شیوه صحیح الگوبرداری


این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

آدمهای زیادی دوست دارند باور کنند عواملی بیرون از آنها -که هیچ کنترلی بر آن ندارند‌- شرایط زندگی‌شان را رقم می‌زند.  به دلیل همین نگرش‌ است که، خود را در تغییر سرنوشت‌شان هیچ کاره و ناتوان می‌دانند و نتوانسته‌اند باور کنند که تمام اتفاقات زندگی آنها بدون استثناء‌، نتیجه باوهای خودشان است.

به خاطر این نگرش محدود کننده‌ و شرک آلود‌ است که تلاش های‌شان بی نتیجه مانده و  دست به هرچه زده‌اند‌، خاکستر شده است.

بعد همین آدمها، وقتی افراد موفقی را می‌بینند که دست به هرچه می‌زنند طلا می‌شود‌، دستاوردهایشان به تنهایی و با تلاش کمتر‌، بیش از تمام طایفه‌ی این افراد است، حالشان خوب است و اوضاع همیشه به طرز عجیبی به نفعشان پیش می‌رود، دوست دارند باور کنند که عواملی چون: شانس‌، جو جغرافیایی‌، شرایط اقتصادی ممکلت‌، پشتیبان‌های مالی‌ و … این تفاوت را رقم زده است.

سپس لب به اعتراض می‌گشایند که:

معلوم است که چرا من نتوانسته‌ام و آنها توانسته‌اند:

من یک دهه شصتی‌ام‌، شهروند یک کشور جنگ زده‌ی در حال توسعه و پر از بحران‌های اقتصادی. اما او شهروند یک کشور توسعه یافته و پر از فرصت‌های اقتصادی است.

هیچ فردی استعداد مرا تشخیص نداد‌، در حالیکه موفقیت این فرد از نقطه‌‌ای شروع شد که‌، فلان استعدادیاب او را کشف کرد.

هیچ معلمی مرا تشویق نکرد‌، اما نقطه عطف زندگی این فرد موفق از زمانی شروع شد که‌، معلمش او را تشویق کرد.

من بدشانس هستم و او خوش‌شانس. خدا برای من نخواسته و برای او خواسته.

عوامل اساسی موفقیت افراد به همین راحتی توسط افرادی تحریف می‌شود که‌، خودشان به خاطر بی‌اطلاعی از قوانین زندگی و باورهای محدود کننده و شرک آلود‌، به جایی نرسیده اند.

مراقب باش درباره تشخیص عوامل موفقیت‌، نگرش چه افرادی را ملاک قرار می‌دهی و  با چه باورهایی موفقیت‌های افراد موفق را تحلیل می‌کنی!

این قانون جهان است که‌، وقتی انسانی برای تحقق خواسته‌ای مصمم شود و باورهای قدرتمندکننده‌ای بسازد‌، تمام آنچه را که لازمه‌ی رسیدن به خواسته‌اش است جذب می‌کند. این شیوه خداوند و سیستم بی‌نقص او برای گسترش جهان از طریق آدمهاست.

در واقع استعدادیاب‌ها‌، مشوق‌ها‌، فرصت‌ها‌، ایده‌ها و هر عاملی که بتوان موفقیت یک فرد را به آن ربط داد‌، بخشی از نتیجه‌ی ایمان‌، خودباوری‌، امید و توکلی است که آن فرد توانسته در خود بسازد.

افراد زیادی به خاطر ناآگاه بودن از قوانین و داشتن باورهای محدود کننده‌، به راحتی دلایل اساسی موفقیت افراد را تحریف می‌کنند‌، درباره‌اش کتاب می‌نویسند‌، فیلم می‌سازند و برنامه تولید می‌کنند‌.

مهم‌ترین انگیزه من از تولید دوره‌ای مثل روانشناسی ثروت۳‌، تشخیص صحیح عوامل اساسی موفقیت کسب و کارها‌، به کمک باورهای قدرتمند کننده و ذهنِ آگاه از قوانین جهان بود.

دوره روانشناسی ثروت۳  دلایل اساسی‌، درونی و فرکانسیِ موفقیت کسب و کارهای موفق را از عواملی فرعی ای جدا می‌کند‌ که‌، نویسنده‌ها‌، فیلم نامه نویس‌ها‌ و … با باورهای محدود کننده خود‌، به عنوان عوامل اصلی تشخیص داده‌اند.

این دوره حاصل تجارب‌، نتایج و تحقیقات من به عنوان فردی است که:

به خاطر تلاش برای درک قوانین جهان و ساختن باورهای قدرتمند کننده و ثروت‌آفرین‌، تجربه ساختن ثروت را در کسب و کارهایی دارد که با سرمایه‌ای بسیار کم شروع شده

و به کمک ایمان و تکیه به این قوانین‌، همواره راه رشد و ترقی را پیموده است

و انتشار این آگاهی‌ها‌ نیز، به رشد ۱۰۰ها کسب و کار دیگر نیز کمک نموده است.

به همین دلیل این شایستگی را دارم تا درباره عواملی اساسی با شما صحبت کنم که‌، یک کسب و کار را رشد می‌دهد و به سودآوری می‌رساند.

دوره روانشناسی ثروت۳ مهم ترین سرمایه‌ای است که صاحب یک کسب و کار‌، به درک و اجرای آگاهی‌ها‌ و راهکارهایش نیاز دارد تا بتواند تنها و تنها اصل و عاملِ رونق در کسب و کارش  را اول از همه از میان هزاران عامل فرع و غیر مهم تشخیص دهد و سپس با تکرار و مرور آگاهی های این دوره در ذهنش، برنامه ی محدودکننده ی قبلی ذهنش به گونه ای تغییر کند که، این جنس از تشخیص، به ایمانی عمل آورنده تبدیل شود تا او را دست به عمل کند و به این یقین برساند که:

باید کسب  کار خود را با تکیه بر نیرویی هدایتگر بنا کند که‌، در درون خودش نهفته است و همواره نزدیک و در دسترس اوست اگر این نیروی اجابت کننده را تأیید و اجابت کند.

نیرویی هدایتگر که باور به آن و حساب کردن روی آن‌، ساده ترین و «قابل ا جرا ترین راهکارها با امکانات و شرایط آن لحظه ات» و «سرراست ترین مسیرها» را برای تجربه رونق و برکت در کسب و کار می شناسد‌، فارغ از اینکه شرایط اقتصادی چیست‌، در چه خانواده‌ای متولد شده‌‌، چقدر سرمایه اولیه دارد و…


نکته مهم:

این فایل یک مرجع برای شیوه صحیح الگوبرداری بدان. اما به این نوشته که تنها چند نکته کوچک در آن توضیح داده شده‌، کفایت نکن و حتماً بارها این فایل را گوش بده‌، اگر می‌خواهی شیوه صحیح الگوبرداری را بدانی.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    417MB
    35 دقیقه
  • فایل صوتی شیوه صحیح الگوبرداری
    18MB
    19 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

542 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمدرضا احمدی» در این صفحه: 2
  1. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3093 روز

    سلام خدمت همه ی عزیزانم، من چند دقیقه پیش یک چراغی توی ذهنم روشن شد و خواستم که با شما عزیزانم هم در میان بذارم.

    مطلب من آیه ی 247 بقره است که در مورد همین فایل استاد و در مورد عوامل بیرونی افراد موفق و نحوه ی الگو برداری از شیوه ی به موفقیت رسیدن آنان است( البته این بحث از 246 شروع میش و تا252 ادامه داره).

    داستان در مورد قوم بنی اسرائیل در بعد از حضرت موسی است که به نبی شان میگویند که ما یک فرمانروا میخواهیم و نبی شان به آنان گفت که خداوند طالوت رو در مورد فرمانروایی بر شما برانگیخته است(نه در مورد همه چیز!) بعد مردم میگویند که ما سزاوارتریم به فرمانروایی نسبت به طالوت (دلیل رو نگاه کنید) چون به او وسعت مالی داده نشده! نبی شان میگوید که خداوند او را بر شما برگزیده و او را در گسترش علم و جسم زیاد کرده ( ویژگی های طالوت است، اما من اینجایش را دوست دارم)? و خداوند فرمانروایی وزمامداری اش را به هر کس که بخواهد میدهد? و خداوند وسعت دهنده ی بسیار داناست.

    اینجا مردم دارند میگن که ما یک فرمانروا میخواهیم و وقتی که مشخص میشود طالوت است ،مردم چون دلیل و علت فرمانروا شدن رو چیزی بیرون از خودشون میدونند (مثلاً ثروتمند بودن)، میگویند که اون نمیتونه چون ثروتمند نیست و نبی شان هم میگوید که بله شما درست میگید، ایشون از لحاظ مالی ثرتمند نیستند اما در بحث جسم وعلم گسترش یافته هستند ،ولی،ولی نه ثروتنمد بودن دلیل فرمانراویی است و نه گسترش یافتن در جسم وعلم، بلکه خداوند فرمانروانیی اش را به هر کس که بخواهد میدهد(والله یؤتی ملکه من یشاء).دقت کنید که از یشاء استفاده شده است و نه از یرید؛یعنی چی ؟یعنی اینکه هر کس که در مدار خواسته اش باشه/فرکانسهایش و باورهایش متناسب با خواسته اش باشه/طوری با فرکانسهاش به این انرژی شکل بدهد که به خواسته اش برسد و احساس اش را درست کند و احساس اش را مطابق با خواسته اش قرار بدهد (احساس کند فرمانروا بودن را)فرمانروا میشود و به خواسته اش میرسد( فرمانروا بودن یک مثال است) و هیچ عامل بیرونی دیگری در کار نیست بلکه عوامل بیرونی دیگر را هم ما خودمون داریم با باورها و فرکانسهامون بوجود میاریم/داریم با ارتعاشاتمون و فرکانسهامون به این انرژی شکل میدهیم؛ یعنی تمام اون اسباب و شرایطی که بوجود میایند(مهاجرت ، یادگیری یک موضوع خاصی ، تغییر باورها،خرید یکسری چیزهاو…) تا ما به خواسته های مان برسیم ،در واقع، انرژی های تغلیظ شده و ارتعاشاتی هستند که به یک حد ثابتی از ارتعاش رسیده اند (که آنها هم بخاطر ارتعاشات ذهنمان است) که بوجود میایند و این کار سبب میشود که اون هدف ما بوجود بیاید که اون انرژی متراکم یا همان ماده یا همان هدف ماست.

    یک موضوع جالب دیگه هم وجود داره و اون هم اینه که این درخواست فرمانروا داشتن بخاطر برخورد کردن قوم بنی اسرائیل با یک تضاد است که در آیه ی قبلی اش توضیح داده است.

    این گونه آیه ها بارها در قرآن با همین وضوح وشافیت تکرار شده اندو همین چیزها اصل هستند، چرا نام نبی آن زمان قوم نیامده است؟ چون اصل نبوده چون مهم نبوده، اما چرا این داستان با این جزئیات تکرار شده است؟، مگر به حکومت رسیدن یک نفری در یک جایی و در یک مکانی از تاریخ چه اهمیتی دارد؟چه سودی به حال ما داره که قرآن اون رو آورده؟چون نحوه ی رسیدن به خواسته ها رو داره میگه، چون یک مثال عالی ای از رسیدن یک فردی به خواسته اش و به موفقیت است، چون داره اصل رو توضیح میده، داره قوانین رو توضیح میده، داره میگه هیچ عامل بیرونی دیگری در کار نیست برای اینکه تو به خواسته ات برسی، داره میگه که حرف مردم هیچ اهمیتی نداره درمورد اینکه بگویند که تو به خواسته ات میرسی یا نه یا اینکه تو لیاقتش رو داری یا نه،فقط باورهای خودت و فرکانسهای خودت است گه اصل هستند وملاک هستند و نه هیچ چیز دیگری.

    یک موضوع جالب دیگه واون رو میخوام در قالب یک سؤال بگم که جوابش با خودتون، و اون هم اینه که چرا قرآن ویژگی های طالوت رو به این صورت بیان کرده،… و او را در گسترش علم و جسم زیاد کرده. این زیاد کردن یعنی چی؟ و چه ارتباطی با لئن شکرتم لازیدنکم داره؟ ویک سوال دیگه ، چرا خداوند در آخر آیه صفت وسعت دهنده ی خودش را بیان کرده است؟

    من میخواستم که خود آیه ها رو بیارم اما گفتم که اگه خودتون اگه مایل بودید که با چشمهای خودتون در قرآن ببینید،خیلی خیلی تاثیرش بیشتره.

    خداوند همه ی ما رو به راه کسانی که به آنها نعمت داده شده و نه کسانی که بر آنها غضب کرده و نه گمراهان هدایت کنه.

    عاشقتونم بچه ها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    محمدرضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 3093 روز

    سلام خدمت آقا مرتضی عزیزم خیلی لذ تبردم از کامنتتون و تولد پسر گل و فوق العادتون رو بهتون تبریک میگم و از طرف من دوتا ماچ آبدار و محکم از لُپاش بکنید???????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: