راهکار برای مسائل شما

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری راهکار برای مسائل شما
    330MB
    28 دقیقه

“راهکار برای مسائل شما” بیش از آنکه یک بخش پاسخ به سوالات اساسی و پرتکرار دوستان باشد، بخشی است برای درک بهتر قوانین کیهانی و کسبِ توانایی نگاه کردن به هر بخش از زندگی مان‌، با ذره بین قوانین کیهانی و یاری گرفتن از این قوانین برای خلق زندگی دلخواه مان.

در این بخش، به سوالات اساسی و پرتکراری که در طی سالها از گروه تحقیقاتی عباس منش پرسیده شده است، پاسخ هایی منطبق بر قوانین کیهانی و منطبق بر آموزش های استاد عباس منش ارائه شده است.

این بخش شامل دسته بندی های مختلف درباره تمام جنبه‌های زندگی است و  راهکاری ارائه شده به هر مسئله در هر بخش‌، بر اساس آموزش ها، راهکارها و تمرینات دوره‌ی آموزشی مرتبط با آن موضوع است.

به عنوان مثال، اگر سوال مطرح شده درباره موضوعی مثل برانگیختگی در روابط باشد، پاسخ آن مسئله به کمک آموزش های استاد عباس منش در دوره “عشق و مودت در روابط” پاسخ داده شده است.

هر کدام از این پاسخ ها حکم یک کتاب عالی است که می تواند راهنمایی باشد در مسیر اهداف تان و در حکم ورودی هایی مناسب باشد برای ایجاد باورهای قدرتمندکننده در آن جنبه از زندگی‌تان.

کتابهایی که باید آن را بارها خواند و با اجرای راهکاری‌شان‌، باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن خوسته‌ها را ساخت.

باورهایی که موجب ورود نعمت ها، برکت ها، ایده های و فرصت هایی به زندگی‌مان می شوند که با باورها، نگاه و شناخت کنونی مان، نمی توانیم ایده ای برایش داشته باشیم.

هر چند وقت یک بار‌، مقالاتی به این بخش افزوده می گردد.

961 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «بانو فرح محمدی» در این صفحه: 3
  1. -
    بانو فرح محمدی گفته:
    مدت عضویت: 454 روز

    همین مشکل مادرشوهر رو داشتم ودارم همسر من تک پسر است وبرادر دیگری ندارد تا مادرشوهرم پیش اوبرگردد من 20 سال است که ازدواج کرده ام ودر این 20 سال 4 بار مجبور شده ام با مادر شوهرم زیر یک سقف زندگی کنم چشمانش که از آب مروارید داشت کور میشد بدون هیچ چشمداشتی بردم وعمل کردم ولی هربار اون پیش ما می اومد وخوبی از سمت ما اونو شامل میش همه جا مینشست وذره ای از خوبی مانمیگفت وذهنیت اطرافیانش رو در مورد مامنفی کرده وهمه یه جوری به ما نگاه میکنن انگار ما آدم کشتیم وقتی چشماشو من بردم پیش دکتر وعمل کردیم یه ماه خونه ماما موند بعد از اینکه رفت به همه گفته بود که من اونو گرسنه نگه میداشتم تا شوهرم بیاد هرچند حرف مردم برای من ارزشی نداره ومن روی خودم کار میکنم وهمیشه به خودم اعتماد کامل دارم این اواخر هم زنگ زده گفته من پیرشدم ونمیتونم تنها زندگی کنم .دیگه نا ندارم کارامو انجام بدم التماس کرده منو ببرید پیش خودتون من به دلیل مشکلات مالی دوسالی است در یک روستا در خانه یک پیرزن تنها که گاهی میومد وبه خونه خودش سر میزد مستاجر هستیم با اون حرف زدیم راضی شد مادرشوهرم بیاد پیش ما زندگی کنه من روی خودم کار میکنم واون روبخشیدم انگار که اولین باره دیدم باز با کلی عزت احترام باهاش رفتار کردم الان یک ساله که پیش ماست هرچقدر خوبی میکنیم بابدی جواب میده کلی از ما کینه به دل داره الان متوجه شدم که اومده بوده با این نیت که به ماضربه بزنه تازه اون خانم صاحب خونه که توی یک سال 20 روز هم نمی اومد اینجا دیگه برنمیگرده به خونه ی شهرش وهمیشه اینجاست واین خانم مادرشوهر 78ساله ی ما آنچنان پیش دیگران مظلوم نمایی کرده ومارو نفرین میکنه که انگار ما دشمن خونیش هستیم وهمسر من هیچ نسبتی باهاش نداره پیش دیگران خودشو زمین میزنه اگه آب یا چایی دستشه زمین می ریزه وکلی بدوبیراه به ما میگه من کلا به چشم یه مریض بهش نگاه میکنم الان اون خانم صاحب خونه هم با ما حرف نمیزنه چون ماروظالم میبینه که به مادرشوهرم ظلم کردیم به مهمونای من گیر میده به بچه هام گیر میده کارایی که ازش بعید بود انجام میده من بهش حق میدم چون با مادرشوهرم هم کلام شده ایمانش ازبین رفته جالبش اینجاس پیش دیگران وقتی مادرشوهرم ماپیشش هستیم کلی قربون صدقه منوشوهرم وبچه هام میره ولی همینکه پامونو میزاریم اونر شروع میکنه چند باری بهش ش

    ک کردم وباگوشی صداشونو جمع کردم و واقعا متاسفم که با این همه خدمت بهش باز هم به منو بچه هام نفرین میکردو رکیک ترین حرفها رو در پشت سر ما میزد الان دیگه نمیتونم تحملش کنم حتی دختر کوچکم هم با اینکه سنش کمه میدونه چطور آدمیه و پیشش نمیره تا اینکه تصمیم گرفتیم برش گردونیم همون جایی که بود گفتم بزار یک بار همه بگن این عروسش بده چون واقعا همه کاراشو میتونه انجام بده واز پس خودش بر میاد حرف مردم برام ارزشی نداره موندنش پیش ما هیچ لذتی برای ما نداره وزندگی به کاممون تلخ شده ومن دیگه کلاهم هم اونور بیفته نمیرم بیارم یعنی انقدر به من اذیت کرده دیگه نمیخوام ببینمش مردم هر جور دوست دارن فکر کنن مهم خودم وخانوادم هستیم که از زندگیمون لذت ببریم واین خانم با این کاراش طاغت منو طاق کرده بود من بهش کاری نداشتم وتو ذهنم هیچ قدرتی بهش ندادم وهمه کاراشو مثل یه ادم مریض میدونستم ولی دیگه ادم نمیتونه بی رگ باشه چون برگشته گفته این عروس مثل خر پوستش کلفته هر چی هم بدو بیراه بگم عین خیالش نیست منم خواستم از شرش خلاص بشم مرگ یه بار شیون هم یه بار دوستان اگه مقدوره واگه تجربه ای دارید راهنماییم کنید من همیشه سعی کردم خونسردی خودمو حفظ کنم تازه از این خونه هم میخوام برم بارفتارهای زننده ی صاحبخونه نمیتونم کنار بیام با ماخیلی بدرفتاری میکنه انگار ارث باباشو خوردیم استاد گفتن توذهنمون هیچ کسی رو بزرگ نکنیم وقدرت بهش ندیم الان این خانم چون صاحب خونست به همه چی کار داره من مستاجر به اون میتونم بگم مثلا الن صدای تلویزیونو کم کن 6 صبحه صداشو تا آخربازکردی شوهرمن شبکاربوده تازه خوابیده ؟اگه بگم میگه خونه خودمه به همین دلیل میخوام برم جایی که صاحب خونه نباشه اگه میتونید کمکم کنید اگه تجربه ای راه چاره ای دارید اگه تو رفتار من مشکلی هست بگید تارفع ورجوع کنم سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    بانو فرح محمدی گفته:
    مدت عضویت: 454 روز

    باسلام دوست عزیز شما باید در اون شرایط باشی تادرک کنی اتفاقا من روی خودم خیلی کار میکنم همیشه والان میخوام از این شرایط خودمو دور کنم وبه قول استاد بی رحمانه قطع رابطه کنم من براتون آرزو میکنم به خواستتون برسید وبا اون آقا ومادرش برای حداقل 2سال زیر یک سقف برید چون خودتون این رو به کائنات ارسال کردید.شما الان توشرایطی نیستید که در مورد مشکل بنده نظر بدید من از کسانی که تجربه داشتند سوال کردم نه شما که هنوز وارد زندگی مشترک هم نشدید .اتفاقا من با این باور که افراد مسن خیلی تجربه دارند افراد دوست داشتنی هستند وقابل احترام واینکه احترام به اونها برای ماهم احترام میاره با ایشون زندگی رو شروع کردم چرا برای یک لحظه این موضوع به ذهنتون خطو نمیکنه که ممکنه مشکل از من نباشه وایشون فرکانسی ارسال کردند ودر پی اون فرکانس باید مجبور به زندگی در کنار بنده میبودند سپس با توجه به رفتار و فرکانس اشتباه ایشون بنده وخانوا ده ام ایشون رو ترد کردیم وبعد از این دوباره باید تنها زندگی کند من کل مشکلاتی رو که بالا عرض کردم بیشترشون رو ایشون وفرکانس بدشون میدونم چون با دوری از ایشون وقطع رابطه ی بی رحمانه اتفاقات خوبی برام داره به وجود میاد وایشون ادم اشتباهی زندگی من بودند ومن ایشون رو کنارگذاشتم بهشون قدرت نمیدم ولی کم کم داشتم باهاشون هم فرکانس میشدم وانسانهای اونجوری رو جذب میکردم خداروشکر الان حالم خیلی بهتره وبه کمک خداوند این رو هم پشت سرگذاشتم واز ارتباط غلط رها شدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    بانو فرح محمدی گفته:
    مدت عضویت: 454 روز

    سلام مجدد دوست خوبم ممنون از پاسخت شما عمق فاجعه را درک نکردی .لطفا بادقت بخون بعد جوابم رابده فردی که پشت سر همه بد گویی میکند حتی یک کودک دو ساله

    فردی که برای همه و رفتارهای همه از بچه ی شیر خوار گرفته تا رهبر ورئس جمهور راهکار دارد وخودش را عقل کل میداند ولی برای بهبود رفتار خود کاری نمیکند جوری نصیحت میکند که انگار بهترین روانشناس است ولی وقتی نوبت به خودش میرسد کل حرفهایش یادش میرود جوری که دکتر روانشناس که جدیداً بنده با ایشان در مورد مادرشوهرم تعامل داشتم تشخیصشان اختلال شخصیتی است برای ایشان .ولی بنده متوجه پاسخ شما نمیشوم درست است که دوره هایی را که معرفی کردید بنده به شخصه تهیه نکرده ام ولی برادرم چند تا از دوره های استاد را تهیه کرده اند وبنده هم هر روز روی باورهایم کار میکنم وخیلی چیزها یاد گرفته ام وخود استاد گفته اند بهترین رفتار برای همچین انسانهایی دور بودن از آنها وقطع ارتباط است .ولی مقاومت شما را متوجه نمیشوم .بله بنده ایراد دارم که پای همچین انسانی به زندگیم باز شده ولی این برای20 سال پیش است ومن الان با من 20 سال پیش کلی فرق دارد من الان دوست دارم با ایشان قطع ارتباط کنم بعد در آرامش روی باورهایم کارکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: