این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh-21.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-07-29 11:47:012021-08-16 10:15:11ساختنِ عزت نفس در عمل
353نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام ودرود خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان و دوستان گلم
روز 77 سفرنامه
1.بریم تو دل ترس هامون ترس از نگاه و قضاوت مردم
2.شروع کنیم بریم وارد علایقمون بشیم و بهونه تراشی نکنیم که
خانواده نمیزاره
سرمایه ندارم
بلد نیستم
مهارت ندارم
و هزاران بهانه پوچ دیگه
وقتی سوال کنی قطعا پاسخداده میشه طی مراحل تکامل و اون علاقه و عشق مشخص میشه
من خودم بارها از این شاخه به اون شاخه پریدم و سردرگم بودم ولی نوشتم سوال کردم و هدایت ها رو جلو رفتم و بالاخره اون علاقه حقیقی خودشو به من نشون داد و الان خیلی خوشحالم
و دارم مهارت کسب میکنم تو اون حوضه و خیلی سپاس گزار خداوندم قطعا خداوند با صابرینه و
اگه شروع کنیم درها باز میشه و خداوند که میبینه تعهد ما رو هدایتمون میکنه و راه ها نشون داده میشه .
رو باورهامونم کار کنیم که میشه میتونم فلان فرد تونست منم میتونم منم موفق میشم منم به خواسته هام میرسم منم لایق راه اندازی کسب و کار مورد علاقه ام هستم منم لایق ثروتم …
حرف مردم و نگاه مردم باعث دادن ورودی نامناسب میشه
به جای اینکه تمرکزمون رو بزاریم رو نگاه و قضاوت مردم رو خودمون و مسیر خودمون بمونیم
به جای اینکه دل بقیه رو راضی نگه داریم ببینیم دل خودمون چی میخواد
من تصمیم گرفتم گوشم رو ببیندم و اصلا برام مهم نباشه و تنهایی دارم رو باورهام کار میکنم و میبینم که چوندارم ورودی مناسب میدم به ذهنم داره ایده ها میاد راه ها باز میشه هدایت ها میاد
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت این فایل های بی نظیر که خوراک خیلی عالیه واسه ذهنمون
و انگیزه و امیدو ایمانمون رو هزاران برابر میکنه که در تو مسیر جهاد بمونیم و لغزش نداشته باشیم
از استاد عزیزم و خانوم شایسته هم بینهایت ممنونم که ما رو هم سفر خودشون کردن
چقدر خوشحال شدم علاقه حقیقی را پیدا کردید من خودم چند سال تو یک شغل هستم البته آن موقع علاقه داشتم ولی الان نه و نمی دونم علاقه واقعیت چیه با کامنت شما امیدوار شدم که خداوند من را هم هدایت کنه از کامنت شما لذت بردم موفق باشی دوست عزیز
مهم بودن حرف مردم نظر آنها و تایید گرفتن از آنهاست می ترسیم افراد از دست ما ناراحت شوند نگران هستیم افراد درباره ی ما چه چیزی می گویند و بسیار خجالتی هستیم
باید این باور مخرب را که بسیار آسیب زننده است تغییر دهیم و بر ترس خود از حرف مردم غلبه کنیم
برطرف کردن این باور نامناسب بسیار دشوار است نمی توانیم به طور کامل آن را برطرف کرده تنها می توانیم آن را بهبود دهیم
پاشنه های آشیل: هیچ گاه یک شبه تغییر نمی کنند بسیار اساسی و ریشه ای هستند و حتی اگر تا پایان عمر کار کردن بر روی آن را ادامه دهیم به صورت کامل برطرف نمی شوند
زمانی که بر ترس های خود غلبه می کنیم متوجه می شویم: ترس ها توهمی هستند
متعهد شویم: پاشنه های آشیل و باورهای نامناسب خود را تغییر دهیم
بسیار مهم است: ترس های خود را بشناسیم و بر آنها به صورت عملی غلبه کنیم
پایه و اساس خوشبختی و موفقیت: داشتن عزت نفس احساس لیاقت و ارزشمندی است
اگر می خواهیم نتایج متفاوت کسب کنیم: باید به شیوه ی متفاوت رفتار و عمل کنیم
تا شخصیت رفتار و عملکرد ما : تغییر نکند نتایج پایدار رخ نمی دهد
باید با شرایط و امکانات کنونی در دسترس خود آغاز کنیم: به بهانه ی نبودن امکانات و شرایط از زیر بار قدم برداشتن و حرکت کردن شانه خالی نکنیم
تمام افراد موفق و ثروتمند:
از همان امکانات و شرایط کنونی و در دسترس خود آغاز کرده اند زمانی که خداوند تعهد ما را ببیند ما را به مسیرهای بهتر هدایت می کند
برای انجام کارها و رسیدن به اهداف: به دنبال توجیه و بهانه های بیهوده نباشیم با توجیه بهانه آوردن و مقصر دانستن عوامل بیرونی: به هیچ هدفی دست نمی یابیم
موفقیت زمانی رخ می دهد: که در هر شرایطی قدم برداریم حرکت کنیم و توجیه و بهانه برای عدم حرکت کردن نداشته باشیم
سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
از استاد سپاسگذارم که عامل اصلی و اولیه موفقیت پایدار رو برام یادآوری کرد
عزت نفس
عزت نفس یعنی اینکه من بدون توجه به نظر مثبت و منفی دیگران کاری که باید انجام بدم رو یا امکانات و شرایط که دارم شروع کنم و این شیوه هست که میتونم رشد کنم
برای رشد و پیشرفت باید قدم بردارم
برای قدم برداشتن اولین چیز اینه که مانعی برای قدم برنداشتن خودم نتراشم
دوتا مانع وجود داره که اصلی ترینه
1- نگاه مردم قضاوت مردم توجه به مردم
2- شروع نکردن با امکانات اولیه
برای شروع اگه این دوتا ضعف رو داشته باشیم که به دلیل عدم خودباوری و نبود عزت نفس هست ، اصلا نمی تونیم به جایی برسیم یا تو مسیر هی قطع و وصل میشیم
من تو این دوتا زمینه خدا روشکر بد نیستم
البته واسه این باور هست که دوست ندارم کسی چیزی منو کنترل کنه و آدم شجاعی هستم ( در واقع دلیلش خودباوری نیست دلیلش شجاعت و غرورم هست )
و با هدایت به این فایل متوجه شدم باید این تمرین رو همیشه به صورت روتین انجام بدم و خدا خودش منو تو موقعیت ها قرار میده
یکی از کارهای که روتین انجام میدم بدون آرایش یه بدون لباس و تیپ خاصی میرم بیرون 1،2، 3 آماده میشم
صبح ها میرم یه جایی که اصلا جای ورزش نیست و کلی ماشین و آدم میره میاد تو یه مکان که این چیزا مرسوم نیست می دوم
تو روستا خودمون که همه حرف درست میکنن همیشه میرم دوچرخه سواری ، با حیوونا وقت میگذرونم تو طبیعت
به غریبه ها سلام میگم به عناوین مختلف سعی میکنم ازشون آدرسی چیزی بپرسم
میرم یه جای شلوغ وایمیستم ماشین بگیرم جایی که اصلا مناسب ماشین گرفتن یه دختر نیست ولی همینا بهم قدرت میده
تو یه سری جمع ها سعی میکنم صحبت کنم
میرم تو مغازه با مغازه دار بلند و قاطع صحبت میکنم ، وقتی بیرون میرم حواسم به خودم هست و توجه و احساسم رو از خودم نمیدزدم
خودمو همواره تحسین میکنم وبه خودم عشق میدم
ولی الان باید برم تو مرحله بالاتر
می دونم که این هدایت یعنی وقتش رسیده تو کارم برم جلو دوربین و نبود امکانات و لباس نا مناسب رو بهونه نکنم
واقعا اگه اشتیاق و ایمان باشه آدم دیگه گیر به این چیزا نمیده
حرف مردم و امکانات میرن اون زیر میرا اون ته ته ها اگه اشتیاقم بالا و ایمان قوی باشه
یکی از پایه ای ترین دوره ها عزت نفس هست چراکه کمک می کنه شخصیت ما عوض بشه و درواقع ما انسان دیگه ای می شیم ، نقاط ضعف شخصیتی که سالها داشتیم همراه خودمان به یدک می کشیدیم و همیشه در رنج و عذاب بودیم را با این دوره می تونیم درمان کنیم و به نسخه ی بهتری تبدیل شویم البته برای درک این دوره و عمل به آموزهها باید تکامل خود را طی کنیم و عجله ای نباشه چون روند یادگیری ما آرام آرام هست و شخصیت ما در روند بهتر میشه و در اجرای این دوره به خودمان قول دهیم حتما بع تمرینات این دوره عمل کنیم که خیلی ضروری است.
وای استاد استاد استاد؛ انگار خدا برام مقدر کرده بود بیام اینجا تو این فایل این حرف ها رو بشنوم و جوابمو و بگیرم و برم. انگار این حرفا فقط مال من بود و بس.
گفتید حرف مردم و رجوع کردم به خودم. پاسخ بزرگترین تضاد این روزهام رو گرفتم. حرف مردم! اونا چی میگن!؟ اونا چی فکر میکنن!؟ ذهنم میگه بهتره یه راه منطقی و امن رو انتخاب کنی اما من میگم گور بابای حرف مردم! چرا نشود اگر بخواهم!؟ چرا نشود وقتی خدای من اون خداییست که قدرتمندتر از هر قدرتیست!؟ چرا نشود وقتی هزاران نفر دیگر توانسته اند و رسیده اند!؟ اصلا برای مردم پشیزی هم ارزش نداره من تو زندگیم چی کار میکنم؛ نهایتا در حد یک حرف گذرا. اونا علاقهی من رو درک نمیکنن. ایمان من رو نمیفهمن. تلاش من رو نمیبینن. پرداخت بهای من رو نمیبینن. اون کسی که همهی مسیر آیندشو برای خودش تجسم کرده منم. اون کسی که افق هدفاشو میبینه و با سلول سلولش میخواد بهش برسه منم. به خودم میگم : تو فقط به خدا ایمان داشته باش حدیث! فقط بدون که بزرگترین پشتوانه رو داری و استمرار داشته باش و تمرکزت رو بذار روی خودتو خلاص! برس به اون چیزی که میخوای.
گفتید شروع کردن با کمترین امکانات. و باز من میخوام پرواز کنم. شاید خیلی ها با شنیدن این حرفا دردشون بیاد اما من میخوام بال در بیارم. اینکه جهان فقط میخواد تعهد و استمرار رو در تو ببینه. بقیشو خدا انجام میده تو فقط ایمانتو نشون بده.
مهم بودن حرف مردم پاشنه ی آشیلی ست که به ما خیلی آسیب می زند،، و از نداشتن عزت نفس نشأت می گیرد…
استاد اینکه تنهایی در کشور غریب اینقدر با جسارت بر ترسی که داشتید غلبه کردید و همچنین تعهدی که داده بودید را عملی کردید واقعا تحسین برانگیز بود و نتیجه ی این در دل ترس ها رفتن الان به وضوح در زندگی و شخصیتتان نمایان است…
اتفاقا من دختر خانم ها را دیدم گفتم چقدر با اعتماد به نفس بدون حتی توجه ای به اطراف کار خود را انجام می دهند و می رقصند…
شناسایی ترس ها و پاشنه آشیل ها و بعد از آن رفتن در دل آن ترس ها و برطرف کردنشان یا به حداقل رساندنشان بسیار مهم است…
«ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.»
«پایه تمام خوشبختی ها و موفقیت هاعزت نفس است.»
اگر می خواهیم متفاوت از بقیه نتیجه بگیریم باید متفاوت از بقیه عمل کنیم…
رفتن در دل ترس ها و حرکت کردن به سوی جلو = عوض شدن شخصیت= باز شدن قفل ها و گرفتن نتایج عالی
برای عملی کردن ایده هایمان از همین چیزی که هستیم و با همین امکاناتی که داریم شروع کنیم و دنبال روز بهتر، شرایط بهتر و و و… نباشیم چرا که وقتی حرکت می کنی به سمت چیزهای بهتر هدایت خواهی شد…
وای مثال هایی که از قهرمانان المپیک زدید کلی حال منو دگرگون کرد، و کلی ذوق کردم براشون،، چقدر زیبا به هدفشون رسیدند، آفرین آفرین
موفقیت موقعی اتفاق می افتد که من بهانه ای برای خودم نتراشم و در هر شرایطی کار خود را شروع کنم،، جهان و خداوند اشتیاق و تعهد من را خواهد دید و من را به سمت نتایج بهتر سوق خواهد داد…
این فایل رو دو موضوع کلی ترس از حرف و قضاوت مردم و شروع با امکانات حال حاضر تمرکز داره
چند روز پیش تو موقعیتی بودم که احساس میکردم مرکز توجهم و بشدت معذب بودم برا یک لحظه با خودم گفتم یه لحظه فکر کن هیشکی به تو فکر نمی کنه. یا مثلا فلان شخص خاص رو که بت کردی. اولش با خودم گفتم یعنی چی! اما چند لحظه که با این دید و از نمای دور به خودم و رفتارام فکر کردم و ازین نگرانی رها کردم چقدر ذهن و دلم آروم شد. اصلا ما حجم زیادی از استرس رو بیخودی با خودمون حمل میکنیم اون هم ترس از حرف مردم هست. من بخودم قول میدم نود درصد مردم در طول روز یک دقیقه هم به من فکر نمیکنن درحالیکه ذهن من فکر میکنه کلا مردم کار و زندگیشون رو ول کردن تا راجع به من فکر کنن. تازه حتی اگر فکر کنن آیا این باید مسیر من رو تغییر بده؟ آیا من بخاطر این افکار بیهوده باید خودم رو از حرکت بازدارم؟
یادمه وقتایی که تنها میرم پارک همه ش میگم مردم الان چی میگن؟ چه قضاوتی میکنن و این فکر رهام نمی کنه و نمی تونم خیلی لذت ببرم و اما امروز به خودم میگم اول که کسی هیچ فکری نمی کنه دوم که اصلا اونا چقدر قراره رو زندگی من تاثیر بذارن که من بخش بزرگی از ذهن و فکر و تمرکز و انرژیم رو رو آدم هایی غیر خودم گذاشتم.
لازم از خودم بپرسم چه جاهایی بوده که خودم رو محدود کردم بخاطر ترس از قضاوت اطرافیان حالا چه آشنا چه غریبه و باعث شده کار درست رو انجام ندم؟
یه وقتایی هست من میخوام راه اشتباهی رو ببرم و درونم هم اگاهه اما مثلا میخوام قانون خدا رو دور بزنم میانبر برم و میدونم که مثلا شاید خانواده یا دوستام بگن نه. اینجا بحثش کاملا فرق میکنه اما وقتی میدونم راهی درسته و حرکتیه که باعث رشدم میشه و اما ترسم نگذاره انجام بدم اون اشتباهه. مثلا میخوام لایو بزارم یا محصولم رو معرفی کنم اما خجالت بکشم از قضاوت مردم این اشتباهه.
یا مثلا تو خیابون راه برم یا کار اداری داشته باشم اما دیگران رو بت کنم تو ذهنم و مدام بترسم که الان راجع به من چی فکر میکنن راجع به لباسم چی فکر میکنن اون حرف رو جمله رو اشتباه گفتم چی فکر میکنن و کلا تمام روزم درگیر دیگران چی فکر میکنن باشه این نه تنها یه نشتی انرژی بزرگه بلکه راه ورود کلی استرس و نگرانی بیخود و بیهوده است و مانع حرکت و رشد ما میشه
موضوع دوم شروع از امکانات حال حاضر
من این موضوع رو قبلا داشتم و حتی متوجهش نبودم اما وقتی درون خودم کشفش کردم دارم روش کار میکنم و یه جاهایی مچ خودم رو گرفتم اما بازم شده طمع کنم که نه باید اون یکی امکانات رو هم داشته باشم بعد شروع کنم
من این مساله رو برا کسب و کارم خیلی دارم هنوزم. اول این نکته رو بگم اینکه من در جهت کسب و کارم مهارت هام رو تقویت می کنم امکانات جدید میگیرم اصلا چیز بدی نیست. اما بد اینه که من فکررکنم بدون داشتن اون امکانات خاص نمیشه.
مثلا میگم اول باید فلان دوره رو بخرم بعد کارم رو استارت بزنم بعد فروش داشته باشم
اول فلان لوازم حرفه ای رو تهیه کنم بعد.
اما موضوع اینجاست خیلی ها رو تو حوزه خودم پیدا کردم با مهارت و امکاناتی کمتر من درآمد داشتن! این خودش به جور وسواسه که بخوام همیشه و همیشه دنبال چیزای جدید باشم اما و اما و اما هیچ خروجی نداشته باسم! بازم تاکید میکنم اینکه دنبال رشد و یادگیری و افزایش مهارتم خیلی نقطه مثبتی هست که من تو شخصیتم دارم اما بحث یه حور کمالگرایی منفیه. شروع نکردن و منتظر بهترین لحظه موندن اشتباه هست
یادم میاد زمانیکه تصویر سازی میکردم بشدت درگیر این بودم که من چون آیپد یا قلم نوری یا تبلت ندارم نمی تونم بعد همون موقع یه آقای هندی بود که با خود و مداد کمیک هاش رو منتشر میکرد و بعد مدتها کمیک هاش رو دیجیتال کرد و الان یکی از پیج های معروف رو داره و مباحث روانشناسی و توسعه فردی رو از طریق تصاویر ساده آموزش میده و حتی کمیک هاش به زبان فارسی تو پیج های ایرانی منتشر میشه
من حتی بعد ها از طریق دوستان متوجه شدم که برنامه هایی برا گوشی هست که خیلی راحت خطوط مداد را به وکتور تبدیل میکنند و فقط کافیه عکس بگیرم. تازه ازین ساده تر عکس گرفتن با برنامه کم اسکنر هست که هیچ پیچیدگی نداشت و این انقلابی در ذهن من ایجاد کرد چون تا قبل اون تنها یک راه رو ذهن میدید و اون داشتن آیپد بود. فکر میکردم چون آیپد ندارم نمی تونم شروع کنم نمی تونم رشد کنم و باید ساعت ها با موس کامپیوتر نقاشی کنم تا شاید هفته ای یک تصویر بیرون بدم که همون هم برام تحسین برانگیز بود و بعد که دلم مسیر آسونتری خو ایت متوجه شدم چقدر اپلیکیشن هایی هست که کار رو ساده میکنه و کافیه تنها یه عکس از چرک نویسم بگیرم
البته من الان تصویر سازی نمی کنم و بهصی از وجودم یه دنیا و علاقه جدیدی رو کشف کرده و اونجا احساس آرامش بیشتری دارم شاید هم بعدا ترکیب کردم. خلاصه از اصل دور نشم ماموریت من اینه که این باور رو بوجود بیارم که محصول من همین الان هم جز عالی هاست و سعی کنم باورهای مالی و لیاقتم و خودباوری ام رو افزایش بدم و با نتایجی که میگیرم هر روز نسخه بهتری ای خودم بسازم و بخشی از درآمدم رو هم صرف ارتقای مهارتم کنم هرروز بهتر از دیروز ولی شروع کنم استمرار داشته باشم و باور خوب و قدرتمند بسازم !! دنیا از بی نهایت طریق میتونه من رو به خواسته هام برسونه و تنها محدود به یک راه نیست.
حسم در مورد این مهمانی این بود که خیلی حرفهای خنده دار می زنیم چون یک جمع دوستانه بود. اما خیلی از زمان شروع شد به غیبت کردن.
غیبت کردن همراه با تمسخر دیگران
واقعا نمی دانستم چکار کنم.
مثل رگبار مسلسل از دهان یکی خارج می شد ادامه اش به دیگری می رسید و همینطور سخن چرخ می زد.
به سوالهای حافظه ای فکر کردم به اینکه با خوراکی ها حواس بقیه را یک لحظه پرت کنم. اما موضوع غیبت آنقدر جذاب بود بعد از چند دقیقه دوباره به موضوع بر می گشتند.
دیگر فقط نشسته بود و ناخوداگاه گوش می کردم. در دلم از خدا خواستم کمکم کند. گفتم خدایا من دوست ندارم در مورد کسی صحبت کنم و البته که من فقط سکوت بودم اما واقعا دوست نداشتم حتی این صحبت ها را بشنوم.
از خدا خواستم کمکم کند.
و خدا روشکر نگاه به ساعت کردم و چون با کس دیگری قرار داشتم فضا را به سمت اینکه زودتر به قرارم برسم بردم.
در واقع قبل از مهمانی می خواستم ساعت قرارم را دیرتر بیاندازم تا مدت بیشتری در مهمانی بمانم و بیشتر خوش بگذرد اما بعد گفتم خدا رو شکر به این بهانه توانستم از مهمانی خارج شوم.
راستش هنوز در این موقعیت ها این اندازه روی عزت نفسم کار نکردم که محکم و مستقیم بگویم غیبت نکنیم. می ترسم از این که صحبت هاشون را قطع می کنم ناراحت شوند. یا حتی من را مسخره کنند و بگویند حالا برای ما تیپ ارشاد اخلاقی گرفتی.
ولی به خودم یاد آوردم که خدا روشکر که در شهر دیگری زندگی می کنم و این مهمانی ها که به نظر خیلی ها خوب و آخر فان و سرگرمی است به ندرت برایم اتفاق می افتد.
اما به خودم گفتم این شبیه دور زدن مساله است . اینکه من نخواهم در جمعی باشم به خاطر اینکه غیبت می کنند. یا از مردم کناره بگیرم درست نیست. بلکه باید روی عزت نفس خودم کار کنم که به راحتی صحبتم را بکنم اگر کاری صحیح نیست یک تذکر کوتاه بدم. اگر نگران مسخره شدن هستم یعنی هنوز خودم خیلی به این سبک زندگی اعتقاد راسخ ندارم.
یا ته دلم می گم خب حالا من که غیبت نمی کنم اما جمع آنها را به هم نزنم اشکالی ندارد.
بود و بعد از چند وقتی امروز امدید فایل جدید روی سایت گذاشتید
و من و بچه هایم با ذوق بسیار و خوشحالی که حد نداره فایل رو روی تلویزیون نگاه کردیم و نکته برداری کردم فایل هدفی متفاوت برای سال جدید
فوق العاده عالی بود
دوستان عزیز حتما بروید این فایل رو نگاه کنید روی صفحه اول سایت هست
راستش این چند روز ذهنم درگیر این بود که امسال چه شکلی هدف گداری کنم
و چه سالی رو برای خودم بزارم
که استاد عزیز در این فایل مرا راهنمایی کردند
پارسال رو من برای خودم گدشته بودم که یک سالی پر از انرژی و شادی و رشد شخصی داشته باشم
و واقعا هم همین طور شد و از نظر جسمی بسیار سالم و قویتر شدم و پر انرژی تر و برای رشد شخصی ام دوره 12 قدم و دوره عزت نفس رو خریداری کردم و کلی ما بقیی فایل ها ی دانلودی و به لطف الله از زمانی که دوره 12 قدم تموم شد و گفتم خدایا خودت من رو هدایت کن که چه دوره ای بخرم
و خیلی راحت پولش بیایید به حسابم
که بصورت خیلی جادویی با این دوره روز شماره تحول اشنا شدم و اکنون 77 روز هست که بصورت مستمر و پایدار دارم روی خودم کار می کنم
و واقعا من دیگه اون ادم قبلی نیستم و 180 درجه فرق کردم و احساسم خیلی عالی تر شده است
و عزت نفسم هم چون امسال دوره عزت نفس رو هم به لطف خدا خریداری کردم
و به خودم قول می دهم که حتما این دوره رو با دقت و عمل کردن کار کنم
بابت اون آگهی بازرگانی که استاد گفتند
و اون تمرین که در دوره 12 قدم و هم هست و دردوره عزت نفس من
خیلی زود به لطف الله انجامش دادم
و یادم هست اولین تمرین عزت نفس رو من رفته بودم استخر و اونجا تصمیم گرفتم که بروم و اون تمرین رو انجام بدهم یکم اولش مقاومت داشتم می گفتم شاید نخواهند به حرف هایم گوش کنند یا با خودم می گفتم بابا طرف امده از فضای استخر و مابقی استفاده کنه حالا میاد واسه تو وقت میزاره؟
ولی من گفتم نگاه کن هر چه بگی من به تو گوش نمی کنم و رفتم جلو وبه یک خانم بسیار محترم و من تا اون زمان اون خانم رو ندیده بودم بهشون گفتم اجازه می دهید یک تمرینی هست واسه عزت نفسم که استادم گفتند انجام دهم رو به شما بگویم و تمرین رو انجام دهم اون خانم هم خیلی مشتاق و لبخند به لب گفت بله بفرمایید و من نشستم و براش از خودم و ویژگی ها خودم گفتم و در اخر اون خانم خیلی خوشحال و گفت چقدر خوب و تشکر کرد و اون هم یکم از خودش برام گفت باور کنید اینقدر خوشحال شدم که نگید انگار دنیا رو بهم داده بودند
بابت یک تمرین دیگه که استاد تو دوره عزت نفس گفتند من تو اتوبوس انجام دادم
چند وقت پیش با دخترم می خواستیم برویم شهرستان و خیلی تو اتوبوس تشنه بودم و هوس چای کردم
اونجا بود که تصمیم گرفتم تمرین رو انجام بدهم و خیلی خجالت می کشیدم
که به شاگرد یا همون شوفر راننده بگم باز شروع شد نجوا ها که بد است زشت است مگه چه خانم پرروی و از این حرف ها ولی باز گفتم تو ساکت باش من انجامش میدم و من منتظر فرصت بودم به محض اینکه نزدیک صندلی ماشد بهش گفتم چای هم دارید گفت بله گفتم میشه یک لیوان چای بهم بدهید و گفت بله چشم با روی خیلی باز گفت و من سریع لیوان خودم رو بهش دادم و گفتم لطف کنید تو لیوان خودم بریزد و ایشون هم با کمال میل انجام داد اینقدر خوشحال شدم
که من تونستم این تمرین رو انجام بدهم و اون چای اینقدر بهم مزه داد که نگید
خداروشکر که دارم روی خودم کار میکنم
و باید این تمرین ها رو بارها و تکرار کنم
حالا برگردیم روی اون حرفی و تصمیمی که می خواستم برای امسالم داشته باشم که گفتم ذهنم درگیرش بود
که امسال چه شکلی باشه که استاد عزیز تو اون فایل گفتند
اره امسال رو باید فقط تمرکز کنم روی ساختن شخصیتم و روی احساس خود ارزشی
باید امسال بیشتر روی ارزشمند بودن خودم کار کنم باید به قدرت درون خودم به قدرت توانگری خودم بیشتر پی ببرم
من اول ماه یک تمرینی برای خودم بر داشتم که یک جورایی هم برای رشد خود ارزشی خودم هست و هم یک جورایی می خواهم با حرف مردم که برام تا قبلا خیلی مهم بوده مقاومت کنم من راستش اول ماه تصمیم گرفتم که امسال من برای خودم هیچ چیزی نمی خرم از یک نظر همه چیز دارم و از نظر دیگه راستش همیشه اگه لباسی چیزی می خریدم بابت اینکه دیگران من رو تایید کنند و یا ترس از حرف مردم بوده است و نگاه مردم
و بیشتر فکر می کنم بابت تایید شدن بود
که بهم بگویند چه قدر قشنگ شدی چقدر این لباس بهت میاد
من تصمیم گرفتم با این عادت مقابله کنم
و این که من حالا دارم می فهمم که من وابسته به عوامل بیرونی بودم و هستم اینکه یک لباس زیبا و شیک به من ارزش می دهد
لباس به من ارزش می دهد برای همین ساعت ها و روزها زمانم رو می گذاشتم به دنبال گشتند لباس قشنگ تو پاساژها و مزون ها و… و یا من رفته بودم ناخن کاشته بودم و احساس می کردم
باعث رشد و عزت نفسم میشع و بعد از حدود یکسال به این نتیجه رسیدم البته از زمانی که روی خودم کار کردم به این نتیجه رسیدم که من کمبود عزت نفس دارم و وابسته به عوامل بیرونی هستم که در من ارزش قایل بشع به محض اینکه به این آگاهی رسیدم سریع رفتم و ناخن ها رو برداشتم هر چند خیلی ها بهم می گفتتند حیفه ولی من با خودم بستم که سعی می کن هر چیز ی و عامل بیرونی که باعث بشه من با وجود اون به خود ارزشی برسم رو باید حذف کنم
و من باید به ارزش واقعی خودم پی ببرم من باید به ارزش دورن خودم و به قدرت درون خودم پی ببرم پس باید یک پاکسازی اساسی بکنم و تا می توانم عامل های بیرونی رو در خودم کم رنگ کنم و این تصمیماتی که گرفتم حس خیلی عالی بهم داده است
و تمرین امسال رو مخصوصا که مال ایام عید نورزو است که خیلی ها متاسفانه به دید وبازدید می روند که بهمدیگه نشون بدهند و چشم و هم چشمی هست و من گفتم این ایام این
تمرین رو انجام میدهم می خواهم خود خودم باشم خیلی ساده و به قول مریم خانم شیک و مجلسی
اره من این تصمیم رو گرفته بودم که امروز که استاد فایل رو گذاشتند روی سایت دیدم خدای من استاد دارند در مورد احساس لیاقت صحبت می کنند و نکات ارزشمندی رو بازگو می کنند و من هم تصمیم گرفتم امسالم رو هدف گذاری کنم فقط روی احساس لیاقت احساس ارزشمند
اینکه باید امسال شخصیتم خیلی رشد کند باید بزرگتر شوم باید ظرف وجودیم بزرگتر شود
وقتی شخصیتت بزرگتر شود
وقتی ظرف وجودیت و ذهنت بزرگتر شود مابقی خواسته هه هم رقم می خورد
زمانی که احساس لیاقت داشته باشم
خواسته من که هر سال می نوشتم و خیلی هاشون رقم نمی خورد و امروز فهمیدم واسه چی
دیگه امسال حتما مطمیین هستم رقم می خورد چون می خواهم تمرکزی روی احساس لیاقتم کار کنم
و این فایل هم نشونه ای بود که اکرم محصولی که تو نیاز داری و باید برای خودت تهیه کنی
همین فایل احساس لیاقت است و
به زودی به لطف الله خریداریش می کنم
اکنون هم که ندارمش دوره عزت نفس رو دوباره جدیتر کار می کنم و دوره 12 قدم رو و همین سفر نامه جادویی رو
خدواند خودش همه چیز رو برام ردیف می کنه
ممنون از دوستان عزیز و
بسیار بسیار سپاسگذارم از استاد عزیز و مریم خانم عزیز که زحمت می کشند واین فایل رو برای ما تهیه می ککند
و راستی تو این فایل اخر استاد به همین دوره روز شماره تحول زندگی هم اشاره می کنند
خدایا شکرت شکرت شکرت که در مسیر درست و در مسیر نعمت و ثروت و مسیر صراط المستقیم هستم
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سلام ودرود خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان و دوستان گلم
روز 77 سفرنامه
1.بریم تو دل ترس هامون ترس از نگاه و قضاوت مردم
2.شروع کنیم بریم وارد علایقمون بشیم و بهونه تراشی نکنیم که
خانواده نمیزاره
سرمایه ندارم
بلد نیستم
مهارت ندارم
و هزاران بهانه پوچ دیگه
وقتی سوال کنی قطعا پاسخداده میشه طی مراحل تکامل و اون علاقه و عشق مشخص میشه
من خودم بارها از این شاخه به اون شاخه پریدم و سردرگم بودم ولی نوشتم سوال کردم و هدایت ها رو جلو رفتم و بالاخره اون علاقه حقیقی خودشو به من نشون داد و الان خیلی خوشحالم
و دارم مهارت کسب میکنم تو اون حوضه و خیلی سپاس گزار خداوندم قطعا خداوند با صابرینه و
اگه شروع کنیم درها باز میشه و خداوند که میبینه تعهد ما رو هدایتمون میکنه و راه ها نشون داده میشه .
رو باورهامونم کار کنیم که میشه میتونم فلان فرد تونست منم میتونم منم موفق میشم منم به خواسته هام میرسم منم لایق راه اندازی کسب و کار مورد علاقه ام هستم منم لایق ثروتم …
حرف مردم و نگاه مردم باعث دادن ورودی نامناسب میشه
به جای اینکه تمرکزمون رو بزاریم رو نگاه و قضاوت مردم رو خودمون و مسیر خودمون بمونیم
به جای اینکه دل بقیه رو راضی نگه داریم ببینیم دل خودمون چی میخواد
من تصمیم گرفتم گوشم رو ببیندم و اصلا برام مهم نباشه و تنهایی دارم رو باورهام کار میکنم و میبینم که چوندارم ورودی مناسب میدم به ذهنم داره ایده ها میاد راه ها باز میشه هدایت ها میاد
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت این فایل های بی نظیر که خوراک خیلی عالیه واسه ذهنمون
و انگیزه و امیدو ایمانمون رو هزاران برابر میکنه که در تو مسیر جهاد بمونیم و لغزش نداشته باشیم
از استاد عزیزم و خانوم شایسته هم بینهایت ممنونم که ما رو هم سفر خودشون کردن
این سفر خیلی خیلی رویایی و شگفت انگیزه
دوستتون دارم عزیزانم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید .
سلام دوست عزیز
چقدر خوشحال شدم علاقه حقیقی را پیدا کردید من خودم چند سال تو یک شغل هستم البته آن موقع علاقه داشتم ولی الان نه و نمی دونم علاقه واقعیت چیه با کامنت شما امیدوار شدم که خداوند من را هم هدایت کنه از کامنت شما لذت بردم موفق باشی دوست عزیز
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
پاشنه ی آشیل بسیاری از ما:
مهم بودن حرف مردم نظر آنها و تایید گرفتن از آنهاست می ترسیم افراد از دست ما ناراحت شوند نگران هستیم افراد درباره ی ما چه چیزی می گویند و بسیار خجالتی هستیم
باید این باور مخرب را که بسیار آسیب زننده است تغییر دهیم و بر ترس خود از حرف مردم غلبه کنیم
برطرف کردن این باور نامناسب بسیار دشوار است نمی توانیم به طور کامل آن را برطرف کرده تنها می توانیم آن را بهبود دهیم
پاشنه های آشیل: هیچ گاه یک شبه تغییر نمی کنند بسیار اساسی و ریشه ای هستند و حتی اگر تا پایان عمر کار کردن بر روی آن را ادامه دهیم به صورت کامل برطرف نمی شوند
زمانی که بر ترس های خود غلبه می کنیم متوجه می شویم: ترس ها توهمی هستند
متعهد شویم: پاشنه های آشیل و باورهای نامناسب خود را تغییر دهیم
بسیار مهم است: ترس های خود را بشناسیم و بر آنها به صورت عملی غلبه کنیم
پایه و اساس خوشبختی و موفقیت: داشتن عزت نفس احساس لیاقت و ارزشمندی است
اگر می خواهیم نتایج متفاوت کسب کنیم: باید به شیوه ی متفاوت رفتار و عمل کنیم
تا شخصیت رفتار و عملکرد ما : تغییر نکند نتایج پایدار رخ نمی دهد
باید با شرایط و امکانات کنونی در دسترس خود آغاز کنیم: به بهانه ی نبودن امکانات و شرایط از زیر بار قدم برداشتن و حرکت کردن شانه خالی نکنیم
تمام افراد موفق و ثروتمند:
از همان امکانات و شرایط کنونی و در دسترس خود آغاز کرده اند زمانی که خداوند تعهد ما را ببیند ما را به مسیرهای بهتر هدایت می کند
برای انجام کارها و رسیدن به اهداف: به دنبال توجیه و بهانه های بیهوده نباشیم با توجیه بهانه آوردن و مقصر دانستن عوامل بیرونی: به هیچ هدفی دست نمی یابیم
موفقیت زمانی رخ می دهد: که در هر شرایطی قدم برداریم حرکت کنیم و توجیه و بهانه برای عدم حرکت کردن نداشته باشیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بنام خدای فراوانی ها
سلام به استاد عزیزم مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام
از استاد سپاسگذارم که عامل اصلی و اولیه موفقیت پایدار رو برام یادآوری کرد
عزت نفس
عزت نفس یعنی اینکه من بدون توجه به نظر مثبت و منفی دیگران کاری که باید انجام بدم رو یا امکانات و شرایط که دارم شروع کنم و این شیوه هست که میتونم رشد کنم
برای رشد و پیشرفت باید قدم بردارم
برای قدم برداشتن اولین چیز اینه که مانعی برای قدم برنداشتن خودم نتراشم
دوتا مانع وجود داره که اصلی ترینه
1- نگاه مردم قضاوت مردم توجه به مردم
2- شروع نکردن با امکانات اولیه
برای شروع اگه این دوتا ضعف رو داشته باشیم که به دلیل عدم خودباوری و نبود عزت نفس هست ، اصلا نمی تونیم به جایی برسیم یا تو مسیر هی قطع و وصل میشیم
من تو این دوتا زمینه خدا روشکر بد نیستم
البته واسه این باور هست که دوست ندارم کسی چیزی منو کنترل کنه و آدم شجاعی هستم ( در واقع دلیلش خودباوری نیست دلیلش شجاعت و غرورم هست )
و با هدایت به این فایل متوجه شدم باید این تمرین رو همیشه به صورت روتین انجام بدم و خدا خودش منو تو موقعیت ها قرار میده
یکی از کارهای که روتین انجام میدم بدون آرایش یه بدون لباس و تیپ خاصی میرم بیرون 1،2، 3 آماده میشم
صبح ها میرم یه جایی که اصلا جای ورزش نیست و کلی ماشین و آدم میره میاد تو یه مکان که این چیزا مرسوم نیست می دوم
تو روستا خودمون که همه حرف درست میکنن همیشه میرم دوچرخه سواری ، با حیوونا وقت میگذرونم تو طبیعت
به غریبه ها سلام میگم به عناوین مختلف سعی میکنم ازشون آدرسی چیزی بپرسم
میرم یه جای شلوغ وایمیستم ماشین بگیرم جایی که اصلا مناسب ماشین گرفتن یه دختر نیست ولی همینا بهم قدرت میده
تو یه سری جمع ها سعی میکنم صحبت کنم
میرم تو مغازه با مغازه دار بلند و قاطع صحبت میکنم ، وقتی بیرون میرم حواسم به خودم هست و توجه و احساسم رو از خودم نمیدزدم
خودمو همواره تحسین میکنم وبه خودم عشق میدم
ولی الان باید برم تو مرحله بالاتر
می دونم که این هدایت یعنی وقتش رسیده تو کارم برم جلو دوربین و نبود امکانات و لباس نا مناسب رو بهونه نکنم
واقعا اگه اشتیاق و ایمان باشه آدم دیگه گیر به این چیزا نمیده
حرف مردم و امکانات میرن اون زیر میرا اون ته ته ها اگه اشتیاقم بالا و ایمان قوی باشه
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
دوره عزت نفس
یکی از پایه ای ترین دوره ها عزت نفس هست چراکه کمک می کنه شخصیت ما عوض بشه و درواقع ما انسان دیگه ای می شیم ، نقاط ضعف شخصیتی که سالها داشتیم همراه خودمان به یدک می کشیدیم و همیشه در رنج و عذاب بودیم را با این دوره می تونیم درمان کنیم و به نسخه ی بهتری تبدیل شویم البته برای درک این دوره و عمل به آموزهها باید تکامل خود را طی کنیم و عجله ای نباشه چون روند یادگیری ما آرام آرام هست و شخصیت ما در روند بهتر میشه و در اجرای این دوره به خودمان قول دهیم حتما بع تمرینات این دوره عمل کنیم که خیلی ضروری است.
علیرضا یکتای مقدم مشهد مقدس
به نام خدای هدایت
ردپای من از روز هفتاد و هفتم سفرنامه
وای استاد استاد استاد؛ انگار خدا برام مقدر کرده بود بیام اینجا تو این فایل این حرف ها رو بشنوم و جوابمو و بگیرم و برم. انگار این حرفا فقط مال من بود و بس.
گفتید حرف مردم و رجوع کردم به خودم. پاسخ بزرگترین تضاد این روزهام رو گرفتم. حرف مردم! اونا چی میگن!؟ اونا چی فکر میکنن!؟ ذهنم میگه بهتره یه راه منطقی و امن رو انتخاب کنی اما من میگم گور بابای حرف مردم! چرا نشود اگر بخواهم!؟ چرا نشود وقتی خدای من اون خداییست که قدرتمندتر از هر قدرتیست!؟ چرا نشود وقتی هزاران نفر دیگر توانسته اند و رسیده اند!؟ اصلا برای مردم پشیزی هم ارزش نداره من تو زندگیم چی کار میکنم؛ نهایتا در حد یک حرف گذرا. اونا علاقهی من رو درک نمیکنن. ایمان من رو نمیفهمن. تلاش من رو نمیبینن. پرداخت بهای من رو نمیبینن. اون کسی که همهی مسیر آیندشو برای خودش تجسم کرده منم. اون کسی که افق هدفاشو میبینه و با سلول سلولش میخواد بهش برسه منم. به خودم میگم : تو فقط به خدا ایمان داشته باش حدیث! فقط بدون که بزرگترین پشتوانه رو داری و استمرار داشته باش و تمرکزت رو بذار روی خودتو خلاص! برس به اون چیزی که میخوای.
گفتید شروع کردن با کمترین امکانات. و باز من میخوام پرواز کنم. شاید خیلی ها با شنیدن این حرفا دردشون بیاد اما من میخوام بال در بیارم. اینکه جهان فقط میخواد تعهد و استمرار رو در تو ببینه. بقیشو خدا انجام میده تو فقط ایمانتو نشون بده.
وای خدایا شکرت. خدایا شکرت شکرت شکرت…
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
درود به استاد عزیزم و همه ی عزیزان
«عزت نفس داشتن و نترسیدن از حرف و نگاه مردم»
مهم بودن حرف مردم پاشنه ی آشیلی ست که به ما خیلی آسیب می زند،، و از نداشتن عزت نفس نشأت می گیرد…
استاد اینکه تنهایی در کشور غریب اینقدر با جسارت بر ترسی که داشتید غلبه کردید و همچنین تعهدی که داده بودید را عملی کردید واقعا تحسین برانگیز بود و نتیجه ی این در دل ترس ها رفتن الان به وضوح در زندگی و شخصیتتان نمایان است…
اتفاقا من دختر خانم ها را دیدم گفتم چقدر با اعتماد به نفس بدون حتی توجه ای به اطراف کار خود را انجام می دهند و می رقصند…
شناسایی ترس ها و پاشنه آشیل ها و بعد از آن رفتن در دل آن ترس ها و برطرف کردنشان یا به حداقل رساندنشان بسیار مهم است…
«ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.»
«پایه تمام خوشبختی ها و موفقیت هاعزت نفس است.»
اگر می خواهیم متفاوت از بقیه نتیجه بگیریم باید متفاوت از بقیه عمل کنیم…
رفتن در دل ترس ها و حرکت کردن به سوی جلو = عوض شدن شخصیت= باز شدن قفل ها و گرفتن نتایج عالی
برای عملی کردن ایده هایمان از همین چیزی که هستیم و با همین امکاناتی که داریم شروع کنیم و دنبال روز بهتر، شرایط بهتر و و و… نباشیم چرا که وقتی حرکت می کنی به سمت چیزهای بهتر هدایت خواهی شد…
وای مثال هایی که از قهرمانان المپیک زدید کلی حال منو دگرگون کرد، و کلی ذوق کردم براشون،، چقدر زیبا به هدفشون رسیدند، آفرین آفرین
موفقیت موقعی اتفاق می افتد که من بهانه ای برای خودم نتراشم و در هر شرایطی کار خود را شروع کنم،، جهان و خداوند اشتیاق و تعهد من را خواهد دید و من را به سمت نتایج بهتر سوق خواهد داد…
پس با قدرت رو به جلو حرکت می کنم💪🏽💪🏽💪🏽
فایل ۷۷
سلام استاد عزیز و همراهان گرامی
این فایل رو دو موضوع کلی ترس از حرف و قضاوت مردم و شروع با امکانات حال حاضر تمرکز داره
چند روز پیش تو موقعیتی بودم که احساس میکردم مرکز توجهم و بشدت معذب بودم برا یک لحظه با خودم گفتم یه لحظه فکر کن هیشکی به تو فکر نمی کنه. یا مثلا فلان شخص خاص رو که بت کردی. اولش با خودم گفتم یعنی چی! اما چند لحظه که با این دید و از نمای دور به خودم و رفتارام فکر کردم و ازین نگرانی رها کردم چقدر ذهن و دلم آروم شد. اصلا ما حجم زیادی از استرس رو بیخودی با خودمون حمل میکنیم اون هم ترس از حرف مردم هست. من بخودم قول میدم نود درصد مردم در طول روز یک دقیقه هم به من فکر نمیکنن درحالیکه ذهن من فکر میکنه کلا مردم کار و زندگیشون رو ول کردن تا راجع به من فکر کنن. تازه حتی اگر فکر کنن آیا این باید مسیر من رو تغییر بده؟ آیا من بخاطر این افکار بیهوده باید خودم رو از حرکت بازدارم؟
یادمه وقتایی که تنها میرم پارک همه ش میگم مردم الان چی میگن؟ چه قضاوتی میکنن و این فکر رهام نمی کنه و نمی تونم خیلی لذت ببرم و اما امروز به خودم میگم اول که کسی هیچ فکری نمی کنه دوم که اصلا اونا چقدر قراره رو زندگی من تاثیر بذارن که من بخش بزرگی از ذهن و فکر و تمرکز و انرژیم رو رو آدم هایی غیر خودم گذاشتم.
لازم از خودم بپرسم چه جاهایی بوده که خودم رو محدود کردم بخاطر ترس از قضاوت اطرافیان حالا چه آشنا چه غریبه و باعث شده کار درست رو انجام ندم؟
یه وقتایی هست من میخوام راه اشتباهی رو ببرم و درونم هم اگاهه اما مثلا میخوام قانون خدا رو دور بزنم میانبر برم و میدونم که مثلا شاید خانواده یا دوستام بگن نه. اینجا بحثش کاملا فرق میکنه اما وقتی میدونم راهی درسته و حرکتیه که باعث رشدم میشه و اما ترسم نگذاره انجام بدم اون اشتباهه. مثلا میخوام لایو بزارم یا محصولم رو معرفی کنم اما خجالت بکشم از قضاوت مردم این اشتباهه.
یا مثلا تو خیابون راه برم یا کار اداری داشته باشم اما دیگران رو بت کنم تو ذهنم و مدام بترسم که الان راجع به من چی فکر میکنن راجع به لباسم چی فکر میکنن اون حرف رو جمله رو اشتباه گفتم چی فکر میکنن و کلا تمام روزم درگیر دیگران چی فکر میکنن باشه این نه تنها یه نشتی انرژی بزرگه بلکه راه ورود کلی استرس و نگرانی بیخود و بیهوده است و مانع حرکت و رشد ما میشه
موضوع دوم شروع از امکانات حال حاضر
من این موضوع رو قبلا داشتم و حتی متوجهش نبودم اما وقتی درون خودم کشفش کردم دارم روش کار میکنم و یه جاهایی مچ خودم رو گرفتم اما بازم شده طمع کنم که نه باید اون یکی امکانات رو هم داشته باشم بعد شروع کنم
من این مساله رو برا کسب و کارم خیلی دارم هنوزم. اول این نکته رو بگم اینکه من در جهت کسب و کارم مهارت هام رو تقویت می کنم امکانات جدید میگیرم اصلا چیز بدی نیست. اما بد اینه که من فکررکنم بدون داشتن اون امکانات خاص نمیشه.
مثلا میگم اول باید فلان دوره رو بخرم بعد کارم رو استارت بزنم بعد فروش داشته باشم
اول فلان لوازم حرفه ای رو تهیه کنم بعد.
اما موضوع اینجاست خیلی ها رو تو حوزه خودم پیدا کردم با مهارت و امکاناتی کمتر من درآمد داشتن! این خودش به جور وسواسه که بخوام همیشه و همیشه دنبال چیزای جدید باشم اما و اما و اما هیچ خروجی نداشته باسم! بازم تاکید میکنم اینکه دنبال رشد و یادگیری و افزایش مهارتم خیلی نقطه مثبتی هست که من تو شخصیتم دارم اما بحث یه حور کمالگرایی منفیه. شروع نکردن و منتظر بهترین لحظه موندن اشتباه هست
یادم میاد زمانیکه تصویر سازی میکردم بشدت درگیر این بودم که من چون آیپد یا قلم نوری یا تبلت ندارم نمی تونم بعد همون موقع یه آقای هندی بود که با خود و مداد کمیک هاش رو منتشر میکرد و بعد مدتها کمیک هاش رو دیجیتال کرد و الان یکی از پیج های معروف رو داره و مباحث روانشناسی و توسعه فردی رو از طریق تصاویر ساده آموزش میده و حتی کمیک هاش به زبان فارسی تو پیج های ایرانی منتشر میشه
من حتی بعد ها از طریق دوستان متوجه شدم که برنامه هایی برا گوشی هست که خیلی راحت خطوط مداد را به وکتور تبدیل میکنند و فقط کافیه عکس بگیرم. تازه ازین ساده تر عکس گرفتن با برنامه کم اسکنر هست که هیچ پیچیدگی نداشت و این انقلابی در ذهن من ایجاد کرد چون تا قبل اون تنها یک راه رو ذهن میدید و اون داشتن آیپد بود. فکر میکردم چون آیپد ندارم نمی تونم شروع کنم نمی تونم رشد کنم و باید ساعت ها با موس کامپیوتر نقاشی کنم تا شاید هفته ای یک تصویر بیرون بدم که همون هم برام تحسین برانگیز بود و بعد که دلم مسیر آسونتری خو ایت متوجه شدم چقدر اپلیکیشن هایی هست که کار رو ساده میکنه و کافیه تنها یه عکس از چرک نویسم بگیرم
البته من الان تصویر سازی نمی کنم و بهصی از وجودم یه دنیا و علاقه جدیدی رو کشف کرده و اونجا احساس آرامش بیشتری دارم شاید هم بعدا ترکیب کردم. خلاصه از اصل دور نشم ماموریت من اینه که این باور رو بوجود بیارم که محصول من همین الان هم جز عالی هاست و سعی کنم باورهای مالی و لیاقتم و خودباوری ام رو افزایش بدم و با نتایجی که میگیرم هر روز نسخه بهتری ای خودم بسازم و بخشی از درآمدم رو هم صرف ارتقای مهارتم کنم هرروز بهتر از دیروز ولی شروع کنم استمرار داشته باشم و باور خوب و قدرتمند بسازم !! دنیا از بی نهایت طریق میتونه من رو به خواسته هام برسونه و تنها محدود به یک راه نیست.
سلام
مهمانی بودم.
حسم در مورد این مهمانی این بود که خیلی حرفهای خنده دار می زنیم چون یک جمع دوستانه بود. اما خیلی از زمان شروع شد به غیبت کردن.
غیبت کردن همراه با تمسخر دیگران
واقعا نمی دانستم چکار کنم.
مثل رگبار مسلسل از دهان یکی خارج می شد ادامه اش به دیگری می رسید و همینطور سخن چرخ می زد.
به سوالهای حافظه ای فکر کردم به اینکه با خوراکی ها حواس بقیه را یک لحظه پرت کنم. اما موضوع غیبت آنقدر جذاب بود بعد از چند دقیقه دوباره به موضوع بر می گشتند.
دیگر فقط نشسته بود و ناخوداگاه گوش می کردم. در دلم از خدا خواستم کمکم کند. گفتم خدایا من دوست ندارم در مورد کسی صحبت کنم و البته که من فقط سکوت بودم اما واقعا دوست نداشتم حتی این صحبت ها را بشنوم.
از خدا خواستم کمکم کند.
و خدا روشکر نگاه به ساعت کردم و چون با کس دیگری قرار داشتم فضا را به سمت اینکه زودتر به قرارم برسم بردم.
در واقع قبل از مهمانی می خواستم ساعت قرارم را دیرتر بیاندازم تا مدت بیشتری در مهمانی بمانم و بیشتر خوش بگذرد اما بعد گفتم خدا رو شکر به این بهانه توانستم از مهمانی خارج شوم.
راستش هنوز در این موقعیت ها این اندازه روی عزت نفسم کار نکردم که محکم و مستقیم بگویم غیبت نکنیم. می ترسم از این که صحبت هاشون را قطع می کنم ناراحت شوند. یا حتی من را مسخره کنند و بگویند حالا برای ما تیپ ارشاد اخلاقی گرفتی.
ولی به خودم یاد آوردم که خدا روشکر که در شهر دیگری زندگی می کنم و این مهمانی ها که به نظر خیلی ها خوب و آخر فان و سرگرمی است به ندرت برایم اتفاق می افتد.
اما به خودم گفتم این شبیه دور زدن مساله است . اینکه من نخواهم در جمعی باشم به خاطر اینکه غیبت می کنند. یا از مردم کناره بگیرم درست نیست. بلکه باید روی عزت نفس خودم کار کنم که به راحتی صحبتم را بکنم اگر کاری صحیح نیست یک تذکر کوتاه بدم. اگر نگران مسخره شدن هستم یعنی هنوز خودم خیلی به این سبک زندگی اعتقاد راسخ ندارم.
یا ته دلم می گم خب حالا من که غیبت نمی کنم اما جمع آنها را به هم نزنم اشکالی ندارد.
باید بیشتر روی عزت نفسم کار کنم.
سپاسگزارم استاد عزیزم.
باسلام و درود خدمت همران عزیز و دوس داشتنی
خود خداهم داره میگه که آنچه از پیش فرستاده اید
استاد ما پاشنه آشیلمون همین چیزاس که وقتی تو
مسیرمون قدم برمیداریم
آروم درها برامون بازمیشن و ما میتونیم قدم هامونو
بزرگ تر برداریم
واین عزت نفس چیزی نیس که یه روز دو روز کاربشه روش
باید همیشه روش کارکنیم
تا نتیجه زندگیمون عوض بشه
استاد شما الگوهاتونو خودتون انتخاب کردین و این که ما میتونی سمت خودمونو انجام بدیم باقیشو خدا انجام بده یک موهبت الهیه
روزشمار تحول زندگی من روز 77
من به خودم تعهد میدم که تاجایی که میتونیم روباورهام کارکنم ومسیرمو طی کنم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
خدایا تنها تورا میپرستم وتنها ازتو یاری میجوییم
1403/12/22
به نام خدواند هدایتگر
به نام خدای که هر چه که دارم از اوست
سلام به استاد عزیزو خانم شایسته عزیز
و سلام به همه همسفران گلم
روز 77 از روز شماره تحول زندگی من
اول از همه باید از استاد عزیزم تشکر کنم
استاد جان خیلی خیلی ممنونم
که امروز ما رو سوپرایز کردید
واقعا دلم براتون تنگ شده
بود و بعد از چند وقتی امروز امدید فایل جدید روی سایت گذاشتید
و من و بچه هایم با ذوق بسیار و خوشحالی که حد نداره فایل رو روی تلویزیون نگاه کردیم و نکته برداری کردم فایل هدفی متفاوت برای سال جدید
فوق العاده عالی بود
دوستان عزیز حتما بروید این فایل رو نگاه کنید روی صفحه اول سایت هست
راستش این چند روز ذهنم درگیر این بود که امسال چه شکلی هدف گداری کنم
و چه سالی رو برای خودم بزارم
که استاد عزیز در این فایل مرا راهنمایی کردند
پارسال رو من برای خودم گدشته بودم که یک سالی پر از انرژی و شادی و رشد شخصی داشته باشم
و واقعا هم همین طور شد و از نظر جسمی بسیار سالم و قویتر شدم و پر انرژی تر و برای رشد شخصی ام دوره 12 قدم و دوره عزت نفس رو خریداری کردم و کلی ما بقیی فایل ها ی دانلودی و به لطف الله از زمانی که دوره 12 قدم تموم شد و گفتم خدایا خودت من رو هدایت کن که چه دوره ای بخرم
و خیلی راحت پولش بیایید به حسابم
که بصورت خیلی جادویی با این دوره روز شماره تحول اشنا شدم و اکنون 77 روز هست که بصورت مستمر و پایدار دارم روی خودم کار می کنم
و واقعا من دیگه اون ادم قبلی نیستم و 180 درجه فرق کردم و احساسم خیلی عالی تر شده است
و عزت نفسم هم چون امسال دوره عزت نفس رو هم به لطف خدا خریداری کردم
و به خودم قول می دهم که حتما این دوره رو با دقت و عمل کردن کار کنم
بابت اون آگهی بازرگانی که استاد گفتند
و اون تمرین که در دوره 12 قدم و هم هست و دردوره عزت نفس من
خیلی زود به لطف الله انجامش دادم
و یادم هست اولین تمرین عزت نفس رو من رفته بودم استخر و اونجا تصمیم گرفتم که بروم و اون تمرین رو انجام بدهم یکم اولش مقاومت داشتم می گفتم شاید نخواهند به حرف هایم گوش کنند یا با خودم می گفتم بابا طرف امده از فضای استخر و مابقی استفاده کنه حالا میاد واسه تو وقت میزاره؟
ولی من گفتم نگاه کن هر چه بگی من به تو گوش نمی کنم و رفتم جلو وبه یک خانم بسیار محترم و من تا اون زمان اون خانم رو ندیده بودم بهشون گفتم اجازه می دهید یک تمرینی هست واسه عزت نفسم که استادم گفتند انجام دهم رو به شما بگویم و تمرین رو انجام دهم اون خانم هم خیلی مشتاق و لبخند به لب گفت بله بفرمایید و من نشستم و براش از خودم و ویژگی ها خودم گفتم و در اخر اون خانم خیلی خوشحال و گفت چقدر خوب و تشکر کرد و اون هم یکم از خودش برام گفت باور کنید اینقدر خوشحال شدم که نگید انگار دنیا رو بهم داده بودند
بابت یک تمرین دیگه که استاد تو دوره عزت نفس گفتند من تو اتوبوس انجام دادم
چند وقت پیش با دخترم می خواستیم برویم شهرستان و خیلی تو اتوبوس تشنه بودم و هوس چای کردم
اونجا بود که تصمیم گرفتم تمرین رو انجام بدهم و خیلی خجالت می کشیدم
که به شاگرد یا همون شوفر راننده بگم باز شروع شد نجوا ها که بد است زشت است مگه چه خانم پرروی و از این حرف ها ولی باز گفتم تو ساکت باش من انجامش میدم و من منتظر فرصت بودم به محض اینکه نزدیک صندلی ماشد بهش گفتم چای هم دارید گفت بله گفتم میشه یک لیوان چای بهم بدهید و گفت بله چشم با روی خیلی باز گفت و من سریع لیوان خودم رو بهش دادم و گفتم لطف کنید تو لیوان خودم بریزد و ایشون هم با کمال میل انجام داد اینقدر خوشحال شدم
که من تونستم این تمرین رو انجام بدهم و اون چای اینقدر بهم مزه داد که نگید
خداروشکر که دارم روی خودم کار میکنم
و باید این تمرین ها رو بارها و تکرار کنم
حالا برگردیم روی اون حرفی و تصمیمی که می خواستم برای امسالم داشته باشم که گفتم ذهنم درگیرش بود
که امسال چه شکلی باشه که استاد عزیز تو اون فایل گفتند
اره امسال رو باید فقط تمرکز کنم روی ساختن شخصیتم و روی احساس خود ارزشی
باید امسال بیشتر روی ارزشمند بودن خودم کار کنم باید به قدرت درون خودم به قدرت توانگری خودم بیشتر پی ببرم
من اول ماه یک تمرینی برای خودم بر داشتم که یک جورایی هم برای رشد خود ارزشی خودم هست و هم یک جورایی می خواهم با حرف مردم که برام تا قبلا خیلی مهم بوده مقاومت کنم من راستش اول ماه تصمیم گرفتم که امسال من برای خودم هیچ چیزی نمی خرم از یک نظر همه چیز دارم و از نظر دیگه راستش همیشه اگه لباسی چیزی می خریدم بابت اینکه دیگران من رو تایید کنند و یا ترس از حرف مردم بوده است و نگاه مردم
و بیشتر فکر می کنم بابت تایید شدن بود
که بهم بگویند چه قدر قشنگ شدی چقدر این لباس بهت میاد
من تصمیم گرفتم با این عادت مقابله کنم
و این که من حالا دارم می فهمم که من وابسته به عوامل بیرونی بودم و هستم اینکه یک لباس زیبا و شیک به من ارزش می دهد
لباس به من ارزش می دهد برای همین ساعت ها و روزها زمانم رو می گذاشتم به دنبال گشتند لباس قشنگ تو پاساژها و مزون ها و… و یا من رفته بودم ناخن کاشته بودم و احساس می کردم
باعث رشد و عزت نفسم میشع و بعد از حدود یکسال به این نتیجه رسیدم البته از زمانی که روی خودم کار کردم به این نتیجه رسیدم که من کمبود عزت نفس دارم و وابسته به عوامل بیرونی هستم که در من ارزش قایل بشع به محض اینکه به این آگاهی رسیدم سریع رفتم و ناخن ها رو برداشتم هر چند خیلی ها بهم می گفتتند حیفه ولی من با خودم بستم که سعی می کن هر چیز ی و عامل بیرونی که باعث بشه من با وجود اون به خود ارزشی برسم رو باید حذف کنم
و من باید به ارزش واقعی خودم پی ببرم من باید به ارزش دورن خودم و به قدرت درون خودم پی ببرم پس باید یک پاکسازی اساسی بکنم و تا می توانم عامل های بیرونی رو در خودم کم رنگ کنم و این تصمیماتی که گرفتم حس خیلی عالی بهم داده است
و تمرین امسال رو مخصوصا که مال ایام عید نورزو است که خیلی ها متاسفانه به دید وبازدید می روند که بهمدیگه نشون بدهند و چشم و هم چشمی هست و من گفتم این ایام این
تمرین رو انجام میدهم می خواهم خود خودم باشم خیلی ساده و به قول مریم خانم شیک و مجلسی
اره من این تصمیم رو گرفته بودم که امروز که استاد فایل رو گذاشتند روی سایت دیدم خدای من استاد دارند در مورد احساس لیاقت صحبت می کنند و نکات ارزشمندی رو بازگو می کنند و من هم تصمیم گرفتم امسالم رو هدف گذاری کنم فقط روی احساس لیاقت احساس ارزشمند
اینکه باید امسال شخصیتم خیلی رشد کند باید بزرگتر شوم باید ظرف وجودیم بزرگتر شود
وقتی شخصیتت بزرگتر شود
وقتی ظرف وجودیت و ذهنت بزرگتر شود مابقی خواسته هه هم رقم می خورد
زمانی که احساس لیاقت داشته باشم
خواسته من که هر سال می نوشتم و خیلی هاشون رقم نمی خورد و امروز فهمیدم واسه چی
دیگه امسال حتما مطمیین هستم رقم می خورد چون می خواهم تمرکزی روی احساس لیاقتم کار کنم
و این فایل هم نشونه ای بود که اکرم محصولی که تو نیاز داری و باید برای خودت تهیه کنی
همین فایل احساس لیاقت است و
به زودی به لطف الله خریداریش می کنم
اکنون هم که ندارمش دوره عزت نفس رو دوباره جدیتر کار می کنم و دوره 12 قدم رو و همین سفر نامه جادویی رو
خدواند خودش همه چیز رو برام ردیف می کنه
ممنون از دوستان عزیز و
بسیار بسیار سپاسگذارم از استاد عزیز و مریم خانم عزیز که زحمت می کشند واین فایل رو برای ما تهیه می ککند
و راستی تو این فایل اخر استاد به همین دوره روز شماره تحول زندگی هم اشاره می کنند
خدایا شکرت شکرت شکرت که در مسیر درست و در مسیر نعمت و ثروت و مسیر صراط المستقیم هستم