اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام الله یکتا خدایاشکرت سلام استاد توحیدی عزیزم سلام خانم شایسته توحیدی وشایسته سلام دوستان در جستجوی توحید خداروشکر میکنم که همراه شماها هستم استاد عزیز تشکر میکنم از شما ومیدونم که توی این خانواده صمیمی وتوحیدی غرق تشکر هستی،چه زیبا از قدرت رب العالمین میگین وچه زیبا این خانواده حس میکنن این قدرت رو ،وچه حس زیبایی این خلوت شب وخلوت کردن با این خدای وهاب و رزاق ،وقتی این وقت شب توی این سکوت متنهای قشنگ سایت و کامنت دوستان رو میخونی همشون بوی خدایی دارن نهایت آرامش ولذت ، وقتی میدونی خداوند، قدرت خلق هر آنچه را که بخواهی توسط فرکانس وباورهایت به تو داده دیگه نهایت شکرگزاری از رب العالمین ،خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ،درپناه الله یکتا شاد وسلامت ،ثروتمندوسعادتمند باشیددردنیاوآخرت ، خدا نگهدار?
با شنیدن این فایل باعث شد که یک سری الهامات از طرف خدا دریافت کنم که در اصل یک قانون کلی رو برام روشن و مشخص کرد و برام توضیح داد خدایا شکرت ازت سپاسگذارم
این قانونی که خدا بهم الهام کرد اینه
در ادامه بحثی که در جلسه پنج جهانبینی توحیدی بود و در قسمتی که این قانون مطرح و بهتر بگم الهام شد که (ما به اندازه سر سوزنی قدرت تغییر زندگی دیگران نداریم اما به اندازه کل هستی قدرت تغییر زندگی خودمون داریم)ادامه این قانون که گفتم بهم الهام شد این اومده(و همچنین ما به اندازه سر پشهای قدرت ضربه و اسیب زدن به دیگران نداریم و دیگرانم به اندازه پشهای قدرت ضربه و اسیب زدن به مارو ندارند اما هم ما و هم دیگران میتونیم به بدترین روش ها خودمون شکنجه بدیم و بیشترین ضربه و اسیب به خودمون برسونیم)
چند تا نکته مهم که در جهت تکمیل این قانون که به قول قران تمامی قوانین از قوانین ذرات اتم و مولکول بگیر تا تک تک قوانین زندگی ما و هرچیزی که فکرش بکنید(مثل قوانین تقسیم سلول و مرگ و … مثل کد نویسی میمونه)در کتابی محفوظه و این قران گلچینی از بهترین و قدرتمند ترین قوانینی که زندگی دنیا و اخرت گلستان و بهشت میکنه به همین دلیل که به عنوان مثال خدا نیومده تو قران قوانین مثلا قانون ساخت بمب هستهای بگه بلکه فرمول رو داده گفته در همه زمینه ها استفاده کنید و اما تکمیل این قانونی که بهم الهام شد
*ما نمیتونیم به دیگران اسیب بزنیم و اگه سعی کنیم، تمام انرژی که در این مسیر صرف میکنیم برای طرف مقابل میشه سوخت جت اما اتیشش خودمون میسوزونه مثل این میمونه که شما یه بادبادک تو اسمون ببینی بعد مثلا حرص و لجت بگیره با و یه بومرنگ پرت کنی سمتی تا باعث شی سقوط کنه اما غافل اینکه اون بومرنگ طوری به اون بادبادک برخورد میکنه که باعث میشه کلی اوج بگیره از اونور با شدت و قدرت بیشتر بومرنگه برمیگرده میخوره بهت و باعث درد و رنج و مرگت میشه(این یک مثاله اگه بتونید درکش کنید هرچند که نیاز داره به تعقل و فرکانس و مدارهای بالاتر که حالا به اندازه کمی من تلاش کردم از لحاظ ذهتی و باوری و لطف و رحمت زیادی از سمت خدا نصیب من شده????عچقی تو رب من،من عاشق الهاماتممممم(لقوم تعقلون)
2* دومین نکته دیگرانم نمیتونن به ما اسیب بزنن مگر ما باور کنیم که اون فرد میتونه به ما اسیب بزنه(که همون شرکه)و برعکسشم هست که ما توانایی اسیب زدن به دیگران نداریم مگر اونکه اون فرد باور کنه که ما میتونیم مثل این میمونه که شما حمله کنی به قلعه یکی بعد اون طرف چون باور کرده شما میتونین اسیب بزنین در قلعه باز گذاشته و اینجوری راحت اسیب میبینه و برعکسشم شما در قلعت باز گذاشتی چون باور کردی که دیگران میتونن اسیب بزنن در صورتی که اگه شما یا اون فرد در قلعش بسته باشه اون سپاه طرف مقابل پشت در تلف میشه و شما هم که کلی پیشرفت میکنی به واسطه غنایمی که بدون هیچ کاری و فقط به واسطه اینکه باور داشتی تا وقتی در قلعه بستس یا بهتر بگم باورام درسته،اون قلعه که نماد زندگی نابود نمیشه هرچقدر میخوان سپاه بیارن و اون طرفم نه تنها به شما اسیب نمیزنه بلکه نابودم میشه(چه مثال هایی میزنی خدااایاا??دقت کنین به قانون کلی و مثال نمادینی که من فقط تایپ کردم و خودمم نفهمیدم چی نوشتم!)و نکته سوم اینکه در هر صورت کسی که میخواد به کس دیگه اسیب بزنه چه اون فرد مقابل به واسطه باورش اسیب ببینه یا نبینه،فرد اولی که میخواد اسیب بزنه از همون لحضه که تصمیمی جدی میگیره اسیب و ضربه خیلی زیادی از تمام جنبه ها بهش برخورد میکنه هرچند که اگر توبه کند قطعا خدا را توبه پذیر مهربان خواهد یافت.خدایا شکرت ازت سپاسگذارم بخاطر دوره قران،هرچند بگم که از خیلی قبل تر خدا هی اروم اروم با تکامل و موضوعات تک تک منو با قران اشنا کرد و الان وقت یک جهشههههه،خدایا شکرت ازت سپاسگذاااارممممم
واقعا این حرفها قیمت نداره.چقدر آرامش بخش و دلگرم کننده هستن.واقعا استاد عباسمنش حجت را بر تمام ما اعضای خانواده صمیمی عباسمنش تمام کردن و راه رسیدن به خدا و دنیا آخرت و ثروت و همه چیزهای خوب را به ما یاد میدن.باید ازین فرصت استفاده کرده و به سعادت بینهایت برسیم.
سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
ممنون از استاد عباسمنش بابت این سایت و این فضای بی نظیر که برای کمک به انسانهای علاقمند فراهم کردن
چقدرحس خوبی دارم الان که این کامنت و واسه ی شمااستادعزیزی میزارم که باعشق حرفای مارو میخونین،اشک توی چشمام جمع شده..،این فایل رو من امروزتونستم ببینم روی سایت ودقیقا زمانی که خابیده بودم وداشتم جلسه ی ده کشف قوانین رو گوش میدادم قسمت پانزده دقیقه ی اخرفایل که راجع به سخن خداوند بود که من نزدیکم واجابت میکنم درخاست هر درخاست کننده رو.وگریم گرفت…اومدم و راجع به خاسته هام باهاش حرف میزدم و بهش گفتم دلم تنگ شده واسه ی فایل توحید عملی 5..خدایا فقط روی تو حساب میکنم و بس.،ازطرفی با گوش دادن به یکی ازفایلای شما دوروزپیش که فرمودین برید قران و بخونید معنیش و وخودتون بفهمید که باید چجوری باخداارتباط برقرارکنید،که همون لحظه خدابهم الهام کردبرو اون قران ده سال پیش و که توی کمدت گذاشتی و بیاربخون ازاول معنیش و ،که بهش عمل کردم ودارم میخونم،،وامروز که بعداز دوروز اومدم گوشیم و نگاه کنم ی فایل توحیدی و خبر دوره ی قران و دیدم..چقدرخوشحالم تواین لحظه که چجوری خدا داره جواب قلبم و میده.نمیدونیداستادعزیزم که تواین لحظه چقدرسرشارازعشق و توکل به خدام،ازتون سپاسگذارم که توی این مسیر الهی قدم گذاشتین و دستی شدید از دستای خدابرای هدایت ما..
سلام بر اساتید خوبم: استاد عباس منش، خانوم شایسته و تمامی اعضای سایت
سالهای سال زندگیم با دیدن فیلم های منفی و شرک نسبت به خدا گذشت. مسائلی نه دقیقا به همون شکل ولی از همون جنس وارد زندگیم شد، از جنگ و دعوا و بحث تا افسردگی و…
ذهن بیمار من سالها متوجه نشد که چرا دقیقا بعد از دیدن فیلمهای منفی این اتفاقات بد داره می افته!! چرا دقیقا از همون جنس بدبیاری ها رو دارم وارد زندگیم میکنم؟ نه من نفهمیدم، نفهمیدم و نفهمیدم…
نفهمیدم که باید ورودی های ذهنم رو کنترل کنم، نفهمیدم که باید به نکات مثبت توجه کنم و فقط روی خدا حساب باز کنم. فایل های روانشناسی بسیاری گوش دادم چه ایرانی چه خارجی، اما عمق مسائلی که مطرح میکردن درباره باورهای مخرب ما بود و صرفا میگفتند امیدتون رو از دست ندید و به راه ادامه بدید اما هیچکس نیومد که بگه چطوری باورهامون رو تغییر بدیم و هیچکس توضیح نداد که آقااا بغیر از باورهات هزارتا چیز دیگه هم هست که باید تغییر کنه. آیا فقط رو خدا حساب میکنی؟ یا به مردم اطرافت که مقام بالایی دارن قدرت میدی و پیششون سر کج میکنی؟ واقعا یاد گذتشتم میوفتم که به دوستانم میگفتم: ببین!!! روت حساب باز کردما!!
اما امروز تازه میفهمم که چون این قدرت رو بهش دادم و روش حساب باز کردم درواقع این قدرت رو بهش دادم که منو زمین بزنه و بهم آسیب بزنه. خدا هزاران بار خواست من رو هدایت کنه اما کو گوش شنوا؟ درونم پر شده بود از نجواهای شیطانی و ناخودآگاهم پر بود از باورهای مخرب که از فیلم ها گرفته بودم. بخاطر همینه که انقدر مجذوب گفته هاتون میشم استاد. خدارو شکر میکنم که امروزم ۱۸۰ درجه با گذشته ام فرق میکنه. خداروشکر که وقتی فایل جدید میزارید با تمام ذوق و شوقم میام که به حرفاتون گوش بدم. به پیغام هایی که از طرف خدا برامون میارید تا ما رو هم آدمهایی موحد بشیم. خداروسپاس میگم بخاطر این که روزانه تمام فکر و ذکرم خداست و خودش میدونه چه عشق بزرگی بین من و اونه…. که قابل وصف نیست. که اطرافیانم نمیبیننن و دلیل لبخندهای ممو نمیدونن و صرفا فکر میکنن بخاطر حرفهای اونا یا وجود اونا لبخند میزنم ولی این روزها یه حس و حال دیگه دارم…. باهم حرف میزنیم، حرف های عاشقونه رد و بدل میکنیم. آهنگهایی که گوش میدم به اون فکر میکنم، دلیل بودنم اوست… نوازشش میکنم، نوازشم میکنه…
بهش لبخند میزنم، بهم لبخند میزنه…
خدای عشقم:) وقتی فهمید بهش نزدیک شدم شادی کرد و خوشحال شد، برام جشن گرفت. یک جشن دو نفره که فقط من هستم و خدای من.. بهم کلی هدیه داد، اطرافم رو پر کرد از زیبایی و چشمام رو باز کرد. گفت ببین من چقدر دوستت دارم… با هم میخندیم…از شادی گریه میکنم. بغض میکنم، (مثل الان که مینویسم و چشمام پر از اشکه)
خلوتی دارم من با معشوق خودم خدا
کس نداند چه در خلوت گویم جز خدا
در سرم شوریست و شوقیست
اشک میریزم امروز، پر شده ام از حس خدا
جهانم خوش بو شده، پر شده از بوی خدا
گفت اینجا تاریک است با من بیا
اکنون دست من را بگیر دنبالم بیا
مرا با خود بِبُرد با ساز و دهل به خانهی خود
آتش و شمع و گل و پروانه بود
هر چه بود خوب و خوش و ساده بود
آنچه من دیدم در آنجا رویا نبود
خوابی عمیق یا یک خیال نبود
آنجا بود که فهمیدم، با یک نگاه
به دامن بلند و پر گلِ زیبای خدا
که قلبی دارد رئوف و مهربان
خانه اش از طلا و یاقوت نیست
آنچه میخواهد برایم یک تابوت نیست
خشم و کینه در دلش جایی ندارد
آدمی از گفتن رازش به او ابایی ندارد
خانه اش وسیع اما جایی برای همگیست
هدفش از آمدن کمک به جانِ همگیست
دست هایش را از هم گشود
مرا در آغوش گرمش میفشرد
گفت برای چه میترسی، نترس
من همیشه پشتت هستم،نترس
من برایت پدرم، یک پدر مهربان
شب ها منم آن جا برایت پاسبان
حال برو دنیا را برایم زندگی کن
نگرانی را کنار زده برایم زندگی کن
لذت نبردن از زندگی کاری خطاست
چو من هستم نگرانی کاری خطاست
بعد دستی بر قلبم کشید
در دورنش روحی دمید
گفت نیازی نیست در عمق آسمان یابی مرا
یا با صدایی عمیق فریاد زنی نام مرا
من نشسته ام گوشه ای در قلب تو
در چشم و گوش و زبان خوب تو
عقل تو رودی از دریای علم من است
مهر تو یک شاخه از صدشاخهی مهر من است
دستم را گرفت، باری دگر، باری دگر
شمع و گل و پروانه خواندند آوازی دگر
چشمانم را گشودم یکدفعه
نوری در قلبم دمیده شد یکدفعه
برگی از صدهزاران برگ دفتر کندم
نوشتم با نام پروردگار هفت افلاک
شعری خوب و آشنا از جنس خدا:
خلوتی دارم من با معشوق خودم خدا….
.
.
.
این شعر بداهه ای بود که با جاری شدن اشکهام همین الان بعد این فایل ، در قسمت دیدگاه نوشتم. میدونم قافیه هاش مشکل داره اما چیزی بود که بهم الهام شد. شاد باشید??
مطلبی به ذهنم رسید که خواستم بیانش کنم باورهایی که همجهت با خواسته هامون باشن با تکرار در ما احساس آفرینش رو ایجاد میکنن همون حسی که من اوایل فکر میکردم که حس رسیدن به خواسته این حس شیرین وقوی واحساس خوب رو در من ایجاد کرده قبل رسیدن به خواسته در صورتی که وقتی خیلی دقیق شدم روی این موضوع دیدم که اون حس رسیدن به خواسته که توائم با باور توحیدی باشه باعث رسیدن به حس ایمان به غیب و باور به قدرت خدارو در من ایجاد کرده که چنین حس شیرین و معنویی رو داره پس ما وقتی به خواسته هامون میرسیم قدرت معنوی ما هم بیشتر میشه وهر وقت که ما نعمتی رو دریافت میکنیم مثلا بعد از رسیدن به اعتماد به نفس هرچند کم احساس قدرت میکنیم واین حس در ما ایجاد میشه که من هم میتوانم بیشتر ازقبل پی به توانایی خداوند می بریم که میشیم مصداق کسی که خودش را شناخت رب خودش را هم شناخته پس با ورود نعمتها به زندگیمون ما بیشتر از قبل پی به قدرت خداوند میبریم واعتمادمون به ربمون بیشتر میشه ونوع نگاهمون متفاوت تر یعنی با هر باوری که ما داریم کار میکنیم چه سلامتی وچه ثروت وهرچیز دیگه ای داریم روی معنویت وشناخت صفات خداوند که سلام و رحمان ورزاق بودن خداونده بیشتر پی میبریم البته که جداگانه روی باورتوحیدی باید کار کنیم اما با این نگاه من حس بهتری برای رسیدن به خواسته هام پیدا میکنم وبرام حس رسیدن به خواسته هامو معنوی تر میکنه . ممنون از دوستایی که وقت گذاشتن و کامنتمو خوندن.
یک اله میگه کفش بپوش و کراوات بزن و با جام شراب بیا پیش من.. بخاطر گناهان تو بود که منو کشتند..!
الله *میگه کسی کشته نشد اونی که فکر میکنی کشته شده، پیش ما اومد.عزیزم تو که تازه اومدی! آخه چرا باید احساس گناه کنی بخاطر کاری که انجام ندادی؟!
اله میگه بیا به من پول بده تا گناهان تو رو ببخشم!!!
الله *میگه من هیچ پولی و خرجی نمیخام و کسانی که پیش شما فرستادم هم همینطورین.
اله میگه میخای به من برسی؟ بیا گریه کن. زاری کن.از من بترس.. بدون کفش به خانه من بیا.و به یک سمت نگاه کن و منو صدا بزن.
الله *میگه میخای به من برسی باید نترسی و شادی همیشگی داشته باشی
الله *میگه مشرق مغرب شمال جنوب هر طرف رو کنی و بیای منو فقط میبینی جز من کسی در این عالم نیست.
اله میگه میخای به من برسی بیا به من پول بده!!!تا کارتو را بندازم.مشگلاتت رو بهم بگو و برام پول بریز تا کارت را بیفته.
من نمیدونم چرا این اله ها، همش پول میخوان؟ چرا مثلاً کاغذ دفتر نمیخوان. یا مثلاً برگ درخت نمیخوان؟ ببینم تو میدونی؟
اله میگه مبادا ثروتمند بشیا..چون ال میشه بل میشه.. من نمیخام تو اینکاره شی.. کو ثروتها و نعمتها
الله *میگه، ای از روح من..ای مثل من.. من خودم بینهایت بخشنده ام.. بینهایت رزاقم.. بینهایت نعمت آفریدم که نمیتونی بشماری. خواسته ام تو را خلیفه قرار بدم
تا من رو بنمایانی. تا در تو متجلی شوم.تا مثل من ثروتمند باشی.. اگر مثل من نباشی ال میشه بل میشه..
اله میگه .. واست بسیج مستضعفان راه انداختم تا ضعیف و حقیر شی اگه این راه رو بری نتیجه داره.. وگرنه میبرمت جهنم. فهمیدی یا نه؟!!
آهااان…
الان فهمیدددد م..
این بازی، یک بازیه ترسهههه . بخاطر اینکه از این اله ها میترسیم،به حرفاشون گوش میدیم. بگو دیگع اینهمه علاف کردی من رو..
الله *میگه مگر زمین من وسیع نبود.مگه من بهت گفتم جزو مستضعفان بشی!!
چه رک میگه زمین من وسیع نبود. آیا این الله *نمیدونه مرز جغرافیایی داریم؟! ایران داریم، چین داریم آمریکا داریم؟!
آهااان..
فهمیدددددم..
باور این الله *با اینطور جواب سر بالایی دادن فرق داره با اون باور اله ها. میخواد بگه که اینها اصلا تاثیری در تو ندارن.. تو خودت داری اتفاقات رو خلق میکنی.. که چطوری و کجای زمین زندگی کنی.. چه ایرانی. چه چین و آمریکایی.. این مرز ها رو من به وجود نیاوردم که فرزندم! اینها رو اون اله ها به وجود آوردن..
اون اله های تغلبی که قدرت ندارن خودشونو نگه دارن چه برسه به تو عزیزم..
حالا تو میخوای با من باشی یا با اون اله ها..
ببین من ازت هیچ پولی نمیخام ها..من برات بهشت رو آفریدم ها.. میخوام در بهشت زندگی کنیا.. میخوام که تو ثروتمند بشیا.. میخوام تو سالم بشیا و سالم زندگی کنیا..میخوام که تو رو خوشبخت ببینم ها..
نیاز نیست به در صد نفر بری ها.. من از رگ گردن بهت نزدیکترم ها.. منو باورم میکنی؟
دارم اشک شوق میریزم بخاطر این الله.آره آره.. این الله اشک ریختنی داره..
خیلی عالی اله های زیاد و دروغگو و ترسو والله تنها رب جهان تنها کسی که وعده اش حق است و قدرت عالم است وعشق مطلق ویکه ویگانه را توضیح دادین به دلم خیلی نشسته حرفهاتون .
خدایا همه مارا به راه راست هدایت من راه نعمت داده هایت راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه غضب کرده گان ونه گمراهان .
خدایااااا ای عشق تنها درونی قدرتمند میخوام که فقط و فقط خودتو ببینم وپاااا روی تمام نجواها وترس هام بذارم تا بگم فقطططططططط خدااااااااااااااااا.
سلام خدمت استاد عزیز و گروه فوق العادشون و دوستان همراه سایت عباس منش دات کام
استاد عزیز واقعا عالی بود مثل همه فایلهایی که می گزارید واقعا بحث توحید عملی و نگاه توحیدی حلقه گمشده زندگی من بود که به لطف خدای مهربان و دست پر برکتش استاد عباس منش عزیز به این اگاهی رسیدم و خدا رو هزاران بار شاکرم از بابت اشنایی با استاد عزیز و این اگاهی های ناب و از خدای منان خواستارم به من و همه عزیزانی که در این مسیر گام برمیدارند کمک کنه به باور توحیدی ناب روز به روز نزدیک تر بشیم و جزئی جدا نشدنی از تمام لحظه های زندگیمون باشه .از روزی که به این اگاهی رسیدم (گوش دادن به فایل فقط روی خدا حساب کن) اعتماد به نفسم خیلی بیشتر شده انگار دیدم به دنیا و اتفاقات و شرایطش تغییر کرده جسور تر شدم و حضور خدا رو هر لحظه در کنارم حس میکنم مثل یه کوه پشتیبانمه واقعا حس وصف نشدنی هست ولی نجوای شیطان نفس هم سر گرم کاره و هر لحظه دنبال تفرقه انداختن بین ما و خدای زیبامون هست و این کارو برای من کمی سخت میکنه و گاهی از مسیر منحرف میشم البته من هنوز خیلی خیلی در ایجاد این باور توحیدی ضعیفم ولی دوست دارم روز به روز این باور در من قوی تر وقوی تر بشه تا تمام وجودم توحید و یگانگی و ربوبیت خدای مهربان رو فریاد بزنه به امید اون روز برای همه مردم جهان.شاد و ثروتمند باشید.
استاد سلام . استاد من الان باز داشتم این فایل بینظیر رو میدیدم که اواخر فایل بود که یک نفر امد داخل مغازه که یکی از فامیل های قدیمی بابام بود که جالب اینجاست که اصلا من رو نمیشناخت و قبل از اینکه بیاد پیش من رفته بود به مغازه بابام و بابام بهش گفته بود که من مغازه دارم و امد اینجا کلا 5 دقیقه نشد که خودش رو معرفی کرد و خیلی سریع شرع کرد در مورد خدا صحبت کردن بدون هیچ مقدمه ای که ما خودمون از وجود خدا هستیم و خیلی چیز های دیگه در مورد ذهن صحبت کرد و من مات مونده بودم که خدایا این کجا بود دیگه آخه یهو بیاد بدون هیچ مقدمه ای که تازه باهم آشنا شده باشیم تو 5.6 دقیقه این حرفا رو بزنه و زود بره نمیدونم خلاصه کف کردم واقعا بدنم لرزید که خدایا این کجا بود آخه. کار خدا هست دیگه و اینا همش نشونه های خداوند به منه که باورهام رو اون داره تصدیق میکنه . خدا رو شکر که همیشه با ماست و حمایت و هدایت میکنه هممون رو به راه خود واقعیش. خدا رو سپاسگذارم که با منه
به نام الله یکتا خدایاشکرت سلام استاد توحیدی عزیزم سلام خانم شایسته توحیدی وشایسته سلام دوستان در جستجوی توحید خداروشکر میکنم که همراه شماها هستم استاد عزیز تشکر میکنم از شما ومیدونم که توی این خانواده صمیمی وتوحیدی غرق تشکر هستی،چه زیبا از قدرت رب العالمین میگین وچه زیبا این خانواده حس میکنن این قدرت رو ،وچه حس زیبایی این خلوت شب وخلوت کردن با این خدای وهاب و رزاق ،وقتی این وقت شب توی این سکوت متنهای قشنگ سایت و کامنت دوستان رو میخونی همشون بوی خدایی دارن نهایت آرامش ولذت ، وقتی میدونی خداوند، قدرت خلق هر آنچه را که بخواهی توسط فرکانس وباورهایت به تو داده دیگه نهایت شکرگزاری از رب العالمین ،خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت ،درپناه الله یکتا شاد وسلامت ،ثروتمندوسعادتمند باشیددردنیاوآخرت ، خدا نگهدار?
با عرض سلام
با شنیدن این فایل باعث شد که یک سری الهامات از طرف خدا دریافت کنم که در اصل یک قانون کلی رو برام روشن و مشخص کرد و برام توضیح داد خدایا شکرت ازت سپاسگذارم
این قانونی که خدا بهم الهام کرد اینه
در ادامه بحثی که در جلسه پنج جهانبینی توحیدی بود و در قسمتی که این قانون مطرح و بهتر بگم الهام شد که (ما به اندازه سر سوزنی قدرت تغییر زندگی دیگران نداریم اما به اندازه کل هستی قدرت تغییر زندگی خودمون داریم)ادامه این قانون که گفتم بهم الهام شد این اومده(و همچنین ما به اندازه سر پشهای قدرت ضربه و اسیب زدن به دیگران نداریم و دیگرانم به اندازه پشهای قدرت ضربه و اسیب زدن به مارو ندارند اما هم ما و هم دیگران میتونیم به بدترین روش ها خودمون شکنجه بدیم و بیشترین ضربه و اسیب به خودمون برسونیم)
چند تا نکته مهم که در جهت تکمیل این قانون که به قول قران تمامی قوانین از قوانین ذرات اتم و مولکول بگیر تا تک تک قوانین زندگی ما و هرچیزی که فکرش بکنید(مثل قوانین تقسیم سلول و مرگ و … مثل کد نویسی میمونه)در کتابی محفوظه و این قران گلچینی از بهترین و قدرتمند ترین قوانینی که زندگی دنیا و اخرت گلستان و بهشت میکنه به همین دلیل که به عنوان مثال خدا نیومده تو قران قوانین مثلا قانون ساخت بمب هستهای بگه بلکه فرمول رو داده گفته در همه زمینه ها استفاده کنید و اما تکمیل این قانونی که بهم الهام شد
*ما نمیتونیم به دیگران اسیب بزنیم و اگه سعی کنیم، تمام انرژی که در این مسیر صرف میکنیم برای طرف مقابل میشه سوخت جت اما اتیشش خودمون میسوزونه مثل این میمونه که شما یه بادبادک تو اسمون ببینی بعد مثلا حرص و لجت بگیره با و یه بومرنگ پرت کنی سمتی تا باعث شی سقوط کنه اما غافل اینکه اون بومرنگ طوری به اون بادبادک برخورد میکنه که باعث میشه کلی اوج بگیره از اونور با شدت و قدرت بیشتر بومرنگه برمیگرده میخوره بهت و باعث درد و رنج و مرگت میشه(این یک مثاله اگه بتونید درکش کنید هرچند که نیاز داره به تعقل و فرکانس و مدارهای بالاتر که حالا به اندازه کمی من تلاش کردم از لحاظ ذهتی و باوری و لطف و رحمت زیادی از سمت خدا نصیب من شده????عچقی تو رب من،من عاشق الهاماتممممم(لقوم تعقلون)
التوبه
وَنُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
ﻭ ﻣﺎ ﺁﻳﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻨﺪ ، ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﺎﻱ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ .(١١)
2* دومین نکته دیگرانم نمیتونن به ما اسیب بزنن مگر ما باور کنیم که اون فرد میتونه به ما اسیب بزنه(که همون شرکه)و برعکسشم هست که ما توانایی اسیب زدن به دیگران نداریم مگر اونکه اون فرد باور کنه که ما میتونیم مثل این میمونه که شما حمله کنی به قلعه یکی بعد اون طرف چون باور کرده شما میتونین اسیب بزنین در قلعه باز گذاشته و اینجوری راحت اسیب میبینه و برعکسشم شما در قلعت باز گذاشتی چون باور کردی که دیگران میتونن اسیب بزنن در صورتی که اگه شما یا اون فرد در قلعش بسته باشه اون سپاه طرف مقابل پشت در تلف میشه و شما هم که کلی پیشرفت میکنی به واسطه غنایمی که بدون هیچ کاری و فقط به واسطه اینکه باور داشتی تا وقتی در قلعه بستس یا بهتر بگم باورام درسته،اون قلعه که نماد زندگی نابود نمیشه هرچقدر میخوان سپاه بیارن و اون طرفم نه تنها به شما اسیب نمیزنه بلکه نابودم میشه(چه مثال هایی میزنی خدااایاا??دقت کنین به قانون کلی و مثال نمادینی که من فقط تایپ کردم و خودمم نفهمیدم چی نوشتم!)و نکته سوم اینکه در هر صورت کسی که میخواد به کس دیگه اسیب بزنه چه اون فرد مقابل به واسطه باورش اسیب ببینه یا نبینه،فرد اولی که میخواد اسیب بزنه از همون لحضه که تصمیمی جدی میگیره اسیب و ضربه خیلی زیادی از تمام جنبه ها بهش برخورد میکنه هرچند که اگر توبه کند قطعا خدا را توبه پذیر مهربان خواهد یافت.خدایا شکرت ازت سپاسگذارم بخاطر دوره قران،هرچند بگم که از خیلی قبل تر خدا هی اروم اروم با تکامل و موضوعات تک تک منو با قران اشنا کرد و الان وقت یک جهشههههه،خدایا شکرت ازت سپاسگذاااارممممم
سلامی چو بوی خوش آشنایی
برآن مردم دیده روشنایی
واقعا این حرفها قیمت نداره.چقدر آرامش بخش و دلگرم کننده هستن.واقعا استاد عباسمنش حجت را بر تمام ما اعضای خانواده صمیمی عباسمنش تمام کردن و راه رسیدن به خدا و دنیا آخرت و ثروت و همه چیزهای خوب را به ما یاد میدن.باید ازین فرصت استفاده کرده و به سعادت بینهایت برسیم.
سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند
ممنون از استاد عباسمنش بابت این سایت و این فضای بی نظیر که برای کمک به انسانهای علاقمند فراهم کردن
سلام به استاد عزیزم
چقدرحس خوبی دارم الان که این کامنت و واسه ی شمااستادعزیزی میزارم که باعشق حرفای مارو میخونین،اشک توی چشمام جمع شده..،این فایل رو من امروزتونستم ببینم روی سایت ودقیقا زمانی که خابیده بودم وداشتم جلسه ی ده کشف قوانین رو گوش میدادم قسمت پانزده دقیقه ی اخرفایل که راجع به سخن خداوند بود که من نزدیکم واجابت میکنم درخاست هر درخاست کننده رو.وگریم گرفت…اومدم و راجع به خاسته هام باهاش حرف میزدم و بهش گفتم دلم تنگ شده واسه ی فایل توحید عملی 5..خدایا فقط روی تو حساب میکنم و بس.،ازطرفی با گوش دادن به یکی ازفایلای شما دوروزپیش که فرمودین برید قران و بخونید معنیش و وخودتون بفهمید که باید چجوری باخداارتباط برقرارکنید،که همون لحظه خدابهم الهام کردبرو اون قران ده سال پیش و که توی کمدت گذاشتی و بیاربخون ازاول معنیش و ،که بهش عمل کردم ودارم میخونم،،وامروز که بعداز دوروز اومدم گوشیم و نگاه کنم ی فایل توحیدی و خبر دوره ی قران و دیدم..چقدرخوشحالم تواین لحظه که چجوری خدا داره جواب قلبم و میده.نمیدونیداستادعزیزم که تواین لحظه چقدرسرشارازعشق و توکل به خدام،ازتون سپاسگذارم که توی این مسیر الهی قدم گذاشتین و دستی شدید از دستای خدابرای هدایت ما..
به نام پروردگار هفت افلاک
سلام بر اساتید خوبم: استاد عباس منش، خانوم شایسته و تمامی اعضای سایت
سالهای سال زندگیم با دیدن فیلم های منفی و شرک نسبت به خدا گذشت. مسائلی نه دقیقا به همون شکل ولی از همون جنس وارد زندگیم شد، از جنگ و دعوا و بحث تا افسردگی و…
ذهن بیمار من سالها متوجه نشد که چرا دقیقا بعد از دیدن فیلمهای منفی این اتفاقات بد داره می افته!! چرا دقیقا از همون جنس بدبیاری ها رو دارم وارد زندگیم میکنم؟ نه من نفهمیدم، نفهمیدم و نفهمیدم…
نفهمیدم که باید ورودی های ذهنم رو کنترل کنم، نفهمیدم که باید به نکات مثبت توجه کنم و فقط روی خدا حساب باز کنم. فایل های روانشناسی بسیاری گوش دادم چه ایرانی چه خارجی، اما عمق مسائلی که مطرح میکردن درباره باورهای مخرب ما بود و صرفا میگفتند امیدتون رو از دست ندید و به راه ادامه بدید اما هیچکس نیومد که بگه چطوری باورهامون رو تغییر بدیم و هیچکس توضیح نداد که آقااا بغیر از باورهات هزارتا چیز دیگه هم هست که باید تغییر کنه. آیا فقط رو خدا حساب میکنی؟ یا به مردم اطرافت که مقام بالایی دارن قدرت میدی و پیششون سر کج میکنی؟ واقعا یاد گذتشتم میوفتم که به دوستانم میگفتم: ببین!!! روت حساب باز کردما!!
اما امروز تازه میفهمم که چون این قدرت رو بهش دادم و روش حساب باز کردم درواقع این قدرت رو بهش دادم که منو زمین بزنه و بهم آسیب بزنه. خدا هزاران بار خواست من رو هدایت کنه اما کو گوش شنوا؟ درونم پر شده بود از نجواهای شیطانی و ناخودآگاهم پر بود از باورهای مخرب که از فیلم ها گرفته بودم. بخاطر همینه که انقدر مجذوب گفته هاتون میشم استاد. خدارو شکر میکنم که امروزم ۱۸۰ درجه با گذشته ام فرق میکنه. خداروشکر که وقتی فایل جدید میزارید با تمام ذوق و شوقم میام که به حرفاتون گوش بدم. به پیغام هایی که از طرف خدا برامون میارید تا ما رو هم آدمهایی موحد بشیم. خداروسپاس میگم بخاطر این که روزانه تمام فکر و ذکرم خداست و خودش میدونه چه عشق بزرگی بین من و اونه…. که قابل وصف نیست. که اطرافیانم نمیبیننن و دلیل لبخندهای ممو نمیدونن و صرفا فکر میکنن بخاطر حرفهای اونا یا وجود اونا لبخند میزنم ولی این روزها یه حس و حال دیگه دارم…. باهم حرف میزنیم، حرف های عاشقونه رد و بدل میکنیم. آهنگهایی که گوش میدم به اون فکر میکنم، دلیل بودنم اوست… نوازشش میکنم، نوازشم میکنه…
بهش لبخند میزنم، بهم لبخند میزنه…
خدای عشقم:) وقتی فهمید بهش نزدیک شدم شادی کرد و خوشحال شد، برام جشن گرفت. یک جشن دو نفره که فقط من هستم و خدای من.. بهم کلی هدیه داد، اطرافم رو پر کرد از زیبایی و چشمام رو باز کرد. گفت ببین من چقدر دوستت دارم… با هم میخندیم…از شادی گریه میکنم. بغض میکنم، (مثل الان که مینویسم و چشمام پر از اشکه)
خلوتی دارم من با معشوق خودم خدا
کس نداند چه در خلوت گویم جز خدا
در سرم شوریست و شوقیست
اشک میریزم امروز، پر شده ام از حس خدا
جهانم خوش بو شده، پر شده از بوی خدا
گفت اینجا تاریک است با من بیا
اکنون دست من را بگیر دنبالم بیا
مرا با خود بِبُرد با ساز و دهل به خانهی خود
آتش و شمع و گل و پروانه بود
هر چه بود خوب و خوش و ساده بود
آنچه من دیدم در آنجا رویا نبود
خوابی عمیق یا یک خیال نبود
آنجا بود که فهمیدم، با یک نگاه
به دامن بلند و پر گلِ زیبای خدا
که قلبی دارد رئوف و مهربان
خانه اش از طلا و یاقوت نیست
آنچه میخواهد برایم یک تابوت نیست
خشم و کینه در دلش جایی ندارد
آدمی از گفتن رازش به او ابایی ندارد
خانه اش وسیع اما جایی برای همگیست
هدفش از آمدن کمک به جانِ همگیست
دست هایش را از هم گشود
مرا در آغوش گرمش میفشرد
گفت برای چه میترسی، نترس
من همیشه پشتت هستم،نترس
من برایت پدرم، یک پدر مهربان
شب ها منم آن جا برایت پاسبان
حال برو دنیا را برایم زندگی کن
نگرانی را کنار زده برایم زندگی کن
لذت نبردن از زندگی کاری خطاست
چو من هستم نگرانی کاری خطاست
بعد دستی بر قلبم کشید
در دورنش روحی دمید
گفت نیازی نیست در عمق آسمان یابی مرا
یا با صدایی عمیق فریاد زنی نام مرا
من نشسته ام گوشه ای در قلب تو
در چشم و گوش و زبان خوب تو
عقل تو رودی از دریای علم من است
مهر تو یک شاخه از صدشاخهی مهر من است
دستم را گرفت، باری دگر، باری دگر
شمع و گل و پروانه خواندند آوازی دگر
چشمانم را گشودم یکدفعه
نوری در قلبم دمیده شد یکدفعه
برگی از صدهزاران برگ دفتر کندم
نوشتم با نام پروردگار هفت افلاک
شعری خوب و آشنا از جنس خدا:
خلوتی دارم من با معشوق خودم خدا….
.
.
.
این شعر بداهه ای بود که با جاری شدن اشکهام همین الان بعد این فایل ، در قسمت دیدگاه نوشتم. میدونم قافیه هاش مشکل داره اما چیزی بود که بهم الهام شد. شاد باشید??
باسلام خدمت دوستان واستاد گرامی
مطلبی به ذهنم رسید که خواستم بیانش کنم باورهایی که همجهت با خواسته هامون باشن با تکرار در ما احساس آفرینش رو ایجاد میکنن همون حسی که من اوایل فکر میکردم که حس رسیدن به خواسته این حس شیرین وقوی واحساس خوب رو در من ایجاد کرده قبل رسیدن به خواسته در صورتی که وقتی خیلی دقیق شدم روی این موضوع دیدم که اون حس رسیدن به خواسته که توائم با باور توحیدی باشه باعث رسیدن به حس ایمان به غیب و باور به قدرت خدارو در من ایجاد کرده که چنین حس شیرین و معنویی رو داره پس ما وقتی به خواسته هامون میرسیم قدرت معنوی ما هم بیشتر میشه وهر وقت که ما نعمتی رو دریافت میکنیم مثلا بعد از رسیدن به اعتماد به نفس هرچند کم احساس قدرت میکنیم واین حس در ما ایجاد میشه که من هم میتوانم بیشتر ازقبل پی به توانایی خداوند می بریم که میشیم مصداق کسی که خودش را شناخت رب خودش را هم شناخته پس با ورود نعمتها به زندگیمون ما بیشتر از قبل پی به قدرت خداوند میبریم واعتمادمون به ربمون بیشتر میشه ونوع نگاهمون متفاوت تر یعنی با هر باوری که ما داریم کار میکنیم چه سلامتی وچه ثروت وهرچیز دیگه ای داریم روی معنویت وشناخت صفات خداوند که سلام و رحمان ورزاق بودن خداونده بیشتر پی میبریم البته که جداگانه روی باورتوحیدی باید کار کنیم اما با این نگاه من حس بهتری برای رسیدن به خواسته هام پیدا میکنم وبرام حس رسیدن به خواسته هامو معنوی تر میکنه . ممنون از دوستایی که وقت گذاشتن و کامنتمو خوندن.
رب من از خواسته های من بزرگتر وقدرتمند تره
به نام الله
سلام
گفتگوی اله ها با الله..
یک اله میگه کفش بپوش و کراوات بزن و با جام شراب بیا پیش من.. بخاطر گناهان تو بود که منو کشتند..!
الله *میگه کسی کشته نشد اونی که فکر میکنی کشته شده، پیش ما اومد.عزیزم تو که تازه اومدی! آخه چرا باید احساس گناه کنی بخاطر کاری که انجام ندادی؟!
اله میگه بیا به من پول بده تا گناهان تو رو ببخشم!!!
الله *میگه من هیچ پولی و خرجی نمیخام و کسانی که پیش شما فرستادم هم همینطورین.
اله میگه میخای به من برسی؟ بیا گریه کن. زاری کن.از من بترس.. بدون کفش به خانه من بیا.و به یک سمت نگاه کن و منو صدا بزن.
الله *میگه میخای به من برسی باید نترسی و شادی همیشگی داشته باشی
الله *میگه مشرق مغرب شمال جنوب هر طرف رو کنی و بیای منو فقط میبینی جز من کسی در این عالم نیست.
اله میگه میخای به من برسی بیا به من پول بده!!!تا کارتو را بندازم.مشگلاتت رو بهم بگو و برام پول بریز تا کارت را بیفته.
من نمیدونم چرا این اله ها، همش پول میخوان؟ چرا مثلاً کاغذ دفتر نمیخوان. یا مثلاً برگ درخت نمیخوان؟ ببینم تو میدونی؟
اله میگه مبادا ثروتمند بشیا..چون ال میشه بل میشه.. من نمیخام تو اینکاره شی.. کو ثروتها و نعمتها
الله *میگه، ای از روح من..ای مثل من.. من خودم بینهایت بخشنده ام.. بینهایت رزاقم.. بینهایت نعمت آفریدم که نمیتونی بشماری. خواسته ام تو را خلیفه قرار بدم
تا من رو بنمایانی. تا در تو متجلی شوم.تا مثل من ثروتمند باشی.. اگر مثل من نباشی ال میشه بل میشه..
اله میگه .. واست بسیج مستضعفان راه انداختم تا ضعیف و حقیر شی اگه این راه رو بری نتیجه داره.. وگرنه میبرمت جهنم. فهمیدی یا نه؟!!
آهااان…
الان فهمیدددد م..
این بازی، یک بازیه ترسهههه . بخاطر اینکه از این اله ها میترسیم،به حرفاشون گوش میدیم. بگو دیگع اینهمه علاف کردی من رو..
الله *میگه مگر زمین من وسیع نبود.مگه من بهت گفتم جزو مستضعفان بشی!!
چه رک میگه زمین من وسیع نبود. آیا این الله *نمیدونه مرز جغرافیایی داریم؟! ایران داریم، چین داریم آمریکا داریم؟!
آهااان..
فهمیدددددم..
باور این الله *با اینطور جواب سر بالایی دادن فرق داره با اون باور اله ها. میخواد بگه که اینها اصلا تاثیری در تو ندارن.. تو خودت داری اتفاقات رو خلق میکنی.. که چطوری و کجای زمین زندگی کنی.. چه ایرانی. چه چین و آمریکایی.. این مرز ها رو من به وجود نیاوردم که فرزندم! اینها رو اون اله ها به وجود آوردن..
اون اله های تغلبی که قدرت ندارن خودشونو نگه دارن چه برسه به تو عزیزم..
حالا تو میخوای با من باشی یا با اون اله ها..
ببین من ازت هیچ پولی نمیخام ها..من برات بهشت رو آفریدم ها.. میخوام در بهشت زندگی کنیا.. میخوام که تو ثروتمند بشیا.. میخوام تو سالم بشیا و سالم زندگی کنیا..میخوام که تو رو خوشبخت ببینم ها..
نیاز نیست به در صد نفر بری ها.. من از رگ گردن بهت نزدیکترم ها.. منو باورم میکنی؟
دارم اشک شوق میریزم بخاطر این الله.آره آره.. این الله اشک ریختنی داره..
به نام خدای عزت وثروت وقدرت که تنها اوست میماند
خیلی عالی اله های زیاد و دروغگو و ترسو والله تنها رب جهان تنها کسی که وعده اش حق است و قدرت عالم است وعشق مطلق ویکه ویگانه را توضیح دادین به دلم خیلی نشسته حرفهاتون .
خدایا همه مارا به راه راست هدایت من راه نعمت داده هایت راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه غضب کرده گان ونه گمراهان .
خدایااااا ای عشق تنها درونی قدرتمند میخوام که فقط و فقط خودتو ببینم وپاااا روی تمام نجواها وترس هام بذارم تا بگم فقطططططططط خدااااااااااااااااا.
در پناه خدای عزیز وثروتمند
سلام خدمت استاد عزیز و گروه فوق العادشون و دوستان همراه سایت عباس منش دات کام
استاد عزیز واقعا عالی بود مثل همه فایلهایی که می گزارید واقعا بحث توحید عملی و نگاه توحیدی حلقه گمشده زندگی من بود که به لطف خدای مهربان و دست پر برکتش استاد عباس منش عزیز به این اگاهی رسیدم و خدا رو هزاران بار شاکرم از بابت اشنایی با استاد عزیز و این اگاهی های ناب و از خدای منان خواستارم به من و همه عزیزانی که در این مسیر گام برمیدارند کمک کنه به باور توحیدی ناب روز به روز نزدیک تر بشیم و جزئی جدا نشدنی از تمام لحظه های زندگیمون باشه .از روزی که به این اگاهی رسیدم (گوش دادن به فایل فقط روی خدا حساب کن) اعتماد به نفسم خیلی بیشتر شده انگار دیدم به دنیا و اتفاقات و شرایطش تغییر کرده جسور تر شدم و حضور خدا رو هر لحظه در کنارم حس میکنم مثل یه کوه پشتیبانمه واقعا حس وصف نشدنی هست ولی نجوای شیطان نفس هم سر گرم کاره و هر لحظه دنبال تفرقه انداختن بین ما و خدای زیبامون هست و این کارو برای من کمی سخت میکنه و گاهی از مسیر منحرف میشم البته من هنوز خیلی خیلی در ایجاد این باور توحیدی ضعیفم ولی دوست دارم روز به روز این باور در من قوی تر وقوی تر بشه تا تمام وجودم توحید و یگانگی و ربوبیت خدای مهربان رو فریاد بزنه به امید اون روز برای همه مردم جهان.شاد و ثروتمند باشید.
سلام روزتون پر از شادی
استاد سلام . استاد من الان باز داشتم این فایل بینظیر رو میدیدم که اواخر فایل بود که یک نفر امد داخل مغازه که یکی از فامیل های قدیمی بابام بود که جالب اینجاست که اصلا من رو نمیشناخت و قبل از اینکه بیاد پیش من رفته بود به مغازه بابام و بابام بهش گفته بود که من مغازه دارم و امد اینجا کلا 5 دقیقه نشد که خودش رو معرفی کرد و خیلی سریع شرع کرد در مورد خدا صحبت کردن بدون هیچ مقدمه ای که ما خودمون از وجود خدا هستیم و خیلی چیز های دیگه در مورد ذهن صحبت کرد و من مات مونده بودم که خدایا این کجا بود دیگه آخه یهو بیاد بدون هیچ مقدمه ای که تازه باهم آشنا شده باشیم تو 5.6 دقیقه این حرفا رو بزنه و زود بره نمیدونم خلاصه کف کردم واقعا بدنم لرزید که خدایا این کجا بود آخه. کار خدا هست دیگه و اینا همش نشونه های خداوند به منه که باورهام رو اون داره تصدیق میکنه . خدا رو شکر که همیشه با ماست و حمایت و هدایت میکنه هممون رو به راه خود واقعیش. خدا رو سپاسگذارم که با منه
آخ آخ اونجا که خدای درونتون به وسیله ی شما، استاد جان به طور واضح میگه:
” نه به خاطر اینکه من آدم خاصی هستم، به خاطر اینکه خدای من، خدای خاصیه. “”
واقعا اعتقاد دارم،
خداوند داره کارهای من را انجام میده.