تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار علیرضا عزیز به عنوان متن انتخابی این فایل:

سبحانک ماعَبَدناک حق عبادتِک و ما عَرفناکَ حق معرفتک . منزه باد مقام تو! ما تورا آنگونه که باید پرستش نکردیم و آنچنان که باید نشناختیم

سلام به استادِ جان

چند وقتی بود که کامنتی ننوشته بودم و امروز وقتی این فایل رو دیدم دوست داشتم بیام و بنویسم ، بیام و از ثروت بنویسم

استاد جان من یه ماه پیش حدودا بعد از یه درگیری از محل خدمتم دراومدم ، خیلی با احترام و دوستی و لطف منو به یه واحدی دادن که کارش بسیار راحت و کامپیوتریه و خب خدا رو شکر همون شرایطیه که میخواستم ، یعنی دوست داشتم به اندازه کافی مرخصی هایی که دارم رو برم ، شیفت نمونم و هر چی که دوست داشتم برام اتفاق افتاد اینجا و از این بابت خدا رو شکر میکنم .

استاد جان از وقتی این مفهوم توی ذهن من تغییر کرد ، یعنی این درک نادرست از قانون که به پول فکر میکنی و یه کیسه پول از اون بالا میفته برات آرام آرام تغییر کرد و من شروع کردم به شناخت بیشتر خودم تصمیم گرفتم مهارت هامو افزایش بدم .

همین نگاهی که شما تو این جلسه گفتید ، اردیبهشت ماه سال گذشته بود که تو یه صبح زود ساعت شش یا هفت من رفتم تو دل کوه و نشستم به نوشتن که خب الان خدای من تو بگو کدوم مسیر رو باید برم ؟ دو تا شغلو هم خیلی دوست دارم ، هم به موسیقی علاقه زیادی دارم هم به برنامه نویسی ، کدوم سمت برم ؟ و در نهایت پاسخ خدا این بود که برو برنامه نویسی رو تجربه کن ، موسیقی رو تجربه کردی ، برنانه نویسی رو هم تجربه کن اونوقت ببین دوستش داری ؟ اونوقت ببین ازش خوشت میاد ؟ اونموقع تصمیم بگیر که کدوم رو میخوای . ذهن من چی میگفت ؟ میگفت نه برم سمت این یه سال از زمانم هدر میره ، کلی از مسیر عقب میفتم و … ولی نگاه خداوند نگاه دیگری است که هیچ عجله ای توش وجود نداره بلکه میگه با آرامش تجربه کن . به خواسته هات برس و اونوقت تصمیم بگیر که میخوایش یا نه و خدا رو شکر وقتی اومدم سراغ برنامه نویسی ، کاری که از بچگی علاقه داشتم بهش ، فهمیدم خیلی خیلی بیشتر از موسیقی دوستش دارم . و بعد که اون نگاه نادرسته آرام آرام درست شد تصمیم گرفتم مهارت کسب کنم تو برنامه نویسی و حرفه ای بشم و این کار رو کردم و دارم انجام میدم ، من دوره های مرتبط با برنامه نویسی وب رو تهیه کردم و الان دارم آموزش میبینم ، دارم یاد میگیرم ، دارم تجربه میکنم .

ایده های جدیدی سمتم اومده که قبلا نبود ، ایده هایی که میدونم نتیجه میده . استاد شما تو دوره راهنمای عملی گفتید تو یه برهه ای من بوی پول رو حس میکردم ، شاید بهتره بگم من الان عجله ای ندارم چون میدونم نتیجه میگیرم و بهش ایمان دارم ، مرحله ی فعلی برای من کسب مهارت هاست و من باید متخصص بشم تو حوزه کاری که میخوام .

دارم روی ثروت با ترکیب بینظیر دوره روانشناسی ثروت و 12 قدم کار میکنم و هر روز خودم رو بهتر میفهمم ، هر روز باور های محدود کننده م رو بهتر شناسایی میکنم و راهکار ها و ایده های عملی که بهم گفته میشه خیلی ساده است ، عمل میکنم بهشون و میدونم نتیجه میده ، چرا ؟ چون هر ایده ای که میاد به راحتی با شرایط فعلیم قابل انجامه و نیاز به هیچ چیز دیگه ای نیست و من فقط باید این مداومته رو به خرج بدم و ناامید نشم ، باید ادامه بدم

اما استاد شما تو یکی از جلسات دوره ثروت 1 درمورد I Wish ها صحبت کردید ، سوالی که خانم شایسته از شما در این مورد پرسید و به جرات میگم یکی از عمیق ترین آگاهی هایی بود که من تا به امروز از شما دریافت کردم . ترکیب اون آگاهی با باورهای فراوانی باعث شد من تصمیم بگیرم که به خواسته هام برسم ، شروع کردم به لیست کردن خواسته هایی که دارم از کوچیک و بزرگ توی گوگل کیپ نوشتمون ، از اینا که میشه تیک زد و باورتون میشه اولین خواسته ای که بهش رسیدم یه کیف پول چرم بود که خیلی دوست داشتم داشته باشمش و همون اوایل خریدم ، این اواخر لپتاپ خریدم برای خودم . سه چهار ماه پیش نشستم و حساب کردم دیدم تو نزدیک یه سال و نیم خواسته هایی که بهشون رسیدم از نظر مبلغی بالایی 100 میلیون تومان شده ، با این حال ورودی مالی من ، پس انداز من نه تنها کم نشده که بیشتر هم شده و اینجا بود که ایمانم نسبت به قانون بیشتر و بیشتر شد ، همین دیروز دوست داشتم لباس بخرم برای خودم چون سایزم کمتر شده با آگاهی های دوره قانون سلامتی و رفتم چند مدل لباس خریدم ، این شرایط هیچ کدوم برای من یه سال پیش وجود نداشت ، من برای اینکه یه شلوار بخرم باید دو ماه پس انداز میکردم ، اما دیروز به محض اینکه گفتم میخوام بخرم رفتم و نه یکی بلکه چند تا لباس خریدم ، خیلی ساده تر شده برام و حرف شما صدق میکنه ، من نه اندازه شما بلکه اندازه خودم هر چقدر که به خواسته هام میرسم انگار ولع ام کمتر میشه . دیروز داشتم فکر میکردم که چطور پارسال انقدر من شدید دوست داشتم یه چیزی رو داشته باشم و خودمو به در و دیوار میزدم . ولی الان میخوام و میگم بهش میرسم ، نمیگم ولع ندارم ولی خیلی کمتر شده ، چون خیلی بهتر از قبل به این درک رسیدم که خواسته های من نیستن که به من احساس خوب دائمی میدن بلکه این نگاه من نسبت به داشته هامه که چقدر احساس خوبی رو داشته باشم . من میخوام به فلان خواسته برسم که چی بشه ؟ میخوام احساس بهتری رو تجربه کنم دیگه ، خب من همین الانشم با داشته هایی که دارم میتونم احساس بهتری رو داشته باشم و اونوقت وقتی تو این مدار قرار بگیرم ، وقتی رها باشم هر روز به خواسته های بیشتری میرسم .

من تازه میفهمم که چطور فردی مثل ایلان ماسک با این صد ها میلیارد دلار ثروت چطور میگفت که من خونه ندارم ؟ میگفت خونه ی دوستام میخوابم ، کلا یه هواپیما دارم که اونم برای اینکه سریع تر به کارام رسیدگی کنم . اون دیگه گذشته ، تجربه ش کرده ، اون ماشین مک لارنی رو که دوست داشت رو تجربه کرده ، اون خونه ها و ماشین هایی که دوست داشته رو تجربه کرده و تونسته ازش بگذره وگرنه چطور ممکنه همچین فردی با این مقدار از ثروت اینطوری زندگی کنه ؟ و این نکته ی فوق العاده ای از آگاهی های این فایل بود .

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

منابع بیشتر درباره موضوعات آموزشی این فایل:

دوره روانشناسی ثروت 1 و نقش آگاهی های این دوره در «رسیدن به استقلال مالی از طریق ایجاد باورهای قدرتمندکننده درباره ثروت»
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    613MB
    39 دقیقه
  • فایل صوتی تنها راه گذار از ثروت، تجربه ثروت است
    38MB
    39 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

728 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ناهید رحیمی تبار» در این صفحه: 6
  1. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    سلام به استاد جون عزیزم ومریم جون عزیزم.

    راجع به باورهای ثروت هرچقدر صحبت بشه بازم کمه !

    چون بقدری باورهای نامناسب تو ذهن ما کاشتن که در هر لحظه باید باورهای درست بهمون یاد آوری بشه .

    و تو هر موضوعی که به مال وثروت ربط داره ،تمرین کنیم تا باورهامونو قویتر کنیم.

    تمام باورهای مخربی که استاد عرض کردن منم در گذشته داشتم .در کل که وقتی چیزی تو جامعه باب باشه ،همه جاگیر میشه .

    مغز ما رو به پولدارشدن طوری شستشو داده بودن که واقعن فکر میکردیم ثروتمندا از خدا دور هستن وثروتمند شدن خودمون ینی دردسر، ینی دور شدن از خدا ،ینی مصیبت ،ینی زیاد شدن مسئولیت ،ینی کشیده شدن به سمت گناه وهر چیز دیگه ای که بار منفی داشت.

    نه علاقه داشتیم ثروتمند بشیم نه ثروتمندا رو دوست داشتیم .

    امیدوارم ثروتمندا ما رو ببخشن ،خیلی قضاوتشون کردیم .خیلی انگ بهشون چسبوندیم .

    خواسته های خودمون هم در حد رفع نیاز بودنه بیشتر .

    چون میترسیدم بیشتر داشته باشیم اونوقت در مقابل خدا،بیشتر باز خواست بشیم .

    یه جورایی فکر میکردیم ثروتمندشدن ینی از مسیر خارج شدن .

    پولدارشدن رو یه جور دقدقه میدونستیم .واکثر ماها حوصله ی دقدقه نداشتیم .به همین نون بخور و نمیر راضی بودیم منتهی کمی راحتر که اذیت نشیم .

    یه خونه و یه ماشین خوب و یه خونه باغ یا ویلا رو کافی میدونستیم .این بهترین وبزرگترین آرزوی ما بود.

    همین که مستاجر نباشیم کفایت می‌کنه !

    همین که یه ماشین معمولی خوب سوار شیم که حداقل مدل بالا باشه ،بسه !

    یه جایی هم داشته باشیم برای تعطیلات آخر هفته که دیگه خیلی عالی میشه !

    الانشم من افراد زیادی رو میبینم که همین طرز فکرها رو دارن وبه همین مقدار داشته ،بسنده میکنن.

    منتهی نگاه من خیلی فرق کرده ،توقعاتم از جهان خیلی بیشتر شده .

    من کاملا حرف استاد رو قبول دارم که تا به ثروت نرسی نمیتونی ازش سیراب بشی.

    هرچند بگی نه ! واقعن برای من ، مادیات اهمیتی نداره اما بازم ته دلت ،دلت میخاست داشته باشی وتجربش کرده باشی .

    این خیلی مهمه وخیلی باارزشه که خودت انتخاب کنی برای ساده زیستی تا اینکه مجبور باشی باصدها آرزو ،ولی ساده زندگی بکنی .

    اجبار با انتخاب خیلی فرق داره .

    اجبار هزاران تا حسرت وغبطه ومقایسه برات به جا میزاره که منجر به غم وغصه خوردن وافسوس خوردن ودر نهایت تو رو به احساس افسردگی وپوچی میبره .

    ولی انتخاب انگیزه وانرژی تو رو همیشه عالی نگه میداره .

    تو همیشه سرحال وسرزنده هستی چون از هرچی دارایی سیراب شدی .چون تا جایی که دلت میخواست همه چیزو خودت تجربه کردی .

    هرکس هر حرفی بزنه مثل ماتم زده ها نگاش نمیکنی .سرت بالاس که خودتم این مسیرو رفتی وطعم لذت وشادی اکثر چیزا رو چشیدی .

    مثل استاد وقتی اسم کشتی تام کروز میاد .می‌دونن چ لذتی داره.

    لذت اکثر تفریحات جهان رو چشیدن .

    می‌دونن خونه ی 8خواب ،یا خونه های بزرگ دیگه چ تو برج چ تو باغ چ لذتی داره .

    ولذت وداشتن انواع و اقسام ماشینها وموتورها وهر چیز دیگه ای رو چشیدن چون استفاده کردن .

    همه ی اینا باعث شده استاد عزیز از لحاظ ذهنی غنی بشن .

    ما هم باید به این درجه برسیم تا بتونیم به چنین حس قشنگی برسیم .

    حکایت اینکه میگن «شنیدن کی بود مانند دیدن ».

    حکایت اکثر ماهاس!!!

    برای رسیدن به این جایگاه بایدطبق قوانین جهان پیش رفت واز الگوی مناسبی چون استاد استفاده کرد.

    در حال حاضر از داشته هامون لذت ببریم .

    همیشه سپاسگزار هر آنچه داریم و استفاده میکنیم ،باشیم.

    همیشه تا جایی که میتونیم احساسمون رو‌خوب نگه داریم .

    کانون توجهمون سمت مثبت‌ها وزیبایی های جهان اطرافمون باشه .

    از زیباها و هر آنچه چیزی که ما رو سمت مثبت‌ها وحال خوب میبره ،صحبت کنیم.

    در واقع از خواسته ها و از اهدافمون حرف بزنیم .

    از ناخواسته ها وهر آنچه بار منفی داره پرهیز واعراض کنیم .

    باورهای توحیدی رو در خودمون تقویت کنیم.

    باور کنیم درجهانه فراوانی ها زندگی میکنیم .

    باور کنیم که خدای ما بیشتر از مامیخاهد.

    باور کنیم همه چیز در این جهان برای همه زیاده .

    باور کنیم که خداوند قدرت مطلق هستش وتوانایی دادن همه ی نعمتها رو به ما داره .

    باور کنیم خدای بخشنده رو وایمان صد به خدا داشته باشیم .

    تجسمات با احساس خوب داشته باشیم .

    حس خود ارزشمندی خودمون وعزت نفسمونو بالا ببریم .

    خودمونو لایق بهترینها بدونیم .

    هرچیزی که مانع تقویت این حس در درون ما میشه رو تغییر بدیم .

    جهان به میزان احساس لیاقتی که در خودمون میبینیم به ما نعمت وثروت عطا می‌کنه .

    اگه چیزی نیست مشکل از خود ماس .

    اگه هنوز به خواسته هامون نزدیک نشدیم ایراد از خودمونه .

    من هیچ کس رو مقصر نمی‌دونم .واقعن هیچ عاملی جز خودم رو مقصر نمی‌دونم برای نرسیدن به خواسته هام !

    مطمئنم هنوز افکار وباورهایی در وجود من نهان هستن که این موانع رو بوجود میارن.

    چیزایی که اصلا توجهی بهش ندارم ومتوجش نیستم .منتهی جهان خوب میفهمه .

    خیلی از فرکانسهای ما محسوس هستن طوری که خودمون متوجش نمیشیم که چکار داریم میکنیم ینی چ انرژی ای داریم به جهان می‌فرستیم .

    اما جهانی که بر پایه ی اصول وسیستمی بنا شده که برنامه هاش دقیق ودرست هستن ،اونجاست که ما رو رد میکنن .

    باید همه چی درست و دقیق باشه .

    استاد مثالهای زیادی زدن که اکثر ما بدون آگاهی با این مقاومتها وترمزها مواجه هستیم .

    هر کلامی که از ما بیرون میاد نشون دهنده ی باورهای ماس.

    ولی خیلی وقتا توجهی بهش نداریم فک میکنیم جملس دیگه .دیگه نمیدونیم همین کلام ما چ قدرتی داره وما رو سمت همون چیزایی می‌بره که خودمون میگیم .

    خیلی ضعفها در درونمونه .

    شاید خیلی از بزرگهاشو یا اونایی که واضح و آشکار بودن رو تغییر دادیم اما هنوز خیلی جای کار برای تغییرات فرکانسی داریم .

    واقعن نمیشه هیچی نخوری وادعا کنی که سیری !!!!

    امیدوارم که بتونیم به نکات ظریفی که استاد عرض کردن توجه بیشتری بکنیم .

    از عبارتهای تاکیدی در مورد ثروت هم غافل نشیم .

    که خیلی تاثیر گذارن .

    استاد عزیز تو اکثر دوره هاشون عبارتهایی رو گفتن که من تو دوره ی 12قدم بیشترین تاثیرو گرفتم .

    منم تو زندگیم خیلی موقعیتها وشرایط خوبیو تجربه کردم ولی از اونجایی که ناسپاسی زیاد داشتم وحتمن فرکانسهای منفی زیادی به جهان ارسال کردم ،جهان ازم گرفتشون .

    هم خونه هم ماشینهای شیک ولوکس اما همسونو از دست دادیم چون واقعن ناسپاس وپر توقع بودیم .

    اون‌موقع باقوانین آشنا نبودم .یادمه چ فرکانسهایی به جهان میدادم .

    راحتی و آسایش که الان دارم رو هم از وجود همین باورهای خوبی که پیدا کردم ،دارم .منتهی هنوز خیلی جای کار برای تغییرات بیشتر دارم.

    از همه بریدیم واز هیچ‌کس توقع چیزی نداریم جز خودمون .

    ومیزان ایمانمون به خدای بزرگ .

    هماهنگی بین منو و روح منو به جایگاههای بهتری میبره .

    باید بین خودمو وذهنم هماهنگی بوجود بیارم ودر هر لحظه با ایمان به خدا وهدایت خداوند پیش برم تا به خواسته هام نزدیکتر بشم.

    امروز خیلی از مطالب ارزشمند بهم یاد آوری شد.

    ترس ونگرانی هامو باید بندازم به آغوش خداوند وفقط خودمو ‌تسلیم کنم .مطیع وفرمانبرادر خداوند باشم .وهر اتفاقی که میفته رو بپذیرم بدون اینکه شکوه وشکایتی داشته باشم .تا به مسیر اصلی هدایت بشم .

    احساس خوب منو به همه جا میبره ومنو به تمامی خواسته هام میرسونه .که تنها با توکل وصبر بوجود میاد.

    این روزا سعیم بر گذشت روزای خوب وطلایی هستش که دیگه بر نمی‌گرده .

    امیدوارم با همین درک قشنگ ،پیش برم تا به اهدافش نزدیک بشم .

    استاد جونم دوستت دارم .

    الهی باشی همیشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    به نام خداوندی که داده هایت را نتوان حساب کرد.

    سلام به استادعزیزم ،به استاددوست داشتنیم .

    تنهاراهگذارازثروت،تجربه ثروت است.

    خب استاد،باورمنم به ثروت مثل اکثرآدمها،خیلی ضعیف وبدبینانه بود.منم توشهرمذهبی قم هستم .

    مثل شماباکلی باورغلط وداشتن عقایدی غلط .

    طوری پیش مااز،امامان معصوممون صحبت کرده بودن که انگارتک تکشون فقیرودرمانده بودن .برای بار اول من ازشماشنیدم که همه ی امامان ماثروتمندبودن .بعدش ازمذهبیها،میپرسیدم ،میگفتن آره ثروتمندبودن .

    میگفتم پس چرادرموردشون جوری حرف میزنن که انگارچیزی برای خوردن هم نداشتن .جوابشون این بود که مردم این دیدگاه رادوست دارن .دقیقانداری وبدبختی وسختی کشیدن جزعه اولویت‌های کارکردن توذهن مابود.چون به ظاهراکثرن نداشتن .

    به جای اینکه بیان یاد،بدن که چکارکنیدکه ثروتمندبشیدوراحترزندگی کنید،ترجیحامیگفتن همین وضعیت مالیتون ،خوبه .تازه شکرگزارهمین باشیدکه خداهرکیوکه بیشتر دوست داشته باشه ،مشقت وسختی ودردبیشتربهش میده .

    وهمچین بنده هایی ،پیش خداعزیزترومحبوبتر وبه خدانزدیکترن .

    هردراین بزم مقرب تر،است. جام بلابیشترش میدهن اینم یکی ازباورهای غلط که چه عرض کنم ،داغونمون بود.چرا؟چون به خاطرنیازهاشون همیشه دردرگاه خدا،طلب نیازمیکنن وباخدای خودشون ارتباط برقرارمیکنن .ولی اگه داراوثروتمندباشی ،دیگه چون بی نیازی ،سمت خدانمیتونی بری ینی نیازی نمی بینی که بخای بری.

    پس بدبخت باش که همیشه در خونه خداباشی.

    یاباورغلط دیگه که تومغزماکرده بودن:هرکه بامش بیش برفش بیشتر.ینی هرچی نداشته باشی راحتی ،توآخرت کمترموردمواخذه قرارمی گیری .حوصله داری دردسرای خودتوزیادکنی .پس به همین نون وبخورونمیر،قانع باش .اصلن این دوروزدنیارانداشته باشی راحتری.

    خود،من همیشه تصورم این بود که هرکسی ،هرچیزی را،یکی بیشترداشته باشه ،میره جهنم چون حق قانونیش اینه که یکی برای رفع نیازت داشته باشی .

    دوتاماشین ،دوتاخونه ،یاحتی چنددست لباس اضافی یاهرچیزدیگه ،خمس داره اگه استفاده ی مدام هم نداشته باشی ،خمس بهش میفته واگرپرداخت نکنی گناه کردی .البته داستان این خمس دادن راهم نمی‌دونم ،شایدم دادنش حق مسلم یه فردثروتمنده ،ولی به نظرم وقتی ثروتمندباشی وبه خداایمان داشته باشی ،خصلتهای خداوندی که یکیش بخشندگیه رایادمیگیری وانجامش میدی .بدون اینکه فکر کنی این یه قانونه.

    هممون به عینه دیدیم که چ اتفاقات وبلاهایی سر،دچارافرادفقیروبیچاره میشه.اتفاقات ومشکلاتی که هرروزبایدبادرده،روحی وجسمی وروانی مواجه باشن .دردهایی که گاهی غیرقابل تحمله ،آیاواقعن خدای مابرای بنده هاش اینطورمیخاد.؟!

    همانطورکه استادگفتن ،واقعن ثروتمندا،به نظرادمای ناتو،وبدی به نظرمیرسیدن .یادمه مثل طلبکارابهشون نگاه میکردیم .انگاراونا،چون زورشون بیشتربوده،اومدن سهم ماراخوردن.درکل هرچی وصله ی بدی بود،مال اونابود.بیشرف ،بی انصاف،بی همه چیز،عوضیا،اصلن برن گمشن حروم خورا،معلوم نیس چ غلطی کردن ،ازکجادزدین حالاپولدارشدن .

    وااای خدای من ،مگه داریم ماچقدرکوته فکربودیم که این باورا،راقبول میکردیم .وراحت بندگان خدا راقضاوت میکردیم ،تهشم مینداختیمشون توآتیش جهنم ،ومی گفتیم حقشونه .

    همین جا،به نوبه خودم، ازتک تک ثروتمندان عزیز، عذرخواهی میکنم وطلب ببخش ازشون دارم .ببخشیدکه انقددرموردتون بدفکرمیکردیم .

    شماها خیلیم خوبید،خیلی هم جیگرید،دیدن شما،لباس پوشیدنتون ،غذاخوردنتون ،آداب ومعاشرتتون ،خونه هاتون ،ماشیناتون ،خریدکردناتون،فرهنگتون ،همه چیتون ،عالی وقشنگه ،اتفاقاانرژی مثبتید،من که حظ میکنم .کیف میکنم .واقعن الگوهای مناسبی هستید،وجودتون به آدم انگیزه میده .خوش به حالتون بهشت این دنیاراحداقل براخودتون خریدیدولذتشومیبرید.

    کسانی که فقرونداری رالازمه ی رفتن به بهشت می‌دونن ،بایدبگم هم این دنیاشون راازدست میدن ،هم دنیای بعدیشون راخراب میکنن.واقعن نمی‌دونم چرابایدبدبخت باشی تاخداتورودوست داشته باشه .؟!

    وقتی استادرو،باورهای ما کارکردن ،وبه مرورمتوجه شدیم توچ منجلابی داشتیم خودمونو،فرومیکردیم .وقتی خدارابه معنای واقعی به ماشناسوندن،بله خیلی ازحقیتهایی که ازمادورشده بودن یادردرون ماپنهان مونده بودن ،برملاشدن وخدارابه معنای واقعی ،کشف کردیم وپی بردیم که خدایی بااین عظمت وبااین قدرت وبااین جلال و شکوه وبااین اقتداروبخشندگی ومهربانی ،چنین وصله هایی که دوست داشته باشه بنده هاشو توفقروبیچارگی ببینه ،خیلی فاصله داره اصلن هم خونی نداره .این صفتهاوخصوصیتهاازخدای مابدوره.

    خدای من خدایی هست که نعمتهای فراوان خلق کرده و خواسته ودوست داره که مابه بهترین شکل ممکن دنبال بدست اووردنش بریم وازموهبتهای الهی بهرمندبشیم .خدای من بهترینها رابرای تک تک بنده هاش میخاد.فقط اجباری توکاراش ندارن واین حق انتخاب رابه خود بنده هاداده ،تاخودشون دنبالش برن چون اینطوری به رشدوپیشرفت وموفقیت میرسن .اصلن برای همین انسانهاراخلق کرده .درواقع اومدن مابه این جهان ،ینی مبارزه کردن حق و باطل توسط خودمونه .این ماهستیم که بایددنبال خواسته هاواهدافمون باشیم ،خداوندبسترهمه چیوبرامون چیده ولی انتخاب وتلاشش رابه عهده ی خودمون گذاشته ،که برخلاف آنچه تابه حال شنیدیم،به دست اووردنش هم سخت نیس بلکه خیلیم راحته به شرط اینکه باورهاوعقایددرست راداشته باشی ومسیردرست وراستی راپیش بگیری .

    خداروشکرالگوی مناسبی مثل استادعزیزخودمون ،آقای عباس منش ،راداریم که جلوچشمامون ببینیم .پس هیچ چیزنشدنی نیس .همه چی شدنیه ،فقط اگه من بخام .

    یه باورغلط دیگه ای که داشتیم وخیلیم درگیرش بودیم ،این بود که خداهمه چیوبه آدم نمیده ،حالاانتخاب باتوعه،اگه دوست داری سالم باشی پس بی خیال پول وثروت شو.

    اگه ثروت میخای،پس آمادگی اینوداشته باش که هر لحظه یه دردی یا،بیماری بگیری .

    خدای من چرا؟چراهیچ وقت وقت به این چرت وپرتها،فکرنکردیم وفقط قبولشون کردیم .دلم میسوزه برای خودم وکسانی مثل خودم که انقدسطح آگاهیشون کم بوده میسوزه .آخه چرااااا😔🤦

    یه باورغلطی هم که داشتم این بود که ثروتمندان راکنترل میکردیم ،هرکی به کسی کمک نمی کرد،ینی آدم بی احساس وبی وجدانی بود.درکل فکرمیکردیم چون ثروتمندا ،وظیفشون اینه که حواستشون به فقرا باشه واگه نبود،می گفتیم ولش کن اینامیرن ته جهنم .بزارهرچقدمیخان خوشی کنن ،خداازدماغشون درمیاره .فکرمیکردیم خدابه اوناثروت داده تافقیرهارانجات بدن واگه نمی‌دادن از امتحان الهی ،سربلندبیرون نمی اومدن .

    یه باورغلطی هم فک کنم اکثراداریم ،راجع به بعضی از شغلهاس.که میگیم پول حلال درنمیارن .

    مثلاطلافروشا،املاکیا،آرایشگرابه خصوص توخانوما،قصابیا.بنده خداها،رامحکوم به پول حرام میکردیم وبااکراه پول بهشون میدیم نه بارضایت قلبی،چون فک میکنیم بیشتراز،اونچه که زحمت بکشن پول می گیرن .

    حالا یادگرفتم که من توجایگاهی نیستم که کسیوقضاوت کنم .بعدشم پول درآوردن وحلال بودن درآمدهیچ ربطی به سختی کشیدن نیس .

    اینم یه باورغلط بود که حس میکردیم اگه پولی راحت بدستمون رسید،حرومه .

    همه این صحبتهادرموردباورهاوافکارغلط ،ثروت بود.👆👆👆

    به نظرشماکسی بااین همه باورغلط ومنفی میتونسته ،چیزی بدست بیاره .وبه ثروتی برسه.

    حالا اینکه من چطورتونستم اصلاحشون کنم ،درموردشون یه کم صحبت میکنم .

    استاد اول اینوبگم که تاشماراکشف نکرده بودم که همون بودم .تااینکه باشماآشناشدم .خداروشکر،علاوه بردوره های ثروتتون،تواکثرفایلهاتون درموردثروت هم صحبت میشه .ینی درست کردن باورهادرموردهرچیزی ،ناخودآگاه تورابه سمت باورهای درست ثروت می کشونه.

    اگه دوره های ثروت راهم گوش داده باشید که کلن،تغییرمیکنیدواصل واساس ثروت بدست اووردن رامتوجه میشید.

    ماهردوکارراانجام دادیم .هم فایلهاراگوش کردیم هم دوره هاراخریدیم .

    راسش مایه خانواده ی کاملا معمولی ودرسطح معمولی بودیم .تواین چندسال اخیر به علت گرونی هاوتورم های کشورمون ،طبیعتا،خیلی مراعات خریدوخوردن و پوشیدن ومسائل دیگه راداشتیم.

    درواقع یه جورایی خیلی وقتها،کمبودپول ودرآمد نامناسب ،اذیتمون میکردوماراتحت فشارقرارمیداد.

    همسرمنم یه مردتنبل وکمی تن پروربود.باهمین وضعیت هم کناراومده بود.تااینکه من وبچه هام خسته شدیم وگله وشکایتهامون شروع شد.

    دنبال راه چاره بودیم که من به همسرم پیشنهادخریددوره هارادادم.ایشون هم ازاونجایی که کم آورده بود،چاره ای جزگوش کردن حرف منو نداشت.بله دوره هاراخریدیم .

    عاشق جملات اول استادم که قبل هردوره هاش میگن:تمام هرآنچه که من میگم راوحی منزل بدونیدوبه هرآنچه که من میگم عمل کنید. ۳تا۶ماه گوش کنیدوانجام بدید،اگرنتیجه ی خوبی نگرفتید،دوباره به روش خودتون ،عمل کنید.درحالیکه مصمم هستن که حتمن نتایج راازهمون ابتدا،وشروع خواهید دید.

    بله همین چندماه چنان انگیزه ای به آدم میده که مسیری را که میخایم راشروع کنیم وادامه بدیم.البته ناگفته نمونه من وپسرم هم گوش میکردیم ،درواقع هرسه باهم شروع کردیم .چون متوجه شده بودیم این این ایرادونقص تووجودهمه ی ما،نهادینه شده .وفقط ربطی به همسرمن که کسب درآمدمیکنه ،نداره .

    باورم نمیشه همسرمن درعرض همون چندماه اول تغییرکرد،اینوبگم که ازهمون ابتدا،باگوش کردن فایلها،احساس خوب وانرژی خوب و مثبت واردخونمون شد.واقعن حس وحال خوبی پیداکرده بودیم .باقدرت گفتیم این مسیرراباهم میریم وهمگی وظیفه ی خودمون میدونستیم ،هرکدوم توجایگاه خودمون تغییرات راشروع کنیم .

    پسرم باورسازیهای درست رامی آموخت برای آینده ی نزدیک خودش .اتفاقاتواهدافش خیلی انگیزه گرفت که چطورباورهای درست راجایگزین کنه.چ راههایی وچه کارهایی انجام بده .چطورافکارش راکنترل کنه واجازه نده هیچ موضوع بیرونی واردذهنش بشه که اونوازهدفش دورکنه ،توجه وتمرکزبه مثبتهاوزیبایی هارایادگرفت.خداروپیداکرد،اصلن ایمان بهش نداشت ،ماهم یه جاهایی درموردش حرف می‌زدیم میگف ،توهم ،میزنید.ولی ازدولت،عباس منش ،بچم هم خداراپیداکردهم باقرآن آشناشد،اول همین جا،دست استادموببوسم که باعث تغییرات مثبت در فرزندان من شد.

    خودتون میدونید که متقاعدکردن بچه های امروزی درموردخدا،خیلی سخته به خصوص درموردقرآن ،ولی استادجونم باشگردای قشنگشون اینکاروبه راحتی برای من انجام دادن .بازم سپاس 🙏

    همسرم تمام خبرهایی که درمورداقتصادومملکت وهرآنچه به کشورمرتبط بودراکنارگذاشت ،اونم شروع کرد به مثبت فکرکردن ،اونم فراوانی نعمتهای خداوندراباورکرد.اونم تمام توجهش رابه این گذاشت که متفاوت عمل کنه وهیچ کمبودی راباورنکنه .

    همسرمن توگذشته ، باورش این بود که دوست داشتن وصمیمیت توخانواده مهمترین اصل زندگیه ،وکناراومدن باوضعیت وشرایط هم یه جورایی خانمی منومیرسوند،خوب بودن بچه هامومیرسوند.دیگه به این فکرنمیکردیم که مامیتونیم بیشترازاین نعمتهابرخوردارباشیم ،مامیتونیم همه چیز راباهم داشته باشیم ،هم روابط خوب هم درآمدعالی وثروت ،هم سلامتی هم خدارو،وهم همه چیز،مالایق بهترینها میتونیم باشیم .چراخودمون بادستای خودمون باافکارهای غلط وباورهای اشتباهمون همه ی این نعمتهاراازخودمون ،دورکردیم .

    خداروشکرخانوادگی به این باورهای جدیدی که استادیادمون میداد،ایمان داشتیم وقبول میکردیم .خداییش استادطوری یادمون دادکه ،هیچ کدوممون ،هیچ مخالفتی با حرفاش نداشتیم تازه برعکس متوجه می‌شدیم که چرا مطالب به این آسونی ،هیچ وقت به ذهن خودمون خطور نمی‌کرد!

    چطورتاالان بااین دیدگاههاوافکارههای غلط زندگی کردیم .!

    چرا اصلن،هیچ وقت فکرنکردیم وفقط مثل بقیه زندگی کردیم .

    منم به عنوان زن خونه ،شروع کردم به تغییرات ،البته اینم بگم هرسه ی ماجداجدا،فایلهاراگوش میکردیم.

    خب من ازموضوعات به ظاهر پیش پاافتاده شروع کردم تاباورم بیشتربشه که همه چیززیاده .

    توخریدکردن مثلاهرخریدی که میکردم میگفتم سپاسگزارم به خاطربرکتی که خدابه مالمون میده.

    توپخت وپزم ازهرچیزی برای خوشمزه ترشدن بااین باورکه خدابیشترمیده ،استفاده میکردم .

    تواستفاده ازظرف هاووسایلهایی که داشتم ولی هیچ وقت استفاده نکردم که مبادانشکنن ،یاخراب نشن.

    لذت بردن از هرچیزی که داریم ینی حال کردن وشادبودن باهرچیزی که درحال حاضر،هس.

    وارزش قائل شدن به خودمون ،اجازه ندم که منطقم بگه ،بزارفلان چیزوبدست بیاری بعد فلان کاروبکن . ممکنه فرصتی نباشه.

    توکنترل نکردنهام نسبت به همسرم ،وخیلی کارهارا،شروع کردم که طوردیگه عمل کنم وهیچ کجاکوتاهی نکنم هرجامیخاستم به خاطرکمبود،چیزی کم بزارم به خودم یادآوری میکردم ،که ناهیدخانوم حواست باشه چی اومدتوذهنت .حداقل سعی کنم آگاهانه اشتباه نکنم.

    قوانینی راوضع کردم توخونه ،البته دستورالعملهای استادبودوهمه رو بایدانجام می‌دادیم .

    اول ازهمه منتظرنشینیم از همین حالا شروع کنیم .

    گوش نکردن تمام خبرهای رسانه ای وهرخبرمنفی ازطریق هرچیزی وهرکسی.

    حذف کردن فیلمهای غمگین.

    هم صحبت وهم کلام نشدن باهیچ کس درموردکمبودها.

    باوروایمان واعتمادبه خدامون توهمه ی شرایطها.

    سپاسگزاری به خاطرهر آنچه داریم .

    توجه وتمرکزمون رو،زیبایی هاوخوبیهاومثبتهای همدیگه .وهرآنچه در جهان اطرافمون هس واتفاق میفته.

    تقویت وتمرین روزانه بابت دیدن فراوانی های جهان.

    الگوهای مناسب را دنبال کردن.

    قول دادیم هرکسی که ،دقیق تر عمل می‌کنه هرجاتونس به اون یکی کمک کنه بدون کنترل کردن اون طرف .

    استادچنان باورمون به خداراقوی کردکه ،منی که خانم خونه دارهستم ،چشمم دنبال این نیس که همسرم منوبه جایی منظورم به خواسته هام،برسونه .

    می‌دونم ایشون باید پول ودرآمدبیاره ولی من دیگه این نگاه راندارم ونگاهم فقط به خداوازسمت خداست .

    صبرکردن ودوره ی تکامل این قانون ورسیدن به خواسته هاواهدافمون راهم پذیرفتیم .

    الان ازاین تغییراتی که شروع کردیم یکسالی هس که گذشته ومن ازاین بابت خوشحالم .چون اتفاقات خوبی راخلق کردیم ،زندگی من کلی تغییرکرده ،همسرمن طبق روش استادپیش رفته ودرآمدش نسبت به پارسال ،کلی فرق کرده،خیلی راحتروباآسایش بیشتری داریم زندگی میکنیم ،ازآرامش نگم که باوجود اتفاقات ناجالب هم ،احساس خودمون راسعی میکنیم خوب نگه داریم ونبازیم .دیگه ازباخت خوشمون نمیاد،وبه راحتی باخت نمیدیم.چون خدارادرتمام لحظات کنارخودمون حس می‌کنیم ،باورکردیم که پشتوانه ای مثل خداداریم که هیچ قدرتی ازاون بالاترنیس .

    استادجونمم که کنارمونه ،هرجاکم میاریم گوش کردن فایلهاش دوباره آدموازاین روبه اون رومیکنه.

    ماادامه میدیم تاآخرش هم میریم ،تازنده این این مسیرراادمه میدیم .تابه قول استادبه همه چی برسیم بعدسیربشیم. درواقع باانتخاب خودمون چیزی رانخاییم نه باکمبودامون .

    به امید اون روز.

    یکی ازدرسهای بزرگ وتقویت باوردرست درموردثروت این بود که توباداشتن ثروت به جهان وهرآنچه توجهانه ،خدمت میکنی ،توباداشتن ثروت به تک تک انسانهاتوهرزمینه میتونی خدمات برسونی ،ازاین طریق هم توخدمت به دیگران میکنی هم دیگران به خدمت تودرمیان .درواقع نون آورهزاران هزارانسان میتونی باشی .حالااین نگرش کجاونگرش گذشتمون کجا .!که اگه ثروتمندی باید پول مفت ومجانی به فقرا بدی .اوناهم که متوقع .بعدشم قضاوتهاوتجزیه تحلیل کردنای بی جا وبی مورددرموردثروتمندان وساختن باورهای غلط توفرهنگ وعموم جامعه.

    خداروشکرکه مادیگه ازاون دسته افراد نیستیم.

    سپاسگزارخداوندی هستم که باعلم وآگاهی زیادکه درفهم ما،نمی گنجه ،جهان راخلق کرده .وانسانهای پاک وشریفی مثل استادراسرراه ماقرارداده تاپی به فهم ودرک جهان هستی ببریم .البته که درتوان مادونستن کل آگاهی جهان نمی گنجه .اماهرکدوم ازماوظیفه داریم که سعی دربهترعمل کردن وبودن درمسیردرست وراه مستقیم باشیم .به قول استادوقتی می بینیم ازاحساس خوب وآرامش برخورداریم ،ینی مسیرمون بی شک درسته .

    پس بااین باورپیش میریم که تنها راه رسیدن به خدا،رسیدن به ثروته ،شک نکنیدویقین داشته باشید که اگه مسیرتون وراهتون درست باشه ،حق طبیعی شماداشتن ثروته.

    گاهی تغییرمسیر باعث تغییرمقصدمیشه.

    پس باشجاعت وشهامت تمام تغییرمسیرمیدیم تابه مقصدبالاترووالاتری برسیم .

    ممنون وسپاسگزارم ازشمااستادعزیزم که اینهمه آگاهی بهمون دادید.

    قربونت بشم استادکه انقدتوماهی .

    عاشقتم استادجونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    به نام خدایی که می آفریندومی میراند.

    سلام به استادعزیزم ،به استاددوست داشتنیم .

    تنهاراهگذارازثروت،تجربه ثروت است.

    خب استاد،باورمنم به ثروت مثل اکثرآدمها،خیلی ضعیف وبدبینانه بود.منم توشهرمذهبی قم هستم .

    مثل شماباکلی باورغلط وداشتن عقایدی غلط .

    طوری پیش مااز،امامان معصوممون صحبت کرده بودن که انگارتک تکشون فقیرودرمانده بودن .برای بار اول من ازشماشنیدم که همه ی امامان ماثروتمندبودن .بعدش ازمذهبیها،میپرسیدم ،میگفتن آره ثروتمندبودن .

    میگفتم پس چرادرموردشون جوری حرف میزنن که انگارچیزی برای خوردن هم نداشتن .جوابشون این بود که مردم این دیدگاه رادوست دارن .دقیقانداری وبدبختی وسختی کشیدن جزعه اولویت‌های کارکردن توذهن مابود.چون به ظاهراکثرن نداشتن .

    به جای اینکه بیان یاد،بدن که چکارکنیدکه ثروتمندبشیدوراحترزندگی کنید،ترجیحامیگفتن همین وضعیت مالیتون ،خوبه .تازه شکرگزارهمین باشیدکه خداهرکیوکه بیشتر دوست داشته باشه ،مشقت وسختی ودردبیشتربهش میده .

    وهمچین بنده هایی ،پیش خداعزیزترومحبوبتر وبه خدانزدیکترن .

    هردراین بزم مقرب تر،است. جام بلابیشترش میدهن اینم یکی ازباورهای غلط که چه عرض کنم ،داغونمون بود.چرا؟چون به خاطرنیازهاشون همیشه دردرگاه خدا،طلب نیازمیکنن وباخدای خودشون ارتباط برقرارمیکنن .ولی اگه داراوثروتمندباشی ،دیگه چون بی نیازی ،سمت خدانمیتونی بری ینی نیازی نمی بینی که بخای بری.

    پس بدبخت باش که همیشه در خونه خداباشی.

    یاباورغلط دیگه که تومغزماکرده بودن:هرکه بامش بیش برفش بیشتر.ینی هرچی نداشته باشی راحتی ،توآخرت کمترموردمواخذه قرارمی گیری .حوصله داری دردسرای خودتوزیادکنی .پس به همین نون وبخورونمیر،قانع باش .اصلن این دوروزدنیارانداشته باشی راحتری.

    خود،من همیشه تصورم این بود که هرکسی ،هرچیزی را،یکی بیشترداشته باشه ،میره جهنم چون حق قانونیش اینه که یکی برای رفع نیازت داشته باشی .

    دوتاماشین ،دوتاخونه ،یاحتی چنددست لباس اضافی یاهرچیزدیگه ،خمس داره اگه استفاده ی مدام هم نداشته باشی ،خمس بهش میفته واگرپرداخت نکنی گناه کردی .البته داستان این خمس دادن راهم نمی‌دونم ،شایدم دادنش حق مسلم یه فردثروتمنده ،ولی به نظرم وقتی ثروتمندباشی وبه خداایمان داشته باشی ،خصلتهای خداوندی که یکیش بخشندگیه رایادمیگیری وانجامش میدی .بدون اینکه فکر کنی این یه قانونه.

    هممون به عینه دیدیم که چ اتفاقات وبلاهایی سر،دچارافرادفقیروبیچاره میشه.اتفاقات ومشکلاتی که هرروزبایدبادرده،روحی وجسمی وروانی مواجه باشن .دردهایی که گاهی غیرقابل تحمله ،آیاواقعن خدای مابرای بنده هاش اینطورمیخاد.؟!

    همانطورکه استادگفتن ،واقعن ثروتمندا،به نظرادمای ناتو،وبدی به نظرمیرسیدن .یادمه مثل طلبکارابهشون نگاه میکردیم .انگاراونا،چون زورشون بیشتربوده،اومدن سهم ماراخوردن.درکل هرچی وصله ی بدی بود،مال اونابود.بیشرف ،بی انصاف،بی همه چیز،عوضیا،اصلن برن گمشن حروم خورا،معلوم نیس چ غلطی کردن ،ازکجادزدین حالاپولدارشدن .

    وااای خدای من ،مگه داریم ماچقدرکوته فکربودیم که این باورا،راقبول میکردیم .وراحت بندگان خدا راقضاوت میکردیم ،تهشم مینداختیمشون توآتیش جهنم ،ومی گفتیم حقشونه .

    همین جا،به نوبه خودم، ازتک تک ثروتمندان عزیز، عذرخواهی میکنم وطلب ببخش ازشون دارم .ببخشیدکه انقددرموردتون بدفکرمیکردیم .

    شماها خیلیم خوبید،خیلی هم جیگرید،دیدن شما،لباس پوشیدنتون ،غذاخوردنتون ،آداب ومعاشرتتون ،خونه هاتون ،ماشیناتون ،خریدکردناتون،فرهنگتون ،همه چیتون ،عالی وقشنگه ،اتفاقاانرژی مثبتید،من که حظ میکنم .کیف میکنم .واقعن الگوهای مناسبی هستید،وجودتون به آدم انگیزه میده .خوش به حالتون بهشت این دنیاراحداقل براخودتون خریدیدولذتشومیبرید.

    کسانی که فقرونداری رالازمه ی رفتن به بهشت می‌دونن ،بایدبگم هم این دنیاشون راازدست میدن ،هم دنیای بعدیشون راخراب میکنن.واقعن نمی‌دونم چرابایدبدبخت باشی تاخداتورودوست داشته باشه .؟!

    وقتی استادرو،باورهای ما کارکردن ،وبه مرورمتوجه شدیم توچ منجلابی داشتیم خودمونو،فرومیکردیم .وقتی خدارابه معنای واقعی به ماشناسوندن،بله خیلی ازحقیتهایی که ازمادورشده بودن یادردرون ماپنهان مونده بودن ،برملاشدن وخدارابه معنای واقعی ،کشف کردیم وپی بردیم که خدایی بااین عظمت وبااین قدرت وبااین جلال و شکوه وبااین اقتداروبخشندگی ومهربانی ،چنین وصله هایی که دوست داشته باشه بنده هاشو توفقروبیچارگی ببینه ،خیلی فاصله داره اصلن هم خونی نداره .این صفتهاوخصوصیتهاازخدای مابدوره.

    خدای من خدایی هست که نعمتهای فراوان خلق کرده و خواسته ودوست داره که مابه بهترین شکل ممکن دنبال بدست اووردنش بریم وازموهبتهای الهی بهرمندبشیم .خدای من بهترینها رابرای تک تک بنده هاش میخاد.فقط اجباری توکاراش ندارن واین حق انتخاب رابه خود بنده هاداده ،تاخودشون دنبالش برن چون اینطوری به رشدوپیشرفت وموفقیت میرسن .اصلن برای همین انسانهاراخلق کرده .درواقع اومدن مابه این جهان ،ینی مبارزه کردن حق و باطل توسط خودمونه .این ماهستیم که بایددنبال خواسته هاواهدافمون باشیم ،خداوندبسترهمه چیوبرامون چیده ولی انتخاب وتلاشش رابه عهده ی خودمون گذاشته ،که برخلاف آنچه تابه حال شنیدیم،به دست اووردنش هم سخت نیس بلکه خیلیم راحته به شرط اینکه باورهاوعقایددرست راداشته باشی ومسیردرست وراستی راپیش بگیری .

    خداروشکرالگوی مناسبی مثل استادعزیزخودمون ،آقای عباس منش ،راداریم که جلوچشمامون ببینیم .پس هیچ چیزنشدنی نیس .همه چی شدنیه ،فقط اگه من بخام .

    یه باورغلط دیگه ای که داشتیم وخیلیم درگیرش بودیم ،این بود که خداهمه چیوبه آدم نمیده ،حالاانتخاب باتوعه،اگه دوست داری سالم باشی پس بی خیال پول وثروت شو.

    اگه ثروت میخای،پس آمادگی اینوداشته باش که هر لحظه یه دردی یا،بیماری بگیری .

    خدای من چرا؟چراهیچ وقت وقت به این چرت وپرتها،فکرنکردیم وفقط قبولشون کردیم .دلم میسوزه برای خودم وکسانی مثل خودم که انقدسطح آگاهیشون کم بوده میسوزه .آخه چرااااا😔🤦

    یه باورغلطی هم که داشتم این بود که ثروتمندان راکنترل میکردیم ،هرکی به کسی کمک نمی کرد،ینی آدم بی احساس وبی وجدانی بود.درکل فکرمیکردیم چون ثروتمندا ،وظیفشون اینه که حواستشون به فقرا باشه واگه نبود،می گفتیم ولش کن اینامیرن ته جهنم .بزارهرچقدمیخان خوشی کنن ،خداازدماغشون درمیاره .فکرمیکردیم خدابه اوناثروت داده تافقیرهارانجات بدن واگه نمی‌دادن از امتحان الهی ،سربلندبیرون نمی اومدن .

    یه باورغلطی هم فک کنم اکثراداریم ،راجع به بعضی از شغلهاس.که میگیم پول حلال درنمیارن .

    مثلاطلافروشا،املاکیا،آرایشگرابه خصوص توخانوما،قصابیا.بنده خداها،رامحکوم به پول حرام میکردیم وبااکراه پول بهشون میدیم نه بارضایت قلبی،چون فک میکنیم بیشتراز،اونچه که زحمت بکشن پول می گیرن .

    حالا یادگرفتم که من توجایگاهی نیستم که کسیوقضاوت کنم .بعدشم پول درآوردن وحلال بودن درآمدهیچ ربطی به سختی کشیدن نیس .

    اینم یه باورغلط بود که حس میکردیم اگه پولی راحت بدستمون رسید،حرومه .

    همه این صحبتهادرموردباورهاوافکارغلط ،ثروت بود.👆👆👆

    به نظرشماکسی بااین همه باورغلط ومنفی میتونسته ،چیزی بدست بیاره .وبه ثروتی برسه.

    حالا اینکه من چطورتونستم اصلاحشون کنم ،درموردشون یه کم صحبت میکنم .

    استاد اول اینوبگم که تاشماراکشف نکرده بودم که همون بودم .تااینکه باشماآشناشدم .خداروشکر،علاوه بردوره های ثروتتون،تواکثرفایلهاتون درموردثروت هم صحبت میشه .ینی درست کردن باورهادرموردهرچیزی ،ناخودآگاه تورابه سمت باورهای درست ثروت می کشونه.

    اگه دوره های ثروت راهم گوش داده باشید که کلن،تغییرمیکنیدواصل واساس ثروت بدست اووردن رامتوجه میشید.

    ماهردوکارراانجام دادیم .هم فایلهاراگوش کردیم هم دوره هاراخریدیم .

    راسش مایه خانواده ی کاملا معمولی ودرسطح معمولی بودیم .تواین چندسال اخیر به علت گرونی هاوتورم های کشورمون ،طبیعتا،خیلی مراعات خریدوخوردن و پوشیدن ومسائل دیگه راداشتیم.

    درواقع یه جورایی خیلی وقتها،کمبودپول ودرآمد نامناسب ،اذیتمون میکردوماراتحت فشارقرارمیداد.

    همسرمنم یه مردتنبل وکمی تن پروربود.باهمین وضعیت هم کناراومده بود.تااینکه من وبچه هام خسته شدیم وگله وشکایتهامون شروع شد.

    دنبال راه چاره بودیم که من به همسرم پیشنهادخریددوره هارادادم.ایشون هم ازاونجایی که کم آورده بود،چاره ای جزگوش کردن حرف منو نداشت.بله دوره هاراخریدیم .

    عاشق جملات اول استادم که قبل هردوره هاش میگن:تمام هرآنچه که من میگم راوحی منزل بدونیدوبه هرآنچه که من میگم عمل کنید. ۳تا۶ماه گوش کنیدوانجام بدید،اگرنتیجه ی خوبی نگرفتید،دوباره به روش خودتون ،عمل کنید.درحالیکه مصمم هستن که حتمن نتایج راازهمون ابتدا،وشروع خواهید دید.

    بله همین چندماه چنان انگیزه ای به آدم میده که مسیری را که میخایم راشروع کنیم وادامه بدیم.البته ناگفته نمونه من وپسرم هم گوش میکردیم ،درواقع هرسه باهم شروع کردیم .چون متوجه شده بودیم این این ایرادونقص تووجودهمه ی ما،نهادینه شده .وفقط ربطی به همسرمن که کسب درآمدمیکنه ،نداره .

    باورم نمیشه همسرمن درعرض همون چندماه اول تغییرکرد،اینوبگم که ازهمون ابتدا،باگوش کردن فایلها،احساس خوب وانرژی خوب و مثبت واردخونمون شد.واقعن حس وحال خوبی پیداکرده بودیم .باقدرت گفتیم این مسیرراباهم میریم وهمگی وظیفه ی خودمون میدونستیم ،هرکدوم توجایگاه خودمون تغییرات راشروع کنیم .

    پسرم باورسازیهای درست رامی آموخت برای آینده ی نزدیک خودش .اتفاقاتواهدافش خیلی انگیزه گرفت که چطورباورهای درست راجایگزین کنه.چ راههایی وچه کارهایی انجام بده .چطورافکارش راکنترل کنه واجازه نده هیچ موضوع بیرونی واردذهنش بشه که اونوازهدفش دورکنه ،توجه وتمرکزبه مثبتهاوزیبایی هارایادگرفت.خداروپیداکرد،اصلن ایمان بهش نداشت ،ماهم یه جاهایی درموردش حرف می‌زدیم میگف ،توهم ،میزنید.ولی ازدولت،عباس منش ،بچم هم خداراپیداکردهم باقرآن آشناشد،اول همین جا،دست استادموببوسم که باعث تغییرات مثبت در فرزندان من شد.

    خودتون میدونید که متقاعدکردن بچه های امروزی درموردخدا،خیلی سخته به خصوص درموردقرآن ،ولی استادجونم باشگردای قشنگشون اینکاروبه راحتی برای من انجام دادن .بازم سپاس 🙏

    همسرم تمام خبرهایی که درمورداقتصادومملکت وهرآنچه به کشورمرتبط بودراکنارگذاشت ،اونم شروع کرد به مثبت فکرکردن ،اونم فراوانی نعمتهای خداوندراباورکرد.اونم تمام توجهش رابه این گذاشت که متفاوت عمل کنه وهیچ کمبودی راباورنکنه .

    همسرمن توگذشته ، باورش این بود که دوست داشتن وصمیمیت توخانواده مهمترین اصل زندگیه ،وکناراومدن باوضعیت وشرایط هم یه جورایی خانمی منومیرسوند،خوب بودن بچه هامومیرسوند.دیگه به این فکرنمیکردیم که مامیتونیم بیشترازاین نعمتهابرخوردارباشیم ،مامیتونیم همه چیز راباهم داشته باشیم ،هم روابط خوب هم درآمدعالی وثروت ،هم سلامتی هم خدارو،وهم همه چیز،مالایق بهترینها میتونیم باشیم .چراخودمون بادستای خودمون باافکارهای غلط وباورهای اشتباهمون همه ی این نعمتهاراازخودمون ،دورکردیم .

    خداروشکرخانوادگی به این باورهای جدیدی که استادیادمون میداد،ایمان داشتیم وقبول میکردیم .خداییش استادطوری یادمون دادکه ،هیچ کدوممون ،هیچ مخالفتی با حرفاش نداشتیم تازه برعکس متوجه می‌شدیم که چرا مطالب به این آسونی ،هیچ وقت به ذهن خودمون خطور نمی‌کرد!

    چطورتاالان بااین دیدگاههاوافکارههای غلط زندگی کردیم .!

    چرا اصلن،هیچ وقت فکرنکردیم وفقط مثل بقیه زندگی کردیم .

    منم به عنوان زن خونه ،شروع کردم به تغییرات ،البته اینم بگم هرسه ی ماجداجدا،فایلهاراگوش میکردیم.

    خب من ازموضوعات به ظاهر پیش پاافتاده شروع کردم تاباورم بیشتربشه که همه چیززیاده .

    توخریدکردن مثلاهرخریدی که میکردم میگفتم سپاسگزارم به خاطربرکتی که خدابه مالمون میده.

    توپخت وپزم ازهرچیزی برای خوشمزه ترشدن بااین باورکه خدابیشترمیده ،استفاده میکردم .

    تواستفاده ازظرف هاووسایلهایی که داشتم ولی هیچ وقت استفاده نکردم که مبادانشکنن ،یاخراب نشن.

    لذت بردن از هرچیزی که داریم ینی حال کردن وشادبودن باهرچیزی که درحال حاضر،هس.

    وارزش قائل شدن به خودمون ،اجازه ندم که منطقم بگه ،بزارفلان چیزوبدست بیاری بعد فلان کاروبکن . ممکنه فرصتی نباشه.

    توکنترل نکردنهام نسبت به همسرم ،وخیلی کارهارا،شروع کردم که طوردیگه عمل کنم وهیچ کجاکوتاهی نکنم هرجامیخاستم به خاطرکمبود،چیزی کم بزارم به خودم یادآوری میکردم ،که ناهیدخانوم حواست باشه چی اومدتوذهنت .حداقل سعی کنم آگاهانه اشتباه نکنم.

    قوانینی راوضع کردم توخونه ،البته دستورالعملهای استادبودوهمه رو بایدانجام می‌دادیم .

    اول ازهمه منتظرنشینیم از همین حالا شروع کنیم .

    گوش نکردن تمام خبرهای رسانه ای وهرخبرمنفی ازطریق هرچیزی وهرکسی.

    حذف کردن فیلمهای غمگین.

    هم صحبت وهم کلام نشدن باهیچ کس درموردکمبودها.

    باوروایمان واعتمادبه خدامون توهمه ی شرایطها.

    سپاسگزاری به خاطرهر آنچه داریم .

    توجه وتمرکزمون رو،زیبایی هاوخوبیهاومثبتهای همدیگه .وهرآنچه در جهان اطرافمون هس واتفاق میفته.

    تقویت وتمرین روزانه بابت دیدن فراوانی های جهان.

    الگوهای مناسب را دنبال کردن.

    قول دادیم هرکسی که ،دقیق تر عمل می‌کنه هرجاتونس به اون یکی کمک کنه بدون کنترل کردن اون طرف .

    استادچنان باورمون به خداراقوی کردکه ،منی که خانم خونه دارهستم ،چشمم دنبال این نیس که همسرم منوبه جایی منظورم به خواسته هام،برسونه .

    می‌دونم ایشون باید پول ودرآمدبیاره ولی من دیگه این نگاه راندارم ونگاهم فقط به خداوازسمت خداست .

    صبرکردن ودوره ی تکامل این قانون ورسیدن به خواسته هاواهدافمون راهم پذیرفتیم .

    الان ازاین تغییراتی که شروع کردیم یکسالی هس که گذشته ومن ازاین بابت خوشحالم .چون اتفاقات خوبی راخلق کردیم ،زندگی من کلی تغییرکرده ،همسرمن طبق روش استادپیش رفته ودرآمدش نسبت به پارسال ،کلی فرق کرده،خیلی راحتروباآسایش بیشتری داریم زندگی میکنیم ،ازآرامش نگم که باوجود اتفاقات ناجالب هم ،احساس خودمون راسعی میکنیم خوب نگه داریم ونبازیم .دیگه ازباخت خوشمون نمیاد،وبه راحتی باخت نمیدیم.چون خدارادرتمام لحظات کنارخودمون حس می‌کنیم ،باورکردیم که پشتوانه ای مثل خداداریم که هیچ قدرتی ازاون بالاترنیس .

    استادجونمم که کنارمونه ،هرجاکم میاریم گوش کردن فایلهاش دوباره آدموازاین روبه اون رومیکنه.

    ماادامه میدیم تاآخرش هم میریم ،تازنده این این مسیرراادمه میدیم .تابه قول استادبه همه چی برسیم بعدسیربشیم. درواقع باانتخاب خودمون چیزی رانخاییم نه باکمبودامون .

    به امید اون روز.

    یکی ازدرسهای بزرگ وتقویت باوردرست درموردثروت این بود که توباداشتن ثروت به جهان وهرآنچه توجهانه ،خدمت میکنی ،توباداشتن ثروت به تک تک انسانهاتوهرزمینه میتونی خدمات برسونی ،ازاین طریق هم توخدمت به دیگران میکنی هم دیگران به خدمت تودرمیان .درواقع نون آورهزاران هزارانسان میتونی باشی .حالااین نگرش کجاونگرش گذشتمون کجا .!که اگه ثروتمندی باید پول مفت ومجانی به فقرا بدی .اوناهم که متوقع .بعدشم قضاوتهاوتجزیه تحلیل کردنای بی جا وبی مورددرموردثروتمندان وساختن باورهای غلط توفرهنگ وعموم جامعه.

    خداروشکرکه مادیگه ازاون دسته افراد نیستیم.

    سپاسگزارخداوندی هستم که باعلم وآگاهی زیادکه درفهم ما،نمی گنجه ،جهان راخلق کرده .وانسانهای پاک وشریفی مثل استادراسرراه ماقرارداده تاپی به فهم ودرک جهان هستی ببریم .البته که درتوان مادونستن کل آگاهی جهان نمی گنجه .اماهرکدوم ازماوظیفه داریم که سعی دربهترعمل کردن وبودن درمسیردرست وراه مستقیم باشیم .به قول استادوقتی می بینیم ازاحساس خوب وآرامش برخورداریم ،ینی مسیرمون بی شک درسته .

    پس بااین باورپیش میریم که تنها راه رسیدن به خدا،رسیدن به ثروته ،شک نکنیدویقین داشته باشید که اگه مسیرتون وراهتون درست باشه ،حق طبیعی شماداشتن ثروته.

    گاهی تغییرمسیر باعث تغییرمقصدمیشه.

    پس باشجاعت وشهامت تمام تغییرمسیرمیدیم تابه مقصدبالاترووالاتری برسیم .

    ممنون وسپاسگزارم ازشمااستادعزیزم که اینهمه آگاهی بهمون دادید.

    قربونت بشم استادکه انقدتوماهی .

    عاشقتم استادجونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    به نام خدایی که می آفریندومی میراند.

    سلام به استادعزیزم ،به استاددوست داشتنیم .

    تنهاراهگذارازثروت،تجربه ثروت است.

    خب استاد،باورمنم به ثروت مثل اکثرآدمها،خیلی ضعیف وبدبینانه بود.منم توشهرمذهبی قم هستم .

    مثل شماباکلی باورغلط وداشتن عقایدی غلط .

    طوری پیش مااز،امامان معصوممون صحبت کرده بودن که انگارتک تکشون فقیرودرمانده بودن .برای بار اول من ازشماشنیدم که همه ی امامان ماثروتمندبودن .بعدش ازمذهبیها،میپرسیدم ،میگفتن آره ثروتمندبودن .

    میگفتم پس چرادرموردشون جوری حرف میزنن که انگارچیزی برای خوردن هم نداشتن .جوابشون این بود که مردم این دیدگاه رادوست دارن .دقیقانداری وبدبختی وسختی کشیدن جزعه اولویت‌های کارکردن توذهن مابود.چون به ظاهراکثرن نداشتن .

    به جای اینکه بیان یاد،بدن که چکارکنیدکه ثروتمندبشیدوراحترزندگی کنید،ترجیحامیگفتن همین وضعیت مالیتون ،خوبه .تازه شکرگزارهمین باشیدکه خداهرکیوکه بیشتر دوست داشته باشه ،مشقت وسختی ودردبیشتربهش میده .

    وهمچین بنده هایی ،پیش خداعزیزترومحبوبتر وبه خدانزدیکترن .

    هردراین بزم مقرب تر،است. جام بلابیشترش میدهن اینم یکی ازباورهای غلط که چه عرض کنم ،داغونمون بود.چرا؟چون به خاطرنیازهاشون همیشه دردرگاه خدا،طلب نیازمیکنن وباخدای خودشون ارتباط برقرارمیکنن .ولی اگه داراوثروتمندباشی ،دیگه چون بی نیازی ،سمت خدانمیتونی بری ینی نیازی نمی بینی که بخای بری.

    پس بدبخت باش که همیشه در خونه خداباشی.

    یاباورغلط دیگه که تومغزماکرده بودن:هرکه بامش بیش برفش بیشتر.ینی هرچی نداشته باشی راحتی ،توآخرت کمترموردمواخذه قرارمی گیری .حوصله داری دردسرای خودتوزیادکنی .پس به همین نون وبخورونمیر،قانع باش .اصلن این دوروزدنیارانداشته باشی راحتری.

    خود،من همیشه تصورم این بود که هرکسی ،هرچیزی را،یکی بیشترداشته باشه ،میره جهنم چون حق قانونیش اینه که یکی برای رفع نیازت داشته باشی .

    دوتاماشین ،دوتاخونه ،یاحتی چنددست لباس اضافی یاهرچیزدیگه ،خمس داره اگه استفاده ی مدام هم نداشته باشی ،خمس بهش میفته واگرپرداخت نکنی گناه کردی .البته داستان این خمس دادن راهم نمی‌دونم ،شایدم دادنش حق مسلم یه فردثروتمنده ،ولی به نظرم وقتی ثروتمندباشی وبه خداایمان داشته باشی ،خصلتهای خداوندی که یکیش بخشندگیه رایادمیگیری وانجامش میدی .بدون اینکه فکر کنی این یه قانونه.

    هممون به عینه دیدیم که چ اتفاقات وبلاهایی سر،دچارافرادفقیروبیچاره میشه.اتفاقات ومشکلاتی که هرروزبایدبادرده،روحی وجسمی وروانی مواجه باشن .دردهایی که گاهی غیرقابل تحمله ،آیاواقعن خدای مابرای بنده هاش اینطورمیخاد.؟!

    همانطورکه استادگفتن ،واقعن ثروتمندا،به نظرادمای ناتو،وبدی به نظرمیرسیدن .یادمه مثل طلبکارابهشون نگاه میکردیم .انگاراونا،چون زورشون بیشتربوده،اومدن سهم ماراخوردن.درکل هرچی وصله ی بدی بود،مال اونابود.بیشرف ،بی انصاف،بی همه چیز،عوضیا،اصلن برن گمشن حروم خورا،معلوم نیس چ غلطی کردن ،ازکجادزدین حالاپولدارشدن .

    وااای خدای من ،مگه داریم ماچقدرکوته فکربودیم که این باورا،راقبول میکردیم .وراحت بندگان خدا راقضاوت میکردیم ،تهشم مینداختیمشون توآتیش جهنم ،ومی گفتیم حقشونه .

    همین جا،به نوبه خودم، ازتک تک ثروتمندان عزیز، عذرخواهی میکنم وطلب ببخش ازشون دارم .ببخشیدکه انقددرموردتون بدفکرمیکردیم .

    شماها خیلیم خوبید،خیلی هم جیگرید،دیدن شما،لباس پوشیدنتون ،غذاخوردنتون ،آداب ومعاشرتتون ،خونه هاتون ،ماشیناتون ،خریدکردناتون،فرهنگتون ،همه چیتون ،عالی وقشنگه ،اتفاقاانرژی مثبتید،من که حظ میکنم .کیف میکنم .واقعن الگوهای مناسبی هستید،وجودتون به آدم انگیزه میده .خوش به حالتون بهشت این دنیاراحداقل براخودتون خریدیدولذتشومیبرید.

    کسانی که فقرونداری رالازمه ی رفتن به بهشت می‌دونن ،بایدبگم هم این دنیاشون راازدست میدن ،هم دنیای بعدیشون راخراب میکنن.واقعن نمی‌دونم چرابایدبدبخت باشی تاخداتورودوست داشته باشه .؟!

    وقتی استادرو،باورهای ما کارکردن ،وبه مرورمتوجه شدیم توچ منجلابی داشتیم خودمونو،فرومیکردیم .وقتی خدارابه معنای واقعی به ماشناسوندن،بله خیلی ازحقیتهایی که ازمادورشده بودن یادردرون ماپنهان مونده بودن ،برملاشدن وخدارابه معنای واقعی ،کشف کردیم وپی بردیم که خدایی بااین عظمت وبااین قدرت وبااین جلال و شکوه وبااین اقتداروبخشندگی ومهربانی ،چنین وصله هایی که دوست داشته باشه بنده هاشو توفقروبیچارگی ببینه ،خیلی فاصله داره اصلن هم خونی نداره .این صفتهاوخصوصیتهاازخدای مابدوره.

    خدای من خدایی هست که نعمتهای فراوان خلق کرده و خواسته ودوست داره که مابه بهترین شکل ممکن دنبال بدست اووردنش بریم وازموهبتهای الهی بهرمندبشیم .خدای من بهترینها رابرای تک تک بنده هاش میخاد.فقط اجباری توکاراش ندارن واین حق انتخاب رابه خود بنده هاداده ،تاخودشون دنبالش برن چون اینطوری به رشدوپیشرفت وموفقیت میرسن .اصلن برای همین انسانهاراخلق کرده .درواقع اومدن مابه این جهان ،ینی مبارزه کردن حق و باطل توسط خودمونه .این ماهستیم که بایددنبال خواسته هاواهدافمون باشیم ،خداوندبسترهمه چیوبرامون چیده ولی انتخاب وتلاشش رابه عهده ی خودمون گذاشته ،که برخلاف آنچه تابه حال شنیدیم،به دست اووردنش هم سخت نیس بلکه خیلیم راحته به شرط اینکه باورهاوعقایددرست راداشته باشی ومسیردرست وراستی راپیش بگیری .

    خداروشکرالگوی مناسبی مثل استادعزیزخودمون ،آقای عباس منش ،راداریم که جلوچشمامون ببینیم .پس هیچ چیزنشدنی نیس .همه چی شدنیه ،فقط اگه من بخام .

    همه این صحبتهادرموردباورهاوافکارغلط ،ثروت بود.👆👆👆

    حالا اینکه من چطورتونستم اصلاحشون کنم ،صحبت میکنم .

    استاد اول اینوبگم که تاشماراکشف نکرده بودم که همون بودم .تااینکه باشماآشناشدم .خداروشکر،علاوه بردوره های ثروتتون،تواکثرفایلهاتون درموردثروت هم صحبت میشه .ینی درست کردن باورهادرموردهرچیزی ،ناخودآگاه تورابه سمت باورهای درست ثروت می کشونه.

    اگه دوره های ثروت راهم گوش داده باشید که کلن،تغییرمیکنیدواصل واساس ثروت بدست اووردن رامتوجه میشید.

    ماهردوکارراانجام دادیم .هم فایلهاراگوش کردیم هم دوره هاراخریدیم .

    راسش مایه خانواده ی کاملا معمولی ودرسطح معمولی بودیم .تواین چندسال اخیر به علت گرونی هاوتورم های کشورمون ،طبیعتا،خیلی مراعات خریدوخوردن و پوشیدن ومسائل دیگه راداشتیم.

    درواقع یه جورایی خیلی وقتها،کمبودپول ودرآمد نامناسب ،اذیتمون میکردوماراتحت فشارقرارمیداد.

    همسرمنم یه مردتنبل وکمی تن پروربود.باهمین وضعیت هم کناراومده بود.تااینکه من وبچه هام خسته شدیم وگله وشکایتهامون شروع شد.

    دنبال راه چاره بودیم که من به همسرم پیشنهادخریددوره هارادادم.ایشون هم ازاونجایی که کم آورده بود،چاره ای جزگوش کردن حرف منو نداشت.بله دوره هاراخریدیم .

    عاشق جملات اول استادم که قبل هردوره هاش میگن:تمام هرآنچه که من میگم راوحی منزل بدونیدوبه هرآنچه که من میگم عمل کنید. ۳تا۶ماه گوش کنیدوانجام بدید،اگرنتیجه ی خوبی نگرفتید،دوباره به روش خودتون ،عمل کنید.درحالیکه مصمم هستن که حتمن نتایج راازهمون ابتدا،وشروع خواهید دید.

    بله همین چندماه چنان انگیزه ای به آدم میده که مسیری را که میخایم راشروع کنیم وادامه بدیم.البته ناگفته نمونه من وپسرم هم گوش میکردیم ،درواقع هرسه باهم شروع کردیم .چون متوجه شده بودیم این این ایرادونقص تووجودهمه ی ما،نهادینه شده .وفقط ربطی به همسرمن که کسب درآمدمیکنه ،نداره .

    باورم نمیشه همسرمن درعرض همون چندماه اول تغییرکرد،اینوبگم که ازهمون ابتدا،باگوش کردن فایلها،احساس خوب وانرژی خوب و مثبت واردخونمون شد.واقعن حس وحال خوبی پیداکرده بودیم .باقدرت گفتیم این مسیرراباهم میریم وهمگی وظیفه ی خودمون میدونستیم ،هرکدوم توجایگاه خودمون تغییرات راشروع کنیم .

    پسرم باورسازیهای درست رامی آموخت برای آینده ی نزدیک خودش .اتفاقاتواهدافش خیلی انگیزه گرفت که چطورباورهای درست راجایگزین کنه.چ راههایی وچه کارهایی انجام بده .چطورافکارش راکنترل کنه واجازه نده هیچ موضوع بیرونی واردذهنش بشه که اونوازهدفش دورکنه ،توجه وتمرکزبه مثبتهاوزیبایی هارایادگرفت.خداروپیداکرد،اصلن ایمان بهش نداشت ،ماهم یه جاهایی درموردش حرف می‌زدیم میگف ،توهم ،میزنید.ولی ازدولت،عباس منش ،بچم هم خداراپیداکردهم باقرآن آشناشد،اول همین جا،دست استادموببوسم که باعث تغییرات مثبت در فرزندان من شد.

    خودتون میدونید که متقاعدکردن بچه های امروزی درموردخدا،خیلی سخته به خصوص درموردقرآن ،ولی استادجونم باشگردای قشنگشون اینکاروبه راحتی برای من انجام دادن .بازم سپاس 🙏

    همسرم تمام خبرهایی که درمورداقتصادومملکت وهرآنچه به کشورمرتبط بودراکنارگذاشت ،اونم شروع کرد به مثبت فکرکردن ،اونم فراوانی نعمتهای خداوندراباورکرد.اونم تمام توجهش رابه این گذاشت که متفاوت عمل کنه وهیچ کمبودی راباورنکنه .

    همسرمن توگذشته ، باورش این بود که دوست داشتن وصمیمیت توخانواده مهمترین اصل زندگیه ،وکناراومدن باوضعیت وشرایط هم یه جورایی خانمی منومیرسوند،خوب بودن بچه هامومیرسوند.دیگه به این فکرنمیکردیم که مامیتونیم بیشترازاین نعمتهابرخوردارباشیم ،مامیتونیم همه چیز راباهم داشته باشیم ،هم روابط خوب هم درآمدعالی وثروت ،هم سلامتی هم خدارو،وهم همه چیز،مالایق بهترینها میتونیم باشیم .چراخودمون بادستای خودمون باافکارهای غلط وباورهای اشتباهمون همه ی این نعمتهاراازخودمون ،دورکردیم .

    خداروشکرخانوادگی به این باورهای جدیدی که استادیادمون میداد،ایمان داشتیم وقبول میکردیم .خداییش استادطوری یادمون دادکه ،هیچ کدوممون ،هیچ مخالفتی با حرفاش نداشتیم تازه برعکس متوجه می‌شدیم که چرا مطالب به این آسونی ،هیچ وقت به ذهن خودمون خطور نمی‌کرد!

    چطورتاالان بااین دیدگاههاوافکارههای غلط زندگی کردیم .!

    چرا اصلن،هیچ وقت فکرنکردیم وفقط مثل بقیه زندگی کردیم .

    منم به عنوان زن خونه ،شروع کردم به تغییرات ،البته اینم بگم هرسه ی ماجداجدا،فایلهاراگوش میکردیم.

    خب من توخریدکردن ،توپخت وپزم ،تواستفاده ازطرف وظورف هام ،توکنترل نکردنهام نسبت به همسرم ،وخیلی کارهارا،شروع کردم که طوردیگه عمل کنم وهیچ کجاکوتاهی نکنم هرجامیخاستم به خاطرکمبود،چیزی کم بزارم به خودم یادآوری میکردم ،که ناهیدخانوم حواست باشه چی اومدتوذهنت .

    قوانینی راوضع کردم توخونه ،البته دستورالعملهای استادبودوهمه بایدانجامش می‌دادیم .

    یکی گوش نکردن تمام خبرها.

    حذف کردن فیلمهای غمگین.

    هم صحبت وهم کلام نشدن باهیچ کس درموردکمبودها.

    باوروقبول خدامون توهمه ی شرایطها.

    توجه وتمرکزمون رو،زیبایی هاوخوبیهاومثبتهای همدیگه .وهرانچه اتفاق میفته.

    قول دادیم هرکسی که ،دقیق تر عمل می‌کنه هرجاتونس به اون یکی کمک کنه بدون کنترل کردن اون طرف .

    استادچنان باورمون به خداراقوی کردکه ،منی که خانم خونه دارهستم ،چشمم دنبال این نیس که همسرم منوبه جایی منظورم خواسته هامه،برسونه .

    می‌دونم ایشون باید پول ودرآمدبیاره ولی من دیگه این نگاه راندارم ونگاهم فقط به خداوازخداست .

    صبرکردن ودوره ی تکامل این قانون ورسیدن به خواسته هاواهدافمون راهم پذیرفتیم .

    الان ازاین تغییراتی که شروع کردیم یکسالی هس که گذشته ومن ازاین بابت خوشحالم .چون اتفاقات خوبی راخلق کردیم ،زندگی من کلی تغییرکرده ،همسرمن طبق روش استادپیش رفته ودرآمدش نسبت به پارسال ،کلی فرق کرده،خیلی راحتروباآسایش بیشتری داریم زندگی میکنیم ،ازآرامش نگم که باوجود اتفاقات ناجالب هم ،احساس خودمون راسعی میکنیم خوب نگه داریم ونبازیم .دیگه ازباخت خوشمون نمیاد،وبه راحتی باخت نمیدیم.چون خدارادرتمام لحظات کنارخودمون حس می‌کنیم ،باورکردیم که پشتوانه ای مثل خداداریم که هیچ قدرتی ازاون بالاترنیس .

    استادجونمم که کنارمونه ،هرجاکم میاریم گوش کردن فایلهاش دوباره آدموازاین روبه اون رومیکنه.

    ماادامه میدیم تاآخرش هم میریم ،تازنده این این مسیرراادمه میدیم .تابه قول استادبه همه چی برسیم بعدسیربشیم. درواقع باانتخاب خودمون چیزی رانخاییم نه باکمبودامون .

    به امید اون روز.

    قربونت بشم استادکه انقدتوماهی .

    عاشقتم استادجونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    سلام آقای زر گوشی عزیز.

    تجربه ای که نوشته بودید رو ،عینن ‌تجربه نکردم منتهی دور واطرافم از این جنس آدما زیاد میبینم که آدمهای کاملا سو استفاده گری هستن .

    اکثرشونم فک میکنن چون طرف، تو مناطق روستا نشین یا خارج از شهر،خونه باغی خریده ینی مفت خریده ،اگه میوه ای اونجا هست ینی مفته ،اگه میان اونجا فک میکنن هیچ مزاحمت و زحمتی ندارن و همه چی مفته !

    واقعن نمی‌دونم این طرز فکر از کجا اومده که متاسفانه تو کشور ما خیلی رایجه .

    در صورتی که از زبون کسانی که خونه باغ دارن ،میشنوم که بنده خداها خیلی بیشتر از دعوت بقیه تو خونه هاشون، اذیت میشن .

    هم هزینه میکنن هم وقت برای تمییزی ومرتب بودن اونجا میزارن .هم امکانات وشرایط اونجا بالاخره سخت تره .رفت وآمدم هم همین طور وصدها دنگ و فنگ دیگه ای که داره .

    طرف همچین مکانی رو برای آرامش وآسایش خودش وخانواده ی شخصی خودش میگیره ولی از خانواده های دست اول بگیر تا الی آخر همه توقع اونجا اومدن دارن !!

    واقعن چرا؟!!!!

    اینم مثل همه ی ملکی که طرف داره ،کاملا شخصی برای خودشه .چرا همه فک میکنن کسی که خونه باغ میگیره بایدبقیه هم ازش استفاده کنن؟!!!

    خب چیزی که من متوجه شدم از این دردسر ها واذیت شدنها ،اینه که من از اعتماد به نفس وعزت نفس بالایی برخوردار نیستم .

    هر زمانی هرجایی به هر علتی کسی از من سواستفاده کنه وباعث آزار واذیتم بشه ینی من شهامت دفاع از خودم وشهامت «نه »گفتن رو ندارم .

    نکته ای که تو بالا بردن اعتماد ب نفس من خیلی مهمه .

    اینه که قضاوت بقیه برام ارزشی نداشته باشه .

    واین که توقعات بقیه به اندازه ی توانم باید باشه .

    الویت، راحتی و آرامش و آسایش خودم باشه نه دیگران .

    این ینی من برای خودم ارزش قائل هستم .

    این ینی من ثبات شخصیتی دارم واجازه نمیدم کسی وارد حریم خصوصی من بشه حتی نزدیکان وعزیزان اطرافم .

    اینو می‌دونم وبه خودم میبینم که اگه روزی همچین خونه باغی داشته باشم خیلی راحت احساسمو‌ به اطرافیانم میگم .

    میگم که اینجا رو خریدم برای آرامش خودم وخانواده ی خودم .

    اینکه هرکس هر زمانی که خاست بیاد باید با من هماهنگ کنه واگه شرایط ما

    اوکی بود وخودم وخانوادم تمایل داشتن میگم تشریف بیارید .

    ولی اگه به هر دلیلی دلم نمی‌خواست کسی بیاد خیلی راحت به طرف مقابلم میگم ببخشید این هفته شرایطمون ‌اوکی نیست .

    باید یاد بگیرم بدون توضیحی به طرف نه بگم .

    ملک مال خودمه. خودم صاحب اختیارش هستم ،هر زمانی که خودم دلم خاست ،استقبال میکنم که بیان

    دلمم نخاست راحت میگم نه !

    حتی اگه طرف زنگ بزنه بگه اونجایید، میتونم بگم بله ولی دلمون میخاد تنها باشیم.

    حالا اونا میخاد هر قضاوتی که دلشون میخواد راجع من بکنن.

    بگن طرف خسیسه .طرف ندید بدیده !

    هرچی دوست دارن بگن واقعن برام مهم نیست.

    مردم یاد گرفتن فقط هر وقت که هرآدمی براشون منفعت داشت رو تحویل بگیرن اونم تازه تا زمانی که منفعتی هست .به قول خودتون بماند که بعد از خوردن وریخت وپاششون و وتفریح کردن میرن وحرفای زیادی پشت سر آدم میزنن .

    پس نباید به همچین آدمایی باج داد.

    میدونی خط ونشون کشیدنهایی که اولش آدم براشون میشکه شاید اولش سنگین باشه بعد عادت میکنن و حد ومرز خودشونو میفهمن .

    حتی راجع به صبونه خوردن وغذا خوردن هم توضیحات لازم رو بهشون میدم .

    هر زمانی که خودم تمایل دارم وفک میکنم باید دعوتشون کنم ،به خونه باغ دعوت میکنم واز صفر تا صد مسولیتشو گردن میگیرم .

    اما زمانی که من لزومی نمی‌بینم که مهمونشون کنم .علنا با شهامت میگم ما می‌خواهیم ناهار یا شام فلان چیزو بخوریم شما هم هرچی دوست داشتید تدارک ببینید.

    من اینکارو ‌بارها انجام دادم البته خونه باغ نداشتم اما برای تفریح جاهای دیگه .

    چون تجربه کردم که تا نگم متوجه نمیشن وخیلی کم کاری میکنن .تازه توقع هم میکنن .بنابراین انقد صاف و ساده میگم که چکار کنن که هر کی میاد مهمون خودش باشه .

    در گذشته وقتی پارکی یا مسافرتی یا جایی می‌رفتیم همیشه اذیت میشدم واز همه بیشتر حرص میخوردم اما الان با خیال راحت میرم طوری که تمرکزم به خوش گذرونی خودمه .

    بازم اگه جایی ببینم کسی سواستفاده می‌کنه و سنت رو رعایت نمیکنه خیلی دوستانه و محترمانه بهش تذکر میدم .

    ما خانواده ی پر جمعیتی بودیم و همیشه دوست داشتیم کنار هم باشیم باید این روش رو پیاده میکردم تا به همگی به یک اندازه خوش بگذره .

    حتی شما اشتباه میکردید بابت قایق بادی ،طبق میل اونا پیش می‌رفتید.

    حتی برای جم‌کردنش درخاست کمک نمی‌کردید.وتنهایی اذیت میشدید.

    همیشه بقیه از آدمهایی که زیادی مهربونن،سو استفاده میکنن .

    مهربونیت وگذشت زیاد ،همیشه به آدم صدمه وارد می‌کنه .

    ما که قادر به تغییر اونانیستیم .پس باید برای آرامش خودمون ،خودمونو تغییر بدیم .

    با تغییرات ما ،بقیه هم تغییر میکنن .

    زمانی که من حد ومرز برای خودم میزارم بقیه هم ناچارن حتی بر خلاف میلشون هم که باشه رعایت کنن .

    واین مهمه !

    اینجاست که شخصیت من شکل ثابت به خودش میگیره ودیگران نمیتونن سو استفاده کنن .

    جالب اینجاست که خیلیا خودبه خود حذف میشن چون اونا هم فرکانس با من نیستن .

    وکسانی که با من هم مدارن،با تغییرات من ، اونا هم تغییر میکنن وبعدما میتونیم در کنار هم لحظات زیبا و خوشی رو بگذرونیم .

    پاک کردن صورت مسئله،مشکلات رو حل نمیکنه وخیلی از لذتها را از ما میگیره .باید یاد بگیریم خود مسئله رو حل کنیم .

    چون احساس کردم دوست داشتید شرایط قبل رو داشتید اما نه با اون وضع قبلی ، تجربمو نوشتم.

    قوی باش تا بتونی به سبک مورد علاقه ی خودت زندگی کنی .

    امیدوارم در هر جای این جهان هستید خوش و خرم باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    سلام بزرگوار.

    دقیقا فرمایش شما درسته .

    انقدی که ، از کسانی که خونه باغ دارن گلایه شنیده بودم وخودم خیلی دیده بودم واز اینکه افراد رعایت سنت در رفت وآمد در این مکان را ندارن ومدارا نمیکنن ،همیشه ناراحت میشدم ،وقتی دیدگاه شما رو خوندم ،ناخود آگاه این مطالب رو نوشتم .

    نظر و ایده ی شما قابل احترام ودرسته .

    منم از خدای منان بهترینها را برای شما و خانواده ی عزیزتون خواستارم .

    وسال جدید رو بهتون تبریک میگم .

    انشالله به یاری خودش امسال درکمون تو همه ی زمینه ها بیشتر بشه تا به رشد وموفقیتهای بیشتری برسیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: