اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر خوشحالم که از طریق شما خداوند رو شناختم و به ارامش رسیدم
ازتون سپاسگزارم که هم خودتون قشنگ زندگی میکنین و هم کمک کردین به ما تا قشنگ زندگی کنیم
استاد جان با اینکه من تقریبا هشتاد درصد دوره هاتون رو دارم و برنامه ریزی کردم که روزانه به فایلهای ثروت 1 بعدش 2 و بعدشم 3 گوش کنم ولی نمیدونم چه حسیه وقتی میام که فایل رو گوش کنم ناخودآگاه میام سمت فایلهای توحیدی و انگار خدا داره میگه که مرتضی تو الان به این فایلها بیشتر نیاز داری و هر بار این فایلهای دسته توحید در عمل شما رو میشنوم ناخودآگاه اشک از چشمام سرازیر میشه و چقدر حالم خوب میشه
میدونین استاد یاد اون فایل توحید عملی تون میفتم که تو ماشین در حالی که وایستاده بودین فایل توحید عملی رو ضبط کردین و گفتین هیچ جای قرآن خدا در مورد اینکه پیامبرا چه شغلی داشتن یا چطوری امرار معاش میکردن چیزی نگفته چون اگر موضوع توحید اجرا بشه خدا هر چی بخوای بهت میده
چقدر این حرف تا عمق وجودم نفوذ کرد
استاد جان دیشب خواب دیدم شما رو دیدم و در مورد نتایجم دارم باهاتون صحبت میکنم
از آرامشم از احساس خوبم از سلامتیم از موفقیت مالیم و مطمئنم که زمانی که وقتش بشه اون خدایی که تمام کهکشان رو داره مدیریت میکنه به راحتی این دیدار ما رو هم مدیریت میکنه و فقط میخوام ببینمتون و ازتون تشکر کنم همین
هر روز سپاسگزار حضور تون توی زندگی هستم
استاد جان من تا الان 13 بار قرآن رو خوندم از اول تا اخر و یه چیزی خیلی روم تاثیر گذاشت اونم اینکه خدا میگه ما هیچ قومی رو عذاب نکردیم مگر اینکه فرستاده ای براشون اومد تا پیام خدا رو به اونا برسونه و شما همون فرستاده ای هستین که خداوند فرستاده و به قول خداوند من میگم ما شنیدیم و فرمان بردیم و اطاعت کردیم و امیدواریم جزو هدایت شدگان باشیم
ومیخایم روی مباحث توحیدی بیایم آغاز کنم خصوصا در این کشور که هستیم واقعین محدودیت ها ذهنی بی حد زیاد است و برای همین میخایم تمام تمرکزم را بگذارم روی موضوعات توحیدی
چند روز پیش روی یک موضوع بحث کردم با چند افراد و کلا ناخود آگاه موضوعات توحیدی از دهنم خارج شد و کلا حس متفاوت داشتم در همان لحظه
زیاد میخایم روی موضوعات توحیدی کار کنم ولی کوتاهی میکنم بسیار از موقع حالا متوجه شدم و تمام کار هایم را میخایم در چار چوب توحید پیش ببرم
خدایا توخودت در هر لحظه مرا در کنارت بگذار و امیدم تنها خودت هستیییی فقط تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
امروز از الله یگانه از درون با احساس خوب معذرت خواستم و تسلیم شدم به خاطری گذشتم چقدر احساس آرامش امشب تجربه میکنم خداوند بزرگ را سپاس گزارم چون تو زنده گی میخواستم همیشه حواسم بالای احساس غرور داشته باشم در لحظه آن را کنترول کنیم و احساس گناه از خودم دوره شود
وااااای خدای من یکی از ترمزها وترسهام برای خرید ماشین همین رانندگی کردن هستش. ویکی از اهداف امسالم اینکه ماشین بخرم..ولی هربار این ترمز که ذهنم به من میگه آخه تو راننده هستی ماشین میخوای؟؟؟؟؟
و برای کنترل ذهنم اومد سایت و فایل جدیدتون دیدم اه استاد فایل جدید گذاشته وسریع دانلود کردم وگوش دادم و واقعا از این هدایت خدا اشکم درآومد .
چه خدای بینظیری دارم..هرلحظه هدایتم میکنه ودوستم داره.اگه نعمتی تو زندگیم هست همه از برکت خداس
من اگه بخوام از یکی از تجربه هام که مغرور شدم بگم، توی ورزش هست. حدود دو سال پیش وقتی میدیدم سطحم خیلی بالاتر از دیگر ورزشکارانی هست که میبینم، به خودم مغرور شدم. فکر کردم این قدرت اراده خودمه که منو به اینجا رسونده. اما بعد زانو درد گرفتم و این درد تا یک سال ادامه داشت. البته درد شدیدی نبود و همچنان به ورزش ادامه میدادم اما اینکه مدتش طولانی بود و خوب نمیشد برام عذاب آور بود. شکر خدا بعد یک سال خوب شد. اون درد اومده بود تا چیزهایی رو به من بفهمونه
چقدر از این دیدگاه و این جنس از تفکرتون خوشم میاد که باور و فکر کسی نمیتونه از چیزی که بهش باور دارین ویا باورهاشو ساختین شما رو منصرف کنه یا چیزی از باور هاتونو تغییر بده.
خدارو شکر میکنم که با شما آشنا شدم و همون اندازه ای که روی باورهام کار کردم نتیجه گرفتم اما هنوز خییلی خییلی جای کار دارم و نتایجی بزرگ تر از قبل میخوام که همراه با آسونی تجربشون کنم .
این جمله شما رو خیلی دوست دارم که میگین باید آسون بشیم برای آسونی ها . نه این باوری که توی ذهن خیلی ها هست که باید زجر بکشی تا چیزی رو به دست بیاری باید له بشی تا بهت داده بشه . اما من میخوام سوت بزنمو راه برم توی جاده ی آسفالت جنگل که توی دوازده قدم میگفتین.
میخوام متعهدانه روی خودم کار کنم که آسون بشم برای اینکه خیلی آسون و با لذت آرزوهامو تجربه کنم.
میخوام به خودم قول بدم که پیوسته روی خودم و باورهام کار کنم میخوام استمرار داشته باشم و تمرکزمو بزارم روی خودم روی باور های محدود کننده ای که از بچگی وارد ذهنم شدن و ترمزایی هستن که محکم دارم با پام فشار میدم .
میخوام تمرکزمو بزارم روی خودم روی خود ارزشی خودم که بابا من جانشین خدا روی زمینم من لیاقت اینو دارم که هر آنچه که دوست دارمو تجربه کنم،به زیبایی های بیشتر هدایت بشم،با آدم هایی که با خودشون در صلح هستن معاشرت کنم و ذهن هایی دارن از فراوانی که با هم صحبتی با اونا لذت ببرم.
میخوام اینجا توی این کامنت بنویسم که زینب بدون تمرکز و استمرار و تعهدنمیشه رسید.
راستش من خییلی دلسوزی میکردم از بچگی برای همه و هرکاری از دستم برمیومد برای اطرافیانم انجام میدادم انگاری من دلسوز تر از خدام و خدا حواسش نیس و من بیشتر حواستم هست یطوری که حتی بیشتر وقتا از خودم میزدم برای بقیه اینم به این خاطر بود که دیده بشم و ازم تعریف بشه و بگن به به چه دختر خوبی!!
اینم به خاطر محیطی بود که توش بزرگ شدم و خیلی باورهای از این قبیل که دخترها فلانن و پسرها فلان و من از این بابت بود که هررر کاری برای همه انجام میدادم حتی در شرایطی که کارهای خودم میموند یا از لحاظ جسمی یا روحی واقعا خسته میشدم. خییلی نشونه ها میومد که برای خودت ارزش قائل باش خودتو دوست داشته باش برای خودت وقت بزار تو به خودی خود ارزشمندی و نیاز نیست که برای دیده شدن یا ثابت کردن خودت به دیگران این همه به خودت سختی بدی ، اما من هیچ کدومو نمیدیدم و انگاری نمیخواستم متوجه اش بشم .
تا اینکه این دنیا یه پس گردنیی بهم زد که چشمام باز بشه که دیگه بسه زینب ، دیگه تمرکزتو بزار روی خودت و وقتی خودت تغییر کنی جهان تورو هدایت میکنه به مکان بهتر به آدم های بهتر به تجربه های قشنگ تر .
خیلی از دوره هاتونو دارم استاد همشونو خودم خریدم با کلی ذوق اما بدون عمل کردن و کار کردن هر روز و هر روز فایده ای نداره. من یه مدت عمل میکردم بعد دوباره میذاشتم کنار و همین چرخه هی تکرار میشد و نتایجی که دلم میخواس نمیگرفتم.
چندوقتی میشه که به این نتیجه رسیدم که هییییچ کس جز خودم برای خودم نمیتونه کاری انجام بده و انتظارم از دیگران حتی نزدیک ترین افرادی که دارم باهاشون زندگی میکنم مثل پدر پولدارم با باورهایی که اغلب محدود کننده اس ، مثل باورهای مادرم ،بردارم بزارم روی خودم و خواسته هام، روی خودم کار کنم و باور هامو تغییر بدم که لاجرم همه چی تغییر میکنه وقتی من تغییر کنم.
امروز 1403/01/27همینجا توی این کامنت میخوام به خودم قول بدم روی باورهام متمرکز بشم و با هدایت های خدا انجامش میدم تا زندگی رو بسازم که قلبا دوسش دارم.
چقدر وقتی فایل هاتونو میبینم کیف میکنم. از خدا ممنونم که میتونم این فایل های بسیار بسیار آموزنده و ناب رو ببینم و از شما و از مریم جون چیز یاد بگیرم و شرک نورزم و خدامو بیشتر بشناسم . کیف میکنم و دوست دارم هزاران بار این درجه از روابط عاشقانه ای که شما و مریم جون دارین رو تحسین کنم و بگم ببین میشه همینقدر روابط عاطفی عمیق و با صداقت داشته باشی میشه همینقدر واقعی دونفر همدیگرو دوست داشته باشن .
خییلی دوست دارم وقتی مریم شایسه شروع میکنه به توضیح دادن یه مطلبی ، از نوع توضیح دادنشون که خیلی دلنشین و قشنگه خوشم میاد و حرفاشون انگاری حک میشه تو ذهنم.
چقدر باورام تغییر میکنه وقتی شما و مریم جون توی امریکا زندگی میکنید . کشوری که اینقدر دوست داشتنی هست و میشه آزادانه توش زندگی کنی . چقدر زیباس طبیعتش ، وقتی توی جاده میرین من کیف میکنم که همیچین درختای بلندی دو طرف جاده هست که انگاری دارن همراهیت میکنن تا برسی به مقصد و یه وقت حوصلت سر نره :)
چقدر آزادی زمانی ، مالی،مکانی شما رو دوست دارم که محدودیتی ندارین.
خیلی زیاد دوستون دارم استاد شما و مریم جون الگویی هستین که هیچ محدودیتی نمیتونه از رسیدن به خواسته ای که داریم که هر چقدر بزرگ و دست نیافتنی برای ذهن بیاد مانع بشه ؛ اگر با قلبت صدای خدارو بشنوی، ازش هدایت بخوای و متعهدانه روی خودت کار کنی.
این فایل برای من بسیار لذت بخش و یادآور لحظات شیرین تجربه کردن و تکیه دادن به خدا می باشد ولی از آنجا که انسان فراموشکار است در روزمره گی زندگی توجه نکردن و غرور ما انسانها باعث می شود که از الطاف خداوند کم بهره بمانیم .
تجربه من در زمینه کاری خودم بود برای جابجایی باید به کارگزینی مراجعه می کردم بسیار نگران بودم که چه اتفاقی می افتد زمانی که خواستم حضوری مراجعه کنم به خودم گفتم صبر کن تو چته چرا اینقدر نگران هستی بسپار به دست خدا ، خودش درست کنه همان لحظه آرامشی سراسر وجودم را گرفت و پس از مراجعه نزد مسئول کارگزینی، پیشنهاد عالی بهم شد که اصلا فکرش را نمی کردم و قدرت خدا را با تمام وجود حس کردم و خدا را شکر کردم و این یکی از خاطرات مهم و زیبای من از توکل به خدا بود . البته نشان دیگر این موضوع شب قبل خواب دیدم که در یک فضای سبز و زیبا بودم که من به سمت رودخانه ای هدایت شدم و من کنار رودخانه بزرگ نشستم و آن را روزی من قرار دادند . خدا را شکر به خاطر وجود شما نازنین ها
خداروشکر میکنم برای این فایلهای ناب توحیدی من عاشق فایلهای توحیدی ام یادمه اولین فایلی که منو وصل کرد به خدا و آموزه های ناب استاد عزیز فایل توحید عملی 6 بود …چه غوغایی که در من بپا کرد…چقدرررر نشست به قلبم …چقدررر قلبم رو باز کرد… چه آرامش عجیبی گرفتم …خداروهزاران مرتبه شکر
و اینبار فایلهای ناب توحید عملی 10 و 11 که خودش میشه گفت یه دوره ناب توحیدی بود …استاد فقط میتونم بگم خدا هزارررر برابرش رو بهتون برگردونه…واقعا شما بنده لایق و ارزشمند خداوند هستید که این کلمات ناب رو بر زبانتون جاری میکنه تا برسونید به گوش کسانی که خواستن بیشتر و بهتر بدونن و هدایت بشن به راه راست…خداروهزار مرتبه سپاس
من بارها و بارها سپردن و آرامش داشتن رو انجام دادم به لطف خداوند هدایتگر و نتیجه عااااالیییی بوده و هر بار که حواسم نبوده بلافاصله ینی بلافاصله چک رو خوردم کهههه حواستو جمع کن و سریع گفتم اوکی گرفتم عفو کن….
ینی اینقدر باید تکرار و تمرین کنی تا کم کمتر بشه روی خود حساب کردن تا حواااااست جمع بشه هر قدمی که برمیداری هر نفسی که میکشی در راستای توحید باشه کافیه بری غرق بشی تو خودت چک و لگد ها میاد تا هوشیارت کنه….
به لطف الله خیلی سعی کردم توحیدی عمل کنم و نتایج بینظیر بوده و همین نتایج گواهی شده بر قلبم که راه درسته حواست رو بیشتر و حسابی جمع کن و این حواس جمع بودنه چیزی نیست جزززز به زبان آوردن ویادآوری هر لحظه که
من نمیدونم تو میدونی
من ناتوانم تویی که توانایی
من به هرخیری از تو فقیرم
تو به من بگو تو راه رو بلدی
همه امور زندگیم رو به تو میسپارم
من فقط میخوام لذت ببرم
در هر لحظه
و در لحظه زندگی کردن و لذت بردنه که میشه
کنترل ذهن که میشه تقوا …
خداروهزاران بار شکر که در این مسیر توحیدی هستیم و هدایت میخوام ازش در هر لحظه
به نام خدایی که همواره مارو حامی وبهترین تکیه گاهه .استاد عزیزم طبق معمول خیلی به جا وبه موقع هدایت شدم به شنیدن این فایل. چندروز بود ذهنم خیلی درگیر و پریشون بود بابت یه سری مسائل که برام پیش اومده بود گاهی تو خلوت گریه میکردم گاهی ناله وزجه میزدم که خدا راهی بذاره جلو پام نزدیک خونه مون کوه وطبیعتی چشم نواز ودل نوازه که هرروز صبح ازپنجره شاهد این بهشت زیبای زمینی هستم وشکر گذار اینهمه زیبایی خیره کننده که هروز میبینم و تجربه میکنم دیروز از فرط یاس وناامیدی زدم به دل کوه و طبیعت دفترمو برداشتم ورفتم همچنان که از تپه میرفتم بالا با گریه با خدا حرف میزدم ومیرفتم هی گفتم وگفتم تا رسیدم بالای تپه نشستم همونجور که اشک میریختم دفتر مو بازکردم وشروع کردم به نوشتن با هق هق نوشتم ونوشتم صفحه ها بعدش یکم آروم ترشدم سرپایینی برگشتنی انگار خدابود که داشت باهام حرف میزد تمام مسیرو داشت اززبان خودم بهم گوشزد میکردومیگفت نگران چی هستی من هستم همیشه بودم همه جا کنارت بودم اما تو ندیدی وجودمو حس نکردی وبابت همون دغدغه ای که داشتم کلی جمله میومد تا اینکه کلا آروم شدم ورسیدم خونه دفترمو بازکردم وخوندم نشستم فکر کردم دیدم بله من خدارو فراموش کردم بکلی و میخاستم خودم به هر طریقی که هست مشکل موحل کنم خیلی دست وپا میزدم تقلا کردم اما هربار بیشتر فرو میرفتم تو مشکل بیشتر غرق میشدم وعمیق تر میشد تا اینکه فایل استاد و روسایت دیدم ونشونه واضح بودبرام که باید بسپرم به خودش به خودش که بزرگترین قاضی ووکیله و بهترین رای رو صادر میکنه به خودش که گفته من دلهارو براتون نرم میکنم وبسپرم خودمو به دستان پرقدرتش و بذارم خودش وارد عمل بشه و من بشینم کنار گود ونگاه کنم فقط نتیجه توکل و ایمانم رو خدایا منو ببخش که هزاران بار به مو رسیده پاره نشده اما فراموشت کردم جاهایی که فکرشم نمیکردم از طریق هزاران دستت بهم امداد غیبی رسوندی وچراغ راهم بودی همیشه اما من تکیه کرده بودم به غیرتو خدایا تو خودت عالم وحکیمی بهترین سمیع وبصیری تومالک جسم وجان منی اگر تو بخای خلقی بخان جلوداربشن توان شوندارن واگرتو نخای و همه خلق بخان نمیشه که نمیشه خدایا کمکم کن تو هرلحظه به یاد تو باشم و ازتو هدایت وحمایت بخام نه غیرتو که کسی که به تو وصل بشه دیگه نه غمی هست ونه ترسی داره از کوهی از مسائل لاینحل م که باشه حل میشه با کمک تو.به شرطی که ما خودمون با احساس بدمون و تقلای بیخود شرایط رو برا خودمون پیچیده تر وبحرانی تر نکنیم و با آرامش سعی کنیم ندای الهی هدایت الله رو بشنویم به گوش مون اجازه شنیدن بدیم و قلب مون لمس کردن جنس لطیف الهامات تورو بدیم.
سلام استاد جان
چقدر خوشحالم که از طریق شما خداوند رو شناختم و به ارامش رسیدم
ازتون سپاسگزارم که هم خودتون قشنگ زندگی میکنین و هم کمک کردین به ما تا قشنگ زندگی کنیم
استاد جان با اینکه من تقریبا هشتاد درصد دوره هاتون رو دارم و برنامه ریزی کردم که روزانه به فایلهای ثروت 1 بعدش 2 و بعدشم 3 گوش کنم ولی نمیدونم چه حسیه وقتی میام که فایل رو گوش کنم ناخودآگاه میام سمت فایلهای توحیدی و انگار خدا داره میگه که مرتضی تو الان به این فایلها بیشتر نیاز داری و هر بار این فایلهای دسته توحید در عمل شما رو میشنوم ناخودآگاه اشک از چشمام سرازیر میشه و چقدر حالم خوب میشه
میدونین استاد یاد اون فایل توحید عملی تون میفتم که تو ماشین در حالی که وایستاده بودین فایل توحید عملی رو ضبط کردین و گفتین هیچ جای قرآن خدا در مورد اینکه پیامبرا چه شغلی داشتن یا چطوری امرار معاش میکردن چیزی نگفته چون اگر موضوع توحید اجرا بشه خدا هر چی بخوای بهت میده
چقدر این حرف تا عمق وجودم نفوذ کرد
استاد جان دیشب خواب دیدم شما رو دیدم و در مورد نتایجم دارم باهاتون صحبت میکنم
از آرامشم از احساس خوبم از سلامتیم از موفقیت مالیم و مطمئنم که زمانی که وقتش بشه اون خدایی که تمام کهکشان رو داره مدیریت میکنه به راحتی این دیدار ما رو هم مدیریت میکنه و فقط میخوام ببینمتون و ازتون تشکر کنم همین
هر روز سپاسگزار حضور تون توی زندگی هستم
استاد جان من تا الان 13 بار قرآن رو خوندم از اول تا اخر و یه چیزی خیلی روم تاثیر گذاشت اونم اینکه خدا میگه ما هیچ قومی رو عذاب نکردیم مگر اینکه فرستاده ای براشون اومد تا پیام خدا رو به اونا برسونه و شما همون فرستاده ای هستین که خداوند فرستاده و به قول خداوند من میگم ما شنیدیم و فرمان بردیم و اطاعت کردیم و امیدواریم جزو هدایت شدگان باشیم
خدا شما رو حفظ کنه واسمون
کامنت الهامی که برایم پیش آمد !
سلام بر استاد عزیز و همه همفرکانسی های عزیز
در این چند روز تمام تمرکزم روی موضوعات توحیدی شده
ومیخایم روی مباحث توحیدی بیایم آغاز کنم خصوصا در این کشور که هستیم واقعین محدودیت ها ذهنی بی حد زیاد است و برای همین میخایم تمام تمرکزم را بگذارم روی موضوعات توحیدی
چند روز پیش روی یک موضوع بحث کردم با چند افراد و کلا ناخود آگاه موضوعات توحیدی از دهنم خارج شد و کلا حس متفاوت داشتم در همان لحظه
زیاد میخایم روی موضوعات توحیدی کار کنم ولی کوتاهی میکنم بسیار از موقع حالا متوجه شدم و تمام کار هایم را میخایم در چار چوب توحید پیش ببرم
خدایا توخودت در هر لحظه مرا در کنارت بگذار و امیدم تنها خودت هستیییی فقط تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام علیکم و رحمت الله وبرکاته
خانواده خوب و مهربان
امروز از الله یگانه از درون با احساس خوب معذرت خواستم و تسلیم شدم به خاطری گذشتم چقدر احساس آرامش امشب تجربه میکنم خداوند بزرگ را سپاس گزارم چون تو زنده گی میخواستم همیشه حواسم بالای احساس غرور داشته باشم در لحظه آن را کنترول کنیم و احساس گناه از خودم دوره شود
سلام سلام و سلام بر استادعزیزم و تک تک دوستان خوبم
استاد چقد این تواضعتونودوست دارم
اوج اینتواضعو زمانی دیدم که واسه رانندگی گفتید چون معمولا افرادمخصوصا اقایون تو رانندگی ادعاشون میشه
و وقتی دیدم چقد متواضعانه دراین مورد گفتید یه لحظه حسخوبی بهم دست داد که دارم صحبتای استادی مثل شما رو گوش میدم
داشتم فکر میکردم به اینکه فاطمه باید حواست باشه زمانیکه به تمام رویاهات رسیدی تواضعت نسبت به خداوند رو از دست ندی
یادت نره کیاوردت بالا
اعتماد به خداوند بالاترین نوع ایمانه
و واقعا که ارامش عزت نفس حس خوب همه اتفاقات دست خداونده….
کسی که راهشو پیداکرده باشه
همه چیو میذاره گردن خدا و خودش به ارامش میرسه
خدایا توهدایتم کن
تو راه درستو نشونم بده
تو منو ببر جلو
بنظرم یه ادم خییییلی باید باهوش باشه که بتونه بجای جون کندن و دست وپا زدن از خداوند برای نشون دادن مسیر هرچیزی درخواست کنه….
عاشقتم خداجوووونمممم….
امشب شب 22چله من….
سلام استاد عزیزم
وااااای خدای من یکی از ترمزها وترسهام برای خرید ماشین همین رانندگی کردن هستش. ویکی از اهداف امسالم اینکه ماشین بخرم..ولی هربار این ترمز که ذهنم به من میگه آخه تو راننده هستی ماشین میخوای؟؟؟؟؟
و برای کنترل ذهنم اومد سایت و فایل جدیدتون دیدم اه استاد فایل جدید گذاشته وسریع دانلود کردم وگوش دادم و واقعا از این هدایت خدا اشکم درآومد .
چه خدای بینظیری دارم..هرلحظه هدایتم میکنه ودوستم داره.اگه نعمتی تو زندگیم هست همه از برکت خداس
من اگه بخوام از یکی از تجربه هام که مغرور شدم بگم، توی ورزش هست. حدود دو سال پیش وقتی میدیدم سطحم خیلی بالاتر از دیگر ورزشکارانی هست که میبینم، به خودم مغرور شدم. فکر کردم این قدرت اراده خودمه که منو به اینجا رسونده. اما بعد زانو درد گرفتم و این درد تا یک سال ادامه داشت. البته درد شدیدی نبود و همچنان به ورزش ادامه میدادم اما اینکه مدتش طولانی بود و خوب نمیشد برام عذاب آور بود. شکر خدا بعد یک سال خوب شد. اون درد اومده بود تا چیزهایی رو به من بفهمونه
سلام به بهترین استاد و مریم شایسته عزیز
چقدر از این دیدگاه و این جنس از تفکرتون خوشم میاد که باور و فکر کسی نمیتونه از چیزی که بهش باور دارین ویا باورهاشو ساختین شما رو منصرف کنه یا چیزی از باور هاتونو تغییر بده.
خدارو شکر میکنم که با شما آشنا شدم و همون اندازه ای که روی باورهام کار کردم نتیجه گرفتم اما هنوز خییلی خییلی جای کار دارم و نتایجی بزرگ تر از قبل میخوام که همراه با آسونی تجربشون کنم .
این جمله شما رو خیلی دوست دارم که میگین باید آسون بشیم برای آسونی ها . نه این باوری که توی ذهن خیلی ها هست که باید زجر بکشی تا چیزی رو به دست بیاری باید له بشی تا بهت داده بشه . اما من میخوام سوت بزنمو راه برم توی جاده ی آسفالت جنگل که توی دوازده قدم میگفتین.
میخوام متعهدانه روی خودم کار کنم که آسون بشم برای اینکه خیلی آسون و با لذت آرزوهامو تجربه کنم.
میخوام به خودم قول بدم که پیوسته روی خودم و باورهام کار کنم میخوام استمرار داشته باشم و تمرکزمو بزارم روی خودم روی باور های محدود کننده ای که از بچگی وارد ذهنم شدن و ترمزایی هستن که محکم دارم با پام فشار میدم .
میخوام تمرکزمو بزارم روی خودم روی خود ارزشی خودم که بابا من جانشین خدا روی زمینم من لیاقت اینو دارم که هر آنچه که دوست دارمو تجربه کنم،به زیبایی های بیشتر هدایت بشم،با آدم هایی که با خودشون در صلح هستن معاشرت کنم و ذهن هایی دارن از فراوانی که با هم صحبتی با اونا لذت ببرم.
میخوام اینجا توی این کامنت بنویسم که زینب بدون تمرکز و استمرار و تعهدنمیشه رسید.
راستش من خییلی دلسوزی میکردم از بچگی برای همه و هرکاری از دستم برمیومد برای اطرافیانم انجام میدادم انگاری من دلسوز تر از خدام و خدا حواسش نیس و من بیشتر حواستم هست یطوری که حتی بیشتر وقتا از خودم میزدم برای بقیه اینم به این خاطر بود که دیده بشم و ازم تعریف بشه و بگن به به چه دختر خوبی!!
اینم به خاطر محیطی بود که توش بزرگ شدم و خیلی باورهای از این قبیل که دخترها فلانن و پسرها فلان و من از این بابت بود که هررر کاری برای همه انجام میدادم حتی در شرایطی که کارهای خودم میموند یا از لحاظ جسمی یا روحی واقعا خسته میشدم. خییلی نشونه ها میومد که برای خودت ارزش قائل باش خودتو دوست داشته باش برای خودت وقت بزار تو به خودی خود ارزشمندی و نیاز نیست که برای دیده شدن یا ثابت کردن خودت به دیگران این همه به خودت سختی بدی ، اما من هیچ کدومو نمیدیدم و انگاری نمیخواستم متوجه اش بشم .
تا اینکه این دنیا یه پس گردنیی بهم زد که چشمام باز بشه که دیگه بسه زینب ، دیگه تمرکزتو بزار روی خودت و وقتی خودت تغییر کنی جهان تورو هدایت میکنه به مکان بهتر به آدم های بهتر به تجربه های قشنگ تر .
خیلی از دوره هاتونو دارم استاد همشونو خودم خریدم با کلی ذوق اما بدون عمل کردن و کار کردن هر روز و هر روز فایده ای نداره. من یه مدت عمل میکردم بعد دوباره میذاشتم کنار و همین چرخه هی تکرار میشد و نتایجی که دلم میخواس نمیگرفتم.
چندوقتی میشه که به این نتیجه رسیدم که هییییچ کس جز خودم برای خودم نمیتونه کاری انجام بده و انتظارم از دیگران حتی نزدیک ترین افرادی که دارم باهاشون زندگی میکنم مثل پدر پولدارم با باورهایی که اغلب محدود کننده اس ، مثل باورهای مادرم ،بردارم بزارم روی خودم و خواسته هام، روی خودم کار کنم و باور هامو تغییر بدم که لاجرم همه چی تغییر میکنه وقتی من تغییر کنم.
امروز 1403/01/27همینجا توی این کامنت میخوام به خودم قول بدم روی باورهام متمرکز بشم و با هدایت های خدا انجامش میدم تا زندگی رو بسازم که قلبا دوسش دارم.
چقدر وقتی فایل هاتونو میبینم کیف میکنم. از خدا ممنونم که میتونم این فایل های بسیار بسیار آموزنده و ناب رو ببینم و از شما و از مریم جون چیز یاد بگیرم و شرک نورزم و خدامو بیشتر بشناسم . کیف میکنم و دوست دارم هزاران بار این درجه از روابط عاشقانه ای که شما و مریم جون دارین رو تحسین کنم و بگم ببین میشه همینقدر روابط عاطفی عمیق و با صداقت داشته باشی میشه همینقدر واقعی دونفر همدیگرو دوست داشته باشن .
خییلی دوست دارم وقتی مریم شایسه شروع میکنه به توضیح دادن یه مطلبی ، از نوع توضیح دادنشون که خیلی دلنشین و قشنگه خوشم میاد و حرفاشون انگاری حک میشه تو ذهنم.
چقدر باورام تغییر میکنه وقتی شما و مریم جون توی امریکا زندگی میکنید . کشوری که اینقدر دوست داشتنی هست و میشه آزادانه توش زندگی کنی . چقدر زیباس طبیعتش ، وقتی توی جاده میرین من کیف میکنم که همیچین درختای بلندی دو طرف جاده هست که انگاری دارن همراهیت میکنن تا برسی به مقصد و یه وقت حوصلت سر نره :)
چقدر آزادی زمانی ، مالی،مکانی شما رو دوست دارم که محدودیتی ندارین.
خیلی زیاد دوستون دارم استاد شما و مریم جون الگویی هستین که هیچ محدودیتی نمیتونه از رسیدن به خواسته ای که داریم که هر چقدر بزرگ و دست نیافتنی برای ذهن بیاد مانع بشه ؛ اگر با قلبت صدای خدارو بشنوی، ازش هدایت بخوای و متعهدانه روی خودت کار کنی.
به نام خداوند هدایتگر
با سلام خدمت استاد بزرگوار و دوستان خوبم
این فایل برای من بسیار لذت بخش و یادآور لحظات شیرین تجربه کردن و تکیه دادن به خدا می باشد ولی از آنجا که انسان فراموشکار است در روزمره گی زندگی توجه نکردن و غرور ما انسانها باعث می شود که از الطاف خداوند کم بهره بمانیم .
تجربه من در زمینه کاری خودم بود برای جابجایی باید به کارگزینی مراجعه می کردم بسیار نگران بودم که چه اتفاقی می افتد زمانی که خواستم حضوری مراجعه کنم به خودم گفتم صبر کن تو چته چرا اینقدر نگران هستی بسپار به دست خدا ، خودش درست کنه همان لحظه آرامشی سراسر وجودم را گرفت و پس از مراجعه نزد مسئول کارگزینی، پیشنهاد عالی بهم شد که اصلا فکرش را نمی کردم و قدرت خدا را با تمام وجود حس کردم و خدا را شکر کردم و این یکی از خاطرات مهم و زیبای من از توکل به خدا بود . البته نشان دیگر این موضوع شب قبل خواب دیدم که در یک فضای سبز و زیبا بودم که من به سمت رودخانه ای هدایت شدم و من کنار رودخانه بزرگ نشستم و آن را روزی من قرار دادند . خدا را شکر به خاطر وجود شما نازنین ها
به نام الله هدایتگر
سلام به استاد بینظیرم و مریم بانوی گل
سلام به دوستان ارزشمندم در این سایت الهی
یا ارحم الراحمین
ایاک نعبد و ایاک نستعین
خداروشکر میکنم برای این فایلهای ناب توحیدی من عاشق فایلهای توحیدی ام یادمه اولین فایلی که منو وصل کرد به خدا و آموزه های ناب استاد عزیز فایل توحید عملی 6 بود …چه غوغایی که در من بپا کرد…چقدرررر نشست به قلبم …چقدررر قلبم رو باز کرد… چه آرامش عجیبی گرفتم …خداروهزاران مرتبه شکر
و اینبار فایلهای ناب توحید عملی 10 و 11 که خودش میشه گفت یه دوره ناب توحیدی بود …استاد فقط میتونم بگم خدا هزارررر برابرش رو بهتون برگردونه…واقعا شما بنده لایق و ارزشمند خداوند هستید که این کلمات ناب رو بر زبانتون جاری میکنه تا برسونید به گوش کسانی که خواستن بیشتر و بهتر بدونن و هدایت بشن به راه راست…خداروهزار مرتبه سپاس
من بارها و بارها سپردن و آرامش داشتن رو انجام دادم به لطف خداوند هدایتگر و نتیجه عااااالیییی بوده و هر بار که حواسم نبوده بلافاصله ینی بلافاصله چک رو خوردم کهههه حواستو جمع کن و سریع گفتم اوکی گرفتم عفو کن….
ینی اینقدر باید تکرار و تمرین کنی تا کم کمتر بشه روی خود حساب کردن تا حواااااست جمع بشه هر قدمی که برمیداری هر نفسی که میکشی در راستای توحید باشه کافیه بری غرق بشی تو خودت چک و لگد ها میاد تا هوشیارت کنه….
به لطف الله خیلی سعی کردم توحیدی عمل کنم و نتایج بینظیر بوده و همین نتایج گواهی شده بر قلبم که راه درسته حواست رو بیشتر و حسابی جمع کن و این حواس جمع بودنه چیزی نیست جزززز به زبان آوردن ویادآوری هر لحظه که
من نمیدونم تو میدونی
من ناتوانم تویی که توانایی
من به هرخیری از تو فقیرم
تو به من بگو تو راه رو بلدی
همه امور زندگیم رو به تو میسپارم
من فقط میخوام لذت ببرم
در هر لحظه
و در لحظه زندگی کردن و لذت بردنه که میشه
کنترل ذهن که میشه تقوا …
خداروهزاران بار شکر که در این مسیر توحیدی هستیم و هدایت میخوام ازش در هر لحظه
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم
در پناه رب …
به نام خدایی که همواره مارو حامی وبهترین تکیه گاهه .استاد عزیزم طبق معمول خیلی به جا وبه موقع هدایت شدم به شنیدن این فایل. چندروز بود ذهنم خیلی درگیر و پریشون بود بابت یه سری مسائل که برام پیش اومده بود گاهی تو خلوت گریه میکردم گاهی ناله وزجه میزدم که خدا راهی بذاره جلو پام نزدیک خونه مون کوه وطبیعتی چشم نواز ودل نوازه که هرروز صبح ازپنجره شاهد این بهشت زیبای زمینی هستم وشکر گذار اینهمه زیبایی خیره کننده که هروز میبینم و تجربه میکنم دیروز از فرط یاس وناامیدی زدم به دل کوه و طبیعت دفترمو برداشتم ورفتم همچنان که از تپه میرفتم بالا با گریه با خدا حرف میزدم ومیرفتم هی گفتم وگفتم تا رسیدم بالای تپه نشستم همونجور که اشک میریختم دفتر مو بازکردم وشروع کردم به نوشتن با هق هق نوشتم ونوشتم صفحه ها بعدش یکم آروم ترشدم سرپایینی برگشتنی انگار خدابود که داشت باهام حرف میزد تمام مسیرو داشت اززبان خودم بهم گوشزد میکردومیگفت نگران چی هستی من هستم همیشه بودم همه جا کنارت بودم اما تو ندیدی وجودمو حس نکردی وبابت همون دغدغه ای که داشتم کلی جمله میومد تا اینکه کلا آروم شدم ورسیدم خونه دفترمو بازکردم وخوندم نشستم فکر کردم دیدم بله من خدارو فراموش کردم بکلی و میخاستم خودم به هر طریقی که هست مشکل موحل کنم خیلی دست وپا میزدم تقلا کردم اما هربار بیشتر فرو میرفتم تو مشکل بیشتر غرق میشدم وعمیق تر میشد تا اینکه فایل استاد و روسایت دیدم ونشونه واضح بودبرام که باید بسپرم به خودش به خودش که بزرگترین قاضی ووکیله و بهترین رای رو صادر میکنه به خودش که گفته من دلهارو براتون نرم میکنم وبسپرم خودمو به دستان پرقدرتش و بذارم خودش وارد عمل بشه و من بشینم کنار گود ونگاه کنم فقط نتیجه توکل و ایمانم رو خدایا منو ببخش که هزاران بار به مو رسیده پاره نشده اما فراموشت کردم جاهایی که فکرشم نمیکردم از طریق هزاران دستت بهم امداد غیبی رسوندی وچراغ راهم بودی همیشه اما من تکیه کرده بودم به غیرتو خدایا تو خودت عالم وحکیمی بهترین سمیع وبصیری تومالک جسم وجان منی اگر تو بخای خلقی بخان جلوداربشن توان شوندارن واگرتو نخای و همه خلق بخان نمیشه که نمیشه خدایا کمکم کن تو هرلحظه به یاد تو باشم و ازتو هدایت وحمایت بخام نه غیرتو که کسی که به تو وصل بشه دیگه نه غمی هست ونه ترسی داره از کوهی از مسائل لاینحل م که باشه حل میشه با کمک تو.به شرطی که ما خودمون با احساس بدمون و تقلای بیخود شرایط رو برا خودمون پیچیده تر وبحرانی تر نکنیم و با آرامش سعی کنیم ندای الهی هدایت الله رو بشنویم به گوش مون اجازه شنیدن بدیم و قلب مون لمس کردن جنس لطیف الهامات تورو بدیم.