از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خیلی برام جالب و شگفت انگیزه که من هر درسی از زندگی میگیرم چند روز بعدش استاد یک فایلی میزارن که تایید کننده و یادآور اون درسه برام..
چیزی که توی این فایل برام جالب توجه بود این بود که وقتی شخصیتهای داستان درنهایت به ستاره ی آرزوها رسیدن فهمیده بودن که چیزی که دنبالش هستند رو همین الان هم توی زندگیشون دارن و برای خوشبختی نیازی به چیز دیگه ای نیست.
توی همین تعطیلات 3 روزه ی تهران با دوستم رفته بودیم شمال توی یک ویلای فوق العاده زیبا که زیباییش واقعا باور نکردنیه. خب ما حسابی از اون بهشتی که درونش بودیم لذت میبردیم. هر روز صبحونه مون رو توی تراسش که رو به رودخونه بود نوش جان میکردیم و میرفتیم کنار رودخونه قدم میزدیم و میرفتیم توی حیاط سرسبزش که از بوی گیاه و گل پرشده بود عشق میکردیم..
توی همین گشت و گذار و خوشگذرونی به دوستم گفتم به نظرت این خانومی که خونه ش رو به ما اجاره داده (و البته خودش طبقه ی پایین زندگی میکرد) خودش از این زیبایی ها لذت میبره؟؟!
چیزی که احتمالا درون اون خانم اتفاق افتاده اینه که تمام این زیبایی ها و این بهشتی که درونش داره زندگی میکنه کاملا براش عادی شده و احتمالا به هیچ وجه اون لذتی که ما داریم از این زیبایی ها میبریم کسی که اینجا داره زندگیییییی میکنه نمیبره.
احتمالا صدای خروشان رودخونه براش اون لذتی که ما داریم رو نداره
احتمالا این سرسبزی کاملا براش عادی شده
احتمالا زیبایی ویلایی که داره حتی خیلی براش عادی شده و فقط به چشم ی خونه ی ساده نگاهش میکنه.
وقتی همه ی اینها رو از ذهنم گذروندم و درباره ش با دوستم حرف زدم، ی سوال ازش پرسیدم و دوست داشتم خودمم درباره ش بنویسم
من از دوستم این سوال رو پرسیدم که به نظرت ما چه نعمتهایی توی زندگیمون داریم که اونقدر برامون عادی شده که حتی نمیتونیم ببینیمش چه برسه که ازشون استفاده کنیم…
اتفاقا امروز که این فایل رو دیدم میخام بشینم و با جزئیات درباره ش بنویسم.و فکر میکنم اگر هر کسی درباره ی این سوال فکر کنه و بنویسه میبینه که چه دنیایی چه بهشتی در اطرافش داره و اصلا قادر به دیدنش نیست.
استاد عزیزم براتون از خداوند عمر طولانی و سلامتی طلب میکنم.
به نام الله یکتا
سلام به استادان عزیزم
خیلی برام جالب و شگفت انگیزه که من هر درسی از زندگی میگیرم چند روز بعدش استاد یک فایلی میزارن که تایید کننده و یادآور اون درسه برام..
چیزی که توی این فایل برام جالب توجه بود این بود که وقتی شخصیتهای داستان درنهایت به ستاره ی آرزوها رسیدن فهمیده بودن که چیزی که دنبالش هستند رو همین الان هم توی زندگیشون دارن و برای خوشبختی نیازی به چیز دیگه ای نیست.
توی همین تعطیلات 3 روزه ی تهران با دوستم رفته بودیم شمال توی یک ویلای فوق العاده زیبا که زیباییش واقعا باور نکردنیه. خب ما حسابی از اون بهشتی که درونش بودیم لذت میبردیم. هر روز صبحونه مون رو توی تراسش که رو به رودخونه بود نوش جان میکردیم و میرفتیم کنار رودخونه قدم میزدیم و میرفتیم توی حیاط سرسبزش که از بوی گیاه و گل پرشده بود عشق میکردیم..
توی همین گشت و گذار و خوشگذرونی به دوستم گفتم به نظرت این خانومی که خونه ش رو به ما اجاره داده (و البته خودش طبقه ی پایین زندگی میکرد) خودش از این زیبایی ها لذت میبره؟؟!
چیزی که احتمالا درون اون خانم اتفاق افتاده اینه که تمام این زیبایی ها و این بهشتی که درونش داره زندگی میکنه کاملا براش عادی شده و احتمالا به هیچ وجه اون لذتی که ما داریم از این زیبایی ها میبریم کسی که اینجا داره زندگیییییی میکنه نمیبره.
احتمالا صدای خروشان رودخونه براش اون لذتی که ما داریم رو نداره
احتمالا این سرسبزی کاملا براش عادی شده
احتمالا زیبایی ویلایی که داره حتی خیلی براش عادی شده و فقط به چشم ی خونه ی ساده نگاهش میکنه.
وقتی همه ی اینها رو از ذهنم گذروندم و درباره ش با دوستم حرف زدم، ی سوال ازش پرسیدم و دوست داشتم خودمم درباره ش بنویسم
من از دوستم این سوال رو پرسیدم که به نظرت ما چه نعمتهایی توی زندگیمون داریم که اونقدر برامون عادی شده که حتی نمیتونیم ببینیمش چه برسه که ازشون استفاده کنیم…
اتفاقا امروز که این فایل رو دیدم میخام بشینم و با جزئیات درباره ش بنویسم.و فکر میکنم اگر هر کسی درباره ی این سوال فکر کنه و بنویسه میبینه که چه دنیایی چه بهشتی در اطرافش داره و اصلا قادر به دیدنش نیست.
استاد عزیزم براتون از خداوند عمر طولانی و سلامتی طلب میکنم.