تسلیم بودن در برابر خداوند


در این فایل استاد عباس منش درباره اصلی صحبت می کند که درک و اجرای آن، کلید خوشبختی در دنیا و آخرت است و استفاده از آن آنقدر چرخ زندگی شما را روان می کند که احساس می کنی روی دوش خداوند نشسته ای. 

به اندازه ای که بتوانی آگاهی های این فایل را درک و اجرا کنی، 

  • به همان اندازه آسان می شوی برای آسانی ها (فسنیسره للیسری)
  • به همان اندازه، نگرانی از آینده از زندگی شما حذف می شود. خواه یک ساعت آینده، یک روز آینده یا سالهای آینده؛
  • به همان اندازه، خداوند مدیر و مدبر زندگی شما می شود و به نیازهای شما پاسخ می دهد
  • به همان اندازه، خداوند برای شما همه چیز می شود و شما را در بهترین زمان، در بهترین مکان قرار می دهد و با بهترین رخ دادها، هم مدار می کند.

آگاهی های این فایل را با جان دل بشنوید، کلیدهای این فایل را یادداشت برداری کنید و برای اجرای آنها در زندگی متعهد شوید اگر می خواهید خدوند برنامه ریز زندگی شما باشد. خداوند به عنوان نیرویی که صاحب قدرت بی نهایت و صاحب بخشندگی بی حساب است؛ از رگ گردن به شما نزدیک تر است؛ دید وسیعی به تمامیت مسیر زندگی شما دارد؛ همه چیز را می داند؛ برای هر چیز راهکار دارد و هدایت شما را به عهده گرفته است اما به شرط…

سپس در بخش نظرات این فایل، تجربیات خود را در موارد زیر بنویسید:

تجربیاتی را به یاد بیاورید که به جای تکیه بر عقل انسانی خود یا دیگران، تسلیم هدایت خداوند شدی، هدایت ها را دنبال کردی و به آرامش رسیدی. سپس دیدی که راهکارها حتی از جایی که فکرش را نمیکردی آمد، درها باز شد و نیازهایت به موقع و حتی بهتر از انتظار تو، پاسخ داده شد.

تجربیاتی را به یاد بیاور که به جای تسلیم هدایت های خداوند بودن، به عقل خودت یا دیگران تکیه کردی، به دنبال راهکار خواستن از همه بودی به جز خداوندی که راهکار تمام مسائل را می داند. سپس دیدی که چقدر زندگی سخت شد و اوضاع پیچیده شد.

مقایسه این دو نوع از تجربیات، به شما کمک می کند تا ضرورت تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند را بهتر درک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری تسلیم بودن در برابر خداوند
    382MB
    59 دقیقه
  • فایل صوتی تسلیم بودن در برابر خداوند
    57MB
    59 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

823 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حسن گرامی» در این صفحه: 3
  1. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و دوستان گلم

    چند وقت پیش من هدایت شدم به خوندن و گوش دادن سوره فصلت در قرآن

    به یک آیه ای برخوردم که خیلی قدرت های بی انتهای خداوند رو نشون میداد

    آیه 9 سوره فصلت میشه

    قُلْ أَئِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَادًا ۚ ذَٰلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ

    (بگو: آیا شما به کسى که زمین را در دو روز آفریده است کفر مى‌ورزید و براى او همتایانى قرار مى‌دهید؟ اوست پروردگار جهانیان)

    خدا توی این آیه داره از لحاظ زمانی میگه کسی هستش که نه تنها سیاره زمین رو به وجود اورده بلکه توی دو روز به وجود اورده

    حالا شاید این سوال پیش بیاد که طبق قانون تکامل هرگز نمیتونه اینقدر سریع سیاره زمین به وجود امده باشه

    چیزی که ثابت شده اینه که در مقیاس کیهانی اصلاً زمان وجود نداره یعنی مفهومی به اسم زمان ، وقتی تعریف میشه که در دنیای مادی بشه قابل اندازه گیری باشه ، مثلاً من روی سیاره زمین از نقطه A به نقطه B حرکت میکنم ، فاصله ای که از نقطه A به نقطه B حرکت میکنم، زمان رو تعریف میکنه و توی کیهان همینطور هر چیزی در مدار خودش در حال گردش هستش و با وجود حرکت اون جرم هستش که زمان تعریف میشه یعنی به خودی خود اصلاً زمان شکل نمیگیره یعنی زمان رو ما با حرکتمون در دنیای مادی تعریفش می‌کنیم مثلاً وقتی که ما توی سیاره زمین میگیم 12 ماه میشه یکسال، این بخاطر گردش زمین به دور خورشید هستش که زمین اگر بخواد به طور کامل دور خورشید بچرخه یکسال زمان میبره حالا اگر سیاره زمین ثابت بود و حرکتی نمیکرد حتی یک روز هم وجود نداشت چه برسه به یکسال یعنی دقیقاً مفهوم زمان توسط حرکت یک جسم که میتونه یک آدمی باشه یا سیاره ای باشه یا هر چیز دیگه ای ، به وجود میاد

    مثلاً یه آیه دیگه توی قرآن هست که آیه 5 سوره سجده میشه

    یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ

    (امور را از آسمان تا زمین تدبیر و تنظیم می کند، سپس در روزی که اندازه آن به شمارش شما هزار سال است به سوی او بالا می رود)

    دقیقاً توی این آیه خدا داره میگه اصلاً بُعد زمان براش وجود نداره چون خدا بی انتهاست یعنی انرژی بی انتهایی هستش که به صورت یکپارچه کل جهانیان رو در بر گرفته و اون چیزی که زمان رو تعریف میکنه حرکت یک جسم در دنیای مادیه

    خدا که جسم نیست…در اصل یک انرژی محسوب میشه که جهانیان رو خلق کرده و داره هدایت میکنه

    توی همین آیه 5 سوره سجده داره میگه شما اگر هزار سال هم بشمارید ، نمیگه تا هزارتا عدد بشماری ها

    داره میگه هزار سال شما برای خدا به اندازه یک روزه یعنی اصلاً مفهوم زمان از نظر خداوند و در مقیاس کیهانی تعریف نمیشه

    زمان میتونه توی هر گوشه ای از این کیهان پهناور متفاوت باشه مثلاً همانطوری که گردش زمین به دور خورشید 12 ماه میشه ، گردش سیاره مریخ به دور خورشید حدود 24 ماه میشه

    حالا من نمیخوام وارد این جزئیات بشم چون اصل نیست ولی به طور کلی از تاثیری که مفهوم زمان توی حرکت جسم در دنیای مادی داره میذاره میتونیم بفهمیم که پس زمان یک مفهومی فقط در دنیای مادی محسوب میشه

    بابت همین هم هستش که توی آیه 9 سوره فصلت خدا گفته زمین رو توی دو روز آفریده یعنی از نظر خدا دو روز به حساب میاد ولی در اصل زمین میلیون ها سال زمان برد تا تکامل پیدا کنه

    حالا چیزی که اصل هستش اینه که خداوند اینقدر قدرت داره که اراده کنه میتونه در لحظه یک چیزی رو به وجود بیاره و یه چیزی رو از بین ببره

    در لحظه ای که میگم یعنی از نظر خداوند که دنیای مادی براش تعریف نمیشه

    اون همزمان در تمام دنیاهاست

    نمیخوام حالا زیاد واردش بشم، میخوام بگم که ما با چه قدرتی طرف هستیم

    بابت همین هم هستش که وقتی آدم به یک چیزی توجه کنه داره فرکانسشو میفرسته حالا اگر اون کانون توجه اش رو ادامه بده یعنی در ساعات طولانی تری از شبانه روز و در روزهای بیشتری اون فرکانس رو بفرسته، اون چیز از حالت فرکانسیش به حالت فیزیکیش تبدیل میشه و هیچ ربطی هم به زمان تحقق اون چیز نداره چون فرکانس های ما همون انرژی ذهنی ما هستند یعنی یک جسم نیستند که بخواهند حرکت کنند تا زمان براشون تعریف بشه

    مثلاً من همین چند ماه پیش تصمیم گرفتم فقط یک چیز رو در طول روز تجسم کنم اونم ویژگی مشتری که میخواستم خدا به سمتم هدایتش کنه بود، فقط همینو تجسم می‌کردم و همین روند رو ادامه دادم دقیقاً کمتر از یکماه این فرکانسی که در زمان طولانی تری فرستادم تبدیل به مشتری شد که در حال حاضر دارم کارشو انجام میدم

    حالا چه موقعی این اتفاق افتاد؟

    زمانیکه که من اون کانون توجه رو ادامه دادم

    بابت همین هم هست که قبل از آیه 9 سوره فصلت که همون آیه 8 میشه، خدا به کسانی که بهش ایمان دارند داره اینو میگه:

    إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ

    (بی تردید کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، برای آنان پاداشی همیشگی است)

    توی این آیه نمیگه یه کار درست ، بلکه داره از کارهای درست میگه یا یک مسیر درستی که  داری ادامه اش میدی یا کاری که به درستیش ایمان داری و همیشه انجامش میدی یعنی زمان رو توش تعریف نکرده

    چیزیه که یک روند دائمیه، بابت همین هم هستش که پاداشش هم براش زمانی تعریف نکرده مثلاً نیومده بگه اگر تا آخر ماه این کارهای درست رو انجام بدی بهت اینقدر پول میدم!

    یادمه چند سال پیش، توی فروش آپارتمان های سیدخندان تهران کار می‌کردم

    صاحب کارم امدش به من گفت که اگر تا آخر همین ماه 2تا آپارتمان فروختی من بهت پاداش میدم

    پاداشی هم که تعیین کرده بود یک سیمکارت 912 بود

    منم گفتم قبوله

    من دقیقاً تا آخر ماه 2تا آپارتمان که یکیش فکر میکنم 700-800 میلیون تومن بود و اون یکی هم اگر اشتباه نکنم یک میلیارد و 20 میلیون تومن بود رو فروختم

    کلاً آدمی هم نبودم بشینم کاری نکنم، حالا چه برسه به اینکه برام پاداش هم تعیین می‌کردن

    خب من دوتا آپارتمان ها رو توی همون ماه فروختم و سیم کارتی که به عنوان پاداش برام در نظر گرفته بودند رو دریافت کردم

    این پاداش در مقابل یه کاریه که در یک بازه زمانی محدود شده بود ولی اون چیزی که خدا توی همین آیه 8 سوره فصلت داره میگه، چیزیه که به زمان مربوط نمیشه در اصل به عملکرد همیشگی ما مربوط میشه

    در اصل امده گفته تا زمانیکه داری به مسیر درست ادامه میدی و کارهای درستی انجام میدی پاداشتو دریافت میکنی

    یعنی هر چقدر در زمان طولانی تری از ساعاتی که بیدارم کانون توجه ام در جریان مثبت باقی بمونه و در روزهای بیشتری ادامه پیدا کنه با سرعت و قدرت بالاتری خلق میشه

    بازم می بینیم که زمان هیچ معانی نداره ، چون هر لحظه این فرکانس ها داره ارسال میشه

    حالا میرسیم به آیات 10 تا 12 سوره فصلت

    وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَهِ أَیَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِینَ

    (و در آن کوههایی بر فراز آن قرار داد و آن را برکت داد و روزی آن را در چهار روز به اندازه درخواست کنندگان قرار داد)

    ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ

    (سپس به آسمان پرداخت در حالى که [به صورت] دودى بود. پس به آن و به زمین گفت: با میل یا اجبار بیایید. گفتند: فرمانبردارانه آمدیم)

    فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَىٰ فِی کُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا ۚ وَزَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ۚ ذَٰلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ

    (پس آنها را در دو روز به هفت آسمان تقسیم کرد و در هر آسمانی فرمان آن را نازل کرد و ما پایین ترین آسمان را با چراغ ها و برای حفظ آن زینت دادیم، این است اندازه گیری توانای شکست ناپذیر و دانا)

    اصلاً دیگه حرفی نمونه از این قدرت و آگاهی بی انتهایی که خداوند داره ، جالبه توی آیه 12 سوره فصلت داره از پایین ترین آسمان میگه!!! که ستاره ها رو گذاشته

    دقیقاً کل کیهانی که هنوز به صورت کامل شناخته نشده و دانشمندان بهش میگن جهان شناخته شده رو داره میگه، حالا فکر کنید خداوند چقدر بی انتهاست که طبق این آیه هفت جهان دیگه رو به وجود اورده که پایین ترینش کیهانیه که ما توشیم هستش

    این همون قدرت و عظمتیه که داره میگه از من بخواهید هر آن چیزی که می خواهید

    بابت همینم هستش که تنها کسی که اصلاً میتونه از من حمایت کنه و توانایی هدایت کردن منو داره، فقط و فقط خداونده

    به دلیل قدرت بی انتهاش و آگاهی بی انتهاش

    همینم باعث میشه که آدم زندگی خوبی داشته باشه

    در پناه ربّ العالمین

    وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ۚ ثُمَّ إِذَا دَعَاکُمْ دَعْوَهً مِنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ (آیه 25 روم)

    (و از نشانه های او این است که آسمان و زمین به فرمانش برپایند، سپس زمانی که شما را با یک دعوت از زمین بخواند، ناگاه بیرون می آیید)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    ذَٰلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ ۖ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ یَمْکُرُونَ (آیه 102 یوسف)

    این از خبرهای غیب است که به تو وحی می‌فرستیم! تو (هرگز) نزد آنها نبودی هنگامی که تصمیم می‌گرفتند و نقشه می‌کشیدند

    وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ (آیه 103 یوسف)

    هر چند تو به ایمانشان حریص باشى، بیشتر مردم ایمان نمى‌آورند

    وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ ۚ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ (آیه 104 یوسف)

    و در حالی که هیچ پاداشی از آنان نمی خواهی، این جز پندی برای جهانیان نیست

    =====================================

    ربّ وهابم ، من هر لحظه به شما به هدایت های شما به یاری شما به اون چیزهایی که به من میگی و آگاهم میکنی به وجود پر خیر و برکت شما در زندگیم محتاجم

    خدایا وقتی که تو با نور هدایتگرت روشنی میبخشی به مسیر زندگیم اون موقع ست که دارم طعم یک زندگی شیرین رو میچشم ، خدای رحمان و توانمندم به من بگو اون چیزی که باید بدونم و بیشتر درکش کنم تا بهتر عمل کنم به اون چیزی که شما به من میگی

    ربّ وهابم اگر شما هدایتم نکنی ، من بدون هدایت های شما هیچی نیستم و اگر شما کارهارو برای من انجام ندی من هیچ کاری نمی تونم انجام بدم پس من هر لحظه بابت هر قدمی که باید بردارم ، بابت هر چیزی در زندگیم به نور هدایتگر شما سخت محتاجم

    رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ

    =====================================

    سلام به استاد عباسمنش بزرگوار 

    سلام به استاد شایسته نازنین 

    سلام و سلامتی به دوستان ارزشمندم

    استاد نمیدونید شما چیکار کردین با من ، به محض اینکه فایل رو روی بنر سایت با این مضمون دیدم سر از پا نمیشناختم و سریع شروع به دیدن کردم و دقیقاً انگار خدا بود که از زبون شما با من داشت حرف میزد

    من یکی از اون آدم هایی هستم که سخت چوب حساب کردن روی عقل خودمو خوردم بدم خوردم که توی کامنت های اخیرم در مورد این موضوع هر بار اشاره کردم که من از یک جایی به بعد در این مسیر توحیدی فهمیدم که باید تسلیم پروردگارم باشم و فقط و فقط به اون چیزی که خداوند به من میگه عمل کنم

    از خدا میخوام جاری کنه آگاهی که الان باید از خودم بنویسم تا درس هاشو بگیرم و در زندگیم بهتر عمل کنم تا دیگه کمتر روی عقل پوک خودم حساب کنم و بیشتر روی خدایی که منو بهتر از خودم میشناسه حساب کنم تا هدایت بشم تا هدایت بشم

    من نفهمیده بودم که چرا اینقدر زندگیم داره سخت پیش میره ، چرا هر کاری که میخوام کنم نتیجه نمیده یا به سختی انجام میشه

    اون زمانی که میخواستم پول بسازم به عقل خودم میومدم سایت های استخدامی رو بالا پایین میکردم تا یک کسی در یک جایی استخدامم کنه در حالیکه من درخواستی که از خدا داشتم آزادی در زندگیم بود من متنفر بودم از اینکه یکجا در یک محیطی هر روز برم کار کنم و ترس ها و شرکی که توی وجودم داشتم اجازه نمیداد که خداوند هدایتم کنه و نقطه عطف تغییر مسیر کاری من زمانی شکل گرفت که من از آخرین شرکتی که توش به عنوان کارمند فروش  استخدام شده بودم اخراج شدم ، چرا؟

    چون که من خودم میترسیدم که از اونجا بیام بیرون تا وقتی که خدا برای من اینکارو کرد و از اون روز به بعد من این هدایت خدارو دریافت کردم که فقط باید در مسیر کاری مورد علاقه ام قدم بردارم و خداروشکر الان با هدایت های ربّ وهابم من در آزادی زمانی و مکانی دارم از کارم پول میسازم هر جایی هم در این مسیر خواستم به عقل خودم اقداماتی رو انجام بدم چوبشو خوردم و هر جایی هم که دست هامو بالا بردم و گفتم خدایا من تسلیمم من دیگه نای هیچ کاری رو ندارم شما کارهارو برام انجام بده به عظمتش قسم به راحت ترین و ساده ترین حالت ممکن انجام شد

    زمانی که در پارکینگ همین ساختمانی که سال ها توش زندگی میکنیم از وسط خونه مون آب زد بالا در حدی که نصف خونمون رو آب فرا گرفت و اون زمان من هنوز در این مسیر توحیدی قرار نگرفته بودم و بعدها فهمیدیم که این همون هدایت خداوند برای ما بود که همون اتفاق باعث شد ما از پارکینگ به یک واحد آپارتمانی درست و حسابی در همون ساختمان ساکن بشیم 

    گندمم ریختی تا زَر دهی

    رشته ام بردی تا گوهر دهی

    و جالبیش اینجاست از همون موقع به بعد آبی که نصف خونه رو فرا گرفته بود فروکش میکنه و هرگز یک قطره آب هم از چاه فاضلاب زیر خونه بالا نزد بدون اینکه صاحب ملک کاری کنه ولی چه زمانی ما هدایت شدیم به یک واحد آپارتمانی درست و حسابی؟

    زمانی که نسبت به جریان هدایت های خداوند مقاومت نکردیم و اجازه دادیم خودش هدایتمون کنه

    وقتی که بخاطر ترس هایی که داشتم و وابستگی هایی که نسبت به خانواده ام در اون زمان داشتم یک زندگی وحشتناکی رو در شهری که به مدت 2 سال توش رفته بودم تجربه کردم زمانیکه دانشجو بودم و اینقدر درگیر مشکلات شدم و خدارو به کل فراموش کردم کار به جایی رسید که من در خوابگاه دانشجویی هیچ چیزی برای خوردن نداشتم و در 24 ساعت شبانه روز فقط یک وعده غذایی اندک از خودِ دانشگاه دریافت میکردم ، چرا؟

    چون من ایمان نداشتم که خداونده که داره رزق و روزی منو میرسونه من اون زمان ها در دوران دانشجوییم که بدترین دوران زندگیم محسوب میشه فقط داشتم تقلاء می کردم فقط داشتم دست و پا میزدم فقط بخاطر اینکه داشتم روی عقل خودم حساب میکردم تا اینکه بخوام روی خدا حساب کنم و از خودش کمک بخوام

    وقتی که یک عده آدم توی زندگیم خدا شده بودند و خودِ خدا دیگه جایی توی زندگیم نداشت از همون ها بدترین ضربه هارو خوردم ، به جای اینکه تسلیم پروردگارم باشم تسلیم آدم هایی شده بودم که در ذهن من داشتن نقش خدارو بازی میکردند و همین باعث شد یک زندگی واقعاً تاریکی رو تجربه کنم و از زمانیکه وارد این مسیر توحیدی شدم کم کم همه رو گذاشتم کنار و فقط تصمیم گرفتم به اصل و اساسی که مالک منو جهانیان هستش بچسبم و تکیه کنم که دقیقاً هر روزی که میگذره آرامشی رو دارم در زندگیم تجربه میکنم که تا بحال هرگز تجربه نکرده بودم

    از وقتی که فهمیدم من به جای اینکه بیام به اون نعمت هایی که در زندگیم دارم بچسبم به خودِ سرمنشاء این نعمت هایی که از اونجا وارد زندگیم شده بچسبم به خداوندی خدا قسم از اون موقع تا حالا حساب بانکی من همیشه توش پول هست در حالیکه من تا همین پارسالش دوزار پول توی حسابم نداشتم فقط به یک دلیل ، اونم اینکه به خدایی که تا به حال به من نعمت و پول داده چسبیدم و از اینجا به بعد بود که روز به روز این موضوع بسیار بسیار مهم رو درک کردم که هر چقدر به ربّ وهابم وصل باشم این وصل بودنم به خداوند با خودش پول توی حساب بانکیم میاره با خودش غذا برای سیر کردن شکمم میاره با خودش آدم های سطح بالا در زندگیم میاره با خودش خوشبختی و آرامش و آسایش میاره و کلی نعمت و برکتی که به واسطه ی وصل بودنم به خداوندی که مالک من و جهانیان هستش اتفاق میوفته ، چون همه اینا جزئی از این انرژی منبع هستند

    دقیقاً از لحاظ منطق قرآنیش هم بخواهیم حساب کنیم تسلیم بودن و خاشع بودن در برابر خداوند جزء خیر و برکت و نعمت و آسونی چیزه دیگه برامون نداره

    زمانیکه یونس در اون عمق آب های اقیانوس در اون تاریکی تسلیم خداوند شد و فهمید که خودش هیچی نیست چه اتفاقی افتاد

    وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ

    و یونس از پیامبران بود

    إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ

    هنگامی که به سوی آن کشتی پر [از جمعیت و بار] گریخت

    فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ

    و با سرنشینان کشتی قرعه انداخت [و قرعه به نامش افتاد] و از مغلوب شدگان شد [و او را به دریا انداختند.]

    فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ

    پس آن ماهی بزرگ او را بلعید، در حالی که سزاوار سرزنش بود

    فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ

    و اگر او از تسبیح‌کنندگان نبود

    لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَىٰ یَوْمِ یُبْعَثُونَ

    تا روز قیامت در شکم ماهى مى‌ماند

    چی شد که یونس یه همچین سختی بدی رو در زندگیش تجربه کرد؟؟؟

    زمانی که روی عقل خودش حساب کرده بود بابت همین هم حتی رسوندن پیام خدا به آدم ها براش سخت شده بود و این اتفاقات افتاد و وقتی که همون خط فکری رو ادامه داد بلاهای بیشتری سرش امد تا وقتی که به عجز و ناتوانایی خودش رسید و فریاد زد همانا تو خدای یکتای جهانیان هستی یا زمانیکه ابراهیم پای ایمانش ایستاد و هر اتفاقی افتاد از مسیر توحیدیش خارج نشد

    قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ

    گفتند: اگر می خواهید کاری انجام دهید او را بسوزانید، و معبودانتان را یاری دهید

    قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ

    [پس او را در آتش افکندند] گفتیم: ای آتش! برابر ابراهیم سرد و بی آسیب باش

    ابراهیم حتی در برابر اتفاقات به ظاهر ناجالبی که براش میوفتاد مقاومتی نمی کرد چون ایمان داشت چون ایمان داشت چون ایمان داشت

    ایمانی که منجر به عمل شد ایمانی که منجر به حرکت کردن شد ایمانی که منجر به آرامش و اطمینان قلبی شد اینکه یک جریانی هست داره منو هدایت میکنه داره جهانیان رو هدایت میکنه اون از من آگاه تره ، ذهن منطقی من خیلی محدود تر از اون آگاهی ای هستش که خدا داره 

    به قول استاد عباسمنش در جلسه چهارم قدم پنجم ، تنها کاری که میشه کرد فقط باید ایمان داشت فقط باید اعتماد کرد به این جریان فقط باید حالت خوب باشه

    از خدا میخوام خودش هدایتم کنه که به این چیزهایی که نوشتم بیشتر عمل کنم 

    کمتر روی عقل ناقص خودم حساب کنم

     بیشتر به خدای هدایتگرم اعتماد کنم و تسلیم پروردگارم باشم

    تسلیم جریان هدایت هایش باشم

    واقعاً استاد درست میگه

    ما هیچ وقت نمیتونیم بفهمیم پشت اون چیزی که خدا بهمون میگه باید انجام بدیم چی هستش یا آخرش میخواد چی بشه ما فقط باید اعتماد کنیم

    به الله قسم وقتی که خدا بهمون گفتش که وسایل های خونتون رو جمع کنید ما نگفتیم بعدش خب چیکار باید کنیم کجا باید بریم اصلاً چی میخواد بشه!

    ما فقط گفتیم باید به اون چیزی که خدا بهمون میگه عمل کنیم و هنوزه هنوزه بعد از حدود یکماهی که ما بخشی از وسایل های خونمون رو جمع کردیم تا آماده عمل کردن به قدم بعدی بشیم نمیدونیم چی میخواد بشه فقط باید روی خودمون بهتر کار کنیم تا آماده هدایت های بعدی خدا بشیم و به هیچ عنوان وسایل هارو برنمیگردونیم سرجاشون تا زمانیکه فرمان خدا بر ما صادر بشه برای رفتن برای مهاجرت کردن به سوی پروردگارم

    خدایا

    ای تنها فرمانروای یکتای جهانیان

    تنها تو را می پرستیم 

    و تنها از تو یاری میخواهیم

    ما را به راه راست ، به راه کسانی که به آنان نعمت داده ای هدایتمون کن و زندگی را بر ما آسان فرما

    گفتم ببینمت شاید که از سرم دیوانگی رود

    زان دم که دیدمت دیوانه تر شدم

    با یک خیال خام افتاده ام به دام

    از ره به در شدم دیوانه تر شدم

    گفتم ببینمت تا بی قراری از جانم به در رود

    هم بی قرار و هم شوریده سر شدم

    دیوانه تر شدم

    دیوانه تر شدم

    دیوانه تر شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 72 رای:
  3. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ ۚ وَفِی ذَٰلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ

    و موسى به قوم خود گفت: نعمتى را که خدا بر شما ارزانى داشته است به یاد آورید، آنگاه که شما را از فرعونیان رهانید. به سختى آزارتان مى‌کردند و پسرانتان را مى‌کشتند و زنانتان را زنده مى‌گذاشتند و در این از جانب پروردگارتان براى شما آزمایشى بزرگ بود

    ===================================

    سلام فاطمه عزیزم

    انشالله این سری بدون اینکه کامنتمو پاک کنم برات تا آخر بنویسم

    داستان هدایت شدنتو به سمت سعیده جان ، تا الان نمیدونم چند بار خوندم ولی هر بار که خوندمش منقلب شدم

    مثل همین الان ، همه چراغ های خونه خاموشه و همه خوابیدن ولی من بیدارم

    یعنی اینقدر راحت خدا هدایت میکنه اگر که مقاومتی نداشته باشم!

    اینو دارم با این تعجب میگم که خودم بارها و بارها و بارها توسط خدا هدایت شدم

    ولی ذهن

    ذهنم فاطمه جان

    اینو باید بفهمونم

    من این موضوع رو چند ماه پیش از جلسه قرآنی قدم اول به بعد فهمیدم در اصل درک کردم چون تا قبلش از استاد میشنیدم ولی انگار نه انگار!

    یه گوشم در بود یه گوشم دروازه

    و تمام بدو بدو کردن های الکیمو و به هیچ نتیجه ای نرسیدنو فهمیدم فقط بخاطر حساب کردن روی عقل خودم بوده تا خدا

    به خدا قسم فاطمه جان از وقتی که یه کوچولو فقط خواستم روی خدا حساب باز کنم اوضاع زندگی من تغییر کرد

    فقط یه کوچولو درک کردم باید روی ربّ وهابم حساب کنم

    هنوزم نمیگم درست درکش کردم یا نه

    هر روز از خدا میخوام راه نشونم بده

    یاد اون حرف استاد افتادم که میگفت من با مُخ افتادنِ بچه ها مشکلی ندارم!

    فاطمه ، من سرم باید به سنگ میخورد تا بفهمم نبااااااید روی عقل ناقص خودم حساب کنم

    هنوزم از کل داستان تسلیم بودن در برابر خدا ، فقط همین واژه رو شنیدم

    دارم با ذهنم میجنگم

    بخدا قسم خیلی اصن نمیدونم چی بگم

    نمیدونم…

    ببخشید اگر این سری انرژیم پایین بود

    به رسول جانم سلام برسون

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: