تسلیم بودن در برابر خداوند - صفحه 35 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری تسلیم بودن در برابر خداوند
    382MB
    59 دقیقه
  • فایل صوتی تسلیم بودن در برابر خداوند
    57MB
    59 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

835 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدیه جهانی گفته:
    مدت عضویت: 680 روز

    سلام به استادعزیزم،استادعباسمنش وخانم شایشته عزیز واستاد عرشیانفروهمه کسانیکه دراین سایت هستند واین آگاهی ها والهامات رادریافت میکنند ،میشنوند وعمل میکنند.

    امروز میخواهم یک ردپایی از اتفاقاتی چند وقت پیش برایم اتفاق افتاده،دراین دیدگاه ازخود به جا بگذارم.

    حدودا یک ماه پیش درمحل کارم همکارم استعفا داد وبه من پیشنهاد شد که علاوه برشیفت صبح که قبلا بودم شیفت عصر راهم قبول کنم واین شد که حقوق من دوبرابر شد یعنی 7،000،000 تومان رسیدوبعد من چون آمادگی نداشتم که درمدارماهی 7،000،000 تومان باشم باور نمیکردم که حقوقم زیاد شده بعد چندشب پیش درخواب این آیه راشنیدم که خدا گفت (قم الیل الا قلیلا) ومن آنشب ازخواب بیدارشدم وچون خیلی خسته بودم دوباره خوابیدم ولی ازشب های بعدی گوشیم راکوک میکردم که ساعت حدودا 12 شب بیدار شوم وبعد که بیدارمیشدم اول دفترم را مینوشتم که مربوط به (بهترین اتفاقات خوب دیروز چه بود؟،،،،،بهترین اتفاقات خوب امروز چه بود؟،،،،، چه اتفاقات خوبی دوست دارم فردا برایم بیافتد؟،،،،،)

    وبعد شروع میکردم دوصفحه قرآن حفظ ومرور میکردم و یک ساعت بعد دوباره میخوابیدم

    دوروز پیش هنگام ظهر بعدازاذان با خودم گفتم برم ازحیاط خانه انگوربچینم وظرف برداشتم وباخوشحالی رفتم کنار درخت اول گفتم خدایا هدایتم کن از کجا انگور بچینم یک سمت را دیدم وچون هیچوقت از آن سمت انگور نچیده بودم اعتنایی نکردم وازآن سمتی رفتم که هرسال میرفتم وپایم راروی پله اول آبنما گذاشتم ودرهمان لحظه چند طبقه آبنما متلاشی شد ومن فرود آمدم روی زمین با دستی خون آلود وبدنی خراش دیده ویک تکه از آبنما روی شکمم بود ودرهمان حال با صدای بلند کمک خواستم وخواهرم آمد و من بلند شدم وبا کنترل ذهنم توانستم حالم را خوب کنم وخواهرم کمکم کرد ومن داخل خانه رفتم ودستم راپانسمان کردم وبسیار خداراشکر کردم که فقط خراشیده شدم وتنم کاملا سالم است وبعد بایک چسب بخیه دستم کاملا خوب شد

    دیروز که کاملا خوب بودم فایل استادعباسمنش را که گوش میکردم استاد میگفت هراتفاقی که می افتد (بما قدمت ایدیهم)(بماکانو یعملون)است .

    بعد چون من مقصر خراب شدن آبنما بودم درطی یک جلسه که با داداش داشتم قرار شد ماهیانه مبلغ 3،000،000 تومان تا بهمن امسال بپردازم یعنی کلا18،000،000 تومان برای خرید یک آبنما ومن قبول کردم،

    به قول استاد (وقتی درمدار آن ثروت نباشیم جهان کاری میکند،که فقط همان پولی که درمدارش هستیم را دریافت کنیم)

    ومن چون درمدارماهی 7میلیون نبودم واینگونه شد.

    وامروز صبح که چشمم را باز کردم واین فایل جدید استاد که درباره ی تسلیم بودن دربرابر خدا را دیدم وشنیدم باخودم گفتم یک رد پایی از اتفاقاتی که برایم افتاد ومن تسلیم خدا نبودم چون آن لحظه که به من گفته شد ازچه سمتی انگور بچینم گوش ندادم وگفتم من همیشه ازروی آبنما انگور میچیدم وبعد چه شد….

    استاد عزیزم ازشما بسیارسپاسگذارم این تجربیات خودتان درباره تسلیم بودن دربرابر خداوند را به ما میگویید تاما بیشتر قوانین را درک کنیم ودر زندگی عمل کنیم،

    ازهمه کسانیکه که تلاش میکنند که این آگاهی ها به ما برسد سپاسگذارم واز خداوند متعال خواهان آرامش بیشتر برای دریافت آگاهی هایی که عمل می آورد،هستم.

    درپناه الله یکتا همیشه شاد وخوشبخت وسعادتمند دردنیا وآخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1079 روز

    تسلیم بودن در برابر خداوند

    و

    اون تیکه که استاد یعقوب و مادر موسی را باهم مقایسه کرد

    چقدر درس داره و چقدر زیباست این حس رهایی و خیال راحتی و البته چقد سخته برای من که همیشه یاد گرفتم به عقلم اتکا کنم .

    ولی چیزی که تو ذهن من میاد و خیلی پررنگ میشه با شنیدن داستان پیامبران

    اولین چیزی که تو ساختار ذهنم شکل گرفته و چقدر هم اشتباه اینه که

    همه ما آدم ها مخصوصا انبیا که الگو بشریت بودن یه داستان از قبل نوشته شده توسط خداوند داشتن

    یعنی تمام این اتفاقات که براشون رخ داده از قبل نوشته شده بوده و به هر حال قرار بوده رخ بده و این حس رو میده که ما انسان ها بی اختیاریم و مثل برگی در باد به هر طرف می‌رویم.

    اما در قدم دوم استاد کاملا به من فهموند که اشتباه . حتی خدا هم از آینده ما خبر نداره و ما موجوداتی هستیم دارای اختیار که آینده خودمون رو میتونیم تغیر بدیم .

    همیشه پیش‌فرض‌های ذهنم اینه که …بله دیگه یوسف قرار بوده تو چاه بیفته باباش قرار بوده کور بشه ابراهیم قرار بوده بره تو آتیش و…..

    و همه شون هم می‌دونستن که قرار این اتفاقات بیوفته و آماده بودن چون انسان های خاصی بودن و بخاطر همین اصلا هم ترسی نداشتن و همیشه اوکی و ریلکس بودن

    خوب من که اینجوری فکر میکنم دیگه چه درسی از قرآن و سرگذشت انبیا میتونم بگیرم ؟

    منکه تو زندگی عادی خودمم همین پیش‌فرض‌ رو دارم دیگه چجوری میخوام اختیار زندگیم رو دست بگیرم

    درست من دوسال با استاد آشنا شدم اینجا عضو شدم رو خودم کار کردم بهتر شدم نتیجه گرفتم دارم ادامه میدم ولی الان که اینو فهمیدم مخم سوت کشید گفتم وووووااااوووو

    چه ترمز مخفی بزرگی

    بابا عجب قفلی داره این ذهن من

    خداروشکر که فهمیدم حالا روش کار می‌کنم تا درست بشه تا اصلاح بشه

    تا بره تو ذهنم بره تو ناخودآگاهم که ما انسانها خودمون آیندمون رو خلق می‌کنیم

    خدا هیچی برامون ننوشته

    ما ربات برنامه ریزی شده نیستیم

    خداوند قدرتمند و ما رو هم قدرتمند آفریده

    قدرت در دست گرفتن زندگیمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3820 روز

    به نام فرمانروا

    سعی کردم جهان را درک کنم‌ اگر آدم بدونه این جهان یه پروردگاری داره که همه چیز رو مدیریت میکنه یه سری باورها را اول باید بپذیریم بعد بریم سراغ تسلیم

    1-یه خدایی هست،یه ربی هست،رب به معنای توانمندی ، در کنترل داشتن و نگهداشتن همه چیز.یعنی خالق و creator

    اون خدا که جهان را آفریده و داره مدیریتش میکنه در تمام ابعاد بی نهایت از من آگاه تره. بی نهایت راه ها رو بهتر میدونه. بی نهایت مدیر و مدبر بهتریه از مغز من.و آن‌وقته که من میتونم بهش اعتماد کنم و بهش تسلیم باشم.

    شما فرزندی را در نظر بگیرید وقتی بدنیا میاد هیچ کنترلی روی خودش نداره و کاملا تسلیم مادره.در تمام ابعاد.از اینکه خوراک بهش برسه،گردنشو نگه دارن،دستشویی اش را مراقبت کنن.

    ما داریم در مورد خداوندی صحبت میکنیم که اصلا قابل مقایسه نیست انرژیش با انسان، یک کودک با مادر ، من بزرگسال با خداوند، وقتی آدم اینا رو درک کنه میاد میگه خدایا من تسلیم اعتماد میکنم، توکل میکنم به تو،و اگر بتونم این کار رو انجام بدم خدا هدایت میکنه. چی میشه که خدا هدایت میکنه موقعی که ما تسلیم باشیم.چی میشه که ما تسلیم میشیم موقعی که بفهمیم ما چه جایگاهی داریم و خدا چه جایگاهی داره. اونوقته که اجازه میدیم خداوند هدایت کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    زیبا قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 657 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان خوبم

    امید دارم خدا هدایتم کنه تا اگاهی که امروز به قول دوستان توش شیرجه زدم و بتونم درست بیان کنم

    و این حجم از اگاهی رو بتونم همون شکل که در ذهنمه

    اینجا بنویسم .

    امروز اتفاق عجیبی برام افتاد مثل یه معجزه .

    برمیگردم یکم عقب ، و میخوام از مسیر حرکتم کمی خلاصه وار براتون بگم .

    وقتی هدایت شدم به ایده ی بافت کیف رافیا برای خودم ، قدم برداشتم و حرکت کردم و نخ خریدم و شروع کردم، از همون ابتدا همش هدایتی بود حتی انتخاب نخش ، چون من نخ دیگه ای و قرار بود بگیرم نه نخ رافیا ، فروشنده و همه دست به کار شدن تا من هدایت بشم به اینکه ببافم و بفروشم ، منی که هیچی نمی دونم

    منی که گفتم خدایا چه جوری ،

    فقط تلگرام و دارم و در تو این شرایط چه جوری مگه میشه

    بازم هدایت کار خودشو کرد و بهم گفته شد و منی که انگار چاقو زیر گلوم باشه رفتم و دونه به دونه مغازه ها کارم و معرفی کردم

    هیشکی قبول نکرد که برام بفروشه

    نجواها اومد و دوباره کم مونده بود قدرت و بدم دست همسرم که اجازه نمیده من از طریق های دیگه بفروشم و این حرفا تا اینکه گفتم نه همه کاره خداست

    اینو گفتم و خدا خواهر همسرم و فرستاد و بدون اینکه من بگم خودش قبول کرد کارامو بفروشه

    کمی گذشت و دیدم ایشون اصلا به کار من بها نمیده و ارزش کارمو نمیدونه

    با قیمتای خیلی پایین میفروشع

    گفتم خدا درستع هدایتم کردی ولی ته دلم اشوبع

    اخه ارزش کار من بالاتر از این حرفاس

    خدا گفت صبر کن و ادامه بده

    بعد از سه ماه یه تضادی برام پیش اومد خیلی اتفاقی

    و اون تضاد منو حل داد به اینکه بگم خواهر همسر عزیزم ممنون که برام شدی دستی از دستان خدا

    ولی ممنون میشم بقیه بافتها رو برام بیاری

    و اینجا بود که دفتر این موضوع بسته شد

    حالا من موندم و نجواها ، چه طور قراره بفروشم

    شاید باورتون نشه تو این دو روز خدا از زمین و زمان با من حرف زده ، از طریق پسرم :

    مامان خدا بع من گفته برات مشتری میشه

    قران بارها و بارها باز کردم و دیدم که میگه ادامه بده

    و اما امروز

    گفتم خدا من اون قدر ایمان ندارم که بخوام ببافم و جمع کنم اونجا

    گفتم اصلا این جوری فکر کنم که این کار برلم مناسب نیست و تو برام برنامه بهتری داری من ادمی نیستم روزم و الکی شب کنم .داشتم تو سایت میچرخیدم

    منو کشون کشون برد سمت نشانه ها

    به خدا یه لحظه مغزم کار نکرد

    مگه میشه منو برد به خریدن فصل پنج کتاب رویاهای استاد

    حالا چرا فصل پنج؟

    چون میخواست اینو بهم بگه

    حتی اگر روزهایی رو سپری میکنید که به نظر برسد هیچ کار مفیدی انجام نمیدی به معنی بطالت نیست بلکه برکتی به شما هدیه شده تا اجازه دهی روحت اماده ی مکاشفه ای دیگر باشد

    اماده هدایتی در مسیر دیگر و تنها کارت این است که لذت ببری.

    خدا شاهده دقیقا جمله کتابه

    من دیده بودم ، خیلی ، که خدا جوابمو بده تو کامنتا یا خیلی جاها مثل قران

    ولی به خدا قسم این شکلیشو ندیده بودم

    حتی خدا بهم گفت کامنتم و اینجا بنویسم

    میخواستم تو قسمت همون کتاب بنویسم ولی بازم منو اورد اینجا .

    اونقدر قشنگ منو اروم کرد که تا شب از خوشحالی داشتم گریه میکردم و به حدی از لذت رسیدم که رسیدن به خواستم با من این کارو نمیکرد .

    کتاب و خوندم و خوندم

    انگار خدا داشت با من حرف میزد

    مگه میشه منو بکشونه سمت این کتاب و من بدون مقاومت بخرمش و این حرفا از زبان استادم واقعا باور کردنی نیست

    بهم گفت وقتی ایمان میاری و تسلیم میشی نعمت و برکت میاد سمتت از راه ایده های مختلف

    بعد وقتی کلمه تسلیم و شنیدم اومدم اینجا تو این فایل

    بازم اگاهی بهم داد

    بازم حالم دگرگون کرد

    اخه من این فایل و چند روز پیش گوش دادم ولی انگار اولین با رم بود.

    خدای من

    بازم رفتم سراغ کتاب

    انگار داشت خدا من میکشوند به این ور و اون ور تا بهم بگه باید چی کار کنم

    اولش که گفت نترس این یه فرصته برای رشد بیشترت

    بعد که صفحات بعدی کتاب و خوندم

    بازم معجزه

    گفت:

    اگه به خاطر ترس از شکست نزدیکه که بیخیال ایده هات بشی نترس،

    ایمان داشته باش همون خدایی که این ایده رو بهت داده، قبلا تمام اسباب اجراشو برات فراهم کرده.

    خدا شاهده بازم جمله ی کتاب بود .

    من هنوزم فکر میکنم خواب میبینم

    اروم اروم هدایتم کرد

    بعد خیلی عالی حالم و تغییر داد برای درک بیشتر

    بعد حرف اصلی و زد

    یعنی تسلیم باش ، ایمان داشته باش

    نترس

    این جمله ی کتاب منو زیرو رو کرد

    درسته ، همون خدایی که این ایده رو بهم الهام کرد ، قبلا

    برام اجراش کرده ، فقط منتظره ایمان منه

    خدایا من در این لحظه تسلیم ترین حالت ممکن و دارم

    خدایا من اجاره میدم در هر لخظه هدایتم کنی

    خدایا شکرت برای اگاهی امروزم

    خدایا شکرت برای رشد امروزم

    خدایا شکرت برای ایمان بیشتر امروزم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 389 روز

      سلام خانم قاسمی عزیز

      من‌الان داشتم فکر میکردم چرا بیکارم الان و جواب خداوند در کامنت شما بود:

      حتی اگر روزهایی رو سپری میکنید که به نظر برسد هیچ کار مفیدی انجام نمیدی به معنی بطالت نیست بلکه برکتی به شما هدیه شده تا اجازه دهی روحت اماده ی مکاشفه ای دیگر باشد

      اماده هدایتی در مسیر دیگر و تنها کارت این است که لذت ببری.

      وای خدای من که خداوند با یک حرف چندین نفر هدایت می کنه

      سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    حسن یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 2356 روز

    سلام به استاد عزیز وگرامی

    خدا رو شکر که امروز صبح که ازخواب بلند شدم وبه این فایل هدایت شدم .دقیقا حال وروز این روزهای من بود .چند وقت بود که درگیر مصرف مواد مخدر شده بودم و روز به روز حال وروزم بدتر میشد تا اینکه 10 روز پیش با توکل به خدا قطع مصرف کردم وبه دنبال راهی برای تغییر شخصیت خود هستم .تسلیم بودن در برابر خداوند اون چیزی بود که من دنبالش هستم وباید به اون عمل کنم واز نشانه ها وهدایت های خداوند در مسیر رشدوتحول فردی خود بهره گیرم.

    انشاا… که همه ما بتوانیم تسلیم خدا باشیم وبه هدایت هایی که در زندگیمان سر راهمان قرار میگیرد عمل کنیم چون به قول استاد خداوند دائما در حال هدایت ما میباشد .مهم اینکه ما اجازه بدیم هدایت بشیم وتسلیم باشیم وبه شهودوهدایت ها اعتماد کنیم.تا دچار غرور نشویم واگر در زندگی به جایی میرسیم به خود مغرور نشویم وهمیشه تسلیم خدا واماده دریافت هدایت برای انجام قدم بعدی باشیم.

    باتشکر از شما استاد عزیزودرود فراوان به شما همراهان سایت استاد عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    زهرا جوهری گفته:
    مدت عضویت: 1966 روز

    سلام به اساتید عزیزم ودوستان خوبم

    با گوش کردن این فایل بهتر از قبل متوجه شدم که چقدر تلاش می‌کنم شرایط زندگی وافرادی که در زندگی ام هستند بویژه فرزندم را کنترل کنم که آسیب نبینه،اشتباه نکنه واز دوستان وافرادی که ممکنه در ارتباط باشه دچار خودسرزنشی نشه

    که این کنترل کردن‌ها وتسلیم نبودن در برابر خداوند هم مسیر طبیعی رشد وتغییر شخصیت پسرم رو سخت میکنه وهم مسیر پیشرفت وآرامش خودم رو کند میکنه وهر چقدر تقلا میکنم

    کمتر نتیجه میگیرم

    ولی وقتی رها میکنم وتسلیم خداوند میشم که دیگران وخودم رو قضاوت نکنم ودرک کنم که خودش باید با مواجه شدن باچالش ها بپذیره که شرایط افراد با هم متفاوته وخودش رو مقایسه نکنه وحسرت اینکه الان باباش نیست وکاش بود وبراش وقت میذاشت رو نخوره

    ومن نمیتونم بهش کمک کنم مگر با تغییر شخصیت خودم وکنترل نکردنش

    وقتی تسلیم میشم واز خداوند کمک میخام هم فرصتی فراهم میشه که خودم رو بیشتر بشناسم، هم دستان خداوند وافراد خانواده کمک میشن که لذت بیشتری از مسافرت‌های مختلف ورشد شخصیتش در کنار دوستانش وشادبودن وحل کردن چالشهاشون با هم تجربه کنه

    وقتی تسلیم هستم ودر حال شناخت بیشتر از خودم با تمرکز روی انجام تمرینات وخوندن کامنتها هستم،،کارهایی که با تقلا کردن وتماسهای مکرر میخواستم حل بشه ونمیشد،،،در همان زمان چند ساعته تمرکزم روی خودم با آرامش نشونه های انجامش بصورت تماس یا پیام وحتی عذر خواهی بابت تاخیر میاد

    ومن هر لحظه با شکر گزاری ورها بودن این سخت گیری وعجول بودن ووقت گذاشتن برای حاشیه هایی که بتدریج حل میشه رو باید بذارم کنار تا آرامش بگیرم ونجواها رو برای هدر دادن زمانم کنترل کنم وریشه ای تر پاشنه آشیل رو در باورهای غلط پیدا کنم تا شرک ورزیدنم کمرنگ بشه وصدای خداوند رو برای قدم برداشتن وحرکت کردن در مسیری که نمیدونم بعدش چی میشه ولی آرامش دارم رو تمرکزی ادامه بدم

    سپاسگزار خداوند واستاد عزیزم،، هر لحظه با شکر گزاری حضورم در سایت ودرک وعمل بهتر از قبل هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1668 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلاااااام امیدوارم حالتون خوب باشه ، من بیشتر اوقات با اینکه سه ساله که تو سایتم ، هیچ موقع یادم نمیاد که گفته باشم تسلیم خداوندم همیشه این مقاومت رو داشتم و چیزی رو میخواستم که فک میکردم اونجوری موفق میشم ، ولی یه بار یادم میاد تسته رشته علوم ورزشی بود برا دانشگاه ، من گفتم خدایا اگه میدونی برم دانشگاه یه کاری کن من قبول شم خب نمره عملیم تو تست خیلی خوب شد فقط رتبه کنکورم یه طوری خیییییلی بالا بود که اصن هیچ کس فکر نمی‌کرد که دانشگاه دولتی قبول شم ، خب تا اینکه انتخاب رشته اومد و خودم چنتا دانشگاه زدم و تسلیم خداوند بودم گفتم خدایا هروی خیره زیاد برام فرقی نمیکرد دانشگاه آزاد یا دولتی اما دولتی رو بیشتر دوست داشتم بعد خودم یه چندتا دانشگاه زدم که دوتای آخرم اول اهواز بود بعد شهر خودم خرم آباد خب فک میکردم اگه دربیارم خرم آباد درمیام بعد جوابا اومدن و در عین ناباوری قبول شدم باورتون میشه من دانشگاه شهید چمران اهواز قبول شدم تنها رشته ایم که واقعن بش علاقه داشتم علوم ورزشی ،اول نمی‌خواستم برم چون دوری از مادرم برام سخت بود اما گفتم این باعثه پیشرفتم میشه رفتم و میتونم به جرعت بگم شخصیتم کلی تغییر کرد و چه اتفاقای خوبی افتاد این دو ترم ،چه دوستای خوبی پیدا کردم ، چه اساتید فوق العاده ای داره ،چه شهره بینظیریه اهواز و چه مردم رویایی داره ، واقعن فکر نمی‌کردم ایقد همه چی خوب پیش بره و صد بار خدارو شکر میکنم به خاطر اینکه قبول شدم دانشگاه و این همه اتفاقات خوب برام افتاد و توی دانشگاه فوق العاده اهواز درس میخونم استاد اشک تو چشمام جمع شده وقتی شرایطی که خداوند برام ساخته رو یادآوری میکنم خیلی احساسی میشم نمیدونم یه حسی بم گفت بیا و بنویس فقط می‌خوام بگم اگه ایمان داشته باشی اون هدایتت می‌کنه و میشود خداوند براش غیر ممکن وجود نداره فقط باید رو باور ها و ورودی هامون کار کنیم ، من تسلیم خداوند هستن خداوندا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم ، مارا به راه راست هدایت کن الانم دارم تمرین میکنم که بتونم با یه تیم فوتبال قرارداد حرفه ای ببندم و ایمان دارم که درست قدم بردارم و گوش کنم به هدایت خداوند میشود ممنونم بابت این فایل تاثیر گذارتون استاد عااااشقتونمم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1966 روز

    به نام خالق سلام به استاد عزیز و مریم جان و همه دوستان این خانواده زیبا

    استاد انگار این فایل فقط برای من بوده واقعا خداروشکر که من رو هدایت میکنه

    این چند مدت دقیقا اینو دریافت میکردم که تسلیم خدا باشم که خدا رو اعتماد کنم اما لازم داشتم که دوباره از زبان شما بشنوم استاد

    استاد واقعا چقدر ما نیاز داریم که قدم به قدم به هدایت های خدا تکیه کنیم

    چقدر خوبه که شما هستید و این نشانه ها در لحظه برای ما میاد زمانی که دارم این فایل رو میبینم یه سفر یهویی هدایت شدیم و همه اش به خودم میگفتم قطعا خدا خواسته که هدایت بشی اونجا

    الان متوجه شدم که جز اینکه راه بیفتم به خواست خدا باید به خدا هم اعتماد کنم که خودش همه جز به جز سفر برای من بچینه

    البته از سرشب میگفتم استاد و مریم جان طبق گام 9 دوره 12 قدم و جملات تاکیدی باید یکسره بگم خداوند من رو در بهترین زمان و در بهترین مکان و در بین بهترین آدمها قرار میده

    خدایا شکرت واقعا خدا هر لحظه مواظب همه ما هست

    چقدر مثال مادر و فرزند رو زیبا گفتید استاد اینکه واقعا ما باید مثل همون نوزادی که حتی نمیتونه گردن بگیره و به مادر اعتماد میکنه ما هم به خدا اعتماد کنیم

    واقعا هدایتی که مادر حضرت موسی شد عالی بود

    چقدر عالیه من باید درس بگیرم استاد از همه این نکته ها من باید همه نکته ها رو حفظ بشم استاد خدایا کمکم کن همه اینها رو به کار بگیرم

    مرسی استاد واقعا عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    مریم غلامی گفته:
    مدت عضویت: 2933 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز و خدا روشاکرم به خاطر مسیر روشن واضحی که مرا به راه راستی که روزانه ازش درخواست دارم هدایت کنه راه کسانی که به انها نعمت داده نه گمراهان و نه غضب شدگان استاد جان واقعا این فایل گرانبهارو برامون با عشق به رایگان گذاشتید که ارزش زیادی داره و این همون هدف والای شما رو که همون تسلیم بودن در مقابل خدارو نشون میده و نتیجه این میشه که این اگاهی های ناب و به رایگان به تعداد افراد بیشتری که در مدار گوش دادنش هستن برسه و از خدا میخوام بتونم هدایت ها رو بشنوم و عمل کنم و این و میدونم که من از خودم هیچ چیز ندارم و هر لحظه محتاج هدایت رب هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    امین زندی گفته:
    مدت عضویت: 1108 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    به نام کسی که خوب بد مارو به ما الهام میکنه

    به نام کسی که بهم ستاره قطبی کد نویسی سناریو نویسی تجسم رو یاد داد توسط دستش استاد ابراهیم نشان

    به نام خالقی که ابراهیم را آفرید و تبرش را به دست عباس منش سپرد

    سلام استاد عزیزم

    سلام مریم شایسته و دوستان خوبم

    چقد این فایل برام قشنگه و چقد درس داره تو صحبت های خدا

    کل زندگی روی خودم حساب کردم و هیچی نشد

    نه اعتماد نه احساس عجزی نه احساس تواضع همش منم منم و من که عقل دارم

    به خدا قسم که همش خدا بود و من هیچی نیم منم نبودم مثقالی نبودم

    سه بار فقط الا فایل رو پلی کردم

    یاد اون جلسه از قدم میفتم که کار بعضی از جلبک ها چسبیدن بود اما یکی خودش رو رها کرد و همه اون موجودات کف رودخونه میگفتن منجی اومده در صورتی که منجی خودش بود منجی خودتی

    فقط کافیه نچسبی و به خداوند بسپاری که خوشبختت کنه

    بعضی از ما میخواییم خوشبختی رو تجربه کنیم اما میگیم فقط با این آدم فقط از این کار فقط از این طریق در صورتی که مسیر رو خداوند انتخاب میکنه و ما فقط درخواست میکنیم که مارو خوشبخت و خوشبخت تر کنه ثروت به ما بده عشق بده

    آرامش بده حال خوب بده و بعد از خودمون بپرسیم چرا اون خواسترو میخواییم

    دلایلش رو بازگو کنیم تو اون رابطه خوب رو میخوای که آرامش و آزادی و حال خوب تری رو تجربه کنی یا میخوای برای اینکه چشم دیگران رو دربیاری

    باید قبل از خواستن اون خواسته این رو از خودم بپرسم که این خواسترو برای چی میخوام

    مگه من نمیخوام خوشبختی رو تجربه کنم

    پس من مسیر رو انتخاب نمیکنم من نمیتونم راه رو باز کنم

    من فقط درخواستم رو به خداوند میگم اونم منو اجابت میکنه به همین راحتی

    بهش میگم من تسلیم من عاجزم من میخوام اما نمیدونم چطوری و اون باز کننده مسیر به سمت خواستهامه

    مثل استاد که میره تو اون خونه خرابه و دستی میشه که بگه آقا اگه میخوای ترک کنی باید احساس عجز کنی در برار خداوند

    آقا درآمد میخوای امروز نرو سر کار و اون اتفاق میفته و بعد میان دنبالت و التماس میکنن بیا ده برابر حقوق بیشتر و بالاتر دریافت میکنی بیمه پاداش خط موبایل و کلی عزت و احترام دس به سیاسفیدم نمیزنه بعدش در صورتی که ی کارگر ساده بوده در بندر عباس

    فقط گوش میده اون نیروی برتر چی میگه و اینم عمل میکنه

    اما کدوم آدمی در اوج بدهکاری عمل میکنه اون که تسلیم میشه اون که عاجز میشه در برابر خداوند

    پس بنابراین اگه چرخ زندگی روغن کاری میشه فکر نکن که تو کردی نه خدا کرده اونه که مسیر رو برات باز کرده و هدایتت کرده رفیق خوبم

    احساس عجز کردن در برابر خداوند کار آسونی نیست

    نیاز داره به رها بودن کنترل ذهن کردن

    خدایا من نمیدونم چطوری به خواستهام برسم من تسلیم هستم تو کمکم که تو بگو من عمل کنم به هدایت تو تا من خوشبختی را در تمامی ابعاد زندگی بچشم من فقیرم از هر خیری که از جانب تو به من برسد مهربان من

    استاد عزیزم مچکرم

    در پناه حق باشید

    شاد وسلامت وثروتمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: