سریال زندگی در بهشت | قسمت 102
دیدگاه زیبا و تأثیرگزار امین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام الله یکتا
سلام بر استاد شیرین تر از عسلم
و سلام بر مریم بانوی زیبا با این سوال های الهی و هدایتی و با نمکشون
خدایا چقدر خندیدم و قه قهه زدم تو این قسمت مخصوصا دققیه های آخر
خدایا شکرت برای اینکه توفیق دیدن این قسمت رو نصیبم کردی
خدایا شکرت برای این استاد شیریرن و خدایا شکرت برای این بانوی بی نظیر
راستش میخوام اول در باره مریم بانو بنویسم :
چقدر من از دیدن مریم بانو انرژی میگیرم
من یه حسی از ایشون میگیریم و اونم اینه تشنگی و اشتیاق بسیار بسیار بسیار فراوان برای آگاهی
یعنی مریم بانو برای من اسوه و نمونه یک شاگرد بسیار بسیار عالی هستند با اینکه خودشون استادن و پر از آگاهی ولی وقتی در کنار یک آگاهی بیشتر و فراتر قرارگرفتند
با فروتنی و اشتیاق با اینکه بانوی اول پرادایس و پرنسس این سرزمین رویایی هستند باز هم بیشترین نقشی که ما ازشون میبینیم نقش شاگردی هست
این همون غرور بی جا هست که ایشون ندارند و چقدر ایشون نمونه خوبی هستند برای ما شاگردان استاد که چطور باید تشنه یادگیری باشیم
من نوشته های مریم بانو رو خوندم و بسیار لذت بردم و میدونم تو چه مرتبه بالایی هستند و دلیل همراهی با استاد عزیزم هم – همین هم فرکانسی هستش
دوستانی که براشون سواله استاد چطور و کجا با مریم بانو آشنا شدن ؟
جوابش خیلی سادست
از زمانی که این هم فرکانسی اتفاق افتاده و مریم بانوی عزیز اینقدر فرکانسشون رو بردن بالا که الان یار و رفیق و همدم استاد عزیزم هستن
من اون جهاد اکبر
اون تعهد و اون اشتیاق سیراب ناشدنی رو در ظاهر و باطن مریم بانوی عزیز میبینم و چه قدر خوش به حال ما شده این شور و اشتیاق ایشون به یادگیری که باعث انتشار و گسترش این همه آگاهی شده
اون حرکت الهی و جهادی ایشون در بروز رسانی فایل های دانلودی
اون اشتیاق فراوانشون و برای فیلم برداری از سفر به دور آمریکا
و این سوالات بی نظیر و عالی که ثمرش شد این چند قسمت که من یکی رو غرق در لذت و آگاهی کرده
فقط میتونم بگم خدایا شکرت و درورد بفرستم بر این حس و حال و این اشتیاق مریم بانوی عزیز
خدایا چطوری بگم شکرت
وقتی برای من امین در یک تصویر و یک قاب
هم الگوی یک استاد بی نظیر و توحیدی و صادق قرار گرفته و هم همزمان الگوی یک شاگرد و شیفته آگاهی الهی رو دارم میبینم
یعنی همزمان هم آگاهی به من داده میشه و همزمان یاد میگیرم چطور باید برای کسب این آگاهی ها اشتیاق داشته باشم و شاگرد ممتازی باشم
درود بر شاگرد اول و نامبر وان و ممتاز و بی نظیر استاد عزیزم
مریم بانوی عزیز و دوست داشتنی
و سپاس فراوان و فراوان مریم بانوی عزیز برای این همه خیر و برکتی که باعث بوجود اومدن و گسترشش شدید
خدایا شکرت
بریم سراغ این قسمت الهی و زیبا و اون سوال های باز هم بی نظیر و جواب های بی نظیر تر استادم
این سوالا و اینکه استاد حتی یادشون نمیاد که کی و کجا اینارو گفتن
بر هدایتی بودن و در لحظه بودن استادمون صحه میزاره و البته من به شخصا به این مورد و این خصوصیت الهی ایشون ایمان دارم
و اینکه ایشون بارها وبارها میفرمایند که به من گفته میشه و چیز ی از قبل از پیش تایین شده نیست
و خدارو شکر که استادم یک دریایی هستند که در هر لحظه رودهایی از آگاهی الهی به سمتشون در جریان هست و هر لحظه دارن نو میشن و هر لحظه یه آگاهی جدید به ما میدن تو هر قالبی حالا چه محصولات باشه و چه لایو و یا به هر شکل وصورتی که ما ایشون رومیبینم و میشنویم
به قول حضرت مولانا :
صورت از معنی چو شیر از بیشه دان
یا چو آواز و سخن ز اندیشه دان
این سخن و آواز از اندیشه خاست
تو ندانی بحر اندیشه کجاست
لیک چون موج سخن دیدی لطیف
بحر آن دانی که باشد هم شریف
چون ز دانش موج اندیشه بتاخت
از سخن و آواز او صورت بساخت
از سخن صورت بزاد و باز مرد
موج خود را باز اندر بحر برد
صورت از بیصورتی آمد برون
باز شد که انا الیه راجعون
به به استاد دیوانه شدم با این بیت مولانا و تطبیقش با اینکه شما یادتون نیست کی و کجا مثلا این حرف رو زدید و چه تمثیل زیبایی کردند حضرت مولانا
از سخن صورت بزاد و باز مرد
موج خود را باز اندر بحر برد
صورت از بیصورتی آمد برون
باز شد که انا الیه راجعون
یعنی این معانی الهی از درونتون به شکل یک رفتار و یک حرف بیرون میزنه و دوباره برمیگرده به اون وجود و اون بحر پاک الهی تون
شما مانند دریایی از آگاهی هستید که این سخن ها و کلماتی که میگید از بزرگی و اون آگاهی ناب دریای وجودتون به مانند موجی به ساحل میرسه
به ما تشنگان معرفت شما در این ساحل زیبا
و حرف هایی که میزنید به مانند موجی به ساحل میاد و برمیگرده به وجود زیباتون
استاد یه حس و حال عجیبی پیداکردم
راستش این شعر رو حفظ نبودم و اصلا تا حالا نخونده بودمش و یه شعر دیگه رو تو گوگل سرچ کردم که درستش رو بنویسم برای بیان منظورم و هدایت شدم به این شعر مولانا
الله اکبر…….
چقدر این شعر به زیباترین مثال مقصود و قصد و هدف من رو بیان کرد
اصلا مولانا انگار این شعر رو برای متن من سرودن
الله اکبر از دیدن این همه معجزه و هدایت
خدایا شکرت خدایا عاشقتم
خدا رو شکر میکنم برای بودن مریم بانو در کنارتون که این موج هایی که از دریای وجودتون میاد رو ثبت میکنند و ما لذتش رو میبریم
قبل از اینکه به دریای وجودتون برگردند
شاید این اشتیاق فراون مریم بانو برای فیلم گرفتن و ثبت زیبایی ها
که ایشون استاد هستند تو این مورد خواست الله یکتاست
تا من امین از هزاران کیلومتر دورتر
دریافت کنم و بتونم با عمل به این آگاهی ها خودم و دنیای خودم رو زیباتر کنم و هزاران هزار امین دیگر ….
الله اکبر از ثمرات این رابطه زیبا و الهی..
چقدر زیباست که دونفر در ارتباط بسیار نزدیک با هم باشند و شب و روز در کنار هم
یعنی تمام لحظات در کنار هم و نه تنها ملال و خستگی نباشه
بلکه مثل بانو بیان و شما وقتی دارید با اقوامتون صحبت میکنید
باز بیان یادداشت برداری کنند …..
واقعا لذت میبرم از این ارتباط و این رابطه و تحسین میکنم و شکر میکنم برای دیدن و حس چنسن رابطه ای
و به خودم میگم که :
امین هست چنین رابطه ای در همین دنیا و زیر همین آسمون و تو هم میتونی رابطه ای الهی و زیبا از همین جنس رو تجربه کنی
استاد استاندارد من رو شما توی رابطه قسم میخورم که فرسنگ ها جابه جا کردید با این فیلم ها و این قسمت ها
و توقع من رو از یه رابطه از ته گودال بردید به نوک کوه و قله کوه
از اسفل السافلین به احسن الخالقین تبدیل کردید تصور من رو از یک رابطه و چگونگیش به خدا قسم ….
استاد عزیزم برای همینه که من یک لایو شما رو ۱۰ بار گوش میدم و بازهم دوست دارم گوش بدم
چون چیزی از قبل آماده نیست و شما همونی که دریافت میکنید دارید میگید
و از اون دریای وجودتون آگاهی ها رو به زبان
و از معنی باطنی به صورت ظاهری گفتار میارید
و برای اینه این فایل های رایگان گنج هستند
چون داره از همون دریای آگاهی وجودتون سرچشمه میگیره و جاری میشه
الهی هزار مرتبه شکر برای این استاد
خدایا هزار مرتبه شکر برای فرصت شنیدن و دیدنتون و درکتون هر چند ناقص و مختصر
استاد عاشقتونم و عاشقتونم و عاشقتونم ……
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD413MB35 دقیقه
- فایل صوتی سریال زندگی در بهشت | قسمت 10232MB35 دقیقه
باسلام خدمت دوستانم و عزیزانم
روزشمار تحول زندگی من روز 104هم
این فایل داره به ما یادآوری استاد که تومسیر
خواسته هامون پایبند باشیم
که بتونیم خودمونو باجریان خداوند یکتا عالم یکی کنیم
همواره مادرحال هدایت شدنیم به سمت چیزی که
ازقبل خواستیم
واین روند روبه رشد باید همواره ادامه دار باشع
سپاسگذار الله یکتاهستم برای بودن تواین مسیرو نعمات الهی
1404/1/16
من به خودم تعهدمیدم که این مسیر رو همینجوری که اومدم ادامه بدم
سپاسگذارم ازت استاد
سلام به همگی
اول میخوام خداروشکر کنم بابت این بارون بهاری زیبایی که امروز، از صبح داره میباره و همه جارو بینهایت زیبا و تمیز کرده، که هرچقدر بخوام از زیبایی و حس خوبش بگم کمه
بریم برای روز 104 روز شمار تحول زندگی من
با اینکه خیلی با تاخیر اومدم سراغ قدم بعدی، اما تو این مدت با دوره ها و فایل های عالی که استاد جدیدن گذاشتن، مشغول بودم و همیشه میگم که خدایا این سایت تمومی نداره، هر فایل هر کامنت انقدرررر خوبه که میشه ساعت ها بهشون فکر کرد و ادم دلش نمیاد از اینهمه آگاهی و باور خوب همینجوری بگذره
و امیدوارم که خدا کمکم کنه همیشه تو همین مسیر باشم و با تعهد بیشتری هم این قدم هارو پیش برم
و اما در مورد این قسمت از فایل زندگی در بهشت :
چقدر خوبه که همیشه از تموم وقتتون انقدر خوب استفاده می کنید تا ما هم استفاده کنیم
هر قسمت از این سریال و همینطور سریال سفر، واسه منی که کاملا متوجه شدم دلم زندگی تو جایی رو میخواد که بیشترش طبیعت و سرسبزی و آب باشه، داره خواسته و انگیزمو قوی تر میکنه که بیشتر و بهتر رو خودم کار کنم تا به جایی که خدا میدونه چقدر خوبه، هدایت بشم و بقول استاد جای خاصی رو مشخص نکردم، فقط اون ویژگی هایی رو که واقعا دوستدارم تجربشون کنم رو هر روز دارم به خدا میگم و تو ذهنم تجسم میکنم و حداقل اینکه تو این زمینه هیچ عجله ای براش ندارم.
سوال هایی که مریم جون از استاد پرسیدن و چقدر استاد مثل همیشه با صبر و حوصله جواب دادن،
این آگاهی رو بهمون میده که تو هر شرایطی به واکنشی که نسبت به اون قضیه دارم توجه کنم تا ببینم کجای کارم ایراد داره ( البته اینو دارم همیشه به خودم میگم و مطمئنا هرکسی برای خودش روشی داره)
من هم یه زمانی خیلی زور داشت برام که بگم چشم، هی میگفتم چرا باید بگم هرکی داره وظیفه خودشو انجام میده من چرا خودمو کوچیک کنم.. که اتفاقا اومدم این قضیه رو تو کارم تمرین کردم که خیلی بهتر شدم و الان دیگه اون مقاومت هارو ندارم
وقتی از درون رشد میکنی دیگه گفتن چهار تا کلمه زوری نداره حالتو هم بهتر میکنه
یا راجبه اون سوال وقتی خودتو بشناسی میتونی مسیرتو راحت تر طی کنی و علاقتو پیدا کنی، همونطور که خودشون گفتن روانشناسی ثروت 1 واقعا کمک کنندس و من هم خداروشکر تو این دوره هستم و تونستم استفاده کنم هرچند باید هزار بار گوشش کرد ،
و میخوام بگم من علاقمو پیدا کردم ولی وقتی دقیق تر شدم وارد جزئیاتی شدم که باز باید خودمو حسابی کند و کاو کنم،
و مهمترین و اصلی ترین باور، باورهای توحیدی هست، باوری که واست همه کار میکنه، خدایی که به شکل خواسته هامون میاد و منی که باید بندگیشو درست انجام بدم
و سپاسگزارم که تمرین ستاره قطبی باعث شده تا من یادبگیرم که صبح و شبمو با احساس خوب از هرچیزی که دارم که از خدای من هست تشکر کنم
و واقعا خوشحالم که امسال وارد دوره 12 قدم شدم و پیشنهاد میکنم به کسانی که این دوره رو ندارن، یه هدفی بذارن و وارد این مسیر زیبا بشن
در واقع، همه فایل های استاد یه طرف، کامنتی که بچه ها میذارن یه طرف،
انقدررر خوندن کامنت آرامش بخشه که حد نداره چون پر از باور خوب، پر از الگو، پر از میشود هایی که بهت یه انگیزه قوی میده برای ادامه دادن
من هم دوستدارم همیشه کامنت های مثبت و خوبی بنویسم و با وجود همه مقاومت هایی که تو ذهنم هست که باید روشون کار کنم، یه تمرینی بشه برای بهتر شدن خودم و البته که کامنت من هم بتونه حس خوبی به بقیه بده
ممنون که کامنتمو خوندید
و خیلی سپاسگزارم از استادم و مریم جون و همگی که خیلی دوستون دارم
بنام خدای آرزوهای من
سلام به استاد و مریم شایسته عزیز
روزشمار تحول زندگی : تعهد صدو چهار
غرور باید مولد باشه در جهت هدفهامون و نه تعصبهای ما… یعنی اگه غرور باعث حرکت و خلاقیت ما میشه تا از محیط امن خارج بشیم این غرور مولد هست…
زندگیت رو براساس معیارهای خودمون بچینیم و روی خودمون تمرکز و سرمایه گزاری کنیم یعنی سبک شخصی داشته باشیم سبکی که خودمون درونی با آزمون خطا بهش رسیده باشیم… و نه ایده آلهای دیگران و جامعه …
هرکسی با توجه به مدار و خواسته ش مسیر خاصی داره که برای خودش طراحی شده تا به موفقیت برسه الهامات هم کمک میکنن تا قدمهای بعدی گفته بشن… بنظرم این تکامل میخواد و رهایی و توکل بخدا وتسلیم بودن…
اگر علاقه مونو نمیدونیم ناشی از باورهای محدود و عدم خودشناسیه برای یافتن علاقه رفتن در دل طبیعت و سکوت و تنهایی خیلی کمک کننده ست…
احساس لیاقت و ارزشمندی باعث میشه بجای دیگران، فقط بخودت تمرکر کنی…
مسیر آسان : یعنی هماهنگ با باورهای مناسب
دوازده قدم : مسیر تکاملی
دوباره کاری : از اشتباهات درس بگیریم و تکرار نکنیم یا کارهارو با دقت انجام بدبم تا برنگردیم بهش…
زن زیبا : زنی که احساس لیاقت داره
خدایاشکرت دوستت دارم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
*غرور باید مولد و در خدمت خواسته ها باشد نه تعصبات که از باورهای محدود کننده ناشی می شود:
-افرادی که کار نکرده حرکت نمی کنند کار کردن را عار می دانند دچار غرور تعصب آمیز و محدود کننده هستند و در انتها:
-مجبور به انجام کارهایی بسیار بدتر از جایگاه کنونی خود خواهند شد
-افراد با ذهن فقیر چنین باوری دارند
-غرور مولد به این معناست که به افراد و شرایط باج ندهیم در صورت انتقاد غیر سازنده ی دیگران به خود بگوییم حالا که اینطور شد بهتر از گذشته عمل می کنم موفقیت های بیشتری کسب می کنم
غروری که باعث شود:
حرکت کنیم خلاقیت به خرج دهیم از محیط امن خود خارج شویم رشد و پیشرفت کنیم ایمانی نشان دهیم جسارت داشته باشیم:
-غرور مولد است
-افراد کارآفرین این جنس از غرور را دارند
*زندگی را بر اساس معیار خود چیدن به معنای تمرکز بر خود است:
-سبک شخصی خود را که با تفکر به آن دست یافته ایم داشته باشیم
-ایده آلی برای خود تعیین کرده و سعی کنیم هر بار خود را به آن نزدیک تر کنیم
-تمرکز نکردن بر دیگران و همرنگ جماعت نشدن
*وقتی به ایده های کارساز هدایت می شوی که تمرکزت بر خداوند نه شیوه های دیگران برای موفقیت باشد:
-هر فردی با توجه به مدارها و باورهایش به مسیر مجزا و یکتایی برای تحقق خواسته هایش هدایت می شود
-به جای تمرکز بر خواسته های دیگران و راه تحقق آنها بر ایده های خود متمرکز شود
-با تقلید کردن از خواسته های دیگران و راه تحقق آنها از مسیر خواسته های خود دور می شویم
-خداوند با توجه به شرایط و خواسته های هر فرد او را هدایت می کند
-الهامات خداوند در مسیر تحقق خواسته هایمان به ما گفته خواهد شد
-الهامات الهی برای هر شخص یکتا یگانه و متناسب با خواسته ها باورها و مدارهای اوست
*اگر نمی دانیم عاشق چه چیز هستیم خود را به درستی نمی شناسیم:
-حوزه ی علایق خود را به خوبی بشناسیم
-از بین آنها هر یک را که علایق بیشتری به آن داشته با استعداد و توانمندی های ما هماهنگ و سازگارتر است انتخاب کنیم
-با داشتن باورهای مخرب به مسیر علایق خود هدایت نمی شویم
*اگر علایق خود را نمی شناسیم چادری بر داریم و به طبیعت برویم و با خود خلوت کنیم و تنها زمانی بازگردیم که تکلیفمان با خودمان روشن شده باشد:
-هیچ گاه در شک و تردید باقی نمانیم
-به تنهایی به مکانی رفته به علایق استعدادها تجربیات گذشته ی خود فکر کنیم به نتیجه دست یافته و ایده هایی که به ما الهام می شود را یادداشت کنیم
-مزایا و معایب انتخاب های خود را بسنجیم و آنها را یادداشت کنیم
-در سکوت از خداوند طلب هدایت کنیم
-زمانی که به هدف خود پی بردیم مسیر تحقق آن را به درستی و تا انتها ادامه دهیم
-حرف مردم تحسین و تایید آنها را دخیل در تصمیمات خود ندانیم
-هنگامی که به تصمیم درست و مناسب دست یافته ایم با شک و تردیدهای بیهوده آن را رها نکنیم
*احساس ارزشمندی و لیاقت باعث تمرکز بر خود می شود
مسیر آسان:
-مسیری است که توسط هدایت الله باشد
-مسیری است که هماهنگ با باورهای مناسب باشد
-مسیر سخت و پیچیده به دلیل داشتن باورهای نامناسب ماست
سینه خیز رفتن:
-اصطلاح برای اشخاصی است که نگران کم نیاوردن هستند و به همین دلیل علت عدم تحقق خواسته ها اشتباهات خود را پیچیده نشان می دهند و قصد آوردن توجیهات منطقی برای راضی کردن خودشان و دیگران برای انجام عمل نادرست یا ترس هایشان دارند
12 قدم:
-دوره ی الهامی خداوند
-برای شروع مسیر تکاملی تحقق خواسته هاست
-باعث تغییر شخصیت و عادات نه صرفا انگیزه دادن است
-هدف آن بهبود مداوم خود و هر روز کمی بهتر از دیروز عمل کردن است
دوباره کاری:
-خط قرمز ما باید دوباره کاری باشد
-به معنای از اشتباهات خود درس نگرفتن و تکرار مداوم و مکرر آن است
-دفعه ی اول با دقت کاری را انجام دادن بدون نیاز به انجام دوباره ی آن است
-زمان انرژی تمرکز بیشتر از همان اول صرف کردن برای تحقق اهداف است
-سعی کنیم در چاه دوباره کاری گرفتار نشویم
-ریشه در باور کمبود و محدود کننده دارد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
خدایا، هرچی دارم از خودته…
سلام به استاد عزیزم، مریم جانِ مهربون و دوستان توحیدی عزیزم تو سایت توحیدی
دو سه روزی نشد که کامنت بذارم، فقط گوش میدادم به فایلها و غرق تماشای “زندگی در بهشت” بودم. واقعاً محاله از این دنیای قشنگ دل بکنم! این چند روز سرم شلوغ بود با خونهتکونی، همون رسم همیشگی ما ایرانیها. اما امسال خونهتکونی برام یه حال و هوای دیگه داشت، چون خیلی از ایدههایی که توی “زندگی در بهشت” دیدم و از استاد نازنینم و مریم بانو یاد گرفتم رو اجرا کردم.
مرسی استاد جان، مرسی مریم جان برای این زندگی پر از عشق و زیباییتون که برام مثل یه دانشگاه بزرگ از درسها و تجربههای قشنگ بود.
حالا از “زندگی در بهشت” بگم که تو کمتر از چهل روز رسیدم به قسمت صد و دو! و قصد دارم هر بار که تمومش کردم، دوباره از اول با دقت بیشتری ببینمش. این سریال واقعاً تمومی نداره، هر بار یه درس جدید، یه حس تازه!
قدردانِ همهتونم و خوشحالم که تو این مسیر قشنگ هستم.
غرور باید به کارت بیاد، یعنی واسه رسیدن به هدفات ازش استفاده کنی. اگه فقط نقش یه سد رو بازی کنه و جلوی پیشرفتتو بگیره، دیگه اسمش غرور نیست، میشه لجبازی.
وقتی خدا راهو نشونت بده، همه چی آسون میشه. انگار داری تو جادهای صاف و هموار راه میری، بدون پیچوخمهای ترسناک. حتی اگه سختی هم باشه، یه حسی تو دلت میگه نگران نباش، تهش خوبه!
وقتی خدا راهو نشونت بده، انگار داری تو یه جاده صاف و هموار راه میری. اگه باورای درستی داشته باشی و دلت با خدا یکی باشه، همه چی روون میشه. قرار نیست برای رسیدن به خواستههات خودتو تو سختی و دردسر بندازی. مسیر الهی یعنی وقتی یه حسی از درون بهت میگه این راه درسته و عجیب همه چی دست به دست هم میده تا به خواستههات برسی، بدون اینکه با دیوارهای بلند و پیچوخمهای سخت روبهرو بشی. همه چی با یه آرامش و آسونی خاصی پیش میره، جوری که خودتم از این همه هماهنگی شگفتزده میشی.
خدایا شکرت برای داشتن استاد عباسمنش، که واقعاً یه منبع تمومنشدنی از اطلاعات و آگاهی هستن. صدهزار بار شکرت که حرفاشون انقدر از دل برمیاد که عمیقاً به دل میشینه و آدمو آروم میکنه.
و باز هم شکرت خدایا برای مریم جان عزیزم، که بهنظرم واقعاً نمونهی یه بانوی سراسر عشق و زیبایی هستن. هر کدوم از رفتار و منششون یه درس قشنگه و با هر حرکتشون عشق رو به ما یادآوری میکنن.
خدایا برای این آدمای نازنین توی زندگیم هر لحظه شکرگزارم!
به نام خدای هدایتگرم
غرور باید مولّد باشه، ینی در خدمت خواسته هات باشه.
غرور باید باعث بشه شما یه حرکتی بزنی، یه خلاقیتی بخرج بدی، باعث بشه شما از محیط امنت خارج بشی، باعث بشه شما یه پیشرفتی کنی، یه ایمانی نشون بدی، یه جسارتی بکنی.
وقتی ب ایده های کارساز در مورد خواسته هات هدایت میشی ک تمرکزت ب خدا باشه و نه شیوه ای ک دیگران رو ب موفقیت رسونده.
هرکس باتوجه ب مداری ک توش هست، باتوجه ب خواسته هایی ک داره، به یه مسیر یونیک و متفاوت و یکتای مخصوص خودش هدایت میشه.
اگر دنبال الهامات خداوند باشی، باتوجه ب شرایط و مدار تو، با توجه ب توانایی، موقعیت و خواسته های تو یه قدمی بهت گفته میشه، اون قدمو بردار بعد قدم بعدی بهت گفته میشه.
دنبال این نباش ک بقیه چیکار کردن ک ب این موفقیت رسیدن، تو نباید از مسیر بقیه کپی کنی. برای هرکسی الهامات خداوند فرق میکنه و یونیک عه، و از یه راه دیگه ای ب تو گفته میشه.
هدایت اینجوریه ک تصویر کلی رو می بینه و مسیر آسان رو بهت میگه، مسیری ک تو دوست داری و برای تو لذت بخشه.
مسیری ک توسط هدایت الهی باشه مسیر خیلی آسانیه.
اگر باورهای درستی داشته باشی ب مسیر آسان هدایت میشی برای رسیدن ب خواسته هات. نباید مسیر سخت و دردسر ساز باشه.
خب بله باید بهم بربخوره ک چرا ب یه خواسته هاییم هنوز نرسیدم، من از این شرایط تضاد انگیزه می گیرم، من اگر شاگرد شما ام باید خودم پاشم حرکتی بزنم، و از هیچ کس توقع نداشته باشم، توهم نزنم ک نه خدا ب من قول داده ک کمکم میکنه و پول رو وارد زندگیم میکنه.( وقتی انجامش دادم میام می نویسم)
خب اینجا هم داشتم ب بیراهه میرفتم و دنبال این بودم ک خب تو این روزا چه کاری پول توشه؟ الان بیشتر جامعه سمت چه کارایی میرن؟ همین حوزه دیجیتال مارکتینگ و فیریلنسر و اینا، حتی یه مدت رفتم آموزش برنامه نویسی و سئو اینا دیدم، بعد دیدم آقا من اصلا حتی دلم نمیخواد آموزشش رو ادامه بدم. ینی هیچ ذوق و شوقی نداشتم براش، خب چه کاریه؟ چون آقای ایکس از این مسیر ب موفقیت رسیده پس تنها راه همینه.
داشتم خواسته ی قلبی خودم رو فراموش میکردم، من گرایش قلبم ب کارهای هنری عه ت این برهه از زندگیم، و داشتم زووور میزدم ک طبق پیش فرض های جامعه برم جلو، ولی قلبم هی آلارم میداد و خداروشکر هدایت های الهی اومدن و این فایل نشانه امروزم تیرخلاص بود.
شما گفتین مگه میشه آدم ندونه ب چی علاقه داره؟ علاقه ات هنره، یا حوزه کامپیوتر؟
قرار نیست همه آدما مثل هم باشن ک، هرکسی مسیر یونیک خودش رو داره، هرکسی توانایی و استعداد ذاتی خودش رو داره، اصلا بحث مقایسه نیست این دنیا، هرکسی باید ب دایره برتری خودش نگاه کنه.
تو سعی کن نقاط قوت خودت رو بهبود بدی، تواون مهارت کسب کنی، ب ثروت برسی و بعدش اصلا اشکالی نداره ک نمیتونی کدنویسی کنی. مگه همه مردم دنیا کدنویسی میکنن؟ نه هرکس ذاتش با چیزی هماهنگه، اون کاری ک بهش حس لذت و سرزندگی میده، وقتی انجامش میده حااااالش خوبه، برو سراغ همون و گوش ات رو ب چرت و پرتای جامعه ک میگن الان چی ترند شده ببند.
جالبه این شغل های یهویی ک میاد تو جامعه یهویی هم از بین میرن، ینی تداومی ندارن اصلا، یه مدت ملت مثل گوسفند دنباله رو اون ایده و شغل و بورس و ارز دیجیتال میرن و بعد ب 2 ماه نکشیده یه چیز جدید میاد میگن اووووه اون ک چیزی نیست اون دیگه رد شد نقض شد حالا این جدیده رو داشته باش.
خب پس ما بریم دنبال چیزی ک قلب مون بهمون میگه نه اون چیزی ک بقیه دنبالشن، یا اگر من برم کد بزنم و بگم طراح سایت اطرافیان میگن وااااو چه شغل خفنی دارید شما، چه دختر موفقی هستی و چه شغل باپرستیژی.
من این مدت میرفتم دیوار دنبال شغل و مصاحبه هایی هم رفتم، چقدم رفتم دنبال نخودسیاه، می دیدم ک پیش نمیره، یادم رفته بود مسیری ک گنگ و مبهم عه مسیر هدایت نیست، نگو اون هنری ک من قبلا یاد گرفته بودم خدا میخواسته من خانمِ خودم باشم، خودم برا خودم کار کنم ک اصن جهان اجازه نمیداد ک من وارد اون شغلها بشم، چون من خواسته هامو اعلام کرده بودم ک از مسیری آسان و لذت بخش مولد ثروت باشم و داشتم بیرون از خودم دنبالش میگشتم، ولی خدا منو روشن کرد گفت منجی خودتی، مولد تو هستی، تویی ک باید از صفر با هدایت های من شروع کنی، یه سری ایده ها هم بهم گفته انشالله انجام ک شد صحبت میکنم.
دوستت تون دارم خدایا شکرت برای هدایت ام و نشانه امروزم.
استاد عزیز و خانم شایسته جان من چقد این خنده های زیباتون رو دوست دارم، ینی وسطای فایل پاز میکردم نگاه تون میکردم و میگفتم چقدددد عشقین شماها آخه نگاه شون کن، نمیدونم چرا جدیدا یه جاهایی وسط فایلهاتون بغضم می گیره و اشک ها جاری میشه، چون احساس میکنم خدا دقیقا کنارمه و داره باهام حرف میزنه، خیلی حسش خوبه خیلی.
بنام خدا
روز 104 سفر
خداروشکر میکنم که در این سفر هستم و همزمان هم 12 قدم رو تازه شروع کردم .
این فایل رو هر بار ک میبینم برایم تازگی دارد و قشنگه . صحبتهای استاد در مورد راه اسان رو نوشتم و تاکید استاد در مورد دوره ی 12 قدم در امروز که من تعهد دادم که با تمام وجودم 12 قدم رو میخوام کار کنم . در این فایل همزمانی رخ داد زمانی که استاد عزیزم هم در موردش صحبت کرد .
من تعهد دادم که با تمام وجودم 12 قدم رو کار کنم . و این سفر روز شمار رو همزمان تا انتها ببرم و بعدش برم سراغ خانه تکانی ذهن و گام به گام …
این سایت عالی یک برنامه ریزی خیلی مهم در زندگی من هست و از شما عزیزان دلم هزاران بار سپاسگزارم که دنیا رو جای زیباتری کردید .
به نام خداوسلام به خدا. 104مین گام روزشمارزندگی ام رادرمدارصادق بودن ویک رنگی ومقایسه امروزخودم بادیروزم راتجربه کرده ام وخیلی هم راضی هستم الهی شکرت.
سلام به استادوشاگردهمیشه درصنحه که مدام تشنه ی آگاهی است.
سلام به همشاگردیها ی موفق خودم.
الان که این کلمات روتوکامنتهامیخونم که مریم جون باوجودی که یک استادموفق هستندولی دربرابراستادخودشو اون شاگردتازه واردمیدونه وتشنه ی آگاهی های الهی است! که ازبالاسری خودش تبعیت داره.
آره این خصلت هم درمن وجودداره ولی من بلدنبودم بیان کنم وهرچی که گفته میشه! باخودم میگم منم که اینوبلدم پس چراتوزندگی چیزی نفهمیدم!
ولی بازمیگم لیلاخانم خودتوبادیگران مقایسه نکن بلاخره این آرامش وشادی که تووجوددوباره زنده شده بایدازخداواستادومریم جون وکل عزیزان سایت وحتی خودت تشکروقدردانی کنی.
توکه بدون هیچ مسئله ای مدام ازسرگیجه توخواب بیدارمیشدی ویک جسم بی جان افتاده بودی وباناله های خودت عزیزدلتوبیدارمیکردی 3شیره به دهانت بریزه که فقط جون بگیری پس چراکمالگرایی میکنی!؟
چون من فقط ذهنم به دنبالِ اینه که توهیچ شغلی نداری؟!خوب واقعاهم ذهنم راست میگه!
1_گواهینامه گرفتم ماشالله بچهها بزرگ شدن پشت فرمون نشستن ومن ازهمون اول راه اینگارخوش نشین شدم چون با بچه ها میرفتم ومیامدم!
2_دوچرخه سواری رفتم یادبگیرم چندبارخوردم زمین ویکم یادگرفتم بازگفتم نه سخته!
3_زبان انگلیسی رفتم ازمبتدی شروع کردم بادوتاپسرهام ودوتادخترخواهرهام گفتم نه خیلی سخته ولی خیلی هم دوست داشتم که چندتازبان یادبگیرم!؟
4_قانون سلامتی روخریدم یک ماه کارکردم به دلیل خرج بالاگفتم من که درآمدندارم وباحقوق بازنشستگی هم شرمنده!!!!!!!!!!
5_خوب حالامیگم خدابه من اول حس وحال تمرین کردن بده بعد12قدم روبرام بخرچون توهیچ کاری هم دوام نمیارم!
ومیگم همیشه توروضه هاکه قبلنامیرفتم میگفتن :حضرت محمد(ص)به حضرت علی ع(و)حضرت زهرا(س)گفت: تقسیم کارکنین ، کارهای بیرون خانه باعلی(ع)کارهای داخل خانه بازهرا(س)همین توگشم هست!
وزمانی که بچه هام کوچک بودن به عزیزدلم گفتم :برم گلسازی یادبگیرم؟! گفت: نه!
!زن چه معنی به کاربایدشمابچه داری وخانه داری کنی؟!من میرم سرِکار!!!
ولی ازحق نگذریم توکارخانه سعی میکنم گله وشکایت نکنم نمیگم100٪پرفکت!!!یعنی شب برافرداناهاربرنامه ریزی میکنم غذاموآماده میکنم!!صبح براشام برنامه ریزی دارم اونم باعشق !!!عزیزدلم خیلی تشکرمیکنه بچه ها هم زیادتشکرمیکنند.
درجوابشون میگم به قول مادرم(وقتی مَدبَخت چرب باشد کُ وَنی جلدباشد)یعنی لوازم خوردوخوراک آشپزخانه مهیاباشه آشپزبلده کارخودشوبه خوبی انجام بده!!!!!
حالاازامروزپربرکت وپرحرکت براتون بگم بچه های روستامون برنامه ی کوهنوردی یاکویرنوردی یاسفربه هرنطقه ایران دارن هرکس درتوانش باشه براهرجاشرکت میکنن.ازدوسال قبل 2تاپسرهام بابچه ی خواهرم عضوشون بودن دوهفته قبل قله ی چمن(زُشک)بعدروستای خودمون رفته بودن.
هفته ی قبل آبشارزیبای اخلمدرفته بودن.
امروزروستای زیباوپربرکت خودمون به نام(اَبَرده عُلیا)(مکان کوهای کلاته 4درخت)بودمنوعزیزدلم برای اولین باررفتیم.
گفتم: باهم باشیم اگه نتونستم ادامه بدم پسرم ازگروه کوهنوردی جا نمونه به خاطرمن.
منوتوباهم باشیم فوقش ازبین راهبربرمیگردیم!
جاتون خالی همه ی گروه به رسم خوش آمدگویی به صورت دایره وارایستادن اول نوه ی عمم برای حضورعزیزدلم ومن ویک خانم ِدیگه که اولین باربودمارومعرفی وخیرومقدم گفت. وبرامون کف زدن منوعزیزدلم داخل حلقه دورزدیم واحوالپرسی کردیم چون بچهای روستابودن کاملامیشناختن وپسردایی عزیزدلم باخانمش بودبغلشونوبازکردن منوعزیزدلموخوش آمدگویی کردن خیلی خوشحال شدن راه افتادیم.
پسرخواهرم برامون چوب باتوم آورده بودومنوعزیزدلم راحترپیاده روی کردیم کمی راه رفتن نشستن چای صبحانه خوردن وبه مصیرادامه دادن ،عروس دایی جان میگفت: ازمسیری که ماشین روهست بریم راحتر میتونیم به قله برسیم.
نوه عمم میگفت: من باخانمم بحثم افتاده که مابایدازفلان جابریم اونم نیومدهمه روبااین کاراش به خنده انداخته بود!
خانمها3نفربودیم منویک خانم جدیدبودوعروس دایی که خیلی باگروه کوه وخیلی جاهای دیگه رفته بودآمادگی داشت براپیاده روی،ولی سرگروه میگفت: به خاطراین خانمهامسیرکمتری بریم!!!!من جلوواستادم گفتم: آقای یاهوازشمامتشکرم که به فکرماخانهاهستین ولی اصلا خودتون روازمسیردلخواهتون دورنکنین ماتاهرجاتوان داشتیم میایم درصورت ناتوانی برمیگردیم!
بالاخره شروع به ادامه مسیرکردن ازسخترین جاهاباوجودبرفهای زیبایکی، یکی قله هاروفتح کردیم تارسیدیم به قله ی موردنظرشون ویک راه ماشین روپشت اون قله ی بلندبودکه به راحتی پایین اومدیم تومسیرعروس دایی جان گفتن شایدازهمین مسیرسخت برگردن! من گفتم: آسانترین راه هرکجابودبه من بگین همونوانتخاب میکنم !
واصلامسیری روکه میرم دوست ندارم برگردم همیشه حتی توی سفربه عزیزدلم وبچه هام میگم ازمسیری که میریم برگشت ازمسیردیگه باشه !!!ولی سفرشمال روخیلی دوست دارم ازمشهدبه گلستان ودرادامه رفت و برگشتش رودوست دارم!!!
الهی شکرت که تومسیرهرچندکه عکس گرفتن یاتوعکس نبودن یاپشتم به عکس بود!صدامیزدن خانم توسلی تشریف بیارین میگفتم :نه! راحت باشین من استراحت میکنم.
عزیزدلم فکرکرده حالم مناسب نیست به پسرم گفته من میرم جای مامان!مواظبش باشم!گفته: نه! باباجون مامان حالش خوبه دوست نداره توعکسهاباشه!!!
وعزیزدلم پرسید چراعکس نگرفتی!؟ براش جریان مامورین مخفی روسیه روتوی سوریه عکس گرفتن برخلاف قانون کارکردن اولا به مشکل خوردن وبعدبه قول استادکسانی که عزت نفس ندارن خودشون روبه هر شکلی شده میخوان به نمایش بذارن!!
ولی خودت میدونی من دوست ندارم توکانالهاباشم تمام کسانیکه عضون عکسهارومیبینن!!گفت کاش میگفتی منم عکس نمیگرفتم!!گفتم من که نبایدبگم!!!
به قله رسیدیم نشسته بودم گفتن:همه جمع باشین عکس بگیریم من پشتم به دوربین بودعزیزدلم آمدپشت سرم نشست گفتن خانم توسلی برگردروبه دوربین! گفتم: نه! اینجوری قشنگ تره!!پرسیدن چرا؟؟؟!!گفتم چهره های همه شمامشخصه ولی همه توچالش میفتن که این خانم کیه؟!خخخخخخ.
همه خندیدن گفتن نه انگار نمیشناسن که همچین پشت به پشت شوهرت دادی همه بااین کارمن میخندیدن!!!
ومن کلاقبل از آشنایی باقانون هروقت هرجاعکس میگرفتن میگفتم: اگه منوبه کلاغهای کورنشون نمدین توعکس باشم!¡خخخخخخ.
ومن اینجاگفتم: گوشی روبدین براتون عکس بگیرم!!!ولی ازهرکه دوست دارم عکس میگیرم!همه خندیدن گفتن توبگیرازهرکه دوست داری بگیر.منم گفتم :عزیزدلم آماده ای باافرادپشت سرش عکس گرفتم وبعد ازکل گروه عکس گرفتم خیلی خندیدیم وخوش گذشت .چندجااستخرآب که ازکوه میومدواستادیم وآب گوارانوشجان کردیم وکلی باخداصحبت کردم ولذتش رابردم براهمه دعای خیرکردم.
وگفتند3شنبه هابعدازظهروجمعه هاصبح تشریف بیارین بریم کوه گفتیم انشاالله.
واینوبگم که توزندگی راه خودمومیرم کاربه زندگی کسی ندارم.
حسادت وحسرت وکینه غرورانچه درتوانم بوده اولاسعی کردم بکارنبرم واگه جایی هم استفاده کردم خصلت انسانیم بوده ودرحال پاکسازی هستم.وازاین کارهام تااندازه ای رضایت دارم. ولی من خیلی باید4چشمی به خاک ریزهای اطرافم توجه کنم که دشمن خونی ام مدام آماده ی حمله است.
وقوی ترین پاشنه آشیل من عجولی منه ،وفکرکردن انجام دادن کارفیزیکی ودیدن نتیجه وانجام گرفتن الهاماتم به واقعیت!
وتومسیرکوه نوردی ازکنارباغهاردمیشدیم میگفتن: این باغ فلانیه که حق خواهرهاشوخورده کلاه برداری کرده!الی آخر!
تاعزیزدلم میخواست همکاری کنه سریع گفتم :
جیگرجان برفهارونگاه کن ورمزی گفتم: کنترل رودستت بگیرکانال روعوض کن!!سریع جو روتغیردادوقانون رورعایت میکردیم!
عاشقتونم که منومجبوربه انجام تمرین کردین البته بارضایت خودم هست که اینجاحاضرم وهیج اجباری نیست!ولی به خاطرمن که کارهام به نیمه میمونه اینجابه خودم آفرین میگم :خیلی، خیلی، خیلی نسبت به قبل خودم فرق کردم. وبه قول استادپول نتیجه ی طبیعی تغییرات منه همین که پادر راه گذاشتم خودش کلی هنراست وجای شکرش باقیست.الهی سپاسگذارم.
عاشق همتونم ازهمه ی خانواده ی مثبتم استادوشاگردکناردست استادوهمفرکانسیهامتشکرم .
دل آرام، لبخندان ،جسم سالم وپرتوان کارتهای پرپول برای کل خانواده ی استادآرزودارم.یاحق.
سلام به استاد عزیزم و مریم قشنگم با این سوالای عالی
خدا جون به امید تو بریم یه ردپا اینجا بزاریم
من اولین بارمه یک مستند واقعی دارم میبینم اونم ادامه دار
باورم نمیشه قسمت102سریال زندگی در بهشت هستم
روزی چندقسمت رو نگاه میکنم
چقدر میخندم چقدر لذت میبرم چقدر تحسین میکنم چقدر فراوانی رو میبینم و یادآوری میکنم به خودم چقدر رابطه ی عاشقانه میبینم و تحسین میکنم و چقدر تو این سریال شجاعت دیدم
شبهایی که میدیدم مریم عزیزم تنها مونده تو پرادایس و من حتی تو اتاق خونه خودم تنها نمیخوابم شب
مسائلی که به تنهایی حل میکرد زمانی که استاد نبود
نمیدونم چی بگم بخدا گاهی فک میکنم خوابیدم و دارم خواب میبینم
کارهایی که استاد انجام میده در صورتی که میتونه یک نفرو بگیره خودشم شاهانه لم بده و دستور بده اما خودشون میشورن خودشون میخرن خودشون تمیز میکنن خودشون میسازن
انصافا ثروتمند واقعی شما هستید
نمونه یک الگوی کامل
چقدر من از زمانی که این سریال رو میبینم رفتارم داره عوض میشه میبینم شما بهبود میدید به دکور خونه خلوت میکنین دورتون رو تمیزی و مرتب بودن
عاشق این شدم همه جارو خلوت کنم مرتب کنم
خلاصه که به خودمافتخار میکنم که دارم هرروز ادامه میدم و این سریال قشنگ رو نگاه میکنم
درباره این قسمت از سریال
اخه نمیدونم اصلا چی بگم.
سوالای هوشمندانه
جوابای هوشمندانه
آگاهی هایی که انتقال داده میشه
شجاعتی که انتقال داده میشه
اینکه استاد میگه حاضرم بمیرم ولی باج ندم ترس خط قرمز منه
به خودمنگاه میکنم میبینم اوووووووووو
میلیونتا ترس دارم
نمیدونم از کدوم شروع کنم برمتو دل کدوم
اونجایی که مریم عزیز به استاد گفت بازم برای یادآوری میگم اگر سوالی رو دوست نداشتید جواب بدید ازش رد بشید بعد استاد با یک لحن زیبا و احترام بی نظیر گفت چشم
من چند لحظه هنگ کردم
گفتم چقدر خوشگل باهم حرف میزنن .چقدر بااحترام
خوب این رفتارهاس که داره براشون احترام بیشتری میاره
دلم میخواد یک روز بیام آمریکا
بیام پرادایس هیچی نگم هیچکار نکنم بشینم بگم خوب استاد هیچ سوالی ندارم ولی فقط حرف بزن
دوست دارم تو سخن گویی و من گوش کنم
این قدرت کلام اخه از کجا میاد
تحسین میکنم خودم روکه به هدایت خدا اعتماد کردم و این استاد بی نظیر رو انتخاب کردم
و تحسین میکنم استادم رو برای راهی که انتخاب کرده
میخوام بگم خدایا شکرررررررررررت
خدایا ماندگارم کن در این مسیر
الهی آمین