قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    389MB
    50 دقیقه
  • فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها
    49MB
    50 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

690 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا محمودآبادی گفته:
    مدت عضویت: 962 روز

    سلام میخوام داستان یک تغییر کانون توجه رو بگم بهتون

    اینکه من توی محل کار به یه تضادی برخورد کرده بودم و رفتاری رو می‌دیدم که قبلا بارها از دوستم دیده بودم

    و چون تایم زیادی رو توی محل کارم میگذروندم خیلی اذیت میشدم و حتی میومدم خونه بهش فکر میکردم

    اومدم بعد چند روز تصمیم گرفتم شروع کردم به ندیدن و نشنیدن

    انگار من توی یه دنیای دیگه ایی از بقیه همکارامم و فقط تمرکزم رو روی کارم و بهتر شدنش و حرفهایی که کارفرما میزد و باید انجام میشد و وظایفم گذاشتم

    و کلا اون موضوع رو توی ذهنم کمرنگ کردم و بیشتر به سمت رهایی و بی توجهی پیش میرفتم

    یه روز صبح که اومدم سرکار دیدم اون شخص خودش از اونجا رفته

    بدون اینکه به من موضوع برگرده یا هرچی

    و خدا اینکارو کرد واین پاداش آدمیه که کانون توجهش رو کنترل میکنه و توجهش رو از ناخواسته برمیداره وروی خواسته میذاره این یعنی بهترینش بهترین چیزی که میشد و میشه انجام داد

    خیلی لذت بردم و با این نوشتن خواستم یادآوری کنم زمانی بوده که من تونستم توجهم رو کنترل کنم و با این کنترل به پاداشی فراتراز حد معمول خودم رسیدم خیلی خوشحالم از این بابت و خداروشکر میکنم که در مسیرخوبی هستم و هر روز شرایطم از هر نظر بهتر و بهتر میشه

    خدایا شکرت دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2231 روز

      به نام خداوند مهربانی ها

      سلام خدمت شما دوست ارزشمند و گرامی هزار خانم عزیز

      خیلی ممنونم بابت کامنت زیبا و عبرت برانگیزی که نوشتید

      دقیقاً برای من هم چندین بار در محل کارم تضادی مشابه به همین تضاد شما پیش اومده و وقتی من توانستم کانون توجهم رو به خوبی متمرکز کنم روی خواسته ها نه ناخواسته ها ، من هدایت شدم به جایی دیگه یا اون فرد از مدار من خارج شده

      این دل نوشته ‌ی شما هم درس بود برایم هم یه جورایی پاسخ به یک سوالی که از خداوند داشتم ، یعنی خداوند هدایتم کرد بیام اینجا و با قلم زیبای شما یه هدایتی رو به قلب من الهام کنه و در واقع قلبم رو آروم کنه

      سپاسگزارِ الله مهربانی هستم که هادیِ

      یاد صحبت های استاد در جلسات قرآنی قدم اول و دوم می افتم…

      یادتونه؟؟

      استاد می گفت خدا این همه آیه آورده که بگه شما رها شده نیستید ، شما یه برگ در مسیر آب نیسیتید که آب هر سمتی رفت شما رو هم با خودش ببره … نه …

      إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ

      بی گمان راهنمایی کردن (و نشان دادن راه حق) با ماست

      الیل(آیه: 12)

      ما با یه همچین خدایی در طرف هستیم

      و چقدر یادآوری این موضوع قلبم رو آروم می کنه و بهم قوت قلب میده

      خدایا شکرت

      از شما هم سپاسگزارم بابت این دیدگاه زیبا

      کلاً شما دیدگاه های خوبی می نویسید چون همیشه در دیدگاه هاتون مثال هایی واضح از اجرای قانون در زندگی شخصی خودتون می نویسید

      خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون باشه به سمت زیبایی های بیشتر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        زهرا محمودآبادی گفته:
        مدت عضویت: 962 روز

        سلام به شما دوست عزیز

        ممنون از حسن توجه و حس خوبی که با نوشتتون بهم دادید خداروشاکرم و قدردان آدمهای خوب زندگیم هستم خدایا شکرت

        ازوقتی که وارد این سایت شذم کلی تجربیات کوچیک و بزرگ داشتم که ثابت میکرد این قانون مثل آب خوردن ،مثل اینکه روز روشنه و شب تاریک به همین واضحیت داره عمل میکنه و هر بار آدم یادش می‌ره و فراموشش میشه و دقیقا این مثال منه

        یکبار دوستم بهم گفت زهرا دستتو بذار روی قفسه سینت ببین خدا چجوری قلبتو هدایت میکنه که بتپه ، پس واسه این موضوع ازش هدایت بخواه حتما کمکت میکنه و حتماً هدایتت می‌کنه

        (من مدتیه به یه چالشی خورده بودم که فکر میکنم الان خودم ،جواب خودم رو دادم و حس میکنم ما آدمها نیاز به مشاور نداریم توی زندگیمون وقتی که قلبی داریم که هر لحظه بهش گفته میشه چیکار کنه

        وقتی الهام رو داریم

        و الان بهم گفته شد زهرا این موضوع هم همینه فقط کافیه دستتو بذاری روی قلبت و ازش هدایت بطلبی

        و همینجا از خدا هدایت میخوام..)

        خب بریم ادامه صحبتم

        من اون شب با اون جمله دوستم خوابیدم و صبح باید میرفتم جایی که مربوط به اون چالش بود

        باورتون میشه شاید در عرض 10 دقیقه حتی کمتر ورق برگشت و به راحتی به راحتی به راحتی حل شد

        واقعاً نمیدونم چی بگم چرا از اون موقع تاحالا یادم نبود که برای این چالش جدید و مسئله جدیدم ازش استفاده کنم :)

        واقعاً ممنونم دیدگاه شما باعث شد براتون بنویسم و اینجوری به جوابی برای خودم هدایت شدم

        انگار که از همون اول داشتم برای خودم مینوشتم

        خدارو سپاس برای این الهام و هدایت قشنگش دوستون دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          محمد حسین تجلی گفته:
          مدت عضویت: 2231 روز

          به نام خداوند مهربانی ها

          به رسم تشکر و عذرخواهی وظیفه خودم می دونستم براتون دوباره بنویسم

          اسم شما رو در دیدگاه قبلی با اشتباه تایپی نوشته بودم

          عذر خواهی من رو بپذیرید

          موضوع بعدی که دوست داشتم در موردش ازتون تشکر کنم مثالی هست که در مورد قلب ما آدم ها زدید

          سعی می کنم اونقدر این موضوع رو تکرار تا بشه یک عادت

          واقعاً راست میگین ها، خدایی که 28 ساله داره به صورت منظم در قلب من می تپه و خون رو به میزان کافی پمپاژ می کنه به کل بدنِ من :)))

          این همون خدایی که کل این کیهان هم خلق کرده و داره مدیریتش می کنه دیگه:)))

          چه مثالی از این واضح تر که این نیرو داره درون من کل سیستم خون رسانی ، سیستم گوارش ، سیستم عصبی من رو مدیریت می کنه

          و بارها شده که دیدم وقتی یه روزی خیلی حال خوبی دارم اگه خیلی هم روز پر کاری باشه و بیست کیلومتر هم پیاده روی داشته بوده باشم اصلاً احساس خستگی نمی کنم!! چرا چون با انرژی روح یعنی خداوند یکی شدم

          و بارها هم دیدم زمان هایی که مدتی کنترل ذهنم رو در موضوعی از دست دادم بیمار شدم

          این ها همش فکت هستش ، حقیقتی غیر قابل کتمان هستش ، من باور دارم و قبول دارم که این نیرو هست که داره تمام بدن من رو مدیریت می کنه ، این نیرو هست که مغذ من رو با این همهههه هوشمندی و ظرافت و پیچیدگی طراحی کرده و به من هدیه داده

          اولاً باور دارم که خدا هست که این کارهارو انجام میده

          دوماً باور دارم که همون خدایی که عاشقانه و بدون دریافت هیچ هزینه ای رایگان این همه موهبت رو به من داده

          اگه وصل بشم به همین خدا و برای هررررر چیزی ازش طلب هدایت کنم و رزاق بودن و وهاب بودنش رو باور کنم حتماً بهم میده

          الهی صد هزار مرتبه شکر ، چقدر حالم الان بهتره، عاشقتونم ، مرسی که برایم نوشتید و امیدوارم این دیدگاهی که تماماً الهامات قلبی ام بود به قلب شما هم بنشینه

          فعلاً خدا نگهدار

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      بهار رضوی گفته:
      مدت عضویت: 2412 روز

      سلام زهرا جون واقعا مرسی که راهکار خودتو گفتی چون منم همچین مسأله ای داشتم هر چقدر بی توجهی می کردم فایده نداشت الان می فهمم من فکر می کردم بی توجهم درونا دوست داشتم سر. ب تنش نباشه از بس کارهاشو می انداخت گردن من و من ن می تونستم شکایتش و کنم چون تو ترک توجه منفی بودم ن می تونستم برم آرامش داشته باشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ناهید موسوی گفته:
    مدت عضویت: 2382 روز

    سلام به استاد و مریم جان عزیزم و همه دوست های هم فرکانس

    چند وقتی هست که میدونم باید بیام و دیدگاه جدید ثبت کنم از تغییرات بزرگی که به لطف خدا در زندگی من ایجاد شده ، و دقیقا خواسته هایی که تو دیدگاه های قبلی خواستم رو الان دارم زندگی میکنم با اینکه به نظرم بزرگ بودن زمان رسیدن بهشون زیاد بود ..اما امان از خدا …امان از فضلش و امان از فراوونی که حتی توی فضلش هم به راحتی میشه دید

    استاد عزیزم از سوال شما در مورد این فایل بگم :

    🌱 بعد از یکی دو سال کار کردن روی باورهام همه چی عالش شده بود ، هر آنچه که میخواستم رو توی زندگیم پیش آوردم و خدارو هزاران بار شاکرم برای فضلش ، ولی اتفاقی که افتاد بنا به شرایطی در معرض باور های مخالف قرار گرفتم ، که البته واقعا از دست من خارج بود چون بسیار نزدیک بودن اون افراد و نمیتونستم فضا زندگیم رو ازشون جدا کنم ، و بعد از چند ماه که تاثیر گرفتم به خوبی فهمیدم که باید تغییر کنم ، باید تاثیر نگیرم و راه خودم رو برم

    ولی مشکلش اینجا بود که هرچی بیشتر تمرکز میکردم روی تاثیر نگرفتن از اونها ببشتر درگیر میشدم ، هر چی ببشتر تلاش میکردم مخالفشون فکر کنم انگار سخت تر و کم نتیجه تر میشد . میخوام بگم که علاوه به اینکه نباید با شرایط همراه شیم ، نباید با شرایط بجنگیم و حتی نباید به این فکر کنیم که چطور مخالفت کنیم باهاش چون در این صورت هم تمرکزمون روشه

    و بعد از ماه ها نتیجه نگرفتن ، انگار کم کم هدایت شدم به مسیر درست ، دیگه نجنگیدم ، دیگه توجهم رو کاملا برداشتم ، دیگه دست از دلسوزی برای خونوادم که چه باور هایی دارن برداشتم ، دست از حمایت برای اطرافیانم که دوست داشتم پیشرفت کنن

    به خودم و خدا قول دادم که فقط و فقط روی خودم تمرکز کنم …قول دادم که به چیز هایی که توی این مسیر به دست اوردم متعهد باشم ، و نتیجههههه

    فوق العادهههههههههه شد ، و این درست همین جایی هست که میخوام براتون بگم

    🌷از باور های اطرافیانم به شدت فاصله گرفتم و الان که مدتی هست که دارم روی خودم کار میکنم حتی دیگه متوجه نمیشم دارن چیکار میکنن ، به لطف خدا کارم رو با روش تازه ای شروع کردم و خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم پیش رفت ، و همین باعث شده که این باور خیلی عمیق و ربشه ای در من ایجاد شه که خدا میده ، خدا هدایت میکنه …چقدر قشنگ گفتید آخر فایل مالی تئوری سطل آب : گفتید خدا به اندازه فضلش میده

    نه به اندازه ما ، به اندازه فضلش ….استاد جانم ،راستش رو بخواید دیگه به هیچ چیزی جز فضلش راضی نیستم ، به هیچ چیزی کمتر از خودش راضی نیستم

    خدا میدونه که این مدت چه اتفاق هایی برام افتاد ریز و‌درشت ، تو کارم هدایت میشم به جنس خوب برای فروش ، ایده هایی برام میاد که الان چیکار کن ، حتی ایده میاد که چطور این کار کوچیک رو انجام بده و وقتی انجام میدم میبینم ایده من یک اتفاق خوب داشته و ایده اون هزار تا …باور کن هر بار که حتی همین ایده های کوچیکش رو عمل میکنم بعدش متوجه میشم که از چندین و چند زاویه رشد توش بوده…

    🌷این مدت که شلوغ شده من خیلی هدایتی به سفری هدایت شدم که تا بحال اونجا نرفته بودم ، اگه بگم قشنگ ترین سفر عمرم بود دروغ نگفتم ، هر لحظششششش به خدا نزدیک تر میشدم ، به طرزی حس های خوب می‌گرفتم که به خودم میومدم میدیدم دارم با تمام وجود و از ته قلب از خدا تشکر میکنم ، و این اولین بار بود که بدون تمرین آگاهانه شکرگزاری میکردم

    اصلا فضایی بود که ناخوداگاه منو میبرد به خلوت با خدا ، ناخوداگاه ادم هایی رو میدیدم که لبخندشون انقدر گرمممممم بود که بغض میکردم ، خدا تو دلهاشون بود ، آدمها برامون هر کاری میکردن که لذت ببریم ، ادم ها بهترین روشون رو نشون میدادن تو این سفر ، حتی همراهان ما که چندین بار رفته بودن میگفتن اینجایی که الان اومدیم یا این مهمون نوازی که الان اینا کردن تابه حال برای ما اتفاق نیفتاده بود و منم لبخند پهنی روی لبم بود ، تو دلم میگفتم قطعا همینه

    سفری که با هدایت اونه جز این نیست

    حتی توی روز اول سفر فایل قبلیتون که اومد کامنت گذاشتم تو خواب و بیداری و نوشتم که من تمرکز نمیکنم روی هیچ چیزی جز زندگی که میخوام بسازم

    و واقعا که جواب این کنترل وروردی و این ایمان همینه ، جوابش روزهای گرمیه که که تجربه کردم که حتی فکر کردن بهشون دلم رو روشن می‌کنه (هرچند که همین الانم توی همین روزها هستم)

    جوابش هدایت خدا به سفره ، هدایت خدا به حتی لحظه ای ندیدن این موضوعاته ، هدایتش به دیدن طبیعت های بکر و دریای فوق العاده و مردمایی هست که لبخندشون بغض میاره ، بغض شادی ، بغض گرما و آرامش

    با افتخار به خودم میگم ، دمت گرم ناهید که جواب همه این کنترل ذهنت رو اینطوری داری لمس میکنی ، دمت گرم خدا که از فضلت که بی نهایته تمام زندگی منو هدایت کردی

    دمت گرم استاد که فایل به فایل اینجا معجزه هایی هستن که هر کلمه و جملش دل ادم رو میلرزونه

    دمت گرم مریم عزیزم که بند بند نوشته های سایت بوی ایمان و مسیر هدایتی رو میده

    نمیدونم دیگه باید چی بنویسم ، دوست داشتم دارم چند صفحه دیگه بشینم تک تک اتفاق های ریز و‌درشتی که این مدت برام افتاده و هدایت شدم رو بنویسم

    و شاید این کار رو کردم تو یه دیدگاه دیگه

    فقط همینقد بگم این دنیا انقد کارش درسته ، این قوانین انقد بدون نقص و با دقت و نظم باور نکردنی کار میکنن ، که محاله تو روی زندگیت تمرکز کنی و چند برابرش خوبی برنگرده

    میگم چند برابر چون همیشه فضل خدا بیشترش میکنه

    و کلام آخر با تمام وجودم اینه ، بچسبد به ریسمون الهی که عجب ریسمونیه

    دور خودتونو تا میتونید خلوت کنید ، بذارید اون صدای درونتون صحبت کنه و بدون چون و چرا انجامش بدید و بهش توجه کنید ، بخداا

    بخدااااااااا اتفاق هایی براتون میفته که تو خیال هم نمیتونید لمسش کنید …من الان انگار تو یه دنیای دیگم

    انگار تو بغل خدا فقط دارم لذت میبرم ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 71 رای:
    • -
      سمانه گفته:
      مدت عضویت: 1148 روز

      سلام ناهید عزیزم

      چقدر عالی نوشتی گلم،چقدر حرفات،حرفای دل من بود که چند لحظه پیش با صدای بلند از خدا خواسته بودم و خدا اینطوری خواستمو مرور کرد،چقدر با جملاتی که نوشتی گریه کردم،چقدر حالمو،احساسمو عالی کردی.

      سپاسگزارم ،سپاسگزارم،سپاسگزارم ازت دوست عزیزم.🌹🌹❤️❤️

      بهترینها رو برات آرزو دارم🤲🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        ناهید موسوی گفته:
        مدت عضویت: 2382 روز

        سمانه عزیزم سلام

        چقدر خوشحالم که شما هم هدایت شدی به این حس های خوب ، برای بغضی که داشتی هم خوشحالم چون میدونم چقدر از اعماق وجود حس کردی حرف های استاد رو که این حس خوب رو داشتی.

        ممنون برای انرژی های قشنگی که به من دادی و امیدوارم روزهات پر از حال خوب باشه که قانون تمرکز به حال خوب همینه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مریم عباسی گفته:
    مدت عضویت: 1815 روز

    سلام به استاد عزیزم که همیشه از دهانش در و گوهر میبارد،

    چقدر زیبا گفتی، چقدر درست گفتی، چقدر کامل گفتی استاد

    به خدا همه حرفهاتون درسته، من توی زندگیم که دقت میکنم، میفهمم که اون موقع هایی که به زیبایی دقت کردم و دیدم خوبی‌ها و محبت اطرافیانم رو و تحسین کردم و لذت بردم از محبت دیگران چه به خودم و چه به دیگران

    هدایت شدم به محبت بیشتر اطرافیان بهم

    هر چقدر بیشتر لذت بردم و دیدم عشق آدمها به همدیگرو، تجربه کردم عشق و محبت دیگران رو به خودم،،،

    به خدا استاد همه حرفهاتون درسته،

    من الان توی آلمان زندگی میکنم و دلم میخاد بیایید و ببینید چه زندگی دارم، چه لذتی دارم میبرم از زندگی،

    من تازه ۵ ساله اومدم آلمان، از کجاش براتون بگم،، از دانشگاه رفتنم توی رشته مورد علاقه ام توی سن ۳۸ سالگی،، از کار آنلاین که اونقدر لذت توشه، از فراوانی نعمت و ثروت، از اومدن پول توی زندگیم، از ماشینم، از سلامتیم، از عدم وابستگی ام، از بودن بچه هام در کنارم،

    از زندگی توی خونه ۱۲۰ متری، یه محوطه سرسبز دارم توی حیاط جلوی خونه که از اتاق خوابم لذتش رو ببرم،

    و یه حیاط سرسبز دیگه که وقتی میرم توی آشپزخانه لذت میبرم، اگه برم توی دستشویی یه محوطه سرسبز رو جلوم میبینم که حیاط خونه منه، استاد

    من توی خونه ام دوش دارم، وان دارم،، چیزهایی رو من دارم تجربه میکنم که به خدا خود آلمانی ها هم آرزوشونه،

    من یه همسایه هایی دارم که از فرشته هم فرشته تر هستند،

    یه همسایه هایی که اونقدر محبت دارن، اونقدر من و بچه‌هام رو دوست دارن، اونقدر بهم عشق می‌کنند و عشق میدهند که هر چی بگم کم گفتم،

    به خدا استاد، اگه بدونی برای تولد بچه هام چه کادوهایی که میخرن، چه چیزهایی که براشون بدون بهانه کادو میدن،

    اگه بدونی چه لذتی میبرن با بچه‌هام، به بهانه های مختلف براشون کادو میخرن، میبرنشون فروشگاه، اون چیزی که بچه‌های من میخان براشون میخرن،

    برای تولد بچه‌هام، خودشون میگن من کیک تولدشون رو درست میکنم،

    استاد اگه تا فردا بگم از محبت همسایه هام، بازم دارم براتون بگم،

    اون یکی میگی من پسرت رو میبرم فوتبال، تو نمیخاد ببریش،

    اون یکی میگه وقتی پسرت میره فوتبال، دخترت بیاد پیش من که تنها نباشه،،

    اگه اینا عشق نیست، پس چیه

    و من به یاد میارم که من لذت میبرم از عشق آدمها به خودم و به همدیگرو،

    من تحسین میکردم محبت و عشق و علاقه رو

    و اینها رو من از روزی ساختم که توی ایران بودم، من هم مثل خیلی ها، یه روزهایی بود که خیلی درد بود و یادم میاد اون روزها بدون اینکه از قانون خبر داشته باشم، تمرکز کرده بودم روی خوبی ها و زیبایی های اطرافم،

    من توی اون همه درد و ناراحتی، خنده های از ته دل میکردم و میگم من ناراحت نمیشم و خوشحال هستم و شاکر چیزهایی بودم که داشتم، همون چیزهایی که خدا بهم داد رو میدیدم و شاکر بودم

    توی همون شرایط سخت که همه متعجب بودن، از رفتار من که چرا من سختی نمیکشم

    و

    من هدایت شدم که بیام آلمان و اگه بازم بگم من یک ریال خرج نکردم، من یه ثانیه زحمت نکشیدم برای ویزا و بلیت و این جور چیزها،

    به خدا من هیچ، هیچ کاری نکردم و اومدم آلمان

    بریم سراغ یه موضوع دیگه

    بگم براتون از روزهایی که خودم خلق کرده بودم و با فردی زندگی میکردم که همش دنبال اخبار سیاسی و بدبختی و ناراحتی و بیچارگی بود و من ۲۰ سال تلاش کردم تا این آدم رو عوض کنم و من هر روز خسته تر از قبل و موفق هم نشدم،

    تا روزی که با شما استاد عزیزم آشنا شدم و دیگه تمرکز کردم روی خودم و نشنیدم حرفهاشو، در مورد بدیهاش با هیچ کس حرف نزدم، نه با بقیه و نه با خودم،

    تمام تلاشم بود که تمرکز کنم روی خودم و سرمایه گذاری کنم روی خودم،، استاد عزیزم تمام محصولاتتون رو خریدم و با عشق پولش رو واریز میکردم، چون روز به روز توانایی مالیم هم بهتر میشد و همه چی رو به پیشرفت بود و من هیچ تلاشی نکردم تا اون آدم از زندگیم بره بیرون

    و یه روزی خودش از زندگیم رفت بیرون، بدون هیچ زحمتی

    و از روزی که رفت، برکت و نعمت و فراوانی بیشتر اومد توی زندگیم،

    به خدا هر روز پول میاد به حسابم، هر روز پول بیشتر و من چه لذتی میبرم از آزادی، رهایی، آرامش و همینطور ثروت

    حرفهاتون دور و گوهر است استاد

    تمرکز بر روی هرچی بگزاریم، از همون جنس وارد زندگیمون میشه

    استاد من الان توی بهشتم، توی خود خود بهشت دارم زندگی میکنم و این زندگی رو از توجه و تمرکز روی زیبایی ها دارم

    خداروشکر بابت وجودتون استاد عزیزم،

    ممنونم از مریم جان عزیزم که در کنار استاد عزیزم، این همه آگاهی رو بهمون میده

    من عاشقتونم استاد

    به خودتون ببالید و افتخار کنید به خودتون که چه زندگی هایی رو رشد دادید و باعث شدید که چه آدمهایی به واسطه حرفهای شما و آگاهی های شما دارن از زندگی لذت میبرن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 83 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1275 روز

      سلام و درود به شما دوست هم فرکانسی و ثروتمند، خدا رو صد هزار مرتبه شاکرم بخاطر این همه زیبایی و فراوانی نعمت در زندگی شما. الهی صد هزار مرتبه شکر. چقدر از خوندن کامنت تون لذت بردم . امروز جایی بودم و صحبت یه خانواده افغانی شد توی ایران که به لطف الهی خیلی ثروتمند هستن. درحالیکه برای همه باعث تعجب بود و من خیلی تحسینشون کردم و گفتم نتیجه اعتماد و ایمان به خداوند همینه. و الان در مورد شما هم میبینم وقتی به خداوند ایمان دارید و به عمل اثباتش میکنید و همه داشته ها تون رو رها کردین و مهاجرت رو انتخاب کردین، نتیجه اش این میشه که فراوانی نعمت و ثروت و زیبایی به زندگی تون سرازیر میشه. الهی صد هزار مرتبه شکر و از درگاه خداوند براتون بیشتر و بیشتر وفور نعمت و ثروت رو درخواست میکنم 🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    مهدی نوید گفته:
    مدت عضویت: 1750 روز

    بسم رب العالمین

    درود بیکران بر استاد عباسمنش گرامی خانم شایسته محترم و دوستان هم فرکانسی ام

    اول از همه سپاسگزار خداوند هستم بابت (قانون) مدتی است که به اتفاقات و شرایط نا خواسته اطراف اهمیتی نمیدم و اعراض میکنم

    تو این مدت که این اخبار بود طبیعتا اطرافیان صحبت میکردند ولی من نه صحبت کردم و نه گوش دادم البته وقتی تو مدار بالاتری باشیم خیلی کمتر اینگونه اخبار رو میشنویم

    یکی دوبار دو عزیز مستقیم صحبت کردند گه زرنگی کردم و بحث رو عوض کردم و گفتم شما چی دوست دارید و … اونا شروع کردن صحبت کردن راجع به خواسته هاشون

    این عزیزانی که به شما پیام میدهند تو مدار پایین تری قرار دارند و فقط بدون تمرکز فایل ها رو گوش میدهند و درک نمیکنند وگرنه اصلا راجب این اتفاقات به شما پیام نمیدادن

    البته اگر تو مسیر بمونن و رها باشن تکاملی بهتر میشن خود من اوایل آشناییم به استاد دایرکت دادم راجب کسب و کارم نظر خواستم اون موقع تو سایت عضو نبودم

    اما الان که عضو سایتم(دیگه اکانت شخصی اینستاگرام ندارم) خیلی آگاهیم بیشتر و بهتر شده فایل ها رو سعی میکنم بنویسم و درک کنم خود (نشانه امروز من) تو روز هدایتم میکنه

    من یادگرفتم از قرآن به واسطه استاد که اعراض کنم از ناخواسته هایم تو دوره (ارزش تضاد، دوازده قدم، روانشناسی ثروت) و کلی فایل های رایگان

    با احترام نه گوش بدم نه صحبت کنم خلاصه بگم کارخانه ذهنم رو ورودی خروجی اش رو کنترل کنم چون این قانون هست و لاجرم نتیجه بخشه

    تو همین زمان که همه مشغول این مساله بودند انصافا من فروش بهتری داشتم و همین محدودیت اینترنت باعث شد بازدید بهتری داشته باشم

    رو خودم تمرکز کردم فهمیدم ترمز هایی دارم که نمیشناسمشون ، دیروز تصمیم گرفتم دوره قبلی که خریدم رو تمرکزی تر تمام کنم و کشف قوانین زندگی رو بخرم

    یا تو همین چند روز تو سایت که فایل دیدم قدرت تمرکز رو متوجه شدم و برنامه ریزی خوبی براش انجام دادم برای همین از خودم راضی ام

    به قول شما تو روانشناسی ثروت 2 ما خودمون باید خودمون رو چک کنیم و انقدر فکر خدارو خوب بخونیم که شما دیگه به ما مشاوره ندید

    از تمام فرصت ها باید استفاده کرد “الخیر فی ما وقع” با توجه به این مسایل فقط نشتی انرژی نسیب میشه

    تازه الان میفهمم چرا شما تبلیغ نمیکنید و از ما هم میخواین این کار رو نکنیم و کسی که تو مدارش باشه خودش میاد شما واقعا دنبال کسانی هستید که هم فرکانس باشن

    دقیقا دو شب پیش به همین حرف شما رسیدم که میگید توجه ما از همون جنس وارد زندگی ما میکنه مادرم میگفت تو توی بازاری چه خبر گفتم هیچی انصافا هم هیچی ندیدم

    گفت فلانی میگه صدای تیر شنیدن اونیکی گفته به ماشین خوده گفتم اونا همش راجب این مسایل صحبت میکنند بایدم این اتفاقات براشون بیفته اونا قبل از این رژیم ناراضی بودند الانم ناراضی ان من این چند روزه بازار رو مثل قبل دیدم با آرامش

    تو تمام جنبه های زندگی همین هست کسانی که قبل از انقلاب ثروتمند بودن الان هم ثروتمندن کسانی که رابطه عاطفی خوب داشتند مثل قبل در آرامش هستند چه با مهاجرت چه بی مهاجرت

    اینکه میگید سمینارهای شما بر قرار بوده من هم در دوران پاندمی مغازه ام باز بود فروش داشتم فروش اینترنتی ام بهتر شد نه بیمار شدم نه جریمه ای، که تمامی همکارانم برعکس این بودند

    تجربه قبلا من با توجه به ناخواسته این بود وقتی همکارانم تو جذب مشتری به اصطلاح زیرفروشی میکردند من توجه میکردم و یکی دوبار هم با اونا تند برخورد کردم که بشینن سر جاشون ولی مشتریانی که از اون مدل فروش جذب میکردم به عناوین مختلف به مشکل میخوردن مثلا یا مرجوع میکردن یا کالایی که تحویل میگرفتن اشتباه میشد یا…

    از وقتی که با آرامش و توکل جنس میفروشم و به همکارام اهمیت نمیدم هم فروش بهتری دارم هم حاشیه سود بیشتری جالبیش اینه اگرم کسی بخواد تعویض کنه همراه با سود بیشتر من میشه و بارها اتفاق افتاده که خرید پایین تری از همکارام داشتم

    قبلا به خودم میگفتم کسایی که تو سایت کامنت طولانی میزارن چه حالی دارنا الان خودم هی میخوام بنویسم و حالم بهتر میشه چون اول از خودم ردپا میزارم دوم یادآوری قانون میکنم

    در پناه الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 90 رای:
  5. -
    مرضیه ایزدی گفته:
    مدت عضویت: 1519 روز

    سلام استاد عزیزم

    ممنون بابت این فایل بسیار زیبا و آموزه های عالی تان

    ممنون بابت اینکه وقت می زارید و با اینکه می دونیدقضاوت می شید باز آگاهی هایی که لازم است شفاف و منطقی توضیح می دهید

    ولی خودتون بهتر می دونید نرود میخ آهنین در سنگ

    من خودم جزو همان دسته بودم که الان این برخوردها را می کنند و همیشه در مورد موضوع های ناخواسته حرف می زدم

    ولی در خلوت خودم همیشه می گفتم پس چرا درونم دوست نداره من در ناهماهنگیها باشه و همش به خاطر اینکه نشان بدهم منم آگاهی دارم در این موارد صحبت می کردم و اطلاعات می دادم و به قولی توجه می کردم

    استاد عزیزم من الان حرف شما را متوجه می شوم چون جهان نازیبایی ها و چک و لگدهایش را بهم زد و تا وقتی از آن جنس مسائل وارد زندگی ام نشد نفهمیدم

    الان متوجه می شوم چرا خانواده همسرم وقتی یک اختلاف کوچک بین یک خواهر و برادر پیش آمد شروع کردن به بحث کردن وصحبت کردن در مورد مشکل بین خواهر و برادر و همه به جای عدم تمرکز بر آن، شروع کردند به دخالت کردن و گروه بندی و صحبت کردن در مورد آن و دقیقا از همون جنس اختلاف بین خواهر و برادرهای دیگر پیش آمدو حتی بین مادر و پدر همسرم البته طی چندین سال

    یادمه که اونها یک خانواده بزرگ بودند همیشه دورهمی داشتند و شاد بودند ولی الان همه با هم قهرند سالی یک بار هم دور هم جمع نمی شوند و کلا خانواده پاشیده است و من می فهمم که طبق قانون این اتفاق باید می افتاد و هنوز هم ادامه دارد این داستان. چون اصلا پایه و اساس زندگی آنها توجه به مشکلات است و هر روز مشکلات جدید ولی از همون جنس برایشان می افتد قبلا من تعجب می کردم و می گفتم چرا؟ ولی الان که قانون را می دانم می فهمم که دلیلش مشخص است توجه به ناخواسته ها و مشکلات و صحبت کردن در مورد آن

    شما در قانون آفرینش گفتید که خدا گفته حتی در مورد مشکلاتتون با من هم صحبت نکنید

    مادر خودم هیچ وقت به بیماری تمرکز نداشت همیشه سلامت بود ولی از یک زمانی که سنش بالا رفت برای جلب توجه شروع کرد صحبت کردن در مورد بیماری و پادرد و … و دقیقا بیماری پشت بیماری سراغش آمد همیشه می گفت نمیخواهم زمینگیر شوم ولی از بس توجه کرد همین اتفاق برایش افتاد هر چه بهش می گفتم مامان تو همیشه سلامت بودی چرا الان همیشه میگی همش پام درد می کنه من اون موقع قانون را نمی دونستم ولی همش بهشون می گفتم مامان به این فکر کن قلبت سلامته دستت سلامته شکرگزار باشه ولی گوش نمی کرد و دقیقا با نا آگاهی مریضی را به سمت خودش کشید و نتونست راه بره

    ولی پدرم همیشه در حالیکه بیماری قند داشت می گفت من عالی ام و تا آخرین روز زندگی اش روی پای خودش بود و سلامت و حتی از مادرم نگهداری می کرد

    من خودم همیشه به سفرهای خارجی فکر می کردم در حالیکه نه پول داشتم و نه درآمد آنچنانی

    و به کاری هدایت شدم که همیشه به سفرهای خارجی می رفتم و درآمدم عالی شد ولی دوستانم همیشه می نالیدند حتی شمال هم نمی تونستند بروند، در حالیکه بعضی هاشون همکارم بودند و به من می گفتند تو چطور در سال اینقدر مسافرت می ری و من می گفتم چون من همش به سفر فکر می کنم البته اون من اون موقع قانون را نمی دونستم ولی قانون جواب می ده اون موقع من ناآگاهانه به خواسته هام فکر می کردم الان آگاهانه به خواسته هام فکر می کنم یادمه یک بار همسرم گفت با این پولی که داریم می تونیم بریم ترکیه من گفتم نه من دوست ندارم جای تکراری برم دلم جای جدید می خواد دلم می خوادبرم مالزی همسرم گفت با این پول نمی شه بریم مالزی گفتم چرا اگه خدا بخواد می شه جالبه همون روز دوستم یک تور بهمون معرفی کرد که با همون پول رفتیم مالزی و کلی بهمون خوش گذشت و باز هم قانون توجه برام کار کرد البته اونجا هم ناآگاهانه دست از خواسته ام نکشیدم و توجه کردم به خواسته ام و دقیقا طبق قانون بی تغییر خداوند توجه به خواسته ها و احساس خوب نسبت به اونها منو هدایت کرد به سمت خواسته ام. بازم اون موقع قانون را نمی دونستم ولی الان قانون را می دونم، همش بر می گردم به گذشته جاهایی که اتفاقات خوب برام افتاده و می بینم علت اون اتفاقات توجه به نکات مثبت و توجه به خواسته بوده پس مطمئن می شم که قانون توجه جواب می ده و بازم این قانون را تایید می کنم

    من مدیرعاملی سخت گیری داشتم که اخلاق های خاصی داشت بسیار انسان موفقی بود ولی من همش به همون رفتار بدش توجه می کردم کارم را عوض کردم ولی الان مدیرعامل جدیدم دقیقا همون رفتار را دارد ولی من قانون را متوجه شدم و دیگه به اون رفتار توجه نمی کنم و هر روز رفتارش بهتر می شه و البته فقط با من! و دقیقا می فهمم اعراض کردن چقدر جواب می ده چون قبلا بحث می کردم تا ازم انتقاد می شد. الان وقتی انتقاد می شنوم مثل صحبتی که در فایل عزت نفس کردید می گم اگر توجه کنم و ناراحت بشوم یعنی عزت نفسم پایین است پس با عملکردم نشان می دهم که من اون انتقاد را نمی پذیم و بلافاصله در یک مدت کوتاه خود اون فرد بابت عملکردم تحسینم می کنم مثال زیاد دارم

    که هر وقت به قانون عمل کردم عجیب جواب داده

    من یکی از افراد خانواده ام فوق العاده بی نظم و بی خیال است همسرشون بس که در مورد این مورد همسرشون صحبت کردند الان دخترشون هم دقیقا همین رفتار را دارد و همش می گه دخترم به باباش رفته من قبلا قانون را نمی دونستم الان دلیلش را فهمیدم که علت آن توجه بیش از حد و صحبت در مورد این مسئله است

    دوست همسرم از مو در غذا متنفر است و هر جا می ریم فقط در ظرف اون مو است و خودش می گه آخه چرا همش من

    دوستم از سیگار متنفر است و همسرش مخفیانه سیگار می کشد و همیشه آدمهای سیگاری جذبش می شوند

    من خودم در محیط کارم یک ناهنجاری خانوادگی بود که من خیلی به آن توجه کردم و دقیقا از همون جنس وارد زندگی ام شد در حالی که زندگی خانوادگی من مثال بود چه بین دوستانم چه بین خانواده ام

    ولی من با توجه نابجا به این ناهنجاری، اون را وارد زندگی ام کردم وقتی با شما آشنا شدم یاد گرفتم با توجه نکردن به اون مسئله مشکلم را حل کنم در حالیکه همه نظرشون این بود که برم پیش مشاور

    من همین کار را کردم توجه نکردم خیلی سخت بود خیلی

    ولی من با آموزه های شما جواب گرفته بودم

    ثروت وارد زندگی ام شده بود چون شما در ثروت ۱ گفته بودید باید خودم را بهبود ببخشم و آماده باشم تا جهان منو هدایت کنه و اینکه به عوامل بیرونی مثل سن توجه نکنم

    و دقیقا من شروع کردم به بهبود خودم و توجه نکردن به عوامل بیرونی و دقیقا سه چهار روز بعد من سر کار بودم یک کار عالی باورتون می شه؟ البته شما که باورتون می شه چون شما قانون را می دونید و همیشه می گید اگر این کارها را بکنید لاجرم ثروت وارد زندگی تون می شه و این قانونه

    بعد از یک ماه کارکردن خواستم آزادی زمانی و آزادی مکانی داشته باشم با دیدن فایل های زندگی در بهشت این خواسته در من ایجاد شد. بعد یک ماه این اتفاق افتاد الان یک سال شده که من در این کار آنلاین هستم و دقیقا در حوزه ای که مورد علاقه ام است می خوام بگم قانون جواب می ده

    الان اون ناهنجاری زندگی ام خدا را شکر برطرف شده و واقعا هیچ کار نکردم فقط توجه نکردم و فقط به خواسته هام توجه کردم و همش می نوشتم در مورد خواسته هام

    و دقیقا جهان منو هدایت کرد به حل مسائل در حالیکه قبل از اون من قبول نمی کردم که کاری انجام ندهم که مسائلم حل بشه

    دوستم بهم می گفت رها کن. من می گفتم مگه می شه؟ یک چیزی می گی! زندگی ام داره می ره رو هوا! من بشینم دست رو دست بزارم؟ نه قبول نمی کنم! و هی اصرار کردم صحبت کردم جنجال کردم

    وقتی نتیجه نگرفتم یک دفعه آروم شدم و گفتم خدایا تسلیمم! خودت هدایتم کن

    که دقیقا زمانی شد که من به اساتید مختلف هدایت شدم ولی نتیجه نمی گرفتم و همش می گفتم چرا پس من نتیجه نمی گیرم و حتی محصولات هم می خریدم ولی نتیجه ای ایجاد نمی شد اون موقع در فضای فرکانسی شما نبودم

    ولی در لایو یکی از اساتید با شما آشنا شدم و دقیقا اونجا هم در مورد کنترل ذهن صحبت کردید اینقدر حرفهاتون به دلم نشست که فقط و فقط شما را انتخاب کردم و نتیجه پشت نتیجه

    من فقط به آموزه های شما گوش دادم چون شما یکی از درخواستهاتون این بود که هی بذرها را جابجا نکنید و سه ماه به شما فرصت بدیم ولی استاد به یک ماه نکشید قانون جواب داد و نتیجه پشت نتیجه

    من اگر بخوام براتون بگم تو این مدت به چه چیزهایی هدایت شدم شاید کسی باور نکنه ولی خودم می دونم که الان من که در ایران زندگی می کنم هیچ کدام از شرایطی که خیلی ها می بینند را نمی بینم همش اتفاقات عالی و خوب برام می افته

    از بس به فراوانی فکر می کنم همش می شنوم دوستانم ماشین جدید خریدند مهاجرت کردند مسافرت خارج می روند خانه جدید خریدند امسال خواهرم یک خانه خیلی زیبا خرید مسافرت خارجی بسیار گران رفت برادرم ماشین جدید خرید

    پس با توجه به فراوانی و نعمتها نه تنها در زندگی خودم اتفاقات خوب می افتد بلکه برای اطرافیانم هم اتفاقات عالی می افتد

    در حالیکه در خانواده همسرم این اتفاقات نمی افتد و تفاوت را احساس می کنم چون من همش دارم به خوبیها فکر می کنم ولی کسی که نمی خواهد تغییر کند حتی اگر کنار من هم باشد اتفاقی براش نمی افتد

    همان که شما در آگاهی های ثروت ۳ می گفتید که همکارانی که کنارتون بودند طبق قانون عمل نمی کردند و هر چقدر شما می گفتید و هر چقدر نتایج شما را هم می دیدند ولی باز دنبال عوامل بیرونی بودند

    استاد شاکرم بابت اینکه خداوندمسیر من را به سمت شما هدایت کرد چون با استفاده از آموزه های شما زندگی من پر از اتفاقات خوب شده است و ما تا در فرکانس های خوب بمانیم این اتفاقات برای خودمان و افرادی که به این قانون باور دارند می افتد و البته قانون تکامل هم همیشه مدنظرمون باشه منتظر نباشیم همه اتفاقات در یک لحظه بیافته بلکه آرام آرام مسیر زندگی هدایت می شه به آدمهای خوب اتفاقات خوب

    باز هم خدا را شاکرم بابت این مسیر زیبا که خودم خالق آن هستم

    ممنون استاد عزیزم همیشه در پناه خداوند سلامت و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 102 رای:
    • -
      مهدیه چیتگر گفته:
      مدت عضویت: 1216 روز

      سلام دوست عزیزم ممنونم که وقت گذاشتی و اینقدر با جزئیات همه چیو توضیح دادی و مثال زدی… فقط توجه به نکات مثبته که

      زندگیو زیباتر میکنه

      در این کامنت من دیدگاه توحیدی شمارو متوجه شدم.. که حتی زمانی که از قانون خبردار نبودید اما وقتی میگفتید اگر خدا بخواد یا اگر خدا برام انجام بده یا بهتره بگم… وقتی که از خدا میخوام… اون حتما میده و در نتیجه، به شما هر آنچه که خواستید رو داده… فقط اگر یه سری جاها اتفاقات ناجالبی میوفته اون بخاطر توجه اشتباه ماست نه امتحان خداوند ..

      ازت مچکرم و برات آرزوی بهترین ها رو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        مرضیه ایزدی گفته:
        مدت عضویت: 1519 روز

        سلام مهدیه عزیزم

        ممنون از توجه ات خوشحالم که اینقدر زیبااندیش هست و من چند وقته دنبال این هستیم هستم بیشتر توحیدی عمل کنم چون نتایج عالی زندگی ام همیشه زمانی بوده که توحیدی عمل کردم و فقط به خدا تکیه کردم و طبق قانون بی تغییر اون عمل کردم ممنونم ازت که به این نکته توجه کردی و باعث شدی من در این راه استوارتر بشم همیشه استاد می گه که به کامنتها پاسخ بدید و نظر بدید الان متوجه شدم که دیدگاه شما چقدر من را در انتخاب راهم مصرتر کرد و انگار پیام شما پیام خدا بود که راه منو تایید می کرد این چند وقته همش دارم فایلهای توحید عملی استاد را گوش می دم و فکر می کنم یکی از اصلی ترین راهکارها همین اصل توحید است اگه اونو رعایت کنیم بقیه راه را خدا خودش هدایتمون می کنه

        بازم سپاسگزارم و برات آرزوی موفقیت و شادی دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      نرگس گفته:
      مدت عضویت: 1270 روز

      به نام خدای هستی بخش سلام مرضیه جان ممنونم بابت کامنتت برای من که خیلی اموزنده بودیاداوری شد که خودموبادیگران مقایسه نکنم باخودم مقایسه کنموهمچنین بادیدن سرتوشت دیگران بدونم که توجه به ناخواسته ها یعنی ناخواسته هارو به زندگیخودم دعوت میکنم ازخدابابت همچین دوستانی سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مرضیه ایزدی گفته:
        مدت عضویت: 1519 روز

        سلام نرگس جان

        ممنون از توجه ات باعث شدی برم باز کامنتم را بخونم و چقدر نکته خوبی گفتی دقیقا توجه به ناخواسته ها باعث می شه اونو دعوت کنی به زندگی و اینکه فقط زندگی ات را با خودت مقایسه کنی من که از زمانی فقط خودم را با خود دیروزم مقایسه کردم خیلی رشد کردم چون دلایل نتایج خودم را می فهمیدم ولی وقتی خودم را که با دیگران مقایسه می کردم نمی فهمیدم دلایل نتایج خوب آنها چیست و ناامید می شدم ولی الان همش در حال بهبود خودم هستم و تمرکزم فقط به نتایج کوچک خودم است و اونها را تایید می کنم و فقط نتایج خوب دیگران را تحسین می کنم تا از آن جنس نتایج خوب هم وارد زندگی ام بشوم.

        بازم ممنون از دیدگاه خوبتان

        همیشه شاد و سلامت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    محبوبه صداقتی گفته:
    مدت عضویت: 1699 روز

    به نام خدای مهربونم

    سپاسگزار خداوندم هستم که بهم فرصتی داد تا توی این مسیر زیبا به نیت لذت خودم،در جهت رشد خودم و برای سپاسگزاری از ربّ قدم کوچکی رو بر‌دارم.

    نمی‌تونم احساساتم رو با نوشتن منتقل کنم.

    ساده اگر بخوام بگم چقدر این واژه و مفهوم (کنترل) یا به قول قرآن (تقوا) برای حیات من ضروری هست. چقدر مهمه و به اندازه ی خودم دارم اهمیتش رو درک می کنم. به اندازه‌ی ظرف وجودی خودم.

    و می‌خوام یادش بگیرم.

    می‌خوام تمرینش کنم.

    توجه ام رو کنترل کنم.

    نگاهم رو کنترل کنم.

    چیزی که می‌شنوم رو کنترل کنم.

    چیزی که می‌خورم رو.

    چیزی که در موردش صحبت می‌کنم.

    چیزی که در موردش فکر می‌کنم.

    در یک کلام من هم می‌خوام از این دسته انسان‌های با اراده باشم.

    استاد گفته بودید تعداد کمی از آدما هستند که همه‌ی قسمت‌های زندگی‌شون رو خودشون انتخاب می‌کنند.

    حالا که من، باز هم می‌گم به اندازه‌ی ظرف خودم با این قانون که قانون اوله آشنا شدم

    می‌خواهم که بیشتر ازش داشته باشم.

    بیشتر عمل کنم.

    کنترل! تقوا!

    به وجدم آورده.

    من هم می‌خواهم کنترل همه جانبه‌ی زندگیم در دستان خودم‌ باشه.

    همان چیزی که وقتی بتونم انجامش بدم نزد خدا گرامی‌ترینم.

    می دونی چرا می خوام داد بزنم؟

    چون تازه شناختمش

    چون تازه دیدمش.

    نمی دونم

    شاید

    «آن را که خبر شد، خبری باز نیامد.»

    ولی دوست دارم حال خودم رو.

    حتی همین حس فریادگونه‌ای که از سر ذوق و‌ تعجب دارم رو دوست دارم.

    دوست دارم محبوبه‌ای رو که باید تکاملش رو طی کنه.

    بیشتر از هر چیز استاد جان از شما در مورد کانون توجه شنیدم.

    چقدر همیشه و همه‌وقت این جمله رو تکرار کردید که با توجه‌تون به خداوند درخواست می‌دید. که خداوند شما رو هدایت می‌کنه درسته ولی در مسیر توجه‌تون هدایت می‌کنه.

    با تغییر باورهامون با تغییر کانون توجه‌مون می‌تونیم یه زندگی سرشار از سلامتی، سعادت، ثروت و آرامش و خوشبختی خلق کنیم.

    که توجه همه چیزه.

    توجه همه چیزه.

    که تو لایق توجه خودتی.

    به چی توجه می‌کنی تو لایق اونی.

    با جنگیدن با بحث کردن با هر چیزی که بهش توجه کردن می‌گن نه تنها چیزی رو از بین نمی‌بری بلکه داری تو زندگیت و جهان گسترشش می‌دی عزیزدلم.

    استاد جان سخته برام نوشتن ولی تلاش خودمو می‌کنم.

    برامون فکت‌های قرآنی آوردید از داستان حضرت موسی، اون آیات رو این پایین می‌ذارم.

    طه:۴۱

    وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی

    و تو را برای [رسالت ویژه] خودم ساخته‌ام.

    طه:۴۲

    اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوکَ بِآیَاتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکْرِی

    اینک تو و برادرت به همراه نشانه‌های من بروید و در ذکر من کوتاهی نکنید.

    طه:۴۳

    اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

    بروید نزد فرعون که سخت طغیان کرده است.

    طه:۴۴

    فَقُـولَا لَهُ قَـوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى

    پس به ملایمت با او سخن بگویید، شاید پند پذیرد یا بیم کند.

    طه:۴۵

    قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَن یَطْغَى

    گفتند: خداوندا، می‌ترسیم که بر ما پیشی گیرد یا طغیان کند.

    طه:۴۶

    قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى

    گفت: نترسید! من با شمایم، می‌شنوم و می‌بینم.

    طه:۴۷

    فَأْتِیَاهُ فَقُـولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاکَ بِآیَهٍ مِّن رَّبِّکَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

    نزد او بروید و بگویید: ما دو نفر فرستاده خداوندگار خودت هستیم، پس بنی‌اسرائیل را با ما بفرست و عذاب‌شان مکن، ما نشانه‌ای از طرف پروردگارت برای تو آورده‌ایم، و سلامت از آنِ کسی است که از هدایت پیروی کند.

    طه:۷۷

    وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَکًا وَلَا تَخْشَى

    و به موسی وحی کردیم که شبانه بندگانم را حرکت بده و برای آنها راهی خشک در دریا بگشا، و نه از رسیدن بترس و نه نگران باش.

    طه:۷۸

    فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُم مِّنَ الْیَمِّ مَا غَشِیَهُمْ

    ـ [پس از کوچ شبانه بنی‌اسرائیل] فرعون با سپاهش از پی آنها تاخت، پس [سرانجام امواجی از] دریا آنان را به [سبب و جزای] آنچه [چشم بصیرت] آنها را پوشانده بود، فرو پوشاند. ۵۸

    طه:۷۹

    وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى

    و [به این ترتیب] فرعون قومش را به بیراهه کشاند و به مقصد [مورد ادعایش] نرساند.

    و چیزی که می‌خوام در مورد اینم بنویسم اعراض هست.

    اون آیه‌ای که خداوند به پیامبر می‌گه اگر دیدی کسی به من ناسزا می‌گه اونجا هم تو فقط اعراض کن. نبین.‌ توجه نکن.

    نمی خواد بجنگی.

    اگر شیطان از خاطرت برد پس وقتی یادت اومد اعراض کن.

    چه زیباست.

    انعام:۶۸

    وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِـمِینَ

    و هرگاه کسانی را که در آیات ما فرو رفته‌اند ببینی، از آنان روی بگردان تا به سخن دیگری مشغول شوند و اگر هم شیطان به فراموشی‌ات انداخت، پس از به یادآوردن، با گروه ستمکار منشین.

    وقتی در مورد این قضایا متوجه شدم که اومدم تهران، من دانشجو هستم و توی خوابگاه می مونم.

    دو روز اول گیج بودم می دونستم باید چکار کنم ولی نمی تونستم مشرک نباشم. خدا برام کافی نبود. می دونستم باید چکار کنم. در مورد این مسائلی که رخ داده بود اظهار نظر نمی کردم ولی خودمو از جو هم خارج نمی کردم که نشنوم چون می ترسیدم قضاوت شم. چون خوشنودی خدا برام کافی نبود.

    به خودم اومدم خودم رو از جو کشوندم بیرون.

    روزا تو اتاق نمی موندم

    می رفتم تو زمین چمن خوابگاه فایل گوش می دادم. کتاب می‌خوندم. کم کم زمان هایی که با بچه ها بودم هم یا بازی می کردیم یا در مورد چیزای دیگه صحبت می کردیم.

    و بعدش یه هفته دانشگاه تهران مجازی شد و بچه های اتاق دونه دونه رفتند و من تقریبا اطرافم خلوت شد. و راحت تر تونستم ذهنم رو کنترل کنم.

    دیگه نیاز نبود تو زمین چمن برم.

    این که تونستم توجه ام رو به حد خوبی. به حدی که درکش کرده بودم کنترل کنم یه درایی از نعمت رو برام باز کرد.

    یه جورایی خدا منو و‌ زندگیم رو هدفمندتر کرد.

    آرامشی که تجربه کردم.

    بزرگترین دستاوردم‌ استاد برای خودم این بود که اولین بار بود که خیلی خیلی متفاوت تر از گذشته‌ام عمل کردم و درهایی که برام باز شد مثل شغلی که بهش هدایت شدم.

    نوشته‌های من به اندازه‌ی درک و ظرف خودم بود.

    باشد که خدا هدایتمون کنه به صراط مستقیم به مسیر بندگی خودش. به اینکه ظرف وجودی‌مون بزرگتر شه برای درک قوانینش.

    سپاسگزارم ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 154 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2231 روز

      سلام محبوبه خانم‌ عزیز دوست هم‌فرکانسی من

      امیدوارم حال دلت عالی باشه

      چقدر لذت بردم از درک خوبی که نسبت به قانون داشتید

      مخصوصا اونجایی که گفتید باید کار درست رو انجام بدهیم و فقط خشنودی خداوند رو در نظر بگیریم و نگران قضاوت شدن توسط دیگران نباشیم و به یاد بیاریم که خداوند به تنهایی برای ما کافیست

      چقدر لذت بردم و تحسینت کردم که اینقدر با عزت نفس اومدی داستان خودت رو گفتی تا درس عبرتی باشه برای امثال من که داریم این متن رو می خوانیم تا ازش درس بگیریم

      چقدر زیبا لا به لای صحبت هات از آیات قران مثال آوردی 👌🏻💯

      خیلی زیبا نوشتی واقعا تحسینت می کنم ✔️💯

      سپاسگزارم

      ان شا الله که این‌ دانشجو شدن و تنها شدن تو شهر تهران (که من بی نهایت عاشق تهرانم و خیلی هم دوست دارم موقعیتش پیش بیاد و تنهایی مهاجرت کنم به تهران) بهت کمک کنه که یه نسخه قوی تر از محبوبه قبل بسازی ✅♥️ یه‌‌ بنده موحدتر و با ایمان تر از محبوبه قبل از مهاجرت بسازی ✅♥️ یه محبوبه با اراده و با عزت نفس بسیار بالا ، یه بانوی قوی که مهارت کنترل زندگیش در تمام ابعاد رو‌ داره بسازی ✅♥️

      من مطمئنم با توجه به کامنت های قبلیت که راجع به تمرین آگهی بازرگانی و موفقیت های فوق العاده ای که کسب‌ کردی نوشته بودی این مهاجرت ظرف وجودت رو‌ بزرگتر می کنه و ازت یه نسخه بی نهایت بهتر میسازه 💪🏻😌

      برای شما بهترین ها رو از خداوند مهربون خواستارم شاد باشی 🙂🌿🍁

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      اسما ابوتراب گفته:
      مدت عضویت: 1435 روز

      سلام محبوبه عزیزم گاقعا بهت افتخار میکنم که اینقدر قشنگ ذهنت رو کنترل کردی خیلی لذت برم از کامنتت ایاتی که گفته بودی بی نظیر بودن و چققدر عالی که سند اوردی ذهن من خیییلی بهتر پذیرفت صحبت هارو خیلی خوشحالم که این سایت فضاییه برای لذت بردن و توجه رو روی نکات مثبت نگه داشتن عزیزم قطعا بهترین شغل ها بهت پیشنهاد میشه در اینده ای نزدیک موفق باشی گل دختر❣️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        محبوبه صداقتی گفته:
        مدت عضویت: 1699 روز

        سلام اسمای عزیزم 😍

        سپاسگزارم بابت پاسخ زیبایی که برام گذاشتی.

        الآن که وارد سایت شدم و اون دایره‌ی آبی رو کنار اسمم دیدم. یادم افتاد که دو روز پیش برای خودم نشونه گذاشته بودم و از خدا

        اینو خواسته بودم.

        چقدر همه چیز دقیقه. چه قدر همه چیز داره همون طور که باید پیش می ره.

        اینه. آره. همینه.

        پاسخی که برام گذاشتی بیشتر بهم ثابت کرد که مسیر همینه.

        توجه همه چیزه.

        خوشحالم که از دیدگاهم لذت بردی و برات مفید بوده.

        ان شاءالله که بتونیم بنده‌ی خوب و سپاسگزاری برای خدای خودمون باشیم.

        که هیچ چیز ارزش ناسپاسی نداره.

        آرزوهاتو برات آرزومندم دوست من. ❤️

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      محمد نوری گفته:
      مدت عضویت: 1536 روز

      سلام به شما

      من خیلی لذت بردم از این کامنت شما و آیه های قرآنی که آوردین

      و چقدر تحسینتون کردم که بجای موندن تو جمع های نامناسب تنهایی رو ترجیح دادین

      و چقدر این جمله برام تکان دهنده بود

      “و خدایی که برایم کافی نبود ” من همیشه فکر میکردم باورش دارم اما یه مدتیه عملم رو دیدم و فهمیدم باورش ندارم و چقدر خوب منو داره هدایت میکنه تا بتونم بیشتر باورش کنم و عملم بشه

      ” تنها خداوند برای من کافیست ”

      خیلی سپاسگذارم از شما بخاطر این کامنت زیباتون امیدوارم هرلحظه زیبایی های بیشتر در زندگیتون باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سامان 33cassiel33 گفته:
      مدت عضویت: 1372 روز

      سلام محبوبه جان

      افرین به این همه اعراض و محکم بودن درمقابل تعهدبه خواسته ….

      واقعاباتمام‌وجود باخوندن همه ی نظرات لذت میبرم و هرکدومشون یجور آگاهی و بهم میدن ک به قول استادجانمون هر یه نظرخودش یه مقالس که به والله قسم جزاینم نیست😍😍😍😍خداروشکربخاطراین هدایت زیبای خدا برای ههمون که الان ههمون ازیک خانواده ایم و شکرخدا بهترین استاد دوره رو درک کردیم و باآگاهی و نتایج و عملکرد زیباش هروز بیشتر به آرامش درونی و بی انتها ثروت و سلامتی میرسیم……خداروشکرررررررررر

      😍😍😍😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    ملیحه مصیبی گفته:
    مدت عضویت: 1201 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان و شما دوستان خوبم

    استاد من چند روز پیش رفته بودم مشهد و موقع برگشتن از چند شهر گذشتم و به طور اتفاقی هم بجای اینکه از کمربندی یک شهر برم وارد مرکز شهر شدم و از اونجا که من توی این چند روز اتفاقات ایران با توجه به اینکه از شما یاد گرفته بودم اصلا روی اتفاقات بد تمرکز نکنم سعی کردم نه حرفی بزنم نه توجهی کنم و جالب اینکه من داخل هیچکدوم از این شهرها هیییچ شلوغی و سر و صدایی ندیدم و حتی موقعی که اومدم به اطرافیانم گفتم من هیچ شلوغی ندیدم گفتن لابد ساعتی رفتی که کسی نبوده منم گفتم اتفاقا برعکس دقیقا ساعت اولیه شب و زمانی که اوج شلوغیاست من از اون شهرها گذشتم و الان که فایل شما رو گوش دادم متوجه شدم به دلیل عدم تمرکز بر اتفاقات ناخواسته بوده.

    و مورد دیگه ای که کمی هم جالب و خنده داره اینه که من به شدت وقتی مورچه ای میاد توی خونه میرم راهشونو دنبال میکنم و خونه اونارو پیدا میکنم و دقیقا همونجا رو سم می ریزم و میبندم😅 و دقیقا دوباره چند روز بعد مورچه بیشتری میبینم و دوباره هون کار رو تکرار و تکرار میکنم میتونم بگم دیگه کلافه شدم، اتفاقا الان که داشتم فایل شما رو گوش میدادم دوباره چشمم خورد به مورچه ها همونجا با خودم گفتم دقیقا حرف استاد درسته انقد من تمرکز میکنم روی اینکه مورچه ای داخل خونه نباشه مدام مورچه بیشتری میبینم و واقعا قانون حتی در جزئی ترین موارد زندگیمون هم جواب میده چه برسه به موارد بزرگتر.

    از شما استاد عزیزم ممنونم که باعث شدین زندگی و دنیا واسه ما قشنگتر و زیباتر بشه.

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 166 رای:
    • -
      الهه امینی گفته:
      مدت عضویت: 991 روز

      سلام خانم مصیبی عزیز چند روز بود منم با مورچه ها کلنجار میرفتم پیامتون رو خوندم هم خندم گرفت هم قانون از ذهنم گذشت چطور با ادعای یاد گرفتن قانون حتی به فکرم هم نرسید خودم با توجه کردن بهشون دارم جذبشون میکنم خدا چه زیبا به کامنت شما هدایتم کرد

      خدا از تمام نیازهای ما باخبره

      الهی صد هزار بار شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    هیچ گفته:
    مدت عضویت: 1561 روز

    سلام

    چقدر این چند تا فایلی که اخیرا گذاشتید عالی و مفید بودند. واقعا لذت بردم.

    من نظر اساتید مختلف رو این مدت گوش دادم ولی حرف های شما واقعا منطقی و متفاوت بود.

    واقعا در چنین شرایطی فرق اساتیدی که مبنای آموزش هاشون قرآن هست با بقیه مشخص میشه.

    این اتفاق برای من سره رو از ناسره جدا کرد. مشخص شد کی فقط حرف میزنه و کی در هر شرایطی عمل می کنه.

    بعضی از اساتیدی که تا قبل از اون هر روز می گفتند اخبار نگاه نکنید، الآن خودشون شدن پایگاه خبری و سردسته شورشیان.

    هر چی بیشتر فایل هاتون رو گوش میدم بهتر درکشون می کنم.

    من هر روز چند آیه قرآن رو می خونم. جالبه دیروز به آیه 69 سوره اعراف رسیدم که آخر آیه میگه:

    فاذکروا آلاء الله لعلکم تفلحون.

    یعنی نعمت های خدا را به یاد بیاورید، باشد که رستگار شوید.

    و من یاد حرفای شما افتادم که همیشه میگین بر نکات مثبت تمرکز کنید.

    خدا رو شکر که کم کم دارم یاد می گیرم تمرکزم رو بذارم روی زیبایی ها و واقعا زیبایی های بیشتری هم وارد زندگیم شدن.

    و ممنون از صحبت های راهگشای شما…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 195 رای:
    • -
      علیرضا یکتای مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1336 روز

      سلام به شما دوست هم فرکانسی

      مرسی ازکامنت قشنگتون ، عالی بود و چقدر زیبا آیات قرآن کریم را از نگاه عباس منش تلاوت میکنی،

      آن شالله در مسیر هدایت همیشه پایدار باشی.

      من هر روز چند آیه قرآن رو می خونم. جالبه دیروز به آیه 69 سوره اعراف رسیدم که آخر آیه میگه:

      فاذکروا آلاء الله لعلکم تفلحون.

      یعنی نعمت های خدا را به یاد بیاورید، باشد که رستگار شوید.

      ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3799 روز

    سلام و درود استاد عباس منش عزیز و دوستان هم خانواده

    به به که چه آگاهی رو دریافت کردم. خدا رو شکر

    همون ابتدای ویدیو ۳۷ ثانیه از حرفهای شما به معنای واقعی آزادی رو تعریف کردید که به نظرم برای کل زندگی کافی است.

    عین گفته های شما رو می نویسم چون بهتر از این نمی شه آزادی رو معنی کرد:

    (اگه تو به آزادی اعتقاد داری و عقیده داری که جمهوری اسلامی آزادی تو رو گرفته و میگی که من می خوام آزاد باشم. تو خودت داری من

    عباس منش رو با چند هزار تا کامنت مجبور کنی به شکلی که تو فکر می کنی درسته عمل کنم. تو که فکر میکنی آزادی خیلی مهمه به این فکر کن که تو هم برای مقاصد خودت آزادی مهمه. تو هم تا وقتی کسی هم عقیده توه آدم درستیه. تو هم فرقی نداری با کسی که الان داری بر علیه اش اعتراض می کنی.)

    دقیقا در ۳۸ ثانیه جوری آزادی رو معنی کردید که هرکی فکر میکنه معنی آزادی رو فهمیده اگه این ۳۸ ثانیه رو بشنوه و البته درک کنه متوجه می شه که نمی دونه آزادی یعنی چی و دقیقا برای چیزی داره اعتراض می کنه که مخالف آزادی است.

    در این چند روزه بارها باخودم فکر کردم اگه رضا عطارروشن چند سال قبل بودم چیکار میکردم؟

    تازه زمان ما که شبکه های مجازی به این شکل نبود و من انقدر نسبت به مسائل جامعه واکنش می دادم حالا اگه من از نظر فکری در اون شرایط بودم و دسترسی به شبکه های مجازی داشتم حتما خودم رو خفه می کردم که باید مبارزه کرد و انسان واقعی کسیه که در این شرایط قیام کنه و …..

    همیشه خدا رو شکر می کنم که در زندگی با شما استاد عزیز آشنا شدم و مهمترین دستاوردم میتونه خودشناسی باشه.

    اینکه خودم رو تحت نظر داشته باشم که چه فکر یا عملکردی دارم و چرا این افکار و عملکرد از من سر می زنه.

    کاملا با شما موافقم که هر ایرانی که نسبت به مسئولین اعتراض داره اگه در شرایط اونها باشه حتما مثل اونها یا شاید بدتر عمل خواهد کرد.

    دلیل اثبات این ادعا هم به راحتی در رفتارهای روزمره همه ما واضحه.

    چقدر این تجربه رو داریم که به راحتی نسبت به رفتار یا عملکرد دیگران واکنش دادیم و با اون مخالفت کردیم.

    ماهایی که در شرایط زندگی روزمره نسبت به همنوعان خودمون صبر و تحمل نداریم و واکنش می دیم قطعا اگر در شرایطی باشیم که سمت و اختیار داشته باشیم نمی تونیم ذهنمون رو کنترل کنیم و رفتار نامناسب با دیگران خواهیم داشت.

    چند تا مثال واقعی که تجربه شخصی ام هست رو بیان می کنم.

    چند روز قبل رفته بودم هایپرمارکت برای خرید.

    فردی رو مشاهده کردم که خودش رو مامور بهداشت معرفی می کرد و نسبت به یک نوع تخم مرغ که در اون فروشگاه عرضه می شد و به ادعای اون فرد کد بهداشت نداشت چنان اعتراض می کرد و با صدای بلند و حق به جانب برخورد می کرد که همه آدم ها متوجه سر وصدای اون فرد شده بودند.

    همون لحظه به خودم گفتم چرا آدمها نسبت به هم نوع خودشون انقدر تند و خشن رفتار می کنند.

    یعنی از رفتار اون فرد مشخص بود که اصلا کد بهداشت نداشتن تخم مرغ مهم نیست بلکه این فرصت رو غنیمت دیده بود که پست و مقام و اختیار خودش رو به معرض نمایش بذاره چون بارها با صدای بلند اعلام می کرد: من مامور بهداشت شهر هستم..

    حالا مثال از رفتار خودم نسبت به دیگران:

    چند ماه قبل برای خرید نان ساندویچی به کارگاه نان فانتزی رفته بودم و برای خرید نان توی صف ایستاده بودم.

    نزدیکهای ظهر بود و هوا به شدت گرم بود.

    چند نفر توی صف بودیم و فقط یک نفر جلوی من بود تا نوبت من بشه و نون بخرم.

    نفر جلویی که اتفاقا از نظر سنی از خودم بزرگتر بود ۶ تا نون می خواست و فکر کنم هر نون رو دو بار عوض کرد.

    یعنی به فروشنده می گفت اون یکی نون رو بذار و بعد می گفت نه اینو نمی خوام یه نون دیگه بذار که یه کم برشته تر باشه

    در حد یک شاید داشت خوب و بد می کرد واسه خرید نون که نه تنها فروشنده که یک خانم بود حسابی حوصله اش سر رفته بود و مشخص بود خشمگینه من هم به خشم اومده بودم و وقتی طرف می خواست بره بهش گفتم: حاجی حالا یه کم نون برشته تر باشه یا نباشه انقدر مهم نیست که مردم رو پشت سر خودت معطل کنی.

    اونم گفت تو نباید در نوبت خرید من و حق انتخاب من دخالت کنی.

    بلافاصله ازش معذرت خواهی کردم و اون رفت ولی پشت سری های من حرکت منو تایید کردند و اونها هم ناراحتی شون بیان کردند.

    بعد از اینکه نون خریدم با خودم فکر کردم که چرا من این رفتار رو داشتم؟

    چطور نتونستم ۱ دقیقه تحمل کنم و دلیلش رو این دیدم که رفتار اون فرد مورد رضایت من نبوده و باعث شده که من واکنش بدم.

    البته از اونجایی که به حضورم در صحنه های زندگی حساس هستم با خودم فکر کردم چرا من در این شرایط قرار گرفتم که این تجربه رو داشته باشم ولی دلیل خاصی پیدا نکردم.

    چند روز گذشت و برای خرید سبزی خوردن به سبزی فروشی که معمولا شلوغ می شه مراجعه کردم.

    دو سه نفر جلوی من بودند و یکی یکی رفتند تا نوبت رسید به یک نفر جلویی من.

    یه خانم میانسال بود که به سبزی فروش گفت به اندازه ۸ هزارتومن از همه سبزی ها برام بذار.

    حالا هر کیلو سبزی ۲۰ هزارتومن بود و این خانم کمتر از نیم کیلو می خواست.

    سبزی فروش مشغول شد و از همه سبزی مقداری گذاشت و مبلغ شد هشت هزار و خورده ای.

    خانم گفت: لطفا ۸ هزارتومن باشه

    بعد سبزی فروش از یه نوع سبزی کم کرد دوباره خانم گفت که نه از این مدل بر ندار و از اون مدل کم کن.

    یه مقدار کم کرد باز شد هشت هزار و سیصد تومن

    دوباره خانم تاکید کرد که لطفا ۸ هزارتومن باشه

    تلاش سبزی فروش برای نگه داشتن عدد ترازو روی ۸ هزارتومان و اصرار اون خانم دوباره منو درگیر خودش کرد و کاسه صبرم لبریز شد.

    کلی تو دلم به خانمه بد و بیراه گفتم تا اینکه رفت و بلافاصله به سبزی فروش اعتراض کردم که چرا انقدر به ساز اون خانم رقصیده.

    چند دقیقه بعد در ذهنم موضوع نان فانتزی و اون آقا مرور شد و این دو اتقاق به هم ارتباط پیدا کرد و متوجه شدم یه نگرش و باوری دارم که باعث میشه دقیقا در زمانی در صف قرار بگیرم که نفر جلوی من رفتاری رو نشون میده که من خوشم نمی یاد و در ذهنم زنگ خطر بود که اگه فکر اصلاح خودم نباشم باز هم این اتفاقات تکرار خواهد شد.

    همون روز کلی با خودم صحبت کردم که باید برای حق انتخاب دیگران احترام قائل باشم اگر که دوست دارم جهان و آدم هاش برای حق انتخاب من احترام قائل باشند.

    الان که صحبت های شما درباره آزادی رو شنیدم یاد خودم و عملکردم افتادم که دقیقا من در اون شرایط برای آزادی و حق انتخاب نفر جلویی احترام قائل نبودم.

    آزادی در ذهن من به این معنی بود که همه جوری باشند که من راحت باشم و دوست دارم.

    خدا رو شکر با استفاده از آموزش های شما خیلی روی افکار و رفتارم دقت می کنم و از بازخوردهای دنیای پیرامون متوجه نگرش های ذهن ناخودآگاهم می شم و سعی می کنم حواسم به اصلاح این نگرش های اشتباه باشه.

    خیلی وقت ها در واکنش دادن به شرایط پیرامونم به این فکر میکنم که اگه من جای اون بودم چه رفتاری داشتم.

    با توجه به شناختی که از خودم دارم و رفتارهای نگرش های اشتباهی که در خودم کشف کردم احتمالا رفتاری رو خواهم داشت که الان از رخ دادنش ناراضی و ناراحت می شم.

    تصور کنید فردی که نسبت به نداشتن کد بهداشت روی بسته تخم مرغ به اون شکل رفتار کرد اگه مامور گشت ارشاد بشه دقیقا به شکلی رفتار میکنه که الان باعث خشم عمومی شده و حتی شاید خود این فرد هم الان جز معترضین باشه.

    به نظر من انسانها در هر لحظه در حال ایفای نقش در یک شغل هستند.

    اگه موقع رانندگی به راحتی از کوره در می ری و عصبانی میشی شما در شغل رانندگی آدم واکنش گرا و تندخویی هستی بنابراین اگر در شغل گشت ارشاد قرار بگیری هم همین واکنش رو در اون شغل خواهی داشت.

    اگه در شغل پدر بودن انسان واکنشی و تندخویی هستی مطمئن باش اگر در شغل معلمی یا گشت ارشال باشی هم همین واکنش ها رو خواهی داشت.

    ما در زندگی روزمره در هر لحظه در شرایطی قرار می گیریم که مجبور هستیم واکنش بدیم و اگه هر شرایط رو یک شغل در نظر بگیری که باید ایقای نقش در اون شغل داشته باشی متوجه میشی که اگه نسبت به رفتار یک نفر در شغل خودش واکنش تند میدی در خیلی از رفتارهای خودت در شرایط گوناگون داری همون شکلی رفتار می کنی که از دیدن یا شنیدنش به خشم میای.

    یه داستان واقعی دیگه:

    چند وقت قبل پلاسکو آبادان فروریخت.

    جو جامعه ملتهب شد و باز شرایط مثل الان بود و همه خشمیگن بودن از نالایقی مسئولین به خصوص اونایی که رشوه گرفتند و امضا کردند یا اجازه کار دادند.

    در نزدیکان من فردی بود که خیلی نسبت به این موضوع شاکی بود و بارها اعلام می کرد فلان فلان شده ها کلی پول گرفتند و اجازه دادند عبدالباقی (سازنده برج) تخلف کنه و الان دودش رفته تو چشم مردم بدبخت.

    نکته جالب اینکه همین فرد دو سال قبل کارمند گمرک بود و بارها خودش برام تعریف می کرد که از طرف کارفرما وقتی برای بازدید بار می رن هدیه هایی دریافت می کنند که نمونه ها رو جوری برداره که مالیات یا گمرک زیادی محاسبه نشه.

    کلی وسیله داشت که بعنوان هدیه (رشوه) دریافت کرده بود و جوری مشخصات کالا رو نوشته بود که جنس بدون مشکل از گمرک خارج بشه. ولی نسبت به رشوه گرفتن خودش خشمگین نمی شد و در جریان پلاسکو نسبت به رشوه گرفتن دیگران به خشم اومده بود.

    خود من هم زمانی که کار دولتی داشتم کلی از این کارها انجام می دادم. کیک و کلوچه ها رو جوری تقسیم می کردم که برای خودم یک کارتن باقی می موند به جای مثلا سه تا عدد یا در مورد قند و چای و صدتا مورد دیگه با اینکه به خواسته مدیرانم کلی از این کارهای عجیب و غریب انجام می دادم که سود بیشتری نصیب شرکت بشه یا هرطور شده نفع ما بیشتر از حالت عادی باشه.

    وقتی فکر می کنم در زندگیم بارها کارهایی انجام دادم که اون لحظه برای انجام دادنش کلی دلیل و توجیه داشتم مثل اینکه حقمه

    از این دولت هرچی بکنی حلاله

    حالا این همه خوردن یه ذره هم من بخورم و کلی دلیل و توجیه داشتم اما همیشه نسبت به رفتار دیگران که به نظرم اشتباه بود واکنش می دادم و می گفتم این چه دولتیه و چه نظامیه

    درحالی که ما هر کدام تشکیل دهنده این نظام هستیم و اونی که الان مدیر یا معاون یا نماینده مجلس و در سمت های دیگه است یه روزی مثل من آدم عادی و شهروند بوده و البته که الان هم هست. اما چون ما یاد گرفتیم همیشه دیگران رو مقصر بدونیم هیچوقت به رفتار و عملکرد خودمون توجه نمی کنیم.

    استاد عزیز بی نهایت از شما تشکر می کنم که با تولید محتوای ارزشمند باعث می شی با خودمون بیشتر آشنا بشیم.

    درسته که بهانه خوبی برای ارائه محتوا از نظر شما نبود ولی برای اونهایی که اهل شنیدن هستند اتفاقا این مسائل باعث روشنفکری درباره خودشون میشه.

    انشاالله که همیشه شاد و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 330 رای:
    • -
      محمد سوری گفته:
      مدت عضویت: 1704 روز

      سلام دوست عزیز و هم فرکانسی جناب عطار روشن

      خیلی خوب بیان کردید و آگاهی خوبی از پیام شما دریافت کردم

      اینکه اگر مسئولین کشور نمی توانند در مواقع بحرانی و حساس ذهن خودشون کنترل کنند و رفتاری متقابل به اعتراضات نشون میدن دقیقا آینه ی رفتار اکثریت و شاید همه ی مردم کشور مون است.

      این نکته خیلی مهمه که طبق قانون مدار ها همه ی ما که داریم تو این کشور زندگی میکنیم وجه اشتراک های زیادی داریم و تقریبا مثل هم فکر میکنیم چون در غیر اینصورت مانند استاد و خیلی های دیگر الان اینجا نبودیم.

      واقعیت اینه که خداوند عادل است و کوچکترین ذرات در جهات هستی بر اساس قوانین فرکانس و مدارها دقیقا در جای درست خودشون واقع شدن و هیچ تبعیضی و ظلمی در حق کسی ایجاد نشده است.

      کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز

      ممنونم بابت اشتراک این آگاهی

      علی برکت الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
    • -
      سید علی حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1253 روز

      سلام اقای عطار روشن؛

      بنده تصمیم گرفتم هرموقه که بیکار شدم یک نظر از شما بخونم و بتونم هم فرکانس شما بشم و راهی که شما رفتید و من هم با کمک خدا طی کنم.

      پیامتان را خوندم.از اینکه توی کامنتاتون نمونه عملی میزنید خیلی عالی و کاربردیه؛

      چقدر ریزبینانه رفتارتون و زیر نظر میگیرید و متوجه کم و کاستی های خودتون میشید؛این کارتون قابل تحسینه؛بنده خیلی استفاده کردم از این پیامتون و من هم باید خیلی بیشتر روی رفتار خودم نظارت داشته باشم.

      بنده هم یک تجربه شخصی از خودم عرض میکنم:

      اسنپ برای رانندگان طرح تشویقی میذاره مثلا اگه 10 سفر در یک روز داشته باشید 70 هزار تومن پاداش میگیرید؛بنده یکبار این طرح تشویقی و داشتم 9 تا سفر رفتم فقط یک سفر دیگه میخاستم تا طرحم و تکمیل کنم و پاداش بگیرم.خسته شده بودم پیش خودم گفتم چه کاریه بزار یک سفر غیر واقعی به دوستم بگم برام بگیره تا طرحم تکمیل بشه.به دوستم زنگ زدم و گفتم یک سفر از اینجایی که من الان هستم بگیر من هم قبول میکنم و بدش پایان سفر و میزنم و تموم.فردا که پول طرح به حسابم واریز شد پیش خودم گفتم اگه این اختلاس در یک نمونه کوچک نیست پس اسمش چیه؟!!دیدم من هم اگه جای اون رئیس بانک که اختلاس کرد و رفت کانادا بودم همین کار و می کردم.بله من هم در حد خودم اختلاس میکنم؛چون فکر میکنم اینکه چیزی نیس؛ این کار من که طوری نیست؛اینکه اختلاس نیست و هزار و یک دلیل قانع کننده برای اینکه کار خودم و توجیه کنم؛

      از اون روز به بعد به جای فحش دادن به اونایی که اختلاس میکردند یه تلنگری به خودم بزنم ببینم من الان دارم چیکار میکنم ایا این رفتار من اختلاس نیست؟؟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      عاطفه زارعی گفته:
      مدت عضویت: 822 روز

      با درود و سپاس از شما برادر بزرگوار جناب آقای رضا عطار روشن عزیز من از مطالعه متن شما خیلی لذت بردم و چندین بار مطالعه کردم و موضوعاتی که بارها و بارها در محل کارم باهاشون مواجه می شدم رو نوشتم و بهشون فکر کردم

      شما درست نتیجه گیری کردید ما همه باورهای مخربی داریم که اگر به درستی خودمون رو بشناسیم میتونیم اونها رو تغییر بدیم و دیگه از اون نقطه لطمه نخوریم

      من هر وقت در محل کارم وارد قسمت جدیدی می شدم با وجود توانایی‌های زیادی که داشتم با یک همکار که قدیمی‌تر و مدعی تر بود به چالش برمی خوردم با بررسی باورهام متوجه شدم همیشه باورم این بوده که در شغل جدید افراد باید حداقل دو سال تجربه کسب کنند تا کاری رو یاد بگیرن. من باور جدید رو روی خودم ایجاد کردم که من توانمندی و در همون هفته اول کار جدید رو بهتر از بقیه یاد می گیرم و انجام میدم و نیازی به آموزش طولانی مدت ندارم و مورد بعدی این بود که همیشه از دست همکاران کم کار عصبانی میشم بازهم فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که باید توجه ام رو از روی اونها بردارم و بر روی موضوعات مفید و لذت بخش بذارم به همین سادگی و مورد بعدی این بود که چون من کارهایی که بهم محول میشه به بهترین شکل ممکن انجام میدم و دیگران همیشه کارها رو به گردن من می انداختند و من از سو استفاده که از من میشد ناراحت و عصبانی می شدم بازهم نتیجه‌ای که از موضوع گرفتم این بود که هر چی کارهای متفاوتی انجام بدم با تجربه تر و ماهر تر میشم و من خودم باید از این موقعیت ها به نحو احسنت استفاده کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      کلاهبردار خدا و همه گفته:
      مدت عضویت: 1859 روز

      سلام آقای عطار روشن چقد خوب در مورد آزادی رفتار انسان ها و احترام به این آزادی صحبت کردید، صحبت های استاد در این مورد رو بیشتر متوجه شدم. معنای آزادی فقط احترام به آنچه تو می پسندی و قبول داری نیست یه جورایی حتی‌ احترام به همون خانم برای خرید 8 هزارتومن سبزی هست یا خرید نون باگت اون آقای. چه فرقی می کنه درست یا غلط رفتار این دو عزیز به خودشون مربوطه سپاس واقعآ به خاطر این آگاهی و این عدم قضاوت کردن در مورد رفتار انسان ها که‌ از استاد عزیز و مرور کامنت شما حاصل شد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رویا محمدیان گفته:
      مدت عضویت: 1109 روز

      سلام

      حرفاتون چقدر مطابق کتاب نیمه تاریک وجود بود

      وقتی من ویژگی ای دارم که انکارش میکنم ، اگر همون ویژگی رو در بیرون در کسی ببینم ناراحت میشم

      انگار همه ی ویژگی ها دارای یه درگاه اتصال هستن تو وجودمون ویژگی هایی که پذیرفتیم محافظ داره روشونو اونایی که نپذیرفتیم محافظی نداره و با دیدن اون ویژگی در بیرون باهم اتصالی میکنن و اون چراغ روشن میشه و ما برافروخته میشیم و میگیم چراااا در حالی که حواسمون نیست اون ویژگی، مال ماست که داریم میبینمیش تا خودمونو درست نکنیم و نپذیریم جهان اون ویژگی رو بهمون نشون میده و اون اتصالی هست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سارا سهیلی گفته:
      مدت عضویت: 1765 روز

      سلام به آقای عطار روشن

      کامنت هاتون همیشه برام پر از اگاهیه.

      من موضوعی که از کامنت شما فهمیدم در مورد سیاست نبود

      در مورد اشتباهاتم توی جنبه ی مالی بود.

      من هر جایی که تا به الان دقیقا رفتم سر کار دوست داشتم آدما اونطوری که من راحتم ، اونطوری که نیاز ندارم کنترل ذهن بالایی انجام بدم ، اونطوری که همه چیز به اصطلاح گل و بلبله همه شرایط جور باشه و همکارام اون طوری باشن.

      البته که درخواستن هست ولی این درخواسته یک روند تکانلی رو باید طی بکنه ه من هنوز قدم اول این روند تکاملی رو که نرفتم هیچ ، تازه به سمت منفی ها هم رفتم.

      ممنونم که چراغ راه رو برام روشن کردین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فاطمه علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1319 روز

      سلام آقا رضای عزیز.

      خیلی سپاسگزار خداوند هستم..که داره منو با افرادی هماهنگ میکنه تا بیشتر درونمونو کندوکاو کنیم..

      و این مثال شما!یادم به خودم افتاد..قربون عدل الهی برم…

      یادم از روزهایی افتاد که داشتم از این تفکرات خشم خودمو به دیگران انجام میدادم.

      و چقدر توهین و تعنه میزدم.یا مسخره میکردم..و در قبالش خشم شدید به رفتار دیگران میگرفتم.

      چند روز پیش سر تضاد راجع به رابطه برام پیش اومد.خیلی بهم ریختم!

      اون تضاد درس بزرگی برام داشت..

      ولی حرف شما و نکته سنجتون راجع به آزادی..و برخوردتون نسبت به رفتار دیگران…

      یادم از رفتار خودم اومد…

      چقدر ماها بعضی موقعها.یه اتفاق ناگهانی پیش میاد.وقتی یکم تمرکزی روی خووشناسیمون کار میکنیم…

      بخودمون میگیم دلیل رفتارمون چی بوده؟

      الله اکبر….

      بعد میفهمیم اون باور درونیمون چیه؟

      خداوند را شاکرم که همچنین دوستانی را به من هدیه داده..که یادمون نره..ما هیچ وقت کامل نیستیم.ولی با هر روز کار کردن رو خودمون و رنگ کردن باورهای منفی میتونیم بهشت دنیا و آخرتمونو بسازیم.

      خداوند را شاکرم…که دارم پیام زیبای شما رو میخونم

      رضای عزیز یادم از گذشته خودم افتاد یه لحظه!

      یادمه من اصلا تو این فضا نبودم.ولی شب که میشد..زیر پتو تو خلوت تنهایی خودم.رفتارمو ورانداز میکردم..

      و میگفتم من نباید اینکارو انجام بدم یا چرا اینجوری کردم.

      در کل همون موقع داشتم از قانون استفاده میکردم.ولی اگاهی کامل نداشتم..

      و بازم الهام خداوند برای بهتر شدنم..اینه از امشب بشینم دلیل رفتارهامو برانداز کنم.

      و با خودم صحبت کنم.

      و دلیل رفتار و افکارمو بیشتر مورد بررسی قرار بدم!

      چون هر چقدر بیشتر خودتو بشناسی بیشتر میتونی خدا رو بشناسی…خودشناسی با خداشناسی عمیق میشه…

      انشالله در اینراه سعادت بتونم ادامه بدم و از کامنت شما دوستان غار حرائم به درستی عمل کنم.و همیشه بفکر اصلاح باشم.نه حرف مفت!…الهی آمین یا رب العالمین.!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1841 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم….

      سلام به اقا رضا گل و قشنگ قلب..

      اقا رضا اول اینکه همیشه تحسینتون میکنم که اینقدر خوب روی خودتون کار میکنید و اینقدر مسیر رو برا خودتون قشنگ کردید الهی شکرررررر…

      ممنون و سپاس گزارم از استاد برای چنین شاگردهایی که همه به نوبه خودشون استاد هستن در پناه الله باشی….

      اقا رضا موضوع جالب رو باز کردی خدارو صد هزار بار شکر که همیشه هر وقت کسیرو میخوام قضاوت کنم میگم من اگر جای اون بودم شاید بدتر بودم به چه دلیل؟؟

      به این دلیل که ماها فقد بلدیم بگیم من اگر فلان بودم فلان کار میکردم من اگر به امان بودم و و و….

      یا اون داستان راننده تاکسی میوفتم که میگفت اگر من رییس جمهور بودم…

      خیلی قشنگ گفتی که ما هر کردوممون یه نقشی داریم در هر شغلی ولی من ایجور میگم در هر کاری…

      کار خودمون رو هنوز بلد نیستیم اومدی دیگران رو قضاوت میکنیممم…

      جالب بود دمت گرم که یادم دادی حسین حواست به رفتارت باشه که همون رفتار هر جا که رفتی برات پیش میاد….دوستت دارم رفیق

      به امید رب در مکان مناسب و زمان مناسب ببینمتون عشقققققققققققققققققق

      در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشی

      با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه ابراهیمی گفته:
      مدت عضویت: 1636 روز

      سلام جناب عطار

      ممنونم بابت این دیدگاه عالی که نوشتید.

      چقدر نکات ریز و درستی رو در کامنتتون گفتید که اصلا به اون فکر نکرده بودم و خیلی برام طبیعی بود از کسی که تو صف ایستاده وقت تلف می کنه عصبانی بشم.

      وای خدای من خیلی این نکات به جا بود و من سپاسگزار شما هستم برای گوشزد کردن این نکات ارزشمند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اشرف مخلوقاتم گفته:
      مدت عضویت: 967 روز

      سلام و درود بر داش رضای کل رضای دوست داشتنی

      چقد به کامنتت میرسم یهویی حالم خوب میشه یه چراغ درونم روشن میشه آلارم میده آخ جون قراره چیز خوبی ازش یاد بگیرم دمتگرررررم داش رضا که آزادی رو بسیار زیبا با تجربه بظاهر بدی که داشتی برامون معنی کردی دقیقاااا همینطوره آزادی یعنی در کار دیگران دخالت نکردن اعتراض نکردن روی برگرداندن چون هر انسانی آزادی مخصوص به خودشو داره و باید بهش احترام گذاشت این و اگه درک کنیم اگه بتونیم اینو بفهمیم و تو زندگی ازش استفاده کنیم همین یک درس مارو وارد بهشت میکنه .

      و چقد لذت بردم از کامنت عالی تون یاد گرفتم حواسم باشه هرگز اعتراضی در رفتارهای آدما نداشته باشم و حالمو واسه هر چیزی بهم نزنم که این کار تکرار خرابی بیشتر را میاورد که عرصه رو برما تنگ میکند دمتگرررررم به استاد بابت این فایل عالی شون و دم داش رضا هم گرم چقد زیبا نکته مهم و برانون ساده کرد خیلی خیلی ممنونم درس بسیاااار زیبایی از شما گرفتم اتفاقا خیلی وقته در رانندگی در جایی که صف میرم هی بخودم تذکر میدم تا اعصبانی نشم و آروم باشم و چقدددد حال میده چقد لذت بخش میشه اصلا انگار نه انگار صف طولانی کی تموم شد یا ترافیک کی تموم شد به لطف این سایت هر جا بریم سرگرمیم اونم چه سرگرمی ناااااااابی.

      دمه همه عزیزان گرم خصوصا داش رضا که به موفقیت بسیااااار دست پیدا کرد ولی اینجا رو فراموش نکرد و هر از گاهی چشم ما به دیدارش روشن میشه

      دمتگرررررم آقا رضای گل .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2933 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سلام استاد جان

    سلام خانم شایسته

    سلام دوستان همفرکانسی

    چقدر این دیدگاه استاد و عمل به آموخته های استاد کمک کرد به من که تلاش کنم با ایمان به خدای مهربونم از اون شرایط و اون کشور مهاجرت کنم اونم یا سه تا بچه

    استاد جان همه حرفهای شما برای من شده حجت

    وقتی نتیجه میده یک مسیر

    وقتی نتیجه میاد توی دستت

    وقتی یک مسیر درسته

    بذار همه هر چی میخان بگن، بذار همه هرچی دوست دارند فریاد بزنند .

    استاد جان من میخام از نتایجی که از عمل به آموزه های شما گرفتم بگم و سپاسگزارم از شما بابت اینکه قانون رو توضیح می د ید فارغ از این که جامعه چی میگند.

    ۱- شما توی دوره روانشناسی ثروت ۱ جلسه هشت یا نه بود که در مورد بورس و اوضاع بورس و سرانجام آن گفتید، شما یه جمله طلایی گفتید مسیری که همه میرن مسیر درستی نیست

    من همون فرداش رفتم زمانی که شاخص دو میلیون و صد بود کل پرتفوی خودم رو خالی کردم و حتی چند تا سهم بسته بود باز که شد فروختم بدون اینک برام اهمیت داشته باشد.‌من به کلام شما ایمان داشتم چون که قانون بود و از اون روز به بعد یک ریال توی بورس سرمایه‌گذاری نکردم. چون قانون رو تا حدودی درک کردم و از همه مهمتر عمل کردم. استاد جان بعد از اون همکاران سابق و دوستان من بارها از من پرسیدند که تو از کجا فهمیدی که در این زمان بفروشید . حتما با بچه های بالا در ارتباط بودی. حتما زانتی داشتی و از این داستان ها بیا به ما هم سیگنال بده و غیره و من فقط می خندیدم و میگفتم باشه . من اونجا این درس رو گرفتم و بعد از اون بارها و بارها اتفاق افتاد که استفاده مردم.

    2- استاد جان یه زمانی چند سال پیش بود که توی فکر کنم باز قدم شش یا هفت بود که جریان شلوغی شد فکر کنم به خاطر بنزین و اینترنت مثل همین زمان قطع شد و شما توی همون قدم گفتید که اگر من الان اونجا بودم کار میکردم روی خودم که هدایت بشم به جایی که دیگه دولت نتونه اینترنت رو قطع کنه منم گرفتم و کار مردم روی خودم و الان به خودم افتخار میکنم که مهاجرت کردم به خارج از ایران و اینترنت آزاد و دیگه فیلتر و فیلتر شکن خبری نیست حتی برای یوتیوب و از این داستان ها. من باز هم گرفتم مطلب و رو خواسته ام رو فرستادم و خدا هم که همیشه پاسخ میده و بعد یک زمانی که من در مدارش قرار گرفته و تکامل خودم رو طی کردم مهاجرت رخ داد و من بی نهایت سپاسگزار خداوندی هستم که هدایت میکند همه بنده های خودش رو.

    3- استاد جان شما توی جلسه هشت عزت نفس گفتید که وقتی همه چیز خوبه ، وقتی شرایط ایده‌آل است باید تغییر کنی من هم شنیدم و عمل کردم و در زمانی که رییس بانک بودم و برای خودم زندگی بسیار عالی داشتم که بابت ساختن آن تلاش کرده بودم رها کردم و در شرایطی که همه چیز همه چی عالی بود و عالی پیش می‌رفت بود تصمیم به مهاجرت گرفتم و الان بازهم بابت این اقدام عملی خودم الان بی نهایت سپاسگزار خداوندی هستم که هدایت میکند همه بنده های خودش را ولی برخی از ما بنده ها اصلا به ندای هدایتگر اون گوش نمی کنیم .

    4- استاد جان من برای مهاجرت فقط خدا به من گفت که برو روی یادگیری زبان انگلیسی خودت کار کن و من باز هم گوش مردم و عمل کردم و حتی آزمون آیلتس دادم و نمره خوبی هم گرفتم و الان میفهمم که چقدر این زبان انگلیسی برای من در ارتباط گرفتن با دیگران برای من کمک کننده است.

    استاد جانم

    ای مرد عمل به قوانین الهی

    منم تمام تلاش خودم رو میکنم که عمل کنم به هرآنچه درک می کنم .

    نمی‌گم که صدرصد خوبم و خوب عمل میکنم

    ولی یاد گرفتم که عمل کنم به هر آنچه می شنوم

    توی این روزها کنترل ذهن کنم

    اینستاگرام تعطیل کردم و خیلی کم

    منی که پیج کاری داشتم

    ولی دیدم که اونجا خیلی خوب نیست و جو مناسب نیست گذاشتمش کنار

    استاد جان الان که توی ایران نیستم نمی دونید چقدر بابت این اقدام خودم خدا رو شکر میکنم

    نمی دونم بعد این شرایط اصلا می توانستم مهاجرت کنم یا نه ؟

    یه توصیه به همه دوستان خودم میکنم کاری که خودم کردم توی زمانی که ایران بودم

    تمرکز کنید توی فایل های استاد و بنویسد و تکرار کنید و کار کنید

    به خدا اثری می‌ذاره براتون که اندازه ندارد

    من چندین دوره استاد رو‌ نوشتم و الان شده یک منبع الهام بخش برای من.

    باور کنید اون بیرون هیچ تاثیری در زندگی ما ندارد اگه باور کنیم که ندارد .

    این به باور ما ربط دارد

    من باور نکردم و از همون ایران همین یک ماه پیش مهاجرت کردم

    فقط با کار کردن روی خودم و آموزهای این استاد دوست داشتنی.

    خیلی خیلی ممنون از شما

    خدایا شکرت بابت این همه هدایت.

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند

    💜🤎💙❤️💚💛💜🤎💙❤️💚💛💜🤎💙❤️💚💛

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 473 رای:
    • -
      وحید ربانی گفته:
      مدت عضویت: 1473 روز

      سلام‌دوست‌عزیز خدارا صدهزار مرتبه شکر تحسین میکنم شما را که در اوج موفقیت مهاجرت کردید این دقیقا خواسته منم هست بطرز‌بسیار جالبی من علاقه مند شدم به زبان اسپانیایی و‌یک دوره زبان اسپانیایی اموزش دیدم و باز هم از اونجایی که سر کلاس نشستن دوست نداشتم بازهم‌از‌همون کلاس ها و‌راهنمایی یکی از بچه ها هدایت شدم به یک نرم افزار انلاین که‌همونجوری که دلم‌میخواست داره بهم مجانی یاد میده هر‌زمان که‌وقت دارم hola buenas noches 😀 خدارا صد هزار مرتبه شکر که خیلی راحت‌و اسون انشا الله هدایت میشم به جایی که ازادی هست از هر جهتی و لذت میبرم از اب اقیانوس و‌هوای بهاری و راحت با شلوارک راه رفتن کنار ساحل خدایا ازت ممنونم بینهایت ممنونم دوست عزیز از شما سپاسگزارم که این کامنت عالی را گذاشتید‌انشا الله هر جا هستید موفق باشید شاد‌و‌ثروتمند باشبد از استاد عزیز هم سپاسگزارم که مارا با حقیقت زندگی اشنا کرد خدا یا بابت این‌دوستانی که‌ندیدمشون ولی حسشون میکنم‌کنار خودم بینهایت ممنون‌و سپاسگزارم دوستتون دارم عاشقانه ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ شب همگی بخیر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
    • -
      الهه رشیدی گفته:
      مدت عضویت: 2220 روز

      به نام خدایی که همین نزدیکی ست

      خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که منو به این کامنت زیبا هدایت کردی

      خدایا تو را به تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم

      سلام اقای کفاش عزیز

      چقدر خوشحالم بابت نتایج عالی که گرفتی و اونم به خاطر کار کردن روی خودتون و باورهاتون بوده

      کامنت زیباتون رو که خوندم پر از حس عالی شدم و با تمام وجودم تحسین تون میکنم

      تحسین میکنم این همه عمل کردن به قانون رو

      تحسین میکنم این ایمان و اعتماد تون به خدا

      تحسین میکنم وجود الهی و توحیدی تون رو

      تحسین میکنم این اعتماد به نفس و عزت نفس بالا و بالاتون رو

      تحسین میکنم این همه شجماعت تون رو که مهاجرت کردین و خدا صددرصد به شجاعان پاسخ میده

      و از خدا بی نهایت سپاسگزارم به خاطر وجود ارزشمند استاد عزیزم و مریم جان و شما دوستای عزیزم که هر نوشته و کلام زیباتون پر از آگاهیه برامون

      منتظر خبرهای خوبتون هستیم اقای کفاش عزیز

      براتون بهترین ها رو آرزو میکنم

      خدایا شکرت ؛ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا

      خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      زهرا آبلو گفته:
      مدت عضویت: 1917 روز

      سلام آقای کفاش عزیز دوست خوبم چقدر چقدر خوشحال شدم از شنیدن خبر مهاجرت و چقدر به داشتم دوستی مثل شما افتخار میکنم و تحسین میکنم این مرد عمل بودن شمارو آقای کفاش عزیز چقدر لذت بردم از تک تک کلمات کامنت شما و برام الهام بخش بود که بله اون بیرون تاثیری نداره خدا کنه به چیز هایی که یاد گرفتیم عمل کنیم همون که استاد جان همیشه میگن ایمان بدون عمل حرف مفت است فقط کافیه به اونچه که یاد گرفتیم عمل کنیم و نوش جانتون که عمل کردید و الان دارید ثمره اون ایمان رو میچشید تحسینتون میکنم آقای کفاش عزیز در پناه خدا شاد و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      معصومه کهرانی گفته:
      مدت عضویت: 1324 روز

      دوست عزیز و فرکانس بالای من سلام …خیلی خوشحالم برای شما و تحسینتون میکنم که اینقدر متعهدانه روی خودتون کار کردید و خواسته های فوق‌العاده تون رو برای خودتون خلق کردید و شرایط عالی که خودتون رو لایقش میدونستید برای خودتون دست یافتنی کردید…امیدوارم این روند رو به رشد و فوق‌العاده در زندگیتون ادامه داشته باشه و هر روز مسیرهای عالی و مدار های بالا و بالاتر رو تجربه کنید…این خیلی فوق‌العاده است که شما الهامات و هدایت الهی را دریافت و بهش عمل کردید…انشاالله همه ما بتونیم موفق به کنترل ذهن بشیم،ظرفمون رو وسیع کنیم و به درک الهامات و عمل به اونها نائل بشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد آزاد گفته:
      مدت عضویت: 2152 روز

      سلام به آقای کفاش عزیز امیدوارم همیشه زندگی سرشار از موفقیت وحال خوب رو تجربه کنید…یه سوال داشتم خدمتتون میخاستم بدونم برای آموزش زبان انگلیسی از چه منابعی استفاده کردین چون تصمیم دارم زبانم رو تقویت کنم اگه امکان داره چندتا از منابع رو معرفی کنید!سپاسگزارم ازتون….

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      پارلا امامی گفته:
      مدت عضویت: 2128 روز

      درود اقای کفاش عزیز خیلی تحسین برانگیزه و واقعا به وجد اومدم و راجب بورس که گفتید باورتون میشه اون موقع ها منم به خیلی ها گفتم نرند سراغش چون نتیجش مشخصه و بخاطر این اعراض و آگاهی ای که خدا بهم داد هدایت شدم به مسیر سرمایه گذاری درست دلاری خدارو صد هزار مرتبه شکر و جالبیش اینه نمیدونم چرا احساس میکنم قبلا تو این زمینه به شما مشاوره دادم چون از دوستان عباس منشی بودند و هستند افرادی که سرمایه گذاری موفق انجام دادند و خداروشکر میکنم بابت این کامنتتون که من رو مصمم تر کرد تا بیشتر رو خودم کار کنم و به بهترین کشور ممکن با عالی ترین شرایط هدایت بشم الهی شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مجتبی زارع گفته:
      مدت عضویت: 1089 روز

      سلام دوست عزیزم اقای کفاش عزیز

      وقتی کامنت شما رو خوندم خیلی کیف کردم و از ته قلبم تحسینتون کردم بابت تمام تصمیمات و نتایج فوق العاده ای که به دست اوردید و همچنین مهاجرتتون .

      آره واقعا در شرایطی که همه به اتفاقات ناجالب توجه میکنن متمرکز بودن بر روی زیبایی ها به قول استاد نیاز به تمرین و ممارست داره اما اگر انسان بتونه کنترل کنه ورودی های ذهنیشو واقعا اتفاقات درجه یکی رو تجربه میکنه.

      امروز یه اتفاق قشنگی که واسم افتاد و برام نشونه ای از طرف خداوند بود واریز مبلغی از طرف بانک بود و این یعنی دارد جواب می دهدو بابت این نشانه از خداوند سپاسگزارم.

      عباسمنشی هاامیدوارم همیشه بهترین ها براتون اتفاق بیفته دوستون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهناز محمدی مرام گفته:
      مدت عضویت: 1906 روز

      به به سلام به این استاد عمل کردن به حرفای استاد عباس منش عزیز تبریک میگم به شما این اول راه موفقیت شما هست شروع تغییرات و مطمئن باشید به مسیرهای بسیار زیباتر و پرونق تر و پرازشادی و برکت بیشتروبیشتر هدایت می شوید

      الحمدولله بابت موفقیت شمادوست خوب هم فرکانسی

      من هم به توصیه شما دوست عزیز عمل میکنم و تمام توجهم را میزارم روی کلام استاد و عمل به قوانین الهی و اینستاگرام را کنار میزارم و فقط و فقط استاد خوب و قدرتمندم و خانم شایسته عزیز را دنبال میکنم

      متشکرم از خداوند بخاطر هدایتش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Hosein گفته:
      مدت عضویت: 1973 روز

      سلام آقای کفاش عزیز

      چقدر لذت بردم از حجم ایمان و تعهد شما

      چقدر مهارت کنترل ذهن شمارو تحسین میکنم

      یه نکته طلایی گفتید بین تمام صحبت گوهر بارتون که جا داره تکرار کنم دوباره

      اون بیرون هیچ تاثیری در زندگی ما نداره اگرررر باور کنیم که ندارددد

      چقدر این جمله کلیدی و طلایی بود چقدر ارامش بخش بود که هیچ کس نمیتونه ریموت زندگی منو بگیره دستش

      نکته بعدی که میخوام بگم این شجاعت مثال زدنی شماست که زمانی که رییس بانک بودید تصمیم به مهاجرت گرفتید

      حتی فکر کردن به مهاجرت وقتی موقعیت شغلی به ظاهر مناسبی وجود داره به شجاعت و ایمان خیلیی زیادی نیاز داره

      به این باور که من بازم میتونم تو یه جای دیگه رشد کنم و تو یه کشور دیگه به درامد و موقعیت شغلی مناسب برسم

      بسیار لذت بردم و از صمیم قلب تحسینتون میکنم به امید موفقیت های بیشتر

      In God We Trust

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: