اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی سایت. نکاتی از این فایل🪴🪴🪴
باید باور کنم که میتونم زندگی خودم رو تغییر بدم،
باور کنم که سرنوشتم دست خودمه،
باور کنم که با تغییر ورودیهای ذهنم،
با تغییر باورهام، شرایطم هم عوض میشه.
پس حرکت کنم و متعهد باشم به مسیرم،
و روی مسیر درست حرکت کنم،
و تا جایی که میشه دیگه چپ و راست نرم و مستقیم حرکت کنم و همینجوری هی بهتر و بهتر بشم.
وقتی که توی مسیر درست حرکت کنم خیلی زود نتایج واقعی و غیر قابل انکار وارد زندگیم میشه،
هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ روابط عاطفی، هم از لحاظ سلامتی، هم از لحاظ آرامش، هم از لحاظ معنویت، و اتفاقات خوبی میفته.
سعی کنم همیشه برای خودم رد پا بزارم، خیلی موقعها آدم یادش میره که از کجا به کجا رسیده و یادش میره که چقدر موفقیت کسب کرده،
تا بتونم توی روزهای سخت زندگیم، وقتی شیطان میاد و مایوسم میکنه، و میگه که تو بیعرضهای، تو هیچ غلطی توی زندگیت نکردی، تو به هیچ جا نمیرسی، اون وقت اگه از خودم رد پا گذاشته باشم و نوشته باشم، اونها رو میخونم و دوباره انگیزه میگیرم، و به خودم امید میدم.
خیلی مهمه که بتونم روی پای خودم بایستم، بتونم به جای اینکه انتظار داشته باشم دوستان، پدر، مادر، رفیق، ویا دیگران بهم انگیزه بدن برای حرکت
کردن، خودم بتونم به خودم انگیزه بدم.
خیلی از افراد هستن که وقتی اوضاعشون بد میشه دوست دارن برن با کسی صحبت کنن، یه رفیق خوبی داشته باشن بشینن باهاش صحبت کنن، یه گوش شنوایی باشه که بتونن توی روزهای سخت بهش اتکا کنن، و ازش کمک بخوان،
خوب نیست که آدم روزهای سختش رو ببره پیش دوستهای خوبش،
و این رابطه، رابطه مناسبی نیست.
یا شاید ممکنه که اون طرف هم آدم مناسبی برای اینکه ما رو هدایت کنه نباشه که ما بخواهیم بریم مشکلاتمون رو بهش بگیم و انتظار داشته باشیم که اونم بهمون اعتماد به نفس بده، یا بهمون یه مسیر درستی رو بگه،
ممکنه بیاد یه سری حرفهای نامناسب بهمون بزنه، بدتر خوردمون کنه، بیاد بدتر ناامیدمون کنه، یا بیاد یه راه حلی رو بزاره جلوی پامون که راه حل مناسبی نیست و ما رو بدتر غرق کنه.
پس بهتره که یاد بگیرم که روی خودم حساب کنم، روی خودم و روی توانمندیهام حساب کنم، و بتونم با خودم صحبت کنم،
بتونم خودم، خودم رو آروم کنم،
بتونم برای خودم فردی باشم که خودم رو هدایت کنم،
یکی از راهها برای اینکه توی روزهای سخت خودم رو هدایت کنم اینه که رد پای مناسبی گذاشته باشم،
زمانی که حالم خوب بوده و مسیر رو رفتم و نتیجه گرفتم بیام نتایجم رو بنویسم و بگم که یه همچین نتایجی برام افتاده و همچین اتفاقات خوبی برام افتاده، یه همچین مسیری رو دارم میرم، بعد توی روزای سخت دوباره برگردم و این نوشته ها رو یه بار دیگه نگاه کنم که یادم باشه از کجا به کجا رسیدم. چه موفقیتهایی رو کسب کردم
و یادم باشه که از چه مسیری رفتم که به این موفقیتها رسیدم.
وقتی که ما بخواهیم همیشه سفره دلمون رو برای بقیه باز کنیم که ممکنه هزار تا مورد دیگه هم به وجود بیاد،
و مهمتر از همه ممکنه که این وابستگی به غیر خود و خدا، باعث بشه که ما همیشه دنبال یک فرد دیگهای باشیم که ما رو کمک کنه.
نقطه شروع تغییراتم زمانیه که بپذیرم من خودم مسئول زندگی خودم هستم و هیچ کسی مقصر نیست،
نه پدر، نه مادر، نه خانواده، نه دولت، نه نماینده مجلس، نه خدا،
اولین قدم برای تغییر، برای بهتر شدن، برای پیشرفت، اینه که خودم رو مسئول اتفاقات زندگیم در گذشته بدونم.
تا وقتی که میگم دولت، سیاستمدارها، دوستم، رفیقم، برادرم، زنم، شوهرم، هیچ وقت به جایی نمیرسم،
این یک قانونه.
پس اگه با من بد رفتاری شده،
پدرم، برادرم، دولت، شوهرم با من بد رفتاری کرده، من مقصر بودم،
حالا یا من احساس قربانی شدن داشتم، یا من دنبال مظلوم نمایی بودم،
یا من توجه میکردم به نکات منفی و نکات منفی بیشتری رو جذب میکردم.
پس این منم که باعث شدم این اتفاقات برام بیفته،
حالا چه کسی میتونه تغییر بده این اتفاقات رو؟؟
خودم میتونم تغییر بدم،
یعنی انگشت اتهام رو از روی دیگران بردارم،
هر چقدر که میخوام دلیل داشته باشم برای اینکه شوهرم، زنم، پدرم، مادرم، دوستم یا دولت باعث بدبختی من شدن این دلایل بهم کمکی نمیکنه برای بهتر شدن.
پس یک بار برای همیشه بپذیرم که اتفاقات زندگیم رو فقط خودم برای خودم به وجود آوردم،
حالا یا آگاهانه یا ناآگاهانه،
ممکنه ناآگاهانه با کانون توجهم به چیزهای نامناسب باعث شدم که چیزای نامناسب بیشتری وارد زندگیم بشه،
ولی میتونم آگاهانه با تغییر کانون توجهم، با تغییر افکار و باورهام، اتفاقات بهتری رو رقم بزنم.
کِی میتونم این کارو انجام بدم؟؟
موقعی که بگم زندگی من دست خودمه، موقعی که بگم سرنوشت من دست خودمه،
موقعی که بگم من مسئول نوع فکر خودم هستم،
من مسئول دیدگاه خودم هستم،
من مسئول نتایج خودم هستم،
و هیچ کس دیگه، هیچ گونه مسئولیتی و نقشی در شرایط من نداره.
پس باید مسئولیت رفتار،مسئولیت اتفاقات زندگیم، مسئولیت نتایج زندگیم رو به عهده بگیرم و هیچ وقت نگم این بلا رو شوهرم، زنم، بابام، مادرم، دولت سر من آورده.
بگم این خودم بودم که این بلا رو سر خودم آوردم،
خودم حالا یا آگاهانه یا ناآگاهانه این کارو انجام دادم،
سلام خدمت استاد عزیز مریم جان و دوستان هم فرکانسی ام
کدامیک از موارد به شما بیشتر کمک کرده ؟
این که هر چند وقت یکبار یه چکاب از شرایط زندگی ام یجا بزارم و برم سراغش ببینم تا تغییر شرایط زندگی ام ببینم ببینم این مدت کجا بودم چیکار کردم و چه نتایجی گرفتم من اگر پیشرفت کردم خودم که خودم تشویق و تایید میکنم اعتماد بنفس عمیق میگیرم و از نتایج خوب میفهمم راه درسته و ادامه میدم و اگه نتایج و شرایط خوب نباشه پس جایی از کار اشکالی هست و من باید رفعش کنم هم یادداشت روزانه نتایج و فعالیت ها هم اینکه چیا میخام بدست بیارم
موارد اساسی و نکات کلیدی این فایل چیست ؟
همه اتفاقات زندگی من نتیجه رفتار و اعمال خودم هست
چه تجربیات آموزنده ای درباره این دوره دارید؟
مثال تجربی این هست که من خیلی وقته فیلم و تلویزیون کنار گذاشته بودم و حالا چند روزی یه فیلم دانلود کرده و نیگا میکنم قشنگ مشتری من کم شده روابطم با همسرم ضعیف شده
برنامه شخصی شما برای اجرای آن مورد اساسی در عمل چیست؟
هر بار خودم چکاب کنم و کنترل کنم اینطوری چون میدونم اتفاقات روز نتیجه اعمال من هست هر ایرادی ببینم سعی میکنم درستش کنم
و بهترین راه حل اگاهانه بودن و دور زدن تو این سایت هست چون ناخودآگاه رفتار و اعمال من درست میشه
امروز که این نشونه اومد من دچار یه چالش شده بودم برای کلاس ام یه اتفاق افتاد که اولا خداروشکر میکنم بخیر گذشت و هیچ مدوم از شاگردام اسیب ندید بعد باخودم فکر کردم این چالش چه حرفی با من داره و فهمیدم باید کلاسم عوض بشه و کلاس اصلی که برای خودم بوده از مدیر پس بگیرم
بعد دیدم این کلیپ و شنیدن صدای استاد. و خوندن کامنتها فهمیدم باید شجاع باشم
و این جمله خیلی زیبا بود که هرخواسته ای داری خداوند اجابت میکنه و بذاش فرقی نمیکنه که کی چی خواسته فقط تفاوت در ایمان
این جمله که شنیدم باخودم گفتم ببین کلاس خواستم خداهم داده پس کافیه که ایمان بیارم و داشته باشم که به خواسته ام میرسم
برای همین رفتم اداره و خیلی محکم و در کمال ادب خواسته ام رو مطرح کردم و خداروشکر خوب پیش رفت
خداروشکر امروز خواسته ای و سوالی از خدا داشتم و روی دکمه هدایت زدم و این فایل هدایتی برام اومد که بقول استاد شگفت زده میشید از دقت قوانین و فرکانس و هدایت و جوابهای خداوند و درست موضوع من بود که اولین قدم برای تغییر اینکه من خودم بپذیرم که مسول کل مسائل و زندگی خودم هستم و اشتباهاتم رو بپذیرم و هیچ کس رو مقصر ندونم .
خداروشکر میکنم که امروز این فایل هدایتی من رو درمسیر صحیح قرارداد و میپذیرم که خودم مسئول زندگی و اتفاقات خودم هستم و هیچ کس مقصر نیست و خودمو و باورهام و اصلاح کنم و خودمو و دیگران و ببخشم تو دل خودم و ذهن خودم تا آرامش پیدا کنم و بتونم ادامه این مسیر زیبا رو پیش برم و زندگیمو و خودمو تغییر بدم و راهی به سوی ثروت و سلامت و موفقیت و سعادت در دنیا و اخرت پیداکنم.
هدف از نکته برداری از این فایل رسیدن به درآمدبالا و باور اینکه من میتونم خودم زندگیم تغییر بدم سرنوشت من دست خودم هست و با تغییر ورودی های ذهن و تغییر باور ها شرایطم عوض کنم
من به ذهن این اطلاعات میدم که ببین هادی عزیز از کجا به کجا رسید در زمینه ثروت و محل زندگی
تو هم با ادامه دادن مسیر سایت عباسمنش که نشون میده قوانین زندگی چه شکلی هست و تو باید چطور زندگی کنی و مثل هادی متعهد باشی میتونی به این نتایج برسی تو هم میتونی زندگیتو تغییر بدی و تغییر پیدا میکنه اگر مثل هادی متعهد باشی و مثل هادی عمل کنی
من واقعا ایشون تحسین میکنم بخاطر فیلمی که از خودشون گرفتن و با جسارت از قبل و بعد شرایط زندگیشون تصویری توضیح دادن و با اعتماد بنفس تعریف کردن چه نکات مثبت زندگیشو چه نکات منفی رو با اینکه میدونستن ممکنه میلیون ها آدم این فیلم ببینن من هم میخام به نتایج بزرگ مالی و اسایش تو زندگیم برسم و روزی مثل ایشون با اعتماد بنفس بشینم و همه زندگیمو تعریف کنم و اصلا هم نگران قضاوت و حرف دیگران نباشم
چقد قشنگ و راحت و ریلکس مسئولیت شرایط بدی که تو زندگیشون داشتن به عهده خودشون گرفتن حتی نگفتن حالا یه ذره هم تقصیر پدرم بود یه ذره هم بد شانس بودم یه ذره هم تقصیر همکارم بود و … کامل مسئولیت تمام اتفاقاتی که تو زندگی اش رو تجربه کرده بود خودش گردن گرفت
به قول استاد اولین قدم برای بهتر شدن خودت مسئولیت تمام اتفاقات زندگی خودت رو بر عهده خودت بدونی درست انجام داد
من هم تمام اتفاقات زندگی ام اونجا که بی پول بودم یا اینجا که همیشه تو حسابم پول هست
اینجایی که تو شهری نادلخواه دارم زندگی میکنم
اونجایی که خونه نداشتم و اینجایی که ملک بنامم هست
اونجایی که ماشین تو قرعه کشی بنامم دراومد
اونجایی که مشتری برنج داشتم و اونجایی که نداشتم
اینجایی تو خونه ای که واسش کد نوشتم تو چه شرایطی باشه دارم توش زندگی میکنم
اونجایی که سفر شمال رفتم 20 روز اونجا موندم و با خانواده ام خوش گذروندیم
و…..
مسئولیت همه اتفاقات زندگی ام رو به گردن میگیرم و من هستم که هر لحظه و هر اتفاقی رو رقم زدم
در این، ابلاغ روشنى است براى جمعیّت عبادتکنندگان!
———————————————–
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدایا به امید تو
سلام به استاد عزیزم و همه خانواده صمیمی و توحیدی خودم در این فضای بی نظیر
خدارو شکر میکنم که خداوند من رو هدایت کرد تا در این فضای توحیدی از شرکی که سالها بهش دچار بودم کمی دور بشم و بهتر خداوند بی نظر خودم رو بشناسم و باور کنم که تنها قدرت جهان خداونده و من خداوند رو ولی و سرپرست خودم قرار دادم
خدایا شکرت
این فایل رو قبلاً بارها گوش کرده بودم، بارها فایل تصویریش رو دیده بودم اما انگار خیلی از صحبت های هادی جان و استاد رو اولین بار بود که میشنیدم. خدای من چرا تا به حال نشنیده بودم ؟ چون تو مدارش نبودم، چون شرک پرده ای روی چشم ها و گوش های من قرار داده بود که نباید میشنیدم
اما امروز خداوند من رو هدایت کرد دوباره به این فایل و من حرف های رو شنیدم که واقعا نیاز داشتم.
چطوری شکرگزاری کنم خدای من که لایق تو باشه، خدایا تو من رو از ظلمت بیرون کشیدی و به روشنایی رسوندی، خدایا چه کسی جز تو قدرت این رو داشت. هیچ کس.
آره منم باید بشینیم بنویسم که به چه هدف هایی رسیدم.
چه کارهایی رو تونستم تموم کنم
من هم باید برای خودم ویدئو ضبط کنم تا هر وقت ذهن نجواگر من خواست من رو منحرف کنه بهم یادآوری بشه که آقا جواد یادت نره این مسیر تورو از کجا به کجا رسونده، یادت نره چه گناهایی رو داشتی میکردی و الان باید کجا میبودی اما خدا دستتو گرفت و هدایت کرد .
واقعاً خدا به من رحم کرد.
خدایا شکرت.
اما به لطف خدا امروز تو جمع بچه های هستم که با افتخار میگم بهترین و صمیمی تمرین جمعی هست که تا به حال تجربه کردم. الهی شکرت
استاد از شما ممنونم که هر بار که فایل هاتون رو گوش میکنیم یه سورپرایز برامون دارین
خدا شما و این جمع صمیمی رو برامون حفظ کنه.
براتون بهترین ها رو از خداوند متعال درخواست میکنم.
سلام خدمت استاد عزیزم، بانو شایسته و تمامی دوستانم.
استاد، در مورد آگاهی های فوق العاده این جلسه، میخوام تجربه خودمو مطرح کنم و اینکه با تغییر روش من، زندگیم چه تغییرات بزرگی کرد و خداراشکر بسیار راضیم.
استاد زندگی من به دو قسمت تقسیم میشه، یکی تا قبل از شروع سال 91 و قسمت دومی از شروع سال 91.
در قسمت اول، من یه آدم خیلی ناراحت و ناراضی از دست مادرم و رفتاراش بودم و مدام درباره بی مهری مادرم، فرق گذاشتن هاش و بی محبتی هاش، در حال حرف زدن و نالیدن بودم. هم برای خواهرهام بخصوص خواهر بزرگترم، هم دوستان و….
و دلیل دردودل کردنم این نبود که کسی بیاد کاری برام انجام بده، همش بخاطر قربانی نشون دادن خودم بود و فقط گرفتن توجه و محبت. چون واقعا بکل، کمبود محبت داشتم از سمت مادرم.
که تازه در دوره فوق العاده عزت نفس، در جلسه دوم، متوجه شدم اونموقع ها که این رفتارها را انجام میدادم همش ریشه در قربانی نشون دادن، خودم بوده.
و وقتی شروع به مثلا دردودل میکردیم، انگار دیگه مسابقه بدبختی میزاشتیم که کدوممون بیشتر بلا سرمون اومده و انگار هر کی بدبختی بیشتری داشت برای تعریف کردن، اون بود که، مدال طلا را دریافت میکرد. ولی بعدا کم کم، متوجه شدم همون مثلا دردودل کردن های من و از مشکلاتم حرف زدن، چیزیکه ازم حل نکرد که هیچ، تازه باعث سواستفاده کردن از طریق همون نزدیکان و دوستانم برام شد.
انگار اونا هم، بخودشون اجازه دادن، هرطور دلشون بخواد رفتار کنن و حتی جاهایی اون حرف های خودم باعث، سرکوفت برام شد.
بعد وقتی وارد قسمت دوم زندگیم شدم، کم کم متوجه شدم که اشتباه کردم و شروع بیاد گیری کردم.
هرچقدر، بیشتر یاد میگرفتم و آگاه میشدم، بیشتر میتونستم تغییر رویه بدم، که خب زمانبر بود برام ولی بلطف خداوند ادامه دادم تا به این لحظه و چقدر راضیم.
استاد، من الان تبدیل شدم به آدمی که مهارت بسیار بسیار بالایی داره درباره اینکه، چطور خودش، بتونه خودشو آروم کنه و قدم بزاره تو مسیر درست و هدایت بطلبه و سرسوزن دیگه. نه اثری از اون دوستان و روابط هست نه اون چالش ها.
استاد دقیقا اولین روز شروع سال 91، من درگیر یه چالش خیلی بزرگ توی زندگیم شدم، که همون چالش بکل زندگی منو تغییر داد، و زندگیمو به دوقسمت تقسیم کرد.
با اون چالش، اون شهلای قبلی پودر شد که از اول ساخته بشه. و تمام تغییرات عظیم من، ازون چالش شروع شد. تغییرات درونی که به دنبالش تغییرات بیرونی و شرایط زندگیم را هم، برام به دنبال داشت.
یادمه وقتی اون چالش برام پیش اومد، اولین چیزیکه بخدا گفتم این بود که: خدایا من چکار کردم که اینطوری شد و فلان اتفاق افتاد؟!!
استاد نه اینکه من اونموقع این درک را داشته باشم ازینکه من مسئول تمام اتفاقات زندگیمم نه اصلا،
اون حرف من به این دلیل بود که یه عمری، فکر میکردم اگر کسی گندی به بار میاره و دسته گلی به آب میده، حتما تقصیر من بوده وگرنه اونکه تقصیری نداشته.
ازین زاویه بود که من اون حرفو بخدا زدم و به دنبالش چون خودم را مقصر، کاری که یه نفر دیگه انجام داده بود، میدونستم، خیلی سریع گفتم باید برم یاد بگیرم که چطوری باید رفتار و عمل کنم تا اون دسته گل یه نفر دیگه را، درستش کنم.
و چون همیشه این خصوصیت اخلاقی را داشتم که بمحض تصمیمی، سریع عملیش میکردم و همیشه خودمو دختر توانایی میدیدم و اینکه هیچوقت تو زندگیم، هر مساله ای برام پیش میومد، منتظر نمینشستم که یکی بیاد برام درستش کنه و این نگاه و باور را داشتم که خودم میتونم درستش کنم، دست بکار شدم.
سریع پیگیر یکسری کلاسهای خودشناسی شدم در نیمه دوم فروردین سال 1391.
یادمه اولین جلسه اون کلاسها، طبقه چهارم یه ساختمان بدون آسانسور بود. و من با، پای شکسته، 4طبقه را رفتم بالا چون فقط و فقط میخواستم یاد بگیرم و شرایطم را درست کنم.
خلاصه استاد یادگیری من شروع شد و درکنارش اون چالش همچنان ادامه داشت و روزبروز سختتر.
ولی من ادامه دادم، کم کم خیلی چیزها یاد گرفتم، یاد گرفتم من مسئول کارهایی که دیگران انجام میدهند نیستم و….
استاد مطالبی که اونجا یاد میگرفتم شبیه آگاهی هایی بود، که شما ارائه میدین منتها به یه شکل دیگه.
خلاصه استاد، در اون کلاسها من خیلی خیلی یاد گرفتم، رشد کردم، بزرگ شدم. تازه اونجا فهمیدم منظور از اینکه، میگیم من مسئول تمام اتفاقات زندگیم هستم یعنی چی؟!!!
استاد، اون چالش، موهبتی بسیار بزرگ برای من بود. الهی صدهزار مرتبه شکر.
استاد از اونموقع تا به الان، من بقدری تغییر کردم، بقدری زندگیم تغییر کرده، که کساییکه گذشته منو، چه از نظر اخلاقیات و طرز نگرش و چه از نظر شرایط زندگی، دیده بودن و الان بامن هم کلام بشن، نمیتونن باور کنن، این شهلا، همون شهلای قبل از سال 91 هست.
استاد از همونموقع کم کم یاد گرفتم دیگه باکسی، دردودل نکنم، از مسائلم حرف نزنم، این مهارت را پیدا کردم که، خودم با خدای خودم، راه حل پیدا کنم، خودمو آروم کنم، بخودم عشق بدم، نقاط قوتم را بفهمم، نقاط ضعفم را بفهمم و از، چندسال بعدش هم که با شما، آشنا شدم.
ولی صادقانه، به شکلی که درین دو یا سه سال اخیر، تمرکز گذاشتم روی آموزشهای فوق العاده شما، قبلش نبود و یه خط درمیون بود.
گرچه استاد، از شروع سال 91 تا به این لحظه، من لحظه ای، دست از آموزش و یادگیری، برنداشتم، هربار خداوند به شکلی هدایتم کرد.
و استاد من چیزهایی از شما یاد گرفتم، بخصوص در دوره عزت نفس، که هیچ جای دیگه نتونستم تااین حد، یاد بگیرم.
درون کلاسهای خودشناسی که میرفتم، خیلی عالی تونستم، ریشه اعمال، رفتار، واکنش ها، تصمیمات و حرفهایم را پیدا کنم و روش کار کنم
ولی دوره عزت نفس، باعث شد که خیلی خیلی بازم، عمیقتر بشم روی ریشه یابی کردن و برطرف کردن ضعف هام.
وای استاد بخصوص مبحث قربانی بودن و کمال گرایی. یعنی غوغایی بپا کرد درونم.
بینهایت سپاسگزار شما هستم
استاد، از زمانیکه درک کردم، که من مسئول تمام شرایط و اتفاقات زندگیم هستم، خیلی چیزها برای من، تغییر کرد.
یکی از نتایج خوبی که این درک و دیدگاه برام به ارمغان داشته اینه که، دیگه کمتر ناراحت میشم از رفتار نادرست کسی، سریع بخودم میگم، ببین چیو باید درون خودت درست کنی؟!! همین نوع نگاه آرومم میکنه و باعث رشدم میشه گرچه این نوع دید، باعث نمیشه که مثلا، بی احترامی طرف مقابل را بخوام کوتاه بیام و بازم برم سمتش.
تلاش میکنم طبق آموزه های دوره عزت نفس، عمل کنم و برای خودمم ارزش قائل بشم.
استاد من خیلی چیزها ازشما یاد گرفتم. خداراشکر میکنم که خداوند، منو به سمت شما هدایت کرد و شما را وارد زندگی من کرد.
سلام به استادعزیزم سلام به دوستان گلم امیدوارم حالتون عالی باشه
این فایل نشانه امروز من بود خدایاشکرت
من به یه تضادی برخوردم و حسم گفت برو توسایت و بزن مرا به سوی نشانه ام هدایت کن
اومدم این فایل رو دیدم بعدش حسم گفت متن انتخابی این فایل هم بخون
چه قدررررررقشنگ خدا داشت با زبان دوستان عزیزم و استادجان با من صحبت میکرد
چه قدرررررر زیبا خدا داشت بهم میگفت که دخترخوب این قضیه پاشنه آشیل تو هست.قبلا هم متوجه این الگو شده بودی و کاری براش نکردی ولی الان باید باید یه کاری بکنی
و اما پاشنه آشیل من به یاد آوردن و تحسین کردن موفقیت های کوچیک زندگیم هست
واقعا میپذیرم که توی این مورد مشکل دارم
به فرض مثال هدفم اینکه یک کتاب رو بخونم
میام و یک فصل ازش رو میخونم و نمیام خودمو تحسین کنم که مثلا آفرین رزا. تو قبلا نتونسته بودی این فصل رو بخونی و تمومش کنی ولی الان هم سرعت خوندنت بیشتر شده هم اینکه با درک بالاتری میخونی
شاید بعضی وقتا به زبون بیارم و خودمو تحسین کنم ولی وقتی به نتایجی که گرفتم فکرمیکنم میبینم این تحسینه به درد نمیخوره که یه چیزی میگم ولی در درونم یه چیز دیگه در جریانه
بعضی وقتا هم که میام تحسین کنم سریع نجواها و مکالمات ذهنی میاد که حالا که چی؟کو تا کتابت تموم بشه،هرموقع تموم شد بعد خوشحالی کن
حتی بارها میخواستم به خودم یه جایزه کوچیک بدم به خاطر موفقیت های کوچیکم اما به دلایل مختلف این کارو نکردم
احساس میکنم این الگوی من خیلی ربط داره به کمالگرایی که دارم
چون دوست دارم توی کاری که میکنم بهترین باشم به خاطر همین قدم های کوچیک خیلی به چشمم نمیاد
خداروشکر دارم روی این الگوم کار میکنم البته نه به صورت تمرکزی و جدی تا الان
اما تلاشمو میکنم و دوست دارم با توکل به خدا توی این مورد بهتر عمل کنم
خدایا شکرت
نشانه امروزم رو به فال نیک میگیرم و همینجا برای خودم ردپایی میزارم که سالها بعد خودم رو با الانم مقایسه کنم
خداروشکر میکنم بابت نتایج خوبی که دوست عزیزمون گرفته از صمیم قلبم تحسینشون میکنم
شما ارزشمندید و قابل تحسین. حتی اگر هیچ کاری نکنید. خداوند از روح خودش در شما دمیده و تک تک ذرات وجودتون بی همتاست.
پیشنهاد میکنم دفترچه ای تهیه کنید یا در موبایل یا سایر وسایلی که این امکان رو دارن فضایی ایجاد کنید و کوچکترین کارهایی که در طول روز انجام میدید رو بنویسید و به خودتون یادآور بشید که شما این کارها رو کردید و به خودتون آفرین بگید که امروز بیکار نبودید و فلان تعداد یا فلان کارها رو انجام دادید. خودتون رو به ضیافت دوپامین دعوت کنید.
طبق قرارم باخودم شروع کردم گوش دادن به ترتیب به فایلها و این اگاهی های ناب.
چندتا تجربه شخصی در خصوص اگاهی های این فایل دارم
.
از چند سال پیش بواسطه حرفه ام که عشقم و زندگیم هم هست با مفاهیمی مثل مسئولیت پذیری و پذیرش و اینهااا نه تنها آشنا بودم که با تمام وجود در زندگیم به کارمیبردم و نتیجه این بود که همیشه از یک ارامش درونی برخوردار بودم، هر چه میشد به دنبال مقصر در دنیای بیرون نبودم خودم با پذیرش مسئولیت ان اتفاق تلاش میکردم نگرش جدیدی در حل مساله بیابم واین خصوصیت من رو از نظر فکری مستقل و قدرتمند کرده و هم چنین از انتظار ات نابجا از دیگران ازاد و رها.
اما تجربه دیگری دارم که ان تا حدودی به ضررم تمام شد که البته در این سی و دورز که اینجا هستم، و هرروز مینویسم و میخونم و گوش میدم تونستم حلش کنم
اینکه من دستاوردهام رو نمیدیم
کارهایی که کرده بودم به چشمم نمیومدن
کارهایی که اتفاقا اگه بزرگ نبودن اما خیلی تاثیر گذار بودن
کارهایی که باعث تغییرات بزرگی شده بود برای شاگردانم، مراجعینم
از نظر مالی هم همینطور
شاید خیلی کُند و اهسته و کم، اما بالاخره دستاورد بودن
تا اینکه به مرور همه رو بیاد اوردم
همه رو یادداشت کردم
به خودم افتخار کردم
و خواستم که ازاین به بعد هوشیارتر باشم به مسیرم
با نوشتن
با مرور کردن
و
نکته دیگه اینکه باید حواسم به نجواها باشه
نجواها که سعی میکنن به هر طریقی بیان
حتی در پوششی بسیار موجه و زیبا
و این منم که باید حواسم جمع باشه
که هر چیزی که در من احساس شک و ترس و تردید و ناامیدی ایجاد کنه همان شیطانه که میخاد همه توانش رو بزاره که من کوتاه بیام
اما اینبار به لطف الله
کنار خانواده ای هستم که هرروز برام نور امید رو روشن میکنن
هرروز اعتمادم رو ازمسیر بیشتر میکنن
هرروز اگاهی الهی بیشتری وجودم رو پرمیکنه
دو استاد و الگوی نازنین دارم
که پرقدرت برای ما وقت و انرژی و اگاهی میزارن
خدایا شکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
.
.
نمیدونم این چندمین کامنت امروزم بود
تازه پنج صبحه
و این هم نشانه ای از اراده من باشه در مسیر تحولات فوق العاده ام
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی سایت. نکاتی از این فایل🪴🪴🪴
باید باور کنم که میتونم زندگی خودم رو تغییر بدم،
باور کنم که سرنوشتم دست خودمه،
باور کنم که با تغییر ورودیهای ذهنم،
با تغییر باورهام، شرایطم هم عوض میشه.
پس حرکت کنم و متعهد باشم به مسیرم،
و روی مسیر درست حرکت کنم،
و تا جایی که میشه دیگه چپ و راست نرم و مستقیم حرکت کنم و همینجوری هی بهتر و بهتر بشم.
وقتی که توی مسیر درست حرکت کنم خیلی زود نتایج واقعی و غیر قابل انکار وارد زندگیم میشه،
هم از لحاظ مالی، هم از لحاظ روابط عاطفی، هم از لحاظ سلامتی، هم از لحاظ آرامش، هم از لحاظ معنویت، و اتفاقات خوبی میفته.
سعی کنم همیشه برای خودم رد پا بزارم، خیلی موقعها آدم یادش میره که از کجا به کجا رسیده و یادش میره که چقدر موفقیت کسب کرده،
تا بتونم توی روزهای سخت زندگیم، وقتی شیطان میاد و مایوسم میکنه، و میگه که تو بیعرضهای، تو هیچ غلطی توی زندگیت نکردی، تو به هیچ جا نمیرسی، اون وقت اگه از خودم رد پا گذاشته باشم و نوشته باشم، اونها رو میخونم و دوباره انگیزه میگیرم، و به خودم امید میدم.
خیلی مهمه که بتونم روی پای خودم بایستم، بتونم به جای اینکه انتظار داشته باشم دوستان، پدر، مادر، رفیق، ویا دیگران بهم انگیزه بدن برای حرکت
کردن، خودم بتونم به خودم انگیزه بدم.
خیلی از افراد هستن که وقتی اوضاعشون بد میشه دوست دارن برن با کسی صحبت کنن، یه رفیق خوبی داشته باشن بشینن باهاش صحبت کنن، یه گوش شنوایی باشه که بتونن توی روزهای سخت بهش اتکا کنن، و ازش کمک بخوان،
خوب نیست که آدم روزهای سختش رو ببره پیش دوستهای خوبش،
و این رابطه، رابطه مناسبی نیست.
یا شاید ممکنه که اون طرف هم آدم مناسبی برای اینکه ما رو هدایت کنه نباشه که ما بخواهیم بریم مشکلاتمون رو بهش بگیم و انتظار داشته باشیم که اونم بهمون اعتماد به نفس بده، یا بهمون یه مسیر درستی رو بگه،
ممکنه بیاد یه سری حرفهای نامناسب بهمون بزنه، بدتر خوردمون کنه، بیاد بدتر ناامیدمون کنه، یا بیاد یه راه حلی رو بزاره جلوی پامون که راه حل مناسبی نیست و ما رو بدتر غرق کنه.
پس بهتره که یاد بگیرم که روی خودم حساب کنم، روی خودم و روی توانمندیهام حساب کنم، و بتونم با خودم صحبت کنم،
بتونم خودم، خودم رو آروم کنم،
بتونم برای خودم فردی باشم که خودم رو هدایت کنم،
یکی از راهها برای اینکه توی روزهای سخت خودم رو هدایت کنم اینه که رد پای مناسبی گذاشته باشم،
زمانی که حالم خوب بوده و مسیر رو رفتم و نتیجه گرفتم بیام نتایجم رو بنویسم و بگم که یه همچین نتایجی برام افتاده و همچین اتفاقات خوبی برام افتاده، یه همچین مسیری رو دارم میرم، بعد توی روزای سخت دوباره برگردم و این نوشته ها رو یه بار دیگه نگاه کنم که یادم باشه از کجا به کجا رسیدم. چه موفقیتهایی رو کسب کردم
و یادم باشه که از چه مسیری رفتم که به این موفقیتها رسیدم.
وقتی که ما بخواهیم همیشه سفره دلمون رو برای بقیه باز کنیم که ممکنه هزار تا مورد دیگه هم به وجود بیاد،
و مهمتر از همه ممکنه که این وابستگی به غیر خود و خدا، باعث بشه که ما همیشه دنبال یک فرد دیگهای باشیم که ما رو کمک کنه.
نقطه شروع تغییراتم زمانیه که بپذیرم من خودم مسئول زندگی خودم هستم و هیچ کسی مقصر نیست،
نه پدر، نه مادر، نه خانواده، نه دولت، نه نماینده مجلس، نه خدا،
اولین قدم برای تغییر، برای بهتر شدن، برای پیشرفت، اینه که خودم رو مسئول اتفاقات زندگیم در گذشته بدونم.
تا وقتی که میگم دولت، سیاستمدارها، دوستم، رفیقم، برادرم، زنم، شوهرم، هیچ وقت به جایی نمیرسم،
این یک قانونه.
پس اگه با من بد رفتاری شده،
پدرم، برادرم، دولت، شوهرم با من بد رفتاری کرده، من مقصر بودم،
حالا یا من احساس قربانی شدن داشتم، یا من دنبال مظلوم نمایی بودم،
یا من توجه میکردم به نکات منفی و نکات منفی بیشتری رو جذب میکردم.
پس این منم که باعث شدم این اتفاقات برام بیفته،
حالا چه کسی میتونه تغییر بده این اتفاقات رو؟؟
خودم میتونم تغییر بدم،
یعنی انگشت اتهام رو از روی دیگران بردارم،
هر چقدر که میخوام دلیل داشته باشم برای اینکه شوهرم، زنم، پدرم، مادرم، دوستم یا دولت باعث بدبختی من شدن این دلایل بهم کمکی نمیکنه برای بهتر شدن.
پس یک بار برای همیشه بپذیرم که اتفاقات زندگیم رو فقط خودم برای خودم به وجود آوردم،
حالا یا آگاهانه یا ناآگاهانه،
ممکنه ناآگاهانه با کانون توجهم به چیزهای نامناسب باعث شدم که چیزای نامناسب بیشتری وارد زندگیم بشه،
ولی میتونم آگاهانه با تغییر کانون توجهم، با تغییر افکار و باورهام، اتفاقات بهتری رو رقم بزنم.
کِی میتونم این کارو انجام بدم؟؟
موقعی که بگم زندگی من دست خودمه، موقعی که بگم سرنوشت من دست خودمه،
موقعی که بگم من مسئول نوع فکر خودم هستم،
من مسئول دیدگاه خودم هستم،
من مسئول نتایج خودم هستم،
و هیچ کس دیگه، هیچ گونه مسئولیتی و نقشی در شرایط من نداره.
پس باید مسئولیت رفتار،مسئولیت اتفاقات زندگیم، مسئولیت نتایج زندگیم رو به عهده بگیرم و هیچ وقت نگم این بلا رو شوهرم، زنم، بابام، مادرم، دولت سر من آورده.
بگم این خودم بودم که این بلا رو سر خودم آوردم،
خودم حالا یا آگاهانه یا ناآگاهانه این کارو انجام دادم،
حالا هم میتونم خودم شرایط خودم رو تغییر بدم.
این اولین قدم برای تغییر زندگیه.🪴
سلام خدمت استاد عزیز مریم جان و دوستان هم فرکانسی ام
کدامیک از موارد به شما بیشتر کمک کرده ؟
این که هر چند وقت یکبار یه چکاب از شرایط زندگی ام یجا بزارم و برم سراغش ببینم تا تغییر شرایط زندگی ام ببینم ببینم این مدت کجا بودم چیکار کردم و چه نتایجی گرفتم من اگر پیشرفت کردم خودم که خودم تشویق و تایید میکنم اعتماد بنفس عمیق میگیرم و از نتایج خوب میفهمم راه درسته و ادامه میدم و اگه نتایج و شرایط خوب نباشه پس جایی از کار اشکالی هست و من باید رفعش کنم هم یادداشت روزانه نتایج و فعالیت ها هم اینکه چیا میخام بدست بیارم
موارد اساسی و نکات کلیدی این فایل چیست ؟
همه اتفاقات زندگی من نتیجه رفتار و اعمال خودم هست
چه تجربیات آموزنده ای درباره این دوره دارید؟
مثال تجربی این هست که من خیلی وقته فیلم و تلویزیون کنار گذاشته بودم و حالا چند روزی یه فیلم دانلود کرده و نیگا میکنم قشنگ مشتری من کم شده روابطم با همسرم ضعیف شده
برنامه شخصی شما برای اجرای آن مورد اساسی در عمل چیست؟
هر بار خودم چکاب کنم و کنترل کنم اینطوری چون میدونم اتفاقات روز نتیجه اعمال من هست هر ایرادی ببینم سعی میکنم درستش کنم
و بهترین راه حل اگاهانه بودن و دور زدن تو این سایت هست چون ناخودآگاه رفتار و اعمال من درست میشه
بنام خدای یکتا
سلام به استاد ومریم جون و بقیه دوستان
امروز که این نشونه اومد من دچار یه چالش شده بودم برای کلاس ام یه اتفاق افتاد که اولا خداروشکر میکنم بخیر گذشت و هیچ مدوم از شاگردام اسیب ندید بعد باخودم فکر کردم این چالش چه حرفی با من داره و فهمیدم باید کلاسم عوض بشه و کلاس اصلی که برای خودم بوده از مدیر پس بگیرم
بعد دیدم این کلیپ و شنیدن صدای استاد. و خوندن کامنتها فهمیدم باید شجاع باشم
و این جمله خیلی زیبا بود که هرخواسته ای داری خداوند اجابت میکنه و بذاش فرقی نمیکنه که کی چی خواسته فقط تفاوت در ایمان
این جمله که شنیدم باخودم گفتم ببین کلاس خواستم خداهم داده پس کافیه که ایمان بیارم و داشته باشم که به خواسته ام میرسم
برای همین رفتم اداره و خیلی محکم و در کمال ادب خواسته ام رو مطرح کردم و خداروشکر خوب پیش رفت
منتظرم نتیجه نهایی بهم اعلام بشه
خیلی دوستتون دارم
به نام خدا
خداروشکر امروز خواسته ای و سوالی از خدا داشتم و روی دکمه هدایت زدم و این فایل هدایتی برام اومد که بقول استاد شگفت زده میشید از دقت قوانین و فرکانس و هدایت و جوابهای خداوند و درست موضوع من بود که اولین قدم برای تغییر اینکه من خودم بپذیرم که مسول کل مسائل و زندگی خودم هستم و اشتباهاتم رو بپذیرم و هیچ کس رو مقصر ندونم .
خداروشکر میکنم که امروز این فایل هدایتی من رو درمسیر صحیح قرارداد و میپذیرم که خودم مسئول زندگی و اتفاقات خودم هستم و هیچ کس مقصر نیست و خودمو و باورهام و اصلاح کنم و خودمو و دیگران و ببخشم تو دل خودم و ذهن خودم تا آرامش پیدا کنم و بتونم ادامه این مسیر زیبا رو پیش برم و زندگیمو و خودمو تغییر بدم و راهی به سوی ثروت و سلامت و موفقیت و سعادت در دنیا و اخرت پیداکنم.
خدارو صدهزار مرتبه شکر میکنم.
سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی ام
هدف از نکته برداری از این فایل رسیدن به درآمدبالا و باور اینکه من میتونم خودم زندگیم تغییر بدم سرنوشت من دست خودم هست و با تغییر ورودی های ذهن و تغییر باور ها شرایطم عوض کنم
من به ذهن این اطلاعات میدم که ببین هادی عزیز از کجا به کجا رسید در زمینه ثروت و محل زندگی
تو هم با ادامه دادن مسیر سایت عباسمنش که نشون میده قوانین زندگی چه شکلی هست و تو باید چطور زندگی کنی و مثل هادی متعهد باشی میتونی به این نتایج برسی تو هم میتونی زندگیتو تغییر بدی و تغییر پیدا میکنه اگر مثل هادی متعهد باشی و مثل هادی عمل کنی
من واقعا ایشون تحسین میکنم بخاطر فیلمی که از خودشون گرفتن و با جسارت از قبل و بعد شرایط زندگیشون تصویری توضیح دادن و با اعتماد بنفس تعریف کردن چه نکات مثبت زندگیشو چه نکات منفی رو با اینکه میدونستن ممکنه میلیون ها آدم این فیلم ببینن من هم میخام به نتایج بزرگ مالی و اسایش تو زندگیم برسم و روزی مثل ایشون با اعتماد بنفس بشینم و همه زندگیمو تعریف کنم و اصلا هم نگران قضاوت و حرف دیگران نباشم
چقد قشنگ و راحت و ریلکس مسئولیت شرایط بدی که تو زندگیشون داشتن به عهده خودشون گرفتن حتی نگفتن حالا یه ذره هم تقصیر پدرم بود یه ذره هم بد شانس بودم یه ذره هم تقصیر همکارم بود و … کامل مسئولیت تمام اتفاقاتی که تو زندگی اش رو تجربه کرده بود خودش گردن گرفت
به قول استاد اولین قدم برای بهتر شدن خودت مسئولیت تمام اتفاقات زندگی خودت رو بر عهده خودت بدونی درست انجام داد
من هم تمام اتفاقات زندگی ام اونجا که بی پول بودم یا اینجا که همیشه تو حسابم پول هست
اینجایی که تو شهری نادلخواه دارم زندگی میکنم
اونجایی که خونه نداشتم و اینجایی که ملک بنامم هست
اونجایی که ماشین تو قرعه کشی بنامم دراومد
اونجایی که مشتری برنج داشتم و اونجایی که نداشتم
اینجایی تو خونه ای که واسش کد نوشتم تو چه شرایطی باشه دارم توش زندگی میکنم
اونجایی که سفر شمال رفتم 20 روز اونجا موندم و با خانواده ام خوش گذروندیم
و…..
مسئولیت همه اتفاقات زندگی ام رو به گردن میگیرم و من هستم که هر لحظه و هر اتفاقی رو رقم زدم
سلام به استاد عزیزم
من اینجا رد پا میزارم من با نیت خرید فایل روانشناسی ثروت1 نتایج دوستان از اینجا به بعد دنبال کردم دفتر پر کردم و کامنت نوشتم
وامروز 4 شهریور بعد 25 روز تداوم نقد از درآمد خودم با وجود هزینه های زندگی این فایل موفق شدم بخرم
میرم برای تمرکز بر فایل های ارزشمند روانشناسی ثروت1
و به خودم افرین میگم
و از شما استاد عزیز تشکر میکنم بابت نکات مهمی که تو این فایل ها گفتین
خدایا سپاسگذارم
خدایا شکرت که متعهدانه در مسیر هستم
یکمی یه کوچولو دارم رشد میکنم
خیلی سخته در شرایط سخت از پس نجواها بربیای نجواهایی که اینقد عصبیم میکنن بی حوصلم میکنن و اشکمو در میارن
ولی من دارم ادامه میدم
همین دیشب کلی شروع کردم حرفای مخالف حرفای موافقه قانون و امیدو توی دلم کاشتم و نزاشتم بیشتر ازین حالمو بد کنه
خدایا شکرت بابت موفقیت اقای هادی ترابی
خدایا شکرت که بازم چه درسای اموزنده ای برام مرور شد
اینکه از خودم قبل و بعد بزارم
چکاپ فرکانسیمو داشته باشم
و همین دیشب برای خودم ویدیو کوتاهی گرفتم از وضعیت حال حاضرم
دومین نکته درمورد قبول مسئولیت صد در صد زندگیم
اینکه اگر در این خانواده هستم اگر از جیزی ناراضیم مقصرش منم
اگر از وضعیت مالی ناراضیم مسئولش منم
اینکه من هدایت شدم به اگاهی ولی اینکه چقدر عمل میکنم یا نه مسئولش منم
اینکه توی سلامتی … روابط هر چیزی در زندگیم
راضیم یا راضی نیستم مسئولش منم
فاطمه دست بردار از احساس قربانی شدن
از احساس مظلوم نمایی
از احساس دلسوزی برای خودت
این باور باعث میشه خودتو محکوم به همین وضعیت بدونی
در حالی که تو در هر لحظه داری لحظه بعدتو خلق میکنی
تو داری ایندتو خلق میکنی
گذشته تو الانتو خلق کرده
الانت ایندتو خلق میکنه
میخوای متفاوت باشه
عملکردت باید متفاوت باشه
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره انبیاء
وَلَقَدۡ کَتَبۡنَا فِی ٱلزَّبُورِ مِنۢ بَعۡدِ ٱلذِّکۡرِ أَنَّ ٱلۡأَرۡضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ ٱلصَّـٰلِحُونَ(١٠۵)
در «زبور» بعد از ذکر نوشتیم: «بندگان شایستهام وارث زمین خواهند شد!»
سوره انبیاء
إِنَّ فِی هَٰذَا لَبَلَٰغࣰا لِّقَوۡمٍ عَٰبِدِینَ(١٠۶)
در این، ابلاغ روشنى است براى جمعیّت عبادتکنندگان!
———————————————–
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدایا به امید تو
سلام به استاد عزیزم و همه خانواده صمیمی و توحیدی خودم در این فضای بی نظیر
خدارو شکر میکنم که خداوند من رو هدایت کرد تا در این فضای توحیدی از شرکی که سالها بهش دچار بودم کمی دور بشم و بهتر خداوند بی نظر خودم رو بشناسم و باور کنم که تنها قدرت جهان خداونده و من خداوند رو ولی و سرپرست خودم قرار دادم
خدایا شکرت
این فایل رو قبلاً بارها گوش کرده بودم، بارها فایل تصویریش رو دیده بودم اما انگار خیلی از صحبت های هادی جان و استاد رو اولین بار بود که میشنیدم. خدای من چرا تا به حال نشنیده بودم ؟ چون تو مدارش نبودم، چون شرک پرده ای روی چشم ها و گوش های من قرار داده بود که نباید میشنیدم
اما امروز خداوند من رو هدایت کرد دوباره به این فایل و من حرف های رو شنیدم که واقعا نیاز داشتم.
چطوری شکرگزاری کنم خدای من که لایق تو باشه، خدایا تو من رو از ظلمت بیرون کشیدی و به روشنایی رسوندی، خدایا چه کسی جز تو قدرت این رو داشت. هیچ کس.
آره منم باید بشینیم بنویسم که به چه هدف هایی رسیدم.
چه کارهایی رو تونستم تموم کنم
من هم باید برای خودم ویدئو ضبط کنم تا هر وقت ذهن نجواگر من خواست من رو منحرف کنه بهم یادآوری بشه که آقا جواد یادت نره این مسیر تورو از کجا به کجا رسونده، یادت نره چه گناهایی رو داشتی میکردی و الان باید کجا میبودی اما خدا دستتو گرفت و هدایت کرد .
واقعاً خدا به من رحم کرد.
خدایا شکرت.
اما به لطف خدا امروز تو جمع بچه های هستم که با افتخار میگم بهترین و صمیمی تمرین جمعی هست که تا به حال تجربه کردم. الهی شکرت
استاد از شما ممنونم که هر بار که فایل هاتون رو گوش میکنیم یه سورپرایز برامون دارین
خدا شما و این جمع صمیمی رو برامون حفظ کنه.
براتون بهترین ها رو از خداوند متعال درخواست میکنم.
خدایا شکرت به خاطر این صفات
شکرت به خاطر این فضای توحیدی
شکرت به خاطر آیه های قرآن.
خدایا شکرت
سلام خدمت استاد عزیزم، بانو شایسته و تمامی دوستانم.
استاد، در مورد آگاهی های فوق العاده این جلسه، میخوام تجربه خودمو مطرح کنم و اینکه با تغییر روش من، زندگیم چه تغییرات بزرگی کرد و خداراشکر بسیار راضیم.
استاد زندگی من به دو قسمت تقسیم میشه، یکی تا قبل از شروع سال 91 و قسمت دومی از شروع سال 91.
در قسمت اول، من یه آدم خیلی ناراحت و ناراضی از دست مادرم و رفتاراش بودم و مدام درباره بی مهری مادرم، فرق گذاشتن هاش و بی محبتی هاش، در حال حرف زدن و نالیدن بودم. هم برای خواهرهام بخصوص خواهر بزرگترم، هم دوستان و….
و دلیل دردودل کردنم این نبود که کسی بیاد کاری برام انجام بده، همش بخاطر قربانی نشون دادن خودم بود و فقط گرفتن توجه و محبت. چون واقعا بکل، کمبود محبت داشتم از سمت مادرم.
که تازه در دوره فوق العاده عزت نفس، در جلسه دوم، متوجه شدم اونموقع ها که این رفتارها را انجام میدادم همش ریشه در قربانی نشون دادن، خودم بوده.
و وقتی شروع به مثلا دردودل میکردیم، انگار دیگه مسابقه بدبختی میزاشتیم که کدوممون بیشتر بلا سرمون اومده و انگار هر کی بدبختی بیشتری داشت برای تعریف کردن، اون بود که، مدال طلا را دریافت میکرد. ولی بعدا کم کم، متوجه شدم همون مثلا دردودل کردن های من و از مشکلاتم حرف زدن، چیزیکه ازم حل نکرد که هیچ، تازه باعث سواستفاده کردن از طریق همون نزدیکان و دوستانم برام شد.
انگار اونا هم، بخودشون اجازه دادن، هرطور دلشون بخواد رفتار کنن و حتی جاهایی اون حرف های خودم باعث، سرکوفت برام شد.
بعد وقتی وارد قسمت دوم زندگیم شدم، کم کم متوجه شدم که اشتباه کردم و شروع بیاد گیری کردم.
هرچقدر، بیشتر یاد میگرفتم و آگاه میشدم، بیشتر میتونستم تغییر رویه بدم، که خب زمانبر بود برام ولی بلطف خداوند ادامه دادم تا به این لحظه و چقدر راضیم.
استاد، من الان تبدیل شدم به آدمی که مهارت بسیار بسیار بالایی داره درباره اینکه، چطور خودش، بتونه خودشو آروم کنه و قدم بزاره تو مسیر درست و هدایت بطلبه و سرسوزن دیگه. نه اثری از اون دوستان و روابط هست نه اون چالش ها.
استاد دقیقا اولین روز شروع سال 91، من درگیر یه چالش خیلی بزرگ توی زندگیم شدم، که همون چالش بکل زندگی منو تغییر داد، و زندگیمو به دوقسمت تقسیم کرد.
با اون چالش، اون شهلای قبلی پودر شد که از اول ساخته بشه. و تمام تغییرات عظیم من، ازون چالش شروع شد. تغییرات درونی که به دنبالش تغییرات بیرونی و شرایط زندگیم را هم، برام به دنبال داشت.
یادمه وقتی اون چالش برام پیش اومد، اولین چیزیکه بخدا گفتم این بود که: خدایا من چکار کردم که اینطوری شد و فلان اتفاق افتاد؟!!
استاد نه اینکه من اونموقع این درک را داشته باشم ازینکه من مسئول تمام اتفاقات زندگیمم نه اصلا،
اون حرف من به این دلیل بود که یه عمری، فکر میکردم اگر کسی گندی به بار میاره و دسته گلی به آب میده، حتما تقصیر من بوده وگرنه اونکه تقصیری نداشته.
ازین زاویه بود که من اون حرفو بخدا زدم و به دنبالش چون خودم را مقصر، کاری که یه نفر دیگه انجام داده بود، میدونستم، خیلی سریع گفتم باید برم یاد بگیرم که چطوری باید رفتار و عمل کنم تا اون دسته گل یه نفر دیگه را، درستش کنم.
و چون همیشه این خصوصیت اخلاقی را داشتم که بمحض تصمیمی، سریع عملیش میکردم و همیشه خودمو دختر توانایی میدیدم و اینکه هیچوقت تو زندگیم، هر مساله ای برام پیش میومد، منتظر نمینشستم که یکی بیاد برام درستش کنه و این نگاه و باور را داشتم که خودم میتونم درستش کنم، دست بکار شدم.
سریع پیگیر یکسری کلاسهای خودشناسی شدم در نیمه دوم فروردین سال 1391.
یادمه اولین جلسه اون کلاسها، طبقه چهارم یه ساختمان بدون آسانسور بود. و من با، پای شکسته، 4طبقه را رفتم بالا چون فقط و فقط میخواستم یاد بگیرم و شرایطم را درست کنم.
خلاصه استاد یادگیری من شروع شد و درکنارش اون چالش همچنان ادامه داشت و روزبروز سختتر.
ولی من ادامه دادم، کم کم خیلی چیزها یاد گرفتم، یاد گرفتم من مسئول کارهایی که دیگران انجام میدهند نیستم و….
استاد مطالبی که اونجا یاد میگرفتم شبیه آگاهی هایی بود، که شما ارائه میدین منتها به یه شکل دیگه.
خلاصه استاد، در اون کلاسها من خیلی خیلی یاد گرفتم، رشد کردم، بزرگ شدم. تازه اونجا فهمیدم منظور از اینکه، میگیم من مسئول تمام اتفاقات زندگیم هستم یعنی چی؟!!!
استاد، اون چالش، موهبتی بسیار بزرگ برای من بود. الهی صدهزار مرتبه شکر.
استاد از اونموقع تا به الان، من بقدری تغییر کردم، بقدری زندگیم تغییر کرده، که کساییکه گذشته منو، چه از نظر اخلاقیات و طرز نگرش و چه از نظر شرایط زندگی، دیده بودن و الان بامن هم کلام بشن، نمیتونن باور کنن، این شهلا، همون شهلای قبل از سال 91 هست.
استاد از همونموقع کم کم یاد گرفتم دیگه باکسی، دردودل نکنم، از مسائلم حرف نزنم، این مهارت را پیدا کردم که، خودم با خدای خودم، راه حل پیدا کنم، خودمو آروم کنم، بخودم عشق بدم، نقاط قوتم را بفهمم، نقاط ضعفم را بفهمم و از، چندسال بعدش هم که با شما، آشنا شدم.
ولی صادقانه، به شکلی که درین دو یا سه سال اخیر، تمرکز گذاشتم روی آموزشهای فوق العاده شما، قبلش نبود و یه خط درمیون بود.
گرچه استاد، از شروع سال 91 تا به این لحظه، من لحظه ای، دست از آموزش و یادگیری، برنداشتم، هربار خداوند به شکلی هدایتم کرد.
و استاد من چیزهایی از شما یاد گرفتم، بخصوص در دوره عزت نفس، که هیچ جای دیگه نتونستم تااین حد، یاد بگیرم.
درون کلاسهای خودشناسی که میرفتم، خیلی عالی تونستم، ریشه اعمال، رفتار، واکنش ها، تصمیمات و حرفهایم را پیدا کنم و روش کار کنم
ولی دوره عزت نفس، باعث شد که خیلی خیلی بازم، عمیقتر بشم روی ریشه یابی کردن و برطرف کردن ضعف هام.
وای استاد بخصوص مبحث قربانی بودن و کمال گرایی. یعنی غوغایی بپا کرد درونم.
بینهایت سپاسگزار شما هستم
استاد، از زمانیکه درک کردم، که من مسئول تمام شرایط و اتفاقات زندگیم هستم، خیلی چیزها برای من، تغییر کرد.
یکی از نتایج خوبی که این درک و دیدگاه برام به ارمغان داشته اینه که، دیگه کمتر ناراحت میشم از رفتار نادرست کسی، سریع بخودم میگم، ببین چیو باید درون خودت درست کنی؟!! همین نوع نگاه آرومم میکنه و باعث رشدم میشه گرچه این نوع دید، باعث نمیشه که مثلا، بی احترامی طرف مقابل را بخوام کوتاه بیام و بازم برم سمتش.
تلاش میکنم طبق آموزه های دوره عزت نفس، عمل کنم و برای خودمم ارزش قائل بشم.
استاد من خیلی چیزها ازشما یاد گرفتم. خداراشکر میکنم که خداوند، منو به سمت شما هدایت کرد و شما را وارد زندگی من کرد.
بینهایت قدردان شما هستم.
خیلی دوستتون دارم. درپناه خداوند باشین
به نام خدایی که مهربان تراز حدتصورماست….
سلام به استادعزیزم سلام به دوستان گلم امیدوارم حالتون عالی باشه
این فایل نشانه امروز من بود خدایاشکرت
من به یه تضادی برخوردم و حسم گفت برو توسایت و بزن مرا به سوی نشانه ام هدایت کن
اومدم این فایل رو دیدم بعدش حسم گفت متن انتخابی این فایل هم بخون
چه قدررررررقشنگ خدا داشت با زبان دوستان عزیزم و استادجان با من صحبت میکرد
چه قدرررررر زیبا خدا داشت بهم میگفت که دخترخوب این قضیه پاشنه آشیل تو هست.قبلا هم متوجه این الگو شده بودی و کاری براش نکردی ولی الان باید باید یه کاری بکنی
و اما پاشنه آشیل من به یاد آوردن و تحسین کردن موفقیت های کوچیک زندگیم هست
واقعا میپذیرم که توی این مورد مشکل دارم
به فرض مثال هدفم اینکه یک کتاب رو بخونم
میام و یک فصل ازش رو میخونم و نمیام خودمو تحسین کنم که مثلا آفرین رزا. تو قبلا نتونسته بودی این فصل رو بخونی و تمومش کنی ولی الان هم سرعت خوندنت بیشتر شده هم اینکه با درک بالاتری میخونی
شاید بعضی وقتا به زبون بیارم و خودمو تحسین کنم ولی وقتی به نتایجی که گرفتم فکرمیکنم میبینم این تحسینه به درد نمیخوره که یه چیزی میگم ولی در درونم یه چیز دیگه در جریانه
بعضی وقتا هم که میام تحسین کنم سریع نجواها و مکالمات ذهنی میاد که حالا که چی؟کو تا کتابت تموم بشه،هرموقع تموم شد بعد خوشحالی کن
حتی بارها میخواستم به خودم یه جایزه کوچیک بدم به خاطر موفقیت های کوچیکم اما به دلایل مختلف این کارو نکردم
احساس میکنم این الگوی من خیلی ربط داره به کمالگرایی که دارم
چون دوست دارم توی کاری که میکنم بهترین باشم به خاطر همین قدم های کوچیک خیلی به چشمم نمیاد
خداروشکر دارم روی این الگوم کار میکنم البته نه به صورت تمرکزی و جدی تا الان
اما تلاشمو میکنم و دوست دارم با توکل به خدا توی این مورد بهتر عمل کنم
خدایا شکرت
نشانه امروزم رو به فال نیک میگیرم و همینجا برای خودم ردپایی میزارم که سالها بعد خودم رو با الانم مقایسه کنم
خداروشکر میکنم بابت نتایج خوبی که دوست عزیزمون گرفته از صمیم قلبم تحسینشون میکنم
در پناه الله شاد و تندرست باشید
سلام دوست عزیز
شما ارزشمندید و قابل تحسین. حتی اگر هیچ کاری نکنید. خداوند از روح خودش در شما دمیده و تک تک ذرات وجودتون بی همتاست.
پیشنهاد میکنم دفترچه ای تهیه کنید یا در موبایل یا سایر وسایلی که این امکان رو دارن فضایی ایجاد کنید و کوچکترین کارهایی که در طول روز انجام میدید رو بنویسید و به خودتون یادآور بشید که شما این کارها رو کردید و به خودتون آفرین بگید که امروز بیکار نبودید و فلان تعداد یا فلان کارها رو انجام دادید. خودتون رو به ضیافت دوپامین دعوت کنید.
در پناه الله یکتا باشید
بنام خدای هدایت گرم به سمت خواسته هایم
درود بیکران بر استاد جان
.
طبق قرارم باخودم شروع کردم گوش دادن به ترتیب به فایلها و این اگاهی های ناب.
چندتا تجربه شخصی در خصوص اگاهی های این فایل دارم
.
از چند سال پیش بواسطه حرفه ام که عشقم و زندگیم هم هست با مفاهیمی مثل مسئولیت پذیری و پذیرش و اینهااا نه تنها آشنا بودم که با تمام وجود در زندگیم به کارمیبردم و نتیجه این بود که همیشه از یک ارامش درونی برخوردار بودم، هر چه میشد به دنبال مقصر در دنیای بیرون نبودم خودم با پذیرش مسئولیت ان اتفاق تلاش میکردم نگرش جدیدی در حل مساله بیابم واین خصوصیت من رو از نظر فکری مستقل و قدرتمند کرده و هم چنین از انتظار ات نابجا از دیگران ازاد و رها.
اما تجربه دیگری دارم که ان تا حدودی به ضررم تمام شد که البته در این سی و دورز که اینجا هستم، و هرروز مینویسم و میخونم و گوش میدم تونستم حلش کنم
اینکه من دستاوردهام رو نمیدیم
کارهایی که کرده بودم به چشمم نمیومدن
کارهایی که اتفاقا اگه بزرگ نبودن اما خیلی تاثیر گذار بودن
کارهایی که باعث تغییرات بزرگی شده بود برای شاگردانم، مراجعینم
از نظر مالی هم همینطور
شاید خیلی کُند و اهسته و کم، اما بالاخره دستاورد بودن
تا اینکه به مرور همه رو بیاد اوردم
همه رو یادداشت کردم
به خودم افتخار کردم
و خواستم که ازاین به بعد هوشیارتر باشم به مسیرم
با نوشتن
با مرور کردن
و
نکته دیگه اینکه باید حواسم به نجواها باشه
نجواها که سعی میکنن به هر طریقی بیان
حتی در پوششی بسیار موجه و زیبا
و این منم که باید حواسم جمع باشه
که هر چیزی که در من احساس شک و ترس و تردید و ناامیدی ایجاد کنه همان شیطانه که میخاد همه توانش رو بزاره که من کوتاه بیام
اما اینبار به لطف الله
کنار خانواده ای هستم که هرروز برام نور امید رو روشن میکنن
هرروز اعتمادم رو ازمسیر بیشتر میکنن
هرروز اگاهی الهی بیشتری وجودم رو پرمیکنه
دو استاد و الگوی نازنین دارم
که پرقدرت برای ما وقت و انرژی و اگاهی میزارن
خدایا شکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
.
.
نمیدونم این چندمین کامنت امروزم بود
تازه پنج صبحه
و این هم نشانه ای از اراده من باشه در مسیر تحولات فوق العاده ام
دوستتون دارم