بپرسند ( بگو که ) من حتما ( به همه ) نزدیکم ، دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند اجابت می کنم ، پس دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند ، شاید که راه یابند.
عمل کنم و مستمر باشم و عمل کنم به ایده هایی که بهم الهام میشه به قولی لبیک بگم.
به این فایل چقدر نیاز داشتم یکهویی امدم این قسمت عالی بود نشانه ای از خدا خواستم و این هم جوابش تشکر خانم شایسته عزیزم
وقتی رها هستیم یعنی روحمان به ذهنمان نزدیک است یعنی تو معتقدی و باور داری به خدای حامیت و قیومت یعنی تو داری قدم برمیرداری و ادامه میدهی و میدانی که در مسیر هستی و به آن میرسی با لذت با خیال راحت قدمها را پیوسته و با تداوم برمیداری و خدا هم یکسره در حال هدایت توست تو به خواسته ات نچسبیدی مسیرت را ادامه میدهی و میدانی که دست حق با توست و نتیجه تو نهایی و حتمی است.
مسیرمان زیبا و راحت است و پر از چراغهای راهنما و علائم راهنماست با ارامش در مسیر هستیم و راهنمایی هم که میشویم تا به نتیجه میرسیم
کامنت شما را خواندیم، لذت بردیم. به شیرین گفتم چقدر خوب بود می توانستم تشکری از خانم شایسته کرده و برایشان کامنتی بنویسم اما نمی توانم برای خانم شایسته که متنهایی به این زیبایی و پرباری می نویسند چیزی بنویسم. اما نظر او چیز دیگری بود فقط پرسید چرا؟ و لحظه ای فکر کردم واقعا چرا؟ آیا از عزت نفس پایین است، آیا از لیاقت و اعتماد به نفسم است؟ به او گفتم راست می گی می نویسم اما سعی خودم را می کنم. اکنون سعی می کنم با جملاتی که می دانم کافی نیست و زحمات و محبتهای شما در طوماری به زیبایی باید نوشته شود از شما بسیار بسیار تشکر و سپاسگزاری کنم به خاطر:
جملات زیباینان، تفسیر و توضیحات و به روز رسانی های سخنان استاد، فیلم برداری های شما هم در سریالها و هم در فایلهای جدیدی که استاد هنگام راه رفتن هستند، طریقه درست کردن غذاهای خوشمزه مثل قرمه سبزی که البته بعد از قانون سلامتی ما با دیدن و توضیحات کامل با همه فوت و فنهای آن لذت می بریم، برای درست کردن ترشی تخم مرغ، برای درست کردن پیاز چال، برای اجرای یک روز برنامه تمیز کاری پرادایس با جزییات و کاملا کاربردی، برای سطل کردن چیپسهای درختان با لباس کار زیبا، برای جمع کردن تخم مرغها و صحبت کردن با انها، در آغوش گرفتن و نوازش انها، برای شیر دادن در شیشه شیر به اصغری و اکبری، برای ارگانایز کردن گاراژ و انبار، برای مهار کردن آتش و سوختن کف کفشها و جورابهایتان، برای توانستن راندن دوچرخه،اسکوتر، اتومبیل، تراکتور برای ….
اگر بخواهم تمامی کارها را بنویسم بسیار بسیار طولانی خواهد شد هم آنگونه که اگر بخواهم باور های شما را بنویسم.
مختصراً اشاره ای به باورهای زیباینان می کنم :
باور به شجاع بودن، باور به داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس ، باور به لیاقت داشتن، باور به توحیدی عمل کردن، باور به صلح بودن با خود، باور به ازادی، باور به یادگیری، باور به هندل کردن سایت، باور به توانایی ارتقا نیروی جسمی ، باور به توانایی تمرکز کردن، باور به زیبا بودن، باور به آگاه بودن از قوانین، باور به عمل کرد آنها، باور به الهامات خداوند، باور به ثبت لحظه های مهم و اساسی و ……
برای شما همیشه سلامتی و موفقیت و زندگی در لحظه اکنون را در کنار استاد بزرگوار از خداوند خواهانیم تا ما هم در کنار شما بتوانیم لذت ببریم و زندگیمان را مانند شما دو استاد اسطوره که الگوهای ما هستید را بسازیم. در پناه خداوند باشید.
من دوسه روز پشت سرهم از خدوند خواستم که هدایتم کنم وبه من بگه مسیرم را دوباره که میخوام تکرار کنم از کجا آغاز کنم .هر بار به نوعی دست منو گرفت آورد تو دوره دستیابی به آرزوها خیلی تو فکر رفتم گفتم حتما این دوره چیزهایی را داره که به من بگه .من چون این دوره را ندارم گفتم پس بخرمش .ولی مبلغ کمی از پول این دوره را نداشتم به خدا گفتم اگر میگی که من در این مسیر حرکت کنم واز اینجا شرع کنم پس باقی مانده ی مبلغ را برام جور کن .خدا شاهد هست وقتی پولی را که از کسی طلب داشتم وطرف به من زنگ زد وبه من گفت که شماره کارتت رو بده تا من پول تو رو واریز کنم ،مات مبهوت موندم که از اینجا باید شروع کنم واینم پوولش .
شب گذشته که این نشانه برام اومد اولش فکر کنم فایل صوتی یا تصویری هست ام بعد از اینکه خوندمش دیدم این یک سوال وجواب هست اما با اینکه دوبار خوندمش ولی واقعا نیاز دارم چند بار دیگر بخونمش چون وااقعا برای درک کردنش باید چندین بار دیگر بخونمش .
ممنون وسپاسگزارم بابت این مقاله ی فوق العاده عالی وزیبا
بنام خداوند بخشاینده و مهربان
سلام خدمت دوستان عزیزم و بانو شایسته .
چقدر این متن عالی و درس داره ،هر بندش ی زنگه بیداری و آگاهیه،خدایا صدهزار مرتبه شکرت،این متن زیبا روزی من از فایل نشاته امروزم بود وقتی سر تیتر رو خوندم گفتم خدایا واقعا همیشه با نشونه هات با ما حرف میزنی این نشونه میتونه ب هر شکل و قالبی تو مسیر ما قرار بگیره،مهم اینه ک ما ببینیم اینها رو،من پنج شش ماهه میخواستم تو ی کسب و کار یا بهتر بگم ی شاخه از بازارهای مالی فعالیت کنم چند ماهه همه تمرین و تمرین تو ی محیط بدل از این بازار و هر بار میخواستم رسما این فعالیت رو شروع کنم ی ترمز ذهنی ،ی باور سمی و محدود کننده ک نمیتونی حالا یروز یماه یسال دیگه شروع میکنم و امشب بالاخره قدم اول رو برداشتم و 50 درصد مسیر رو رفتم مابقی رو هم در اگر و آما
ک این وقت شب با خودم گفتم خدایا من چند وقت دارم تو این مسیر قدم برمیدارم آزمون و خطا میکنم و ساعتها زمان گذاشتم برا ب بار نشستنش و بهای اونو پرداختم،مالی و تکاملی ،ب خودم گفتم فاطمه برو سایت استاد ی سر بزن نشونه و آگاه شدنت اونجا پیدا میکنی و اومدم نشانه روزانه رو باز کردم و به این جواب قاطع وزیبا رسیدم ک چندین بار خوندمش و جواب همه چیزی ک این مدت تو ذهنم بود رو گرفتم و خداروشکر کردم بابت هدایت امشبم ک چقدر ب موقع بود ک قدمم رو محکم و استوار و با استمرار بردارم و این متن و نکات ارزشمندش برام اتمام حجت بود، ممنونم از استاد عزیز و مریم بانوی مهربان ،
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی خوش ذوق و بچه های عزیز سایت
واقعاً چقدر به این فایل نیاز داشتم راستش وارد سایت شدم و روی دکمه هدایت زدم و خدواند من رو به این فایل هدایت کرد چندوقتی است که در شرایط به ظاهر سختی قرار گرفتم و روزی نیست که نجواهای ذهنی به سراغم نیایند و ناامیدم نکنند اما خوشحالم که چنین سایتی وجود دارد که هربار با دیدن فایل ها و مطالب آن امیدی دوباره در وجود آدم زنده می شود و گذشته از شرایط فعلی انگیزه ادامه دادن در این مسیر بیشتر می شود واقعاً چه مثال فوق العاده ای بود مثال فردی که در بیابان گم شده است و پیرمردی دانا از دور دست ها با خبر است اما مشکل این جاست که ما تا با چشم نبینیم نمی تونیم ایمان بیاوریم این مشکلی است که ۹۹ درصد ماها از جمله خودم دارم که باید بارها روش کار کنم
در پناه الله مهربان شاد و ثروتمند باشید
سلام به دوستان عزیزم
من دو ساله با استاد آشنا شدم و تو این مدت ، حقیقتا شاگرد خوبی نبودم! اینو بارها تو همین سایت گفتم ، ولی جالبه که هیچ وقت باعث نشده من خودمو تغییر بدم و شاگرد خوبی بشم….
همیشه از وقتی خودمو شناختم ، زندگی و نتایج من مثل یه نمودار سینوسی بوده چون هیچ وقت پیوسته تلاش نکردم که به یه هدفی برسم یا یه مشکل و ضعف شخصیتی رو حل کنم
چند روزی روش کار کردم و یکم که تغییر کردم سریع ولش کردم
خلاصه که الان دارم رو چیزی کار میکنم که تو ذهنم خیلی دور از دسترسه ، مهاجرت! چرا؟ چون هیچ وقت نمیخواستم مهاجرت کنم و همیشه میترسیدم اما اتفاقاتی افتاد که من فهمیدم واقعا هدایت خداست و اگه نادیده بگیرم تو گوشی بدی از جهان میخورم
خلاصه دو سه هفته ای هست هدایت شدم به مهاجرت… ولی چون خیلی از دور از دسترسه واسم همش ذهنم درگیره
و بالاخره هدایت شدم به این متن
و به خمدم قول دادم که بپذیرم
قول دادم اون دوسالی که الکی دور خودم چرخیدم و هی نتایج کوچیک گرفتم و ادامه ندادم رو فراموش کنم و از صفر شروع کنم
تصمیم گرفتم از خط اول رو باور کنم که فرمول رسیدن به خواسته = هم مدار شدن با خواسته = باور ساختن راجب خواسته
من نحوه باور ساختن رو خیلی خوب از دوره ها و محصولات استاد یاد گرفتم ولی هیچ وقت عملیش نکردم! فقط یاد گرفتم…
این بار میخوام بهش عمل بکنم و شروع کنم
و همزمان روی این ضعف سینوسی بودن کار کنم و سعی کنم به شکل پایدار توی این مسیر بمونم تا یه روزی با خبر های خوبی برگردم :)
به امید اون روز…
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر…
بنام خداوند کیهان!
بنام خداوندی که زمین و آسمانها را در سیطره ما بندگانش قرار داد…
بنام خداوندی که هرگز سنتش تعقییر نمیکند!و همیشه پابرجاست و همیشه ماندگار هست..
بنام خداوندی که همه جوره آمرزنده و مهربان هست..این صفات نیکو..زمانی برای ما قابل اجراست، که ما اجابت گویش هستیم….
سلام به بهشت همیشه ماندگارم..
بهشتی که هر لحظه اش خودشناسی را عمیقتر و به خداشناسیم سوق میدهد!
سلام و درود به نوشته زیبای این بهشت الهی که مرا به سال گذشته انداخت.که پر از باورهای شرک آلود بودم.و داشتم در اینراه قدم برمیداشتم..هر چقدر جلوتر میرم…نوشته ها فایلها همونه!
ولی درک من با گذر از مرحله خودشناسی داره قوی تر میشه…
و این پایداریم دراین روزها فقط داره بهم یادآور میشه ..باید ادامه بدی..اگه ادامه ندی…فکر نکن بهمون روال پیش میره..میتونه ضربه های دنیا و چک و لگداش بیشتر بهت وارد بشه…
برای من که دقیقا همینه…وقتی به هر دلیلی که هنوز باورام درست شکل نگرفته بود تو احساس بد و ناتوانی میموندم..چنان ضربه ایی بهم میزد که استخونام میشکست..
یادمه قبلا که زندگی ناآگاهانه داشتم..این شکستها و خرابیها خیلی زیاد بود.ولی پذیرفته بودم که زندگی تو این دنیای مادی همینه.بخاطر همین پوست کلفت کرده بودم ولی از درون میسوختم…و این ادامه داشت تا زخم درونم راباسازی کنم…که به اینراه بهشتی هم مدار شدم…
ولی چند روزه.یه سوال از خداوند داشتم!این خاسته درونی بود برای یادآوری قانون جهان و عملکرد درست.و درک قوی تر..
گفتم خدایا این مدتی که من با توآم..بهم میگی افکار و فرکانسهای تو اتفاقات زندگیم و شرایط اطرافمو بوجود میاره؟
حالا این الهامات بحث توحید چیه؟
میدونی چجوری بود.یه حس درونم بیین این دو موضوع یکم ریخته بودم بهم.منظورم ریخته بودم بهم..داشت قانون برام بیشتر بولد میشد..چه ارتباطی بیین این دو موضوع هست…
حالا ارتباط گیری من با این متن در گذشته بطرز خاص دیگه بود..
اما این روزها درونمو تکون داده..ارتباط با الله خیلی قوی تر شده.جوری شدم.اگه یه ثانیه ازش دور بشم.احساس دلتنگی میکنم.اینقدر این روزها با خداوند شبانه روز صحبت میکنم از قانون بخودم یادآوری میکنم.میگم خدایا من تو تمام عمرم.به شیرینی این بهشت نچشیده ام…این سپاسگزاری اوج گرفته..که حتی از خوراکم عزیز تر شده!
و بعد از این سوال از خداوند…
و به این درک رسیدم…
که نتیجه عمل به قانون…
که احساس خوب اتفاق خوب هست..که رشد باورهای قدرتمند کننده. و عملگرایی آن تبدیل به فرکانس میشه و این سیکل فرکانس قوی باعث میشه…که من با الهامات پروردگارم.و ایده هایی که بهم میده.اشتیاق بگیرم و این سیکل بهشتی رو ادامه بدم…و همین روند تکرار تکرار کنم…تا خواسته ها یکی پس از دیگری وارد زندگیم بشن…
چون عمل به الهامات باعث میشه تا من با خداوند و گفته هاش باشم.و عمل کنم و همین عملگراییی باعث میشه تا نقاط قوت بیشتری تو وجودم پدیدار بشه..و من اشتیاق بیشتر با درونی قوی تر ادامه بدم…
و چیزی که پیش میاد..این لذت بردن. از ادامه این سیکل…دیگه چیزی بنام ناراحتی و احساس بد نمیمونه..
چون احساس بد یعنی باور نداشتن رسیدن تو به خاسته اتت!….اینقدر این باور قوی هست که اصلا همین باور کردن الهامات پروردگارم برات غیر قابل پذیرش هست!..چیزی که برای من یه عمر سوال بود..
وجودم در این دنیای مادی؟
وای خدای من…چقدر تو آمرزنده و مهربانی چقدر این قانون دقیقه…که تو اجابت کننده خاسته هامونی…ولی بخاطر یسری باورهای محدود کننده هست.نوع نگرشم.نوع کانون توجهمون. هست که نمیزاره ما به یسری خاسته هامون برسیم…اینقدر این وردیهایی که به ذهنمون میدیم ضعیفه..همین ضعیف بودنها فرکانسهایی از خودش ساطع میکنه که نمیزاره ما به خاسته هامون برسیم…
یادمه اوایلی که وارد این مکان بهشتی شدم.اینقدر این باورها زیاد بود…که هر سری با رو شدن یه باور ضعیف..من چنان ترسی تو وجودم پدیدار میشد.ولی بخاطر اینکه الهامات پروردگار رو در همون اوایل تعقییرم دیده بودم بصورت واضح..که سپاسگزار خداوندم..همون الهامات باعث شد.که من با درونی قوی ادامه بدم…و گفتم همینراه راه درسته من باید ادامه بدم…
ناگفتنه نمونه…خیلی برام مهم بود که با عمل به قانون همون لحظه من به خاسته ام میرسم…ولی اینقدر الهامات پروردگارم برایم قوی بود.که اینقدر خوشحال بودم فقط داشتم عمل میکردمو پیش میرفتم…و الانم وعده خداوند مدام داره برام واضحتر میشه..ولی دیگه چیزی بنام نگرانی نیست…و دارم خیلی بیشتر درکش میکنم…همبن موضوع رو …
موضوعی که قبلا برام اصلا معنایی نداشت!ولی الان از جان ودلم دارم میپذیرمش که راه درست همینه!..
چون من این باور را دارم …که خداوند میگه عجله نکن برای رسیدن به خاسته هات..منم میدونم که باید زمان درستش اتفاق بیفته!
همین باور توحیدی که خداوند داره با احساس خوب پلنهای خاسته هامو واسم میچینه…باعث شد تا این باور توی وجودم بشینه تا من خیلی راحتر تر و با لذت بیشتر و زمان درستش به خاستم برسم.سپاسگزار بازم سپاسگزار این عدل خداوندم
فرض کنید .که اینجور قانون الهی نبود!..الهامات نبود.ما هیچ وقت نمیتونستیم باورهای محدود کنندمونو آب کنیم…
و امروز با سوال پرسیدن این سوال برای واضح شدنم و درک کردن به قانون الهی..برام بیشتر بولد شد….
همون که خودمونو میشناسیم و یکی پس از دیگری باورامونو با برخورد تضادهامون حل میکنم و پیش میرم..باعث میشه الهامات پروردگار رو بیشتر درک کنم..همین نقطعه تایید الهامات باعث میشه…قوی تر پیش برم…
تا به مرحله خداشناسی برسم…..که بزرگترین مرحله از باورهای قوی توحیدی هست..مثل ماده ایی شیمیایی میمونه..که وقتی میریزی بیجایی کثیف آبش میکنه.باورهای محدود کنندمو..
پس در نهایت میخام بگم…که!…..
قدمهامون با الهامات پروردگار مون جون میگیره..فقط در راستای این باورهای توحیدی باید مدام باورهامونو، قدرتمند کنیم..که این باوهای قدرتمتد کننده باید از کنترل ذهن شروع بشه..و این مواد پاک کننده باید روزانه من میگم ثانیه ایی انجام بشه!…
تا درکمون از خداشناسی قوی قوی تر بشه…و بجایی نگران بودن و احساس بد داشتن. ساختن باورهای قدرتمند کننده هست!رو ادامه بدییم…..
که استاد در تمام کارهاشون از این فرمول تونستن در ایران در اروپا در امریکا زندگیشو در تمامی جنبه ها برای خودش از نو بسازن!..
من خیلیا از افراد رو دیدم که حتی ظرفهای تو خونشونم میفروشن تا مهاجرت کنن.
ولی استادم تونستن با قدرت خلق کنندگیشون و شور اشتیاقش از قوانین بدون تعقییر الهی برای پیشبرد کارهایش انجام دهد…
و من همین الان برگشتم به مصاحبه با دوستان قسمت 7.8.وای با وجود که قبلا من گوشش داده بودم.ایندفعه کاملا برام یه درک دیگه داشت…همون دوستمون منصوره عزیز…که مهاجرت کرده بودن میلان ایتالیا!
چقدر قانون الهی درست و دقیقه هر جا که باشی خودت با باورات میسازیش..فقط کافیه بهش پایبند باشی…
چقدر انسان نعمتهای زیادی رو خداوند در اختیارش قرار داده..ولی ما انسانها بخاطر باورهامون داریم زندگی رو در هر لحظه برای خودمون جهنم میکنیم..
میخام از تمام وجودم بگم!…
جهنم میدونی معناش یعنی چی؟ فردی که ذهنشو در افسار شیطان قرار میده…ذهن سرکشی که هر چی بهش گفتن قبول میکنه…
ولی ما پا به این دنیا گذاشته اییم..که بتونیم ذهنمونو مدیریت کنیم و در راستای روح الهیمون قدم برداریم! تا مسیر خوشبختی و سعادتمتدی دنیا و آخرت رو بچشیم!
که واقعا تعقییر باورهام در این سالی که گذشت..برام خیلی اتفاقات رو رقم زد.خیلی جاها کم میوردم.خیلی جاها خداوند بهم الهام میکرد..و الان چند روز دیگر وارد سال جدید میشیم..
میخام سپاسگزار خداوندم باشم.که تونستم شرکهای وجودیمو از آدمهای اطرافم آب کنم..و خیلی باورهای محدود کننده داشتم.و خیلی الهامات در کنارش بود.خیلی باورهای قدرتمتد کننده بود.خیلی پا روی ترسها بود چه شخصیتی چه کاری و هر چیزی…..من بازم بفردی تبدیل شدم..که خداشناسیمو قوی کردم.و الان چقدر دارم تو این روند پیشرفت میکنم..
و همه رو لطف خداوند و الهاماتش هستم….
که من رو هر روز ،به خودشناسی و خداشناسی عمیقتر میکنه!…تا در اینره زیبایی الهیش قدم بردارم و هر روز قوی تر بشم.
الهی چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار…
سلام مریم جان عزیز دلم که با ثبت جواب این سوال در سایت چراغ هدایتی را در ذهن ما روشن کردید و سپاسگزار خداوندم که به همین راحتی جواب سوالم را با هدایت امروزم بهم داد و از او عاجزانه می خواهم تا کمکم کند تا به این آگاهی ها عمل کنم .امروز صبح در حالیکه در حال سپاسگزاری و نوشتن باورهام بودم از خدا خواستم که چطور شروع کنم منکه باور سازی کردم ایده بهم الهام شده همه چی آماده است و هیچ نگرانی ندارم پس چرا شروع نمی کنم ؟و الان که در حال استراحت بودم هدایت گرفتم و فهمیدم باید باورهای هماهنگ با خواسته ام را بسازم من باورهای کلی برای ثروت ساخته ام و الان فهمیدم برای هر قدم بهتر خواسته بسازم خردش کنم و قدم به قدم و آرام و با لذت شروع کنم و جلو برم و تمام تلاش ذهنی ام را بذارم روی لذت بردن از لحظه هام و شروع کنم و جلو برم .خدا رو شکر دوره عملی دستیابی به رویاها را دارم و کامل گوش دادم ولی الان دوباره ۴و۸ را با دقت گوش میدم و باورهای ناب می نویسم به یاری الله مهربان و دوباره شروع می کنم.و امیدوارم منم یه روز از نتایج عالی ام براتون می نویسم.ان شاءالله
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم با باور لیاقت و باورهای توحیدی بدون شرک
موضوع:موفقیت پایدار،حاصل حضور پیوسته در مسیر است
چی میشه که من فکر میکنم وقتی به این سایت هدایت شدم با گوش دادن به این فایلها و چند تا تمرین نتیجه های عالی و فوق العاده عجیب میخوام،و وقتی نشانه های تغییر رو میبینم به جای سپاسگزاری و لذت بردن ،به نتیجه یعنی پولهای فراوان، ماشین عالی،ازدواج فوق العاده و رشد در همه زمینهها محتاج میشم یا به نتیجه میچسبم و حالا دنبال راهکارهایی میگردم که رها کنم و برم خودمو با کارهای دیگه سرگرم کنم ولی گوشه ذهنم به نتیجه چسبیدم
به این دلیل که من روند تغییر باور رو نمیدونم و هنوز درک درستی از قانون خدا ندارم و اونو جدا از یادگیری های دیگه مثل یک زبان جدید،یا مهارت در کسب و کار،یا موفقیت در ژیمناستیک میدونم
فکر میکنم نیازی به استمرار یا جدی گرفتن آموزش های استاد و خانم شایسته نیست
مگه زمانی که کلاس زبان می رفتم،یک پروسه ای طی نشد یا این رفتن من به کلاس زبان مگه هفته ای ۳ جلسه نبود؟
من هر زمان که می اومدم از کلاس زبان وقت میگذاشتم ودوره میکردم،کلمه های اون درس رو توی دیکشنری میزدم، باهاش جمله میساختم-بعدجملات بیشتر تا اون کلمه رو بفهمم ،درکش کنم ،کارایی اون کلمه رو بدونم چیه و بعد حفظش میکردم.
یعنی اول میشنیدم-بعد برای درکش از زوایای مختلف نگاه می کردم، هیچ وقت در پروسه یادگیری به مدرک زبان فکر نمیکردم
فقط به اینکه چیکار کنم که خوب درکش کنم،از چه راههایی؟از گوش کردن دائم، از درک مطلب تا جمله سازی و سوال ساختن
خوب این نیاز به یک پروسه ای داره-اما پروسه ای که لذت بخش باشه، نه بازجر نه با ناراحتی، نه با عجله نه با خستگی یا ناامیدی
بلکه با بازی بازی کردن،با تمرکز گذاشتن-چون تغییر رو دوست داشتم،یک تغییر جدیدی بود آموزش زبان-فارغ از اینکه این تغییر یک رشد بود،وقتی هم قدمی برای تغییر و رشد برمیداری و هفته ای ۳ جلسه رو میری و بعد تمرین میکنی،خوب نتیجه خود به خود اتفاق می افته در یک اسپکینک در کلاس-یا یک مکالمه خودشو نشون میداد و نتیجه اتفاق می افتاد.
حالا من چطوری میشه که هنوز موضوع قوانین خدا رو درک نکردم و ازش استفاده ای هم نکردم،یعنی همون ترس ها رو در هر موضوع و ایده ای که الهام میشه دارم، بعد انتظار نتایج مالی،ازدواج عالی،آزادی زمان و مکان اتفاق بیفته، اتفاق نمیافته و نیفتاده،پس انتظار معجزه هم نباید داشت
یا من قوانین رو جدی نگرفتم و گفتم حرفهای قشنگه،تمریناتش رو هم چون استاد بالا سرم نیست اهمیت ندادم، و ۳ روز در هفته رو وقت نگذاشتم چه برسه به اینکه من با قوانین خدا مثل یه غذا واجب و مثل نفس کشیدن زندگی کنم،تمرکز بر نکات مثبت، کنترل ذهن، باور ساختن،کار کردن روی اعتماد به نفس اینها روند رشد من هستند و باید مداومت کنم
در حالی که من تازه با قوانین خدا آشنا شدم تا دیروز با قوانین اکثریت جامعه بودم که جوابش هم در نتیجه هام مشخص بوده 🤭😏😑
قوانین خدا در کتاب موفقیت (قرآن)۱۴۰۰ سال بوده وهیچ تغییری در آیه آیه آن صورت نگرفته پس درسته و خداوند محافظت کرده، من باید به این قوانین که استاد از قرآن استخراج کرده و اصل مطلب رو آموزش داده،در قانون آفرینش، قانون ثروتمند شدن،قانون سلامتی، قانون عشق و مودت،قانون عزت نفس،و در همه دوره ها آموزش دادند،حتی در دوره رایگان در مقدمه های خانم شایسته دوس داشتنی
بنابراین من که دارم تازه آشنا میشم،نگم خوب پس چرا توی این چند سال نتیجه نگرفتم،یا مقایسه کنم خودم رو بادیگران-اصلا بحث زمان نیست،بحث درک و یادگیری و تمرین و ممارست و استفاده از قوانین هست.ممکن برای یکی همون اوایل درک قوانین خدا جا بیفته ممکن برای من بیشتر طول بکشه،در هر صورت باید در این مسیر لذت بخش و خدایی ماند و ادامه داد و نتیجه در عمل خود به خود اتفاق می افتد به امید الله
✅پس من هم با شما دوستان عزیز همراه وهمسفر،مشتاق به تغییر شخصیت ادامه میدم و راه های ورود نتایج رو به خودش بسپارم،اگر من تمام نعمت ها رو خدا میدونم،خدا راه ورودش رو بلده به شرطیکه طبق آیه خودش:و چون بندگان من از تو درباره من بپرسند ( بگو که ) من حتما ( به همه ) نزدیکم ، دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند اجابت می کنم ، پس دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند ، شاید که راه یابند.
عمل کنم و مستمر باشم و عمل کنم به ایده هایی که بهم الهام میشه به قولی لبیک بگم.
🥰
سلام
به این فایل چقدر نیاز داشتم یکهویی امدم این قسمت عالی بود نشانه ای از خدا خواستم و این هم جوابش تشکر خانم شایسته عزیزم
وقتی رها هستیم یعنی روحمان به ذهنمان نزدیک است یعنی تو معتقدی و باور داری به خدای حامیت و قیومت یعنی تو داری قدم برمیرداری و ادامه میدهی و میدانی که در مسیر هستی و به آن میرسی با لذت با خیال راحت قدمها را پیوسته و با تداوم برمیداری و خدا هم یکسره در حال هدایت توست تو به خواسته ات نچسبیدی مسیرت را ادامه میدهی و میدانی که دست حق با توست و نتیجه تو نهایی و حتمی است.
مسیرمان زیبا و راحت است و پر از چراغهای راهنما و علائم راهنماست با ارامش در مسیر هستیم و راهنمایی هم که میشویم تا به نتیجه میرسیم
مثل اینکه ۱۰ درصد کار با ماست و 90 درصدش با خداست
just do it now
سلام دوستان خوبم
واقعا این متن محشر بود و بی نظیر
برای من بی نظیر بود
حالم را دگرگون کرد
قوت قلبی برای من بود
من که قصد انجام کاری را دارم و هم اکنون در راه رفتن برای انجام آن کار و تحقیق و پرس جو کردن برای آن کار بودم
که این فایل برای من را هدایت کن آمد
خداروشکر
عجیب نوری به قلبم وارد شد
خدارا تو را ممنون
دوست دارم خدای من
قربون تو برم خدا جونم
تو باشی دیگر من به دیگران نیازی ندارم
وابسته نخواهم بود
ممنون از شما استاد مهربان
❤️❤️❤️❤️
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
خانم شایسته عزیز این بار برای شما می نویسم که:
کامنت شما را خواندیم، لذت بردیم. به شیرین گفتم چقدر خوب بود می توانستم تشکری از خانم شایسته کرده و برایشان کامنتی بنویسم اما نمی توانم برای خانم شایسته که متنهایی به این زیبایی و پرباری می نویسند چیزی بنویسم. اما نظر او چیز دیگری بود فقط پرسید چرا؟ و لحظه ای فکر کردم واقعا چرا؟ آیا از عزت نفس پایین است، آیا از لیاقت و اعتماد به نفسم است؟ به او گفتم راست می گی می نویسم اما سعی خودم را می کنم. اکنون سعی می کنم با جملاتی که می دانم کافی نیست و زحمات و محبتهای شما در طوماری به زیبایی باید نوشته شود از شما بسیار بسیار تشکر و سپاسگزاری کنم به خاطر:
جملات زیباینان، تفسیر و توضیحات و به روز رسانی های سخنان استاد، فیلم برداری های شما هم در سریالها و هم در فایلهای جدیدی که استاد هنگام راه رفتن هستند، طریقه درست کردن غذاهای خوشمزه مثل قرمه سبزی که البته بعد از قانون سلامتی ما با دیدن و توضیحات کامل با همه فوت و فنهای آن لذت می بریم، برای درست کردن ترشی تخم مرغ، برای درست کردن پیاز چال، برای اجرای یک روز برنامه تمیز کاری پرادایس با جزییات و کاملا کاربردی، برای سطل کردن چیپسهای درختان با لباس کار زیبا، برای جمع کردن تخم مرغها و صحبت کردن با انها، در آغوش گرفتن و نوازش انها، برای شیر دادن در شیشه شیر به اصغری و اکبری، برای ارگانایز کردن گاراژ و انبار، برای مهار کردن آتش و سوختن کف کفشها و جورابهایتان، برای توانستن راندن دوچرخه،اسکوتر، اتومبیل، تراکتور برای ….
اگر بخواهم تمامی کارها را بنویسم بسیار بسیار طولانی خواهد شد هم آنگونه که اگر بخواهم باور های شما را بنویسم.
مختصراً اشاره ای به باورهای زیباینان می کنم :
باور به شجاع بودن، باور به داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس ، باور به لیاقت داشتن، باور به توحیدی عمل کردن، باور به صلح بودن با خود، باور به ازادی، باور به یادگیری، باور به هندل کردن سایت، باور به توانایی ارتقا نیروی جسمی ، باور به توانایی تمرکز کردن، باور به زیبا بودن، باور به آگاه بودن از قوانین، باور به عمل کرد آنها، باور به الهامات خداوند، باور به ثبت لحظه های مهم و اساسی و ……
برای شما همیشه سلامتی و موفقیت و زندگی در لحظه اکنون را در کنار استاد بزرگوار از خداوند خواهانیم تا ما هم در کنار شما بتوانیم لذت ببریم و زندگیمان را مانند شما دو استاد اسطوره که الگوهای ما هستید را بسازیم. در پناه خداوند باشید.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به استاد عزییزم وخانم شایسته دوست داشتنی
من دوسه روز پشت سرهم از خدوند خواستم که هدایتم کنم وبه من بگه مسیرم را دوباره که میخوام تکرار کنم از کجا آغاز کنم .هر بار به نوعی دست منو گرفت آورد تو دوره دستیابی به آرزوها خیلی تو فکر رفتم گفتم حتما این دوره چیزهایی را داره که به من بگه .من چون این دوره را ندارم گفتم پس بخرمش .ولی مبلغ کمی از پول این دوره را نداشتم به خدا گفتم اگر میگی که من در این مسیر حرکت کنم واز اینجا شرع کنم پس باقی مانده ی مبلغ را برام جور کن .خدا شاهد هست وقتی پولی را که از کسی طلب داشتم وطرف به من زنگ زد وبه من گفت که شماره کارتت رو بده تا من پول تو رو واریز کنم ،مات مبهوت موندم که از اینجا باید شروع کنم واینم پوولش .
شب گذشته که این نشانه برام اومد اولش فکر کنم فایل صوتی یا تصویری هست ام بعد از اینکه خوندمش دیدم این یک سوال وجواب هست اما با اینکه دوبار خوندمش ولی واقعا نیاز دارم چند بار دیگر بخونمش چون وااقعا برای درک کردنش باید چندین بار دیگر بخونمش .
ممنون وسپاسگزارم بابت این مقاله ی فوق العاده عالی وزیبا