اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد عزیزم من دلم میخواد شما راجع به توحید حرف بزنید و من غرق بشم تو فرکانسش چقدر فایل های توحید جنسش فرق داره عجب لحظاتی رو برات رقم میزنه میبرتت تو یه دنیای دیگه
راستش استاد عزیزم من فایل های گفتگو با دوستان که گوش میدادم داشتم با خودم میگفتم نه من اصلا کامنتی میزارم نه اگه شرایطش بود میومدم صحبت میکردم چون نتیجه ای نیست که بخوام راجع بهش حرف بزنم یا اگه بوده خیلی جای صحبت نداره
بعد تو ذهنم متوجه شدم نتیجه رو فقط مالی میدونم انگار
متوجه میشم که این ترمزمه چون یادمه قبلا چندجای دیگه هم در مورد این موضوع صحبت کردم که نتایج و فقط مالی ندونم و اگه هنوزم دارم صحبت میکنم پس معلومه این باور در من هنوز تغییر نکرده شرک و ناسپاسی
یوقتایی میشینم یسری موضوع ها و تغغیرات و برای ذهنم میگم درجا میخکوب میشه مخصوصا وقتی جلسه اول فایل قدم اول و گوش دادم همش میخوام دیگه برای ذهنم منطق بیارم چون فوری ساکت میشه
اما یوقتایی که افسارش از دستم خارج میشه باز میگم من که نتیجه ای نگرفتم
حالا میخوام بگم چقدر شکرگزار خداوندم و چقدر ممنون شما و مریم جون عزیزم و خود دوست داشتنیم که تغییر و انتخاب کرد آرامشم وای خدای من آرامشم معجزه خدا بود جوری آروم شدم و بی دغدغه که به وضوح اینو متوجه میشم هم خودم هم اطرافیانم بهم این نکته رو میگن که ندا جوری سرخوش و جوری زندگی میکنه که انگار فقط خودش تو این دنیاست (البته اینو دوستانه تر میگن 🤣)
دارم جایی کار میکنم که مسیر و منطقه و مکانش تقریبا ۹۰درصد با خواهرم یکیه وقتایی که باهم میریم تو مسیر فقط راجع به قانون حرف میزنیم و وقتایی که جدا میشیم همش تو سایت شما پرسه میزنیم وقتی تو محل کارمم تمام سعی هم اینه که فقط روی کارم تمرکز کنم و وقتی هم برمیگردم یا تو سایتم یا دارم فایل گوش میدم وقتای استراحتمم با دوستام دنبال شادی و تفریح هستیم اگه هم خونه باشم و فایل گوش ندم میرم سراغ برنامه های شاد که یا خندست یا شادی یا انگیزشی و یادگیری
با دوستانی همفرکانس شدم که اصلا بلد نیستن از شرایط جامعه گله کنن غر بزنن منفی نگر باشن لابلاشون هستن درصد پایینی که دنبال منفی باشن یا یوقتا صحبت منفی کنن اما اینقدر کوچیکه یا کمه که براحتی با اعراض کردن محو میشن یا اون صحبته محو میشه اینقدر به شادی و خوشحالی توجه کردم که هربار شرایطی بوجود میاد که شادی و خوشحالی بیشتری نصیبم بشه
راجع به بحث مالی هم همینکه هزینه هام داره ثابت میشه یعنی دیگه برای خرجها و هزینه های غیر نمیره یعنی دارم تکامل و تو بحث مالی طی میکنم و البته که میدونم اگه جریانی جلوش گرفته شده خودمم که کلی ترمز دارم تو این بخش خدا رو بسیار بسیار شاکرم که الان مشغول کار روی دوره عشق و مودتم بسیار دوره عالی و شناخت عجیبی راجع به خودم و خدای خودم بهم داده ممنونم استاد جونم ازین دوره بینظیر😍
چقدر عالی که توضیحاتی بهمون دادین که مسیر و کج نریم و دچار کج فهمی ها نشیم چون من خودم عادت به تشکر و مهم جلوه دادن کارهای آدمهای اطرافم بودم و فکر میکردم شرکه اما تو دوره عزت نفس که توضیح دادین کامل متوجه شدم اصلا اعتبار کارها رو تو قلبت به خدا بدی و انسان ها نیاز به توجه دارن اما نه افراطی که ازونور بوم بیفتیم توی یکی از لایوهاتونم توضیح عالی دادین در این باره الانم با این فایل دیگه تکمیلش کردین مممونم انسان بینظیر 😘
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز ❤️
شما عشق منی❤️
خدارو بسیار شاکرم که تونستم این فایل بی نظیرو ببینم و بشنوم از شما به خاطر آگاهی هایی که تو این فایل بهم دادین بسیار سپاسگزارم
استاد جان هر فایل از شما مثل تکه پازلیه که ابعاد مختلفی از آدمو کامل میکنه، من یاد گرفتم از شما که علاوه بر اینکه از خدای خودم سپاسگزاری کنم ، از دیگران هم سپاسگزار باشم و ازشون بابت هرکاری که برام انجام میدن تشکر کنم ، بقول شما این درسته که خداوند اون افراد رو برامون فرستاده یا اون شرایط رو برامون مهیا کرده ولی اون آدمها و اون شرایط و حتی اون موجودات و اشیا باید مورد قدردانی قرار بگیرن، بهشون حس مهم بودن بدیم و ازشون تشکر کنیم حتی از درختی که بهمون سایه شو میده تا زیر سایه اش احساس خنکی کنیم حتی خورشیدی که بهمون گرما و نور میده حتی یک پرنده ای که آواز میخونه و همه آدم هایی که برامون قدمی برمیدارن یا شرایط لحظه ای از زندگیمون رو با افعال مثبت ، قشنگ تر میکنن؛ همه این ها قطعا در ارتقا عزت نفس و خود ازرشی تاثیر مثبت داره و باعث میشن ما با اعتماد بنفس تر بشیم، حالمون بهتر باشه؛ لازم نیست اون کار خیلی بزرگ باشه لازم نیست منفعت مالی یا هر چیز دیگه داشته باشه همین که حس خوب بهمون داده میشه هم جای قدردانی داره؛ من حین تماشای این فایل از خود بیخود شدم و اشک ریختم که چه فرصت هایی داشتم تا از همسرم تشکرم از خونوادم تشکر کنم از دیگران و موجودات و شرایطی که حالمو بهتر کردن یا کمکم کردن تشکر بهتری کنم ولی انجام ندادم، ولی از امروز قول میدم این کار عالی رو انجام بدم و همیشه سپاسگزار باشم ، حتی از خدای مهربون هم بیشتر از تشکر کنم ؛
استاد جان درباره قسمت نصیحت هم کاملا درست اشاره کردید کسی میتونه به دیگران راهنمایی بده یا خط مشی تعریف کنه که خودش عمل کرده و نتیجه گرفته، خودم هیچوقت از نصیحت کردن و نصیحت شنیدن خوشم نمیومد و الان هم نمیاد ، اگه واقعا به اون کاری که معتقدم خوبه اول باید خودم نتیجه گرفته باشم تا چیزی واسه گفتن داشته باشم
استاد جان در مورد توحید هم کاملا گُل گفتید به خدا هیچوقت منم کلمه توحید رو به غیر از اون شعر جایی نشنیده بودم و اصلا مفهومشو نفهمیده بودم، واقعا دین و خداپرستی رو بد بهمون فهمونده بودن و خداروشکر میکنم و از شما سپاسگزارم که انقدر عالی و بی نظیر کلام خداوند و توحید رو بهمون معرفی کردید ،
استاد جان خیلی عالی چشم و گوشمو باز کردید و بار دیگه آگاه تر شدم بسیار سپاسگزارم بابت همه آگاهی هایی که بهمون میدین و در آخر میگم خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام آنریکا از نزدیک ببینمتون❤️
سپاس گزارم برای اینکه این انرژی بی نظیر رو در مسیر توحید به اشتراک میگذارین
واقعا خدا رو شاکرم ک منو با شما آشنا کرد تا این صحبت هارو بشنوم … این طرز فکر و این دیدگاه به جهان هستی رو تجربه کنم … چقدر بی نظیر و فوق العادس این احساس … چقدر خالص و پاک …
من از زمان کودکی به آسمون نگاه میکردم و مدت ها خیره میشدم و از شگفتی این جهان لذت میبردم و خداوند یکتا رو با مهری که در قلبم قرار داده بود حس میکردم
حتی وقتی به این جهان و خالقش فکر میکردم تصاویری در ذهنم و احساسی در قلبم شکل می گرفت که الان متوجه میشم الهامی بوده از سوی پروردگار ، تا اندازه ظرفی که دارم درکش کنم …
نکته اینجاست که من با این علاقه از طرق مختلفی سعی در شناخت و درک بیشتر سیستم این جهان و خداوند داشتم که خب بعضی از راه ها به من کمک کرد و بعضی سردرگمی و ابهام بیشتر به وجود آورد و برآیند اونها این بود که بیشتر گمراه شدم تا این که با شما آشنا شدم … شمایی که با قلبتون این مسیر رو طی کردین … شمایی که این مسیر رو زندگی کردین … شمایی که کاملا واضح و مشخص هست شخصیت و نتایجتون … من همیشه از خداوند برای استاد های خوبی که در زمینه های مختلف داشتم تشکر کردم … سپاس گزار و قدردان شما هستم و شما رو استاد خودم در این زمینه و مسیر توحیدی میدونم ️
یکی از مهمترین وتاثیرگذار ترین فایل های استاد عباسمنش بحث توحید و شرک هست و تا قبل از ایشان هم بهترین اساتید هم اصلا وارد این بحث نمی شدن چون درک آنها از بحث توحید کاملا غلط بود.
از جمله فایل های استاد که رایگان هم هست و میشه اصلا محصولات را نخرید و فقط بااین به موفقیت رسید بحث توحید هست .
چراکه ما بدون واسطه وصل به الله که منبع خوشبختی و سلامتی و ثروت و نعمت هست، می شویم و دلیلی نداره بخاطر رسیدن به خواسته ها نگران باشیم .
والبته باید یاد بگیریم که ایمان خود را به خدا نشان بدهیم و مثل استاد عمل کنیم و از شرکت کشتی سازی استعفا داد و قرار شد بره جوراب بفروشد و با درآمد آن خرج خانواده خودش رابده و الیته خدا در کارش گشایش ایجاد کرد که حقوق ایشان 10 برابر بالاتر شد و با شرایط بهتر.
پس بهترین الگوی ما وجود استاد عباسمنش هست که از کجا به کجا رسیده فقط با تغییر فرنکاس و تغییر باورهای خودش .
خیلی خیلی شاکرم از خدا که منو تو این مسیر قرار داد
من تقریبا یک سالی میشه که با استاد آشنا شدم وکم وبیش فایلهای صوتی رایگان ایشون رو تو گروههای مختلف واتساپ وتلگرام میشنیدم تقریبا یکی دو ماهی هست وارد سایت شدم ودارم فایلهای رایگان استاد رو می بینم دوست دارم تو این راه ثابت قدم بمونم وخیلی از شرکهای پنهانی که توی وجود من بود رو توی این مدت شناختم وبه امید خدا
میخوام ودارم سعی میکنم که در رفع اونها قدم بردارم
خدارو شاکر وسپاسگزارم که هرچند دیر ولی بالاخره راه راست رو پیدا کردم ومیدونم که هیچ وقت برای تغییر دیر نیست ممنونم از استاد عباسمنش بزرگوار وهمه دوستانشون که در راه روشن شدن ما قدم بر می دارن وما رو از ظلمت وتاریکی وجود خودمون بیرون میارن وآگاهی میکنن دوستتون دارم وقدردان هستم
خداوندیکه که هر روز با نشانه هایش ‘مرا هدایت میکند بسمت توحیدی عمل کردن،و قانون بدون تغییرش…
سلام و درود به اهل بهشتم..چقدر هماهنگیها عالیه.امروز به سوره بقره همین داستان’قوم موسی رو میخوندم’که با صحبت شما استاد گرامی.دقیقا جفت شد تو وجودم…
نشانه این فایل،برام واضح شدن..حرف با عمل بود…
چقدر این سپاسگزاری میتونه تو تمام جنبه های زندگیمون تاثیر گذار باشه..امروز در قبال کاری که پدرم برام انجام داده بود تونستم کلمه سپاسگزاری رو بهشون بگم’پدری که یه روز برام،یفرد قربانی بود…
رابطه من با افراد حتی نسبت به اعضای خانواده ام’کاملا تعقییر کرد..باعث شد تا من از درون به آرامش برسم….آرامشی که باعث میشه من هر روز درونم شکوفاتر بشه…
پونت این صحبتهای استاد عزیز…
توحیدی عمل کردن از درون هست..توحیدی که به محض انجام دادن کاری، تبدیل به عمل بشه و حرکت کنی…و ادامه بدی…
توحیدی که بری..همون داستان قوم موسی..گفتن ما سیر عدس ووو فلان چیزها رو میخاییم..بهشون گفت بریید فلان شهر همه اینها رو که میخایین وجود داره..
قرآن میگه..نهایتا خورای و مسکنت فراگیری بر آنان مقرر شد ،و به خشم خداوند دچار شدند..
یادمه روزهایی که من وارد این سایت الهی شده بودم..خداوند وجود منو میشناخت اوایل کار بودم..و بهم گفته بود.و الهامات زیاد بود..تا برنگردم..به خونه اول!
بهم گفت..بصورت واضح..تو مسیر من بمون هر چی بخای بهت میدم..یادمه توسط افراد خیلی سرکوب میشدم در مقابل خاسته ام….ولی از اونطرف خداوند نشانه ها رو مدام برام میورد.و بهم میگفت اینجا برات خوبه..مسیرت درسته…
در برابر گفته های کافران شکیبا باش.و مدام بهم میگفت کارت درسته…
ولی یجاهایی خالی میشدم..و بازم بهم یاد اوری میکرد..چون حقیقتا شخصیتم هنوز درست جا نگرفته بود…
بخاطر همینه خداوند مدام.تو ایات میگه افرادی که در مسیر درست هستن.نه ترسی دارند نه اندوهگین میشوند…یه صدای دائمی بهم میگفت..برو جلو ..کاری به دیگران نداشته باش…
خیلی جاها بقول استاد جهان بهت چک و لگد میزنه تا درستو بفهمی..و این نیازته…استاد منم خیلی خوب خوردم.نوش جانمم باشه.
توحید همینه…باج ندادن به عوامل بیرون..و در مسیر درست ماندن و حفظ کردن این نوع نگرش…
در مقابل…همون عزت نفس..ادامه دادن هدفت..و بتونی این کج فهمیها رو به درستی تبدیل کنی..ولی من همیشه سعی کردم در قبال کارهایی که اطرافیانم برام انجام بدن ،احساس ارزشمند بودنشونو با احساس خوب و با لبی پر از خنده بهشون تشکر کنم.در کل بخاطر روحیه خوبم..همیشه از میمک صورتم به افراد در قبال کاری که برام انجام میدن خیلی خیلی تشکر میکنم!
ولی ناگفته نمونه..رابطه ام با افراد،باج دادن بهشون بود..جوری که خودمو اذیت میکردم..که دارم روش خیلی کار میکنم..چون این احساس مهم بودن افراد،باعث شده بود یه نوع ‘برده،بودن اونا بشم..و چند برابر خودمو اذیت کنم…تا دیدم دارم قربانی میشم..
استاد این شخصیت تو درونم ‘شدت داشت..که دارم خیلی خیلی خودمو کندو کاو میکنم..
چون نابودت میکنه!من نابود شدم با این تفکر..بهمین خاطر انشالله هدایت بشم به دوره عزت نفس..
الان که دارم مینویسم بدنم میلرزه…یادمه با دوستی که خیلی با هم خوب بودیمم.وقتی ایشون یه هدیه میداد و من ازشون تشکر میکردم بجر تشکر..بهش باج میدادم.جوری که اذیت میشدم و کاری انجام بدم که بیشتر از اونچیزی که بهم داده.براش ارزش قائل باشم..
……
……
نکته بعد…الان همون تشکر رو میکنم.و از وجودم همون دیدگاه قبلمو دارم..ولی سعی میکنم دیگه خودمو اذیت نکنم.تا حس کنم،باید این ارزشمند بودن به افراد’باج دادن باشه..
هنوزم بازم خیلی جای کار دارم..که دارم کم کم نقطعه ضعفمو از بیین میبرم.
نکته دیگه از این فایل…
کلا استاد قانون خداوند باید احساسش احساس خوب و ارامش باشه…هر چیزی که از این دایره امن دور بشه ،اشتباهه..
من این حس ارزشمند بودن برای اطرافیانم.اذیت کردن خودم میدونستم…فکر میکردم اگه اون این هدیه رو به من داده من باید چند برابرشو بهش بدم..یه احساس بد پشتش بود.بهمین خاطر خیلی خودمو سرزنش میکردم..
و پونت دیگر..این احساس سپاسگزاری که من با زندگی نامه شما هر روز دارم آشناتر میشم و درک میکنم..و نسبت به عزیز دلتون داریید..میبینم.درونن’رشد شخصی هست.رشد احساس خوب بودنه..حس انسانیته.حس الهی گونه هست..حس عزت نفسه..
و این دیدگاه میخام و سعی میکنم مثل شماها داشته باشم.سپاسگزاری که به من حس احساس خوب میده..دیگران رو بهش احترام بزارییم.احترامی که باعث ارزشمند دونستن خودمونه….و این احترام رو در قبالش بخودمونم میرسه!..
استادم!یادمه بچه که بودم توسط افراد نزدیکم چقدر قولها میشنیدم ولی هیچ وقت عملی نمیدیدم..یا حرفهایی که خیلی زیبا بودن ،با همون نگاه ندونستن قانون…
میگفتم..چرا میگن قول قول مردونه..چرا خیلیا بهش عمل نمیکنن..
من این قولها رو تا چند سال برام تکرار میشد..حتی برای کارهای ادارییم..دیدم همه دارن فقط حرف میزنن.بهمین خاطر این نکته همیشه برام خیلی بولد بود…
قول قول مردونه..که من فقط اونو تو مردا باور داشتم..
در کل فردی بودم..شب که میخابیدم..کارهای روزانه مو خیلی بررسی میکردم..که چرا فلان جا اینحرفو زدم.چرا اینکار رو میکنم..ولی خیلی کمرنگ بود..
ولی الان خیلی دارم سعی میکنم که طبق قانون عمل کنم..بقول شما میگید سر جهان رو نمیتونید کلاه بزاریید….
آره استاد..همینه..سر جهان و خداوند رو نمیشه کلاه گذاشت.خیلی دقیق حساب شده هست.که من خیلی تو تمام رفتارهایم و رفتارهای اطرافیانم نسبت به من به واقعیت هر روز میدیدم..
خیلی خداوند عادل و درسته!
پس احترام به افراد و تحسین انها و سپاسگزاری آنها…و روبروش توحید عملی!…
توحیدی که قدرت رو از عوامل بیرونی بگیری و بدی بخدای خودت..دو موضوع کاملا متفاوت!
توحیدی که مانند ابراهیم..که موحد و مشرک نباشی..و نگی از اون کار انجام نشه.بخای خیلی روی دیگران حساب باز کنی..
که این توحید هیچ وقت کامل نیست تو درونمون .ولی میتونیم بهتر بشیم..
توحیدی که در مسیر درست…نتایج پایدار بهت میده..
استادم اون موقع خیلی حالت یو یو داشتم.ولی از موقعه ایی که درونم تعققیرر کرد.هر روز عطشم شدیرتر میشه..سعی ‘سعی’سعی میکنم که فقط عمل کنم.
نتایج وقتی پایدار میشه…دیگه قضاوتت در مورد دیگران..و پند و نصیحتت کمتر میشه..حقیقتا یه مدتیه کلا زبانم قفله.اصلا نمیتونم در مورد کارهایم با کسی صحبت کنم.
اتفاقا امروز یفرد نزدیک بهم گفت.معلوم تو چکار میکنی..معلوم کارت نیست.من فقط یه نیش خند زدم..
و هیچی نگفتم..گفتم فعلا نمیتونم در موردش صحبت کنم.چون توسط خانواده ام خیلی کنجکاون چکار میکنم.ولی من سعی کردم تا نتیجه تو دستم نیومده.صحبت نکنم و سعی کنم کاری به دیگران نداشته باشم..و با الهامات دارم پیش میرم..
حدودا چند وقت پیش وقتی یه فردی بهم میگفت،که اینم بخاطر تکاملم بود.یسری حرفهای چرت و پرت میزدم..جوری بودم که احساس مهم بودن’خومو به دیگران نشون بدم.یا جوری صحبت کنم که ..اینم ساخته شده ذهنم بود..تا دیگران بدونن من خیلی خوبم.یه حس قدرت پوچ…که فکر نکنن من زمانمو بطالت میرسونم.
کم کم روش کار کردم.که خواهرم به واقعیت بهم گفت…چرا هیچی نمیگی..چرا وقتی دارم،صحبت دیگران میکنم تو هیچ واکنشی نشون نمیدی..که من هیچی نگفتم..و خودمو به راه دیگه زدم..بهم گفت خیلی بیخیال شدی..
خیلی خوشحالم..استادم تا نتیجه تو دستم نیست..دیگه این روحیه ایی که احساس مهم بودن پوچ به دیگران بدم.و بخام مثل اوایل در مورد این صحبتها با دیگران در میون بزارم.چون کم حرف شدم.احساس میکنم..دیگه حرفهای پوچم دوربرم داره کمتر میشه..
و همین نادیده گرفتنم باعث شده.تا اونا هم هم از من دوری کنن…
خیلی جالبه برام…
من سپاسگزار این فایل نشانهای پروردگارم هستم.که انسان شریف و با صداقتی مثل شما رو تو راهم آورد.تا روزانه اعمال خودمو ببینم.و نخاد حرف مفت بزنم به دیگران..و اگه هم جایی یجورایی قانون از دستم در رفت..بیام خودمو اصلاح کنم..
اصلاحی که به عمل انجام بشه نه حرف مفت..
استادم.من اون حس خود ارزشمندی به دیگران رو به باج دادن تبدیل کرده بودم.باجی که منو به احساس بد میکشوند.خیلی چک و لگد خوردم و..میدونم هنوز جای کار دارم ..خیلی..
چون من بسیار فردی هستم.که وقتی یه خوبی در حق دیگران میبنیم..از تمام وجودم سپاسگزارشونم..وقتی برخورد اونا رو نسبت بخودم میبینم اونا هم خیلی بهم محبت میکنن.و کارامو انجام میدم.همین باعث شده..زندگیم پر از احساس خوب باشه…
بعد از وجودم تو این سایت..خیلی مهر و محبت.به افرادی که قبلا احساس میکردم این افراد ‘خیلی آدمهای ناجور هستن..
ولی اینقدر با تمام کامل ازشون احترام میبنم نسبت بخودم..فقط میگم خدایا شکرت ..
رابطه ام با جنس مخالف غریبه هنوز بهتر شده..خیلی راحت میتونم درخاست کنم.و با حالتی خوش خنده..که اون شخص بهم گفته.که به به خانم فلان با انرژی عالی اومد طرفمون.
اینو به واقعیت تو زندگی روزانه ام میبینم.که باعث میشه که یه وقتایی جنسی که میخرم بهم هدیه بدن!چیزی که قبلا اصلا تو زندگیم نبود…
همه چیز متفاوت شد وقتی من درونمو پاک کردم..
همه چیز اطرافم مسخ شده..و با قدرتی تمام راه میرم..
و کارهامو خودم،انجام میدم.بدون هیچ وابستگی به غیر..
جوری که افراد بهم میگن.خیلی دلم برات تنگ شده بود.گفتم ببینم چجوری..که باعث میشه منم به اون شخص هدایت بشم.و یه صحبتهایی بینمون رد و بدل بشه.و بجای خیلی خوبی کشونده بشه..
معجزات زیاد هست..که این معجزه نیست..جز روی خودم’کار کردن..پرورش عزت نفس.
استاد عزیزم !…بی نهایت سپاسگزارتونم.میدونم هنوز خیلی خیلی زیاد باید روی خودم کار کنم.ولی همینکه که هر روز نتایجم داره رو به بهبود میره..همین مایه افتخار منه…
و صحبتتون رو در این فایل باید طلا گرفت..
وقتی که گفتین توحیدمو بجا اوردم از بندرعباس هدایت شدم به تهران..و قولی که خداوند بهت داده بود..ناخودآگاه اشکانم ریخت..واقعا مایه افتخار منید..خیلی دوستتون دارم.از صمیم قلبم دوستتون دارم.در پناه خدادند در آرامش کامل باشید!…
این صحبت که خداوند..همیشه وفادار به عهدشه..چه کسی وفادار تر از خداوند…
خداوند فراموشکار نیست..من این ایه ها رو خیلی دوستدارم..
افراد دوست دارند آن چیزی را بشنوند که به آن باور دارند:
که باعث می شود هیچ گاه نتوانند به موفقیت دست یابند اگر نتایج متفاوت می خواهیم باید: به شیوه ی متفاوت عمل کنیم
به روش هایی که به نظرمان درست است عمل کنیم: نتایج را بررسی و اگر موثر بود آن را ادامه دهیم و اگر نه آن را کنار بگذاریم
زمانی که بر روی خود باوری عزت نفس و احساس ارزشمندی خود کار کنیم و خود تخریبی را کنار بگذاریم:
از همه لحاظ پیشرفت می کنیم
بسیاری از ما تنها به این دلیل که بحث توحید را به خوبی درک نکرده ایم: خود را باور نداریم و قدرت را به دست دیگران داده که دیگران منظور: قدرت دادن به عوامل بیرونی است زمانی که به عوامل بیرونی قدرت می دهیم: قدرت را از خداوند گرفته که قرآن هم تنها: بر توحید تاکید دارد و خداوند تنها شرک بر خودش را نمی بخشد
بسیاری از افراد به اسم توحید: به دیگران توهین کرده یا از افراد تشکر نمی کنند
به دنبال نصیحت کردن افراد نباشیم تمرکز خود را بر روی خود قرار دهیم افراد از عملکرد ما الگو می گیرند نه صحبتها حرف زدن مهم نیست که چه حرفی می زنیم: به نتایج و عملکرد خود نگاه کنیم
افرادی که دیگران را نصیحت می کنند: خودشان نتایج بسیار بدی دارند نمی توانیم سر جهان را: کلاه بگذاریم
به سراغ عمل کردن: به جای حرف زدن باشیم وقتی در مسیر درست قرار بگیریم: نتایج ما پایدار خواهد شد
توحید: باید در قلب ما باشد از افراد از صمیم قلب تشکر کنیم و شخصیت خود را : به شخصیتی سپاسگزار تبدیل کنیم
مسیر درست را از مسیر غلط تشخیص دهیم و به افراد احساس مهم بودن دهیم
برای انسان ها: ارزش قائل باشیم و فکر نکنیم مشرک هستیم قانون: ادا اطوار نیست
توحید را به درستی در عمل درک کنیم:
تا به ما شجاعت برای حرکت و قدم برداشتن دهد ترس های ما را کمتر کند خداوندی که در قلب ما است نه در کلام ما
با تمام وجود : از عزیزان خود قدردانی و تشکر کنیم تنها نشانه ای که به ما نشان می دهد در مسیر درست هستیم:
دوره توحید عملی رو بای دیفالت و همیشه و همیشه… توی ویدئو پلیر ماشینم مرور می کنم…
و این جلسه همزمان شد با جلسات 6 و 7 دوره روانشناسی ثروت 1، که به بحث عوامل بیرونی پرداخته…
این همزمانی برام جذاب بود…
اونجایی که استاد بحث اجرای توحید در عمل رو از تعاملات معنی دار انسانی تمیز میدن… من هم به یاد تصمیمات و اقدامات مالامال توحید خودم در سال های گذشته می افتم که شجاعت به خرج دادم و بینی و بین الله در قلبم با تکیه به خدا تغییر مسیر دادم، ادامه دادم و نتایجش رو هم در زندگی ام دارم تجربه می کنم :)
چندین مرتبه ای که در شرکت های مختلفی که شریک بودم… بی خیال شراکت شدم، یه بار مسافرکش شدم، یه بار با اندک پول سفر خارجی برای بازاریابی صادراتی رفتم، یک بار مدیریت صادرات محصولات دیگران رو رها و روی برند و محصول خودم تمرکز کردم…
برای افرادی که در مدارهای پایین هستن، درک نتایج این اقدامات شجاعانه و توحید محور به شدت سخت و حیرت آور و احتمالا برای دوستان هم سینرژی در این سایت بدیهیه…
به قول آقا ابراهیم ساپورت سایت استاد، من به معجزات خدا عادت دارم… اگر اشتباه نگفته باشم…
خواستم ردپایی از خودم به جا بزارم و امیدوارم برای شما هم انگیزه بخش باشه و از همین جا به استاد و خانم شایسته سلام می رسونم
استادچقدر بامزه تعریف کردین اونایی که توحید رو خوب متوجه نشدن کلی خندیدم 😂😂😂 منم جز همون دسته از افراد بودم توحیدو خوب درک نکرده بودم و چک و لقدشم خوردم به قول شما انگار چیزی که خودم دوس داشتمو میخواستم بشنوم نه حقیقتو میشه گف شجاعت پذیرفتنشو نداشتم با اینکه هر بار این آلارمو به خودم میدادم وه شما میگفتین خیلیا حرف منو نمیشنون چیزی کهومیخوانو میشنون ومن همش به خودم میگفتم اره استاد راست میگه من که حرف خود لستادو میشنوم اوایل وابتدای مسیر خود حقیقت رو میشنیدم ولی رفته رفته ذهنم شروع کرد به کلی سوال پرسیدن که اگه این اینطوره پس فلان چیه استاد اینجا اینو گفت منظورش ینی همونیه که تو فلان فایل گفته خلاصه که خیلی اینطوزی بودم ولی دنبال حقیقتم بودم کل فایلاا رو گوش کردم و در موردشون فکر کردم حتی نوشتن وجواب میدادم قران میخوندم وهمه چی باهم قاطی پاطی شده بود برام واز طرفی کل زندگیم و تمرکزم فقط شده بود این موضوع ویه جورایی از خیلی چیزا دست کشیده بودم دست خودمم نبود اشتیاقی زیاد داشتم برای فهنیدم انقدر که کسی صدام میکرد نمیشنیدم 🙈ولی غیر اون اولیل که نتایجی میومد رفتع رفته لین نوع برخوردم با آگاهیهاافقط در حد تبادل اطلاعات و درک و یقین و تحیف میگذست ینی عملا عملی رو تمرینی که میگفتین رو به تکرار انجام نمیدادم تازه خیلیم مدعی بودم کسی رو حساب نمیکردم یا وسواس در تشکر کردن و عیب جویی میکردم و چقدر از خودم عیب میگرفتم و همش میگفم باور منفی منفی منفی حس بد =اتفاق بد 😥😆 یه جورایی شبیه این جادوگرای تو فیلما که همش ورد تکرار میکنن شده بودم و ازحتی ازیه فکرمثبت مثلا اینکه خدا دوستم داره چقدر کارم خوب بود یا خدا حتما پاسخ میده وقتی اینطوری عمل کتم وهر شوق و ذوقی از نتایج خودمو محروم میکردم هیچ تازه وقتیم از دستم در میرفت کلی حس بد میگرفتم وبه خودم میگفتم تو وابسته ای تو وابسته میشی تو خدارو که برای خودش نمیخوای بندگی که نمیکنی برای اون خواستت ذوق میکنی عاشق خدا که نیستی باز دوباره حسم بد میشد میومدم کلی دلیل میاوردم تا کارامو توجیه کنم و بگم نه من خود خدارو میخوام خدا خودش گفته باز دوباره ذهنم میگفت نه تو پس ذوقت چیه وقتی وعده فقر میدن چرا ناراحت میشی ولی وعده ثروت خوشحال حتی اگه از طرف خدا باشه و کلا اینطوری گیر کرده بودم نمیخوام با کلمات بازی کنم ولی واقعا شادی رو بخودم حروم کرده بودم و هرچی اتفاق خوب چیه حتی فکر اتفاق خوبم کوفتم میشد واز همه بدتر ارتباطمم با خدا بدشده بود همش من بودم انگار خدا نبود قوانین جهان هم برام خیلی بدتر از اون بتهایی که قبلا میپرستیدم بود این دیگه خود خود شرک بود چون فقط خودم رو میدیم و اون گرداننده اون پاسخ دهنده این خلقت این سیستم عظیم رو نمیدیم و هر عملی که ازم سرمیزد در راستای اجرای قوانین فیک فیک یود چون حس عشق نداشت توش بیشتر حرص و طمع بودوترس و نگرانی بیشتر از قبل درکنارش شک وتردیدو حس افسردگی و گیجی ویه حس بد مبهم بود بجای نتایج خوب روحی و معنوی و مادی وارتباطی این روند انقدرتکرار شد وبه تضادیرخوردم اونجا واقعا فقیر شدم به یک خیر از خدا چون کاملا چشیدن که هیچ چیزی نیست جز خدا که بتونه کمک کنه و بتونه و خدا هدایتم کرد به مسیری که درست دست گذاشت به حقیقت کلام شما و توحید و من چون از غیر شما میشنیدم بشدت مقاوت داشتم شک میکردم یکم که میرفتم و نتیجه اومد مقاوتهای دیگرم شروع شد و ذهنم واقعاا نمیخواست این حقیقت عظیم رو بپذیزه و فهمیدم اینکه میگفت چون استاد نیست و فلانه همش بهانه بوده وخلاصع که خیلی اذیتم کردتابپذیرمش و تسلیم بشم و آموخنم که قانون توحید همه خوب بودنه چیزی جز این نیست بقیه ادا و اطوار لفط و کلامه و من انشاالله میخوام از نو شروع کنم با نگاهی توحیدیم و نشانه بودن در مسیر را چیزی منطقی تر از نتیجه گرفتن دررنظر ندارم وبازهم انشاالله بتونم ثابت قدم باشم چون دیگه میدونم حتی به حرف و کلام نیست بلکه به عمله منم الان که این خرفارو زدم عملم تغییر کنه نتایج میاد نکنه همین آشو همین کاسع در پایان ازتون سپاسگزارم که راهنمای من بودین و نور امیدو برام به وجوداوردین درپناه حق باشید .
استاد عزیزم واقعا نمیدونم چی باید بگم ،اینکه هر وقت حالم بی دلیل بد بود هر وقت فاصله گرفته بودم از مسیرم ی حس درونی منو به سمت سایت شما میاره و جالبه هر سری به فایلی هدایت میشم که دقیقا داره با من حرف میزنم دقیقا داره بهم میگه که کجا رو اشتباه رفتم و فورا حالم خوب میشه و میفهمم که دلیل حال بدم چی بوده .ممنونم ازتون که اینقدر قشنگ و واضح همه چیو توضیح میدید ممنونم که وقت میزارید و با عشق به ما کمک میکنید تا راهمون رو پیدا کنیم دوستتون دارم و آروزی بهترین ها براتون دارم
سلام
استاد عزیزم من دلم میخواد شما راجع به توحید حرف بزنید و من غرق بشم تو فرکانسش چقدر فایل های توحید جنسش فرق داره عجب لحظاتی رو برات رقم میزنه میبرتت تو یه دنیای دیگه
راستش استاد عزیزم من فایل های گفتگو با دوستان که گوش میدادم داشتم با خودم میگفتم نه من اصلا کامنتی میزارم نه اگه شرایطش بود میومدم صحبت میکردم چون نتیجه ای نیست که بخوام راجع بهش حرف بزنم یا اگه بوده خیلی جای صحبت نداره
بعد تو ذهنم متوجه شدم نتیجه رو فقط مالی میدونم انگار
متوجه میشم که این ترمزمه چون یادمه قبلا چندجای دیگه هم در مورد این موضوع صحبت کردم که نتایج و فقط مالی ندونم و اگه هنوزم دارم صحبت میکنم پس معلومه این باور در من هنوز تغییر نکرده شرک و ناسپاسی
یوقتایی میشینم یسری موضوع ها و تغغیرات و برای ذهنم میگم درجا میخکوب میشه مخصوصا وقتی جلسه اول فایل قدم اول و گوش دادم همش میخوام دیگه برای ذهنم منطق بیارم چون فوری ساکت میشه
اما یوقتایی که افسارش از دستم خارج میشه باز میگم من که نتیجه ای نگرفتم
حالا میخوام بگم چقدر شکرگزار خداوندم و چقدر ممنون شما و مریم جون عزیزم و خود دوست داشتنیم که تغییر و انتخاب کرد آرامشم وای خدای من آرامشم معجزه خدا بود جوری آروم شدم و بی دغدغه که به وضوح اینو متوجه میشم هم خودم هم اطرافیانم بهم این نکته رو میگن که ندا جوری سرخوش و جوری زندگی میکنه که انگار فقط خودش تو این دنیاست (البته اینو دوستانه تر میگن 🤣)
دارم جایی کار میکنم که مسیر و منطقه و مکانش تقریبا ۹۰درصد با خواهرم یکیه وقتایی که باهم میریم تو مسیر فقط راجع به قانون حرف میزنیم و وقتایی که جدا میشیم همش تو سایت شما پرسه میزنیم وقتی تو محل کارمم تمام سعی هم اینه که فقط روی کارم تمرکز کنم و وقتی هم برمیگردم یا تو سایتم یا دارم فایل گوش میدم وقتای استراحتمم با دوستام دنبال شادی و تفریح هستیم اگه هم خونه باشم و فایل گوش ندم میرم سراغ برنامه های شاد که یا خندست یا شادی یا انگیزشی و یادگیری
با دوستانی همفرکانس شدم که اصلا بلد نیستن از شرایط جامعه گله کنن غر بزنن منفی نگر باشن لابلاشون هستن درصد پایینی که دنبال منفی باشن یا یوقتا صحبت منفی کنن اما اینقدر کوچیکه یا کمه که براحتی با اعراض کردن محو میشن یا اون صحبته محو میشه اینقدر به شادی و خوشحالی توجه کردم که هربار شرایطی بوجود میاد که شادی و خوشحالی بیشتری نصیبم بشه
راجع به بحث مالی هم همینکه هزینه هام داره ثابت میشه یعنی دیگه برای خرجها و هزینه های غیر نمیره یعنی دارم تکامل و تو بحث مالی طی میکنم و البته که میدونم اگه جریانی جلوش گرفته شده خودمم که کلی ترمز دارم تو این بخش خدا رو بسیار بسیار شاکرم که الان مشغول کار روی دوره عشق و مودتم بسیار دوره عالی و شناخت عجیبی راجع به خودم و خدای خودم بهم داده ممنونم استاد جونم ازین دوره بینظیر😍
چقدر عالی که توضیحاتی بهمون دادین که مسیر و کج نریم و دچار کج فهمی ها نشیم چون من خودم عادت به تشکر و مهم جلوه دادن کارهای آدمهای اطرافم بودم و فکر میکردم شرکه اما تو دوره عزت نفس که توضیح دادین کامل متوجه شدم اصلا اعتبار کارها رو تو قلبت به خدا بدی و انسان ها نیاز به توجه دارن اما نه افراطی که ازونور بوم بیفتیم توی یکی از لایوهاتونم توضیح عالی دادین در این باره الانم با این فایل دیگه تکمیلش کردین مممونم انسان بینظیر 😘
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز ❤️
شما عشق منی❤️
خدارو بسیار شاکرم که تونستم این فایل بی نظیرو ببینم و بشنوم از شما به خاطر آگاهی هایی که تو این فایل بهم دادین بسیار سپاسگزارم
استاد جان هر فایل از شما مثل تکه پازلیه که ابعاد مختلفی از آدمو کامل میکنه، من یاد گرفتم از شما که علاوه بر اینکه از خدای خودم سپاسگزاری کنم ، از دیگران هم سپاسگزار باشم و ازشون بابت هرکاری که برام انجام میدن تشکر کنم ، بقول شما این درسته که خداوند اون افراد رو برامون فرستاده یا اون شرایط رو برامون مهیا کرده ولی اون آدمها و اون شرایط و حتی اون موجودات و اشیا باید مورد قدردانی قرار بگیرن، بهشون حس مهم بودن بدیم و ازشون تشکر کنیم حتی از درختی که بهمون سایه شو میده تا زیر سایه اش احساس خنکی کنیم حتی خورشیدی که بهمون گرما و نور میده حتی یک پرنده ای که آواز میخونه و همه آدم هایی که برامون قدمی برمیدارن یا شرایط لحظه ای از زندگیمون رو با افعال مثبت ، قشنگ تر میکنن؛ همه این ها قطعا در ارتقا عزت نفس و خود ازرشی تاثیر مثبت داره و باعث میشن ما با اعتماد بنفس تر بشیم، حالمون بهتر باشه؛ لازم نیست اون کار خیلی بزرگ باشه لازم نیست منفعت مالی یا هر چیز دیگه داشته باشه همین که حس خوب بهمون داده میشه هم جای قدردانی داره؛ من حین تماشای این فایل از خود بیخود شدم و اشک ریختم که چه فرصت هایی داشتم تا از همسرم تشکرم از خونوادم تشکر کنم از دیگران و موجودات و شرایطی که حالمو بهتر کردن یا کمکم کردن تشکر بهتری کنم ولی انجام ندادم، ولی از امروز قول میدم این کار عالی رو انجام بدم و همیشه سپاسگزار باشم ، حتی از خدای مهربون هم بیشتر از تشکر کنم ؛
استاد جان درباره قسمت نصیحت هم کاملا درست اشاره کردید کسی میتونه به دیگران راهنمایی بده یا خط مشی تعریف کنه که خودش عمل کرده و نتیجه گرفته، خودم هیچوقت از نصیحت کردن و نصیحت شنیدن خوشم نمیومد و الان هم نمیاد ، اگه واقعا به اون کاری که معتقدم خوبه اول باید خودم نتیجه گرفته باشم تا چیزی واسه گفتن داشته باشم
استاد جان در مورد توحید هم کاملا گُل گفتید به خدا هیچوقت منم کلمه توحید رو به غیر از اون شعر جایی نشنیده بودم و اصلا مفهومشو نفهمیده بودم، واقعا دین و خداپرستی رو بد بهمون فهمونده بودن و خداروشکر میکنم و از شما سپاسگزارم که انقدر عالی و بی نظیر کلام خداوند و توحید رو بهمون معرفی کردید ،
استاد جان خیلی عالی چشم و گوشمو باز کردید و بار دیگه آگاه تر شدم بسیار سپاسگزارم بابت همه آگاهی هایی که بهمون میدین و در آخر میگم خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام آنریکا از نزدیک ببینمتون❤️
به نام خداوند بزرگ و مهربان
سلام و عرض ادب خدمت استاد و خانم شایسته عزیز
سپاس گزارم برای اینکه این انرژی بی نظیر رو در مسیر توحید به اشتراک میگذارین
واقعا خدا رو شاکرم ک منو با شما آشنا کرد تا این صحبت هارو بشنوم … این طرز فکر و این دیدگاه به جهان هستی رو تجربه کنم … چقدر بی نظیر و فوق العادس این احساس … چقدر خالص و پاک …
من از زمان کودکی به آسمون نگاه میکردم و مدت ها خیره میشدم و از شگفتی این جهان لذت میبردم و خداوند یکتا رو با مهری که در قلبم قرار داده بود حس میکردم
حتی وقتی به این جهان و خالقش فکر میکردم تصاویری در ذهنم و احساسی در قلبم شکل می گرفت که الان متوجه میشم الهامی بوده از سوی پروردگار ، تا اندازه ظرفی که دارم درکش کنم …
نکته اینجاست که من با این علاقه از طرق مختلفی سعی در شناخت و درک بیشتر سیستم این جهان و خداوند داشتم که خب بعضی از راه ها به من کمک کرد و بعضی سردرگمی و ابهام بیشتر به وجود آورد و برآیند اونها این بود که بیشتر گمراه شدم تا این که با شما آشنا شدم … شمایی که با قلبتون این مسیر رو طی کردین … شمایی که این مسیر رو زندگی کردین … شمایی که کاملا واضح و مشخص هست شخصیت و نتایجتون … من همیشه از خداوند برای استاد های خوبی که در زمینه های مختلف داشتم تشکر کردم … سپاس گزار و قدردان شما هستم و شما رو استاد خودم در این زمینه و مسیر توحیدی میدونم ️
به نام خداوند مهربان وهدایتگر وهاب
سلام به همه دوستان ثروتمندم
توحید
یکی از مهمترین وتاثیرگذار ترین فایل های استاد عباسمنش بحث توحید و شرک هست و تا قبل از ایشان هم بهترین اساتید هم اصلا وارد این بحث نمی شدن چون درک آنها از بحث توحید کاملا غلط بود.
از جمله فایل های استاد که رایگان هم هست و میشه اصلا محصولات را نخرید و فقط بااین به موفقیت رسید بحث توحید هست .
چراکه ما بدون واسطه وصل به الله که منبع خوشبختی و سلامتی و ثروت و نعمت هست، می شویم و دلیلی نداره بخاطر رسیدن به خواسته ها نگران باشیم .
والبته باید یاد بگیریم که ایمان خود را به خدا نشان بدهیم و مثل استاد عمل کنیم و از شرکت کشتی سازی استعفا داد و قرار شد بره جوراب بفروشد و با درآمد آن خرج خانواده خودش رابده و الیته خدا در کارش گشایش ایجاد کرد که حقوق ایشان 10 برابر بالاتر شد و با شرایط بهتر.
پس بهترین الگوی ما وجود استاد عباسمنش هست که از کجا به کجا رسیده فقط با تغییر فرنکاس و تغییر باورهای خودش .
خیلی خیلی شاکرم از خدا که منو تو این مسیر قرار داد
من تقریبا یک سالی میشه که با استاد آشنا شدم وکم وبیش فایلهای صوتی رایگان ایشون رو تو گروههای مختلف واتساپ وتلگرام میشنیدم تقریبا یکی دو ماهی هست وارد سایت شدم ودارم فایلهای رایگان استاد رو می بینم دوست دارم تو این راه ثابت قدم بمونم وخیلی از شرکهای پنهانی که توی وجود من بود رو توی این مدت شناختم وبه امید خدا
میخوام ودارم سعی میکنم که در رفع اونها قدم بردارم
خدارو شاکر وسپاسگزارم که هرچند دیر ولی بالاخره راه راست رو پیدا کردم ومیدونم که هیچ وقت برای تغییر دیر نیست ممنونم از استاد عباسمنش بزرگوار وهمه دوستانشون که در راه روشن شدن ما قدم بر می دارن وما رو از ظلمت وتاریکی وجود خودمون بیرون میارن وآگاهی میکنن دوستتون دارم وقدردان هستم
بنام خداوند وهابم..
خداوندیکه که هر روز با نشانه هایش ‘مرا هدایت میکند بسمت توحیدی عمل کردن،و قانون بدون تغییرش…
سلام و درود به اهل بهشتم..چقدر هماهنگیها عالیه.امروز به سوره بقره همین داستان’قوم موسی رو میخوندم’که با صحبت شما استاد گرامی.دقیقا جفت شد تو وجودم…
نشانه این فایل،برام واضح شدن..حرف با عمل بود…
چقدر این سپاسگزاری میتونه تو تمام جنبه های زندگیمون تاثیر گذار باشه..امروز در قبال کاری که پدرم برام انجام داده بود تونستم کلمه سپاسگزاری رو بهشون بگم’پدری که یه روز برام،یفرد قربانی بود…
رابطه من با افراد حتی نسبت به اعضای خانواده ام’کاملا تعقییر کرد..باعث شد تا من از درون به آرامش برسم….آرامشی که باعث میشه من هر روز درونم شکوفاتر بشه…
پونت این صحبتهای استاد عزیز…
توحیدی عمل کردن از درون هست..توحیدی که به محض انجام دادن کاری، تبدیل به عمل بشه و حرکت کنی…و ادامه بدی…
توحیدی که بری..همون داستان قوم موسی..گفتن ما سیر عدس ووو فلان چیزها رو میخاییم..بهشون گفت بریید فلان شهر همه اینها رو که میخایین وجود داره..
قرآن میگه..نهایتا خورای و مسکنت فراگیری بر آنان مقرر شد ،و به خشم خداوند دچار شدند..
یادمه روزهایی که من وارد این سایت الهی شده بودم..خداوند وجود منو میشناخت اوایل کار بودم..و بهم گفته بود.و الهامات زیاد بود..تا برنگردم..به خونه اول!
بهم گفت..بصورت واضح..تو مسیر من بمون هر چی بخای بهت میدم..یادمه توسط افراد خیلی سرکوب میشدم در مقابل خاسته ام….ولی از اونطرف خداوند نشانه ها رو مدام برام میورد.و بهم میگفت اینجا برات خوبه..مسیرت درسته…
در برابر گفته های کافران شکیبا باش.و مدام بهم میگفت کارت درسته…
ولی یجاهایی خالی میشدم..و بازم بهم یاد اوری میکرد..چون حقیقتا شخصیتم هنوز درست جا نگرفته بود…
بخاطر همینه خداوند مدام.تو ایات میگه افرادی که در مسیر درست هستن.نه ترسی دارند نه اندوهگین میشوند…یه صدای دائمی بهم میگفت..برو جلو ..کاری به دیگران نداشته باش…
خیلی جاها بقول استاد جهان بهت چک و لگد میزنه تا درستو بفهمی..و این نیازته…استاد منم خیلی خوب خوردم.نوش جانمم باشه.
توحید همینه…باج ندادن به عوامل بیرون..و در مسیر درست ماندن و حفظ کردن این نوع نگرش…
در مقابل…همون عزت نفس..ادامه دادن هدفت..و بتونی این کج فهمیها رو به درستی تبدیل کنی..ولی من همیشه سعی کردم در قبال کارهایی که اطرافیانم برام انجام بدن ،احساس ارزشمند بودنشونو با احساس خوب و با لبی پر از خنده بهشون تشکر کنم.در کل بخاطر روحیه خوبم..همیشه از میمک صورتم به افراد در قبال کاری که برام انجام میدن خیلی خیلی تشکر میکنم!
ولی ناگفته نمونه..رابطه ام با افراد،باج دادن بهشون بود..جوری که خودمو اذیت میکردم..که دارم روش خیلی کار میکنم..چون این احساس مهم بودن افراد،باعث شده بود یه نوع ‘برده،بودن اونا بشم..و چند برابر خودمو اذیت کنم…تا دیدم دارم قربانی میشم..
استاد این شخصیت تو درونم ‘شدت داشت..که دارم خیلی خیلی خودمو کندو کاو میکنم..
چون نابودت میکنه!من نابود شدم با این تفکر..بهمین خاطر انشالله هدایت بشم به دوره عزت نفس..
الان که دارم مینویسم بدنم میلرزه…یادمه با دوستی که خیلی با هم خوب بودیمم.وقتی ایشون یه هدیه میداد و من ازشون تشکر میکردم بجر تشکر..بهش باج میدادم.جوری که اذیت میشدم و کاری انجام بدم که بیشتر از اونچیزی که بهم داده.براش ارزش قائل باشم..
……
……
نکته بعد…الان همون تشکر رو میکنم.و از وجودم همون دیدگاه قبلمو دارم..ولی سعی میکنم دیگه خودمو اذیت نکنم.تا حس کنم،باید این ارزشمند بودن به افراد’باج دادن باشه..
هنوزم بازم خیلی جای کار دارم..که دارم کم کم نقطعه ضعفمو از بیین میبرم.
نکته دیگه از این فایل…
کلا استاد قانون خداوند باید احساسش احساس خوب و ارامش باشه…هر چیزی که از این دایره امن دور بشه ،اشتباهه..
من این حس ارزشمند بودن برای اطرافیانم.اذیت کردن خودم میدونستم…فکر میکردم اگه اون این هدیه رو به من داده من باید چند برابرشو بهش بدم..یه احساس بد پشتش بود.بهمین خاطر خیلی خودمو سرزنش میکردم..
و پونت دیگر..این احساس سپاسگزاری که من با زندگی نامه شما هر روز دارم آشناتر میشم و درک میکنم..و نسبت به عزیز دلتون داریید..میبینم.درونن’رشد شخصی هست.رشد احساس خوب بودنه..حس انسانیته.حس الهی گونه هست..حس عزت نفسه..
و این دیدگاه میخام و سعی میکنم مثل شماها داشته باشم.سپاسگزاری که به من حس احساس خوب میده..دیگران رو بهش احترام بزارییم.احترامی که باعث ارزشمند دونستن خودمونه….و این احترام رو در قبالش بخودمونم میرسه!..
استادم!یادمه بچه که بودم توسط افراد نزدیکم چقدر قولها میشنیدم ولی هیچ وقت عملی نمیدیدم..یا حرفهایی که خیلی زیبا بودن ،با همون نگاه ندونستن قانون…
میگفتم..چرا میگن قول قول مردونه..چرا خیلیا بهش عمل نمیکنن..
من این قولها رو تا چند سال برام تکرار میشد..حتی برای کارهای ادارییم..دیدم همه دارن فقط حرف میزنن.بهمین خاطر این نکته همیشه برام خیلی بولد بود…
قول قول مردونه..که من فقط اونو تو مردا باور داشتم..
در کل فردی بودم..شب که میخابیدم..کارهای روزانه مو خیلی بررسی میکردم..که چرا فلان جا اینحرفو زدم.چرا اینکار رو میکنم..ولی خیلی کمرنگ بود..
ولی الان خیلی دارم سعی میکنم که طبق قانون عمل کنم..بقول شما میگید سر جهان رو نمیتونید کلاه بزاریید….
آره استاد..همینه..سر جهان و خداوند رو نمیشه کلاه گذاشت.خیلی دقیق حساب شده هست.که من خیلی تو تمام رفتارهایم و رفتارهای اطرافیانم نسبت به من به واقعیت هر روز میدیدم..
خیلی خداوند عادل و درسته!
پس احترام به افراد و تحسین انها و سپاسگزاری آنها…و روبروش توحید عملی!…
توحیدی که قدرت رو از عوامل بیرونی بگیری و بدی بخدای خودت..دو موضوع کاملا متفاوت!
توحیدی که مانند ابراهیم..که موحد و مشرک نباشی..و نگی از اون کار انجام نشه.بخای خیلی روی دیگران حساب باز کنی..
که این توحید هیچ وقت کامل نیست تو درونمون .ولی میتونیم بهتر بشیم..
توحیدی که در مسیر درست…نتایج پایدار بهت میده..
استادم اون موقع خیلی حالت یو یو داشتم.ولی از موقعه ایی که درونم تعققیرر کرد.هر روز عطشم شدیرتر میشه..سعی ‘سعی’سعی میکنم که فقط عمل کنم.
نتایج وقتی پایدار میشه…دیگه قضاوتت در مورد دیگران..و پند و نصیحتت کمتر میشه..حقیقتا یه مدتیه کلا زبانم قفله.اصلا نمیتونم در مورد کارهایم با کسی صحبت کنم.
اتفاقا امروز یفرد نزدیک بهم گفت.معلوم تو چکار میکنی..معلوم کارت نیست.من فقط یه نیش خند زدم..
و هیچی نگفتم..گفتم فعلا نمیتونم در موردش صحبت کنم.چون توسط خانواده ام خیلی کنجکاون چکار میکنم.ولی من سعی کردم تا نتیجه تو دستم نیومده.صحبت نکنم و سعی کنم کاری به دیگران نداشته باشم..و با الهامات دارم پیش میرم..
حدودا چند وقت پیش وقتی یه فردی بهم میگفت،که اینم بخاطر تکاملم بود.یسری حرفهای چرت و پرت میزدم..جوری بودم که احساس مهم بودن’خومو به دیگران نشون بدم.یا جوری صحبت کنم که ..اینم ساخته شده ذهنم بود..تا دیگران بدونن من خیلی خوبم.یه حس قدرت پوچ…که فکر نکنن من زمانمو بطالت میرسونم.
کم کم روش کار کردم.که خواهرم به واقعیت بهم گفت…چرا هیچی نمیگی..چرا وقتی دارم،صحبت دیگران میکنم تو هیچ واکنشی نشون نمیدی..که من هیچی نگفتم..و خودمو به راه دیگه زدم..بهم گفت خیلی بیخیال شدی..
خیلی خوشحالم..استادم تا نتیجه تو دستم نیست..دیگه این روحیه ایی که احساس مهم بودن پوچ به دیگران بدم.و بخام مثل اوایل در مورد این صحبتها با دیگران در میون بزارم.چون کم حرف شدم.احساس میکنم..دیگه حرفهای پوچم دوربرم داره کمتر میشه..
و همین نادیده گرفتنم باعث شده.تا اونا هم هم از من دوری کنن…
خیلی جالبه برام…
من سپاسگزار این فایل نشانهای پروردگارم هستم.که انسان شریف و با صداقتی مثل شما رو تو راهم آورد.تا روزانه اعمال خودمو ببینم.و نخاد حرف مفت بزنم به دیگران..و اگه هم جایی یجورایی قانون از دستم در رفت..بیام خودمو اصلاح کنم..
اصلاحی که به عمل انجام بشه نه حرف مفت..
استادم.من اون حس خود ارزشمندی به دیگران رو به باج دادن تبدیل کرده بودم.باجی که منو به احساس بد میکشوند.خیلی چک و لگد خوردم و..میدونم هنوز جای کار دارم ..خیلی..
چون من بسیار فردی هستم.که وقتی یه خوبی در حق دیگران میبنیم..از تمام وجودم سپاسگزارشونم..وقتی برخورد اونا رو نسبت بخودم میبینم اونا هم خیلی بهم محبت میکنن.و کارامو انجام میدم.همین باعث شده..زندگیم پر از احساس خوب باشه…
بعد از وجودم تو این سایت..خیلی مهر و محبت.به افرادی که قبلا احساس میکردم این افراد ‘خیلی آدمهای ناجور هستن..
ولی اینقدر با تمام کامل ازشون احترام میبنم نسبت بخودم..فقط میگم خدایا شکرت ..
رابطه ام با جنس مخالف غریبه هنوز بهتر شده..خیلی راحت میتونم درخاست کنم.و با حالتی خوش خنده..که اون شخص بهم گفته.که به به خانم فلان با انرژی عالی اومد طرفمون.
اینو به واقعیت تو زندگی روزانه ام میبینم.که باعث میشه که یه وقتایی جنسی که میخرم بهم هدیه بدن!چیزی که قبلا اصلا تو زندگیم نبود…
همه چیز متفاوت شد وقتی من درونمو پاک کردم..
همه چیز اطرافم مسخ شده..و با قدرتی تمام راه میرم..
و کارهامو خودم،انجام میدم.بدون هیچ وابستگی به غیر..
جوری که افراد بهم میگن.خیلی دلم برات تنگ شده بود.گفتم ببینم چجوری..که باعث میشه منم به اون شخص هدایت بشم.و یه صحبتهایی بینمون رد و بدل بشه.و بجای خیلی خوبی کشونده بشه..
معجزات زیاد هست..که این معجزه نیست..جز روی خودم’کار کردن..پرورش عزت نفس.
استاد عزیزم !…بی نهایت سپاسگزارتونم.میدونم هنوز خیلی خیلی زیاد باید روی خودم کار کنم.ولی همینکه که هر روز نتایجم داره رو به بهبود میره..همین مایه افتخار منه…
و صحبتتون رو در این فایل باید طلا گرفت..
وقتی که گفتین توحیدمو بجا اوردم از بندرعباس هدایت شدم به تهران..و قولی که خداوند بهت داده بود..ناخودآگاه اشکانم ریخت..واقعا مایه افتخار منید..خیلی دوستتون دارم.از صمیم قلبم دوستتون دارم.در پناه خدادند در آرامش کامل باشید!…
این صحبت که خداوند..همیشه وفادار به عهدشه..چه کسی وفادار تر از خداوند…
خداوند فراموشکار نیست..من این ایه ها رو خیلی دوستدارم..
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
افراد دوست دارند آن چیزی را بشنوند که به آن باور دارند:
که باعث می شود هیچ گاه نتوانند به موفقیت دست یابند اگر نتایج متفاوت می خواهیم باید: به شیوه ی متفاوت عمل کنیم
به روش هایی که به نظرمان درست است عمل کنیم: نتایج را بررسی و اگر موثر بود آن را ادامه دهیم و اگر نه آن را کنار بگذاریم
زمانی که بر روی خود باوری عزت نفس و احساس ارزشمندی خود کار کنیم و خود تخریبی را کنار بگذاریم:
از همه لحاظ پیشرفت می کنیم
بسیاری از ما تنها به این دلیل که بحث توحید را به خوبی درک نکرده ایم: خود را باور نداریم و قدرت را به دست دیگران داده که دیگران منظور: قدرت دادن به عوامل بیرونی است زمانی که به عوامل بیرونی قدرت می دهیم: قدرت را از خداوند گرفته که قرآن هم تنها: بر توحید تاکید دارد و خداوند تنها شرک بر خودش را نمی بخشد
بسیاری از افراد به اسم توحید: به دیگران توهین کرده یا از افراد تشکر نمی کنند
به دنبال نصیحت کردن افراد نباشیم تمرکز خود را بر روی خود قرار دهیم افراد از عملکرد ما الگو می گیرند نه صحبتها حرف زدن مهم نیست که چه حرفی می زنیم: به نتایج و عملکرد خود نگاه کنیم
افرادی که دیگران را نصیحت می کنند: خودشان نتایج بسیار بدی دارند نمی توانیم سر جهان را: کلاه بگذاریم
به سراغ عمل کردن: به جای حرف زدن باشیم وقتی در مسیر درست قرار بگیریم: نتایج ما پایدار خواهد شد
توحید: باید در قلب ما باشد از افراد از صمیم قلب تشکر کنیم و شخصیت خود را : به شخصیتی سپاسگزار تبدیل کنیم
مسیر درست را از مسیر غلط تشخیص دهیم و به افراد احساس مهم بودن دهیم
برای انسان ها: ارزش قائل باشیم و فکر نکنیم مشرک هستیم قانون: ادا اطوار نیست
توحید را به درستی در عمل درک کنیم:
تا به ما شجاعت برای حرکت و قدم برداشتن دهد ترس های ما را کمتر کند خداوندی که در قلب ما است نه در کلام ما
با تمام وجود : از عزیزان خود قدردانی و تشکر کنیم تنها نشانه ای که به ما نشان می دهد در مسیر درست هستیم:
نتایج پایدار ما است
خدایا شکرت
عاشقتونیم
دوره توحید عملی رو بای دیفالت و همیشه و همیشه… توی ویدئو پلیر ماشینم مرور می کنم…
و این جلسه همزمان شد با جلسات 6 و 7 دوره روانشناسی ثروت 1، که به بحث عوامل بیرونی پرداخته…
این همزمانی برام جذاب بود…
اونجایی که استاد بحث اجرای توحید در عمل رو از تعاملات معنی دار انسانی تمیز میدن… من هم به یاد تصمیمات و اقدامات مالامال توحید خودم در سال های گذشته می افتم که شجاعت به خرج دادم و بینی و بین الله در قلبم با تکیه به خدا تغییر مسیر دادم، ادامه دادم و نتایجش رو هم در زندگی ام دارم تجربه می کنم :)
چندین مرتبه ای که در شرکت های مختلفی که شریک بودم… بی خیال شراکت شدم، یه بار مسافرکش شدم، یه بار با اندک پول سفر خارجی برای بازاریابی صادراتی رفتم، یک بار مدیریت صادرات محصولات دیگران رو رها و روی برند و محصول خودم تمرکز کردم…
برای افرادی که در مدارهای پایین هستن، درک نتایج این اقدامات شجاعانه و توحید محور به شدت سخت و حیرت آور و احتمالا برای دوستان هم سینرژی در این سایت بدیهیه…
به قول آقا ابراهیم ساپورت سایت استاد، من به معجزات خدا عادت دارم… اگر اشتباه نگفته باشم…
خواستم ردپایی از خودم به جا بزارم و امیدوارم برای شما هم انگیزه بخش باشه و از همین جا به استاد و خانم شایسته سلام می رسونم
سلام استاد
استادچقدر بامزه تعریف کردین اونایی که توحید رو خوب متوجه نشدن کلی خندیدم 😂😂😂 منم جز همون دسته از افراد بودم توحیدو خوب درک نکرده بودم و چک و لقدشم خوردم به قول شما انگار چیزی که خودم دوس داشتمو میخواستم بشنوم نه حقیقتو میشه گف شجاعت پذیرفتنشو نداشتم با اینکه هر بار این آلارمو به خودم میدادم وه شما میگفتین خیلیا حرف منو نمیشنون چیزی کهومیخوانو میشنون ومن همش به خودم میگفتم اره استاد راست میگه من که حرف خود لستادو میشنوم اوایل وابتدای مسیر خود حقیقت رو میشنیدم ولی رفته رفته ذهنم شروع کرد به کلی سوال پرسیدن که اگه این اینطوره پس فلان چیه استاد اینجا اینو گفت منظورش ینی همونیه که تو فلان فایل گفته خلاصه که خیلی اینطوزی بودم ولی دنبال حقیقتم بودم کل فایلاا رو گوش کردم و در موردشون فکر کردم حتی نوشتن وجواب میدادم قران میخوندم وهمه چی باهم قاطی پاطی شده بود برام واز طرفی کل زندگیم و تمرکزم فقط شده بود این موضوع ویه جورایی از خیلی چیزا دست کشیده بودم دست خودمم نبود اشتیاقی زیاد داشتم برای فهنیدم انقدر که کسی صدام میکرد نمیشنیدم 🙈ولی غیر اون اولیل که نتایجی میومد رفتع رفته لین نوع برخوردم با آگاهیهاافقط در حد تبادل اطلاعات و درک و یقین و تحیف میگذست ینی عملا عملی رو تمرینی که میگفتین رو به تکرار انجام نمیدادم تازه خیلیم مدعی بودم کسی رو حساب نمیکردم یا وسواس در تشکر کردن و عیب جویی میکردم و چقدر از خودم عیب میگرفتم و همش میگفم باور منفی منفی منفی حس بد =اتفاق بد 😥😆 یه جورایی شبیه این جادوگرای تو فیلما که همش ورد تکرار میکنن شده بودم و ازحتی ازیه فکرمثبت مثلا اینکه خدا دوستم داره چقدر کارم خوب بود یا خدا حتما پاسخ میده وقتی اینطوری عمل کتم وهر شوق و ذوقی از نتایج خودمو محروم میکردم هیچ تازه وقتیم از دستم در میرفت کلی حس بد میگرفتم وبه خودم میگفتم تو وابسته ای تو وابسته میشی تو خدارو که برای خودش نمیخوای بندگی که نمیکنی برای اون خواستت ذوق میکنی عاشق خدا که نیستی باز دوباره حسم بد میشد میومدم کلی دلیل میاوردم تا کارامو توجیه کنم و بگم نه من خود خدارو میخوام خدا خودش گفته باز دوباره ذهنم میگفت نه تو پس ذوقت چیه وقتی وعده فقر میدن چرا ناراحت میشی ولی وعده ثروت خوشحال حتی اگه از طرف خدا باشه و کلا اینطوری گیر کرده بودم نمیخوام با کلمات بازی کنم ولی واقعا شادی رو بخودم حروم کرده بودم و هرچی اتفاق خوب چیه حتی فکر اتفاق خوبم کوفتم میشد واز همه بدتر ارتباطمم با خدا بدشده بود همش من بودم انگار خدا نبود قوانین جهان هم برام خیلی بدتر از اون بتهایی که قبلا میپرستیدم بود این دیگه خود خود شرک بود چون فقط خودم رو میدیم و اون گرداننده اون پاسخ دهنده این خلقت این سیستم عظیم رو نمیدیم و هر عملی که ازم سرمیزد در راستای اجرای قوانین فیک فیک یود چون حس عشق نداشت توش بیشتر حرص و طمع بودوترس و نگرانی بیشتر از قبل درکنارش شک وتردیدو حس افسردگی و گیجی ویه حس بد مبهم بود بجای نتایج خوب روحی و معنوی و مادی وارتباطی این روند انقدرتکرار شد وبه تضادیرخوردم اونجا واقعا فقیر شدم به یک خیر از خدا چون کاملا چشیدن که هیچ چیزی نیست جز خدا که بتونه کمک کنه و بتونه و خدا هدایتم کرد به مسیری که درست دست گذاشت به حقیقت کلام شما و توحید و من چون از غیر شما میشنیدم بشدت مقاوت داشتم شک میکردم یکم که میرفتم و نتیجه اومد مقاوتهای دیگرم شروع شد و ذهنم واقعاا نمیخواست این حقیقت عظیم رو بپذیزه و فهمیدم اینکه میگفت چون استاد نیست و فلانه همش بهانه بوده وخلاصع که خیلی اذیتم کردتابپذیرمش و تسلیم بشم و آموخنم که قانون توحید همه خوب بودنه چیزی جز این نیست بقیه ادا و اطوار لفط و کلامه و من انشاالله میخوام از نو شروع کنم با نگاهی توحیدیم و نشانه بودن در مسیر را چیزی منطقی تر از نتیجه گرفتن دررنظر ندارم وبازهم انشاالله بتونم ثابت قدم باشم چون دیگه میدونم حتی به حرف و کلام نیست بلکه به عمله منم الان که این خرفارو زدم عملم تغییر کنه نتایج میاد نکنه همین آشو همین کاسع در پایان ازتون سپاسگزارم که راهنمای من بودین و نور امیدو برام به وجوداوردین درپناه حق باشید .
«به نام خداوند مهربان »
سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان عزیزم
استاد عزیزم واقعا نمیدونم چی باید بگم ،اینکه هر وقت حالم بی دلیل بد بود هر وقت فاصله گرفته بودم از مسیرم ی حس درونی منو به سمت سایت شما میاره و جالبه هر سری به فایلی هدایت میشم که دقیقا داره با من حرف میزنم دقیقا داره بهم میگه که کجا رو اشتباه رفتم و فورا حالم خوب میشه و میفهمم که دلیل حال بدم چی بوده .ممنونم ازتون که اینقدر قشنگ و واضح همه چیو توضیح میدید ممنونم که وقت میزارید و با عشق به ما کمک میکنید تا راهمون رو پیدا کنیم دوستتون دارم و آروزی بهترین ها براتون دارم