اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اصلا نمیدونم قراره چی بنویسم براتون ولی موالی که با کامنتتون بهم گفته شد دوست دارم بنویسم
اگه قرار باشه ارسال بشه میشه و اگه نه نمیشه
ما برای اموزش دیدن اصلا بیایم واضح تر کنیم ما دوتا راه داریم برای مطالعه کتاب و بقول شما افزایش علممون و رشد کردنمون و به همون نسبت عزتمند شدن در مقابل مردم و سربلند شدن تو این جهان که اثری جاودانه بزاریم
به دست اوردن اون موضوع مرتبت تو کتاب یک راهش اینه برین از همه سوال کنین موضوع مرتبت مد نظرتون تو چه کتابی هست ادرس اون جایی که کتاب دارن بگیرین و برین تا اون کتاب پیدا کنین تازه اگه دقیق همون موضوع باشه یا نه
راه ساده تره اینه تو گوگل سرچ کنین و کتاب انلاین ببینین بررسی کنین
این انتخاب شماست در نهایت که از کدوم راه برین ولی اون راه اسونه خداست که مسیر براتون هموار میکنه مستقیم به اون موضوع دلخواه وصلتون میکنه
چطور و چگونه رو نه من میدونم و نه شما سازوکار جهانه
ولی این که شما اعتماد کنین به گوگل و تو سرچ تایپ کنید با شماست
یا مثال دیگه
شما یه گوشی موبایل هوشمند تو جیبتون هست میخواین به دوستتون زنگ بزنین انتخاب شماست که گوشی رو بردارین و راحت زنگ بزنید یا با پای پیاده برین پیداش کنید و مطلب بهش بگین
این موضوع به خاطر سادگی و در دسترس بودن همیشه خدا باعث میشه ما بهش شک کنیم که همین به همین راحتی ینی من انتخاب میکنم گوشی رو وردارم و زنگ بزنم یا بر ندارم
اره دقیقا همینقدر ساده و شفافه همیشه هم واضح و شفافه ولی واسه همین سادگیشه که دوست داریم بهش شک کنیم
بازی ذهن زیاده دستش هر بار براتون رو میشه و راحتتر کنترلش میکنین نگران نباشین نگرانی مستاصلتون میکنه
شیطان ذهن میخواد کاری کنه که ما خودمون رو جدا از ذات الله ببینیم ولی درستش اینه که ما جدا از اون نیستیم
وقتی برای کارتون پیشرفت میکنید و مطالعه میکنید چه کسی به چشم و گوش و سلامتی داده چه کسی به شما توانایی مطالعه داده چه کسی به شما ابزار پیشرفت داده چه کسی نفس های شما و ضربان قلبتون رو کنترل میکنه وقتی دقیق میشیم میفهمیم ما هیچی نیستیم و هیچ کاری نمیکنیم
همه کارهارو خودش داره انجام میده
حتی فکر نکن شما داری مطالعه میکنی اونه که داره این کارو میکنه
جسمت رو مثل یه ماشین ببین که ذهنت هم البته جزو اون ماشینه و راننده ی این ماشین ذات الله و خودِ خداست ذهن همیشه توهم میزنه و فکر میکنه خودش کسیه و چیزیه در حالی که وقتی به ذات خدایی برمیگردیم و بهش وصل میشیم اونو احساس میکنیم و میفهمیم خودش درون این ماشین نشسته
شاید برای خیلی ها هم این اتصال عمیق شکل گرفته باشه و برای منم یبار اوایل که رو خودم کار میکردم پیش اومد و من دیدم که هیچی نیستم و اصلا وجودی ندارم و خودشه و زیر پوستم حس میکردم
کاش به جایی برسیم بشیم مثل منصور حلاج که فریاد بزنیم اناالحق
اون قسمت که از مسیح(ع) نوشتین منو یاد این ایه انداخت ایه 105 سوره انبیا
و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد.
چند روز پیش رفته بودیم یه پارک خیلی تمیزی و روبروش چنتا ساختمون بود خیلی محیط دنج و خوبی بود همسرم گفت خوش بحال اونایی که تو این ساختمون ها میشینن باغ اختصاصی دارن این پارک حیاط خونشونه من گفتم تو دلم نه بابا ادم مال خودش باشه فرق داره یه چیز دیگس
الان یاد اون افتادم و دیدم ادم اگر همه چیز رو از خدا بدونه میبینه که خدا همه چیزو برای اون افریده و از ته دلش شکرگذاری میکنه حتی واسه درختای تو خیابون واسه خیابونها عمیقا شکر گذاری میکنه و اونارو از خودش و برای خودش میدونه و حس کردم معنی این ایه هم دقیقا همینه زمین رو بندگان صالح به ارث میبرند بندگانی که میدونن خدا همه چیز رو برای اونها خلق کرده و همه چیزو نعمتی از طرف خدا میدونن و ازش سپاسگذاری میکنن
هر بار فایلهای توحیدی میشنوم حس میکنم نمیتونم احساس درونی خودمو رو به زبون بیارم ،انگار یه چیزی در درون من میگه که من مشرکم و تمام لحظاتی که میتونستم توحیدی باشم و نبودم رو جلو چشم من میاره
انگار چشم دلم بسته میشه و حرفی برای گفتن یا نوشتن ندارم ،با اینکه خیلی وقتها پا روی ترسهام گذاشتم و توحیدی عمل کردم با اینکه خیلی میترسیدم ولی توکل کردم با ایمان به دل ترسهام رفتم و مدام حرفهای استاد توی گوش من زنگ میخورد که باید بع خودم بگم که من هیچکارم من هیچی نیستم و اونی که همه کارست خداست ،هیچ کس توی زندگی من نقشی نداره هیچکس نمیتونه پشت کسی که خدا رو داره به زمین بزنه و انصافا هر جا نترسیدم و قدم گذاشتم توی شرایطی که همه چی بر علیه من بود همه چیز به نفع من شد با اینکه ظاهر خیلی وحشت ناک بود
چند وقتی بود درگیری شدیدی با طلبکارام داشتم در حالی که این بدهی من فقط مقصر من نبودم بلکه کسایی که بخاطر طمع خودشون در این شرایط قرار گرفته بودن همشون من به عنوان یک کلاه بردار میشناختن و شرایط بدی رو برای من رقم زدن ،کارم به دادگاه کشید منی که همیشه دنبال فرار از هر چیزی که قانونی باشه بودم کلی شاکی داشتم ،حسابامو مسدود کرده بودن و خانوادم گرفتار شده بود و هیچکس جز من مقصر این جریان نبود ،چون روی خودم حساب کرده بودم و فکر میکردم عقل کل هستم و دست به دامن آدمهای شده بودم که در قالب نزدیکترین دوستان ،فایلها و مشتریان من بودن
دستمو جلوی غیر خدا دراز کرده بودم و یادم رفت روزهای که هیچکس منو نمیشناخت و اوایل کسب کارم بود ،اون روزها رنگ خدا در زندگی من پر رنگ بود و گوش به فرمان و الهامات خدا بودم و کمتر از 6 ماه منی که درآمدم صفر بود دورم شلوغ شد ،کلی دوستای خوب پیدا کرده بودم ،درآمدم زیاد شد و اعتبارم اینقدر زیاد شد پیش مردم که شده بودم الگوی کسی که از صفر مطلق به همه جا رسید
هر روز که میگذشت من مغرور تر میشدم و رنگ خدا کمرنگتر میشد ،فکر میکردم از هوش و ذکاوت بالای برخوردارم ،بعد از 8 سال از شروع کسب کارم ورق برگشت ،ورشکسته شدم و دست از پا درازتر به کسب کار اولم برگشتم و باز هم طولی نکشید همه چیز عالی شد و باز هم مغرور شدم و این دفعه طوری داستان پیش رفت که حتی وجود خدا رو انکار میکردم و فکر میکردم ما زاده غیره زمینی ها هستیم ،همین تفکر باعث شد از مدار خداوند دور بشم و به ظلمات درونی خودم کشیده بشم و هر روز توی باتلاق نگرانی و ترس بیشتر فرو برم
آغاز دردسرها از جای شروع شد که فکر کردم پول میتونه همه نگرانی های من از بین ببره و دست جلو همون مشتریانی دراز کردم که یه روز خداوند به کسب کار من دعوتشون کرده بود و نشان از اعتبار کسب کار من شده بودن
هنون آدمها چنان دشمن من شدن که امروز کارم شده دادگاه و پاسگاه ،
شرایط جوری پیش رفت که در ظلمات خودم از خداوند طلب بخشش کردم و دست منو گذاشت توی دست استاد عباس منش
استاد عزیز شما عین خورشید به زندگی من تابیدید و نور رو به زندگی من بخشیدید ،با همین فایلها و هزاران فایلی که رایگان در اختیار ما گذاشتین
شنیدن این حرفها جسارت بهم داد که برگردم به روزهای که توحیدی بودم که توکل کردم که نترسیدم ،به جرات میگم اگه شما و این نوع نگاه به جهان و خداوند سر راه من قرار نمیگرفت راهی جز مرگ برام نمیموند ،ولی شما منو دوباره زنده کردین ،با هر بار روبرو شدن با ترسهام ،با هر بار گقتن اینکه بزار هر چی میخواد بشه من خدا رو دارم ،مگه تهش چی میشه اگه تهش مرگ باشه من این مرگ به ذلت ترجیح میدم و ترجیح من توحیدی بودن
استاد عزیز به لطف خدا هر روز که میگذره و من بیشتر درک میکنم آموزشهای شما و نوع نگاهتون به جهان رو اتفاقات خوب بیشتری برام رقم میخوره ،اعتمادم به قانون بیشتر میشه
میخوام تا آخرین لحظه زندگیم فریاد بزنم که خدایا سپاسگزارم ازت برای قوانین ثابتت برای بودن کسی مثل استاد عباسمنش عزیز
یه روز میام این کامنت میخونم و میگم که چه مسیری رفتم و چه کارهای رو انجام دادم چونکه ساختمش توی ذهنم و چون قانون ثابت حتما رخ میده
استاد عزیزم نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم که بشه جبران تمام عشقی که به ما داشتین ،اما میخوام بهتون قول بدم قوانین به نحو احسن اجرا کنم و یه روز سرمو بلند کنم و بگم که استاد من شما بودین
سلام ب همگی ب استاد نازنین ب خانم شایسته خانم فرهادی و اقا ابراهیم ک چقدر من دوسش دارم چقدر دائم ب خدا میگم خدایا یه مدیر فنی میخوام برای سایتم مثل ابراهیم ک متبحر باشه فنی باشه علاقه مند باشه، قلبا همتون رو دوست قلبا همه بچه ها رو دوست دارم
اقا من اااااااصلا ادم کامنت نویس نیستم ولی یه چیزی ک توی این چند روز ک توحید عملی قسمت 11 اومده رو سایت و من خیلی از کامنت های این دو جلسه رو خوندم، تو یکی از کامنت ها یه زنگی ب گوشیم خورد گفتم بیام بنویسم ک رد پای خودم باشه چون قطعا میدونم ماه ها و سالها بعدا ک برمیگردم و میام به این کامنت حتما سورپرایز خواهم شد
چیزی ک من برداشت کردم این بود ک همه نوشتن استاد چقدر این فایل به موقع بود چقدر از خودشون مثال زدن، چقدر گفتن اره ما اون موقع ک رو خدا حساب کردیم همه چی ب طور کاملا بدیهی راحت و اسون واسمون رقم خورد از یه جا ب بعد ک کار نکردیم و خدا رو تو اولویت کارهامون قرار ندادیم خدا دیگه بهمون نعمت نداد و حضور خودش رو کمرنگ کرد و ازش فاصله گرفتیم و ضربه ها خوردیم
اقا اقا. داداش من خواهر من ببین منو
دستی رو بکش
وایسا همین جا
میخوام یه چیز بگم
اصلا ب خودم میگم ،خودم رو مثال میزنم ، مَنِ عزیز رضای عزیز
اونجاهایی ک از دنیا چک و لگد خوردی، اونجایی ک غرق در تاریکی و ظلمت شدی و ناخواسته ها در پی ناخواسته ها سرازیر زندگیت شد، این نبود ک خدااااا این بلا رو سرت اورده باشه، نههه ، خدا نوری هست ک داره میتابه ، ب قول استاد میتونی بری بیرون و نور رو دریافت کنی میتونی بری تو غار و از نعمت نور محروم بشی خدااا هست ، خدا در هر صورت میگه چاکرتم، میگی خدایا پول میگه چاکرتم، میگی مشتری میگه چاکرتم، میگی همسر خوب فرزند خوب رابطه قشنگ میگی حاااال ِ خوب میگه چاکرتم، بیا ،اینم حال خوب اینم حس خوب اینم همسر دلبر، فرزند عاشق بیا، دو دستی تقدیم تو ، دیگه چی میخوای میگی توحید میگی یکتا پرستی میگه بیا ، این سایت استاد عباسمنش این تو و این دریای اطلاعات ، بردار و لذتشو ببر
خدایا خودت بهم قدرتی بهم بده که هرلحظه ما رمیت اذ رمیت رو درک کنم
هرکاری خواستم شروع کنم بگم خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم من رو به مسیر مستقیم هدایت کن
خدایا قدرتی بده ک بتونم توحید رو در وجودم حس کنم
بتونم لاخوف علیهم و لا هم یحزنون باشم
بتونم بفهمم ندای اناعلینا للهدی را
بتونم بفهمم ک تو به همه درخواست هام اکسپت میدی
چون خودت گفتی اذاسالک عبادی عنی فانی قریب خودت گفتی
خدایا خودت نور الذین یومنون بالغیب رو تو قلبم روشن و روشن تر کن
درچه قلبم رو باااز کن ک بفهمم و درک کنم ،خدایا خودت دریچه قبلم رو بیفزا ک بتونم و بفهمم نباید غمگین باشم نباید بترسم باید امید داشته باشم باید توکل داشته باشم
باید مثل ابراهیم رها باشم، باید مثل محمد درخواست کنم، مثل موسی ببخشم خودم رو بخاطر همه گناهانی ک خواسته و ناخواسته از من سر زد ک ببخشم خودم رو، ک ببخشی من رو ، مثل سلیمان درخواست کنم تاج و تختت رو، مثل امام حسن طلب کنم پول و پول زیاد ک هر روز و هر روز سفره مینداخت
خدایا چرا من با وجود دیدن این همه نشانه باز هم نگران خوراک و پوشاک و مسکن و فروش بیزنسم هستم، چرا آخه، خدیاا خودت قلبم رو باز کن ک بفهمم و درک کنم ک فقط و فقط تو داری ب من خوبی میکنی و اگر اتفاق ناخواسته ای میاد تو زندگیم مقصر اصلیش و 100درصدش خوووووودددددممممم
و بارها و بارها اشتباه کردم و برگشتم اما این بار وقتی اومدم و حرف هاتون رو گوش دادم احساس کردم تازه درک کردم داستان رو و الان واقعا احساس بی نظیری دارم و حال جسم و روحم عالی شده و اینکه تسلیم خداوند شدم این درک برای من بالاتر از هر خواسته دیگه ای هست
استاد جان این فایل یعنی این فایل طبق همون خود هدایتی که شما گفتید درست شد و اگاهی ها بر بیان شما جاری شد واقعااا تک تک جملاتتون و من گرفتم درک کردم و باعث شد چشم و گوشم بیشتر باز شه به قول خودتون بفهمیم که کجاها هدایت رو داره ذهن میسازه یا از طرف خداست این دقیقا جمله ای بود که من مدت ها دنبالش بودم و متوجه نمیشدم که کجاها هدایته پس چرا بعضی هدایت ها جواب نمیده خیلی یعنی ذهنم درگیر بود یه مدت حتی آنقدر خدا بزرگه که توهمین مدت هم که درگیر این سوال بودم یه سری موارد رو بر طبق خدایت خودش برام پیش برد و الان دارم میفهمم یعنی آنقدر این خدا بزرگه و عظیمه .
حتی اون موقعی که الان دارم میفهمم که اون هدایت ها ساخته ذهن بوده و برای من در کل اون مواردی که میخواستم خوب نبوده از هزار طرف داشت هدایتم میکرد که نشه اون نشه و برات خوب نیست نشونه ها رومیاورد اما من ترسیدم باز افسار و دادم دست شیطان و منم منم کردم گفتم نه منمیگم درسته بزار به زور بشه و در آخر من بازنده شدم اما خودش در چند قدمی داشت میگفت که نه این خوب نیست قرار بره …حالا قربونش برم باز هم آنقدر این خدا عشقه تهش اون قدر برام بد نشد باز بخیر گذشت اما خوب میتونست هم نشه دیگه من وقتم بیشتر سیومیشد پولم انرژیم روحیه شاد و خیلی چیزای دیگه .
یه مثالی میزنم من چند سال پیش یه ایده اومد تو ذهنم که برم دانشگاه ادامه تحصیل بدم با یه رشته کاملا متفاوت با مار خودم و کلا میخواستم تغییر شغل و جهت بدم تو زندگیم خیلی از جانب یکی از عزیزانم انگار صدای خدا شده بود که نکن اینکارو همینکار خودتوادامه بده یا اگر میخوای تحصیل کنی توهمین کار خودت برو دانشگاه من واقعا حس میکردم که دارم از مسیر دور میشم چون اون ایده دانشگاه بر اساس مقایسه به وجود اومده بود بر اساس یه سری باور های غلط اومده بود تو ذهنم وقتی رفتم دانشگاه تو ترم دوم فهمیدم که اشتباه اومدم و این رشته مال من نیست دیگه به زور میرفتم سر کلاسا و فقط میرفتم که پاس شه بره .یه مدت خیلی سرزنش کردم خودمو اما باز هم خدا دستم وگرفت حالم وخوب کرد بهمگفت عیبی نداره حالا تو این مدت از همین فضا لذت ببر از محیط دانشگاه از خیابان های اطرافش که پر از کافه رستوران هست و مغازه لذت ببر این هممیگذره و دیگه دوران دانشجویی هم تموم میشه .و اتفاقاااا دقیقا کوچه بالایی دانشگاه ما یه مغازه ای وپیدا کردم که وسایل کار مورد علاقه ام رو میفروخت با قیمت های عالی و خوب گفتم خدایا شکرت باز یه خیریتی هنوز هست چون الان یه سری سفارشات دارم یه وقتایی زنگ میزنم به اون مغازه چون خیلی مغازه معروفی هست وکلی وسایل داره و من اصلا از قبل نمیشناختم اونجارو.
خلاصه منظور حرفم اینه که واقعا توحید و هدایت و هیچ وقت هیچوقت نباید یادم بره کل مسیر همینه .واقعیتش من خیلی روی دوره ها همیشه کار میکنم حتی این اواخر در دوره عالی احساس لیاقت کشف قوانین و…با این حال که بارها استاد از هدایت گفته بودن اما احساس میکرذم اینجند وقته یه تیکه بزرگی از پازل کمه اون چیه چرا نمیفهممش و الان با این فایل ارزشمند گرفتم .
خدارو شکر میکنم به خاطر وجود شما استاد جانم در پناه خدا باشید.
هرآنچه دارم از طرف خدای بزرگی هستش که هدایتم کرد که زندگیم رو با حرف های استاد عوض کنم
هدایتم کرد تو این سن کمم آگاه بشم و بپرستمش
هدایتم کرد زندگی زیبایی داشته باشم
هدایتم کرد هدایتم کرد هدایتم کرد…
دیشب داشتم قسمت اول کشف قوانین زندگی رو که مادرم تهیه کرده بود رو میدیدم
که فقط کل حرفتون این بود که خداوند یک انرژی و فقط کافیه ما آگاهانه خواسته هامون رو بگیم ارسال کنیم و اون برامون برآورده میکنه
فقط کافیه باور ها و فرکانس هامون رو تغییر بدیم تا بهترین چیز هارو از خداوند از انرژی جهان دریافت کنیم
هر آنچه که ما ارسال میکنیم همون هم بهمون بازمیگرده
دقیقا مثل شعری که تو مقدمه گفتید( کشف قوانین )
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید ندا ها را صدا
دنیا دقیقا آینهای هستش که افکار ، باور ها و فرکانس های مارو بهمون برمیگردونه
پس چقدر خوب که به خداوند تکیه کنیم بگذاریم زندگیمون رو با هدایت هاش با الهاماتش پیش ببره و از این لذت ببریم که زندگیمون داره خیلی روون با افکار درست و تکیه بر خدا خیلی عالی پیش میره
خدارو شکر هزاران هزار بار شکر با این هوای عالی امروز و آموزه ها و گوشزد های عالی استاد عزیز
به قول مامانم همه اتفاق های کوچیک تو زندگیمون هم الهامات هستش
اینکه یه دفعه میگی یه وقت آب سماور تموم نشه پاشم برم پر کنم و ببینی داشت آبش تموم شد
همه اینها الهامات هستش که میگه شاید امروز مدرسه زیاد درس نداشتیم بزار کتاب ببرم شاید بتونم بخونم و میری میبینی معلم زنگ اولت اصلا نیومده و تو یک زنگ کامل با آرامش درس میخونی
زندگی ما کلا الهامات خداوند هستش این ما هستیم که آیا میخوایم این الهام رو دریافت کنیم تا زندگی بهتر پیش بره یا نه
به قول استاد تاریکی وجود نداره همه چی نوره این ما هستیم که نور رو پس میزنیم و به سمت تاریکی میریم
دیشب خواهرم بهاره داشت کتاب رویا هایی که رویا نیستند رو میخوند و یک نکته خیلی خوب بهم گفت
گفته که این عادی نیستش که روز شب باشه باید روز باشه یا شب روز این عادی نیست
پس این هم عادی نیست که ثروتمند نباشیم
و یا عادی نیست مریض باشیم چون اینا وجود ندارن این ما هستیم که ثروت و سلامتی رو پس میزنیم و به سمت بیپولی و مریضی میریم
خدایاشکرت که باوجودت هرلحظه کنارم به زندگی من معناوامیدبخشیده ای.
خدایاشکرت که مرابه این مسیرسراسرنورومعرفت هدایت نمودی وسعادت هرنفس شکرگزاری وسپاس تورابابت ازریزترین تابزرگترین آفریده هایت وتمام امکانات مادی که برای آسایش وآرامشم به من عطاکردی راداشته باشم وفقط بگویم یاربّ امیدم ،سروسامانم ،من متعهدانه رضاوخشنودی تورادرهرکاری می خواهم وتویی مبدأ احساسم ودراین مدت احساس مراعالی کردی وآرامش رامهمان همیشگی قلبم ،چقدرحس خوبیست توراهرلحظه درابتدای انجام هرکاری وهرچیزی به قلبم دعوت می کنم وچه هدایت های نابی دریافت کرده ام ،این یکسال عمرم که جادویی سپری شد وپرخیروبرکت ازلحاظ معنوی ومادی مراغنی نمودی وحس واقعی خوشبختی درتمام ابعادزندگیم رابه من عطاکردی، خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.
