توحید عملی | قسمت ۶
زندگی، در همان کودکی و نوجوانی، به خوبی حساب نکردن روی آدمها را به من یاد داد. فقط کمی طول کشید تا دریابم، روی چه قدرتی باید حساب کنم.
کمی طول کشید تا درک کنم، آدمهایی که قدرتی برای رساندن من به خواستههایم ندارند، قدرتی هم برای مانع شدن در برابر ورود نعمتها به زندگیام ندارند. پس همانگونه که روی آنها حساب نمیکنم، از گزندشان هم بیمناک نمیشوم. مجموع این دو نگاه، توحید را برایم معنا کردو به من یاد داد تا روی چه نیرویی باید حساب کنم.
سپس هرچه بیشتر قرآن را خواندم، بیشتر ارتباط میان «توحید» و آنچه خداوند «سعادت دنیا و آخرت» میداند را درک کردم و فهمیدم، «توحید»، تنها اصل و اساس قوانین زندگی است.
به یقین، دلیل تمام موفقیتهای زندگیام، اجرای توحید در عمل بوده است. به همین دلیل رسالت من با اشاعه توحید در جهان آغاز شد و تمام آموزشهایم بر «درک و اجرای این اصل در تمام جنبههای زندگی» استوار گردیده است.
توحید یک اصلی درونی است. توحید نگاهی جدا از هر دین و مذهب است که میگوید: زندگی ما، تماماً توسط باورهای خودمان رقم میخورد.
توحید، منطق ابراهیم برای شکستن بتهاست تا نشان دهد آنها حتی قادر به نجات خودشان از گزند یک تبر نیستند، چه برسد به نجات آدمها.
توحید، یقین ابراهیم است که میتواند درک کند هاجر و اسماعیل به اندازهی او به ربّ متصلاند. پس با خیال راحت آنها را در بیابان میگذارد.
توحید، توکل، سرسپردگی، تسلیم و اعتماد ابراهیم به درستی الهاماتش است که، میتواند اسماعیل را به قربانگاه ببرد.
نگاه توحیدی، ایمان ابراهیم به عدم تأثیر هرگونه عوامل بیرونی است که خود را در عمل، هنگام ورود به آتش نشان میدهد. چون میداند حتی آتش قدرتی برای صدمه زدن به او ندارد، اگر قدرتش را باور نکند
ما که انتظار نعمتهای بیشمار را داریم، باید از خود بپرسیم چقدر توانستهایم این نگاه توحیدی را داشته باشیم؟!
و اگر این نگاه را ساختهایم، چرا دست از نگرانی درباره عوامل بیرونی برنداشته ایم؟!
چرا میترسیم حتی اگر مسیر درست را برویم، کار درست را انجام دهیم و باورهای خوبی بسازیم، ممکن است یک حادثه غیر مترقبه یا قدرت بیرونی مثل قانون دولتی، رأی یک سیاستمدار، لغو یک قانون، قیمت دلار، سیل و زلزله و … ریشه بنایی را ویران کند که، در تمام این سالها ساختهایم؟!
این نگرانیها همان بخشهای ساخته نشدهی توحید در نگاهمان است. همان منافذی است که برای ورود شیطان به عنوان نماد کمبود و ترس، باز گذاشتهایم و همان بخشهای ساخته نشدهی باورهای قدرتمندکننده و ثروت آفرین است.
میزان ورود نعمتها به زندگی ما، به اندازه باورهای توحیدیمان است.
به اندازهی یقین به این قانون که: «فرکانسهای خودمان زندگیمان را خلق میکند»، توحیدی میشویم و به همان اندازه نیز، در آرامش میمانیم، از خطرها مصون میمانیم، آتش برایمان گلستان میشود، عدو سبب خیر میشود و برکتها راهشان را به سوی زندگیما پیدا میکنند.
تمام نتایج زندگی من، حاصل تلاش برای قدرت دادن به باورهای توحیدیام بوده است. تا روی آدمها حساب نکنم و روی قدرتی حساب کنم که، قدرت خلق هر خواستهای را به من بخشیده و هدایتگر من در مسیر هر خواستهای گشته.
این نگاه توحیدی است که، هر روز نعمتهای بیشتری را روانه زندگیام میسازد و عزّت، ثروت، عشق و سلامتی بیشتری به من میبخشد. نه به این دلیل که من فردی خاص هستم، بلکه اصل فقط توحید است و آدمهای زیادی درباره درک این اصل مهم، دچار سوء تفاهم شده و به فرعیات بیهوده چسبیدهاند.
اساسی ترین تلاشهای بشر در تمام اعصار تاریخ، صرف تأمین خوراک، پوشاک و مسکن بوده است. یعنی همیشه این موضوعات را اصل دانسته و به خاطرش اینهمه جنگ به راه انداختهاند. اما وقتی وارد قرآن میشویم و داستان زندگی پیامبران را میخوانیم، هیچ اثری از این دغدغهها که کل بشریت درگیرش بوده، نمیبینیم. دغدغه زندگی هیچ پیامبری تأمین سقف بالای سر، امرار معاش یا یافتن شغلی برای پرداخت هزینههایش نیست، چون اصل چیز دیگری است.
قرآن یکصدا توحید را فریاد میزند، آن را اصل میداند و خداوند همه چیز، جز شرک به خودش را میبخشد. چون امکان ندارد شرک بورزیم و تجربه خوبی از زندگی داشته باشیم. اما اگر توحید را درک و اجرا کنیم، قطعاً به مسیر راهکارهای ثروتآفرین هدایت میشویم و ثروت به صورت طبیعی راهش را به زندگیمان مییابد.
با این حال، آدمهای زیادی اصل را رها و درگیر فرعیاتاند. تداوم کسب و کارشان را درعوامل بیرونی میبینند و نه باورهای خودشان. برای همین هر دلیلی را بررسی میکنند الّا باورهایشان و روی هر عاملی حساب میکنند الّا خداوند.
به جای ساختن باورهای قدرتمندکننده و توحیدی، به دنبال آموختن روشهای بازاریابی، شیوه جلب مشتری، تبلیغات و … اند.
به جای ساختن باور احساس لیاقتِ تجربه عشق، به دنبال جراحی زیباییاند.
به جای ساختن باور فراوانی، به دنبال یافتن دنبالکنندگان و لایکهای بیشترند.
به جای ساختن باور توانایی بدن در ساختن سلامتی، به دنبال یک پزشک و داروی بهتراند.
آنها هزاران عامل را، به عنوان عامل اصلی لحاظ میکنند، الّا توحید و توکل را، که اصل است و این وعده را میدهد:
تو به عنوان بخشی از نیرویی که ذاتش فراوانی، سلامتی، ثروت و عشق است، میتوانی با باور کردن رابطهات با این نیرو و باور کردن فراوانی نعمتها، سلامتی و عشق، راه ورود آنها را به زندگیات را باز نگه داری و به شکلی طبیعی تجربهشان کنی.
وقتی در مسیر توحید قرار میگیری، مشتریها پیدایت میکنند، ایدههای ثروتساز سراغت میآیند، قلبهای مهربان اطرافت جمع میشوند و به تو عشق میورزند و بدنت ساختن سلولهای سلامت را آغاز میکند.
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD471MB38 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۶30MB38 دقیقه
سلام به استاد و خانم شایسته عزیز
وااای وااای وااای استاد راست می گفتید که شرک در دل مومن از راه رفتن مورچه در دل تاریکی شب پنهان تر است حالا البته من خودم رو هنوز یک مومن کامل نمی دونم اما در عجبم از اینکه چقدر مویرگی و پنهان ما قانون رو فراموش می کنیم و یادمون میره که پامون رو از روی ترمز برداریم و همچنان گاز می دیم.
من دانشجوی دکتری حشره شناسیم و البته مدتهاست که با سایت و آموزش های شما دارم کار میکنم از ابتدای امسال به صورت پیوسته و فشرده داریم با همسرم کار میکنیم و البته خیلی چیزها تغییر کرده و به زودی میام و با جزئیات می نویسم اما چیزی که امروز تجربه کرده رو میخوام بگم که چی با شنیدن دوباره این فایل حالم رو دگرگون کرد.
از اسفند گذشته تست های آزمایشگاهیم رو شروع کردم اما هر بار به شکلی لاروهام می مردن و تست انجام نمیشد بخشیش انجام شده بود اما بخشهایی که به نظر می رسید باید راحت و روان انجام شه به شکست می رسید کار به جایی رسید که از تست گذاشتن گذشت و کلونی اصلیم آلوده شد و با مرگ و میر شدید همراه شد. من همه چیز رو تغییر دادم از ظرف و ظروف و قلم مو تا آزمایشگاه. دوباره رفتم مزرعه و با کلی سختی تعداد محدودی لارو جمع کردم اینبار ایمانم میگفت همه چی عالی پیش میره من جزیی ترین نکات رو در نظر گرفته بودم و هر گونه استریل سازی رو رعایت می کردم. به شکل معجزه آسایی شب پره هام تخم بارور دادن و من کلونیم رو دوباره راه انداختم اما باز چی شد دوباره همون مشکل از راه رسید و کلونیم رو آلوده کرد. دیگه مستاصل شدم همش از خدا هدایت می خواستم. همسرم میگفت مشکلت اینه که باز علمی به قضیه نگاه می کنی و نمی تونی با تمام قلبت کار رو به خدا بسپاری. راست می گفت چون ته ته دلم اضطراب داشتم. دیروز دوباره رفتم یه تعداد لارو از مزرعه جمع کردم. چند رو قبل هم یه تعهد 40 روزه دادم به خدا که اینبار همه چی رو به تو می سپارم. نشستم دوباره مساله ام رو بررسی کردم ترمزها رو در اوردم و اونها رو منطقی کردم نمیدونم این بار چندم بود. اما انگار بازم نمی تونستم ترمز اصلی رو ببینم. امروز که رفته بودم به ته مانده کلونیم سر بزنم یه حسی گفت این فایل توحید عملی 6 رو گوش بدم در حین کار کردن گوش می دادم و یکباره انگار همه چی روشن شد، بابا چرررررررررا حواسم نیست دارم همش دنبال عامل بیرونی برای شکست آزمایشهام و مشکل کلونیم می گردم چرررررررررررررررررررررا حواسم نیست که با تغییر عامل بیرونی و تعویض جا چیزی تغییر نمی کنه آسمون هر جا بری همون رنگه. چرررررررررررا حواسم نیست که شرک یعنی قدرت دادن به هر عامل بیرونی غیر از خدا حالا نبودن هود باشه تا یه عامل بیماریزا برای آلودگی لاروهات. چررررررررررررررررا حواسم نیست که که جواب سوالها همشون درون خودمه و هی می رم با استاد مشاور و این همکار و اون دوست مشورت می کنم. چرررررررررررررررررررررا حواسم نیست که تا نگاه شرک آلود داشته باشی مثل یوسف توی زندون مساله ات می مونی و راه حل ها رو نمی بینی. چرررررررررررررررا حواسم نیست که کل داستان همینه.
اونقدر منقلب شدم که بارها و بارها این فایل رو گوش دادم و تو مسیر برگشت به خونه فقط اشک بود که میریختم با رسیدنم به خونه اولین کاری که کردم نشستن پشت لپ تاپ و نوشتن احساسم بود.
هنوز البته نمی دونم چه باید بکنم اما حتی اگر مجبور شم کل کار رو برای مدتی تعطیل کنم این کار رو با ارامش و ایمان می کنم.
می دونید استاد من فکر می کردم قوانین رو یاد گرفتم و مومن هستم اما یادم رفته بود که نگاه توحیدی و قوانین فراتر از هر قانون و مرز علمیه. می خوام بگم قوانین هستی در مورد هر مساله ای صادقه فقط باید بتونیم با اون نگاه به شون نگاه کنیم تا بتونیم حلشون کنیم.
استاد عزیر و خانم شایسته فوق العاده بی نهایت سپاسگزارم به خاطر همه آموزش هاتون.