غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟


 ما هرگز گوشت فاسد را نمی‌خوریم. به غذایی بدبو و گندیده لب نمی‌زنیم.

حتی دیدن یک مو در غذایی لذیذ و سالم‌، حالمان را بد می‌کند یا اگر احساس کنیم آشپزی که این غذای خوشمزه را پخته اصولاً آدم بی‌سلیقه‌ای است که اهمیتی به بهداشت خود نمی‌دهد‌، باز هم حاضر به خوردن آن غذا نیستیم.

ما به شدت مراقب هستیم تا غذایی سالم و مورد تإیید را وارد بدن‌مان نماییم. چون می‌خواهیم جسم سالمتری داشته‌باشیم.

اما نوبت به تغذیه ذهن که می‌شود‌، هیچ اهمیتی نمی‌دهیم. در حالیکه تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثنا‌ء نتیجه کانون توجه و ورودی‌هایی است که به ذهن‌مان راه داده‌ایم.

اما درباره ورودی های ذهن‌مان وسواس چندانی به خرج نمی‌دهیم. ساعت‌ها پای اخبار می‌نشینیم تا از تک تک فجایعی آگاه شویم که ممکن است در گوشه و کنار جهان رخ داده باشد.

ساعت ها درباره ناخواسته‌های زندگی‌مان‌، درباره رابطه‌ای که از آن رضایت نداریم و مسائل مالی‌ای که درگیر آن شده‌ایم‌، لب به گله و شکایت می‌نشینیم. مرتباً با دوست و آشنایی که از اوضاع بد اقصادی می‌نالد‌، همراه و همداستان می‌شویم و گفته‌هایش را تأیید می‌کنیم.

ساعت‌ها پای فیلم‌هایی می‌نشینیم که تمرکز آن بر کمبود است و غافلیم از اینکه تمام این گله و شکایت‌ها‌‌، شنیدن این درد و دلها و تأیید کردن آنها‌، یک غذای مسموم و بدبو است که به ذهن خود می‌خورانیم.

چرا با اینکه تا این حد به تغذیه جسم‌مان اهمیت می‌دهیم‌، از تغذیه ذهن غافلیم؟!

چرا نمی‌توانیم درک کنیم که هر موضوعی که آرامش ما را مختل می‌کند‌، هر تصویری که احساس‌مان را بد می‌کند‌، هر اخباری که ما را نگران‌تر می‌کند و هر توجهی که ترس‌‌، تردید و اضطراب را در وجودمان می‌کارد‌، همان غذای مسمومی است که ذهن‌مان را بیمارتر و باورهای‌مان را محدود کننده‌تر می‌گرداند و سپس خودش را در قالب بدهی‌، نگرانی‌های تمام نشدنی مالی‌، روابط پرتنش‌، جسم بیمار‌ و… نشان می‌دهد.

توجه به هر ورودی مسموم‌، یعنی ارسال فرکانس یک ناخواسته‌ی دیگر که نتیجه‌ی آن ورود اتفاقات ناخواسته‌ی بیشتری است که راه را برای گله و شکایت ها‌‌، ترس‌ها و نگرانی‌های بیشتر باز می‌کند.

اتفاقات ناخواسته‌ی بیشتری را به زندگی‌ات جذب می‌کند تا دوباره موضوعات بیشتری برای گله و شکایت‌ و نگرانی داشته باشی.

تنها راه خروج از این حلقه معیوب‌، تغذیه ذهن با غذایی مناسب است.

به همین دلیل لازم است همانگونه که با وسواس‌، غذاهای سالم‌، خوشرنگ و بو و خوشمزه را وارد بدنت می‌کنی‌، درباره غذای ذهنت هم وسواس به خرج دهی و تنها ذهنت را در معرض ورودی‌هایی قرار دهی که احساس بهتری به تو می‌بخشد و تو را سپاس‌گزارتر می‌نماید.

یکی از بهترین راه‌ها برای تغذیه ذهن‌، شروع کار با دوره کشف قوانین زندگی‌، است.

دوره کشف قوانین زندگی‌، یک راهنمای تمام عیار برای مسیر زندگی شما در تمام جنبه‌هاست و  با زبانی ساده و با فرمولی ۱۰۰٪ عملی‌، قوانین زندگی را به شما یاد می‌دهد. همان قوانینی که راه ورود نعمت و ثروتهایی بی انتها را به زندگی‌ات باز می‌کند و به شما کمک می‌کند تا خالق شایسته‌ای برای زندگی‌ات باشی و فارغ از اینکه الان در چه شرایطی هستی‌، بتوانی با هماهنگ شدن با قوانین زندگی‌، همان شرایطی را خلق کنی که دوست داری داشته باشی.


متن بخشی از صحبت های استاد عباس منش در این قسمت:

باید همیشه این سوالو از خودم بپرسم که همیشه که اینقدر به غذای جسمم اهمیت میدم آیا به همون اندازه به غذای روحم هم اهمیت میدم⁉️

برای غذای جسمم خیلی وسواس بخرج میدم و حواسم هست که این غذا سالم باشه و خیلی مراقبم که چی میخورم آیا در مورد ورودی های ذهنم هم مراقبم که:

چه آهنگی گوش میکنم؛ چه صدایی میشنوم؛ چه کتابی میخونم؛ چه فیلمی نگاه میکنم؛ چه سریالی میبینم؛ با چه آدمایی صحبت میکنم؛

اصلاً دارم به چی توجه میکنم؟! به بیماری یا به سلامتی؛ به فقر یا ثروت‍️؛

اونایی که ورودی های ذهنم هستن، چرا اصلا بهشون توجه نمیکنم؟؟؟

چرا خیلی راحت حرف های چرت و پرت میشنوم؟؟

چرا اخباری که همش در مورد مشکلات و بدبختی و گرونی و جنگ و تروریسمه رو به راحتی گوش میکنم؟؟

چرا اجازه میدم که این ورودی ها رو دریافت کنم؟؟

چرا در مورد مهمترین موضوع زندگیم که داره زندگیمو رقم میزنه اهمیتی نمیدم؟؟

وقتی به چیزی توجه میکنم، فرکانسی رو در مورد همون موضوع به جهان ارسال میکنم، جهان هم اتفاقات، شرایط و موقعیت هایی رو برام به وجود میاره که بر اساس فرکانس های ارسالی خودمه

اگه غذای سالم و تمیز رو انتخاب کنم که به ذائقم خوش نمیاد و اون غذا رو بخورم، همون لحظه از اون غذا بدم میاد و برام خوشایند نیست و همون لحظه تاثیرشو میبینم

اگه یه غذای فاسد بخورم، زود دل پیچه میگیرم و تاثیرش خیلی سریعِ

اما وقتی به موضوع نامناسب توجه میکنم، یه غذای نامناسب به ذهنم میدم، همون موقع تاثیرشو نمیبینم، هفته های بعد، ماه های بعد تاثیرش رو میبینم

چون یه فاصله زمانیه، بین اون موقعی که دارم به موضوعات نامناسب توجه میکنم فیلم نامناسب میبینم

اخبار نامناسب گوش میکنم

“حرف های نامناسب، بحث های بیهوده با همدیگه

این کارها رو انجام میدم

همون موقع که بلا سرم نمیاد

یواش یواش کانون توجهم، اتفاق های مشابه با اونو برام میاره

اخبار بیشتر وارد زندگیم میکنه

بحث های بیهوده بیشتر

حرف های نامناسب بیشتر

وقتی به یه موضوع مناسب یا نامناسب توجه میکنم، خیلی زود توی مدارش قرار میگیرم، اونوقت از در و دیوار اساس اون موضوع بیشتر و بیشتر بهم نشون داده میشه

بعد از مدتی هم آثار عینی اونو تو زندگیم میبینم

این فاصله زمانی باعث میشه که نتونم ارتباط دقیقی بین ورودی های ذهنم و نتایج و اتفاقات و شرایط و بلاهایی که سرم میاد رو درک کنم

چون این فاصله زمانی زیاده

به خاطر این فاصله زمانی، میام تعبیرهای مختلفی میکنم

میگم بدشانسیه، خدا خواسته، شاید اینجوری بوده، دیگه سرنوشت منم همینه،و هزارتا دلیل دیگه

دلیل اصلی این اتفاقات اینه که خودم دارم غذای نامناسب به ذهنم میدم

خودم دارم به چیزهای نامناسب توجه میکنم

خودم دارم یه مشت آشغال و چرت و پرت وارد مغزم میکنم

خودم دارم به چیزهایی توجه میکنم که اصلا

نمیخوامشون

برام مناسب نیستن

احساسمو بد میکنن

گریه ام رو در میارن

اوقاتم رو تلخ میکنن

خودم این فرکانسا رو ارسال میکنم، جهان هم اتفاقات، شرایط، موقعیت‌ها افرادی رو برام توی زندگی میاره که هم مدار با کانون توجه خودمه

پس همون طور که مواظب غذای جسمم هستم و غذای جاهای نامناسب رو نمیخورم به همون اندازه هم باید مواظب باشم که

دارم به ذهنم چی میدم؟

چه خوراکی رو دارم به خودم میدم؟

چه افکاری رو دارم توی ذهنم میسازم؟

چه باورهایی رو دارم ایجاد می کنم؟

“خدا هم توی قران میگه اونچه که بهش توجه میکنم و بهش فکر میکنم، همون چیزیه که توی زندگیم رخ میده

پس تموم اتفاقایی که توی زندگیم میفته به خاطر اونچه هست که خودم انجام دادم

خدا که به بنده هاش ظلم نمیکنه

اگه میخوام خوشبخت زندگی کنم، باید تموم تمرکزمو بزارم روی توجه به نکات مثبت توجه به اونچه که بهم قدرت میده

سعی کنم کانون توجهم رو به سمت خواسته هام ببرم

باورهای محرک و محدود کننده گذشته، میتونن با تغییر افکارم، با تغییر کانون توجهم، اونها هم تغییر کنن

اونوقت اتفاقات زندگیم تغییر میکنه

پس ارزشش رو داره که هر روز روی خودم و ذهنم کار کنم، چون هرچی که بخوام بهم داده میشه.

پس به دنبال افکار مناسبی باشم که احساس بهتری بهم میده و متعهد باشم که فقط اون افکارو به ذهنم بدم

اونوقت زندگیم به سمتی میره که از در و دیوار ثروت و سلامتی و خوشبختی و سعادت وارد زندگیم میشه

بدون اینکه بخوام کار خاصی انجام بدم چون ساز و کار جهان اینه

پس براش زمان و وقت بزارم، برام مهم باشه، چون تموم اتفاقات زندگیم رو داره کانون توجهم به وجود میاره

باید همون وسواسی که برای غذا خوردن دارم، در مورد کانون توجهم هم داشته باشم

پس حواسم باشه که ذهنمو دارم با چی تغذیه میکنم؟؟

چون در هر لحظه به وسیله اونچه که میگم،

میشنوم،میبینم،

به یاد میارم،یا بهش فکر میکنم،

دارم به ذهنم غذا میدم و اینا باورهای من هستن

پس یا در حال قدرتمند تر کردن یه باور قدرتمندم

یا درحال محدود کننده تر کردن یه باور محدود کننده

پس یه ایستگاه بازرسی قوی برای ورودی ذهنم درست کنم

ذهنمو شرطی کنم که:

هر ورودی که منو غمگین یا نگران میکنه

میترسونه

بهم احساس بدی میده

“مثل همون غذای گندیده و سمیِ که حاضر نیستم بهش نگاه کنم

چه برسه که بخوام اونو بخورم

هر وقت به غذای گندیده و سمی اجازه عبور از این ایستگاه رو دادم و خوردمش

اون وقت اجازه دارم تا ذهنمو با ورودی های نامناسب مثل

اخبار

نگرانی درباره مشکلات

موندن توی احساس بد، که هزاران دلیل هم براش دارم تغذیه کنم

تموم اتفاقات زندگیم بدون استثنا نتیجه کانون توجه و ورودی هایه که به ذهنم میدم پس

چرا در مورد ورودی های ذهنم اهمیت

نمیدم

چرا ساعت ها پای اخباری میشینم تا از مشکلاتی که اتفاق افتاده خبر دار بشم

چرا در مورد ناخواسته های زندگیم صحبت

میکنم؟

چرا درباره رابطه ای که از اون رضایت ندارم حرف میزنم

چرا در مورد مسائل مالی که درگیرش شدم گله و شکایت میکنم؟

چرا با دوست و آشنایی که مرتب از اوضاع بد اقتصادی ناله میکنه، همراه میشم و گفته‌هاشوتایید میکنم؟؟

چرا ساعت ها پای فیلم هایی میشینم

که تمرکزشون روی کمبوده؟؟

تموم این گله و شکایت ها

شنیدن این درد و دل ها و تایید کردن اونها یه غذای مسموم و بدبوییه که به ذهنم

میدم

چرا اینقدر که به غذای جسمم اهمیت میدم از غذای روحم غافلم؟؟

چرا نمیتونم درک کنم که هر موضوعی که آرامشمو بهم میریزه

هر تصویری که احساسمو بد میکنه

هر خبری که منو نگران تر میکنه

هر توجهی که ترس و تردید و اضطراب رو در وجودم بیشتر میکنه

همون غذای سمیِ که ذهنمو بیمارتر و باورهامو محدود کننده تر میکنه

بعد هم خودشو تو قالب بدهی، نگرانی‌های مالی تموم نشدنی

رابطه های پر تنش و ناراحت کننده

و جسم بیمار نشون میده

وقتی به هر ورودی مسمومی توجه میکنم دارم یه فرکانس ناخواسته رو ارسال میکنم که نتیجش ورود اتفاق ناخواسته بیشتره

اونوقت با این کار راه گله و شکایت و ترس و نگرانی بیشتری به زندگیم باز میشه

اتفاقات ناخواسته بیشتری به زندگیم جذب میشه تا موضوعات بیشتری برای گله و شکایت و نگرانی داشته باشم

تنها راه خارج شدن از این گرفتاری ها

و مشکلات، تغذیه ذهنم با غذای مناسبه

پس همونطور که با وسواس غذا های سالم رو وارد بدنم میکنم

برای غذای ذهنم هم وسواس به خرج بدم و ورودی هایی رو وارد ذهنم کنم که احساسمو بهتر میکنه و منو سپاسگزار تر میکنه

با تشکر از ساحل عزیز برای نوشتن متن این فایل در قسمت نظرات.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    146MB
    12 دقیقه
  • فایل صوتی غذای روح چگونه تأمین می‌شود؟
    11MB
    12 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1355 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نیروانا برادران گفته:
    مدت عضویت: 795 روز

    من انقدر این موضوع رو با گوشت و پوست و استخون لمس کردم که فقط کافیه به خودم تجربه ی این 4 سال رو یاداور بشم که چجوری همه چیز با کنترل ورودی های ذهنم و با ایجاد باورهای مثبت درست شد و با وجود 3 سال کار کردن تقریبا مستمر روی ورودی های ذهن و باورهام وقتی حدودا 2،3 ماه ورودی هام رو کنترل نکردم و روی ذهنم کار نکردم و ایمانم به تنها قدرت مطلق جهان رو فراموش کردم ، توحید رو فراموش کردم همه چیزم رو فراموش کردم و از بازی خارج شدم.

    آرام آرام همه چیز جوری خراب شد که به خودم اومدم و دیدم سر از قعر جهنم دراوردم و اون روزی رو که توی جهنم خودساخته ی خودم داشتم میسوختم و اشک میریختم رو یادم نمیره که با التماس از خداوند نجات و هدایت خواستم و شاید باورتون‌ نشه اما همون روز خداوند طنابش رو انداخت ته چاه و من اون طناب رو گرفتم و ازش میخوام بهم کمک کنه که این طناب رو رها نکنم و همیشه دستم توی دستش باشه و لحظه ای ازش دور نشم. همون روز شروع کردم به شنیدن صدای همیشه آشنای استاد عباسمنش و نشونه های حضور خداوند نمایان شد.

    درسته اشتباهی کردم که شاید اون اشتباه به ظاهر غیر قابل جبران هست اما دوباره به مسیر برگشتم و خداوند به سرعت درخواست هدایتم رو اجابت کرد.

    الان مثل بچه ای هستم که توی خیابون شلوغ دست مامانشو چسبیده و ول نمیکنه چون ‌تجربه ی گم شدن توی خرابه های پر از گرگ و مار رو داشته و رنج این تجربه انقدر زیاده که دیگه مراقبه دستش توی دست مامانش باشه و هر چند دقیقه یک بار هم چک میکنه که هنوز اتصالش برقراره یا نه .

    خدایا شکرت برای حضورم در این سایت و این مسیر زیبا خدایا شکرت برای درک بیشتری که بعد از اون تجربه بهم دادی.

    خدای قشنگم همواره من رو به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب نمودی و نه گمراهان ، آمییییین

    استاد عزیزم ، مریم بانوی مهربان و‌ پر از عشق و دوست داشتنی و عزیزان دیگری که وقت و انرژی قشنگتون رو میذارید برای این سایت و رسوندن پیام خداوند به ما، شکر وجودتون … دستتون رو به گرمی میفشارم و عاشقانه دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    فائزه رستگار گفته:
    مدت عضویت: 764 روز

    به نام خدایی که همیشه به من لطف و محبت دارد

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم قشنگم و سلام خدمت خانواده عزیزم خانواده هم فرکانسی

    عیدتون مبارک امیدوارم سالی سرشار از مهربونی نعمت برکت سلامتی و روزهای شاد و برکت بیشتر پیش روتون داشته باشید

    وای که چقدر این فایل هم الان هم از روزی که وارد سایت شدم و شروع کردم به کار کردن ذهن و شروع کردم به طور جدی و به طور متعهد روی باورهام کار کردم چقدر به من کمک کرد

    واقعا استاد این فایل‌هاتون بهترین هدیه دنیاست بهترین هدیه‌ای که هیچ هدیه‌ای نمی‌تونه جاشو بگیره من از خداوند ممنونم که تو این سایت هستم واقعاً خدا رو شکر می‌کنم

    واقعا به نکته خوبی اشاره کردید کاش این نکته را از بچگی بهمون می‌گفتم کاش توی همه مدرسه‌ها اینو درس می‌دادند

    ما وقتی می‌خوایم به جسممون غذا بدیم چقدر وسواس به خرج میدیم که ناسازگار نباشه غیر بهداشتی نباشه مزش باب دلمون باشه

    یکی مثل خود من انقدر بد غذام که بعضی وقتا مادرم نمی‌دونه برام چی درست کنه یا الان خودم که خونه جدا گرفتم واقعاً نمی‌دونم چی درست کنم که هم وقت داشته باشم استراحت کنم و به کارام برسم هم باب دلم باشم

    حالا بریم سر اصل موضوع: ولی به غذای روحمون بی‌توجهیم چرا که هر آهنگیو می‌شنویم هر آهنگی که شعرش قشنگ باشه اما غافل از اینکه اون آهنگ چه فرکانس منفی چه ناامیدی و چه احساس بدی رو بهمون میده اول به خودم میگن من از بچگی عاشق آهنگم و وقتی که نوجوون بودم و قانون رو نمی‌دونستم مثلاً 10 تا 15 سال گ‌های به شدت غمگینیو گوش می‌کردم و باهاشون رمان می‌نوشتم و بعضی وقتا باهاشون گریه می‌کردم اما غافل از این بودم که چه آسیبی دارم به روحم می‌زنم چه آسیبی دارم به آینده‌ام می‌زنم

    ما باید درباره ورودی‌های ذهنمونم حساس باشیم یادمه موقعی که با قانون جذب آشنا شدم خب اون موقع سایتو نمی‌شناختم فقط فایل‌های استادو اونم تیکه به تیکه از توی اکسپلور می‌دیدم یادمه یک فایلی که از استاد دیدم و اولین فایل بود این بود که حواسم به آهنگ‌هایی که گوش می‌کنیم باشه من آدمی هستم که ذهنم درباره خیلی چیزها مقاومت داره یعنی انقدر مقاومت داره که باید حتماً برم تحقیق کنم اما نمی‌دونم و زمانی که این فایل کوتاه استادو شنیدم که حواسمون به آهنگ‌هایی که گوش می‌کنیم باشه ما داریم مثل اون آهنگو به جهانمون ارسال می‌کنیم یعنی داریم فرکانسشو می‌فرستیم که همچین اتفاقی هم برای ما بیفته که ما هم عشق ناکام ناراحتی ناکام و شکست رو داشته باشیم و وقتی این رو شنیدم سریع رفتم آهنگ‌های خواننده مورد علاقم که ر زمان نوجوونی من خیلی مد بود و هنوزم مد هست که خیلی از بچه‌ها خیلی از نوجو مخصوصاً که این آهنگ رو گوش میدن من اون آهنگ‌ها رو حذف کردم با اینکه برایخیلی از اون آهنگ‌ها چون خواننده اون آهنگ‌ها فوت کرده بود خیلی دنبالش گشته بودم که از سایت‌های مختلف یا از جاهای دیگه پیدا کنم اما وقتی اینو شنیدم بلافاصله رفتم تو گوشیم و تمام آهنگ‌های غمگینمو پاک کردم این دومین قدم من بود برای کنترل ذهن و الان که بیشتر دارم روی ذهن خودم کار می‌کنم و بیشتر وقتم رو توی سایت می‌گذرونم با کامنت شما دوستان عزیز وفایل‌های ارزشمند استاد که وقتی می‌بینمشون بعضی وقتا می‌خوام از خوشحالی گریه کنم که خدا انقدر به من لطف داشته که این فایل‌ها رو سر راه من گذاشته که من این‌ها رو ببینم و زندگیم رو تغییر بدم یادمه چند هفته پیش یک فایلی از استاد دیدم درآمدت رو 3 برابر کن اولین راهش این بود که رسانه رو حذف کنی منی که علاقه به فیلم و سریال داشتم یعنی عشق فیلم و سریال بودم فیلمی نبود که از زیر دست من در نره به قول شوهر خواهرم فائزه خانم همیشه اطلاعات صدا و سیماست اما الان یک چند هفته‌ای میشه که تلویزیون اصلاً ندیدم اگر خیلی وقتا دلم بخواد کارتون نگاه می‌کنم اونم به یاد بچگیم چون دنیای بچگی تنها جایی که ما می‌تونیم ذهنمون رو به بهترین شکل کنترل کنیم و از اون روز آرامش بیشتر سلامتی بیشتر و خواب راحت‌تری رو تجربه می‌کنم و جالب اینجاست درآمدم به طرز عجیبی بالا رفته فروشم به طرز عجیبی بالا رفته و همه این‌ها به من میگه قانون داره جواب میده و من باید تا آخر عمر ادامه بدم زندگی بر اساس فرکانسی که ما ارسال می‌کنیم و کانون توجهمون ما زندگی خودمون رو خلق می‌کنیم پس باید حواسمون به کانون توجهمون باشه باید حواسمون باشه که به چه چیزی توجه می‌کنیم باید حواسمون باشه چه کلماتی رو در ذهنمون تکرار می‌کنیم چه صحنه‌هایی رو در ذهنمون تکرار می‌کنیم که تبدیل به باور میشه با تکرار مدام یا با تکرار مدام یک کار اون ون شیوه زندگی تبدیل به باور میشه توی ذهن ما و تغییرش خیلی سخته اگر حواسمون به علف‌های حرف ذهنمون نباشه تمام اتفاقات زندگیمون رو به واسطه آن چیزی ه ما توجه می‌کنیم رقم می‌خوره بدون استثنا خداوند توی قرآن گفته که همان چیزی را که به آن توجه می‌کنید وارد زندگی شما می‌شود این به سیستمی بودن خداوند اشاره داره این داره به ما میگه که اگه ما فکرمون مثبت باشه اتفاقات خوب اگر فکرمون منفی باشه اتفاقات بد رو تجربه می‌کنیم فرقی نداره کافر باشیم یا یعقوب نبی باید حواسمون به کنترل و ورودی‌های ذهنمون باشه آن چیزی که برای ما اتفاق می‌افته به خاطر اینه که ما از قبل به اون توجه کردیم و فرکانسش رو فرستادیم و خداوند هیچ ظلمی را در حق ما نمی‌کنه این ما هستیم که ظلم می‌کنیم در حق خودمون به این موضوع استاد اشاره کردند در کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم که خداوند هیچ ظلمی به ما نمی‌کنه این ما هستیم که به خودمون ظلم می‌کنیم هر غذایی نامناسبی که به روحمون می‌دیم خوشبختی و سعادت ازمون دور میشه و سلامتی

    مثل این می‌مونه خب ما هر غذای ناسالمی رو به بدنمون بدیم سلامتی ازمون دور و دورتر میشه

    مثل این می‌مونه که یک آدم چاق غذاهای سرخ کرده یا غذاهای شیرین بخوره خوب آخر عاقبت وزنش میره بالاتر و دیابت می‌گیره و ‌حال و بی‌حوصله میشه و عادت‌های منفی درش ایجاد می‌شه این موضوع در کتاب اثر مرکب هم بهش اشاره شده اگر می‌خوایم با خوشبختی زندگی کنیم باید تمام تمرکزمون رو روی نکات مثبت و زیبایی‌ها بزاریم و کانون توجهمون رو سوق بدیم به سمت زیبایی بیشتر و قشنگ بیشتر اینجوریه که به خواسته‌هامون می‌رسیم

    استاد عزیزم ممنونم بابت این فایل ممنونم بابت تک تک فایل‌هاتون تک تک محصولاتتون این‌ها هدیه خداوند و هدیه شماست به من این‌ها هدیه جهانه و من نمی‌دونم دیگه چه جوری از خدا تشکر کنم بابت اینکه استادی مثل شما دارم

    امیدوارم هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    Yalda khodabandelu گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    قسمت هفتم از فصل اول با موضوع غذای روح چگونه تامین می‌شود.

    با سلام ب استاد عزیزم و مریم جانم

    خدارو سپاسگزارم ک منو با این قانون آشنا کرد

    ک بدانم خالق زندگی خودم هستم خدارو شکر ک از این جهل بیرون آمدم ک بخاطر اتفاقها و شرایط بد زندگی خدارو مقصر بدونم

    خدارو شکر ک فهمیدم من با کانون توجهم اتفاقات زندگیم رو بوجود میارم ..

    خدایا شکرت دارم همه تلاشم رو میکنم ک غذای سازگار با روحم وارد ذهنم کنم ..ورودی هامو کنترل میکنم فضای مجازی محدود کردم بیشتر باسایت استاد کار میکنم تلوزیون و مکالمه های مخرب رو کنترل میکنم …برا همین آرامش درونی دارم با خودم در صلحم زیبایی ها رو بیشتر میبینم … همه آدمها درونشون هم خلقیات خوب و هم بد دارند این کانون توجه ماهست ک باعث میشه کدام ویژگی های خلقی طرف مقابلمون رو برا خودمون بر انگیخته کنیم

    وقتی شبها شروع میکنم ب سپاسگزاری از خداوندم همه ی نکات مثبت اطرافیانم رو یکی پس دیگری میگم حتی ب خودشون هم میگم واقعا معجزه میکنه هم اونا تغییر میکنن هم من نکات مثبت بیشتری رو جذب میکنم

    خدایا شکرت هذا من فضل ربی

    بخدا ک بزرگترین موفقیت برا هر انسانی رسیدن ب آرامش هست ک بتونه از لحظه و دقیقه های زندگیش لذت ببره و قدرت شکر گزاری داشته باشه ..خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مریم کنعانی گفته:
    مدت عضویت: 239 روز

    به‌نام‌خدای خوبیها

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته بزرگوار

    خدا جونم عاشقتم. از تو سپاسگزارم که هر روز مرا بیشتر و بیشتر هدایت میکنی به سمت آگاهی. من همیشه راجع به غذای جسمم خیلی محتاطانه عمل می‌کنم و هر چیزی رو نمی‌خورم چون خودم را دوست دارم، سلامتی‌ام را دوست دارم اما انقدر که برای غذای جسمم حساسیت دارم برای غذای روحم بی‌توجه بودم. واقعا به همان اندازه که غذای جسم مهمه غذای روح هم از اهمیت زیادی برخورداره. خدایا از تو سپاسگزارم که مرا به این فایل زیبا هدایت کردی. استاد جان شما دستی از دستان خداوند هستید که هر روز با گوش دادن به فایل‌های ارزشمندتون دارم مسیر تکاملم رو طی می‌کنم. امیدوارم که بتونم همه آموزه‌ها رو به نحو احسن انجام بدم و سیر تکاملیم رو خیلی عالی طی کنم. استاد جان گوش دادن به فایل‌های شما شده جزء برنامه‌های هر روز من و خدا رو شکر می‌کنم که شما رو سر راهم قرار داد تا بتوانم مسیر را هموارتر و راحت‌تر طی کنم.

    با دیدن این فایل ارزشمند و کار کردن روی خودم، سعی می‌کنم ورودی‌های ذهنم رو کنترل کنم و به همان اندازه که غذای جسمم برام اهمیت داره و خوردن غذاها باید از یه فیلتر خاص عبور کنن تا اونو بخورم، روی غذای روحم کار می‌کنم و اون موقع میام نتایجم رو براتون تعریف می‌کنم.

    سپاسگزارم از خدای مهربانم، سپاسگزارم از شما استاد عزیز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    زهرا فدایی گفته:
    مدت عضویت: 318 روز

    سلام به استاد عزیز

    چقدر الان دارم میبینم که وسواس به خرج دادم برای ورودی های که به ذهنم وارد بشه و چقدر نتایج شگفت انگیزی داشته واقعا!!!

    برام خیلی خیلی اون قطار زندگیم افتاده روی ریل مثبت اندیشی و نزدیک شدن به خدای یکتا

    چقدر من اهنگ منفی گوش میدادم الان میگم داشتم باخودم چیکار میکردم واقعا!

    با درد و دل هرکسی مینشستم واای چقدر جذبهای بدی داشتم واقعا

    خدروشکر میکنم که استاد به لطف شما که دستی از دستهای خدا بودید برای من و تونستم هی کم کم بزارمشون کنار اخبار و تلویزیون و همنشینی با افراد سمی و گوش دادن به اهنگهای فجیع منفی

    خدایاشکرت خدایا سپاسگزارم

    استاد عزیز بازم سپاسگزارم از شما واقعا شما در دنیا بینظیرید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    فاطمه نوری گفته:
    مدت عضویت: 527 روز

    سلام خدمت استاد دوست داشتنی و خانوم شایسته ی عزیز…

    رسیدم به فایل هفتم از فصل اول با موضوع غذای روح چگونه تامین میشود؟

    خداروشکر میکنم بابت این آگاهی های ناب و کارآمد که به لطف استاد روی سایت قرار میگیرد…

    خداروشکر قبل از این که این فایل رو گوش بدم کلا آدمی هستم که خیلی زیاد توی فضای مجازی فعالیت نداره…دیگه بیشترین وقتی که میگذارم دو نهایتااااا سه سااااعته اونم نه هر روز …

    اما با شنیدن این فایل حتما حتما تمرین میکنم که این ساعت فعالیت رو به صفر برسونم نمیگم همین الان پاکش میکنم اینستارو اما طبق قانون تکامل سعی میکنم این روند رو طی کنم…

    تلویزیونم که شکرخدا نگاه نمیکنم الان خیلی وقته که نه فیلم و سریال هاش رو میبینم نه اخبار….

    دارم سعی میکنم ورودی های ذهنم رو کنترل کنم خیلی سخته هاااا….مثلا دارن به نکات مثبت توجه میکنم اما یهو ب خودم میام میبینم بازم ذهنم رفته سراغ گذشته ….اما هروقت متوجه ش بشم خیلی سریع دوباره برمی‌گردم به روال کار …

    تا حدود خیلی کمی موفق شدم ذهنم رو کنترل کنم هنوز خیلی باید روی خودم کارکنم تا بتونم به درجه تقوا برسم ….

    باید یاد بگیریم دیدگاه مون رو درمورد هر موضوعی بتونیم تغییر بدیم تا به احساس خوب برسیم ….

    تمرین اهرم رنج و لذت رو بارها و بارها استفاده کردم و قسم میخورم هردفعه که استفاده ش کردم نتایج خودش رو نشون داده به همان میزانی که وقت گذاشتم نتیجه گرفتم….

    قبلاً اینجور آدمی بودم که در بعضی از مواقع جرئت گفتن حقیقت رو نداشتم یاگفتن حقیقت برام سخت بود و نمی‌دونم چرا …

    اما تصمیم گرفتم روی این ضعف شخصیتی کار کنم با استفاده از اهرم رنج و لذت …

    واقعا تبدیل به آدمی شدم که حقیقت رو میگم حتی اگر به ضررم باشه … نمیگم صددرصد اینجوریه ولی در بیشتر مواقع اینحوریم که میگم حقیقت از همه چی بهتره …آدمی که حقیقت رو بگه شجاعه و باهربار انجام دادن این تمرین و نتایجش حس و حالم خیلی بهتر میشه ….این یه نمونه از مثالهاییه که از اهرم رنج و لذت استفاده کردم خیلی جاها برای من موثر بوده واقعا….

    طبق گفته ی استاد :

    توجه به نکات مثبت ،توجه به ورودیهای ذهن همون اصله اما چون ما همون موقع نتیجه رو نمی‌بینیم درست این رو درک نمی‌کنیم …

    اما به غذایی که میخوریم توجه داریم چون همون لحظه طعمش رو می چشیم اگه به مذاقمون خوش نیاد همون لحظه دیگه دست از خوردن می کشیم..

    پس باید همیشه توجه داشته باشیم که چه ورودی هایی به ذهنمون می‌دیم …

    خداروشکر بابت این سفرنامه ی بینظیر و قرار گرفتن در مدار این آگاهیااا….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    ناهید و حبیب گفته:
    مدت عضویت: 589 روز

    به نام خدواند هدایتگر

    سلام

    قدم هفتم

    نت برداری

    من همانطور که حواسم هست چه غذاهایی میخورم باید حواسم باشد که چه غذایی به ذهنم میدهم.

    باید وسواس به خرج بدهم برای غذاهایی که به ذهنم میدهم.

    باید غذا های سالم به ذهنم بدهم.

    مهم ترین موضوعی که زندگی من را رقم میزند ذهن است.

    پس باید از همه چیز بهترین را واردش کنم.

    وقتی به چیزی توجه میکنم فرکانسی از همان موضوع را به جهان هستی ارسال میکنم و جهان هستی اتفاقات، شرایط، ادمها و موقعیت هایی را وارد زندگیم میکند که اساسش همان فرکانس های ارسالی من است.

    وقتی به یک چیز نامناسب و بد توجه میکنم همان لحظه تاثیرش را نمیبینم، هفته ها و ماه ها و حتی سالهای بعد تاثیرش را میبینم.

    آرام آرام کانون توجهم اتفاقات هم سنگ با آن موضوع را به زندگی ام دعوت میکند.

    وقتی به چیز نامناسب گوش میدهم خیلی زود در مدارش قرار میگیرم و از در و دیوار اساس ان موضوع بیشتر و بیشتر به من نشان داده میشود و بعد از مدتی آثار عینی آن را در زندگیم میتوانم ببینم.

    چون فاصله زمانی اتفاقات زیاد است من این موضوع را درک نمیکنم.

    از این به بعد همانطور که مواظب غذا خوردنم هستم به همان اندازه مواظب باشم که چه چیزی وارد ذهنم میکنم؟

    چه افکار و باورهایی به ذهنم میدهم؟

    تمام اتفاقات بدون استثنا در زندگی من به واسطه آن چیزیست که توجه میکنم.

    آن چیزی که به آن توجه میکنم، به آن فکر میکنم، همان چیزیست که در زندگی ام رخ میدهد.

    تمام چیزهایی که در زندگی من رخ میدهد به خاطر فرکانس هاییست که خودم قبلا فرستاده ام.

    اگر میخواهم موفق شوم و پیشرفت کنم باید تمام وجودم را برای این کار (کنترل کانون توجه) باید به چیزهای مثبت توجه کنم.

    باید اجازه دهم باورهای مخرب و محدود کننده گذشته با تغییر افکار با تغییر کانون توجه آن ها هم تغییر کند.

    تمام اتفاقات زندگی ام را کانون توجهم رقم میزند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مریم الماس گفته:
    مدت عضویت: 549 روز

    بنام خداوند آرزوهای من

    روزشمار تحول زندگی : تعهد هفتم

    سلام

    مراقب کانون توجه و تمرکزم باشم تا اتفاقات همسنگ و مناسب وارد زندگیم بشه

    مراقب ورودی‌ها و تغذیه ذهنم باشم

    امروز من درراستای این فایل، اینستارو حذف کردم چون میخوام فقط روی هدف کاری و درسیم و این سایت تمرکز کنم

    خدایا کمکم کن که به این آگاهیها عمل کنم و در این راه ثابت قدم بمونم

    خدایاشکرت برای این آگاهی و این سایت و وجود استاد

    دوستت دارم خداجونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 292 روز

    سلام بر استاد عزیزم

    روز هفتم دوره ی روزشمار تحول زندگی من

    خدایا شکرت هفت روز فوق العاده با این دوره همراه شدم به لطف خدای خوبم و اعتراف میکنم استاد بعد سالها از سال 97که با این مسائل قانون جذب و اینا آشنا شدم انگار تازه تو این هفت روز دارم میگیرم مطلب رو انگار تازه اون دیوار بتنی تخریب شده و من حالا میفهمم که مشکل من با تمام تلاشهام با تمام دوره هایی که خریدم با عشق و خوندم و نوشتم ولی تاثیری نمیزاشتن تو زندگیم چی بوده

    یه قانون ساده اون هم با تمام تلاشم برای مثبت اندیش بودن من تماااام تمرکزم رو جنبه های منفی همه چیز بود و واقعا ناآگاهانه، یعنی من که هفت سال این همه آگاهی ریختم تو ذهنم ولی در عمل نمیتونستم اجراش کنم فقط به خاطر اینکه همیشه ناخواسته و نکته منفی رو زودتر میدیدم و به لطف خدا از روز چهارم این دوره و فایل بسیار مهم( جهان مانند آیینه عمل میکند) یهویی حس کردم یه حفاظ یه دیوار از جلوم برداشته شد و نگاهم عوض شد به زندگی و از همون روز تو اون فایل استاد گفتن روزه توجه بر نکات مثبت بگیرید من امروز روز سوم هست و چقدرتو زندگی دقیق شدم نکته مثبت ببینم و واقعا به قدری تو این سه روز حالم عالی بوده آرامش درونی داشتم که تو تمام این سالها حس نکردم این آرامش رو و ایمان دارم که ثمره ی توجه به نکات مثبت زندگیم در همین لحظه ،توجه به زیبایی های اکنون زندگی باوجود کمی سختی و شرایط نادلخواهی که هست، تحسین زیبایی ها ی خودم و اطرافیانم و سپاس گزاری برای نعمت های الان زندگیم اول آرامش درون وبعد برکاتی هست که به زودی نتایجش رو براتون مینویسم

    واقعا این دوره روزشمار معجزه است معجزه

    ممنونم از مریم خانم پرتلاش زحمت کشیدن برای مقدمه های قشنگ من لذت میبرم و مینویسم و تا ننویسم مقدمه ها رو فایل رو گوش نمیدم

    الهی شکرت

    استاد تو همین چند روز که عهد کردم پیش خدا فقط قشنگی و نکات مثبت رو ببینم خدا رو گواه میگیرم زندگی فرق کرده رفتارم با پسر کوچیکم خیلی خوب شده در حالی که من فقط به نکات منفی تنبلی تو درساش توجه میکردم اونم بدتر همون تکرار میکرد اما من آگاهانه و آگاهانه توجه میکنم به قشنگی صورتش ،چال رو لپش ،تپل و خیلی مهربون به ویژگی های خوبش توجه میکنم و انگار پسرمم فرق کرده در حالیکه جهان آیینه است هر چی نشون بدی همون بقیه نشون میدن

    میرم پیاده روی میگم فقط باید زیبایی ببینیم و خدا هم اجابت میکنه از نسیمی که میاد از نورخورشید که میتابه رو صورتت تو سرما از صدای پرنده ها از ماشینای خوشگلی که رد میشن و فراوانی جهان رو به رخ میکشن از برفی که تمام کوهها رو پوشیده و یه منظره ی رویایی شده، همه رو خدا بهت نشون میده.

    اگه دوست عزیزی کامنت منو میخونه فقط و فقط توجه به نکات مثبت رو تمرکز بزارید روش و چند روز به قول استاد تمرین کنید بعد معجزه اش رو ببینید

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1197 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

    روز شمار تحول زندگی من روز هفتم از فصل اول

    سلام خدمت استاد جانم خانم مریم شایسته جانم و دوستان هم فرکانسی عزیزم

    بریم سراغ نشانه های الهی امروزم:

    خدایا شکرت ک ب یه پستی تو اینستاگرام هدایت شدم که بلوز 500 تومنی رو 140 تومن میداد و تخفیف خورده بود و من ساعت 4 مادرمو بردم فروشگاه و دوتا خرید یکی واسه خودش یکی واسه خواهرم خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت ناهار کوکو سبزی خوشمزه ک از قانون درخواست استفاده کردم و از مادرم خواستم برام درست کنه و مادرم درست کرد وقتی مادرمو رسوندم فروشگاه رفتم ی جای آروم و خلوت پارک کردم و خوردم و لذت بردم خدایا شکرت

    خدایا شکرت ک میخواستم برس چوبی بخرم که مزیتش زیاده رفتم مغازه لوازم آرایشی و از اونجا تهیه کردم فقط ب قیمت 98 تومن و این یعنی نعمت خدایا شکرت و خیلی وقت بود میخواستم ادکلن ذن بخرم چونکه بوشو خیلی می‌پسندم و از اونجا تهیه کردم با قیمت باور نکردنی 110 تومن خدایا شکرت چه بوی خوبی میده ادکلنم خیلی قشنگه چند ساعته زدم بوش نرفته خیلی خوبه خدایا شکرت

    در مورد برس چوبیم بگم ک خیلی عالیه خیلی خوشگله خیلی کاربردیه خدایا شکرت خیلی دوسش دارم

    خداوندم امروز دو تا از خواسته هامو برآورده کرد این یعنی اینکه هر خواسته ای داشته باشم از طرف خداوند اجابت میشود

    خدایا شکرت بابت اینکه تو لوازم آرایشی بودم داشتم خرید میکردم یهو دیدم 1 میلیون تومان پیامک واریزی برام اومد یعنی کارای خدا محشره شگفت انگیزه و دوستم برام هدیه واریز کرده بود

    دقیقا زمانی واریز شد ب حسابم ک تو مغازه بودم داشتم خرید میکردم خدایا شکرت ک منو همواره در زمان و مکان مناسب قرار میدی

    خدای من شکرت بابت یک میلیونی ک دریافت کردم

    خدایا شکرت ک دو تا جوراب خوشگل هم خریدم

    خدایا شکرت ک 228 تومن پول خرج کردم یعنی داشتم ک خریدم و این یعنی نعمت خدایا شکرت

    چقدر حالم خوب میشه این نشانه ها رو مینویسم

    چقدر قدرت شکرگزاری بالاست ک وقتی شکرگزاری میکنی حالت احساست بیش از حد الهی و خوب میشه و این احساس خوب اتفاقات خوبی رو به همراه داره

    ساناز بعدا ک میای و این ردپاهاتو بخونی یادت باشه نوشتن نعمت هات نوشتن دیدگاه اصلا یه جور دیگه حالتو خوب میکنه و خودتم میبینی چند روزه ک شروع کردی اتفاقات خوب میباره نعمت و روزی میباره خدایا شکرت

    خدایا شکرت ک رفتم با مامانم خونه خواهرم و اونجا آش دوغ و غذا خوردم و لذت بردم حموم کردم حموم رایگان خدایا شکررررررت

    خدایا شکرت ک با دوستم رفتیم بیرون و برا من سه بسته لواشکی ک دوس داشتم رو خرید اگه اینا نعمت نیست پس چیه؟

    ساناز نعمت های خداوند شامل همه چیز میشه ی پکیج کامله نمیشه گفت فقط پول و حساب بانکی نعمته آره پول هم جزئی از نعمته.

    نعمت همه ی اینارو شامل میشه :پول،سلامتی،حال خوب،خرید،آدم خوب ک وارد زندگیت میشه،روابط خوب،نشانه های هرچند کوچیک تا بزرگ،دریافت آگاهی های جدید و…..نعمت خداوند نامحدوده

    خدایا شکرت بابت مشتری هایی ک برای پودر زعفران و عصاره زعفران برام فرستادی خدایا شکرت

    و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل زیبا:  

    غذای ذهن(روح)چگونه تامین میشود؟

    ما در مورد غذای جسممون خیلی وسواس به خرج میدیم ک چیو بخوریم ی غذایی ک توش مو پیدا کنیم نمیخوریم غذایی ک بهداشتش حتی یکم رعایت نشده باشه نمیخوریم

    به شدت مواظبیم ک چه غذایی رو وارد بدنمون می‌کنیم و اگه غذای ناسالم و فاسدی رو وارد بدنمون کنیم خیلی سریع بعد از خوردنش مسموم میشیم

    حالا چطوریه که در مورد غذای ذهنمون انقدر بی تفاوتیم و هر چی حرفای چرت و  پرته رو می‌شنویم اخبار می‌شنویم درد و دلای دیگرانی ک ب زعم خودشون قربانی شدن رو می‌شنویم و میریم شبکه های اجتماعی هر چیزی رو میبینیم توجه می‌کنیم در مورد مشکلاتمون حرف میزنیم و مشکلات دیگرانو می‌شنویم و نمیدونیم چه بلایی داریم سر خودمون میاریم

    اتفاقات رندگی مارو داره باورهامون کانون توجهمون میسازه

    ب هرچه توجه کنیم اساس اونو وارد زندگیمون می‌کنیم

    پس چرا انقدر که این موضوع مهمه ما اهمیت نمیدیم و ورودی های ذهنمونو غذای ذهن و روحمونو رعایت نمی‌کنیم و اتفاقاتی ک ناخواستمونه رو وارد زندگیمون می‌کنیم چون خودمون بهشون توجه کردیم

    ما با توجهمون فرکانسی ب جهان هستی می‌فرستیم و جهان هستی ما رو در مدار هم سنگ و هم فرکانس با توجهمون قرار میده

    چون غذایی ک میخوریم فاسد باشه سریع مسموم میشیم دلیلشو خوب می‌فهمیم

    ولی چون ی فاصله هست با ارسال فرکانس مناسب و نامناسب ب جهان هستی و نتیجه آن در زندگیمون دلیلشو نمی‌فهمیم

    پس بیاییم همونطوری ک خیلی با جدیت اهمیت میدیم ب غذای جسممون ک غذای آت آشغال رو نخوریم و مسموم نشیم

    همینطوری هم جدی باشیم در کنترل  ورودی های ذهنمون و کانون توجهمون ک هر ورودی ب ذهنمون بدیم خروجی چیزی جز اون نیست

    چون تو قرآن هم بارها و بارها تکرار شده ک اتفاقات زندگیتونو خودتون با افکاری ک از پیش فرستادید رقم میزنید و  خداوند هیچ ظلمی بر بندگان نمیکنه ظلم فقط بر خویشتنه

    (بما قدمت ایدیهم بما کانوا یعملون)

    پس بیاییم متعهدانه فقط تمرکزمونو بذاریم ر‌و نکات مثبت و ورودی هامونو کنترل کنیم و میبینم نتیجه رو از در و دیوار خوشبختی و اتفاقات خوبی برامون میفته

    این ورودی ها چه منفی چه مثبت داره باورهاتو میسازه ببین چیو ب خورد ذهنت میدی خیلی باید مواظب باشی من خودم ضعیفه در مورد این موضوع عملکردم ولی سعی میکنم بهتر شم

    و اما بریم سراغ سوال این فایل زیبا:

    در بخش نظرات این فایل‌، ایده‌ی خلاقانه خودت را درباره اهرم رنج و لذتی که به این شکل برای کنترل ورودی‌های ذهنت ساخته‌ای‌، بنویس:

    -اگر من ورودی های ذهنم و کانون توجهم  را کنترل کنم چه موفقیت هایی کسب میکنم؟

    1‌.احساسم عالی میشه

    2.پول و ثروت از در و دیوار وارد زندگی من میشود

    3.اتفافات خوب همواره برام میفته

    4.اعتماد به نفس و عزت نفسم میره بالا

    5.هرروز ایده های ثروت ساز ب ذهنم میرسه

    6‌.در مدار ثروت و خوشبختی و سلامتی و حال خوب و آدمای خوب قرار میگیرم و…‌

    _اگر من ورودی های ذهنم و کانون توجهم را کنترل نکنم چه بلاهایی سرم میاد؟

    1.احساسم بد میشه

    2.اتفاقات بد همواره برام میفته

    3.هیچ پول و ثروتی دریافت نمیکنم

    4.اعتماد به نفس و عزت نفسم از بین میره

    5.ایده ثروتساز ب ذهنم نمیاد

    6.در مدار بیماری و حال بد و آدمای بد و بی پولی قرار میگیرم و…

    پس هر چی ک احساسمو بد میکنه نگرانم میکنه همون غذای فاسدیه ک وارد ذهنم کردم

    اتفاق بدی ک برام میفته میندازم تقصیر دولت و خدا و شانس و خانواده درحالیکه خودم با توجهم اون اتفاق رو خلق کردم

    چقدر خوبه که اینو بپذیرم ک تمام اتفاقات زندگیمو خودم با باورهام با کانون توجهم با ورودی های ذهنم می‌سازم

    در مورد عمل ب این آگاهی ها من اینستاگرام رفتنم رو کمش کردم از روزی 6 ساعت شده 2 الی 3 ساعت

    تلویزیون رو از اون روزی ک از استاد شنیدم کلا حذف کردم

    آدمای نامناسب بیشترشون حذف شدند و میدونم ک اونی ک مونده هم حذف خواهد شد

    دورهمی های فامیلی و غیبت حذف شدند شاید هر چند وقت یکبار در چنین شرایطی قرار میگیرم ولی ب محض اینک غیبت می‌شنوم سرم درد میگیره و سعی میکنم دوری کنم

    اخبار رو که قبلا هم نمیدیدم قبل از اینکه با قانون آشنا بشم اخبار نمیدیدم خداروشکر

    اما فیلم و سریال کم و بیش میدیدم قبلا الان ب طور کلی حذف شده

    قبلا ماه عسل میدیدم تو ماه رمضون قشنگ میشستم گریه میکردم از داستان های غمگینی ک می‌شنیدم

    ولی به گذشتم نگاه میکنم خیلی تغییر کردم و این میتونه خیلی بهترم بشه تو مسیرشم و این مسیر تغییر باورها تمومی نداره

    خدایا ازت میخوام این آگاهی هارو در عمل بتونم ازشون استفاده کنم

    در پناه‌ الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: