توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 51 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    289MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۱
    22MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1607 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Aliparishani گفته:
    مدت عضویت: 1530 روز

    یا رب العالمین

    به نام خدا سلام خدمت استاد و اعضای سایت

    روز۲۳ سفرنامه

    نکاتی که من از این فایل دریافتم:

    اجرای توحید در عمل تمام چیزهایی که ما از زندگی میخواهیم را به ما میدهد چون در هر لحظه ما داریم فقط به خدا اعتماد میکنیم و از اون یاری میخواهیم و خدا در هر لحظه مارا به بهترین مسیر هدایت میکنه و کارهارا برامون انجام میده خداوند یعنی ثروت خداوند یعنی سلامتی خداوند یعنی روابط عالی و خداوند یعنی همه چیز

    خدایا تنهااز تو یاری میجویم کمکم کن که در مسیر موفقیت هرروز و هرروز بهتر و بهتر شوم .

    شاد و سلامت باشید🧡❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    پریای ره یافته گفته:
    مدت عضویت: 1701 روز

    به نام دانای بی همتا که او میداند و ما نمیدانیم و فقط باید اعتماد داشته باشیم.

    و سلام خدمت استاد عزیزم که خیلی به خدا اعتماد داره و نتیجشو داره میبینه.

    و سلام خدمت مریم بانوی عزیز و دوستان همسفرم در برگ بیست و سوم این سفرنامه ی زیبا.

    خدای من تمام فایلهای توحیدی و اجرای توکل و بارها و بارها دیدم و شارژ شدم و اشک ریختم.

    سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.

    البته تمام سخنان استاد به دل میشینه اما فایلهای توحیدی دنیای پر آشوب ما رو پر از آرامش و رهایی و سبکبالی میکنه.

    وقتی به رب اعتماد میکنی رب هم صد برابر نعمت وارد زندگیت میکنه و اعتمادتو بیشتر میکنه.

    وقتی هم دچار شرک میشیم و نگران میشیم که نکنه فلانی جای ما رو بگیره و نون ما رو ببره خب چند برابر اتفاقات ناخوشایند وارد زندگیمون میشه.

    💥اعتماد استاد به خدا و استعفا دادن و ورود نعمتهای عالی به زندگیشون.

    و شرک صاحبکار استاد از نگرانی در مورد ارتقا استاد و حقوق ندادن نهایت اتفاقات ناگوار.

    ما هم بارها تجربه ی توحید و شرک و داشتیم و نتیجشو دیدیم اما نمیدونستیم علت چیه و میگفتیم شانسه.

    خدا را هزاران مرتبه شکر واسه این آگاهییها.

    💥واقعا ما خدا رو باشما پیدا کردیم و خوش به دنیا و خوش به سعادت شما استاد جان.

    آرزومه آنقدر روی خودم کار کنم و بنده ی توحیدی بشم و بتونم در پناه خدا و تحت آموزه های شما با مدیریت شما و نتایجم کمک به اشاعه ی توحید کنم.

    منم خیلی فکر میکنم که خدا هدایتم کرد به این سایت تا به آرزوم که سالهاست اینه که خدا رو درست بشناسمو بعد بشناسونم برسم.

    به لطف خدا به این سایت الهی هدایت شدم و شروع کردم به شناخت خدا و سالهای بعد با نتایجم و نتایج دیگران و نتایج استاد عزیزم خدا رو بشناسونیم.

    هدف منم هدف استاده😭سالهاست این هدفمه و خدا راهنمای منو سر راهم قرار داد.

    الان فقط متعهد بودنه من مهمه.عامل بودنم.خدایا به امید تو.

    خدایا استادم چقدر مطمئن میگه بخدا این مسیر همه چی بهتون میده.چون نتیجه بوده و مرد عمل بوده و هست.

    منم تمام این سخنان ارزشمنده و رو چشمام میذارم و میپذیرم و با خودم متعهد میشم که حواسم به توحید باشه و تو مسیر کسب ثروت و موفقیت لحظه لحظه حواسم به ربم باشه.

    خدا را هزاران مرتبه سپاس برای این همه آگاهی ناب.

    و سپاس خدا را بخاطر نوشته های معرفی هر فایل .بخصوص همین فایل که یه مکمله نابه.

    صبح که تو متن خوندم

    ما آگاهانه و با پشتوانه ی خدا تصمیم به ورود به کالبد جسمی گرفتیم و وارد دنیایی شدیم که هیچ شناختی ازش نداشتیم…….خیلی منقلب شدم و اشک ریختم.

    و این متن هم ارزش بارها خوندن و داره.

    استاد عزیزم ممنونم که جای خالی برادرمو واسم پر کردین.🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    افسانه گفته:
    مدت عضویت: 1709 روز

    بنام خدای مهربان

    روز ۲۳سفر زیبای منم از راه رسید

    سلام به دوستای عزیزم

    به نظر من مهمترین چیز زندگی هر آدمی توحید هست، توحید یعنی در هر لحظه از زندگیت خدا رو توی وجودت حس کنی ، خدا رو با هر قدمی که برمیداری حس کنی، با هر آب یا غذایی که میخوری وجود خدا رو درونت حس کنی ، توحید یعنی اگه هر کی اونجور که دلت میخواد نیست ولی خدا باب دلته خدا همیشه عاشقته و عاشقانه کنارته و اون خداییه که هر آنچه که میخوای رو میتونه بهت بده اگه تو بخوای اگه تو بری سمتش، خدا جبران تمام نداشته های ماست، خدا وقتی باشه چیز دیگه ای لازم نیست ، من اگه ثروت میخوام اول باید خدا رو داشته باشم اگه هر چیزی میخوام اول باید خدا رو بخوام چون اون منبع همه چیزه ، خدایا کمکم کن که اونقدر توحیدی بشم که وجوتو هر لحظه حس کنم، حرف زدناتو بشنوم ، عاشقتم یگانه معبود من که نمیشه تو رو عاشقانه دوست نداشت ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    زهراهنرمند گفته:
    مدت عضویت: 1781 روز

    بنام خدای یکتا

    روز۲۳ سفر….

    با خدا باش وپادشاهی کن ، بی خدا باش هرچه خواهی کن

    واقعا خدا کیه ؟! خدا چیه؟!

    خیلی وقتا این سوالو از خودم میپرسم بعد حرفای استاد یادم میاد خدا همه چیزه نوره .. نمیتونم بگم فقط در قلبمه ، اون هم در قلبمه هم در بیرون من …چون اون هممممه چیو فرا گرفته هم بالا هم پایین…خیییلی وسیعتر از چیزی که من فکرشو میکنم .اعتراف میکنم هنوز به اندازه کافی نشناختمش که اگه بیشتر بشناسم زندگی بهتری رو خواهم داشت .

    اون همیشه و در هر لحظه حاضره در قلبم این منم که با کانون توجهم به نجوای شیطان گوش میکنم و تمرکزمو به نازیباییها میبرم اگه همیشه به صدای درونم گوش کنم زندگی عالی خواهم داشت . ما میگیم باید باور درست بسازیم ؛ دلیلش اینه که قلب میدونه همه نعمتها به اندازه بینهایت موجوده اما ذهن بخاطر تجربیات گذشته اش از پدران و پدارن ، باورهای غلطی داره و نعمات رو پس میزنه ! پس باید بیاییم باور درست رو به ذهنمون بدیم تا باقلبمون هم راستا بشه و بتونیم به خواسته برسیم . دلیل اینکه میگیم همه چیز باوره و باید باورقدرتمند کننده به ذهن بدیم ، اینه که ذهن جایگاه شیطانه و اون قسم خورده که مارو گمراه کنه از طریق نجوا و وسوسه میتونه روی ما تاثیر بزاره !!ما دستشو خوندیم فقط میمونه ایمان به خدا و ایمان به همه این حرفها که با پذیرفتن اینها باید اقدام عملی انجام بدیم بیاییم اگاهانه افکارمونو انتخاب کنیم و اونو نسپاریم به روزمرگی چون روزنه نفوذ برای شیطان باز میشه .

    این همون صراط مستقیمیه که توی نمازهامون از خدا میخوایم که مارو هدایت کنه به اون مسیر

    فقط میمونه اقدام و عمل

    بسم الله …….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    بنفشه رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1502 روز

    به نام یکتا خالق زیبایی ها.

    الهی تو را تا بینهایت ها سپاسگزارم بابت 65مین روز از سفرنامه ام.

    خدای من، ای قدرت نامحدود عالم از تو ممنونم که مرا به این مسیر زیبا هدایت کرده ای. از تو خواسته ام که مرا به بهترین مسیر الهی و راه کسانی که با آنها نعمت داده ای، راه کسانی که تو را در اعماق وجودشان یافته اند، هدایت کنی و ایمان دارم هر روز که به این راه ادامه می دهم زیبایی های بیشتری میبینم و آرامش عمیق تری در من شکل می‌گیرد. می‌خواهم اینقدر با تو باشم و در تک تک لحظاتم با تو سر کنم که فقط از زندگی کردن لذت ببرم و دیگر نگران هیچ لحظه ای و هیچ فردای نیامده ای نباشم. دلم می‌خواهد اینقدر عشقم به تو هر روز زیادتر شود که حریص تر شوم و مدام احساس کنم هنوز خیلییییی کم است. هنوز مانده تا به تو نزدیک شوم. الهی از خودت میخواهم که در این راه کمکم کنی. 🙏🙏🙏🙏🙏🙏.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    علیرضا نقدیان گفته:
    مدت عضویت: 1795 روز

    سلام خدمت شما دوست عزیز

    ردپای 23

    واقعا قدم به قدم دارم چیز های بهتری یاد میگیرم توی این مسیر و سپاس گذار خداوند هستم جایی که استاد گفت توی یک شب درآمد من 8 برابر شد واقعا منو تحت تاثیر قرار داد یادمه استاد یه جایی در مورد همین داستان سیل صحبت میکرد که چه نعمتی هست به نظرم معرفی دوره دوازده قدم بود که میگفت خدا میتونه یک شبه همه چیز رو و همه خشکسالی های گذشته رو جبران کنه

    و واقعا این باور رفت توی ذهن من که خداوند همه چیز رو میتونه جبران کنه مهم نیست که چقدر راه رو اشتباه رفتی و مهم نیست چقدر مسیر رو کج رفتی خدا حتی کسایی هم که روی خودشون کار نمیکنند و شاید ناسپاس باشند هم به مسیر خوب هدایت میکنه

    مثال این حرف من چیه؟ اینکه حتی فقیر ها هم هر روز داره وضعشون بهتر میشه درسته که اون فاصله هست افرادی که خودشون میخواهند فقیر باشند با افراد ثروتمند هم هنوز فاصله دارند اما شرایطشون از گذشته بهتر شده و زندگی براشون یکم راحت تره و این باور باعث شد که من بسیار احساس گناه از من دور بشه و هر وقت جایی احساس این میکنم که دیگه دیره و…

    این جمله به ذهنم میاد که خدا میتونه توی خیلی زمان کم همه چیز رو جبران کنه نگران نباش و ادامه بده و بی نهایت مثال توی ذهنم از این موضوع هست از کسایی که یک پیج اینستاگرام راه انداختند و با باور های درست بعد از طی کردن تکامل پیجشون توی زمان کم از صفر به چندین میلیون رسیده و درآمد های قابل توجهی دارند

    واقعا یکی دیگر از سپاس گذاری هایی که دارم و یه بار دیگه هم توی کامنت ها گفتم اینکه من با شما خدا رو شناختم اصلن بقیه نتیجه های قابل توجهی که گرفتم و خیلی زیباست و زندگی رو برای من راحت کرده به کنار این با ارزش ترین چیز به نظرم تو زندگی من چون اعتبار و کردیت همون نتیجه ها هم بر میگرده با خدا و خیلی از شما سپسا گذارم که من رو با این خدای رحمان و صاحب فضل عظیم آشنا کردید و مطمئن هستم که هزاران برابرش به خودتون بر میگرده به قول خودتون توی فایل درآمد سه برابریی میگفتید که ما توی یک رابطه بده بستانی با خدا هستیم و فک کنم منظورتون این بود که خوبی ها بسیار زیاد به ما بر میگرده اگر کمکی میکنیم برای خودمونه اگر بدی هم میکنیم به خودمون بر میگرده

    و بدوون با این خدا یعنی سعادت دنیا و آخرت یعنی نمونه ای میشی مثل سید حسین عباسمنش که الگوی هزاران نفر هست یعنی کسب و کارت اینقدر پر رونق میشه بدون هیچ پروموت خاصی بدون اینکه مثلا فلان بازیگر رو کلی پول بدی تبلیغ تو رو بکنه و کلی هزینه بیلبورد و تبلیغات و…. رو انجام بدی ،بدون اینکه حتی اصرار کنی و وعده الکی درآمد چند صد میلیونی توی چند ماه بدی به مخاطب بدون اینکه تیپ های الکی بزنی و فقط به خاطر اینکه داشته هایی که داری رو هی به رخ مردم بکشی و هی من من کنی بگی بگی من فلان چیز رو دارم و کلی نتایج که

    فقط با وجود خداست که آدم میتونه به اونها برسه حتی این جریان مهاجرت شما که واقعا من رو تحت تاثیر قرار داد که چقدر شما استادانه تونستید ذهنتون رو کنترل کنید و در کشور غریب درآمدی که داشتید و منبع درآمد شما عملا از بین رفته بود و شما پول نداشتید و به ظاهر همه چیزتون از بین رفت ولی ذهنتون رو کنترل کردید و به آمریکا هدایت شدیدو لایقش بودید

    همیشه این برام قابل تحسین بود که یک نفر داره روی باور های خودش کار میکنه به اسم عباسمنش همون کار هایی رو انجام داده رو میاد میگه و ازش پول میسازه و چقدر فراوانی وجود داره توی جهان چقدر راه های ثرروتمند شدن هر روز داره ساده تر میشه چقدر همه چیز راحته و واقعا منهم درآمد از طریق اینترنت رو خیلی دوست دارم و عاشق فضای تکنولوژی واینا هستم و خیلی به ولاگری تو زمینه تکنولوژی علاقه دارم و در راستای اون یه سری کار هایی رو هم انجام میدم چقدر راحت شده و یکی از باور هایی که خیلی بهم کمک میکنه و توی ذهنم ساختم میگم ببین جهان اینقدر فراوانیه داخلش که

    میتونی فقط با یه گوشی متصل به اینترنت و داشتن یه کارت بانکی با باور های درست تو هر نقطه ای از دنیا پول بسازی خیلی قابل تحسینه برام خدایا شکرت که هر روز داره کار ها راحت تر میشه

    کلی سپاس گذاری دارم به خاطر اینکه این سایت هست و دیگه نمیخواد ما مثل مشا آزمون و خطا انجام بدیم و فقط بحث باور کردن و ایمان به این مطالبی هست که شما میزارید و خیلی راحته که یک مسیر هموار رو شما ساختید و اینهمه آدم دارن تو این مسیر قدم بر میدارن خدا شما رو استاد برای ما حفظ کنه خیلی دوستتون دارم امیدوارم یک روز از نزدیک شما رو ببینم خیلی دوستتون دارم .

    خدایا شکرت که الگویی مثل شما هست که همه چیز رو با هم داره چیز هایی مثل آزادی زمانی و مکانی و مالی که هیچکس ندیدم در موردش این موضوع از استاد های موفقیت حرف بزنه یاد اون فایل نهج البلاغه خودتون نامه 31 میوفتم که حضرت علی میگفت چیز هایی رو از خدا بخواه که بقیه نمیخوان مثل سلامتی و عمر بیشتر و…. و این بهم میگه که چقدر این حرفای شما توحیدی هست ، اینکه از شما نام بدی نیست توی اینترنت اصلن حاشیه ندارید و دارید کار خودتون رو انجام میدهید با اینکه آدم های تاثیر گذار و

    معروف رو خیلی ها میزنند که خودشون با این حاشیه ها فالور بگیرند و معروف بشند و وقتی اینگونه افراد رو میبینم به خودم میگم ببین خدا تور رو توی چه مسیری اورد و بقیه چقدر توی در و دیوار هستند من هم اول مسیر هستم اما خدا رو شکر که توی بهترین مسیر هستم همیشه کتابی یا دوره ای رو از بقیه میدیدم دنبال یه نکته یا تکنیک خاص بودم اما از وقتی که با حقیقت آشنا شدم همه چیز وارد زندگیم شد به راحتی حالا نتایج بیشتر میخوام پس روی اصل پا فشاری میکنم

    این کامنت کلش از وجود من اومد و من هیچ ایده ای نداشتم اولش و بهم گفته شد و اینقدر نوشتم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سیده راضیه امینی گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم در سفرنامه …

    روز 65 از سفر نامه …

    توحید عملی …

    داشتم فایل استادو که گوش میدادم یاد یه داستانی افتادم که شاید شنیده باشین …

    با خدا باش پادشاهی کن بی خدا باش هر چه خواهی کن …

    داستان کاملشو براتون میزارم …

    در زمانهای قدیم در یکی از بلاد پیر مردی با زنش زندگی میکرد .کار این پیرمرد نانوایی بود و بعد از اتمام کار روزانه اش به ماهیگیری میرفت و ماهیهایی را که میگرفت برای مصرف خودشان به خونه می آورد .این پیرمرد در سخاوت و پاکی زبانزد خاص و عام بود همه اهل شهر احترام خاصی بهش قائل میشدند چنان که از شهرهای دیگه هم به دیدنش می آمدند .کسانی که پول برای خرید نان نداشتند بهشون نان میداد .هر وقت به خون وارد میشد تکیه کلامش این بود سلام زن تنورت داغه چایئت به راه و زنش هم بهش خوش آمد میگفت و ماهییی که با خودش آورده بود و از دستش میگرفت و در تنور سرخ میکرد و باهم میخوردند.تا اینکه روزی شاه از آوازه و شهرت این پیرمرد به خشم میاد و به وزیرش میگه باید کاری کنیم تا این پیرمر در پیش مردم اعتبار خودش و از دست بده چرا که مردم اعتمادی که به اون دارند من که شاهشون هستم به من ندارند .وزیر نقشه میکشه تا اینکه یک روز به اتفاق شاه با لباس مبدل وارد نانوایی پیرمرد میشن و چند تا نون ازش میخرند .دست توی جیب خود برده و میگویند که ما پول همراه خود نیاوردیم بهش میگویند ما تاجر هستیم و از دیار دیگری اومدیم .پیرمرد میگه اشکالی نداره شما نون ها را ببرید هر موقع اومدید این طرف پولش و میدید.وزیر میگه نه اصلا نمیشه شاید نیومدیم .پیرمردمیگه باشه در اون صورت حلالتون میکنم .شاه از دستش انگشتری که نشان پادشاهی او بود از انگشتش در آورد و به پیرمرد داد و گفت این پیشت باشه هروقت ما پول تو را دادیم این و ازت پس میگیری ولی مواظب باش گمش نکنی چون خیلی گران بهاست .پیرمرد قبول نکرد .ولی وزیر و شاه به اصرار بهش دادند. وقتی کارش تموم شد و به خونه رفت زنش از دیدن انگشتر تعجب کرد و پرسید این کجا بود و اون هم تمام ماجرا را برایش تعریف کرد .زنش گفت نباید قبول میکردی اگه خدای نا کرده گم بشه چی ؟ ما توان مالی اون و نداریم که جبرانش کنیم . خلاصه اون شب پیرمرد انگشتر و میندازه به انگشتش و میگیره میخوابه . وزیر و شاه شاه که برای پیرمرد بیچاره نقشه کشیده بودند .شبانه چند مامور و مخفیانه به خونه پیرمرد می فرستند تا اون انگشتر را ازش بدزدند . ماموران این کار و را با موفقت انجام میدن و انگشتر و از پیرمرد میدزدند و تحویل پادشاه میدهند . بیچاره پیرمرد وقتی صبح بلند شد دید انگشتر نیست . همه جای خونه را زیر و رو کرد ولی اثری از انگشتر نبود زنش گفت حالا چه کار میکنی گفت نمیدونم فلا برم مغازه اگه اومدند ماجرای دزدیده شدنش و بهشون میگم .پیرمرد وقتی مغازه را باز کرد وزیر اومد و تقاضای امانتشون و کرد وپول نون ها را بهش داد پیرمرد ماجرا را بهش گفت که آره دیشب انگشتر را ازم دزدیدند و وزیر عصبانی شده اون بیچاره را کشان کشان به قصر شاه برد وقتی وارد قصر شد در جا خشکش زد چون دید کسی که ازش نون خریده بود شاه بود .شاه با عصبانیت بهش گفت اگه تا یک هفته نتونی انگشتر را پیدا کنی گردنت را میزنم فقط یک هفته . پیرمرد با ناراحتی قصر را ترک کرد و به خونه اش رفت زنش وقتی ناراحتی او را دید ازش پرسید چه شده . پیرمرد گفت بیچاره شدیم زن کسی که انگشتر را بهم داده بود شاه بوده و یک هفته بهم مهلت داده تا براش پیدا کنم و گر نه اعدامم میکنه خلاصه هر روز با ناراحتی میرفت سر کار و برمیگشت تا اینکه پنج روز از مهلتش گذشته بود که که زنش بهش گفت ببین من اون روز خوب به اون انگشتر نگاه کردم و مدلش دقیقا یادمه میتونیم سفارش ساخت بدلش و بدیم برامون بسازند و ببری تحویل شاه بدی بعد یواشکی از این شهر کوچ میکنیم تا اونها بیان بفهمن اون انگشتر بدل است ما از اینجا فرسنگها دور شده ایم پیرمرد گفت نه زن با این کارم و فرار مهر تائید دزدی را به پیشانی خود میزنم فقط به خدا توکل میکنم و بس چرا باید از کاری که نکردم فرار کنم خدا خودش بزرگه خودش کمکم میکنه فرداصبح بلند شد و رفت سر کار . ششمین روز بود شاه و وزیر خوشحال از این که فردا گردن پیرمرد را میزنیم میرند کنار رود خانه برای ماهگیری شاه یه ماهیه بزرگ از آب داشت میکشید بیرون که یه دفعه پاش سر میخوره می افته رودخونه ملاظمان وقتی شاه را از آب میکشند بیرون شاه متوجه میشه که انگشتر در انگشتش نیست به ملاظمان دستور میده که اون و برام پیدا کنید هر چه میگردند کمتر می یابند انگار که آب شده رفته بود توی زمین شاه با ناراحتی تما به قصرش برمیگرده .پیرمرد غروب روز ششم وارد خونه اش شد با یک ماهی کوچک در دستش زنش گفت امروز ماهیه بزرگی به تورت نخورده . پیرمرد گفت خوب قسمت آخرین شب زندگیم همین اندازه بود پا شو چاقو را بیار .زنش چاقو را آورد و دست شوهرش داد و اون هم شروع به پاک کردن ماهی کرد وقتی داشت شکمش و خالی میکرد متوجهه یک شیئ عجیب شد وقتی اون و دراورد و تمیزش کرد دید همون انگشتر شاهه خیلی خوشحال شد و خدا را شکر کرد و به زنش گفت دیدی گفتم زن ، توکلت به خدا باشه ؛ خداوند ارحم الراحمینه …

    این داستان خیلی برام درس داشت …

    رها باشیو توکل کنی به خودش …

    ایمان قلبی داشته باشی در اوج نا امیدی ….

    فقط از خودش بخوای ….

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    دوستتون دارم … موفق باشید …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1658 روز

    بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت عزیزانم

    این فایل زیباترین فایل توجه برنکات مثبت بود چ چیزی مثبت تر وزیباتر از صحبت درباره معبودمون

    چقدرداستان هدایت شمازیباست استاد مثل داستان هدایت تک تک ما ک درین سایت الهی هستیم

    من خودم زمانی ک ازهمه دل بریدم وناامید شدم وبدون شرک وباقلبی صاف فقط ازخودش خواستم کمکم کرد من یه خواسته داشتم ولی اون هدایتم کردب جایی وب شخصی ک بتونم ب هرآنچه ک بخوام برسم این عشق این لطف این فضل این وهاب بودن روچجور میتوان شاکر بود قلبم سراسر عشق میشه ضربانم بالای هزارمیره دوس دارم اززمین کنده شم برم جایی ک فقط من باشمو معبودم چقدر صحبت درمورد معبودم زیباست

    استادشماهدایت شدین وازطریق شما خدامیلیونهانفررو هدایت کرده ومیکنه وخواهدکرد وچقدرزیبا فرستاده ای شدین ازجانب پروردگارم ک وقتی ب این هدایت خداوند فکرمیکنم اشک ازچشمانم جاری میشه ک منو ب دست پیامبرش سپرده

    نمیدونم چجوری بایدشکرگزاراینهمه الطاف الهی باشم نمیدونم🥲😍

    وقتی خدایه واقعی رو پیداکنیم ب همه چیز میرسیم

    اگر فک میکنیم ب خدارسیدیم ولی بیماریم مشکل ازماوباورامونه وشناخت خدا

    اگ فک میکنیم خداروپیداکردیم ولی استقلال مالی نداریم روابطمون داغونه شادنیستیم مشکل ازماست ازباورهای ما

    خدایاکمکم کن تااین مسیری ک منو هدایت کردی ب درستی ادامه بدم و تاروزقیامت راهم راه توباشه😍

    هرآنچه هست ازوست واوست ک راهنماست ایمان بیاریم ک ب مانزدیکه واجابت میکنه هردرخواستی رو

    درپناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید😍😘🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    خدا یاور من است گفته:
    مدت عضویت: 2364 روز

    اگر بتوانی تمام لحظات زندگی‌ات، به او اعتماد کنی و یکتاپرست بمانی، آنوقت همان می‌شود که خدا می‌گوید:

    آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟

    این عبارت، مکتوب صدایی است که از کودکی ام با من همراه بود و هر چقدر بزرگتر شدم و خواستم تا شبیه انسان های دور و برم، منطقی باشم، این صدا را کم و کمتر کردم تا جایی که شبیه ربات شدم و هیچ کاری را نتوانستم پیش ببرم.

    حتی همان کارهایی را که قبل تر ها خیلی راحت و بدون فکر و صرف انرژی خاصی انجام میدادم.

    الان اما میخواهم بروم سراغ بزرگترین تضادی که از دوران نوجوانی برایم پیش آمد و کامم را تلخ کرد. همان تضاد و تلخی که باعث شد دوباره دنبال خدایی که گم کرده بودم بگردم. خدای کودکی ام.

    مدت ها بود که نسبت به این قضیه بی تفاوت بودم و سعی می کردم به همین شکل آن را قبول کنم و آن را تحمل کنم.

    اما امروز دوباره بعد از گوش کردن به فایل شماره بیست و سوم روز شمار تحول، آن تضاد برایم تکرار شد و همراهش همین صدا تکرار شد:

    من برای تو کافی نیستم؟ هر چیزی را که از من خواستی اجابت نکردم؟ چرا تردید داری؟ چرا نشانه هایی را که فقط مختص خودت هستند میفرستم را قبول نمی کنی؟ چرا شروع نمی کنی؟ چرا نمیخواهی این تضادی که باعث رنجت می شود را به من توکل صد در صدی بکنی و بی شک و با تعهد غیر قابل مذاکره ای که این روزها شده کلید تمام درهای زندگیت به صدای قلبت گوش کنی و قدم در آن راهی را که نشانت می دهم نمی گذاری؟

    چرا صدای ذهنت که فقط یک احتمال را مطرح می کند و بارها دشمنی اش را ثابت کرده گوش میکنی و هدایت و نشانه های من را خیال می پنداری؟

    استاد! خدا به من گفت که دختر قشنگ من، پاره روح من! شروع کن. من پشتت هستم و کمکت می کنم تا راه حل را پیدا کنی. به یک شرط. شرطم این است که هر لحظه به من متصل باشی و دروغ های ذهنت را باور نکنی.

    استاد عزیزم سپاسگزارتون هستم بخاطر اینکه من رو به خدام وصل کردین.

    خیلی ممنونم خیلی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    Ferial گفته:
    مدت عضویت: 1481 روز

    به نام الله یکتا…

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی جان مظهر صلح درون

    ردپای شصت و پنجم…

    امروز در حین رانندگی داشتم یکی از فایلهای استاد رو گوش میکردم….یه قسمتش که استاد گفتن یکی از بهترین راه های کنترل ورودی ها حرف زدن با خداست…همون لحظه تصمیم گرفتم که بیشتر روی باورهای توحیدیم کار کنم و هر لحظه به جای اینکه اجازه بدم نجواهای شیطانی در درون شروع به زمزمه کنه خودم شروع کنم با سپاسگزاری و صحبت کردن با خدا خنثاش کنم….

    نمیدونم چقدر موفق خواهم بود ولی از خداوند میخوام که در این مسیر هدایتم بکنه

    چون مطمئنم اگر خداوند رو بخوام به هر چیزی می رسم….

    خدایی که همه چیزم میشه…آرامشم…سرمایه ام…برکتم…عشقم…احترامم…حال خوبم….

    الان ک مجددا داشتم کامنتی که استاد عزیز از یکی از دوستان می خوندند دیدم که چقدر واقعیت داره و توصیف هر کدوم از ما میتونه باشه…خداوند اینقدر با بدیهیات ما رو به خواسته هامون میرسونه که احساس نمی کنیم به خاطر پا گذاشتن در این مسیر بهشون رسیدیم….ولی در واقع فقط به خاطر وجود خداوند بوده ….و تا وقتی که در این مسیر میمونیم این حسهای خوب و این فراوانی ها مستدام هستش

    خدایا منو هدایت کنی….خدایا من به هر خیری که از طرف تو به من برسه من فقیرم…

    خدایا منو هدایت کن….خدایا منو هدایت کن…من به هدایت تو و الهامات تو نیاز دارم….همه ی دنیا تویی…خدایا در هر ثانیه ی زندگیم هدایتم کن و همراهم باش و کمکم کن با هدایت تو تصمیم بگیرم

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: