درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4


هدف من از سری فایل‌های «درس‌های توت‌فرنگی ۱۹ دلاری» این است که قانون جهان را درک کنیم و از این قانون برای تجربه‌ی خوشبختی در تمام جنبه‌های زندگی بهره‌برداری کنیم. هدف من این است که دانشجویانم این اصل را درک کنند که:
حالا که ذهن ما چنین توانایی باورنکردنی‌ای برای تبدیل پیش‌فرض‌های خود به تجربیات زندگی دارد، چگونه می‌توانیم از این ویژگی ذهن، به نفع خود بهره‌مند شویم؟

این مفهوم در همه‌ی جنبه‌ها صادق است که مهمترین آن، باورهایی است که نسبت به خداوند در ذهن خود داریم. خداوند به عنوان نیروی مطلقی که این جهان را خلق کرده و هدایت می کند.

چه باوری نسبت به خداوند داری؟!
آیا باورهای تو نسبت به خداوند، زندگی‌ات را با جریان نعمت و برکت هم‌جهت نگه داشته یا از این جریان دور ساخته است؟!

زیرا طبق قانون خداوند، تو همان‌طور که خداوند را در ذهنت می‌سازی، ویژگی‌های این نیرو در تجربه‌ی زندگی‌ات ظاهر می‌شود.

  • اگر خداوند را حامی خودت می‌بینی، خداوند به عنوان حامی و کارساز تو در زندگی‌ات ظاهر می‌شود.
    اگر به خاطر گذشته، احساس گناه داری و خود را لایق دریافت نعمت‌ها و هدایت‌ها نمی‌دانی، این باور، دسترسی تو را به این برکت‌ها قطع می‌کند.
    اگر باور کرده‌ای که باید زجر بکشی تا لایق هدایت‌ها و نعمت‌های خداوند شوی، در این مدار قرار می‌گیری و زندگی برایت به رنجی تمام‌نشدنی تبدیل می‌شود.
  • اما اگر باور کنی خداوند—به‌عنوان نیرویی که تمام جهان را مدیریت می‌کند—بیشتر از تو می‌خواهد که در خوشبختی زندگی کنی؛
    اگر باور کنی خداوند برایت آسانی می‌خواهد نه سختی؛
    اگر باور کنی خداوند حامی و کارساز توست،

دیگر ترسی از ورود به مسیر تحقق خواسته ات نداری، دیگر تمرکزت بر موانع مسیر خواسته‌ات نخواهد بود، چون این باور در تو شکل گرفته که: «خداوند بیشتر از من می‌خواهد که پیشرفت کنم، و در این مسیر، پشت من است و حمایتم می‌کند.»

سال‌ها پیش، وقتی تازه وارد این مسیر شده بودم و این اصل را فهمیدم، در قلبم صدای خداوند را شنیدم که به من وعده می‌داد:
«تو فقط این مسیر را ادامه بده. من هرچه بخواهی، به تو می‌بخشم. آن‌قدر نعمت به تو می‌بخشم که نتوانی بشماری؛ آن‌قدر نعمت می‌دهم تا راضی شوی… فقط ادامه بده.»

من در حالی‌که شرایط زندگی‌ام بسیار سخت بود، حتی کفش مناسبی برای پوشیدن نداشتم و بدهکار بودم، این وعده‌ی خداوند را باور کردم و حجت بر من تمام شد.
جالب است که هم‌زمان، به آیه‌ای از قرآن هدایت شدم با این مضمون: «کیست وفادارتر از خداوند به عهد خویش؟»

من میلیون‌ها بار این وعده‌ی خداوند را در ذهنم تکرار کرده‌ام. هر بار با موقعیت سختی روبه‌رو می‌شدم، این وعده را به خودم یادآوری می‌کردم و سعی می‌کردم به آن اعتماد کنم و فقط بر انجام وظیفه‌ی خودم تمرکز کنم.
و شرایط زندگی من به گونه‌ای تغییر کرد که به هر آنچه خواسته‌ام، رسیده‌ام.

الان خداوند آن‌قدر به من ثروت داده که نمی‌دانم چقدر دارایی دارم… و همچنان در حال ادامه‌دادن این مسیر هستم.


هدف من از تولید دوره‌ی «هم‌جهت با جریان خداوند»، همراه‌کردن دانشجویانم با خودم در این مسیر است. مسیرى که نه‌تنها نتیجه‌اش نعمت و خوشبختی است، بلکه حرکت در آن، پر از همواری و رضایت است.

تمرکز من در این دوره، ایجاد مسیرهای عصبی جدید در ذهن دانشجوست برای شکل‌گیری باورهای قدرتمندکننده‌ی مرجع که او را با جریان خداوند هم‌جهت نگه می‌دارند و آسان می شود برای آسانی ها.

اساس این باورهای مرجع، توحید است. به همین دلیل، در این دوره من مرتباً به منطق‌های خداوند در آیات توحیدی قرآن رجوع می‌کنم.

این دوره، دانشجویان را در سطحی بسیار عمیق با نحوه‌ی کارکرد فرکانس آشنا می‌کند. به‌گونه‌ای که دانشجو، از خلال تجربیات روزانه، احساسات، عادت‌های رفتاری، واکنش‌ها و کانون توجه خود،
به‌خوبی مانند یک استاد هوشیار درمی‌یابد که:
✅ چه روندی از فرکانس و افکار، او را از جریان خداوند دور می‌کند و در طی یک فرآیند، وارد مسیر ناهموار و سختی می‌سازد؛
و
✅ چه روندی از فرکانس و افکار، او را روی شانه‌های خداوند می‌نشاند و در یک فرآیند مستمر، چرخ زندگی‌اش را در تمام ابعاد، هماهنگ می‌کند.

به این ترتیب، اهرم رنج و لذتی قدرتمند در ذهن او شکل می‌گیرد که با اصلاح مداوم کانون توجه و عادت‌های رفتاری‌اش، او را مرتباً با خواسته‌اش هم‌فرکانس نگه می‌دارد و این فرکانس را آن‌قدر تقویت می‌کند که خواسته، در زندگی‌اش ظاهر می‌شود. به همین دلیل، این دوره را می‌توان استاد به‌ثمررسانی خواسته‌های نیمه‌کاره رهاشده نامید.


این قسمت شامل منطق‌هایی قوی برای ایجاد باورهای قدرتمندکننده درباره‌ی خداوند است. توضیحات این قسمت را بشنوید و تجربیات خود را در بخش نظرات همین قسمت با ما به اشتراک بگذارید.

مشتاق خواندن تجربیات سازنده‌ی تک‌تک شما هستم. 


یک خبر خوب درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند»:

شما می توانید فقط تا ساعت 23 روز سه شنبه 9 اردیبهشت ماه، این دوره را با 25% تخفیف به مبلغ 8،200،000 تومان خریداری کنید و پس از این تاریخ، دوره فقط با قیمت اصلی ارائه می شود.

مطالعه اطلاعات کامل درباره دوره «هم جهت با جریان خداوند» و نحوه خرید این دوره 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4
    111MB
    29 دقیقه
  • فایل صوتی درسهایی از توت فرنگی 19 دلاری | قسمت 4
    28MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

223 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ادیب» در این صفحه: 1
  1. -
    ادیب گفته:
    مدت عضویت: 1342 روز

    سلام استاد عباسمنش، محمد ادیب کشاورزم، این کامنت رو شخصا برای خود شما مینویسم با یه احساس فوقالعاده عالی و مطمعنم بهترین کامنت زندگیم میشه چون خدا داره مینویسه چون خودش گفت بیا و بنویس،گفت بیا و قوی بنویس با احساس لیاقت با اعتماد به نفس و عزت نفس،گفت خودت باش. قبل از هر چیزی بگم بعد از اینکه کامنت رو مطالعه کردی برو تو اینترنت سرچ‌کن ادعای جنجالی از بازیکن گمنام.

    الان ایران ساعت 2:47 دقیقه هستش امریکا احتمالا 6 غروب باشه، پس یا امشب قبل خواب میخونی کامنت من رو یا صبح بعد از بیدار شدن، ولی مطمعنم در هر دو صورت خیلی انرژی میگیری، چون خودم خیلی انرژی میذارم و میلیون ها بار قراره بعدا بهم امید و انگیزه بده و یه رد پای قوی دارم‌میذارم.

    استاد من یه عکس خیلی خیلی خوشگل دارم تو گالری گوشیم، که دو هفته پیش انداختم تو ایران مال، خیلی سعی کردم پروفایلم رو تغییر بدم و اونو بذارم اما نشد چون ایمیلی که عضو شدم باهاش رو ندارمش دیگه و این اکانتم 3ساله دارم و نخواستم با یه اکانت جدید بیام،و سه ساله با شما هستم، سه ساله تو مسیر الله هستم ،یعنی سعی کردم خودمو قرار بدم وگرنه اون که همیشه بوده و هست.

    عکسم رو توصیف میکنم لذت ببری، فکر کن آقا ادیبِ خوش چهره، با دو تا چشم خوش رنگ که برق لنز دوربین اضافه شده به برق نگاه خودش، و به چشمای سگ دارش زیبایی اضافه کرده، با مدل موهای فوق العاده کلاسیک رو به عقب بدون هیچ انحرافی به چپ و راست با دندان های یه دست و صاف و نچرال و سفید و سالم و قوی ، با دوتا ابروی هشتیه کشیده ی بلند مثل هلال ماه شب چهارده ، به علاوه یه بینی نچرال که هر کی میبینه فکر میکنه عمل کرده که مثل خط کش از تمام رخ و تیم رخ و سه رخ صاف و کشیده و گوشتیه،و دو تا لاله داره انتهای پایین بینیش، دیدی مثلا عمل میکنن این لاله هارو در میارن به اون شکل،خدادای داره، درکنار اینا، دو تا گوش خوشگل و متناسب و اندازه نه خیلی بزرگ‌نه خیلی کوچیک، نه خیلی باز نه خیلی بسته دقیقا میزون، به این معجون شما مژه های پر پشت رو اضافه کنی یکم بیای پایین‌تر میرسی به اصل ماجرا که اون سبیل و ریش های خوشگلشه، یه خط ریش که انگار رفتی 30 میلیون هزینه کردی کاشتی اینو با یه سایه صفر کنار موها که حدفاصل بین مو و ریش رو تفکیک کرده با ماشین شماره صفر بعدش سایه خورده به پایین تا ریش هاش، از شماره صفر شروع شده بعد یک بعد دو و سه و چهار و بقیه ریش های خوشگلش که الان رنگش مشکیه اما یه بار دکلره کرده بود خیلی خوشگل شده بود، حالا اینارو که تجسم‌کردی، یه خال خوشگل بذاری کنار لب های پهن و خوش فرم و قرمز رنگش سمت چپ صورت همینا با یه پیشونیه بلند تصور کن، این تا اینجا، فکر کن همین فیس فوقالعاده باورنکردنی، که همیشه همه جا همه مات و مبهوت میشن مثل یوسف پیامبر، یه تاج پادشاهی گذاشته رو سرش و یه لباس نقره کوب مثل پادشاه عثمانی پوشیده کامل عین عبا، و نشسته روی یک صندلی پادشاهی که جلوش فرش قرمز پهن شده و یه عکاس عالی یه دختر خیلی خوشگل داره عکس میگیره، بعد عکس رو گرفت، و بعد از 6 روز ادیت شده فرستاد و الان پروفایل تلگرام و واتس اپ هست و هیچکس باور نمیکنه واقعی باشه و فکر میکنن با هوش مصنوعی ساخته شده. خیلی حیفه امیدوارم بتونم اینجا هم آپدیتش کنم به زودی، اینو یادم رفت بگم، اینقدر عکسم خوشبوعه بوی عطر کل فضا و پر کرده بود و میکنه امروز سر تمرین بودم مربی گفت آقا ادیب ادکلن تو کل استادیم پیچیده، من لبخند زدم بهش، بعد به اضافه اینا شما فکر کن غیر از این فیس فوق العاده جذاب و خوشگل و بیوتی و پِرِتی، میای پایینتر، دوتا کول دارم‌مثل کوهان شتر خدادای،از بچگی با هام بوده همه میرن بدنسازی کول میزننتا مثل من در بیارن اینو، خیلی خوشگله و قوی و قدرتمند، در کنارش اینقدر سرشونم پهنه که امکان نداره لباسی بپوشم و بهم نیاد، واقعا هرچی میپوشم ارزشمند میشه، مثل همون لباس پادشاهی تو ایران مال، بعد سیکس پک دارم هیولا خوشگل اینقدر خوب تفکیک شده که میای پایین تر یه خط سکس از بغل ها اومده ،کنار سیک پک رو اصطلاحا میگن خط سکس، قبلش هم سینه هام خیلی درشت و حجیم قویه و سرشانه هام که اصن هیولا با استعداد وتا وزنه میزنم دم میکنه اندازه کله فیل میشه، گرد و خ شگل به خدا ندیدم بدنی به زیبایی و جذابی و خوشگلی و با استعدادی بدن خودم همه هم میگن بهم، و پاهام چهار سرای خیلی قدرتمندی داره همیشه تو باشگاه آخرین وزنه جلو پا رو میزنم با پشت پا و ساق پاهای خوشگل دارم، و بدن من یه جوریه، با لباس خوشگله،بدون لباس منظورم بدون لباس بالاتنه و شلوار هست با شورت البته،خیلی قشنگه، کلا فیلم خیلی قشنگه، واقعا عاشق خودم هستم میفرستم خودمو تو باشگاه میبوسم اینه رو. کاش اینجا میشد نثل تلگرام عکس های بیشتری تو پروفایل گذاشت.

    استاد میخوام بگم تو این سه سال که با شمام چی کار کردم،فکر میکنم لیاقتشو دارم که با قدرت بنویسم، نمیخوام اصلا بگم چی کار قراره بکنم یا چه اهدافی داره یا فردا یا یه ساعت دیگه میخوام چی کار کنم میخوام بگم چه تلاش هایی کردم،چی کار کردم و اون هارو بگم به شما، فقط به شخص خودت چون فکر کنم فقط خودت کافی و کامل میخونی و این مهمه برام من دانشجوعه شما هستم چون، همونطور که من خواستم اگه یه جا حرف شد بگن استادت کیه یا از کی یاد میگیری یا الگو کیه با افتخار بگم شما، و اون جمع نخندن بهم ،همینجوری میخوان شما یه روزی خواستی یه جایی اسم منو بیاری با قدرت بیاری بگی اره ادیب دانشجوی من بوده و افتخار کنی، به همین کارهایی که انجام دادما،کاری ندارم چی کار قراره بکنم.

    استاد من تو این دو سال مجموع نزدیک یک میلیارد تومان نقد پول ساختم.

    استاد من تونستم یه خودرو 207 خلق کنم با یه پرشیا، یعنی با تجسمم و با احساس لیاقت اومد برام.

    من تونستم همین سه هفته پیش تو سه روز 205 میلیون تومان پول بسازم.قبلش هم تو یکماه 150 میلیون پول ساختم مجموع تو این دوماه 350 میلیون پول ساختم.

    از کاری که هیچ علاقه ای ندارم بهش البته، فقط برای اینکه ورودی مالی داشته باشم اینکارو کردم.

    استاد بگم از عزت نفس برات عشق کنی.

    خدایا شکرت فکرش بهم قدرت میده به خدا اینقدر الان دارم با قدرت مینویسم که حس میکنم یه تنه همرو حریفم به خدا حریفم به الله قسم یه نفری همه دنیارو با هم حریفم همه با هم با هر قدرت و سن و جنس و چاقو … هرچی،به خدایی که میفرستم حریفم. اینقدر بهم قدرت داده اینقدر جسور کرده اینقدر شجاعترین شدم. الان میگم چی کارا کردم.

    استاد خود خدا یه روز ظهر بود من داشتم رو باورام کار می‌کردم توحید عملی 5 بود این که آقا من اوت کاری که خودم فکر میکنم درسته رو انجام میدم با احترامی که برای همه قافلم اصلا برام مهم نیست مردم چه فکری میکنن،حالا این مردم خانواده است،مربیه،بازیکنای دیگه است،خبرنگارا هستن،تماشاگران هستن،لیدرا …، تا اینو گذاشتم تو ذهنم به ذهنم انداخت همین الان برو ورزشگاه اکباتان ، من رفتم اینقدر قوی بو د العامم،نمیدونستم چه خبره اونجا یا اصن برا چی دارم میرم، رفتم اونجا گفتم آقا چه خبره امروز اینجا اصن خبری؟ گفتن اره امروز تیم ملی فوتبال ایران تمرین میکنه برای مقدماتی جام ملت های آسیا، آقا اینو گفتن من یهو شوک شدم، یه ترسی اومد‌سراغم ولی تکون نخوردم از جام و صبر کردم، صبر کردم صبر کردم تا اومدن نزدیک 2ساعت بعدش، میخواستم از در اصلی برم داخل مجموعه اجازه ندادن گفتن فقط اعضای تیم میرن، رفتم سکو، استاد خداشاهده، یهو بهم گفت همون تمرینات عزت نفسی که کردی الان برو، نه برای تمرین برای عمل، گفت بلند شو بگو کی هستی بذار همه بشناسند بذار همه بدونن کی هستی به والله دست و ماهات میلرزید ، ولی بلند شدم رو سکو، گفتم اقا، من ادیب کشاورز من بهترین بازیکن ایرانم مم تیم ملی رو قهرمان جام ملت های آسیا میکنم اجازه بدید تمرین ‌کنم تست بدم،همه مسخره میکردم، میگفتن اومده تیم ملی تست بده، بدون هیچ رزومه و سابقه ای یه بازیکن گمنام، بعد گوش نکردن، یهو یه خبرنگار رو خ ا ه آیت کرد سمتم شروع کرد مصاحبه تو اینترنت پخش شد تو خود پیج ورزش سه نزدیک 3میلیون نفر دیدن اونو، گفتم من کی هستم،چه توانایی هایی دارم.

    استاد یه فایل داری ، موفقیت مسیر رسیدن به خواسته است نه رسیدن به خواسته، واقعا من از خودم راضی هستم الان ،همین الان که فکر میکنم قلبی راضیم حس میکنم تا الان خدا راضی باشه از من نه که بهتر تمیشد ولی به الله قسم کم نذاشتم تو عمل به الهامات واقعا خیلی شجاعت میخواست ومیخواد خیلی الان داره اشکم در میاد که چی کار کردم، من بازی نکردم برا تیم به دلیل یه سری باورهای محدود کننده خودم کلی اون باوری که دادم‌بهشون باعث شد بهترین نتیجهه تو این 40 سال بگیرن، چرا قبلا نبود، بازیکنا گه همون بازیکنا بودن، تازه بقیه تینا قوی‌تر شده بودن، چی فرق کرد پس؟ فقط خدای من بود.فیلم‌مصاحبه تو نت هستش ،ادعایا جنجالی از بازیکن گمنام.

    استاد دوباره قبل بازی با ازبکستانی فکر کنم همین چند هفته پیش ،دوباره بهم الهام کرد برو ورزشگاه آزادی به خدا نمیدونستم باز په خبره ،ولی رفتم، فهمیدم تیم‌ملی باز تمرین داره، قبل اینکه برم ذهنم همش نجوا میکرد اصن از در مجموعه راه نمیدن تورو چه برسه بخوای بری قلعه نویی رو ببینی یا با تیم تمرین کنی، بعد اون فایلی که گذاشتی حضرت موسی میخواد بره با فرعونه یا نمرود نمیدونم الان گریم گرفته دیگه هیچی نمیدونم، میخواد بره صحبت کنه شما میگی اینکار نشدی باید نفت تا خان رو رد کنه، برا هیمن میشه حرکت نکرد و باج داد، من گفتم نه، به همون اربابی که اسمش‌الله هست قسم به محض اینکه رسیدمدم‌در انتظامات ورودی هتل‌المپیک اون مردی که مسعول بود روش اونور بود خدا گفت رد شو برو و من رفتم‌تو رفتم تو داخل هتل المپیک گفتم آقا میخوام آقای قلعه نویی رو ببینم گفتمت اتاق هستن نمیشه الکی گفتم‌ قرار دارم گقتن باید صبر کنی،دوباره صبر کردم دوساعت بعد اومدن دیگه بغلون بودم اینبار سکو نبود، خیلی به هدفم نزدیک شده بودم، قشنگ کنارشون بودم،آقای قلعه نویی اوندبا آندرانیک تیموریان و بازیکنا مهدی قاعده اومد،امید نورافکن، … گفتم آقای قلعه نویی یه فرصت میخوام خودمو نشون بدم توانایی هامو استاد باورت میشههه؟؟ منی گه قبل دوره اصن هیچ کس یه نیم نگاه هم‌نمی‌کرد و هیچ جا جایی نداشتم و هیچ جرأتی نداشتم الان با این ایمان،با این باور که خدا هست،با این باور که حسبی الله، با این ایمان اینجوری جسارت به خرج میدم ،قبول نکردن باز ولی من یه قدم دیگه نزدیکتر شدم، و مطمعنم یه سری باورمحدود دارم ولی این ایمان رو نشون دادم خیلی با ارزش نیست؟ میدونی معیار من چیه، اینکه شما میتونی در مورد من صحبت کنی؟ مثلا میتونی بگی اره یکی از دانشجوهای این حرکت زده یا اصن فایل بسازی برام یا بخوای مصاحبه کنی؟ یعنی اینقدر لیاقت و ارزش داره کا جذب کنه فرکانس شمارو؟ به نظر من این دوتا حرکت من داره ارزششو ،استاد خیلی کاربزرگی کردم به خدا، من راضی هستم واقعا،

    یه بار بود یه ماکت میخواستم درست کمم برای درس معماری گفتم اصن نمره برام مهم نیست فقط میخوام خودم راضی باشم اصلا اصلا مهم نیست چند بشم، آخرش راضی بودم از خودم، واقعا نمرم هم 20 شد. اون جایزه بود نه ملاک رضابت خودم.الانم همینه،من راضی ام قبلم‌میگه منم راضیم تا اینجا به شرطی که ادامه بدی،

    یه نتیجه دیگه بگم.

    من تو آین سه سال سه مرحله ذرخ است یه دختر خیلی خوب داشتم، فقط میخوام‌بگم‌چقدر خدا راحت اوکی میکنه همه چیو، یه بار تو مترو بودم دقیقا فردای روزی که نوشتم کیو میخوام سه تا دختر اومدم کنار من نشستن بدون اینکه من کوچکترین انرژی بذارم بخوام‌پیدا کنم یا کاری‌کنم فق فکرمو تنظیم کردم اونا جذب شدن، مورد بعدی تو پارک جلو خونمون یه دختر دیگه بود داشت قدم میزد گفتم‌با هم قدم‌بزنیم‌اونم‌اوکی شدیم چند وقت بودیم باهم، اینقدر راحت خدا کارهارو میکنه،آیا من تلاش فیزیکی ای کردم؟ نه.صفر صفر فقط جسارت و ایمان موقع عمل بود، وگرنه خدا همه چیزو میچینه مثل یه رستوران همه چی آماده است ولی خودم‌باید بردارم میل کنم دیگه.

    سری آخر که همین چند روز پیش بود خیلی عجیب بود هنوز شوکم، نشستم‌نوشتم دقیقتر چی میخوام نزدیک 300 تا ملاک شد، از فرم صورت و اندام و قد بگیر تا اخلاق و …بعد حسم‌گفت است ری بذار این ن شته هاتو واتس اپ تمرین عزت نفس داد. البته آیت ربطی به داستانی که میخوام‌بگم‌نداشت فقط این اعتماد به نفسی که شما ملاک دختری که میخوای رو تو واتس اپ بذاری منی که اصن نگم‌برات… .

    چند روز پیش دیدم یه دختری با یه شماره از لهستان بهم‌زنگ‌زد داخل واتس اپ من برداشتم و اون قطع کرد، بعد علامت سوال گذاشتم نوشت که میخواستم با تور لیدری تماس بگیرم یه سفر دارم و قرار بوده گویا یه سری کارها درباره بلیط و .. براش انجام‌می‌داده و سوالاتی داشته ور کل یه شماره رو اشتباه سئو کرده و با من تماس گ فت، ببین آخه اینقدر راحت اینقدر راحت اینقدر راحت الله میتونه کارهارو بکنه، بعد خودش شروع کرد با ادب و شخصیت صحبت کردن باهام، استاد واقعا اینقدر زیباست اصن باورنکردنی ، ا لش عکس منو دیده بود باور نمی‌کرد واقعیه تا تصویری صحبت کردیم، واقعا خیلی از فاکتورهای منو داره، قد 175، رنگ‌پوست سفید و گندمی، نچرال نچرال، بدون هیچ ارایش، چشم ها رنگی، دندان ها زیبا خوش تیپ و هیکل،خوش صدا ،تو کارخونه تسلا موتور مدیر ارشد هست ،و خیلی فهمیده و خوب به نظرم میاد البته کلا سه روزه داریم آشنا میشیم، منظورم اینه خدا واقعا چقدر راحت کار ها انجام‌میده.

    استاد من تو این 6 ماه اخیر اصلا فایل گوش نکردم واقعیتش ولی شما هر دوره جدید که گذاشتی مثل احساس لیاقت و هم جهت با جریا خدا،نمیدونم ،گفتین که همه وصلیم به خدا، واقعا خدا خودش منو هدایت میکنه، من گوش نکردم چون بزرگترین و مهمترین قدم زندگیم که مهاجرت بوده و هست رو هنوز تکمیل نکردم یعنی چندین بار تا لب مرز رفتم و برگشتم‌ذهنم خیلی درگیره ولی خدا نذاشت قطع شم از مسیر و خودش تو عمل بهم درس میده واقعا تو عملی چک و لقد خوردم‌شدید ولی دستشو میبوسم به خاطر اون چک و لقدا و بیشتر ماچش میکنم‌کمک من کنه نذارم تکرار بشه، راهشم‌گفته بهم‌اهرم رنج و لذت.

    بچه ها همتون رو دوست دارم، قلبی، میدونم‌خوندید کنار استاد،

    خانم شایسته من خیلی شمارو دوست دارما، قبلا اصلا اینجوری نبود ولی هرچی میگذره واقعا خیلی بیشتر احساس مثبت و خیلی خوبی بهتون در من ایجاد میشه، امیدوارم همه عالی بشید،

    امیدوارم کامنت بعدیم سرشار از نتیجه باشه با حس مثبت بنویسم،

    خدایا شکرت.

    گر الله یار باشد دشمن هزار باشد.

    استاد اینقدر خدا بهم احترام و عزت و اعتماد به نفس داده، همه آرزوشون بهم خدمت کنن از رو دوست داشتن، همه محبت میکنن، همه تش یق میکنن، هر جا میرم تاثیر میذارم تاثیر نمیگیرم،

    مجدد میگم‌، هرجا میرم تاثیر میذارم تاثیر نمیگیرم،

    من تاثیر نمیرم،من تاثیر میذارم، به اندازه ای که توحیدی تر میشم این قدرتم بیشتر میشه.

    خدایا شکرتبه خاطر اینکه قانون رو میدونم فکر اینکه اگر قانون رو نمیدونستم ک میمردم، چجوری بود ،دیوونم میکنه.

    خدایا شکرت که بهم قدرت میدی.

    خدایا شکرت که سایت عباسمنش دات کام‌هست.

    خدایا شکرت که خود استاد هست.

    خ آیا شکرت که خانواده دارم.

    خدایا شکرت که پدر قوی،مادر زیبا،خواهر جوهر،و برادر شوماخر دارم.

    خدایا شکرت خانواده زیبا دارم.

    خدایا شکرت خانواده ثروتمند دارم که فقط یکی از مغازه های پدرم‌30‌میلیارد ارزش داره.

    خدایا شکرت 3تا خودرو داریم.

    خدایا شکرت که ثروتمندی.

    خدایا شکرت که پدرم اینقدر پولداره

    خدایا شکرت اینقدر راحت ثروت رو به زندگی من جاری میکنی.

    خدایا شکرت به خاطر اینکه منو انسان خلق کردی‌

    خدایا شکرت به خاطر اینکه منو خلق‌کردی برای فوتبال قول میدم نشون بدم زیبایی تورو تو فوتبال.

    استاد اینو یادم‌رفت بگم که از باشگاه فوتبال بارسلونا تیم‌اصلی اصلی برام‌دعوتنامه اومده برم‌تست بدم. و شک ندارم قبول میشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: