راهکار برای مسائل شما
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری راهکار برای مسائل شما330MB28 دقیقه
“راهکار برای مسائل شما” بیش از آنکه یک بخش پاسخ به سوالات اساسی و پرتکرار دوستان باشد، بخشی است برای درک بهتر قوانین کیهانی و کسبِ توانایی نگاه کردن به هر بخش از زندگی مان، با ذره بین قوانین کیهانی و یاری گرفتن از این قوانین برای خلق زندگی دلخواه مان.
در این بخش، به سوالات اساسی و پرتکراری که در طی سالها از گروه تحقیقاتی عباس منش پرسیده شده است، پاسخ هایی منطبق بر قوانین کیهانی و منطبق بر آموزش های استاد عباس منش ارائه شده است.
این بخش شامل دسته بندی های مختلف درباره تمام جنبههای زندگی است و راهکاری ارائه شده به هر مسئله در هر بخش، بر اساس آموزش ها، راهکارها و تمرینات دورهی آموزشی مرتبط با آن موضوع است.
به عنوان مثال، اگر سوال مطرح شده درباره موضوعی مثل برانگیختگی در روابط باشد، پاسخ آن مسئله به کمک آموزش های استاد عباس منش در دوره “عشق و مودت در روابط” پاسخ داده شده است.
هر کدام از این پاسخ ها حکم یک کتاب عالی است که می تواند راهنمایی باشد در مسیر اهداف تان و در حکم ورودی هایی مناسب باشد برای ایجاد باورهای قدرتمندکننده در آن جنبه از زندگیتان.
کتابهایی که باید آن را بارها خواند و با اجرای راهکاریشان، باورهای قدرتمندکننده و هماهنگ با آن خوستهها را ساخت.
باورهایی که موجب ورود نعمت ها، برکت ها، ایده های و فرصت هایی به زندگیمان می شوند که با باورها، نگاه و شناخت کنونی مان، نمی توانیم ایده ای برایش داشته باشیم.
هر چند وقت یک بار، مقالاتی به این بخش افزوده می گردد.
سلام بر دوستان خوبم
ویدیو استاد در مورد روابط اصلا برای من عجیب نبود زیرا از نظر من یک رابطه ایده ال رابطه ای است که ازادی طرفین حفظ شود ولی یک رابطه خوب این تنها معیارش نیست .
تیر ماه امسال یکی از دوستان برادرم توسط برادرم به من پیشنهاد شد برای ازدواج همان نکاه اول از نظر من رد بود
حتی به خانواده هم گفتمبا این وجود ادامه پیدا کرد و همسر من که الان در خانه اش هستم هر روز با گل و کادو دتبال من میاومد و من رو به بهترین رستوران ها میبرد و فرصت فکر کردن رو از من گرفت روز نامزدی عزا دار بودم میرقصیدم و اشک میریختم وقتی همسرم به سمتم اومد برای رقص گویی عزراییل بود و اشکارا پس میزدم روز عروسی تمام مدت در اتلیه بغض داشتم و شب عروسی به تنهایی میرقصیدم دو روز بعد ازدواج بدون اینکه اتفاقی بین ما بیافته به خانه مادرم برگشتم و گفتم من با این مرد زندگی نمیکنم و به طرز بسیار ناجوانمردانه ای با من برخورد کردن طوریکه مجبور شدم با همسرم برگردم به خانه ای که اصلا دوست نداشتم
نزدیک به دو ماه است که در خانه اش هستم اما جدا از هم هستیم
بسیار زیاد من رو میخواد با وجود اینکه اصلا دوستش ندارم ولی با مهربانی با من رفتار میکنه و من تقریبا ازادم
اما چه کنم که دوستش تدارم
سوالم اینه پجه کنم ایا بروم یا منتظر قوانین باشم تا به زیبایی از هم جدا شویم
دلم گریه میخواهد اما گریه نمیکنم و منتظر میمانم تا خداوند تضادی که برخورد کردم را برایم به زیباترین شکل درست کند.
از خداوند میخواهم هدایتم کند به سمت مردی که هم او مرا دوست داشته باشد هم من او را دوست داشته باشم و از بودن در کنارش احساس ارامش کنم
سلام و درود بر شما
ممنونم برای نظر سراسر ارامش شما
رنجم رو با اغوش باز پذیرفتم تادرس اش رو بگیرم😍😍