مقدمه دوره «راهنمای عملی دستیابی به رویاها»
نگاهی به اسطورهها بیاندازید:
وقتی مایکل فلپس آن همه طلای المپیک را کسب کرد، تنها او نبود که موفق شده بود، بلکه با شکستنِ محدودیتهای ذهنِ هزاران نفر که چنین موفقیتی را محال می دانستند، انگیزه ای برای حرکت آنها نیز به سمت موفقیت شد.
هنری فورد با تحقق رویایش، داستانِ منحصر به فرد بودنِ تجربه اتومبیل شخصی را پایان داد.
برایان چسکی با تحقق رویایش، رویای سفرِ افراد زیادی را تبدیل به بخشی بدیهی از تجربه زندگیشان کرد… چه اتفاقاتی که در این مسیر رخ داد. چه تجارتها که در این جریان شکل گرفت و چه رویاهای دیگری که محقق شد.
و هزاران نمونهی دیگر که نه تنها خودشان با رسیدن به رویاهای خود، به شهرت و ثروت رسیدند، بلکه امید میلیونها نفرِ دیگر را برای جدی گرفتنِ رویاهاشان، زنده کردند و آنها نیز با این امید به رویاهایشان دست یافتند.
تحققِ هر رؤیا، دری به سوی برآورده شدنِ رویاهای افرادِ بی شماری گشوده و آنها را مصصم به تکاپو میکند تا ایمان شان به توانایی درونی را باز شناخته و حرکت کنند.
در جریانِ رسیدن هر فردی به رویایش، باورهای محدود کنندهی زیادی شکسته و باورهای قدرتمند کنندهی زیادی ساخته میشود.
«مأموریت دوره راهنمای عملی رسیدن به رویاها»، معنوی است. چون همهی رویاها معنویاند چون جهان را گسترش میدهند. چون با تحقق شان گویاترین، شیواترین و نفوذ پذیر ترین پیامِ جهان را فریاد میزنند که:
اگر آرزویی در دلت متولد شده، یعنی خداوند قبل از آن آرزو، توانایی تحقق آن رؤیا را نیز به تو داده است…
اگر این افراد به رویای خود رسیده اند پس تو هم می توانی
در این دوره قصد دارم با بررسی عینی زندگی ام و تحلیل چگونگی دست یابی به رویاهای چند سال اخیرِ زندگی ام، سهمی در جدی گرفتن رویایت داشته باشم و انگیزه بخش تو باشم تا نه تنها رویاهایت را آرزوهای دور از دسترس ندانی، نه تنها عطایشان را به لقایشان نبخشی، بکله اشتیاقی سوزان را در وجودت زنده کنی که تو را مشتاقِ حرکت در مسیر تحقق آن رویا و تجربه ی لحظه به لحظه ی این مسیر سازنده و لذت بخش نماید.
زیرا مهم ترین لحظه های رشدِ ظرف وجود ما، در لحظاتِ حرکت در مسیر تحقق خواسته هایمان است.
ظرف وجود ما با تک تک قدم هایی رشد می کند که برای تحقق هر خواسته ای هرچند کوچک بر می داریم و با واقعیت بخشیدن به آن خواسته ی کوچک، ظرف وجودمان را رشد می دهیم و آماده ی تحقق خواسته های جدی تر می شویم.
این روند تکاملیِ رشدمان است.
پس همهی محدودیتهای وضعیت کنونیات را نادیده بگیر و با اشتیاق و امید پای صحبتهایی بنشین که با تمام ایمانم می خواهم با تو در میان بگذارم و با راه کارها، قوانین و آگاهیهای این دوره، الهامِ بخشِ واقعیت دادن به رویاهایت باشم…
توضیحات “دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها”
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD346MB29 دقیقه
- فایل صوتی مقدمه دوره «راهنمای عملی دستیابی به رویاها»26MB29 دقیقه
به نام خالق زیبایی ها و جهان قانونمند
سلام به تک تک دوستای عزیز سایت که بینهایت دوستتون دارم
روز 29 سفرنامه
خداروشکر میکنم که تا اینجای سفرنامه اومدم و کوله باری از آگاهی با خودم آوردم. تو این فایل یاد گرفتم که اینقد ارزشمندم که وقتی آرزو و خواسته ای اگر در من هست، یقینا خدا قبلش برام برنامه ریزی کرده و تومسیر زندگیم شرایطش رو مهیا کرده که برم و بدستش بیارم. اینقد لایق هستم که به همه خواسته هام برسم. اینقد عزیز هستم که لایق زندگی در بهشت هم تو این دنیا و هم تو اون دنیا هستم. اصلا زندکی اصل و حالت صحیح و درست و بدیهیش اینه که سرشار از نعمت و سلامتی و ثروت و عشق زندگی کنیم.
یاد گرفتم همیشه به لحظات شاد و غرور افرین زندگیم فکر کنم و تجزیه تحلیل کنم که چطور بهشون برسم. به جرات میتونم بگم که وقتی از استاد شنیدم که میگفت ببینید چه خواسته ای داشتید که بهش رسیدید و چطور بهش رسیدید و چه فرکانسی ارسال کردید و عین همون روش رو برای بقیه خواسته هاتون برید، اولش تو دلم گفت که استااااد سختمه یا اینکه تنبلیم میاد ولی همین امروز سعی کردم. اونم یه ذره سعی کردم که فکر کنم چطور میتونم تو همین لحظه تو احساس لذت بردن از خواسته ای که الان میخوام رو تجربه کنم و برگردم به گذشته و مرور کنم . فهمیدم تو گذشته همیشه تو اون لحظات رویایی که میخواستم زندگی میکردم و عین اونا رو تجربه کردم! شاید باورتون نشه وقتی از مرور خاطرات گذشته که خیلی بهم خوش گذشته بود داشتم لذت میبردم یکی از دوستام بهم زنگ زد و گفت آماده باش میخوام با نامزدم ببرمت بیرون! دقیقا همون چیزی بود که تو اون لحظه میخواستم!! بله قانون خیلی دقیق عمل میکنه . این من بودم که خیلی کند پیش رفته بودم. این من بودم که موفقیت هایی که میتونست پایه و اساس موفقیت های بزرگ تر و بزرگ تر دیگر باشه و نادیده میگرفتم و حتی برای دلخوشی خودم هم که باشه اصلا تو ذهنم بازگو نمیکردم چون به افکار منفی اجازه داده بودم حال حاضری رو ببینن که کاملا وابسته به فرکانس گذشته من بود و این من بودم که از حال به بعد رو میتونستم به کل تغییر بدم. تصمیم گرفتم تک به تک موفقیت هام رو هر روز به خودم یاداوری کنم. و رمز موفقیت هام رو کشف کنم. رمز موفقیت همه موفقیت های من، داشتن حس تجربه اون خواسته و زندگی و تلاش با امید 100 در 100 ای اون خواسته بود.
استاد حرف قشنگی زندن. گفتن “همیشه تغییر ناپذیرترین، افراد نزدیک ترین افراد به شما هستن” چه بسا سعی کردم اطرافیانم رو تغییر بدم چه بسا سعی کردم با استوری کردن اموخته هام بقیه رو تحت تاثیر قرار بدم و به قول خودم عوضشون کنم و زندگیشونو خوب کنم. و چه بسا که شکست خوردم و مسخره شدم و از همه بدتر حس یاس و نا امیدی و کاهش اعتماد به نفس اومد سراغم. من واقعا متوجه شدم که تا وقتی موفقیت چشم گیری بدست نیاوردم نمیتونم اونقد رو بقیه اطرافیانم تاثیر بذارم. من باید اول خودمو بالا بکشم و با مرور تمام مسیرهای زندگیم تا جایی که یادم میاد، بیام مسیرهای نادرست رو اصلاح کنم و ادامه بدم. یاد گرفتم با جدیت پیش برم و اون ارزشمندی درونیم رو بالا ببرم. یاد گرفتم باید اینقد ارزشمند باشم و تاثیرگذار که دنیا به من افتحار کنه و خبر خوش هم اینه که خدا هم همینو میخواد و بیصبرانه منتظره من دست به تصمیم بزنم.
خدایا شکرت بابت تمام نعمتهای بیشمارت.
خدایا شکرت بابت سایت عالی استاد و مریم عزیم.
به نام خدای مهربانم. خدایا شکرت که منو به روز 29 رسوندی.
سلام به همه ی دوستای عزیزم. سلام به استاد عزیزم و مریم مهربون و عزیزم.
این فایل رو چند بار گوش دادم. آگاهی های ناب ناب که اگه چند سال پیش گوش میدادم هیچی ازشون نمیفهمیدم. شجاعت دنبال کردن رویا، شجاعت برنامه ریزی کردن برای رسیدن به رویا، افزایش اعتماد به نفس برای رسیدن به خواسته و کلا حرکت کردن و پیروی از الگوی موفقیت های پیشین، بزرگترین اگاهی های این فایل بود. من سال 89 برای تحصیل از شمال به زاهدان رفتم. شهرمون خیلی کوچیک بود و تا مردم شهرمون فهمیدن، کلی دلسوزی کردن و کلی غصه خوردن. جوری که من با وجود اینکه مهندسی مکانیک قبول شده بودم و رتبه به نسبت بهتری از بقیه همکلاسیام داشتم، با خودم میگفتم کاش مردود میشدم واینجا قبول نمیشدم. برای اولین بار به عنوان یه دختر 18 ساله رفتم زاهدان. ولی بدون اینکه خودم بدونم، امیدی شده بودم برای اونایی که بخاطر ترس از راه دور و زاهدان رشته های خوب اونجا رو نمیزدن و به رشته های پایین ولی شهرای اطراف قانع میشدن. اما هر سال دخترایی که رتبشون به رشته های زاهدان میخورد، به خونمون زنگ میزدن و ازم راجب شرایط اونجا میپرسیدن و به طرز عجیبی بعد من 4 نفر دختر از شهرمون برای تحصیل زاهدان رو انتخاب کردن. حتی یکیشون که کلا ادم بسیار وابسته و ترسویی بود هم اونجا رو زد چون بزرگترین دلگرمیش این بود که چون من رفتم و تونستم 4 سال اونجا باشم، منم میتونم!! حالا مردم شهر نسبت به زاهدان نمیگن دوره میگن بزن اگه رشته خوبه این همه ادم رفتن تو هم میتونی!! من اونموقع واقعا خیلی حس خوبی داشتم که حداقل دلگرمی چن نفر شده بودم. حداقل به چن نفر امید داده بودم که میشه و این خیلی برام لذت بخش بود. من همیشه وقتی کاری رو برای اولین بار انجام میدم به خودم میگم که وقتی موفق بشی میتونی نور امید رو تو دل خیلیای دیگه روشن کنی که میشود و چقد ممکنه اونا روحیه بگیرن و حتی تو اوج نا امیدی، با امید به سمت خواسته هاشون برن. من الان 30 سالم شده و میتونم بگم اولین دختر کل فامیلمون هستم که تا این سن مجرد مونده. اولین دختری هستم که مکانیک خونده. به خودم افتخار میکنم که با تمام حرفایی که زده میشه من تو صلح با خودمم. چون با سایت عباس منش و قوانین نابی که توش گفته میشه اشنا شدم. من ارامشی که از این سایت میگیرم رو نمیتونم توصیف کنم. هربار که به این سایت میام کلی اتفاق خوب برام میوفته. کلی حس خوب بهم منتقل میشه. کلی ایده . کلی خواسته. کلی ذوق و شوق. وقتی استاد از خواسته ها و مسیرهاشون میگن، من فقط پر انگیزه ام. با خودم میگم اگه شما رسیدین منم میرسم. منم مسیر شما رو ادامه میدم. منم عین شما حرکت میکنم. منم مطمئنن میرسم. خداروشکر میکنم که این اگاهی ها رو به من میده. یا به عبارت دیگه میتونم بگم راجب قانون یا متنی که قبلا هم خوندم درک بیشتری رو میده. درکم داره هی زیاد میشه اینو تو ارامش درونیم میبینم. من تازه فهمیدم که همه ی اتفاقای خوب تو ارامش و حس خوب رخ میده . غیر این اصلا امکان نداره اتفاق خوبی بیافته. اینقدر اینو تکرار کردم تا الان دارم تغییرات رو تو خودم میبینم. من بشدت ادم عصبی بودم . به شدتتتت. همیشه فک میکردم وقتی عصبی بشی و غرور داشته باشی و بلند و وحشیانه صحبت کنی، افراد تغییر میکنن و میشن اونی که من میخوام! سالها با این باور بودم و خودم خبر نداشتم. اولش که میخواستم خودمو تغییر بدم همش میگفتم مگه میشه . طرف فلان فکر رو نکنه من ارومم و … ولی الان نه. به طرز خارق العاده ای رفتار افراد فرق کرده. راحت با هم حرف میزنیم. با هم مشورت میکنیم. و این برام بزرگترین نتیجس. من به خودم افتخار میکنم. کار من شده کنترل ذهن . کنترل افکاری که لحظه به لحظه میان. کار من شده رام کردن ذهن به سمتی که افکار خوب رو به یاد بیاره. عشق رو به یاد بیاره. امید رو به یاد بیاره و کلا تو همون فاز بمونه. این مسیر واقعا مسیر سبزیه . گاهی وقتا به خودم میگم تو که نتیجه نگرفتی و… در صورتی که وقتی نگاه میکنم کلی نتیجه گرفتم. ارامش وجودی من به نظرم بزرگترین ننتیجس.
خدا جونم ممنونم که دنیای به این منظمی خلق کردی. ممنونم که منو به این مسیر هدایت کردی . دوستت دارم