چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم
دیدگاه زیبا و تأثیرگذار فاطمه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت
چند وقتی بود که هر چقدر تلاش می کردم به حال خوب نمی رسیدم و الان فهمیدم مشکل چی هست.
باوجودی که هر روز فایلهای شما رو گوش میدم اما دقت نمیکردم به ریشه حال بدم.الان متوجه شدم که دلیل حال بد من این هست که من اصل رو ول کردم و چسبیدم به مسائل فرعی. واقعا به این فایل نیاز داشتم و سپاسگزارم که باز اصل رو به ما یادآوری کردین که چی مهمه.
اصل اینه که ذهنت رو کنترل کنی و هر لحظه برای انجام این کار جهاد اکبر داشته باشم؛
اصل اینه که اولویت احساس خوب داشتن باشه؛
تمرکزم رو بزارم روی خواسته ها؛
به جای فکر کردن به اینکه چی نمیخوایم، فکرم رو بزارم روی اینکه چی می خوام؛
به جای اینکه بگی خدایا چرا من حالم خوب نیست، بگم: من به چی دارم توجه می کنم که دوباره به شیطان اجازه دادیم بر من مسلط بشه و احساسم بد بشه و تمام انرژیم رو بگیره و نزاره خوشحال باشم؛
این چند وقت همش احساس میکردم دیو سیاهی بالای سرم هست کهداره تمام انرژی من رو میگیره.چند وقتی بود که خیلی توی صحبت کردن هام دقت میکردم و اینقدر مراقب بودم که تا می اومدم حرف منفی بزنم، خودم حرف رو عوض می کردم و اصلا موضوع بحث میرفت سر یه قضیه دیگه. آخرش از اینکه تونسته بودم درست عمل کنم خوشحال می شدم.
الان که فکر می کنم میبینم این خوشحالی ها همون انرژی مثبتی بود که من داشتم والان اگر این انرژی رو ندارم به خاطر عدم کنترل صحبت کردن هام هست.
استاد چقدر عالی گفتین که افکار منفی تا وقتی کوچیک هستند کنترلشون راحته. حالا که فکر می کنم، می بینم مدتی بود که تلویزیون نمی دیدم اما کم کم که برای غذا خوردن خانواده می نشستن و تلویزیون میدیدن، منم توجه کردم و فراموش کردم که تلویزیون نبینم و کنترل ذهنم رو رها کردم. بعد این انرژی منفی که چرا به این کار عمل نکردم، باعث شد که در صحبت کردن هام هم دیگه دقت نکنم که چی با کلامم می گم وبعد هی حالم بدتر شد وهی افکار منفی بیشتر شد و اون افکار منفی آروم آروم وارد کارم و رابطه هام شد و همه اینها از کنترل نکردن ورودی هام و تماشای تلویزیون شروع شد.
واقعا چقدر انسان فراموشکاره و چقدر سریع اصل فراموش میشه جاشو افکار منفی میگیره. اگر به این نتیجه رسیدم که نباید تلویزیون ببینیم، باید ادامه بدم به این کار.
اگر قراره منفی حرف نزنم، نباید حرف بزنم.اگر قراره زمان مواجهه با تضادها، مثبت فکر کنم باید مثبت فکر کنم.نباید مسیر درست رو فراموش کنم .عادت کردن به تنبلی و طبق عادت بقیه رفتار کردن، میشه تفاوت ما با شما استاد عزیز. شاید شما استاد عزیز یکبار طبق عادت کار اشتباه رو انجام دادین ولی اگر اون حس مثبت بهتون می گفت نباید این کارو میکردی یادتون می افتاد که دفعه بعد انجام ندین.اما من خودم رو میگم که تنبل هستم و طبق عادت بقیه رفتار کردن برام راحت تره تا اینکه تلاش کنم که ذهنم رو کنترل کنم و پیرو جامعه نباشم
البته فکر می کنم این ریشه در احساس بی لیاقتی داره. اینکه ما فکر می کنیم اگه همه تلویزیون میبینن و من نبینم، دیگران من رو مسخره می کنن یا اگر در جمعی همه دارن در مورد موضوعی غیبت می کنن ومن همراهی نکنم و کنار برم، همه من رو انسان مغروری می دونن و… نشان از احساس بی لیاقتی هست.
در واقع احساس بی لیاقتی چیزی هست که شیطان داره ازش استفاده می کنه برای فریب ما انسانها تا با استفاده از اون بتونه کم کم بر ما مسلط بشه.
استاد از شما سپاسگزارم که همیشه با یادآوری اصل، فرشته نجات ما میشین. فقط خدا میدونه که چقدر به تکرار دوباره این حرفها نیاز داشتم.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:
✅ دوره احساس لیاقت: آگاهی های این فایل را بشنو و اگر نشانهای دیدی که قلبت آن را تایید کرد، با ما در مسیر معجزه آفرین دوره احساس لیاقت، همراه شو.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزش دوره احساس لیاقت
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم459MB24 دقیقه
- فایل صوتی چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم0MB24 دقیقه
چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم؟
_ افکار منفی تا وقتی رشد نکردند، تا وقتی قوی نشدند میشه تغییر جهت بهشون داد.
تا وقتی که این افکار منفی ضعیف هستند، میتوانیم تغییرشون بدیم. میشه تمرکزمون رو بگذاریم روی زیبایی ها، روی سلامتی مون، روی توانایی هامون، روی استعدادهامون، روی نقاط مثبتی که توی زندگیمون هست. نقاط مثبتی که توی وجود خودمون هست و اینا رو جهت بدیم. اما اگر به افکار منفی اجازه بدیم که رشد کنند(چون این افکار خیلی قدرت دارند برای رشد کردن) مثل همین علف های هرز و از اونجایی که این علف هرزها شاخه های گسترده و پخشی هم دارند، زدنشون هم کار راحتی نیست. حتی رد شدن از توی اونا هم کار راحتی نیست.(یعنی زمانی که ما هریک دانه رو با دست می زدیم چقـــدر باید زمان می گذاشتیم.)
_افکار منفی هم وقتی تغییرشون نمی دهیم، وقتی روشون کار نمیکنیم، شروع می کنن به گسترش پیدا کردن، شروع می کنن به پخش کردن خودشون و این یواش یواش تبدیل میشه به شکل فکر کردن ما.
_ ما باید مواظب افکارمون باشیم که چه فکرهایی توی سرمون هست و چطوری دارند اون فکرها خودشون رو گسترش می دهند؟! چه باورهایی توی ذهن ماست؟!
مثلا یک باوری مثل باور کمبود، که میگه پول نیست، فرصت ها کمه،…
دیگه نمیشه خونه بخری، دیگه نمیشه مهاجرت کنی،…
وقـــــــــــتــــــــی این افـــــــــکار می آید اولش یک جرقه است، ولی وقتی که اجازه می دهیم که خودشون رو گسترش بدهند، اینقدر قوی می شوند کــــــه کل فـــــــــــضای ذهـــــــن ما رو می گیرند.
_ من در مورد افکار منفی حواسم هست که نگذارم رشد کنند. سریع میام باورهامو تقویت می کنم، میام ادله هایی، منطق هایی توی ذهنم پیدا می کنم که ثابت می کنه که نعمت ها هرروز و هر روز بیشتر میشه.
یکجــورایی برنامه ریزی کردن ذهنم را هـــر روز انجام میدم.
_ همیشه اول برنامه ریزی کردن ذهنم رو انجام میدم.
_ اگـــــــــر ما به فکر ذهن مون نباشیم، افکار منفی بسیارقدرتمند می شوند و تبدیل می شوند به حالت افسردگی.
_ افسرده کیه؟ افسرده کسی ست که افکار منفی اش اینقدر قدرتمند شدند کـــه نمیتونه از پسـش افکارمنفیــش بربیاد.
اینــــقدر سرزنش خود، اینقدر نگرانی، اینقدر ترس ها، اینقدر بی ایمانی، اینقدر احساس عدم لیاقت توی وجودش گسترش پیدا کرده، اینقدر رشد کرده که تبدیل شده به افسردگی(مثل تومور سرطانی).
_یعنی مــا باید حواس مون به خودمون باشه، وقتی اوضاع داره خراب میشه، همون اول جلوشــو بگیریم.
_ وقتـــی افکار منفی میاد تو ذهن مون همون اول با تغییر زاویه فکرمون، با تغییر نگاه مون، با نگاه کردن به نعمت هایی که داریم به جای ناسپاسی کردن بخاطر چیزهایی که نداریم. اگــــر اون موقع بیایم فــکــرمون رو درست کنیم کار راحتیه.
منـی که می تونستم پرادایس رو زودتر تمیز کنم، چرا گذاشتم اینقدر زحمتش برام صد برابر بشه.
در جریان باشید که افکار منفی اینجوری نیست که همونی که هستند بمونند، اگر بیان توی ذهن ما تقویت میشن و وقتی که افکار منفی تقویت بشن، ما بیشتر به موضوعات ناراحت کننده فکر می کنیم و طبق “قانون بدون تغییر خداوند” موضوعات ناراحت کننده بیشتری هم جذب می شه تو زندگیمون. بعد موضوعات ناراحت کننده باعث می شه که ما بیشتر ناراحت بشیم، بیشتر نگران بشیم، بیشتر افسرده بشیم و این افکار بد بیشتر باعث می شه که بریم توی یک فرکانسی یک مداری که اتفاقات بد بیشتر، آدم های بد بیشتر، مشکلات بیشتر وارد زندگیمون بشه و این چرخه می تونه واقعا اینقدر قدرتمند بشه.(مثـل گلوله برف کوچیک که بعد وقتی بزرگ می شه میتونه حتی یک شهر رو ببره زیر خودش.)
_ یعنی افکار منفی رو توی ریشه، توی نطفه باید خفه شون کرد.
= هیچ کس نیست که افکار منفی نداشته باشه، اما کسانی هستند که می تونن مدیریتش کنن، وقتی هنوز قدرتمند نشده. وقتـــی نگرانی و ترس میاد تو ذهنش، سریع میاد با باورهای درست ذهن رو مدیریت میکنه.(همون چیزی که در دوره احساس لیاقت داریم روش کار میکنیم.) ترس ها رو ضعیف کن و ایمانــتو قوی کن.
_ وقــتی احسات بهتر می شه، وقــتی با تغییر باورهات احساست بهتر می شه. کار خیلی راحـته.احساس بهتر اتفاقات بهتری رو رقم می زنه، اتفاقات بهتر باز احساسات بهتری رو تقویت می کنه.همون سیکل شروع میشه اما به طور مثبت. و همینجور نتایج بزرگ و بزرگ و بزرگتر می شه. یــعنــی توی زندگی من(استاد) همین بوده.
_ مــن اولش که نمی تونستم ذهنم رو کنترل کنم، اولش خیلی نیاز داشت به تلاش کردن چون شرایط زندگی من شرایط معمولی نبود.کلی بدهکار بودم، کلی شرایط سخت داشتم ولی تلاش می کردم تا ذهنم رو کنترل کنم، تلاش می کردم که روحیه ام رو حفظ کنم. و وقتــی که این کار رو کردم شرایط خوب و اتفاقات مثبت بیشتر و بیشتر شد. و الان کار به جایی رسید که الان انصافا کار راحتیه برای اینکه تمرکز کنم به زیبائی ها به خاطر اینکه دور بَرم پر از زیبائی هست. هرچند که در این شرایط هم ذهن باز هم دنبال موضوعی میگرده که بهت احساس بد بده ولی از اونجایی که کلی نعمت، ثروت و سلامتی و روابط خوب توی زندگیم هست، کار راحت تری هست که افکار منفی رو از خودم دور کنم. ولی “اولش اینــطور نبود. ”
“چطور این اتفاق افتاد؟
بــا ادامه دادن،
بـا حرکت کردن،
بـا تغییــر شخصیـت،
بــا تغییر نگاهم به دنیا،
بــا رفتن توی دل ترس هام،
بــا دیدن نعمت هایی که توی زندگیم هست،
بــا سپاس گزاری کردن اون چیزهایی که بخاطرش سپاسگزارم توی زندگیم.
و بــعــد ایده ها اومد، شرایط اومد، موقعیت ها اومد و هِــی اتفاقات بهتر و بهتر جلو رفت…
_* یــادتون باشه افکار منفی می تونهه خیلی ضربه بزنه اگر قوی بشن. اگــر قوی نشن مثل یک بچه کوچیک خیلی راحت می شه کنترل شون کرد. ولی اگر تبدیل بشن به یک غـول به یک دیو بزرگ اون وقت کار راحتی نیست.
_ وقــتی یک فکر منفی میاد توی سرمون به محض اینکه احساس مون بد میششه ببینیم چه فکری هست؟ چـطور می فهمیم که فکر منفی توی سرمون هست؟! موقعــی که حالمون بد میشه، وقتی که احساس بدی داریم یــعنی یک چیزی توی مغزمون هست که داره احساس ما رو بد میکنه. به یک موضوعی از یک زاویه ایی داریم نگاه می کنیم که داره احساس ما رو بد می کنه. حالا به محض اینکه اینو فهمیدیم از طریق احساس مون که یک فکر منفی توی سرمون هست بیایم بـگـیـم که چطور می تونم؟ از چـه زاویه ایی می تونم(این هـنره…) هنری که بتونی انجامش بدی و افکار منفی ات رو شناسایی کنی و همون موقع با تغییر زاویه دیدت….
استاد جان اینجا مثالی از یک دوست میزنن که دوستشون تعریف می کرد که موقع رانندگی روی پل حواسش نبوده از سرعت مجاز رد کرده و پلیش اومده جریمه اش کرده و …دوستشون میگه اولش خیلی ناراحت شدم بعدش گفتم اینجا اصلا پلیس تا حالا نبوده. بعد با خودش گفته ببین جلوتر چه بلایی میخواسته سرم بیاد که خدا اینو اینجا سر راه من گذاشته.خدا میخواسته از من محافظت کنه،خدا به من لطف کرده و… این همون هنـریه که آدم میتونه کسب کنه “وقــــتی یک اتفاق ناجالب بیفته ببیننه توش چه خیریتی می تونه پیدا کنه.” میگه وقتی اینجوری فکر کردم اینقدر آروم شدم اصلا بهش فکر نکردم دیگه کاری ندارم.و گفت هنوز نمی دونه داستان گواهینامه ام چی می شه. ولی دیگه برام مهم نیست. چون من می دونم که خدا از من محافظت کرد و خدا یکنفر رو فرستاد به این شکل از من محافظت کنه.
_این ویژگی که بارها و بارها توی زندگی من افتاده و گفتم حـتما خیریتی توشه. این یک خیریتی توشه و دیر یا زود من خیریتش رو می فهمم و سعی کردم که ذهنم رو آروم کنم. و وقتی که خیلی خوب بتونی این کار رو انجام بدی. عملا اینقدر زندگی نرم و روان میشه، اینقدر شرایط خوب برات رخ میده. واقعا میشه زندگی در بهشت.واقعا همه چی عالی میشه.
_ این نوع تغییر نگاه هست که میتونه توی شرایط سخت به ما آرامش بده.
وقتی که احساس آرامش بکنیم یــعنی در مسیر دریافت نعمت های خداوند هستیم.
_بچه ها شما فقــط درحالی در مسیــر دریـافت نعمت های خداوند هستیـــد که احساس آرامش کنیــد.فقط و تنها فقط.
یـــعـنــی اگر شما حالتون خوب نباشه یعنی در مدار دریافت نعمت ها، ثروت ها،ایده ها، آدم های خوب نیستید.
_وقـتی که احساس آرامش دارید،وقتی که احساس راحتی دارید اون وقته که در مدار نعمت ها و ثروت ها هستید.
_نگذارید افکار منفی رشد کنند، قویی بشوند. هـمون اول که ضعیفه، که در حال رشد هستند به خودتون آرامش بدید. بـا تغییر نگاه تون به خودتون آرامش بدید. بعد می بینید که اون خیر بوده. الخیر فی ما وقع بوده….
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما مسعود محمدی عزیز
چقدر سپاسگزارم که نوشتی، چقدر سپاسگزار خداوندم که این فرصت رو به من داد تا کامنت شما رو ببینم و بخونم.خدایا شکرت برای این لحظه.
اومدم فقط تحسن تون کنم برای این داستان داغی که با هم اتاقی تون داشتید رو نوشتید و اینکه اینقدر خوب دارید تلاش میکنید تا ناظر برا افکارتون باشید تا طبق قانون و هماهنگ با قانون و به نفع خودتون و در مسیر خواسته هاتون از قانون در عمل استفاده کنید.واقعا لذت بردم و این نشون میده خوب دارید روی خودتون و عمل کردن کار میکنید و در این مسیر جنگلی سوت زنان با لذت و شادی در اون جاده هموار در حرکت هستید.وای که چقدر این تعبیر استاد رو درجلسات اول 12 قدم دوست دارم.از اونجایی که کنجکاوی مقدسم رو فعال نگه داشتم رفتم یکسری به پروفایل تون هم زدم.
واوووو چقدر عالی بود.چقدر قشنگ نوشتید.چقدر خوب بلد بودید به جای مرداد از اَمرداد استفاده کنید اینم برام جالب بود.چقدر جالبه که دانشجوی دکترا هستید و چقدر تحسین تون میکنم. برام جالبه تحصیلات تون رو هم بدونم و یکم بیشتر از مشخصات شخص خودتون بنویسید.
باز هم سپاسگزارم از شما مسعود عزیز بابت اموزشی که دادی اونم با مثال قشنگت واقعا عالی بود.
این قسمت از کامنت تون هم برای خودم اینجا مرور میکنم:
“هر روز حواسم باشه که زمین ذهنمو از درختچه های هرز افکار منفی پاک کنم، می رسم به قدرتی که به قول خداوند بتونم کن فیکون کنم!”
خدایا تنها از یاری میجوییم و تنها تو را میپرستیم که تنها تو شایسته پرستش و ستودنی والا هستی.
دوست عزیز از الله یکتا براتون بهبودهای دائمی در درون و بیرون تون رو خواهانم
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما راضیه علیلو عزیز
بسیار سپاسگزارم که برام کامنت نوشتی. بسیار خوشحالم که اینقدر خوب روی خودت کار میکنی و کامنت دوستان رو میخونی.باید بگم راضیه عزیز من تو این کامنتم چیز اضافه ایی ننوشتم، اصلا من نقطه صفری رسیدم که فقط دارم حرف های استاد رو کلمه به کلمه کپی میکنم و مینویسم و کمتر میرم سراغ مغز تحلیل گر و نجواگر خودم. میخواستم بگم این نوشته اعتبارش اول به خدا و بعد با زبان استاد بصورت کلام به گوش من رسید و بعد انگشتان من فقط تا جای امکان هرچی شنید رو تایپ کرد. و فقط سعی کردم درست و خوانا بنویسم تا وقتی برمیگردم بخونم راحت باشم.
چقدر قشنگ بود که گفتی انگار داشتی با من حرف میزدی. این یعنی در مسیر هدایت همه ی ادم ها جمع شدند تا بتو کمک کنن و تو یک هدایت شده هستی و بهت تبریک میگم که اینجایی و روی خودت با عشق کار میکنی و تلاش های ذهنی ات هم قابل تحسینه.
بقول استاد جان در دوره 12قدم ما باید یاد بگیریم ناظر برافکار مون باشیم و افکارمون رو مانیتور کنیم و تو داری این کار رو بخوبی تمرین میکنی و تحسینت میکنم دوست عزیز و ارزشمندم…
برات از الله یکتا بهبودهای دائمی در درون و بیرونت رو خواهانم
ارادتمندت فهیمه
سلام دوست الهی و ارزشمندم
سلام سلام سلام
با یک حال و هوای خاص بهتون دارم کامنت مینویسم. حالی که تو ذهنم میچرخیدم و اشک هام میومد و آهنگ هایی رو از دیشب به یاد اوردم و منو یاد خودم انداخت که از کجا شروع کردم. کجا بودم.روزشمار تحول زندگی من قسمت 15 بودم و فایل “به رویاهایت باور داشته باش.” وای خدای من ترکیب این روزا با همین فایلی که دیروز استاد روی سایت گذاشتن همه اش برای من بود.(خدا اینگونه با من حرف میزنه و راه نشان میده) ردپاهام هست روی همه این فایل ها و بخش ها.فایل جدید بعد از ای فایل یعنی “قدم اصلی تحول زندگی من”
واووووو چه شادی و رقصی کردیم با همسرگلم همین الان یکهویی وسط کامنت نوشت.اونم بعد از حمومی که خودمون ساختیمش و منتظر بقیه نموندیم خدایاشکرت برای احساس این لحظه ام که سرشار از توام سرشار از امید سرشار از رویا…خدایا شکرت برای بوی تمیزی و پاکی. برای وجود همسرم برای وجود استاد عزیزم برای وجود این دوست عزیز که بازم برام نشونه شد. مشاور تحصیلی….واووو…..میدونید من بعد 11 سال میخوام امسال کنکور کارشناسی ارشد بدم.
شـــکر واسه هر چی که دادی و هرچی ندادی که میتونم بخندم به غم های کشنده ام همیشه تو ناامیدی به رویــا دل ببندم…این آهنگ رضا صادقی و همه این کلمات تقدیم با عشق به شما
راستی ما 23 دیماه 1399 از مشهد به تهران مهاجرت کردیم. و هنوز پروفایلم رو آپدیت نکردم اما ردپاهام توی سایت هست.ممنونم که منو به یادم آوردین بارها و بارها و آگاهی هایی رو به ذهنم با مثال علی داستان مون یادآور شدین واقعا با تمام قلبم سپاسگزارم
یک چیزای دیگه میخواستم بنویسم اما نمیتونم اینقدر تو فضام….
ارادتمند شما فهیمه
سلام دوست ارزشمندم
سلام آقا مسعود عزیز
وای چقدر عافلگیر شدم، چقدر خوشحال شدم. چقدر امروز خدا منو سورپرایز کرد و چندین بار نقطه کوچیک اما بسیار بزرگ آبی رنگ رو بهم هدیه داد. همین دیروز پریروز میگفتم به همسرم که چندوقته نقطه آبی ندارم.
من هربار که نقطه آبی رنگ میاد برام طبق همون حس اولین باری که که کامنت نوشتم یا کامنت داشتم حس میکنم انگار در مسیر درست هستم و یک دوستی که در این مسیر هست برام دست تکون میده و باز خوشحال میشم.
و الان شما به من دست تکون دادید یعنی دارم درست پیش میرم، تمرکز و توجه ام جای درست و خوبیه.سپاسگزارم که برامم نوشتید. سپاسگزارم که خوندید اونم با این دقت و چقدر خوب اشاره کردید که زیبا نوشتم. خودم دلم خواست دوباره برم کامنتم رو بخونم. این کامنت کلمه به کلمه حرف های استاده.(اومدم ذهن تحلیل گرم رو خاموش کردم وقتی استاد حرف میزنه من فقط گوش میدم و تایپ میکنم. تا ذهنم نخواد هرجور دلش میخواد برداشت کنه. نخواد چیزی رو یکجور دیگه واسه خودش ترجمه کنه. میخوام با جان و دل تمام تک تک کلمات استاد رو بفهمم درک کنم و اینجوری درس هاشو بگیرم.)
چه جالب پس شما به هـنـر “علی به غم شدن” شدن خودتون رو مجهز کزدین و اینجوری جواب گرفتیین و گذاشتید افکار منفی قدرت بگیرن و اینجوری با ذهن نجواگرتون به صلح و آشتی رسیدید. روش جالبی بود…ممنون که برام تعریف کردین دوست عزیز…
(راستی طبق کنجکاوی مقدسم من امروز صبح سایت شما رو هم پیدا کردم خودتون بودید اما حسم گفت هنوز وقتش نیست برای ارتباط برقرار کردن. دنبال نشونه های محکم تری هستم.اصلا دنبال جمع عباسمنشی درست کردن واین حاشیه ها که بعضی دوستان دنبالش هستن نیستم…)
خب سوال فنی شما:
بله من اغلب با لپ تاپ وارد سایت میشم و کامنت میخونم یا مینویسم.
اما چه با لپ تاپ چه با گوشی طبق فنی سایت روش بولد کردن کلمات یکیه، چه گوشی چه لپ تاپ هر دو این روش جواب میده. استفاده از دوتا ستاره در ابتدا یا انتهای اون کلمه یا جمله ایی که میخواین بولد بشه.
مثلا من میخوام بگم: ما به این جمله باور داریم و زیاد از استاد جان شنیدیم،
IN GOD WE TRUST
من فقط اون جمله انگلیسی رو اول و آخرش از استفاده کردم.
و بهترین و کامل ترین راهنمایی هم در خود سایت در منو سایت قسمت “سوال دارم” بخش “اخبار فنی سایت” موجود هست.
اینم لینک توضیحات کامل “قابلیت نوشتن متن با فرمت «پررنگ BOLD» و «کج ITALIC» در دیدگاهها و پاسخها”
تقدیم با عشق
https://elmeservat.com/fa/technical-news-comment-formatting/
آقا مسعود عزیز ازت سپاسگزارم که هستین و اینقدر خوب داری روی خودت کار میکنی و خوب زندگی میکنی و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن میکنی.
از صمیم قلبم واقعا برای وجودت سپاسگزارم.
ارادتمند شما فهیمه
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما آقا مسعود پرتلاش و هدفمند
بسیار خوشحالم و چه به موقع کامنت تون اومد در حالی که دیشب به یاد چندتا از دوستان بودم و اسم شما هم تو ذهنم رد شد. اینکه به مناسبت و بهونه ی “شب یلدا” بهتون تبریک بگم. و شاید ارتباط تازه ایی بشه برای در مدار انسان های با کیفیت قرار گرفتن شاید، نمیدونم.
خلاصه که نگرش های قشنگ تون رو تحسین میکنم و اینکه میتونید از هرچیزی درسی بگیرین، اینکه هر چیز کوچولو که اتفاق می افته رو بهبود و تغییر مدار ببینیم.
«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای خودمان است»
مــا خالق شرایط زندگی خودمان هستیم.
سپاسگزارم برای این پیشنهاد قشنگ و ارزشمندتون. اتفاقا این کتاب رو خریدم و دارم ولی هنوز نخوندم. واقعا نمیدونم منتظر چی بودم برای خوندنش.(امان از کمال گرایی و فکر کردن های زیادی)حتما حتما خوندن فصل ششم رو هم میزارم لابه لای خوندنی های قشنگم.غیر از مطالب و مقاله ها و کامنت ها که هرووقت بتونی چندتایی میخونم دارم برای یک هدف جدید تلاش میکنم. دارم برای ارشد میخونم. لابه لای این همه کتاب خوندن این کتاب قطعا عالیه.واقعا ممنونم سپاسگزارم از این ایده . پیشنهادی که بهم دادید.
راستی کامنت شما رو یکبار دیگه با صدای بلند برای همسرمم خوندم و شخصا سلام تون بهش رسید.
امشب شب یلداست و ما در یک جمع کاملا دوستانه و متفاوت و دور از مشهد و خانواده قراره این رسم زیبای با هم بودن و در کنار هم بودن رو جشن بگیریم.خدایا شکرت برای وجود همه ی دوستان ارزشمندی چون شما که به زندگی من اضافه شدن.خدایا شکرت برای وجود این سایت و این استاد توحیدی و ارزشمندمون که واقعا تحسین برانگیزه تمام تلاش هاشون.
https://elmeservat.com/fa/successful-entrepreneurs-beliefs/
پیش بسوی موفقیت و فراتر از آن
ارادتمند شما فهیمه