سریال زندگی در بهشت | قسمت 19 - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

به نام خالق اتش

این داستان مهار اتش

داستان مهارت

داستان امروز ازاونجا شروع شد که یه هدف مشخص داشتین ومیخواستین به قول مریم جون زباله هاو کارتن هاروبه طبیعت برگردونین هدف مشخص وابزار هم مشخص

همین اول بگم چقدر برامون ارزشمنده ثبت لحظه ها توسط شما عزیز دل خیلی حرفه ای وخیلی باحوصله ومیشه قشنگ لمس کرد باعشق اینکارو برای ما انجام میدین سپاسگزارم

درسهای که من به شخصه گرفتم ازاین فایل اول ازهمه ارامش بی حدو حساب شما دوعزیز دل بود با اینکه میدونین اتیش تواون جایی که کلی شاخه خشک داره چقدر میتونه مهار ناپذیر باشه ولی رفتین تودل کار چون مجهز به صلاح ایمان وتوکل به خدا که الخیر فی ماوقع

اولش که اتیش رو روشن کردین پیش خودم گفتم همه کارهای بزرگ ازاین یه جرقه ها ی کوچیک شروع میشه وبعد باد موافق یا اون کپسول گاز پرفشار میتونه بعدها سمتش هدایت بشیم وگسترشش بدیم ودرطول مسیر دیگه یه جاهایی میتونه این رشد چندین طرفه باشه وخودبخود هدایت بشیم به چندین راه وبه اسانی بتونیم پیشرفت کنیم ومثل استاد که بیزینس های زیادی رام کردن شاید بخواییم بعضی هاشون رو رها کنیم مثل همون منطقه که اب ریختن وتموم کردن اون رشد رو

یا برعکس

همه باورهای مخرب یا کارهای اشتباه هم ازیه جرقه شروع میشه ازیه حرفی که میشنویم ومیبینیم ومیشه باور تو ذهنمون یا یه کار اشتباه مثل دزدی یا اعتیاد یاهرچی که اولش بایه جرقه شروع میشه وبعد گسترش پیدا میکنه وبه همون اندازه اگه علمشو نداشته باشی از کنترلت خارج میشه واینجوری میشه که میفتی تویه سیکل معیوب وهر روز بدبختر بدهکارتر و سقوط میکنی قهقرا

ولی اره ولی داره

ولی هرزمانی همت کنی میتونی مهار کنی وهرچقدر پاپس بکشی اوضاع بدتر میشه اگه الان یه کم وضعیتت بده شروع کن تا ازکنترل خارج نشده و ویرانی های جبران ناپذیری برات به بار نیاورده

یکی دیگه از نکته هایی که برام خیلی جالبه اینه که استاد همش دارن ازچهار عنصر اصلی استفاده میکنن وحس میکنم من هنوز درک نکردم ونگرفتم این بخش ازاگاهی رو ولی ایمان دارم به وقتش به درکش میرسم

همون اول فایل هم یه لحظه من حدس زدم چرا اونجایی که فضای خالی داره اتیش روشن نمیکنن وممکنه سرایت کنه به جنگل که همونم شد😁

چون دقیقا تجربه این کارو توحیاط مامانم داشتم و اونجا هم اتیش اولش کوچیک بود بعد سرایت کرد حتی به انباری وتا سقف روهم سوزوند وچون حیاط مادرم باغ ماننده وخیلی بزرگ ما قضیه روجمعش کردیم وبعدها گفتیم به مادرم😄😄 این خاطره هم برام زنده شد وخیلی شارژ شدم خدا خیرتون بده واقعا

نمیدونم چجوری تشکر کنم ازاستاد ومریم عزیزمم برای تهیه این فایلهای ارزشمند که واقعا الهاماتی که داریم کامنتهایی که میخونیم ودرکمون میره بالاتر برامون مثل یه گنجه وخیلی ارزشمنده وایمان دارم این انرژی مثبت وسپاسگزاری ما به شما میرسه که اینجوری باعشق ادامه میدین