توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها - صفحه 92 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    414MB
    11 دقیقه
  • فایل صوتی توجه به داشته ها، راهِ رسیدن به خواسته ها
    9MB
    11 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

2649 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرید ارشاد گفته:
    مدت عضویت: 3150 روز

    سلام

    از بخش تخنیکی سایت درخواست دارم مبنی بر اینکه وقتی دیدگاه های طولانی را نمیشود در قالب یک نظر روی سایت ثبت کرد میبایست یک پیام مبنی بر اینکه نظر یا دیدگاه شما طولانی است و دو قسمت کنید نمایش داده شود تا دوستان متوجه بشن و یا هم اینکه قابلیتی ایجاد شود که دیدگاه های طولانی را بشود ثبت کرد.

    تشکر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سید علی فخری گفته:
    مدت عضویت: 3872 روز

    سلام استاد

    من این سوال رو چندین بار دیگه هم به اشکال مختلف پرسیدم. دوستان هم پاسخ دادن ولی جواب ها قانع کننده نبوده. لطفا خودتون در یک فایل توضیح بدید. ممنون میشیم.

    در این فایل شما میگید تمرکز بر داشته ها راه رسیدن به خواسته هاست. پس باور ها چی میشه ؟

    چرا گاهی میگید باید به خواسته توجه کرد و فرکانس مناسب فرستاد و گاهی میگید برای رسیدن به خواسته ها باید روی باورهامون کار کنیم و باور های هم جهت با خواسته ایجاد کنیم ؟

    آیا این دو مورد مستقل هستند ؟ چه ارتباطی بینشونه ؟ آیا تمرکز به خواسته ها باعث تغییر باور میشه و بالعکس ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      هادی زارع گفته:
      مدت عضویت: 3833 روز

      سلام دوست عزیز

      تمرکز روی داشته ها خود نوعی باور سازی هست. وقتی روی داشته ها و موفقیت های خود تمرکز میکنی این باور در تو شکل میگیرد که از این بیشتر هم میتوانی داشه باشی.

      از نگاهی دیگه، اینکه پایه و اساس همه کارها رسیدن به احساس خوب هست. قانون این است. احساس خوب=اتفاقات خوب

      هم تغییر باورها اون چیزهایی که مد نظرت هست و هم توجه به داشته ها(که خود نوعی باور سازی و پیام مثبت به ضمیر ناخودآگاه هست) احساس خوبی را در ما بوجود می‌آورد که موجب جذب اتفاقات خوب بیشتر می‌شوند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مصطفی پوری گفته:
    مدت عضویت: 2739 روز

    به نام خداوندی که خود را اجابت کننده خواند تا ما از او بدون هیچ واهمه بخواهیم

    سلام…..الان که برمیگردمـ و نگاه میکنم به سالی که گذشت میبینم سالی پر از اتفاقات جالب بود چون از سال قبلش مدام به خودم میگفتم سال آینده بینظیره….. اما رخدادهای سال 97

    1…چند سالی بود اصفهان نرفته بودم؛ اصفهان رفتم برای چند روز

    2…درآمدم از 400/000به 1/900/000 هم رسید

    3…دوتا خواهر دارم که به اختلاف 2روز بچه هاشون به دنیا اومدن یک دختر ویک پسر

    4…ازهمه مهمتر دوستی دارم بنام افشین بهمن من مدام بهش میگفتم من یک چیز را خیلی خوب یاد گرفتم و اونهم اینکه دیگه احساسی با مسائل برخورد نکنم که معنی جهل را ازدیدگاه استاد برام توضیح داد

    اما اتفاقات سال 97 که به صورت طبیعی رخ خواهد داد چون همین الان چند ده دقیقه باور سازنده آماده کردم برای کار کردن

    1…خریدن250متر زمین در دزفول نقدی

    2…خریدن ماشین 207i سفید مدل 1390 فرانسوی

    3…عقد کردن با دختر رویاهام که فوق العاده نزدیک شدیم…..تشکر ازخداوندی که راه رشد را به سادگی نشان داده تا استفاده کنیم خدای وفور…….ممنون که به من امتیاز بالا میدید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    علی عشقی گفته:
    مدت عضویت: 3142 روز

    به نام خدای الهام بخش

    سلام

    اتفاقات خوب سال 1396 که برایم رخ داد:

    1- جشن تولدی که دوستان و همکارانم در محل کار برام گرفتن و منو خیلی خیلی سورپرایز کردن اصلا فکرشو نمیکردم واقعا اتفاق خوب و خاطره انگیزی بود، کلی انرژی گرفتم و خوشحال شدم.

    2- در سال 96 من با فردی آشنا شدم که طراحی سایت رو به صورت رایگان بهم آموزش داد.

    3- میتونم بگم واقعا آدم خوش شانسی هستم که با فرد دیگری آشنا شدم و کارم رو در انتشاراتش شروع کردم و موقعیت خوبی بدست آوردم و الان از این موقعیت یه فرصت عالی ساختم.

    4- من حقیقتش در سال 96 خیلی چیزها بدست آوردم که اکثر آنها بصورت رایگان بود.

    اتفاقاتی که در سال 1397 میخوام که برام رخ بده و بیشتر از زندگیم لذت ببرم:

    1- یکی از برنامه هام اینه که امسال درآمدم از فروش کتاب های نشر زیاد باشه و با فروش خوبی که میتونم داشته باشم پول خوبی بدست بیارم.

    2- مورد بعدی اینکه به امید خدا میخوام یه آموزشگاه هنری به نام خودم داشته باشم تا بتونم از این راه هم درآمد خوبی داشته باشم و تاجایی که امکان داشته باشه بتونم کارم رو گسترش بدم.

    3- امسال تصمیم دارم با همکاری دوستم کلاس کنکور برگزار کنم.

    4- به امید خدا درآمد خوبی داشته باشم یه خونه میخوام بخرم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    دادخدا گفته:
    مدت عضویت: 3080 روز

    سلام خدمت استاد گلم سید حسین عباس منش! و یک سلام هم خدمت تک تک شما عزیزان و خانواده عزیزم.

    بنده خیلی نظر نمی نویسم خیلی کم اتفاق میوفته که بیام نظر بنویسم. بخاطر این که من نتوانستم خوب رو خودم کار کنم و نتیجه عالی بگیرم. بنده نیاز بکمک شما عزیزان و خانواده عزیزم من حیث دستان خداوند دارم. اتفاقات خوب و عالی که برام اتفاق افتاد در سال 1396 اول اش همین آشنا شدنم با سایت استاد بود که آرامشم را دوباره بدست آوردم. دیدگاه هم نسبت بخدا خیلی بهتر شد، تابستون پارسال خداوند بزرگ یک دونه دختر خیلی خیلی ناز بهمون داد که از وجودش خیلی خوشحالم. دقیقا همون روز که دخترم بدنیا آمد حساب بانکی ام رو نگاه کردم دیدم یک مبلغ خیلی بالای وارد حسابم شده بود که اصلا آماده گی یا فکر شو نمی کردم ولی خداوند بهم نشون داد که این دختر که خودش رحمت و نعمت خداوند است یک مقدار پول زیاد هم دقیقا همون روز وارد حسابت میشه که بقول بعضی ها با روز خودش اومد . سال ها بود که آرزو داشتم پدر مادرم و تمام اعضای خانواده ام را پیش خودم داشته باشم رو پارسال تجربه کردم همه اومدن پیش من. یک ماشین بزرگ که لازم داشتم برای همه اعضای خانواده ام پارسال خریدم و قسط اش هم تقریبا تموم شده. این فقط چیزهای بود که همین لحظه تو خاطر ام بود و نوشتم بدون شک خیلی خیلی چیز های دیگه هم است که الان بخاطر ندارم باشه برای یک فرصت دیگه. باز هم خیلی ممنونم از استادم و همه خانواده صمیمی ام! در پناه الله بزرگ شاد، سلامت، و ثروتمند، و سعادت مند باشید در دنیا و آخرت! خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا آبلو گفته:
      مدت عضویت: 3095 روز

      دوست عزیز سلام برای تغییر کردن لازم است تمام تمرکز رو بزاریم اونوقت رشد و تغیرات ما به سرعت جت اتفاقا میوفته حتی خیلی سریعتر نتایج رو میبینم همونکه همیشه استاد میگن احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و برای احساس خوب ِازمه روی افکارمون کار کنیم و برای کنترل افکار لازم روی وردی هامون کارکنیم به قول استاد خدا بخشنده توبه پذیر است و بسیار مهزبان همینکه ما یه کم کار کنیم روی خودمون خدا یه عالمه نتایج خوب نصیبمون میکنه با آرزوی موفقیت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        دادخدا گفته:
        مدت عضویت: 3080 روز

        سلام خدمت دوست گرامی ام زهرا آبلو!

        خیلی ممنونم بابت جواب عالی تون دقیقا درست می فرمائید تلاش میکنم دقیقا همون طور که شما توصیه کردید عمل کنم. در پناه خداوند بزرگ سلامت و ثروتمند باشید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ابراهیم قرقانی گفته:
    مدت عضویت: 2749 روز

    استاد عزیزم سلام ..

    واقعا همینطور هست که میفرمایید فوق العادست این قانونهایکه شما میفرمایید؛ ســـــــــــــپاسگذارم از خدای مهربون بزرگم که بنده رو در مدار شما قرار داده و همچنین از شما استاد بزرگوارم ســـــــــــــــــــپاسگذارم خداروشـــــــــــــکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    نرگس نجاری گفته:
    مدت عضویت: 2873 روز

    سلام استاد.

    همیشه بهاری باشید

    ممنونم که این فیلمهای زیبا رو میذارین

    ما که واسه این ببعی هاتون دلمون ضعف رفت

    دیشب با دختر هفت ساله ام اینقدر به این ببعی کوچولو خندیدم

    خیلی جالب بود. و همینطور ماهی ها، این صدای ملچ و ملوچشون

    منو میبره به خاطرات کودکی، که واسه ماهی های استخر نون میریختیم.

    این فیلمهاتون هم واسه من آموزشه. اینکه نترسم و از زیبایی های زندگیم

    برای دیگران صحبت کنم.

    و صدای شما مدام تو گوشمه. ((( میشود ))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    جعفر سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 3133 روز

    سلام درود خدمت شما استاد عزیز و دوستان گرامی

    سال 97 رو به تمام دوستان تبریک میگم و سالی پر از ، ثروت ، آرامش ،خیر و برکت بی نهایت و … برای شما دوستان آرزومندم.

    چیزی که برای من مهمه اینکه کسانی که قانون رو قبول ندارن مطمئن هستیم که به نتیجه مطلوبی نمیرسند . اگر هم برسند هیچ لذتی از اون نتیجه ندارن و دلیلی که قانون من رو قانع میکنه دیدگاه دوستان هست که در این فایل قرار دادن.

    یعنی اینکه این دوستان به نتیجه رسیده اند که نظر میدهند و هر کدام هم از خوبی ها سال 96 توضیح داده اند و خدا را سپاس گزار هستند .

    این پیام برای دوستانی هست که هنوز قانون رو کامل درک نکردن پس دوستان من ، استاد با زبان شیرین و گویا برای ما توضیح میدهند که قانون چیست و چگونه استفاده کنیم تا به نتیجه خوبی برسیم پس خدا را شاکریم و از استاد متشکریم که راهنمای رسیدن به سعادت و ثروت رو پیش پای ما گذاشت .

    خدا رو شکر که تونستیم سال 96 مدارمون رو تغییر بدیم و در مداری باشیم که سال 97 به بهترین شکل ممکن به خواسته هامون برسیم .

    آرزوی خوشبختی و ثروت برای یکایک دوستان دارم.

    با سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    یاشار غراوی گفته:
    مدت عضویت: 3937 روز

    پشت تلفن معلوم بود که خیلی سرش شلوغه و کلی مراجعه کننده داره گفت باشه اقای غراوی ده دقیقه دیگه زنگ بزن منم گفتم باشه ده دقیقه بعد زنگ زدم با خوشحالی و تعجب خاصی گفت که اقای غراوی با نامه تعجیل شما موافقت شده شما میتونین بیاین و نامه رو تحویل بگیریم گفتم ممنونم پدرم میاد و از شما میگیره بعد از اینکه نامه به دست خودم رسید من مدارک لازم رو گرفتم و رفتم به مرکز استان برای ثبت نام ،،صبح زود بیدار شدم تا برم مرکز استان چون یه 4 ساعتی فاصله داریم تا مرکز ..ماشین هم نبود که برم خب صبح زود رفتم ایستگاه و در حین رفتن به ایستگاه تو راه تصور میکردم و به خودم میگفتم که من صندلی جلو میشینم (وای که چقد اون روز قشنگ وعالی بود) من تو مسیر های طولانی به ندرت با راننده یا مسافرا تو ماشین حرف میزنم اون روز تو یه صبح زیبا من همون طور که به خودم گفته بودم رفتم جلو نشستم م…سافر هم بود و سریعا حرکت کردیم و این خیلی عالی بود چون معمولا تا مسافر سر صبح بیاد دیر میشه و دیر حرکت میکنن همه مسافر ها سریعا خوابیدن من و راننده بیدار بودیم (من عادت ندارم تو ماشین مخصوصا وقتی که مسافر هستم بخوابم ) راننده ادم مشتی و خوش مشربی بود سر صحبت رو باز کرد و کلی باهم حرف زدیم اصلا نفهمیدیم وقت چجوری گذشت و خیلی خوشحال بودم یه کورس دیگه هم باید مینی بوس سوار میشدم تا برسم به مرکز استانمون به خودم گفتم باز میرم و جلو میشینم تا رسیدم مینی بوس پر شد و فقط یک نفر رو میخواست و من رفتم همون جلو کنار راننده سوار شدم و رفتیم و رسیدیم پیاده شدم و رفتم سمت اداره کل و ثبت نامم رو مرحله به مرحله انجام دادم همه اون افرادی که تو اداره بودن از نگهبان گرفته از مسوال چاپ و تکثیر اونجا از معاونین و افراد حراست به بهترین نحو ممکن با من رفتار و برخورد کردن همه خوشحال خنده رو بودن و لبخند به لب داشتن و سعی میکردن روال کار رو سریعتر انجام بدن (واقعا خیلی خوشحال بودم و سپاس گزار خداوند بودم ) کارای ثبت نام رو انجام دادم گفتن باید بری شهرتون و عدم سوپیشینه و عدم اعتیاد بیاری گفتن برو یه هفته دیگه بیا من گفتم سه روزه درستش میکنم میام ..من برگشتم شهرمون عصر شده بود من فردای اون روز رفتم بهداری شهرستان.. سریع ازمایشات لازم رو انجام دادم و نامه رو گرفتم رفتم اداره پلیس از غذا نگهبان از دوستای دوران راهنماییم بود و از اینکه همدیگه رو دیدیم خیلی خوشحال شدیم و کلی منو راهنمایی کرد بعد رفتم پیش مسوال اون کار برای عدم سوپیشینه طرف بسیار ادم خوبی بود کارای من رو انجام داد و گفت که امروز نرو دادگستری (یا دادگاه یادم نمیاد) چون زود کارای من رو انجام داد گفتن تایید نامه رو بهت نمیدن من گفتم برم ببینم چی میشه فوقش فردا میرم اون روز رفتم ولی خیلی شلووغ بود فردای اون روز رفتم و مسوالین روال کاری این نامه رو انجام دادن بعدش فردای اون روز رفتم مرکز استان ادراره نامه رو دادم تعجب کردن گفتن تو چجوری این نامه رو اینقد زود اوردی روال کاری خودش حداقل یک هفته طول میکشه .گفتم خب میشه دیگه بعد گفتن خب فعلا برو و تو تاریخ گفته شده بیا امتحان بده ..رفتم و روز امتحان اومدم و امتحان دادم بعد امتحان یه مصاحبه تخصصی از من شد همه با لباس های رسمی اومده بودن من با یه تیشرت و شلوار کتان و یه کفش تابستانی رفتم همه منو نگا میکردن چون همشون لباس رسمی پوشیده بودن یکیشون گفت تو رد میشی من گفتم اشکال نداره بیخیال. رفتم تا جواب اعلام بشه تو سایت زده بودن قبول و اینکه فقط یک نفر رو برای مرکز شهرستان ما میخواستن و ما دو نفر بودیم .نفر دوم همون بنده خدایی بود که به من گفت رد میشی گفتن که بیاییم مرکز استان… رفتیم و من اونجا این قضیه رو فهمیدم که دونفر بودیم بعدش من یه قضیه خیلی جالبی رو فهمیدم میدونید چی بود من تو ازمون کتبی قبول نشده بودم یعنی من تو مرحله اصلی که ازمون بود قبول نشده بودم و نباید تو سایت میزدن قبول یکی از خانومایی که اونجا نشسته بود یواش بهم گفت چون بومی هستی قبولت کردیم وگرنه اون یکی دیگه امتیاز هاش ،سابقه کاریش از تو خیلی بالا بوده من خوشحال شدم با وجود اینکه قبول نشدم ولی قبولم کردم چون بومی بودم و خدارو شکر میگفتم پیش خودم گفتم خدایا اون بنده خدا هم یکاریش بکن اونو رد نکنن من خودم پیش خودم هیچ راه حلی برای این موضوع پیدا نکردم ولی میدنستم خدا راحت امور رو درست میکنه خیلی جالب بود اون بنده خدا شهر ما رو انتخاب کرده بود چون فکر میکرد شهر ما نیرو تو اون رشته رو نداره و قبولیش تضمین بود در حالی که 4 ساعت از شهرخودشون تا شهر ما فاصله بود و خب این براش سخت بود قوانین بدون تغییر خداوندی طوری عمل کردن که خیلی برام تعجب انگیز بود مرکز اون بنده خدا رو از شهر ما به شهر دیگه ای تغییر دادن که اون فقط 20 دقیقه از شهر خودش تا اون شهر دیگه فاصله داشت و این برای من خیلی خوشحال کننده بود و همش شکرگزار خداوند توانا رو میکردم خب من بعد از انجام تمامی مراحل ثبت نام و مصاحبه و غیره باید بر میگشتم ،،گفتن که حالا برید که به شما زنگ میزنن از تهران تا مصاحبه اصلی شما رو اونجا انجام بدن من میخواستم با یکی از دوستام که سرباز بود دیداری داشته باشم و ببینمش و گرسنه هم بودم و پولمم کم بود و حتما هم باید یه چیزی میخریدم تا به دیدنش برم یعنی دست خالی نرم

    ادامه در کامنت بعد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    یاشار غراوی گفته:
    مدت عضویت: 3937 روز

    ..پادگان ما طوری بود که من میتونستم بعد ساعت اموزش لباس شخصی بپوشم ورود و خروج به پادگان با لباس شخصی بود میتونستیم طبق قوانینی گوشی داشته باشیم هر روز میتونستیم بریم بیرون از پادگان تو خود پادگان کولوپ و گیم نت بود از کامپیتور گرفته تا پلی استینن 4 و ایکس باکس خود پادگان استخر داشت(برای نوروز به بعد بود) زمین چمن داشت سالن بدنسازی داشت سالن فوتسال داشت خلاصه خیلی تجهیزش کرده بودن و کلی امتیازات ویژه داشت از لحاظ غذا اصلا کمی و کاستی نداشت تو خود پادگان رستوران و کافی شاپ بود فرمانده ها و اراشد بسیار باشعور و با فرهنگ بودن به افرادی که کارشناسی داشتن میگفتن مهندس و به افرادی که دکتر یا مدرک دکتری داشتن میگفتن اقای دکتر یا اگه نمیدونستن میگفتن اقای دانشجو اصلا از لفظ سرباز استفاده نمیکردن من تو اون دوماه با اکثر افراد اشنا شدم از کل دژبان ها گرفته (که دوستای خیلی خوبی شدیم)تا اشپز ،عکاس، مسوال اتش نشانی و فرماندها خلاصه عالی بودن تجربه بسیار بسیار خوبی بود بعد دوماه رفتیم کرج برای اموزش تخصصی رشتمون کرج خب مثل یه دانشگاه بود خانوما و اقایون همه باهم بودن کارمند های فنی حرفه ای از همه جای کشور به این مرکز میومدن امکانات زیادی داشت بهترین اتاق ها رو داشت سوییت بودن بهترین غذا ها رو سرو میکردن ما تو رشته خودمون یه اکیپ 14 نفره بودیم که همه ادمای بسیار خوشحال و شادی بودیم همه مهندس بودن ادمای بسیار با سواد و متخصص اون مرکز تمامی المپیادی های فنی رو که قرار بود برن خارج، اموزش میداد. بعد از دوماه رفتیم به شهرهای خودمون و الان یکماه گذشته که من اومدم شهرمون و دارم تو فنی حرفه ای کار میکنم و همکارای بسیار خوبی دارم یکی از یکی گلتر و واقعا خداوند رو سپاسگزارم بخاطر همه این ها و سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیز حرف های استاد به دل میشینه یعنی با ذات وجودی انسان ارتباط برقرار میکنه ادم با اموختن اموزه های استاد اصلا هیچوقت ترس و نگرانی نداره همیشه ریلکسه راحته و فقط خدارو سپاس میگه و به اهدافش میرسه من تو تمام مسیرم از اموزه های استاد استفاده کردم و میکنم و من شادترین ادم دنیام خدایا ممنونم ازت ممنون و دوست دارم کمک کنم که جامعه شادی داشته باشیم این بود ماجرای نحوه سرباز شدن من تو سال96 >> حالا یه چیز مهم و کلیدی دیگه اینکه دقیقا تمام این ماجرا چیزایی بودن که خودم میخواستم ،،طبق برنامه ای که خودم چیده بودم ودرخواستش رو به خداوند داده بودم و به طرز فوق العاده عالی ای کنار هم قرار گرفتن .من الان تو شهر خودم خدمت میکنم تو رشته خودم ؛؛وکارای خودم رو هم انجام میدم وبه عنوان یک استاد تو فنی حرفه ای مشغولم

    حالا من تو سال 97 میخوام ادمی بشم که بسیار خودش رو باور داره و همه بهش احترام میذارن و میخوام دارمد داشته باشم چون من فعلا درامد خاصی ندارم میدونید میخوام مثل خود استاد قوانین بدون تغییر خداوند رو درک و کشف کنم و از اونا استفاده کنم این یکی از مهمترین اهدافمه… من با کلی برنامه اومدم وسال 97 رو شروع کردم من از فرصتی که هست میخوام استفاده میکنم من میخوام تو این دوسال که سرباز هستم برای خودم ماشین بخرم و و زمین و خونه شخصی داشته باشم .من با چندتا از دوستام میخواییم شهرستانمون رو از لحاظ اقتصادی و گردشگری و توریستی ارتقا بدیم من خودم برنامه هایی دارم مثلا ساخت یه شهر بازی در حد خود شهرستان که بزرگتر و بزرگتر میشه ساخت و ساماان دادن مکان های تفریحی این منطقه و خیلی برنامه های دیگه من در اینده یه ادم سرمایه گذار و تاجر خواهم بود ولی با اکثر سرمایه گذارا و تاجرا فرق خواهم کرد من ادمی هستم که بسیار تفریح میکنم و شاد هستم با دوستای خوبم همیشه ارتباط دارم و این رو ادامه خواهم داد و از ثروت خودم برای توسعه و عمران استفاده خواهم کرد من عاشق این جور کارام یقین دارم ثروت خداوندی خود به خود وارد زندگی من میشه این روزا دارم دوره قانون افرینش میبینم و کار میکنم شاید باورتون نشه من فایل صوتی جلسه اول رو حتی موقعی که میخوابم هم تو گوشم میذارم و گوش میدم یعنی تو خواب هم هدست تو گوشم هم و داره پخش میشه یه هدست بیسیم دارم که کارامو راحتر کرده من یه موتور سوارم گوشی رو میذارم تو جیبم و هدست رو بهش وصل میکنم و همش در حال گوش دادن فایل های استاد هستم من با موتورم طبیعت نوردی میکنم و همیشه خوشحالم و خداوند عزیزم رو سپاسگزاری میکنم با خودم میگم ،میخندم ، اشک از چشام میاد، و تو همه اینا فایل های استاد رو گوش میکنم مخصوصا فایل های صوتی قدیمی استاد رو در مورد بخشش در مورد نامه 31 حضرت علی و شعر ملاصدرا و پروین اعتصامی من عاشق فایل های استاد هستم با همین فایل ها تفریح میکنم اگه منظره خوبی رو ببینم تو کوهستان ها یا دشت های زیبا اینجا سریعا میرم همونجا و از طبیعت و زیبایی های خداوند لذت میبرم و شکرش رو بجا میارم خدایا شکرت ممنونم ازت این از برنامه های سال 97 و برنامه های بعد از سال 97 بود ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: