راهکار برای مسائل شما - صفحه 26
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری راهکار برای مسائل شما330MB28 دقیقه
“راهکار برای مسائل شما” بیش از آنکه یک بخش پاسخ به سوالات اساسی و پرتکرار دوستان باشد، بخشی است برای درک بهتر قوانین کیهانی و کسبِ توانایی نگاه کردن به هر بخش از زندگی مان، با ذره بین قوانین کیهانی و یاری گرفتن از این قوانین برای خلق زندگی دلخواه مان.
در این بخش، به سوالات اساسی و پرتکراری که در طی سالها از گروه تحقیقاتی عباس منش پرسیده شده است، پاسخ هایی منطبق بر قوانین کیهانی و منطبق بر آموزش های استاد عباس منش ارائه شده است.
این بخش شامل دسته بندی های مختلف درباره تمام جنبه‌های زندگی است و راهکاری ارائه شده به هر مسئله در هر بخش، بر اساس آموزش ها، راهکارها و تمرینات دوره‌ی آموزشی مرتبط با آن موضوع است.
به عنوان مثال، اگر سوال مطرح شده درباره موضوعی مثل برانگیختگی در روابط باشد، پاسخ آن مسئله به کمک آموزش های استاد عباس منش در دوره “عشق و مودت در روابط” پاسخ داده شده است.
هر کدام از این پاسخ ها حکم یک کتاب عالی است که می تواند راهنمایی باشد در مسیر اهداف تان و در حکم ورودی هایی مناسب باشد برای ایجاد باورهای قدرتمندکننده در آن جنبه از زندگی‌تان.
کتابهایی که باید آن را بارها خواند و با اجرای راهکاری‌شان، باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن خوسته‌ها را ساخت.
باورهایی که موجب ورود نعمت ها، برکت ها، ایده های و فرصت هایی به زندگی‌مان می شوند که با باورها، نگاه و شناخت کنونی مان، نمی توانیم ایده ای برایش داشته باشیم.
هر چند وقت یک بار، مقالاتی به این بخش افزوده می گردد.
سلام دوستان عزیزم ممنون میشم اگه تجربه یا نظری دارین به من بگین چون من و همسرم به طور جدی داریم روی فایلهای استاد کار میکنیم و رابطه مون باهم خیلی خوبه ولی خواستم بدونم که ایا فرکانس من روی بچه های دوساله ام تاثیر داره که اروم باشن و خوب غذا بخورن؟چون من میخوام حالم خوب باشه ولی بجه ها خرابش میکنن میدونم هیجی نباید حالم رو خراب کنه ممنون میشم پاسخ بدین دوستون دارم
خوشبخت و سعادتمند بشین همسفران عزیزم
سلاااام استاادد من ۱۹سالمه و چند ماهیه که با شما اشنا شدم واقعا امروز حسم فوق العاده بود دوست داشم از شما تشکر کنم خداروشکر که من هدایت شدم خداروشکر که شما هستین خیلی از خدا ممنونم و هر روز شکرگزارم و از هر زمانی ببشتر به خدا نردیکم بدون هیچ واسطه ای و کاملا حسش میکنم با تمام وجودم??
و دارم روی باور هام کار میکنم تامنم آمادگی برای شرکت در دوره ۱۲قدم رو پیدا کنم???
خدایا مرسی?
و ممنونم از تهِ دلم استاد ، همیشه سلامت و شاد باشید و ثروتمند?????
به نام خدا به نام
با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عزیزم
با تلاشی که کردم ولی نتوانستم جواب سوالمو پیدا کنم
من خودمو باور ندارم مثلاً گاهی موقع پیش میاد خیلیا منو دوست دارن همه تحویل گرمم میگرن و گاهی موقع برعکس٫و خیلی اراده ام ضعیفه،دوست دارم بیشتر از این چیزی باشم که هستم بعضی موقع بعضی موقع همه در نظرم منفین و بعضی موقع خوش بینم٫ با خودم میگم چرا مثل اون نباشم،بیشتر موقع ها از خود بی خود میشم و خیلی کم پیش میاد که خودمو دوست داشته باشم،ارزش خودمو نمیدونم یعنی افکار منفی نمیزارن،و عزت نفس پایینی دارم٫
از شمادوستان عزیز میخوام اگه راه حلی دارید حتماًراهنمایی کنید٫ممنون میشم٫
عنوان:خدا وجودی باور و مستقل یا سیستم قانونمند بیشعور سلام روزگار خوش.میخواستم بدونم برای خود خدا هستی و موجودیتی مستقل از انرژی فراگیر و سیستم حاکم برجهان قائل باشیم یا نه؟سیستمی بودن لازمه ش وجود یک خالق باشعوره اما خود سیستم بیشعوره و فقط قوانین رو اجرا میکنه.(البته در یکی از فایلها استاد میگه که خدا سیستم نیست بلکه روش کارش سبستمیه و قانونمند ).میلیاردها انسان در جهان با قانون باورها و مدارها آشنا نیستند که بین اونها آدمهای خوب و حتی مومن بسیاری وجود داره که نمیدونند باید بر افکارشون و فرکانسهای ارسالی تسلط داشته باشند. سوال اینه که خالق مهربان با این سیستم رفع مسئولیت کرده دربرابر اینهمه انسان بی اطلاع که گاها مدتها دعا میکنند و اشک میریزند برای حاجتی و برآورده نمیشه و خود خدا هیچ راهکار دیگه ای نداره برای این میلیاردها انسان؟؟؟کسی ده سال عاشق بوده و اشک ریخته. الان فهمیده دلیل نرسیدن به معشوق احساس عدم لیاقت در عاشق و عدم عزت نفس در معشوق بود. اما اونها که قانون رو نمیدونستند اما دعا و اشکشون شبانه روز بود طی سالیان طولانی. خدایی که پشت سیستم قانونمندش نشسته و نمیبینه و نمیشنوه مگر با سیستم کلی و فرکانسی، بی احساس و بدون درک و توجه به اشک و آه و دعا بندگان. من به قانون ایمان کامل دارم چون با تجربه های ناخواسته تکراری و مشابه شخصی بر من اثبات شده اما مساله من ارتباط با خود خدای بی تفاوته که قانون وضع کرده و دیگه کاره ای نیست
دوست عزیزم همیشه هم اینطوری نبوده خیلی وقتها انسان باخداارتباط برقرارکرده وجواب گرفته حتی بدون اینکه باسیستم آشنایی داشته باشه وقتی دلش شکسته وازته دلش ازخداکمک خواسته خداهم جوابش روداده وقتی خدامیگه ادعونی استجب لکم دلیل برنظارت یک خدای مهربان ماورای سیستم هست مهم اون ارتباط ما باخداهست مهم اون اعتمادوایمان مابخداهست وگرنه باگریه وغصه خوردن ودرباطن بدبین بودن وشک بخدا هیچ دردی رودرمان نمیکنه ونتیجه نداره
سلام٫موافقم٫خواستم به همینجا برسیم٫خدا خارج از سیستمه و فعاله و زنده٫با سیستمه بدون اینکه ممزوج شده باشه و خارج سیستمه بدون جدایی مثل نور که با اشیا یکی شده و اگه نباشه اشیا دیده نمیشن گویی جزوی از اشیاست اما خودش وجودی مستقله٫اکثر ماها که جذب افکار استاد و این گروه شدیم افکار مثبتی قبلش نداشتیم٫در یاس و افکار منفی غرق بودیم٫فقط از ته دل دنبال راه نجات بودیم٫اگه الان اینجائیم فقط جواب خدای مستقل از سیستمه و گرنه طبق قوانین نباید جذب اینجا میشدیم٫این جواب خواهش ها و دعاهای از روی صداقت و ایمانه٫البته حرف ادامه داره درباره حاجاتی که برآورده نشد ٫من معتقدم ماها وکیل مدافع خدا نیستیم٫اصلا خدا لازم نداره ٫باید قوانینشو بفهمیم واقعا وگرنه دفاع از خدا دربرابر کسی که اشک سالیانش بی جواب مونده دردی دوا نمیکنه٫باید واقعا فهمید و فهموند دلیلش چی بوده٫
سلام خدمت همه ی دوستان عزیزم
دلیل تیک نخوردن اهداف چیه؟
الان ۳ ساله که هر هدفی رو میذارم خصوصا مالی ینی ۹۹ درصد اهداف مالی ام تیک نمیخورن، هر ایده ای رو که به ذهنم اومده و درتوانم بوده رو اجرا کردم اما دیگه تا کی دیگه واقعا بریدم از بس تو سرم زدن٫
فقط یک مورد رو مثال میزنم، مثلا هدف گذاشتم که این ماه با ماشینم ۳میلیون کار کنم، اما یا خراب میشد یا امتحان داشتم یا یا یا٫٫٫٫٫ کلا هر اتفاقی میوفتاد تا نشه هر چی ام دوباره تلاش میکردم باز همین روند تکرار میشد٫
من خلبانی خوندم و حدود ۸ سال طول کشید بدلایل شرایط مالیم، الان در حال حاضر مدرکم رو گرفتم و شرایط مملکت طوریه که خلبانای استخدام شده رو هم گاهی وقتا عذرشون رو میخوان چه برسه به ماها، بله میدونم ربطی به نظام و مملکت نداره اما من الان متاهلم و یک فرزند دارم و هیییییچ کاری جز خلبانی بلد نیستم، تا الانم با مسافر کشی و کارگری پول در آوردم اما الان ماشین هم به دلیل بدهیام ندارم و روزی۳۰ هزار تومن هم جواب زندگی رو نمیده٫
من بخاطر علاقه ی شدیدم پی این رشته رفتم و بالاخره بدستش آوردم اما از اینجاش رو دیگه نمیدونم واقعا باید چکار کنم٫
واقعا نمیدونم دیگه امروز که مجبور شدم اینجا سوال بپرسم انقدددددر روزگار برام سخت شده که دیگه نمیدونم چکار کنم٫
هنوز هم ایده هایی رو دارم، اما انقدر زمین خوردم که دیگه ترس به معنای واقعی دارم از ایده هام٫
خواهشا دوستانی که حرف منو درک میکنن جواب بدن و لطفا اگر در این شرایط نبودید و حلش نکرده اید برا خودتون جواب ندیدن
ممنونم از استاد بابت این سایت فوق العاده٫
دوست گرامی خلبانی رویای نیمی از انسانها بوده و بسیار جذاب میباشد من فقط یک چیزی خدمتتون عرض میکنم شما با سایت استاد آشنا شدین چرا نمیاین استفاده نمیکنید به نظر شما این خودش هدایت الله نیست
سلام استاد عزیز و مریم جون مهربان
اعلام کردین قدم سوم رو تا ۹ خرداد مهلت داریم با تخفیف ۴۰% بخریم من شرایط تهیه ی قدم اول و دوم سه، چهار روز اخیر برام جور شد هرچند امیدوارم تا ۹خرداد شرایط خرید با تخفیف برام مهیا میشه اما چون شنیدم استاد فرمودند تا ۳۰روز مهلت هست هر قدم رو تهیه کنیم خواستم مطمین بشم که بعد از ۹ دیگه از تخفیف ۴۰درصد برخوردار نخواهم شد؟
با تشکر از لطف خداوند و شما دستان الهی که آرامش را بر دل و جانم هدیه دادید
دوست عزیز از روزی که قدمی را می خرید به مدت ٣٠ روز زمان دارید برای اینکه قدم بعدی آن را با تخفیف 4٠ درصد خریداری نمایید
موفق باشید
ممنون از لطفتون ????
به نام خدا به نام تو که تنها امید منی
با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عزیزم
با تلاشی که کردم درنهایت نتونستم جواب سوالم رو در قسمت عقل کل پیدا کنم تصمیم گرفتم اینجا سوالم رو بپرسم به امید اینکه کسی بتونه من رو راهنمایی کنه چند روزیه میخوام درباره خرید اقساطی لوازم منزلم تصمیم جدی بگیرم من هروقت میخواستم چیزی رو بخرم که قیمت بالای داشت تصمیم میگرفتم اون رو قسطی بخرم چون مطمئن بودم پول جمع نمیشه تا بتونم اون رو نقدی بخرم خصوصا این روزها که قیمتها روز به روز بالا می ره استاد گفتن که هیچ چیز رو قسطی نخریم یا از تصحیلات بانکی استفاده نکنیم میخواستم بدونم چرا؟یا اگر در قسمت فایلهای رایگان فایلی هست که میتونه بهم کمک کنه بهم معرفی کنید ممنونم
سما هما جان
بله در فایل رایگان “همین لحظه بهترین زمان برای شروع است” توضیح دادن استاد
بسیار از لطفتون ممنونم
باسلام
دوست عزیز..درفایلهایی که درمورد قرآن استادتاکید دارن اینه که شرایط خیلی مهمه.تاجایی که به حضرت محمد هم اجازه اختیار همسر داده ولی بعداز تغییر شرایط آیه هایی هست که این اجازه رو به حضرت محمد نمیده.میتونی ازاین قانون استفاده کنی که شرایط هم درنظر بگیری.
سعادتمندباشید
با سلام و عرض ادب
یک هفته است که در کلاسهای استاد شرکت کردم – و تازه اول کارم – اما برای یک مورد نیاز به راه حل دارم که الان باید بدانم –
کمک کنید و راهنماییم کنید – با چه باوری و چه راهی می تونم امتحان پایان ترم را پاس کنم با نمرات بالا و همچنین دانشگاه مورد نظرم قبول بشم –
من امریکا تحصیل می کنم – دروس به زبان انگلیسی هست و فکر می کنم دلیل اینکه پیشرفت من کم هست – درک مطلب خوب نداشتن از مباحث است و چی کار کنم تا سریعتر و کاربردی تر بیاموزم و تست ها را خوب جواب بدم
با آرزوی موفقیت و سلامتی و ثروت برای همه شما عزیزان
سپاسگزار و ممنونم از پاسختون
سلام دوست عزیز میخاستم جواب کامنتتون رو بدم متوجه شدم استاد یا تیم فنی قابلیت پیام پایین پروفایل رو برداشتن و ناچارا مجبور شدم اینجا جوابتون رو بدم.راستش چندماه از کامنتتون میگذره و من نتونستم پیام خودمو ببینم ک چی گفتم :) شاید این فقط نشونه ای باشه برای من و شما که این مسیر رو ادامه بدیم… هرچه بیشتر این حرفها و اموزه ها رو بچسبیم با سرعت بیشتری پیش میریم. در پناه خدا موفق باشید
سلام خانم ممتاز چند وقت پیش در مورد مهاجرت به آمریکا باهاتون مشورت کردم من دنبال اینم یک جاب افر بگیرم از یک آمریکایی یا کسی که صاحب کسب و کاره در آمریکا شغل من برنامه نویسی نرم افزار هست چطور میتونید به من کمک کنید نگران دیر جواب دادن نباشید من همیشه این سایت رو چکمیکنم دوستانی که برام پیام میذارن و فایل های جدید رایگان استاد رو میبینم
سلام دوستان
من نمیدونم درسته اینجا سوال میکنم یا باید تو بخشهای مربوط به این سوال ،سوال کنم ؟
ولی چون برام روشن نیس زیاد و سوالمم ضروریه و خیلی وقته تو فکرمه دوس داشتم هر طور شده بپرسم
من طبق دستورات استاد در زندگیم الان حرکت میکنم و خدارو شکر خیلی هم راضیم
ولی من خیلی دنبال یه ویدیو یا حرف استادم در مورد مرگ عزیزان ،که آدم با تمام سعیی که در جهت زندگی بهتر انجام میده ،یهو میبینی یکی از عزیزترینات از دستت میره
یه ترمز بزرگه تو زندگیت ،باید چیکار کرد آخه؟
سلام دوست عزیز یه فایلی توی تلگرام از استاد من شنیدم درباره مرگ و زندگی که انسان نباید به مرگ به چشم نابودی و نیستی نگاه کنه دنیا رو به شکل یه مهمونی ببینید که همه اخر مهمونی به همونجایی که ازش اومدن برمیگردن یکی پنج دقیقه میمونه یکی تا اخر مهمونی هستش یه نفر یه ساعت هستش تو مهمونی و ما نباید بگیم چرا این زود رفت چرا اون هیچی نخورد و رفت .استاد با وجودی که بچه دو ساله خودش فوت کرده فقط دو ساعت ناراحت بوده و به نظرم جهان پاداشش رو بهش داده .و این دید وسیع از دنیا و عمیق یه باور خیلی عمیق میخواد که ما سطحی نگریم به این دنیا .استاد میگه ما روحهایی نامتناهی هستیم که فقط تصمیم گرفتیم یه مدت خیلی کوتاه توی جسمی بریم و زندگی این دنیا رو انتخاب کردیم که فقط لذت ببریم و به خواسته هامون برسیم .منم مادرم پارسال فوت شده درکت میکنم .امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم .
درپناه خدایی مهربان باشی
باسلام
دوست عزیز یه فایل صوتی هست که استادتعریف میکنه زمانی که ایران بودن عادت داشتن میرفتن توی پارکها بین پیرمردها و نکات مهم زندگی اونها رو میپرسیده ویک آقایی رو بهش معرفی میکنن که لقب استاد بهش دادن.میره منزلش واون آقا اگه اشتباه نکنم آقای شیرزاد در طبقه سوم یه خونه ای ومیره ملاقاتش.یک آقای خیلی مسن که آروم نشسته بودو وقتی استاد شرح حالش رو میپرسه شروع میکنه به تعریف که صدای شیون وجیغ یک زنی میادوبوی متعفن بدی هم توی طبقه میانی بود.پیرمرد بسیار شاداب وسالم بااون سن هیچ بیماری نداشت وهمه چی هم میخوردوچشمهاش مثل عقاب.استاد که میپرسه صدای کیه پیرمرد میگه صدای همسرمه که در طبقه پائین هست و سه تا فرزندشون رو توی جنگ ازدست دادن ویکی ازفرزندانشون خارج از کشوربوده و وقتی دوتابرادرش شهیدمیشن میادایران واون هم شهید میشه.نکته اصلی نگاه به یک اتفاق بادونگاهه…پیرمردمیگه هرسه فرزندموخودم دفن کردم وازته دل رضایت دادم به رضای خدا ولی همسرم 20ساله فلج شده افتاده توی خونه وبوی تعفن هم ازهمسرش بود.مهم اینه که ما به موضوعات ومشکلات پیرامونمون چطور نگاه کنیم وچه باوری داشته باشیم پیرمرد زیبایی های شهادت رودید وبه آرامش رسید..همسرش نازیبایی دید ازبین رفت..قانون اصلی که همیشه استاد تاکیدمیکنه….همیشه ودرهر شرایطی حس خوب مساوی اتفاقات خوب.
یه لحظه چمهامون روببندیم ودوباره بازکنیم و همه چیزرو زیباببینیم.مگه نه اینکه خدا..خدای زیبائیهاست.
فقط با خوندن چند کامنت بالا و با توجه به وضعیت کنونی ام فقط دلم خواست بنویسم
حالِ دلم خوب نیست
رابطه ام رو به نابودی است
وضعیت اقتصادی مطلوب نیست
بدهکارم
و پشتوانه ی انسانی ندارم
فقط خدا هست و خدا هست
خدایی که در تمام لحظات سخت زندگی کنارم بود یا شاید من کنارش بودم
چون در زمان گذشته با وجود همه ی سختی ها حال دلم خوب بود افقط با اسم افسردگی آشنایی داشتم اما در سه سال اخیر من متحمل رنج هایی شدم که افسردگی را نیز تجربه کردم و بدتر از هر چیزی دیگر حس داشتن خدا در نزدیکیم نداشتم
نمیدانم من از او دور شدم یا او از من
در گذشته سختی ها خنده و شادی را از من دور نکرده بود و بعضی برایشان سوال بود چطور اینقدر قوی هستم و به این موضوع اعتراف میکردند
در صورتیکه من واقعا متوجه نمیشدم از چه حرف میزنند چون واقعا سنگینی یا رنج سختی و مسائلی که در زندگیم بود را احساس نمیکردم
اما حال دلیل این موضوع را میدانم
من خدا را در کنارم داشتم و حس قدرتی که داشتم از خدای درونی که حسش میکردم بود
و حال آن حس نیست با کمرنگ شده
خیلی از قانون هایی که شما در موردش حرف میزنید من بدون دانستنش آن را در زندگیم تجربه کردم
و درکش میکنم
در حالیکه اشک از چشمانم جاری است و دخترکم شاهد اشکهای من است در حال نوشتن هستم
در برهه ی سختی از زندگیم قرار دارم و میدانم میگذرد اما میخواهم و نمیخواهم هایی در ذهن دارم که میدانم باید به میخواهم هایم توجه داشته باشم
گاهی دلم یک طناب یک دست میخواهد نمیدانم کسی این حس را تجربه کرده قطعا آری
که بتوانم چنگ بیاندازم و آن را بگیرم
تصویر این حالت خیلی دردآور است نظر من است چون اوج بی کسی و تنهایی و درد را نشان میدهد
و میدانم آن را در بین بندگان خدا نمیشود پیدا کرد
درد و درمان را میدانم
اما نمیدانم چرا توان بلند شدن ندارم
حسی مرا متوقف میکند
انگار خستگی توان را ازم گرفته باشد
فقط نوشتم و نوشتم
نمیدانم اصلا در این قسمت باید این مطالب را مینوشتم یا نه
خرده نگیرید از غمی که در نوشته هایم هست
خودمم دلم نمیخواست اینطور بنویسم
اما همانطور که گفتم حال دلم خوب نیست
و انگار این حال دل باطری تمام ابعاد ما انسانهاست
که اگر نباشد قادر به حرکت نیستی
همچون کامپیوتری که داده های بسیار بالایی دارد ولی برای استفاده از این داده ها باید کامپیوتر به برق وصل شود تا بتوان از آنها استفاده کرد
مریم شاید به اموری واقف باشد و فرمول هایی بداند
اما برای استفاده از آنها باید باطری دلش شارژ شود
حال دلش خوب باشد
نمیدانم چرا متوقفم
نمیدانم کسی حال مرا میخواند یا نه
به امید لحظه ای که بیایم و جور دیگر بنویسم
اما اکنون متوقفم
من
مریم
…
سلام به دوست عزیزم
نمیدانم چرا یکباره دلم خواست برایت چیزی بنویسم نمیدانم شاید اسمش را دلداری دادن بگذاری حقیقتش را بخواهی من این کار را بلد نیستم فقط خواستم از تجربیاتم برایت بنویسم شاید به دردت خورد من هم تجربه افسردگی را داشته ام من روزهای تلخ تنهایی را گذرانده ام من هم طعم تلخ فقر را چشیده ام روزهایی را گذراندم که با خود فکر میکردم هرگز از این وضعیت نجات پیدا نمیکنم از خودم می پرسیدم مثلا قرار است چه اتفاقی بیفتد که من ازاین وضعیت نجات پیدا کنم روزهایی را گذراندم که دلم برای خودم می سوخت که کسی را نداشتم برایش درد دل کنم تا کمی آرام بگیرم هیچ سنگ صبوری نداشتم روزها با اضطرابها استرسهای شدید شب میکردم و شبها با دیدن کابوس از خواب می پریدم و تا صبح نمی توانستم بخوابم و تا صبح گریه میکردم وهر چه فکر میکردم هیچ راهی برای نجات پیدا نکردم یک روز در اوج تنهایی هایم خودم را پیدا کردم در اینه خودم را دیدم و این بار به جای دلسوزی برای خودم فهمیدم چقدر دلم برای خودم تنگ شده است خیلی وقت بود که از وجود خودم قافل شده بودم یکباره به خودم گفتم دوستت دارم قصه نخور اگر هیچ کسی را برای درد ودل کردن نداری مگر من مرده ام من که هستم واز آن روزبه بعد در درونم با خودم حرف میزدم شاید به نظرت خنده دار یا مسخره باشد اما من انجامش دادم و حالم خوب شد وهر وقت فکرهای نگران کننده به ذهنم می رسید خیلی زود خودم به دادم می رسید و میگفت( ولش کن دیگه حوصله داری باز افسرده بشی استرس بگیری این همه فکر کردی و نگران شدی مشکلاتت حل شد؟ )حالا که با این سایت آشنا شدم فهمیدم که آن زمان من ناخواسته از قانون استفاده کرده ام واز ناخواسته هایم به قول استاد اعراز میکردم و رو بر می گرداندم من به شکلی معجزه آسا نجات پیدا کردم و همه آن رنجها به یکباره تمام شد راهی که من هر چقدر هم که فکر میکردم هرگز آن را پیدا نمی کردم مطمئنم کار خدا بود خدایا هزاران مرتبه شکرت پروردگارا هزاران مرتبه شکرت تو هم به آینده فکر کن حتما روزی خواهد رسید که برمیگردی وبه امروزت که گریه کردی نگاه میکنی وتو هم مثل من خدایت را هزاران مرتبه شکر میکنی هیچ شکی در آن نیست نمیدانم از چه راهی وچگونه اما مطمئن باش اگر ما هیچ راهی برای نجات یافتن نداشته باشیم خداوند هزاران راه بلد است به امید روزی که تو هم در جمع دوستان خوشحال و شاکر باشی خدانگهدار
سلام بر شما دوست عزیز هما
با خواندن خط های اول احساساتم برانگیخت اشک از چشمانم جاری شد
دیدن مهر و مهربانی بسیار مرا خوشحال و اشکم را جاری میکند
میدانم که قصدت دلداری دادن نبوده و نیست و حرفهایت هم بوی دلداری نمیدهد
اول از اینکه این معجزه در زندگیت رخ داده بسیار خوشحالم
و دوم از اینکه وقت گذاشتی و مرا مهمان حرفهای عمیق و در عین حال صادقانه ات کردی سپاسگزارم
و در نهایت از دل این متن چند خط به دلم نشست که همچون نوری توسط خدا به وسیله ی شما بر دلم رسوخ کرد یکی دلتنگی برای خود و دیگری هزاران راه خدا که متذکرش شدی
اکنون نیز خدا را شاکرم
و امیدوارم این حس هر روز پر رنگ تر شود و عاشقانه و آگاهانه شکرانه ی همه ی احساسات زیبا را به جای آورم
سلام دوست عزیز
هیچکس بهتر از خودش نمیتونه ب خودش کمک کنه و اروم اروم حال خودش رو خوب کنه..
قرار نیست شما یهو حالتون فوق‌العاده شه و ب اوج احساسی برسید…
قدمای کوچیک رو بردارید و فقط سعی کنید فقط ی‌ذره حالتون خوب شه یه پله بهتر شین…
راهکار هست، مثلا اگر خوابیدن واسه شما موثره میتونید بخوابید تا ذهنتون خاموش بشه و بعد اگاهانه کار بهتری رو انجام بدید، مثلا ۱۰مورد سپاسگزاری رو انجام بدین(خوندن کتاب معجزه سپاسگزاری اگر نخوندین)
قطعا پله ب پله حالتون کاملا عوض میشه?
موفق باشید??
سلام
قرار نیست یهو حالم فوق العاده شه و به اوج احساسی برسم
بهترین جمله ی شما بود
متشکرم
باسلام،مریم وهمای عزیز
بااحترام ودرک شرایطت لطفا مسابقه اتفاقات تلخ نگذارید.من فقط توی پروفایلم گفتم چه بلایی سرم اومده ولی قول دادم دیگه جایی عنوان نکنم تادل کسی به حالم بسوزه.
عزیزان دردوره عشق و مودت استاد گفتن که به هیچ کس مربوط نیست که ماچراحالمون بده وشکایت جایی نبریم حتی به خدا هم گله نکنیم چون قانون میگه فقط خودمون باید حال خودمون رو خوب کنیم..
دیگه معنی نداره که بگیم نمیدونم چراحالم بده…
این یعنی عدم درک کامل قوانین….
این یعنی ارسال فرکانسهای نازیبا به کائنات….
قانون میگه اگه ما باحال بد وگریان به یه گل نگاه کنیم پژمرده میشه…
چه برسه به دختر زیبا ونازنینت..
تویه معجزه درکنارت داری و شکایت میکنی…
من فقط یه پرده نازک بین تو و زیبایی ها میبینیم…
همین که اینجایی یعنی خدا بهت نظرکرده..
پاشو…
دوران شخم زدن گذشته تموم شده…
باهمین نوشته هات داری یک ثانیه بعدت رو خلق میکنی…
استادقول گرفتن که هرچی بودیم اصلا مهم نیست….
هممون گناهکار،خطاکار،افسرده،با ورودیهای نامناسب ومنفی…
داری چی به خورد خودت ودختر معصومت میدی؟؟
از حرفهام ناراحت نشی…
ولی
یکی از اشتباهات اطرافیان من توی 15سال افسردگی این بود که همه نوازشم کردن..
ای کاش یه نفر پیدا میشد و مثل استاد بهم نهیب میزد که پاشو…
منتظر نوشته های زیبات هستیم حتی اگه دروغ بگی..
اونقدر به دروغ بگو حالم خوبه تا حالت خوب بشه..
قانون جذب چیزی رو از مادور نمیکنه بلکه فقط کائنات هر چیزی مابخواهیم به مامیده..
مگه باورنکردیم که فقط از ماخواستن….استادهزاربارگفته خود به خود درست میشه..
بشرط اینکه همه چی رو درون خودمون ببینیم و هیچ عامل بیرونی تاثیری درزندگی مانداره..
براتون بهترینها رو آرزومندم…
سلام دوست عزیزم
چه حرف های قشنگی زدین چه درسهای خوبی به من و مریم عزیز دادید چقدر خوشحالم در جمع شما دوستان خوبی هستم که هر بار ازتون چیزهای خوب یاد میگیرم باز هم ازتون ممنونم
سلام مریم خانم.حرفهات داغهای دل رو تازه میکنه اما بگذریم.گفتی فرزندت داره اشکهاتو میبینه.نمیدونم در چه شرایطی هستی اما میدونم درهمین شرایط هم موارد بسیاری داری که میتونی با توجه به اونها و شکرگذاری بابت اونها حالتو عوض کنی .این راهکار جواب داده.روزی صدها بار شکر کن اما با یادآوری مواردش.خدایا شکرت که بچه م سالمه.خدایا شکرت که موهای بچه م اینقدر قشنگه.شکرت که هروقت اراده کنم آب سرد داریم …آب گرم داریم.شکرت داره بارون میاد.شکرت چه نسیم خنکی. و…..بابت خیلی چیزها که خیلیا حسرت داشتنشو دارند.عمل کن باور کن جواب میده اولا به افکار منفی قدرت بروز نمیده ثانیا خود شکر کردن افزایش نعمت و ثروت رو در پی داره.خوشبخت باشی