توحید عملی | قسمت 10
جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.
توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.
تمرین:
در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:
- کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
- کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
- کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
- در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
برای دیدن سایر قسمت های توحید عملی، کلیک کنید.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
داستان هدایت دوستان به گروه تحقیقاتی عباس منش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10421MB54 دقیقه
- فایل صوتی توحید عملی | قسمت 1052MB54 دقیقه
بنام الله یکتا که هر آنچه دارم از اوست
توحید و توحید
هر بار فایلهای توحیدی میشنوم حس میکنم نمیتونم احساس درونی خودمو رو به زبون بیارم ،انگار یه چیزی در درون من میگه که من مشرکم و تمام لحظاتی که میتونستم توحیدی باشم و نبودم رو جلو چشم من میاره
انگار چشم دلم بسته میشه و حرفی برای گفتن یا نوشتن ندارم ،با اینکه خیلی وقتها پا روی ترسهام گذاشتم و توحیدی عمل کردم با اینکه خیلی میترسیدم ولی توکل کردم با ایمان به دل ترسهام رفتم و مدام حرفهای استاد توی گوش من زنگ میخورد که باید بع خودم بگم که من هیچکارم من هیچی نیستم و اونی که همه کارست خداست ،هیچ کس توی زندگی من نقشی نداره هیچکس نمیتونه پشت کسی که خدا رو داره به زمین بزنه و انصافا هر جا نترسیدم و قدم گذاشتم توی شرایطی که همه چی بر علیه من بود همه چیز به نفع من شد با اینکه ظاهر خیلی وحشت ناک بود
چند وقتی بود درگیری شدیدی با طلبکارام داشتم در حالی که این بدهی من فقط مقصر من نبودم بلکه کسایی که بخاطر طمع خودشون در این شرایط قرار گرفته بودن همشون من به عنوان یک کلاه بردار میشناختن و شرایط بدی رو برای من رقم زدن ،کارم به دادگاه کشید منی که همیشه دنبال فرار از هر چیزی که قانونی باشه بودم کلی شاکی داشتم ،حسابامو مسدود کرده بودن و خانوادم گرفتار شده بود و هیچکس جز من مقصر این جریان نبود ،چون روی خودم حساب کرده بودم و فکر میکردم عقل کل هستم و دست به دامن آدمهای شده بودم که در قالب نزدیکترین دوستان ،فایلها و مشتریان من بودن
دستمو جلوی غیر خدا دراز کرده بودم و یادم رفت روزهای که هیچکس منو نمیشناخت و اوایل کسب کارم بود ،اون روزها رنگ خدا در زندگی من پر رنگ بود و گوش به فرمان و الهامات خدا بودم و کمتر از 6 ماه منی که درآمدم صفر بود دورم شلوغ شد ،کلی دوستای خوب پیدا کرده بودم ،درآمدم زیاد شد و اعتبارم اینقدر زیاد شد پیش مردم که شده بودم الگوی کسی که از صفر مطلق به همه جا رسید
هر روز که میگذشت من مغرور تر میشدم و رنگ خدا کمرنگتر میشد ،فکر میکردم از هوش و ذکاوت بالای برخوردارم ،بعد از 8 سال از شروع کسب کارم ورق برگشت ،ورشکسته شدم و دست از پا درازتر به کسب کار اولم برگشتم و باز هم طولی نکشید همه چیز عالی شد و باز هم مغرور شدم و این دفعه طوری داستان پیش رفت که حتی وجود خدا رو انکار میکردم و فکر میکردم ما زاده غیره زمینی ها هستیم ،همین تفکر باعث شد از مدار خداوند دور بشم و به ظلمات درونی خودم کشیده بشم و هر روز توی باتلاق نگرانی و ترس بیشتر فرو برم
آغاز دردسرها از جای شروع شد که فکر کردم پول میتونه همه نگرانی های من از بین ببره و دست جلو همون مشتریانی دراز کردم که یه روز خداوند به کسب کار من دعوتشون کرده بود و نشان از اعتبار کسب کار من شده بودن
هنون آدمها چنان دشمن من شدن که امروز کارم شده دادگاه و پاسگاه ،
شرایط جوری پیش رفت که در ظلمات خودم از خداوند طلب بخشش کردم و دست منو گذاشت توی دست استاد عباس منش
استاد عزیز شما عین خورشید به زندگی من تابیدید و نور رو به زندگی من بخشیدید ،با همین فایلها و هزاران فایلی که رایگان در اختیار ما گذاشتین
شنیدن این حرفها جسارت بهم داد که برگردم به روزهای که توحیدی بودم که توکل کردم که نترسیدم ،به جرات میگم اگه شما و این نوع نگاه به جهان و خداوند سر راه من قرار نمیگرفت راهی جز مرگ برام نمیموند ،ولی شما منو دوباره زنده کردین ،با هر بار روبرو شدن با ترسهام ،با هر بار گقتن اینکه بزار هر چی میخواد بشه من خدا رو دارم ،مگه تهش چی میشه اگه تهش مرگ باشه من این مرگ به ذلت ترجیح میدم و ترجیح من توحیدی بودن
استاد عزیز به لطف خدا هر روز که میگذره و من بیشتر درک میکنم آموزشهای شما و نوع نگاهتون به جهان رو اتفاقات خوب بیشتری برام رقم میخوره ،اعتمادم به قانون بیشتر میشه
میخوام تا آخرین لحظه زندگیم فریاد بزنم که خدایا سپاسگزارم ازت برای قوانین ثابتت برای بودن کسی مثل استاد عباسمنش عزیز
یه روز میام این کامنت میخونم و میگم که چه مسیری رفتم و چه کارهای رو انجام دادم چونکه ساختمش توی ذهنم و چون قانون ثابت حتما رخ میده
استاد عزیزم نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم که بشه جبران تمام عشقی که به ما داشتین ،اما میخوام بهتون قول بدم قوانین به نحو احسن اجرا کنم و یه روز سرمو بلند کنم و بگم که استاد من شما بودین
در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید