درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1

ما به اندازه ای که می توانم ذهن خود را کنترل کنیم، می توانیم زندگی خود را کنترل کنیم.
یکی از موضوعاتی که نقش کنترل ذهن را خیلی شفاف به ما نشان داده است، بازی پینگ پونگ است.
در خلال بازی پینگ پونگ، ما به وضوح می بینیم که اگر بتوانیم ذهن خود را در بازی کنترل کنیم، اتفاقات در بازی به نفع ما پیش می رود و اگر از عهده ی کنترل ذهن بر نیاییم، در هر صورت اوضاع سخت پیش می رود.
به عنوان مثال، حین بازی اتفاقی رخ می داد و مرا عصبان یا ناراحت می کرد. به محض اینکه ذهنم از کنترل خارج می شد، می دیدم که به طرز عجیبی مهارت هایم مثل قبل جواب نمی دهد و امتیازها را از دست می دهم.
حتی می دیدم هرچه احساس من بدتر می شد،  به طرز عجیبی جهان اتفاقاتی را رقم می زد که ناراحتی ام را بیشتر کند:
مثلا توپ حریف من به تور می خورد و به نحوی در زمین من می افتاد که دفع آن غیر ممکن می شد.
یا ضربه های که همیشه نقطه برتری من حساب می شد به طرز عجیبی خارج از میز زده می شد و امتیاز به حریف من داده می شد
یعنی جهان بدون توجه به مهارت یا عملکرد من، جوابی درخور با احساس و کانون توجه من می داد. فارغ از اینکه من چه دلایلی برای احساس بد داشتم، جهان طبق قانون احساس بد = اتفاقات بد، به من پاسخ می داد.
بازی پینگ پونگ – در لحظه – قانون احساس خوب = اتفاقات خوب و احساس بد = اتفاقات بد را در سریعترین و دقیق ترین حالت ممکن به ما نشان داد و به ما کمک کرده تا نقش حیاتی عمل به این قاون را در زندگی خود جدی بگیریم.
این بازی ما را به شهود رساند که کنترل ذهن، بالاترین مهارت و مهم ترین اصل در تجربه خوشبختی است.
ما نتیجه ی مستقیم احساسات خود را در حین بازی تجربه کرده ایم. بعنوان مثال اگر به خاطر کنترل ذهن، من احساس خود را خوب نگه می داشتم، فارغ از اینکه چقدر بازی به ضرر من بود و چقدر امتیازهایم کم بود، در نهایت اوضاع به نفع من تمام می شد. برعکس وقتی کنترل ذهن ندارشتم، نمی توانستم از مهارت هایم در بازی بهره ببرم.
پیام این فایل این است که:
وقتی اوضاع ناجالب است، به آن شرایط نگاه نکن. بلکه سعی کنیم بهترین عملکرد خودت را در کنترل ذهن انجام دهی و خواهی دید که اگر از عهده کنترل ذهن خود بر بیایی، اوضاع به نفع تو چرخش می کند.
اگر در شرایط به ظاهری بد، بتوانی ذهن خود را کنترل کنی، مثلا بگویی من تلاش می کنم تا اعراض کنم و همین امروز حالم را خوب نگه دارم و دوباره سعی کنی روز بعد هم به همین منوال برای یک روز حال خود را خوب نگه داری،
هم خواهی دید که چطور به طرز معجزه وار شرایط به نفع شما تغییر می کند.
برای بهره برداری از درس های این فایل، درباره این دو مورد در بخش نظرات بنویس:
مورد اول: رابطه بین احساس عدم لیاقت و از دست دادن نعمت ها:
در بخش نظرات، در باره تجربه هایی بنویس که احساس عدم لیاقت باعث شد نعمت هایی که داشتید را از دست بدهید.
بنویسید که چه افکاری در ذهن تان آمد و چه افکاری به شما احساس عدم لیاقت داد
به عنوان مثال:
رابطه ی عاطقی شما به طرز جادویی خوب پیش می رفت و این فکر در ناخودآگاه شما شروع به چرخش کرد که:
من آنقدر ها لیاقت ندارم که این حد از عشق را در رابطه ام تجربه کنم؛
یا من آنقدر ها لایق نیستم که اینقدر در حق من خوبی باشد؛
یا احساس گناه کنی که “وقتی خانواده من یا خواهر من رابطه ی خوبی ندارد، این ناجوانمردانه است که من اینقدر از رابطه ام لذت ببرم؛
سپس به محض شروع این افکار و ادامه یافتن آنها، رابطه شما به طرز عجیبی با مشکل مواجه شد…
یا درباره موضوعات مالی، فروش شما عالی شده، درآمد شما زیاد شده، پول ساختن برایت راحت تر شده، سپس افکاری به ذهن شما آمده که شما را به احساس عدم لیاقت درباره دریافت این نعمت ها رسانده که:
آنقدر ها هم حقم نیست که اینقدر راحت پول بسازم؛
وقتی بقیه در فقر هستند این انصاف نیست که اینقدر من خوب پول بسازم و …
سپس دیدی که با ادامه ی این افکار، نه تنها جریان پول در زندگی ات کم و کمتر شده، حتی قطع هم شده است.
این تجربیات را بنویس تا همه ما درسهای این قانون را بگیریم که:
در چنین لحظاتی باید بتوانیم این نجواها را کنترل کنیم. و گرنه اگر این فکر و فرکانس ادامه پیدا کند ،این جنس از فرکانس نه تنها مانع ورود نعمت ها می شود بلکه نعمت ها ی کنونی زندگی ات را نیز از تو می گیرد.
مورد دوم:احساس قربانی شدن
احساس قربانی شدن، پاشنه آشیل همه ماست. یعنی  هر کدام از ما کم یا زیاد، از این ضعف ضربه می خوریم و همه ما نیاز داریم تا ریشه های این احساس را بهتر بشناسیم تا بتوانیم در این مواقع ذهن خود را راحت تر و سریعتر کنترل کنیم.
زیرا این احساس مخرب، به سرعت رشد می کند و تبدیل می شود به خشم نفزت کینه افسردگی و…
به این شکل اوضاع را بدتر و بدتر می کند و شما بدون اینکه آگاه باشی، با ماندن در این احساس به خودت ظلم می کنی و مانع ورود نعمت ها به زندگی ات می شوی.
برای درک رابطه میان “احساس قربانی شدن” و “بسته شدن جریان نعمت ها به زندگی”، در بخش نظرات، در باره تجربه هایی بنویس که احساس قربانی شدن باعث شد شرایط به گونه ای پیش برود که باز هم بیشتر احساس قربانی شدن داشته باشی.
تجربیاتی را به یاد بیاور که احساس کردی قربانی شرایطی شده ای یا در حق شما بی عدالتی شده است. مثلا در موضوعاتی مثل رابطه عاطفی یا درآمد یا کسب و کار، شما سمت خودت را خوب انجام دادی، اما اتفاقاتی رخ داده  و  ظاهرش این بوده که در حق شما بی انصافی شده است.
مثلا با اینکه شما به خوبی کسب و کار خود را مدیریت کرده ای، ناگاهان لایحه ای تصویب شده که جلوی صادرات شما را گرفته است یا هر مثال دیگری که باعث شده بعد از آن اتفاق به ظاهر ناجالب، افکار  منفی شروع به رشد کرده و شما را به این احساس رسانده که در حق من بی عدالتی شده است؛
یا من هرچقدر هم خوب عمل کنم، عوامل بیرونی باعث می شود به حقم نرسم و …
در یک کلام، درباره تجربیاتی بنویس که در احساس قربانی شدن گیر افتاده اید و بدون اینکه متوجه موضوع باشید، به خاطر ماندن در این احساس، اتفاقات ناجالب بیشتری را وارد زندگی خود کرده اید.
بنویسید این احساس قربانی شدن از کجا شروع شد و چه افکاری در ذهن خود چرخاندی که این احساس را تشدید کرد؟
بنویس در آن زمان شرایط به چه شکل پیش رفت و چه ناخواسته های بیشتری به جمع ناخواسته های قبلی افزوده شد.
و چه نگاهی به شما کمک کرد تا بتوانی ذهن خود را کنترل کنی و از احساس قربانی شدن خارج شوی؟
نوشتن درباره این موضوع به شما کمک می کند تا رابطه بین “احساس قربانی شدن” و “اتفاقات ناخواسته ای که زنجیره وار رخ می دهد” را درک کنی و بفهمی تمام بلاهایی که فکر می کردی عواملی بیرون از شما  برایت رقم زده را، چطور خودت با ماندن در احساس قربانی شدن رقم زده ای. چون نتوانستی در این شرایط ذهن خود را کنترل کنی و جلوی ادامه ی این افکار رو بگیری.
هرچه این رابطه را بهتر بفهمی، سریعتر می توانی در این مواقع، از رشد افکار منفی خودداری کنی
هرچه این رابطه را بهتر بفهمی، راحت تر می توانی این احساس مخرب را با این افکار منفی تغذیه نکنی.
منتظر خواندن تجربیات شما و درس هایی که از این تجربیات گرفته اید، هستیم.

منابع بیشتر:
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1
    722MB
    55 دقیقه
  • فایل صوتی درسهای زندگی از یک بازی | قسمت 1
    107MB
    55 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

691 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رویا مهاجرسلطانی» در این صفحه: 3
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    فایل های دانلودی توانایی کنترل ذهن

    درسهای زندگی از یک بازی

    بنام خداوند وهاب و بخشنده و مهربان …..ای ابتدای هر آغاز و ای سرانجام هر پایان ،

    درود و سلام خدمت دو عزیز بزرگوارم استادعباسمنش خوشتیپ و خوش استایل مون و خانم شایسته ی عزیز و زیبایم .

    و سلام به دوستان زیبابینم

    کنترل ذهن، بالاترین مهارت و مهم ترین اصل در تجربه خوشبختی است

    اگر من در هر لحظه بتوانم ذهنمو و احساسمو بسمت خوب و مثبت کنترل کنم همون الخیر و فی ما وقع اتفاق میوفته و در نهایت همه چیز بنفع من رقم می خوره

    یعنی وقتی اوضاع ناجالب است، به آن شرایط نگاه نکنیم . دقیقا همان کاری بود که بعد از آشنایی ام با استاد طبق آموزش ها در پیش گرفتم و سعی کردم به اون تضادها توجه نکنم بلکه سعی کنیم بهترین عملکرد در کنترل ذهن انجام بدهیم یعنی توجه نکردن به ناخواسته ها و بعدش دیدم اوضاع آرام آرام رو به بهبودی رفت .. و طبق گفته های استاد که اگر از عهده کنترل ذهن خود بر بیایی، اوضاع به نفع تو چرخش می کند

    و دقیقا از اون زمان به بعد همه چی عوض شد چون این توانایی رو در خودم ایجاد کردم که در هر لحظه فوری رهنمو بسمت نکات مثبت هدایت کنم خب اولش کنترل کردن این ذهن با اون تضادهای پی در پی بسیار مشکل بود ولی طبق گفته های استاد مدام تکرار و تکرار و تمرین و تلاش کردم و بمرور و طبق قانون تکامل آرام آرام دهنمو تربیت کردم و توانستم آگاهانه خیلی کارها را انجام بدم و خیلی از کارها را انجام ندم و اعراض کنم و این نیز به تلاش ذهنی و جهادی اکبر نیاز داشت چون من خودم رو لایق بهترین ها دانستم ..چون ارزشمندی خودم را فهمیده بودم .. چون به این درک رسیده بودم که من بخودی خود نزد خداوند ارزشمند هستم من مستحق بهترین ها هستم

    در زندگی گذشته ام یعنی قبل از آشنایی ام با استاد ….احساس عدم لیاقت باعث شد نعمت هایی که داشتم را از دست دادم که البته بیشتر احساس گناه در من وجود داشت و بخاطر اون احساس گناه در گذشته ام که فکر می کردم و من آنقدر هم زن خوبی برای همسرم نبودم و یا آنقدر هم مادر خوبی برای فرزندانم نبودم و همش دوست داشتم از خود گذشتگی کنم و بقول معروف از حلقوم خودم بزنم و بدم به فرزندانم یا اطرافیانم و غیره یعنی یک عشق بی حد و حساب نسبت به فرزندانم داشتم در صورتی که اول از همه باید خودم رو دوست میداشتم و برای خودم ارزش قایل بودم در صورتی که ظاهراً بنظر می‌رسید من خیلی خودخواه و از خود مچکر هستم البته الان که خودم رو آنالیز می کنم میفهمم که واقعا اتفاقات نامناسب زندگی من از زمانی شروع که خودم رو دست کم گرفتم یعنی بعد از فوت همسرم یک احساس تنها بودن و احساس غم و افسردگی و احساس گناه بهم دست داد که همش بخودم برچسب میزدم و باورهای نامناسب میومد توی ذهنم که اگه من همسر خوبی بودم این اتفاق نمی افتاد و یا چرا در گذشته اینکار رو کردم یا چرا این بحث رو با همسرم در گذشته کردم یا چرا چرا چرا و چراهای دیگه که همه ی آنها سبب شد احساس من بسمت پایین سقوط کنه و در نتیجه همش احساس دلسوزی و افسوس گذشته رو خوردن باعث شد که این دلسوزی ها بیشتر و بیشتر بشه تا جایی که دلم برای پسرم سوخت که بهش کمک کنم تا بلکه ناراحت نشه و ضربه ی روحی بیشتری نبینه و براش کارخانه ی قارچ راه اندازی کردم و بعدش ورشکستگی و بعدش از دست دادن همه ی پول و اموال و ماشین ها و باغ و خونه و سلامتی و از هم پاشیدگی روابط خانوادگی و غیره …..وووووو.. بعدها از دست دادن مادر خدابیامرزم که خیلی خیلی بیشتر آسیب دیده بودم …

    بخدا الان خیلی خیلی بیشتر میفهمم که هیچ عامل بیرونی مقصر نبوده که من مرتکب آن همه اشتباهات شدم چون کوچکترین اشتباه و نپذیرفتن مسعولیت اشتباه خودمون سبب میشه که همه رو مقصر بدونیم.. بغییر از خودمون رو .. و باور کنید بعد از چند سال کار کردن روی تغییر باورهام همین الان که داشتم این کامنت رو می نوشتم دیگه کاملا باورم شده و عمیقأ به این احساس رسیدم که مسبب تمام تضادها یم با افکار و باورهای نامناسب خودم بوده .. البته از زمانی که با استاد آشنا شدم باید در تمام جنبه های زندگیم تغییر باور ایجاد می کردم و خدا رو شکر از آن روز به بعد همیشه زندگیم رو به بهبودی پیش رفت هر چند این تکامل چند سال برای من طول کشید ولی از همون لحظه ای که تمرین های استاد رو انجام داد (با سه فایل چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنیم) بخدا هر روز وضعیتم نسبت به تغییر باورهام و کار کردن روی ذهنم تغییر کرد و امروز هم یکی دیگر از پاشنه های آشیلم رو پیدا کردم و یا شاید بعبارتی ترمز ذهنی مو پیدا کردم هر چند چندین ساله که پسرم رو ندیدم و بقول معروف در قهر بسر می بریم ولی من بطور قطع به یقین باور دارم که همه چی الخیر و فی ما وقع بوده .. درسته بعنوان یک مادر دلم برای پسرم تنگ شده ولی دیگه فهمیدم دلسوزش نباید باشم و فقط و فقط باید به خصوصیات و نکات مثبتش توجه کنم و بخودم یادآوری کنم که دلسوزی و ترحم به آن شخص و یا خودم سبب این جدایی ها و این تضادها شده حتی این دوری ها و جدایی ها بمصلحت جفت مون بوده .. برای من که خیلی خیر بوده چون فهمیدم درسش چی بوده و پند و نصحیتش رو از این تضاد آموختم و جهان هستی کاملا منو به درک و آگاهی بیشتری هدایت کرد .. اتفاقا در مورد دخترم هم دقیقا همین کار رو کردم تا بعدش بخاطر تضادهای کاری که براش پیش آمد سبب خیر شد که خودش برگشت پیشم و الان حدودا دو سالی هست که دخترم بسمت من برگشته البته خودش اوایل راضی نبود و همش بحث و دعوا می کرد ولی من صبوری کردم و روی افکارم و ذهنم کار کردم و با تغییر باورهام هر روز روابط ما خوب و خوبتر شد یعنی با توجه به قانون تکامل این وضعیت روابط مادر فرزندی بین منو دخترم آنقدر عالی شده که هیچ ربطی به چند سال پیش نداره .. البته گهگاهی یک تضادهای جزیی پیش میاد ولی من فورا میفهمم که از کجا آب میخوره فوری میرم فایل های استاد رو میبینم و روی باورهام و خصوصیات خوب دخترم کار می کنم و همش از خداوند تشکر و قدردانی می کنم و یک جمله ی تاکیدی قدرتمندی رو همش می نویسم چون واقعا برام نتیجه داده اینکه…خداوند قدر من را میداند و من را دوست میدارد .. من هم قدر خودم را میدانم و خودم را دوست میدارم پس تمام انسانها هم قدر من را میدانند و منو دوست میدارند خدایاااااا شکرت که فرزندانم هم قدر من را میدانند و عاشقانه منو دوست میدارند

    این جملات تاکیدی رو بارها و بارها نوشتم و برای خودم بازگو کردم … پیشنهاد می کنم به دوستان عزیزی که دوست دارند روابط شون با نزدیکان و یا هر شخصی اصلاح بشه … من فهمیدم با قدر شناسی و شکرگذاری و دوست داشتن خودم و رها کردن و نچسبیدن به ناخواسته ها و طبق آموزه های استاد .. یا آن شخص بخوبی در مدار من قرار می گیرد و روابطمون بهبود پیدا می کنه و یا اگر در مدار هم نباشیم جهان خودش آن فاصله رو ایجاد می کنه که در مورد پسرم تازه دارم روی تغییر باورم کار می کنم و در هر صورت الخیر و فی ما وقع بنفع من هستش و من به اراده ی نیکوی خداوند تسلیمم.. خدا رو شکر که هم باورهام تقویت و قدرتمند شده و هم در مسیر تکاملم هستم و هم اینکه خیلی خیلی بیشتر از قبل تسلیم و آزاد و رها هستم و خودمو بدست قدرت خداوند سپردم که هر چیزی پیش بیاد بنفع من پیش بره و خدا رو شکر هر روز در مدار آرامش روز افزون بیشتری هستم و میدانم خداوند خودش همه چیرو بموقع و در وقت و زمان خودش درست می کنه…

    خدایا شکرت عشق الهی و عشق بخشاینده ی الهی ام مرا از اشتباهات گذشته در مورد همسر خدا بیامرزم و فرزندانم رهانیده است و هم اکنون امن و امان و خردمندانه با اکنون و آینده ام مواجه شده ام

    خدایااا شکرت عشق الهی و عشق بخشاینده ی الهی مرا از اشتباهات گذشته ام در مورد هر کسی که به یاد دارم و یا به یاد ندارم مرا رهانیده است و هم اکنون با امن و امان و خردمندانه با اکنون و آینده ام مواجه شده ام

    خدایااا شکرت عشق بخشاینده ی الهی مرا از اشتباهات پولی و مالی گذشته ام رهانیده و با امن و امان و خردمندانه با اکنون و آینده ام مواجه شده ام

    خدایااا شکرت که در گذشته این اشتباهات و خطاهای زندگیم را با بهای سنگینی پرداخت شده و اینکه من مرتکب خطاها و اشتباهات عمیق و سنگینی شدم چون آگاه نبودم و هم اکنون مسعولیت تمام آن اشتباهات و خطاهایم رو پذیرفتم

    خدایااا شکرت خودت کمکم کن که تمام اشتباهات و خطاهای گذشته ام بنفع من پیش بره

    برای تمام موانع و تمام تضادهای زندگیم که مواظب من بودند تا بیشتر به اشتباهاتی ادامه ندهم ممنون و سپاسگذارم

    خدایااا شکرت از اینکه فرشتگان و ناجیان الهی خودت را توسط همین موانع و تضادها برایم فرستادی تا به اشتباهاتم پی ببرم و مسیر زندگیم را بنفع خودم تغییر بدهم ممنون و سپاسگذارم

    و باز هم این جمله ی طلایی استاد رو اینجا بخودم یادآوری می کنم

    و طبق گفته های استاد که اگر از عهده کنترل ذهن خود بر بیایی، اوضاع به نفع تو چرخش می کند الهی آمینخدایا شکرت که برنامه ریز ماهری هستی و این تو هستی که باید بهترینهع بهترین برنامه های دقیقی که مو لای درزش نمیره رو برام انجام بدی .. خدایا چطوری ازت تشکر کنم ای معبود الهی ام و ای نور و عشق الهی ام ترا سپاس می گویم و سجده ی شکر بجای می آورم

    خدایا شکرت که با معجزاتت سوپرایزم می کنی

    خدایا شکرت که در آغوش گرم و نرمت من را نوازش می کنی ومن را روی شانه هایت می نشانی و می‌بری به همان سمت و سویی که باید ببری و شد هر آنچه که باید میشد

    خدایاااا ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت

    ای خالق جهان هستی کمکم کن هدایتم کنی تا برای همه چیزهای خوب و عالی در بهترین ها باشم و چگونه میتوانم از این بهتر و بهتر شوم. و خودم را متعهد به نتیجه کنم و همانند استادم با نتایجم صحبت کنم ؟ هدایتم کن

    خدایاااا تنهافقط و فقط ترا می پرستم و تنها فقط و فقط از تو یاری می جوییم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

      بنام   خداوند  بخشنده    غفور  و  وهاب  و  رزاق  مهربانم

    بنام  خداوندی  که  گنج های  آسمان  و  زمین  در  دست  اوست

    سلام  و  درود  به  دو  استادان  عزیزم  که  بهترین  گنج  زندگی  من  هستند

    و  درود  سلام  به  دوستان  عزیزی  که  در  این  قسمت از  فایل  همسفرشون  هستم

    زندگی ما هم  یک نوع بازی   زندگی است

    بازی زندگی ما هم  کمتر  از  این بازی پینگ پونگ نیست..

    وقتی یک اتفاق خوب رخ میده از هر لحاظ پولی و یا مالی.. یا روابط خوب و عالی.. یا  ورودی های مالی خیلی خوب..  خلاصه  هر  چیزی  که  به  آسونی و راحتی  وارد  زندگی مون  میشه  باید  احساس  لیاقت  آنرا  هم  داشته باشیم..  یعنی  تعجب  نکینم  که  ای  بابا  چرا  اینقدر  راحت  همه چی انجام  شد  در  صورتی  که  بجای  این  حرف  ها  بگیم  خدایا شکرت  که  آسان کردی  آسانی های  نعمت  هایت  را  بر من..  این جمله  فَسَنیُسره الیُسری  دقیقا   یعنی  خداوند  خودش  نعمت هایمان  را  بر ما  آسان کرده  اگر  سپاسگذار و شاکر  اون  نعمت هامون  باشیم ..

    ..

    البته  من خودم  از  وقتی  درست  و حسابی  روی  افکارم  کار  کردم  این  موضوع  رو  خوب  درک  کردم  که  باید  همه چی  برام  آسون  و ساده  بشه..    حتی   خونه  جدیدی  که  اجاره  کردم    شیک  و  جدید  و  بزرگ   و  زیبا   و  کلید  نخورده   بود  یعنی  اولین   شخصی بودم  که  وارد  این  خونه  شدم  و  از  اینکه  انرژی مثبت   خودم  رو  در  اینجا می پراکنم  ممنون  و  سپاسگذارم   …  و  خیلی   چیزهای  دیگه  که  همیشه   آکبند  و  نو   هستش   ..   یعنی  دوست  دارم  جزو  خوب  ها  و بهترین  باشم    البته  نه  بخاطر  کمال  گرایی      بلکه    بخاطر  اینکه    خودم  رو  لایق  بهترین  ها  میدونم و  به  کمتر  از  بهترین رضایت  نمیدهم      یعنی  هر  وقت  یک  پله  بالاتر     رشد  می کنم     بخودم  افتخار  می  کنم  که   رشد  کردم  و   خیلی  از  این  بابت  خوشحالم    شاید  اون  قدیمها  یک تصور  دیگه ای  از  زندگی  داشتم.. اینکه  باید  خودمون  همه چی  رو  بزور  درست  کنیم و  یا  بزور  بدست  بیارم.. یا  اینکه  باید  بدنبال  رزق و  روزی  بدویم  ولی  با  صحبت های  گرانقدر  استادم  فهمیدم  که   الرزق رزقا  یعنی چی..  اینکه  رزق  دو  نوع هست..  و تفاوت  این  دو  رو  من خیلی  خوب  فهمیدم  .

    رزقی  که  ما  بدنبالش  برویم  و  یا  رزقی   که    بدنبال ما بدَود..

      البته  آن  رزقی  رو  دوست میدارم  که  خودش  با  پای  خودش  بسمت من  بدود  ..   و  از  وقتی  این  رو  باور  کردم    واقعا  همه  چی  راحت  برام  جور  میشه  و  اگر  هم  تاخیری   بوده     حتما  برام  الخیر  و فی  ما وقع  بوده  که  این  موضوع  باره  و بارها   بهم  ثابت  شده خدا رو  شکر.

    اینکه    گاهی  برنامه  ریزی  هایی  برای  کارهای  روزانه  ام  می چینم   ولی  باز  هیچ  اصرار  و  پافشاری  برای  برنامه  ریزی هام  نمی کنم  و  از  خداوند  می خوام  خودش  بهترینع  بهترین  برنامه ریزی  و  چیدمان  رو  برام  انجام  بده   و  بعدش   متوجه  میشم  که  مثلا  اون  کار  رو   برای  امروز  نباید  انجام  میدادم  و  یا  باید  یک  کاری  رو  زودتر  انجام  بدم  که  پیش نیاز  اون  کاری است  که  الان  موقع  انجام  دادنش  نیست.. 

    در  هر  صورت  خیلی  خیلی  روی  ذهنم  کار  می کنم  که  بیشتر  از  همه   آزاد  و  رها  باشم  و  با  خودم  در  صلح  باشم  و  در  واقع  سعی  می کنم  تسلیم  اراده ی  نیکوی  الهی  ام  باشم..

    هر چند  ضرب المثل های  قدیمی  که  در  ذهن ما  رسوخ کرده بود  سبب شده  که  ذهن  ما هم بدنبال اون افکاری که  از  قدیم  برای  سختی و تلاش  در جهت رسیدن به خواسته هامون  اثر گذار  باشه  اینکه  نامبرده رنج گنج میسر  نمی شود..مزد  آن گرفت  که  جان برادر کار کرد 

    ووای  خدایااا  چقدر  ذهن  ما  با همین ضرب المثل ها و  افکار  مخرب باعث شد  که  خیلی  فرصت های  خوب  زندگی مون  رو  از  دست  بدهیم..

    این یعنی من لایق راحتی و آسودگی نیستم.. باید جون بکنم تا ی چیزی بدستم بیاد

    یکی از اون باک های ذهن برای باور کمبود و عدم لیاقت هست..

    من یکی از ترمزهای ذهنی مو امروز تشخیص دادم ..

    یک سوالی در قسمت عقل کل از دوستان پرسیدم که البته دوستان پاسخ دادند ممنون شون هستم ولی الان خوب فهمیدم که چرا زمین 250 متری که بیش از سی سال از ش گذشته ولی هنوز نتونستم تصرف کنم و دولت روش دست گذاشته.. بلکه فقط یک سند تک برگی از ش دارم .. اینکه من به این باور رسیدم که من لایق بهترین ها هستم پس چرا به این ی تیکه زمین چشم دوختم . ؟؟؟ درسته بخاطر تضادهایم همه چی رو از دست دادم و میخواستم در این زمین خانه ای برای خودم بسازم و خانه ای از خودم داشته باشم ولی الان باور کمبود رو برای این موضوع تشخیص دادم و سعی می کنم خودم رو اصلاح کنم دیگه راجبش فکر نکنم .. و به این باور رسیدم که از مسیر دیگه ای این خواسته ام تحقق پیدا کند.. و یا از آنجایی که فکرش رو نمی کنم زمین بهتر بزرگتر باشرایط کاربردی درست و مناسب تری برام رقم بخوره… خداوند می تواند بیشتر و بهترش رو بهم بده مثل 20 هکتاری استاد عزیزم .. پس بجای

    اینکه خواسته ام رو کوچیکتر کنم باورهامو بزرگتر می کنم و درخواستمو به جهان هستی میفرستم و همینجا از خداوند درخواست می کنم که از بهترین مسیر و با بهترین شرایط و از راحترین روش صاحب خانه ای عالی شوم که زمینش به وسعت پهناوری باشد.. چون من لایق بهترین ها هستم…

    چون من ارزشمند و محترم هستم

    چون من به کمتر از بهترین ها رضایت نمی دهم..

    چون به عالم غیب ایمان و یقین دارم و از آنجایی که فکرش رو نمی کنم و زودتر از آنچه که فکرش رو میکنم خداوند برایم بهترشو جایگزین می کند..

    در  همین  چند  سالی  که  با  این سایت  و  استادان  عزیزم  آشنا  شدم  فهمیدم  که  تمام  اون  ورشکستگی های  مالی  و  یا  اون  تضادها یی  که  بدنبال  هم  برام  پیش  آمده  بود  به  چه  دلیل  بوده  ..  ولی  الان  خیلی خیلی  باورهام  تغییر  کرده  و  خیلی  زود  می فهم  که  چگونه  ذهن مو  کنترل  کنم  هر  چند هنوز  خیلی کار  دارم  ولی  خیلی  خوشحالم که  سر  منشاء اصلی  رو  پیدا  کردم  و  باید  هر  روز  و  هر  لحظه  با خودم  تکرار  کنم  که  تمام  کارهامو  با  خداوند  تقسیم  کار  کنم.‌  من  فقط  خواسته مو  می گم  و  همراهی  خداوند  رو برای  به  ثمر  رسیدن  اهداف و خواسته هامو  طلب  می کنم  .. اینکه چطور از این بهتر ؟؟؟

    چطور از این راحت تر ؟؟؟

    چطور از این لذت بخش تر ؟؟؟؟و  هر  دفع  بیشتر  و  بیشتر  مطمعن تر  میشم  که  فقط و فقط  مواظب  ورودی  های  درست و مناسبم  باشم..‌  شکر  خدا  و  بلطف  آموزه  های  استاد  مهربانم در  هر  زمینه  ای  رشد و  پیشرفت های  ذهنی  خوبی  داشتم   و  نتایج شان  هم  بنوبت  برایم  تبدیل  به  واقعیت  زندگیم  میشه  .. خدا رو شکر..

    من  فهمیدم  که  هر  روز  صفحه ی  جدیدی  رو  با  افکارم  می نویسم.  یعنی  صفحه ی  روز  ها  و  روزهای  بعدیمو  با  افکار  و  توجه و تمرکز  م  روی  صفحه ی  سپید  روزانه ام  نقاشی  می  کنم  .. پس  خیلی  باید  دقت  کنم  که  چی  می نویسم..

    من از  روزی  که  فهمیدم  که  لایق  بهترین  ها  هستم  و  ارزشمند  و  محترم  هستم  بیشتر  از  همیشه  خودم  رو  لایق  و  شایسته ی  بهترین ها  میدونم  بخصوص  در  زمینه ی  روابط  این  موضوع  رو  خوب  درک  کردم  و  خدا  رو شکر آدمهایی  که  در  مدار  و  فرکانس  این  نوع  از  تفکر  من  نیستند  خودبخود  از  مدار  من  خارج  شدن  و  حالا  میفهمم  که  وقتی  استاد  میگن  99٪  افراد  جامعه  در  مدار  آگاهی ما  نیستند  یعنی چه.‌

    حتی  نزدیگترین  افراد  زندگی  من  توی  در  و  دیوار  هستند و  دوست  ندارند  که  بپذیرند  که  باید  تغییر  کنند..

    استاد  جان     با  آموزهای  این  فایل  ارزشمندتون    امروز  از  هر  روز  دیگری  فهمیدم  که من  لایق  بهترین ها  هستم..

    هر  چند  هنوز  موفق  نشدم  فایل  تصویری  رو  دانلود  کنم   و  اون  دریای  زیبای  فلوریدا  رو  ببینم  هر  چند  در  آرشیو   ذهنم    شما  رو  خوب  میبینم  .. ولی  فایل  صوتی  رو  یکبار  گوش  دادم  و  این  فایل  صوتی  رو  جزو  ذخیره های  صوتی  ام  قرار  خواهم  داد  تا  روز ها  موقع  پیاده  روی  گوش  کنم  چون  نکته  های  خیلی  ظریفی  در  این  فایل گفته  شده  که  نیاز  دارم  بارها  و بارها  بشنوم..‌ 

    استاد  عزیزم   خیلی  شما  رو  تحسین  کردم  بابت  توجه  و  دقتی  که  در  بازی  پینگ پونگ  داشتید  اینکه  حتی  توپ  به  کدام  قسمت  میز  برخورد  کند  چه  نتیجه ای  دارد  یا  اینکه  تمرکز  ذهنی  که  در  مورد  حریف  مقابل  در  بازی  داشتید منجر  به  چه  نتیجه  ای  شده  و   چی  باید  باشد  تا  موفقعیت  بیشتری  کسب  کنیم  ..  اینکه     در  مدار   احساس   خوب  باشیم   و   قدرت   تحسین   حریف   بازی  مون  رو  داشته  باشیم    ….    اینکه   خانم  شایسته ی  عزیزم     رو  تحسین  کردم  که  اینقدر  قشنگ  و  زیبا   صادقانه  افکار  ذهنی شون  رو  در  موقع  بازی  کردن  بیان  کردند    واقعا  صمیمانه  تشکر  و  قدرانی  می کنم  بابت  این  تمرکز  لیزی  و  تجزیه  و  تحلیل  کردن  این  بازی  که  دقیقا  همین  نقش  رو  در  زندگی  واقعی  مون  داریم  ..  اینکه  احساس  خوب  و مثبت  مساویعع  با  اتفاقات و نتایج  خوب  و  مثبت..

    وقتی  احساسات ما  هر  لحظه  فرکانس  جدیدی  رو  به  جهان  هستی  منتشر  می کنه  و  بازتاب  اون  احساس  افکارمون  رو     پس  می گیریم    خیلی خیلی  بیشتر  از  همیشه به  این  امر  واقف  شدم  که توجه  به  نکات  مثبت  و خوب  و  عالی  رو  در  همه ی  زمینه های  زندگیم   داشته  باشم  و  عمیق تر   توجه  کنم..  اینکه  چه  چیزی  رو  میبینم  و  چه  چیزی  رو  می شنوم  و  یا  چه  فیلمی  رو  میبینم  و یا  چه  آهنگی  رو  گوش  میدم  و  یا  با  چه  افرادی  معاشرت  میکنم  و  یا  اینکه برای  هر  چیزی  زور  نزنم  و  آزاد  و  رها  باشم    و  اینکه  پول  و  ثروت  رو  معنوی ترین  کار  جهان  بدانم  و  با  پولدار  و ثروتمند  شدنم  به  گسترش  جهان  کمک  می کنم  اینکه  تمرکز  لیزی  روی  داشته هام  و  خواسته هام  داشته  باشم  اینکه  سپاسگذاری  و  قدرانی  رو  با  عملکردم  نشان  بدم  نه فقط  با  گویش  زبانی  ..  اینکه  هر  روز  و  هر  لحظه  از  وجود  ارزشمندم  محافظت  کنم  ..  و  قدردان  این  نعمت  هایم  باشم   … از  خداوند  ممنون  و  سپاسگذارم  که  بلطف  شما   عزیزان  توسط   آموزها ی  گرانقدرتون    در  این  سایت  گوهر  نشان  حضور  دارم  تا  به  درک  و  آگاهی  های  بیشتری  هدایت  شوم 

    خدایااا  شکرت  که  امروز  هم  قدرت  خداوند  من  رو  بسمت  بهترینع  بهترین  ورودی  ها  شنیده  ها   دیده  ها  زیبایی  ها  آگاهی  ها و  بهترینع  بهترین  استادان  جهان  هدایتم  کرد  خدایاا  شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 43 رای:
  3. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    با. رود و سلام خدمت شما دوست عزیز و گرامی آقای ناصر لطفی عزیز مرسی مرسی آقای لطفی عزیز شما همیشه به من لطف دارید وقتی امشب چراغ پیام رسان آبی رنگ بهشتی ام رو دیدم کلی ذوق کردم .. کلی خوشحال شدم .. بخدا این ذوق منو هیچکس درک نمیکنه بغییر از برو بچه های ساکن در این فضای الهی و مطمعن هستم چراغ قلب مهربانتان همیشه به نور الهی منور و درخشان و درخشنده خواهد بود

    آقای لطفی عزیز از اینکه مون به کامنت خودم هدایت کردید تا دوباره به این فایل ارزشمند و خواسته ام توجه کنم ممنون و سپاسگذارم

    در مورد اشتباهات و کمال گرایی گفتید .. بله بله دقیقا همینه ..منم همیشه ی گاردی در مورد اشتباهات داشتم ولی خدا رو شکر آنقدر ایمان قدرتمند شده که سعی می کنم همیشه سکوت کنم و صبورانه به کارام توجه کنم .. سکوت صدای خداوند است و اینو خیلی خوب درک کردم وقتی سکوت می کنم صدای خداوند رو قشنگ می شنوم .‌ آنقدرقشنگ صدای هدایت رو می شنوم که امکان خطا و اشتباهی نیست … یعنی برای کوچکترین چیزها هدایت می طلبم البته سعی میکنم اینگونه باشم .. حتی وقتی تلفنم زنگ می خوره اول از خداوند اجازه می گیرم و میگم خدایا خیر باشه خدایا خوش خبری باشه .. و واقعا هم همینطورهمم می شود … وقتی شروع به نوشتن می کنم میگم خدایا خودت آگاهم کن . خودت قلم دستم باش خودت هندلش کن .. خودت به کلاممم قدرت بده تا تاثیر گذار باشم .. خودت همراهم باش . چون من به همکاری تو نیاز دارم ‌..

    خلاصه ی کلام آقای لطفی عزیز واقعااا ممنون و سپاسگذارم که وقت ارزشمندتون رو برای خواند کامنتم گذاشتید و آمدید برام کامنت نوشتید واقعا برام ارزشمندی .. وقتی پیامی برام ارسال میشه یکبار کامنت پیام رو می خونم دو سه بار کامنت خودمو می خونم بعد میگم واقعا اینارو من نوشتم بعد چند بار دوباره پیاممو می خونم یعنی آنقدر برام لذت بخشع که حد ندارها ..

    آقای لطفی عزیز منم بهتون صمیمانه تبریک میگم که در مدار رشد و پیشرفت تغییر شخصیت تون هستید و دیگه در مورد اشتباهات گاردی ندارید چون اینها درس های ما هستند که باید درشو بگیریم .. من که اینطوری به اشتباهاتی نگاه می کنم …

    ی چیزی تازگی ها بهم ثابت شده اینکه .. هر اشتباهی و یا هر درسی مثل اثر انگشت مخصوص خودمان هست . یعنی حتما و باید اون اشتباه رو انجام می‌دادیم تا مسیرمون رو پیدا کنیم .. هر چقدر اشتباهات مون هم زیاد و عمیق بوده باشه حتما خیریتی بوده تا دقیقا آن مطالب و آن درس ها رو ریزبینانه تر درک کنیم و همین طوری سطحی ازش عبور نکنیم.. البته جای شکرش باقیست که در همین جهان به درک و آگاهی رسیدیم واقعا هر چقدر از خداوند تشکر و قدردانی کنم هنوز شکر نعمت شو بجا نیاوردم و بزرگترین موهبت الهی در طول عمرم این بود که به چنین استاد خردمند و توانا و توحیدی هدایت شدیم و با چنین دوستان الهی در این مسیر آگاهی هستیم ..

    براستی ما همه مون از هدایت شدگانیم

    آقای لطفی عزیز باز هم تشکر و قدردانی می کنم و بهترینع بهترین ها رو برای شما دوست عزیز و برای همه مون آرزومندم

    و از اینکه کامنتم نشونه ای برای شما بود از خداوندم تشکر و قدردانی میکنم الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: