تغییر باورها به روش استاد عباس‌منش


این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

خیلی‌ها به من می گویند:

” من فهمیدم باورهای من اتفاقات زندگی‌ام را تعیین می‌کند، فقط به من بگو چطور باور بسازم؟”

اجازه دهید یک معیار ساده برای تغییر باور  به دست ات بدهم.

چند نفر را می‌شناسی که برای یادگیری زبان انگلیسی زمان، انرژی و هزینه صرف کرده‌اند و چند درصد از آنها الان  انگلیسی صحبت می کنند؟ کمتر از ۱%

شاید خودت نیز یکی از آنها باشی.

آن‌ها تلاش کرده‌اند، زمان زیادی صرف رفت و آمد به کلاس‌های متعدد کرده‌اند، هزینه زیادی پرداخته‌اند ،کتاب‌های آموزشی زیادی خریده‌اند، اما نه به اندازه کافی!! و بهتر است بگویم به اندازه کافی متعهد به تکرار روند نبوده‌اند.

برای یادگیری زبان جدید، باید خود را در دنیای آن زبان غرق کنی. یعنی آنقدر آن را بشنوی که گوش به نحوه تلفظ کلمات عادت کند. سپس آرام آرام شروع به تلفظ آن کلمات نمایی، شاید لازم است یک متن را صدها بار بشنوی و تکرار کنیباید متعهد شوی فقط به آن زبان صحبت کنی حتی اگر در آغاز کلمات اندکی را بدانی، حتی اگر نتوانی منظورت را بفهمانی. ابتدا برای بیان هر کلمه مجبوری فکر کنی اما هرچه بیشتر به این تعهد پایبند مانده و ادامه می‌دهی، کم کم بصورت ناخودآگاه، بدون فکر کردن، صحبت می‌کنی.

باور ساختن دقیقاً مثل یادگیری یک زبان جدید است.

باید آنقدر باورهای جدید را تکرار کنی که ذهنت به شنیدنش عادت کند، سپس متعهد باش و  به شیوه باورهای جدید رفتار کن. به گونه‌ای به اتفاقات نگاه کن، که به احساس بهتری برسی. متعهد باش وقتی به ایده‌هایت فکر می‌کنی، نگویی اگر نشود چه، بلکه بگویی اگر بشود چه می‌شود! فقط به خواسته‌هایت فکر کن و مواظب باش اگر به خاطرات و اتفاقات گذشته نگاه می‌کنی، فقط قسمت خوب اتفاقات را ببینی.

در یک کلام خودت را غرق در فضای باورهای جدید نما!

در ابتدا شاید مجبورباشی با تلاش ذهنی زیاد، نجواهای ذهن را خاموش کنی، قسمت خوب اتفاقات را ببینی، ورودی‌های ذهن ات را کنترل کنی و با تلاش ذهنی شبانه روزی موفق شوی طوری به اتفاقات نگاه کنی که به احساس خوب برسی اما کم کم ذهن عادت می‌کند تا بصورت ناخودآگاه مثبت فکر کند.

مثل یادگیری زبان، با تنها جمله ای که از یک فیلم می‌فهمی، هیجان زده می‌شوی، با اولین نشانه خوب به ذهنت بگو: “دیدی قانون جواب داد”

تکرار همین یک کار ساده، ذهن ات را کم کم تسلیم می‌کند. نجواهایش کمتر و خاموش کردنش راحت‌تر می شود. زیرا هر تأیید یک اتفاقِ خوب، یعنی ارسال یک فرکانس قدرتمند کننده تر . یعنی دریافت یک تجربه‌ی بهتر در زندگی و ساختن یک باور قدرتمند کننده تر که پشتیبانی می‌شود تا بتوانی ذهن را بیشتر کنترل کنی. تا بتوانی قدم های بزرگتری برداری، بزرگتر باور کنی، بزرگتر اقدام کنی و بزرگتر نتیجه بگیری باورهای قدرتمند کننده تری ایجاد کنی.

وقتی باورهای قدرتمند کننده ساخته شود، باورهای محدودکننده خود به خود محو می‌شود و این ماجرا تا ابد ادامه دارد، همانگونه که ما تا ابد به یادگیری زبان مشغولیم.

با هر بار مطالعه ی حتی زبان مادری مان، کلمات را بهتر درک می‌کنیم، ارتباط آنها با هم را بیشتر می‌فهمیم و روش نگارشمان بهتر می‌شود.

هرچند نتیجه ای که ساختن یک باور برایت به بار می سازد، فرسنگ ها با نتیجه یادگیری یک زبان جدید، تفاوت و فاصله دارد.

هر گاه خواستی مطمئن شوی که برای ساختن یک باور قدرتمند کننده به اندازه کافی تلاش و تمرین کرده‌ای، از خود بپرس:

آیا اگر همین مقدار تلاش و تمرینی را که صرف ساختن این باور کرده‌ام، اگر صرف یادگیری زبان ژاپنی می‌کردم، الان قادر بودم ژاپنی صحبت کنم؟

و قطعاً جواب منفی است. زیرا وقتی باور ساخته شود، نتیجه آنقدر مشهود و ملموس است که فرصتی برای این پرسش نمی ماند. زیرا نتیجه‌ی ساختن یک باور قدرتمند کننده، زودتر از این پرسش اتفاق می افتد و به اندازه ای که باور تغییر می کند، فرکانس هایت تغییر می کند، مدارت تغییر می کند و با اتفاقات، شرایط و تجربه های عالی ای روبرو می شوی.

به اندازه ای که احساست را خوب می کنی، اتفاقات خوب می‌شود. باورهای قدرتمندکننده‌ی جدید، زندگی‌ات را به شکل جدیدی رقم می زند.

به شکل روابط عاشقانه وارد زندگی‌ات می‌شود

به شکل آزادی مالی برای انجام کار مورد علاقه‌، وارد زندگی‌ات می‌شود

به شکل آسایش و رفاه، خانه‌ها و ویلاهای زیبا، مسافرت‌های راحت و لذت بخش، خیریه‌های متعدد و رضایت فراوان از خودت، خداوند و قوانینی که قدرت تغییر زندگی ات را به دست خودت داده تا آنطور که می‌خواهی، آن را بسازی!

سید حسین عباس‌منش


تقریبا هر فردی که با استفاده از فایلهای استاد عباس‌منش تحولی اساسی در زندگی اش به وجود آورده، یکی از مهم ترین دلایلش را تأثیر و انگیزه ای می داند که از آموزش های دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها و انجام تمرینات این دوره کسب کرده است.

از وضوحی که در اهدافش بوجود آمده و او را از شر هوس های زودگذری که بارها تمرکزش را از هدف اصلی اش برداشته، انگیزه هایی که برای حرکت هر روزه پیدا کرده، باورهایی که ساخته و توانسته ذهنش را با هدفش هماهنگ نماید تا شناختی که از خود و خدایش بدست آورده و توانسته الهامات و ندای درونش را بشنود، بفهمد و باور کند…

می توانید در بخش نظرات این دوره هزاران نظر را از این افراد ببینید که چگونه با شوق تمریناتشان را انجام داده‌اند و چگونه از نتایج شان سخن گفته‌اند…

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری تغییر باورها به روش استاد عباس‌منش
    247MB
    21 دقیقه
  • فایل صوتی تغییر باورها به روش استاد عباس‌منش
    19MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

418 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رحیم خان» در این صفحه: 6
  1. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3468 روز

    سلام عزیزم سلام فرشته ی خدا میدونی؛ ازوقتی که باورهایم راتغییر دادم شاهد صدها معجزه وهدایت از خدای عزیز بودم ازوقتی که باورکردم جهان پادشاهی دارد که اولین وصفش “بخشنده” است بحث اصلی اینجاست که مگر این پادشاه قدرتمند قبلا وجود نداشت پس چرا من نمیدیدم هدایتش راهنمائیش و……

    اینجاست که به این نکته دقیق میرسیم که اعتقاد به خدا کاری نمیکند خدا برابر آگاهی تو درخواست تو میزان ایمان تو برایت کارساز وهادی است دهها هدایت ازش دیدم با”نشانه ای ” که هرکدام چندین صفحه میشود که اگربنویسم هرکه بخواند اشک شوق ودیدار ودریا میبارد

    عزیزم نفس تو ،نفس خداست مبارک است بندگیت

    وسپاسگزارم صدها بار. ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  2. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3468 روز

    باسلام به همه عزیزان

    به همه عزیزان عرض کنم من خودم بیش از یک ساله که عضو این سایت هستم وبیش از یک ساله که دارم لحظه به لحظه به این ایمان میارم

    میدانید چی میگم عزیزان : من بعد از یک سال تازه ایمان آوردم که آنچه در این سایت گفته میشه عین حقیقته .

    من از سال 1370 کتابهای : ژروف مورفی ، رابینز ، راندا ، وتمام کتابهای موفقیت دیگر را میخواندم اما نتیجه نمی گرفتم

    توجه کنید که میگم نتیجه نمی گرفتم

    اما وقتی پروردگار مرا با این سایت واولین فایل تصویریش آشنا کرد دیدم به به ؛ مگر کسی هم توی این کشور به این حرفها توجه میکند

    تازه بعد از یک سال که داشتم ” چکونه فکر خدا را بخوانیم متوجه شدم . که این شخص چی میگه .

    تازه متوجه شدم که وقتی میگه : وقتی شما با تمام وجود وجدیت روی موضوعی کار کنید خداوند یاریتان میکند مصداق آیه ی : الذین قالو ربناالله ، ثم استقامو …است من همیشه فکر میکردم که استقامت یعنی پوستت کنده بشه ، پدرت در بیاد و… که به نتیجه برسی اما وقتی با این سایت آشنا شدم دیدم نه اینجوری نیست ؟

    خدایی که دم از مهربانی و… میزنه حتما قوانین ساده ای برای من طرح کرده ومن اگر بخواهم سعادتمند باشم باید این قوانین بشناسم

    یامثلا توی داستان به آب انداختن موسی به وسیله مادرش : اگر مادر موسی تسلیم نمیشد وحس مادرانه به او اجازه نمیداد که هم فرکانس با خدا باشه ویک لحظه وحتی یک لحظه میگفت : نه بچه ام را به دریا نمی اندازم دور میش از قوانین الهی

    واین موضوع حکایت ماست

    آقای عباسمنش چیزی کم نگذاشتند در این سایت به خدای که جانم در دست اوست همین فایل های صوتی رایگان را ،بارها گوش کنیم زندگیمان عوض میشود

    دقیقا موضوعی که انتخاب کردند “زبان وباور ” خیلی موضوع هوشمندانه ای است میگم من با اینکه بیش از 25 ساله که دارم روی این موضوعها کار میکنم تازه متوجه شدم که ایشان چی میگویند

    مثلا خود ایشان در فایلهایش میگه : من کتابهای خوبی را که دارم هر بار میخونم فایلهای خودم هر بار میخونم فایل ثروت هر بار گوش میکنم . کسی که اینها را ساخته خودش هر لحظه هم داره استفاده میکنه ، پس وایییییییییییییییی به حال ما .

    من ایمان دارم به ایشان که حتی از قرآن هم میکه : مثلا میگه : قرآن هم برای اینکه ایمان را قوی کند داستانهای پیامبرا را تکرار کرده ، که 100٪کلام درستی است

    بچه ها نگران نباشید که فوری نتیجه نیگیرید . همین قوانین را تکرار ، تکرار کنید تا جزیی از وجودتان شود کم کم کار درست میشود

    مثلا من برای اینکه بفهمم که باور چقدر درسته ومهمه در زندگی ؛ اکر در خانه بخواهم حرفی بزنم مثلا بکم لباسشویی . میگویم لباسشویی باور . قند باور برق باور . هرچی میگم یک باور به آن اضافه میکنم ……

    نگران نباشید بچه ها به قول استاد : کانون توجه را بگذارید روی هدف ، روی چیزی که میخواهید کم کم کیهان درستش میکنه

    اصلا میدانید کانون یعنی چه :

    کانون در فیزیک یعنی برخورد تمام نورها ، رنگها ….به هم – پس شما هم تمام ذهنتان را بگذارید روی موضوعی که میخواهید به یاری پروردگار درست میشود

    ممنون همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3468 روز

    سلام علی جوان عزیز

    من دست شما و همه عزیزان سایت را میبوسم وبر این بوسه افتخار میکنم واز ابراز محبتت خیلی خوشحال شدم

    علی جان هر کدام از ما یک وجهی از پروردگارمان هستیم ما بودیم که استاد فرشته ها بودیم حالا ما باید از این فرشته شیطان که در روز ازل به تاج وتخت خداوند قسم خورد و روی زمین آمد و گفت که من بندهات رها نمیکنم برای بد کردن – البته خدا به ما هم گفته که : که حواستان به این فرشته که در زمینه باشه . چون دشمن قسم خورده شماست

    ولی ما را چه باک که : چون ترا نوح است کشتی بان ز طوفان نترس

    خیلی محبت کردید و انرژی گرفتم

    البته من خیلی از این قوانین کیهانی که آقای عباس منش به زبان ساده گفتند نتیجه گرفته ام که اینشاءالله اگر فرصت بود خواهم گفت

    مشکل اصلی اینجاست که به قول داداش عباس : ما ایمان صددرصد نداریم که کل داستان همینه

    و از طرفی با خود میگیم همین ؟؟!! این که کاری نداره ؟ اما در مرحله عمل باز هم صددرصد نیستیم

    و دیگر اینکه حرف استاد چه زیباست که این قوانین فرارن – و اگر لحظه ای فراموش کنیم همه چیز خراب میشه و…….

    ودر کل ممنون خدای مهربانم که بهش گفتم خدایا تو چطوری هوای همه چیز را در این عالم بزرگت داری ؟. خدایا تو حوصلت سر نمیره ؟. مگر تو چقدر طاقت داری ؟- مثل اینکه گوشت گریه آدمها را نمیشنوه ؟- من با تو حرف میزنم چرا جوابم را نمیدی تو که گفتی : بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را پس کو جوابت ؟ حالا درو……- حتما من از غضب شده هایت هستم و از این حرفها

    که شب در خواب دیدم داخل آب زیبایی هستم و وقتی تعبیر کردم خودم خجالت کشیدم و گریه کردم و سکوت …

    ویک دفعه این آیه را برایم .بوسیله نیروهاش خواند : فکر میکنی من شما رابیهوده آفریدم ……

    و بلاخره فهمیدم که خدایا من نفهم بودم : تویی که عمریست دست مرا گرفته ای و من نمیدانستم و حالا میگم خدایا عاشق نگاهت هستم نگاهت را از من برنداری که هیچ وقت برنداشته ای ……

    و دیگر کارش این بود که مرا با این خانواده ی عاشق عباسمنش آشنا کرد و شبی نیست که گریه نکنم که خدایا تو چقدر خوب بودی ومن نمیدانستم وشاید الان بفهمم که چرامیگویند علی ع سر در چاه میکرده و گریه میکرده ……

    اوست نشسته در نظر ،من به کجا نظر کنم ——- اوست گرفته شهر دل ، من به کجا سفر کنم

    ودقیقا افتادم به یاد شعر لسان الغیب که گفت :

    گرچه حافظ دررنجش زد وپیمان بشکست ——- لطف او بین که به لطف ، از در ما ، باز آمد – ما بودیم که پیمان شکستیم وحرف خالقمان را فراموش کردیم . که از این میوه نخور و خوردیم و باز او مارا پذیرفت و این بهترین نشانه است که خدا ما را دوست دارد

    ما بودیم که نمک خوردیم ونمکدان هم شکستیم اما لطف او کجا ومن ناچیز کجا – آخر من در روز اول هم نبودم مشتی خاک بهم چسبیده بودم . او بود که به من مثل مادر وجود بخشید او بود که اضطراب مرا دید برای آرامش من مثل خودمی از وجود خودش (اگر خانم ها قدر خودشان را بدانند – که میدانند ) خلق کرد (زن)

    …….

    الهی ای خدای کعبه . ای خدایی که آتش را به گل تبدیل کردی . ای خدایی که تیغ تیز شمشیر بران بر گوشت را (ذبح اسماعیل ) به نرمی گل کردی واز شدت تیزی شمشیرت سنگ خارا نصف شد . ای خدایی که تار عنکبوت را سد را دشمنان کردی در این دنیا و ان دنیا رستگارمان کن

    ای خدای کعبه : سپاسگزارم که مرا با زیباییهایت و با خانواده عباسمنش آشنا کردی سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3468 روز

    باسلام به همه عزیزان

    چون فراموش کردم ( نتیجه گرفتن از قوانین ) ،در این ماجرای : فراموش کردن روز امتحان – ذکر نکردم اگر برای مسولان سایت امکان دارد اضافه کنند

    کسانی دیگر هم بودند که امتحان نداده بودند و برای هیچ کدام از آنها موافقت نشده بود که امتحان مجدد بگیرند جز این بچه من .

    که فکر میکنم من و خانواده ام نزدیک دو ماه است که داریم روی گفته های سایت عباسمنش تمرکز میکنیم

    خدایی که به من گفته من بنده هایم را دوست دارم – از شرطهای دوستی اینه که دوستت را نرنجی به هر طریق ….

    و این از نشانه های دوستی خدا با ماست که برای خوب بودنمان ، قوانینی ساده بگذارد همانطری که در ماجرای خروج آدم وحوا از بهشت و عدم تعظیم شیطان به ما ، خدا هوای ما را داشت و خودش کلماتی به ما الهام کرد که باعث شد دلیلمان موجه باشد

    نوکرتم خدا چقدر از قدیم رفیق بودیم و من نمیدانستم

    حالا که فهمیدم این رفیق ” همه چی دار – این سرمایه دارواقعی ” را هرگز رها نمیکنم

    رفیق از این بهتر ، برادر و خواهر عزیز که میکه : هر چه بدی کرده ای اشکال نداره بیا پیش من . می پذیرمت .و اگر به حرف من گوش بدی من هر چی بخای بهت میدم . اصلا پادشاهت میکنم

    اگر آمدی پیش من ؛ من عروسی جاودانه دارم رقص و سماع وشادی ابدی بهت میدم ……… رفیق از این بهتر

    رییسی از این بهتر ، که با این همه توانایی و امکاناتی که داره . نه نگهبانی داره . نه منشی ای نه ایست بازرسی ای

    میگه هر جا بودی منو صدا کن . دعوتم کنی میام هر جا باشی

    قربونت رفیق خوب ما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3468 روز

    باسلام وعرض ادب به شما وجهه الله خداوند

    میخواستم یک نمونه نتایج که برای اینجانب بوجود آمد شما را در جریان بگذارم و حال شما مسولان سایت یا اقای عباس منش هر جایی که دوست داری این نتایج مرا بگذارید

    به طور خلاصه میگویم :

    هفته گذشته دختر من در یکی از امتحان دانشگاه علوم پزشکی ؛ اصلا فراموش کرده بود که امتحان دارد وحتی همکلاسی هایش هم به او نگفته بودند که امتحان دارد و وقتی که به دانشگاه میرود استادش را میبیند .وبه او میگویید خانم سپهوند چراسر امتحان حضور نداشتی ؟!! و دختر من در کمال تعجب میگوید کدام امتحان ؟ استادش میگوید که من هفته گذشته امتحان گرفتم و تمام اوراق هم صورت جلسه شد وشما از این درس افتادید و هر چه هم به او التماس میکند و حتی پیش رییس ومدیر گروه و…. میرود وکار درست نمیشود

    من خودم به خانه آمدم ودیدم که گریه میکند که از فلان درس افتادم؛سه ماهه که دارم زحمت میکشم و افتادم به ترم دیگه و از این حرفها …..

    در این بین من هم خودم داشتم کتاب چگونه فکر خدا را میتوان خواند را مطالعه میکردم و حرفهای آقای عباسمنش را به آنها یادآوری کردم و گفتم نگران نباش من ومامانت میریم پیش استاد و رییست و… واز اونها خواهش میکنیم تا دوباره از تو امتحان بگیرند ؟!!!!

    این کار را هم کردیم پیش رییس ؛استاد و…رفتیم کار درست نشد و گفتند در جلسه و شوراء تایید شده که از شما امتحان نگیرند . و هر چه التماس کردیم کار درست نشد که نشد

    خلاصه کلام من که دست پا شکسته برای خودم باورهایی ساخته بودم و این قسمت از کتاب ” راز ” که میگوید : ” آنچه را که در افکارتان تصور میکنید زمانی همانها را در دستانتان لمسسسسسسسسسسسسسسسسس خواهید کرد “را به یاد آوردم و این را هم در گفتگوی خانوادگی گفته بودم و همچنین گفته بودم در قضایا طوری نگاه کنید که حالتان خراب نشود و همیشه یک خیرتی را در آن ببینید و فرکانس خوب بفرستید و امواج خوب جنریت کنید دنیا واکنش میدهد و این حرفها …..

    یک هفته گذشت و دختر من مشغول دادن امتحانی دیگر شد وداشت برای درسی و واحدی دیگر درس میخواند تا موقع دادن این امتحان جدیده که به دانشگاه میرود و همان استادی که از درسش افتاده بود را میبیند و سلام واحوالپرسی گرم و به قول ما لرها چاق سلامتی با استادش میکند و سر جلسه درسی که امتحان داشت میرود

    و حالا از زبان خودش مابقی ماجرا که امد خانه برای ما تعریف کرد : (شادوشنگل دیدم نزدیک ظهر بود که آمد خانه واز شادی در پوست خودش نمیگنجید ) چی شده ؟ بابا چون نمیدانی چه اتفاقی برایم افتاد !‍ سر جلسه امتحان بودم که همان استادی که من و شماومامان رفتیم پیشش وهمان مدیر گروه و به من گفتند که با شما موافقت شده که درسی که فراموش کردی دوباره از شما امتحان بگیرند . بابا ممنون شما و آقای عباسمنش باباممنونتم خدایا شکرت و من از ته دل و با شادی وصف ناشدنی گفتم عزیزم دیدی این قوانین جواب میده .آقای عباسمنش گفت که این قوانین ساخته من نیست . این سازکار جهانه ،این قوانین کیهانی است ایمان داشته باشید که جواب میده ومن ازش سوال کردم که چکار کردی عزیزم ؟

    گفت باباجون این دو سه روزی که داشتم خودم را ، برای درس جدید آماده میکردم .چند بار به ذهنم آمد و تصور کردم که موقعی که من دارم امتحان جدید میدم چقدر خوبه – چقدر خوبه – چقدر خوبه که خانم دکتر حسنوند بیاید سر جلسه و به من بگوید که با شما موافقت شده که دوباره امتحان بدید …. به خدا فقط سه چهار با گفتم (کلام شما انرژی دارد . دنیا انعکاس باورها و تفکرات شماست و یا مولانا میگوید : ای برادر تو همان اندیشه ای – مابقی خود ، استخوان وریشه ای ….) که امروز برایم اتفاق افتاد خدایا شکرت

    واز اون طرف مادرش گفت : من این حرف آقای عباسمنش را به یاد آوردم که زیادبه چیزی نچسبید که حال شمارا خراب کند من هم گفتم ولش کنید بابا حالا اگر نشد : دنیا وردارو نی ( معنی : حالا اگر نشد که دنیا به هم نمیخوره ) ترم دیگه بیشتر میخونه وبیشتر یاد میگیره (در فرکانس خوبی بودن )

    و اینچنین بود که ما این لحظه ها را شاد بودیم و من شده بودم عین ذرت روی تابه داغ . میگفتم :دیدید ؟؟ گفتم من ،به این آقا عباس ایمان دارم دیدی حرفش اثبات شد و با خودم گفتم پس برای اهداف بزرگتر باید اقدام کنیم

    و باید بگویم که این سخن آقا عباس زندگی مرا 180 درجه تغییر داد که : خداوند وقتی جدییتت را میبیند ؛هدایتش را آشکارا ارزانی ات میکند

    عباس عزیز : به جان عزیزت قسم وبه آن قرآنی که به آن ایمان داری و پرت نکردن آن به دریا باعث هدایت و تغییر شما و این حقیر شداین کلمات را در حالی مینویسم که با همین انگشتانی که دارم تایپ میکنم اشک چشمانم را دارم پاک میکنم و کلیدهای صفحه کلیدم خیس شده اند از اشک عشق که آنچه گفتید ومیگویید 100٪من ایمان دارم و هرکه از آنها مدام استفاده کند حسنه این دنیا وآن دنیا را خواهد دید

    و امیدوارم که با ابرار پروردگار باشی و شیر مادرت حلالت . که چنین قوانین خداوند رابه زبان ساده برای سعادت دنیا وآخرت ما گفته ای

    وآن یگانه دانای جهان را میستایم که صدایم را شنید وبا اولین فایل تصویری شما(که هنوز در حافظه گوشیم تا ابد هست )هدایتم کرد که نمیدانم چطوری به دستم رسید و نمیدانم در چه سالی آنرا گفته ای که میگی :خیلی از افراد ،ایمانشان را از دست داده اند آنها حرکت نمیکنند اونها خدا را باور ندارند اونها به دنبال رشد وپیشرفت نیستند ………. یادت باشه که وقتی حرکت میکنی که به هدفت برسی و شبها دیرتر میخوابی و صبحها زودتر بیدار میشی آنوقت است که طعم یک زندگی واقعی ….. در غیر این صورت تو یک مرده هستی که فقط داری نفس میکشی …………… سختیها دوستتند رنجها دوستتند اگر به گذشته فکر کنی بزرگترین موفقیتهات موقعی بوجود آمد که تو به مشکل ورنج برخورد کردی (در مورد من 100٪) …….یادت باشه که باید مثل مثل رود جاری باشی وحرکت کنی به سنگهای و موانع سر راه برخورد کن ؛زخمی شو اما ناامید نشو و………نفر آخر شدن خیلی راحته . بدبخت بودن فقیر بودن خیلی راحته ………اما تو به دنیا نیامدی که بدبخت ،فقیر و…باشی …… اگر حرکت کردی نیروهای غیبی به کمکت میان ………البته اگر با ایمان حرکت کنی ومنتظر کسی نشی ……طوری زندگی کن که بعداز مرگت از تو بعنوان یک قهرمان یاد کنند ….. کسی که خوب زندگی کرد و جهان را جای بهتری برای زندگی دیگران کرد ……طوری زندگی کن که موقع مرگت حسرت هیچچچچچچچچچچچچچچچ چیز را نخوری

    خدایا سپاسگزارم . خدایا به اندازه ی تمام آفرینشت سپاسگزارم که به وسیله خانواده عباس جان هدایتم کردی شکرت

    ملکا ذکر تو گویم ،که توپاکی و خدایی —– نروم جز به همان ره ، که توام راه نمایی

    همه درگاه تو جویم ،همه از فضل توپوییم —–همه توحید تو گوییم ،که به توحید سزایی

    تو حکیمی ،توعظیمی،توکریمی ،تورحیمی —–تونماینده فضلی ، تو سزاوار خدایی

    نتوان وصف توگفتن ،که تودرفهم نگنجی — نتوان شبه تو جستن ، که تو در وهم نیایی

    لب ودندان سنایی همه توحید تو گوید —– مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 280 رای:
  6. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3468 روز

    سلام ملیحه عزیز

    سلام آینا عزیز

    سلام مریم عزیز

    میدونید چیه؟

    خداوند وقتی مرد را خلق کرد و همه چیز را هم تمام و کمال برایش کرد دید این مرد آرامش نداره و یک چیزی کم داره

    و اون شما ها بودید. پس خداوند از جنس خودش، از وجود خودش شما را خلق کرد و شما را در کمال زیبایی روی یک شاخه گل نیلوفر آفرید و مرد آرامش گرفت

    و زن دید که از کنارش یک آب زلال جاری شد و چون در آب نگریست دید یک فرشته ای در منتها درجه ی زیبایی میبیند که اگر خداوند بهش الهام نمیکرد که این خودتی تا زنده بود میخواست در فراق این زیبایی گریه کند و بمیرد….

    شما خانمها قدر ومنزلت خود را بدانید. و به خاطر همین است که پیامبر اکرم ص میگوید من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم: روی خوش، بوی خوش و سخن خوش

    روی خوش شمایید چون تکه‌ای از خداوند هستید چون پیامبر ص با دیدن شما به یاد خدا می افتاده

    بوی خوش هم همینطور،….

    سخن خوش هم که نماز بوده و معلومه..

    در ثانی ما کسی بودیم که فرشته های دربار خدا به ما تعظیم کردند و باید باور کرد که ماها موجودات الکی نیستیم

    ما نسخه ی نامه الهی هستیم

    سپاس خدای عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: