توحید عملی | قسمت 11

جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.

توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در روانی زندگی، تمرین زیر را انجام دهید.

تمرین:

به تجربیات خود درباره مفهوم این فایل فکر کن و در بخش نظرات این فایل بنویس:

الف) درباره چه تجربیاتی فکر کردی خودت می دانی، به مهارت و کاربلدی خود آنقدر مغرور شدی، خود را بی نیاز از هدایت های خدا دیدی و سراغ ایده های خودت یا راهکارهای دیگران رفتی اما به طرز غیر قابل انتظاری، نتیجه خوب از آب در نیامد یا دچار خطا و اشتباه شدی؟

در عوض کجاها با وجود مهارت و کاربلدی، متواضعانه از خداوند طلب هدایت کردی، سپس به ایده هایی هدایت شدی که کارها با روانی و آسانی انجام شد یا نتیجه حتی بارها بهتر از انتظار شما پیش رفت؟

ب) وقتی چرخ زندگی شما به روانی می چرخد و کارها به خوبی پیش می رود، آیا می توانی ارتباط این جنس از روانی در انجام کارها را با نگرش “تواضح در برابر خداوند” حتی با وجود حرفه ای بودن، تشخیص دهی و برعکس؟

فکر کردن و جواب دادن به این سوالات باعث می شود که نقش توحید در روانی زندگی را درک کنی و در همه حال در مقابل خداوند خاشع بمانی و در موضوعات مختلف خواه ساده، خواه مهم، از خداوند هدایت بخواهی حتی اگر در آن کار حرفه ای باشی.

منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 11
    632MB
    67 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 11
    64MB
    67 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1244 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه علی پور» در این صفحه: 2
  1. -
    فاطمه علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1378 روز

    بنام خداوند کیهانها!

    بنام خداوندی که همه چیز از ان اوست !

    خدایا تنها تو را می پرستم و فقط از تو یاری می جوییم!

    خدایا ما را براه راست راه کسانیکه که نعمت بخشیده ایی!…

    سلام و درود به سایت بهشتیم.سایتی که تمام کلامش ‘به تمام معنا،!زندگی توحیدی و توحید ماندن را در قلبم جریحه دار کرد!

    سلام و درود به استاد نازنینم.از جنوب غرب ایران با من هم صدا شو..جنوبی که درختان نخلش استوار در اینراه ادامه میدهد…راه گرما و شرجی و طی کردن تکامل به هدایت الله!

    استاد عزیزم !امروز صدای منادی خداوند رو در شبکه تلوزیون شنیدم…

    اللهم لبیک لا شریک لک لبیک…

    گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، خدایا گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمت‌ها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم.

    میخام به واقعیت بگم..من این کلام خدا را امروز معناشو درک کردم..بجز معناش حتی سرچم در مورد این پیام خدا نداشتم…و امروز در این ساعت به من الهام شد…

    دقیقا طبق درخاستی که امروز از خداوند طلب کردم…

    میخام بگم خداوند در هر لحظه در حال اجابت ما هست..

    اینقدر عشق خدادند در درونم زیاده..محاله که از این عشق مبرا باشم.نمیگم خیلی خوبم..ولی هر موقع تونستم عاجزی خودمو ببینم بحرفش گوش کردم..

    چه درهایی برام باز شده…من برای هر چیزی قبلش ازش میخام.و یه جاهاییم خودم بی کله رفتم جلو…

    دقیقا تفاوت رو حس میکنم.

    دیشب بهم گفت بیا فلان جا بخواب..دیدم چه خواب راحتی دارم!

    بهم گفت بیا اینکار رو به این صورت انجام بده..دیدم به چه جاهایی خیلی دقیقی رسیدم..

    و دقیقا اوایل کار که هستم خیلی خودمو کوچیک میبینم..به این معنی من عقلم نمیرسه..

    دعای هر صبحم تا اونجا که باشه..میگم خدایا یه خواهشی ازت دارم.هر روز ایمانمو نسبت بخودت بیشتر کن.!چون طعم این زندگی رو خیلی چشیدم!

    اتفاقا قبل از اینکه این فایل رو گوش بدم.گفتم خدایا این خلوتمو با خودت،’و این فایل استاد که الان بهم الهام کردی رو …به سکوت ‘قرار بده.چون هر عصر دختر برادرم میومد شیطونی میکرد..دقیقا باعث شد که اون به اینجا نیاد.تا من حواسم جمع بشه با این موضوع هدایت..

    امروز بخداوند گفتم خدایا میخام از طریق قرآن هدایتم کنی…بهم گفت برو صفحه آخر..من بهت میگم.دقیقا نور هدایتش روی اون سوره دیدم هدایت شدم به سوره فتح…پیروزی خداوند..چقدر ایات بدلم نشست..

    هر موقع روی کلم روی سرم رفتم جلو حتی راجع به قرآن خوندن…اون ایات رو درک نمیکنم.وقتی با هدایتش میرم جلو دقیقا اون کلام قرآن میشینه تو وجودم…

    تو تمام کارهای روزانم.این دریافت و فرکانس رو درک میکنم..

    من قبلا با همین اگاهیها درونم وجود داشت ولی نااگاهانه بود..

    استادم همیشه دوستداشتم زندگیم روان باشه.همیشه بدنبال زجر کشیدن نبودم..حتی تو درس خوندن یا هر چیزی.ولی نمیتونستم از این آبشن به درستی حساب کنم.

    ولی جاهایی که نیازم زیاد بود این اتفاق برام پیش میومد..

    چه نکته با ارزشی تو حرفهاتون برام بولد شد..زد تو قلبم.همون تیر چند شعبه …

    که یه ادم باهوش فردیه که کارها رو خدا انجام بده…

    من قبلا ادم بسیار مشرکی بودم.و هر موقع توی بیزنسم تو تمام کارها و رفتارم با سیستم اداری..روشون حساب باز میکردم.بجایی میرسیدم که یه چک و لگد محکمی از ناحیه اونطرف میخوردم..

    همیشه برام سوال بود..که چرا؟چرا من تو کارم موفق نیستم..

    چرا هر کاری رو با هفت خان بدست بیارم هر موقع هم بدست میوردم.پس گردنی آخری هم میخوردم..

    استادم..چقدر قانونش درست و دقیقه!…

    هر چقدر مدار به مدار جلو میرم این مسیر توحیدی بیشتر برام بولد میشه…

    بیشتر عاجز بودنمو در مقابل خداوند میبینم!بیشتر حس میکنم نیازمندشم.

    چقدر خوبه درک خداوند رو بدونی و خودتو لایق بدونی که تحت حمایت پروردگاری..

    لایق بودن خودت در مقابل خدادند…یعنی ما تحت حمایت پروردگاریم..

    چقدر دوستدارم روی شونهاش بیشتر بمونم..

    چقدر دوستدارم روی شونهاش لم بدم بگم خدایا من نمیخام بیام پایین..

    چقدر زندگی با کیفیت تر میشه..

    چقدر خاضع و خاشع بودن عالیه..خیلی زیاد..انگار تو پر قو هستی…

    من هر موقع تنهایی در سکوت خودم میرم بالای کوه..اگه دقت کرده باشیم.لبها تیز تیزیه..اون قسمتی که میشینم صافه…این درون من میدونه کدوم قسمت بشینم.دقیقا تو اون محلی که من آرامش دارم.اونجا رو حس میکنه و آرام می گیرد..

    دقیقا روی شونه خدا هم با همین حس میخام درک کنم.که همه چیز خودشه…

    من هیچی نیستم.من هیچی نمیدونم.من ناتوانم.من محتاج لحظه به لحظه اش هستم.

    اگه اون منو هدایت نکنه من گمراه میشم…

    لحظاتی بوده شعاف کردم خیلی زود پس گردنی رو خوردم.لحظاتی بوده روی مغزم روی ذهنم رفتم جلو ..چنان بهم زده که صدای لرزش استخانهامو شنیدم..

    میخام بگم…درس این مکتب توحیدی عشق و عاشقیه!

    درس این مکتب توحیدی آرامش داشتنه!

    درس مکتب این مکان توحیدی یعنی ندونم کاری خودتو اعلام کردنه…

    درس این مکتب توحیدی…یعنی همیشه با خدا بودن و همیشه با خدا ماندنه.

    درس این مکتب توحیدی…یعنی غره نشدنهو همیشه تسلیم امر خداوند بودن.همیشه تو مسیر راست و هدایت شدن.هدایتی که عضله مغزتو قوی میکنه تا دریافت رو از قلبت بشنوی..

    درس این مکتب عشق..یعنی تربیت ذهن..به سمت خداشناسی..

    و این مکتب توحیدی عشق..همیشه خودشو در هر جنبه ایی نشون میده..فقط .فقط باید بپذیرییم ما بدون خدادند و هدایتهاش هیچی نیستیم…

    میشیم همون قارونها..همون قوم ثمود و دیگر آثار گذشتگانمان..

    و من نشانهایی رو در طی اینروزا درک کردم که میتونم ساعتها در موردش حرف بزنم..

    و خداوند روزی که منو هدایت کرد به قبرستان..بهم گفت جایگاه اخرت کجاست..و بهم گفت ترسی وجود نداره این ذهن توئه.که داره تو رو از مسیر دور میکنه..

    و من عجز و ناتوان بودنمو در قبرستان به تمام وجودم درک کردم..که جز یه گور و دخمه آخرش بیشتر نیستم..و باید بدونم و درک کنم با تمام وجودم تسلیم خودش باشم!

    و چه چیزهایی رو تو قبرستان بهم مثال زد…

    چه دنیایی چه آگاهیهایی بروم باز شد..

    با خداوند همه چیز میشه!

    با خدادند باش و پادشاهی کن همینه!

    یعنی نمیخاد صبح تا شب دیوانه وار کار کن برای یه چند غازی..

    که اونم بخاطر شخصییتت از بیین ببریش..

    که من تو زندگی روزانه ام دارم به واقعیت تمام معنا میبینم!

    و همین باعث شده من سپاسگزار خداوند باشم!که مرا آخر عمری هدایت کرد تا چند صباحی که خودش گفته یه روز نزد من به اندازه هزار سال نزد شماست..بهش پیوند بخورم…

    و بدونم مسیر مسیر درستیه مسیر مسیر انسانیته!

    اصلا مسیر علم بی نهایته..

    چقدر باور بخدادند میتونه ما رو قدم به قدم بقول استاد عزیز تیون کنه…

    اینقدر این لذت توحید تو درونم نشسته !انگار یه غذاییه هر چی میخورم سیر نمیشم و هر روز بیشتر ازش میخام…

    خدایا میخام همینجا اعلام کنم!و میخام سپاسگزارت باشم از اینکه من رو لایق هم نشینی با خودت’،و با استاد عزیزی که همیشه توحید را یکدل و یکصدا اعلام میکند..و دیگر دوستان توحیدیم..

    امروز نشانه من..سریال زندگی در بهشت قسمتی بود که داشتین ‘اون نرده ها اطراف خونه رو میزدین.یه لحظه اون اره برقی تو یه انگشتتون گرفتین…

    که گفتین خدایا هدایتمون کرد که اتفاقی نیفتاد چون زیرش اون لوله فاضلاب بود…

    میخام بگم شما همجوره خداوند رو در وجودتون گذاشتین..برای تمامی کارهاتون چقدر این شخصیت رو میشه تحسین کرد..

    همیشه معنای باهوش بودن و استعداد داشتن رو به تلاش زیاد بهمون باور داده بودن..اینم توسط جامعه و معلم هامون..من هر چقدر تلاش میکردم هشتمون گرو نهمون بود.

    همیشه مورد شتم معلمامون قرار میگرفتیم..

    که تو تنبلی!و هزازان حرفهای ناجور..

    ولی امروز خیلی خوشحالم که وارد جایی شدم..که بدونم من هیچی نیستم!

    بدونم و بپذیرم هر چی دارم از آن خداونده…

    و اون منو هدایت میکنه..

    راه زندگی اسان و راحت و با خیال خوش…و آرامش که خداوند مدام توی سوره فتح بیان میکنه و دیگر آیات..و این سوره فاتحه…یعنی همین نکته!…زندگی توحیدی و لایق بودن و هم نشین شدن با خداوند …و دیت تو دست خداوند گذاشتن تو تمام جنبه های زندگی..

    و تمام..!….

    در نهایت سپاسگزار شما استاد عزیزم هستم ..که همیشه متواضع بودنتون اعلام میکنید به دانشجواتون..

    تا در مسیر زندگی اهدنا الصرات المستقیم باشند..تا نعمتهای خداوند در تمامی جنبه ها شامل حالشون بشه…

    سپاسگزارم از تمام وجودم.دوستتون دارم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    فاطمه علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1378 روز

    بنام تنها خالق کیهانها و خالق آسمانها و زمین..

    سلام و درود به اهل بهشتم.سلام و درود به استاد عزیزم..

    استادم تصویر صورت بشاش شما درونمو ریخت بهم..قلبمو به طپش انداخت.گفتم قبل از اینکه سولاتمو در این بخش بنویسم.بیام زیبایی شما اون محوطه زیبای پردایسی را تحسین کنم.و این نظم و چیدمان این محیط و صدای گرم شما آرامش وصف ناپذیری رو در من بوجود آورد…همه جا سکوت شد تا من با تمرکز بالا صدای خدادند را از درون شما بشنوم.

    استادم بهمون خداوند غفور و رحیم.دیشب بهم الهام رسید فایل جدید اومده برو حتما اولین کاری که میکنی فایل جدید رو باز کن.چقدر خداوند دقیق همه چیز رو در زمان مناسب و در مکان مناسب قرار میده..دقیقا من نیاز داشتم در اینروزایی که دارم کارمو پیش میبرم.الله اکبر

    سپاسگزار این نظم دقیق سایت بهشتیم هستم و سپاسگزار خداوتدی که مرا هدایت کرد بجایی که تمام وجودم در پرتو عدل الهی باشد..

    همین ساعت قرآن را باز کردم گفتم خدایا میخام امروز با توحید عملی جدید استادم عزیزم هماهنگ باشه..سوره نحل اومد دقیقا از آیه 36..دوستدارم تک به تک ایه ها رو بنویسم..ولی میدونم این ایه ها میشه از هر بندش. با صحبتهای شما بشه صفحات زیادی رو نوشت..ولی میخام خلاصه وار یکی از ایه های اخر این صفحه بنویسم..دقیقا خاضع و خاشع بودنمون در برابر خداوند رو داره بیان میکنه..

    حتی صحبت شما کن فیکون شدن..حقیقتا این ایه برام گنگ بود..امروز دیدم دقیقا بازم داره توحید عملی رو یکصدا فریاد میزنه.(خدایا شکرت)

    .

    آنچه در آسمان ها و زمبن از جنبندگان و فرشتگان وجود دارد(داره تمام کیهان رو میگه ) فقط برای خدا سجده می کنند .و سرکشی نمی ورزند.

    از پروردگارشان که بر فراز آنان است بیم دارند،(استاد دقیقا این صحنه نصفهایی از شب برام پیش اومده یه حس ترس بزرگی از خداوند تو بند بند وجودم اتفاق افتاده.دقیقا صحنه قیامت اومده جلوم.که مواظب رفتارم باشم)

    و آنچه را به ان مامور می شوند انجام می دهند(حقیقتا تو اینکار نمیگم پرفکت هستم باید خیلی روش کار کنم.چون میدونم..)

    خداوند بهم گفت!…

    بجز من هیچ معبودی قرار مده که مورد سرزنش قرار خواهی گرفت و از زیانکاران خواهی شد..

    دقیقا نقطعه بولد رو بهم گفت..گفتم اگه شرک ورزیدی مثل قبلا بقول استاد همون لحظه چکشو میخوری..میخای یا نه!

    بقیه آیه!

    خدا فرمود .دو معبود انتخاب نکنید!حز این نیست که معبود شما معبودی یگانه است پس تنها از من بترسید!

    آنچه در آسمان و زمین است فقط در سیطره مالکیت و فرمانروایی اوست ،دین استوار ویژه اوست ،آیا از غیر خداوند پروا داریید؟

    آنچه از نعمتها در اختیار شماست از خداست ،الله اکبر(سپس وقتی آسیبی به شما می رسد فریادتان را به تضرع و زاری به درگاه او بلند می کنید.

    چون آسیبی را از شما برطرف کند گروهی از شما به پروردگارشان شرک می ورزتد..

    (چقدر خداوند از مغرور شدن داره بصورت واضح بیان میکنه).دقیقا با صحبتهای شما استاد عزیز هماهنگی عالی رو داره برای ذهن نجواگرم همراهی میکنه….

    که مواظب باشم حتی روزهای ی که همه چیز عالیه بدونم بازم باید دستم تو دستتت باشه…و روی شونهات باشم.پروردگار زیباییم!

    سوال.الف…استادم سوال الف.چیزی بود که من همیشه بصورت الگو تکرار شونده به طرز بسیار شدیدی توی بیزنسم استفاده میکردم همیشه هم چک و لگدهاشو خوردم..

    یجاهایی بود خداوند بصورتهای مختلف بهم میگفت نکن نکن..و من میومدم از تجربیات اطرافیانم که داشتیم با هم کار میکردیم استفاده میکردم هر سری خداوندم یکی بود…بتهام اسمهای مختلف داشت از هر کدومش چکمو خوردم ..

    جایی بود حقیقتا همون خرابی بتونها روی سرم بود.و قفل میشدم و نه راه پس داشتم و نه راه پیش خیلی ضرر میکردم..

    ……این مورد الف… استادم یه سوالی بود که همیشه از خداوند میخاستم تا من دلیلشو بدونم برای چیه؟

    خیلیا هستن همین سوال رو دارن که بیزنسی ران میکنن یا هر چیزی..اولش ظاهرش خوبه.حالا من اینو توی روابط خیلی بهش برخورد کردم..و در نهایت به مشکلات بیشتری ختم پیدا کرده..این مورد میتونم تو تمامی جتبه های زندگیم مثال بزنم.

    دلیل هدایتهای من تو این سایت همیشه اینو از خداوند میگفتم..

    میگفتم خدایا چرا هر جا پا میزارم چرا هر کاری انجام میدم.چرا طبق دستورات.(اون موقع افراد خیلی برام مهم بودن)پیش میرفتم …چرا بازم خطا و اشتباه پیش میاد…

    خیلی خیلی زیاد بود..مخصوصا تو روابط بزرگترین پاشنه من بود.یه دونه چک ها میخوردم.حتی تو کوچکترین کارهام..ولی به جرات میگم ..همین روزهای سایت بهشتیم داشتم.که واقعا تصمیم گرفتم به امید خداوند بیشتر روش کار کنم.

    میخام دقیقا این اتفاق رو ربط بدم قبل از عید همین سال گذشته…چون من داشتم به الهامات گوش میدادم.یجاهایی خوب بود.حقیقتا یکم نجواها و هدایتها برام سخت شده بود عمق درونم نیاز بکار داشت…من برای خرید جنسی که بصورت خرید اینترنتی بود بهم گفت بیا از همون چیزی که قبلا خریدی بخر..

    ولی یچیز دیگه ایی میگفت نه بیا برو یه سایت جدیدی..اونم از فایل جدیدی که گفتین رفتم جلو…

    گفتم بیا اینسری بسنده نکنم روی یه چیزی که همیشه تکرار میکنم اومدم تو یکی از سایتای دیگه با چند روز بالا و پایین ما خرید کردیم…

    و جنس به ما تحویل دادن.طبق الهامات با ترس پیش رفتم.کارای اولم خیلی جالب نشد..

    خداوندم حقیقتا بهم گفت بیا کلشو کار نکن.یچیز تو درونم مدام بهم میگفت ولی چون شکیات بیشتر بود همه کارار رو به یه شکل و یه الگو کارشو به اتمام رسوندم…

    و بازم طبق الهامات پیش رفتیم.الهامات خیلی زیاد! که تونستم سری های بعدی با ابشن بسیار بهتری پیش ببریم.

    و همین مورد که من داشتم خودمو سرزنش میکردم.الهامات درست بود چون داشت بهم درس نشون میداد.اگه من نوعی اون جنس گذشته رو میگرفتم دورم خیلی زیاد میشد..یه ضررهاییم بهم میرسوند…

    که اونم بهم گفت دیگه بقیه کارا رو برش نزن.گفتم ولش کن بیام بازم همون آبشن قبلی رو تکرار کنم.

    و چیشد..بیشتر جنسم بخاطر همین تناقض ها بهم ضرر رسوند…حقیقتا کل جنسم بخاطر همین کوتاهی از بیین رفت.

    همون چیزی که استاد میگه.فکر میکنیم تعقییر کردیم تو کار بخاطر باور گذشتمون اون رفتار مشخص میشه…پس باوراها باید به رفتار درست و صحیح مبدل بشه…دقیقا اینو تو عمل تو همینجا بخوبی مشاهده کردم..

    ولی همین نکته جالب رو میتونم به سوال بعدی وربطش بدم چون دارم با الهامات پیش میرم.

    و چقدر آرام آرام جنسی که به سرانجام رسوندم چقدر چرخ من روان تر شد..

    من دقبقا همون چیزی که میخامو تولید کنم.هنوز دارم پیش میرم.چقدر خوب شد این فایل منو به دقت بیشتری برسونه.تا من بیشتر با الهام خداوند پیش برم.

    استادم الگویی که ساختم دقیقا همون چیزی که ایمانمو نسبت به ارائه دادن قوی کرده.

    الان خیلی برام روانتر شده و من با مهارت بیشتری پیش میرم..با هر حرکتی نور خداوند برام روشن میشه.و پلکهایم یه تکان خاصی میخوره.به محض اینکه از قلبم میاد که من این سوال رو از خداوند دارم خودش تایید میکنه!

    حتی برای کوچکترین سوال …

    اینقدر کارهام با لذت و آسانی داره پیش میره فقط دوستدارم لذت ببرم..انگار دیگه نگران خیلی نیستم.حالم خیلی خیلی خوبه!.

    میخام اینو بگم…

    من قبلا بدنبال فقط پول زیاد ساختن بودم.و ناگفتنه نمونه یه اتفاق بزرگی برام پیش میومد همه اون از بیین میرفت دود هوا میشد…

    الان..

    به جرات میگم دیگه بدنبال این کتگوری خیلی نیستم از بس لذتش عزیزه برام.فقط دارم پیش میرم که بتونم خیلی خوب از الهامات خدادند پیروی کنم!

    درسته نیازم شدیده برای ساختن پول.ولی لذتش چون زیاده دیگه عجول بودن داره کم کم برام بی مفهموم میشه…(این مورد من خیلی چکامو خوردم)

    ..در ادامه

    سرمو بالا میگیرم.احساس میکنم هر لحظه خداوند کنارمه..این چند روز پیش اینقدر معجزه ها تو زندگیم دیدم که زبانم از گفتنش قاصره..

    الان من ورژن کارم از شب عید.که بهم هدیه داد..تا به الان نزدیک به بالای 50درصد تضمین پیشرفت کارمو تو حیطه خودم بعد از 18سال زمینه بصورت روان پیش برم..همین یکماه..کجا!18سال قبل کجا!

    خیلی حرفها!….چقدر احساس خوب چقدر احساس توحیدی لذتبخشه.انشالله در عملگراییم بتونیم بیشتر ازش استفاده کنیم.

    و نکته بعدی..سوال ب)…

    حقیقتا من برای این سوال..اصلا درکی نداشتم..و هنوزم حقبقتا به اون جایگاه خیلی بالا نرسیدم چون هنوز محتاج پروردگارم.چون اوایل کارم خیلی مدام ازش راهنمایی میخام..

    ولی ناگفتنه نمونه خیلی این توحید عملی تو قلبم نفوذ کرده..هر چی پیش میرم هنوز بیشتر میدونم که نمیدونم.

    استادم تمام سوالات من در این 30خورده ای از سن و سالم که برام بسیار نقطعه عطفی بود..

    دقیقا صحبتهای شما بود…

    هر کسی هر چیزی هر راهی میگفت رفتم و آخرش چک میخوردم برمیگشتم اینو تو تمام جنبه ها میگما!

    خیلی عذاب دیدم در کل یه خصلتی داشتم میخاستم همه چیز رو به نحو احسن انجام بدم.همیشه دوستداشتم زندگی طعم زیباشو برای من نشون بده..

    دقیقا همین صحبتی که کردین وقتی پدرمو دیدم..با روند خودش پیش میرفت.برای پدر منم همینجور…

    دقیقا یه دوستی داشتم همین خصلت ارامش داشتن..همیشه کارش بخوبی پیش میرفت..

    ولی من فقط داشتم سگ دو میزدم..

    همیشه برام سوال بود!بخدا…همیشه از خداوند از درونم میگفتم خدایا این چه رازیه..چرا من با وجود تلاش طاقت فرسا همیشه هشتم گرو نه مه.

    همیشه حالا اینو تو تمام جنبه ها بود…

    ولی به لطف خداوند من به این بهشت انتقال پیدا کردم.هنوزم میدونم باگهایی تو درونمه..ولی میخام از این به بعد خیلی متواضع تر باشم.و بزارم هدایت بشم.

    همین بیزنسم تو طی چند سال..که طی همین سال گذشته شروع شده میتونم بگم.چند درصد بیشتر اون سالهای گذشته پیشرفت داشتم.

    و من هر روز و هر هفته جدید از خداوند الهامات بیشتر میخام.

    و همه چقدر جالبه با خودشناسی دقیقتر بیشتر به خداشناسی و متواضع تر بودن میرسی …

    همه چیز فقیر بودن و محتاج بودنه…

    ناگفتنه نمونه..حدودا چند روز پیش خداوند بهم گفت..

    میدونی دلیل اینکه استاد عباسمنش خوشبخته هر روز نعمتهاش داره زیادتر میشه چیه؟

    بهم گفت بخاطر اینکه در برابر من متواضع هست.در برابر من خاشع هست.

    در برابر من تسلیمه.

    احساسش خوبه !

    به الهام من پیش میره..

    تو هم هر چقدر تسلیمم باشی و عملکرد استادتو بیشتر استفاده کنی.هر چقدر بخای بهت میدم.هر روز خوشبخای رو بهت میدم.

    تا اینکه این فایل برام الهام شد..که در مسیر درست فقط.با خشوع داشتن چیز دیگری وجود نداره..

    استاد عزیزم همین الان خداوند سریع بهم الهام کرد حرفت درسته ..تیک تایید رو برام زد…

    تشکر پروردگارم.

    من جوابمو بعد از 34سال گرفتم!..

    خداوند رو شاکرم که مرا بجایی هدایت نمود تا سراسرم سجده گوی پروردگارم باشم.

    من بجز خداوند هیچکسی را ندارم .

    هر صبح و عصر و شام هر لحظه بهم الهام میکنه..و هر روز روان شدن زندگیم را بیشتر درک میکنم…و انشالله همیشه در کنار این اهل بهشتم میمونم.

    یه وقتایی که جهنمو در اطرافم میبینم.و میبینم اینروزا مردم در چه نقطعه ایی بسر میبرن حتی خانواده ام..که ناگفتنیه…دقیقا جهنمو اونارو که میبینم.بیشتر منو داره هل میده بسمت توحید و قدر جایگاهمو بدونم.

    و این جایگاهیی که خداوند بهم داده هر لحظه سپاسگزارش باشم و سر سجده شکر بگذارم.

    استادم خداوند مدام داره تیک زره زره نوشتهامو میزنه.الله اکبر

    و در نهایت این آخر فایل لبیک اللهم لبیک..الله اکبر ..نمیدونم چی بگم از قدرت لایزال خداوند که ما هیچی نیستیم…ما هیج قدرتی نداریم ..تمام باورهای گذشتگانمون شده کشک تموم شد رفت..هیچی نیست جز فریبکاری..

    خداوند تو سوره مومنین اعلام کرد بهم در کله صبح ..قبل از اینکه هدایت بشم به این فایل..

    پس خداوند آن فرمانروای به حق،برتر و بالاتر است.هیچ معبودی جز اونیست،پروردگار عرش با ارزش است کسی که با خداوند معبود دیگری را بخواند که هیچ دلیلی بر آن ندارد،حساب او فقط نزد پروردگارش است،بی شکر کافران پیروز نمی شوند..

    بی شک کافران پیروز نمی شوند.(هر کسی در مدار شیطان هست هیچ وقت پیروز نمی شود)

    مدار نادرست فرکانس نادرست و نتیجه نادرست..

    چند روز پیش هددیت شدم به جوی آبی در کوه یکی از روستاهمون.یه آب روان زیبا مثل اشک چشم..ولی آبش بسیار شور بود و قابل خوردن نبودم.

    و چشمه دیگر چند ماری اون آب شیرین…

    و بخودم یادآوری کردم..نگاه کن این نشانه پروردگاره…اگه از نظر ظاهری خیلی زیبا باشی در بهترینه ها باشی..ولی اون چیزی که مهمه اون درون.هست…

    دیدم افراد خانواده ام و نزدیکانم همه میخان از او قسمت فرار کنن.که چون آبش شوره بدرد نمیخوره..گفتم چقدر قانون داره اینجا برام خودشو نشون میده…همین افراد فراری آیا تونستن این باگ رو مثل آب شور تو درونشون ببینن!یا نه…

    و در ادامه..

    پس مسیر درست همیشه نتیجه درسته…که هر چی درکش کردم رفتار درست تبدیل شده…

    رفتارها با کار کردن مداوم پیش میاد!

    خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار

    به امید توحید از طرف استاد عزیزم..

    سپاسگزار خداوندی هستم که این کلمه توحید رو مدام داره برای ما نشون میده..که همین درسته همین درسته….

    استاد عزیزم در کلام آخرم در این فایل بهشتیم سپاسگزار شما هم هستم.به امید بهترینها برای شما و خانم شایسته عزیز و عضو خانواده زیبای بهشت زندگیم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: