راهکار برای مسائل شما - صفحه 48 (به ترتیب امتیاز)
- نمایش با مدیاپلیر پیشرفته
- فایل تصویری راهکار برای مسائل شما330MB28 دقیقه
“راهکار برای مسائل شما” بیش از آنکه یک بخش پاسخ به سوالات اساسی و پرتکرار دوستان باشد، بخشی است برای درک بهتر قوانین کیهانی و کسبِ توانایی نگاه کردن به هر بخش از زندگی مان، با ذره بین قوانین کیهانی و یاری گرفتن از این قوانین برای خلق زندگی دلخواه مان.
در این بخش، به سوالات اساسی و پرتکراری که در طی سالها از گروه تحقیقاتی عباس منش پرسیده شده است، پاسخ هایی منطبق بر قوانین کیهانی و منطبق بر آموزش های استاد عباس منش ارائه شده است.
این بخش شامل دسته بندی های مختلف درباره تمام جنبههای زندگی است و راهکاری ارائه شده به هر مسئله در هر بخش، بر اساس آموزش ها، راهکارها و تمرینات دورهی آموزشی مرتبط با آن موضوع است.
به عنوان مثال، اگر سوال مطرح شده درباره موضوعی مثل برانگیختگی در روابط باشد، پاسخ آن مسئله به کمک آموزش های استاد عباس منش در دوره “عشق و مودت در روابط” پاسخ داده شده است.
هر کدام از این پاسخ ها حکم یک کتاب عالی است که می تواند راهنمایی باشد در مسیر اهداف تان و در حکم ورودی هایی مناسب باشد برای ایجاد باورهای قدرتمندکننده در آن جنبه از زندگیتان.
کتابهایی که باید آن را بارها خواند و با اجرای راهکاریشان، باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن خوستهها را ساخت.
باورهایی که موجب ورود نعمت ها، برکت ها، ایده های و فرصت هایی به زندگیمان می شوند که با باورها، نگاه و شناخت کنونی مان، نمی توانیم ایده ای برایش داشته باشیم.
هر چند وقت یک بار، مقالاتی به این بخش افزوده می گردد.
من مسئولیت تمام اتفاقاتی که در زندگی برایم رخ میدهد را میپذیرم چون ماه عسل تمام اتفاقات شخص خودم هست و بس!!
سلام آقای عباسمنش اینکه میگفتین خدا واقعا به ما الهام میکنه من اینو تو زندگیم حس کردم
تو آشپز خونه بودم بعد از اینکه آشپزیم تموم شد مادرم زنگ زد گفت بیا اصلا حوصله رفتن نداشتم انگار یکی به من میگفت الان نرو بزار بعدأ
ولی بازم من به حرف دلم گوش ندادم چادر سرم کردم میخواستم برم که دیدم کلیدای خونه رو خواهرم با خودش برده بود اگه میرفتم بعدش نمیتونستم بیام از رفتن منصرف شدم دوباره رفتم داخل خونه یهویی اجاق گاز دیدم
که گاز کامل نبسته بودم یکم روشن بود
وایی خدایا شکرت که نرفتم
اگه میرفتم چ اتفاقی میوفتاد
سلام خانم شایسته عزیز، از زحماتتون بی نهایت سپاسگزارم این بخشبرای من حکم یک دوره را دارد خیلی چیزهای زیادی آموختم و یک ماه است که تمام تمرکزم را روی ابن بخش گذاشته ام و متعهد شده ام که تا تمام این بخش را مطالعه نکنم سراغ جلسه 7 قدم اول نروم بینهایت دوستتان دارم
سلام ووقت بخیر خدمت استاد عزیزوخانواده گرامی گروه،میدونم تایم مسابقه تمام شده ولی من دیدگاهم را یک هفته پیش ارسال کردم منتها چون درقسمت دیگری به اشتباه فرستادم مجددا دراین قسمت تایپ میکنم تافقط خوانده بشه، وبلکه مورداستفاده کسی قراربگیره،باتوجه به سوالی که دوستمان مطرح کرده بودندواینکه چه عواملی نتایج استاد رامتفاوت کرده،به نظرمن عامل اصلی موفقیت ایشون باتوجه به اینکه تبلیغات خاصی برای حرفه وکارشان واشاعه علوم موفقیت ندارند ووابسته به عامل یا موامل خاصی نیستندوالبتهآرامش وسادگی که همیشه درظاهر وباطن ایشان دیده می شوددال براین است که ایشان بااتصال به جریان ومنبع اصلی جهان هستی ومتکی نبودن به هیچ عامل بیرونی،نیروی مضاعف وانرژی خودرااز منبع می گیرندوچه عاملی بزرگ تر وپراثرتر ازقدرت این جریان،که هرکس که چنگ زدبه ریسمان وآن رامحکم گرفت ورها نکرد حتما موفق وسرافراز است،پس دیگر نیازی به عوامل دنیوی وشخص خاصی برای موفقیت نیست،اگر قلبا به این امر معتقد باشیم که اگر به اوتوکل کنیم وفقط ازاوطلب نماییم وچشم امید ازهرکس وهر چیزی جزاوبرکنیم خوداودرهای رحمتش رایکی یکی باز میکند ولی چون ما درگیر زندگی عادی وعادتهای زندگی شده ایم از اصل خویش دور ماندیم والبته نیاز به ممارست زیاد دارد که همیشه به منبع متصل باشیم چون نجواهای شیطان هرلحظه درکمین گمراه کردن ما از کنترل ذهنمان است فقط کافیست که قول استاد همواره درمدارمثبت باشیم وباافکار مثبت وتجسم خلاق وتصور نقطه پایانی که خودهدف است البته با احساس خوب وآرامش داشتن حتما موفقیت کسب خواهیم نمد وبه مقصود خواهیم رسید،پس دوست عزیز نیازی به تبلیغ ودست وپازدن نیست چون بیشتر درگرداب سردرگمیفرومیروی،وقتی راه به این وضوح دردسترس است،چرابه خودتان سختی میدهید کافیست روابط عالی وایمان محکم وآرامش داشتن ومتصل بودن به انوار الهی وامیدبه اینکه فقط اومیتواند وبس،دیگر نیازی به سختی کشیدن ورفتن به راههای پرپیچ وتاب نیستفقط باید صبور بود ولحظه ای از امیدوتوکل دست برنداشت وهمانا خداوندبا صابرین وایمان آورندگان است وکسانی که تقوا پیشه کرده وکنترل ذهن خودرا بدست گرفته اند تا به مقصود برسند ،کاری که استادعزیز انجام داده اندوعامل موفقیت وسرافرازی ایشان قرار گرفته ،باآرزوی سلامتی وموفقیت وثروت وشادی برای تمام دوستان عزیز واستادبزرگم???
سلام به اعضای بزرگ و صمیمی گروه تحقیقاتی عباسمنش و آقای عباسمنش.
یه سوالی خیلی من رو درگیر کرده. فکر کردم اینجا بهترین جواب رو خواهم گرفت و دوستان حتما دیدگاه تازه ای میتونن بهم بدهند.
در مورد قرض الحسنه همه میدونیم. اینکه یه عمل خداپسندانه و توصیه شده است. خدا از بنده هاش خواسته که به اون قرض بدهند و تشویق کرده اگر کسی به کمک مالی نیاز داره بخاطر من قرض بدهید و من هم به مال شما برکت میدهم. بماند یسری خدارو مسخره کردند که مگه خدا بی نیاز و غنی نیست که از مردم خواسته بهش قرض بدهند و خدا هم خشمش رو نصیبشون کرده. لا اقل ترجمه ها اینطور میگه.
شخصا روی قرض گرفتن و پس دادن تا حدی وسواس دارم و همیشه سعی کردم پولی قرض نگیرم مگر اینکه بتونم پس بدم و میدهم.
اما در مورد قرض هایی که داده ام اینطور نبوده اصولا. مثلا من 10 سال پیش از دستمزدم هرماه به فرد صمیمی که باهاش در ارتباط بودم و کمک نیاز داشت قرض میدادم. بعضی کمکها بدون توقع بازگشت و بعضی با توقع بازگشت در صورت بهبود اوضاع.
بعد از ده سال حالا که درخواست کردم طلبهام رو بده چون متوجه شدم استطاعت داشته ولی از همه مخفی میکرده تا همچنان از دیگران کمک بگیره و زودتر و اسونتر به هدفش برسه و اهداف خودم به تاخیر و یا پوچی رسیده.
اون کمک های مالی 10سال پیش تا الان ارزش کمتری از لحاط مقداری پیدا کرده. اگر با اون پولهام طلا میخریدم الان ماشین داشتم و وجهه ظاهری مرفه ای داشتم.
یا به وقت سیل و زلزله و هرمناسبتی از وسایلم هر چه که دوست داشتم قابل استفاده بود ولی بدون اون هم میتونستم زندگی کنم رو بذل کردم. اما چطور جایش پر نشده؟!
چطور خبری از اون برکت وعده داده شده عایدم نشده؟ چطور هر روز که میگذرد اوضاعم از لحاط مالی بدتر میشود و کسی نیست وقت تنگدستی و نیاز خودم اغلب دست رد می خورد؟ چطور که حتی کسی که بهش پول قرض دادم هم فریبم داده و هم بهم بی احترامی میکند و هم برای باز پرداخت جیره جیره میدهد تا همه اش نابود شود؟
الان که مینویسم خاطره دوستم به یادم اومد که از همسایگان بیست سال پیشش پیدایش شده و طلب دویست هزارتومان ان زمان را در این زمان داده و بابت راهی مکه شدنش طلب حلالیت کرده. شاکی بود که مبلغ دویست هزارتومان اونزمان به 2میلیارد حالا میرسد. ان زمان اه در بساط نداشت.
منظور خدا از قرض الحسنه چه بوده؟!
آیا ما اشتباه برداشت کردیم؟!
برکتی که وعده داده شده، کارمای دنیایی اش را هم که حساب کنیم، در این دنیا چگونه است؟ ایا نباید بیش از انچه میدهیم پس بگیریم؟! آیا احمقانه نیست پول خودمان را به دلرحمی بدل کنیم یا امانت بدهیم تا فناشود و خودمان در روز مبادا دست خالی بمانیم؟!
ممنونم از وقتی که برای پاسخ میزارید و متن سوالم رو میخونید.
سلام من دارم از همسرم جدا مبشم وتو راه های دادگاهم اما نمیدونم چی از درون من متفاوته که باعث شده ابن مشکلم به تخبر میفته وطلاقم به عقب میفته
سلام دوستان پر انرژی
امیدوارم حال دلتون عالی باشه
میخواستم کمکم کنید و به راهنمایی های خیلی خوبتون خیلی نیاز دارم
من یه ۶سال پیش با اقایی اشنا شدم ک ۹سال از خودم بزرگتره و بخاطر یسری باورام از هم جدا شدیم ولی خب هراز گاهی ارتباط داشتیم الان من باورامو دارم عوض میکنم وایشون باز دوباره باهام ارتباط پیدا کرده و ارتباطمون داره بیشتر میشه اون ویژگی هایی ک من میخوامو دارن جزیکی ک اونم ارتباط داشتن با دخترای دیگس.با استادم ک مشورت کردم گفتن ایرادی نداره و میشه بعد ازدواج متعهد بودمن روی این موضوع حساسم و ایشون از لحاظ مالی خیلی از من بالاترن و براشونم مهمه.
استادم گفتن فرکانس بدمو بیشتر بهش فکر کنم شاید هم فرکانسی هم هستیم
الان میخواستم کمکم کنید ک این یه نشونس؟؟؟یا باید ارتباطموقطع کنم ویا اینکه ادامه بدم باهاش؟؟؟کلا نمیدونم تو یه دوراهی قرار گرفتم
با توجه ب اینکه من هم خیلی جونتراز ایشونم و هم اینکه تحصیل کردم و دختر با حیاو با ایمانی هستم و خیلی متعهدو زیبایی خودمو هم دارم و از نظر ایشون تایید شده هستم جز در مسایل مادی ک خیلی صحبت نشده راجبش
خواستم راهنماییم کنید ک چیکار کنم؟؟؟؟؟ممنونم ازتون
سلام بر دوستان خوبم در خانواده صمیمی عباس منش
سوال من این هست که
اگر کسی از اعضای خانواده یا دوستان،در مورد بیماری و ویروس ها صحبت کنند ویا همیشه بگه من سر درد دارم،و من در جوابشان بگوئیم نه بابا بیماری کجاست،بیماری زائیده فکر ماست،نباید به سردردت اهمیت بدی و توجه بکنی،آیا این کار من اعلام جنگ با بیماری هست،و طلبق قانون جذب باعث میشود من بیماری ها و ویروس ها را به سمت خودم بکشم،یا با این کار سلامتی و تندرستی را به ارمغان بیاورم، سپاسگذارم.
سلام به هم خانواده های عزیزم سایت استاد عباس منش
تازگی بخاطر اتفاقات اخیر(البته قبلا بوده ولی کمتر)تو خیابان،توی تاکسی،توی مهمانی،توی جمع چند نفر،حتی استاد کار خونم،و کارگراش،و هر جایی ک فکر میکنی اونجا آدم باشه،بعد از سلام علیک،شروع میکنه به گلایه و شکوت از گرانی فساد اقتصادی،و تورم،و …
منم هرچی سعی میکنم به این بحث ها توجه نکنم،یا از اون فضا دور بشم،ولی لاجرم متوجه میشی ک چه میگویند، و واقعا نمیدونم چجوری با این موضوع برخورد کنم؟
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عباس منش عزیز و تمامی دوستان و همراهان گرامی
ما در دورانی زندگی می کنیم که احاطه شده ایم با انواع رسانه های مختلف بنحوی که اگر بخواهی هم نمی توانی در محیط کوچک منزل آن را نشنویم و همین باعث تاثیر حتی غیر مستقیم از این رسانه ها می شود چون من زمان محدودی را در منزل هستم و از طرفی نمی توانم از خانواده ام جدا باشم و عموما جمع خانواده در مقابل تلویزیون است حس می کنم این رسانه خیلی اوقات تمام رشته های ما را پنبه می کند و از طرفی من زمان زیادی از صبح تا بعدازظهر در محل کار و در کنار افرادی هستم که همیشه تحت تاثیر رسانه و محیط های مجازی هستند و صحبت ها در این زمینه ها میباشد که عموما احساس بدی به من میدهد و نمی توانم هم نشنوم و تنها زمان من در مسیر رفت و برگشت محل کارم است که می توانم فایلهای استاد را بشنوم ولی عملا زمانی برای طراحی و عمل به تمرین کردن بر روی خودم ندارم .
از دوستان و عزیزان سایت خواهش می کنم کسانی که شرایط زندگی مرا دارند و توانسته اند با تمرین بر روی خود به خواسته ها و اهداف خود در زندگی برسند تجارب و راهکارهای خودشان را اعلام نمایند.
با تشکر