همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    299MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی همین لحظه بهترین زمان برای شروع است
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1569 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم امیدی گفته:
    مدت عضویت: 1696 روز

    سلام به همه دوستان عزیز و استاد جانم که هر روز برای چندین ساعت صداش تو خونمون هست و لذت میبرم از اموزش هاش

    این فایل نشانه امروزم بود که هرگز فکر نمیکردم اینقد دقیق بزنه تو خال

    من امروز قرار بودکه برای فروش محصول امسالم (که عسل هست والان وقت برداشته) میخواستم پول از یکی قرض کنم که عسل بیشتری بخرم و مونده بودم که با همون پولا خودم بخرم یا قرض کنم بیشتر بیارم که این فایل برام باز شد و من همینطور هاج و واج نگاه سرتیترش میکردم دیگه ذهنم خاموش شد از چرت و پرت گفتن و به خودم گفتم ایا صحبتی مونده یا خدا بازم بگه!!!!!

    خداروصدهزارمرتبع شکر که هدایت شدم به این فایل چون قبلش خواهرم تماس گرفت و گفت ۲٠ میلیون از فلانی قرض کردم ۱۷میلیون از بهمانی گرفتم ۱٠ میلیون از مادر گرفتم که بتونم عسل بیشتری بخرم برای فروش کل سال، و منم داشتم وسوسه میشدم که منم قرض کنم که مبدا عسل خوب دیگه گیرم نیاد بعد این فایل ذهنمو اروم کردم و گفتم خدایا من محصولم رو از تو میخوام فقط از تو پس دیگه نباید نگران باشم

    البته یه موفقیت بزرگ هم داشتم که همش با خودم تکرارش میکنم من دوسال پیش تونستم توی کل سال۱٠٠کیلو عسل بفروشم پارسال با خودم عهدکردم که سه برابربشه و فروشم ۳٠٠کیلو برسه، ولی ته ذهنم نجواها اذیت میکردن که خدارو شکر فروشم رسید به ۲۷۳کیلو که با هدفم خیلی فاصله نداشت و کلی کلی بهم انگیزه داد تا هدف امسالم رو بزارم روی فروش ۹٠٠ کیلو درسال

    البته ناگفته نماند این مقدار فروشم فقط توی خونه بوده و مغازه ای ندارم یا پیج پرفالووری، خدا از بی نهایت طریق برام مشتری میفرستاد و با قیمت عالی ازم خرید میکنن و هردفعه مشتریهام با کیفیت تر از قبل میشن خدارو صدهزار مرتبه شکرت برای این همه نعمت و زیبایی و ثروت

    بریم برای هدف امسالم اینم ردپام برای سالهای اینده که یاداوری بشه برام از کجا به کجا رسیدم

    به امید موفقیت های روز افزون همراه لذت و شادی وسلامتی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    یاسمین گلاف گفته:
    مدت عضویت: 3329 روز

    سلام و درود بر استاد عزیزم

    سلام به خانم شایسته عزیزم که این سفرنامه فوق العاده رو راه انداختن.

    سلام به دوستان هم فرکانسیم

    سلام سلام سلام

    ?ششمین برگ این سفر پر خیر و برکتم?

    تکامل رو زمانی که آدم درک کنه، یه احساس آرامش فوق العاده بهش تزریق میشه و دیگه عجله ای برای طی کردن مسیر نداره و سعی میکنه نهایت لذت رو از تک تک لحظات زندگیش ببره و دیگه رسیدن به مقصد براش مطرح نیست بلکه میخواد که راه رسیدن به مقصدش خیلی هموار و لذت بخش باشه مثل این میمونه که وقتی یه سفری رو میری و مقصد رو مشخص کردی و ترجیح میدی به جای عجله از یه جاده سرسبز و فوق العاده زیبا بری و از تو مسیرت گاهی توقف داشته باشی و از زیبایی های اطرافت لذت ببری و آروم آروم خودت رو به مقصد برسونی و بعد بازم مقصد بعدی رو مشخص کنی و حرکت کنی و باز هم لذت و شادی رو هدف اصلی قرار بدی.

    من یه زمانی با عجله حرکت کردم و کارم رو با یه مبلغی که مال خودم نبود شروع کردم و دقیقا این صحبت های استاد رو که میگه نگرانی و استرس پس دادن اون پول با من بود و باعث شد اون کارم به نتیجه نرسه و بیشتر توی بدهی برم چون که فکر میکردم یه شبه میشه ره صد ساله رو گذروند و به نتایج بزرگ رسید در حالی که همه چیز در این دنیا تکامل خودش رو گذرونده مثل دونه ای که به یک درخت تنومند تبدیل میشه یا بچه ای که از یک سلول به بلوغ و رشد میرسه.

    خداروشکر میکنم که به این آگاهی رسیدم و به خودم این تعهد رو دادم که دیگه هیچوقت سراغ قرض، بدهی، وام و چک و… نرم و تکاملم رو بگذرونم و قطعا من لایق بهترین ها هستم و هر چه را بخواهم از طریق های درستش به دستم میرسه و همه چیز رو به صورت نقدی میخرم و کسب و کارم رو از داشته هام راه اندازی میکنم.

    تو جریان این سفرنامه متوجه شدم واقعا به چه چیزی علاقه دارم و در چه زمینه ای باید فعالیت کنم و بابت این موضوع هم خداروشکر میکنم.?

    من به خاطر عدم درک قانون تکامل به زیرصفر رسیدم و خداروشکر الان که این موضوع رو فهمیدم داره تضادهام به بهترین نحو ممکن حل میشه. خداروشکر??

    در پناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    مونا ترحمی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان خوبم. امروز اومدم تو نشانه های من دیدم این فایل اومده و گفتم ای کاش زودتر با استاد آشنا شده بودیم من و همسرم… ولی الان هم دیر نیست خدارو شکر میکنم. من و همسرم چند وقته میخوایم یه تجهیزاتی برای کارمون بخریم که شرایط نقد خریدن نداشتیم و داشتیم فکر میکردیم که چطوری قسطی و با چک اون و بخریم

    که این فایل و گوش دادم قطعا اتفاقی نبوده و الان دیگه همه چیز و کامل متوجه شدم. استاد ازتون ممنونم بابت راهنمایی عالی تون ایمان دارم اون تجهیزات و نقد میخریم به همین زودی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    شیرین عبدی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2327 روز

    خیلی لذت میبرم وقتی که جهان به قدم های عملی من واکنش نشون میده، خیلی لذت میبرم وقتی که هر سوالی توی ذهنم بوجود میاد سریع پاسخ ش رو دریافت میکنم، از دریافت شون خوشحال میشم، نه اینکه تعجب کنم، نه! چون باور دارم که خداوند پاسخ میده، خداوند اجابت می‌کنه، قانون صد در صد عمل می‌کنه…

    من دیروز در حین انجام یک پروژه طراحی، ایده ای به ذهنم رسید و دقیقا همون لحظه عملی ش کردم، همون لحظه پوستر اطلاع رسانی ش رو طراحی کردم و منتشر ش کردم، به خودم گفتم این هدایت خداوند منه به موقعیت های پولساز و من قطعا نتیجه عالی خواهم گرفت… به محض اینکه پوستر رو منتشر کردم مشتری تماس گرفت و من این نشانه رو از دیروز هزار بار تایید کردم که اقدام عملی و آگاهانه من در چهارچوب قانون با این مشتری بهم سیگنال داده که اره هر چی که توی ذهنت هست درسته، ادامه بده و نتیجه رو به من بسپار…

    دوستان من قبلا هم چنین هدایتی دریافت کردم، از شغل قبلی خودم استعفا داده بودم و مصمم بودن که کار خودم رو با امکاناتی که دارم استارت بزنم، و این کار رو کردم و از همون لحظه خداوند قدم به قدم از من جلوتر بود و همه چیز رو آماده می‌کرد هر جا میرسم خدا قبل از من اونجا حضور داره و آماده کرده برام موفقیت و موقعیت ها رو،،، خدایا شکرت

    من از سوییت کوچک گوشه حیاط خونه مون شروع کردم، و با باور به اینکه هیچ عامل غیر از قدرت ذهن و ایمان م در نتیجه و ثروتی که میخوام بسازم دخالتی نداره قدم برداشتم و الان بعد از یکسال تقریبا یک شرکت ثبت کردم و فعال هستم و اون هم بصورت انلاین، با سود دهی عالی، و به کارگاه تولید صنایع دستی هم دارم در همین فضای که دارم و فروش م بصورت آنلاین هست، خدا رو صد هزار مرتبه شکر

    من از سال پیش تصمیم گرفتم که دیگه پولی که ندارم رو خرج نکنم و خدا ماهرانه و عالی کمکم کرد وام هایی که داشتم رو تسویه کردم، بدهی دیگه ندارم، و هر وقت کاری، خریدی چیزی دارم خدا خودش جورش کرده و جورش میکنه، چون همیشه ازش خواستم که با ثروت خودش من رو از ثروت خلق بی نیاز کنه( به قول عطار نیشابوری)

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1160 روز

    بنام خداوند مهربانم

    سلام به استاد و همه ی دوستان هم فرکانسی

    من مغازه پوشاک دارم دقیقا سه سال پیش وقتی زدم بعد از سه ماه کرونا شروع شد ولی من اصلا نترسیدم همه ی دوستام می‌گفتند که چه بد چه شانسی بعد از مغازه را زدی کرونا شد الان میخوای جمع کنی حتما پول کرایه مغازه در نمیاد و ….

    منم به همه میگفتم خدا هست خدا روزی رسونه

    و اتفاقا مشتریها م دو برابر شده بودند

    وقتی اعلام می‌کردند تعطیل و کسی حق نداره مغازه شو باز کنه من میرفتم صبح زود و در مغازه را باز میکردم ولی هیچ کس در مغازه هاشون نبودند و همه میترسیدن بیاین

    ولی من فروش عالی داشتم

    و هر کی زنگ میزد می‌گفت خونه نشین شدی میگفتم نه در مغازه ام

    میگفتند نمیترسی جریمه میشه میگفتم نه خدا هوای منو داره

    یه روز یه ماموری اومد گفت خانم مگه اخبار نگاه نکردی گفتند همه تعطیل گفتم نه آقا من اصلا تلویزیون نگاه نمیکنم گفت آره حق دارید تلویزیون خیلی دروغ میگن

    بعد ماموره گفت میرم وبرمی کردم بسته باشی گفتم نمیتونم من باید کرایه مغازه بدم گفت من نمیدونم باید ببندی بعد رفت تا دم در برگشت گفت اشکال نداره وایستید

    منم خوشحال گفتم خدا جونم می‌دونم تو همه ی کارها را درست میکنی وهمین شد بعد از اون من دیگه کسی را ندیدم

    والان میخوام با شجاعت جامو عوض کنم من اول با سرمایه ی خیلی کم شروع کردم ولی بعضی جنس هام و چکی گرفتم ولی خدارا شکر همه را پاس کردم الان دیگه 6تا چک دارم ولی دیگه نمیخوام چکی جنس بخرم

    توی بازار هم هر جا میرم میگن بیا هر چی میخوای بردار حتی تا100میلیون ولی من همیشه حواسم به چکهام هست

    ولی به قول استاد وقتی چکی میگیری دیگه باید سرت پایین باشه وهر چی میگن باید شما قبول کنی و احساس کم لیاقتی میکنی ولی نقد هر جا دوست داری خرید میکنی وتازه چونه هم میزنی و احساس لیاقت میکنی

    حالا بعد از این که چک‌ها م پاس شد انشالله و امید به خدا فقط میخوام نقد خرید کنم برای مغازه ام و می‌دونم خداوند هوای منو داره

    خدایا متشکرم و عاشقتم

    و از استاد که دستهای از دستان خداوند است هم متشکرم حرفهاتون استاد خیلی به دلم نشست ومثل همیشه به موقع بود

    استاد بهترینها را برای شما ارزومندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سمیه گفته:
    مدت عضویت: 2144 روز

    برگی از روزشمار تحول زندگی من، روز ششم

    بسم الله النّور

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و سلام به مریم بانو

    و سلام به دوستانم در این خونه ی صمیمی و بی نظیر

    خواستم براتون از تجربه ای بگم.اما خواهش می کنم دقت کنید که اصلاً به این معنا نیست که بخوام بگم که انجام این کار خوبه.چرا که تمام این مسیر هدایتی بود برای ما و به نظر من مرز تشخیص دریافت هدایت الله و الگو های ذهنی ما مرز ناشمخص و خطرناکیه که خودم بارها دچارش شدم و ازش ضربه خوردم! یعنی ذهن من کاری که شخص دیگه ای انجام داده رو الگو می کنه و در درون نجوا می کنه که این مسیر رو برو و یا این کار رو بکن و من فکر می کنم که این هدایت الله هست و طبق الگوی ذهنم رفتار می کنم و خب چون من اون انسان نیستم قطعاً رفتارها و فرکانس های متفاوتی خواهم داشت و خب نتیجه هم متفاوت خواهد بود. مثلاً برای خود من پیش اومده تو یه فایلی شنیدم که استاد عباس منش فلان کار رو انجام داده و بعد ذهنم بهم گفته استاد تونسته پس تو هم می تونی ! بله قطعاً اگر کاری رو این کره زمین انجام شده باشه برای هزارن بار دیگه هم میشه اتفاق بیافته . اما آیا من هم به همون حد از ظرفیت وجودی و روحی که استاد در اون مقطع زمانی بهش رسیده بود ، رسیدم؟ یعنی برای انجام اون کار فقط این نیست که من هم ظاهراً اون کار رو انجام بدم بلکه باید دیگر شرایط رو هم تا حد امکان شبیه کنم. این توضیح رو لطفاً توی ذهن داشته باشید و بعد ادامه کامنت رو بخونید.ممنون.

    من و همسرم بارها تصمیم گرفتیم که پول جمع کنیم که زمین بخریم.هر بار به یه حدی که می رسید اتفاقاتی می افتاد که پول رو خرج می کردیم. تا اینکه پارسال بالاخره پول ما به یه حدی رسید که ما یه معامله زمین انجام دادیم و خب هنوز هم تمام پول رو نداشتیم و قرار بود که تا یک سال پول زمین رو تسویه کنیم. زمین سیصد متر بود و طرف هم شرط گذاشته بود که اگه تا فلان موقع پول رو تسویه نکردین زمین نصف میشه و ….. . و در نهایت اصلاً یه مشکلی پیش اومد که کلاً معامله بهم خورد.بخشی از پول ما هم که اول معامله داده بودیم چند ماه دست طرف بود و از این طرف مقدار پولی هم که پیش ما بود هم آروم آروم خرج شد و زمین هم نگرفتیم! ضمن اینکه تمام اون پول خرج شد!

    تا اینکه اوائل اردیبهشت ماه یه مسائلی پیش اومد که با دست خالی ما به سمت خرید زمین هدایت شدیم ! اگه بخوام قدم به قدم توضیح بدم خیلی طولانی میشه. اما لحظه به لحظه اش هدایت الله بوده هر چند به ظاهر خلاف قانون میاد اما من مستقیماً احساس می کردم که خداوند داره تو قلبم حرف می زنه! هدایت این بود که بگردیم دنبال زمین قسطی و من اولش مقاومت داشتم و می گفتم این نجواست و استاد گفته به هیچ عنوان خرید قسطی انجام ندین اونم با چک دیگه فاجعه است و … تا اینکه صدای تو قلبم یه جا بهم گفت من خدای توئم یا استاد عباس منش؟! منم گفتم خب معلومه که تو خدای منی! گفت پس چرا بهم اعتماد نمی کنی؟! الان این تنها راهی هست که شما می تونید زمین دار بشید و فقط اعتماد کن! خلاصه من هم اعتماد کردم و پیش رفتم خلاصه میکنم تا رسیدیم به یه بنگاهی که یه جایی به ما زمین داد که هم هواش برای آسم من خوبه و هم چهار سال به ما فرصت پرداخت داد و هم اولش به ما گفت اگه ماشینتون رو نیاز دارید نفروشید ، من هیچ پول اولی از شما نمی خوام ( اما ما خودمون ماشین رو فروختیم چون هم هر چند ماه یه بار، سنگین خرج برداشته بود و هم من وابسته بودم بهش ). من دسته چک دارم و هر سه ماه یه بار چک کشیدم و تمام چک ها هم به نام خودش نوشته شدو ایشون تاکید کرد که اگر به هر دلیلی نتونستین محل چک رو پر کنید کافیه پنج روز قبل از موعد چک بهم اطلاع بدید که به حسابدار بگم چک رو نذاره بانک! و مهمتر اینکه با اینکه چهارسال قسط بستیم ایشون قیمت زمین رو مثل فروش نقدش حساب کرد و قیمت رو بالاتر نبرد. در صورتیکه دو سه تا بنگاه که قبلش رفته بودیم میگفتن تا یکسال اگه تسویه کردین با همین قیمته اگه بیشتر بشه قیمت باید بالا بره! و مطلب مهم دیگه این بود که ایشون کاملاً برادرانه به همسرم گفتن که چقدر حقوق می گیری ؟ و نشستن حساب کردن که خب این مقدار رو برای خرج خونه می خوای و اینقدر می تونی بذاری و نمی دونم افزایش حقوق احتمالی ات هر سال اینقدره و همه ی جوانب رو در نظر گرفتن و کاملاً طبق حداقل توان مالی ایشون چک ها نوشته شد و برای همین مدت چهار پرداخت سال طول کشید! من و همسرم خیلی خوشحال بودیم که زمین خریدیم. و درست فردای روز معامله حقوق همسرم افزایش داشت و همون ماه به ذهن من هم ایده ای اومد که باعث شد جذب شاگردم افزایش پیدا کرد . حقوق همسرم که اردیبهشت ماه 3میلیون و پانصد بود به لطف و یاری الله یکتا الان به هشت میلیون رسیده و درآمد من هم که یک میلیون تومن بود به پنج میلیون تومان رسیده. خب تو این داستان من و همسرم کنترل ذهن بالایی داشتیم چون یه سری به ما گفتن طرف سر شما رو کلاه گذاشته و نمی دونم اونجا دور از امکاناته و مسیرش هم که خاکیه و نمی دونم شما چطور می خواین پولش رو پرداخت کنید و و و کلی چرندیات دیگه ! اما من و همسرم سر سوزن خودمون رو نباختیم و بی توجه به حرف دیگران فقط رو ذهن خودمون کار می کردیم و مخصوصاً من جلساتی از روانشناسی ثروت1 رو بارها در روز گوش می کردم. تازه به لطف و یاری الله یکتا یک ماه بعد خط اصلی اونجا آسفالته شد و به لطف و یاری الله یکتا تا چند ماه دیگه خط فرعی ای که زمین ما توشه هم قراره آسفالت بشه.

    بگذریم ، پرداخت های ما تا به الان سر وقت انجام شد خداروشکر. تا اینکه چند وقت پیش رسیدیم به این هدایت که شما باید خونه رو بسازید و من باز مقاومت داشتم که آخه مگه میشه حداقل دو سال از پرداخت پول زمین بگذره و …. خلاصه کنم که بعد از چند روز گفتم خداجون تسلیم! حالا بگو چجور بسازم؟! و خداوند راهی رو بهم نشون داد که با همون درآمد میشه خونه هم ساخت و قرار شد که ما آروم آروم مصالح اصلی رو بگیریم و بعد از چند ماه شروع کنیم . دقیقاً به این نقطه که رسیدیم فهمیدم که خداوند تو این داستان خواسته به ما مدیریت مالی رو یاد بده چیزی که سال ها از این و اون می پرسیدم و اما در عمل شدنی نبود. آموزش های عالی استاد در بسته روانشناسی ثروت 1 و این کارگاه اجباری عملیِ جمع کردن پول به من و همسرم به طرز عالی ای پول جمع کردن هدفمند رو یاد داد و من و همسرم تازه فهمیدیم که ما در این سال ها زندگی مشترکمون نادانسته چه پول هایی رو هدر دادیم. اما ناراحت نشدیم و هر دو از اینکه بالاخره یاد گرفتیم خوشحالیم و خداوند رو شاکریم . اینجا که رسیدیم دوباره هدایت رسید که اول بدهی به دخترتون رو پرداخت کنید. سرِ زمین پارسالی ما طلا فروختیم ،البته اون موقع ما هنوز درسا رو خوب یادنگرفته بودیم که این کار رو کردیم. حدود پنج گرم طلا بود که قراره به لطف و یاری الله یکتا دو سه روز دیگه براش بگیریم اونم نقد نقد !نه با قرض و قسط و چک و فلان! نقد نقد اونم با مدیریت مالی درآمد خودمون که خداوند یادمون داد.

    از طرفی تو این مدت ، پسِ ذهنم از اینکه بخواهیم مصالح بخریم در حالیکه پول اون بنده خدا رو تا چهار سال کش بدیم راضی نبودم . با اینکه خود بنگاهی به ما گفته بود اگه به توان مالی ساخت رسیدین بدون نگرانی بسازید و فکر نکنید که من ناراحت میشم. اما خود من انگار به این کار راضی نبودم. تا اینکه کلیپ رضای عزیز رو دیدم که همینجا مریم بانوی عزیزو استاد عزیز از شما بسیار بسیار متشکرم که این فیلم که در واقع آموزش عملی آموزش های خودتونه رو روی سایت گذاشتین .و ممنونم آقا رضای عزیز که این کار ارزشمند رو انجام دادین، من اوائل ورودم به سایت کامنت های شما رو خیلی می خوندم و آرزو داشتم که یه بار یه فیلم قدم به قدمی از شما ببینم. خلاصه، کلیپ رو که دیدم رسیدم به اینجا که آقا رضا میگه بدهی دوستش رو تیکه تیکه کرد و داد. اینجا خدا بهم گفت استاپ . منم کلیپ رو قطع کردم، گفت شما باید بدهی تون رو بدین! اول فکر کردم منظور بدهی دخترمه گفتم خب قراره بدیم! گفت نه زمین! گفتم خودبخود تیکه تیکه هست دیگه! گفت نه شما باید برعکس رضا عمل کنید! گفتم یعنی چی؟ گفت یه ماه چک دارین ، طبق روال قبل محلش رو پر می کنید! دو ماهی که چک ندارین پول دوماه رو بذارین رو هم و یه چک از سال چهارم رو از بنگاه تحویل بگیرین و بهش پول نقد بدین و همینطور یکی یک چک ها رو از آخر به اول پس بگیرین! و من حساب کردم با همین توان مالی الان ما، دیدم یکسال و نیم دیگه پول زمین تسویه است ، که یقیناً وقتی این تعهد پرداخت رو داشته باشیم زودتر از این زمان پرداخت میشه به یاری و هدایت خودش.

    تمام اینا رو گفتم که برسم به این نقطه که دیدین با اینکه شرایط آروم بود و وضع مالی ما خیییلی بهتر هم شد اما رسیدیم به جایی که اگه قرار بود بسازیم احساسمون بد میشد چون به بنگاه بدهکاریم!و البته تمام این قدم هایی که برداشتیم هدایت الله بود! حتی فکر ساخت هم هدایت الله بود چون تازه اینجا من و همسرم فهمیدیم که ما نسبت به مخارجمون ورودی مالی خوبی داریم و اگه مدیریت درست داشته باشیم همه کاری می تونیم بکنیم.

    این فایل مثل همه ی فایل های شما ارزشمنده و باید بارها و بارها بشنویم و عمل کردن بهش رو یاد بگیریم.

    پیش به سوی روز هفتم سفرنامه

    اللّهم ثبت اقدامنا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سمیرا علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1027 روز

    .به نام خدای آرامش.            

         

    سلام به استاد عزیزم و مریم جانم.                      

    اول سپاسگزارم برای این فایل زیبا .

    استاد من یک مغازه زدم با 30 میلیون سرمایه 

    یادمه هیچ چیزی نداشت به اون صورت هرکسی میومد مغازه من می‌گفت بیا یک وام بردار برو جنس بخر ک فروش خوبی داشته

    من همیشه میگفتم شب میخوام بخوابم به راحتی و  وام پیرم میکنه

    هر روز فروش کردم و با فروش اون جنس مغازه خریدم

    هر روز بهتر از دیروز

    یک روز هایی  هم خسته میشدم از حرف مردم اینم ناگفته نماند

    این که انرژی بدی بهم میدادن میگفتن چقدر لباس کم داری

    یاد گرفتم بهشون با احترام بگم درسته کم لباس دارم ولی لباس های کیفیت خوبی دارم

    استاد من 2/5سال مغازه دارم بدون یک ریال وام یا بدهی

    هر اندازه ک درآمد داشته باشم میرم جنس مغازه میخرم

    سپاسگزار خدا هستم ک منو هدایت میکنه به سمت آدم های خوب و با انصاف ک ازشون خرید میکنم

    استاد من همیشه یک باور دارم  این که شب می‌خوام بخوابم به راحتی باشه بدهکار هیچ کسی نباشم

    مدیون کسی نباشم

    این مغازه ای ک الان دارم از اون 30 میلیون سرمایه خیلی بیشتر شده

    جوری ک الان همه چیز داره مغازم

    یک اصل هم ک خیلی بهش پایبند هستم هیج وقت اجناس بدون کیفیت یا کیفیت پایین نمیارم ک حاشیه سود بالایی داشته باشم

    سعی میکنم هرچی ک خودم دوست داشته باشم برای مغازم بیارم

    بار ها شده خیلی از مشتری ها بهم گفتن شما با سلیقه هستین ما خیلی خوشمون میاد از سلیقه شما

    من این مغازه رو به صورت بهبودگری ساختمش

    روی مدار راه رفتم

    حتی من با سود مغازم دوره های شماره رو خریدم ک این برای من بهترین انگیزه و حال خوب هستش

    من سپاسگزارم برای فایل های جوابتون

    درپناه خدا باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 2015 روز

      سلام سمیرا جان.

      تبریک میگم بهت برای کسب و کارت و تحسینت میکنم برای اینکه زیرِ بارِ وام و قسط و … نرفتی و متعهدانه جلو میری.

      ان شاالله هر روز پرفروش تر و موفق تر باشی عزیزم.

      تحسینت میکنم که داری پولسازی میکنی و تونستی دوره های استاد رو تهیه کنین.

      امشب نشانه ام در سایت این فایل اومد و کامنتِ شما، اولین کامنتیه که هدایت شدم به سمتش.

      من این مغازه رو به صورت بهبودگری ساختمش

      این عالیه.

      بهبودگرایی به جای کمال گرایی، که باعثِ رشد میشه.

      روز به روز موفق تر باشی سمیرا جان.

      الهی شکرت برای همه ی نعمتهات.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سحر مهدویفر گفته:
    مدت عضویت: 3232 روز

    بنام خدای جان

    سلام خدمت استادعزیز و خانوم شایسته مهربون وتمام دوستان همفرکانسیم

    استاد من ازشما خیلی خیلی سپاس گذارم بابت این محصولتون که واقعا ذهنمو بازکرد وواقعیت رو برام روشن کرد وبسیارسپاس گذارم ازشماخانوم شایسته عزیزکه باعث شدین این فایل رایگان رو که من تاالان عضوسایتم ندیدهبودم روببینم ومتحول بشم…استادعزیز دیدن این فایل چنان انگیزه ای بهم داد که درپوستم نمیگنجم بیش از یکسال بود که میخواستم کسب وکاری روشروع کنم تا دستم توی جیب خودم باشه ناگفته نمونه که وضعیت مالیمون خیلی خوبه چون همسرم عطاره وباباورهای درستی که شمابهمون یاددادین زندگیمون پررزق وروزیه ولی خودم از بیکاری و وقتم روبیهوده تلف کنم ناراحت بودم دلم میخواست یه مسب وکاری روشروع کنم وازاونجایی که خونه دارم وخودم پولی ندارم دوست داشتم وام بگیرم ومغازه بزنم چون فکرمیکردم واسه مغازه زدن هم سرمایه اولیه کم کم ۲۰میلیونی نیازه وهمسرمن هم این پول رونمیتونه بده چون سودش رو برای مغازه خودش خرج میکنه وروز به روز گسترشش میده بخاطرهمین بیخیال شده بودم و میگفتم حتماباید باوام یه مغازه بزنم ولی بادیدن این فایل به کل دیدم به این قضیه تغییر کرد و جواب تمام سوالاتموگرفتم وپیدا کردم راه حلمو…من خیلی زود میام واز موفقیتام واستون مینویسم منتظر نتایج شگفت انگیزم باشید….خداجون سپاس گذارم ازت

    استاد سپاس گذارم ازت که دستی از دستان خدایی واسم

    خانوم شایسته عزیزم سپاس گذارم ازت بابت این سفرنامه فوق العادت

    پیروز و موفق باشید در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    علیرضا جعفریان گفته:
    مدت عضویت: 2649 روز

    سلام به همه عزیزان

    خداقوت به استاد عباسمنش عزیز و اعضا گروه به ویژه خانم شایسته بزرگوار

    من هم در روز ششم سفرنامه توضیحاتی از طی کردن قانون تکامل در روند رشد کسب و کار خودم میگم براتون . امیدوارم مفید باشه

    مرسی که وقت میزارید و میخونید ??

    راستش من خیلی به کار آموزش و تدریس و یاددادن علاقه داشتم و انگار تو خونم بود اصلاً . ? از همون زمانی که خودم دانش آموز بودم با همکلاسی هام که درسشون ضعیف بود یا مثلاً پسرعمه و … ریاضی کار میکردم . از دوران دانشجویی کار تدریس خصوصی در منازل رو یکم جدی تر دنبال کردم . یه مدت رایگان کار میکردم ولی کم کم شروع کردم به هزینه گرفتن (البته خیلی کم)

    با اینکه اوایل درآمدم خیلی کم بود ولی با همون پول کم هم تبلیغ برای خودم چاپ میکردم و شب ها میرفتم خودم تو محل میچسبوندم ، ( خیلی وقتا آخر شب تو سرمای زمستون اینکارو میکردم ، کوچه به کوچه تراکت میچسبوندم ، و مثلا فرداش میدیدم که خیلی هاش و کندن . ولی من اصلا ناراحت نمیشدم ، لبخند میزدم و ادامه میدادم ?) و خدا رو شکر یواش یواش هم تعداد شاگردام بیشتر شد هم درآمدم از این کار .

    از طریق همین آگهی ها با یه مدرس جوان دیگه مثل خودم آشنا شدم که یه سری از شاگردها رو به ایشون معرفی میکردم و پورسانت میگرفتم . یه تایمی به عنوان گروه آموزشی با هم همکاری میکردیم و تو تبلیغامون میزدیم گروه آموزشی …?

    (البته دونفره ?? ?)

    توی محله خودمون هم به واسطه فعالیت های فرهنگی آموزشی رایگان و داوطلبانه سر شناس شدم .

    با موسسات آموزشی و فرهنگی هم همکاری میکردم . دقیقاً یادمه به عنوان مدرس ریاضی با یه آموزشگاه همکاری میکردم که خیلی از کارهای دیگه اونجارو هم بدون دستمزد انجام میدادم و تو ذهنم همش این بود که دارم تمرین آموزشگاه داری میکنم (??)

    خیلی تو ذهنم بود که ان شاءلله من هم یه روز آموزشگاه خودم رو تاسیس میکنم .

    تا اینکه تصمیم جدی گرفتم یه قدم اساسی برای رسیدن به خواسته ام بردارم و مهر ماه پارسال(سال۹۶) یه تعداد زیاد تراکت با طراحی حرفه ای و رنگی چاپ و پخش کردم و بعد به یکی از مراکز فرهنگی محل مراجعه کردم ببینم یه کلاس درس رو چقدر اجاره میدن ، که بتونم شاگردام و ببرم اونجا و کلاس خودم رو گروهی براشون تشکیل بدم .

    اول که مراجعه کردم گفتن ما شاگردی نداریم به شما معرفی کنیم و خودتون باید تبلیغات کنید . من هم گفتم شاگرد خودم میارم . ? (ظاهراً چندین مدرس قبل من مراجعه کرده بودن و به خاطر همین شرط پشیمون شدن و برگشتن) هزینه اجاره کلاس هم به صورت درصدی توافق کردیم .

    همون اول کار از طریق همون تبلیغات یک دبیر تماس گرفتن و تقاضای همکاری داشتن . واقعا ایشون دستی از طرف خداوند بود که خدا هدایتمون کرد و ما رو سر راه هم قرار داد ، چون دقیقاً مکمل هم بودیم و هر دو خواسته و هدف مشترک داشتیم . (و در پیشرفت کار بسیار موثر بودن و من از طریق ایشون با استاد عباسمنش آشنا شدم ? )

    مدیر اون مجموعه هم خیلی از ما استقبال کرد و ما شروع کردیم به ثبت نام و برگزاری کلاس ها با شهریه خیلی کم.

    اوایل کار اصلاً فکر سود نبودم و هزینه هایی که میکردم رو سرمایه گذاری میدونستم . دقیقاً با یک نفر دانش آموز شروع کردیم .

    چون خیلی به کیفیت آموزش و تدریس اهمیت میدادیم کم کم تعداد دانش آموزامون بیشتر شد و بچه ها کم کم دوستاشون رو معرفی میکردن و میاوردن . یا من شاگردای قدیممون رو میاوردم .

    در عرض چند ماه ۵ تا دبیر داشتم و حدود ۵۰ نفر دانش آموز . ?

    واقعاً کار آفرین بودن و ایجاد اشتغال خیلی حس خوبی داره .

    گذشت تا سال اول تموم شد تقریباً هیچ سودی برای خودم نداشت و تمام درآمد صرف اجاره و حقوق دبیران میشد .

    راستش من تو یه اداره هم کار ثابتی داشتم با حقوق کارمندی و در کنارش مجموعه خودم و راه انداخته بودم .

    ولی از سال دوم از اول مهر ماه ۹۷ با توکل به خدا از کار ثابتم استعفا دادم (با احساس خوب و بدون کوچکترین ترس و نگرانی) و تمرکزم رو گذاشتم روی کار مورد علاقه ام . و شکر خدا تو سه ماهه پاییز امسال درآمدمون ۵ برابر مدت مشابه پارسال شد .

    و تقریباً به اندازه حقوق کار ثابتم برای خودم سود خالص حاصل شد .

    و نسبت به سال گذشته تو خیلی از موارد پیشرفت کردیم .

    آزادی زمانی بیشتری هم دارم ، محل کارم به خونه بسیار نزدیکه و تمام همکارامون مثل یک فرشته هستند که دقیقاً بر اصل همزمانی خداوند سر راهم من قرارشون داد و در مدار هم قرار گرفتیم .

    خدایا سپاسگزارتم ???

    از همه مهمتر اینکه در طول این یک سال همزمان با پیشرفت کار ، شخصیتم در ابعاد مختلف خیلی رشد پیدا کرد . و از همون پارسال با کمک آموزه های استاد با مفهوم توحید و شرک در عمل آشنا شدم و فهمیدم که تا قبل از این چقدر مشرک بودم . معنای حقیقی توکل رو با تمام وجودم درک کردم و معجزات خداوند رو با چشمام دیدم . ?

    وقتی قوانین رو در عمل به کار میگیریم و نتیجه شو میبینیم ، فوق العاده لذت بخشه .

    البته هنوز خیلی خیلی جای کار دارم و تازه در ابتدای راه هستم ، اهداف خیلی بزرگی دارم که با توکل به خدا ان شاءلله دونه دونه بهشون میرسم .

    دوستان ببخشید که سرتون و درد آوردم ممنون که وقت گذاشتید و خوندید ، امیدوارم براتون مفید بوده باشه و باورهاتون تقویت بشه .

    واقعا اگر با هر نفس خدا رو شکر کنیم بازم کمه ??

    خدایا از به جا آوردن شکرت عاجزیم .

    خدایا در هر لحظه به هدایت و حمایت تو نیازمندیم .

    پرودگارا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم . ما را به صراط مستقیمت هدایت فرما

    ??‍??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3614 روز

    به نام خدای مهربونم

    استاد تصمیم گرفتم تا دوباره فایلای رایگانتونو گوش کنم و روشون کار کنم و تا وقتی عمل نکردم نرم سراغ فایل دیگه، رفتم تو قسمت محبوبترین دانلودها که حسم گفت از این فایل شروع کنم؛ بار اول گوش دادم با خودم گفتم اوکی فایل خوبی بود ولی قراره چه اگاهی رو بهم بده قراره چیو بهم یاد بده، منکه وام نگرفتم اهل چکم نیستم پس چیو داره به من میگه, بازم گوش دادم اخه این چی میگه من که اهل این موارد نیستم،،، گفتم نه این فایل ی چیزی داره میگه من باید درکش کنم و تا درک نکنم نمیرم سراغ فایل دیگه، بازم گوش دادم و جالبه اگاهی ها رو اروم اروم داشتم درک میکردم با خودم خلوت کردم، کل زندگیم اومد جلوی چشم، بله کل زندگیم، تازه فهمیدم وام چک یعنی چی٫٫٫٫٫فهمیدم تکامل چیه، اره فهمیدم چرا ورشکست شدیم چرا دو طبقه خونه صد متری و ماشینمونو از دست دادیم تازه فهمیدم چرا داداشم مغازه ۴۵ متری در بهترین منطقه بازار رو از دست داد، بهترین ماشینارو ازدست داد، تازه فهمیدم چرا خیلی از ادماییکه تو فامیلمون بودن و از لحاظ مالی نسبت به ما در سطح خیلی پایینی بودن الان چقدر رشد کردن و ما انقدر افت کردیم، اره بازی سر طی نکردن تکامل بود ما با وام میخواستیم وضع زندگیمونو بهتر کنیم دوتا خونه رو ۸ واحد اپارتمان کنیم، نه از طریق داشته هامون، بلکه با وام و با سر خوردیم زمین، داداشم با وام و پول نزول میخواست مغازه شو دوتا کنه و تکاملو نادیده گرفت و همه چی شو از دست داد؛ اره فهمیدم عباسمنش چی میگی فهمیدم که همه چی دست خودمونه، واقعا استاد حرفات طلاس، اون دارایی هارو زمانی داشتیم که قانون تکامل طی کردیم و با داشته هامون اونارو بدست اوردیم ولی همینکه تکاملو نادیده گرفتیم همونیم که داشتیم از دست دادیم، و این همه سختی و درد کشیدیم که هنوزم ادامه داره، به خاطر نادیده گرفتن قانون تکامل متحمل چه رنجایی که نشدیم٫٫٫٫٫

    ولی استاد بعد از اتقاقای به ظاهر بدی که افتاد من با شما اشنا شدم،،، و اینو لطف خدا میدونم،،، خدا از طریق شما کلی بهم آگاهی داد، اینکه گذشته ها گذشته رهاش کن زندگی دست خودته با این درسایی که یادگرفتی درستش کن برو جلو من باهاتم بهت یاد میدم چطوری دوباره تکامل خودتو طی کنی و رشد کنی، و همینم داره میشه ٫٫٫ به لطف خدای رزاقم سال ۹۶، ی شرکت جدید رفتم و حقوقم سه برابر شد، خونه ۸۰ متری دو طبقه شخصی، البته اطراف تهران با مامانم خریدیم؛ استاد معجزه بود،، واقعا با داشته هامون خونه رو خریدیم و جالبه ادمایی پیدا شدن که به ما کمک کردن ما خونه رو بخریم و همه چی دست به دست هم داد که صاحب خونه بشیم؛ الان خونه دو برابر شده تقریبا ۱۰۰ میلیون سود کردیم،،، اصلا همه چی خود به خود جور شد و من خودمو تو بنگاه دیدم که دارم سند امضا میکنم، اره دستای خدا یعنی همین؛ اره من در عرض ی سال همچین سودی کردم که با چند سال کار کردنم اینطوری سود نمیکردم، الانم به فکر این هستم که از اون خونه بهتر رو بخریم و تکامل خودمونو طی کنیم تا ایشالله در اینده از لحاظ مالی از قبل هم بهتر بشیم٫٫٫٫٫٫

    استاد هنوز خیلی تضادای مالی تو زندگیم دارم اصلا بیشترش مالیه، ولی ی حس درونی که خیلی ارامش دهنده س بهم میگه ادامه بده همین مسیرو برو جلو و روی خودت کار کن تو ثروتمند میشی خدا برات معجزه میکنه،،،،

    استاد بابت فایل ارزشمندتون ازتون سپاسگزارم ٫٫٫٫٫ من میخوام سال ۹۸ رو سال مالی خودم نامگذاری کنم، و روی این زمینه کار کنم به خودم قول میدم که متعهد باشم٫٫٫٫٫

    استاد عزیزم خوبه که هستی ٫٫٫٫٫٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: