راهکار برای مسائل شما
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری راهکار برای مسائل شما330MB28 دقیقه
“راهکار برای مسائل شما” بیش از آنکه یک بخش پاسخ به سوالات اساسی و پرتکرار دوستان باشد، بخشی است برای درک بهتر قوانین کیهانی و کسبِ توانایی نگاه کردن به هر بخش از زندگی مان، با ذره بین قوانین کیهانی و یاری گرفتن از این قوانین برای خلق زندگی دلخواه مان.
در این بخش، به سوالات اساسی و پرتکراری که در طی سالها از گروه تحقیقاتی عباس منش پرسیده شده است، پاسخ هایی منطبق بر قوانین کیهانی و منطبق بر آموزش های استاد عباس منش ارائه شده است.
این بخش شامل دسته بندی های مختلف درباره تمام جنبههای زندگی است و راهکاری ارائه شده به هر مسئله در هر بخش، بر اساس آموزش ها، راهکارها و تمرینات دورهی آموزشی مرتبط با آن موضوع است.
به عنوان مثال، اگر سوال مطرح شده درباره موضوعی مثل برانگیختگی در روابط باشد، پاسخ آن مسئله به کمک آموزش های استاد عباس منش در دوره “عشق و مودت در روابط” پاسخ داده شده است.
هر کدام از این پاسخ ها حکم یک کتاب عالی است که می تواند راهنمایی باشد در مسیر اهداف تان و در حکم ورودی هایی مناسب باشد برای ایجاد باورهای قدرتمندکننده در آن جنبه از زندگیتان.
کتابهایی که باید آن را بارها خواند و با اجرای راهکاریشان، باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن خوستهها را ساخت.
باورهایی که موجب ورود نعمت ها، برکت ها، ایده های و فرصت هایی به زندگیمان می شوند که با باورها، نگاه و شناخت کنونی مان، نمی توانیم ایده ای برایش داشته باشیم.
هر چند وقت یک بار، مقالاتی به این بخش افزوده می گردد.
سلام به همگی
اینقد این لحظه حالم بده
که فقط اومدم اینجا بنویسم و منتظر جوابای شما عزیزانم
لطفا لطفا لطفا راهنماییم کنید
من برای شروع یک رابطه سه سال پیش
برای جذب شخصی وواس اینکه بهم توجه کنه وبم حس پیداکنه باتوجه به اینکه قبلا رابطه ی عمیق بادختر زیبا داشته و ازدستش داده(فوت کردن)ومیدونم کلا خیلی زیبا پسنده ودختر باموقعیت اجتماعی بالا و ظاهر زیبا و…میپسنده یک رابطه رو به دروغ شروع کردم وحتی هویت اصلیمو پنهون کردم و وضع مالی ،اوضاع خانواده وخیلی چیزهارو به دروغ شروع کردم تا یکی دوسال گذشت بهم حس پیدا کردن
من تواین مدت هرچی داشتم ازلحاظ مالی به پای خانوادش وخودش ریختم
حتی داداشمو به عنوان راننده جا زدم براشون کارمیکرد
وخودم بهش حقوق میدادم وبهش میگفتم اونا دادن
حدود 12نفر رو باهزینه ی صفر تا صد خودم هرسال میبردم مسافرت
براشون کادوهای میلیونی میخریدم
توی غم توی درد کنارشون بودم
وکلا براشون نقش فرشته رو داشتم
چه ازلحاظ احساسی چه مالی
چه هرچی بگید
یک روز خواهرای اون شخص ازطریقی فهمیدن اون اقا راننده نیس وداداشمه و خیلی چیزها دروغههههه
الان پسره میگه هیچی مهم نیس
تو نیتت عشق به من بوده
اما خانوادش قطع ارتباط کردن بام
باوجود اینکه من صدمی اسیب بشون نرسوندم هیچ
تازه کلی خیر وخوشی داشتم تو زندگیشون
اما همه چیز من دروغغغغغغ بود
من نه اونقد پولدار بودم که وانمود میکردم
نه هویت اینکه پدرم کیه مادرم کیه خواهرم کیه
برادرم کیه رو درست گفتم
البته که خانوادم خیلی ادمای درست و پاکی ان
اما این عشققققق منو به جنون کشوند
وحالم خیلی بده
ومن تموم این سه سال فقط به این فکر کردم که من عاشق این ادمم و باید مال من شه
هرچند اون خیلی دوست دختر داشت ولعد فوت عشقش نمیتونست کسیو دوس داشته باشه
اما بالطف ومحبتایی که ازم دید
بم حس پیدا کرد
من تمام این سالها حتی سرسوزنی ازشون نگرفتم
حتی اب نمیخوردم خونشون مبادا که حقی گردنم باشه چون میدونستم من دروغ گفتم
ازش حتی یکبار کادو نگرفتم اما تولد هرکدومشون کادوهای بالای 20میلیونی میدادم
من کارمیکردم وتمام درامدمو ریخته بودم پاشون
پدرشون مریض شد حتی تمام هزینه های درمانشو میدادم
وخیلی کارا ازاین قبیل
من فقط عاشق اون شخص بودم وعاشق هرچیز وهرکس اون عاشقش بود
کمکم کنید
عاجزانه کمکم کنید
چکارکنم
عذاب وجدان وپشیمانی دیوونم کرده
حتی نمیتونم غذا بخورم
ازوقتی متوجه شدم خانوادش یک سری ازدروغا رو فهمیدن
احساس خاری میکنم
من قدم ۶از ١٢قدمم
کمکم کنید
چه راهکاری
چه دوره ای رو بخرم
ازاین کابوس بیام بیرون
لطفا کمکم کنید
من خانوادمو کوچیک شمردم
خودمو
تلاشمو
من درواقع جز محبت وخوبی نکردم
اما به خاطر به چشم اومدن
خودمو به جای کسی جا زدم که ممکنه اونو عاشقم کنه
درصورتی که درواقعیت خانواده ی من خیلی ماهن
خودم دلسوزم
مهربونم
رئوفم
دوستای زیادی دارم
اینارو هم خانوادم میدونن من دروغ گفتم به اونا یک سری چیزارو اما نمیدونن که من عاشقم وبرای عشق این کارو میکنم
وهمیشه بم میگفتن چرا به این دوستات دروغ گفتی چرا مارو پنهون میکنی
چرا میگی ما خیلی پولداریم
چرا میگی خیلی از عزیزام اونور آبن
مگه اینا کی ان که اینقد باشون رقابت داری اینا که درحد ماان
اما کلا بخام بتون بگم من کوچکترین اسیبی به اونا نرسوندم فقط با دروغام خودمو غرق کردم
خودمو وابسته کردم
واحساس اون اقا رو به خودم خریدم
همینننن
الان خانوادش فقط یک دوتا دروغو فهمیدن کلا اون همه محبت رو فراموش کردن وبام قطع ارتباط کردن
خودش اما میگه مهم نیس و ادامه بدیم بدون خانوادم
هرچند اونم دراون حد نفهمیده من خیلی پولدار نیستم
اعضای خانوادم این واونن
و…
الان چطور از خودش دل بکنم
عذاب وجدانمو چه کنم
راه درست چیه
من به همشون کلی پول قرض میدادم
وپس نمیگرفتم
نزدیک دومیلیارد سرمایه داشتم
همه رو خرجشون کردم
هم ازاحساس باختم
هم از مال
هم اینکه الان اونا فقط فقط فقط دروغا رو میبینن
نه اون همه منی که صرف شد تایمم عمرم عشقم احساسم پولم
وهنوز اون اقارو میپرستم
ولازم باشه سپر بلاش میشم
ولی اون همه دروغ وجدانمو کشتتتتت