چندبرابر کردن درآمد در یک سال | قسمت ۱ - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

به نام خدا

💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰

نوزدهمین روز سفر پربرکت

خدا رو شکر می کنم که باز هم من رو هدایت کرد تا با نوشتن 👣 از خودم در این سفر بی نظیر و پربرکت، به جمع بندی و انسجام آگاهی هایی که در این چندین روز بهشون دست پیدا کردم بپردازم و اول از همه به خودم کمک کنم تا درس هایی که از این روز سفر گرفتم رو بهتر و بیشتر اجرا و عمل کنم و بعد هم نشانه ای باشم تاثیرگذار برای عزیزان هم خانواده ام که به قدرت خدا به نوشته ی من هدایت میشن.

…

در این چند روز بارها و بارها و بارها فایل امروز رو گوش دادم و دیدم ،

کلمه ی «ثروت» رو جستجو کردم و تمام فایل هایی که با این موضوع در سایت بود رو دانلود کردم .

آپدیت روانشناسی ثروت ۱،نسخه ی قبلی،

معرفی و آپدیت روانشناسی ثروت ۲ که تئوری سطل آب هم جزو ش بود ،

روانشناسی ثروت ۳ ،

نابرابری ثروت در جهان

…

دوست داشتم و دارم خیلی خیلی عمیق تر و بهتر و بیشتر نوشته های سایت و بچه ها رو مطالعه کنم و بنویسم و از خداوند هدایت خواستم … می دونم به اندازه ی ظرف وجودی م من رو به سمت آگاهی ها هدایت می کنه و من در تلاش بودم که مثل «سخن خداوند به استاد در باغ کنار قبرستان» ، اجازه بدم که وجودم رشد کنه و ذهنم برای دریافت و درک بهتر آگاهی ها آماده بشه و از مسیر لذت ببرم .

احساس می کردم در بعضی موارد ذهنم مثل بچه ای که غذای جدیدی رو مقابل خودش می بینه ،اول با سرانگشت اون آگاهی رو مزه مزه می کرد ، گاهی با اشتیاق اون رو تا ته می خورد و گاهی هم با اکراه ، و گاهی هم برای خوردن مقاومت داشت …و الان ، در این لحظه انگار خیلی بهتر و آرام تر شده در برابر درک حقیقت پول …

روزی،

در یکی از هدایت هایی که از خداوند طلب کرده بودم ، به اون علامت زیبای لایک در بالای سایت که گاهی به سراغ ش میرم کشیده شدم و دقیقا همزمان شده بود با کامنت های لایک شده ی روانشناسی ثروت یک جدید ، از ذوق و هیجان داشتم بال در می آوردم که به همون بخش کوتاه نوشته ها دسترسی دارم :👇

این تمرین استاد به صورت ملیح در چندبرابر کردن درآمد

و چند فایل دیگر و

به صورت جدّی در روانشناسی ثروت ۱ هست که من در کامنت های لایک شده ی سایت در نوشته ی چندین تا از بچه ها دیدم : 💚👇

«تمرین جلسه اول قسمت دوم:

عوامل بیرونی مثل

سن،

سرمایه ،

جنسیت ،

نوع شغل،

زمان،

مکان،

تحصیلات

هیچ ربطی به موفقیت مالی نداره .

دلیل این حرف چیه ؟

الگوهایی که از دوطرف این موضوعات رو نقض کردن …» ( من تا همین قسمت به نوشته دسترسی داشتم )

…

دقت کن !

استاد بارها میگه که برای اینکه یه باور شکل بگیره باید برای ذهن الگو بیاری تا برای ذهن این باور منطقی بشه و بیاد باور جدید رو جایگزین باور قبلی کنه .

باورهای قبلی ما از خانواده و جامعه ( که اصولاً سرشار از فقر و کمبود هست ) نشأت گرفتن و در اکثر مواقع با مثال هایی که دیدیم و شنیدیم تایید و نهادینه شدن ، حالا ما باید با مثال ها و الگوهایی که برای ذهن میاریم اون باورهای محدودکننده رو ، در هر زمینه ای ، نقض کنیم تا ذهن به دنبال باور جایگزین بگرده و اون وقت به راحتی می تونیم باور جایگزین رو در جای باور محدود کننده ی قبلی قرار بدیم و باز با مثال آوردن ها محکم تر و محکم تر ش کنیم . و این در مورد خلق هر باوری در هر جنبه ای صدق می کنه .

باید بگم:👇

اصلا درک همین آگاهی هم برای من زمان برد و من تازه گی ها این بخش از کلام استاد رو انگار شنیدم و فهمیدم که میگن به دنبال الگوهایی بگردید … (در حالی که استاد کل روش ش اینه و بارها این رو فریاد زده اما من انگار اصلا نشنیده بودم )

حالا که من به لطف بودن در روز نوزدهم و بیستم و بیست و یکم سفر پربرکت ،در حال بهبود و تقویت باورهای ثروت ساز هستم و این زمان از سفر همزمان شد با اتفاق زیبای تولید دوباره ی روانشناسی ثروت ۱ ، دارم تخصصی تر در این زمینه کار می کنم . البته که به قول استاد وقتی داری روی باورهای ثروت کار می کنی ، خود به خود بقیه ی جنبه های زندگی هم رو به رشد و بهبود می‌ذاره . مثلا وقتی داری باورهای ثروت ساز رو تقویت می کنی ، خود به خود شکرگزار تر میشی و رابطه ت با خداوند و جهان هم بهبود پیدا می کنه ، خود به خود با تحسین کردن موفقیت ها و ثروت ها خودت رو در مدار موفقیت و ثروت قرار میدی ، خود به خود عزت نفس و اعتماد به نفس ت بخاطر درک و آگاهی های جدید و آشنا شدن با توانایی هات به عنوان یه انسان لایق ، بهبود پیدا می کنه و … خلاصه بخوام بگم، من عاشق این بخش از قانون هم هستم که چند بعدی ه ، تو از هر در که وارد بشی باز هم به تمام فضا و عظمت این قصر باشکوه و بهشتی دسترسی داری .

خدایا شکرت 🙏🌸

…

حالا در راستای همین تمرین :👇

1*

مثلا من با مطالعه ی ثروتمندانی که از لحاظ « سن » در رده های مختلفی هستن برای این باور که «ثروتمند شدن به عوامل بیرونی مثل سن بستگی نداره » پایه های محکم می چینیم و اون رو تقویت می کنم .

از افرادی مثل جیدن اسمیت

و نیک دالاسیو

و دانالین هوپ مارشال

و سوری کروز

و جان کالیسان

و بیلی آیلیش

و ابیگل گسیل برسلین

و جاستین بیبر

کایلی جنر

و ده ها نفر دیگه گرفته که در سنین کم ، به ثروت های کلان رسیدند

تا افرادی مثل

مارک زاکربرگ

و ایلان ماسک

و استیو جابز

و اسکات دانکن

و ادوارد ساورین

و یانگ هویی یان

و یوشیکا زو تاناکا

و ده ها نفر دیگر که در سنین جوانی به دارایی و ثروت های میلیارد دلاری رسیده اند .

و امثال جیم والتون

و چارلز رنلت فلینت

و لیو شوانژی

و رید هافمن

و ماسارو ایبوکا

و آماناسیو اورتگا

و ویلیام ادوارد بویینگ

و گوردون مور

و کلنل هارلند دیوید ساندرز

و والی ایموس

و نامیهی اودیرا

و ده ها نفر دیگر که در سنین میان سالی پا به مدار ثروت و رشد گذاشته اند این حقیقت را تایید می کند که موفقیت مالی هیچ ارتباطی به سن و کودکی و نوجوانی و جوانی و بزرگسالی ندارد .

۲*

و مطالعه ی ثروتمندانی که بدون داشتن سرمایه و از فقر به ثروت و موفقیت و شهرت بی نظیر و کلان دست پیدا کردن پایه های این باور که « ثروتمند شدن به سرمایه ی اولیه بستگی نداره» رو قوی تر می کنه . افرادی مثل :

جی کی رولینگ

آرنولد شوراتزنگر

هاوارد شولتز

اپرا گیل وینفری

محمد الطراد

کنی تروت

رومن آرکادیوویج آبراموویج

ژان پل دوجریو

شهید خان

یان کوم

فاطمه دانشور

دو وان چونگ

و صدها نفر دیگر که از فقر به ثروت های کلان رسیده اند و من همچنان در حال مطالعه و بررسی شان هستم .

۳*

با مطالعه ی ثروتمندان زن و مرد در نقاط مختلف جهان ، باز هم الگوهایی پیدا می کنم تا ذهنم منطقی تر بپذیره که ثروت به این ربط نداره که« فلانی و فلانی ها چون مرد بوده ثروتمند شده و یا فلان زن چون در فلان کشور زندگی می کرده موفق شده » در واقع این باور محدود کننده یکی از ترمز های خود من هم هست که گاهی وقتی زن هایی رو می بینم که در گوشه و کنار ایران و جهان به موفقیت و ثروت رسیدن سریع ذهنم این موفقیت و ثروت رو به مکانی که هستن و شرایط آزاد اجتماعی شون ربط میده ، پس باید رو این بخش الگو آوردن بیشتر کار کنم تا برای ذهنم منطقی بشه که « واقعا ثروتمند و موفق شدن ربطی به جنسیت و یا زندگی در منطقه و یا کشور خاص نداره . »

۴*

با مطالعه ی ثروتمندانی که شغل های متفاوتی از آنلاین و آفلاین و فیزیکی یا تولید محتوا و … دارن و پیدا کردن الگوها باز هم برای ذهنم مثال نقض بیارم تا بپذیره که « موفقیت مالی ارتباطی به شغل نداره و نباید وقتی یک فرد ثروتمند می بینه بخواد با کشف شغل و نوع فعالیت ش به رمز ثروت و موفقیت ش پی ببره بلکه به دنبال حقیقت باشه . »

۵*

با بررسی و دیدن و مطالعه در مورد افرادی که با تحصیلات متفاوت و بعضاً کم سواد و بیسواد به موفقیت مالی رسیدن ، مهر رد بر این باور محدودکننده بزنم که « موفقیت مالی به تحصیلات و یا تخصص در رشته ی خاصی ارتباط داره » ..

۶*

با مطالعه و بررسی آدمهای با گذشته های متفاوت و حتا نابسامان که به موفقیت مالی و خوشبختی دست پیدا کردن این باور محدودکننده رو کمرنگ تر و بی تأثیر تر کنم که « بعضی از آدم ها دیگه آب از سرشون گذشته و هیچ جوره نمی تونن به ثروت و خوشبختی برسن»

و به این طریق باور قدرتمند کننده ی « هر انسانی با هر سن ، هر مقدار سرمایه ، زن یا مرد ، در هر نقطه ی مکانی و زمانی و با هر تحصیلاتی می تونه به ثروت و موفقیت برسه و موفقیت مالی فقط و فقط به باورهای هر فرد و میزان ظرف وجودی ش بستگی داره » رو در خودم تقویت کنم و بپذیرم که « حقیقت پول داستان باورهای هر انسانی هست »… و سعی کنم حقیقت رو درک کنم و به دنبال تکنیک نباشم . گرچه این دامی هست که هر انسانی گاهی به اون گرفتار میشه اما هربار زمان کمتری در این دام گرفتار میشه اگر روی باورهای قدرتمند کننده ی خودش کار کرده باشه .

و باز به قول استاد همین پذیرش صد در صد این حرف هم با تمرین و مطالعه و دیدن الگوهای مختلف هست که اتفاق می افته .

که باور کنی و بپذیری که ثروتمند شدن ت

نه به سنی که الان داری ربط داره ،

نه به جنسیت ت و شهر و قومیت و کشوری که توش زندگی می کنی ربط داره ،

نه به میزان تحصیلات و رشته ای که توش درس خوندی ربط داره ،

نه به داشتن و نداشتن سرمایه ربط داره ،

نه به اینکه چه گذشته ای رو پشت سر گذاشتی و چقدر اشتباه کردی و راه رو خطا رفتی و شکست خوردی ربط داره،

نه به اینکه چقدر انسان تمام و کمالی هستی ربط داره ، …

( باز هم باید در این قسمت باورهای محدودکننده ای که در ذهنم هست رو کشف و شناسایی کنم و باز با پیدا کردن مثال های نقض ش اون باور رو کمرنگ تر و کمرنگ تر کنم و نقطه ی مقابل ش رو پررنگ تر )

و همه اینها باعث میشه تا بیشتر و بیشتر بپذیرم حقیقت پول رو و زمان م و انرژی م رو بذارم برای درک بهتر این حقیقت تا اسیر فرعیات و حواشی شدن …

برای همین که بتونم نمونه ها و الگوها رو منسجم در یک جا داشته باشم و با هربار مطالعه شون نجواهای ذهنم رو خاموش کنم ، گروه تلگرامی تشکیل دادم تا با هربار سرزدن و کامل تر شدنش این احساس رو به ذهنم بدم که داره پازل خودش رو در مورد نقشه ی رسیدن به گنج کامل تر و کامل تر می کنه . و به این شکل تاثیر باورهای محدودکننده رو کمتر و کمتر کنم و با مطالعه ی انسان های ثروتمند و موفق ، دیدن ثروت و دارایی شون ، تحسین و تایید فراوانی و ثروت جهان و تایید قوانین ثابت خداوند ، خودم رو بیشتر در مدار ثروت و موفقیت مالی قرار بدم.

از خداوند می خوام که کمک م کنه تا شاگرد خوبی باشم برای استاد بی نظیر م و به تمریناتی که بهم میدن به نحو احسن عمل کنم تا من هم با قدم گذاشتن در جاپاهای ایشون همون نتایجی رو بگیرم که استاد نازنین م ، عباس منش ، گرفتن . چرا که حتا با کامنت های لایک شده توسط استاد هم متوجه شدم که ایشون تحسین کننده ی افرادی هستند که حتا یک قدم برای عمل و اجرای قوانین در زندگی شون برداشتن و این یک قدم می تونه انجام جزیی و کلی تمرین ها باشه حتا در حد یک نوشته .

خدایا شکرت که من رو هربار بهتر هدایت می کنی به مسیر درست و راهنما م میشی برای قدم به قدم پیش رفتن .🙏🌸🌼

این راه با تو ادامه دارد …

…

عزیزان جانم دوستتان دارم ⁦❤️⁩

خداوند عاشق ماست ⁦❤️⁩

به نام خدا

نوزدهمین روز سفر پربرکت

💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰💰

اصلا قصدی برای نوشتن دیدگاه نداشتم ، فقط و فقط در حال نوشتن برداشت م از مطالعه ی جی‌میل م بودم و انجام تمرینی که خودم برای خودم طراحی کرده ام و آن این است که هرروز یک بخش از نوشته های ارزشمند جی‌میل را بازبینی و در گروه تلگرامی متشکل از خودم و همسر نازنینم و دو نفر از خواهر وبرادران عباس منشی ام به همراه درک خودم به اشتراک بذارم، اما خوب که دقت کردم دیدم هم این من هستم و هم من این نیستم که اینچنین روان و صریح در حال بیان آگاهی های درک شده است و تصمیم گرفتم آن نوشته را ردپایی 👣 کنم برای این روز سفر که هنوز مثل مسافری در جهانِ آگاهی و رشد، که انگار بعد از روزها سفر ، این بار چشمه ای یافته گواراتر و دلچسب تر و خواستنی تر و رویایی تر از تمام منزل های قبلی، می خواهم به‌یادماندنی ترین سوغاتی را از از آن برای خود خلق کنم و همین سبب شده تا بعد از این همه وقت نتوانسته ام بار سفر ببندم و به روز بعد که ادامه همین چشمه ی گوارا ست رحلت کنم . و باز در ریمیکسی از استاد شنیدم که می گفتند روش ایشان هم همینطور است و نه تنها عجله ای برای طی مسیر آگاهی و رشد ندارند بلکه ممکن است مدتها در مورد یک عبارت ،یک آیه ، یک آگاهی فکر کنند و با خودشان حرف بزنند و بنویسند و این مدتها گاهی به ماه هم ممکن است برسد ‌. و خدا را شکر که من هم تلاش می کنم که چون استادم عمل کنم .

…

امروز که جی‌میل م رو چک کردم انتظار داشتم با متن فایل جدید ، جلسه سوم روانشناسی ثروت ۱ از طرف گروه تحقیقاتی عباس منش عزیزم رو به رو بشم اما هنوز دریافت نکرده بودم . بعد از پاسخ به دیدگاه های عزیزانم در سایت در ذیل آخرین دیدگاه خودم در روز نوزدهم سفر پربرکت، تصمیم گرفتم در راستای مطالعه ی دقیق نوشته های دریافتی م در جی‌میل م در هرروز که از گروه عزیزم خانواده ی صمیمی عباس منش دریافت می کنم ، متن جلسات اول و دوم روانشناسی ثروت ۱ رو مرور و بررسی کنم تا زمان دریافت متن جلسه ی سوم برسه و باید اعتراف کنم که من هربار ، در هر گوشه از این قصر باشکوه که پا میذارم احساس می کنم اینجا بهترین و زیباترین و عمیق ترین آگاهی ها را برایم به ارمغان میاره ، وقتی در کتاب « رویاهایی که رویا نیستند» بودم و هستم همین احساس رو دارم ، وقتی در هر صفحه از سایت هستم همین احساس رو دارم و باز وقتی متن های ارزشمند دریافتی در جی‌میل رو مطالعه می کنم هم همین احساس رو تجربه می کنم که اینجا «نقشه ی گنج » را در قالب کلمات گنجانده اند . و دوست دارم عبارات رو با تمام وجود ببلعم .

خدایا شکرت 🙏🌸

…

جالب بود که متن با این عبارت شروع شده بود :👇

« وقتی … را بفهمی » ،« وقتی از … مطلع شوی » ، « آن وقت … را درک می کنی »، و « باورهای قدرتمندکننده ساختن را اولین گام برای تغییر اوضاع نادلخواهت می‌دانی »

یعنی حقیقتا این روزها هرچی که دارم پیش میرم .

هرچی فکر می کنم ، هرچی در جستجوی ریشه ای رفتار و نتایج افراد در باور هاشون و درک تاثیر باورهاشون در نتایج زندگی شون هستم انگار در حال طی کردن بهتر این مراحلی که در بالا گفتم هستم . انگار اصلا بهتر می فهمم دلیل این چینش عبارات رو در متن های سایت ، انگار بهتر آگاهی نهفته در کلمات رو درک کنم . انگار کمتر ساده از کنار عبارات نوشته شده در هر سطر می گذرم و بیشتر تامل می کنم و به قول قرآن قدرت تعقل م قوی تر شده . … جالبه که این مسیر علاوه بر اینکه چشم های جدید بر صورت ت میکاره ، گوش های جدید ، قوه ی تعقل جدید و کلا حواس جدید رو بهت میده . یا اینکه همه ی توانمندی هات به روز میشن و توانمند تر میشی… و زمانی که در این مدت حدود یک سال از شروع فعالیت م در سایت تامل می کنم می فهمم «نقطه ی عطف» یعنی چه !

اصلا کلمات همون کلمات ند اما بار معنایی بسیار بسیار بیشتری رو برای من به ارمغان میارن . و اینجاست که من احساس می کنم ناچارم تا از تمام نشانه های نگارشی بهره ببرم، از برجسته کردن کلمات گرفته تا ویرگول و نقطه و سر بند آوردن و … تا بتونم آنچه باید، را بهتر و بهتر و بهتر درک کنم و بفهمم . مثل آیه آیه کردن قرآن می مونه …

فقط می تونم بگم :

خدایا شکرت 🙏🌸

و

«نقطه عطف زندگی‌ات از جایی شروع می‌شود که تعامل دو سویه‌ی:

رفتارها و باورهایت؛

ایده‌ها و باورهایت؛

راه حل‌ها و باورهایت؛

را درک می‌کنی

و می‌فهمی

تمام آنها، ( رفتارها ، ایده ها ، راه حل ها )

حتی

شغلی که برای امرار معاش برگزیده‌ای

و شیوه‌ای که برای بهبودِ این وضعیت نادلخواه به کار می‌بری‌،

همه و همه

از اساس باورهایت نشأت گرفته‌اند

و خروجی آنها‌،

قطعاً

همان اساس را در زندگی‌ات گسترش می‌دهد‌.

یعنی تا زمانیکه آن اساس از محدودیت بیاید‌، نتیجه‌ی هر تلاشی‌،

فقط محدودیت‌های بیشتر است.»

و اینجاست که کلام استاد در ذهنم تکرار میشه که در قسمتی از « چند برابر کردن درآمد» تاکید می کنن که نیاز نیست برای چند برابر کردن درآمد ت ایده ی جدید بیاری یا تبلیغات رو بیشتر کنی یا کارمند عوض کنی یا طلاق بگیری یا به دنبال شغل جدید باشی و یا بسته بندی و ظاهر محصول و خدمات ت رو عوض کنی، یا مهاجرت کنی یا … چرا که «تا زمانی که آن اساس از محدودیت بیاید نتیجه ی هر تلاشی فقط محدودیت های بیشتر است» … و من چقدر به آرامش مطلق می رسم وقتی که هربار می فهمم فقط و فقط کار من اینه که باورها م رو قدرتمند کننده بسازم و برنامه ی ذهنم رو ثروت ساز کنم و برنامه ی فقرآفرین ذهن م را غیرفعال و disable کنم ، چون مثل برنامه های نصب شده ی هر سیستم در گوشی های مختلف که امکان حذف شدن ندارند ، من هم نمی تونم برنامه های نصب شده از دوران کودکی م رو و باورهای ساخته شده رو حذف کنم ، اما قطعا می تونم اون ها رو هربار بیشتر غیرفعال کنم و کمرنگ و کمرنگ تر ( و باز همون مثال دیوار و رنگ سیاه ش و پاشیدن مدام رنگ سفید در ذهنم تداعی میشه )

…

و انگار باز هم باید تاکید کنم که به قول استاد همین رسیدن به این که استاد میگن « فهمیدم که باید باورهام رو تغییر بدم و قبل از اینکه بفهمم که باید باورهام رو تغییر بدم کلی مطالعه کردم و تفکر و تأمل و … »

و این ضرورت رسیدن به این نقطه بود که خدای درونم من رو به سمت مطالعه ی الگوهای ثروت و موفقیت هدایت کرد . به سمت دیدن مثال های عینی ثروتمندانی حیّ و حاضر در جهان تا ببینم الگوهایی رو که باورهای محدودکننده ی ذهن من که از جامعه ی محدود و کوچک پیرامونم نشأت گرفته رو رد می کنه تا بفهمم « این خانه ز پای بست ویران است » و من باید برای داشتن بنایِ باشکوه ِثروت ، سراغ پی و فونداسیون وجودی خودم برم .به سراغ باورها .

کشف باورهای محدودکننده ی ذهنم .

و «ضرورت راه انداختن جهاد اکبر برای از نو کدنویسی ذهنم» رو الان بیشتر درک کردم و درک می کنم .

هی نمی خوام دوباره بنویسم اما باز باید تاکید کنم که همه ی اون مراحل تفکیک شده ی متن جی‌میل م در اولین جلسه ی روانشناسی ثروت ۱ نیاز بوده و هست تا به این اولین قدم برسی که

«باورهای قدرتمندکننده ساختن را اولین گام برای تغییر اوضاع نادلخواهت می‌دانی »

…

«بنابراین‌، حالا که اینجا هستی

(بزرگترین شکرگزاری من در این روزها باید برای همین باشه که حالا اینجا هستم و در حال درک و دریافت و مطالعه و گوش سپردن و فکر کردن به اصل و اساس زندگی و دیگه خلاص شدم ازدرگیر حاشیه ها بودن که من رو هربار به بن بست رسوند.)

و

( خدا را شکر که ) «مهم‌ترین قدم را برای تغییر اوضاع مالی‌ام برداشته‌ام» :👇

باید کارِ تغییر باور را با «بازشناختن ساختار و قانون ذهن» و «استفاده از این ساختار و قانون‌، به نفع خودت» شروع کنی.»

« ذهن همه‌ی ما از یک سیستم عصبی تبعیت می‌کند. یعنی اگر فردی در گوشه‌ای از جهان توانسته به موفقیتی دست بیابد‌، همه‌ی افراد بشر‌، آن توانایی را در وجودشان دارند.» ( و خدا را شکر که این روزها من به این مدار وارد شده ام که با دیدن هر فرد موفقی در هر زمینه ای و یا شنیدن نام ش سریعا جستجو می کنم تا بتونم ببینم و به ذهنم نشان بدم الگوهایی را که با همین سیستم عصبی من به نتایج ارزشمندی رسیده اند و به خودم بفهمانم که اگر قرار است مثل استاد عباس منش عزیزم 🌼 نتایج بزرگ بگیرم 👇)

«فقط باید مثل آن فرد باور کنند و مثل آن فرد‌، در راستای آن باورها‌، اقدام کنند.»

( اینجا یه اعتراف کنم تا به یادم بمونه که چه بوده ام و چه شده ام: من اصولا از دیدن و خواندن و شنیدن در مورد انسان های موفق نه تنها لذت نمی بردم بلکه زجر می کشیدم و حالتی مثل تنفر در وجودم احساس می کردم . احساس می کردم آن ها با گرفتن و خوردن حق من به این جایگاه رسیده اند و این باور محدودکننده به هیچ عنوان به من اجازه نمی داد حتا به سراغ دیدن و خواندن از ثروتمندان و انسان های موفق بروم چه برسد به تایید و تحسین و تبریک گفتن به آنها و این مقاومت درونی و باور محدودکننده به من اجازه ی ورود به مدار ثروت و موفقیت را نمی داد و مرا همیشه به بن بستی درونی می رساند و شدیدا ناامید و بی انگیزه می کرد و این تغییر رفتار و واکنش من خود تأثیر این مدت کار کردن است و نشان دهنده ی بسیار شیرینی برای من که مقاومت هایم در برابر دریافت ثروت برداشته شده و باور محدودکننده ی کمبود هم در حال کمرنگ شدن در وجودم است و به جای آن فراوانی است که بیشتر در ذهن م فریاد می کشد و خودنمایی می کند .)

و

«مثل آن فرد باور کردن یعنی:

بوسیله‌ی ساختنِ منطق‌های قوی‌، «استدلال‌های همیشگی‌ای» را زیر سوال ببری و بی‌اساس جلوه دهی که ذهنت در تمام این سالها برای قانع ساختنِ تو در «پذیرفتن‌، کنار آمدن و تحمل کردنِ اوضاع نابسامان مالی‌ات» بهره جسته است.

« ‌به عبارت ساده‌تر‌، باید دلایلی قوی بسازی که…»

و من باز فقط تا این بخش متن دسترسی داشتم اما همین هم یک گنج نامه بود برای من و این روزها بیشتر ایمان دارم که وقتی در مدار دریافت آگاهی های بیشتر قرار بگیرم حتمن همراه دوره ی روانشناسی ثروت خواهم شد ، فقط باید توانمندی های سیستم عامل وجودی م را برای پذیرش نصب ورژن بالاتر آماده کنم . تا در زمان نصب بالاترین کارایی را برایم داشته باشد و من توانمندی بهره بردن تمام و کمال از آن را داشته باشم .

خدایا شکرت 🙏🌸

شکرت مهربان من که این چنین زیبا و خوشایند جرعه جرعه آگاهی و درک بهتر را به من می نوشانی و این چنین با نوازش و لطافت درس هایم را برایم مرور می کنی . تو این روزها بهترین مشوِّق من شده ای برای صعود به کلاس و پله و مرحله های بالاتر . تو بهتر از هرکسی این روز ها به من نشان می دهی که دنیایت این که اطرافیان م با ذهن محدودشان فکر می کنند نیست و زندگی می تواند چقدر باشکوه و زیبا باشد . مگر می شود خالق باشکوهی چون تو خلقتی کسل کننده و راکد و تکراری و یکنواخت و خسته کننده داشته باشد !… سبحان الله ( و وای ! که این عبارت چه قدر عظیم و پر از آگاهی ست … خداوند از آنچه انسان ها در مورد ش فکر می کنند و به او برچسب می زنند پاک و مبرا ست ) و اینجاست که به قول استاد فقط باید بگویم «الله اکبر» از عظمت این ادراک و آگاهی .

خدایا شکرت 🙏🌸

خدایا شکرت 🙏🌸

خدایا شکرت 🙏🌸

تو از هر آنچه من می توانم در موردت بگویم و بنویسم فراتر و عظیم تر و زیباتر و باشکوه تری .

تو نماینده ی فضلی

تو سزاواز ثنایی …

نتوان وصف تو گفتن که تو در وهم نگنجی

نتوان شبه تو جستن که تو در فهم نیایی

…

دوستت دارم ⁦❤️⁩

…

عزیزان جانم تمامی شما را که پاره ای از این چنین خدایی هستید دوستتان دارم ⁦❤️⁩

خداوند عاشق ماست ⁦❤️⁩