نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 15
دیدگاه زیبا و تأثیرگذار رضا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
خداوند را سپاسگزارم که همیشه در بهترین زمان، بهترین شرایط را در مسیر زندگی ام قرار می دهد.
امروز که آخرین جلسه از سریال مصاحبه خودم با استاد عباس منش رو دیدم احساس دلتنگی کردم و دوست داشتم این سریال ادامه پیدا می کرد.
شاید عجیب باشه ولی از وقتی استاد عباس منش عزیز لطف کردند و ویدیو نتایج من رو به همراه توضیحات فوق العاده و تکمیلی روی سایت قرار دادند حال و هوای زندگی من تغییر کرد.
با دیدن اولین قسمت چنان عاشق این سریال شدم که هر روز منتظر قسمت بعدی بودم و از این نظر می گم برام عجیبه که من فایل کامل و اصلی رو دارم ولی دیدن این ویدیو از سایت استاد عباس منش خیلی برام جذاب بود.
یه جاهایی اشک تو چشام جمع می شد،یه جاهایی از شنیدن توضیحات استاد عزیز لذت می بردم و چند ساعت بعد از هر قسمت از خوندن نوشته های دوستانم احساس فوق العاده ای تجربه می کردم.
دلیل اینکه مثل همه دوستانم از دیدن این ویدیوها لذت می بردم و منتظر قسمت بعدی بودم اینه که موقع تماشا کردن فکر نمیکردم دارم به خودم نگاه می کنم و محو داستان هدایت و اتفاقاتی که به لطف خدا در زندگی ام رخ داده بود می شدم.
خداوند وعده داده است که: کار نیک شما را 10 برابر می کنیم و کار بد شما را یکی حساب می کنیم.
بارها در زندگی ام تجربه کردم که خداوند خیلی بیشتر از ده برابر سعی و تلاش من نتیجه وارد زندگی ام کرده و این موضوع درباره سریال نتایج من هم صدق می کند.
هیچوقت تصور نمی کردم ضبط کردن این ویدیو تا این حد موجب احساس خوب و برکت در زندگی ام شود.
وقتی اولین قسمت از نتایج من روی سایت قرار گرفت، دیدن عبارت نتایج دوستان در بالای ویدیو این احساس را در من ایجاد کرد که گویی از دنیای ابدی در حال تماشای نتیجه افکار و اعمال خودم هستم.
احساس عجیبی بود که تا حالا تجربه نکرده بودم. خودم،درحال تماشای فیلم نتایج زندگی ام بودم. این اولین بار در زندگی ام است که ساعت ها محو تماشای خودم شده بودم.
با دیدن عبارت abasmanesh.com کنار تصویر خودم احساس غرور کردم و به خودم احسنت گفتم که به وعده ای که سال 93 با خودم کرده بودم عمل کردم.
چند روز بعد از آشنایی با شما استاد عزیز به قدری شیفته و عاشق کلام و مرام و مسیر شما شده بودم که با خودم عهد کردم باید به شکلی زندگی ام را متحول کنم که روزی در کنار استاد عباس منش روی استیج بایستم و از استاد برای آموزش های عالی شان تشکر کنم.
امروز و بعد از 8 سال این اتفاق به شکل بهتری رخ داد و به جای چند دقیقه حضور در کنار شما بر روی استیج در سالن سمینار، ساعت ها حضور در سایت استاد عباس منش را تجربه می کنم.
هرگز تصور نمی کردم خداوند برای من همچین پاداشی در نظر گرفته باشد که استاد عباس منش ساعت ها درباره نتایج زندگی من صحبت کند و همچون دوره ای کامل و ارزشمند برای تغییر کردن بر روی پرمخاطب ترین سایت موفقیت دنیا قرار داده شود.
چگونه می توانستم با نگرش و ابتکارات ذهنی به این موقعیت دست پیدا کنم؟
با پرداخت چه مبلغی می توانستم همچین ویدیوهایی از زندگی و نتایجم را در معتبرترین و پرمخاطب ترین سایت موفقیت جهان به نمایش همیشگی در بیاورم؟
اگر این هدایت الهی و پاداش بغیر الحساب برای من نیست،پس چیست؟!
به جای آنکه چند صد نفر در سالن سمینار به صحبت های من گوش داده و مرا تشویق کنند، صدها هزار نفر از سراسر جهان صحبت های من را شنیدند و عده زیادی از طریق پیام های محبت آمیزشان ابراز لطف و مهربانی کردند.
چقدر خوندن نوشته های دوستانم در من احساس فوق العاده ای ایجاد کرد. با خواندن نوشته های دوستانم فرصت داشتم از نگاه فرد دیگری به خودم نگاه کنم و این طریق نگاه کردن چقدر خاص و لذتبخش بود.
خداوند بار دیگر به وعده خود عمل کرد و نه ده برابر بلکه هزاران برابر برای عمل من نتیجه و پاداش وارد زندگی ام کرد. در این چند هفته ساعت های زیادی صرف خواندن دیدگاه های هر قسمت کردم و بهترین لحظات زندگی ام را تجربه کردم.
استاد عباس منش عزیز لطف و محبت شما را هرگز نمی توانم جبران کنم و از توان من خارج است. این کار فقط از عهده خداوند بر می آید که خیر و برکتی که از طریق گفتار و عملکرد شما وارد زندگی من شده است را هزاران برابر کرده و در مدت حیات مادی وارد زندگی شما کند.
به نظر من سیستم جهان هستی مانند گلدکویست است. در گولدکویست بخشی از پرداختی زیرشاخه ها به سرشاخه تعلق دارد، در جهان هستی نیز بخشی از نعمت هایی که به زیرشاخه ها می رسد به شکل نعمت وارد زندگی سرشاخه ها می شود.
من از شما یاد گرفتم و عمل کردم و زندگی ام متحول شد و هزاران نفر به واسطه من تغییر کردند. چندین برابر احساس خوبی که در انسانهایی که از برنامه های من استفاده می کنند به زندگی من و همچنین شما استاد عزیز وارد می شود. شما سرشاخه این جریان مقدس هستید.
انشاالله مسیر الهی ام را در کنار شما استاد عزیز و همراهی دوستانم ادامه خواهم داد و نوشتن در این سایت را علاوه بر وظیفه خودم، فرصتی برای رشد و گسترش آگاهی می دانم.
ردپای من در این سایت نه تنها برای انسان های زیادی مفید است بلکه بارها از طریق پاسخ دوستان به نوشته به دیدگاهی از خودم هدایت شدم که خواندن آن به من کمک کرده تا کنترل بهتری بر احساس و افکارم در آن لحظه داشته باشم.
دعای خیر مادرم و تمام مادرانی که فرزندانشان با استفاده از آموزش های شما استاد عزیز زندگی بهتری را تجربه می کنند همواره بدرقه راه شما در زندگی خواهد بود. همیشه مادرم می گفت: خدا رو شکر رضا عاقبت به خیر شد. با اینکه شما را ندیده بود برای شما دعا می کرد که موجب شدید تا فرزندش به راه راست هدایت شود. راه کسانی که خداوند به آنها نعمت داده و زندگی را بر آنان آسان کرده است.
استاد عباس منش عزیز دوستت دارم و برای حضورت در زندگی ام سپاسگزارم.
دوستان عزیزم از تک تک شما سپاسگزارم که با پیام های محبت آمیزتان احساس رضایت از زندگی و زنده بودن را در من ایجاد کردید.
خداوند همواره همراه، هدایت کننده و تحسین کننده ما خواهد بود.
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:
تشخیص اصول ثروت ساختن بوسیله دوره های روانشناسی ثروت
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD391MB39 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 1547MB39 دقیقه
به نام خدای آگاهی دهنده
سلام به استاد عزیزم، سلام به خانم شایسته ی شایسته، سلام به آقا رضا دوست داشتنی و سلام به همه ی دوستان عزیز
اینکه بگم این فایل چقدر آگاهی دهنده بود شاید تکراری ترین سرآغاز نوشتن کامنت باشه اما چه میشه گفت که غیر از این نیست.
از خداوند سپاسگزارم
از استاد و خانم شایسته عزیز سپاسگزارم
از آقا رضای عزیز سپاسگزارم
اینکه استاد میگن هربار که یک فایل رو گوش بدین نکته جدیدی رو می فهمین همینه چون که قضیه وام نگرفتن و قرض نکردن رو استاد بارها و بارها در فایل های مختلف محصول و غیر محصول گفتن و بهش تاکید کردن اما باز هم شنیدن دوباره این موضوع آگاهی های جدیدی رو به من داد.
اینکه وام گرفتن و قرض کردن از دیگران، یعنی من هنوز ظرفم بزرگ نشده، هنوز آماده نیستم، هنوز تکاملم رو طی نکردم یک طرف ماجراست. طرف دیگه اینه که من به چیزی غیر از خدا تکیه کردم و شرک ورزیدم که طرف فوق خطرناک ماجراست. من به پول ناگهانی که گرفتم تکیه کردم، به شغلم تکیه کردم، به درآمدم تکیه کردم، به آدما برای گرفتن وام تکیه کردم، به مشتری هام و پولی که به من میدن (یا موارد کارمندی به حقوق ثابت دولت) تکیه کردم و به تنها کسی که تکیه نکردم خداونده چطور میخوام از این وام و قرض، خیر و برکت نصیبم بشه و موفق بشم.
من یه مثال خیلی جالب دارم از دوران بچگی خودم که بازی مونوپولی رو با خواهرم انجام می دادم. وقتی این خاطرات یادم اومد تا چند دقیقه فقط هنگ بودم که خدایاااا قوانین تو حتی توی بازی های کودکانه هم ثابتن و اجرا میشن. خب توی این بازی خواهرم همیشه برنده میشد و پایان بازی سود بسیار بیشتری رو در می آورد یعنی یادم نمیاد حتی یکبار هم سودش از من کمتر شده بود. خلاصه من اون موقع به خواهرم میگفتم تو خیلی شانس داری و خیلی کم توی املاک من میوفتی که بهم پول بدی ولی من همش توی املاک تو میوفتم. یا اینکه تو کارت های شانس بهتری به دستت میوفته ولی من نه و این نامردیه و حساب نیست و از اون جرزنی های بچگانه. حالا شیوه بازی من و خواهرم چطور بود؟
من همیشه اول بازی از بانک وام میگرفتم تا املاک بیشتری رو بخرم که سود بیشتری کنم ولی خواهرم به هیچ عنوان وام نمیگرفت و میگفت که نمیخوام پول زیادی رو به بانک برگردونم. و یک یا دو ملک بیشتر نمیخرید. منم خوشحال و خندان که ایول الان پول زیادی نصیبم میشه و بعد وامم رو به بانک بر میگردونم و سود میکنم و پیشبینی های دیگه خخخخخ. اتفاقی که همیشه رخ میداد این بود که من تاس مینداختم و میوفتادم توی اون یکی دو ملک خواهرم و باید بهش پول میدادم ولی اون خیلی خیلی کمتر گرفتار املاک من میشد. بعد طبق قانون بانک من هر دور بازی باید پول بیشتری رو به عنوان سود بهش بر میگردوندم در حالی که چون پولی به دستم نمی اومد بدهکارتر میشدم. نتیجه اینکه در ادامه بازی خواهرم املاک بیشتری میخرید و من املاک بیشتری رو از دست میدادم با یک بدهکاری بسیار بالا به بانک و درنهایت من اون رو به شانس قبول نیست و تاس بازی برا من کجه ربط میدادم. این فقطططط یک بازی کودکانه بود امااااا کلی از قوانین ثابت خداوند در این بازی حکمفرما بود.
نکته بعدی هم در مورد ناآگاهی از مسیر های رفته هست.
من این مورد رو با گوشت و پوست و استخونم درک کردم. در زمینه شغلی و رشته تحصیلیم به خاطر یکسری جریانات پیش اومده فکر میکردم که بهش علاقه ای ندارم و از سر اجبار اومدم و اگه آگاهی الان رو داشتم رشته دیگه ای رو میخوندم ولی اشکالی نداره من از درامد این شغلم پس انداز میکنمم بععدش میرم فلان کار مورد علاقم رو انجام میدم و البته چندین و چند باور مخرب دیگه در کنار این افکار و صحبت ها داشتم. علاوه بر اینکه من با کلام و افکار خودم رو از اون شغل دور کرده بودم، به رشته تحصیلیم و درآمدی که برام در زمان کار خواهد داشت تکیه کرده بودم (تکیه به غیر خدا و پیشبینی آینده، هر دو بسیار مخرب) و تمرکزم رو از روی رشته و کسب مهارت بیشتر برداشته بودم باعث شده بود شرایطی پیش بیاد که نتیییجهاش کاملا قابل حدسه. اولا دوستای خودم در شرایط کاملا مشابه خیلی زود به سر کار رفتن ولی من نه. از طرفی، بسیار زیاد نمونه می دیدم که کسانی که دانشجو بودن و سرکار میرفتن ولی من که فارغالتحصیل شده بودم نمیتونستم به سر کار برم هر جا میرفتم بهانه هایی به من تحویل میدادن که بهترینش نبود جا بود. این اتفاقا برای من میوفتاد که منو بیشتر حرص بده خخخخ و البته نوعی سختی و عذاب در نتیجه باور ها و صحبت های خودم و عدم تمرکز بر رشته ای بود که موقع انتخابش با علاقه انتخاب کرده بودم ولی در طول زمان دچار سردرگمی شده بودم. یاد صحبت یکی از همکلاسی هام افتادم که میگفت من هروقت علاقه ام به رشتهام کم میشه پیش خودم میگم از کجا معلوم اگه رشته دیگه ای میخوندم بهش علاقه داشتم یا توش موفق میشدم. موقع کنکور اینو با علاقه انتخاب کردم پس این وسوسه ها رو از خودم دور میکنم که ناامید نشم.
چقدر این فایل، یادآوری ها و آگاهی های خیلی خیلی زیادی برای من داشت و نوشتم تا یادم بمونه …
و یادم نره برای هیچ کاری به هیچ چیزی به جز خدا تکیه نکنم و پیدا کنم مصداق مسیر هایی که نشون دهنده عدم تکیه به خداست که از اون راه نرم…