استادعزیزم خداوند به واسطه شخصیت توحیدی تان واین رشدوپیشرفت بی نظیرتان ،معجزه ای درجهان من برقرارکردتابه شماپیوندم دهدومن این پیوندراهرنفس شکرمی گویم وعجب مبارک پیوندی ، چون آغازبندگیِ واقعی وخداشناسی واقعی من بود…..
دیشب باعزیزدلم درموردمعجزات خداونددرزندگیمان وبه ویژه روندمعجزه آسای انجام کارهای اداری خانه باغ اعم ازگرفتن سند تک برگ ،انشعابات آب وبرق،پروانه ساختمانی وکلی موارددیگر،صحبت می کردیم که چقدرتوکل به خداوندکارهاراآسان کرد،افرادی بودندکه وارداداره ای می شدندوکلی دعواودادوبیداد اماماباآرامش وفقط ازخداونددرخواست کردن ونوشتن دردفترستاره قطبی کارهای مان جادویی پیش می رفت وبعدپاداش هایی که ازجانب خداوند می آمد وایمان ماهرروزعالی وعالی تر می شدوالان هم که کلا همه کاره زندگی ووجودمان شده ،خداوندیکتا،خدایاشکرت.
استادجانم چه زیبادرک خداوندرادرذهنمان شکوفاکردید وسپردن تمام امورحتی نفس کشیدن را به خود پرعظمتش….
واقعادرموردکسب وکارمان هم خودش تبلیغ می کندومشتری هامی آیندوروزبعدهمان مشتری باچندنفردیگرواردمی شود،خدایاچه بگویم که توهرلحظه دستان مان راگرفته وهدایت می کنی ومن فقط اشک شوق می ریزم وسجده شکرمی گذارم ازاین همه فراوانی درزندگیم:سلامتی،آرامش،احساس عالی، شادی،رابطه بی نظیر باعزیزدلم،هرروزبودنم کناراستادم وآموختن باعشق ولذت فراوان ،ذهن بازوپاکی که به من عطاکرده ای ،قدرت این نوشتن هاوهدایت شان به ذهنم،صداقت ومسیرراست توراهرلحظه ادامه دادن و……..الهی شکرت.
سلام
یکی از باورهای عمیقی که این روزها پیداش شد اینه که:
من شادی رو در تضاد میتونم با خداوند
بخاطر جو مذهبی که درش بودم این باورها شکل گرفتن که
زیادی نباید شاد باشی
نباید بخندی
خندیدن داخل مسجد حکم قتل بود
انگار خدا بهت غضب میکنه
مثل یک پادشاه بسیار جدی
مثل مدیر یک شرکت که با خنده کاملا غریبه است
اینا باعث شد وقتی روزی میخندم و در شادی و قه قهه هستم بعد اون لحظات میومدم با گریه پیش خدا
مثل بچه ای که مرتکب خطایی شده و با گریه میره پیش پدرش که ببخشتش و دل پدر رو بدست بیاره
من هم بعد از شادی هام دقیقا همین کارو میکردم ….
جالبه برام با این مدتی که در این سایت هستم و در این فضا بصورت جدی تر قرار گرفتم و با اینکه بارهااا خوندم
احساس خوب اتفاقات خوب
اما باز تع دلم اون باور قبلی بودش…
این فایل توحیدی رو که گوش دادم حالم خیلی بد شد چرااااا؟؟؟؟
انگار پیام این فایل این بود که :
ببین حواست باشه هااا
تو نباید خوش باشی
انگار باز خدا داره منو امر و نهی میکنه و نمیذاره رها باشم زندگی کنم
مثلاً من آموزش میدم به شاگردم و لذت میبرم و بعد میاد میگه ببین تو نبودی من بودم
و اینجوری حالمو میگیره
اعتماد به نفسم رو میگیره
!!!!!!!!!!!!
حتی فایل قسمت 11 هم که تازه روی سایت اومده باز همین حال و هوا رو درونم ایجاد کرد
انگار خدا برای من دوست نیست
این فایل توحیدی برای من مثل یک شمشیر دو لبه ست
یک صدا توی وجودم شنیده میشه:
1 : اگر همش خداست پس مطالعه کردن من رشد علم من در جهت علاقم دیگه برای چیه!؟؟؟؟؟
انگار چه متخصص باشی چه نباشی هیچ فرقی نمیکنه و انگیزه ای برای ادامه دادن ندارم
از طرفی استاد در روانشناسی ثروت یک میگه بهتر شو و مطالعه کن رشد کن
ومن در یک دو راهی همینجوری موندم!!!!!
واقعا چی درسته ؟؟؟؟؟؟؟
آدم خسته میشه
سلام دوست خوبم
اصلا نمیدونم قراره چی بنویسم براتون ولی موالی که با کامنتتون بهم گفته شد دوست دارم بنویسم
اگه قرار باشه ارسال بشه میشه و اگه نه نمیشه
ما برای اموزش دیدن اصلا بیایم واضح تر کنیم ما دوتا راه داریم برای مطالعه کتاب و بقول شما افزایش علممون و رشد کردنمون و به همون نسبت عزتمند شدن در مقابل مردم و سربلند شدن تو این جهان که اثری جاودانه بزاریم
به دست اوردن اون موضوع مرتبت تو کتاب یک راهش اینه برین از همه سوال کنین موضوع مرتبت مد نظرتون تو چه کتابی هست ادرس اون جایی که کتاب دارن بگیرین و برین تا اون کتاب پیدا کنین تازه اگه دقیق همون موضوع باشه یا نه
راه ساده تره اینه تو گوگل سرچ کنین و کتاب انلاین ببینین بررسی کنین
این انتخاب شماست در نهایت که از کدوم راه برین ولی اون راه اسونه خداست که مسیر براتون هموار میکنه مستقیم به اون موضوع دلخواه وصلتون میکنه
چطور و چگونه رو نه من میدونم و نه شما سازوکار جهانه
ولی این که شما اعتماد کنین به گوگل و تو سرچ تایپ کنید با شماست
یا مثال دیگه
شما یه گوشی موبایل هوشمند تو جیبتون هست میخواین به دوستتون زنگ بزنین انتخاب شماست که گوشی رو بردارین و راحت زنگ بزنید یا با پای پیاده برین پیداش کنید و مطلب بهش بگین
این موضوع به خاطر سادگی و در دسترس بودن همیشه خدا باعث میشه ما بهش شک کنیم که همین به همین راحتی ینی من انتخاب میکنم گوشی رو وردارم و زنگ بزنم یا بر ندارم
اره دقیقا همینقدر ساده و شفافه همیشه هم واضح و شفافه ولی واسه همین سادگیشه که دوست داریم بهش شک کنیم
بازی ذهن زیاده دستش هر بار براتون رو میشه و راحتتر کنترلش میکنین نگران نباشین نگرانی مستاصلتون میکنه
فقط اعتماد کنید
زیاد حالتون عالی
سلام دوست عزیز
نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم
در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم
وگر به خشم روی صدهزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم
نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقشبند سراپردهٔ رضات منم
نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای با صَفات منم
نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم
نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تبش و گرمی هوات منم
نگفتمت که صفتهای زشت در تو نهند
که گم کنی که سرِ چشمه صفات منم
نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت
نظام گیرد و خلّاق بیجهات منم
اگر چراغ دلی، دان که راه خانه کجاست
وگر خداصفتی، دان که کدخدات منم
شیطان ذهن میخواد کاری کنه که ما خودمون رو جدا از ذات الله ببینیم ولی درستش اینه که ما جدا از اون نیستیم
وقتی برای کارتون پیشرفت میکنید و مطالعه میکنید چه کسی به چشم و گوش و سلامتی داده چه کسی به شما توانایی مطالعه داده چه کسی به شما ابزار پیشرفت داده چه کسی نفس های شما و ضربان قلبتون رو کنترل میکنه وقتی دقیق میشیم میفهمیم ما هیچی نیستیم و هیچ کاری نمیکنیم
همه کارهارو خودش داره انجام میده
حتی فکر نکن شما داری مطالعه میکنی اونه که داره این کارو میکنه
جسمت رو مثل یه ماشین ببین که ذهنت هم البته جزو اون ماشینه و راننده ی این ماشین ذات الله و خودِ خداست ذهن همیشه توهم میزنه و فکر میکنه خودش کسیه و چیزیه در حالی که وقتی به ذات خدایی برمیگردیم و بهش وصل میشیم اونو احساس میکنیم و میفهمیم خودش درون این ماشین نشسته
شاید برای خیلی ها هم این اتصال عمیق شکل گرفته باشه و برای منم یبار اوایل که رو خودم کار میکردم پیش اومد و من دیدم که هیچی نیستم و اصلا وجودی ندارم و خودشه و زیر پوستم حس میکردم
کاش به جایی برسیم بشیم مثل منصور حلاج که فریاد بزنیم اناالحق
حیله خود را چو دیدی باز رو
کز کجا آمد سوی آغاز رو
هرچه در پستیست آمد از علا
چشم را سوی بلندی نِه هَلا
عاقبت بینی نشان نور توست
شهوت حالی حقیقت گور توست
زان یکی بازی چنان مغرور شد
کز تکبر ز استادان دور شد
سامری وار آن هنر در خود چو دید
او ز موسی از تکبّر سرکشید
او ز موسی آن هنر آموخته
وز معلم چشم را بر دوخته
گرچه شاهی ،،،خویش فوقِ او مَبین
گرچه شهدی،،، جز نبات او مچین
گر نخواهی خدمت ابناء جنس
در دهان اژدهایی همچون خرس
زاریی میکن چو زورت نیست هین
چونکه کوری ، سرمکش از راه بین
*حیله ؛ مکر فریب
در اینجا مصلحت اندیشی ، ادعای توانایی و دانایی
*موسی ؛ حضرت موسی
در اینجا استعاره از خداوند است ک انسان چون هرچه دارد از خداست نباید بخود مغرور شود
*ابنا جنس ، همنوعان
*اژدها ، در اینجا هیولای نادانی ، و تکبر
*سرمکش از راه بین ،
از خداوند دور مشو و سرکشی نکن
استاد عزیز
آقای عباسمنش مهربان
خداروشکر که خداوند از درون شما حرف میزنه
و این بخاطر اینه ک شما خودتونو لایق کردید
پاک کردید درونتون از شرک ، از ناپاکی ها و هرکس به اندازه ای ک سرزمین دلشون پاک میکنه درونش گلستان میشه ،چشمه های زلال آگاهی درونش بالا میاد
وقتی که خداوند وارد میدان زندگی مون میشه
قشنگ خودمون رو بی دست پا حس میکنیم نه اینکه حس ضعف کنم در مقابل اتفاق
بلکه احساس عجز میکنیم در مقابل خداوند
یعنی در مقابل اتفاق حس توانایی میکنیم چون خودمون رو سرسپرده خداوند کردیم
یعنی انگاروجودخودمون کنار میره ومحو میشه و همش خدارو می بینم
از خدا میخوام که همیشه راهنما باشه و هیچوقت جوگیر نشیم و زیر سلطه غرور و نادانی نباشیم
غرور کور میکنه ، آدم رو حتی توهم برتری بهش میده درصورتی ک از درون شاید پایین ترین حد اعتدال و ایمان رو داشته باشه
کم کم یادگرفتم تحسینا رو بپذیرم اما ته دلم باورم و ایمانم این باشه که خداوند اینها رو به من داده
و مسولیت بزرگتری نسبت ب دیگرانی ک اونها رو ندارن داشته باشم
و من باید فروتن و متواضع تر باشم و شاکرتر
و بدونم نعمتهایی ک خدا داده رو با چه هدفی به من داده
و از این استعداد هوش ونعمتها درجهت ساختن ایده های استفاده کنم ک برکت زا باشن برای خودم برای زندگی برای جهان
و قانون جبران دربرابر خداوند رو بتونم درحد خودم بجا بیارم
مسیح میگه؛ خوشا به حال فروتنان
یا خوشا باحال بی پیرایگان ،آنان زمین را به ارث می برند…
واقعاً ما بدون خدا چی داریم چی میتونیم بدست بیاریم توی یک چشم بهم زدن اگر بخواد همه چی بگیره کی میتونه بهمون ببخشه
و اگر بخواد ببخشه کی میتونه جلوی بخشش خدا رو بگیره
هرکسی نقطه قوتی داره باید دقیقا از همونجا حواسش جمع کنه بخودش و رفتارهاش
و نکته مهم اینه انسان در بی ادعایی باشه
حتی اگر چیزی فوق العاده ست
چون اینو مگه از کی داره ،
هم باخدا صاحب نعمت میشیم هم صاحب عزت
بدون حضور خدا هیچکدوم واقعی نیست
ما با خدا ازجنس اون میشیم خودش مهربانی حقیقی رو یادمون میده ، دلمون باز میکنه و گفتگوهای ذهن خاموش میکنه و لطیف بودن رو یادمون میده
خویشتن دار میشیم و از بالا ب پایین به بقیه نگاه نمیکنیم
نمیگیم من از این بهترم
خداوند کاری نداره چی داری کار به این داره ک توی دلت چی زمزمه میکنی و چه نیتی داری!
چقدر رها هستی چقدر گشاده دل هستی چقدر داشتن نعمتها رو بخودت و دیگران روا می داری …!
سعی میکنم هروقت حتی خواستم از معجزاتی ک در زندگیم اومده و خداوند خودشو بهم نشون داده در قالب نعمتها الهامات عشق ها و زیبایی
برای کسی صحبت کنم ، اینها رو منصوب بخودم ندونم
یعنی نگم ببین من اینم اینقدر معنوی ام اینقدر میتونم کارای خفن کنم و چیزای خوب جذب کنم
وقتی برای کسی تعریف میکنم
هدفم این باشه که توانایی خدا رو نشون بدم
و دیگران رو از این آگاه کنم
ک تو هم اگر زندگیتو به دستان خدا بسپاری و بخوای ازش و واقعا
واقعا تا اونجایی ک بلدی بندگیش رو بکنی و
طاعتش روبجا بیاری (فایل مناجات ملاصدرا )
برای تو هم همین کارا رو میکنه !
و یادآوری کنم خدا همیشه آماده ست به هرکدوم از ما ک آماده باشیم نعمت ببخشه عشق بده و توی زندگیمون راهنمایی و هدایتمون کنه .
خدا میدونه که همین الان اشک توی چشمام جمع شده از مهربانی خدا و از اینکه چقدر ما آدمها دیر خدا رو میشناسیم
هیچوقت نمیگه توکی بودی و چکار کردی؟!؟!
میگه الان این لحظه چطور فکر میکنی
چی میخوای
نیتت چیه ؟!
پس بیایم کم کم تو این مسیر بخوایم خدارو بشناسیم
اگر اصل رو دنبال کنیم همه چی خودش میاد
چونکه 100 آمد 90 هم پیش ماست .
خدایا شکرت عاشقتم ️️
سلام سارای عزیز
اون قسمت که از مسیح(ع) نوشتین منو یاد این ایه انداخت ایه 105 سوره انبیا
و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان نیکوکار من ملک زمین را وارث و متصرف خواهند شد.
چند روز پیش رفته بودیم یه پارک خیلی تمیزی و روبروش چنتا ساختمون بود خیلی محیط دنج و خوبی بود همسرم گفت خوش بحال اونایی که تو این ساختمون ها میشینن باغ اختصاصی دارن این پارک حیاط خونشونه من گفتم تو دلم نه بابا ادم مال خودش باشه فرق داره یه چیز دیگس
الان یاد اون افتادم و دیدم ادم اگر همه چیز رو از خدا بدونه میبینه که خدا همه چیزو برای اون افریده و از ته دلش شکرگذاری میکنه حتی واسه درختای تو خیابون واسه خیابونها عمیقا شکر گذاری میکنه و اونارو از خودش و برای خودش میدونه و حس کردم معنی این ایه هم دقیقا همینه زمین رو بندگان صالح به ارث میبرند بندگانی که میدونن خدا همه چیز رو برای اونها خلق کرده و همه چیزو نعمتی از طرف خدا میدونن و ازش سپاسگذاری میکنن
بنام الله یکتا که هر آنچه دارم از اوست
توحید و توحید
هر بار فایلهای توحیدی میشنوم حس میکنم نمیتونم احساس درونی خودمو رو به زبون بیارم ،انگار یه چیزی در درون من میگه که من مشرکم و تمام لحظاتی که میتونستم توحیدی باشم و نبودم رو جلو چشم من میاره
انگار چشم دلم بسته میشه و حرفی برای گفتن یا نوشتن ندارم ،با اینکه خیلی وقتها پا روی ترسهام گذاشتم و توحیدی عمل کردم با اینکه خیلی میترسیدم ولی توکل کردم با ایمان به دل ترسهام رفتم و مدام حرفهای استاد توی گوش من زنگ میخورد که باید بع خودم بگم که من هیچکارم من هیچی نیستم و اونی که همه کارست خداست ،هیچ کس توی زندگی من نقشی نداره هیچکس نمیتونه پشت کسی که خدا رو داره به زمین بزنه و انصافا هر جا نترسیدم و قدم گذاشتم توی شرایطی که همه چی بر علیه من بود همه چیز به نفع من شد با اینکه ظاهر خیلی وحشت ناک بود
چند وقتی بود درگیری شدیدی با طلبکارام داشتم در حالی که این بدهی من فقط مقصر من نبودم بلکه کسایی که بخاطر طمع خودشون در این شرایط قرار گرفته بودن همشون من به عنوان یک کلاه بردار میشناختن و شرایط بدی رو برای من رقم زدن ،کارم به دادگاه کشید منی که همیشه دنبال فرار از هر چیزی که قانونی باشه بودم کلی شاکی داشتم ،حسابامو مسدود کرده بودن و خانوادم گرفتار شده بود و هیچکس جز من مقصر این جریان نبود ،چون روی خودم حساب کرده بودم و فکر میکردم عقل کل هستم و دست به دامن آدمهای شده بودم که در قالب نزدیکترین دوستان ،فایلها و مشتریان من بودن
دستمو جلوی غیر خدا دراز کرده بودم و یادم رفت روزهای که هیچکس منو نمیشناخت و اوایل کسب کارم بود ،اون روزها رنگ خدا در زندگی من پر رنگ بود و گوش به فرمان و الهامات خدا بودم و کمتر از 6 ماه منی که درآمدم صفر بود دورم شلوغ شد ،کلی دوستای خوب پیدا کرده بودم ،درآمدم زیاد شد و اعتبارم اینقدر زیاد شد پیش مردم که شده بودم الگوی کسی که از صفر مطلق به همه جا رسید
هر روز که میگذشت من مغرور تر میشدم و رنگ خدا کمرنگتر میشد ،فکر میکردم از هوش و ذکاوت بالای برخوردارم ،بعد از 8 سال از شروع کسب کارم ورق برگشت ،ورشکسته شدم و دست از پا درازتر به کسب کار اولم برگشتم و باز هم طولی نکشید همه چیز عالی شد و باز هم مغرور شدم و این دفعه طوری داستان پیش رفت که حتی وجود خدا رو انکار میکردم و فکر میکردم ما زاده غیره زمینی ها هستیم ،همین تفکر باعث شد از مدار خداوند دور بشم و به ظلمات درونی خودم کشیده بشم و هر روز توی باتلاق نگرانی و ترس بیشتر فرو برم
آغاز دردسرها از جای شروع شد که فکر کردم پول میتونه همه نگرانی های من از بین ببره و دست جلو همون مشتریانی دراز کردم که یه روز خداوند به کسب کار من دعوتشون کرده بود و نشان از اعتبار کسب کار من شده بودن
هنون آدمها چنان دشمن من شدن که امروز کارم شده دادگاه و پاسگاه ،
شرایط جوری پیش رفت که در ظلمات خودم از خداوند طلب بخشش کردم و دست منو گذاشت توی دست استاد عباس منش
استاد عزیز شما عین خورشید به زندگی من تابیدید و نور رو به زندگی من بخشیدید ،با همین فایلها و هزاران فایلی که رایگان در اختیار ما گذاشتین
شنیدن این حرفها جسارت بهم داد که برگردم به روزهای که توحیدی بودم که توکل کردم که نترسیدم ،به جرات میگم اگه شما و این نوع نگاه به جهان و خداوند سر راه من قرار نمیگرفت راهی جز مرگ برام نمیموند ،ولی شما منو دوباره زنده کردین ،با هر بار روبرو شدن با ترسهام ،با هر بار گقتن اینکه بزار هر چی میخواد بشه من خدا رو دارم ،مگه تهش چی میشه اگه تهش مرگ باشه من این مرگ به ذلت ترجیح میدم و ترجیح من توحیدی بودن
استاد عزیز به لطف خدا هر روز که میگذره و من بیشتر درک میکنم آموزشهای شما و نوع نگاهتون به جهان رو اتفاقات خوب بیشتری برام رقم میخوره ،اعتمادم به قانون بیشتر میشه
میخوام تا آخرین لحظه زندگیم فریاد بزنم که خدایا سپاسگزارم ازت برای قوانین ثابتت برای بودن کسی مثل استاد عباسمنش عزیز
یه روز میام این کامنت میخونم و میگم که چه مسیری رفتم و چه کارهای رو انجام دادم چونکه ساختمش توی ذهنم و چون قانون ثابت حتما رخ میده
استاد عزیزم نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم که بشه جبران تمام عشقی که به ما داشتین ،اما میخوام بهتون قول بدم قوانین به نحو احسن اجرا کنم و یه روز سرمو بلند کنم و بگم که استاد من شما بودین
در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید
سلام ب همگی ب استاد نازنین ب خانم شایسته خانم فرهادی و اقا ابراهیم ک چقدر من دوسش دارم چقدر دائم ب خدا میگم خدایا یه مدیر فنی میخوام برای سایتم مثل ابراهیم ک متبحر باشه فنی باشه علاقه مند باشه، قلبا همتون رو دوست قلبا همه بچه ها رو دوست دارم
اقا من اااااااصلا ادم کامنت نویس نیستم ولی یه چیزی ک توی این چند روز ک توحید عملی قسمت 11 اومده رو سایت و من خیلی از کامنت های این دو جلسه رو خوندم، تو یکی از کامنت ها یه زنگی ب گوشیم خورد گفتم بیام بنویسم ک رد پای خودم باشه چون قطعا میدونم ماه ها و سالها بعدا ک برمیگردم و میام به این کامنت حتما سورپرایز خواهم شد
چیزی ک من برداشت کردم این بود ک همه نوشتن استاد چقدر این فایل به موقع بود چقدر از خودشون مثال زدن، چقدر گفتن اره ما اون موقع ک رو خدا حساب کردیم همه چی ب طور کاملا بدیهی راحت و اسون واسمون رقم خورد از یه جا ب بعد ک کار نکردیم و خدا رو تو اولویت کارهامون قرار ندادیم خدا دیگه بهمون نعمت نداد و حضور خودش رو کمرنگ کرد و ازش فاصله گرفتیم و ضربه ها خوردیم
اقا اقا. داداش من خواهر من ببین منو
دستی رو بکش
وایسا همین جا
میخوام یه چیز بگم
اصلا ب خودم میگم ،خودم رو مثال میزنم ، مَنِ عزیز رضای عزیز
اونجاهایی ک از دنیا چک و لگد خوردی، اونجایی ک غرق در تاریکی و ظلمت شدی و ناخواسته ها در پی ناخواسته ها سرازیر زندگیت شد، این نبود ک خدااااا این بلا رو سرت اورده باشه، نههه ، خدا نوری هست ک داره میتابه ، ب قول استاد میتونی بری بیرون و نور رو دریافت کنی میتونی بری تو غار و از نعمت نور محروم بشی خدااا هست ، خدا در هر صورت میگه چاکرتم، میگی خدایا پول میگه چاکرتم، میگی مشتری میگه چاکرتم، میگی همسر خوب فرزند خوب رابطه قشنگ میگی حاااال ِ خوب میگه چاکرتم، بیا ،اینم حال خوب اینم حس خوب اینم همسر دلبر، فرزند عاشق بیا، دو دستی تقدیم تو ، دیگه چی میخوای میگی توحید میگی یکتا پرستی میگه بیا ، این سایت استاد عباسمنش این تو و این دریای اطلاعات ، بردار و لذتشو ببر
خدایا خودت بهم قدرتی بهم بده که هرلحظه ما رمیت اذ رمیت رو درک کنم
هرکاری خواستم شروع کنم بگم خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میخواهم من رو به مسیر مستقیم هدایت کن
خدایا قدرتی بده ک بتونم توحید رو در وجودم حس کنم
بتونم لاخوف علیهم و لا هم یحزنون باشم
بتونم بفهمم ندای اناعلینا للهدی را
بتونم بفهمم ک تو به همه درخواست هام اکسپت میدی
چون خودت گفتی اذاسالک عبادی عنی فانی قریب خودت گفتی
خدایا خودت نور الذین یومنون بالغیب رو تو قلبم روشن و روشن تر کن
درچه قلبم رو باااز کن ک بفهمم و درک کنم ،خدایا خودت دریچه قبلم رو بیفزا ک بتونم و بفهمم نباید غمگین باشم نباید بترسم باید امید داشته باشم باید توکل داشته باشم
باید مثل ابراهیم رها باشم، باید مثل محمد درخواست کنم، مثل موسی ببخشم خودم رو بخاطر همه گناهانی ک خواسته و ناخواسته از من سر زد ک ببخشم خودم رو، ک ببخشی من رو ، مثل سلیمان درخواست کنم تاج و تختت رو، مثل امام حسن طلب کنم پول و پول زیاد ک هر روز و هر روز سفره مینداخت
خدایا چرا من با وجود دیدن این همه نشانه باز هم نگران خوراک و پوشاک و مسکن و فروش بیزنسم هستم، چرا آخه، خدیاا خودت قلبم رو باز کن ک بفهمم و درک کنم ک فقط و فقط تو داری ب من خوبی میکنی و اگر اتفاق ناخواسته ای میاد تو زندگیم مقصر اصلیش و 100درصدش خوووووودددددممممم
خدایا شکرت
نزدیک به 8 سال من با شما استاد عزیزم آشنا شدم
و بارها و بارها اشتباه کردم و برگشتم اما این بار وقتی اومدم و حرف هاتون رو گوش دادم احساس کردم تازه درک کردم داستان رو و الان واقعا احساس بی نظیری دارم و حال جسم و روحم عالی شده و اینکه تسلیم خداوند شدم این درک برای من بالاتر از هر خواسته دیگه ای هست
خدایا سپاسگزارم
استاد جان این فایل یعنی این فایل طبق همون خود هدایتی که شما گفتید درست شد و اگاهی ها بر بیان شما جاری شد واقعااا تک تک جملاتتون و من گرفتم درک کردم و باعث شد چشم و گوشم بیشتر باز شه به قول خودتون بفهمیم که کجاها هدایت رو داره ذهن میسازه یا از طرف خداست این دقیقا جمله ای بود که من مدت ها دنبالش بودم و متوجه نمیشدم که کجاها هدایته پس چرا بعضی هدایت ها جواب نمیده خیلی یعنی ذهنم درگیر بود یه مدت حتی آنقدر خدا بزرگه که توهمین مدت هم که درگیر این سوال بودم یه سری موارد رو بر طبق خدایت خودش برام پیش برد و الان دارم میفهمم یعنی آنقدر این خدا بزرگه و عظیمه .
حتی اون موقعی که الان دارم میفهمم که اون هدایت ها ساخته ذهن بوده و برای من در کل اون مواردی که میخواستم خوب نبوده از هزار طرف داشت هدایتم میکرد که نشه اون نشه و برات خوب نیست نشونه ها رومیاورد اما من ترسیدم باز افسار و دادم دست شیطان و منم منم کردم گفتم نه منمیگم درسته بزار به زور بشه و در آخر من بازنده شدم اما خودش در چند قدمی داشت میگفت که نه این خوب نیست قرار بره …حالا قربونش برم باز هم آنقدر این خدا عشقه تهش اون قدر برام بد نشد باز بخیر گذشت اما خوب میتونست هم نشه دیگه من وقتم بیشتر سیومیشد پولم انرژیم روحیه شاد و خیلی چیزای دیگه .
یه مثالی میزنم من چند سال پیش یه ایده اومد تو ذهنم که برم دانشگاه ادامه تحصیل بدم با یه رشته کاملا متفاوت با مار خودم و کلا میخواستم تغییر شغل و جهت بدم تو زندگیم خیلی از جانب یکی از عزیزانم انگار صدای خدا شده بود که نکن اینکارو همینکار خودتوادامه بده یا اگر میخوای تحصیل کنی توهمین کار خودت برو دانشگاه من واقعا حس میکردم که دارم از مسیر دور میشم چون اون ایده دانشگاه بر اساس مقایسه به وجود اومده بود بر اساس یه سری باور های غلط اومده بود تو ذهنم وقتی رفتم دانشگاه تو ترم دوم فهمیدم که اشتباه اومدم و این رشته مال من نیست دیگه به زور میرفتم سر کلاسا و فقط میرفتم که پاس شه بره .یه مدت خیلی سرزنش کردم خودمو اما باز هم خدا دستم وگرفت حالم وخوب کرد بهمگفت عیبی نداره حالا تو این مدت از همین فضا لذت ببر از محیط دانشگاه از خیابان های اطرافش که پر از کافه رستوران هست و مغازه لذت ببر این هممیگذره و دیگه دوران دانشجویی هم تموم میشه .و اتفاقاااا دقیقا کوچه بالایی دانشگاه ما یه مغازه ای وپیدا کردم که وسایل کار مورد علاقه ام رو میفروخت با قیمت های عالی و خوب گفتم خدایا شکرت باز یه خیریتی هنوز هست چون الان یه سری سفارشات دارم یه وقتایی زنگ میزنم به اون مغازه چون خیلی مغازه معروفی هست وکلی وسایل داره و من اصلا از قبل نمیشناختم اونجارو.
خلاصه منظور حرفم اینه که واقعا توحید و هدایت و هیچ وقت هیچوقت نباید یادم بره کل مسیر همینه .واقعیتش من خیلی روی دوره ها همیشه کار میکنم حتی این اواخر در دوره عالی احساس لیاقت کشف قوانین و…با این حال که بارها استاد از هدایت گفته بودن اما احساس میکرذم اینجند وقته یه تیکه بزرگی از پازل کمه اون چیه چرا نمیفهممش و الان با این فایل ارزشمند گرفتم .
خدارو شکر میکنم به خاطر وجود شما استاد جانم در پناه خدا باشید.
به نام خداوند وهاب
سلام خدمت استاد جان و
خانم شایسته عزیز
واقعا هر جا که منم منم زدم با خاک یکی شدم
وهر جا گفتم خدایا به امید تو ورفتم جلو به همه چیز
رسوند منو خداوند
یه زمانی من شروع کردم پیمانکاری ساختمان وهروز صبح به صبح که میخواستم از خانه بیرون برم فقط میگفتم خدایا به امید تو خودت درست کن بهترینهارو
خدا رو شاهد میگیرم جوری شده بود که وقت نمیکردم
حتی شب بخوابم همش کار بود پول درآمد
بعد یه مدتی هر کی من میدید میگفت از کجا میاری این ماشینها واین موتور های خوشکل رو
ومن غافل میگفتم زحمت میکشم وخودم دارم مثل چی کار میکنم وپول در میارم
یعنی تو چند ماه شروع شد به اینکه کارهای من کم شد کارگرهام رفتن ومن موندم وکلی بد همکاری
باز رفتم نمایشگاه ماشین خیلی خوب پول در میآوردم
وباز سوال ها شروع شد
ومثل همیشه خودم خودم سر زبونم افتاد ونتیجه شد ورشکستگی
اینه همه برا اون موقع بود که اصلا از قانون هیچ نمیدونستم
ولی حالا میخوام اب بخورم میگم خدایا شکرت بابت این آب خوشمزه وعالی
وتمام کارهامو با یاد خدا وسپردن به خودش انجام میدم
البته که نتایج هم رگباری شده وخدارو هزاران بار شکر
که فهمیدم قدرت سپاسگزاری وسپردن به خودش
واینها همه رو مدیون استاد عزیزم هستم که لطف
میکنند وبه ما آموزش میدن خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
به امید توفیق روز افزون ثروت سلامتی آرامش برای تمامی عزیزان عباس منشی
در پناه حق
فقط میتونم بگم خدارو شکر
هرآنچه دارم از طرف خدای بزرگی هستش که هدایتم کرد که زندگیم رو با حرف های استاد عوض کنم
هدایتم کرد تو این سن کمم آگاه بشم و بپرستمش
هدایتم کرد زندگی زیبایی داشته باشم
هدایتم کرد هدایتم کرد هدایتم کرد…
دیشب داشتم قسمت اول کشف قوانین زندگی رو که مادرم تهیه کرده بود رو میدیدم
که فقط کل حرفتون این بود که خداوند یک انرژی و فقط کافیه ما آگاهانه خواسته هامون رو بگیم ارسال کنیم و اون برامون برآورده میکنه
فقط کافیه باور ها و فرکانس هامون رو تغییر بدیم تا بهترین چیز هارو از خداوند از انرژی جهان دریافت کنیم
هر آنچه که ما ارسال میکنیم همون هم بهمون بازمیگرده
دقیقا مثل شعری که تو مقدمه گفتید( کشف قوانین )
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید ندا ها را صدا
دنیا دقیقا آینهای هستش که افکار ، باور ها و فرکانس های مارو بهمون برمیگردونه
پس چقدر خوب که به خداوند تکیه کنیم بگذاریم زندگیمون رو با هدایت هاش با الهاماتش پیش ببره و از این لذت ببریم که زندگیمون داره خیلی روون با افکار درست و تکیه بر خدا خیلی عالی پیش میره
خدارو شکر هزاران هزار بار شکر با این هوای عالی امروز و آموزه ها و گوشزد های عالی استاد عزیز
به قول مامانم همه اتفاق های کوچیک تو زندگیمون هم الهامات هستش
اینکه یه دفعه میگی یه وقت آب سماور تموم نشه پاشم برم پر کنم و ببینی داشت آبش تموم شد
همه اینها الهامات هستش که میگه شاید امروز مدرسه زیاد درس نداشتیم بزار کتاب ببرم شاید بتونم بخونم و میری میبینی معلم زنگ اولت اصلا نیومده و تو یک زنگ کامل با آرامش درس میخونی
زندگی ما کلا الهامات خداوند هستش این ما هستیم که آیا میخوایم این الهام رو دریافت کنیم تا زندگی بهتر پیش بره یا نه
به قول استاد تاریکی وجود نداره همه چی نوره این ما هستیم که نور رو پس میزنیم و به سمت تاریکی میریم
دیشب خواهرم بهاره داشت کتاب رویا هایی که رویا نیستند رو میخوند و یک نکته خیلی خوب بهم گفت
گفته که این عادی نیستش که روز شب باشه باید روز باشه یا شب روز این عادی نیست
پس این هم عادی نیست که ثروتمند نباشیم
و یا عادی نیست مریض باشیم چون اینا وجود ندارن این ما هستیم که ثروت و سلامتی رو پس میزنیم و به سمت بیپولی و مریضی میریم
خدا رو بابت آگاهی های این 2 روز شکرت
خدایاشکرت
خداوندا هرآنچه دارم از آن توست
سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم
ودوستانِ عالیم
خدایاشکرت که باوجودت هرلحظه کنارم به زندگی من معناوامیدبخشیده ای.
خدایاشکرت که مرابه این مسیرسراسرنورومعرفت هدایت نمودی وسعادت هرنفس شکرگزاری وسپاس تورابابت ازریزترین تابزرگترین آفریده هایت وتمام امکانات مادی که برای آسایش وآرامشم به من عطاکردی راداشته باشم وفقط بگویم یاربّ امیدم ،سروسامانم ،من متعهدانه رضاوخشنودی تورادرهرکاری می خواهم وتویی مبدأ احساسم ودراین مدت احساس مراعالی کردی وآرامش رامهمان همیشگی قلبم ،چقدرحس خوبیست توراهرلحظه درابتدای انجام هرکاری وهرچیزی به قلبم دعوت می کنم وچه هدایت های نابی دریافت کرده ام ،این یکسال عمرم که جادویی سپری شد وپرخیروبرکت ازلحاظ معنوی ومادی مراغنی نمودی وحس واقعی خوشبختی درتمام ابعادزندگیم رابه من عطاکردی، خدایابی نهایت شاکروسپاسگزارم.
استادعزیزم خداوند به واسطه شخصیت توحیدی تان واین رشدوپیشرفت بی نظیرتان ،معجزه ای درجهان من برقرارکردتابه شماپیوندم دهدومن این پیوندراهرنفس شکرمی گویم وعجب مبارک پیوندی ، چون آغازبندگیِ واقعی وخداشناسی واقعی من بود…..
دیشب باعزیزدلم درموردمعجزات خداونددرزندگیمان وبه ویژه روندمعجزه آسای انجام کارهای اداری خانه باغ اعم ازگرفتن سند تک برگ ،انشعابات آب وبرق،پروانه ساختمانی وکلی موارددیگر،صحبت می کردیم که چقدرتوکل به خداوندکارهاراآسان کرد،افرادی بودندکه وارداداره ای می شدندوکلی دعواودادوبیداد اماماباآرامش وفقط ازخداونددرخواست کردن ونوشتن دردفترستاره قطبی کارهای مان جادویی پیش می رفت وبعدپاداش هایی که ازجانب خداوند می آمد وایمان ماهرروزعالی وعالی تر می شدوالان هم که کلا همه کاره زندگی ووجودمان شده ،خداوندیکتا،خدایاشکرت.
استادجانم چه زیبادرک خداوندرادرذهنمان شکوفاکردید وسپردن تمام امورحتی نفس کشیدن را به خود پرعظمتش….
واقعادرموردکسب وکارمان هم خودش تبلیغ می کندومشتری هامی آیندوروزبعدهمان مشتری باچندنفردیگرواردمی شود،خدایاچه بگویم که توهرلحظه دستان مان راگرفته وهدایت می کنی ومن فقط اشک شوق می ریزم وسجده شکرمی گذارم ازاین همه فراوانی درزندگیم:سلامتی،آرامش،احساس عالی، شادی،رابطه بی نظیر باعزیزدلم،هرروزبودنم کناراستادم وآموختن باعشق ولذت فراوان ،ذهن بازوپاکی که به من عطاکرده ای ،قدرت این نوشتن هاوهدایت شان به ذهنم،صداقت ومسیرراست توراهرلحظه ادامه دادن و……..الهی شکرت.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، عاشقتونم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم