نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12 - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    547MB
    65 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12
    78MB
    65 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

482 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ali گفته:
    مدت عضویت: 1110 روز

    به نام خداوندبخشنده مهربان

    سلام خدمت آقای عباسمنش عزیزوتمام دوستان حاضر درسایت وبه خصوص آقای عطارروشن که باچنین ذوق وشوقی نشستندواین فایل روآماده کردند

    شایدبعدازحدودهشت سالی که دراین سایت عضو هستم وبااین اکانت جدیدم مدت کوتاهیه که دارم فعالیت میکنم،این اولین کامنتی هست که محتوای اون کاملاباکامنت های قبلی من تفاوت داره

    من درطی این سالهاشایدصدهاکامنت البته بیشتر بااکانت قبلی ام درسایت قرارداده ام

    آدمی هستم که همه جوره دراین سالهافایل ها آقای عباسمنش روپیگیری کرده ام ودرحدتوانم وشایدگاهی بیش ازحدتوانم تلاش کرده ام که ازطریق مطالب این کانال خواسته هام روتحقق ببخشم

    یعنی آدمی نیستم که تازه واردسایت شده باشم وبخوام ازروی غرض ورزی ویاحتی ناآگاهی کسی روزیر سوال ببرم

    درطی این سالهاچندین محصول این سایت روخریداری کرده ام وفایل های رایگان روکه دیگه نگم شایدبعضی هاش وبیش ازصدهابارگوش داده ام وتمام سعی ام روکرده ام که به مطالب اون فایل هاعمل بکنم

    امامطلبی که امروزمیخوام درموردش صحبت کنم وپیشاپیش ازآقای عباسمنش پوزش می طلبم اینه که الان مدتیه که احساس میکنم که آقای عباسمنش دیگه حرف جدیدی برای گفتن نداره

    آقای عباسمنش عزیزمن ازشماخیلی چیزهایادگرفته ام وازاین بابت واقعاازشماسپاسگزارم

    اماالان مدت هاست که متوجه شده ام کل صحبت شماشده این که آقا قانون اینه که برای مثال احساس خوب مساوی است بااتفاقات خوب یابرای مثال به هرچیزی که توجه کنیم اتفاقاتی ازاون جنس روواردزندگیمون میکنیم

    اماآقای عباسمنش آیاعمل کردن به این آگاهی هابه اندازه گفتنش هم آسونه؟

    این که ازبین هزاران نفری که درسایت شماهستند یک عده معدودی همچون آقای عطارروشن ازصحبت های شمانتیجه گرفته اند،دلیل نمیشه که همه بطوریکسان میتونندازصحبت های شمانتیجه بگیرند

    حالایه سری هاشایدبدلیل مقاومت کمتری که دارندویاشایدبه هردلیلی شماروباورکرده انداز صحبت های شمانتیجه گرفته اند

    امانظرشمادرمورداون هزاران نفری که ازصحبت های شماهیچ نتیجه ای نگرفته اندویاحداقل نتایج بسیارکمی گرفته اند،چیست؟

    کی تواین سایت نمیدونه که قانون چیه؟

    شمابارهاوبارهاوبارهادرفایل هاتون میگیدکه قانون اینه که به زیبایی هاتوجه کنیم،حالمون روخوب نگه داریم،به ناخواسته هاتوجه نکنیم وغیره

    همه مااین هارومیدونیم وتابحال هزاران بار دراین باره شنیده ایم

    اماآقای عباسمنش مشکل ماندانستن این آگاهی ها نیست مشکل مااینه که مانمی تونیم به این آگاهی هاعمل کنیم

    والان مدتیه که احساس میکنم شماوصدالبته اکثر اساتیدایران فقط دارن بردانسته های افراداضافه میکنندبدون درنظرگرفتن این که چطوربایدبه اون دانسته هاعمل بشه

    عین اینه که یه آدم چاق،پرخورِ،گشنه رونشونده باشی سریه سفره ای که غذاهای رنگارنگ تواون چیده شده وبعدبرگردی هزاران بارباهاش درمورد فوائدلاغری وکم خوردن صحبت کنی

    اون بنده خدامیگه همه این حرف هادرست،امامن چیکارکنم که نمی تونم جلوی پرخوری روبگیرم؟

    من احساس میکنم شماواکثریت اساتیددانش چندانی درموردساختارذهن ندارید

    انسانی که به موازات سن اش سی سال،چهل سال ویاحتی پنجاه ساله که داره یکسری رفتارهای اشتباه روانجام میده که حاصل اون رفتارهای اشتباه شده یک زندگی اشتباه،میتونه صرفابا شنیدن این که این رفتارهای اشتباه داره زندگی تورانابودمیکنه،اون رفتارهاروتغییربده؟

    آقای عباسمنش شماچه راهکاری برای این مورد دارید؟

    به خداهمه مامیدونیم که توجه کردن به ناخواسته هابده،صحبت کردن درموردناخواسته هابه ماوبه زندگی ماآسیب میزنه،باورهای مادرموردخداوپول وزندگی اشتباهه،اماچه کنیم که نمی تونیم این هاروتغییربدیم وذهن شدیدا مقاومت میکنه؟

    دریک کلام چه کنیم که نمی تونیم به دانسته هامون عمل کنیم؟؟؟؟؟

    شایدفقط یک صدم افرادیکه باقانون جذب وقدرت ذهن وقوانین جهان آشنایی دارندازاین قوانین نتیجه بزرگی گرفته اندواون افرادباقیمانده که نتایج جزئی گرفته اندفقط به این خاطره که نمی تونندبه این آگاهی هاعمل بکنند

    وتازه اساتیدی چون شمابارهاوبارهاازتاثیرعمل کردن به این آگاهی هاصحبت میکننداماهرگز نمی گن که چطوردرزندگی هامون به این آگاهی هاعمل بکنیم

    برای مثال انگار یه شخصی باصدهامیلیون تومان بدهکاری مواجه شده وهربارکه باطلب کارها ودادگاه وهزارتابدبختی مواجه میشه هیچ جوره نمی تونه ذهنش روکنترل کنه وشروع میکنه عصبانی میشه وپرخاش میکنه وناشکری میکنه

    بعدشمابه جای اینکه درچنین شرایطی به این فردراهکاربدیدکه چطوربایدذهنش روکنترل کنه، صبح تاشب بهش میگیداگراحساست خوب باشه اتفاقات خوب هم برات اتفاق می افته واین شرایط تغییرمیکنه

    به نظرشمادرچنین شرایطی شنیدن این صحبت هادرموردتاثیراحساس خوب توفیقی به حال اون آدم میکنه؟

    من سالهازمان گذاشتم تااین قوانینی که شمادر موردش صحبت میکنیدرویادبگیرم اماچه کنم که درعمل نمی تونم به این آگاهی هاعمل بکنم؟

    مگه من یه ربات ام که امروزیه دکمه ای روبزنم ودیگه ازفردابه هیچ عنوان سراغ رفتارهای غلط قبلی ام نرم

    دیگه ازفردابدبینی وناشکری نکنم

    دیگه ازفردابه ناخواسته هاتوجه نکنم

    دیگه ازفرداباهرآدمی نشست وبرخواست نکنم وهزارتارفتاراشتباه دیگه

    این اولین کامنتیه که درطی این سالهامن شمارو استادخطاب نکردم چون احساس میکنم فقط داریدبه مردم آگاهی میفروشید

    عذرمیخوام که اینقدرصریح صحبت میکنم امانمی خوام مثل خیلی هاازشمایه بت بسازم وبگم چون شمانتایج خیلی خوبی گرفتیدپس پیامبرزمان هستیدومن بایدچشم وگوش بسته صحبت های شماروگوش بدم

    طبیعیه که هرکسی یه مقدارکه ذهنش روکنترل کنه وبه احساس خوب برسه یه سری نتایج لحظه ای وکوچیک درزندگیش اتفاق میفته امابرای خلق نتایج بزرگترمابایدتغییرات بزرگتری هم درشخصیت مون ایجادکنیم

    وحال سوال من ازشمااینه که شماچه برنامه ای داریدتابه هزاران نفرکمک کنیدکه به طوراساسی شخصیت شون روتغییربدند؟

    آیاکمافی السابق فقط میخواییدبگیدکه قانون اینه که و……الی آخر

    به خدااین چیزهایی که نوشتم حرف دل هزاران نفریه که سالهاست دراین مسیردارن فعالیت میکننداماچون نتیجه ای نمیگیرندبرسردوراهی قرارگرفته اندودارن زجرمیکشند

    ازطرفی نمی توننداین قوانین رورهابکنندوازطرفی هم نمی تونندبه این قوانین عمل بکنندووقتی که بدنبال نسخه ای میگردندتا بتونندبه این آگاهی هاعمل کنندبااساتیدی مواجه میشوندکه فقط کل صحبت شون شده این که اگربه قوانین عمل کنیدویااگرتغییرکنیدفلان اتفاق هابراتون می افته،غافل ازاینکه همه این افرادمیدونندکه عمل کردن به این قوانین چه معجزه هایی درزندگیشون رقم میزنه،اماچه کنند که نمی تونندبه این قوانین عمل بکنند؟

    کیه که دوست نداشته باشه احساس اش خوب باشه

    کیه که دوست نداشته باشه بتونه درهرشرایطی ذهنش روکنترل کنه

    کیه که دوست نداشته باشه فقط به خوبی ها وزیبایی هاتوجه کنه

    اماآیااین دوست داشتن کافی است؟

    به خداقسم من دوست دارم بابندبندوجودم به این قوانین عمل کنم اماچه کنم که نمی تونم؟؟؟؟

    خودتون بهترمیدونیدکه رفتارهای ماریشه درافکار وباورهای ذهنی ماداره

    حال شمابه مابگیدماچیکاربایدبکنیم که این ذهن مقاومت نکنه واجازه بده ماباافکارجدیدبه استقبال رفتارهای جدیدبریم ودرنهایت بتونیم یک زندگی جدیدبرای خودمون رقم بزنیم؟

    تازه تواین بین خیلی هازدن به جاده خاکی وفکر میکنندکه باهزاران تکنیک پیچیده برای مثال هیپنوتیزم وفایل های سابلیمینال میتونن این افکاروباورهاورفتارهاروتغییربدن

    خودشماهم هزاران بارتاکیدکرده ایدکه برای مثال برای تغییرباورهاتون مثال های نقض باورهاتون روپیداکنیدوهربارکه اون هارودیدیدبیشترباور میکنیدکه میشود

    ومن الان به شخصه صدهامثال نقض برای باورهام پیداکرده ام امامتاسفانه درنهایت اون باورهاتغییرنکرده اند!!

    باورکنیدکه من هزارتامثال نقض هم پیداکنم بازهم ذهنم مقاومت میکنه ومیگه که این اتفاق برای اون افراد افتاده ولی برای تویکی نمیشه

    هرچندکه به شماوبه سایراساتیدحق میدم که تعریف کاملی ازنحوه استفاده ازعملکردذهن نداشته باشیداماخب به عنوان شخصی که داره دراین مسیرتدریس میکنه،انتظارمیره که بیشتر روی این مطالب کارکنیدتابتونیدنسخه ای برای مردم بپیچیدکه اکثریت افرادبتونندازاین آگاهی هانتیجه بگیرند

    باورکنیدالان که دارم این هارومینویسم خودمم یه جاهایی خجالت میکشم که چرامنی که اینهمه شما رودوست داشتم وبهتون ارادت داشتم الان دارم این حرف هاروبهتون میزنم

    اماقصدم اینه که شایداین صحبت هایک تلنگری برای شماباشه تایک بازنگری درموردنحوه آموزش های خودتون داشته باشید

    باورکنیدهمه افرادازمقاومت های ذهنی یکسانی برخوردارنیستند

    همه افرادشرایط وموقعیت های زندگی شون یکسان نیست

    همه افرادازکودکی یکسری ورودی های یکسانی رو دریافت نکرده اند

    شایدعده کمی به هردلیل بتونن ازاین صحبت ها سریع ترنتیجه بگیرندامااین هرگزدرموردهمه افراد صدق نمیکنه

    الان اگه شماازآقای عطارروشن بپرسیدکه چطور شماوحرف های شماروباورکردندوبه این آگاهی ها متعهدانه درزندگیشون عمل کردندقطعاخودشون هم پاسخی به این پرسش نخواهندداشت

    درواقع شایدخودشون هم ندونن که چطورشدبه این مسیرپایبندموندند

    مابایدبدنبال مسیری باشیم که هرکسی بتونه باهرشرایط وگذشته ای که داشته بتونه به این آگاهی هاعمل بکنه تادرنهایت بتونه زندگی ایده آلش رورقم بزنه

    امیدوارم این صحبت هاباعث بشه بیشترتعقل وتفکرکنیم تابتونیم درمسیری قدم بزاریم که هممون تغییرکنیم وبه خواسته های قلبی مون برسیم

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمدحسین گفته:
      مدت عضویت: 1552 روز

      سلام به دوست عزیز

      کامنت شما رو کامل خوندم و برام جالب بود چرا که هم خودم یک زمان کوتاهی اینطور فکر میکردم و هم در اطرافیانم کسانی هستن که مثل شما فکر میکنن. در ابتدا باید بگم هیچکس و هیچکس نمی تونه کسی رو مجبور کنه یا راهکاری بده که یک شخص خاص مطلبی رو باور کنه و بهش عمل کنه. در قرآن آیات مختلفی هست که نشون میده محمد (که به عنوان پیام رسان خداوند میخواد باعث ایمان آوردن مردم بشه) از این کار نهی شده که تو نمیتونی اینکار رو بکنی

      «مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآن‌َ لِتَشْقَی‌». (ماقرآن را بر تو نازل نکردیم تا خود را به مشقت بیندازی‌) یا در جای دیگر،

      «اِنَّکَ لاَتَهْدِی‌مَن‌ْ أَحْبَبْت‌َ وَلَکِن‌َّ اللهَ یَهْدِی‌ مَن‌ْ یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَم‌ُ بِالْمُهْتَدِین‌َ» (چنین نیست ‌که تو هر کسی را که دوست داری بتوانی هدایت کنی‌. اما خداوند هر کسی را که بخواهد (در مشیتش باشد) هدایت میکند و او نسبت به هدایت پذیران دانا است‌.) و کلی آیه دیگه…

      پس بحث باور کردن و ایمان آوردن و بعد عمل کردن به قوانین کاملا شخصیه یعنی خود شخص باید از ته دل بخواد که باور کنه و بعدش با وجود ترس های زیادی که داره به مواردی که گفته شده عمل کنه. مثال از خودم. اون اوایل که استاد میگفت کنترل ورودی ها رو داشته باشین، توی شبکه های اجتماعی نباشین، احساس خوب خودتون رو حفظ کنین، من فقط می شنیدم. چند بار سعی کردم اینستاگرام خودم رو پاک کنم اما نمیتونستم. و میومدم فایل های استاد رو همزمان با دیدن پست های اینستاگرام گوش می دادم !!! طوری که تسمه تایم پاره کرده بودم از این حرکت. ولی یک روز به خودم تعهد دادم و کاملا جدی از خدایی که اون موقع صرفا به وجودش اعتقاد داشتم و فکر نمیکردم بتونه کاری برام کنه کمک خواستم. گفتم این عباسمنش از هر نظر زندگیش از من بهتره، پس بذار یکبار هم که شده به یکی از گفته هاش درست عمل کنم و رفتم اکانت اینستاگرام خودم رو کامل حذف کردم و برنامه اش رو پاک کردم، اتفاقی که افتاد اینه من بعد از چندبار سعی و تلاش ناموفق در گذشته وقتی به خودم به طور جدی تعهد دادم که یکی از کارها رو درست انجام بدم و باور داشتم که نتیجه میده، خداوند کمک کرد و نزدیک به 6 ماه هست حتی برای یک ثانیه هم وارد فضای اینستاگرام نشدم (که البته فیلتر شدنش هم یه لطفی به من بود و اینکه فیلترشکن هم نصب نکردم که یه وقت دوباره وسوسه نشم) و از اون موقع من نتایج کوچیک رو ذره ذره دیدم اما به جای اینکه بگم چه فایده ‌و به چکار میاد، اونا رو تصدیق کردم و بارها و بارها برای خودم مرور کردم که قانون های استاد داره نتیجه میده و بعدش اتفاقات بزرگتر پشت سر هم میوفتاد. بنابراین اگر شما میگید که من نمیتونم و مقاومت دارم نسبت به تغییر رفتارم هیچکس جز خودتون نمیتونه شما رو تغییر بده حتی خود خدا هم اینکار رو نمیکنه.

      «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ»

      (براى او فرشتگانى است که پى در پى او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت‏ سرش پاسدارى مى کنند در حقیقت ‏خدا حال قومى را تغییر نمى‏ دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند و چون خدا براى قومى آسیبى بخواهد هیچ برگشتى براى آن نیست و غیر از او حمایتگرى براى آنان نخواهد بود)

      این شمایین که باید خودتون رو تغییر بدین نه اینکه کسی شما رو مجبور کنه. استاد میگه برای تغییر باید ورودی هاتون رو کنترل کنین و حرف های منفی نشنوین، باید با شکرگزاری به خاطر داشته هاتون و دیدن زیبایی ها احساستون رو خوب کنین و ….

      اگر ورودی ها رو کنترل نمیکنین، اگر زیبایی ها رو تصدیق نمیکنین، اگر اخبار و فیلم و جمع هایی که حرف های نامناسب می زنن رو بیخیال نمی شین پس اتفاقات شما تغییری نمیکنه. اون نتایج کوچیکی که میگرفتین، اینها نشانه بوده برای اینکه بگه مسیرت درسته اما اگر اونها رو نادیده بگیرین و دوباره به روال قبلی برگردین نتایج کلی زندگیتون تغییری نمی کنن.

      امیدوارم که تونسته باشم منظورم رو رسونده باشم و جواب سوالتون رو داده باشم.

      شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        ali گفته:
        مدت عضویت: 1110 روز

        دوست عزیزممنونم که به پیامم پاسخ دادید

        امااحساس میکنم بخوبی به عمق صحبت های من پی نبردید

        شمامیگیدتاخودت نخوای هیچکس برای تونمی تونه کاری بکنه

        حالامن میگم چیکارکنیم که این”خودم”بخواد

        آیااین خودم من هستم یاذهنم هست؟

        اگراین نسخه ای که برای من داده ایدکارسازبودخب چه خوبه که شما خودتون به این نسخه عمل میکردید والان نتایج خیلی بزرگی میگرفتید

        من دوست دارم عینک تعصب روکنار بزاریم وبه خودمون فرصت فکرکردن بدیم به جای اینکه بگیم من دوست دارم عباسمنش به جای من فکرکنه وهرچی اون بگه حقیقت محضه

        این متن رومنی نوشتم که سالهاست دارم دراین راه تحقیق ومطالعه میکنم

        تابحال باافرادبسیارزیادی درارتباط بوده ام که مشتاقانه میخواستند تغییرکنندامانمی تونستندوهیچکدوم ازاین صحبت هایی که دراین سایت میشددرحق اون هاکارسازنبود

        دوست داشتم حداقل آقای عطارروشن میومدبه این کامنت من پاسخ مینوشت وشمامیدیدکه ایشون که درحدخودش نتایج خوبی گرفته تلاش آگاهانه ای برای متعهدبودن دراین مسیرنداشته وحتی خودش هم بارهادرکامنت هاش خوندم که نوشته خودمم نمیدونم چطورشدکه من به این آگاهی هامتعهدانه عمل کردم

        هشت ساله دارم این سایت روزیرورو میکنم وخیلی خوب همه اون چیزهایی که شماودوست عزیزمون گفتندروبلدم

        هدفم ازاین نوشته هااین بودکه خودآقای عباسمنش که میگن همه کامنت هارومیخوننداین کامنت بنده روهم مطالعه بکنندتاشایدیک تحولی درآموزش هاشون رقم بزنند

        به قول قدیمی ها

        باحلواحلواگفتن دهن شیرین نمیشه

        اگرهمه میتونستندآگاهانه خودشون بخوان که باهمه وجودبه مطالب این سایت عمل کنندالان این سایت پربود ازافرادیکه درحدواندازه عباسمنش نتیجه گرفته بودند

        اماچرانیست؟

        چون خودشون نمیخوان

        حالابایدیکی مثل عباسمنش که ردای استادی روبرشونه هاش افکنده،بیاد توضیح بده که چطوربایدخودشون بخوان

        آنکس که نداندونخواهندکه بداند

        درجهل مرکب ابدالدهربماند

        خودم روعرض میکنم جاهلانه رفتارنکنیم

        یعنی احساسی رفتارنکنیم چون رفتاری که برپایه احساسات باشه ثمره ای نخواهدداشت

        یاحق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          لیلا بشارتی گفته:
          مدت عضویت: 2391 روز

          سلام علی جان

          طبق قانون تغییر ناپذیر جهان هستی من باید از کامنت شما اعراض کنم ولی آگاهانه به کامنت شما امتیاز دادم.چون در این کامنت شجاعت وصراحت بیان شمارو منشن کردم وتوجهم رو از عدم آگاهی شما به عمل به قانون به سمت شجاعت وشهامت شما کشیدم تا آگاهانه به احساس خوبی برسم واینجا هستم تا بگویم قانون احساس خوب = اتفاقات خوب رو چطور در عمل انجام دادم ؟!

          من از سال 97 در این سایتم.

          در این مدت اتفاقات ناخواسته وناخوب زیادی را تجربه کردم مثل طلاق دخترم از همسرش که واقعا قلب هر مادری رو به درد میاره اما من فقط یه چیزو خوب فهمیده بودم اونم با چه باورهایی در این شرایط میتونم ذهنم رو کنترل کنم که به احساس خوبی برسم؟!

          اینجاست که باید همون داستان عمل کردن به آموزه ها رو اجرا میکردم .

          برای یه مادر خیلی سخته که شاهد جدایی جگر گوشش از همسری بشه که واقعا تا به امروز ذره ای بدی از دامادش ندیده!

          کدوم مادری میتونه تو این شرایط مثل ابراهیم مثل نوح عمل کنه ؟

          بگه من مسول زندگیه فرزندم نیستم .

          بگه فرزند من خودش با باورهایی که داره با فرکانسهایی که داره زندگیش رو خلق میکنه .

          بگه از دست من کاری ساخته نیست.

          بگه من در این اتفاق خیر عظیمی رو خواهم دید.

          ترسی از قضاوت ها ی دیگران نداشته باشه.

          فرزندش رو یه ادم مجرد ومستقل ببینه که میتونه به تنهایی خوش بخت وسعادت مند زندگی کنه.

          بارها وبارها نجواها بیان که نگرانش کنند وغمگینش کنند وبگه نوح برای پسرش نتونست کاری کنه پس منم در زندگیه دخترم کاری ازم برنمیاد .

          خدا همونقدر که به من نزدیکه به دخترم هم نزدیکه واون رو هدایت میکنه در مسیر فرکانسهاش.

          وهیچ تلاشی برای تغییر باورها وفرکانسهای دخترم نکنم با اینکه عاشقشم وعاشق دیدن خوشبختی اون هستم.

          چون خوشبختی دخترم رو در گرو بودن همسرش ندیدم چون اینو شرک میدونستم.

          خلاصه اینکه انرژیم رو برای تضادی که در مسیر زندگی فرزندم بوجود اومده بود هدر ندادم .

          آگاهانه باورهای توحیدی رو به خودم یادآوری کردم افسار ذهنم رو به دستم گرفتم.

          تسلیم مشیت خداوند شدم که هر اتفاقی برای زندگی دخترم افتاده حتما در جهت خیر وصلاحش بوده .

          حتما دخترم قراره از این اتفاق درسهای بزرگی بگیره .

          حتما قراره رشد کنه.

          مسیر رشد وپیشرفت وبهبود شخصیت وزندگی فرزند من از طلاق وجدایی میگذره وهزاران مثال والگو از زندگی خودم به یاد آوردم که مسیر خوشبختی وارامش وثروت منم گاها از مسیر ناخواسته ها وتضادها عبور کرده وخواسته های من برای من واضحتر شده.

          علی جانم

          عمل کردن به قانون تکنیک خاصی نداره که استاد بیاد بگه اینطوری عمل کنید .

          هرکسی با باورو ایمانی که داره با همین اگاهیهایی که از استاد بهش رسیده وقتی در شرایط مختلف قرار میگیره از اونها استفاده میکنه وهمین اگاهی هایی که به یاد میاریم وباعث تغییر احساس درونی ما میشه در رفتار ماهم تاثیر میزاره ونتایجم با رفتار ما تغییر میکنه.

          مثلا در همین مثال زنده ای که من از تضادی که در زندگیم بهش خوردم من با همین اگاهی ها هر لحظه حسم بهتر شد وعاشقانه بگم بی خیالتر شدم .خود خوری نکردم وفرزندمو سرزنش نکردم .

          با باور اینکه آدم مناسب که فرزندم باهاش هم فرکانس باشه وراضی زندگی کنه خیلی زیاده دخترم رو شماتت نکردم که پسر به این خوبی چرا زندگیت رو حفظ نکردی؟!

          رفتارم با دخترم عالی بود .

          کنترلش نکردم.

          باهاش رفیق بودم.

          وهرلحظه تسلیم واروم بودم .

          عمل کردن چیه علی جان ؟

          شاخ ودم که نداره!

          وحالا نتیجه این شد که دخترم یکسال بعداز جدایی از همسرش الان در یک رابطه ی از نظر خودش رویایی قرار داره .

          تاکید می‌کنم از نظر خودش چون هرکسی در تعیین استاندارد هاش با دیگران متفاوته.ومن با اگاهیهای استاد یاد گرفتم که قضاوت نکنم وهرکسی حق زندگی به سبک شخصی خودش رو داره وحالا دخترم شاید اونجور که من میخوام زندگی نکنه ومن حتی برای این موضوع هم خودمو ناراحت نمیکنم چون قانون رو یاد گرفتم وبا به یاد آوردن قانون رفتارم تغییر میکنه ودست از سرزنش ونصیحت برداشتم ونتیجه شده یک رابطه ی فرای دوستی بین منو فرزندم

          علی آقا

          میتونم هزار تا مثال برای بعد مالیه زندگیم بگم که متوجه بشی استاد هم قانون رو گفته هم عمل به قانون رو هم گفته وهم تو عمل بهمون نشون داده…

          مثلا زمانی که استاد میگه بچه ها از هر امکانات که دارید شروع کنید به پول ساختن حتی اگه مثلا میتونید تو خونه غذا درست کنید وهمین دوسه پرس غذارو ببرید بفروشید اینکارو انجام بدید کی جسارت داره اینکارو کنه ؟ من انجام دادم توخونه سه پرس غذا پختم وبردم تو یه ارایشگاه زنانه فروختم والبته هیچ سود مالی نکردم شاید یه چیزی از جیبم هم هزینه کردم اما همینکه بهم ثابت شد که آقا میشه ! میشه ! من میتونم.

          سال 98 جیگرکی کبابی داشتیم .

          با ماهی دونیم الی 3 تومن سود ماهیانه.

          با کلی بدهی به زغال فروش وگوشت فروش و غیره

          وقتی استاد آموزش داد که بیایید اول بدهیتون رو تسویه کنید تا به آرامش واعتماد به نفس برسید خوب داشت نحوه ی عمل کردن رو میگفت!

          منم نجوا پشت نجوا که با ماهی دوسه تومن چطوری میخوای بدهی هاتو صاف کنی ؟!

          ولی وقتی یه چیزی رو به عنوان قانون میپذیری ومقاومت نداری وعزمت رو جزم میکنی هر طور شده در مسیر اجرای اون قانون اقدام کنی خداوند قدم اول رو بهت میگه به رضا گفت توی خواب به منم گفت توی بیداری .منم همون ماه اول یه تومن از درآمدم رو دادم به زغال فروشی که خیلی وقت بود بهش بدهکاریم.

          واون ماه فقط با یه تومن سر کردیم.اما همینکه میومدیم افسرده بشیم که چقدر اوضاع سخت شده با به یاد آوردن کم شدن بدهیمون سرمون رو بالا می‌گرفتیم وبا اعتماد به نفس حالمون خوب میشد واین حال خوب باعث یه سری تغییر رفتار میشد که مثلا بهبود کسب وکارمون مثلا اضافه کردن ریحون کنار دلوجیگروکباب

          مثلا سفارش لباس فرم برای همسرم وتنها دونفری که باهاش کار میکردن و چندتا بهبود دیگه که همه ی اینا در راستای همون عمل به قانون باهرچی که دارید شروع کنید کسب وکارتون رو بهبود بدید بود که از استاد هزاران بار شنیدیم حالا کی میاد به این آگاهی استاد گوش میکنه ونتیجه میگیره دیگه هرکسی خودش باید بگه ؟

          من انجام دادم ونتایج بهترو بهتر شد مشتریهام راضی تر شدن وخلاصه اوضاع بهتر وبهتر شد به خودش قسم که به چند ماه نکشید که تمام بدهی هامون صاف شد وکلی هم فروشمون رو به بالا وتا اینکه این پندمیک شروع شد وهمسرم کلی دلسرد شده بود از اینکه مردم میترسن از خونه بیرون نمیان غذا بخورند یه روز خدا از زبون خواهرم ندا طلایی اومد با ما حرف زد وپیشنهاد پیک موتوری وغذای بیرون بر با رعایت تمام پروتکل های بهداشتی رو به ما پیشنهاد داد

          وهمینکه ما تو این زمینه پیشرو بودیم تو شهرک خودمون وخدا این شجاعت در عمل رو به ما داد وانجامش دادیم وظرف یه هفته پیک گرفتیم و فقط روی شیشه ی مغازه ی کوچیک جیگر کی‌مون یه بنر زدیم به علت شیوع این بیماری غذای بیرون بر با ارسال رایگان داریم فروشمون 3برابر شد .

          حالا دیگه بدهی نداشتیم وپول جمع کردن شروع شد .چیزی مازاد بر نیازمون رو برداشت میکردیم.

          چند ماه گذشت که به یه مغازه ی بزرگتر روبه روی مغازمون هدایت شدیم .

          حالا دیگه تکاملمون طی شده بود.

          هم اعتماد به نفسمون ساخته شده بود که میتونیم بیشترم بفروشیم .هم پول پس انداز داشتیم .

          اونجارو اجاره کردیم .

          وفروش همین دیشبمون 54 ملیون تومان در یک روز شد وماهیانه بیش از 450 ملیون مازاد بر نیازمون برداشت میکنیم.

          اینا نتیجه ی عمل کردن به همون قوانینی هست که استاد آموزش دادن.

          تو همین کسب وکارمون بارها وبارها درست زمانی که موفقیتمون رو گره زدیم به بودن یه همکار خاص خداوند نتیجه ی شرکمون رو بهمون نشون داده واون آدم یه دفه گفته که میخواد بره ویا درخواست حقوق غیر قابل قبولی رو داشته وما باید قبول نمی‌کردیم وهزاران نجوای شرک آلود اومده که نزارید بره اگه بره هیچ کس نیست که به خوبی اون براتون کار کنه .این آدم ستون کسب وکارتونه .اگه بره بدبخت میشید یاد اگاهیهای توحیدی استاد ویاد عمل کردنهاشون در بیزینسشون باعث شده با شجاعت بگم میخوای بری، برو انشالله موفق باشی وخداوند برای من کافیست واز هزاران طریق بهترین دستهاشو برای من می‌فرسته و به شکل معجزه واری آدم های به مراتب خیلی بهتر با تعهد بیشتر وحاشیه ی کمتر وارد کسب وکارم شده وبا اومدن این آدم جدید کسب وکارم رشد بیشتری داشته توحید عملی یعنی این..

          علی جان خیلی مثال دارم که برای تو واون هزاران نفری که میگی تو سایت هستن ونتیجه نگرفتن دارم که بگم بله درسته شماها سایت رو حسابی زیرو رو کردین وتمام اگاهیها رو دارید اما فقط عملگرا نبودین ودنبال یه تکنیک پیچیده وخاص هستین اما همه چیز خیلی سادست .آنقدر ساده که نمی‌تونید باور کنید میشه اینجوری اگاهی ها رو شنید وبعد درک کرد وبعد عمل کرد ونتیجه گرفت وبا هربار نتیجه گرفتن یاد میگیرید که در هر اتفاق از زندگیتون چطور باید فکر کنید .چطور عمل کنید ونتایج بیاد.

          دوست خوبم جواب من هم مغرضانه نبوده فقط شما دست خداشدین که یه باردیگه مسیرمو از شروع تا به امروز به یاد بیارم وباورهام قویتر بشه.

          از اونجایی که همه ی ما اتفاقات متفاوتی نسبت به،هم تجربه میکنیم باید با توجه به شرایطی که توش قرار می‌گیریم به قانون عمل کنیم.

          من هرشب وقتی توی تمرین ستاره قطبی میشینم اون روزم رو مرور میکنم میبینم که در یک روز گذشته کجا در مسیر قانون عمل کردم ونتایج عالی گرفتم وبه خودم تبریک میگم ودر نود ونه درصد اتفاقات سربلندم وتیک تایید میخوره اتفاقات زندگیم.

          موفق باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
          • -
            ali گفته:
            مدت عضویت: 1110 روز

            لیلاجان سلام

            خیلی سپاسگزارم که اینقدر عاشقانه وقت گذاشتیدواین متن فوق العاده روبرای من نوشتید

            من الان هشت سال که دراین سایت دارم فعالیت میکنم

            باورکنیداگراکانت قبلی ام رومعرفی میکردم خودتون شگفت زده میشدیدازنتایج وعملکردی که دراین سالهاداشته ام واومدم در این سایت درموردش صحبت کرده ام

            الان سالهاست که خودم درحد توانم دارم این قوانین روآموزش میدم وخیلی هادراون مسیری که توش هستم ازصحبت های من که همه لطف خدابوده نتایج فوق العاده ای گرفته اند

            این هارومیگم که بگم آدمی نیستم که بخوام ازروی هیجان ویاهرچیزدیگه ای بیام برآشفته بشم وچهارتامطلب ناروابنویسم

            اتفاقاخودم بارهاوبارهابه شاگردانم هرچندکه خودم رواستادنمیدونم تاکیدکرده ام که هیچ تکنیک پبچیده ای درکار نیست واتفاقادرکامنت اولم هم به این نکته اشاره کرده بودم

            اماچیزی که درتمام این سالهامنو آزارداده اینه که باوجوداینکه هزاران نفرداشتندمطالب منو دنبال میکردنداماچرافقط عده کمی ازاین آموزش هانتیجه میگرفتند؟

            بارهاوبارهاازشاگردانم شنیده بودم که اون هادوست داشتندباهمه وجودبه قوانین عمل کنندامانمی تونستند

            ومن چون خودم رودراین مورد آدم دغدغه مندی میدونم شاید مثل آقای عباسمنش نباشم که بگم خیلی راحت من ازاین افراد اعراض میکنم وفقط افرادی رو درسایت ام بزرگ میکنم که ازاین آموزش هانتایج بزرگی گرفته اند

            صحبت من اینه که چراازبین این همه افرادیکه درسایت حضوردارندفقط افرادکمی نتیجه قابل قبولی میگیرند؟

            آیااون اکثریت باقیمانده خودشون نمیخوان؟

            اگرخودشون نمیخواستن که الان دراین سایت حضورنداشتند

            باورکنیدمن باتمام ارادتی که به آقای عباسمنش دارم وباهمه این صحبت هاایشون روازبین همه اساتیدبهترین میدونم،ولی متاسفانه دراین سایت چنان بتی ازایشون ساختیم که خیلی هاکه نتیجه نمیگیرن حتی جرات نمیکنندبیان درسایت ابرازکنند

            من آدمی هستم که به ولله قسم وقتی به گذشته خودم برمیگردم ومی بینم که کجاهاتونستم به قوانین عمل کنم خودم خودم روتحسین میکنم اماهمه مادراین سایت بدنبال نتایج فوق العاده هستیم چون دیدیم که پیشروی مادراین سایت چه نتابج فوق العاده ای گرفته

            بزاریدمن اون چیزی که خودم ازقوانین درک کردم روبیشترتشریح کنم تامتوجه صحبت هام بشید

            همه ماالان دارای یک شخصیتی هستیم که جهان باتوجه به شخصیت ماداره یکسری چیزهارو واردزندگی مامیکنه

            وشخصیت مامتشکل ازرفتارها وعادت های ماست

            برای مثال من درطول یک شبانه روزیکسری رفتارهای اشتباهی روبروزمیدم که این رفتارهای اشتباه یک شخصیت اشتباهی روبرای من میسازه ودرنتیجه این شخصیت اشتباه منجربه یک زندگی اشتباه میشه

            صحبت من اینه که اگربه منی که هزارتارفتاراشتباه دارم بگن این رفتارهااشتباهه وداره به زندگی من لطمه میزنه،این صحبت هاتاثیرناچیزی روی من میزاره که بخوام این رفتارهاروتغییربدم کاری که اکثر اساتیددارن انجام میدن

            الان خودتون به زندگی شخصی خودتون فکرکنید

            درطول شبانه روزچندتارفتار اشتباه ازشماسرمیزنه که خودتون بعداپشیمون میشیدکه چرااین رفتاراشتباه وانجام دادم

            اگراین اتفاق میفته من به شماقول میدم که بااین رفتارهای اشتباه شماهرگزبه اون زندگی ایده آل تون نخواهیدرسید

            حالابه نظرتون این رفتارهاروکی مدیریت وکنترل میکنه؟

            اگرخودتون هستیدکه خیلی ساده میتونیدانجام اش ندید

            پس میشه گفت که این خودتون نیستیدبلکه این ذهن شماست که داره شمارومجاب به انجام این رفتارهامیکنه

            یه فردمعتادرودرنظربگیریدکه سالهاست که درگیراعتیادیه

            آیامن اگه هزاران باربه این معتادبگم که اعتیادوولش کن داری بیچاره میشی ویااگه ترک کنی به فلان چیزهامیرسی،اون اعتیادش روترک میکنه؟

            من بایدبه اون شخص یک راهکارقابل اعتمادبدم که بتونه به اون راهکارعمل کنه وازشراعتیادخودش رورهاکنه

            همه مامعتادانی هستیم که به یکسری رفتارهای غلط ذهن مون اعتیادپیداکرده وبرای درمان این اعتیادوقتی به این سایت مراجعه میکنیم فقط درموردمعایب این اعتیادومزایای ترک این اعتیادمیشنویم که این اصلاکارسازنیست

            هشت ساله که دارم خودم وگول میزنم که اگرنمی تونم به این قوانین عمل کنم ونتایج موردنظرم رونمی گیرم خودم مقصرهستم ومسئولیت این کارومیپذیرم

            اماالان می بینم این مسئولیت پذیری داره به من آسیب میزنه

            چون من درطی این سالهاهمه کارکردم وازهیچ تلاشی سربازنزدم

            اماالان که می بینم یک صدم آقای عباسمنش هم نتیجه نگرفتم دلسردمیشم

            خداشاهده هدفم ازاین صحبت هاهرگزاین نیست که بخوام آقای عباسمنش ویااین قوانین روزیرسوال ببرم

            هدف اینه که بیشتردرمورداین قوانین تامل کنیم تاراهکاری بدیم که همه بتونن ازش نتایج بزرگی بگیرن

            خودآقای عباسمنش بارهاگفتن که شایدتوسه چهارسال تونستند به این نتایج فوق العاده دست پیداکنند

            آیاازبین هزاران نفری که الان خیلی هاشون هشت نه ساله که دارن روی مطالب این کانال کارمیکنندحتی یک نفرش هم نتونسته مثل عباسمنش عمل کنه که مثل عباسمنش هم نتیجه بگیره؟؟

            برای بارچندم خواهش میکنم یه مقدارتعصب روکناربزاریم وباذهنی بازبه این صحبت هافکرکنیم

            لیلاجان بعدازنوشتن این جملات باخودم گفتم برم یه سربه بخش کلیدهای سایت بزنم وببینم استاد درموردعملگرایی وتغییرشخصیت چه چیزی گفته اندکه شایدمن بهش کم توجهی کرده ام

            شایدبهترین فایلی که دراین موردازایشون شنیدم فایلی است باعنوان”بایدشخصیت مان تغییرکند نه اینکه ادادربیاوریم”

            انصافاپیشنهادمیدم دوباره بریداین فایل وگوش بدیدوببینیداستاددراین فایل چه راهکاری برای تغییرشخصیت دادند؟

            کل صحبت شون شده این که بایدشخصیت مون وتغییربدیم،بایدافکاروباورهامون وتغییربدیم وخلاصه ازاین حرف هاغافل ازاینکه یک جمله درموردچگونگی تغییرکردن گفته باشند

            جالبه زیرهمون فایل هم آقای عطارروشن کامنت گذاشتندودرهمون ابتدای نوشته هاشون اذعان کرده اندکه خودشون هم نمی دونن که چطور شدبه این آگاهی هامتعهدشدند

            لیلاجان شایدمن بیش ازهرکس دیگه ای مقاومت دارم واحساس میکنم اگربتونم به راهکاری دست پیداکنم که بتونم به کل شخصیت ام روتغییربدم قطعااون راهکاردرموردهمه کارسازخواهدبودچون به جرات میتونم بگم کسی نیست درجهان که به اندازه من مقاومت ذهنی داشته باشه

            ومن الان خداروبه خاطراین مقاومت های ذهنی شدیدم سپاسگزاری میکنم که همین مقاومت ها کمک میکنه که بیشتروبیشترتامل کنم وروی خودم کارکنم وسعی خطاکنم تاباشدبه راهکاری هدایت بشم که کمک کنم زندگی هامیلیون هانفرتغییرکنه

            تایارکه راخواهدومیل اش به که باشد

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            مصطفی شاه محمدی گفته:
            مدت عضویت: 1165 روز

            لیلای عزیز سلام

            امروز باخوندن کامنت زیبای شما ، انگار داشتم آموخته هامو دوره میکردم .

            از صمیم قلبم واز اعماق وجود تحسینتون کردم و تحسین میکنم و بابت نوشتن این مطالب زیبا که خوندنش برای من رسیدن به یک گنجینه گرانبها بود و پراز آگاهی و ایمان و باور . خدایاشکرت خدایاسپاسگزارم الهی صد هزارمرتبه شکرت

            سرکارخانم بشارتی عالی نوشتین البته باید بگم که عالی و زیبا به قوانین با ایمان و باور راسخ عمل کردین دستمریزاد.

            درود و سپاس بیکران به شما که چقدر عالی هستین در مسیر هدایت و نور و عشق . خداقوت

            آرزوی بهترینها براتون دارم و مطمئن هستم با ایمان به الله یکتا و باور قلبی که دارین و هر روزهم بهترو بهتر میشه بهترینها اذآن شما هستند و چاره ای ندارند جز اینه بسمت شما بیان و شما پرقدرت همه خوبیهارو با این ایمان و باور قبلی و قوی جذب خودتون میکنید .

            در پناه الله یکتا که خدا به تنهائی برای همه ما کافیست

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2229 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام aliآقا

      متن شما را کامل خوندم، و چقدر اون آیه قرآن های قرآن رو به یادم آورد، که پیامبر بخاطر اینکه ایمان نمی آوردند، ناراحت بود.

      و برای مسلمان شدن آنان اصرار و حرص فراوان و اندوه زیاد داشت؛ آنجا که فرمود:: وَمَا أَکْثَرُ النَّاس‌ِ وَلَوْ حَرَصْت‌َ بِمُؤْمِنِین‌َ، حتی اگر تو بخواهی‌و حریص باشی‌، بیشتر مردم مؤمن نخواهند شد. [یوسف: 102]

      و باز در جای دیگر: أَرَأَیْت‌َ مَن‌ْ اتَّخَذَ اِلَهَه‌ُ هَوَاه‌ُ أَفَأَنْت‌َ تَکُون‌ُ عَلَیْه‌ِ وَکِیلاً.

      آیا نگریستی بر کسی که خدایش را هوای نفسش گرفته است؟ آیا تو بر او وکیل هستی؟

      أَم‌ْ تَحْسَب‌ُ أَن‌َّ أَکْثَرَهُم‌ْ یَسْمَعُون‌َ أَوْ یَعْقِلُون‌َ؟ اِن‌ْ هُم‌ْ اِلاَّ کَالاَْنْعَام‌ِ بَل‌ْ هُم‌ْ أَضَل‌ُّ سَبِیلاً، [فرقان: 43، 44]

      آیا آن کس که هوای نفس خود را معبود خویش گرفته است دیدی‌؟ آیا (می‌توانی‌) ضامن او باشی‌؟

      یا گمان داری بیشترشان می‌شنوند یا می‌اندیشیند؟ آنان جز مانند ستوران نیستند. بلکه گمراه ترند.

      و جای دیگر: وَاِن‌ْ کَان‌َ کَبُرَ عَلَیْکَ اِعْرَاضُهُم‌ْ فَاِن‌ْ اسْتَطَعْت‌َ أَن‌ْ تَبْتَغِی‌َ نَفَقاً فِی الاَْرْض‌ِ أَوْسُلَّماً فِی‌ السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُم‌ْ بِآیَه‌ٍ وَلَوْ شَاءَ اللهُ لَجَمَعَهُم‌ْ عَلَی الْهُدَی فَلاَ تَکُونَن‌َّ مِن‌ْ الْجَاهِلِین‌َ،اِنَّمَا یَسْتَجِیب‌ُ الَّذِین‌َ یَسْمَعُون‌َ [انعام: 35، 36].

      و اگر اعراض کردن آنان (از قرآن‌) بر تو گران است‌، اگر می‌توانی نقبی در زمین یانردبانی در آسمان بجویی تا معجزه‌ای برایشان بیاوری‌. و اگر خدا می‌خواست قطعا آنان‌را بر هدایت گرد می‌آورد. پس زنهار از نادانان مباش‌.

      در اینجا خداوند حتی از احساس پیامبر (ص‌) خود برای یافتن معجزه‌ای برای قانع کردن مردم به پذیرش اسلام سخن می‌گوید و در ضمن‌، رخ دادن چنین امری را با روال‌طبیعی کار خداوند برای هدایت مردم‌، ناسازگار می‌بیند و از محمد (ص‌) می‌خواهددنبال این کار را نگیرد.

      و نیز آیه دیگر: اِن‌ْ تَحْرِص‌ْ عَلَی هُدَاهُم‌ْ فَاِن‌َّ اللهَ لاَ یَهْدِی‌مَن‌ْ یُضِل‌ُّ وَمَا لَهُم‌ْ مِن‌ْنَاصِرِین‌َ، [نحل: 37]

      اگرچه بر هدایت آنان حرص ورزی‌، ولی خدا کسی را که فروگذاشته است‌، هدایت‌نمی‌کند و برای ایشان یاری کنندگان نیست‌.

      در آیه‌ای دیگر خداوند به پیامبرش می‌گوید: وَاِن‌ْ کَان‌َ طَائِفَه‌ٌ مِنْکُم‌ْ آمَنُوا بِالَّذِی‌أُرْسِلْت‌ُ بِه‌ِ وَطَائِفَه‌ٌ لَم‌ْ یُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّی یَحْکُم‌َ اللهُ بَیْنَنَا وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِین‌َ. [اعراف: 87]

      اگر گروهی ایمان آورده‌اند و گروهی‌نه‌، باید صبر کنی تا خداوند در این باره حکم کند.

      یکی از راه های ساده تغییر احساس سپاس گذاری است. مثالی میزنم، شاید کارساز باشد.

      به یه بانک حمله مسلحانه میشود، از بین آن همه کارمند یک نفر به پایش تیر میخورد، وقتی به خانه می‌رود و همسرش گله و شکایت می کند که چرا تو تیر بخوری؟! بهش میگه؛ اگه تیر بجای پایم به قلبم می‌خورد، چی؟؟؟

      در پناه حق

      هیچ کس نمی تواند برایت کاری کند مگر خودت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      یگانه ثروت گفته:
      مدت عضویت: 1762 روز

      علی آقا سلام.

      امروز موقع چک کردن ایمیل‌های سایت دستم خورد یه ایمیل باز شد و اومدم اینجا کامنت شما و پاسخ‌ها به کامنتتون رو خوندم. و چقدر از خوندن پاسخ خانم بشارتی عزیز لذت بردم و تحسینشون کردم.

      نتایج ایشون خدا رو صدهزار بار شکر انقدر واضح و بزرگه که برای تقویت باور و ایمان ما کافیه. بنابراین من به جای بیان نتایج خودم (که در حد فهم و عمل خودم بوده)، نکات دیگه‌ای رو مطرح می‌کنم.

      من چون همونطور که گفتم اتفاقی هدایت شدم به این قسمت از کامنت دوستان، احساس کردم که برای خودم هم درسی داره. بنابراین از خداوند هدایت خواستم و اومدم که پاسخ بنویسم. وگرنه به قول لیلا جان بشارتی طبق قانون باید از کامنت شما اعراض کرد.

      علی آقا چند تا نکته به نظرم رسید. برای بهبود شرایط خودتون در زمینه عملگرایی می‌تونید روی اینها کار کنید:

      1- شما در کامنت‌های خودتون گفتید که از استاد عباس‌منش عزیز خیلی چیزها یاد گرفتید.

      اما حتی یک بار در این کامنت‌هاتون ایشون رو، که به‌حق شایسته مقام و عنوان استادی هستند، استاد خطاب نکردید. این از کجا میاد؟! کدوم نقطه ضعف شما باعث می‌شه استادی رو که ازش خیلی چیزها یاد گرفتید و بعد رفتید همون چیزها رو به دیگران یاد دادید، استاد خطاب نکنید؟! علی آقا این اولین درسیه که شما باید یاد بگیرید و بهش عمل کنید.

      2- در کامنتتون نوشتید «ما هزار بار این قوانین رو شنیدیم و می‌ دونیم اما آیا عمل کردن به این آگاهی ها به اندازه گفتنش هم آسونه؟»

      پاسخ من به شما علی آقا اینه که نه، عمل کردن هرگز آسون نیست. اما کسی مسئول عملگرا نبودن من و شما نیست.

      من اصلاً از موارد دیگه مثال می‌زنم.

      این همه پزشک‌ها و مربی‌های ورزشی می‌گن که باید رژیم غذایی متعادل داشت، روزی بیست دقیقه ورزش کرد، فلان کار و بهمان کار رو انجام داد و…

      آیا شما می‌رید و در صفحه‌های تمام پزشکان و مربی‌های ورزشی کامنت می‌ذارید که بله، ما اینها رو می‌دونیم اما عمل بهشون سخته؟!

      قانون اینه که شما ورودممنوع نرید. و اگه برید، جریمه می‌شید. راهنمایی‌ورانندگی کاری نداره که برای شما سخته یا آسونه.

      آیا شما می‌رید و برای راهنمایی‌ورانندگی نامه می‌نویسید که جناب سرهنگ عمل به این قوانین سخته. کی حال داره پشت چراغ قرمز بایسته؟!

      آقا قانون اینه. یا من و شما بهش عمل می‌کنیم و نتیجه می‌گیریم و یا عمل نمی‌کنیم و نتیجه نمی‌گیریم. تموم شد و رفت!

      در این سایت هم همینطوره. کنترل ذهن و موندن در احساس خوب و عمل به قانون سخته. ولی آقا جون راهش همینه. باید قدم برداریم و عمل کنیم. از کوچیک شروع کنیم.

      خداوند در قران به صراحت فرموده:

      فَمَنْ یَعمَلْ مِثقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَه وَ مَنْ یَعمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَه.

      پس هر کس به قدر ذره‌ای کار نیک کرده باشد، آن را می‌بیند و هر کس به قدر ذره‌ای بدی کرده باشد، آن را می‌بیند.

      آیا ما به خداوند هم می‌خوایم بگیم که کار نیک انجام دادن سخته؟!

      قانون اینه. خداوند فرموده اگه عمل نیک انجام بدیم، نتیجه نیک می‌بینیم. اگه عمل بد انجام بدیم، نتیجه بد می‌بینیم.

      خیلی موجز نکته‌های مهم رو گفتم. برای خودم و شما از خداوند هدایت می‌خوام.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ali گفته:
        مدت عضویت: 1110 روز

        یگانه جان بسیارسپاسگزارم که وقت گذاشتیدواین متن روبرای من نوشتید

        من درتمام این سالهایی که تواین سایت دارم فعالیت میکنم همیشه آقای عباسمنش رواستادخطاب کردم واین کاملادرکامنت های قبلی من چه دراین اکانت جدیدم ودرچه دراکانت قبلی کاملامشهوده

        ولی چیزی که باعث شده درکامنت های جدیدم ایشون روباکلمه استاد خطاب نکنم اینه که حقیقتااین اواخر احساس کردم من استاندارهام برای این که کسی رواستادخطاب کنم خیلی بالاست وچون باتحقیق ومطالعه وصدالبته تامل به این نتیجه رسیدم که ایشون بعدازمهارجرت به آمریکاردای استادی روازشونه هاشون پایین انداختندبنابراین برخودم لازم دیدم که به همون آقای عباسمنش بسنده کنم

        شماتشریف ببریدفایل های سال های ابتدایی کارایشون ازجمله دوره قانون آفرینش رومشاهده کنیدبعد متوجه میشیدکه قبل وبعدازمهارجرت کردن چه تفاوت فاحشی درنحوه آموزش وقدرت انتقال مفاهیم ایشون ایجادشده وعملاخیلی ایشون متاسفانه دراین حوزه تضعیف پیدا کردن،غیرازاینکه بانشون دادن نعمت های زندگیشون همچنان مخاطبین روپای صحبت هاشون حفظ کردند

        یگانه جان من باایشون هیچ خصومتی ندارم که بخوام ازشون خرده بگیرم وتازه به شماتبریک عرض میکنم که زمینه ای برای متفاوت اندیشیدن دروجودشمابوده که ازکنارصحبت های من بی تفاوت ردنشدیدوبه قول خودتون اعراض نکردید

        هدف من ازتمام این صحبت هااین بوده که شایدیک تلنگری به ایشون باشه که شایدیک بازنگری درمورد نحوه آموزش هاشون داشته باشند

        شمامثال ورزش وتغذیه مناسب رو زدید

        حال سوال من ازشمااینه که چنددرصدازمردم باوجوداینهمه تاکیدات پزشکان برورزش وتغذیه مناسب این صحبت هارورعایت میکنند؟

        آیامردم سلامتی وپرانرژی بودن رودوست ندارند؟

        پس چرافقط عده کمی میتونندبه این صحبت هاپایبندباشند؟

        چون صرف گفتن این که بایدورزش کنیم وتغذیه مناسب انجام دهیم کسی روبه عملگرایی وانمیداره

        بایدیک راهکارقابل اعتمادودرست به مردم گفته بشه تااکثریت بتونندبه اون راهکارعمل کنندونتیجه بگیرند

        شماتصورکنیدیک معتادی ازشدت خماری افتاده جلوی شما وداره دردمیکشه وباهمه وجودازشماکمک میخوادکه بتونه این اعتیادوترک کنه

        شماچه راهکاری براش دارید؟

        آیاصرف گفتن این که اعتیادبده وداره تورونابودمیکنه به اون آدم کمک میکنه که اعتیادش روترک کنه؟

        اون میگه من میخوام که اعتیادوترک کنم اماچه کنم که نمی تونم

        ومن این حرف هازودم که به راهکاری دست پیداکنیم که بتونیم این نمی تونم روبه میتونم تبدلیش کنیم

        اجازه ندیم سایه تعصب روی آگاهی مون روبپوشونه ومانع ازتفکروتعقل کردن مابشه

        الهی به امیدتو

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          یگانه ثروت گفته:
          مدت عضویت: 1762 روز

          سلام به شما علی آقا

          نمی‌خواستم دیگه پاسخی بهتون بدم چون پاسخ قبلی به اندازه کافی برای بیان مقصودم خوب بود.

          ولی شما سوالی پرسیدید که اتفاقاً جوابش پیش منه!

          پرسیدید:

          «شما تصور کنید یک معتادی از شدت خماری افتاده جلوی شما و داره درد میکشه و با همه وجود از شما کمک میخواد که بتونه این اعتیادو ترک کنه. شما چه راهکاری براش دارید؟»

          الان جواب می‌دم علی آقا:

          من امروز، چون با قوانین آشنا شدم، هیچ راهکاری برای این معتاد ندارم! راه خودم رو می‌رم. و راهکار اون هم اینه که راه خودش رو بره.‌ من براش تلاشی نمی‌کنم، برای اینکه ترک کنه خودم رو به زجر و بدبختی نمی‌اندازم، وقتم رو هدر نمی‌دم، خودم رو فرسوده و خسته نمی‌کنم، پولم رو به باد نمی‌دم، شادی و زندگی رو بر خودم حروم نمی‌کنم. هیچ راهکاری براش ندارم.

          اتفاقاً از خوب کسی سوال پرسیدید علی آقا.

          چون من چندین و چند بار برای ترک اعتیاد برادر و خواهرم تلاش کردم.

          چندین بار… در بیمارستان با انجام بیهوشی و تعویض خون که استرس و هزینه خیلی زیادی هم داشت، در خونه پدری وقتی که مجرد بودم. و حتی بعد از ازدواجم با اجازه همسرم اونها رو آوردم خونه خودمون که ترک کنند با دارو و…

          اما نتیجه چی شد؟ هر بار بعد از کلی بدبختی کشیدن و استرس و زحمت و دردسر، اونها برمی گشتند سر خونه اول!

          نهایت دوران پاکی اونها دو ماه بود. من بیهوده خودم رو رنج می‌دادم.

          هر کسی خودش باید بخواد. خودش باید تصمیم بگیره و حرکت کنه. بله، حرکت کردن سخته. برای یک معتاد، اونم کسی که مدت زیادی از نوجوانی اعتیاد سنگین داشته، ترک کردن اگه نگیم محاله، باید بگیم بسیار بسیار سخته. ولی ما نمی‌تونیم به این معتاد راهکار بدیم. هیچ راهکار جادویی که با یه بشکن اونها رو از شر اعتیاد خلاص کنه، وجود نداره. باید خودشون اولاً با تمام وجود بخوان که ترک کنن و دوماً باید مسیرش رو طی کنند. ما نمی‌تونیم به جای اونها مسیر رو طی کنیم.

          راهکار فقط اینه که خودشون بخوان و مواد مصرف نکنن. حاضر باشن در راه ترک بمیرن ولی دوباره برنگردن سمت مواد. بله، سخته. ولی راهکار فقط همینه.

          من در این سال‌ها هزار تا راهکار دادم. هزار تا. ولی نشد. چرا؟ چون راهکار اصلی همونه که گفتم: معتاد خودش باید از درون بخواد و مصصم باشه و متعهد بشه که ترک کنه و حاضر باشه بمیره اما دیگه مواد مصرف نکنه و دوباره سراغ مواد نره. تمام.

          من که خودم سال‌ها با اونها زندگی کردم زجر و بدبختی و رنج کشیدن اونها رو از نزدیک دیدم. منم از دیدن اونها رنج کشیدم، بارها دلسوزی کردم، غصه خوردم، از غصه بیمار شدم، گریه کردم، تمام پولم رو و وقتم رو صرف کردم که اونها خوب بشن. کارهاشون رو انجام دادم، اما نشد. نتونستند.

          فیلم «ابد و یک روز» رو دیدید؟ یادتونه؟ من مثل همون سمیه هستم.‌ همون فیلمه که این دیالوگش معروف شد و همه می‌گن سمیه نرو! اون یک عضو خانواده‌ش معتاد بود ولی من همه خانواده‌ام‌. من هزار برابر اون رنج کشیدم. چون قانون رو بلد نبودم. و امروز از وضعیتی صدها برابر بدتر از سمیه رسیدم به اینجا، به شرایط امروزم که به لطف خداوند عالیه. چون هدایت خواستم و حرکت کردم. شنا برخلاف جریان آب بسیار بسیار سخت بود. اما من حرکت کردم و از نفس نیفتادم. و این دو سال هم که با آموزش‌های استاد عباس‌منش با قوانین بدون تغییر خداوند آشنا شدم، حرکت کردن ساده‌تر و نتایج بزرگ‌تر شده.

          وقتی با قانون آشنا شدم، فهمیدم که اون موقع کارم اشتباه بوده. هر کسی خودش زندگیش رو می سازه علی آقا. من از همون پدر و مادری متولد شدم که خواهر و برادرم متولد شدند. در همون شرایط رشد کردم. من درس خوندم، شاگرد ممتاز شدم، بعد از دیپلم کار کردم، دانشگاه رفتم، باز کار کردم و از حقوقم برای اونها مدام و مدام خرج کردم. و اونها فقط دور هم به سمت تباهی رفتند. من دلم خون‌ه. دلم پر از غصه است. ولی از تغییر اونها ناتوانم.

          هنوزم که هنوزه برای کمک مالی به اونها دریغ ندارم‌ و‌ کمک مالی می‌کنم.. ولی کمک برای ترک و تغییر نه. چون بارها بهم ثابت شده و باور کردم که من نمی‌تونم اونها رو تغییر بدم.

          من در خانواده‌ ای بزرگ شدم که همه اعتیاد داشتند. از پدربزرگ و مادربزرگم تا مادر و پدرم و برادر و خواهرا. حتی بعضی افراد فامیلمون. از نوع سنتی و صنعتی. وضع بسیار غم انگیز و اسفباری حاکم بود و متاسفانه هنوز هم هست‌. من به شدت از فضای خونه منزجر بودم… در کامنتای قبلیم گاهی در این باره نوشتم و دیگه نمی خوام بیشتر روش تمرکز کنم.

          ما اگه نخوایم قدم برداریم، حتی اگه ده نفر هم زیر بغلمون رو بگیرن و بخوان راهمون ببرند، پاهامون رو جوری به زمین قفل می‌کنیم که نتونن حرکتمون بدند.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 943 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام ب استاد عزیزم و مریم شایسته

    جای تقدیر و ستایش داره از دوست خوبم آقا رضا ک اینقدر با کلام واضح و روشن خوشون باعث شدن ک باورهایمان تقویت بشه و بیشتر و بیشتر و پایدارتر تو این مسیر حرکت کنیم و بمونیم و ادامه بدیم .

    خدایا شکرت

    آقا رضاچقدر زیبا و باجدیت حرفهای استاد رو تک ب تک اجرا کردین واینکه تو مسیر کاریتون با اینکه ترس هم داشتین ولی چک هاتون رو پاره کردین وبر ترسهاتون غلبه کردین. و فقط با نقدینگی کار کردن ب جهان ثابت کردین ک جهان پر از ثروت ونعمت و فروانی ایست .

    واینکه وقتی ب اون آرامش درونی و راحتی ذهن و ب اون اشتیاقوشوق درونی رسیدین ،درها باز شد ب شکل حال بهتر ،افراد بهتر ،شرایط بهتر ،اتفاقات بهتر و…

    واستاد از شما ممنونم ک خداوند من رو ب سمت شما هدایت کرد ک باشما زندگیمو و تغییر بدم و حتی بتونم کمک کنم ب افرادی ک شما گفتین نیاز ب کمک دارن و از شما میخوان ک کمکشون کنید ک زندگی بهتری داشته باشن .

    خدایا تنها تو را میپرستم وتنها از تویاری می‌جویم

    درپناه خدا دوستان گلم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    ابوالفضل عابدینی گفته:
    مدت عضویت: 1491 روز

    سلام

    عجیب فایل عالی بود واقعا لذت بردم و همش موهای بدنم سیخ بود

    این نشون میده که وقتی تعهد داری به تغییر کردن و هر کاری به خاطرش میکنی چطور درها برات باز میشه آدمها و اتفاقات عوض میشن

    چطور اون فرد هر بار از همون خیابون رد می‌شده ولی مغازه رضا رو نمیدیده ولی وقتی مدارش عوض میشه

    اون مشتری میاد و خرید نقد انجام میده یا اون مشتری که کارت مغازه رضا رو توی یک شهر دیگه پیدا کرده بود،

    اینا واقعا اتفاقاتی که توی فیلم‌ها هم کم دیدیم

    واقعا چطور میشه که خداوند اینطوری هدایت کنه که رضا گروه بزنه بعد اونطوری آدمها بیان و یواش یواش تکاملشُ طی کنه ویاد بگیره جواب بده به سوالات و آموزش بده و الان یک استادی شده توی حوزه لاغری و رسیدن به آرزوها

    من خودم رفتم و سایت ایشون رو پیدا کردم و ماشالا چقدر دوره دارن ایشون و ماشالا به قیمت ها،

    واقعا دهنم باز موند

    من خودم خیلی علاقه دارم که توی همین حوزه آموزش قوانین فعالیت کنم و بتونم کلاس و دوره برگزار کنم

    وقتی اولش رضا رو دیدم که چطور هدایت شد به این کار، حقیقتش ناراحت شدم و ناامید شدم که چرا من تا الان نتونستم کاری کنم

    ولی بعد گفتم اتفاقا این یک نشونه خوبیه که همونطور که رضا تو این کار آموزش هدایت شده و یواش یواش بهتر شده منم می‌تونم و خداوند به منم میتونه کمک کنه و هدایتم کنه

    چرا من نتونم این کار انجام بدم

    چرا فکر میکنم خداوند منو هدایت نمیکنه

    البته به نظر من نکته بزرگ رشد رضا این بود که

    (خودش عمل کرد و نتیجه گرفت و درک کرد از چه مسیری به اینجا رسید )

    بعد شروع کرد به آموزش دادن

    و خیلی ها هستن مخصوصا خودم که هنوز خودم نتیجه نگرفتم از موضوعی ولی میخام به بقیه هم آموزش بدم

    من اول باید خودم کار کنم، نتیجه بگیرم، میسر رو درک کنم و بعد اقدام به آموزش کنم

    استاد جا بینهایت سپاسگزارم برای این فایلهای طلایی که روی سایت قرار می‌دهید ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مهری حصاري گفته:
    مدت عضویت: 1386 روز

    سلام استاد عزیزم وخانم شایسته گل و دوستان خوبم و

    سلام ب شما آقا رضا

    چقدر من مشتاقم برای فایل شما رو ببینم با بیان ساده صداقت و رو راستی ک دارین کیف میکنم وقتی گوش میکنم چقدر قابل لمس توضیح میدین ک من با هر تعریفشان توی ذهنم دارم داستان شما رو تجسم میکنم نا خودآگاهانه

    خیلی ازت ممنونم آقا رضا ک پرانرژی وخالصانه این فایل رو تهیه کردی واقعا برای من یکی ک درس های زیاد و دوست داشتنی داشت

    هربار برسم برای هرچندبار ک بشه گوش میکنم

    چقدر عاشق خدا شدم ک اینقدر زیبا شما رو هدایت کرد از کجا ب کجا

    و ب توانمندی خدا باز پی بردم و ایمان داشتن ک چه ها میکنه

    باید فقط خواستمو بگم ب بقیش کار نداشته باشم چون اجابت کننده داریم

    مثلا میری نونوایی میگی 5تا نون بده دیگه هی نگران نمیشی ک دیر بده نده کم بده فقط منتظری دریافت کنی بدون چسبیدن بهش

    از خدا هدایتشو میخوام ک بتونم اینجور ایمان وباوری داشته باشم ک بگم خدایا بده و برم کار درست رو انجام بدم وخیالم راحت باشه ک خدا قولش قوله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    محمد رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 893 روز

    ملکا تو چقدر بزرگی تو چقدر دقیقی تو چقدر عشقی تو چقدر عادلی تو چقدر کریمی تو چ حامی ک مانند ندارد تو چقدرپاییداری ک بندت هرآنچه ک تو این مسیرو رفته با پشتوانه فقط تو رفته ،مثال همون مانند بسته کامل مداد رنگی هستش هر کدوممون یک رنگ داریم ولی نقش همون طراحی یک زندگی ک مهندسی ک این نقاشی رو نگاه می‌کنه خودش ب تنهایی همه رنگارو داره و طراحی فوق العادست ک منو شمارو خلق کرده پس ارزش همون برابره من خیلی اشتباه کردم وتا الآنم تاوانشو دادم اوضاع مالی ندارم ب پشتوانه پدرم تو کارای کشاورزی کمکش میکنم لیسانس مو گرفتم ن علاقم کشاورزی ن مدرکی ک گرفتم نمی‌دونم چیه ولی می‌دونم

    َ(فأَلْهَمها فجورها و تقواها

    و خیر و شرش را به او الهام کردم.)

    علاقه ب کار کردن تو زمینهای مانند تجارت‌های کالا در حد واردات و آموزش دادن و خرید ملک ولی من بجنورد نمی‌دونم از کجا شروع کنم درست باشه چون ذهنم‌ ترسیده از اقدام کردن وراضیه ب کار فیزیکی ولی خودم راضی نیستم پدر کل خدارو شاکرم بابت این کاری ک داریم پیش خانواده الان راهی جز قدر دانی ب ذهنم نمیخوره ،چون 2سال از زندگیمو و تمام سرمایم رو دادم وهمش رفت والان بده کارم .

    ،خدایا باراللها رحم کن ب این بندت ک حتی تایپ این مطلاب ساده با گوشی رو تو بهم قدرتشو دادی از خودم هیچی ندارم میگن خیلی رعوفی میگن تو کسی ک فقط باقلبم میتونم لمست کنم پس قلبمو نرم کن ب عشق خودت وتو از الان مسئولیت فراهم آوردن بهترین شرایط و برام داری،زبان سخن خودتو با من طوری ک‌ک ک درکش کنم ممنونم ،من دارم برا اولین بار کامنت میزارم، این پازلیهایی ک خدا چیده ب وابسته اراده خودمون کاملا قابل لمس بود،کریما منو ب این راه راست راه کسایی ک مانندحضرت ابراهیم رفیقت مانند استان عباس منش مانند آقا رضا ،این همه بندهاتو دستشونو گرفتی درهایی ک از روز تولد برام باز کردی ومن دائما پذیرای هیچ کدوم از نعماتت نبودم یا بودم قدرشو ندونستم.

    هر کجا هستین نعمت از بالا و پایین رو سرتون بریزها وفقط بشینی برنامه وهدف بزاری و حال کنی.

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    الهه سجاد گفته:
    مدت عضویت: 3550 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و همه ی دوستان

    یه نکته از هزاران نکته ای که در این فایل توجهم رو جلب کرد:

    «فمال الذین کفروا قبلک مهطعین ایطمع کل امری منهم ان یدخل جنه نعیم:

    این کافران را چه مى ‌شود که با سرعت نزد تو مى‌ آیند ..آیا هر یک از آنها طمع دارد که او را در بهشت پر نعمت الهى وارد کنند؟!»

    مراد از جمله‌” لِلَّذِینَ کَفَرُوا” منافقینى است که ظاهرا به رسول خدا (ص) ایمان آوردند ولى دوباره در دل به کفر اول خود برگشتند و >

    اینها طایفه‌ اى از مسلمانانند که ایمان آورده و داخل مؤمنین بودند، و بیشتر از مؤمنین واقعى چپ و راست رسول خدا (ص) را احاطه مى‌ کردند، ولى در باطن به بعضى از احکام که بر رسول خدا (ص) نازل شده کفر ورزیدند و اعتنایى به آن نکردند. خداى سبحان در این آیات توبیخ شان کرده که از احاطه کردن رسول خدا (ص) و همواره با آن جناب بودن سودى نخواهند برد، و نباید طمع بهشت کنند، چون از آنانى که داخل بهشت شوند نیستند، و نه مى‌ توانند قضا و قدر خدا را لغو کنند، و نه خدا را به ستوه آورند.

    —-‐———-

    چقدر جالب بود برام که در این آیه افرادی که بعضی از اصول پیامبر را قبول داشتند و بعضی را قبول نداشتند بعنوان کافر و منافق معرفی شدند و نباید طمع بهشت داشته باشند

    عین صحبتی که آقا رضا در مورد همون طلبکارشون کردن که می گفت بعضی حرفهای استاد عباسمنش خوبه ولی بعضیاشو قبول ندارم و من رو به فکر فرو برد که آیا من جزو این دسته هستم یا نیستم؟؟!!!

    و چقدر قشنگ خدا آب صاف و پاکو میریزه رو دست هر آدمی که با داشتن این خصلتِ بعضی رو قبول دارم بعضی رو قبول ندارم ، توقع بهشت نداشته باشه

    بعبارتی توقع اینکه زندگیش در این دنیای مادی بهشت و پرنعمت باشه نداشته باشه

    و نقطه مقابلش آقا رضاست که مصداق واقعی و روشن “ان الذین آمنوا و عملوالصالحات” هستن

    ممنون بابت این آگاهی های فوق العاده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حمید عشقی گفته:
    مدت عضویت: 1032 روز

    سلام استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی

    استاد نمیدونم در جریان هستید یا نه از مرداد سال 99 که اکثریت جامعه از جمله خودم در بورس به دام دولت افتادیم البته من شخصا بعد از آشنایی با شما وگوش دادن به فایلهاتون خودمو مقصر میدونم چراکه خیلیا هم در اون زمان سودهای بسیار بزرگی کردن اونایی که در مدار بودن و به فراوانی نعمت اعتقاد داشتن.هدفم از این حرفا اینه که من به کمک راهنمایی های شما و هدایتی که از خداوند مهربان دریافت میکنم تونستم از ضرر دربیام و کم کم دارم تو سود میوفتم.میخواستم روشی که خدا بهم یاد داده رو با شما در میان بگذارم تا اگه صلاح دونستید به خانواده بزرگ عباس منش بگید تا انشالا اونام بتونن یا با این روش و یا با روش‌های مشابه هدایت بشن به سمت سود.

    روشی که من بهم الهام شده به این صورته که من با خدا یه قراری گذاشتم که وقتی که میخوام سهام بخرم شب به خدا یه یادداشت مینویسم و ازش میپرسم که فردا چه سهمی رو بخرم.و اینجوری قرار گذاشتیم که من تو خواب سهمی که مثبت و صف خرید شده را خدا بهم میگه و من بدون توجه به شرایط سهم و با ایمانی که به الهام خداوند دارم همون سهم رو میخرم حتی اگه منفی باشه.باورتون میشه من همون شب دقیقا بصورت واضح سهم رو میبینم که داره مثبت میشه و بلافاصله صبح میخرم و شده بعد خریدم یکی دو روزم منفی شده ولی سهم بعد اون کاملا سعودی شده و سود داده.من با این روش که چهار ماهه شروع کردم دیگه در خرید هیچ سهمی ضرر نمیکنم و الان کاملا از ضرر دراومدم و افتادم تو سود.قرار دیگه ای که با خدا گذاشتم اینه که اگه سهمی که من دارم قراره ریزش کنه خدا قبلش درخواب به من الهام میکنه و من خواب میبینم که اون سهم منفی شده و من صبح بلافاصله صبح اون سهم رو میفروشم حتی اگه مثبت باشه.خدا الان شده مسوول پرتفوی من و دیگه اجازه نمیده من در سهمی ضرر کنم.خدارو شکر میکنم که منو بعد از کتک هایی که جهان در بورس بهم زد با پیامبر زمان آشنا کردو منو از باتلاقی که در بورس درست کرده بودم نجات داد.استاد من شک ندارم که از بچه های سایت خیلی‌هاشون در بورس هستن و امیدوارم که بتونن با تغییر افکار و باورهایشان و انداختن توپ در زمین خدا خودشان را رها کنن.موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    آرزو جانی زاده گفته:
    مدت عضویت: 938 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم وخانوم شایسته عزیز واقعا من با گوش دادن به این فایل آقا رضای عزیزاحساس فوق العاده ای داشتم چون که من خودم تازه تصمیم گرفتم که تمام بدهیام و طبق گفته استاد پرداخت کنم من خیلی به پرداخت بدهی فکر میکردم و به خودم همش میگفتم که باید تمام بدهیا رو در عرض چند ماه به صورت یک جا پرداخت کنم اما وقتی که این فایل و شنیدم اون قسمتی که رضای عزیز گفتش که من هر ماه یه مقدار بیشتر از مبلغ بدهی پرداخت میکردم و همین کار به صورت مداوم باعث شده که همه بدهیا رو پرداخت کنن و به آرامش برسن خیلی به من کمک کرد این که متوجه شدم که من تمام فکرم این بود که زودتر بدهی تموم بشه و خیلی عجله داشتم و جالبه که هر روز هم هزینه های جدید اضافه میشد با گوش دادن به این فایل متوجه شدم که باید به خدا بسپارم و قدم ها رو آروم و مستمر بردارم حرفای این دوست عزیز خیلی به دلم نشست از شما استاد عزیزم بی نهایت ممنونم بابت قرار دادن این فایل در سایت برای ههمون آرزوی موفقیت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    نفیسه حسینی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3352 روز

    سلام به استاد عزیزم

    به خانواده بی نظیرم

    این جلسه قلب منو روشن کرد

    از زیبایی هدایت ، راحتی ، منحصر بفرد بودنش و اینکه میشود علامت سوال های ذهن من رو خاموش کرد قدرت داد به توانایی هایم ، انگیزه داده و انرژی داد .

    قلبم از اینکه فقط عمل ب انجام اصل قانون منو به خواسته هام می‌رسونه در عین راحتی و شادی مهر تایید زد و این فایل حرف خدا بود برای من قلبمو باز بزارم برای الهامات هدایتش ک شامل حالم میشه چون خواسته قطعا میشود ، قانون بی تغییر خودش هست و ایمان دارم.

    من بی نهایت سپاسگزارم از خدای مهربان و هدایتگرم

    از استاد عزیزم آقای رضای خفن ک آگاهی ها را با ما به اشتراک میگزارند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1004 روز

    نکات سفر نامه:

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین و دوستان گلم و آقای عطار روشن عزیز

    اگر بشه برای هر فایلی بو تعیین کرد رو این فایل باید بگی سرتاسر بوی عمل و تعهد میده

    اون جنس از تعهدی که این روزا درک کردم تو این فایل داره فریاد میزنه

    از اول تا آخرش فقط داره بهم یاد آوری میکنه متعهد باش و عمل کن

    نمیدونم چقدر درکم درسته یا نه ولی من قبلا این جنس از تعهد رو نداشتم و به خیال خودم داشتم طبق قانون تکامل پیش میرفتم

    وقتی آقا رضا گفت دسته چک رو اولش نتونستن پاره کنم و ناراحت بودم از اینکه چرا عمل نتونستم بکنم ولی با گوش دادن فایل ها پاره کردم که نتونم دوباره دسته چک بگیرم و یه نکته ای که گفتند این بود که گفتند وقتی به چند نفر گفتم کلی سرزنشم کردند(ایده های الهامی رو نباید به کسی بگی چون منطقی نیستن)

    وقتی این قسمت رو برای خودم مرور میکردم از اولین باری که شنیده بودم وام نگیرید گفتم اوکی دیگه وام نمیگیریم به همسرم که گفتم گفت چی فکر کردی تو این دوره زمونه همون وام نگیریم قسطی چیزی نخریم هیچ کار نمیتونیم بکنیم اینجا بود که نجواهای ذهنی اومد که تو باید تکامل رو طی کنی حالا یواش یواش این کارو میزاری کنار ،دو تا وام بهت پیشنهاد شد یکیشو بگیر تا تکامل رو طی کنی یعنی میخام بگم نجواها آنقدر دقیق عمل میکنه ولی من اونموقع اینو خیلی خوب نتونسته بودم درک کنم که وقتی استاد میگه احساست موقع نجوا خوب نیس یعنی چی

    وقتی ذهنم این حرفا رو بهم میزد قشنگ حس یه آدمی داشتم که داره خودشو گول میزنه و به این اسم که حالا تکامل رو طی میکنی دیدم چندین وسیله‌ قسطی خریدم و دو تا وام برداشتم اینجا بود که فهمیدم که چه رکبی از ذهن خوردم

    من برای کاری که بهم حس خوب نمیده و استادی که این راه رو رفته و داره میگه اگر منو قبول دارید نکنید این کاررو باید یه جنس تعهدی بدم که تحت هیچ شرایطی دیگه وام و قسطی نخرم شاید اولش وسوسه ها بیاد سراغم ولی اگه من کوتاه نیام نتیجه اش میشه آرامشی که آقای عطار روشن عزیز ازش حرف میزنه

    اگر منم بتونم اون جنس از تعهدی که آقا رضا داده رو بدم فقط خدا میدونه چه آرامشی وارد زندگیم میشه قبلا میگفتم آخه من همسرم همکاری نمیکنه باهام در این زمینه دیدم اینجا وابسته ی عوامل بیرونی شدم گفتم اشکال نداره من از خودم شروع میکنم و هیچ وقت قسطی چیزی نمیگیرم و شروع به تسویه وام ها میکنم .جهان هم اگر این جنس از تعهد منو ببینه کمکم میکنه

    پیدا کردن الگو

    چقدر آقای عطار روشن این قسمت رو خوب فهمیده و اجراش کرده

    هم می‌رفته برای ذهنش منطقی میکرده که میشه نقد فروخت و کلی مشتری داشت و هم ازشون خرید میکرده و بازم ایده های الهامی

    اگر بخام با خودم صادق باشم چند مدت پیش تو کامنت هام نوشتم باید دنبال الگو باشم از کسایی که بچه کوچیک دارند و فعالیت میکنن و وقت هم دارند و به همه کاراشون میرسن ولی فقط یه نفر رو آوردم تو ذهنم و دیگه بهش فکرم نکردم ولی باید مثل آقا رضا برم پیگیر باشم با اون شخص در ارتباط باشم ببینم نگاهش چطوری ،باوراش چیه و باورای مثل اونو برای خودم بسازم

    امروز وقتی روی مبل نشسته بودم یه گلدانی که روبروم بود از اون زاویه اصلا زیباییش دیده نمیشد من پا شدم جامو عوص کنم و رفتم یه قسمت دیگه دیدم از اون زاویه چقدر این گل قشنگ دیده میشه یهو این به ذهنم رسید همه اتفاقاتی که توی زندگیم میافته همینه من از چندین زاویه میتونم ببینمش باید یاد بگیرم از زاویه ای ببینم که بیشتر بتونم توش زیبایی پیدا کنم

    مثلا وجود دخترم باعث شده من سحر خیز تر بشم تا بتونم فایل هامو ببینم

    اصلا وجود بچه‌هام برام میشه یه انگیزه که من انسان بهتری بشم مادر بهتری بشم تا یه الگوی خوب باشم

    حل تصاد ها و ساختن ثروت از اون

    وقتی آقای عطار روشن تضاد چاقی رو برای خودشون حل می‌کردند اصلا به فکر درآوردن ثروت نبودند ولی چون تو مسیر مناسب بودند هدایت شدند به ایده های مناسب

    این باور اینکه همیشه راه ساده تری هست معرکه است من این باور توی زندگی در بهشت خیلی برام قوی تر شد وقتی میدیدم استاد همیشه به راه کار های بهتر هدایت میشد و همین باور برای آقای عطار روشن شد زدن یه کانال تو تلگرام

    خدا چقدر قشنگ پازل هاشو میچینه

    و اومدن اونهمه آدم تو کانال و شروع کار جدید

    همه ی اینا کی اتفاق افتاد؟وقتی آقای عطار روشن شروع به بهبود در همون کارش رو شروع کرد منتطر نبود چیزی از بیرون درست بشه

    شاید کسی که اول داستان رو گوش نکرده بگه شانسی بود ولی همه ی اینا رو خود آقای عطار روشن خلق کرده وقتی میگن باور داشتم خدا مشتری های خوب برام می‌فرسته و چشم انتطار مشتری خوب بودند ،خداهم کلی آدم می‌فرسته براش که با عشق صحبت هاشو گوش کنه

    این باور که باید برای شروع کاری سرمایه داشته باشم هم کلا میره زیر سوال بدون هیچ سرمایه و حتی ایده ای این کسب و کار کلید خورد و پول رکوردر از همون کسب و کار با مشاوره هایی که دادند در اومد

    وقتی استاد میگن شما باورتون رو عوض میکنید افراد و موقعیت هایی وارد زندگیتون میشن که هدایت میشید به خواسته دقیقا همینه که آقا رضا روی خودش کار میکرده و دنبال سرمایه ی بیرونی نبوده در اصل درک کرده سرمایه ی اصلی چیه

    و هدایت میشه به خانمی که حاضر برای یه مشاوره صد هزار پول بده

    یه چیزی که خیلی خوشم اومد آقا رضا گفت این بود که گفتند هزار تومن واریز داشتند ولی گفتند خدا رو شکر نعمت که داره میاد حالا مهم نیست چقدر هست شاید نجوا بیاد که اخه اینم شد واریزی خودتو مسخره کردی ولی مهم اینه آقای عطار روشن گوش نکرده و شکر کرده واسه نعمتی که وارد زندگیشون شده و خدا هم براش نعمت های بیشتر فرستاده

    استاد عزیزم بابت توضیحاتی که وسط حرفای آقای عطار روشن میدین ازتون سپاسگزارم این باعث میشه با دقت بیشتر ی برم تیکه قبلی رو ببینم و درک بهتری کنم از صحبت هاشون

    وقتی گفتید میتونید با حل مساله ثروت بسازید من یه مساله ای هست سالهاست باهاش درگیرم و امروز این ایده اومد به ذهنم که این مساله رو حل کنم به خیلی ها میتونم کمک کنم هیچ ایده ای هم براش ندارم ولی مطمئنم خدا راه حل اش رو بهم میگه

    خدای مهربونم هممون رو به راه راست هدایت کن

    راه انان که بهشون نعمت دادی

    بابت شنیدن این فایل هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: