از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد ودوستان
استاد چه بنویسم
استاد شما از کجا میدانید چه چیزی نیاز بچه های سایت است
واقعا این بحث غرور برام سوال بود
حتی چند وقت پیش در مورد غرور در عقل کل سرچ کردم اما جوابی که میخواستم دریافت نکردم
مدتی بود مادرم بهم میگفتی مغرور شدی
ومن میگفتم یعنی چه
درسته استاد الان که فکر میکنم من مغرور شده بودم
من هیچ وقت در عمرم تحسین نشده بودم توسط خانواده ام
حتی توسط خودم
من همیشه دنبال ثروت بودم ، هدف من از دنبال کردن شما ثروت بود که به توحید رسیدم به خدا رسیدم
من دنبال تمام استادهای موفقیت رفتم از استاد آزمندیان .استاد معظمی .استاد عرشیانفر.استاد امیر شریفی و……
اما استاد وقتی 3 سال پیش به تضادی برخوردم هیچ کدام از فایل های آنها من را آرام نکرد و فقط با شما حالم خوب شد
وهمان روز همه فایل هاشون را پاک کردم و شما شدید تنها استاد زندگی من
استاد منم وقتی بنایی را شروع کردم ، همه آقایان من را تحسین می کردند
چون برای معامله بتن ومیلگرد وتیرچه و… میرفتم
از آنجایی که هیچ وقت توسط خانواده ام وخودم تحسین نشده بودم غرور منو گرفت
ومیگفتم آره من خیلی قدرتمندم، ببین بابام هم میگه کارهایی که تو میکنی من جرات نمی کنم انجام دهم
من کردیت کارها را به خودم می دادم
من غره شدم تا جایی که در مرحله سقف طبقه 2 کمی پول برای بتن ومیلگرد ماند
استاد جهان نشونم داد که غره نشو
همان جا اعتباری که داشتم 400 میلیون میلگرد خریده بودم
برام چایی میریختند و بهترین رفتار را داشتند
برای 20 میلیون بارمیلگرد را نفرستاد
وبا بدترین نحو باهام رفتار شد
درسته خودم مسیولم چون من آنها را برانگیخته کرده بودم
همانجایی که 100 میلیون بتن خریده بودم و برام نوشابه وکیک می آوردند برای 30 میلیون باهام بدترین برخوردها شد
مهندس هایی که بهترین برخورد ها را باهام داشتند
3 روز اجازه بتن ریزی بهم ندادن وجواب تلفن نمی دادند
چون من مغرور شده بودم
چون میگفتم پدرم هم به قول خودش وارد بنایی نشده
منم که قدرتمندم
خدا بود نه من …
قدرت از آن خدا بود نه من
و خدارو هزاران مرتبه شکر زود فهمیدم
همان جا با 100 میلیون بدهی اومدم بیرون
فکرش را هم نمی کردم
اما زود خودم را جمع کردم و پروژه را توقف زدم تا 2 سقف
و گفتم کار میکنم وپول میسازم
دوباره فکر کردم منم که کارمیکنم ، فکرکردم منم که مشتری برام میاد
شب و روز را بهم دوختن اما دیدم نه خداست
همه کاره خداست
همان پدرم که میگفت هزار تومان روی من حساب نکن
50 میلیون بهم داد گفت هر وقت داری بهم بده
همون قرضالحسنه 50 تومان وام بهم داد که فکرش را هم نمیکردم بدون هیچ امتیازی
ومریم آرام و تسلیم خدا شد
مریم فهمید هیچ کاره است وخدا همه کاره
مریم فهمید ثروتش از آن خداست
استاد به خدا گاهی به شاگردام میگفتم من هوشم خیلی خوبه
مسایل را زود حل میکنم
همان وقت یه مسأله ساده را نمیتونستم حل کنم
استاد شکستم
غرورم را شکستم
من همیشه یا دچار بی لیاقتی میشدم یا غرور
اما الان احساس میکنم در تعادلم
در حد همیم
همه در حد همیم
استاد از شما بابت این نوع نگاهتان به فیلم ها و زندگی سپاسگزارم
سلام بهارم
عاشقتم
کاملا هدایتی الان اومدم کامنت زیبایت را خواندم
امروز روز 14 مرداد است
روزی که همیشه منتظر خبرهای خوب هستم
بهارم ، این چندمین خبر خوب در روز بود که بهم رسید
اما این خبر ازدواج شما منو خیلی سر ذوق آورد
الان با این انرژی مگه خوابم میبره
امیدوارم لحظات زیبایی را با عشقت تجربه کنی
بهارم ازتون سپاسگزارم