این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-13.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-11 09:56:002024-12-29 09:01:24سریال زندگی در بهشت | قسمت 19
279نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
درس خیلی مهم و تاثیر گذاری که از این قسمت و قسمت های قبلی گرفتم و باید روی آن کار کنم 《 عمل گرایی》 است.
از وقتی در این مسیر بودم، آن اوایل فکر میکردم که فکر کردن به خواسته همه چیز است و کافی است به خواسته ام فکر کنم آن وقت به هر خواسته ای که دارم میرسم!🤔
تا اینکه در خیلی از فایل های دانلودی، استاد به این اشاره داشت که باید عمل کنیم و حرکت داشته باشیم
راستش پاشنه آشیل من عدم عمل گرایی است و وقتی این قسمت و قسمت های قبلی را دیدم که استاد چطور آن همه درخت را یک تنه هرس و پاکسازی میکند به خودم آمدم و این نوع فایل ها را اتمام حجت خداوند برای خودم دانستم و با تمام توام کوشش دارم در راستای عمل گرایی بیشتر قدم بردارم.
…حرکت اول این فایل که استاد اخطار بهمون دادن که به بچه ها نشون ندیم خیلی قابل تحسین وقشنگ بود چون استاد خوب میدونن که بچه ها خیلی اتیش بازی رو دوس دارن
…طنز پردازی خانم شایسته که گفتن این عنکبوت شاهد زنده ماجراست اما تا لحضاتی دیگه زنده نخواهد بود
…استاد ولی بگما خیلی حرکت خفنی انجام دادید که جنگلو اتیش زدید و دادید به امون خدا واقعا که دادید به امون خدا،،اونم با دست خالی حداقل یه بیل همراه خودتون بر میداشتید😃😃😃، وگرنه الان باید نصف فلوریدا تو اتیش سوخته باشه😄😄😄
اگر من به جای شما بودم یه پمپ قوی میزاشتم پهلوی دریاچه ویه شیلنگ میکشیدم پهلوی اتیش وبا خیال راحت قشنگ جنگلو با اتیش پاکسازی میکردم
…خاموش کردن اتیش با یه دبه پلاستیکی توسط خانم شایسته کار خیلی سخت و با حالی بود بیشتر یه طنز بود
💥💥💥💥💥💥💥
نکات آموزشی:
..اینکه ما باید در هرکاری تمرکز کنیم تا اون کار باشتاب بیشتر وبا کیفیت عالی تر انجام بشه مثل موقعی که خانم شایسته گوشی رو گذاشت کنار ورفت سراغ اتیش روشن کردن واقعا یه دستو دو هندونه نمیشه
…با این جمله استاد واضح تر شد برام الهامات خداوند که گفتن:
آتیش داره پهن میشه اما حس من خوبه ومن نگران نیستم که اتفاق بدی بیفته
یعنی با این جمله استاد خیلی برام جا افتاد که الهام خداوند چیه وایمان به خداوند یعتی چی
ما خیلی وقتا مثلا بچه مون توی کوچه داره بازی میکنه وما رهاش میکنیم وته دلمون تشویشه ونگرانیم وذهنمون از بس نجوا میکنه آخرش ما بچه رو میاریم تو خونه پهلو خودمون ونمیتونیم به خداوند تکل کنیم ورهاش کنیم وبسپاریمش به خداوند ومغلوب نجواهای ذهنمون میشیم
یعنی میخوام اینو بگم شاید ظاهر الهامات خداوند خیلی بد به نظر برسه ولی در قلب ما آرامشه
مثل این قضیه که برا استاد اتفاق افتاد که چیزی که داشتن میدیدن این بود که اتیش داره پخش میشه وهر اتفاقی ممکنه بیفته ولی ته دلشون خیلشون راحت بود وارامش داشتن
توی این فایل که داشتین همه درخت های بریده شده و درخت های پوسیده رو آتیش میزدیم منم باور های شرک آلود و کمبودم را آتیش میزدم و همزمان روی روانشناسی ثروت1 کار میکنم
به به چقدرسرسبزی این بهشتو این دریاچه شیرینوخنکودوس دارم.چه لذتی داره زندگی توطبیعت.چه آتیش خوشرنگی.چقدر کفشاجنسش عالیه که باهاش آتیش خاموش میکنید.همینطور اون ظرف پلاستیکی
چقدرکیفیت بالاست تو آمریکا.این مواهب ثروته که بهترینهارومیخرید
خدایا شکرت باز هم مجذوب زیبایی ها شدم. باز هم زیبایی دیدم. بعد از چند ساعت کار چه انرژی میده دیدن بهشت.
چقدررر از همون اول کیف کردم
وقتی اومدن بیام بهشتو ببینم باهاتون حرف می زدم و می گفتم استادجونم دلم تنگتون شده. و بعد اولین تصویر تصویر نازنین شما بود با لبخند مهربون. ای خدای من
شکرت
چه منظره ای بود. خانم شایسته جانم، شکارچی یکتای زیبایی ها عاشقتونم. عشقی عشققق
صدای استاد با موسیقی پس زمینه قورباغه های پارادایس چه بوووود. الهی شکرت
چه آتیش زیبایی شد. چقدر خفن روشن شد. با مشعل چه شعله ای گرفت. و چقدر زیبا بود که با اینکه قطعا کلی کار کردید تا آتیشو مهار کنید اون وسطا واسه ما فیلم گرفتید. چقدر اون آتیش کوچولوها خوشگل بودن.
و خداروشکر که بهشتمون با این آتیش تغذیه شد. و قطعا خاکش حاصل خیزتر شد.
خداروشکر برای دریاچه زیبا که نزدیک بود و آب ازش برداشتیم و آتیشو روشن کردیم.
این قسمت از زندگی برای دیدن کودکان مناسب نیست چون قرار است آتشی به پا شود.
کفشهایتان را که پوشیدید، تجهیزات لازم را برداشتید و کارتنهای خالی که قرار است به طبیعت برگردند. ماموریت امروز.
کارتنهایی که نقش نفت و بنزین را ایفا می کنند و کمتر از یک دقیقه بعد توسط خانم شایسته آتش روشن می شود و نیروی کمکی هم در راه است یک مشعل هیولا که چه دامنی به آتش زد حتی نزدیک بود عصای موسی هم آتش بگیرد.
رنگهای شعله های آتش که چقدر زیبا بود اما دودی که به چشم درختان می کنند نا جالب مگر درخت خشکی که باید برود و علاوه بر دود باید آتش هم به چشم او برود.
یک سری میوه و خار و خاشاک درخت کاج که کمک به گسترش آتش می کند. آتش در حال پیشروی است اما خیال استاد راحت و آسوده که اتفاقی نخواهد افتاد اما لازم شد که آتش را با آب مهار و خاموش کنند. خانم شایسته با یک ظرف پلاستیکی و ضرباتی هولناک و کف کفشهای خود آتش را مدیریت و خاموش می کنند و استاد با ظرفی آب. دو آتش نشان نمونه اهل بهشت.
هنوز آتش زیر خاکستر وجود دارد و بعضی جا هنوز دود به آسمان می رود که در عملیات گستردهای پیشروی دشمن را تا حد خوبی مهار می کنیم.
چه ماموریتی بر گردوندن کارتن ها و چوب ها به اصل خودشون یعنی طبیعت.
و باز هم ساده تر کردن کارها.
و درخت پوچ و توخالی(باور های محدود کننده ی بد منظره هم از درون هم از بیرون) که عمرش تموم شده وباید برود.(با کارکردن روی خودمون باورهای مخرب دیگه جایی تو زندگی مون نخواهند داشت).
چه جالبه هر چی بیشتر پیش میرید به سمت آسانتر کردن کارها هدایت می شید.
مثل ایده ی سوزوندن برگهای سوزنی کاج که زودتر مشتعل میشن.
این پیشروی آتش مصداق افراد افراطیه که از اون ور پشت بوم می افتن…
شیشه ی دفاعی مریم جون هم کشته منو .
استاد جونم حتی آتش هم هدایت شد بسمت ضایعاتی که باید میسوخت .
سلام به لیلا عزیزم که نوشته زیباشون به عنوان متن انتخابی این بخش شناخته شده .
از تک تک واژه های این نوشته تاثیر گذار و بسیار مفید درسها گرفتم .
متشکرم دوستان عزیزم وخانواده دوستداشتنیم ،متشکرم که هستید.
دیدن این فایل و خواندن متن انتخابی ، درس و آموزه های زیادی برام داشت در واقع میخوام بگم صحبت لیلا جان تکمیل کننده ویدیو پربار این بخش از سریال بود.
واقعا لذت بردم ،دارم از لحظه لحظه این سریال یاد میگیرم و بزرگ میشم . لذت میبرم از رفتار و منش قشنگ استاد ،از وضوح بیان و گفتارش ،از قدرت کلامش ، از احترامش به مریم جان ،از توکل کاملش به خدا، از شجاعتش ، از حس خوبی که دائم همراهشه ، استاد شما بینظیرید.
مریم جان ، بانوی زیبا با قلبی زیبا و دوستداشتنی ، چقدر حرفات به دلم میشینه ، عاشق نگاهت به دنیای اطرافت هستم. ازت یاد گرفتم با عشق زندگی کنم ازت یاد گرفتم از هرچیزی که پیش میاددرزندگیم به زیبایی صحبت کنم و با شوخی و شادی اون لحظه را دلچسب و گوارا کنم ،اینجوری برای خودم و خانواده ام شادی را می آفرینم .
سلام به لیلا عزیزم که نوشته زیباشون به عنوان متن انتخابی این بخش شناخته شده .
از تک تک واژه های این نوشته تاثیر گذار و بسیار مفید درسها گرفتم .
دیدن این فایل و خواندن متن انتخابی ، درس و آموزه های زیادی برام داشت در واقع میخوام بگم صحبت لیلا جان تکمیل کننده ویدیو پربار این بخش از سریال بود.
واقعا لذت بردم ،دارم از لحظه لحظه این سریال یاد میگیرم و بزرگ میشم . لذت میبرم از رفتار و منش قشنگ استاد ،از وضوح بیان و گفتارش ،از قدرت کلامش ، از احترامش به مریم جان ،از توکل کاملش به خدا، از شجاعتش ، از حس خوب همیشگی استاد ، استاد شما بینظیرید.
مریم جان ، بانوی زیبا با قلبی زیبا و دوستداشتنی ، چقدر حرفات به دلم میشینه ، عاشق نگاهت به دنیای اطرافت هستم. ازت یاد گرفتم با عشق زندگی کنم ازت یاد گرفتم از هرچیزی که پیش میاددرزندگیم به زیبایی صحبت کنم و با شوخی و شادی اون لحظه را دلچسب و گوارا کنم ،اینجوری برای خودم و خانواده ام شادی را می آفرینم .
درس این فایل
کنترل کردن افکار و ذهنم
ذهنمو با غذاهای خوب و مثبت تغذیه کنم و همیشه از ذهنم مراقبت داشته باشم.
دائم در حال بررسی ذهنم و افکارم باشم تا جایی برای گسترش افکار منفی نباشه.
که اینقدر با اراده در تمامه وقت، ما رو در تک تک لحظات این زندگی بهشتی، شریک میکنید.
راستش رو بگم
وقتی نزدیک به اتیش میشدید، اون شدت گرما رو میشد حس کرد ولی شما تا نزدیک آتیش هم میرفتید و با اون سطل با نَمَکتون، میکوبیدید روی آتیشا!! چقدر من دلم میخواست لُپتون رو بکشم آخه!!
با اون چکمه های کیوت و با مزه و اون جورابای شاد و رنگی رنگیتون، چقدر شما با خودتون در صلحین آخه، منم میخوام! منم میخوام اینهمه در صلح بودن با خودم رو. ای جان، چه آتیش بازی باحالی شد، من عاشقه آتیش بازی توی شبم، و البته گوش کردن به صدای ترق ترق سوختنه چوبها و بوی آتیش و دیدنه شعله های رنگی رنگی،
و بیشتر از همه عاشقه دیدنه شماها هستم در حال آتیش بازی! چقدر لذت بخشه زندگی به سبک شخصی خودمون و اینکه قرار نباشه برای هر تصمیمی که میخوایم بگیریم، کلی نگرانه حرف و نظر دیگران باشیم و تمامه این نگرانیها رو بسوزونیم و پاک کنیم و رها و آزاد توی لحاظتمون پر بکشیم و لذت ببریم.
چقدر من ذوق زده میشم از این پایه بودنتون، از این همکاری کردنتون، از این لذت بردنتون در همین لحظه ای که هستید.
خدا رو شکر میکنم که من رو در مدار دریافت این آگاهی ها قرار داد تا در منم خواسته هایی از این دست بوجود بیاد و وقتی خواسته ای هست، راهش هم هست و خداوند منو به خاطر این خواسته ی عمیق قلبی، به مسیری هدایت میکنه، که به خواسته هام برسم. ممنون و سپاسگزارم از شما عزیزانم که با وجودتون زندگی منو زیباتر میکنید.
سلام به همه عزیزان مسیر خوشبختی!
درس خیلی مهم و تاثیر گذاری که از این قسمت و قسمت های قبلی گرفتم و باید روی آن کار کنم 《 عمل گرایی》 است.
از وقتی در این مسیر بودم، آن اوایل فکر میکردم که فکر کردن به خواسته همه چیز است و کافی است به خواسته ام فکر کنم آن وقت به هر خواسته ای که دارم میرسم!🤔
تا اینکه در خیلی از فایل های دانلودی، استاد به این اشاره داشت که باید عمل کنیم و حرکت داشته باشیم
راستش پاشنه آشیل من عدم عمل گرایی است و وقتی این قسمت و قسمت های قبلی را دیدم که استاد چطور آن همه درخت را یک تنه هرس و پاکسازی میکند به خودم آمدم و این نوع فایل ها را اتمام حجت خداوند برای خودم دانستم و با تمام توام کوشش دارم در راستای عمل گرایی بیشتر قدم بردارم.
انشالله!
سلام به استاد عزیزم وهمه دوستان فوق العادم
نکات زیبای این فایل از دید من:
…حرکت اول این فایل که استاد اخطار بهمون دادن که به بچه ها نشون ندیم خیلی قابل تحسین وقشنگ بود چون استاد خوب میدونن که بچه ها خیلی اتیش بازی رو دوس دارن
…طنز پردازی خانم شایسته که گفتن این عنکبوت شاهد زنده ماجراست اما تا لحضاتی دیگه زنده نخواهد بود
…چه صدای قشنگی داره وقتی شاخه های نیمه خشک میسوزن وترق وتریق میکنن خیلی کیف میده
…استاد ولی بگما خیلی حرکت خفنی انجام دادید که جنگلو اتیش زدید و دادید به امون خدا واقعا که دادید به امون خدا،،اونم با دست خالی حداقل یه بیل همراه خودتون بر میداشتید😃😃😃، وگرنه الان باید نصف فلوریدا تو اتیش سوخته باشه😄😄😄
اگر من به جای شما بودم یه پمپ قوی میزاشتم پهلوی دریاچه ویه شیلنگ میکشیدم پهلوی اتیش وبا خیال راحت قشنگ جنگلو با اتیش پاکسازی میکردم
….من وقتی برگها وشاخه های مرده میسوزن پای درختا خیلی کیف میکنم چون میدونم بعدش چقدر سبزه های تازه وقشنگو فسفری ازش بیرون میاد
…خاموش کردن اتیش با یه دبه پلاستیکی توسط خانم شایسته کار خیلی سخت و با حالی بود بیشتر یه طنز بود
💥💥💥💥💥💥💥
نکات آموزشی:
..اینکه ما باید در هرکاری تمرکز کنیم تا اون کار باشتاب بیشتر وبا کیفیت عالی تر انجام بشه مثل موقعی که خانم شایسته گوشی رو گذاشت کنار ورفت سراغ اتیش روشن کردن واقعا یه دستو دو هندونه نمیشه
…با این جمله استاد واضح تر شد برام الهامات خداوند که گفتن:
آتیش داره پهن میشه اما حس من خوبه ومن نگران نیستم که اتفاق بدی بیفته
یعنی با این جمله استاد خیلی برام جا افتاد که الهام خداوند چیه وایمان به خداوند یعتی چی
ما خیلی وقتا مثلا بچه مون توی کوچه داره بازی میکنه وما رهاش میکنیم وته دلمون تشویشه ونگرانیم وذهنمون از بس نجوا میکنه آخرش ما بچه رو میاریم تو خونه پهلو خودمون ونمیتونیم به خداوند تکل کنیم ورهاش کنیم وبسپاریمش به خداوند ومغلوب نجواهای ذهنمون میشیم
یعنی میخوام اینو بگم شاید ظاهر الهامات خداوند خیلی بد به نظر برسه ولی در قلب ما آرامشه
مثل این قضیه که برا استاد اتفاق افتاد که چیزی که داشتن میدیدن این بود که اتیش داره پخش میشه وهر اتفاقی ممکنه بیفته ولی ته دلشون خیلشون راحت بود وارامش داشتن
موفق باشید.
بنام خدا
سلام استاد خوبم
توی این فایل که داشتین همه درخت های بریده شده و درخت های پوسیده رو آتیش میزدیم منم باور های شرک آلود و کمبودم را آتیش میزدم و همزمان روی روانشناسی ثروت1 کار میکنم
و توحید و یکتا پرستی را جایگزین میکنم
فقط خداست نه بنده ی خدا
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم خانم شایسته ودوستان عزیز
به به چقدرسرسبزی این بهشتو این دریاچه شیرینوخنکودوس دارم.چه لذتی داره زندگی توطبیعت.چه آتیش خوشرنگی.چقدر کفشاجنسش عالیه که باهاش آتیش خاموش میکنید.همینطور اون ظرف پلاستیکی
چقدرکیفیت بالاست تو آمریکا.این مواهب ثروته که بهترینهارومیخرید
اهرم رنجولذت چه قدرتی داره
تحسین میکنم رابطه ی عاشقانه وسرشاراز احتراموهمکاریتونو
تحسین میکنم خانم شایسته که برای کوچکترین کاری که میکنن خودشونو تحسین میکنن
چه ویژگی خوبیه که هربارتحسین میکنیدهیچوقت براتون تکراری نمیشه واقعا تحسینتون میکنم
خانم شایسته بعدازاون گرمای آتیش حالا زیرسایه خنک درخت تواین بهشت وسیع نشسته استراحت ولذت به به چه لذتی داره.نوش جانتون اینهمه خوشبختی
به نام پروردگار یکتا
سلام استاد ماه من
سلام خانم شایسته جانم
سلام به خانواده عشق
خدایا شکرت باز هم مجذوب زیبایی ها شدم. باز هم زیبایی دیدم. بعد از چند ساعت کار چه انرژی میده دیدن بهشت.
چقدررر از همون اول کیف کردم
وقتی اومدن بیام بهشتو ببینم باهاتون حرف می زدم و می گفتم استادجونم دلم تنگتون شده. و بعد اولین تصویر تصویر نازنین شما بود با لبخند مهربون. ای خدای من
شکرت
چه منظره ای بود. خانم شایسته جانم، شکارچی یکتای زیبایی ها عاشقتونم. عشقی عشققق
صدای استاد با موسیقی پس زمینه قورباغه های پارادایس چه بوووود. الهی شکرت
چه آتیش زیبایی شد. چقدر خفن روشن شد. با مشعل چه شعله ای گرفت. و چقدر زیبا بود که با اینکه قطعا کلی کار کردید تا آتیشو مهار کنید اون وسطا واسه ما فیلم گرفتید. چقدر اون آتیش کوچولوها خوشگل بودن.
و خداروشکر که بهشتمون با این آتیش تغذیه شد. و قطعا خاکش حاصل خیزتر شد.
خداروشکر برای دریاچه زیبا که نزدیک بود و آب ازش برداشتیم و آتیشو روشن کردیم.
بهشت قشنگ
سپاسگزارم که زیبایی هاتو بهم نشون دادی.
الهی شکرت
استادان نازنینم سپاسگزارتونم
و دوستتون دارم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
این قسمت از زندگی برای دیدن کودکان مناسب نیست چون قرار است آتشی به پا شود.
کفشهایتان را که پوشیدید، تجهیزات لازم را برداشتید و کارتنهای خالی که قرار است به طبیعت برگردند. ماموریت امروز.
کارتنهایی که نقش نفت و بنزین را ایفا می کنند و کمتر از یک دقیقه بعد توسط خانم شایسته آتش روشن می شود و نیروی کمکی هم در راه است یک مشعل هیولا که چه دامنی به آتش زد حتی نزدیک بود عصای موسی هم آتش بگیرد.
رنگهای شعله های آتش که چقدر زیبا بود اما دودی که به چشم درختان می کنند نا جالب مگر درخت خشکی که باید برود و علاوه بر دود باید آتش هم به چشم او برود.
یک سری میوه و خار و خاشاک درخت کاج که کمک به گسترش آتش می کند. آتش در حال پیشروی است اما خیال استاد راحت و آسوده که اتفاقی نخواهد افتاد اما لازم شد که آتش را با آب مهار و خاموش کنند. خانم شایسته با یک ظرف پلاستیکی و ضرباتی هولناک و کف کفشهای خود آتش را مدیریت و خاموش می کنند و استاد با ظرفی آب. دو آتش نشان نمونه اهل بهشت.
هنوز آتش زیر خاکستر وجود دارد و بعضی جا هنوز دود به آسمان می رود که در عملیات گستردهای پیشروی دشمن را تا حد خوبی مهار می کنیم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به استاد جانم و مریم جان فعال و دوستان همراه
چه ماموریتی بر گردوندن کارتن ها و چوب ها به اصل خودشون یعنی طبیعت.
و باز هم ساده تر کردن کارها.
و درخت پوچ و توخالی(باور های محدود کننده ی بد منظره هم از درون هم از بیرون) که عمرش تموم شده وباید برود.(با کارکردن روی خودمون باورهای مخرب دیگه جایی تو زندگی مون نخواهند داشت).
چه جالبه هر چی بیشتر پیش میرید به سمت آسانتر کردن کارها هدایت می شید.
مثل ایده ی سوزوندن برگهای سوزنی کاج که زودتر مشتعل میشن.
این پیشروی آتش مصداق افراد افراطیه که از اون ور پشت بوم می افتن…
شیشه ی دفاعی مریم جون هم کشته منو .
استاد جونم حتی آتش هم هدایت شد بسمت ضایعاتی که باید میسوخت .
جمله ی طلایی استاد:
(همکاری گروهی رو هم یاد گرفتیم).
به نام خداوند جان و خرد
سلام استاد و مریم جان
سلام دوستان عزیز
سلام به لیلا عزیزم که نوشته زیباشون به عنوان متن انتخابی این بخش شناخته شده .
از تک تک واژه های این نوشته تاثیر گذار و بسیار مفید درسها گرفتم .
متشکرم دوستان عزیزم وخانواده دوستداشتنیم ،متشکرم که هستید.
دیدن این فایل و خواندن متن انتخابی ، درس و آموزه های زیادی برام داشت در واقع میخوام بگم صحبت لیلا جان تکمیل کننده ویدیو پربار این بخش از سریال بود.
واقعا لذت بردم ،دارم از لحظه لحظه این سریال یاد میگیرم و بزرگ میشم . لذت میبرم از رفتار و منش قشنگ استاد ،از وضوح بیان و گفتارش ،از قدرت کلامش ، از احترامش به مریم جان ،از توکل کاملش به خدا، از شجاعتش ، از حس خوبی که دائم همراهشه ، استاد شما بینظیرید.
مریم جان ، بانوی زیبا با قلبی زیبا و دوستداشتنی ، چقدر حرفات به دلم میشینه ، عاشق نگاهت به دنیای اطرافت هستم. ازت یاد گرفتم با عشق زندگی کنم ازت یاد گرفتم از هرچیزی که پیش میاددرزندگیم به زیبایی صحبت کنم و با شوخی و شادی اون لحظه را دلچسب و گوارا کنم ،اینجوری برای خودم و خانواده ام شادی را می آفرینم .
به نام خداوند جان و خرد
سلام استاد و مریم جان
سلام دوستان عزیز
سلام به لیلا عزیزم که نوشته زیباشون به عنوان متن انتخابی این بخش شناخته شده .
از تک تک واژه های این نوشته تاثیر گذار و بسیار مفید درسها گرفتم .
دیدن این فایل و خواندن متن انتخابی ، درس و آموزه های زیادی برام داشت در واقع میخوام بگم صحبت لیلا جان تکمیل کننده ویدیو پربار این بخش از سریال بود.
واقعا لذت بردم ،دارم از لحظه لحظه این سریال یاد میگیرم و بزرگ میشم . لذت میبرم از رفتار و منش قشنگ استاد ،از وضوح بیان و گفتارش ،از قدرت کلامش ، از احترامش به مریم جان ،از توکل کاملش به خدا، از شجاعتش ، از حس خوب همیشگی استاد ، استاد شما بینظیرید.
مریم جان ، بانوی زیبا با قلبی زیبا و دوستداشتنی ، چقدر حرفات به دلم میشینه ، عاشق نگاهت به دنیای اطرافت هستم. ازت یاد گرفتم با عشق زندگی کنم ازت یاد گرفتم از هرچیزی که پیش میاددرزندگیم به زیبایی صحبت کنم و با شوخی و شادی اون لحظه را دلچسب و گوارا کنم ،اینجوری برای خودم و خانواده ام شادی را می آفرینم .
درس این فایل
کنترل کردن افکار و ذهنم
ذهنمو با غذاهای خوب و مثبت تغذیه کنم و همیشه از ذهنم مراقبت داشته باشم.
دائم در حال بررسی ذهنم و افکارم باشم تا جایی برای گسترش افکار منفی نباشه.
استقامت و مداومت در رسیدن به نتیجه دلخواه
سپاسگزار بودن در همه لحظات زندگی
شادی در هر لحظه
کنترل کردن ترس و احساساتمان در شرایط و زمان خطر
کمک و همکاری عاشقانه
سلام به بهترین مخلوقات روی زمین
استاد خوبم
و مریم جان شایستهی نازنینم
که اینقدر با اراده در تمامه وقت، ما رو در تک تک لحظات این زندگی بهشتی، شریک میکنید.
راستش رو بگم
وقتی نزدیک به اتیش میشدید، اون شدت گرما رو میشد حس کرد ولی شما تا نزدیک آتیش هم میرفتید و با اون سطل با نَمَکتون، میکوبیدید روی آتیشا!! چقدر من دلم میخواست لُپتون رو بکشم آخه!!
با اون چکمه های کیوت و با مزه و اون جورابای شاد و رنگی رنگیتون، چقدر شما با خودتون در صلحین آخه، منم میخوام! منم میخوام اینهمه در صلح بودن با خودم رو. ای جان، چه آتیش بازی باحالی شد، من عاشقه آتیش بازی توی شبم، و البته گوش کردن به صدای ترق ترق سوختنه چوبها و بوی آتیش و دیدنه شعله های رنگی رنگی،
و بیشتر از همه عاشقه دیدنه شماها هستم در حال آتیش بازی! چقدر لذت بخشه زندگی به سبک شخصی خودمون و اینکه قرار نباشه برای هر تصمیمی که میخوایم بگیریم، کلی نگرانه حرف و نظر دیگران باشیم و تمامه این نگرانیها رو بسوزونیم و پاک کنیم و رها و آزاد توی لحاظتمون پر بکشیم و لذت ببریم.
چقدر من ذوق زده میشم از این پایه بودنتون، از این همکاری کردنتون، از این لذت بردنتون در همین لحظه ای که هستید.
خدا رو شکر میکنم که من رو در مدار دریافت این آگاهی ها قرار داد تا در منم خواسته هایی از این دست بوجود بیاد و وقتی خواسته ای هست، راهش هم هست و خداوند منو به خاطر این خواسته ی عمیق قلبی، به مسیری هدایت میکنه، که به خواسته هام برسم. ممنون و سپاسگزارم از شما عزیزانم که با وجودتون زندگی منو زیباتر میکنید.
عاشقتونم.
بهترین ها براتون