اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام تنها فرمانروای جهانیان، رب و صاحب اختیار وهاب من
سلام
سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
روز شمار تحول زندگی من 😍😍 روز ۶۱ ام:
سپاسگزار خداوندی هستم که هر بار با هدایتش اشک شوقم رو جاری می کنه ، چقدر من به مرور آگاهی ناب این فایل نیاز داشتم و خدا در بهترین زمان من رو به سمتش هدایت کرد.
👌خدا یک سری قوانین در جهان قرار داده وکل هستی طبق آن قوانین داره حرکت می کنه،هرکسی قوانین یاد بگیره و درست استفادهکنه،می توانه زندگیخودش اونجوری کهدوست داره رقم بزنه، ما خالق زندگیخودمون هستیم . ما هستیم زندگیخودمون رو به هر شکلی که بخوایم به وجود میاریم.
من عاشق خداییم که عادلانه ترین شرایط رو برجهان مون حکم فرما کرده، چه چیزی از این عادلانه تر که خودمون زندگی خودمون رو خلق کنیم، و از اونجایی که خدا از روح خودش در ما دمیده و بهتر از ما، ما رو می شناسه، می دونه که چقدر عاشق خلق کردیم پس قوانین ثابت در جهان ایجاد کرد و جهان رو مسخر ما کرد تا هر جوری که می خواهیم زندگی مون رو خلق کنیم.
👌خودمون هستیم که آگاهانه و ناآکاهانه زندگیخودمون رو به وجود میاریم.
این خیلی نکته مهمیه، ما چه بخواهیم چه نخواهیم چه بدانیم چه ندانیم قوانین خدا داره کار می کنه ، پس چقدر عالیه که خودمون آگاهانه از این قوانین استفاده کنیم و آگاهانه زندگی دلخواه خودمون رو خلق کنیم.
👌قانون اینجوری عمل می کنه که ما انسانها، با توجه به افکارمون، با تمرکز بر روی نکات مختلف یک سری فرکانسها رو به جهان ارسال می کنیم، ما مثل یک دستگاه فرستنده هستیم، که یکسری ارتعاشات رو، یک سری فرکانس ها رو به جهان هستی ارسال می کنیم با توجه به افکارمون ، با توجه به کانون توجه مون ، وقتیکهبتوانیمافکارمونکنترل کنیم، کهتنها راه کنترل افکار، کنترل وردی های ذهنه، ما می توانیم باورهامون اونجوری که دوست داریم، ایجاد کنیم.
خدای من اصلأ من دیوانه این قوانین ثابت جهانیم، یعنی اینقدر واضح می بینم نشانه های کانون توجه ام رو دیوانه میشم، یعنی وقتی که با طی کردن تکامل درک می کنیم که چگونه ما با کانون توجه مون، باورها ، فرکانس ها و نهایتاً نتایج زندگی مون رو ایجاد می کنیم، خیلی هشیار تر میشیم، خیلی بیشتر مواظب ورودیهای ذهن مون ، و کانون توجه مون هستیم و خیلی بهتر اون رو به سمت خواسته هامون هدایت می کنیم.
👌وقتی این مباحث فهمیدم نشستم و بمباران کردم ذهنمرو، یک سری افراد نامناسب خود به خود حذف شدن از زندگیم و بعضی وقتها هم میشد که خودم تلاش می کردم، که یک سری افراد رو حذف کنم.
خدایا شکرت واقعاً الان که دارم نگاه می کنم چقدر آدم های اطرافم از نظر شخصیتی تغییر کردن و خیلی از آنها هم خود به خود حذف شدن و عزیزان بی نظیری وارد زندگیم شدن که توی کل زندگیم نمونه شون رو ندیده بودم.
👌یکی از بهترین راههای کنترل ذهن اینه که با خدای خودتون صحبت کنید، من این کار خیلی انجام میدم، خیلی وقتا هم در درونم این کار انجام میدم، در خیابان راه می رفتموبه زیبایی ها توجه می کردم، زیبایی ها هر چیزی می توانه باشه، از یک پرنده زیبا، درخت زیبا، ساحل دریا، چهره دختر زیبا، توی دل خودم تحسین می کردم،بعد خواسته هام با خدا می گفتم، زیباییهای خودم ، تواناییهای خودم به خدا می گفتم، سپاسگزاری می کردم، واتفاقی که افتاد این بود که خیلی لطیف شده بودم،همیشه از ارتباط با خدا اشک می ریختمم، وقتی به خدا فکر می کنم چقدر همه چیز زیباست، چقدر آرزوهام دست یافتنی هستن،وقتی این اتفاق افتاد شرایط زندگیم شروع کرد به تغییر کردن.
خدای من، این صحبت کردن با تو چه احساس بی نظیریه، ما همیشه در حال گفتگوی ذهنی هستیم، و چقدر عالی که آگاهانه این گفتگو رو ببریم به سمت گفتگو با خدا، تمرکز بر زیبایی، خواسته ها، سپاسگزاری ها، این همان یصلون، میشه ، کسانی که دایم نماز بر پا می دارند. استاد جان چقدر درک می کنم این احساس تون اینکه اشک شوق بریزی از شوق تجربه و دیدن نشانه های عمل به هدایت خدا، از تشخیص هدایت های خدا ، از دیدن نشانه های کوچیک ، نتایج محسوس و پیوسته، اصلأ اون احساس لطیف بودنه رو عالی درک می کنم. چقدر این نتایج برام رسیدن به همه خواسته هام رو باور پذیر تر کرده و قابل دسترس تر کرده.
👌وقتی شروع کردن روی باورهام، احساس کردم نیاز دارم به بیشتر کار کردن روی باورهام، به مدت دو سال شرکت ما اتفاقی براش رخ داد که من بدون نیاز به سر کار رفتنم حقوق می گرفتم.وقتی متعهد میشی به انجام یک کار ، جهان شرایطی فراهم می کنه برات که وقت آزاد داشته باشی.
خدای من شکرت شکرت شکرت برای قوانین ثابت جهان مون، به محض اینکه من با تمام وجودم تصمیم گرفتم و عالی و متعهد تر و متمرکزتر روی خودم کار کنم، خدا محیط رو هم برای من ایزوله کرد، تا اول از همه من خودم و سبک شخصی خودم رو بشناسم هم ورودیهای ذهنم به شدت کنترل شد، خدایا شکرت شکرت شکرت
👌هم جهان بهم کمک کرد وهمخودم اراده کردم،
ای خداااااا، چقدر ببهم انگیزه میده این جمله، به محض اینکه من تصمیم گرفتم که متعهد تر و تمرکز تر کار کنم، خدا اراده و انرژیم شد و همیشه حمایتم کرد و جهان رو مسخر کرد تا به من کمک کنه، 😭
👌بعد از یکمدتی که روی خودت کار می کنی، (یکی،دوسال)، توی مسیری قرار میگری کهاگر از مسیرخارجبشی خیلی زود می فهمی، خیلی زود بیدار میشی، وقتی هم این اتفاق می افته دیگه زندگی فقط خوبی و خوبی،
یعنی عشق منه این زود فهمیدنه، اصلأ دیوانه میشم وقتی خدا روز بهم آلارم میده، قبلاً یه زمانی اینقدر از مسیر خارج میشدند تا با یک سیلی محکم از جهان متوجه می شدم که از مسیر خارج شدم و اینقدر دور شدم بودم که دوباره زمان زیادی طول می کشید تا برگردم، اما الان خیلی زود و واضح می فهمم که از مسیر خارج شدم، اون وقت سریع اون چیزی که من رو از مسیر منحرف کرده بود رو پیدا و حذف می کنم و فوری دوباره در مسیر قرار می گیرم. اینه که اول هر کامنت هام سپاسگزاری می کنم از خدا جونم که هر لحظه مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
👌همون احساس نزدیکی به خدا،همون عشقی که در وجودم پیدا کردم،همون دیدن زیباییها همون ها برام مثل بهشت بود، وقتی که یواش یواش سیراب میشی از آن انرژی مثبت، و وقتی آن انرژی وارد وجودم شد انگار هیچ چیز دیگه ای رونمی خواستم ، وقتی آن اتفاق افتاد بعد روند تکاملی شروع میشه.
خدایا داشتنت همه چیزه، همین احساس عالی، همین تسلیم تو بودن، همین تشخیص هدایت هات، عمل کردن بهشون، و همین نتایج و نشانه های قابل تشخیص، همه چیزه، همون لعلک ترضی ست، همون احساس سپاسگزاری قلبیه. خدایابرای داشتنت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
👌باید بتوانیم ببینیم اتفاقات خوب کوچک رو،همین که توی مسابقه ای برنده میشی، فرزندت تو رو در آغوش میکشه، کاری که قبلا نمی کرد،همین ها، بحث ،بحث پول نیست، بحث همین نشانه هایی که وقتی روی باورهامون کار می کنیم اتفاق می افته،وقتی انها رو تحسین می کنی ،وقتی به خاطرشون سپاسگزاری،وقتی می فهمی جهان کار کرد،پس واقعا افکار من اتفاقات به وجود میاره، واقعا یک قانونی هست، بعد با قدرت ادامه میدی، بعد یواش یواش بقیه خواسته هات هم رشد می کنه، هی بزرگ میشه، خواسته هاتون به موقعه داده میشه، فقط باید بتوانید ایمانتون حفظ کنید.
😭😭😭 خدای من ، چقدر درک می کنم، صحبت ها تون رو ، چقدر با تمام وجودم درک می کنم این احساس رو، استاد من اینقدر که توی این چند وقت اشک شوق ریختم، توی کل عمرم نریخته بودم، مریم درویشی عزیزم، با نام کاربری در جستجوی حقیقت توی سایت یک مطلب قشنگی گفت:
چقدر همه چیز داره برعکس میشه
اون خدایی که احساسی بود هرگز ما رو برای عشق حتی احساسی نکرد
حالا خدای بی احساس, خدای سیستمی، داره هر روز ما رو احساسی تر میکنه
چه پارادوکس معنا داری!
👌من هر چیزی یاد میگرفتم به فکر این بودم که خودم انجامش بدم،دنبال این نبودم که به کسی یاد بدم،مهم اینه که چیزایی که یاد میگرم خودمون بهش عمل کنیم، نه دنبال این باشیم که به کسی دیگه بگیم.
استاد جان دلیل تاثیر گذاری آموزهها تون همینه که اول خودتون عمل می کنید، نتیجه گرفتین بعد منتشرش ، اون وقت به قلب ما هم میشنیه.
خدا جونم عاشقتتتتم که دیدن این فایل، یادآوری این همه آگاهی و باورهای ناب و نوشتن شون رو روزیم کردی.
در پناه خدا، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🌹🌹🌹
سلام مرضیه ی عزیزم، دقیقا اون قسمت رابطه ی مادرفرزندیو، من درک کردم. خدارو هزاربار شکر که خدایی به این خوبی داریم که ازما خواسته شاد باشیم و تلاش کنیم تا موفق بشیم.
سلام به روی ماه عشق منن خواهری من یعنی اونقد بینطیر بود که. اشکامو بینهایت ریخت خذای منن چقدر چقدر عاشقق این عشققممم چقدر زیبا گفتی خدای من دقیقا دقیقا چقدر زیبا گفتی دقیقا اون قسمت که استاد عزیزمون اونقد زیلا از احساسشون میگن که بینهایت اشکام میریزه که دقیقا چقدر درک میکنیم این عشق رو خدای من شکرت چقدر این درک بینظیرت رو این اتصال نابت رو با تمام وجودم بینهایت تحسینتت میکنم جان من عزیزدل خواهری چقدررر بینهایت تحسینت میکنم چقدر این عملگرایی نابت رو با تمام وجودم تحسینتت میکنم عشق این تعهد نابتت ایننکه چقدر زیبا مشتاقانه پرواز میکنی برای عمل به الهامات چقدر تحسینت میکنم چقدر دارم ازت یاد میگیرم عاشققتمم عاشقتمم بینهایت تحسینت میکنم چقدر لذت بردم خدایاشکرت خ ای من داشتنت بینهایت خوشبختی منه تنهاا تورا میخواهمم رب منن تنهاا تورا میپرستمم تنهااا تورا تنها از تو یاری میجویم الهی که جریانی از نعمت و برکت و عشق و شادی سلامتی ثروت جاری ترین باشه بر لحظه لحظه ات عشق من الهی که غرق ارامش خداوندم باشی بهترین های بهترین ها رو برایت میخواهم عاشقتمم
استادم امروز درسهایی رو از شما یاد گرفتم که شاید نیازبه سالها تجربه داشت که اونم مطمئن نیستم بعد سالها تجربه می تونستم اون درسو ازش یاد بگیرم با نه…اما امروز شما بار دیگه اون حس عشق به خداوند رو در وجودم زنده کردین…حس عطش همیشگی و نیازی که به خداوند دارم رو بار دیگه برام تداعی کردید…من هم امروز مثل شما به پهنای صورت اشک ریختم عمیقا حس درک و عشق خداوند رو خواستم.خواستم این چنین خدایی رو ….
خدایی که وقتی در وجودم پیداش میکنم اینچنین سیراب از همه چیز می شوم.
استاد زبانم قاصره و کاش قلم بهتری برای بیان حالم داشتم.
من هم گاهی این خدارو تجربه کردم ولی فرق من با شما اینه که من هنوز بذر تازه کاشته شده ای ام که با هر باد وطوفانی اسیب میبینه…ولی خواستم از خداوند که انقدردر وجودم پیداش کنم که هر لحظه با یادش و حسش زندگی کنم.از چه حس معنوی زیبایی حرف زدی استاد….حالا دلم تجربه اون حس و میخواد چون گاهی تجربش کردم و میدونم چقدر حس زیبابییه…
استاد اشک و هیجان نمیذاره درست تایپ کنم …
ولی اینو بدون استاد که من خدارو با این سایت در کنار شما و با قوانین شما پیدا کردم.
این فایل رایگان شما اندازه 10 تا محصول شما ارزشمنده…دیگه واقعا ما از خدا چی میخواییم…
امروز با شما تو بندرعباس قدم زدم و اشک ریختم…امروز تمام وجودم یکی شدن با خدا رو خواست..استاد چقدر زیبا خداگونه شدی و چه زیبا نشان دادی خداگونه بودنت را…مبارک باشه بر شما اینطور خدایی بودن و خدایی داشتن.
میدونم استاد همه ی ما که تو این مسیر هستیم یه روزی خدا روصدا زدیم و راه راست و هدایت و خواستیم از خدا میخوام همه ی مارو به سر منزل مقصود اون هدف معنوی مون که یک ثروتمند خداپرست هست برسونه و کمک کنه که عمل گرا باشیم.
ما چه خوشبختیم استاد….چون شمایی داریم و شما چون خود نداشتی.
مریم جانم چقدر این فایل به موقع بود و چقدر جواب سوالات امروز من بود… خدایا شکرت که متوجه شدم در مسیر درست هستم و شکرت که اینقدر سریع الاجواب هستی
راستش من هنوز در جلسه ۲۲ روانشناسی ثروت گیرم، و چقدر این جلسه پاشنه آشیل من رو بهم شناسوند و متوجه ترمزهام شدم…. و امروز این فایل ارزشمند.
داستان اینه که من عمل میکنم اما عزت نفس نداشتم در حالی که فکر میکنم عزت نفس دارم.منظورم اینه که کارها رو انجام میدم اما فکر میکنم ارزشی نداره و حتما باید برم چه میدونم یه کار خفنی انجام بدم بعد کارام و اعمالم و خودم ارزشمند میشم
اما وقتی امروز اومدم این فایل رو گوش دادم و اونجا که استاد راجع به خودشون صحبت کردند که اون زمان که در خیابان های بندرعباس راه میرفتن و دستاوردهای الان رو نداشتن اما جهان رو زیبا میدیدن و همون بس بوده براشون، همون احساس نزدیکی به خداوند
همون عشقی که در درون خودشون پیدا کردند
همون احساس سپاسگزاری
همون دیدن زیبایی ها
همون که بقیه مردم و غریبه ها بهشون احترام میذاشتن
همون ها انگار بهشت بوده براشون
همون حال عالی
همون سیراب شدن از انرژی مثبت اینقدر وجود استاد رو سیراب میکرده که هیچی دیگه نمی خواسته….
من به خودم فکر کردم… منم حالم عالیه،منم وقتی در خلوت خودم با خدای خودم هستم عالیم انگار خود خود بهشتم، واسه منم کارام راحت پیش میره، زیبایی های اطرافم رو بیشتر میبینم اصلا انگار همه چی یه جور دیگه ای قشنگه،اتفاقات یه جور قشنگیه، هم زمانی ها رخ میده…. پس چرا من اینها رو ارزشمند نمیدونستم و چرا ارزش کار کردن و ارزش وجود خودم و ارزش تعهدی که در این مسیر دارم و هر روز دارم روی خودم کار میکنم رو نمیدونم، چرا فکر میکنم کارام بی ارزشه و حتما حتما باید اون اتفاق بزرگه که نمیدونم چیه بیوفته… حالا قدر عبارات تاکیدی و تمرینات عزت نفس رو بیشتر میدونم
باید صحه بگذارم بر آیات و نشانه های اطرافم و خودم و وجود ارزشمند و تعهد زیبایم و هدایت پروردگارم رو ارج بنهم و هر روز بیشتر قدر کارم و خودم رو بدونم و هر روز بیشتر عبارات تاکیدی در زمینه ارزشمندی کارام رو به خودم متذکر بشم. چون اگر من در مسیر درستی نبودم این اتفاقات زیبا هم نبود.و وقتی من تایید و تحسین کنم و از همین اتفاقات کوچک لذت ببرم و بزارم اتفاقات بیوفته و تسلیم باشم و پر بشم و لذت ببرم من همون لعلکم ترضی هستم.و این بود سوال امروز من که چطور راضی باشم و چطور پر بشم…. یه نمونه اش همین امروز صبح، ساعت ۴ بیدار شدم برم کوه، دیدم رو گوشیم پیغام اینستاگرام استاد اومده و دیدم استاد فایل غروب خورشید پرادایس رو گذاشتن، خدای من، چقدر لذت بردم و خودم رو در اون فضا دیدم و از رنگ زیبای و جذابیت پرادایس لذت بردم و بعد رفتم آماده شدم و رفتم، خدا شاهده طلوع خورشیدی امروز دیدم که دست کمی از اون فایل نداشت… چنان آسمون گلبهی و نارنجی و زرد شده بود چنان ابرهای زیبایی توی آسمون بود که من اصلا نمیدونستم چی باید بگم جز تحسین…. و حالا میگم همین برای من بس… اتفاقات بزرگ به موقعش داده میشود فقط باید بتونم ایمانم رو حفظ کنم و باورهام رو درست
از لحظه به لحظه زندگی لذت ببرم
خدایا شکرت که من رو در این مسیر قرار دادی. مسیر کسانی که به اونها نعمت داده ای.،و همین دیدن زیبایی ها وآیات، همین جور دیگر دیدن، همین باور قدرتمند کننده برای من نعمت بزرگی است
به خدا چی بگم از این که دیگه من مثل بقیه فکر نمیکنم و چقدر آرومم، چقدر دیگه غصه بیرون رو نمی خورم، بیشتر همّ و غمم شدم خودم و کار کردن روی باورهام و این چقد حالم رو خوب کرده. یک دنیا سپاس از شما
سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته جان و همه همسفران عزیزم در سفر روز شمار تحول زندگی من
روز شصت و یکم از سفرم به درون
فایل: قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن
————————————————–
استاد من اینقدررررر به این مسیر ایمان دارم که تا لحظه مرگم به لطف الله تو همین مسیر خواهم بود چون بهتر از اینجا و این راه ندیدم و نیافتم..
من به این کنترل ورودی ذهن مثل آیه قران ایمان دارم..چون من فقط با این روش تونستم بعد از سالها طعم شیرین زندگی رو بچشم..
فقط خدا میدونه که من از لحاظ روحی چه وضعی داشتم بخصوص بعد از اینکه بابای عزیزم آسمانی شدند من از زندگی دست کشیدم و همسرم جانم،میگن فکر نمیکردم دیگه زندگیمون روال عادی بگیره..
کلافی از غم در سینه من جا خشک کرده بود که نه خودم و نه هیچ چیز و هیچ کس دیگه نتونست سرنخش رو پیدا کنه و من رو ازین غم رها کنه جز شما که رسولی هستید از طرف خدای مهربانم در زندگی من…
نمیدونم چطور شکر گذاری خدارا کنم؟
نمیدونم چطور از شما تشکر کنم؟
شما به هدفی که داشتید رسیدید،حتی خیییییییلی فراتر از آنچه که میخواستید..
باور دارم که عزیز کرده خدا هستم که الان اینجام..در جمع بهشتیانی که غرق هستند در فراوانی نعمتهای الهی.
روزی که پا به این سرزمین وحی گذاشتم برای کسب ثروت آمدم،احساس میکردم مشکل همه زندگی من مالی است،اما امروز شاید هنوز از نظر مالی خییلی رشد نکردم که به نسبت روز اولم رشد داشتم، اما من زندگی رو به دست آوردم،من دوباره عاشق همسرم شدم،من عاشق خودم شدم،من دوباره با عشق خونه قشنگم رو آب و جارو میکنم و از نوشیدن یک چای تازه دم با عطر هل در کنار همسر جانم غرق بهار زندگی ام میشوم..
استادم،برادرم،رفیقم شما نمیدونی با من یکی چه کردی!!!!
من هر روز شکر گذاریهام عمیق تر میشه،حالم خوشتر و خنده های از ته دلم بیشتر..
شما خدایی را که سالهای سال، لای قرآن خاک گرفته کتابخانه ام حبس شده بود را آزاد کردی و دوباره جان بخشیدی و از همان موقع زندگی من دوباره جان گرفت،سبز شد،شکوفه زد و من غرق در آغوش خدایم هر روز بیشتر معجزه زندگی را سپاس میگویم..
واقعا از وقتیکه با سایت شما و آگاهی های ارزشمندتون زندگی میکنم و فهمیدم قانون جهان چیه و جهان چطور عمل میکنه ،تمام تلاشم را کردم و میکنم که ورودی هایم رو کنترل کنم..ذهنم رو کنترل کنم،
خییییلی اتفاقات خوبی واسم رخ داده و رخ میده..
خودم صبورتر،مهربانتر،زلال تر شدم هدایت الله را میفهمم،زبان نشانه ها را با شما آموخته ام و بهره میبرم..
هر کاری بخوام انجام بدم از خدا میخوام راهنماییم کنه،،اصلا تو بعضی موارد پیشگو شدم..
وااااای استاد از احترام و عشق اطرافیان که دیگه به شدت لبریزم اینقدر که گاهی احساس میکنم ی رویای شیرینه ولی واقعا حقیقت داره..
انجام کارهام خییلی راحتتر شده،واقعا زندگی ام روانتر شده،قرآن را بهتر میفهمم،ارتباطم با خدایم عالی شده،
و من…
به خودم قول دادم تا روزی که زنده ام تو همین مسیر بمانم و هر روز بیشتر از قبل رشد کنم و در جهان اثری به جا بگذارم..
استاد جانم دقیقا الان که اینجا هستم احساس میکنم در مسیر رسالتم هستم و به همین دلیل اگر در همین لحظه فرشته مرگ بخواد جانم رو بگیره من از خودم راضی هستم چون میدونم برای زندگی بهتر و شناخت خودم و خدایم تلاشی انجام دادم..
خلاصه که اینجا همه چیز عالی است و ملالی نیست جز دوری از شما استاد عزیزم و مریم جان مهربانم
من زندگی آرام و شیرین امروزم را مدیون شما هستم..من اونقدر به شما و آموزشهاتون ایمان دارم که هر چه گفتید رو انجام دادم و هنوز ادامه دارد تا بهتر و بیشتر رشد کنم.
تلویزیون و فضای مجازی ممنوع
آهنگ غمگین ممنوع
تو ماشین فقط فایلهای شما،در منزل فقط فایلهای شما یا سریالهای بی نظیرتون
حضور در هر جمعی ممنوع
هر کاری بخوایم انجام بدیم طبق قوانین بررسی میکنیم و خیلی خوب میتونیم تصمیم بگیریم
تلاش برای تغییر دیگران ممنوع
احساس گناه ممنوع
قدرت دادن به هرکس و هر چیزی جز یگانه قدرت جهان هستی ممنوع
غصه خوردن برای گذشته و ماندن در حال غم ممنوع
نگرانی برای آینده ممنوع
زیرا….
مرا عهدی است با شادی
که شادی آنِ من باشد
مرا قولی است با جانان
که جانان جانِ من باشد
عاشقتممممم خدا جوووووونم که من را به این مسیر دعوت کردی.
عااااااااااااااااااشقتم استاد که دست خدا شدی تو زندگی من و هزااارااان آدم دیگه که به دنبال نور بودند و هستند..
مریم جااانم خیلی ممنونم برای وجود پر از عشق و مهرتون که تلاش میکنید به شکلهای مختلف تا ما بهتر قوانین رو درک کنیم..خوشحالم که همسفر شما و دوستان عزیزم هستم در این سفر رویایی و ملکوتی.
همسفران عزیزم ممنونم که هستید و ممنونم برای کامنتهای آموزنده و ارزشمندتون و ممنونم که با من همراه بودید
سلام عرض میکنم خدمت خانواده دوست داشتنی گروه تحقیقاتی عباس منش و استاد عزیز و همه ی عشاق پیشترفت و موفقیت
از وقتیکه استاد این سوال رو مطرح و دوستان شروع به پاسخ دادن کردند، شروع به خواندن پاسخها کردم و قصدم هم شرکت در مسابقه بود اما بعد از مطالعه پاسخها و اتمام زمان مسابقه به خودم گفتم چیزی که من دارم از خوندن نظرات بدست میارم قابل مقایسه با هیچ جایزه ایی نیست و تصمیم گرفتم به این کارم ادامه بدم و بتونم برای خودم یک آرشیوی از بهترین نظرات فراهم کنم تا در فرصت مناسب برای خودم برنامه ریزی کنم و از اونها نهایت استفاده رو ببرم. با خودم فکر کردم حالا که زمان مسابقه تموم شده و قطعاً خیلی از افراد فرصت مطالعه پاسخ اکثر دوستان رو ندارند بیام و اون چکیده مطالب رو که برام واقعاً ارزشمند هست رو برای دوستان بگذارم تا سایرین هم بتونن ازش بهره ببرن.
امیدوارم که مفید واقع بشه.
استاد واقعاً ازتون ممنون و متشکرم که چنین فرصتی رو برای استفاده افراد از نظرات همدیگه فراهم کردید که به قول خودتون از صدها کتاب هم ارزش اون بیشتر هست، از صمیم قلب سپاسگزارم.
* هر روز یه فایل استاد عباسمنش رو گوش بدم
* هر روز نوشتن 10 مورد شکرگزاری قبل از کار
* قبل از خواب به اتفاقای خوبی که در طول روز برام افتاد فکر میکنم و به خاطرش از خدا سپاسگزاری میکنم
* نصب تابلوی آرزوهام تو اتاقم
* تهیه لیستی از موهبتهایی که توی زندگی داریم
* صحبت کردن با خود و تکرار مداوم باورهای قدرتمند کننده
* پرسیدن سوالات قدرتمند کننده
* تایید و سپاسگزاری از نشونه ها
* نوشتن و در معرض دید قراردادن موفقیتها و خواسته های قبلی
* کل کار ما بودن و ماندن در احساس خوب هست و احساس خوب همواره اتفاقات خوب رو رقم میزنه. همواره طوری به قضیه نگاه کنیم و دیدگاهی داشته باشیم که حس قدرت و کنترل بیشتر و بهتری به ما بده
* پرسیدن این سوال که چه کار کنم بهتر میشه و سود و نفع همه جانبه ی بیشتری برام داره؟
* میدونم در هر وضعیتی که باشم یا قرار بگیرم خداوند همواره بهم کمک میکنه و به بهترین وجه دست منو میگیره
* ذات همه ی آدما خوبه چون همه ی آدما روحشون از خداس…و اگر به ظاهر رفتار مناسبی ندارن اون فقط ظاهر امره و گول ظاهر رو دیگه نمیخورم و ذاتشون قطعاً خیره.
* هیچ نیرویی بعنوان شر وجود نداره پس اتفاقاتی که اطرافم میفته اگر ظاهرشون مثبت نیست دلم با قدرت تمام گواهی میده که ته قضیه قطعاً خیره
* شب ها فایل های صوتی استاد و گاهی وویس های خودمو که با باورهای مثبت و درست منطبقه گوش میدم تا خوابم میبره
* آلارم گوشیم برای بیداریم یه وویس مثبت و پرانرژیه
* زمان هایی که با افراد منفی روبرو میشم با هر صحبت منفیشون یه حرف مثبت توی ذهنم جایگزین میکنم و فقط لبخند میزنم و بحث رو محترمانه عوض میکنم
* به خودم میگم من قائم مقام خدا روی زمین هستم پس مسئولیت مهمی دارم که همیشه عالی باشم تا این عنوان شایسته ام باشه و در زندگی هیچ چیز برای از دست دادن وجود نداره پس بهتره پذیرای تمام اتفاقات باشم و فقط نظاره گر باشم و ایمان داشته باشم که هر اتفاقی توی زندگیم میفته 100 درصد به نفع منه پس جای هیچگونه ناراحتی و اضطراب و خشم نیست
* جملات تاکیدی به همراه یه موسیقی عالی هم خیلی بهم کمک میکنه
* با دیدن مغازه ها و فروشگاه ها به فکر فرو برم که چقدر فراوانی زیاده، هر فروشگاه کلی مشتری داره، این یعنی رونق اقتصادی، هر فروشگاه میلیون ها تومن توش جنس داره، این یعنی ثروت
* دانلود مستند های خوب
* آهنگ هایی رو که گوش میدم با وسواس انتخاب میکنم، حتی اگر آهنگ فوق العاده شاد باشه ولی متنش بد باشه گوش نمیدم، آهنگ هایی گوش میدم که منو به شوق میاره و انرژی زیادی بهم میده
* کتاب های خوب میخونم، کتابهایی که در دوره های مختلف استاد معرفی کردن و یا در قسمت عقل کل معرفی شدن. به قول استاد کتاب های زیادی رو خوندن مهم نیست، کتاب های خوب رو زیاد خوندن مهمه
* قسمت عقل کل همین سایت (خودش دنیایی از ورودی های قدرتمند کنندست)
* یادداشت اتفاقاتی که بهم قدرت میده و حالمو خوب میکنه. هرکی بهم میگه تخصصت عالیه، خوشتیپی یا چهره خوبی داری اون رو بیاد میارم و به خودم احساس ارزشمندی میدم
* تو خیابون فقط به ماشین های مدل بالا و لوکس دقت میکنم و از دیدنشون کیف میکنم و به خودم یادآوری میکنم من چیزی از اونایی که ماشین های لوکس دارن کم ندارم فقط باید باهاشون همفرکانس بشم
* پای درد و دل کسی نمیشینم
* از افرادی که مثبت نیستند و مدام غُر میزنند و افکار منفی دارند با آرامش فاصله میگیریم و آنها را از زندگیمان حذف میکنیم.
* برای مثال اتفاقی افتاده که در آن لحظه هرچقدر تلاش میکنیم به نکات مثبت توجه کنیم نمی تونیم و ذهنمان مدام در حال توجه و تمرکز بر روی نکات منفیست و نتیجه آن هر لحظه رفتن و رفتن در احساس بد است. و این اتفاق برای همه ما هم تا به حال رخ داده. اولین کاری که من در این شرایط انجام میدهم گفتن دو جمله جادویی برای خودم است. اولیش که خیلی قدرتمنده: چشمام و میبندم و میگم خدایا: ایا ک نعبد و ایا ک نستعین، یعنی خدای خوبم در این لحظه که کنترل ذهنم برایم دشوار شده مانند همیشه تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم. و چه قدرتی بالاتر از قدرت رب العالمین و در همه ی موارد نیروی قدرتمند خدا به یاری ام میاد و بهم راهکار میده که چطور در این شرایط به ظاهر سخت از دل تضادها به تمرکز بر روی نکات مثبت برسم و تمرکزم رو بذارم روی خواسته ام. و جمله ی دوم: من یقیین دارم که در مدار درست قرار گرفته ام و در همه ی اتفاقات زندگی ام خیر عظیمی نهفته است
* قانون = آگاهانه ورودی های ذهنمان را کنترل میکنیم به چیزهایی توجه میکنیم که به ما احساس بهتری بدهند.
* موفقیتهایمان را ببینیم و آنها را مدام به یاد آوریم و تحسین کنیم. حالا که در یک چرخه از اتفاقات مثبت و عالی افتاده ایم مدام آنها را تحسین کنیم تا این دایره ی فرکانسی را گسترده تر و عظیم تر کنیم
* ساعتم رو دست راست میبندم.
* گره های کفشام رو متفاوت میبندم تا هر وقت سرم پایین بود یاد آوری کنه که از خدا تشکر کنم . و ناخودآگاه با حالت تعظیم کرده از خدا تشکر میکنم بخاطر این همه فراوانی و نعمت.
* روی شیشه های آبخوری، در یخچال جملات مثبت و عکس های آرزوهام چسبوندم (خدارو شکر همسرم هم با من هم مسیره)
* اول صبح که بیدار میشم میرم جلو آینه و این جمله رو میگم: امروز بهترین روز زندگی من میشود خدایا سپاسگزارم.
* حتی در سرویس بهداشتی عکس و گل گذاشتم که هر جای خونه میرم یادم بیاره که باید روی نکات مثبت تمرکز کنم.
بهترین کارم اینه که با خودم عهد کردم و قول دادم هر وقت ماشین های لوکس (به علت فراوانی ) دیدم از خدا تشکر کنم
* عادت ها کلاً یک مدل ذهنی هستن که اگه بتونیم در جهت مثبت به خودمون عادت بدیم دیگه نتایج به طور کاملاً طبیعی وارد زندگیمون میشن
* هر باوری نه میتونه درست باشه نه غلط، ولی کدومشون به ما کمک میکنن؟
* واقعیت اینه که هروقت با تمام وجودم هدفی را خواستم و به صورت کاملاً واضح و دقیق و ریز و با احساس خیلی خوب و شاد مکتوب کردم و با ایمان به اینکه لایق هستم و حتماً به هدفم میرسم برایش تجسم کردم و همیشه خودم را در هدف رسیده تصور کردم و با هدفم زندگی کردم و برنامه ریزی دقیق و کاملی کردم و بلافاصله بدون ترس و شک اقدام های کوچکی در راستای هدفم انجام دادم و بارها و بارها برنامه ام را بازنگری کردم و اصلاح و تغییر روش دادم تا اینکه ظرفیت وجودی خودم را برای دریافت هدفم بالابردم، به هدفم رسیدم.
* باید هر لحظه فقط به خواسته هامون فکر کنیم
به مکان هایی بریم که ما رو کمک میکنه تا احساس بهتری پیدا کنیم تا با رفتن به اون مکان حالمون خوب بشه
* با گفتگو کردن در مورد خواسته ها تمرکزمون رو روی خواسته قرار بدیم , با نوشتن , تجسم کردن , ما باید با کار کردن روی افکارمون به این توانمندی برسیم که همواره احساس خوبی داشته باشیم, همواره به خواسته هامون طوری نگاه کنیم به احساس بهتری بده, ما وقتی که احساس مون رو خوب نگه داریم با این کار در حال کم کردن فاصله ذهن مون با روح هستیم هرچی بتونیم این فاصله رو کمتر کنیم, یعنی به خواسته هامون طوری نگاه کنیم که روح نگاه میکنه (روح ما قسمتی از خداوند و در خداوند هیچ محدودیتی نیست, روح ما همه چیز رو ممکن میدونه روح ما از وجود بی نهایت ثروت و نعمت در جهان آگاهی داره, روح میدونه که برای رسیدن به خواسته ها نیاز به تقلا نداره فقط باید اجازه ورود خواسته ها رو به زندگیمون بدیم, هر چی فاصله بین ذهن و روح رو کمتر کنیم به خواسته هایی که داریم زودتر میرسیم.
* صبح ها شکرگزاری چیزهایی که دارم و دقیقاً بعد از هر شکرگزاری تجسم بالاترین اون نعمت رو انجام میدم.
مثلاً میگم خدای سپاس بابت خونه ای که دارم و بعدش بلافاصله خونه که دوست دارم داشته باشم تجسم میکنم. توی شکرگزاری حتماً باید دلیل رضایت از اون نعمت هم بگید!
* پیداکردن کوچکترین نشانه هاو تایید نشانه ها. من متوجه شدم که نشانه ها هر لحظه و ثانیه موجود هستند فقط ما اونها را بخاطر عدم تمرکز نمیبینیم. من همه نشانه هام رو بصورت روزانه مینویسم و هفتگی بررسی میکنم و واقعاً نتایج فوق العاده ای میگیرم و ناخوداگاه از سمت چیزها و آدم های منفی دور میشم
* من یک صلوات شمار گرفتم و از صبح که بلند میشم هرچیز مثبتی که میبینم یا میشنوم یک عدد میزنم و تا آخر شب اون توی دستم هست و پایان شب میبینم که چقدر به نکات مثبت توجه کردم، بعد از مدتی ناخودآگاه شما کوچکترین چیز مثبت رو هم تحسین میکنید
* من با سه نفر از دوستام یه گروه تشکیل دادیم که هر شب نشانه هایی که میبینیم رو با هم به اشتراک میزاریم و اینطوری هم حالمون خوب شده و هم تمرکز کردیم روی نکات مثبت
* در هر اتفاق به ظاهر بد سعی کنید کار هایی را انجام دهید که خیلی از آن لذت میبرید. مثل بازی کردن با موبایل یا ورزش یا کاری که دوست دارید همیشه انجام دهید یا به یک مکان شلوغ رفتن مثل شهربازی جایی که کودکان بازی میکنند و همیشه در حال لبخند زدن هستند
* همواره در لحظه حال زیست کنیم و از تمامیت اون لحظه لذت ببریم. حالا هرچیزی که هست اگر گلکاری میکنید اگر ورزش میکنید اگر شکرگزاری میکنید و…
* اگر به مطلب، فیلم، یا کتابی برمیخوریم که احساسات عالی رو در ما ایجاد میکنه و انگیزه بخش در ما هست اون رو وحی منزل بدونیم جوری بخونیمش، جوری بشنویمش، جوری ازش حرف بزنیم و بخاطرش بیاریم که انگار وحی منزل و تمام حقیقت زندگی رو در بر میگیره
* تمام کانال های تلگرام و اینستاگرام که بهم احساس خوبی نمیداد یا حاوی اخبار بود را حذف کردم.
* تمام آهنگ ها ویدئوها و متنهای غمگین و ناامیدکننده را از گوشیم کامپیوتر و کلاً زندگیم حذف کردم و تمام گوشی من رو فایل های استاد و فایل های انگیزشی و موفقیت پرکرده و کل مسیر رفت و آمدم به سرکار و هر وقت خالی در طول روز رو به گوش کردن اونها اختصاص میدم.
* یک جمله تاکیدی برای خودم انتخاب کردم که بهم خیلی انرژی میده و هر وقت افکار ناامیدکننده به سراغم میاد اونو با خودم شاید 20 بار تکرار میکنم تا حالم بهتر و بهتر بشه
* توی آلبوم عکسهای گوشیم یک پوشه درست کردم بنام دوست داشتنی هام که شامل جاهاییه که دوست دارم از نزدیک ببینم، خونه و ماشین و ویلای مورد علاقه ام و خوراکی ها و بیشتر چیزهایی که بهم احساس خوب میده؛ و وقتی اونها رو میبینم احساسم عالی میشه
* بعضی اوقات شروع میکنم با خودم صحبت کردن در مورد جایگاهی که نزد خداوند دارم و خواسته هام رو مرور میکنم و سپاسگزاری میکنم از خدایی که منو آفریده و هر لحظه به سمت خواسته هام هدایتم میکنه و گاهی چنان به احساس عالی میرسم که گریه میکنم و شکر میکنم خدایی که با تمام عظمتش منو اینطوری در آغوش میگیره و بهم توجه خاص داره
* یاد گرفتم که هیچ وقت با هیچ کسی که عقاید اشتباهی داره بحث نکنم و نخواهم بهش ثابت کنم که باورهاش اشتباهه و میزارم هر طور حال میکنه فکر کنه چون اگر وارد بحث بشم چهارتا چیز میشنوم که باورهامو خراب میکنه.
* من هر شب خودم رو به عنوان یه بازرس در نظر میگیرم و در یک دفتر تمام کارهاى مثبت روزم رو یادداشت میکنم و سپاسگزارى فراوان بابتش از خداوند میکنم. با این لیست هر شب ما توجه مون میره روى نکات مثبت و اگه صبح هم همون لیست رو با صداى بلند بخونیم بعد از چند روز ذهنمون از یه ماشین عیب جو تبدیل به یک دستگاه مثبت بین سپاسگزار میشود.
* خودم رو در قالب اون چیزی که دوست دارم بشم، ببینم یعنی تصور می کنم خودم رو که به خواستم رسیدم و زندگی می کنم نفس میکشم راه میرم
* هر وقت که می دیدم توی فضایی قرار گرفتم که احساس خوبی ندارم و با مدار من تناقض داره سریع خودم رو به چیزی مشغول می کنم که خیلی بیشتر بهش علاقه دارم
* تجسم کردن را دوست دارم و از آن استفاده میکنم و این کار تبدیل به یکی از بهترین تفریحات زندگی ام شده و با تجسماتم زندگی میکنم طوری که اگر تنها دو روز پشت سر هم تجسم نکنم احساس میکنم چیزی را گم کردم
* روی کمد لباسام عکس اسکناس دلار گذاشتم
* روی آینه دستشویی عبارتهای تأکیدی نوشتم
* روی آینه جملات مثبت و زیبا نوشتم ک خوندن انها احساس خیلی خوبی داره
* موقع خواب هم جملات تأکیدی رو میگم و تصویر سازی میکنم
* پایه و سنگ بنای مثبت اندیشی و ایجاد باورهای قدرتمند شکر گذاری است. اونجایی که روزی هزاران بار از خداوند رحمان بابت تک تک نعمت هاش خالصانه تشکر میکنی
* پله ی ساخت باورهای قدرتمند زبان هستش که راجع به افکار منفی حرف نزنی. توی بحث های ضعیف و منفی شرکت نکنی و عوضش توی ذهنت از باورهای عالی و قدرتمند یاد کنی میتونی امیدوار به ساختن ذهنی قدرتمند بشی
* تو لحظه ناراحتی باید آروم باشم و از خدا میخوام که نشونم بده الان باید چیکار کنم؟
* از اهرم رنج و لذت استفاده کردم و تکرار آن
یادتان باشد که حتما باید در روزهای اول هر روز یا یک روز درمیان تکرار شود و برنامه دارم پس از مدتی آن را کم کنم ولی هرگز قطع نکنم . مثلا هفته ای یکی دو بار حتماً مرور کنم این اهرم زنج و لذت را
من وقتی آقای عباس منش سوال رو مطرح کردن گفتم به به چه گنجی بشه از تو کامنتهای این پست بیرون کشید و می دونستم تمام کارهایی که من برای نگه داشتن حال خوبم میکنم حتما تو کامنتها خواهد بود تصمیم گرفتم از همون اولین کامنت شروع کنم به خوندن و تمامی راه حل های بچه ها رو بنویسم و بعد به عنوان یک پست بعد از زمان مسابقه تو سایت بذارم تا صفحات 30-40 هم این کا رو ادامه دادم و بعدش متاسفانه پسرم دچار یه مشکل شد که مجبور شدم وقت خیلی زیادی براش صرف کنم و از کامنتها جا موندم امروز که دیدم آقای عباس منش گفت یه نفر کل راه حلهای تو کامنتها رو جمع آوری کرده و گذاشته اشکم در اومد و خدا رو هزار بار شکر کردم که یه نفر کار ناتمام من رو تمام کرده و بدو اومدم تا پیداتون کنم هم کامنتهاتون رو کپی کنم برای خودم هم بگم که چقدر شگفت زده شدم از این همفکری با شما
خیلی ازت ممنونم
من یه هدفی داشتم که خودم نتونستم انجامش بدم اما شما انجامش دادین و واقعا خوشحالم
امیدوارم مشکل پسرتون به بهترین نحو برطرف شده باشه و سلامت و شاد باشید
خدا رو سپاسگزارم که ما رو با هم آشنا کرد تا بتونیم به هر طریقی که از دستمون بر میاد به هم کمک کنیم تا در نهایت جهان رو به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم
سلام استاد عزیزم سلام بر اعضای گروه عباس منش سلام بر شما بنده های واقعی خداوند.
چه حس خوبیه وقتی که آگاهانه به این نتیجه دست پیدا میکنیم که از جنس و زات خداوند هستیم
چه حس خوبیه آگاهانه به یقین رسیده باشی که نعمت های خداوند روز بروز در حال افزایش و هیچگونه کمبودی برای تو و من وجود نخواهد داشت.
چه حس خوبیه وقتی که نتایجیرو در زمینه های مختلف کسب میکنی و همون لحظه با خودت این زمزمرو داری که قانون داره جواب میده.
چه حس خوبیه وقتی به این باور رسیده باشی که مدیریت زندگیت دست خودته اگه شرک بورزی دنیا برات تاریک میشه اما اگه بدونی که معنای اصلی خلقت و تنها دلیل ورودت به این دنیا فقط و فقط لذت بردن از میهمانیه باشکوه خداونده.
چه حس خوبیه در بین این همه باور اشتباه با انسانهای فوق العاده خوب و فراتر از اونچه که از قبل فکرشو میکردی روبرو بشی.
چه حس خوبیه که وقتی بدونی خدارو بزرگترین منبا رزق و روزی و خوشبختی رو داری و از هیچکسو هیچ مسئله ای واهمه نداشته نخواهی داشت.
چه حس خوبیه هزار تومن داری تو جیبت ولی مطمنی که تو اوج حس خوب و با غرق در باورهای بینظیرت قراره ثروتمندترین باشی و هستی.
چه حس خوبیه وقتی یروزی به چکی که یک سال پیش نوشتی رو تو صندوق آرزوهات پیدا میکنی و میبینی که نه تنها پاس شده بلکه مدتها ازون گذشته و تو بعد اون به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کردی. و حس خوبترش اینکه دقیقا تو همون تاریخ و همون روز یکه مشخص کردی این اتفاق افتاده.
چه حس خوبیه که وقتی یکی بهت میگه فلان اتفاق عجیب و ناراحت کننده ای افتاده و خطر مردم رو تهدید میکنه و تو در کمال باورهای درستت مقالش یک لبخند زیبا میزنی و تو دلت میگی خدا کارش رو خوب بلده.
چه حس خوبیه وقتی زمین لرزه میاد همه در تلاتم فرار از محلی هستند که در همونجا طلب رزق کردن و خدا نعمتهاشو زیر اون سقف به اونها داده و تو در کمال آرامش این امر الهی و طبیعی رو به نفع خودت تمومش میکنی و نتیجه اش رو خیلی عالی دریافت میکنی.
چه حس خوبیه وقتی میشنوی که یکی از جوونای فامیل اومده تهران ازدواج کرده و خونه خریده همونیکه حتی تو شهرستان تا دوسال پیش هیچی نداشت و این قدرت رو بهت میده که وقتی اون تونسته پس توهم میتونی مثل اون و شاید حتی هزاران برابر بالاتر از اون رو بدست بیاری.
چه حس خوبیه که هرجا هستی هیییییچکس نمیتونه این حس خوب رو از تو بگیره و کسی در این رابطه حریفت نمیشه و تو احساس قدرت میکنی
چه حس خوبیه که یک همسر خوب و یک موقعیت زندگی عالی در اختیار داری که از قبل اونرو خواسته بودی
چه حس خوبیه که همیشه مشتریای دست به نقد رو تو زندگیت واس خودت رقم زدی
چه حس خوبیه که این قانون رو خوب فهمیدی که چیزی به نام تنهایی وجود نداره
چه حس خوبیه که وقتی دو خط از باورهای خوبتو روی صفحه به قلم میاری و هنوز به سه تا نرسیده یه خبر خوب یه اتفاق خوب یه حس خوبی در وجودت نقش پیدا میکنه
چه حس خوبیه که یقین داری که ماشین مورد علاقه خونه مورد علاقه و در بین آرزوهای والایت قرار داری
چه حس خوبیه وقتی میبینی که هر روز حداقل دو یا سه تا از همون مدل ماشینی رو که تو ذهنته قراره تهیه بکنیرو در مسیر کارت ببینیو بیاد جلو چشمات و از بغلت بگزره.
چه حس خوبیه ببینی به رویاهات خیلی نزدیکی.
چه حس خوبیه یه سایتی هست که هر روز با انگیزه دوست داری وارد اون بشیو با دیدن مطالب داخلش سر شار از نشاط بشی.
چه حس خوبیه وقتی آگاهانه میدونی نباید با کلامت معصیت کنی
چه حس خوبیه که شرک و کفر تورو به سمت فقر و تاریکی میکشونه
چه حس خوبیه که همیشه به خودت در مقابل آینه افتخار میکنی.
چه حس خوبیه که همیشه سرت رو بالا میگیری و میگی من بهترین بنده خدا هستم و خدا به من افتخار میکنه که همچین انسانی خلق کرده
چه حس خوبیه……………………..
چه حس خوبیه که این حس خوب رو دارم تا بتونم حال خودم رو توصیف کنم.
چقد زیبا گفتین این جمله رو ((((چه حس خوبیه هزار تومن داری تو جیبت ولی مطمنی که تو اوج حس خوب و با غرق در باورهای بینظیرت قراره ثروتمندترین باشی و هستی.)))))
چه حس خوبیه که با خوندن دیدگاهتون احساس آرامش کردم..
ممنون دیدگاه عالی بود سرشار از حس زیبا. شاد و موفق باشید
سلام آقاپیمان عزیز.بسیار بسیار از خوندن دیدگاه شما لذت بردم و واقعا آرامش گرفتم. و من چقدر بینهایت خوشحالم و سپاسگزار خداوند هستم که منو با استاد عزیزم و اعضای دوست داشتنی سایت که بینهایت سرشار از انرژی مثبت،شادی و آرامش و دانایی هستن، آشنا کرد. وجودتون همیشه سرشار از احساسات خوب و بینظیر باشه در پناه الله یکتا
اول از همه خدا رو شکر می کنم که فصل سوم سفرنامه شروع شد و این یعنی آغاز فصلی نو در زندگی من.
استاد من با اون دوتا فصل قبلی خیلی بزرگ شدم. خیلی تغییر کردم و به قول مریم عزیزم خیلی خداگونه تر شدم. و فقط خدا میدونه که با این فصل به کجا میرسم. خدایا هزاران بار شکککررت.
اتفاقا دیشب داداشم عکس چند سال پیشم رو که رفته بودم راهپیمایی با عکس چند وقت پیشم گذاشته بود تو گروه خانوادگیمون و زیرش نوشته بود پنج تا تغییر تو این دوتا عکس پیدا کنید😅😅شاید به نظر خانوادهم تغییر من فقط تغییر در ظاهرم باشه وای من از نگاه به چشمهای خودم تو اون دوتا عکس میفهمیدم چقدر تغییر داشتم. من حال بدم و باورهای غلطم رو تو عکس قدیمیم و حال خوبم و باورهای بهترم رو تو عکس جدیدم دیدم. من ضعف و شرک رو تو عکس قدیمیم و امید و توحید رو تو عکس جدیدم دیدم. من تو عکس قدیمیم خدیجه ای رو دیدم که تلاش میکرد دیگران تاییدش کنن و تو عکس جدیدم خدیجه ای که داره تلاش می کنه درک کنه مهمترین و ارزشمندترین فرد زندگیش خودشه……و هزارتا تفاوت دیگه ای که من تو عکسام دیدم و بقیه ندیدن و چقدر حسم عالی شد و چقدر به خودم افتخار کردم و چقدر بیشتر عاشق خودم و خدای خودم شدم.😭♥️طبق قانون هیچ چیزی تو این جهان اتفاقی اتفاق نمیوفته و من فهمیدم خدا میخواست بهم نشون بده که ببین این تازه نشونه هاشه ها. نشونه اینه که اگه قانونمند عمل کنی طبق همون قانون به هرچی بخوای میرسونمت.
استاد ممنونم که هدایتگر من شدی درمسیر زیبای زندگی.
سوال اینه که کی به خواسته ام میرسم. جواب اینه که مسیر موفقیت مسیر رسیدن به خواسته هاست. مسیر موفقیت مسیر دیدن نشونه هاست. مسیر موفقیت مسیر لذت بردن از شادی های کوچولوس. مسیر موفقیت مسیر کنترل ذهنه.
چجوری میشه ذهنو کنترل کرد. با کنترل ورودیهای ذهن. یعنی قطع رابطه با همه عواملی که باعث میشه اصلت رو فراموش کنی و بیفتی دنبال فرعیات. کاری که من تو همه عمرم درگیرش بودم ولی به لطف الله و درسهای بی نظیر شما دارم یاد میگیرم اصل رو بفهمم و عمل کنم. نتیجه رو ببینم حتی اگه کوچک باشه. اعتماد به نفسم قویتر بشه و یه پله برم بالاتر. مثل شماکه تو بندر عباس آنچنان تمرکزتون روی نکات مثبت عالی بود که اون سختیها و رنجها اصلا نگرانتون نمیکرد.و یواش یواش شرایط طوری تغییر کرد که کار براتون آسونتر شد. و جهان کمک کرد تا باورهاتونو راحتتر تغییر بدین.
استاد میدونین قسمت جالبش اینجاست همون آدمهایی که قبلا تو ذهن مون غول بودن و میترسیدیم که نکنه مثلا از طرز لباس پوشیدن مون خوشش نیاد یا فلان رفتار منو نپسنده به شکلی تغییر می کنن که همجهت با همون خواسته ماست.
خدایا مرا به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنها نعمت دا ه ای نه گمراهان
واقعاً کامنتی پر از انرژی ناب بود خدایا سپاسگزارم در واقع همون حسی که شما نسبت به عکسهای قدیمی تو را داشتید منم تجربه کردم واقعا حس عجیبیه درون تو میفهمم زمان واضح و خیلی واضح منم وقتی به عکس یک سال پیش ودو سال پیشم نگاه می کنم این حسو پیدا می کنم که در مسیر درست هستم و امید و انگیزه در مسیر بیشتر میشه
بسیار لذت بردم از کامنت سپاسگزارم خدیجه خانم گل عزیز دلم الهی همیشه حال دلت خوب باشه و عاشق تو هستم خانواده عزیزم
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار و همه عباسمنشیای عزیزدل
با توکل به خدای بزرگ و رزاق و وهاب فصل سوم این سفرنامه رو شروع میکنم و کامنت روز 61ام رو مینویسم.
چیزی که میخام بنویسم شاید در نگاه اول توجه به اتفاقات نامناسب باشه.ولی به نظرم توجه به نکات مثبت هست.
الان که در حال نوشتن کامنت امروز هستم، حدود 8 ساعت از فوت علی انصاریان عزیز گذشته.من نه زیاد ادم فوتبالی هستم نه خیلی ادم احساسی شدیدی که خیلی از دست دادن ادما منو زیاد تحت تاثیر قرار بده.ولی واقعیتش از عصر کلا حالم گرفته شد.حتی اولش یه مقدار به خودم خورده گرفتم که یعنی چی؟؟جم کن خودتو.ولی خب همه ما انسانیم احساسات داریم.الان که دارم واستون این کامنت رو مینویسم چندین ساعته که فکر کردم چطور میشه به همچنین مساله ای نگاه مثبت داشت.
حتما شما هم قسمتهایی از مصاحبه های اقای انصاریان رو دیدید که چندین بار گفتن من دوست دارم زودتر از مادرم بمیرم.نکته اولی که من از دید قانون دارم بهش فکر میکنم اینه که تو وقتی واقعا چیزی رو بخای بهش میرسی.حتی نوع مرگ و زمان مرگ.پس این میتونه یه نکته خیلی مثبت باشه که اون به ارزوش رسیده.چرا ما نباید از رسیدن ادما به اروزشون خوشحال باشیم؟؟درسته دیگه در بین ما نیست و شاید قسمت اعظمی از ناراحتی ما هم به همین علته.ولی خب مهم اینه که اون به ارزوش رسید.
بحث دیگه ای که فکر کردم بهش اینه که چرا بعضیا رفتنشون ازین دنیا دل ادما رو خیلی میسوزونه یا اینکه دل خیلی از ادما رو میسوزونه.شاید دلیلش توحیدی بودن اون ادما باشه.و شاید دلیل دیگش اینه که اون ادم وقتی توی دنیا بود حالش خوب بود.
ما از علی انصاریان اولین چیزی که به یادمون میاد چیه؟فکر میکنم شما هم باهام موافقید که خنده هاش اولین چیزیه که به یادمون میاد.
میدونید چیه بچه ها.از خندیدن ادما میشه فهمید چقد حال دلشون خوبه.خنده به نظر من فرکانس داره.کسایی که حال دلشون خوبه، خنده هاشون ادمو میگیره.انگار حال اونا به ماهم انتقال پیدا میکنه.فرکانسشون.
پس نکته مثبت دیگه اینه که هر چقدر توحیدی تر باشیم و حال دلمون بهتر باشه، مردم هم قطعا مارو بیشتر دوست دارند.
نمیخاستم با نوشتن در مورد این واقعه کامتون رو تلخ کنم.ولی اولین جمله های متن این فایل این بود که چطور در لحظات سخت بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم.به نظرم ما. و مشخصا خودم نباید خیلی به خودمون بعضی مواقع سخت بگیریم.من چند ساعتی ناراحت شدم و حالم خیلی گرفته شد ولی واقعا سعی کردم ببینم نکات مثبت این داستان چی میتونه باشه.اینقد استاد هزارها بار گفتن مهم اینه بتونید ذهنتونو کنترل کنید.قصه که واسه ما تعریف نمیکنن.قراره به این اگاهی ها عمل کنیم.
یه نکته مثبت دیگه که واقعا خیلی مهمه اینه که به نظرم علی انصاریان تا حدی زیادی در لحظه خوب زندگی میکرد و با اینکه عمر نسبتا کوتاهی کرد ولی تجربه های چند وجهی در زندگی داشت.از فوتبالیستی و بازیگری و مجری گری و فعالیتهای دیگه.پس لحظه های زندگی رو دربیابیم.بهرحال ما نمیدونیم چقدر قرار زندگی کنیم.پس هیچ چیزی رو واسه حسرت خوردن در لحظه مرگ بجا نگذاریم.جوری زندگی نکنیم که مدام یه سری ای کاش و اما و اگر به زندگیمون اضافه کنیم تا اینکه لحظه مرگمون برسه.
امیدوارم زمانی لحظه مرگم برسه که مشتاق رفتن و دیدن زیبایی های اون طرف باشم و هیچ گونه حسرت و اما و اگری در این دنیا برایم باقی نمانده باشد و بدون هیچ دلبستگی و وابستگی برم.
پس با ترسهامون روبه رو بشیم.از زندگیمون لذت ببریم.کاری که دوست داریمو انجام بدیم.نزدیک دوساله که فقط برای کارایی که دوست دارم وقت میگذارم.اینکه نتیجه چی میشه، باید باورهامو درست کنم.ولی فقط کاری رو انجام میدم که بهش علاقه دارم.باهاش عشق میکنم.
امیدوارم که در زمان مناسب ببینمتون استاد و بوسه بارونتون کنم.
چقدر آرام حرف میزنید .چقدر من احساس لذت کردم از شنیدن صداتون.ممنونم ازت استاد جان.
میدونی چیه استاد من خودم به شخصه وقتی وارد سایت شدم و حرفای قشنگتونو میشنیدم اینقدر لذت میبردم اینقدر احساس خوبی داشتم که فکر میکردم درست ترین کار اینه که به بقیه هم بگم بیان و از حرفای شما استفاده کنن .
اینقدر کلامتون نافذ بود(همون آگاهیهای قبل از تولد)که دلم میخواست همه بیان و گوش کنن تا مسیر زندگیشونو تغییر بدن .هرچند خودم نتیجه ظاهری نگرفته بودم.ولی هر چی گذشت دیدم نه تنها فایده ای نداره بلکه خودم رو هم از مسیر دور میکنه .
نه تنها کسی رو که در مدار شنیدن این حرفا نباشه نمیتونم متقاعد کنم هیچ ،چون آگاهی لازم رو هم نداشتم در برابر حرفای اونا کم میاوردم و مجبور به سکوت بودم و بعضی مواقع حتی خودم هم شک میکردم.تا اینکه تصمیم گرفتم با هیچکس در این رابطه حرفی نزنم .جوری که اگر درحال گوش دادن فایلی باشم اگر کسی بیاد خونه مون قطع میکنم فایل رو ،چون دیگه میخوام فقط روی خودم تمرکز کنم نه اطرافیانم .
چون از شما یاد گرفتم بیشتر از هرکسی باید برای خودم مهم باشم باید برای خودم ارزش قائل باشم .پس اجازه نمیدم آگاهیهایی که میتونه منو به مسیر سعادت برسونه در اختیار آدمهایی قرار بگیره که روی چشمها و گوشهاشون پرده کشیده شده.به قول قرآن
اون پرده ای که کشیده شده روی چشمها و گوشهاشون نمی ذاره که پیام هدایت رو بشنون.مثل خود من که قبل از ورود به سایت نمی دیدم زیباییها رو و نمی شنیدم این آگاهیها رو.
خدارو شکر میکنم که الان در مسیر هدایت هستم.
استاد چقدر روند تکاملتون قشنگ بوده.
اول اون ارتباط زیبای با خدا .اون شنیدن صدای رب،اون اتصال ناب با فرمانروای جهان.
اون آرامش و حال خوب .
و تحسین زیباییها و دیدن پرنده زیبا،ابرهای پنبه ای،و ندیدن کوچکی خانه،ندیدن گرمای طاقت فرسا ،ندیدن سختیها.
وبعد هدایت شدن به جاهای بهتر ،به کارای بهتر ، به خواسته های بیشتر .
اول خوندن کتابها برای یادگیری و عمل به اونها بعد بوجود اومدن این خواسته که اونا رو در اختیار دیگران قرار بدم بعد تشکیل کلاسهای کوچیک و بعد بزرگ و بزرگ و بزرگتر شدن .
اینقدر دورتون شلوغ بشه که باز از خدا بخواین هدایتتون کنه به جایی که خودتون باشین و خدای خودتون.
و بازهم اجابت از طرف جهان که بله میشود .
و هدایت شدن به کشوری با نعمت و ثروت و آزادی فراوان .خدایا شکرت.
استاد میدونی وقتی از ثروت میگین و اینکه برای شما هم طول کشیده تا ثروت وارد زندگیتون بشه چقدر من احساس بهتری دارم.
اینکه بدونم استاد هم مثل من بوده ،مثل من روی باوراش کار کرده، یه شبه و یه ماهه پولدار نشده و من قلبم آروم میگیره پس من هم میتونم ،پس جهان به درخواست من هم پاسخ درست میده .اینجوری که هرچقدر بیشتر روی باورهام کار کنم زودتر نتیجه میگیرم پس من هم انتظار نداشته باشم با اینهمه باور غلط و با اینهمه ترس بخوام بک شبه ره صد ساله رو برم.باز هم خدارو شکر ،خدارو شکر ،خداروشکر.
استاد جان من تو سفرنامه تعهد دادم که دیگه تا خودم نتیجه نگرفتم برای هیچکس موعظه نکنم و اینجا هم دوباره این تعهد رو به خودم میدم که دلسوزی بیجا نکنم و خودخواه باشم و این دانش رو برای خودم نگه دارم تا نتیجه ها خودشو نشون بده.
همه با هم با ظرف هایی پر از آگاهی ناب و و لبانی خندان از جمع جدا میشویم و آکنده از شوق باز تجدید میثاق میکنی و این حضور ما در این جمع نشان از لیاقت ، باور های درست و عشق ناب به وجود ارزشمند خود و خود واقعی ما (خدای بیکران ) است…
اومدم یه حس خوبم رو با شما تقسیم کنم
?آخ که جای همتون خالی? …
امروز بی نظیر بود…
از اون روزایی که یهو به خودت میگی خدایا چقدر همه چی خوبه …
چقدر همه چی رنگی رنگی شده و انگار چشمام رو آب کشیدم و جور دیگه ای میبینم…
چشم ها را باید شست ، با آب ایمان ، وضوی عشق و آرامش خدا
_
امروز لباس های خوشگلمو پوشیدم شال و کلاه کردم
جلوی آینه لبخندو مهمون شدم
اور کت گرم … پوتین های گرم و لباس گرم و نرم ، چقدر خوبن اینا
دفتر یادداشتم چشمک میزد و التماس میکرد که ببرمش ، منم دل شکستنو کلا بلد نیستم
یکم مهربونی تو جیبم ریختم و عشق رو از رو طاقچه برداشتم و با امید تجدید پیمان کردم
هندزفری رو زدم و فایل امروز استاد رو تو خیابون زیر نم بارون رو سنگ فرش نم دار خوش عطر زمستون ، قدم زدم
مقصد نا کجا آباد …
هر گام یک ایده …
هر گام یک سپاس ….
هر گام دانه بارونی بود که در ظرفم میریخت و من در دلم …
هر گام خدایی بود که هفتاد گام به سمتم میدوید…
هر گام عشق بود ، از توصیفش کلام عاجز است عزیزانم…
به خودم اومدم دیدم کیلومتر ها از خونه دور شدم …
انگار آدما اهلی اون جایی میشن که یه روز تجسمش کردن….
آره خودمم موندم چطور یهو خودمو وسط اون پارکی دوست داشتم برم و ایده هامو بنویسم پیدا کردم…
وای خدای من چقدر که قشنگ شده بود
نمیدونم چند بار راهرو های پارک رو سر و ته کردم
یادم نیست چقدر با فواره ها صحبت کردم
و اصلا یادم نیست چند ساعت بود با نور حرف میزدم
و اصلا یادم نیست که چقدر با عشق گوش کردم و دلگرم تر شدم
پاهایم گز گز میکرد ، با چایی گرمشون کردم
رفتم لب حوض جایی که بارون دیگه کنار صدای فوار ها کم میارد
زیر درخت کاج، لب به لب حوضچه ، یک قدمی بلند ترین فواره نشستم
دفترم رو باز کردم… خیس نم بارون شده بود
چقدر ایده بود که به مغزم بمباران میشد و قلم ، قدرت باز نویسی اونا رو نداشت و کم میاورد
چقدر تعهد های قشنگی به خودم دادم و چقدر از ذهن زیبایم آگاهی جدید گرفتم
میپرسیدم و بی معطلی قلم روان بود روی کاغذی که خیس دانه های بارون بود
به خودم اومدم نورای رنگی رنگی توی آب چقدر اینجل رو رویایی کرده بود
اطرافمو نگاه کردم چقدر آدما با دست منو نشون میدادن
من اما اون دقایق روی زمین نبودم
بی وزن ، سبک بال و معنوی
مث خود خدا پاک ، عاشق و بی انتها
…
میدونی چیه اون دقایق زنده نبودم ، زندگی کردم ،
نفس نکشیدم ، بو کردم
نشنیدم ، گوش کردم
لمس نکردم ، نوشتم
خدا گفت و من نوشتم
تسلیم این همه شگفتی….
خدایا اگر بگم عاشقتم ، انگار قلبم راضی نمیشه
باید خاص تر بگم ، راحت تر بگم ،
بگم سپاس که اینقدر بی انتها ، بی صبرانه ، همیشه ، پای ثابت همه چیمون میمونی
ای ماندنی ترین ، ای معنای محبت .
این شعر زیبا تقدیم شما بهترین ها :
??????
شب آرامی بود
میروم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم میگفتم:
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه میگردد؟
هیچ!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطرهها میماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا میماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم میخواهد
قدر این خاطره را دریابیم…
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ،
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
سلام خدمت اقای همتی عالیییییییییییی بود اینقدر زیبا نوشته بودید و اونقدر احساس درون نوشته هایتان بود که میگفتم خدایا تموم نشه و گفتم خدایا این حس زیبارو به من هم بده تبریک بهتون میگم
به نام تنها فرمانروای جهانیان، رب و صاحب اختیار وهاب من
سلام
سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه با هدایت و حمایتش مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
روز شمار تحول زندگی من 😍😍 روز ۶۱ ام:
سپاسگزار خداوندی هستم که هر بار با هدایتش اشک شوقم رو جاری می کنه ، چقدر من به مرور آگاهی ناب این فایل نیاز داشتم و خدا در بهترین زمان من رو به سمتش هدایت کرد.
👌خدا یک سری قوانین در جهان قرار داده وکل هستی طبق آن قوانین داره حرکت می کنه،هرکسی قوانین یاد بگیره و درست استفادهکنه،می توانه زندگیخودش اونجوری کهدوست داره رقم بزنه، ما خالق زندگیخودمون هستیم . ما هستیم زندگیخودمون رو به هر شکلی که بخوایم به وجود میاریم.
من عاشق خداییم که عادلانه ترین شرایط رو برجهان مون حکم فرما کرده، چه چیزی از این عادلانه تر که خودمون زندگی خودمون رو خلق کنیم، و از اونجایی که خدا از روح خودش در ما دمیده و بهتر از ما، ما رو می شناسه، می دونه که چقدر عاشق خلق کردیم پس قوانین ثابت در جهان ایجاد کرد و جهان رو مسخر ما کرد تا هر جوری که می خواهیم زندگی مون رو خلق کنیم.
👌خودمون هستیم که آگاهانه و ناآکاهانه زندگیخودمون رو به وجود میاریم.
این خیلی نکته مهمیه، ما چه بخواهیم چه نخواهیم چه بدانیم چه ندانیم قوانین خدا داره کار می کنه ، پس چقدر عالیه که خودمون آگاهانه از این قوانین استفاده کنیم و آگاهانه زندگی دلخواه خودمون رو خلق کنیم.
👌قانون اینجوری عمل می کنه که ما انسانها، با توجه به افکارمون، با تمرکز بر روی نکات مختلف یک سری فرکانسها رو به جهان ارسال می کنیم، ما مثل یک دستگاه فرستنده هستیم، که یکسری ارتعاشات رو، یک سری فرکانس ها رو به جهان هستی ارسال می کنیم با توجه به افکارمون ، با توجه به کانون توجه مون ، وقتیکهبتوانیمافکارمونکنترل کنیم، کهتنها راه کنترل افکار، کنترل وردی های ذهنه، ما می توانیم باورهامون اونجوری که دوست داریم، ایجاد کنیم.
خدای من اصلأ من دیوانه این قوانین ثابت جهانیم، یعنی اینقدر واضح می بینم نشانه های کانون توجه ام رو دیوانه میشم، یعنی وقتی که با طی کردن تکامل درک می کنیم که چگونه ما با کانون توجه مون، باورها ، فرکانس ها و نهایتاً نتایج زندگی مون رو ایجاد می کنیم، خیلی هشیار تر میشیم، خیلی بیشتر مواظب ورودیهای ذهن مون ، و کانون توجه مون هستیم و خیلی بهتر اون رو به سمت خواسته هامون هدایت می کنیم.
👌وقتی این مباحث فهمیدم نشستم و بمباران کردم ذهنمرو، یک سری افراد نامناسب خود به خود حذف شدن از زندگیم و بعضی وقتها هم میشد که خودم تلاش می کردم، که یک سری افراد رو حذف کنم.
خدایا شکرت واقعاً الان که دارم نگاه می کنم چقدر آدم های اطرافم از نظر شخصیتی تغییر کردن و خیلی از آنها هم خود به خود حذف شدن و عزیزان بی نظیری وارد زندگیم شدن که توی کل زندگیم نمونه شون رو ندیده بودم.
👌یکی از بهترین راههای کنترل ذهن اینه که با خدای خودتون صحبت کنید، من این کار خیلی انجام میدم، خیلی وقتا هم در درونم این کار انجام میدم، در خیابان راه می رفتموبه زیبایی ها توجه می کردم، زیبایی ها هر چیزی می توانه باشه، از یک پرنده زیبا، درخت زیبا، ساحل دریا، چهره دختر زیبا، توی دل خودم تحسین می کردم،بعد خواسته هام با خدا می گفتم، زیباییهای خودم ، تواناییهای خودم به خدا می گفتم، سپاسگزاری می کردم، واتفاقی که افتاد این بود که خیلی لطیف شده بودم،همیشه از ارتباط با خدا اشک می ریختمم، وقتی به خدا فکر می کنم چقدر همه چیز زیباست، چقدر آرزوهام دست یافتنی هستن،وقتی این اتفاق افتاد شرایط زندگیم شروع کرد به تغییر کردن.
خدای من، این صحبت کردن با تو چه احساس بی نظیریه، ما همیشه در حال گفتگوی ذهنی هستیم، و چقدر عالی که آگاهانه این گفتگو رو ببریم به سمت گفتگو با خدا، تمرکز بر زیبایی، خواسته ها، سپاسگزاری ها، این همان یصلون، میشه ، کسانی که دایم نماز بر پا می دارند. استاد جان چقدر درک می کنم این احساس تون اینکه اشک شوق بریزی از شوق تجربه و دیدن نشانه های عمل به هدایت خدا، از تشخیص هدایت های خدا ، از دیدن نشانه های کوچیک ، نتایج محسوس و پیوسته، اصلأ اون احساس لطیف بودنه رو عالی درک می کنم. چقدر این نتایج برام رسیدن به همه خواسته هام رو باور پذیر تر کرده و قابل دسترس تر کرده.
👌وقتی شروع کردن روی باورهام، احساس کردم نیاز دارم به بیشتر کار کردن روی باورهام، به مدت دو سال شرکت ما اتفاقی براش رخ داد که من بدون نیاز به سر کار رفتنم حقوق می گرفتم.وقتی متعهد میشی به انجام یک کار ، جهان شرایطی فراهم می کنه برات که وقت آزاد داشته باشی.
خدای من شکرت شکرت شکرت برای قوانین ثابت جهان مون، به محض اینکه من با تمام وجودم تصمیم گرفتم و عالی و متعهد تر و متمرکزتر روی خودم کار کنم، خدا محیط رو هم برای من ایزوله کرد، تا اول از همه من خودم و سبک شخصی خودم رو بشناسم هم ورودیهای ذهنم به شدت کنترل شد، خدایا شکرت شکرت شکرت
👌هم جهان بهم کمک کرد وهمخودم اراده کردم،
ای خداااااا، چقدر ببهم انگیزه میده این جمله، به محض اینکه من تصمیم گرفتم که متعهد تر و تمرکز تر کار کنم، خدا اراده و انرژیم شد و همیشه حمایتم کرد و جهان رو مسخر کرد تا به من کمک کنه، 😭
👌بعد از یکمدتی که روی خودت کار می کنی، (یکی،دوسال)، توی مسیری قرار میگری کهاگر از مسیرخارجبشی خیلی زود می فهمی، خیلی زود بیدار میشی، وقتی هم این اتفاق می افته دیگه زندگی فقط خوبی و خوبی،
یعنی عشق منه این زود فهمیدنه، اصلأ دیوانه میشم وقتی خدا روز بهم آلارم میده، قبلاً یه زمانی اینقدر از مسیر خارج میشدند تا با یک سیلی محکم از جهان متوجه می شدم که از مسیر خارج شدم و اینقدر دور شدم بودم که دوباره زمان زیادی طول می کشید تا برگردم، اما الان خیلی زود و واضح می فهمم که از مسیر خارج شدم، اون وقت سریع اون چیزی که من رو از مسیر منحرف کرده بود رو پیدا و حذف می کنم و فوری دوباره در مسیر قرار می گیرم. اینه که اول هر کامنت هام سپاسگزاری می کنم از خدا جونم که هر لحظه مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.
👌همون احساس نزدیکی به خدا،همون عشقی که در وجودم پیدا کردم،همون دیدن زیباییها همون ها برام مثل بهشت بود، وقتی که یواش یواش سیراب میشی از آن انرژی مثبت، و وقتی آن انرژی وارد وجودم شد انگار هیچ چیز دیگه ای رونمی خواستم ، وقتی آن اتفاق افتاد بعد روند تکاملی شروع میشه.
خدایا داشتنت همه چیزه، همین احساس عالی، همین تسلیم تو بودن، همین تشخیص هدایت هات، عمل کردن بهشون، و همین نتایج و نشانه های قابل تشخیص، همه چیزه، همون لعلک ترضی ست، همون احساس سپاسگزاری قلبیه. خدایابرای داشتنت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
👌باید بتوانیم ببینیم اتفاقات خوب کوچک رو،همین که توی مسابقه ای برنده میشی، فرزندت تو رو در آغوش میکشه، کاری که قبلا نمی کرد،همین ها، بحث ،بحث پول نیست، بحث همین نشانه هایی که وقتی روی باورهامون کار می کنیم اتفاق می افته،وقتی انها رو تحسین می کنی ،وقتی به خاطرشون سپاسگزاری،وقتی می فهمی جهان کار کرد،پس واقعا افکار من اتفاقات به وجود میاره، واقعا یک قانونی هست، بعد با قدرت ادامه میدی، بعد یواش یواش بقیه خواسته هات هم رشد می کنه، هی بزرگ میشه، خواسته هاتون به موقعه داده میشه، فقط باید بتوانید ایمانتون حفظ کنید.
😭😭😭 خدای من ، چقدر درک می کنم، صحبت ها تون رو ، چقدر با تمام وجودم درک می کنم این احساس رو، استاد من اینقدر که توی این چند وقت اشک شوق ریختم، توی کل عمرم نریخته بودم، مریم درویشی عزیزم، با نام کاربری در جستجوی حقیقت توی سایت یک مطلب قشنگی گفت:
چقدر همه چیز داره برعکس میشه
اون خدایی که احساسی بود هرگز ما رو برای عشق حتی احساسی نکرد
حالا خدای بی احساس, خدای سیستمی، داره هر روز ما رو احساسی تر میکنه
چه پارادوکس معنا داری!
👌من هر چیزی یاد میگرفتم به فکر این بودم که خودم انجامش بدم،دنبال این نبودم که به کسی یاد بدم،مهم اینه که چیزایی که یاد میگرم خودمون بهش عمل کنیم، نه دنبال این باشیم که به کسی دیگه بگیم.
استاد جان دلیل تاثیر گذاری آموزهها تون همینه که اول خودتون عمل می کنید، نتیجه گرفتین بعد منتشرش ، اون وقت به قلب ما هم میشنیه.
خدا جونم عاشقتتتتم که دیدن این فایل، یادآوری این همه آگاهی و باورهای ناب و نوشتن شون رو روزیم کردی.
در پناه خدا، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید 🌹🌹🌹
سلام مرضیه ی عزیزم، دقیقا اون قسمت رابطه ی مادرفرزندیو، من درک کردم. خدارو هزاربار شکر که خدایی به این خوبی داریم که ازما خواسته شاد باشیم و تلاش کنیم تا موفق بشیم.
درپناه الله یکتا موفق و تندرست باشی عزیزم😍😍😍
سلام زهرا جونم
من عاشقتم عزیزدلم
تحسین می کنم این رابطه زیبای مادر فرزندی که با دو تا پسر گلت داری.
تحسینت می کنم که اینقدر عالی داری روی خودت کار می کنی عزیزم
دوستت دارم عزیزززززززم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترینها را برایت خواستارم 😘😘😘😘🌹 🌹🌹🌹
سلام مرضیه جان از پاسخ پرمهرت متشکرم، در پناه الله یکتا، موفق و تندرست و شاد باشید ان شاالله🌹🌹🌹🌹🌹😘😘😘😘😘
سلام به روی ماه عشق منن خواهری من یعنی اونقد بینطیر بود که. اشکامو بینهایت ریخت خذای منن چقدر چقدر عاشقق این عشققممم چقدر زیبا گفتی خدای من دقیقا دقیقا چقدر زیبا گفتی دقیقا اون قسمت که استاد عزیزمون اونقد زیلا از احساسشون میگن که بینهایت اشکام میریزه که دقیقا چقدر درک میکنیم این عشق رو خدای من شکرت چقدر این درک بینظیرت رو این اتصال نابت رو با تمام وجودم بینهایت تحسینتت میکنم جان من عزیزدل خواهری چقدررر بینهایت تحسینت میکنم چقدر این عملگرایی نابت رو با تمام وجودم تحسینتت میکنم عشق این تعهد نابتت ایننکه چقدر زیبا مشتاقانه پرواز میکنی برای عمل به الهامات چقدر تحسینت میکنم چقدر دارم ازت یاد میگیرم عاشققتمم عاشقتمم بینهایت تحسینت میکنم چقدر لذت بردم خدایاشکرت خ ای من داشتنت بینهایت خوشبختی منه تنهاا تورا میخواهمم رب منن تنهاا تورا میپرستمم تنهااا تورا تنها از تو یاری میجویم الهی که جریانی از نعمت و برکت و عشق و شادی سلامتی ثروت جاری ترین باشه بر لحظه لحظه ات عشق من الهی که غرق ارامش خداوندم باشی بهترین های بهترین ها رو برایت میخواهم عاشقتمم
سلام نفس خواهری
سلام الهه عشق من
سلام پرنسس عشق
تو که خودت متصل ترینی جان دلم
می بینی عزیز خواهری، چقدر این روزا اشک شوق می ریزیم
می بینی چقدر این روزا روز به روز عامل تر میشیم.
می بینی چقدر این با هم بودنمان در ه روز به روز درک ما رو از قوانین بالاتر می بره
من عاشق این خدای هدایتگر مونم
خدا رو هزاران مرتبه برای داشتنت سپاسگزارم عزیز دلم
خدا برام حفظت کنه عشق من
یه عالمه دوستت دارم الا جونم
از تنها فرمانروای جهانیان بهترین بهترین بهترینها را برات خواستارم نفس من 😘😘😘😘😘😘😘😘😘🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سلام
مرضیه جان
حال شما ؟
احوال شما؟
عیدتون مبارک
امروزصبح یه سری به کامنتها زدم اسم زیبای شما نبود
بعدازظهری شروع کردم به خوندنشون بعدازخوندن دوتا کامنتها رسیدم به کامنت شما
گفتم بیا ببین این هم مرضیه خانم کامنتش لایک هم گرفته
هی خوندموخوندم مگه تموم میشد
عجله داشتم این مطالب روبرات بنویسم
هانجواها یاهمون ورودی ها که میخواست نگذاره کامنت بگذارم
تووابسته شدی جواب نده
ولی کی گوش میده
خدایاشکرت
تواین مسیرهستم که متوجهم کردی ونمیگزاری ازمسیردوربشم
بازهم نویس بازهم لایک بگیر من هم باعشق میخونم وجواب میدم
ثروتمندباشی
سلام استاد عزیزم..
نمیدونم چطور حالمو بیان کنم از دیدن این فایل…?
استادم امروز درسهایی رو از شما یاد گرفتم که شاید نیازبه سالها تجربه داشت که اونم مطمئن نیستم بعد سالها تجربه می تونستم اون درسو ازش یاد بگیرم با نه…اما امروز شما بار دیگه اون حس عشق به خداوند رو در وجودم زنده کردین…حس عطش همیشگی و نیازی که به خداوند دارم رو بار دیگه برام تداعی کردید…من هم امروز مثل شما به پهنای صورت اشک ریختم عمیقا حس درک و عشق خداوند رو خواستم.خواستم این چنین خدایی رو ….
خدایی که وقتی در وجودم پیداش میکنم اینچنین سیراب از همه چیز می شوم.
استاد زبانم قاصره و کاش قلم بهتری برای بیان حالم داشتم.
من هم گاهی این خدارو تجربه کردم ولی فرق من با شما اینه که من هنوز بذر تازه کاشته شده ای ام که با هر باد وطوفانی اسیب میبینه…ولی خواستم از خداوند که انقدردر وجودم پیداش کنم که هر لحظه با یادش و حسش زندگی کنم.از چه حس معنوی زیبایی حرف زدی استاد….حالا دلم تجربه اون حس و میخواد چون گاهی تجربش کردم و میدونم چقدر حس زیبابییه…
استاد اشک و هیجان نمیذاره درست تایپ کنم …
ولی اینو بدون استاد که من خدارو با این سایت در کنار شما و با قوانین شما پیدا کردم.
این فایل رایگان شما اندازه 10 تا محصول شما ارزشمنده…دیگه واقعا ما از خدا چی میخواییم…
امروز با شما تو بندرعباس قدم زدم و اشک ریختم…امروز تمام وجودم یکی شدن با خدا رو خواست..استاد چقدر زیبا خداگونه شدی و چه زیبا نشان دادی خداگونه بودنت را…مبارک باشه بر شما اینطور خدایی بودن و خدایی داشتن.
میدونم استاد همه ی ما که تو این مسیر هستیم یه روزی خدا روصدا زدیم و راه راست و هدایت و خواستیم از خدا میخوام همه ی مارو به سر منزل مقصود اون هدف معنوی مون که یک ثروتمند خداپرست هست برسونه و کمک کنه که عمل گرا باشیم.
ما چه خوشبختیم استاد….چون شمایی داریم و شما چون خود نداشتی.
دوست دارم استاد
????????
خیلی قشنگ نوشتین به نکات جالبی اشاره کردین استفاده کردم ممنون ازشما
سپاس دوست عزیز …خوشحالم که دیدگاهم تاثیر گذار بوده???
سلام عزیزم
چه زیبا نوشتی اشک مارو هم به پهنای صورتمون درآوردی دختر?
الهی از این به بعد بیشتر ازت بخونم هم نام زیبای من
موفق و سعادتمند باشی
لطف داری دوست خوبم…هم فرکانسی عزیرم…???سعادت در دنیا و اخرت رو از خداوند مهربان براتون خواستارم.
سلام دوست عزیزم خانم رضوی
چقدر زیبا و دوست داشتنی نوشتی با اشک های تو منم اشک ریختم و چه حس قشنگی در من ایجاد شد از این همه زیبایی خداوند 🌸🌸🌸🙏🙏🙏🙏🌸🌸🌸🌸
منم گاهگاهی این خدا رو تجربه کردم.
خیلی زیبا سرودی دوست خوبم مثل یک شعر زیبا❤❤❤
بهترینها را از صمیم قلب برایتان آرزومندم 🌹🌹🌹
در پناه حق سالم و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.🌸🌸🌸
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی
مریم جانم چقدر این فایل به موقع بود و چقدر جواب سوالات امروز من بود… خدایا شکرت که متوجه شدم در مسیر درست هستم و شکرت که اینقدر سریع الاجواب هستی
راستش من هنوز در جلسه ۲۲ روانشناسی ثروت گیرم، و چقدر این جلسه پاشنه آشیل من رو بهم شناسوند و متوجه ترمزهام شدم…. و امروز این فایل ارزشمند.
داستان اینه که من عمل میکنم اما عزت نفس نداشتم در حالی که فکر میکنم عزت نفس دارم.منظورم اینه که کارها رو انجام میدم اما فکر میکنم ارزشی نداره و حتما باید برم چه میدونم یه کار خفنی انجام بدم بعد کارام و اعمالم و خودم ارزشمند میشم
اما وقتی امروز اومدم این فایل رو گوش دادم و اونجا که استاد راجع به خودشون صحبت کردند که اون زمان که در خیابان های بندرعباس راه میرفتن و دستاوردهای الان رو نداشتن اما جهان رو زیبا میدیدن و همون بس بوده براشون، همون احساس نزدیکی به خداوند
همون عشقی که در درون خودشون پیدا کردند
همون احساس سپاسگزاری
همون دیدن زیبایی ها
همون که بقیه مردم و غریبه ها بهشون احترام میذاشتن
همون ها انگار بهشت بوده براشون
همون حال عالی
همون سیراب شدن از انرژی مثبت اینقدر وجود استاد رو سیراب میکرده که هیچی دیگه نمی خواسته….
من به خودم فکر کردم… منم حالم عالیه،منم وقتی در خلوت خودم با خدای خودم هستم عالیم انگار خود خود بهشتم، واسه منم کارام راحت پیش میره، زیبایی های اطرافم رو بیشتر میبینم اصلا انگار همه چی یه جور دیگه ای قشنگه،اتفاقات یه جور قشنگیه، هم زمانی ها رخ میده…. پس چرا من اینها رو ارزشمند نمیدونستم و چرا ارزش کار کردن و ارزش وجود خودم و ارزش تعهدی که در این مسیر دارم و هر روز دارم روی خودم کار میکنم رو نمیدونم، چرا فکر میکنم کارام بی ارزشه و حتما حتما باید اون اتفاق بزرگه که نمیدونم چیه بیوفته… حالا قدر عبارات تاکیدی و تمرینات عزت نفس رو بیشتر میدونم
باید صحه بگذارم بر آیات و نشانه های اطرافم و خودم و وجود ارزشمند و تعهد زیبایم و هدایت پروردگارم رو ارج بنهم و هر روز بیشتر قدر کارم و خودم رو بدونم و هر روز بیشتر عبارات تاکیدی در زمینه ارزشمندی کارام رو به خودم متذکر بشم. چون اگر من در مسیر درستی نبودم این اتفاقات زیبا هم نبود.و وقتی من تایید و تحسین کنم و از همین اتفاقات کوچک لذت ببرم و بزارم اتفاقات بیوفته و تسلیم باشم و پر بشم و لذت ببرم من همون لعلکم ترضی هستم.و این بود سوال امروز من که چطور راضی باشم و چطور پر بشم…. یه نمونه اش همین امروز صبح، ساعت ۴ بیدار شدم برم کوه، دیدم رو گوشیم پیغام اینستاگرام استاد اومده و دیدم استاد فایل غروب خورشید پرادایس رو گذاشتن، خدای من، چقدر لذت بردم و خودم رو در اون فضا دیدم و از رنگ زیبای و جذابیت پرادایس لذت بردم و بعد رفتم آماده شدم و رفتم، خدا شاهده طلوع خورشیدی امروز دیدم که دست کمی از اون فایل نداشت… چنان آسمون گلبهی و نارنجی و زرد شده بود چنان ابرهای زیبایی توی آسمون بود که من اصلا نمیدونستم چی باید بگم جز تحسین…. و حالا میگم همین برای من بس… اتفاقات بزرگ به موقعش داده میشود فقط باید بتونم ایمانم رو حفظ کنم و باورهام رو درست
از لحظه به لحظه زندگی لذت ببرم
خدایا شکرت که من رو در این مسیر قرار دادی. مسیر کسانی که به اونها نعمت داده ای.،و همین دیدن زیبایی ها وآیات، همین جور دیگر دیدن، همین باور قدرتمند کننده برای من نعمت بزرگی است
به خدا چی بگم از این که دیگه من مثل بقیه فکر نمیکنم و چقدر آرومم، چقدر دیگه غصه بیرون رو نمی خورم، بیشتر همّ و غمم شدم خودم و کار کردن روی باورهام و این چقد حالم رو خوب کرده. یک دنیا سپاس از شما
به نام خداوند جهان آفرین
جهان آفرین را هزار آفرین
سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته جان و همه همسفران عزیزم در سفر روز شمار تحول زندگی من
روز شصت و یکم از سفرم به درون
فایل: قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن
————————————————–
استاد من اینقدررررر به این مسیر ایمان دارم که تا لحظه مرگم به لطف الله تو همین مسیر خواهم بود چون بهتر از اینجا و این راه ندیدم و نیافتم..
من به این کنترل ورودی ذهن مثل آیه قران ایمان دارم..چون من فقط با این روش تونستم بعد از سالها طعم شیرین زندگی رو بچشم..
فقط خدا میدونه که من از لحاظ روحی چه وضعی داشتم بخصوص بعد از اینکه بابای عزیزم آسمانی شدند من از زندگی دست کشیدم و همسرم جانم،میگن فکر نمیکردم دیگه زندگیمون روال عادی بگیره..
کلافی از غم در سینه من جا خشک کرده بود که نه خودم و نه هیچ چیز و هیچ کس دیگه نتونست سرنخش رو پیدا کنه و من رو ازین غم رها کنه جز شما که رسولی هستید از طرف خدای مهربانم در زندگی من…
نمیدونم چطور شکر گذاری خدارا کنم؟
نمیدونم چطور از شما تشکر کنم؟
شما به هدفی که داشتید رسیدید،حتی خیییییییلی فراتر از آنچه که میخواستید..
باور دارم که عزیز کرده خدا هستم که الان اینجام..در جمع بهشتیانی که غرق هستند در فراوانی نعمتهای الهی.
روزی که پا به این سرزمین وحی گذاشتم برای کسب ثروت آمدم،احساس میکردم مشکل همه زندگی من مالی است،اما امروز شاید هنوز از نظر مالی خییلی رشد نکردم که به نسبت روز اولم رشد داشتم، اما من زندگی رو به دست آوردم،من دوباره عاشق همسرم شدم،من عاشق خودم شدم،من دوباره با عشق خونه قشنگم رو آب و جارو میکنم و از نوشیدن یک چای تازه دم با عطر هل در کنار همسر جانم غرق بهار زندگی ام میشوم..
استادم،برادرم،رفیقم شما نمیدونی با من یکی چه کردی!!!!
من هر روز شکر گذاریهام عمیق تر میشه،حالم خوشتر و خنده های از ته دلم بیشتر..
شما خدایی را که سالهای سال، لای قرآن خاک گرفته کتابخانه ام حبس شده بود را آزاد کردی و دوباره جان بخشیدی و از همان موقع زندگی من دوباره جان گرفت،سبز شد،شکوفه زد و من غرق در آغوش خدایم هر روز بیشتر معجزه زندگی را سپاس میگویم..
واقعا از وقتیکه با سایت شما و آگاهی های ارزشمندتون زندگی میکنم و فهمیدم قانون جهان چیه و جهان چطور عمل میکنه ،تمام تلاشم را کردم و میکنم که ورودی هایم رو کنترل کنم..ذهنم رو کنترل کنم،
خییییلی اتفاقات خوبی واسم رخ داده و رخ میده..
خودم صبورتر،مهربانتر،زلال تر شدم هدایت الله را میفهمم،زبان نشانه ها را با شما آموخته ام و بهره میبرم..
هر کاری بخوام انجام بدم از خدا میخوام راهنماییم کنه،،اصلا تو بعضی موارد پیشگو شدم..
وااااای استاد از احترام و عشق اطرافیان که دیگه به شدت لبریزم اینقدر که گاهی احساس میکنم ی رویای شیرینه ولی واقعا حقیقت داره..
انجام کارهام خییلی راحتتر شده،واقعا زندگی ام روانتر شده،قرآن را بهتر میفهمم،ارتباطم با خدایم عالی شده،
و من…
به خودم قول دادم تا روزی که زنده ام تو همین مسیر بمانم و هر روز بیشتر از قبل رشد کنم و در جهان اثری به جا بگذارم..
استاد جانم دقیقا الان که اینجا هستم احساس میکنم در مسیر رسالتم هستم و به همین دلیل اگر در همین لحظه فرشته مرگ بخواد جانم رو بگیره من از خودم راضی هستم چون میدونم برای زندگی بهتر و شناخت خودم و خدایم تلاشی انجام دادم..
خلاصه که اینجا همه چیز عالی است و ملالی نیست جز دوری از شما استاد عزیزم و مریم جان مهربانم
من زندگی آرام و شیرین امروزم را مدیون شما هستم..من اونقدر به شما و آموزشهاتون ایمان دارم که هر چه گفتید رو انجام دادم و هنوز ادامه دارد تا بهتر و بیشتر رشد کنم.
تلویزیون و فضای مجازی ممنوع
آهنگ غمگین ممنوع
تو ماشین فقط فایلهای شما،در منزل فقط فایلهای شما یا سریالهای بی نظیرتون
حضور در هر جمعی ممنوع
هر کاری بخوایم انجام بدیم طبق قوانین بررسی میکنیم و خیلی خوب میتونیم تصمیم بگیریم
تلاش برای تغییر دیگران ممنوع
احساس گناه ممنوع
قدرت دادن به هرکس و هر چیزی جز یگانه قدرت جهان هستی ممنوع
غصه خوردن برای گذشته و ماندن در حال غم ممنوع
نگرانی برای آینده ممنوع
زیرا….
مرا عهدی است با شادی
که شادی آنِ من باشد
مرا قولی است با جانان
که جانان جانِ من باشد
عاشقتممممم خدا جوووووونم که من را به این مسیر دعوت کردی.
عااااااااااااااااااشقتم استاد که دست خدا شدی تو زندگی من و هزااارااان آدم دیگه که به دنبال نور بودند و هستند..
مریم جااانم خیلی ممنونم برای وجود پر از عشق و مهرتون که تلاش میکنید به شکلهای مختلف تا ما بهتر قوانین رو درک کنیم..خوشحالم که همسفر شما و دوستان عزیزم هستم در این سفر رویایی و ملکوتی.
همسفران عزیزم ممنونم که هستید و ممنونم برای کامنتهای آموزنده و ارزشمندتون و ممنونم که با من همراه بودید
دوستتون داااااااااارم
در پناه خدای خوبیها روز و روزگارتون عاااااالی
به نام مناسبترین واژها به رسم محبت به نام خدا
سلام عرض میکنم خدمت خانواده دوست داشتنی گروه تحقیقاتی عباس منش و استاد عزیز و همه ی عشاق پیشترفت و موفقیت
از وقتیکه استاد این سوال رو مطرح و دوستان شروع به پاسخ دادن کردند، شروع به خواندن پاسخها کردم و قصدم هم شرکت در مسابقه بود اما بعد از مطالعه پاسخها و اتمام زمان مسابقه به خودم گفتم چیزی که من دارم از خوندن نظرات بدست میارم قابل مقایسه با هیچ جایزه ایی نیست و تصمیم گرفتم به این کارم ادامه بدم و بتونم برای خودم یک آرشیوی از بهترین نظرات فراهم کنم تا در فرصت مناسب برای خودم برنامه ریزی کنم و از اونها نهایت استفاده رو ببرم. با خودم فکر کردم حالا که زمان مسابقه تموم شده و قطعاً خیلی از افراد فرصت مطالعه پاسخ اکثر دوستان رو ندارند بیام و اون چکیده مطالب رو که برام واقعاً ارزشمند هست رو برای دوستان بگذارم تا سایرین هم بتونن ازش بهره ببرن.
امیدوارم که مفید واقع بشه.
استاد واقعاً ازتون ممنون و متشکرم که چنین فرصتی رو برای استفاده افراد از نظرات همدیگه فراهم کردید که به قول خودتون از صدها کتاب هم ارزش اون بیشتر هست، از صمیم قلب سپاسگزارم.
* هر روز یه فایل استاد عباسمنش رو گوش بدم
* هر روز نوشتن 10 مورد شکرگزاری قبل از کار
* قبل از خواب به اتفاقای خوبی که در طول روز برام افتاد فکر میکنم و به خاطرش از خدا سپاسگزاری میکنم
* نصب تابلوی آرزوهام تو اتاقم
* تهیه لیستی از موهبتهایی که توی زندگی داریم
* صحبت کردن با خود و تکرار مداوم باورهای قدرتمند کننده
* پرسیدن سوالات قدرتمند کننده
* تایید و سپاسگزاری از نشونه ها
* نوشتن و در معرض دید قراردادن موفقیتها و خواسته های قبلی
* کل کار ما بودن و ماندن در احساس خوب هست و احساس خوب همواره اتفاقات خوب رو رقم میزنه. همواره طوری به قضیه نگاه کنیم و دیدگاهی داشته باشیم که حس قدرت و کنترل بیشتر و بهتری به ما بده
* پرسیدن این سوال که چه کار کنم بهتر میشه و سود و نفع همه جانبه ی بیشتری برام داره؟
* میدونم در هر وضعیتی که باشم یا قرار بگیرم خداوند همواره بهم کمک میکنه و به بهترین وجه دست منو میگیره
* ذات همه ی آدما خوبه چون همه ی آدما روحشون از خداس…و اگر به ظاهر رفتار مناسبی ندارن اون فقط ظاهر امره و گول ظاهر رو دیگه نمیخورم و ذاتشون قطعاً خیره.
* هیچ نیرویی بعنوان شر وجود نداره پس اتفاقاتی که اطرافم میفته اگر ظاهرشون مثبت نیست دلم با قدرت تمام گواهی میده که ته قضیه قطعاً خیره
* شب ها فایل های صوتی استاد و گاهی وویس های خودمو که با باورهای مثبت و درست منطبقه گوش میدم تا خوابم میبره
* آلارم گوشیم برای بیداریم یه وویس مثبت و پرانرژیه
* زمان هایی که با افراد منفی روبرو میشم با هر صحبت منفیشون یه حرف مثبت توی ذهنم جایگزین میکنم و فقط لبخند میزنم و بحث رو محترمانه عوض میکنم
* به خودم میگم من قائم مقام خدا روی زمین هستم پس مسئولیت مهمی دارم که همیشه عالی باشم تا این عنوان شایسته ام باشه و در زندگی هیچ چیز برای از دست دادن وجود نداره پس بهتره پذیرای تمام اتفاقات باشم و فقط نظاره گر باشم و ایمان داشته باشم که هر اتفاقی توی زندگیم میفته 100 درصد به نفع منه پس جای هیچگونه ناراحتی و اضطراب و خشم نیست
* جملات تاکیدی به همراه یه موسیقی عالی هم خیلی بهم کمک میکنه
* با دیدن مغازه ها و فروشگاه ها به فکر فرو برم که چقدر فراوانی زیاده، هر فروشگاه کلی مشتری داره، این یعنی رونق اقتصادی، هر فروشگاه میلیون ها تومن توش جنس داره، این یعنی ثروت
* دانلود مستند های خوب
* آهنگ هایی رو که گوش میدم با وسواس انتخاب میکنم، حتی اگر آهنگ فوق العاده شاد باشه ولی متنش بد باشه گوش نمیدم، آهنگ هایی گوش میدم که منو به شوق میاره و انرژی زیادی بهم میده
* کتاب های خوب میخونم، کتابهایی که در دوره های مختلف استاد معرفی کردن و یا در قسمت عقل کل معرفی شدن. به قول استاد کتاب های زیادی رو خوندن مهم نیست، کتاب های خوب رو زیاد خوندن مهمه
* قسمت عقل کل همین سایت (خودش دنیایی از ورودی های قدرتمند کنندست)
* یادداشت اتفاقاتی که بهم قدرت میده و حالمو خوب میکنه. هرکی بهم میگه تخصصت عالیه، خوشتیپی یا چهره خوبی داری اون رو بیاد میارم و به خودم احساس ارزشمندی میدم
* تو خیابون فقط به ماشین های مدل بالا و لوکس دقت میکنم و از دیدنشون کیف میکنم و به خودم یادآوری میکنم من چیزی از اونایی که ماشین های لوکس دارن کم ندارم فقط باید باهاشون همفرکانس بشم
* پای درد و دل کسی نمیشینم
* از افرادی که مثبت نیستند و مدام غُر میزنند و افکار منفی دارند با آرامش فاصله میگیریم و آنها را از زندگیمان حذف میکنیم.
* برای مثال اتفاقی افتاده که در آن لحظه هرچقدر تلاش میکنیم به نکات مثبت توجه کنیم نمی تونیم و ذهنمان مدام در حال توجه و تمرکز بر روی نکات منفیست و نتیجه آن هر لحظه رفتن و رفتن در احساس بد است. و این اتفاق برای همه ما هم تا به حال رخ داده. اولین کاری که من در این شرایط انجام میدهم گفتن دو جمله جادویی برای خودم است. اولیش که خیلی قدرتمنده: چشمام و میبندم و میگم خدایا: ایا ک نعبد و ایا ک نستعین، یعنی خدای خوبم در این لحظه که کنترل ذهنم برایم دشوار شده مانند همیشه تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم. و چه قدرتی بالاتر از قدرت رب العالمین و در همه ی موارد نیروی قدرتمند خدا به یاری ام میاد و بهم راهکار میده که چطور در این شرایط به ظاهر سخت از دل تضادها به تمرکز بر روی نکات مثبت برسم و تمرکزم رو بذارم روی خواسته ام. و جمله ی دوم: من یقیین دارم که در مدار درست قرار گرفته ام و در همه ی اتفاقات زندگی ام خیر عظیمی نهفته است
* قانون = آگاهانه ورودی های ذهنمان را کنترل میکنیم به چیزهایی توجه میکنیم که به ما احساس بهتری بدهند.
* موفقیتهایمان را ببینیم و آنها را مدام به یاد آوریم و تحسین کنیم. حالا که در یک چرخه از اتفاقات مثبت و عالی افتاده ایم مدام آنها را تحسین کنیم تا این دایره ی فرکانسی را گسترده تر و عظیم تر کنیم
* ساعتم رو دست راست میبندم.
* گره های کفشام رو متفاوت میبندم تا هر وقت سرم پایین بود یاد آوری کنه که از خدا تشکر کنم . و ناخودآگاه با حالت تعظیم کرده از خدا تشکر میکنم بخاطر این همه فراوانی و نعمت.
* روی شیشه های آبخوری، در یخچال جملات مثبت و عکس های آرزوهام چسبوندم (خدارو شکر همسرم هم با من هم مسیره)
* اول صبح که بیدار میشم میرم جلو آینه و این جمله رو میگم: امروز بهترین روز زندگی من میشود خدایا سپاسگزارم.
* جلوی ماشینم جملات تاکیدی مثبت گذاشتم و پشت ماشین هی تکرار میکنم.
* حتی در سرویس بهداشتی عکس و گل گذاشتم که هر جای خونه میرم یادم بیاره که باید روی نکات مثبت تمرکز کنم.
بهترین کارم اینه که با خودم عهد کردم و قول دادم هر وقت ماشین های لوکس (به علت فراوانی ) دیدم از خدا تشکر کنم
* عادت ها کلاً یک مدل ذهنی هستن که اگه بتونیم در جهت مثبت به خودمون عادت بدیم دیگه نتایج به طور کاملاً طبیعی وارد زندگیمون میشن
* هر باوری نه میتونه درست باشه نه غلط، ولی کدومشون به ما کمک میکنن؟
* واقعیت اینه که هروقت با تمام وجودم هدفی را خواستم و به صورت کاملاً واضح و دقیق و ریز و با احساس خیلی خوب و شاد مکتوب کردم و با ایمان به اینکه لایق هستم و حتماً به هدفم میرسم برایش تجسم کردم و همیشه خودم را در هدف رسیده تصور کردم و با هدفم زندگی کردم و برنامه ریزی دقیق و کاملی کردم و بلافاصله بدون ترس و شک اقدام های کوچکی در راستای هدفم انجام دادم و بارها و بارها برنامه ام را بازنگری کردم و اصلاح و تغییر روش دادم تا اینکه ظرفیت وجودی خودم را برای دریافت هدفم بالابردم، به هدفم رسیدم.
* باید هر لحظه فقط به خواسته هامون فکر کنیم
به مکان هایی بریم که ما رو کمک میکنه تا احساس بهتری پیدا کنیم تا با رفتن به اون مکان حالمون خوب بشه
* با گفتگو کردن در مورد خواسته ها تمرکزمون رو روی خواسته قرار بدیم , با نوشتن , تجسم کردن , ما باید با کار کردن روی افکارمون به این توانمندی برسیم که همواره احساس خوبی داشته باشیم, همواره به خواسته هامون طوری نگاه کنیم به احساس بهتری بده, ما وقتی که احساس مون رو خوب نگه داریم با این کار در حال کم کردن فاصله ذهن مون با روح هستیم هرچی بتونیم این فاصله رو کمتر کنیم, یعنی به خواسته هامون طوری نگاه کنیم که روح نگاه میکنه (روح ما قسمتی از خداوند و در خداوند هیچ محدودیتی نیست, روح ما همه چیز رو ممکن میدونه روح ما از وجود بی نهایت ثروت و نعمت در جهان آگاهی داره, روح میدونه که برای رسیدن به خواسته ها نیاز به تقلا نداره فقط باید اجازه ورود خواسته ها رو به زندگیمون بدیم, هر چی فاصله بین ذهن و روح رو کمتر کنیم به خواسته هایی که داریم زودتر میرسیم.
* صبح ها شکرگزاری چیزهایی که دارم و دقیقاً بعد از هر شکرگزاری تجسم بالاترین اون نعمت رو انجام میدم.
مثلاً میگم خدای سپاس بابت خونه ای که دارم و بعدش بلافاصله خونه که دوست دارم داشته باشم تجسم میکنم. توی شکرگزاری حتماً باید دلیل رضایت از اون نعمت هم بگید!
* پیداکردن کوچکترین نشانه هاو تایید نشانه ها. من متوجه شدم که نشانه ها هر لحظه و ثانیه موجود هستند فقط ما اونها را بخاطر عدم تمرکز نمیبینیم. من همه نشانه هام رو بصورت روزانه مینویسم و هفتگی بررسی میکنم و واقعاً نتایج فوق العاده ای میگیرم و ناخوداگاه از سمت چیزها و آدم های منفی دور میشم
* من یک صلوات شمار گرفتم و از صبح که بلند میشم هرچیز مثبتی که میبینم یا میشنوم یک عدد میزنم و تا آخر شب اون توی دستم هست و پایان شب میبینم که چقدر به نکات مثبت توجه کردم، بعد از مدتی ناخودآگاه شما کوچکترین چیز مثبت رو هم تحسین میکنید
* من با سه نفر از دوستام یه گروه تشکیل دادیم که هر شب نشانه هایی که میبینیم رو با هم به اشتراک میزاریم و اینطوری هم حالمون خوب شده و هم تمرکز کردیم روی نکات مثبت
* در هر اتفاق به ظاهر بد سعی کنید کار هایی را انجام دهید که خیلی از آن لذت میبرید. مثل بازی کردن با موبایل یا ورزش یا کاری که دوست دارید همیشه انجام دهید یا به یک مکان شلوغ رفتن مثل شهربازی جایی که کودکان بازی میکنند و همیشه در حال لبخند زدن هستند
* همواره در لحظه حال زیست کنیم و از تمامیت اون لحظه لذت ببریم. حالا هرچیزی که هست اگر گلکاری میکنید اگر ورزش میکنید اگر شکرگزاری میکنید و…
* اگر به مطلب، فیلم، یا کتابی برمیخوریم که احساسات عالی رو در ما ایجاد میکنه و انگیزه بخش در ما هست اون رو وحی منزل بدونیم جوری بخونیمش، جوری بشنویمش، جوری ازش حرف بزنیم و بخاطرش بیاریم که انگار وحی منزل و تمام حقیقت زندگی رو در بر میگیره
* تمام کانال های تلگرام و اینستاگرام که بهم احساس خوبی نمیداد یا حاوی اخبار بود را حذف کردم.
* تمام آهنگ ها ویدئوها و متنهای غمگین و ناامیدکننده را از گوشیم کامپیوتر و کلاً زندگیم حذف کردم و تمام گوشی من رو فایل های استاد و فایل های انگیزشی و موفقیت پرکرده و کل مسیر رفت و آمدم به سرکار و هر وقت خالی در طول روز رو به گوش کردن اونها اختصاص میدم.
* یک جمله تاکیدی برای خودم انتخاب کردم که بهم خیلی انرژی میده و هر وقت افکار ناامیدکننده به سراغم میاد اونو با خودم شاید 20 بار تکرار میکنم تا حالم بهتر و بهتر بشه
* توی آلبوم عکسهای گوشیم یک پوشه درست کردم بنام دوست داشتنی هام که شامل جاهاییه که دوست دارم از نزدیک ببینم، خونه و ماشین و ویلای مورد علاقه ام و خوراکی ها و بیشتر چیزهایی که بهم احساس خوب میده؛ و وقتی اونها رو میبینم احساسم عالی میشه
* بعضی اوقات شروع میکنم با خودم صحبت کردن در مورد جایگاهی که نزد خداوند دارم و خواسته هام رو مرور میکنم و سپاسگزاری میکنم از خدایی که منو آفریده و هر لحظه به سمت خواسته هام هدایتم میکنه و گاهی چنان به احساس عالی میرسم که گریه میکنم و شکر میکنم خدایی که با تمام عظمتش منو اینطوری در آغوش میگیره و بهم توجه خاص داره
* یاد گرفتم که هیچ وقت با هیچ کسی که عقاید اشتباهی داره بحث نکنم و نخواهم بهش ثابت کنم که باورهاش اشتباهه و میزارم هر طور حال میکنه فکر کنه چون اگر وارد بحث بشم چهارتا چیز میشنوم که باورهامو خراب میکنه.
* من هر شب خودم رو به عنوان یه بازرس در نظر میگیرم و در یک دفتر تمام کارهاى مثبت روزم رو یادداشت میکنم و سپاسگزارى فراوان بابتش از خداوند میکنم. با این لیست هر شب ما توجه مون میره روى نکات مثبت و اگه صبح هم همون لیست رو با صداى بلند بخونیم بعد از چند روز ذهنمون از یه ماشین عیب جو تبدیل به یک دستگاه مثبت بین سپاسگزار میشود.
* خودم رو در قالب اون چیزی که دوست دارم بشم، ببینم یعنی تصور می کنم خودم رو که به خواستم رسیدم و زندگی می کنم نفس میکشم راه میرم
* هر وقت که می دیدم توی فضایی قرار گرفتم که احساس خوبی ندارم و با مدار من تناقض داره سریع خودم رو به چیزی مشغول می کنم که خیلی بیشتر بهش علاقه دارم
* تجسم کردن را دوست دارم و از آن استفاده میکنم و این کار تبدیل به یکی از بهترین تفریحات زندگی ام شده و با تجسماتم زندگی میکنم طوری که اگر تنها دو روز پشت سر هم تجسم نکنم احساس میکنم چیزی را گم کردم
* روی کمد لباسام عکس اسکناس دلار گذاشتم
* روی آینه دستشویی عبارتهای تأکیدی نوشتم
* روی آینه جملات مثبت و زیبا نوشتم ک خوندن انها احساس خیلی خوبی داره
* موقع خواب هم جملات تأکیدی رو میگم و تصویر سازی میکنم
* پایه و سنگ بنای مثبت اندیشی و ایجاد باورهای قدرتمند شکر گذاری است. اونجایی که روزی هزاران بار از خداوند رحمان بابت تک تک نعمت هاش خالصانه تشکر میکنی
* پله ی ساخت باورهای قدرتمند زبان هستش که راجع به افکار منفی حرف نزنی. توی بحث های ضعیف و منفی شرکت نکنی و عوضش توی ذهنت از باورهای عالی و قدرتمند یاد کنی میتونی امیدوار به ساختن ذهنی قدرتمند بشی
* تو لحظه ناراحتی باید آروم باشم و از خدا میخوام که نشونم بده الان باید چیکار کنم؟
* از اهرم رنج و لذت استفاده کردم و تکرار آن
یادتان باشد که حتما باید در روزهای اول هر روز یا یک روز درمیان تکرار شود و برنامه دارم پس از مدتی آن را کم کنم ولی هرگز قطع نکنم . مثلا هفته ای یکی دو بار حتماً مرور کنم این اهرم زنج و لذت را
( قسمت اول )
سلام به دوست خوبم امیرحسین حسین پور
واقعا ممنون که خلاصه همه ی نظرات را نوشتی
عالی و بی نظیر است
سلام خدمت یکدل مهربان
بابت ابراز محبتتون ممنونم
آقای حسین پور شما من رو شگفت زده کردید
من وقتی آقای عباس منش سوال رو مطرح کردن گفتم به به چه گنجی بشه از تو کامنتهای این پست بیرون کشید و می دونستم تمام کارهایی که من برای نگه داشتن حال خوبم میکنم حتما تو کامنتها خواهد بود تصمیم گرفتم از همون اولین کامنت شروع کنم به خوندن و تمامی راه حل های بچه ها رو بنویسم و بعد به عنوان یک پست بعد از زمان مسابقه تو سایت بذارم تا صفحات 30-40 هم این کا رو ادامه دادم و بعدش متاسفانه پسرم دچار یه مشکل شد که مجبور شدم وقت خیلی زیادی براش صرف کنم و از کامنتها جا موندم امروز که دیدم آقای عباس منش گفت یه نفر کل راه حلهای تو کامنتها رو جمع آوری کرده و گذاشته اشکم در اومد و خدا رو هزار بار شکر کردم که یه نفر کار ناتمام من رو تمام کرده و بدو اومدم تا پیداتون کنم هم کامنتهاتون رو کپی کنم برای خودم هم بگم که چقدر شگفت زده شدم از این همفکری با شما
خیلی ازت ممنونم
من یه هدفی داشتم که خودم نتونستم انجامش بدم اما شما انجامش دادین و واقعا خوشحالم
مرسی
ممنون
سرکار خانم نورافکن سلام عرض میکنم
امیدوارم مشکل پسرتون به بهترین نحو برطرف شده باشه و سلامت و شاد باشید
خدا رو سپاسگزارم که ما رو با هم آشنا کرد تا بتونیم به هر طریقی که از دستمون بر میاد به هم کمک کنیم تا در نهایت جهان رو به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم
همیشه دلتون شاد و لبتون خندون
سلام دوست عزیز امیدوارم که حالتون عاالی باشه ?
سپاسگزار خداوندم که آگاهی منو بیشتر میکنه و از شما هم بسیار سپاسگذارم که انرژیتون رو در این مسیر میزارید و بسیار استفاده کردم و باورهام قویتر شدند.
آرزوی عشق الهی براتون دارم ? چراکه با عشق الهی به همه چیز میرسید. ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ? ?
جناب اشرفی ممنون بابت این همه انرژی خوبی که بهم میدید
منم متقابلاً آرزوی عشق الهی رو به تمام معنا براتون میکنم
سلام اقای حسین پور نازنین
شما فوق العاده اید بهتون تبریک میگم..چقدر خوشحال شدم چکیده ی نظرات رو یادداشت کردید..سپاسگزارم ازتون
سلام خانم اکبری
خواهش میکنم، انجام وظیفه بود
خوشحالم که بقیه هم می تونن استفاده کنند
وای خیلییی خوبه…خیییلی بهم کمک کرد..ممنونم ازتون
سلام بر دوست عزیز آقای امیرحسین حسین پور
واقعا دست مریزاد وپاینده باشی از این همه زحمت
من تمام قسمتها را پرینت گرفتم
واز شما تشکر میکنم واز خدای خوبم هم تشکر میکنم که چنین دوستان عزیزی نصیبمان کرد
افرین .آفرین .آفرین زنده وپاینده باشی
رحیم از خرم آباد لرستان
سلام استاد عزیزم سلام بر اعضای گروه عباس منش سلام بر شما بنده های واقعی خداوند.
چه حس خوبیه وقتی که آگاهانه به این نتیجه دست پیدا میکنیم که از جنس و زات خداوند هستیم
چه حس خوبیه آگاهانه به یقین رسیده باشی که نعمت های خداوند روز بروز در حال افزایش و هیچگونه کمبودی برای تو و من وجود نخواهد داشت.
چه حس خوبیه وقتی که نتایجیرو در زمینه های مختلف کسب میکنی و همون لحظه با خودت این زمزمرو داری که قانون داره جواب میده.
چه حس خوبیه وقتی به این باور رسیده باشی که مدیریت زندگیت دست خودته اگه شرک بورزی دنیا برات تاریک میشه اما اگه بدونی که معنای اصلی خلقت و تنها دلیل ورودت به این دنیا فقط و فقط لذت بردن از میهمانیه باشکوه خداونده.
چه حس خوبیه در بین این همه باور اشتباه با انسانهای فوق العاده خوب و فراتر از اونچه که از قبل فکرشو میکردی روبرو بشی.
چه حس خوبیه که وقتی بدونی خدارو بزرگترین منبا رزق و روزی و خوشبختی رو داری و از هیچکسو هیچ مسئله ای واهمه نداشته نخواهی داشت.
چه حس خوبیه هزار تومن داری تو جیبت ولی مطمنی که تو اوج حس خوب و با غرق در باورهای بینظیرت قراره ثروتمندترین باشی و هستی.
چه حس خوبیه وقتی یروزی به چکی که یک سال پیش نوشتی رو تو صندوق آرزوهات پیدا میکنی و میبینی که نه تنها پاس شده بلکه مدتها ازون گذشته و تو بعد اون به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کردی. و حس خوبترش اینکه دقیقا تو همون تاریخ و همون روز یکه مشخص کردی این اتفاق افتاده.
چه حس خوبیه که وقتی یکی بهت میگه فلان اتفاق عجیب و ناراحت کننده ای افتاده و خطر مردم رو تهدید میکنه و تو در کمال باورهای درستت مقالش یک لبخند زیبا میزنی و تو دلت میگی خدا کارش رو خوب بلده.
چه حس خوبیه وقتی زمین لرزه میاد همه در تلاتم فرار از محلی هستند که در همونجا طلب رزق کردن و خدا نعمتهاشو زیر اون سقف به اونها داده و تو در کمال آرامش این امر الهی و طبیعی رو به نفع خودت تمومش میکنی و نتیجه اش رو خیلی عالی دریافت میکنی.
چه حس خوبیه وقتی میشنوی که یکی از جوونای فامیل اومده تهران ازدواج کرده و خونه خریده همونیکه حتی تو شهرستان تا دوسال پیش هیچی نداشت و این قدرت رو بهت میده که وقتی اون تونسته پس توهم میتونی مثل اون و شاید حتی هزاران برابر بالاتر از اون رو بدست بیاری.
چه حس خوبیه که هرجا هستی هیییییچکس نمیتونه این حس خوب رو از تو بگیره و کسی در این رابطه حریفت نمیشه و تو احساس قدرت میکنی
چه حس خوبیه که یک همسر خوب و یک موقعیت زندگی عالی در اختیار داری که از قبل اونرو خواسته بودی
چه حس خوبیه که همیشه مشتریای دست به نقد رو تو زندگیت واس خودت رقم زدی
چه حس خوبیه که این قانون رو خوب فهمیدی که چیزی به نام تنهایی وجود نداره
چه حس خوبیه که وقتی دو خط از باورهای خوبتو روی صفحه به قلم میاری و هنوز به سه تا نرسیده یه خبر خوب یه اتفاق خوب یه حس خوبی در وجودت نقش پیدا میکنه
چه حس خوبیه که یقین داری که ماشین مورد علاقه خونه مورد علاقه و در بین آرزوهای والایت قرار داری
چه حس خوبیه وقتی میبینی که هر روز حداقل دو یا سه تا از همون مدل ماشینی رو که تو ذهنته قراره تهیه بکنیرو در مسیر کارت ببینیو بیاد جلو چشمات و از بغلت بگزره.
چه حس خوبیه ببینی به رویاهات خیلی نزدیکی.
چه حس خوبیه یه سایتی هست که هر روز با انگیزه دوست داری وارد اون بشیو با دیدن مطالب داخلش سر شار از نشاط بشی.
چه حس خوبیه وقتی آگاهانه میدونی نباید با کلامت معصیت کنی
چه حس خوبیه که شرک و کفر تورو به سمت فقر و تاریکی میکشونه
چه حس خوبیه که همیشه به خودت در مقابل آینه افتخار میکنی.
چه حس خوبیه که همیشه سرت رو بالا میگیری و میگی من بهترین بنده خدا هستم و خدا به من افتخار میکنه که همچین انسانی خلق کرده
چه حس خوبیه……………………..
چه حس خوبیه که این حس خوب رو دارم تا بتونم حال خودم رو توصیف کنم.
زیاده اما شنیدنی
یا حق.
عالی بود متنت و باورای قدرتمند کنندت نسبت به خداوند…مرسی
چقد زیبا گفتین این جمله رو ((((چه حس خوبیه هزار تومن داری تو جیبت ولی مطمنی که تو اوج حس خوب و با غرق در باورهای بینظیرت قراره ثروتمندترین باشی و هستی.)))))
چه حس خوبیه که با خوندن دیدگاهتون احساس آرامش کردم..
ممنون دیدگاه عالی بود سرشار از حس زیبا. شاد و موفق باشید
سلام آقاپیمان عزیز.بسیار بسیار از خوندن دیدگاه شما لذت بردم و واقعا آرامش گرفتم. و من چقدر بینهایت خوشحالم و سپاسگزار خداوند هستم که منو با استاد عزیزم و اعضای دوست داشتنی سایت که بینهایت سرشار از انرژی مثبت،شادی و آرامش و دانایی هستن، آشنا کرد. وجودتون همیشه سرشار از احساسات خوب و بینظیر باشه در پناه الله یکتا
سلام
چه حسه خوبیه که این همه حسه خوب رو به دوستانتون منتقل میکنین تا حسشون خوب شه.
سپاسگزارم
آفرین آقا پیمان
دمت گرم و نفست حق…
خداروشکر که با خوندن دم مسیحایی تو به وجد اومدم….
سلام دوست عزیز آقای نبی زاده
چه حس خوبیه که انقدر حس خوب دارید و حس خوبتون رو انتقال میدید، انشاالله همیشه بهترین حس ها رو داشته باشید.🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹
بهترینها رو از صمیم قلب برایتان آرزومندم.🌸🌸🌸🌸
در پناه حق سالم و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.🌹🌹🌹
بنام خدای هدایتگری که هم وهابه و هم مهرباااان😍 هم قدرتمنده و هم تواب😍هم غفوره و هم رحیم😍
سلام به دوستان نازنینم و
سلام به استاد بی نظیرم و
سلام به مریم بانوی دوست داشتنی
♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
اول از همه خدا رو شکر می کنم که فصل سوم سفرنامه شروع شد و این یعنی آغاز فصلی نو در زندگی من.
استاد من با اون دوتا فصل قبلی خیلی بزرگ شدم. خیلی تغییر کردم و به قول مریم عزیزم خیلی خداگونه تر شدم. و فقط خدا میدونه که با این فصل به کجا میرسم. خدایا هزاران بار شکککررت.
اتفاقا دیشب داداشم عکس چند سال پیشم رو که رفته بودم راهپیمایی با عکس چند وقت پیشم گذاشته بود تو گروه خانوادگیمون و زیرش نوشته بود پنج تا تغییر تو این دوتا عکس پیدا کنید😅😅شاید به نظر خانوادهم تغییر من فقط تغییر در ظاهرم باشه وای من از نگاه به چشمهای خودم تو اون دوتا عکس میفهمیدم چقدر تغییر داشتم. من حال بدم و باورهای غلطم رو تو عکس قدیمیم و حال خوبم و باورهای بهترم رو تو عکس جدیدم دیدم. من ضعف و شرک رو تو عکس قدیمیم و امید و توحید رو تو عکس جدیدم دیدم. من تو عکس قدیمیم خدیجه ای رو دیدم که تلاش میکرد دیگران تاییدش کنن و تو عکس جدیدم خدیجه ای که داره تلاش می کنه درک کنه مهمترین و ارزشمندترین فرد زندگیش خودشه……و هزارتا تفاوت دیگه ای که من تو عکسام دیدم و بقیه ندیدن و چقدر حسم عالی شد و چقدر به خودم افتخار کردم و چقدر بیشتر عاشق خودم و خدای خودم شدم.😭♥️طبق قانون هیچ چیزی تو این جهان اتفاقی اتفاق نمیوفته و من فهمیدم خدا میخواست بهم نشون بده که ببین این تازه نشونه هاشه ها. نشونه اینه که اگه قانونمند عمل کنی طبق همون قانون به هرچی بخوای میرسونمت.
استاد ممنونم که هدایتگر من شدی درمسیر زیبای زندگی.
سوال اینه که کی به خواسته ام میرسم. جواب اینه که مسیر موفقیت مسیر رسیدن به خواسته هاست. مسیر موفقیت مسیر دیدن نشونه هاست. مسیر موفقیت مسیر لذت بردن از شادی های کوچولوس. مسیر موفقیت مسیر کنترل ذهنه.
چجوری میشه ذهنو کنترل کرد. با کنترل ورودیهای ذهن. یعنی قطع رابطه با همه عواملی که باعث میشه اصلت رو فراموش کنی و بیفتی دنبال فرعیات. کاری که من تو همه عمرم درگیرش بودم ولی به لطف الله و درسهای بی نظیر شما دارم یاد میگیرم اصل رو بفهمم و عمل کنم. نتیجه رو ببینم حتی اگه کوچک باشه. اعتماد به نفسم قویتر بشه و یه پله برم بالاتر. مثل شماکه تو بندر عباس آنچنان تمرکزتون روی نکات مثبت عالی بود که اون سختیها و رنجها اصلا نگرانتون نمیکرد.و یواش یواش شرایط طوری تغییر کرد که کار براتون آسونتر شد. و جهان کمک کرد تا باورهاتونو راحتتر تغییر بدین.
استاد میدونین قسمت جالبش اینجاست همون آدمهایی که قبلا تو ذهن مون غول بودن و میترسیدیم که نکنه مثلا از طرز لباس پوشیدن مون خوشش نیاد یا فلان رفتار منو نپسنده به شکلی تغییر می کنن که همجهت با همون خواسته ماست.
خدایا مرا به راه راست هدایت فرما راه کسانی که به آنها نعمت دا ه ای نه گمراهان
سلام به روی ماهت خدیجه خانوم گل
واقعاً کامنتی پر از انرژی ناب بود خدایا سپاسگزارم در واقع همون حسی که شما نسبت به عکسهای قدیمی تو را داشتید منم تجربه کردم واقعا حس عجیبیه درون تو میفهمم زمان واضح و خیلی واضح منم وقتی به عکس یک سال پیش ودو سال پیشم نگاه می کنم این حسو پیدا می کنم که در مسیر درست هستم و امید و انگیزه در مسیر بیشتر میشه
بسیار لذت بردم از کامنت سپاسگزارم خدیجه خانم گل عزیز دلم الهی همیشه حال دلت خوب باشه و عاشق تو هستم خانواده عزیزم
سلام به پریسا مهربونم که امروز با این انرژی نابت حال خوبمو خوبتر کردی.
آره دقیقا درسته عکسهای قدیمی مهر تاییدیه به درستی مسیرمون.
و چقدر احساسمون نابتر میشه با درک این تغییرات.
ممنونم عزیزم بابت انرژی که بهم ممنتقل کردی.
از خدای مهربونم برات ثروت،سلامتی،عشق و سعادتمندی رو آرزو می کنم♥️♥️🙏🙏
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته بزرگوار و همه عباسمنشیای عزیزدل
با توکل به خدای بزرگ و رزاق و وهاب فصل سوم این سفرنامه رو شروع میکنم و کامنت روز 61ام رو مینویسم.
چیزی که میخام بنویسم شاید در نگاه اول توجه به اتفاقات نامناسب باشه.ولی به نظرم توجه به نکات مثبت هست.
الان که در حال نوشتن کامنت امروز هستم، حدود 8 ساعت از فوت علی انصاریان عزیز گذشته.من نه زیاد ادم فوتبالی هستم نه خیلی ادم احساسی شدیدی که خیلی از دست دادن ادما منو زیاد تحت تاثیر قرار بده.ولی واقعیتش از عصر کلا حالم گرفته شد.حتی اولش یه مقدار به خودم خورده گرفتم که یعنی چی؟؟جم کن خودتو.ولی خب همه ما انسانیم احساسات داریم.الان که دارم واستون این کامنت رو مینویسم چندین ساعته که فکر کردم چطور میشه به همچنین مساله ای نگاه مثبت داشت.
حتما شما هم قسمتهایی از مصاحبه های اقای انصاریان رو دیدید که چندین بار گفتن من دوست دارم زودتر از مادرم بمیرم.نکته اولی که من از دید قانون دارم بهش فکر میکنم اینه که تو وقتی واقعا چیزی رو بخای بهش میرسی.حتی نوع مرگ و زمان مرگ.پس این میتونه یه نکته خیلی مثبت باشه که اون به ارزوش رسیده.چرا ما نباید از رسیدن ادما به اروزشون خوشحال باشیم؟؟درسته دیگه در بین ما نیست و شاید قسمت اعظمی از ناراحتی ما هم به همین علته.ولی خب مهم اینه که اون به ارزوش رسید.
بحث دیگه ای که فکر کردم بهش اینه که چرا بعضیا رفتنشون ازین دنیا دل ادما رو خیلی میسوزونه یا اینکه دل خیلی از ادما رو میسوزونه.شاید دلیلش توحیدی بودن اون ادما باشه.و شاید دلیل دیگش اینه که اون ادم وقتی توی دنیا بود حالش خوب بود.
ما از علی انصاریان اولین چیزی که به یادمون میاد چیه؟فکر میکنم شما هم باهام موافقید که خنده هاش اولین چیزیه که به یادمون میاد.
میدونید چیه بچه ها.از خندیدن ادما میشه فهمید چقد حال دلشون خوبه.خنده به نظر من فرکانس داره.کسایی که حال دلشون خوبه، خنده هاشون ادمو میگیره.انگار حال اونا به ماهم انتقال پیدا میکنه.فرکانسشون.
پس نکته مثبت دیگه اینه که هر چقدر توحیدی تر باشیم و حال دلمون بهتر باشه، مردم هم قطعا مارو بیشتر دوست دارند.
نمیخاستم با نوشتن در مورد این واقعه کامتون رو تلخ کنم.ولی اولین جمله های متن این فایل این بود که چطور در لحظات سخت بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم.به نظرم ما. و مشخصا خودم نباید خیلی به خودمون بعضی مواقع سخت بگیریم.من چند ساعتی ناراحت شدم و حالم خیلی گرفته شد ولی واقعا سعی کردم ببینم نکات مثبت این داستان چی میتونه باشه.اینقد استاد هزارها بار گفتن مهم اینه بتونید ذهنتونو کنترل کنید.قصه که واسه ما تعریف نمیکنن.قراره به این اگاهی ها عمل کنیم.
یه نکته مثبت دیگه که واقعا خیلی مهمه اینه که به نظرم علی انصاریان تا حدی زیادی در لحظه خوب زندگی میکرد و با اینکه عمر نسبتا کوتاهی کرد ولی تجربه های چند وجهی در زندگی داشت.از فوتبالیستی و بازیگری و مجری گری و فعالیتهای دیگه.پس لحظه های زندگی رو دربیابیم.بهرحال ما نمیدونیم چقدر قرار زندگی کنیم.پس هیچ چیزی رو واسه حسرت خوردن در لحظه مرگ بجا نگذاریم.جوری زندگی نکنیم که مدام یه سری ای کاش و اما و اگر به زندگیمون اضافه کنیم تا اینکه لحظه مرگمون برسه.
امیدوارم زمانی لحظه مرگم برسه که مشتاق رفتن و دیدن زیبایی های اون طرف باشم و هیچ گونه حسرت و اما و اگری در این دنیا برایم باقی نمانده باشد و بدون هیچ دلبستگی و وابستگی برم.
پس با ترسهامون روبه رو بشیم.از زندگیمون لذت ببریم.کاری که دوست داریمو انجام بدیم.نزدیک دوساله که فقط برای کارایی که دوست دارم وقت میگذارم.اینکه نتیجه چی میشه، باید باورهامو درست کنم.ولی فقط کاری رو انجام میدم که بهش علاقه دارم.باهاش عشق میکنم.
امیدوارم که در زمان مناسب ببینمتون استاد و بوسه بارونتون کنم.
خدانگهدار همگی
بنام یکتای بی همتا
سلام به استاد عزیزم و مریم جان جانانم
سلام به دوستان خوبم
استاد چقدر توی این فایل آرامش دارید
چقدر آرام حرف میزنید .چقدر من احساس لذت کردم از شنیدن صداتون.ممنونم ازت استاد جان.
میدونی چیه استاد من خودم به شخصه وقتی وارد سایت شدم و حرفای قشنگتونو میشنیدم اینقدر لذت میبردم اینقدر احساس خوبی داشتم که فکر میکردم درست ترین کار اینه که به بقیه هم بگم بیان و از حرفای شما استفاده کنن .
اینقدر کلامتون نافذ بود(همون آگاهیهای قبل از تولد)که دلم میخواست همه بیان و گوش کنن تا مسیر زندگیشونو تغییر بدن .هرچند خودم نتیجه ظاهری نگرفته بودم.ولی هر چی گذشت دیدم نه تنها فایده ای نداره بلکه خودم رو هم از مسیر دور میکنه .
نه تنها کسی رو که در مدار شنیدن این حرفا نباشه نمیتونم متقاعد کنم هیچ ،چون آگاهی لازم رو هم نداشتم در برابر حرفای اونا کم میاوردم و مجبور به سکوت بودم و بعضی مواقع حتی خودم هم شک میکردم.تا اینکه تصمیم گرفتم با هیچکس در این رابطه حرفی نزنم .جوری که اگر درحال گوش دادن فایلی باشم اگر کسی بیاد خونه مون قطع میکنم فایل رو ،چون دیگه میخوام فقط روی خودم تمرکز کنم نه اطرافیانم .
چون از شما یاد گرفتم بیشتر از هرکسی باید برای خودم مهم باشم باید برای خودم ارزش قائل باشم .پس اجازه نمیدم آگاهیهایی که میتونه منو به مسیر سعادت برسونه در اختیار آدمهایی قرار بگیره که روی چشمها و گوشهاشون پرده کشیده شده.به قول قرآن
وَ جَعَلنا مِن بَینَ اَیدیهِم سَدَاً وَ مِن خَلفِهِم سَدَاً فَاَغشَیناهم فَهُم لا یُبصِرون.
اون پرده ای که کشیده شده روی چشمها و گوشهاشون نمی ذاره که پیام هدایت رو بشنون.مثل خود من که قبل از ورود به سایت نمی دیدم زیباییها رو و نمی شنیدم این آگاهیها رو.
خدارو شکر میکنم که الان در مسیر هدایت هستم.
استاد چقدر روند تکاملتون قشنگ بوده.
اول اون ارتباط زیبای با خدا .اون شنیدن صدای رب،اون اتصال ناب با فرمانروای جهان.
اون آرامش و حال خوب .
و تحسین زیباییها و دیدن پرنده زیبا،ابرهای پنبه ای،و ندیدن کوچکی خانه،ندیدن گرمای طاقت فرسا ،ندیدن سختیها.
وبعد هدایت شدن به جاهای بهتر ،به کارای بهتر ، به خواسته های بیشتر .
اول خوندن کتابها برای یادگیری و عمل به اونها بعد بوجود اومدن این خواسته که اونا رو در اختیار دیگران قرار بدم بعد تشکیل کلاسهای کوچیک و بعد بزرگ و بزرگ و بزرگتر شدن .
اینقدر دورتون شلوغ بشه که باز از خدا بخواین هدایتتون کنه به جایی که خودتون باشین و خدای خودتون.
و بازهم اجابت از طرف جهان که بله میشود .
و هدایت شدن به کشوری با نعمت و ثروت و آزادی فراوان .خدایا شکرت.
استاد میدونی وقتی از ثروت میگین و اینکه برای شما هم طول کشیده تا ثروت وارد زندگیتون بشه چقدر من احساس بهتری دارم.
اینکه بدونم استاد هم مثل من بوده ،مثل من روی باوراش کار کرده، یه شبه و یه ماهه پولدار نشده و من قلبم آروم میگیره پس من هم میتونم ،پس جهان به درخواست من هم پاسخ درست میده .اینجوری که هرچقدر بیشتر روی باورهام کار کنم زودتر نتیجه میگیرم پس من هم انتظار نداشته باشم با اینهمه باور غلط و با اینهمه ترس بخوام بک شبه ره صد ساله رو برم.باز هم خدارو شکر ،خدارو شکر ،خداروشکر.
استاد جان من تو سفرنامه تعهد دادم که دیگه تا خودم نتیجه نگرفتم برای هیچکس موعظه نکنم و اینجا هم دوباره این تعهد رو به خودم میدم که دلسوزی بیجا نکنم و خودخواه باشم و این دانش رو برای خودم نگه دارم تا نتیجه ها خودشو نشون بده.
خدایا شکرت ،شکرت ،شکرت.
سلام بهترینهای دنیا
.
یه تبریک گرم و صمیمی خدمت برندگان مسابقه
خدایا شکرت از این همه آگاهی و فراوانی
???در حقیقت همه ی ما برنده ایم ???
ما همه با هم خوشحالیم ،
ذوق داریم که میبخشیم و رشد میکنیم ،
همه با هم با ظرف هایی پر از آگاهی ناب و و لبانی خندان از جمع جدا میشویم و آکنده از شوق باز تجدید میثاق میکنی و این حضور ما در این جمع نشان از لیاقت ، باور های درست و عشق ناب به وجود ارزشمند خود و خود واقعی ما (خدای بیکران ) است…
اومدم یه حس خوبم رو با شما تقسیم کنم
?آخ که جای همتون خالی? …
امروز بی نظیر بود…
از اون روزایی که یهو به خودت میگی خدایا چقدر همه چی خوبه …
چقدر همه چی رنگی رنگی شده و انگار چشمام رو آب کشیدم و جور دیگه ای میبینم…
چشم ها را باید شست ، با آب ایمان ، وضوی عشق و آرامش خدا
_
امروز لباس های خوشگلمو پوشیدم شال و کلاه کردم
جلوی آینه لبخندو مهمون شدم
اور کت گرم … پوتین های گرم و لباس گرم و نرم ، چقدر خوبن اینا
دفتر یادداشتم چشمک میزد و التماس میکرد که ببرمش ، منم دل شکستنو کلا بلد نیستم
یکم مهربونی تو جیبم ریختم و عشق رو از رو طاقچه برداشتم و با امید تجدید پیمان کردم
هندزفری رو زدم و فایل امروز استاد رو تو خیابون زیر نم بارون رو سنگ فرش نم دار خوش عطر زمستون ، قدم زدم
مقصد نا کجا آباد …
هر گام یک ایده …
هر گام یک سپاس ….
هر گام دانه بارونی بود که در ظرفم میریخت و من در دلم …
هر گام خدایی بود که هفتاد گام به سمتم میدوید…
هر گام عشق بود ، از توصیفش کلام عاجز است عزیزانم…
به خودم اومدم دیدم کیلومتر ها از خونه دور شدم …
انگار آدما اهلی اون جایی میشن که یه روز تجسمش کردن….
آره خودمم موندم چطور یهو خودمو وسط اون پارکی دوست داشتم برم و ایده هامو بنویسم پیدا کردم…
وای خدای من چقدر که قشنگ شده بود
نمیدونم چند بار راهرو های پارک رو سر و ته کردم
یادم نیست چقدر با فواره ها صحبت کردم
و اصلا یادم نیست چند ساعت بود با نور حرف میزدم
و اصلا یادم نیست که چقدر با عشق گوش کردم و دلگرم تر شدم
پاهایم گز گز میکرد ، با چایی گرمشون کردم
رفتم لب حوض جایی که بارون دیگه کنار صدای فوار ها کم میارد
زیر درخت کاج، لب به لب حوضچه ، یک قدمی بلند ترین فواره نشستم
دفترم رو باز کردم… خیس نم بارون شده بود
چقدر ایده بود که به مغزم بمباران میشد و قلم ، قدرت باز نویسی اونا رو نداشت و کم میاورد
چقدر تعهد های قشنگی به خودم دادم و چقدر از ذهن زیبایم آگاهی جدید گرفتم
میپرسیدم و بی معطلی قلم روان بود روی کاغذی که خیس دانه های بارون بود
به خودم اومدم نورای رنگی رنگی توی آب چقدر اینجل رو رویایی کرده بود
اطرافمو نگاه کردم چقدر آدما با دست منو نشون میدادن
من اما اون دقایق روی زمین نبودم
بی وزن ، سبک بال و معنوی
مث خود خدا پاک ، عاشق و بی انتها
…
میدونی چیه اون دقایق زنده نبودم ، زندگی کردم ،
نفس نکشیدم ، بو کردم
نشنیدم ، گوش کردم
لمس نکردم ، نوشتم
خدا گفت و من نوشتم
تسلیم این همه شگفتی….
خدایا اگر بگم عاشقتم ، انگار قلبم راضی نمیشه
باید خاص تر بگم ، راحت تر بگم ،
بگم سپاس که اینقدر بی انتها ، بی صبرانه ، همیشه ، پای ثابت همه چیمون میمونی
ای ماندنی ترین ، ای معنای محبت .
این شعر زیبا تقدیم شما بهترین ها :
??????
شب آرامی بود
میروم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم میگفتم:
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه میگردد؟
هیچ!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطرهها میماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا میماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم میخواهد
قدر این خاطره را دریابیم…
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ،
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
زندگی جذبه دستی است که می چیند
زندگی نوبر انجیر سیاه ، که در دهان گس تابستان است
زندگی ، بعد درخت است به چشم حشره
زندگی تجربه شب پره در تاریکی است
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد
زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشک به فضا،
لمس تنهایی «ماه»،
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر
زندگی شستن یک بشقاب است
زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است
زندگی «مجذور» آینه است
زندگی گل به «توان» ابدیت،
زندگی «ضرب» زمین در ضربان دل ما،
زندگی «هندسه» ساده و یکسان نفسهاست…
???
_
عاشق و خدایی بمونید عزیزان
سلام خدمت اقای همتی عالیییییییییییی بود اینقدر زیبا نوشته بودید و اونقدر احساس درون نوشته هایتان بود که میگفتم خدایا تموم نشه و گفتم خدایا این حس زیبارو به من هم بده تبریک بهتون میگم
محمد مردانی عزیز ، دوست ارزمندم سلام
به روح متعالی درونت درود میفرستم و این آرامش و تعالی رو در عشق و رستگاری شما در عشق ناب الهی میدانم
سپاس از هم حسی شما
سلام به دوست عزیزم آقا امیر همتی
امیر جان وقتی نظرت توی کانال خوندم وجودم تماما انرژی و عشق فرا گرفت
واقعا بسیار لذت بردم و متنت برای چند نفری که در این مسیر هستم فرستادم و همه اونها هم لذت بردند و بسیار تشکر کردند
واقعا ممنونم از نظری که از درونت تجلی کرده
آفرین
همیشه خندااااااااااااااااان و شاد و ثروتمند و تجلی عشق باشی
دوست ارزشمندم مهرداد عزیز
سپاس از مژده آرامشت
و سپاسی افزون تر به خاطر بخشش این حس متعالی
بی شک مهر الهی سعادت شما را تضمین میکند
در این عشق بمانید
سلام امیر جان بسیار بسیار زیبا بود عاشقانه با خدا بود دیدگاه زیبای شما
خواندم و لذت بردم.
تشکر وقتی میخوندم انگار خودم بودم در زیر باران ممنونم با نگارش زیبات.
علیرضا محمودی خوش قلب سلام و سپاس
سپاس گزارم از زمانی که برای خواند متن اختصاص دادی
نور یکتا پرستی و عشق تو را غرق مهربانی و امید میکند این تجلی را برای آرامشت آرزومندم دوست خوبم
کامیاب باشی