اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام!سال نو پیشاپیش مبارک!بهترینها رو برای همه آرزو میکنم!
وقتی فایل اومد تا دانلود بشه من متن رو شروع کردم به خوندن اونجایی که نوشته بودید با پسرتون پاورپوینت رو میدید من داشتم همون موقع همون فایل رو میدیدم.گفتید آهنگ راکی هم گذاشتید چون خیلی بهتون انگیزه میداده.یه موضوع شاید جالب دیگه قبلا گفتید که قایق تفریحی خریدید وجز آرزوهاتون نبوده.توی فایلها وقتی داشتید دریم برد دوستان رو نشون میدادید یکی ازدوستان تصویر قایق تفریحی رو گذاشته بودن شما هم گفتید قایق تفریحی رو هستم! مثل آمریکا که گفتید فراموش کرده بودید.من هم این روزا خیلی انگیزه وشورواشتیاق بیشتری دارم.خیلی زیاد.تجربه این چندروز اخیر روبگم: توی دوره آفرینش گفتید که برای احساس لیاقت وارزشمندی برید تنهایی خودتون رو رستوران مهمون کنید.من قبلا تنهایی رستوران وکافی شاپ رفته بودم مشکلی باهاش نداشتم خوب هم بود ولی تاحالا به نیت وهدف لیاقت وارزشمندی نرفته بودم.بنابراین تصمیم گرفتم که انجامش بدم.یه رستورانی رو انتخاب کردم که تا حالا نرفته بودم و مسیرش رو هم بلد نبودم. وقتی رفتم اونجا اولش رستوران رو پیدا نکردم جالبه ازجلوش رد شدم وندیدمش.همین باعث شد من یه خیابون رو تا تهش برم ویه مسیر عالیتر وساده تر وسرراست تر برای برگشت پیدا کنم چون من میخواستم از همون راهی که اومدم برگردم ولی این مسیر خیلی عالیتر بود.بعد که دوباره برگشتم دیدم چقدر مشخص بود اون رستوران ومن ندیدم!رفتم تو رستوران عالی برخورد کردن.عکسها رو که دیده بودم از یه میز خیلی خوشم اومده بود باید رزرو میکردم ولی کدوم میز رو نمیدونستم.وقتی رفتم اونجا بهم دوتا میز رو نشون دادن وگفتن هرکدوم رو که دوست دارید انتخاب کنید.یکیش همونی بود که من خوشم اومده بود.خیلی عالی بود.برگشت هم با مسیری جدیدی که پیدا کرده بودم خیلی راحت برگشتم وهرجا شلوغ بود هم فراوانی رو حسابی تحسین کردم.الان یک هفته میگذره و کمی بیشتر ازده برابر اون پول وارد زندگی من شده.احساس لیاقت هم خیلی باور زیبا وقشنگیه.الگوهای خوبی رو هم دارم میبنم. این متن رو یک شخصی نوشته بود:
When I loved myself enough, I began leaving whatever wasn’t healthy.This meant people,jobs,my own beliefs and habits anything that kept me small.My judgment called it disloyal.Now I see it as selfloving
درمورد اینکه گفتید ثروت سلامتی رو هم ببینم وفقط به موارد مالی توجه نکنیم چند وقت قبل یه مصاحبه ای خوندم از یکی از قهرمانان مردان آهنین.ایشون توی مسابقات دوم شده بودن وبرای شرکت درمسابقات جهانی ازشون دعوت شده بود.قبل از شرکت توی مسابقات تصادف میکنن ونمیتونن توی مسابقات شرکت کنن.تا یکسال هم تحت درمان بودن بعد از یکسال بهشون میگن که دیگه نمیتونن راه برن وباید روی صندلی چرخ دار بشینن.ایشون گفته بودن یه روزی من وزنه های 300 کیلویی رو جابه جا میکردم ولی الان توان جابه جایی وزن پاهای خودم رو هم ندارم.یه روزی فکر میکردم اگر پول داشته باشی بیمار باشی میتونی بری بهترین بیمارستانها ولی الان میفهمم که هیچ چیز جای سلامتی رو نمیگیره.سپاسگزاری به خاطر داشته هامون عالیه.
البته که هم سلامتی هم ثروت هم ایمان هم آرامش هم روابط عالی وهم همه چیزهای خوب دیگه باید با هم باشه
2 هفته است با این سایت آشنا شدم، من باور دارم، هر راهکار منو حداقل یکسال بسمت جلو پیش میبره.. باوری که باعث شده در مدت 2 هفته به آرامش خیلی زیاد و درآمد مالی حداقل 30 برابر برسم.!! شروع به بمبارن ذهنی خودم کردم با قدرت، دقت، علاقه خیلی زیاد محصولات، مقاله ها و سخنرانیهای آقای عباس منش را دنبال میکنم. چون تصمیم جدی گرفتم تحولی فوق العاده در سال جدید داشته باشم. این فایل هم بسیار برایم سودمند بود.. سپاس از کارهای بینظیر شما
تجربه و حس خوبی که دیروز برام اتفاق افتاد رو میخوام براتون بگم
بعدازظهر که بعد از یه روز پرکار از روزهای شلوغ پایان سال و بعد از چندین ساعت اضافه کاری به خونه برگشتم مشغول استراحت بودم و غرق در رویاها که با صدای الله اکبر به خود آمدم صدای اذان مغرب بود که از مسجد محل به گوشم رسید چشمم رو باز کردم و با خودم تکرار کردم الله اکبر چه جمله پر معنایی ناخودآگاه شروع کردم با خدای خودم حرف زدن خدای مهربونم چقدر بزرگیت رو لمس میکنم در زندگیم داشتم به روز شلوغی که داشتم فکر میکردم گفتم خدایا کاری که الان دارم درآمدی که کسب میکنم آرزوی چند سال پیشم بود همین چند سال پیشا پنچ شش سال پیش نه خیلی دورتر …الان دارمش الان در اون جایگاه هستم یه چیزی از درونم گفت دیدی دختر خوب چه راحت بود دیدی سخت نبود دیدی چقدر بهت نزدیک بود و تو دور میدونستیش خودم رو در آغوش خدا حس کردم بازم حس خوب عاشقی اومد به سراغم چشمام پر اشک شد گفتم آره خداجونم یادمه یادمه چقدر صدات میکردم یادمه ازت خواسته بودم بتونم یه کار خوب پیدا کنم و تو چه بزرگی خدا من ازت یه کار و یه درآمد عادی خواستم و تو بهم چی دادی کار خوبی که هر روز با عشق انجامش میدم و ازش خسته نمیشم محیط کاری امن و راحت همکارای خوبی که رابطه خوبی باهاشون دارم و ساعتها با هم در حال خندیدن هستیم درآمد خیلی عالی مدیران موفق و خوبی که انقدر فراوانی و ثروت در زندگیشون وجود داره که به راحتی بخشی از اون به من میرسه مزایای پولی و غیر پولی سمت و جایگاه سرپرستی و داشتن نیروهای خوب موقعیت اجتماعی بالا و همه همه چی . الان خیلی بالاتر و موفقتر از اونی هستم که آرزوشو داشتم خدایا چگونه باید شکرگذارت باشم صدای اذان همچنان بلندتر میشد و با هر الله اکبر تحولی بزرگ در وجود من ایجاد میشد بزرگی خداجونم بزرگی تنها لایق خودته دوباره رفتم به گذشته سال 85 بود داشتم واسه کنکور میخوندم گفتم خدایا آخه چجوری میتونم قبول شم تمام دوستام و همکلاسیهام انواع و اقسام کلاسهای کنکور و کتابهای غیر درسی رو دارن استفاده میکنن ولی من حتی پول خرید یه کتاب غیر درسی رو ندارم ولی خوندم بدون هیچ کلاس و کتاب اضافه ای درست یک ماه بعد از کنکور امام رضا طلبید رفتم مشهد تو حرم که بودم گفتم خدایا به حق همین مکان مقدس ازت میخوام همیشه کنارم باشی و منو به حال خودم نزاری برگشتم تهران در کمال ناباوری دیدم نتایج اعلام شده و من در رشته و دانشگاه مورد علاقم قبول شدم و همه دوستام و همکلاسیهام موندن پشت کنکور اونجا لمس کردم الله اکبر بودنت رو با تمام گوشت و پوستم لمس کردم صدای اذان همچنان به گوشم میرسید نمیدونم چرا انقدر اذان طولانی شده بود دوباره برگشتم به گذشته به خیلی سال قبل یه دختر 14 ساله بودم پدرم سکته کرده بود و جراحی قلب انجام داده بود یادمه شب و روز برای سلامتیش دعا میکردم و از خدا کمک میخواستم خدایا شکرت پدرم سلامتیش رو بدست آورد و از اتاق عمل با موفقیت بیرون اومد دکترش گفت برای همیشه از کار افتاده شده مجبور شدیم خونه رو اجاره بدیم و مهاجرت کنیم شهرستان تا بتونیم از اجاره خونه ای که دستمون رو میگیره مخارج رو تامین کنیم یادمه با بغض از دوستام خداحافظی کردم و رفتم در اون مدتی که شهرستان بودم با تمام کوچکیم غربت و بی کسی و بی پولی رو تجربه کردم ولی یه چیزی حس کودکانم رو قوی میکرد خدا باور به خدایی که خیلی مهربونه و شد اونی که باید میشد بعد از گذشت یکسال حال پدرم انقدر خوب شد که دوباره تونست بره سرکار دوباره تونست پول دربیاره دوباره برگشتیم تهران به خونمون و روز به روز شرایط بهتر و پول بیشتری وارد زندگیمون شد الله اکبر چقدر بزرگیت مزه داد بهم خداجونم در اوج بچگی بزرگ شدم چون بزرگیت رو لمس کردم صدای اذان همچنان میومد و من همچنان اشک میریختم و خدا رو در کنارم حس میکردم که داره با نگاهی مهربون بهم لبخند میزنه و بهم میگه دیدی همش چه راحت بود دوباره برگشتم به گذشته اما نه خیلی دور همین چند ماه پیش خرداد ماه گذشته درست وسط ماه رمضون تو رابطه عاطفی که بودم از شدت وابستگی که بهش داشتم گفته بودم میخوام تکیه گاهم باشی و بازم شد اونی که باید میشد اون آقا نه تنها تکیه گاه نشد بلکه به شکل باور نکردنی منو تنها گذاشت و رفت و جمله آخرش بهم همین بود مژگان من نمیتونم تکیه گاهت باشم آاااخ خداجونم چه شرکی بهت داشتم چرا انتظار تکیه گاه بودن رو از غیر تو میخواستم مگه میشه تو باشی و من به کسی دیگه تکیه کنم مگه این همه سال تو تکیه گاهم نبودی چرا یادم رفت اون همه موفقیتها و دست آوردهایی رو که الان شده زندگی روزمرم یه دفعه یادم اومد دوباره امسال آقا امام رضا طلبید چندسالی بود برای تعطیلات نوروز قصد سفر به مشهد داشتم اما انگار باید یه چیزهایی از پشت پرده قوانینت اتفاق بیفته تا بشه اونی که باید بشه امسال دوباره بعد از 11 سال دارم میرم مشهد در کمال ناباوری جور شد برام با یه تلفن همه چی هماهنگ شد خدایا شکرت میدونم در حرم امام رضا بهت نزدیکترم میدونم لحظات ناب تری رو تجربه میکنم میدونم حس و حال متفاوت تری رو خواهم داشت ممنونم خداجونم الله اکبر بودنت رو ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه حس میکنم ممنون که بهم یادآوری کردی از چه گذشته ای چه حالی دارم و چه آینده روشنی خواهم داشت ممنونم که بهم یادآوری کردی که ایمان به غیر خودت نابودم میکنه ممنون که منو در مسیر هدایت و درک قوانینت قرار دادی استاد عزیزم سپاسگذارتم که شدی یکی از دستان خداوند جهت رسوندن من به آگاهی و خودشناسی و خداشناسی بی شک یکی از دستاوردهای مهم سال 96 زندگی من آشنایی با شما و درک بهتر قوانین جهان بود و چه خواهد شد سال جدید که با این دستاورد بزرگ آغاز خواهد شد دوستان عزیزم من هنوز در مدار مالی انقدر رشد نکردم که بتونم از محصولات سایت خریداری کنم ولی با استفاده از همین فایلهای رایگان چنان تحولی در این شش ماه در وجودم ایجاد شد که قابل وصف نیست من خدایی رو شناختم که تا حالا نمیشناختمش نمیدونم از رابطم با خدا چطوری بگم واقعا قابل وصف نیست ممنون که در حس و حال خوبم شریک شدین بهترینهارو برای تک تک تون در سال جدید آرزو میکنم امیدوارم لحظه لحظه زندگیتون پر از نگاه خداوند باشه .
قانون اینه که اتفاقات زندگیمون رو خودمون رقم میزنیم
و اون را با افکارمون رقم میزنیم
و افکارمون با ورودی های ذهن بوجود می آید
با چیزهایی ک ب اون توجه می کنیم
با چیزهایی که با خودمون صحبت می کنیم
و بعد این افکار و ورودی ها هی تکرار می شود
و بعد تبدیل می شود به باور و وقتی تبدیل به باور می شود قدرت پیدا می کند که اتفاقات و شرایط مارا رقم می زند
و جسم ما واکنش نشانمی دهد به افکار ما
ما برای اینکه پیشرفت کنیم باید قوانین را پیدا کنیم
چون همه چیز قوانین است و بس
هرچیزی هر اتفاقی ک در زندگی پیش می اید بخاطر آن فرکانسی است که پیشاپیش میفرستیم وگرنه خداوند به کسی ظلم نمی کند
وقتی قوانین را فهمیدی باید به آن چیزی که می خواهی عمل کنی که این هم باید همیشه تکرار شود
قانون همان چیزی است که من می خواهم چیزی غیر از این وجود ندارد
اگر بتوانم افکارم را رهبری کنم اونجور که دوسدارم می شود و نتیجه همان چیزی خواهد شد که می خواهم
قانون می گوید اگر احساس خوبی داشته باشی اتفاقات خوبی رقم میزند
اگر باورهات درمورد ثروت و ثروتمند درست باشد ثروت لاجرم وارد زندگی ام می شود
اگر باورهام درمورد روابط درست باشد روابطم عاشقانه می شود
وقتی در روابط من بدونم با افکار و باورهای خودم جوری رفتار کنم ک طرف مقابل با من میخواد رفتار کنه دیگر از کسی نمی خواهم که تغییر کند
و من می آیم و برانگیخته می کنم اون قسمتی از اون ادم رو ک دوسدارم با من رفتار کنه
وقتی این را درک کردی دیگر کاری ب کسی نداری و می دانی که همه چیز خودتی و خودت
و چون هرکس یک دنیا برای خودش دارد پس من ان چیزی را ک تجربه می کنم را خودم خلق کرده ام
خداوند در قران کریم می فرماید ک مردان پاک برای زنان پاک و زنان ناپاک برای مردان ناپاک
و وقتی ادم روی خودش کار می کند جهان شرایط و افراد و اتفاقات خوب را برایمان رقم می زند ب شرط انکه باور درست افکار درست و ایمان درست و احساس و حال خوب داشت و جهان این کار را برایم انجام خواهد داد
باید قانون را فهمید و با تکرارش مهارت کسب کنیم تو اجرای ان قانون
باید دائما تمرین کرد باید دائما این قوانین را تکرار کرد و تا ابد این کار را ادامه داد
باید با خود صحبت کرد باید در مورد خواسته ها باید سپاسگذاری کرد و سپاسگذاری کردن ب معنای تمرکز روی خواسته هامه و تمرکز روی خواسته هام من رو به احساس خوب میرساند و وقتی میدونم که قانون اینکه راجب چیز هایی ک احساس خوب دارم وارد زندگیم میشه بنابراین در تمام روز در مورد ان ها صحبت میکنم یا با خودم و یا اگر کسی بود با دیگران و قوانین را و باور های مربوط ب ان را تکرار می کنم
اگر مایکل جردن مایکل جردن شد چون تمرین زیادی از حد داشت و روی بسکتبال بسیار تمرکز داشت
تکرار این قوانین است ک اتفاقات خوب را رقم می زند چون هر لحظه من فرکانس هارا تولید می کنم
زندگی گذشته ما اتفاقات بد ما در گذشته ربطی به حال و اینده ندارد ب شرطی که ما افکار و فرکانس هایی ک به جهان هستی می فرستیم را عوض کرده باشیم
خداوند سریع الپاسخ است و به دعاها سریع پاسخ می دهد
زیرا مکانیزم جهان ب این شکل است و فرکانس هارا دریافت کرده و شرایط رو با فرکانس های ما تطبیق می دهد و ب همین دلیل است ک وقتی ورودی های ذهنت رو تغییر می دی از لحظه بعد زندگی ات تغییر می کند
خـــدای مهربانم سلام ، ای خدایی که امروز را به من هدیه دادی تا قــدرش را بــدانم ، چه زیباست لحظه لحظه عشق بازیه با تو ، چه زیباست بندگی ات را کردن و چه زیبا تو خدایی میکنی ، چقدر به خـودم می بالم که روزی مرا مــورد عنایت ویژه ات قراردادی و زندگی ام را متحول کردی ، چه زیبا مسیر خوشبختی را به سمت من کج کردی و دستان متعددت به من راه و رسم زندگی و مسیر خوشبختی را آموختند ، چه زیبا مرا محرم اسرار پشت پرده کردی و به من گفتی اری به گونه ای دیگرهم میتوان زیست ، خــدای من فردا تولد 21 سالگی ام را جشن می گیرم و چقدر شاد و مسرورم که به لطف تو خدای مهربانم سال 97 را شگفت انگیز ترین سال زندگی ام خواهم کرد ، اگرچه شادی بیشتر من تولد و تحولیست که در باور هایم ایجاد شده و ایجاد خواهم کرد و سر سجده به درگاهت فرود می آورم که سپاسگزار اینهمه لطف و عنایت ویژه ات نسبت به خویش باشم .
خدای مهربانم ، از تو برای تمام دوستان و اساتیدم طلب سلامتی ، ثروت و نعمت و خوشبختی میکنم و امیدوارم سال جدید ، بهترین سال زندگی این عزیزان باشد ، آمین
یک مدتی است احساسی به من میگوید که ازتجربیات چندین ساله در زندگیت کامنت بگذار، واقعیت اینه که من زیاد اهل کامنت گذاشتن نیستم و برام خیلی سخته که بخواهم این کار را انجام بدهم، ولی بالاخره تصمیم گرفتم که این کار را انجام دهم. مشغول تایپ مطالب بودم که نمیدانم چی شد، سایت بارگزاری مجدد شد و همه مطالبی که تایپ کرده بودم پرید. اما این بار تصمیم گرفتم که ابتدا در محیط وُرد تایپ کنم و بعد در قسمت کامنت سایت پِیست کنم.
ماجرای زندگی من از سال 1368 شروع شد بعد از چندین بار ناکامی در زمینه تحصیلی همچنین شرایط نا مناسب در زمینه های رفتاری ، شخصیتی و خیلی مشکلات دیگر از جمله مسائل خانوادگی، تحقیرهای پی در پی ، تو سری خوردنهای پی در پی ، سرخورده و ناامید مدتی بود که به دنبال راه حل مسئله بودم و تشنه راه حلی بودم که مرا از این وضعیت برای همیشه نجات دهد. تا این که یک روز برادر بزرگم یک کتاب به من هدیه داد، کتابی به نام قدرت فکر نوشته ژوزف مورفی ، وجالب هم این بود که خودش اصلا به مطالب کتاب هیچ اعتقادی نداشت، به این خاطر هم کتاب را به من هدیه داد، چون خودش از مطالب کتاب خوشش نیامده بود، این کتاب را دو یا سه بار مطالعه کردم، مطالب کتاب دلنشین و الهام بخش بود، اما اصلاٌ و ابداً باورم نمیشد. آخه خدایا مگر ممکنه که آدم با قدرت فکر و تجسم خواسته ها، زندگیَش را جهت بده و خلق کند؟ آخه چطور؟ اما تصمیم گرفتم که از مطالب و پیشنهادهای کتاب استفاده کنم، با توجه به سن من که 18 سالم بود، دو یا سه تا نتایج خیلی سطحی و زودگذر گرفتم، تا اینکه یک روز در یک جمع کوچک دوستانه از ژوزف مورفی و افکار و عقایدش صحبت کردم ، گفتم که با تجسم و تلقین هر کسی میتواند به خیلی از آرزوهایش برسد و از این مطالب داشتم می گفتم ، صمیمیترین دوستم برگشت گفت : خب این آقا که این مطالب را این طوری میگوید چرا خودش تا حالا امپراتور نشده؟ و من با دستپاچگی گفتم که نیازی نداره ، برای چی امپراتور بشود. البته ناگفته نماند که همین دوستم الان زیر بار کلی قرض و بدهی و روابط ضعیف و تحمیلی هست.
واینطور شد که بذر یک ضعف خیلی بزرگ در من شروع به رشد کرد، بذر شک و تردید، به خودم بارها میگفتم، مگه میشه؟ آخه چطور؟ بابا دوستم راست میگفت، نمیشه که؟ کدام قدرت فکر؟ اصلا قدرت فکر چیه؟ بی خیال بابا ول کن این حرفها رو. اما در ته قلبم اعتقاد قوی به این مطالب داشتم. تصمیم گرفتم که کتابهای بیشتری را مطالعه کنم، منابع بیشتری را مطالعه کنم. و این مطالعه من و تردید و شک عظیم من مرا حتی به مطالعه کتابهای عرفانی مکاتب گوناگون و ادیان گوناگون کشاند، هر چقدر بیشتر جستجو میکردم منابع بیشتری بود که بله میشود و البته کتابهایی هم بود که مرا کاملاً به بیراهه میکشید و به همان نسبت شک و تردید من هم قویتر میشد که نمیشود. حالا از طرفی که با زمینه های مختلف مطالعاتی آشنا شده بودم، با افرادی هم که در این زمینه ها آموزش میدادند نیز آشنا شده بودم، و حتی به سمینارها و دوره های آموزشی نیز سرک میکشیدم. خلاصه اینکه بیست و چند سالی از زندگی من صرف این شد که این کتاب چه میگوید و آن کتاب چه میگوید؟ این مکتب چه میگوید آن مکتب چه میگوید؟ این استاد چه میگوید آن استاد چه میگوید؟ حتی جالب اینکه مکاتب کمونیستها که واقعا خیلی محدود و ضعیف بود را هم مطالعه میکردم. حتی کارم به این کشیده بود که مکاتب متفاوت، آیا به خداوند ایمان دارند و خدا را قبول دارند یا نه؟
کتابهای زیادی جمع کردم ، در زمینه های مختلف و چشم باز کردم دیدم یک قفسه بزرگ حدود چند صد جلد کتاب جمع کرده ام. دیگر فقط اطلاعات جمع میکردم و تمرینی در کار نبود، الهامات ،نشانه ها می آمد اما کی بود که توجه کند؟ همه کتابهایی را که در زمینه موفقیت و روانشناسی موفقیت بود همه را یکجا بخشیدم به غیر از آن یک کتاب ، اما یک حسی از درون من دست بردار نبود و میگفت مرتضی آن راهی که با آن آشنا شدی راه درستیه ، ناامید نباش، اشتباه نکن، و باز هم شروع کردم به تهیه کتاب و شرکت در سمینارهای متنوع از هر کسی که داعیه دار استادی و آموزش روانشناسی موفقیت است. یادم است که کتاب کیمیاگر پائلو کوییلو تازه ترجمه و چاپ شده بود ومن دیگر به خوبی با زبان نشانه ها و شگونها آشنا شده بودم و نشانه هایی هم دریافت میکردم اما امان، امان، امان از دست این تردید،شک و دودلی،باز هم بیخیال نشانه ها و الهامات، و خوابهائی با مضمون تکراری.
بعد از چند وقت یک مجموعه بزرگ از نوارکاستها و بعدها سی دی های متفاوت از افراد مختلف، خدایا پس چرا من در زندگیم به جای نمیرسم چرا موفق نمیشوم؟ تصمیم گرفتم که حتما موفق شوم، یک عبارت تاکیدی برای خودم درست کردم ، و با قدرت تمام دو یا سه ماه تکرار میکردم در مسیر محل کار، در خانه، در اوقات فراغت، هی تکرار و تکرار میکردم. اسفند سال 1392 بود، در کمال تعجب آپارتمانی که یکسال بود برای فروش به بنگاه سپرده بودم یک بازدیدکننده داشت و همان هم بعد از بازدید فورا خریداری کرد. یک پیامک تلفنی رسید که در سال 93 با سمینار هدفگزرای استاد عباس منش به همه هدفهایتان برسید همراه با آدرس سایت استاد هم در آن بود، بار اول و دوم پیامک را حذف کردم و گفتم ای بابا این همه دوره و کارگاه دارم و شرکت کردم ، بیخیال تو یکی میشوم، تو دیگه کی هستی میخواهی از این آشفته بازار گل آلود ماهی تازه بگیری؟ برای بار سوم هم دوباره همان پیامک را دریافت کردم به خودم گفتم برم سایتش و فایل نمونه را دانلود کنم ببینم این بابا کیه ؟ چی میگه اینقدر استاد، استاد میکنه و دست بردار نیست؟
نمونه فایل هدفگزاری 92 را دانلود کردم و با دقت گوش دادم ، وای خدایا این کیه؟ چقدر حرفاش دلنشینه؟ انگار که اصلا این بنده خدا فقط و فقط برای من فرستاده شده. با توجه به مطالعاتی که قبلا در حوزه موفقیت داشتم، حالا انگار یه نفر به نام عباسمنش پیدا شده که دارد از زبان من حرف میزند. تصمیم گرفتم که در دوره هدفگزاری که در اواخر فروردین 93 که در میدان هفت تیر بود شرکت کنم. از نزدیک که با استاد آشنا شدم قلباً پی بردم و ایمان آوردم که این دفعه جای درستی آمده ام. در همان جلسه متوجه شدم که استاد دوره ای هم به نام آفرینش میخواهد برگزار کند ، آن دوره را هم ثبت نام کردم و هر هفته از شهرستان میرفتم تهران تا در دوره آفرینش شرکت کنم. و همین طور همه همایشهایی را که استاد در تهران برگزار کرد شرکت کردم تا به آخرین سمینار شگفت انگیز استاد که در دوبی برگزار کرد رسیدم، در آن سمینار هم شرکت کردم. اما یک نکته ای در زندگی من بود ، آن همراه همیشگی من شک و تردید همیشگی باز هم با من بود ، در سمینارها شرکت میکردم و با اعتقاد قلبی به اینکه این دفعه دیگر هیچ بهانه ای نداری باز هم هیچ کدام از تمرینات را انجام نمیدادم، باز هم ناخودآگاه در جستجوی اطلاعات بودم و باز هم با آن شریک دیرینه شک و تردید هم پیمان بودم. دوباره در سمینار چند استاد دیگر و چندین کتاب دیگر، خیلی جالب بود یکی از آن افراد محترم اصلا منکر آموزه های استاد عباسمنش بود و میگفت که عباسمنش به مردم دروغ میگوید و در یکی از سمینارهایش در حضور صدها نفرمیگفت، امام صادق میفرماید: اگر دیدید کسی دارد مردم را با اعمالش یا گفتارش، گمراه میکند ، در هر جمعی مردم را آگاه کنید و این اصلا غیبت نیست یا چیزی شبیه به این میگفت. و خیلی جالبه که همین آقا با همین رفتارش، چند سال پیش از آشنایی من با استاد عباسمنش مرا سالها به بیراهه کشیده بود و گمراه کرده بود.
با توجه به این که فیلم راز را هم دیده بودم و در سمینار استاد با افراد خارجی زیادی که این مطالب را آموزش میدادند آشنا شده بودم حالا دیگر منابع خارجی را مطالعه میکردم. میخواهم که خلاصه کنم نتایج این همه جستجو فقط درجا زدن، بدهکاری, اعصاب نا آرام و زندگی نا مطلوب بوده. اما به نکته ای فوق العاده مهم رسیده ام. به قول استاد دنبال اطلاعات نباشم به دنبال ایمان قوی باز هم متذکر میشوم ایمان قوی باشم. شک و تردید قویترین و مهلکترین ابزاری است که با آن شیطان به مبارزه با سعادت و خوشبختی انسان برمیخیزد.
ادیان و مکاتب متفاوتی در جهان وجود دارد، ولی باید ببینیم که بر اساس شرایط ما کدام مکتب برای ما سعادت و خوشبختی می آورد و ایجاد میکند، کدام روش کدام دین ما را به سر منزل مقصود میرساند و به طور تمام و کمال با روشهای آن مکتب زندگی کنیم. مثلاً در مورد دین نمیشود گفت من هم دین مسیحیت را قبول دارم و هم دین اسلام را و میخواهم به آیینهای هر دو دین با هم عمل کنم، نه نمیشود یا این یا آن حالت میانه ای در کار نیست. وقتی که پیامبر اسلام به پیامبری مبعوث شده بود افرادی که ایمان می آوردند، اول به یکتا بودن خداوند شهادت میداند بعد به حقانیت پیامبر، حتی همین الان هم کسی که می خواهد اسلام بیاورد همان اول به حقانیت دین اسلام و حقانیت پیامبر اسلام شهادت میدهد. شک و ایمان در یکجا جمع نمیشوند یا برای همیشه شک داشته باش یا یک ایمان عظیم که هیچ طوفانی نتواند ریشه های ایمانت را متزلزل کند.
دوستان ارجمند مطالبم خیلی طولانی شد، برای این هم طولانی شد که فقط یک مطلب را به شما عرض کنم، هر یک از ما واقعا اگر به دنبال سعادت در دنیا و آخرت هستیم ، به دنبال ثروت ، سلامتی، پیشرفت و موفقیت هستیم دقیقا به جای درستی آمده ایم. در نزدیکی تحویل سال جدید هستیم، برای سال جدید، اگر به دنبال تحول و شکوفایی هستید و هستم، هر مطلب ، هر کتاب و هر سمینار و دوره ای را که در برنامه هایتان دارید همه را کنار بگذارید و دقیقا به مطالب استاد عباسمنش عمل کنیم ، به استاد عباسمنش ایمان بیاوریم، همان ایمانی که خدیجه و امام علی به پیامبر اسلام آوردند،همان ایمانی که حمزه عموی پیامبر ، میثم تمار، بلال حبشی و خیلی از بزرگان از جمله دانشمندان نامدار خودمان به پیامبر عظیم الشأن اسلام داشتند، مانند بوعلی سینا، سعدی، حافظ، مولانا ، عطار، و…. به پیامبر داشتند. من حالا این مثالها را که می اورم فقط منظورم این است که فقط بیانگر ایمان است. خیلی مطالب دارم اگر بخواهم در حقانیت استاد عباسمنش بگویم با توجه به تجربیات و هزینه هایی که صرف کرده ام، من با جرأت میگویم نزدیک پنجاه میلیون تومان فقط پول هزینه کرده ام به غیر از چندین سال که نزدیک به سه دهه زمانی که گذاشته ام، از استاد عباسمنش در مقابل دلهای غبارگرفته حمایت میکنم.
من، منی که نزدیک به سه دهه با شک و تردید مطالب و مکاتب گوناگون را مطالعه و جستجو کرده ام خیلی خلاصه میگویم ، اگر به دنبال موفقیتهای عظیم در همه زمینه های زندگی هستید فقط و فقط و فقط، استاد عباسمنش انتخاب درست و گزینه درستی است و بس، و فقط و فقط و فقط به همین استاد عزیز توجه کنید و همچنین خودم ایمان بیاورم و فقط به آموزه های استاد عباسمنش در سال جدید عمل کنیم!!!
شک، تردید و دودلی راکنار بگذاریم و ایمانی عظیمتر از استواری و صلابت کوه دماوند،به حقانیت استاد ایمان بیاوریم، زیرا وقتی که شک و تردید می آید به دنبال آن ، نا امیدی بعد تنبلی و هزاران ویژگی منفی دیگر می آید، که نتیجه آن درماندگی، ضعف و شکست و بدبختی است.
همین جا و همین الان ریشه شک و تردید را با تصمیم گیری و قدرت بخشکانیم و به رهنمودها و هدایتهای خالص و ناب توجه و عمل ، دوستان حتما به آموزه ها عمل کنیم.
الحمدلله رب العالمین
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى – سوره طه آیه 47 بر هر کس که از هدایت پیروى کند درود باد
آقای رنجبران عزیز بسیار ممنونم از نوشته دلنشین شما
و چقدر سرگذشت مطالعات من شبیه است به شما ، با توجه به سن و سال نزدیکمون و حتی کتاب فکر مثبت اثر مورفی که من هم داشتم در سنین زیر بیست سال میخواندمش
و همینطور کتاب کوچک “تو همانی که می اندیشی” که واقعا اگر ایمان داشتیم و عمل میکردیم به چه جاها که نمیرسیدیم
من همین الان هم بیشتر وقتها گرفتار جمع کردن اطلاعات و آرشیو بندی آنها و بی عملی میشم و البته هر وقت با ایمان تمرینات و آموزه های استاد رو
دنبال میکنم با شگفتی میبینم که نشانه ها چقدر واضح و روشن نمایان میشه…
نمیدونم کی و کجا به نسل ما یاد دادند که به هر چیزی که ساده و آسان بیان میشه و نتیجه میده سریع شک کنیم!!؟؟
از خداوند میخوام ایمانمون رو به خودش و آموزه های بنده های مقربش مثل استاد زیاد کنه تا ایمان داشته باشیم که راه موفقیت میتونه “ساده” و “آسون” و “لذتبخش” باشه…
من سه سال قبل از طریق برادرم با دوره عزت نفس با استاد آشنا شدم.به قدری مقاومت ذهنی داشتم که حتی نمیتونستم دوره رو تموم کنم.همش میگفتم مگه میشه اینجوری نگاه کرد.بلاخره دوره رو تموم کردم و چند بار دیگه هم گوش دادم هر بار مقاومتم کمتر میشد و به جایی رسیدم که به خودم قول دادم حداقل اینجوری فکر کنم.اما الان بعد سه سال دوره رو گوش دادم هیچ مقاومت ذهنی ندارم و حتی خیلی شبیه آموزشهای استاد رفتار میکنم و اعتماد به نفسم خیلیییی بالاتر رفته (اگرچه هنوز نتونستم تمرین تبلیغات از خودم رو انجام بدم).نزدیک نه ماه عضو سایتم ،بینهایت احساس خوبی دارم و سپاسگزار خدای خوبم که من رو به این سایت هدایت کرد.
سلام. یعنی من هرچی ازین نشونه های خدا بگم کم گفتم. دقیقا چند روز پیش عمیقا به این فایل فکر میکردم و گفتم برای هدفگذاری سال جدید چه خوبه که این فایل و فایلهای نوروزی سال ۹۸ رو ببینم. امروز میبینم نشونه م همینه. فایلهای سفر به دور امریکا هم همین جوری شده! توی هر فایل قسمتی که قراره توی نشونه ی فردا باشه رو میبینم!!!
خیلی وسیع و قوی دارم روی باورهام کار میکنم و وقتی خسته میشم. ابلیس میاد که منو ناامید کنه پناه به خدا میارم و میام اینجا یا فایلهایی که نشونه روزهای قبل بوده رو مرور میکنم. واقعا خدا رو شکر که همچین فضایی هست برای تجدید قوا. ممنونم ازت استاد و از خدای من و تو که یکیست.
سلام!سال نو پیشاپیش مبارک!بهترینها رو برای همه آرزو میکنم!
وقتی فایل اومد تا دانلود بشه من متن رو شروع کردم به خوندن اونجایی که نوشته بودید با پسرتون پاورپوینت رو میدید من داشتم همون موقع همون فایل رو میدیدم.گفتید آهنگ راکی هم گذاشتید چون خیلی بهتون انگیزه میداده.یه موضوع شاید جالب دیگه قبلا گفتید که قایق تفریحی خریدید وجز آرزوهاتون نبوده.توی فایلها وقتی داشتید دریم برد دوستان رو نشون میدادید یکی ازدوستان تصویر قایق تفریحی رو گذاشته بودن شما هم گفتید قایق تفریحی رو هستم! مثل آمریکا که گفتید فراموش کرده بودید.من هم این روزا خیلی انگیزه وشورواشتیاق بیشتری دارم.خیلی زیاد.تجربه این چندروز اخیر روبگم: توی دوره آفرینش گفتید که برای احساس لیاقت وارزشمندی برید تنهایی خودتون رو رستوران مهمون کنید.من قبلا تنهایی رستوران وکافی شاپ رفته بودم مشکلی باهاش نداشتم خوب هم بود ولی تاحالا به نیت وهدف لیاقت وارزشمندی نرفته بودم.بنابراین تصمیم گرفتم که انجامش بدم.یه رستورانی رو انتخاب کردم که تا حالا نرفته بودم و مسیرش رو هم بلد نبودم. وقتی رفتم اونجا اولش رستوران رو پیدا نکردم جالبه ازجلوش رد شدم وندیدمش.همین باعث شد من یه خیابون رو تا تهش برم ویه مسیر عالیتر وساده تر وسرراست تر برای برگشت پیدا کنم چون من میخواستم از همون راهی که اومدم برگردم ولی این مسیر خیلی عالیتر بود.بعد که دوباره برگشتم دیدم چقدر مشخص بود اون رستوران ومن ندیدم!رفتم تو رستوران عالی برخورد کردن.عکسها رو که دیده بودم از یه میز خیلی خوشم اومده بود باید رزرو میکردم ولی کدوم میز رو نمیدونستم.وقتی رفتم اونجا بهم دوتا میز رو نشون دادن وگفتن هرکدوم رو که دوست دارید انتخاب کنید.یکیش همونی بود که من خوشم اومده بود.خیلی عالی بود.برگشت هم با مسیری جدیدی که پیدا کرده بودم خیلی راحت برگشتم وهرجا شلوغ بود هم فراوانی رو حسابی تحسین کردم.الان یک هفته میگذره و کمی بیشتر ازده برابر اون پول وارد زندگی من شده.احساس لیاقت هم خیلی باور زیبا وقشنگیه.الگوهای خوبی رو هم دارم میبنم. این متن رو یک شخصی نوشته بود:
When I loved myself enough, I began leaving whatever wasn’t healthy.This meant people,jobs,my own beliefs and habits anything that kept me small.My judgment called it disloyal.Now I see it as selfloving
درمورد اینکه گفتید ثروت سلامتی رو هم ببینم وفقط به موارد مالی توجه نکنیم چند وقت قبل یه مصاحبه ای خوندم از یکی از قهرمانان مردان آهنین.ایشون توی مسابقات دوم شده بودن وبرای شرکت درمسابقات جهانی ازشون دعوت شده بود.قبل از شرکت توی مسابقات تصادف میکنن ونمیتونن توی مسابقات شرکت کنن.تا یکسال هم تحت درمان بودن بعد از یکسال بهشون میگن که دیگه نمیتونن راه برن وباید روی صندلی چرخ دار بشینن.ایشون گفته بودن یه روزی من وزنه های 300 کیلویی رو جابه جا میکردم ولی الان توان جابه جایی وزن پاهای خودم رو هم ندارم.یه روزی فکر میکردم اگر پول داشته باشی بیمار باشی میتونی بری بهترین بیمارستانها ولی الان میفهمم که هیچ چیز جای سلامتی رو نمیگیره.سپاسگزاری به خاطر داشته هامون عالیه.
البته که هم سلامتی هم ثروت هم ایمان هم آرامش هم روابط عالی وهم همه چیزهای خوب دیگه باید با هم باشه
درود دوستان
2 هفته است با این سایت آشنا شدم، من باور دارم، هر راهکار منو حداقل یکسال بسمت جلو پیش میبره.. باوری که باعث شده در مدت 2 هفته به آرامش خیلی زیاد و درآمد مالی حداقل 30 برابر برسم.!! شروع به بمبارن ذهنی خودم کردم با قدرت، دقت، علاقه خیلی زیاد محصولات، مقاله ها و سخنرانیهای آقای عباس منش را دنبال میکنم. چون تصمیم جدی گرفتم تحولی فوق العاده در سال جدید داشته باشم. این فایل هم بسیار برایم سودمند بود.. سپاس از کارهای بینظیر شما
سلام خدمت استاد ارجمندم و همه دوستان عزیزم
تجربه و حس خوبی که دیروز برام اتفاق افتاد رو میخوام براتون بگم
بعدازظهر که بعد از یه روز پرکار از روزهای شلوغ پایان سال و بعد از چندین ساعت اضافه کاری به خونه برگشتم مشغول استراحت بودم و غرق در رویاها که با صدای الله اکبر به خود آمدم صدای اذان مغرب بود که از مسجد محل به گوشم رسید چشمم رو باز کردم و با خودم تکرار کردم الله اکبر چه جمله پر معنایی ناخودآگاه شروع کردم با خدای خودم حرف زدن خدای مهربونم چقدر بزرگیت رو لمس میکنم در زندگیم داشتم به روز شلوغی که داشتم فکر میکردم گفتم خدایا کاری که الان دارم درآمدی که کسب میکنم آرزوی چند سال پیشم بود همین چند سال پیشا پنچ شش سال پیش نه خیلی دورتر …الان دارمش الان در اون جایگاه هستم یه چیزی از درونم گفت دیدی دختر خوب چه راحت بود دیدی سخت نبود دیدی چقدر بهت نزدیک بود و تو دور میدونستیش خودم رو در آغوش خدا حس کردم بازم حس خوب عاشقی اومد به سراغم چشمام پر اشک شد گفتم آره خداجونم یادمه یادمه چقدر صدات میکردم یادمه ازت خواسته بودم بتونم یه کار خوب پیدا کنم و تو چه بزرگی خدا من ازت یه کار و یه درآمد عادی خواستم و تو بهم چی دادی کار خوبی که هر روز با عشق انجامش میدم و ازش خسته نمیشم محیط کاری امن و راحت همکارای خوبی که رابطه خوبی باهاشون دارم و ساعتها با هم در حال خندیدن هستیم درآمد خیلی عالی مدیران موفق و خوبی که انقدر فراوانی و ثروت در زندگیشون وجود داره که به راحتی بخشی از اون به من میرسه مزایای پولی و غیر پولی سمت و جایگاه سرپرستی و داشتن نیروهای خوب موقعیت اجتماعی بالا و همه همه چی . الان خیلی بالاتر و موفقتر از اونی هستم که آرزوشو داشتم خدایا چگونه باید شکرگذارت باشم صدای اذان همچنان بلندتر میشد و با هر الله اکبر تحولی بزرگ در وجود من ایجاد میشد بزرگی خداجونم بزرگی تنها لایق خودته دوباره رفتم به گذشته سال 85 بود داشتم واسه کنکور میخوندم گفتم خدایا آخه چجوری میتونم قبول شم تمام دوستام و همکلاسیهام انواع و اقسام کلاسهای کنکور و کتابهای غیر درسی رو دارن استفاده میکنن ولی من حتی پول خرید یه کتاب غیر درسی رو ندارم ولی خوندم بدون هیچ کلاس و کتاب اضافه ای درست یک ماه بعد از کنکور امام رضا طلبید رفتم مشهد تو حرم که بودم گفتم خدایا به حق همین مکان مقدس ازت میخوام همیشه کنارم باشی و منو به حال خودم نزاری برگشتم تهران در کمال ناباوری دیدم نتایج اعلام شده و من در رشته و دانشگاه مورد علاقم قبول شدم و همه دوستام و همکلاسیهام موندن پشت کنکور اونجا لمس کردم الله اکبر بودنت رو با تمام گوشت و پوستم لمس کردم صدای اذان همچنان به گوشم میرسید نمیدونم چرا انقدر اذان طولانی شده بود دوباره برگشتم به گذشته به خیلی سال قبل یه دختر 14 ساله بودم پدرم سکته کرده بود و جراحی قلب انجام داده بود یادمه شب و روز برای سلامتیش دعا میکردم و از خدا کمک میخواستم خدایا شکرت پدرم سلامتیش رو بدست آورد و از اتاق عمل با موفقیت بیرون اومد دکترش گفت برای همیشه از کار افتاده شده مجبور شدیم خونه رو اجاره بدیم و مهاجرت کنیم شهرستان تا بتونیم از اجاره خونه ای که دستمون رو میگیره مخارج رو تامین کنیم یادمه با بغض از دوستام خداحافظی کردم و رفتم در اون مدتی که شهرستان بودم با تمام کوچکیم غربت و بی کسی و بی پولی رو تجربه کردم ولی یه چیزی حس کودکانم رو قوی میکرد خدا باور به خدایی که خیلی مهربونه و شد اونی که باید میشد بعد از گذشت یکسال حال پدرم انقدر خوب شد که دوباره تونست بره سرکار دوباره تونست پول دربیاره دوباره برگشتیم تهران به خونمون و روز به روز شرایط بهتر و پول بیشتری وارد زندگیمون شد الله اکبر چقدر بزرگیت مزه داد بهم خداجونم در اوج بچگی بزرگ شدم چون بزرگیت رو لمس کردم صدای اذان همچنان میومد و من همچنان اشک میریختم و خدا رو در کنارم حس میکردم که داره با نگاهی مهربون بهم لبخند میزنه و بهم میگه دیدی همش چه راحت بود دوباره برگشتم به گذشته اما نه خیلی دور همین چند ماه پیش خرداد ماه گذشته درست وسط ماه رمضون تو رابطه عاطفی که بودم از شدت وابستگی که بهش داشتم گفته بودم میخوام تکیه گاهم باشی و بازم شد اونی که باید میشد اون آقا نه تنها تکیه گاه نشد بلکه به شکل باور نکردنی منو تنها گذاشت و رفت و جمله آخرش بهم همین بود مژگان من نمیتونم تکیه گاهت باشم آاااخ خداجونم چه شرکی بهت داشتم چرا انتظار تکیه گاه بودن رو از غیر تو میخواستم مگه میشه تو باشی و من به کسی دیگه تکیه کنم مگه این همه سال تو تکیه گاهم نبودی چرا یادم رفت اون همه موفقیتها و دست آوردهایی رو که الان شده زندگی روزمرم یه دفعه یادم اومد دوباره امسال آقا امام رضا طلبید چندسالی بود برای تعطیلات نوروز قصد سفر به مشهد داشتم اما انگار باید یه چیزهایی از پشت پرده قوانینت اتفاق بیفته تا بشه اونی که باید بشه امسال دوباره بعد از 11 سال دارم میرم مشهد در کمال ناباوری جور شد برام با یه تلفن همه چی هماهنگ شد خدایا شکرت میدونم در حرم امام رضا بهت نزدیکترم میدونم لحظات ناب تری رو تجربه میکنم میدونم حس و حال متفاوت تری رو خواهم داشت ممنونم خداجونم الله اکبر بودنت رو ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه حس میکنم ممنون که بهم یادآوری کردی از چه گذشته ای چه حالی دارم و چه آینده روشنی خواهم داشت ممنونم که بهم یادآوری کردی که ایمان به غیر خودت نابودم میکنه ممنون که منو در مسیر هدایت و درک قوانینت قرار دادی استاد عزیزم سپاسگذارتم که شدی یکی از دستان خداوند جهت رسوندن من به آگاهی و خودشناسی و خداشناسی بی شک یکی از دستاوردهای مهم سال 96 زندگی من آشنایی با شما و درک بهتر قوانین جهان بود و چه خواهد شد سال جدید که با این دستاورد بزرگ آغاز خواهد شد دوستان عزیزم من هنوز در مدار مالی انقدر رشد نکردم که بتونم از محصولات سایت خریداری کنم ولی با استفاده از همین فایلهای رایگان چنان تحولی در این شش ماه در وجودم ایجاد شد که قابل وصف نیست من خدایی رو شناختم که تا حالا نمیشناختمش نمیدونم از رابطم با خدا چطوری بگم واقعا قابل وصف نیست ممنون که در حس و حال خوبم شریک شدین بهترینهارو برای تک تک تون در سال جدید آرزو میکنم امیدوارم لحظه لحظه زندگیتون پر از نگاه خداوند باشه .
آفرین آفرین خواهر چقدر شبیه همیم
آفرین مژگان
همین الان که دارم کامنت عزیز خدا ، مژگان بزرگ شده رامیخوانم صدای اذن می آید سبحان الله. الله اکبر
چه حس وحال خوبی شد .خدا سریع الجواب است (باورش کن)
مشهد تو حرم که بودم گفتم خدایا به حق همین مکان مقدس ازت میخوام همیشه کنارم باشی.به خدا اشکم درآوردی اشک شوق
خواهر عزیز توهم تکه ازخودشی حالا که جهان به باور ماواکنش میدهد پس باورهای بزرگ بساز
مثل.:خدامنو دوست داره و….
هرچه پاکتر ؛ هدایت وکمک بیشتر
من بعد از دوسال حالا درک میکنم استاد چه میگویند
سال 97 برایتان دعا میکنم که هرچه از آن معبود عزیزم. آن شکر ؛ میخواهی درزندگیت لمس کنی
موفق باشی
خلاصه این فایل در چند سطر
.
.
.
زندگی ما بر اساس قوانین است
قوانین بدون تغییر و همیشگی کائنات
قانون اینه که اتفاقات زندگیمون رو خودمون رقم میزنیم
و اون را با افکارمون رقم میزنیم
و افکارمون با ورودی های ذهن بوجود می آید
با چیزهایی ک ب اون توجه می کنیم
با چیزهایی که با خودمون صحبت می کنیم
و بعد این افکار و ورودی ها هی تکرار می شود
و بعد تبدیل می شود به باور و وقتی تبدیل به باور می شود قدرت پیدا می کند که اتفاقات و شرایط مارا رقم می زند
و جسم ما واکنش نشانمی دهد به افکار ما
ما برای اینکه پیشرفت کنیم باید قوانین را پیدا کنیم
چون همه چیز قوانین است و بس
هرچیزی هر اتفاقی ک در زندگی پیش می اید بخاطر آن فرکانسی است که پیشاپیش میفرستیم وگرنه خداوند به کسی ظلم نمی کند
وقتی قوانین را فهمیدی باید به آن چیزی که می خواهی عمل کنی که این هم باید همیشه تکرار شود
قانون همان چیزی است که من می خواهم چیزی غیر از این وجود ندارد
اگر بتوانم افکارم را رهبری کنم اونجور که دوسدارم می شود و نتیجه همان چیزی خواهد شد که می خواهم
قانون می گوید اگر احساس خوبی داشته باشی اتفاقات خوبی رقم میزند
اگر باورهات درمورد ثروت و ثروتمند درست باشد ثروت لاجرم وارد زندگی ام می شود
اگر باورهام درمورد روابط درست باشد روابطم عاشقانه می شود
وقتی در روابط من بدونم با افکار و باورهای خودم جوری رفتار کنم ک طرف مقابل با من میخواد رفتار کنه دیگر از کسی نمی خواهم که تغییر کند
و من می آیم و برانگیخته می کنم اون قسمتی از اون ادم رو ک دوسدارم با من رفتار کنه
وقتی این را درک کردی دیگر کاری ب کسی نداری و می دانی که همه چیز خودتی و خودت
و چون هرکس یک دنیا برای خودش دارد پس من ان چیزی را ک تجربه می کنم را خودم خلق کرده ام
خداوند در قران کریم می فرماید ک مردان پاک برای زنان پاک و زنان ناپاک برای مردان ناپاک
و وقتی ادم روی خودش کار می کند جهان شرایط و افراد و اتفاقات خوب را برایمان رقم می زند ب شرط انکه باور درست افکار درست و ایمان درست و احساس و حال خوب داشت و جهان این کار را برایم انجام خواهد داد
باید قانون را فهمید و با تکرارش مهارت کسب کنیم تو اجرای ان قانون
باید دائما تمرین کرد باید دائما این قوانین را تکرار کرد و تا ابد این کار را ادامه داد
باید با خود صحبت کرد باید در مورد خواسته ها باید سپاسگذاری کرد و سپاسگذاری کردن ب معنای تمرکز روی خواسته هامه و تمرکز روی خواسته هام من رو به احساس خوب میرساند و وقتی میدونم که قانون اینکه راجب چیز هایی ک احساس خوب دارم وارد زندگیم میشه بنابراین در تمام روز در مورد ان ها صحبت میکنم یا با خودم و یا اگر کسی بود با دیگران و قوانین را و باور های مربوط ب ان را تکرار می کنم
اگر مایکل جردن مایکل جردن شد چون تمرین زیادی از حد داشت و روی بسکتبال بسیار تمرکز داشت
تکرار این قوانین است ک اتفاقات خوب را رقم می زند چون هر لحظه من فرکانس هارا تولید می کنم
زندگی گذشته ما اتفاقات بد ما در گذشته ربطی به حال و اینده ندارد ب شرطی که ما افکار و فرکانس هایی ک به جهان هستی می فرستیم را عوض کرده باشیم
خداوند سریع الپاسخ است و به دعاها سریع پاسخ می دهد
زیرا مکانیزم جهان ب این شکل است و فرکانس هارا دریافت کرده و شرایط رو با فرکانس های ما تطبیق می دهد و ب همین دلیل است ک وقتی ورودی های ذهنت رو تغییر می دی از لحظه بعد زندگی ات تغییر می کند
خـــدای مهربانم سلام ، ای خدایی که امروز را به من هدیه دادی تا قــدرش را بــدانم ، چه زیباست لحظه لحظه عشق بازیه با تو ، چه زیباست بندگی ات را کردن و چه زیبا تو خدایی میکنی ، چقدر به خـودم می بالم که روزی مرا مــورد عنایت ویژه ات قراردادی و زندگی ام را متحول کردی ، چه زیبا مسیر خوشبختی را به سمت من کج کردی و دستان متعددت به من راه و رسم زندگی و مسیر خوشبختی را آموختند ، چه زیبا مرا محرم اسرار پشت پرده کردی و به من گفتی اری به گونه ای دیگرهم میتوان زیست ، خــدای من فردا تولد 21 سالگی ام را جشن می گیرم و چقدر شاد و مسرورم که به لطف تو خدای مهربانم سال 97 را شگفت انگیز ترین سال زندگی ام خواهم کرد ، اگرچه شادی بیشتر من تولد و تحولیست که در باور هایم ایجاد شده و ایجاد خواهم کرد و سر سجده به درگاهت فرود می آورم که سپاسگزار اینهمه لطف و عنایت ویژه ات نسبت به خویش باشم .
خدای مهربانم ، از تو برای تمام دوستان و اساتیدم طلب سلامتی ، ثروت و نعمت و خوشبختی میکنم و امیدوارم سال جدید ، بهترین سال زندگی این عزیزان باشد ، آمین
” محمد قربانی رضایی “
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت همه دوستان عزیز و استاد عزیز
یک مدتی است احساسی به من میگوید که ازتجربیات چندین ساله در زندگیت کامنت بگذار، واقعیت اینه که من زیاد اهل کامنت گذاشتن نیستم و برام خیلی سخته که بخواهم این کار را انجام بدهم، ولی بالاخره تصمیم گرفتم که این کار را انجام دهم. مشغول تایپ مطالب بودم که نمیدانم چی شد، سایت بارگزاری مجدد شد و همه مطالبی که تایپ کرده بودم پرید. اما این بار تصمیم گرفتم که ابتدا در محیط وُرد تایپ کنم و بعد در قسمت کامنت سایت پِیست کنم.
ماجرای زندگی من از سال 1368 شروع شد بعد از چندین بار ناکامی در زمینه تحصیلی همچنین شرایط نا مناسب در زمینه های رفتاری ، شخصیتی و خیلی مشکلات دیگر از جمله مسائل خانوادگی، تحقیرهای پی در پی ، تو سری خوردنهای پی در پی ، سرخورده و ناامید مدتی بود که به دنبال راه حل مسئله بودم و تشنه راه حلی بودم که مرا از این وضعیت برای همیشه نجات دهد. تا این که یک روز برادر بزرگم یک کتاب به من هدیه داد، کتابی به نام قدرت فکر نوشته ژوزف مورفی ، وجالب هم این بود که خودش اصلا به مطالب کتاب هیچ اعتقادی نداشت، به این خاطر هم کتاب را به من هدیه داد، چون خودش از مطالب کتاب خوشش نیامده بود، این کتاب را دو یا سه بار مطالعه کردم، مطالب کتاب دلنشین و الهام بخش بود، اما اصلاٌ و ابداً باورم نمیشد. آخه خدایا مگر ممکنه که آدم با قدرت فکر و تجسم خواسته ها، زندگیَش را جهت بده و خلق کند؟ آخه چطور؟ اما تصمیم گرفتم که از مطالب و پیشنهادهای کتاب استفاده کنم، با توجه به سن من که 18 سالم بود، دو یا سه تا نتایج خیلی سطحی و زودگذر گرفتم، تا اینکه یک روز در یک جمع کوچک دوستانه از ژوزف مورفی و افکار و عقایدش صحبت کردم ، گفتم که با تجسم و تلقین هر کسی میتواند به خیلی از آرزوهایش برسد و از این مطالب داشتم می گفتم ، صمیمیترین دوستم برگشت گفت : خب این آقا که این مطالب را این طوری میگوید چرا خودش تا حالا امپراتور نشده؟ و من با دستپاچگی گفتم که نیازی نداره ، برای چی امپراتور بشود. البته ناگفته نماند که همین دوستم الان زیر بار کلی قرض و بدهی و روابط ضعیف و تحمیلی هست.
واینطور شد که بذر یک ضعف خیلی بزرگ در من شروع به رشد کرد، بذر شک و تردید، به خودم بارها میگفتم، مگه میشه؟ آخه چطور؟ بابا دوستم راست میگفت، نمیشه که؟ کدام قدرت فکر؟ اصلا قدرت فکر چیه؟ بی خیال بابا ول کن این حرفها رو. اما در ته قلبم اعتقاد قوی به این مطالب داشتم. تصمیم گرفتم که کتابهای بیشتری را مطالعه کنم، منابع بیشتری را مطالعه کنم. و این مطالعه من و تردید و شک عظیم من مرا حتی به مطالعه کتابهای عرفانی مکاتب گوناگون و ادیان گوناگون کشاند، هر چقدر بیشتر جستجو میکردم منابع بیشتری بود که بله میشود و البته کتابهایی هم بود که مرا کاملاً به بیراهه میکشید و به همان نسبت شک و تردید من هم قویتر میشد که نمیشود. حالا از طرفی که با زمینه های مختلف مطالعاتی آشنا شده بودم، با افرادی هم که در این زمینه ها آموزش میدادند نیز آشنا شده بودم، و حتی به سمینارها و دوره های آموزشی نیز سرک میکشیدم. خلاصه اینکه بیست و چند سالی از زندگی من صرف این شد که این کتاب چه میگوید و آن کتاب چه میگوید؟ این مکتب چه میگوید آن مکتب چه میگوید؟ این استاد چه میگوید آن استاد چه میگوید؟ حتی جالب اینکه مکاتب کمونیستها که واقعا خیلی محدود و ضعیف بود را هم مطالعه میکردم. حتی کارم به این کشیده بود که مکاتب متفاوت، آیا به خداوند ایمان دارند و خدا را قبول دارند یا نه؟
کتابهای زیادی جمع کردم ، در زمینه های مختلف و چشم باز کردم دیدم یک قفسه بزرگ حدود چند صد جلد کتاب جمع کرده ام. دیگر فقط اطلاعات جمع میکردم و تمرینی در کار نبود، الهامات ،نشانه ها می آمد اما کی بود که توجه کند؟ همه کتابهایی را که در زمینه موفقیت و روانشناسی موفقیت بود همه را یکجا بخشیدم به غیر از آن یک کتاب ، اما یک حسی از درون من دست بردار نبود و میگفت مرتضی آن راهی که با آن آشنا شدی راه درستیه ، ناامید نباش، اشتباه نکن، و باز هم شروع کردم به تهیه کتاب و شرکت در سمینارهای متنوع از هر کسی که داعیه دار استادی و آموزش روانشناسی موفقیت است. یادم است که کتاب کیمیاگر پائلو کوییلو تازه ترجمه و چاپ شده بود ومن دیگر به خوبی با زبان نشانه ها و شگونها آشنا شده بودم و نشانه هایی هم دریافت میکردم اما امان، امان، امان از دست این تردید،شک و دودلی،باز هم بیخیال نشانه ها و الهامات، و خوابهائی با مضمون تکراری.
بعد از چند وقت یک مجموعه بزرگ از نوارکاستها و بعدها سی دی های متفاوت از افراد مختلف، خدایا پس چرا من در زندگیم به جای نمیرسم چرا موفق نمیشوم؟ تصمیم گرفتم که حتما موفق شوم، یک عبارت تاکیدی برای خودم درست کردم ، و با قدرت تمام دو یا سه ماه تکرار میکردم در مسیر محل کار، در خانه، در اوقات فراغت، هی تکرار و تکرار میکردم. اسفند سال 1392 بود، در کمال تعجب آپارتمانی که یکسال بود برای فروش به بنگاه سپرده بودم یک بازدیدکننده داشت و همان هم بعد از بازدید فورا خریداری کرد. یک پیامک تلفنی رسید که در سال 93 با سمینار هدفگزرای استاد عباس منش به همه هدفهایتان برسید همراه با آدرس سایت استاد هم در آن بود، بار اول و دوم پیامک را حذف کردم و گفتم ای بابا این همه دوره و کارگاه دارم و شرکت کردم ، بیخیال تو یکی میشوم، تو دیگه کی هستی میخواهی از این آشفته بازار گل آلود ماهی تازه بگیری؟ برای بار سوم هم دوباره همان پیامک را دریافت کردم به خودم گفتم برم سایتش و فایل نمونه را دانلود کنم ببینم این بابا کیه ؟ چی میگه اینقدر استاد، استاد میکنه و دست بردار نیست؟
نمونه فایل هدفگزاری 92 را دانلود کردم و با دقت گوش دادم ، وای خدایا این کیه؟ چقدر حرفاش دلنشینه؟ انگار که اصلا این بنده خدا فقط و فقط برای من فرستاده شده. با توجه به مطالعاتی که قبلا در حوزه موفقیت داشتم، حالا انگار یه نفر به نام عباسمنش پیدا شده که دارد از زبان من حرف میزند. تصمیم گرفتم که در دوره هدفگزاری که در اواخر فروردین 93 که در میدان هفت تیر بود شرکت کنم. از نزدیک که با استاد آشنا شدم قلباً پی بردم و ایمان آوردم که این دفعه جای درستی آمده ام. در همان جلسه متوجه شدم که استاد دوره ای هم به نام آفرینش میخواهد برگزار کند ، آن دوره را هم ثبت نام کردم و هر هفته از شهرستان میرفتم تهران تا در دوره آفرینش شرکت کنم. و همین طور همه همایشهایی را که استاد در تهران برگزار کرد شرکت کردم تا به آخرین سمینار شگفت انگیز استاد که در دوبی برگزار کرد رسیدم، در آن سمینار هم شرکت کردم. اما یک نکته ای در زندگی من بود ، آن همراه همیشگی من شک و تردید همیشگی باز هم با من بود ، در سمینارها شرکت میکردم و با اعتقاد قلبی به اینکه این دفعه دیگر هیچ بهانه ای نداری باز هم هیچ کدام از تمرینات را انجام نمیدادم، باز هم ناخودآگاه در جستجوی اطلاعات بودم و باز هم با آن شریک دیرینه شک و تردید هم پیمان بودم. دوباره در سمینار چند استاد دیگر و چندین کتاب دیگر، خیلی جالب بود یکی از آن افراد محترم اصلا منکر آموزه های استاد عباسمنش بود و میگفت که عباسمنش به مردم دروغ میگوید و در یکی از سمینارهایش در حضور صدها نفرمیگفت، امام صادق میفرماید: اگر دیدید کسی دارد مردم را با اعمالش یا گفتارش، گمراه میکند ، در هر جمعی مردم را آگاه کنید و این اصلا غیبت نیست یا چیزی شبیه به این میگفت. و خیلی جالبه که همین آقا با همین رفتارش، چند سال پیش از آشنایی من با استاد عباسمنش مرا سالها به بیراهه کشیده بود و گمراه کرده بود.
با توجه به این که فیلم راز را هم دیده بودم و در سمینار استاد با افراد خارجی زیادی که این مطالب را آموزش میدادند آشنا شده بودم حالا دیگر منابع خارجی را مطالعه میکردم. میخواهم که خلاصه کنم نتایج این همه جستجو فقط درجا زدن، بدهکاری, اعصاب نا آرام و زندگی نا مطلوب بوده. اما به نکته ای فوق العاده مهم رسیده ام. به قول استاد دنبال اطلاعات نباشم به دنبال ایمان قوی باز هم متذکر میشوم ایمان قوی باشم. شک و تردید قویترین و مهلکترین ابزاری است که با آن شیطان به مبارزه با سعادت و خوشبختی انسان برمیخیزد.
ادیان و مکاتب متفاوتی در جهان وجود دارد، ولی باید ببینیم که بر اساس شرایط ما کدام مکتب برای ما سعادت و خوشبختی می آورد و ایجاد میکند، کدام روش کدام دین ما را به سر منزل مقصود میرساند و به طور تمام و کمال با روشهای آن مکتب زندگی کنیم. مثلاً در مورد دین نمیشود گفت من هم دین مسیحیت را قبول دارم و هم دین اسلام را و میخواهم به آیینهای هر دو دین با هم عمل کنم، نه نمیشود یا این یا آن حالت میانه ای در کار نیست. وقتی که پیامبر اسلام به پیامبری مبعوث شده بود افرادی که ایمان می آوردند، اول به یکتا بودن خداوند شهادت میداند بعد به حقانیت پیامبر، حتی همین الان هم کسی که می خواهد اسلام بیاورد همان اول به حقانیت دین اسلام و حقانیت پیامبر اسلام شهادت میدهد. شک و ایمان در یکجا جمع نمیشوند یا برای همیشه شک داشته باش یا یک ایمان عظیم که هیچ طوفانی نتواند ریشه های ایمانت را متزلزل کند.
دوستان ارجمند مطالبم خیلی طولانی شد، برای این هم طولانی شد که فقط یک مطلب را به شما عرض کنم، هر یک از ما واقعا اگر به دنبال سعادت در دنیا و آخرت هستیم ، به دنبال ثروت ، سلامتی، پیشرفت و موفقیت هستیم دقیقا به جای درستی آمده ایم. در نزدیکی تحویل سال جدید هستیم، برای سال جدید، اگر به دنبال تحول و شکوفایی هستید و هستم، هر مطلب ، هر کتاب و هر سمینار و دوره ای را که در برنامه هایتان دارید همه را کنار بگذارید و دقیقا به مطالب استاد عباسمنش عمل کنیم ، به استاد عباسمنش ایمان بیاوریم، همان ایمانی که خدیجه و امام علی به پیامبر اسلام آوردند،همان ایمانی که حمزه عموی پیامبر ، میثم تمار، بلال حبشی و خیلی از بزرگان از جمله دانشمندان نامدار خودمان به پیامبر عظیم الشأن اسلام داشتند، مانند بوعلی سینا، سعدی، حافظ، مولانا ، عطار، و…. به پیامبر داشتند. من حالا این مثالها را که می اورم فقط منظورم این است که فقط بیانگر ایمان است. خیلی مطالب دارم اگر بخواهم در حقانیت استاد عباسمنش بگویم با توجه به تجربیات و هزینه هایی که صرف کرده ام، من با جرأت میگویم نزدیک پنجاه میلیون تومان فقط پول هزینه کرده ام به غیر از چندین سال که نزدیک به سه دهه زمانی که گذاشته ام، از استاد عباسمنش در مقابل دلهای غبارگرفته حمایت میکنم.
من، منی که نزدیک به سه دهه با شک و تردید مطالب و مکاتب گوناگون را مطالعه و جستجو کرده ام خیلی خلاصه میگویم ، اگر به دنبال موفقیتهای عظیم در همه زمینه های زندگی هستید فقط و فقط و فقط، استاد عباسمنش انتخاب درست و گزینه درستی است و بس، و فقط و فقط و فقط به همین استاد عزیز توجه کنید و همچنین خودم ایمان بیاورم و فقط به آموزه های استاد عباسمنش در سال جدید عمل کنیم!!!
شک، تردید و دودلی راکنار بگذاریم و ایمانی عظیمتر از استواری و صلابت کوه دماوند،به حقانیت استاد ایمان بیاوریم، زیرا وقتی که شک و تردید می آید به دنبال آن ، نا امیدی بعد تنبلی و هزاران ویژگی منفی دیگر می آید، که نتیجه آن درماندگی، ضعف و شکست و بدبختی است.
همین جا و همین الان ریشه شک و تردید را با تصمیم گیری و قدرت بخشکانیم و به رهنمودها و هدایتهای خالص و ناب توجه و عمل ، دوستان حتما به آموزه ها عمل کنیم.
الحمدلله رب العالمین
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى – سوره طه آیه 47 بر هر کس که از هدایت پیروى کند درود باد
آقای رنجبران عزیز بسیار ممنونم از نوشته دلنشین شما
و چقدر سرگذشت مطالعات من شبیه است به شما ، با توجه به سن و سال نزدیکمون و حتی کتاب فکر مثبت اثر مورفی که من هم داشتم در سنین زیر بیست سال میخواندمش
و همینطور کتاب کوچک “تو همانی که می اندیشی” که واقعا اگر ایمان داشتیم و عمل میکردیم به چه جاها که نمیرسیدیم
من همین الان هم بیشتر وقتها گرفتار جمع کردن اطلاعات و آرشیو بندی آنها و بی عملی میشم و البته هر وقت با ایمان تمرینات و آموزه های استاد رو
دنبال میکنم با شگفتی میبینم که نشانه ها چقدر واضح و روشن نمایان میشه…
نمیدونم کی و کجا به نسل ما یاد دادند که به هر چیزی که ساده و آسان بیان میشه و نتیجه میده سریع شک کنیم!!؟؟
از خداوند میخوام ایمانمون رو به خودش و آموزه های بنده های مقربش مثل استاد زیاد کنه تا ایمان داشته باشیم که راه موفقیت میتونه “ساده” و “آسون” و “لذتبخش” باشه…
صمیمانه برای شما سلامتی ، ثروت و سعادت آرزو دارم.
به جرات میگم بهترین فایلی بود که تا حالا گذاشتی…..ممنونم….عالی….
اینکه توضیحات کامل در مورد خودتون و دارایی هایی که الان دارید و کجا ملک خریدید و سر مایه گذاری کردید این ها هم خیلی تاثیر گذارند…
سپاس خداوند روزی ده رهنما
سلام بر دوستان
من سه سال قبل از طریق برادرم با دوره عزت نفس با استاد آشنا شدم.به قدری مقاومت ذهنی داشتم که حتی نمیتونستم دوره رو تموم کنم.همش میگفتم مگه میشه اینجوری نگاه کرد.بلاخره دوره رو تموم کردم و چند بار دیگه هم گوش دادم هر بار مقاومتم کمتر میشد و به جایی رسیدم که به خودم قول دادم حداقل اینجوری فکر کنم.اما الان بعد سه سال دوره رو گوش دادم هیچ مقاومت ذهنی ندارم و حتی خیلی شبیه آموزشهای استاد رفتار میکنم و اعتماد به نفسم خیلیییی بالاتر رفته (اگرچه هنوز نتونستم تمرین تبلیغات از خودم رو انجام بدم).نزدیک نه ماه عضو سایتم ،بینهایت احساس خوبی دارم و سپاسگزار خدای خوبم که من رو به این سایت هدایت کرد.
سلام. یعنی من هرچی ازین نشونه های خدا بگم کم گفتم. دقیقا چند روز پیش عمیقا به این فایل فکر میکردم و گفتم برای هدفگذاری سال جدید چه خوبه که این فایل و فایلهای نوروزی سال ۹۸ رو ببینم. امروز میبینم نشونه م همینه. فایلهای سفر به دور امریکا هم همین جوری شده! توی هر فایل قسمتی که قراره توی نشونه ی فردا باشه رو میبینم!!!
خیلی وسیع و قوی دارم روی باورهام کار میکنم و وقتی خسته میشم. ابلیس میاد که منو ناامید کنه پناه به خدا میارم و میام اینجا یا فایلهایی که نشونه روزهای قبل بوده رو مرور میکنم. واقعا خدا رو شکر که همچین فضایی هست برای تجدید قوا. ممنونم ازت استاد و از خدای من و تو که یکیست.
بانام ویادخدای فراونی ودرود فراوان به استاد عزیزم مث همیشه عالی باتمرکز وجدیت وتوجه مومو به همه نکات ریز بین وعالی مسایل رو موشکافی میکنید وخیلی زیبا توضیح میدید ویک دنیا امیدواری وکلماتی پراز بار انرژی وهمچون بمب انرژی ومحرک وهدایت کنند به سوی اهداف وخلق یک زندگی زیبا واس خودمون وامدن بیرون از لاک یک زندگی کندرو وپراز غم واسترس وترس وسردرگمی خداااا رو هزار مرتبه شکرت که هستید وهستیم وهمچنین دوستان هم فرکانسی عزیز که همیشه هستند وهمراهند وتشکرررررر میکنم بابت کامنت های مشوق وامیدوار کنند وپراحساسات قشنگ…واقعا ادم نمی دونه چی بگه وچی فکر میکنه وقتی جملاتی زیبا وسرشار عشق وامید وفراوانی رو میخونه گاهی …وقت ها ادم اشک شوق گریه میکنه همراه با لذت بردن عجیبه ولی قشنگه عاااااشق این احساسم مرسی ازهمه ..ودرکل سپاس گذارم از شما واز همه دوستان وخانم گلتون وپسر نازنینتون🙄😏🤗🤗🤗🤗بازم میگم وباز میگم زبان قاصره ازبیان گفتن کلماتی که تعبیر کند انچه در ذهن وقلبمون هست …الهی شکر که هستم باشماها هم فرکانس های زیبای من …سید جااان دعا میکنم براتون که ایشالله همیشه…مث همیشه بهتر وبهتر باشید در کلیه امورات زندگیت..ایشالله همیشه برکت موفقیت سلامتی در تمام کانالهای روزمرگیتون جااااری باشه الهی..وبرای همه دوستان عزیز سربلند وعزیز وپایداررباشید…دوستون دارم…صالح کردونی.هم فرکانس 😊😊😊😊😊🤗🤗😍😍😍😘😘😍🤗😍😍😍😘😘😘