مهارت در اجرای قوانین و تنظیم فرکانس ها
چندین سال پیش، وقتی فهمیدم می توان با تغییر باورها به هر خواسته ای رسید، پاورپوینتی از تصاویر رویایی ترین خواسته های زندگی ام ساختم. تا مدتها اولین کارم به محض بیدار شدن، تماشای آن فیلم با پسرم بود که آن روزها یک کودک ۴ ساله بود تا خواسته هایم را به خودم یادآور شوم، آن هم در شرایطی که حتی توان اجاره یک خانه معمولی برای زندگی را نداشتم.
چندین سال گذشت. هر چند به کلی این پاورپوینت را فراموش کرده بودم اما رویاهایم را هرگز! زیرا ذره ای تردید به قوانین بدون تغییر خداوند نداشته ام و همواره تلاشم اجرای بهتر این قوانین در زندگی ام بوده و بزرگترین سرمایه ام را ساختن باورهای قدرتمند کننده تر، دانسته ام.
امروز که عکسهای این پاورپوینت را با واقعیت زندگی ام مقایسه می کنم، دوست دارم با تمام وجود بگویم:
هیچ شانسی در کار نیست. داستان فقط داستان باور به قوانین این جهان و اجرای بی چون و چرای آنهاست.
شما خواسته هایی داری و خداوند نیز قوانینی بدون تغییر برای رساندن شما به خواسته ات. مهم نیست آن خواسته چقدر بزرگ است یا شرایط تو چقدر نامناسب است، چه سن و سالی داری و در چه مکان جغرافیایی زندگی می کنی یا نظر دیگران درباره تو و توانایی هایت چیست یا قوانین مملکتی که در آن هستی، چقدر ممکن است اوضاع را سخت نماید.
تنها مهم این است که تو چقدر می توانی این قوانین را باور و آنها را اجرا نمایی؟!
زیرا چه این قوانین را باور و اجرا نمایی، چه آنها را نادیده بگیری، در هر صورت، آنها در کارند و تو در هر لحظه در حال خلق وضعیت سلامتی، میزان موفقیت مالی، تجربه ات از روابط، میزان آرامش و رضایت ات ات از زندگی، با ارسال فرکانس هایت هستی.
اگر سالهاست که همان شرایط همیشگی را داری، یعنی سالهاست که همان باورها و فرکانس های همیشگی را داشته ای و اگر اکنون نتایج دیگری می خواهی، باید برای ساختن باورهای قدرتمند کننده جدید، جهادی اکبر به راه انداخته و باورهایت را به صورت بنیادین تغییر دهی.
من چنین جهادی را به راه انداختم، و به کمک تغییر باورهایم، به دستاوردهای بزرگی در همه جنبه های زندگی از ثروت تا سلامتی و روابط عالی رسیده ام. اما بزرگترین دستاورد زندگی ام را محصولات و دوره هایی می دانم که حاوی قوانینی است که خداوند به من آموخت و مسیری است که مرا به آن هدایت نموده و از من حمایت نموده تا چنین زندگی ای برای خود بسازم.
بزرگترین دستاورد زندگی من اشاعه نقش توحید عملی در تجربه زندگی ای سراسر ثروت و رحمت است.
هر کدام از این دوره ها به هر فردی که آنها را بپذیرد و با یقین اجرا نماید، کمک می کند حتی موفق تر از من باشد. حتی سریع تر از من زندگی اش را متحول نماید زیرا از همان ابتدا او را به مسیر اصلی هدایت می نماید.
در تک تک دوره ها و محصولاتم، تمام آنچه را آموخته ام که موجب تغییر وضعیت زندگی ام در آن جنبه گردیده از روابط ام تا سلامتی و عزت نفسم. از شناسایی اهدافم تا راههایی رسیدن به آنها، از تغییر وضعیت مالی ام تا جاری ساختن رونق بسیار در کسب و کارم را آموزش داده ام.
اگر خواسته ات رسیدن به استقلال مالی است، باید باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرینی را بسازی که در دوره روانشناسی ثروت۱ آموزش داده ام. آنچه زندگی مالی مرا از فقر به ثروت تغییر داد، اجرای بی چون چرای آنچه بوده که در این دوره به شما گفته ام. پس آنها را مثل یک گنج دائمی و همیشگی و مثل وحی منزل در زندگی خود اجرا نمایید.
اگر یک مشاور زبده برای ساختن کسب و کاری سودآور می خواهی به گونه ای که هر روز با هزینه های کمتر، سود بیشتری بسازد، یا به تو روش مدیریت کارکنان، بازاریابی و فروش و هر آنچه که یک کسب و کار را سودآور می نماید، دوره روانشناسی ثروت ۲ و ۳ یک ضرورت و یک سرمایه اولیه مهم برای رونق و رشد یک کسب و کار است.
دوره ای مثل راهنمای عملی دستیابی به آرزوها، شیوه سرمایه گذاری روی خودت و باورهایت را به تو می آموزد. سرمایه گذاری روی شناخت خداوند و دریافت هدایتش به سوی زندگی در نهایت ثروت و نعمت و این بزرگترین سرمایه گذاری است که بشر می تواند انجام دهد.
دوره ای مثل عشق و مودت در روابط به شما قوانین تجربه عشق و مودت و چگونگی ساختن باورهایی را می آموزد که موجب تجربه روابطی توام با عشق و مودت می گردد.
همچنین وقتی تصمیم میگیری فراتر از نگاه آدمهای معمولی پیش رفته و به موفقیتی که حق طبیعی ات است برسی، اولین قدم را از ساختن عزت نفس شروع نما زیرا کمبود عزت نفس عینکی از احساس عدم لیاقت و عدم ارزشمندی بر چشم فرد می زند که دیگر قادر نخواهد بود خود را لایق زندگی در خانه ای بهتر، خودرویی بهتر، درآمدی بیشتر و تجربه نعمت های بیشتر بداند. چه برسد به اینکه برای داشتنشان اقدام نماید.
هر کدام از این دوره ها نه تنها شما را از هزاران تجربه ناخواسته محافظت می نماید، ناخواسته هایی مثل ورشکستگی، روابط نامناسب، بیماری های متعدد و هزاران تجربه نامناسب دیگر…، بلکه کنترل زندگی ات را در دست خودت قرار داده و زندگی در نهایت ثروت، سلامت، آرامش و برکت را به شما هدیه می کند که طبیعی ترین نوع زندگی است.
مأموریت این دوره ها، ماموریتی معنوی است. هیچ چیز در جهان معنوی تراز این نیست که کمک کنیم رویای فردی زنده شود و انگیزه اش برای تحقق رویایش بارور شود و مهم تر از آن ایمانش به این که خداوند بیشتر از او می خواهد به هدفش برسد، راسخ تر شود و با رسیدن به هدفش نه تنها به رشد جهان کمک کند، بلکه با انگیزه بخشیدن به چند نفر دیگر در اطرافش، موجب شود این امید در دل آنها نیز زنده شود که: اگر این فرد توانست، پس من هم می توانم!
تعطیلات نوروز فرصت خوبی است برای سرمایه گذاری روی خودت و باورهایت. از این فرصت استفاده نما، خلوتی ایجاد کن و با کمک آموزه های هر کدام از این دوره ها، باورهایی را برای ساختن زندگی ای سرشار از نعمت و خوشبختی، در سال ۹۷ بساز.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD1300MB60 دقیقه
- فایل صوتی مهارت در اجرای قوانین و تنظیم فرکانس ها57MB60 دقیقه
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستات عزیزم
دلم میخواد تجربه دیروز خودم رو که حس و حال خوبی داشتم براتون بگم
بعد از ظهر که بعد از یک روز شلوغ و پرکار پایان سال به خونه برگشتم مشغول استراحت بودم و غرق در فکرهایی که برای اتمام کارها تا پایان سال برنامه ریزی میکردم در همین فکرها بودم که با صدای الله اکبر به خود اومدم صدای اذان بود که از مسجد محل به گوشم میرسید بی اختیار با خودم تکرار کردم الله اکبر …چه جمله پرمعنایی چقدر بزرگ بودنت رو تو زندگیم حس کردم خداجونم چقدر لمس شدنیه بزرگ بودنت داشتم به کارهای پایان سال فکر میکردم گفتم خدایا شکرت کاری که الان دارم و موقعیتی که توش هستم آرزوی چند سال پیشم بود همین چند سال پیشا پنچ شش سال پیش نه خیلی دورتر گفتم خداجونم یادته چقدر ازت میخواستم کمکم کنی تا کار پیدا کنم چقدر از این شرکت به اون شرکت مصاحبه میرفتم نمیدونستم که پشت پرده قوانین جهانت یه شرایط ایده آل برام در نظر گرفتی هر موقعیتی که کنسل میشد نا امید میشدم میگفتم دیگه بهتر از این پیدا نمیکنم اما الان در اون جایگاهم کاری بهم دادی که خیلی از اون چیزی که فکرشو میکردم ایده آل تره کاری که هر روز با عشق انجامش میدم و ازش خسته نمیشم همکارای خوبی که رابطه خوبی باهاشون دارم و ساعتها با هم میخندیم محیط کاری امن و سالم مدیران خوبی که انقدر فراوانی و ثروت تو زندگیشون وجود داره که به راحتی این فراوانی وارد زندگی من هم شده پاداش و مزایای پولی و غیر پولی قرار گرفتن در جایگاه سرپرستی و داشتن نیروهای خوب قرار گرفتن در موقعیت اجتماعی بالا و …همه …همه چی همه چی عالیه خداجونم من چی ازت خواستم و تو چی بهم دادی چقدر بزرگ بودنت رو میتونم لمس کنم صدای اذان بلندتر به گوشم میرسید و با هر الله اکبر بیشتر اشکهایم سرازیر میشد خودم رو در آغوش خدا حس کردم احساس کردم خدا داره نگام میکنه و بهم لبخند میزنه دوباره برگشتم به گذشته سال 85 بود داشتم برای کنکور میخوندم گفتم خدایا آخه من چطوری قبول شم تمام دوستان و همکلاسیهام انواع و اقسام کلاسهای کنکوری و کتابهای غیر درسی استفاده میکنند در حالی که من حتی پول خرید یه کتاب کنکوری رو ندارم ولی خوندم بدون هیچ کلاس و کتاب اضافه ای یک ماه بعد از کنکور امام رضا طلبید برای بار اول رفتم مشهد تو حرم بودم که گفتم خدایا به حق این مکان مقدس ازت میخوام هیچ وقت منو به حال خودم نزاری برگشتم تهران و شد اونی که باید میشد نتایج اعلام شده بود و در کمال ناباوری دیدم که در دانشگاه و رشته مورد علاقم قبول شدم در حالی که همه دوستام و همکلاسهام موندن پشت کنکور اونجا بود که الله اکبر بودنت لمس شد صدای اذان همچنان میومد نمیدونم چرا انقدر اذان طولانی شده بود دوباره برگشتم به گذشته خیلی قبلتر 14 ساله بودم پدرم سکته کرد و جراحی قلب انجام داد در تمام اون مدت اشک میریختم و ازت تقاضای کمک میکردم خداجونم شکرت پدرم با موفقیت از اتاق عمل بیرون اومد دکترش گفت برای همیشه از کار افتاده شده مجبور شدیم به شهرستان مهاجرت کنیم و خونمون رو اجاره بدیم تا با اجاره ای دریافت میکنیم بتونیم مخارج زندگی رو تامین کنیم یادمه با بغض از دوستام خداحافظی کردم و رفتم با تمام کوچکیم در مدتی که اونجا زندگی کردم غربت و بی کسی و بی پولی رو تجربه کردم ولی یه حس اطمینان قوی در قلبم وجود داشت و بهم قوت میداد و بازم شد اونی که باید میشد بعد از یکسال حال پدرم انقدر خوب شد که نه تنها تونست بره سرکار بلکه تونستیم برگردیم تهران و روز به روز حال پدرم بهتر شد و روز به روز پول بیشتری وارد زندگیمون شد الله اکبر بزرگیت قابل وصف نیست خداجونم حس کردم خدا بهم میگه دیدی دختر خوب دیدی سخت نبود دیدی چقدر راحت بود برگشتم به چند ماه قبل همین خرداد ماه گذشته وسط ماه رمضون تو رابطه عاطفی با آقایی بودم در اوج وابستگی بهش گفتم میخوام تکیه گاهم باشی و باز هم شد اونی که باید میشد نه تنها تکیه گاهم نشد بلکه در کمال ناباوری رهام کرد و رفت و آخرین جملش این بود مژگان من نمیتونم تکیه گاهت باشم آااااخ خدایا چه شرکی داشتم بهت چطور انتظار تکیه گاه بودن رو از غیر خودت میخواستم مگه این همه سال غیر از تو تکیه گاه دیگه ای داشتم چرا یادم رفته بود شکرت که قوانین جهانت درست عمل میکنه خدایا شکرت که به مسیر درست هدایتم کردی استاد عزیزم ازت ممنونم که یکی از دستان خدا شدی جهت رسوندن آگاهی بیشتر ممنونم که چراغ هدایتم شدی بی شک یکی از دستاوردهای مهم من در سال 96 آشنایی با شما و درک بهتر جهان بود هرچند هنوز در ابتدای راهم دوستان عزیزم من هنوز در مدار مالی انقدر رشد نکردم که بتونم از محصولات سایت خریداری کنم ولی با استفاده از همین فایلهای رایگان چنان تحولی در قلبم ایجاد شد که وصف نشدنیه تحولی عظیم به سوی خودشناسی و خداشناسی . در پایان هم باید بگم که برای تعطیلات نوروز مسافر امام رضا هستم و با وجود اینکه چندین ساله قصد سفر به مشهد داشتم ولی به دلایل مختلف نمیشد اما امسال به طور عجیبی با یه تلفن همه چی برام جور شد و بعد از 11 سال و برای بار دوم میخوام برم زیارت امام رضا دعاگوی تک تکتون هستم آرزوی دارم سال جدید براتون پر از نگاه خدا و لبخند خدا باشه و لحظه لحظه زندگیتون در آغوش خدا باشین
سلام خدمت استاد ارجمندم و همه دوستان عزیزم
تجربه و حس خوبی که دیروز برام اتفاق افتاد رو میخوام براتون بگم
بعدازظهر که بعد از یه روز پرکار از روزهای شلوغ پایان سال و بعد از چندین ساعت اضافه کاری به خونه برگشتم مشغول استراحت بودم و غرق در رویاها که با صدای الله اکبر به خود آمدم صدای اذان مغرب بود که از مسجد محل به گوشم رسید چشمم رو باز کردم و با خودم تکرار کردم الله اکبر چه جمله پر معنایی ناخودآگاه شروع کردم با خدای خودم حرف زدن خدای مهربونم چقدر بزرگیت رو لمس میکنم در زندگیم داشتم به روز شلوغی که داشتم فکر میکردم گفتم خدایا کاری که الان دارم درآمدی که کسب میکنم آرزوی چند سال پیشم بود همین چند سال پیشا پنچ شش سال پیش نه خیلی دورتر …الان دارمش الان در اون جایگاه هستم یه چیزی از درونم گفت دیدی دختر خوب چه راحت بود دیدی سخت نبود دیدی چقدر بهت نزدیک بود و تو دور میدونستیش خودم رو در آغوش خدا حس کردم بازم حس خوب عاشقی اومد به سراغم چشمام پر اشک شد گفتم آره خداجونم یادمه یادمه چقدر صدات میکردم یادمه ازت خواسته بودم بتونم یه کار خوب پیدا کنم و تو چه بزرگی خدا من ازت یه کار و یه درآمد عادی خواستم و تو بهم چی دادی کار خوبی که هر روز با عشق انجامش میدم و ازش خسته نمیشم محیط کاری امن و راحت همکارای خوبی که رابطه خوبی باهاشون دارم و ساعتها با هم در حال خندیدن هستیم درآمد خیلی عالی مدیران موفق و خوبی که انقدر فراوانی و ثروت در زندگیشون وجود داره که به راحتی بخشی از اون به من میرسه مزایای پولی و غیر پولی سمت و جایگاه سرپرستی و داشتن نیروهای خوب موقعیت اجتماعی بالا و همه همه چی . الان خیلی بالاتر و موفقتر از اونی هستم که آرزوشو داشتم خدایا چگونه باید شکرگذارت باشم صدای اذان همچنان بلندتر میشد و با هر الله اکبر تحولی بزرگ در وجود من ایجاد میشد بزرگی خداجونم بزرگی تنها لایق خودته دوباره رفتم به گذشته سال 85 بود داشتم واسه کنکور میخوندم گفتم خدایا آخه چجوری میتونم قبول شم تمام دوستام و همکلاسیهام انواع و اقسام کلاسهای کنکور و کتابهای غیر درسی رو دارن استفاده میکنن ولی من حتی پول خرید یه کتاب غیر درسی رو ندارم ولی خوندم بدون هیچ کلاس و کتاب اضافه ای درست یک ماه بعد از کنکور امام رضا طلبید رفتم مشهد تو حرم که بودم گفتم خدایا به حق همین مکان مقدس ازت میخوام همیشه کنارم باشی و منو به حال خودم نزاری برگشتم تهران در کمال ناباوری دیدم نتایج اعلام شده و من در رشته و دانشگاه مورد علاقم قبول شدم و همه دوستام و همکلاسیهام موندن پشت کنکور اونجا لمس کردم الله اکبر بودنت رو با تمام گوشت و پوستم لمس کردم صدای اذان همچنان به گوشم میرسید نمیدونم چرا انقدر اذان طولانی شده بود دوباره برگشتم به گذشته به خیلی سال قبل یه دختر 14 ساله بودم پدرم سکته کرده بود و جراحی قلب انجام داده بود یادمه شب و روز برای سلامتیش دعا میکردم و از خدا کمک میخواستم خدایا شکرت پدرم سلامتیش رو بدست آورد و از اتاق عمل با موفقیت بیرون اومد دکترش گفت برای همیشه از کار افتاده شده مجبور شدیم خونه رو اجاره بدیم و مهاجرت کنیم شهرستان تا بتونیم از اجاره خونه ای که دستمون رو میگیره مخارج رو تامین کنیم یادمه با بغض از دوستام خداحافظی کردم و رفتم در اون مدتی که شهرستان بودم با تمام کوچکیم غربت و بی کسی و بی پولی رو تجربه کردم ولی یه چیزی حس کودکانم رو قوی میکرد خدا باور به خدایی که خیلی مهربونه و شد اونی که باید میشد بعد از گذشت یکسال حال پدرم انقدر خوب شد که دوباره تونست بره سرکار دوباره تونست پول دربیاره دوباره برگشتیم تهران به خونمون و روز به روز شرایط بهتر و پول بیشتری وارد زندگیمون شد الله اکبر چقدر بزرگیت مزه داد بهم خداجونم در اوج بچگی بزرگ شدم چون بزرگیت رو لمس کردم صدای اذان همچنان میومد و من همچنان اشک میریختم و خدا رو در کنارم حس میکردم که داره با نگاهی مهربون بهم لبخند میزنه و بهم میگه دیدی همش چه راحت بود دوباره برگشتم به گذشته اما نه خیلی دور همین چند ماه پیش خرداد ماه گذشته درست وسط ماه رمضون تو رابطه عاطفی که بودم از شدت وابستگی که بهش داشتم گفته بودم میخوام تکیه گاهم باشی و بازم شد اونی که باید میشد اون آقا نه تنها تکیه گاه نشد بلکه به شکل باور نکردنی منو تنها گذاشت و رفت و جمله آخرش بهم همین بود مژگان من نمیتونم تکیه گاهت باشم آاااخ خداجونم چه شرکی بهت داشتم چرا انتظار تکیه گاه بودن رو از غیر تو میخواستم مگه میشه تو باشی و من به کسی دیگه تکیه کنم مگه این همه سال تو تکیه گاهم نبودی چرا یادم رفت اون همه موفقیتها و دست آوردهایی رو که الان شده زندگی روزمرم یه دفعه یادم اومد دوباره امسال آقا امام رضا طلبید چندسالی بود برای تعطیلات نوروز قصد سفر به مشهد داشتم اما انگار باید یه چیزهایی از پشت پرده قوانینت اتفاق بیفته تا بشه اونی که باید بشه امسال دوباره بعد از 11 سال دارم میرم مشهد در کمال ناباوری جور شد برام با یه تلفن همه چی هماهنگ شد خدایا شکرت میدونم در حرم امام رضا بهت نزدیکترم میدونم لحظات ناب تری رو تجربه میکنم میدونم حس و حال متفاوت تری رو خواهم داشت ممنونم خداجونم الله اکبر بودنت رو ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه حس میکنم ممنون که بهم یادآوری کردی از چه گذشته ای چه حالی دارم و چه آینده روشنی خواهم داشت ممنونم که بهم یادآوری کردی که ایمان به غیر خودت نابودم میکنه ممنون که منو در مسیر هدایت و درک قوانینت قرار دادی استاد عزیزم سپاسگذارتم که شدی یکی از دستان خداوند جهت رسوندن من به آگاهی و خودشناسی و خداشناسی بی شک یکی از دستاوردهای مهم سال 96 زندگی من آشنایی با شما و درک بهتر قوانین جهان بود و چه خواهد شد سال جدید که با این دستاورد بزرگ آغاز خواهد شد دوستان عزیزم من هنوز در مدار مالی انقدر رشد نکردم که بتونم از محصولات سایت خریداری کنم ولی با استفاده از همین فایلهای رایگان چنان تحولی در این شش ماه در وجودم ایجاد شد که قابل وصف نیست من خدایی رو شناختم که تا حالا نمیشناختمش نمیدونم از رابطم با خدا چطوری بگم واقعا قابل وصف نیست ممنون که در حس و حال خوبم شریک شدین بهترینهارو برای تک تک تون در سال جدید آرزو میکنم امیدوارم لحظه لحظه زندگیتون پر از نگاه خداوند باشه .
استاد عزیزم و دوستان خوبم سلام
الان که دارم این متن رو مینویسم صدای اذان رو دارم میشنوم الله اکبر که به گوشم رسید قلبم پرکشید بازم حس خوب عاشقی به سراغم اومد خسته از ازدیاد کارهای روزهای پایان سال به خونه برگشتم و در تاریکی مشغول استراحت بودم و غرق در رویاها با صدای الله اکبر به خود اومدم و گفتم چه جمله پر معنایی الله اکبر چقدر بزرگ بودنت رو حس میکنم در زندگیم خدا جونم یهو فضا برام پر از عشق شد عشقی که با هیچ کلمه ای قابل وصف نیست حس کردم خدا کنارم نشسته به خودم گفتم مژگان چقدر خدا نزدیکه بهت چقدر راحت میتونی باهاش حرف بزنی چقدر داره مهربون نگات میکنه یهو رفتم به محل کارم به کارهای خیلی زیادی که از صبح انجام دادم و دارم تلاش میکنم زودتر تمومش کنم گفتم خدا جونم یادته این کاری که الان دارم آرزوی چند ساله پیشم بود همین چند سال پیشا پنچ شش سال پیش نه خیلی دورتر …چه زود بهش رسیدم آخ که چقدر دعا میکردم چقدر ازت میخواستم کار خوب پیدا کنم چه جاهایی رفته بودم و جور نمیشد و نا امید میشدم آخه اون موقع تو مسیر درست نبودم فکر میکردم این کار اگه نشه دیگه بهترش پیدا نمیشه وااای خدا چقدر کوچیک بودم چقدر کم شناخته بودمت نمیدونستم پشت پرده قوانینت شرایطی برام رقم خواهد خورد که باید ثانیه به ثانیه سپاسگزارت باشم الان اونجام اونجایی که آرزوی چند سال پیشم بود داشتم به امروزی که خیلی پرکار گذشت فکر میکردم کار خوبی که با عشق انجامش میدم و ازش خسته نمیشم محیط کاری امن و راحت همکارای خوبی که رابطه خوبی باهاشون دارم و هر لحظه در حال خندیدن هستیم مدیران خوبی که انقدر تو زندگیشون ثروت و فراوانی وجود داره که به راحتی یه بخشی از اون فراوانی به من میرسه غذاهای خوبی که برام تهیه میشه حقوق و درآمد خوب پاداش مزایای پولی و غیر پولی استفاده رایگان از محصولات شرکت جایگاه سرپرستی و داشتن نیروهای خوب موقعیت اجتماعی و … همه چی همه چی عالیه خدا جوونم چقدر چیزی که ازت میخواستم کوچیک بود در حد یه کار و یه درآمد ساده ولی چیزی که بهم دادی و الان تجربش میکنم بزرگتره….اینجا بود که باز خودم رو در آغوش خدا حس کردم و اشکهام جاری شد احساس کردم داره بهم میگه دیدی دختر خوب دیدی سخت نبود دیدی جای نگرانی نداشت دیدی چقدر بهت نزدیک بود و تو چقدر دور میدونستیش خدایا الله اکبر بودنت رو چطوری هضم کنم آخه چقدر مهربونی آخه دوباره ذهنم رفت به خیلی قبلترها سال 86 داشتم واسه کنکور میخوندم با خودم میگفتم خدایا آخه چجوری تو کنکور قبول شم تمام دوستان و همکلاسیهام انواع و اقسام کلاسهای کنکوری متفاوت میرن انواع و اقسام کتابهای تستی و غیر درسی متفاوت دارن میخونن من حتی پول خرید یه کتاب غیر درسی ندارم ولی خوندم بدون هیچ کلاس و کتاب اضافه ای یک ماه بعد از کنکور امام رضا منو طلبید برای بار اول رفتم مشهد تو حرم گفتم خدایا برای بار اول اومدم اینجا به حرمت همین مکان مقدس هیچ وقت تنهام نزار و شد اونی که باید میشد وقتی به تهران برگشتم جواب کنکور اومد و در کمال نابوری من در دانشگاه و رشته مورد علاقم قبول شده بودم و همه اون دوستام و همکلاسیهام موندن پشت کنکور اونجا بود که الله اکبر بودنت رو حس کردم وااای خدای من چقدر تو تمام این سالها که به اصلاح سرم شلوغ شده بود این موارد رو فراموش کرده بودم و یادم رفته بود از کجا به کجا رسیدم الان در جایگاه تحصیلی و شغلی هستم که آرزوی سفت و سخت و دور از دسترس چندین سال پیشم بود باز هم خدا گفت دیدی چه راحت بود و دیدی تب و تابش فقط تا قبل از رسیدن بهشون بود بعد از اینکه بهشون رسیدی شد زندگی روزمرت و نق نقات شروع شد که این چرا اینجوریه اون چرا اونجوریه آاااااا خدای بزرگم بزرگی لایق خودته فقط در همین رویاها بودم و صدای اذان بیشتر و بیشتر در قلبم داره نفوذ میکنه خدایا چرا اذان امشب انقدر طولانی شده دوباره ذهنم رفت به همین چند ماه پیش خرداد ماه گذشته درست وسط ماه رمضون در رابطه عاطفی با شخصی بودم که فکر میکردم تمام زندگیمه گفته بودم میخوام تکیه گاهم باشی چه شرکی داشتم خدایا چه توقعی داشتم انتظار تکیه گاه بودن رو از یه پسر میخواستم از غیر تو وااای که چقدر ذهنیت کوچیکی داشتم و بازم شد اونی که باید میشد اون آقا نه تنها تکیه گاه نشد بلکه به طرز عجیبی منو رها کرد و جالب اینجاست آخرین جملش به من این بود مژگان من نمیتونم تکیه گاه باشم خدایاااا خدای مهربونم شکرت شکرت که آگاهم کردی میدونم پشت پرده اراده بی نهایتت شرایط بهتر عاطفی رو برام رقم خواهی زد همانطور که تحصیل و شغلم رو رقم زدی خدایا شکرت استاد عزیزم سپاسگزارتم که یکی از دستان خدا شدی تو زندگیم تا به این مسیر هدایت بشم تا درک کنم فرق ایمان و شرک رو تا درک کنم الله اکبر یعنی چی سپاسگزارتم استادم دوستان عزیزم من هنوز هیچ کدوم از محصولات و دوره های استاد رو نتونستم خریداری کنم چون هنوز در مدار مالی انقدر رشد نکردم ولی با همین محصولات رایگان انقدر داره ذهنم متحول میشه مطمئنم در سال جدید به همه چیزهایی که الان برام بزرگن دست پیدا میکنم من الان دارم به درآمد دوبرابر درسال جدید فکر میکنم به رابطه رویایی فکر میکنم و مهمتر از همه اینها به ایمان بیشتر و نزدیکی بیشتر به خدا فکر میکنم نمیدونم چی شد اینهارو نوشتم فقط حس کردم باید بنویسم همه اون چیزهایی که در یک ساعت گذشته بر من گذشت و بنویسم الله اکبری که به گوشم رسید و کل زندگیم اومد مقابل چشمام
ممنون که متنم رو میخونید و در حسم شریک میشین در آغوش خدا باشین.
مرسی از شما دوست خوبم در پناه خدا موفق و پیروز باشین