راهکار برای مسائل شما

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری راهکار برای مسائل شما
    330MB
    28 دقیقه

“راهکار برای مسائل شما” بیش از آنکه یک بخش پاسخ به سوالات اساسی و پرتکرار دوستان باشد، بخشی است برای درک بهتر قوانین کیهانی و کسبِ توانایی نگاه کردن به هر بخش از زندگی مان‌، با ذره بین قوانین کیهانی و یاری گرفتن از این قوانین برای خلق زندگی دلخواه مان.

در این بخش، به سوالات اساسی و پرتکراری که در طی سالها از گروه تحقیقاتی عباس منش پرسیده شده است، پاسخ هایی منطبق بر قوانین کیهانی و منطبق بر آموزش های استاد عباس منش ارائه شده است.

این بخش شامل دسته بندی های مختلف درباره تمام جنبه‌های زندگی است و  راهکاری ارائه شده به هر مسئله در هر بخش‌، بر اساس آموزش ها، راهکارها و تمرینات دوره‌ی آموزشی مرتبط با آن موضوع است.

به عنوان مثال، اگر سوال مطرح شده درباره موضوعی مثل برانگیختگی در روابط باشد، پاسخ آن مسئله به کمک آموزش های استاد عباس منش در دوره “عشق و مودت در روابط” پاسخ داده شده است.

هر کدام از این پاسخ ها حکم یک کتاب عالی است که می تواند راهنمایی باشد در مسیر اهداف تان و در حکم ورودی هایی مناسب باشد برای ایجاد باورهای قدرتمندکننده در آن جنبه از زندگی‌تان.

کتابهایی که باید آن را بارها خواند و با اجرای راهکاری‌شان‌، باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن خوسته‌ها را ساخت.

باورهایی که موجب ورود نعمت ها، برکت ها، ایده های و فرصت هایی به زندگی‌مان می شوند که با باورها، نگاه و شناخت کنونی مان، نمی توانیم ایده ای برایش داشته باشیم.

هر چند وقت یک بار‌، مقالاتی به این بخش افزوده می گردد.

961 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم» در این صفحه: 3
  1. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2248 روز

    فقط با خوندن چند کامنت بالا و با توجه به وضعیت کنونی ام فقط دلم خواست بنویسم

    حالِ دلم خوب نیست

    رابطه ام رو به نابودی است

    وضعیت اقتصادی مطلوب نیست

    بدهکارم

    و پشتوانه ی انسانی ندارم

    فقط خدا هست و خدا هست

    خدایی که در تمام لحظات سخت زندگی کنارم بود یا شاید من کنارش بودم

    چون در زمان گذشته با وجود همه ی سختی ها حال دلم خوب بود افقط با اسم افسردگی آشنایی داشتم اما در سه سال اخیر من متحمل رنج هایی شدم که افسردگی را نیز تجربه کردم و بدتر از هر چیزی دیگر حس داشتن خدا در نزدیکیم نداشتم

    نمیدانم من از او دور شدم یا او از من

    در گذشته سختی ها خنده و شادی را از من دور نکرده بود و بعضی برایشان سوال بود چطور اینقدر قوی هستم و به این موضوع اعتراف میکردند

    در صورتیکه من واقعا متوجه نمیشدم از چه حرف میزنند چون واقعا سنگینی یا رنج سختی و مسائلی که در زندگیم بود را احساس نمیکردم

    اما حال دلیل این موضوع را میدانم

    من خدا را در کنارم داشتم و حس قدرتی که داشتم از خدای درونی که حسش میکردم بود

    و حال آن حس نیست با کمرنگ شده

    خیلی از قانون هایی که شما در موردش حرف میزنید من بدون دانستنش آن را در زندگیم تجربه کردم

    و درکش میکنم

    در حالیکه اشک از چشمانم جاری است و دخترکم شاهد اشکهای من است در حال نوشتن هستم

    در برهه ی سختی از زندگیم قرار دارم و میدانم میگذرد اما میخواهم و نمیخواهم هایی در ذهن دارم که میدانم باید به میخواهم هایم توجه داشته باشم

    گاهی دلم یک طناب یک دست میخواهد نمیدانم کسی این حس را تجربه کرده قطعا آری

    که بتوانم چنگ بیاندازم و آن را بگیرم

    تصویر این حالت خیلی دردآور است نظر من است چون اوج بی کسی و تنهایی و درد را نشان میدهد

    و میدانم آن را در بین بندگان خدا نمیشود پیدا کرد

    درد و درمان را میدانم

    اما نمیدانم چرا توان بلند شدن ندارم

    حسی مرا متوقف میکند

    انگار خستگی توان را ازم گرفته باشد

    فقط نوشتم و نوشتم

    نمیدانم اصلا در این قسمت باید این مطالب را مینوشتم یا نه

    خرده نگیرید از غمی که در نوشته هایم هست

    خودمم دلم نمیخواست اینطور بنویسم

    اما همانطور که گفتم حال دلم خوب نیست

    و انگار این حال دل باطری تمام ابعاد ما انسانهاست

    که اگر نباشد قادر به حرکت نیستی

    همچون کامپیوتری که داده های بسیار بالایی دارد ولی برای استفاده از این داده ها باید کامپیوتر به برق وصل شود تا بتوان از آنها استفاده کرد

    مریم شاید به اموری واقف باشد و فرمول هایی بداند

    اما برای استفاده از آنها باید باطری دلش شارژ شود

    حال دلش خوب باشد

    نمیدانم چرا متوقفم

    نمیدانم کسی حال مرا میخواند یا نه

    به امید لحظه ای که بیایم و جور دیگر بنویسم

    اما اکنون متوقفم

    من

    مریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 2248 روز

    سلام بر شما دوست عزیز هما

    با خواندن خط های اول احساساتم برانگیخت اشک از چشمانم جاری شد

    دیدن مهر و مهربانی بسیار مرا خوشحال و اشکم را جاری میکند

    میدانم که قصدت دلداری دادن نبوده و‌ نیست و حرفهایت هم بوی دلداری نمیدهد

    اول از اینکه این معجزه در زندگیت رخ داده بسیار خوشحالم

    و دوم از اینکه وقت گذاشتی و مرا مهمان حرفهای عمیق و‌ در عین حال صادقانه ات کردی سپاسگزارم

    و در نهایت از دل این متن چند خط به دلم نشست که همچون نوری توسط خدا به وسیله ی شما بر دلم رسوخ کرد یکی دلتنگی برای خود و دیگری هزاران راه خدا که متذکرش شدی

    اکنون نیز خدا را شاکرم

    و امیدوارم این حس هر روز پر رنگ تر شود و عاشقانه و آگاهانه شکرانه ی همه ی احساسات زیبا را به جای آورم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: