روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 3 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)


248 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    لیلا داورپناه گفته:
    مدت عضویت: 1598 روز

    روز هفتاد و پنجم سفر رویاییم

    من از این فایل خیلی لذت بردم از صمیمیت شما و زیبایی یک رابطه که من دارم یک صدمش رو میبینم.

    راستش رابطه ی بین من و همسرم خیلی بهتر شده و من اون رو مدیون آرامش این دو ماه هستم که میدونم قطره ای از اقیانوس آرام پرعشق الهی ست.

    یه سری رفتارا از همسرم قبلا اذیتم‌میکرد و بی قرار میشدم اما الان می بینم که اون رفتارها و اخلاق هاش از نظر من بد بودن و این روزها بعنوان یک خصلت خوب حتی دارم از همسر عزیزم یاد میگیرم که بی خیال تر باشم خونسردتر باشم و گاهی چقدر خوبه هیجان هامو بروز ندم و تو دلم با خودم کیف کنم و این تجربه که یکی دو بار استفاده کردم لذت بخش و بسیار عمیق بود.

    من هنوز دوره ای از استاد شرکت نکردم. مخصوصا دوره عشق و مودت و به صلح رسیدن با خود که کمک برای رویایی ساختن روابطمون با خودمون، خدا و دیگران و جهانه. اما من با دیدن و توجه این نوع از روابط اول دارم روی ناخودآگاهم تاثیر میذارم. چون تقریبا هیچ کار و تمرینی ندارم اما میبینم که یه چیزایی کوچیک کوچیک دارن عوض میشن.

    من از شوخی کودکانه شما از ته دل لذت میبرم و هیجان زده میشم. به طوری که چندبار اون لحظه ها رو برمیگردونم عقب و بارها تماشا میکنم و عین ندید پدیدا ذوق میکنم. هرچند که رابطه من و همسرم از اول عقدمون خیلی خیلی شیرینی و لذت و خنده و لوس بازی داشته و خونوادم خیلی از این عشقی که به همسرم داشتم و دارم خوشحال میشن اما هرچی بیشتر یاد بگیرم قشنگی های بیشتری سراغم میاد.

    هرچی بیشتر با خودم صلح داشته باشم، کمتر سخت بگیرم، بیشتر لذت ببرم، کمتر به ناخواسته ها توجه کنم، بیشتر بدونم که چی میخوام و بیشتر از خواسته هام استقبال کنم، و بیشتر با آدم‌های عاشق و موفقی مثل شما معاشرت کنم و شاگردی کنم یقینا به زندگی در بهشت نزدیکتر و نزدیکتر میشم و زندگی کردن خودم یه جور بهشت میشه. بهشت رو با خودم تجربه میکنم و دنیای اطرافم رو مکانی بهتر میکنم برای زندگی کردن.

    خدای مهربونم ازت متشکرم

    ازت میخوام من رو لایق بهترین هات کنی، به خودت نزدیکتر کنی. کمکم کنی خودم رو لایق خواسته هام بدونم. کمکم کنی که هیچ خواسته ای رو از خودم و توانایی هام بزرگتر نبینم.

    خدای بزرگم؛ به عزت و جرات قسم میدم به من عزت نفسی بی نهایت والا بدی تا طعم شیرین انسان بودن و قدرت و بندگی تورو بچشم.

    ازت میخوام کمکم کنی لایق ترین ها باشم.

    خدایا متشکرم

    خدایا متشکرم

    خدایا متشکرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    لیلا داورپناه گفته:
    مدت عضویت: 1598 روز

    روز هشتاد و دوم سفر رویاییم

    ما تعریف میشم با نوع وقتی برای عمرمون میذاریم، دوستامون، کسایی که باهاشون معاشرت میکنیم، کتابایی ک میخونیم، فیلمایی که می‌بینیم، اهدافمون و باز همون سبکی از زندگی که عمرمون رو اینجوری میگذرونیم.

    من از این فایل یاد گرفتم که هدف داشتن چقدر از عادت‌های اشتباه و بی خود مارو کم‌میکنه و هدف عالی و متعالی داشتن اون عادت‌ها رو از بین می بره.

    وقتی من یه هدف زیبا و دست یافتنی داشته باشم صحبت‌های اضافه، سرگرمی های بی خود، بی حوصلگی و بیماری هم اجازه نداره سراغ من بیاد چون من با حال خوب و سرعت متناسب دارم به مسیر مشخصی پیش میرم.

    خدایا متشکرم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    لیلا داورپناه گفته:
    مدت عضویت: 1598 روز

    روز هشتاد و سوم سفر رویاییم

    منم خیلی وقتا به طور کاملا طبیعی و بدون استدلال خاصی تصمیم‌هایی میگرفتم یا به افکاری هدایت شدم که بعدها هروقت بهش فکر میکردم از خودم می‌پرسیدم از کجا فهمیدی؟

    این آپشن در ما فعاله اما خودمون با اجازه دادن به نجواها جلوشو گرفتیم‌.

    برای من در تصمیمات کوچیک روزمره تا حدی فعاله اما باید روی تصمیمات بزرگ روش بیشتر کار کنم. و به نظرم شناخت خیلی بیشتری از خودم و خداوندم داشته باشم تا توکل و اعتماد قوی و محکمی ساخته بشه. و همچنین اگه چند بار اجازه بدم و شهامت به خرج بدم حتما فعال میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    لیلا داورپناه گفته:
    مدت عضویت: 1598 روز

    روز هشتاد و چهارم سفر رویاییم

    چند وقته از مریض شدن و بهتر شدنم میگذره. اما فکرایی که بخاطرش سراغم اومد هنوز نگذشته. باعث شد توی شناخت خدا، خودم، جهان، مرگ، رسالتم و خیلی چیزای دیگه توقف کنم و دیگه نتونم ازشون بگذرم. نگاهی که قبلا داشتم دیگه نمیخواستم داشته باشم. دیگه به دردم نمیخورد که هیچ، داغون و ضعیف شده بودم. نمیگم الان تبدیل به آدم دیگه شدم. نه، اما دیگه نمیخوام از شناخت یه سری چیرا راحت بگذرم.

    من فهمیدم د درک کردم هرررچی تا الان داشتم و باهاش برخورد کردم رو قبلا بهش بشدت توجه کرده بودم و بار احساس قوی یا عمیقی تحویلش داده بودم. اما بین همه اوت چیزا جای خودم و خدا خالی بود. چقدر دلم نمیخواست بخوابم‌ و تا صبح بهش فکر کنم و دربارش بخونم و روزها و شبا دنبالش باشم. اما میخوابم و بیدار میشم چون اگر خواسته ی واقعا قلبی باشه خواب و بیداری نداره، امروز و فردا نداره. دنبالشم و بش میرسم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    لیلا داورپناه گفته:
    مدت عضویت: 1598 روز

    روز هشتاد و پنجم سفر رویاییم

    وقتی من کاری رو انجام میدم که صرفا یه هدفی انجام شه یه افتخاری یا درآمدی کسب شه یه از یه مدت که حس کردم اون اتفاق افتاد و هدف انجام شد نیاز به استراحت پیدا میکنم و ذهنم دستور میده که هرچی بیشتر و بیشتر به اون زحمتا و خستگی‌هایی که گذروندی یه جبران درست حسابی بده. نمونه بارزش وقتی بود که امتحانات دیپلمم رو با حسی عالی و موفقیت و نمرات خوب گذروندم و بعد از اتمامش گفتم یه استراحت بدم و شروع کنم برای پیش و کنکورم. اما ذهنم همش میگفت کمه، میگفت آلان شرایط جور نیست الان واقعا خسته ای و… . این شد که هربار شرایطی واقعا جدی پیش اومد و شرایط درس خوندن مثل سال قبل هیچوقت جور نشد چون من بشدت منتظر نیروی بیرونی بودم. و چندین بار دیگه این اتفاق افتاد و اما…

    اما اتفاق این دو هفته قبل. بیماری که سراغ من اومد و درسهای فراوانی به من داد و این فایل مهر محکمی روی درسهای من بود.

    یه مقدارش رو توی ردپاهای قبلی نوشتم اما درس جدیدم همین بازنشستگی بود. من وقتی دچار بیماری و نفس تنگی و احساس یک زائده توی گلوم کردم خودم رو باختم و اطرافیان هم ناخواسته بیشتر نگرانم کردن. و همچنان نگران بودم که چرا نتونستم با وجود درس گرفتن احساسم رو خوب کنم و نسبت به درد بی توجه باشم. و افسردگی ای سراغم اومد به نام بی هدفی و بی معنی بودن اهدافم! به همسرم گفتم هدف من قبل از ازدواج این بود که بهترین همسر و بهترین مادر و شاید بهترین عروس باشم ولی نتونستم، سعی کردم دنبال شغل برم اما تو هیچ شغلی موفق نبودم.

    غروب که می‌رسید این فکرا شدید میشدن. و من چند بار گفتم این افسردگی و بهم ریختگی بهترین اتفاق امسالم هست. بهترین هدیه. چرا که کمک کرد جوری به زندگیم نگاه کنم که هیچوقت نتونستم. و یک یا چندین مدار پیشرفت کنم. وقتی امروز این فایل رو تا آخر گوش دادم گفتم این چند سال همیشه در تلاش بودی که به ورژن بهتری از خودت تبدیل شی اما درکنارش اهداف مرموزی بودن که تلاش داشتن برای تایید دیگران این تبدیل شدنه اتفاق بیوفته. یا اینکه اگر دیدی دیگران این نوع رو تایید نمیکنن دوباره خودت رو تغییر بدی.

    تو حست رو خوب میکنی که تغییر کنی و عالی بشی تا خودت کیف کنی و دیگران تحسینت کنن. و وقتی تحسین دیگران نباشه لذت تو هم نیست و احساس سرگردونی میکنی.

    این یعنی هدفت اونقدر والا بزرگ نبوده. و اتفاقا خیلی خوبه که بیشتر داری درک میکنی.

    بیشتر داری میفهمی که چرا وقتی به یک هدف میرسی دلت میخواد استراحت کنی و استراحت و استراحت. چون اون هدف خیلی خستت کرده و فشار زیادی داشته تایید و تحسین دیگران.

    تو نمیتونستی با خودت تنهایی کیف کنی، از خودت همونجور که هست لذت ببری. با تمام نمرات کمت، با تمام شیطونیات، با تمام سرگردونیات و احساسات خوب و بدت. برای خودت شخصیتی مستقل قائل نبودی و با دیگران و تایید اونها معنی پیدا میکردی.

    خیلی حرفا دارم و دوس دارم تا یک ساعت دیگه هم بنویسم. اما باید بلند شم دوش بگیرم و بیشتر فکر کنم. و از خدای مهربونم بخوام برای مستقل تر شدن و شناخته تر شدن این شخصیت بیشتر هدایتم کنه. چرا که تلاش های من بدون خواست اون هیچ قدمی رو به جلو نیست. پس من با یقین کامل ازش میخوام به بهترین نحو و زمان هدایتم کنه.

    خدایا متشکرم‌‌‌.‌…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    لیلا داورپناه گفته:
    مدت عضویت: 1598 روز

    همینه… انگیزه و باور

    وقتی انگیزه اونقدر شدید و سوزان باشه تمام باورها به سمت رسیدن و تبدیل شدن به خواسته دوان دوان همدست میشن.

    آدم فقط خودش رو در اون خواسته میبینه و هیچ مانع و استثنایی نمی پذیره.

    تمام باورهاشو در خدمت خواسته میگیره.

    وضعیت کنونی ما مهمترین و اولویت خواسته ها و انگیزه های ما هست، ما برای همین که اینجاییم تلاش و توجه کردیم و انگیزه و اشتیاق ما در همین حد بوده

    بارها این روزها از خودم می پرسم خواسته ی تو واقعا از زندگی چیه؟ تو همین لحظه و همین موقعیت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    محدثه گفته:
    مدت عضویت: 2633 روز

    روز شصت و یکم

    به نام خدای مهربان

    سلام

    قبل از هرچیزی خدا رو شکر می‌کنم که بعد از یک وقفه ی ده روزه دوباره سفرنامه رو شروع کردم و وارد این مسیر سراسر زیبایی و خوبی شدم..

    از وقتی که گوش کردن به فایل های سفرنامه رو شروع کردم متوجه این شدم که اگر بخوام کل حرف های استاد رو تو یه جمله خلاصه کنم یا اینکه بگم مهم ترین و کلیدی ترین راه موفقیت چیه، میشه کنترل ورودی ها..

    چه قدر این کنترل کردن مهمه و چه قدر من بهش ایمان دارم و چه قدر هم براش تلاش لازمه..

    با وجود اینکه بهش ایمان کامل دارم اما گاهی یادم میره..

    و حال خوب…حال خوب..حال خوب..

    تا حالم خوب نباشه اتفاق های خوب رخ نمیدن،یعنی بهتره بگم اتفاق های خوب خلق نمیشن!

    الان تو این مرحله از زندگیم یه چالشی دارم که بهم استرس میده،از این لحظه میخوام لیزری روی خوبی هاش تمرکز کنم،میخوام فقط به نکات مثبتش تمرکز کنم..برای خودم یه فرصت ده روزه میذارم و تو این ده روز تمام تلاشم رو می‌کنم و بعد ده روز می‌خوام بیام و از نتیجه ی تمرکزم بگم..

    خدایا شکرت بابت این آگاهی ها

    خدایا شکرت بابت آشنایی با استاد و آگاهی های نابشون

    خدایا شکرت بابت وجود خانم شایسته ی نازنین، که این قدر اصولی و زیبا سفرنامه رو تنظیم کردن

    خدایا شکرت بابت وجود دوستان هم فرکانسی که با خوندن کامنت‌هاشون سرشار از انرژی و آرامش می‌شم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 882 روز

    روز شمار تحول زندگی من جز اولین دوره های رایگان سایت بود که بطور جدی، با تعهد ادامش دادم و نتایج بی نظیر، مالی، روابط، و… گرفتم

    و اینبار در دوره تکاملی بخش دانلود ها دوباره متعهدانه شروع کردم چون میدونم این مسیر هم جواب میده

    استاد یک گنج هایی رایگان توی سایت پنهان کردن که فقط اگه در مدارش باشی میبینی و ازشون استفاده میکنی و نتیجه میگیری جایزه کسانی هست که ایمان دارند و دنبال تغییرن و حاضرن متعهدانه پیش برن

    ..

    تعهد این دوره

    خونه لیدی گاگا

    مجتمع 12پنجره ای را میبینم که خونه خودش و خونه با همسرش جدا هست

    خونه خودش طبقه اول پارکینگ و راهرو که شیشه ای ماشین میبینی و کف سنگ و مبل ها در ورودی گذاشته شده

    طبقه بالاتر سالنی میبینی مثل سالن ارایش کف سنگ سقف بلند میز های بزرگ و گلدانهای زیبا و مبل ها و سالن بعد تی وی روم که یک تلویزیون و مبل های عالی و چیدمان مربعی و زیبا و طبقه بعد اتاق مهمانها که هر اتاق دو تخت و مرتب و تمیز و بعد استخر سر پوشیده و زیبا و مجهز و بعد اتاق شرای و بطری های مرتب شراب و اتاق خواب با تخت در وسطتش و یکتی وی بزرگ روبروش و طبقه اخر روف گاردن که روی پشت بوم یک میز ناهار خوری و گل ها و…

    این خونه زیبا و مجهر خودش و خونه با همسرش در باغ عمارت هست که مجتمع نیست

    چقدر سبک خونش برام متفاوت بود چقدر عالی ساخته شده بود برعکس اهنگهاش که انقدر خاصه خونش ساده با طرح سنگ و تمیز

    لیدی گاگا لایق چنین خونه زیبایی بوده خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3347 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    سلام و درود و سپاس بر استاد عباس‌منش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی

    با استعانت از درگاه خداوند فصل سوم از روز شمار تحول زندگی را با قدرت و تمرکز بیشتر شروع خواهم نمود و از خداوند میخواهم درک مرا از مطالبی که در این فصل می‌آموزم هرروز بیشتر و بیشتر سازد و مرا در عمل به آموخته‌هایم یاری نماید انشاءاله

    و امروز شصت‌و یکمین روز از روز شمار تحول زندگی

    قدم‌هایی عملی برای کنترل ورودی‌های ذهن

    و تاکیدی مجدد بر این قانون که ما بعنوان خالق به این جهان زیبا پاگذاشته‌ایم و خداوند این قدرت را به ما عطا فرموده است و ما با توجه به افکار و باورها و کانون توجه خود هرلحظه داریم شرایط و اتفاقات زندگی خود را خلق میکنیم که این میتواند هم آگاهانه باشد و هم ناآگاهانه

    یادآوری هربار و مستدام این اصل خلق کنندگی ما، نیاز ضروری زندگی و هرروز است که هیچگاه این عظمت و نیرویی که خداوند درون ما قرار داده است را فراموش نکنیم و افسوس که ما انسانیم و فراموشکار و اگر روزی این قدرت را در وجود خود فراموش کنیم از اصل و اساس خود فرسنگ‌ها دور میشویم ولی اگر همواره و هرلحظه بخود یادآور باشیم که ما همانند خداوند قدرت خلق زندگی دلخواه را داریم، دیگر نگرانی و غم غصه و ترس در وجود ما جایگاهی نخواهد داشت و ما هرآنچه که مطلوبمان میباشد و زندگی دلخواه خود را با استفاده از این قدرت خلق خواهیم کرد

    حال برای اینکه این قدرت و عظمت را فراموش نکنم، چه باید بکنم؟

    تنها راه اینکه این قدرت را همواره به یاد داشته باشم، کنترل ورودی‌های ذهنم میباشد

    و اینکه من در هرلحظه دارم به چه‌چیزی توجه میکنم

    چون اگر من مدام به خودم یادآور باشم که من خالق زندگی خویشم ولی کنترلی بر روی ورودی‌های ذهنم نداشته باشم و برهرچیز زشت ونازیبا و ناخواسته توجه بکنم مسلماً نمیتوانم این عظمت و قدرت درونی خودم را استفاده و بهره‌ای از آن ببرم و ذهن من تحت تاثیر این ناخواسته‌ها فراموش میکند که من چه قدرتی درونم دارم

    و یکی از بهترین راهها برای کنترل ورودی‌های ذهن؛ صحبت کردن با خداوند است

    دیدن زیباییها و تحسین آنها و متذکر شدن بخودم که قبلاً هیچکدام از اینها نبوده و از زمانیکه من شروع کردم به کارکردن روی خودم این اتفاقات زیادتر و بیشتر شده است

    و همین قدمها و کارهای کوچک باعث میشود مدار ما هرروز بالاتر رفته و اتفاقات و شرایط عالی‌تر و بهتر و باکیفیت‌تر و بزرگتری را در زندگی خود شاهد باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3347 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است

    سلام و درود و سپاس بر استاد عباس‌منش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی

    با استعانت از درگاه خداوند شصت‌ونهمین روز از روز شمار تحول زندگی را آغاز میکنم و امید به لطف و هدایت پروردگار مهربان دارم

    قدرت تحسین در برابر حسادت

    تحسین میکنم زاویه دید استاد نسبت به تمام جوانب زندگی را وقتی که میفرمایند ما با ثروتمند شدن و موفقیت خود، کمک میکنیم به گسترش جهان و اینکه هزاران نفر از این موفقیت ما بهره‌مند میشوند

    این نگاه در خصوص دیگران هم زیباست که اگر کسی توانسته است موفق و ثروتمند شود، هزاران نفر از پرتو موفقیت وی به ثروت رسیده‌اند

    در مسافرت اخیری که به جزیره قشم داشتم با دو برج بسیار زیبا و چندین طبقه که اخیراً در این جزیره ساخته شده بود برخورد داشتم

    دو برجی که نشان از ثروتمندی مالک آن را داشت و اینکه این شخص توانسته است با ساختن این دوبرج دوقلو زیبا هم به صنعت توریست این جزیره کمک کند و هم هزاران نفر را بصورت مستقیم و غیرمستقیم بکار گماشته و دستی شده از طرف خداوند برای روزی رساندن به این افراد

    جدای از اینکه چقدر برای خودش ارزش و ثروت ایجاد کرده و خدا میداند در آینده چقدر از برکات این ساخت و ساز بهره‌مند گردد

    واقعا این شخص قابل تحسین و احترام میباشد که هم خودش موفق بوده و هم باعث گسترش ثروت درجهان گردیده است

    هروقت که از جلوی این دوبرج دوقلو زیبا میگذشتم و جلوه و شکوه و عظمت آنرا میدیدم در دلم این فرد را تحسین میکردم

    تحسین میکنم شما را بخاطر داشتن این باور زیبا و قدرتمند کننده که اگر کسی به موفقیتی رسیده برای من هم این امکان هست که به موفقیت برسم و بجای حسادت نسبت به آن فرد موفق او را تحسین کرده و از او الگو میگیرید واقعاً این نگاه و این باور زیباست

    ذهنم را تربیت کنم که جوری به شرایط نگاه کنم که احساس بهتری به من بدهد و ایده و الگو بگیرم از آدمهای موفق و خوشحال بشوم، آنها را تحسین کنم و این باور را در خودم تقویت کنم که من هم میتوانم موفق بشوم

    وقتی که من قوانین را درک میکنم و باورهایم را تغییر داده و درست میکنم، موفقیت بصورت تصاعدی و بهمن‌وار به زندگی من وارد میشود و بسرعت پیشرفت میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: