این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/04/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-04-15 12:03:502024-12-17 10:21:14نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان سپاس بابت تمام آگاهی هایی که به ما میدین تا با توکل به خدا به مسیر درست هدایت بشیم
سلام دوستان عزیزم زندگیتون پر از نگاه قشنگ خدا
استاد مهربانم من و همسرم هردو با عشق هرروز با شما زندگی میکنیم. همین آشنایی با شما هدایتی بود از طرف خدای مهربان وقتی که گفتیم خدایا ما رو از سردرگمی نجات بده و به مسیر درست هدایت فرما
وقتی که همیشه این عبارت رو با خودت تکرار میکنی که خدایا من را به راه راست هدایت فرما و با آسودگی خاطر خودت رو به خدا میسپاری اونوقت میبینی که خداوند چطور تو رو به بهترین مسیرها هدایت میکنه بدون اینکه نیاز باشه تو کاری کنی. انگار با خیال راحت تو یه کشتی نشستی و خداوند کشتی رو هدایت میکنه و تو رو به مقصد میرسونه
من این قضیه رو با تمام وجودم لمس کردم
وقتی که با استاد اشنا شدیم پرسنل ما از پیش ما رفتند و دیگه کسی برای کار نمیومد دفتر ما علی رغم تلاشهای ما برای گرفتن پرسنل ولی کسی نخواست که با ما کار کنه
یه روز به کامنت یکی از بچه ها هدایت شدم که نوشته بود یه کاری رو با دوستش انجام میده که نیاز به کلی پرسنل دارن ولی نوشته بود که چطور با هدایت خداوند خودشون دو نفری دارن همه چیز رو به شکل عالی انجام میدن و نیازی به کسی ندارن. ما هم اینو یه نشونه دیدیم و کلا بیخیال پرسنل گرفتن شدیم و تصمیم گرفتیم خودمون دوتایی تمام کارها رو انجام بدیم
بعدا دریافتیم که آشنایی با استاد و یادگیری قوانین نیاز به تمرین داره با توجه به اینکه تقریبا کل روزمون رو سر کار هستیم و در حین کار فایلهای استاد رو هم گوش میدیم اگه کسی دیگه ای تو دفتر باشه ما آزادی نداریم چون باید مدام کار پرسنل رو چک میکردیم و عملا نمیشد فایل گوش داد یا به راحتی بیایم تو سایت
الان آزادی که داریم رو با هیچ چیز عوض نمیکنم از وقتی که قرار شد تنهایی همه چیز رو انجام بدیم خداوند ما رو به مسیر هایی هدایت کرد که روشهایی رو یاد گرفتیم که سرعت انجام کارها چندین برابر شد با کیفیت عالی تر
روزهایی که مشتری داریم و شلوغ میشه خداوند انقدر قشنگ تایم رو هماهنگ میکنه که کار هیچ مشتری با اون یکی تداخل پیدا نمیکنه و شاید واقعا کاری که نیاز به حضور چندین نفر هست رو داریم دوتایی به نحواحسن انجام میدیم. خدایا شکرت
همچنین وقتی برمیگردم به چند ماه پیش مون نگاه میکنم میبینم که چطور خداوند افرادی رو سر راه ما قرار داد و چطور در کار ایده هایی به ما الهام شد که سبک کار ما کلا تغییر کرد و مسیر پیشرفت برامون هموار تر شد به شکلی که با کار فیزیکی کمتر درآمدمون بیشتر شد که به شدت تو این اوضاع حال حاضر جامعه به ما کمک کرد.خدایا شکرت
وقتی که برای خریدن دوره های استاد از خداوند خواستیم که هدایتمون کنه چندین بار به دوره عزت نفس هدایت شدیم و دوره رو خریدیم در حالی که پول زیادی تو حسابمون نبود ولی به ندای قلبمون گوش دادیم و دوره رو خریدیم و بعدش بارون ثروت و برکت بر ما بارید.
به قول استاد که بهترین دعا اینه که بگیم خدایا ما را به راه راست هدایت فرما.
خدایا هزاران بار ازت سپاسگزارم که من رو به بهترین مسیر ها هدایت میکنی
خدایا شکرت که من رو در زمان مناسب و مکان مناسب قرار میدی
چقدر به موقع و عالی بود این فایل،خدا رو شکر که هدایت شدید فایل بزارید برامون.
چه منظره بینظیری داره این فایل😍اگر نمیدونستم پرادایسه فکر میکردم فتوشاپ و عکسه بخدا.
اصلا انقدر ترکیب نور و رنگ و همه چی عالی بود که حرف نداشت،شما هم خوشتیپ کردید و لاغر عالی تر شدید.ایول به اراده و نتیجهتون👍❤
استاد چند روز بود خیلی زیاد چسبیده بودم به یه خواسته ای و هی میخواستم به نتیجه برسم و کلا رهایی یادم رفته بود،اینم یادم رفته بود که قراره خدا راهو نشونم بده نه مغزم.
بخاطر همین هی فکر میکردم و عقلم به جایی نمیرسید ،تا اینکه دیشب با یکی از دوستان صحبت میکردم بهم گفت چسبیدی بهش و ولش کن.
و وقتی ولش کردم جریانی از آرامش و شادی و لذت اومد برام و بلافاصله شرایط بهتر شد و الانم که شما فایل گذاشتید و از جریان هدایت میگید.
بقول قرآن (کَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْمًا کَفَرُوا بَعْدَ إِیمَانِهِمْ)چطور ممکنه خدا من رو وقتی که روی مغزم حساب میکنم هدایت کنه؟نه اینکه هدایت نکنه،نه،من تو شرایط و فرکانس دریافتش نیستم.در ادامه میگه والله لا یهدی القوم الظالمین چون من با این کار که روی مغزم حساب میکنم دارم راه هدایت خدا رو میبندم و به خودم ظلم میکنم.
بازم تو یه آیه دیگه خدا میگه ان علینا الهدی(همانا هدایت انسانها وظیفه ماست) قطعا خدایی که اینجوری مشتاقه برای کمک و هدایت ما ،ما رو به بهترین چیزها و انتخابها هم هدایت میکنه ولی کی ما میتونیم این هدایت رو دریافت کنیم وقتی که حالمون خوب باشه و ازش بخوایم.
چند ماه پیش کسب و کار من تا مرز ورشکستگی پیش رفت چون زیاد روی عقل و مغز خودم حساب میکردم و خیلی میخواستم همه چی رو خودم درست کنم و بلد نبودم چجوری؟
اون موقع تازه این آیات رو خونده بودم و تازه هدایت رو درک کرده بودم،یه روز به خدا گفتم خدا میشه تو بهم بگی چیکار کنم؟؟؟😭خدایا من نتیجه ام این شد،بقیشو میخوام بدم تو برام درست کنی،خدایا بهم بگو ، به قلبم بگو که چیکار کنم من میخوام کسب و کارم رشد کنه.
به خدا قسم که جوری منو پیش برد که الان اصلا شباهتی به چند ماه پیش ندارم.
بهم گفت یه آگهی بزن برای استخدام نیروی کمکی.
بهش گفتم خب چی بنویسم تو آگهی؟
بهم گفت آخرش بنویس “ترجیحا نیروی جوان” منم نوشتم یکم تردید داشتم هنوز،آگهی منتشر شد و بعد یک هفته،روز جمعه بود که بهم الهام شد و گفت مگه نگفتی من کارتو درست کنم الان پاشو برو مغازه.
من هیچ ایده ای نداشتم که میخواد چی بشه.آگهی که زده بودم هم اصلا تو یکهفته تماس نداشت.
دیدم گوشیم میس کال دارم برداشتم زنگ زدم ، یه نیروی ماهر و عالی و با تجربه و درستکار و اصلا چی بگم فرستاده خدا بهم زنگ زده بود.اولین سوالی که کردم گفتم چند سالتونه؟گفت ۲۲ سالمه.وقتی تماسم تموم شد مونده بودم گریه کنم یا بخندم😭😄
خدای من چطور ممکنه آخه!!! اولین تماس همون فردی باشه که من میخوام و الان هم ایشون همکار منه و همه چی عالی پیش میره.
من بهترین دوستان هم فرکانسیم رو همینطوری هدایتی پیدا کردم،اصلا داستان هدایت من و خانم رازگردانی عزیز و خانم مسافری دوستداشتنی وسید علی خوشگل😃(خوشدل) و همه دوستانی که باهم دورهم جمع شدیم و الان صمیمی ترین دوستانم هستن همینطوری بود.چقدر واقعا هدایت آدمو میبره بالا،خدایا شکرت🙏❤
همین کامنت و آیات هم کاملا هدایتی اومدم نوشتم که برامون منطقی بشه که خدا به قشنگترین و آسونترین راه ها هدایت میکنه به شرطی که ما روی خودمون کار کنیم و بتونیم هدایتها و الهامات خدا رو دریافت کنیم.
یکی از کارهایی که هر روز دوست دارم انجام بدم، اومدن به سایت و زدن دکمه ی نشانه ی امروز منه.
همیشه به خودم میگم خب امروز ساعت 8 شب زدم، فرداشب ساعت 8 یادم باشه دیر نشه که همیشه یه فایل هدایتی نگاه کنم. خیلی از روزها، مخصوصا این روزها که بیشتر خونه ام اینکار رو میکنم و لذت میبرم.
الانم این فایل رو استاد توی اینستا نگفتن که تو سایت گذاشتن، من اومدم نشانه ی امروز من رو ببینم، دیدم قبلا فایلش رو دانلود کردم و فقط باید نگاهش کنم، اومدم تو قسمت دانلودیا تا بصورت رندم یه فایلی که دانلود نکردم رو هدایتی دانلود کنم یا بهم الهام بشه نگاه کنم. باورتون میشه یهو دیدم پست جدید راجع به نشانه های هدایتی گذاشتید چقدر ذوق کردم. سریع دانلودش کردم و چقدر حرفاتون رو قبول دارم استاد.
شما فوق العاده این، این رو نمیگم که تعریف کرده باشم، باورمه و همیشه و همیشه چه پیش خودم چه پیش دوست یا خواهرم یا مامانم دارم میگم این موضوع رو.
شما مشخصه در همه ی موضوعات هدایتی کار میکنید و چقدر این موضوع برای من شیرینه و چقدر لذت میبرم هر بار وقتی میبینم به چه جاهایی هدایت میشین. این توی فایلهای سفر به دور امریکا خیلی مشخص بود. این موضوع باعث میشه من احساس آرامش بکنم. بگم به وقتش به من گفته میشه.
از وقتی این موضوع رو از شما شنیدم خیلی به کار میبرم.
البته باید بگم خیلی جاها هم بخاطر باور غلطم اصلا یادم میره از خدا هدایت و کمک بخوام و به نیروی عقل و برنامه ریزی پناه میبرم.
اول اینو بگم
قبل از اینکه از شما راجع به هدایت خداوند بشنوم بصورت درونی بعضی جاها بصورت ناخودآگاه استفاده میکردم
مثلا غذا. همیشه میگم الان شکمم چی دلش میخواد
بعد دقیقا همونی که بدنم نیاز داره انگار بهم گفته میشه.
حالا ممکنه فقط یه میوه باشه یا یه کاهو
یعنی قشنگ انگار بدنم باهام صحبت میکنه.
بعضی جاها که نمیدونم و یا نمیتونم جلوتر جریان رو ببینم فقط میدونم باید قدم در راه بذارم بسیار راحت و پشت سرهم (البته اگه من سر راه هدایتهام قرار نگیرم با شرک و بی ایمانی) پیش میره.
اینا قبل از آشنایی با شما بود
بعد که شما گفتید
خیلی بیشتر استفاده کردم.
مثلا من آرایشگرم. میخوام یه رنگ درست کنم انگار رنگها بهم چشمک میزنن. شاید بتونم بگم هیچوقت برای اینکه یه رنگ درست کنم منطقی جلو نرفتم. مثلا دستیارم میپرسه چرا اینو رو ترکیب میکنید انگار بهم گفته میشه و جوابش رو میدم.
و دقیقا همون رنگی میشه که مشتری ازم خواسته بود. خودم گاهی عکس کارام رو میبینم میگم واقعا این کار من بود.
نمیخوام علم و تلاش و تجربه ام رو نادیده بگیرم ولی واقعا رنگهایی که باید ترکیب کنم بهم چشمک میزنن.
یا پست گذاشتن تو اینستاگرام
همکارام بهم میگن برای پستات توضیح بنویس ولی من معمولا یه بیت شعر زیر نمونه کارم میذارم، اون بیت شعر هم همیشه از خدا میخوام بهم بگه و اکثر اوقات یکی دو کلمه بهم گفته من رفتم سرچ کردم و یه بیت برام چشمک زده و اون رو انتخاب کردم برای زیر پستم.
و خیلی جالبه مشتریام که از طریق پیجم میان یا مشتریایی که پیجم رو دارن همیشه از اینکه یه بیت شعر زیر پست نمونه کارام میذارن لذت میبرن و تعریف میکنن.
اگر تعریفم نمیکردن من کار خودم رو میکردم.
من این رو داشتم ولی وقتی شما رو دیدم خیلی با اعتماد به نفس بیشتر اینکار رو میکنم.
آقای عباس منش، دوستای عزیزم، باورتون میشه همین 4 تا خطی که داشتم راجع به پیجم مینوشتم، یکی زیر یکی از پستام که عکس خودم رو با یه متنی که خودم نوشته بودم کامنت گذاشت که منم دقیقا همین خواب رو دیدم و ….
یعنی وقتی هدایت میشی واقعا نتیجه میگیری و نباید به نظر بقیه اهمیت بدی وقتی قلبت باهات حرف میزنه.
خلاصه که من عاشق اینم که از خدا هدایت بخوام
و استاد حرف خیلی خوبی میزنن همیشه. میگن این فرکانس همیشه هست تو باید توی اون فرکانس قرار بگیری
خداوند هر لحظه داره هدایت میکنه، تو با خودت به صلح برس، تو باور کن که خدا هدایتت میکنه، تو هدایت بخواه، بعد میبینی هدایت میشی.
من باور دارم که این سایت رو خدا داره پیش میبره.
وگرنه کی میاد اینهمه کامنت بذاره ؟! کی میاد هر روز هر روز تو سایت ؟! همه میگن اپلیکشن ولی باورهای قوی و درست استاد، گوش کردن به هدایتهای خداوند اینهمه آدم رو دور هم جمع میکنه و با اشتیاق همراه میکنه.
قبلا هم گفتم یکی از چیزهایی که من همیشه راجع به استاد تحسین میکنم همین مشارکتیه که بچه ها تو سایت دارن. خود من انقدر با اشتیاق کامنت میذارم خودم ذوق میکنم. انگار دارم با خودم حرف میزنم.
خیلی جالب بود راجع به لایک استاد گفت. لایک کامنت.
یکی دو بار که استاد کامنت من رو لایک کرد، رفتم دوباره کامنت رو خوندم دیدم اوه چی نوشتم. چقدر خودم رو خوب دیدم و چقدر حس خوب بود تو اون کامنت. استاد میگه من خودم فایلهای خودم رو گوش میکنم و اون حرفها رو خدا گفته من بهتون گفتم و خودم به آگاهی میرسم با شنیدنش،منم گاهی کامنت خودم یا کامنت دوستان رو میخونم میبنم چقدر آگاهی هست.
حتی تو پستای اینستاگرامم، اونایی که خودم چیزی مینوسم بصورت آگاهی یا دلنوشته، برای من آگاهی داره بعدا که میخونم، انگار خدا بهم گفته.
خلاصه اینکه استاد عباس منش دمتون گرم که انقدر به موفقیت رسیدید که من خودم به شخصه شما رو ببینم و انگیزه بگیرم برای بهتر شدم و مرسی که به ندای قلبتون گوش کردید و میکنید که آگاهی ها رو بهمون میگید تا ما هم با قوانین جهان آشنا بشیم و درست و به نفع خودمون استفاده کنیم.
میدونم که شما پاداشتون رو از خداوند گرفتید و برای اینکه تحسین بشید فایل نمیذارید ولی من ازتون تشکر میکنم و همیشه و همیشه تحسین میکنم.
اون دکمه ی تجربه نشانه رو هنوز پیدا نکردم، شاید هنوز نذاشتید و من هولم یا اینکه به وقتش میبینم و کامنتها رو میخونم و آگاهی های لازم بهم میرسه.
این فایل های استاد اینقدر زیبا و دلچسب که آدم باید بارها و بارها اون رو ببینه و گوش کنه
البته من با دیدن این فایلهای استاد که از پردایس است خیلی دگرگون میشم و وقتی استاد صحبت می کنه بیشتر تمرکز من روی زیبایی ها اطراف و این موضوع باعث میشه که تمرکز خودم رو از کلام استاد برداشته بشه برای همین بعد از اینکه چند بار به صورت تصویری با کیفیت بالا تماشا می کنم و لذت می برم و سپاسگزاری میکنم میرم و فایلهای صوتی اش رو چند بار گوش میکنم و می نویسم و نکته برداری میکنم و با خودم حرف می زنم.
مثالها تون هم که بی نظیره استاد.
چه زیبا گفتید در مورد خرید یک جنس به دو روش متفاوت یکی به روش سنتی و دیگری به روش هدایتی .
من در قدمها هم با شما هستم و در قدم هفتم هنوز گیرم با اینکه تا قدم 9 را دارم ولی هدایت نمی شم به بیرون از این قدم .
چون اینقدم نقطه عطف کار منه لااقل
سایت رو که نگو استاد هر روز بهتر از دیروز و کامل تر از دیروز
داشتم به این فکر می کردم که این همه کامنت این همه کاربر چطوری استاد کامنتها رو میخونه درسته تند خوانی کار کردند ایشون ولی بالاخره حجم کامنت ها خیلی زیاده . من میام یک فایل رو شروع می کنم به خوندن کامنتها می بینم چند ساعت گذشته هنوز در یک محصول و یا حتی دیگر فایلها گیر کرده ام . خدایا شکرت بابت این همه فراوانی
همین چند روز پیش بود که بایکی از دوستان همفرکانسی در این سایت صحبت می کردیم می گفت من واقعا وقت کم میارم وقتی میام اینجا. من هم گفتم با توجه به اینکه شغلی دیگر دارم همین جا این فرکانس رو از خدا درخواست میکنم که شرایطی برام بوجود بیاد که بیشتر بیشتر اینجا باشم و با فایلهای استاد .
نمی دونی استاد چقدر عاشق تنهایی شدم .دلم می خاد ده روز بیست روز نمی دونم یه عالمه روز من باشم موبایل لب تاب و دفتر دوست داشتنی و فایلهای شما . خدایا من را به این مسیر هدایت کن تا بتونم روی خودم کار کنم و این باورهای محدود کننده وجود خودم را اصلاح کنم.
بعضی مواقع پسرم گوشی من رو بر می داره بعد از چند دقیقه میزاره کنار چون هیچی جز فایلهای شما در انواع واقسام پوشه ها چیز دیگه ای نیست . البته نه زبان انگلیسی هم هست که دارم کار میکنم برای مهاجرت . چون این کار سمت خودم است که باید انجام بدهم و باقی اش رو به خدا می سپارم . تازه اون هم خیلی زیاد کار نمی کنم . فقط شما شما شما و سایت وسایت سایت سایت .
تازه تلگرام هم به عشق خبر اومدن یک فایل جدید توی سایت و یا داستانهای هدایت دوستان و دیگر فایلهای زیبای سایت
اینستاگرام هم فالور دو نفر هستم یکی شما و یکی دیگه استاد زبانم
این شده زندگی من
من و اینهمه خوشبختی محاله محاله
خیلی دوست دارم استاد و بی نهایت از خدا سپاسگزارم که به این مسیر هدایت شدم
سلام عزیزای دلم …سلام خانواده قشنگم… خواب کُشتم، ولی ندا آمد که باید اونچه را که دریافت میکنی بنویسی. من هم مطیع خدایم هستم… حسین و مریم عزیزم میدانم که الان دارین کامنتمو میخونید… قبلاً ها فکر میکردم که بیشتر کامنت ها رو نمیخونید ولی تازگی ها فهمیدم همه رو با عشق و حوصله میخونید و این بسیار خوشحال کننده و ستودنیه…هم فرکانسی های عزیزم همین ابتدا بگم که اگه سرحال نیستید یا بی حوصله اید کامنت منو نخونید… چون با عشق و حوصله میخام کلی حرف و داستان از نشانه و هدایت و تجربیات اخیر خودم بگم… فکر کنم یه درام جالب و هیجان انگیز بشه.
آهان یادم اومد… قضیه ازین قراره که مطابق روال این روزهام رفتم کوه، اونجا هر کاری میکنم… مدیتیشن و مراقبه میکنم، با خدا مناجات و گفتگو میکنم، سپاس گزاری و توجه به نکات مثبت میکنم، ورزش و یوگا انجام میدم، به بهترین موسیقی های متن فیلم گوش میدم(به افکارم جهت میدن و باعث تقویت احساسات و ارتعاشاتم میشه)،تلاوت های اصیل مصری گوش میدم، به آیات و نشانه های الهی تفکر میکنم و قوانینو مرور میکنم، و در یک کلام با خدایم عشق بازی میکنم… امروز اومدم که مقالات و مطالب مربوط به کمال گرایی و عزت نفسو کار کنم که دیدم فایل جدید اومد… اصلاً قصد باز کردن و کار کردن روی این فایلو نداشتم، همینجور بازش کردم دیدم درباره نشانه ها و هدایت… بی اختیار چشمانم شروع به حرکت روی خطوط حیاتی و ناب مریم خانم کرد… باورم نمیشد که باز هم سورپرایز اومده… هدایت چیزیه که این روزا شده سراسر وجودم… مقاله رو که نگم،کامل و دیوانه کننده است… در حین خواندن متن یه چیز ظریفی را متوجه شده ام. میدونم که استاد متن ها رو نمینویسه و این خانم شایسته است که این کارو میکنه… مریم، در جمله بندیت از ضمیر اول شخص مفرد استفاده کردی… اینطور که به نظر میاد داری از زبان استاد حرف میزنی، این منو به فکر فرو برد که چقدر شما با ایشون هماهنگ هستید که به جای ایشون حرف میزنید. شما با هم، یکی شدین. دو جسم یک روح… و این نشون دهنده اوج عشق و هماهنگیه البته بدون وابستگی…
فایلو دانلود کردم ولی ندیدم… الان نصف شبه… خواستم بخوابم که بهم الهام شد که باید همین الان فایلو ببینم، گفتم خدا ول کن دیگه بذار بخوابیم چند ساعت، فردا کلی کار دارم، بذار فردا نگاه کنم … دیدم ندا جدیه… بلند شدم وضو گرفتم تا فایلو با عشق ببینم( این رو هم بگم که فایل های استاد و خواندن و نوشتن کامنت برام حکم صلات رو داره و با خلوص و عشق انجام میدم).
استاد من آدم رک و صریح گویی هستم… فایلو بکوب دیدم، نمیدونم از چه واژه ای استفاده کنم تا حق مطلب ادا شه… به طور کامل سیر سیر شدم رفت، این همون فایلیه که میخواستم… عاشق این فایل شدم رفت… استاد ، اگه میشه یکم یواش تر… به خدات بگو یواش تر الهام کنه… همین چند روز پیش بود که گرم کار کردن روی کمال گرایی شدم… اگر صلاح میدونید کمتر فایل بذارید تا ما هم برسیم… بخدا تو شبانه روز ۵٬۴ ساعت بیشتر نمیخوابم تا از وقتم بیشتر استفاده کنم… دوستانی که میگن استاد زود باش فایل جدید، مگه قلیون و تریاکه که سریع میکشید و دوباره هوس فایل جدید میکنید… یه بار میشنوید و میگید بازم فایل جدید میخایم. قدر هر فایلو بدونید و محکم کار کنید. سرسری از فایلها و مطالب نگذرید. استاد عزیزم هرچند به شما و خدایی که بهت الهام میکنه آنقدر اعتماد دارم که اگر همین امروز دوباره فایل جدید بذارید با جان و دل می پذیرم و میدانم که دلیل و حکمتی دارد…
استاد تمام حرف هایت درباره هدایت را با اعماق وجودم حس میکنم چرا که این روزها در دریافت نشانه و الهامات، و جریان هدایت، تکامل خودمو طی میکنم و یواش یواش دارم یاد میگیرم…
بهم میگه چی بخورم چی نخورم، چیکار کنم، کجا برم ، کی بخابم کی بیدار شم، کدوم فایلو یا مطلبو کار کنم، کدوم کامنت یا صفحه رو بخونم، همش داره باهام حرف می زنه به بی نهایت طریق… حتی بهم میگه به این موضوع فکر نکن و رها باش…
یه مثال واضح و قشنگ، همین پریشب… دفتر سپاس گزاریمو برداشتم که بنویسم یهو یه حسی بهم گفت برو بیرون توی پارک. رفتم روی یه صندلی با احساسی سرشار از آرامش و با عشق سپاس گزاری نوشتن… همینطور شاعرانه داشتم مینوشتم که دونفر میان بالا سرم… برادر یکی از دوستان سال های گذشته ام بود.. بعد از سلام و احوالپرسی یسره شروع کرد به گفتن از بدبختی ها، کمبود، بی هدفی و هر نکته منفی دیگه… من فقط از امید و هدف حرف میزدم.. خاستم به نحوی ردش کنم ولی ول کن نبود… بعد از اینکه رفت با اینکه به حرفاش گوش ندادم ولی احساس کردم وقتمو تلف کردم و حس خوبی نداشتم… برگشتم که برم سپاس گزاریمو تکمیل کنم و به سایت سر بزنم که دیدم اصلاً حالشو ندارم و یجوریم… قبل خواب از خدا پرسیدم که من در مدار درست بودم، چی شد که این آدم مفلوک و داغون سروکله اش پیش من پیدا شد؟؟ من که هر روزبهت وصل بودم و حرفتو گوش میدادم این چی بود دیگه؟ میدانستم که تا فردا جوابمو میگیرم با احساس سپاس گزاری و درخواست هدایت خوابیدم…
خواب دیدم همه مردم توی بیمارستان صف بستن… کل حیاط پره آدم لنگ و لوکه… پر از آدم علیل و ذلیل… میگم چتونه؟میگن ما مریض و بدبختیم ما داغونیم، داغووون… نگاه کردم، دیدم یه عده رو ویلچرن و فلجن، یه عده دیگه توی صف دسشویی، یه عده دارن مینالن و زجه میزنن، یه عده دیگه دارن میزنن تو سر و صورت خودشون…
برگام ریخت و ازین صحنهها ترسیدم.. گفتم خدایا اینا چرا اینجوری میکنن؟ چشونه؟ دیدم یهو عموم دستمو میگره و ازم التماس میکنه که برم توی صف مردم، میگم عمو دستمو ول کن، من پول و دفترچه بیمه با خودم نیاوردم، بذار برم… بعد عین بچه کوچولوها گریه میکنه و ازم گله میکنه… داشتم دیونه میشدم… وحشت زده از خواب بیدار شدم گفتم خدا این چه خواب چرت پرتی بود دیدم!!! بلند شدم مثل هر روز جلو آیینه قربون صدقه خودم رفتم خودمو بوس کردم همین که آب به صورتم زدم، ندا آمد و جوابم را گرفتم… حالا فهمیدم چیه… مدتی میشه که اصلاً با آدما بحث و صحبتی نداشتم، اونقدر داشتم روی خودم کار میکردم که متوجه تغییرات مثبت و تغییر مدارم نشدم… فرد دیشب یه یادآوری بود که میلاد بدون که اکثریت جامعه در قهقهرا و گمراهی زندگی میکنن و تو اونقدر عوض شدی که تحمل هم کلام شدن با اینا رو نداری… پس قدر پیشرفت خودتو بدون و با همین فرمون در این مسیر سراسر عشق الهی حرکت کن.ناخودآگاه یاد حرف های استاد توی فایل معلولیت ذهنی افتادم…. خدایا شکرت که توی خواب و بیداری هدایت میکنی و جوابمو میدی.
خدای عزیزم همیشه هوامو داشت و من خبر نداشتم … توی فایل قبلی توی کامنتی که گذاشتم اشاره کردم که به چه شکل و دلایلی ۵ ماه از مدار استاد و فضای سایت به کل فاصله گرفتم… حالا میخام شرح بدم که با چه معجزه و نشانه روشنی تونستم دوباره برگردم…
نمیخوام درباره اون دوره جهمی فکر کنم… چند بار خاستم برگردم ولی نشد… از خدا کمک و هدایت خاستم و دوست داشتم به خانه بهشتی خودم برگردم… تا اینکه: یه روز به همراهی دوستم پیاده رفتیم به سمت یه کوه بلند تا میانه کوه باهام اومد ولی شروع به بهانه آوردن کرد که پام درد میکنه و حال ادامه دادن ندارم بذار برگردیم، تو ذوقم خورد و پشیمون شدم که باهاش همقدم شدم. اومدیم پایین و رسیدیم سر جاده … دست کردم تو جیبم دیدم پلیرم نیست.( چند ساله که گوشی گذاشتم کنار و برای گوش دادن به فایل های استاد، توی زمانی که بیرونم از پخش کننده mp۳ استفاده میکردم). نمیدونم چی شد که یه حسی بهم گفت برو دنبالش… استاد باورت نمیشه اگه اینو بگم… هفت کیلومتر مسیر پر از غله و گندمزارو گشتم… بذار واضح تر توضیح بدم تا سو برداشت نشه… توی دلم به خدا گفتم این شی ناچیز هیچ اهمیت و ارزشی برام نداره ولی میخام با قوانین بازی کنم … میخام ببینم قانون برای این کار تقریبا غیرممکن جواب میده؟ میخام قدرتتو و نشانه ها بعد از مدت ها ببینم… دلم آرام و محکم شد… فکر می کنید چشمان محدود من توانایی دیدن همه مسیر آن هم گندمزار را دارد.. خیر … خدا میداند کجا افتاده و گم شده …. ولی من با ایمان و احساس امید و آرامش، شروع به دویدن و با سری رو به زمین سریع حرکت میکردم… اون دوست ناکس هم ول کرد و رفت چند کیلومتر جلوتر منتظرم وایساد… هرچه گشتم ندیدمش اون دستگاه کوچولو رو پیدا نکردم … ولی اصلاً ناراحت و ناامید نشدم… وقتی به دوستم رسیدم، شروع کرد به غر زدن و مسخره کردن، بهم گفت تو یچیزی زدی که عین دیونه ها دنبال یه پلیر بی ارزشی، خاستم از کوره در برم که خودمو کنترل کردم و بهش گفتم دارم با خدا بازی میکنم و الا یکی دیگه هم زاپاس دارم … من از خدا چیزی میدانم که تو نمیدانی…
شب شد با آژانس برگشتیم… نمیدونم چی شد که جرو بحثمون شد… اونجا بود که شیطان را در قالبش دیدم… مطمئن شدم که این نشانه است … بالاخره جهان وادارم کرد که از زندگیم خارجش کنم … ازش اعراض کردم و خدا رو شکر کردم.. فرداش صبح زود بیدار شدم و احساس بسیار زیبایی بهم گفت اون یه کیلومتر باقی مونده رو هم بگرد… مطمئن بودم که خدا جوابمو میده … رفتم و رفتم تا رسیدم سر جاده دیگه تلاش خودمو کرده بودم، همین که خاستم سرمو بچرخونم که برگردم در لحظه آخر چشمم به اون پلیر کوچیک که اندازه کف دست بود افتاد… همونجا سجده کردم… و سریع قول دادم که برگردم به مسیر الهی ام… از خدا هدایت خاستم که از کجا شروع کنم… تمام علف های هرز ذهنم رشد کرده بودن و باورهام خراب شده بودن … خدا بهم گفت از توحید شروع کن …………. خلاصه کنم؛ توی دو هفته نه تنها تمام علف های هرزو بریدم بلکه باورهام در همه زمینه ها قویتر از گذشته رشد کردن و مدارم سریع بالا رفت ….. الان بعد از یک ماه و نیم در بهترین حالت و وضعیت فرکانسی و مداری خودم قرار دارم… هر روز دارم در دریافت الهامات و هدایت الله بهتر و قویتر میشم …. خیلی آگاهی و آیات در مورد هدایت خاستم بگم که متن مقاله بینظیر خانم شایسته منصرفم کرد…فکر کنم طولانی شد ولی ارزشش را داشت که ردپا را از خودم به جای بذارم …. استادای عزیزم و هم فرکانسی های نازنینم مرسی از حضورتون پر مهرتون
من چند هفته ای بود که روی جریان هدایت تمرکز داشتم و توجه ویژه ی من در مورد هدایت در کسب و کارم بود همین طور توجه میکردم با این قضیه که ناگهان یه نیرویی از درون گفت که برو روی سایت یه فایلی دانلود کن
روی ایستا و تلگرام هم چیزی نیومده بود که پست جدیدی قرار داده شده روی سایت منم گفتم خب شاید یه فایل قدیمیو باید دوباره ببینم
وقتی اومدم توی سایت تعجب کردم
یه فایل تازه قرار داده بودید که همین فایل بود با اشتیاق دانلود کردم و با تمرکز دیدم
باورتون نمیشه بعد این فایل الهاماتی رو به شیوه ی عجیبی دریافت کردم که اگر میخواستم با تلاش و تفکر خودم بهش برسم سال ها شاید طول میکشید
ممنون از فایل های عالی تون
باید خودمون رو به جزیان هدایت بسپاریم تا از برکات بی پایانش سیرآب شیم
خداوند متعال به نظر من وقتی میتونه هدایت کنه اینه که …خدا را تو قلبت احساس کنی..این احساس وقتی میتونه داشته باشی که ایمان داشته باشی…این ایمان وقتی میتونی داشته باشی که خودت و خدای خودت خوب بشناسی
چ ایمانی دارین ک گوش میدین ب هدایت و وقتی هم نهی میکنه شما کنجکاو نمیشین ک چرا نه!
این سرسپردگی شما ایول داره👌
استاد تو لایو ۱۴ نوشتم ک میخوام ی چیزی بدوزم و مدام ب خودم گفتم قدم ب قدم و واقعا عمل کردم تا اینجا بهش و بهتر از همیشه پیش رف با اینکع در ظاهر اینکار سختر از چیزای دیگس
راستش هدایت خواستم امروز و نمیدونم واقعا هدایت بود یا نه حس کردم تا اینکار رو تا فلان جاشو امروز انجام بدم و منم گوش دادم حالا ببینم نتیجش چی میشه
امروز صب ی حسی بم گف نظر نذار چون ب خاطر لایکه باز با خودم گفتم تو تعهد دادی ک نظر بذاری تا بهتر درک کنی و بعد هم کامنت اقای یزدان رو خوندم دیدم اونم مثل من هنوز این باور غلط توش وجود داشته موقع کامنت گذاشتن و من لذت بردم از گفتگوهایی ک با ذهنشون داشتن.
چ نکته ای گفتین”امکان نداره کسی با یک تصمیم اشتباه زندگیش نابود بشه”تصمیمات پی در پی اشتباه باعثش میشه ک زندگی نابود بشه
امروز ب این نکته چندبار فکر کردم و دیدم بلهه درسته👌
چ زیبا تصمیمات درستتون رو ب خدا نسبت میدین👏👏 ایه قران هست ک میگه هر خیری بهتون میرسه از خداست و هر شری میرسه از خودتون👌
استاد من لحظات زیادی در دوراهی هستم
و از امروز این خواسته شکل گرفت ک باوری بسازم ک خداوند مرا هدایت میکنه و من هم ایمان عمل بهشون رو دارم.
چ چرخه جالبی
باور ب وجود هدایت>>در خواست هدایت(سوال از خداوند)>>جواب از خداوند>>عمل ب هدایت>>تصمیم درست>>نتیجه درست>>اعتماد بنفس بیشترو توکل بیشتر ب خدا>> و دوباره از اول
خدایا شکرت که بهم داری میگی فقط به من اعتماد کن تمام و با ستاره قطبی اینو تمریم میکنم بعضی چیزا که نوشتم اصلا یادم نیست بعد شب میگم خدا مرسی اینو خودمم یادم نبود تو ولی حواست هست
هدایت هم کل مسیر الان 83روز دوره 12قدم و مسیر شغلیم و کل زندگیم الانکه نگاه میکنم هدایت بوده حالا چه من متوجه میشدم چه نه
الان نگاه میکنم میفهمم اسمش هدایت بوده اما قبلا شانس، قسمت و… اسمش میزاشتن
مسیر شغلیم
من دیروز هدایت شدم یک تخفیف بزارم
بعد هدایت شدم مکمل معرفی کنم
بعد امروز هدایت شدم فیلم بگیرم و ویس بزارم
بعد هم جواب داد و فروش داشتم
من نه برنامع ریزی برای تخفیف کرذه بودم نه چیزی
فقط نشونه اومد منم گقتم چشم انجامش میدم
مامانم هم زبان هدایت شد برام بهم گفت چرا هر روز میری پست بزار جمع شه یکبار برو بعد همین حرفم استفاده کردم گفتم پنج شنبه ارسال داریم جا نمونید و باعث بازخورد بهتر شد و همه راهم پنج شنبه میبرم
کلا همه چیز هدایته چون من برای کارهام خیلب برنامه ریزب میکنم اما نوقع انجامش خودشون متفاوت پیش میرن منم مانع نمیشم و الان یادگرفتم مینویسم کارهام میگم امروز انچام بشه بعد خوذش به راحتترین شکل میشه حالا قبلا مینوشتم اصرار به انجامش میکزدم
خیلی حسم خوبه چون بیشتر از هدایت نتایج ستاره قطبیشب به شب حالمو دگرگون میکنه مثلا میگم پست فرذا خلوت باشه رفتم راحت کارم انجام شد و…
خذایا چقدر تو خوبی من میگم تو انجام میدی چراغ جادو شدی برام و دیگه داره به مرحله ای میرسه که منم همع چیز را هدایتی پیش برم
خدایا ممنون همینکه حسم عالیه یعنی درسته درستترین مسیر
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
قبل از آشنایی با شما فکر میکردم هدایت فقط برای پیامبرها و امام هاست
بعد که ازشما شنیدم ،همه همیشه درحال هدایت شدن هستند ،
در اون فایل ، بسسسسیار زیبا توضیح دادید که خداوند به مادر موسی وحی کرد ،خداوند به زنبور وحی میکنه و ….
خیلی برام منطقی شد که پس به منم وحی میشه
اما عدم احساس لیاقت ، نمیذاشت که من این هدایت هارو دریافت کنم ،
هرچه بیشتر هدایت هارو دریافت کردم و دقققیقا طبق اون عمل کردم ،عضله ی دریافتم قوی تر شد
هنوز با چیزی که میخوام خیییییلی فاصله دارم ،واقعا لذت میبرم وقتی این فایل رو گوش میکنم ،میخوام که مثل شما همیشه ازاین موهبت استفاده کنم، دلم میخواد آنقدر آرام باشم که لحظه به لحظه هدایت هارو دریافت کنم ، واقعا لذت بخش ترین کار دنیا برام ، زندگی کردن به شیوه ی قوانینِ.
خدای خوبو مهربونم من آماده هستم من مهیا هستم برای هدایت شدن به مسیر درست .
خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم ، منو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه کسانی که به آنها غضب کردی و نه گمراهان.
به نام خدایی که همین نزدیکیست
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان سپاس بابت تمام آگاهی هایی که به ما میدین تا با توکل به خدا به مسیر درست هدایت بشیم
سلام دوستان عزیزم زندگیتون پر از نگاه قشنگ خدا
استاد مهربانم من و همسرم هردو با عشق هرروز با شما زندگی میکنیم. همین آشنایی با شما هدایتی بود از طرف خدای مهربان وقتی که گفتیم خدایا ما رو از سردرگمی نجات بده و به مسیر درست هدایت فرما
وقتی که همیشه این عبارت رو با خودت تکرار میکنی که خدایا من را به راه راست هدایت فرما و با آسودگی خاطر خودت رو به خدا میسپاری اونوقت میبینی که خداوند چطور تو رو به بهترین مسیرها هدایت میکنه بدون اینکه نیاز باشه تو کاری کنی. انگار با خیال راحت تو یه کشتی نشستی و خداوند کشتی رو هدایت میکنه و تو رو به مقصد میرسونه
من این قضیه رو با تمام وجودم لمس کردم
وقتی که با استاد اشنا شدیم پرسنل ما از پیش ما رفتند و دیگه کسی برای کار نمیومد دفتر ما علی رغم تلاشهای ما برای گرفتن پرسنل ولی کسی نخواست که با ما کار کنه
یه روز به کامنت یکی از بچه ها هدایت شدم که نوشته بود یه کاری رو با دوستش انجام میده که نیاز به کلی پرسنل دارن ولی نوشته بود که چطور با هدایت خداوند خودشون دو نفری دارن همه چیز رو به شکل عالی انجام میدن و نیازی به کسی ندارن. ما هم اینو یه نشونه دیدیم و کلا بیخیال پرسنل گرفتن شدیم و تصمیم گرفتیم خودمون دوتایی تمام کارها رو انجام بدیم
بعدا دریافتیم که آشنایی با استاد و یادگیری قوانین نیاز به تمرین داره با توجه به اینکه تقریبا کل روزمون رو سر کار هستیم و در حین کار فایلهای استاد رو هم گوش میدیم اگه کسی دیگه ای تو دفتر باشه ما آزادی نداریم چون باید مدام کار پرسنل رو چک میکردیم و عملا نمیشد فایل گوش داد یا به راحتی بیایم تو سایت
الان آزادی که داریم رو با هیچ چیز عوض نمیکنم از وقتی که قرار شد تنهایی همه چیز رو انجام بدیم خداوند ما رو به مسیر هایی هدایت کرد که روشهایی رو یاد گرفتیم که سرعت انجام کارها چندین برابر شد با کیفیت عالی تر
روزهایی که مشتری داریم و شلوغ میشه خداوند انقدر قشنگ تایم رو هماهنگ میکنه که کار هیچ مشتری با اون یکی تداخل پیدا نمیکنه و شاید واقعا کاری که نیاز به حضور چندین نفر هست رو داریم دوتایی به نحواحسن انجام میدیم. خدایا شکرت
همچنین وقتی برمیگردم به چند ماه پیش مون نگاه میکنم میبینم که چطور خداوند افرادی رو سر راه ما قرار داد و چطور در کار ایده هایی به ما الهام شد که سبک کار ما کلا تغییر کرد و مسیر پیشرفت برامون هموار تر شد به شکلی که با کار فیزیکی کمتر درآمدمون بیشتر شد که به شدت تو این اوضاع حال حاضر جامعه به ما کمک کرد.خدایا شکرت
وقتی که برای خریدن دوره های استاد از خداوند خواستیم که هدایتمون کنه چندین بار به دوره عزت نفس هدایت شدیم و دوره رو خریدیم در حالی که پول زیادی تو حسابمون نبود ولی به ندای قلبمون گوش دادیم و دوره رو خریدیم و بعدش بارون ثروت و برکت بر ما بارید.
به قول استاد که بهترین دعا اینه که بگیم خدایا ما را به راه راست هدایت فرما.
خدایا هزاران بار ازت سپاسگزارم که من رو به بهترین مسیر ها هدایت میکنی
خدایا شکرت که من رو در زمان مناسب و مکان مناسب قرار میدی
خدایا شکرت به خاطر آرامشی که تو زندگیم دارم
خدایا شکرت به خاطر رابطه قشنگی که دارم
عاشقتونم
سلام استاد عباسمنش عزیز
من عاشقتم❤
چقدر به موقع و عالی بود این فایل،خدا رو شکر که هدایت شدید فایل بزارید برامون.
چه منظره بینظیری داره این فایل😍اگر نمیدونستم پرادایسه فکر میکردم فتوشاپ و عکسه بخدا.
اصلا انقدر ترکیب نور و رنگ و همه چی عالی بود که حرف نداشت،شما هم خوشتیپ کردید و لاغر عالی تر شدید.ایول به اراده و نتیجهتون👍❤
استاد چند روز بود خیلی زیاد چسبیده بودم به یه خواسته ای و هی میخواستم به نتیجه برسم و کلا رهایی یادم رفته بود،اینم یادم رفته بود که قراره خدا راهو نشونم بده نه مغزم.
بخاطر همین هی فکر میکردم و عقلم به جایی نمیرسید ،تا اینکه دیشب با یکی از دوستان صحبت میکردم بهم گفت چسبیدی بهش و ولش کن.
و وقتی ولش کردم جریانی از آرامش و شادی و لذت اومد برام و بلافاصله شرایط بهتر شد و الانم که شما فایل گذاشتید و از جریان هدایت میگید.
بقول قرآن (کَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْمًا کَفَرُوا بَعْدَ إِیمَانِهِمْ)چطور ممکنه خدا من رو وقتی که روی مغزم حساب میکنم هدایت کنه؟نه اینکه هدایت نکنه،نه،من تو شرایط و فرکانس دریافتش نیستم.در ادامه میگه والله لا یهدی القوم الظالمین چون من با این کار که روی مغزم حساب میکنم دارم راه هدایت خدا رو میبندم و به خودم ظلم میکنم.
بازم تو یه آیه دیگه خدا میگه ان علینا الهدی(همانا هدایت انسانها وظیفه ماست) قطعا خدایی که اینجوری مشتاقه برای کمک و هدایت ما ،ما رو به بهترین چیزها و انتخابها هم هدایت میکنه ولی کی ما میتونیم این هدایت رو دریافت کنیم وقتی که حالمون خوب باشه و ازش بخوایم.
چند ماه پیش کسب و کار من تا مرز ورشکستگی پیش رفت چون زیاد روی عقل و مغز خودم حساب میکردم و خیلی میخواستم همه چی رو خودم درست کنم و بلد نبودم چجوری؟
اون موقع تازه این آیات رو خونده بودم و تازه هدایت رو درک کرده بودم،یه روز به خدا گفتم خدا میشه تو بهم بگی چیکار کنم؟؟؟😭خدایا من نتیجه ام این شد،بقیشو میخوام بدم تو برام درست کنی،خدایا بهم بگو ، به قلبم بگو که چیکار کنم من میخوام کسب و کارم رشد کنه.
به خدا قسم که جوری منو پیش برد که الان اصلا شباهتی به چند ماه پیش ندارم.
بهم گفت یه آگهی بزن برای استخدام نیروی کمکی.
بهش گفتم خب چی بنویسم تو آگهی؟
بهم گفت آخرش بنویس “ترجیحا نیروی جوان” منم نوشتم یکم تردید داشتم هنوز،آگهی منتشر شد و بعد یک هفته،روز جمعه بود که بهم الهام شد و گفت مگه نگفتی من کارتو درست کنم الان پاشو برو مغازه.
من هیچ ایده ای نداشتم که میخواد چی بشه.آگهی که زده بودم هم اصلا تو یکهفته تماس نداشت.
دیدم گوشیم میس کال دارم برداشتم زنگ زدم ، یه نیروی ماهر و عالی و با تجربه و درستکار و اصلا چی بگم فرستاده خدا بهم زنگ زده بود.اولین سوالی که کردم گفتم چند سالتونه؟گفت ۲۲ سالمه.وقتی تماسم تموم شد مونده بودم گریه کنم یا بخندم😭😄
خدای من چطور ممکنه آخه!!! اولین تماس همون فردی باشه که من میخوام و الان هم ایشون همکار منه و همه چی عالی پیش میره.
من بهترین دوستان هم فرکانسیم رو همینطوری هدایتی پیدا کردم،اصلا داستان هدایت من و خانم رازگردانی عزیز و خانم مسافری دوستداشتنی وسید علی خوشگل😃(خوشدل) و همه دوستانی که باهم دورهم جمع شدیم و الان صمیمی ترین دوستانم هستن همینطوری بود.چقدر واقعا هدایت آدمو میبره بالا،خدایا شکرت🙏❤
همین کامنت و آیات هم کاملا هدایتی اومدم نوشتم که برامون منطقی بشه که خدا به قشنگترین و آسونترین راه ها هدایت میکنه به شرطی که ما روی خودمون کار کنیم و بتونیم هدایتها و الهامات خدا رو دریافت کنیم.
یکی از کارهایی که هر روز دوست دارم انجام بدم، اومدن به سایت و زدن دکمه ی نشانه ی امروز منه.
همیشه به خودم میگم خب امروز ساعت 8 شب زدم، فرداشب ساعت 8 یادم باشه دیر نشه که همیشه یه فایل هدایتی نگاه کنم. خیلی از روزها، مخصوصا این روزها که بیشتر خونه ام اینکار رو میکنم و لذت میبرم.
الانم این فایل رو استاد توی اینستا نگفتن که تو سایت گذاشتن، من اومدم نشانه ی امروز من رو ببینم، دیدم قبلا فایلش رو دانلود کردم و فقط باید نگاهش کنم، اومدم تو قسمت دانلودیا تا بصورت رندم یه فایلی که دانلود نکردم رو هدایتی دانلود کنم یا بهم الهام بشه نگاه کنم. باورتون میشه یهو دیدم پست جدید راجع به نشانه های هدایتی گذاشتید چقدر ذوق کردم. سریع دانلودش کردم و چقدر حرفاتون رو قبول دارم استاد.
شما فوق العاده این، این رو نمیگم که تعریف کرده باشم، باورمه و همیشه و همیشه چه پیش خودم چه پیش دوست یا خواهرم یا مامانم دارم میگم این موضوع رو.
شما مشخصه در همه ی موضوعات هدایتی کار میکنید و چقدر این موضوع برای من شیرینه و چقدر لذت میبرم هر بار وقتی میبینم به چه جاهایی هدایت میشین. این توی فایلهای سفر به دور امریکا خیلی مشخص بود. این موضوع باعث میشه من احساس آرامش بکنم. بگم به وقتش به من گفته میشه.
از وقتی این موضوع رو از شما شنیدم خیلی به کار میبرم.
البته باید بگم خیلی جاها هم بخاطر باور غلطم اصلا یادم میره از خدا هدایت و کمک بخوام و به نیروی عقل و برنامه ریزی پناه میبرم.
اول اینو بگم
قبل از اینکه از شما راجع به هدایت خداوند بشنوم بصورت درونی بعضی جاها بصورت ناخودآگاه استفاده میکردم
مثلا غذا. همیشه میگم الان شکمم چی دلش میخواد
بعد دقیقا همونی که بدنم نیاز داره انگار بهم گفته میشه.
حالا ممکنه فقط یه میوه باشه یا یه کاهو
یعنی قشنگ انگار بدنم باهام صحبت میکنه.
بعضی جاها که نمیدونم و یا نمیتونم جلوتر جریان رو ببینم فقط میدونم باید قدم در راه بذارم بسیار راحت و پشت سرهم (البته اگه من سر راه هدایتهام قرار نگیرم با شرک و بی ایمانی) پیش میره.
اینا قبل از آشنایی با شما بود
بعد که شما گفتید
خیلی بیشتر استفاده کردم.
مثلا من آرایشگرم. میخوام یه رنگ درست کنم انگار رنگها بهم چشمک میزنن. شاید بتونم بگم هیچوقت برای اینکه یه رنگ درست کنم منطقی جلو نرفتم. مثلا دستیارم میپرسه چرا اینو رو ترکیب میکنید انگار بهم گفته میشه و جوابش رو میدم.
و دقیقا همون رنگی میشه که مشتری ازم خواسته بود. خودم گاهی عکس کارام رو میبینم میگم واقعا این کار من بود.
نمیخوام علم و تلاش و تجربه ام رو نادیده بگیرم ولی واقعا رنگهایی که باید ترکیب کنم بهم چشمک میزنن.
یا پست گذاشتن تو اینستاگرام
همکارام بهم میگن برای پستات توضیح بنویس ولی من معمولا یه بیت شعر زیر نمونه کارم میذارم، اون بیت شعر هم همیشه از خدا میخوام بهم بگه و اکثر اوقات یکی دو کلمه بهم گفته من رفتم سرچ کردم و یه بیت برام چشمک زده و اون رو انتخاب کردم برای زیر پستم.
و خیلی جالبه مشتریام که از طریق پیجم میان یا مشتریایی که پیجم رو دارن همیشه از اینکه یه بیت شعر زیر پست نمونه کارام میذارن لذت میبرن و تعریف میکنن.
اگر تعریفم نمیکردن من کار خودم رو میکردم.
من این رو داشتم ولی وقتی شما رو دیدم خیلی با اعتماد به نفس بیشتر اینکار رو میکنم.
آقای عباس منش، دوستای عزیزم، باورتون میشه همین 4 تا خطی که داشتم راجع به پیجم مینوشتم، یکی زیر یکی از پستام که عکس خودم رو با یه متنی که خودم نوشته بودم کامنت گذاشت که منم دقیقا همین خواب رو دیدم و ….
یعنی وقتی هدایت میشی واقعا نتیجه میگیری و نباید به نظر بقیه اهمیت بدی وقتی قلبت باهات حرف میزنه.
خلاصه که من عاشق اینم که از خدا هدایت بخوام
و استاد حرف خیلی خوبی میزنن همیشه. میگن این فرکانس همیشه هست تو باید توی اون فرکانس قرار بگیری
خداوند هر لحظه داره هدایت میکنه، تو با خودت به صلح برس، تو باور کن که خدا هدایتت میکنه، تو هدایت بخواه، بعد میبینی هدایت میشی.
من باور دارم که این سایت رو خدا داره پیش میبره.
وگرنه کی میاد اینهمه کامنت بذاره ؟! کی میاد هر روز هر روز تو سایت ؟! همه میگن اپلیکشن ولی باورهای قوی و درست استاد، گوش کردن به هدایتهای خداوند اینهمه آدم رو دور هم جمع میکنه و با اشتیاق همراه میکنه.
قبلا هم گفتم یکی از چیزهایی که من همیشه راجع به استاد تحسین میکنم همین مشارکتیه که بچه ها تو سایت دارن. خود من انقدر با اشتیاق کامنت میذارم خودم ذوق میکنم. انگار دارم با خودم حرف میزنم.
خیلی جالب بود راجع به لایک استاد گفت. لایک کامنت.
یکی دو بار که استاد کامنت من رو لایک کرد، رفتم دوباره کامنت رو خوندم دیدم اوه چی نوشتم. چقدر خودم رو خوب دیدم و چقدر حس خوب بود تو اون کامنت. استاد میگه من خودم فایلهای خودم رو گوش میکنم و اون حرفها رو خدا گفته من بهتون گفتم و خودم به آگاهی میرسم با شنیدنش،منم گاهی کامنت خودم یا کامنت دوستان رو میخونم میبنم چقدر آگاهی هست.
حتی تو پستای اینستاگرامم، اونایی که خودم چیزی مینوسم بصورت آگاهی یا دلنوشته، برای من آگاهی داره بعدا که میخونم، انگار خدا بهم گفته.
خلاصه اینکه استاد عباس منش دمتون گرم که انقدر به موفقیت رسیدید که من خودم به شخصه شما رو ببینم و انگیزه بگیرم برای بهتر شدم و مرسی که به ندای قلبتون گوش کردید و میکنید که آگاهی ها رو بهمون میگید تا ما هم با قوانین جهان آشنا بشیم و درست و به نفع خودمون استفاده کنیم.
میدونم که شما پاداشتون رو از خداوند گرفتید و برای اینکه تحسین بشید فایل نمیذارید ولی من ازتون تشکر میکنم و همیشه و همیشه تحسین میکنم.
اون دکمه ی تجربه نشانه رو هنوز پیدا نکردم، شاید هنوز نذاشتید و من هولم یا اینکه به وقتش میبینم و کامنتها رو میخونم و آگاهی های لازم بهم میرسه.
سلام استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی
این فایل های استاد اینقدر زیبا و دلچسب که آدم باید بارها و بارها اون رو ببینه و گوش کنه
البته من با دیدن این فایلهای استاد که از پردایس است خیلی دگرگون میشم و وقتی استاد صحبت می کنه بیشتر تمرکز من روی زیبایی ها اطراف و این موضوع باعث میشه که تمرکز خودم رو از کلام استاد برداشته بشه برای همین بعد از اینکه چند بار به صورت تصویری با کیفیت بالا تماشا می کنم و لذت می برم و سپاسگزاری میکنم میرم و فایلهای صوتی اش رو چند بار گوش میکنم و می نویسم و نکته برداری میکنم و با خودم حرف می زنم.
مثالها تون هم که بی نظیره استاد.
چه زیبا گفتید در مورد خرید یک جنس به دو روش متفاوت یکی به روش سنتی و دیگری به روش هدایتی .
من در قدمها هم با شما هستم و در قدم هفتم هنوز گیرم با اینکه تا قدم 9 را دارم ولی هدایت نمی شم به بیرون از این قدم .
چون اینقدم نقطه عطف کار منه لااقل
سایت رو که نگو استاد هر روز بهتر از دیروز و کامل تر از دیروز
داشتم به این فکر می کردم که این همه کامنت این همه کاربر چطوری استاد کامنتها رو میخونه درسته تند خوانی کار کردند ایشون ولی بالاخره حجم کامنت ها خیلی زیاده . من میام یک فایل رو شروع می کنم به خوندن کامنتها می بینم چند ساعت گذشته هنوز در یک محصول و یا حتی دیگر فایلها گیر کرده ام . خدایا شکرت بابت این همه فراوانی
همین چند روز پیش بود که بایکی از دوستان همفرکانسی در این سایت صحبت می کردیم می گفت من واقعا وقت کم میارم وقتی میام اینجا. من هم گفتم با توجه به اینکه شغلی دیگر دارم همین جا این فرکانس رو از خدا درخواست میکنم که شرایطی برام بوجود بیاد که بیشتر بیشتر اینجا باشم و با فایلهای استاد .
نمی دونی استاد چقدر عاشق تنهایی شدم .دلم می خاد ده روز بیست روز نمی دونم یه عالمه روز من باشم موبایل لب تاب و دفتر دوست داشتنی و فایلهای شما . خدایا من را به این مسیر هدایت کن تا بتونم روی خودم کار کنم و این باورهای محدود کننده وجود خودم را اصلاح کنم.
بعضی مواقع پسرم گوشی من رو بر می داره بعد از چند دقیقه میزاره کنار چون هیچی جز فایلهای شما در انواع واقسام پوشه ها چیز دیگه ای نیست . البته نه زبان انگلیسی هم هست که دارم کار میکنم برای مهاجرت . چون این کار سمت خودم است که باید انجام بدهم و باقی اش رو به خدا می سپارم . تازه اون هم خیلی زیاد کار نمی کنم . فقط شما شما شما و سایت وسایت سایت سایت .
تازه تلگرام هم به عشق خبر اومدن یک فایل جدید توی سایت و یا داستانهای هدایت دوستان و دیگر فایلهای زیبای سایت
اینستاگرام هم فالور دو نفر هستم یکی شما و یکی دیگه استاد زبانم
این شده زندگی من
من و اینهمه خوشبختی محاله محاله
خیلی دوست دارم استاد و بی نهایت از خدا سپاسگزارم که به این مسیر هدایت شدم
در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند
سلام عزیزای دلم …سلام خانواده قشنگم… خواب کُشتم، ولی ندا آمد که باید اونچه را که دریافت میکنی بنویسی. من هم مطیع خدایم هستم… حسین و مریم عزیزم میدانم که الان دارین کامنتمو میخونید… قبلاً ها فکر میکردم که بیشتر کامنت ها رو نمیخونید ولی تازگی ها فهمیدم همه رو با عشق و حوصله میخونید و این بسیار خوشحال کننده و ستودنیه…هم فرکانسی های عزیزم همین ابتدا بگم که اگه سرحال نیستید یا بی حوصله اید کامنت منو نخونید… چون با عشق و حوصله میخام کلی حرف و داستان از نشانه و هدایت و تجربیات اخیر خودم بگم… فکر کنم یه درام جالب و هیجان انگیز بشه.
آهان یادم اومد… قضیه ازین قراره که مطابق روال این روزهام رفتم کوه، اونجا هر کاری میکنم… مدیتیشن و مراقبه میکنم، با خدا مناجات و گفتگو میکنم، سپاس گزاری و توجه به نکات مثبت میکنم، ورزش و یوگا انجام میدم، به بهترین موسیقی های متن فیلم گوش میدم(به افکارم جهت میدن و باعث تقویت احساسات و ارتعاشاتم میشه)،تلاوت های اصیل مصری گوش میدم، به آیات و نشانه های الهی تفکر میکنم و قوانینو مرور میکنم، و در یک کلام با خدایم عشق بازی میکنم… امروز اومدم که مقالات و مطالب مربوط به کمال گرایی و عزت نفسو کار کنم که دیدم فایل جدید اومد… اصلاً قصد باز کردن و کار کردن روی این فایلو نداشتم، همینجور بازش کردم دیدم درباره نشانه ها و هدایت… بی اختیار چشمانم شروع به حرکت روی خطوط حیاتی و ناب مریم خانم کرد… باورم نمیشد که باز هم سورپرایز اومده… هدایت چیزیه که این روزا شده سراسر وجودم… مقاله رو که نگم،کامل و دیوانه کننده است… در حین خواندن متن یه چیز ظریفی را متوجه شده ام. میدونم که استاد متن ها رو نمینویسه و این خانم شایسته است که این کارو میکنه… مریم، در جمله بندیت از ضمیر اول شخص مفرد استفاده کردی… اینطور که به نظر میاد داری از زبان استاد حرف میزنی، این منو به فکر فرو برد که چقدر شما با ایشون هماهنگ هستید که به جای ایشون حرف میزنید. شما با هم، یکی شدین. دو جسم یک روح… و این نشون دهنده اوج عشق و هماهنگیه البته بدون وابستگی…
فایلو دانلود کردم ولی ندیدم… الان نصف شبه… خواستم بخوابم که بهم الهام شد که باید همین الان فایلو ببینم، گفتم خدا ول کن دیگه بذار بخوابیم چند ساعت، فردا کلی کار دارم، بذار فردا نگاه کنم … دیدم ندا جدیه… بلند شدم وضو گرفتم تا فایلو با عشق ببینم( این رو هم بگم که فایل های استاد و خواندن و نوشتن کامنت برام حکم صلات رو داره و با خلوص و عشق انجام میدم).
استاد من آدم رک و صریح گویی هستم… فایلو بکوب دیدم، نمیدونم از چه واژه ای استفاده کنم تا حق مطلب ادا شه… به طور کامل سیر سیر شدم رفت، این همون فایلیه که میخواستم… عاشق این فایل شدم رفت… استاد ، اگه میشه یکم یواش تر… به خدات بگو یواش تر الهام کنه… همین چند روز پیش بود که گرم کار کردن روی کمال گرایی شدم… اگر صلاح میدونید کمتر فایل بذارید تا ما هم برسیم… بخدا تو شبانه روز ۵٬۴ ساعت بیشتر نمیخوابم تا از وقتم بیشتر استفاده کنم… دوستانی که میگن استاد زود باش فایل جدید، مگه قلیون و تریاکه که سریع میکشید و دوباره هوس فایل جدید میکنید… یه بار میشنوید و میگید بازم فایل جدید میخایم. قدر هر فایلو بدونید و محکم کار کنید. سرسری از فایلها و مطالب نگذرید. استاد عزیزم هرچند به شما و خدایی که بهت الهام میکنه آنقدر اعتماد دارم که اگر همین امروز دوباره فایل جدید بذارید با جان و دل می پذیرم و میدانم که دلیل و حکمتی دارد…
استاد تمام حرف هایت درباره هدایت را با اعماق وجودم حس میکنم چرا که این روزها در دریافت نشانه و الهامات، و جریان هدایت، تکامل خودمو طی میکنم و یواش یواش دارم یاد میگیرم…
بهم میگه چی بخورم چی نخورم، چیکار کنم، کجا برم ، کی بخابم کی بیدار شم، کدوم فایلو یا مطلبو کار کنم، کدوم کامنت یا صفحه رو بخونم، همش داره باهام حرف می زنه به بی نهایت طریق… حتی بهم میگه به این موضوع فکر نکن و رها باش…
یه مثال واضح و قشنگ، همین پریشب… دفتر سپاس گزاریمو برداشتم که بنویسم یهو یه حسی بهم گفت برو بیرون توی پارک. رفتم روی یه صندلی با احساسی سرشار از آرامش و با عشق سپاس گزاری نوشتن… همینطور شاعرانه داشتم مینوشتم که دونفر میان بالا سرم… برادر یکی از دوستان سال های گذشته ام بود.. بعد از سلام و احوالپرسی یسره شروع کرد به گفتن از بدبختی ها، کمبود، بی هدفی و هر نکته منفی دیگه… من فقط از امید و هدف حرف میزدم.. خاستم به نحوی ردش کنم ولی ول کن نبود… بعد از اینکه رفت با اینکه به حرفاش گوش ندادم ولی احساس کردم وقتمو تلف کردم و حس خوبی نداشتم… برگشتم که برم سپاس گزاریمو تکمیل کنم و به سایت سر بزنم که دیدم اصلاً حالشو ندارم و یجوریم… قبل خواب از خدا پرسیدم که من در مدار درست بودم، چی شد که این آدم مفلوک و داغون سروکله اش پیش من پیدا شد؟؟ من که هر روزبهت وصل بودم و حرفتو گوش میدادم این چی بود دیگه؟ میدانستم که تا فردا جوابمو میگیرم با احساس سپاس گزاری و درخواست هدایت خوابیدم…
خواب دیدم همه مردم توی بیمارستان صف بستن… کل حیاط پره آدم لنگ و لوکه… پر از آدم علیل و ذلیل… میگم چتونه؟میگن ما مریض و بدبختیم ما داغونیم، داغووون… نگاه کردم، دیدم یه عده رو ویلچرن و فلجن، یه عده دیگه توی صف دسشویی، یه عده دارن مینالن و زجه میزنن، یه عده دیگه دارن میزنن تو سر و صورت خودشون…
برگام ریخت و ازین صحنهها ترسیدم.. گفتم خدایا اینا چرا اینجوری میکنن؟ چشونه؟ دیدم یهو عموم دستمو میگره و ازم التماس میکنه که برم توی صف مردم، میگم عمو دستمو ول کن، من پول و دفترچه بیمه با خودم نیاوردم، بذار برم… بعد عین بچه کوچولوها گریه میکنه و ازم گله میکنه… داشتم دیونه میشدم… وحشت زده از خواب بیدار شدم گفتم خدا این چه خواب چرت پرتی بود دیدم!!! بلند شدم مثل هر روز جلو آیینه قربون صدقه خودم رفتم خودمو بوس کردم همین که آب به صورتم زدم، ندا آمد و جوابم را گرفتم… حالا فهمیدم چیه… مدتی میشه که اصلاً با آدما بحث و صحبتی نداشتم، اونقدر داشتم روی خودم کار میکردم که متوجه تغییرات مثبت و تغییر مدارم نشدم… فرد دیشب یه یادآوری بود که میلاد بدون که اکثریت جامعه در قهقهرا و گمراهی زندگی میکنن و تو اونقدر عوض شدی که تحمل هم کلام شدن با اینا رو نداری… پس قدر پیشرفت خودتو بدون و با همین فرمون در این مسیر سراسر عشق الهی حرکت کن.ناخودآگاه یاد حرف های استاد توی فایل معلولیت ذهنی افتادم…. خدایا شکرت که توی خواب و بیداری هدایت میکنی و جوابمو میدی.
خدای عزیزم همیشه هوامو داشت و من خبر نداشتم … توی فایل قبلی توی کامنتی که گذاشتم اشاره کردم که به چه شکل و دلایلی ۵ ماه از مدار استاد و فضای سایت به کل فاصله گرفتم… حالا میخام شرح بدم که با چه معجزه و نشانه روشنی تونستم دوباره برگردم…
نمیخوام درباره اون دوره جهمی فکر کنم… چند بار خاستم برگردم ولی نشد… از خدا کمک و هدایت خاستم و دوست داشتم به خانه بهشتی خودم برگردم… تا اینکه: یه روز به همراهی دوستم پیاده رفتیم به سمت یه کوه بلند تا میانه کوه باهام اومد ولی شروع به بهانه آوردن کرد که پام درد میکنه و حال ادامه دادن ندارم بذار برگردیم، تو ذوقم خورد و پشیمون شدم که باهاش همقدم شدم. اومدیم پایین و رسیدیم سر جاده … دست کردم تو جیبم دیدم پلیرم نیست.( چند ساله که گوشی گذاشتم کنار و برای گوش دادن به فایل های استاد، توی زمانی که بیرونم از پخش کننده mp۳ استفاده میکردم). نمیدونم چی شد که یه حسی بهم گفت برو دنبالش… استاد باورت نمیشه اگه اینو بگم… هفت کیلومتر مسیر پر از غله و گندمزارو گشتم… بذار واضح تر توضیح بدم تا سو برداشت نشه… توی دلم به خدا گفتم این شی ناچیز هیچ اهمیت و ارزشی برام نداره ولی میخام با قوانین بازی کنم … میخام ببینم قانون برای این کار تقریبا غیرممکن جواب میده؟ میخام قدرتتو و نشانه ها بعد از مدت ها ببینم… دلم آرام و محکم شد… فکر می کنید چشمان محدود من توانایی دیدن همه مسیر آن هم گندمزار را دارد.. خیر … خدا میداند کجا افتاده و گم شده …. ولی من با ایمان و احساس امید و آرامش، شروع به دویدن و با سری رو به زمین سریع حرکت میکردم… اون دوست ناکس هم ول کرد و رفت چند کیلومتر جلوتر منتظرم وایساد… هرچه گشتم ندیدمش اون دستگاه کوچولو رو پیدا نکردم … ولی اصلاً ناراحت و ناامید نشدم… وقتی به دوستم رسیدم، شروع کرد به غر زدن و مسخره کردن، بهم گفت تو یچیزی زدی که عین دیونه ها دنبال یه پلیر بی ارزشی، خاستم از کوره در برم که خودمو کنترل کردم و بهش گفتم دارم با خدا بازی میکنم و الا یکی دیگه هم زاپاس دارم … من از خدا چیزی میدانم که تو نمیدانی…
شب شد با آژانس برگشتیم… نمیدونم چی شد که جرو بحثمون شد… اونجا بود که شیطان را در قالبش دیدم… مطمئن شدم که این نشانه است … بالاخره جهان وادارم کرد که از زندگیم خارجش کنم … ازش اعراض کردم و خدا رو شکر کردم.. فرداش صبح زود بیدار شدم و احساس بسیار زیبایی بهم گفت اون یه کیلومتر باقی مونده رو هم بگرد… مطمئن بودم که خدا جوابمو میده … رفتم و رفتم تا رسیدم سر جاده دیگه تلاش خودمو کرده بودم، همین که خاستم سرمو بچرخونم که برگردم در لحظه آخر چشمم به اون پلیر کوچیک که اندازه کف دست بود افتاد… همونجا سجده کردم… و سریع قول دادم که برگردم به مسیر الهی ام… از خدا هدایت خاستم که از کجا شروع کنم… تمام علف های هرز ذهنم رشد کرده بودن و باورهام خراب شده بودن … خدا بهم گفت از توحید شروع کن …………. خلاصه کنم؛ توی دو هفته نه تنها تمام علف های هرزو بریدم بلکه باورهام در همه زمینه ها قویتر از گذشته رشد کردن و مدارم سریع بالا رفت ….. الان بعد از یک ماه و نیم در بهترین حالت و وضعیت فرکانسی و مداری خودم قرار دارم… هر روز دارم در دریافت الهامات و هدایت الله بهتر و قویتر میشم …. خیلی آگاهی و آیات در مورد هدایت خاستم بگم که متن مقاله بینظیر خانم شایسته منصرفم کرد…فکر کنم طولانی شد ولی ارزشش را داشت که ردپا را از خودم به جای بذارم …. استادای عزیزم و هم فرکانسی های نازنینم مرسی از حضورتون پر مهرتون
سلام به استاد عزیز همه ی دوستان گرامی
من چند هفته ای بود که روی جریان هدایت تمرکز داشتم و توجه ویژه ی من در مورد هدایت در کسب و کارم بود همین طور توجه میکردم با این قضیه که ناگهان یه نیرویی از درون گفت که برو روی سایت یه فایلی دانلود کن
روی ایستا و تلگرام هم چیزی نیومده بود که پست جدیدی قرار داده شده روی سایت منم گفتم خب شاید یه فایل قدیمیو باید دوباره ببینم
وقتی اومدم توی سایت تعجب کردم
یه فایل تازه قرار داده بودید که همین فایل بود با اشتیاق دانلود کردم و با تمرکز دیدم
باورتون نمیشه بعد این فایل الهاماتی رو به شیوه ی عجیبی دریافت کردم که اگر میخواستم با تلاش و تفکر خودم بهش برسم سال ها شاید طول میکشید
ممنون از فایل های عالی تون
باید خودمون رو به جزیان هدایت بسپاریم تا از برکات بی پایانش سیرآب شیم
سلام استاد عزیز و گرامی
خداوند متعال به نظر من وقتی میتونه هدایت کنه اینه که …خدا را تو قلبت احساس کنی..این احساس وقتی میتونه داشته باشی که ایمان داشته باشی…این ایمان وقتی میتونی داشته باشی که خودت و خدای خودت خوب بشناسی
سلام ب این اسمون زیبا
ب این بهشت ب این زیبایی ک خداوند افریده
سلام ب همگی
استاد اول بگم تو لایو ۱۴ من گفتم با خودم کاش استاد فایل هدایت بذارن😍
استاد ایولا دارین حتی برای پخت غذااا هدایت میخواین
چقد دید شما زیباس ب زندگی ب دنیا و ب خدا
استاد من دوبار گوش دادم و دوبارم متن رو خوندم امیدوارم یاد بگیرم هدایت چیه دقیق
ایا منم صداشو میشنوم
من در راستای این فایل برای تضادی ک داشتم هدایت خواستم و هدایت خوبی بود😍
استاد اونوقت برا بقیه چیزا چجور درک کنم هدایت رو؟؟
چ باور زیبایی”خداوند همیشه منو هدایت میکنه”😍
چ ایمانی دارین ک گوش میدین ب هدایت و وقتی هم نهی میکنه شما کنجکاو نمیشین ک چرا نه!
این سرسپردگی شما ایول داره👌
استاد تو لایو ۱۴ نوشتم ک میخوام ی چیزی بدوزم و مدام ب خودم گفتم قدم ب قدم و واقعا عمل کردم تا اینجا بهش و بهتر از همیشه پیش رف با اینکع در ظاهر اینکار سختر از چیزای دیگس
راستش هدایت خواستم امروز و نمیدونم واقعا هدایت بود یا نه حس کردم تا اینکار رو تا فلان جاشو امروز انجام بدم و منم گوش دادم حالا ببینم نتیجش چی میشه
استاد واقعا تصورش برام سخته ک چجوری در مسافرت هاتونم هدایتی هستین.
اوه استاد رسیدیم ب لایک کامنتا
من دفه قبل خوب خود کنترلی کردم ک هدفم لایک نباشه
امروز صب ی حسی بم گف نظر نذار چون ب خاطر لایکه باز با خودم گفتم تو تعهد دادی ک نظر بذاری تا بهتر درک کنی و بعد هم کامنت اقای یزدان رو خوندم دیدم اونم مثل من هنوز این باور غلط توش وجود داشته موقع کامنت گذاشتن و من لذت بردم از گفتگوهایی ک با ذهنشون داشتن.
چ نکته ای گفتین”امکان نداره کسی با یک تصمیم اشتباه زندگیش نابود بشه”تصمیمات پی در پی اشتباه باعثش میشه ک زندگی نابود بشه
امروز ب این نکته چندبار فکر کردم و دیدم بلهه درسته👌
چ زیبا تصمیمات درستتون رو ب خدا نسبت میدین👏👏 ایه قران هست ک میگه هر خیری بهتون میرسه از خداست و هر شری میرسه از خودتون👌
استاد من لحظات زیادی در دوراهی هستم
و از امروز این خواسته شکل گرفت ک باوری بسازم ک خداوند مرا هدایت میکنه و من هم ایمان عمل بهشون رو دارم.
چ چرخه جالبی
باور ب وجود هدایت>>در خواست هدایت(سوال از خداوند)>>جواب از خداوند>>عمل ب هدایت>>تصمیم درست>>نتیجه درست>>اعتماد بنفس بیشترو توکل بیشتر ب خدا>> و دوباره از اول
و رفته رفته هدایتای بزرگتر و نتایج درخشانتر
“هدایت خدا ب زبان سادس”
🌸ب امید درک و دریافت و ایمان ب هدایت خدا🌸
سلام دوست عزیزم واقعا عالی بود
چقدر زیبا بود که آیه قرآن رو برامون یادآوری کردین .
هرخیری به ما می رسه از جانب خداست
ممنونم بابت کامنت زیباتون و اینکه این آگاهیهایی که بهتون می رسه در اختیار ما قرار میدین.
خدا رو شکر میکنم که تو جمع صمیمی عباسمنش هستم
سلام صدیقه خانوم🌸
ممنونم ک ب دلتون نشست خوشحال شدم از اضهار نظرتون
خودمم ی دفه ای یاد ابه قران افتادم و نوشتم.
ممنونم
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همگی
روزشمار تحول زندگی من
روز83
خب فایل امروز در مورد هدایت هست
چقدر کپشن فایل عالی بود
چقدر مطالب ارزنده و آموزنده ای داشت
خداروشکر میکنم که میتونم شنونده این آگاهی ها باشم
خداوند در هر لحظه در حال هدایت نه فقط ما بلکه در حال هدایت تمام کهکشانها و موجودات و سیارات هست .
چقدر این خدا بزرگه و چقدر هدایتگر
چقدر من میتونم با تکیه به این خدای هدایتگر رشد کنم بزرگ بشم و پیشرفت کنم .
هدایت مختص من نیست مختص آدمها نیست مختص حیوانات نیست هدایت خداوند برای هر ذره ای در این جهان هست
فقط باید باور داشته باشی که هدایت میشی و خودتو لایق این هدایت بدونی
باید باور داشته باشی که خداوند خیر و شر هر کسی رو بهش الهام میکنه و فقط پیامبران نیستن که وحی خدارو میشنون بلکه هر موجودی مورد هدایت قرار میگیره .
وقتی خدا به زنبور عسل الهام میکنه چرا به من الهام نکنه خیر و شر کارم رو .
چرا من نباید خودم رو لایق الهامات خداوند بدونم ؟
آره منم لایقم
منم میشنوم
ولی اینکه گوش کنم و عمل کنم دست خودمه وگرنه
خداوند هر لحظه هدایت میکنه .
این منم که با گوش دادن به هدایت الله میرم در مسیر نعمت و راستی و با گوش ندادن میرم در دسته غیرالمغضوب ها .
استاد عزیزم ممنونم ازت که بهم یاد دادی که گوش بدم به هدایت
اولش گنگ و نامفهومه
اولش نمیفهمی کدوم صدای خداست و کدوم نجوای شیطان ولی آرام و به مرور زمان براحتی صدای الله رو درک میکنی
مگر در مواقعی که بهم ریخته باشی ،عصبانی باشی ،حالت خوب نباشه و ذهنت پر از صدای شیطان باشه
اون موقع دیگه صدای هدایت کمرنگه و نمیشنوی تا زمانی که خودتو آروم کنی
تا زمانی که بتونی روی ذهنت کنترل داشته باشی بعد از اون باز هم میتونی صدای هدایت رو بشنوی و آرام بگیری .
استاد میدونی داشتن خدایی که هر لحظه و هر جایی باهاته و خیر و شرتو بهت الهام میکنه چقدر لذت بخشه
و دور انداختن خدایی که منتظر بود تا تو کوچکترین گناهی انجام بدی و تو رو با بدترین ابزار شکنجه کنه چقدر ارامبخشه .
استاد عزیزم من از داشتن این خدا به خودم می بالم
خدایی که هر وقت کم میارم بهم میگه آروم باش من کنارتم .
خدایی که هر وقت چیزی خواستم میگه حتما بهت میدم تو سمت خودتو انجام بده و نگران بقیه چیزها نباش .
خدایی که منتظره تا من یک قدم بردارم و اون صدها قدم به سمت من برداره .
چقدر من این خدا رو دوست دارم
چقدر من از داشتن این خدا مسرورم .
و چقدر سپاسگزار شما هستم که منو با این خدا آشنا کردین .
هر چقدر بابت وجود شما از خدا تشکر کنم بازم کمه
ازت ممنونم استاد عزیزم .
خدایا شکرت برای تمام نعمتهایی که به من عطا کردی .
خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم هدایتم کن الله مهربانم ️️️
مسیر 83
خدایا شکرت که بهم داری میگی فقط به من اعتماد کن تمام و با ستاره قطبی اینو تمریم میکنم بعضی چیزا که نوشتم اصلا یادم نیست بعد شب میگم خدا مرسی اینو خودمم یادم نبود تو ولی حواست هست
هدایت هم کل مسیر الان 83روز دوره 12قدم و مسیر شغلیم و کل زندگیم الانکه نگاه میکنم هدایت بوده حالا چه من متوجه میشدم چه نه
الان نگاه میکنم میفهمم اسمش هدایت بوده اما قبلا شانس، قسمت و… اسمش میزاشتن
مسیر شغلیم
من دیروز هدایت شدم یک تخفیف بزارم
بعد هدایت شدم مکمل معرفی کنم
بعد امروز هدایت شدم فیلم بگیرم و ویس بزارم
بعد هم جواب داد و فروش داشتم
من نه برنامع ریزی برای تخفیف کرذه بودم نه چیزی
فقط نشونه اومد منم گقتم چشم انجامش میدم
مامانم هم زبان هدایت شد برام بهم گفت چرا هر روز میری پست بزار جمع شه یکبار برو بعد همین حرفم استفاده کردم گفتم پنج شنبه ارسال داریم جا نمونید و باعث بازخورد بهتر شد و همه راهم پنج شنبه میبرم
کلا همه چیز هدایته چون من برای کارهام خیلب برنامه ریزب میکنم اما نوقع انجامش خودشون متفاوت پیش میرن منم مانع نمیشم و الان یادگرفتم مینویسم کارهام میگم امروز انچام بشه بعد خوذش به راحتترین شکل میشه حالا قبلا مینوشتم اصرار به انجامش میکزدم
خیلی حسم خوبه چون بیشتر از هدایت نتایج ستاره قطبیشب به شب حالمو دگرگون میکنه مثلا میگم پست فرذا خلوت باشه رفتم راحت کارم انجام شد و…
خذایا چقدر تو خوبی من میگم تو انجام میدی چراغ جادو شدی برام و دیگه داره به مرحله ای میرسه که منم همع چیز را هدایتی پیش برم
خدایا ممنون همینکه حسم عالیه یعنی درسته درستترین مسیر
شکر شکر شکر
به نام مهربان پروردگارِ هدایت گَرَم ،
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
قبل از آشنایی با شما فکر میکردم هدایت فقط برای پیامبرها و امام هاست
بعد که ازشما شنیدم ،همه همیشه درحال هدایت شدن هستند ،
در اون فایل ، بسسسسیار زیبا توضیح دادید که خداوند به مادر موسی وحی کرد ،خداوند به زنبور وحی میکنه و ….
خیلی برام منطقی شد که پس به منم وحی میشه
اما عدم احساس لیاقت ، نمیذاشت که من این هدایت هارو دریافت کنم ،
هرچه بیشتر هدایت هارو دریافت کردم و دقققیقا طبق اون عمل کردم ،عضله ی دریافتم قوی تر شد
هنوز با چیزی که میخوام خیییییلی فاصله دارم ،واقعا لذت میبرم وقتی این فایل رو گوش میکنم ،میخوام که مثل شما همیشه ازاین موهبت استفاده کنم، دلم میخواد آنقدر آرام باشم که لحظه به لحظه هدایت هارو دریافت کنم ، واقعا لذت بخش ترین کار دنیا برام ، زندگی کردن به شیوه ی قوانینِ.
خدای خوبو مهربونم من آماده هستم من مهیا هستم برای هدایت شدن به مسیر درست .
خدایا من به هر خیری از جانب تو فقیرم ، منو هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه کسانی که به آنها غضب کردی و نه گمراهان.