معرفی دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1

یک خبر خوب

دوره شیوه حل مسائل زندگی به صورت کامل بروزرسانی شده و در بخش محصولات سایت قرار گرفته است.

عمل به آموزش های این دوره، فوندانسیون “توانایی حل مسئله” را از پایه و اساس در وجود هر فردی با حد سطحی از توانایی حل مسئله می سازد که آگاهی های این دوره را جدی بگیرد و تمرینات را به همان شیوه ای که آموزش داده شده است، در عمل اجرا کند.

در این بروزرسانی، هر جلسه از دوره شامل 2 بخش شده است:

بخش توضیحات و آموزش های استاد عباس منش
بخش تمرینات

تمریناتی که به صورت فایل صوتی و اسلایدهای تصویری به جلسات این دوره اضافه شده است، حکم یک کارگاه عملی است برای اجرای آگاهی های هر جلسه در عمل.

در بخش تمرین، شما قدم به قدم شیوه ی اجرای آن آگاهی را در عمل یاد می گیرید

تا بتوانید به سطحی عمیق از خودشناسی برسید؛
بدانید اساسی ترین مسئله الانِ زندگی ات چیست؛
ریشه ی این مسئله کجاست؛

و این ریشه، چه مسائلِ ریز و درشت دیگری را مرتباً تولید می کند و چه تأثیرات مخرب پنهانی ای بر سایر جنبه های زندگی ام می گذارد؛
عواقب حل نکردن این مسئله چیست؛
این مسئله چه نشتی هایی در انرژی و تمرکزم ایجاد کرده که از آنها بی خبرم؛
چطور آن نشتی های انرژی را ببندم؛
قدم اول برای حل این ریشه چیست؛
کجاها از حل مسائلم فرار می کنم و الگوی پنهان کردن آشغالها زیر مبل را انجام می دهم؛
عواقب ادامه دادن به این شیوه چیست؛

چگونه این الگوی معیوب را تغییر دهم؛
چه تفاوتی است میان “اعراض از ناخواسته ها” و “فرار از مسئله “؛

چطور این تفاوت را بهتر بفهمم و به جای مخفی کردن آشغالها زیر مبل، منبع آلودگی را حذف کنم؛

و..

بخش تمرین هر جلسه، در حکم یک برنامه ی دقیق و هدفمند است برای تقویت عضله ای به نام “توانایی حل مسئله” در ذهن.

گوش دادن به آگاهی های هر جلسه (حداقل 5 بار) و سپس انجام تمرینات آن جلسه به شکلی که توضیح داده شده است، اول شما را از نظر ذهنی برای حل مسائل تان آماده می کند. یعنی:

باورهای قدرتمندکننده درباره حل مسائل را می شناسید و نحوه ساختن آنها را یاد می گیرید.

منظور باورهایی است که کلید اصلی در توانایی حل مسائل است و شما را به این ایمان و اطمینان می رساند که همه مسائل من نه تنها راهکار دارند بلکه راهکار های ساده دارند (ان مع العسر یسری)؛
باورهایی که شما را با ایده ها و راهکارهایی هم مدار می کند که آسان تر از آنچه فکر کنید مسئله شما را حل می کند؛
با کمک آگاهی های این دوره، ذهن خود را از پیش فرضهای محدودکننده قبلی درباره مسئله خالی می کنید؛
متفاوت نگاه کردن به مسئله را یاد می گیرید تا بتوانی از زاویه های بهتری به مسائل نگاه کنیئ و راهکارهای باز هم ساده تر را تشخیص دهید؛
یاد می گیرید چطور از قوه خلاقیت خود بهتر بهره برداری کنید و راهکارهای ساده تری بسازید؛
مفهوم اعتماد به جریان هدایت و حساب کردن روی هدایت را در عمل یاد می گیری؛
نشانه های خداوند برای هدایت شما به مسیر سر راست تر را تشخیص  می دهید و روی خدا حساب کردن را به عنوان اصل مهم در توانایی حل مسئله یاد می گیرید؛

و مهم تر از همه، یاد می گیرید چطور ارتباط با نیروی هدایتگر را همیشه برقرار نگه دارید؛

و چنین جنسی از آگاهی ها، شما را آماده می کند برای اینکه: چطور مسئله اساسی زندگی ات را در این لحظه بشناسید، مسئولیت حل آن را به عهده بگیرید و  به “چگونگیِ حل ریشه ی این مسئله” هدایت بشوید؛

همچنان که آگاهی های این جلسات را در عمل اجرا می کنی و تمرینات را انجام می دهی، آرام آرام شخصیت شما درباره برخورد با مسائل تغییر می کند.

به شکلی که شخصیت شما از فردی که مرتباً از مسائل فرار می کرد، تبدیل می شود به شخصیتی که مصمم می شود برای روبرو شدن با مسئله و حل ریشه ای آن.

زیرا باورهای توحیدی ای که در وجودت ساخته می شود، قدم هایی که بر می داری، نتایجی که می بینی و توانایی هایی که در درونت پیدا می کنی و می شناسی، شما را به جنسی از خودباوری و خدا باوری می رساند که نه تنها از مسائل نمی ترسی بلکه آنها را فرصتی برای رشد می بینی.

هیچ چیز به اندازه حل یک مسئله، نمی تواند احساس لیاقت را در وجود ما بسازد.

وقتی مسئله ای را با موفقیت حل می کنی؛

وقتی هدایت ها و حمایت های خداوند را در مسیر می بینی؛
وقتی همزمانی هایی که رخ می دهد و مسیر را برایت آسان تر می کند را می بینی؛

این باور عمیقا در وجودت ساخته می شود که:

با هر مسئله ای آسانی و رشد همراه است
خداوند قطعا مرا به راهکار هدایت می کند
مرا به سمت مهارت هایی که باید یاد بگیرم، هدایت می کند

و در نهایت این تجربه شما را به این باور می رساند که: من مهارت‌، توانایی و نیروی پشتیبان لازم و کافی برای مدیریت چالش‌های زندگی ام را دارم.

این باور به شما آرامش و احساس لیاقت می دهد. ضمن اینکه پاداش شما فقط به حل آن مسئله ختم نمی شود بلکه این شروع کار است و بعد از حل هر مسئله، زنجیره ای از پاداش ها شروع می شود:

بعد از حل هر مسئله، ظرف وجود شما بزرگتر می شود؛
نگاهت به خواسته هات باکیفیت تر می شود؛
هدف هایی را انتخاب می کنی که قبلا حتی درباره انتخاب آنها هم احساس لیاقت نداشتی چه برسد به داشتن آنها؛
بعد از حل هر مسئله، استاندارهایت در تمام جنبه ها بالاتر می رود و شرایط باکیفیت تری را می خواهی و برایش قدم برمی داری؛
زیرا به خودت مطمئن تر می شی که می تونی از عهده ی تحقق این هدف نیز بر بیایی؛

و در این پروسه یاد می گیری چگونه باید احساس لیاقت واقعی را بسازی.

و مهم تر از همه، در این روند، همچنان که شخصیت شما قوی تر می شود، ماهیت مسائل زندگی شما نیز تغییر می کند:

یعنی ماهیت حل مسائل در زندگی شما از تقلا برای رفع یک ناخواسته، تغییر شکل می دهد به: حرکت برای تبدیل شرایط بهتر به شرایط عالی تر و بهبود نتایج قبلی.


این دوره برای چه افرادی مناسب است:

افرادی که مدت هاست با چالش هایی در زندگی دست و پنجه نرم می کنیند و با اینکه هر راهکار ممکن را امتحان کرده اند، اما از عهده ی حل مسئله بر نیامده اند؛
افرادی که هر چند وقت یک بار، درگیر مسائل می شوند که یک الگوی تکراری دارند؛
افرادی که می توانند بگویند زندگی شان خلاصه شده در حل مسائل. یعنی این مسئله را حل می کنند، دوباره درگیر مسئله ی دیگری می شوند که موجب ناامیدی آنها می شود؛
افرادی که از مبارزه با مسائل به نظر غیرقابل حل، خسته شده اند؛
و این تجربیات سخت از حل مسئله، آنها را به این باور رسانده که رسیدن به نتایج مورد نظر آنها سخت است که آنها توان ادامه ی این حد از تقلا و سخت کوشی را ندارند؛
افرادی که مدام از خود می پرسند: چرا با همه ی تلاش هایی که می کنم و با همه ی تغییراتی که سعی می کنم ایجاد کنم، اما نتیجه ای که منتظرش هستم، هنوز هم رخ نداده است؟

فرقی نمی کند خواهد این نتیجه نتیجه ی مالی باشد
خواه تغییری واضح در رابطه عاطقی
خواه تغییری واضح در سلامتی جسمانی ات

افرادی که در حل مسائل عالی هستند و شرایط خوبی در زندگی دارند اما می فهمند که تحقق خواسته های جدیدشان نیاز به سطح بالاتری از توانایی حل مسئله دارد و به این شکل می خواهند ظرف وجودشان را آماده ی تحقق آن سطح جدی تر کنند؛
افرادی که فکر می کنند توانایی حل مسئله را ندارند. به این دلیل که فکر می کنند تا کنون هیچ مسئله ای را حل نکرده اند؛
افرادی که از نگرانی درباره مسائل احتمالی آینده خسته شده اند، زیرا این نگرانی انرژی بسیاری را از آنها گرفته و اجازه ی لذت بردن از لحظه را به آنها نمی دهد؛
افرادی که می خواهند احساس توانایی در برابر چالش های احتمالی آینده را داشته باشند تا بتوانند از لحظه ی کنونی زندگی خود لذت ببرند بدون اینکه نگران مسائل احتمالی آینده باشند؛
افرادی که می ترسند برای خواسته های خود قدم بر دارند چون از مواجه شدن با مسائل احتمالی آینده می ترسند؛
در نتیجه برای اینکه با مسئله ای مواجه نشوند سعی می کنند خواسته های خود را محدودتر کنند؛


اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره شیوه حل مسائل زندگی

مطالعه نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    257MB
    30 دقیقه
  • فایل صوتی معرفی دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1
    25MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

276 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رویا مهاجرسلطانی» در این صفحه: 1
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2202 روز

    مسایل زندگی من  همیشه خیلی چالیش بوده  البته  تا قبل از  آشنایی من  با استاد عباسمنش .

    استاد  جان خیلی  مسعله های  کوچک و  بزرگی  داشتم  که  تنها   نمونه ای  از  راه حل  مسعله  ام  برای  مسایلم  اینجا  بیان  میکنم  .. 

    ممنون  و  سپاسگذارم  برای  استاد  عزیزی  چون  استاد  عباسمنش  و  سایت  بینظیرمون  که  بهترینع  بهترین  راه  حل  ها  برای  مسایلمون  اینجاست  خدایا  شکرت 

    استاد  قشنگمون  استاد  عزیزممون  ..

    یادم میاد  اون  زمان  غرق  در  مشکلات و مسایل و چالش هایی  شده  بودم  که در  ظاهر  بنظر میرسید  غیر قابل حل  باشند..  یعنی  یجورایی  در  همه ی  جوانب  زندگیم گره های  کوری  بوجود  اومده  بود  که  هیچ  نور  امیدی  رو  در  اون  دره های  تاریکی  نمیدیدم..

    البته اولش فکر می کردم فقط بخاطر ورشکستگی های پولی و مالی بود که  گریبانمو گرفته بود و اون بدهکاری های سنگین و وام بانکی هستش که  تمام دارایی ها و باغ و خونه و ماشین ها و پول و طلا و غیره رو باختم و از بین رفت  و  دست  از  پا  دراز تر  رفتم  منزل خواهرم  در  کرج  .. وقتی  با سه فایل چگونه درآمد  خود  را  در یکسال   استاد  در  تلگرام  آشنا  شدم  احساس  کردم  در  نامیدی  بسی  امید  هست و  یک  نور  چراغی از  اون  دور دورا  توسط استاد  عزیزم  سو سو می کرد و  انگار  یک  ریسمان  نجاتی  برام  فرستاده   بود اومد..   یکی  از  مسایل  و مشکلات  اونروز های  من   این  بود  که  چطوری  میشه  با  نوشتن  یک  تعهد نامه  و  گوش  کردن  اون  فایل ها  بطور  شبانه  روزی   اون  هم با  دست  خالی  در  آمدمو در  یکسال  سه  برابر  کنم.‌.‌  آخه  حقوق همسر  خدا بیامرزم  هم  بخاطر  اون  بدهکاری ها  توسط  بانک  بلوکه  شده  بود  ‌‌  من  حتی توان  خریدن  یک قرص نان  رو هم  نداشتم  .‌.‌  ولی  به تمام  حرف های  استاد  بدون  هیچ  مقاومتی  اعتماد  کردم  و  شروع  کردم  به  تمرین های  شبانه  روزی  .‌‌.  اولین  تمرینم  بعد  از از  گوش دادن فایل ها و نوشتن  تعهد نامه  برای  درآمد سه برابر کردن   باید  احساسمو  خوب  می کردم…  وووواااای  خدای  من  اصلا  در  اون  شرایط که  خیلی  مسایل  دیگر هم همانند  زنجیر بهم  وصل  بود‌‌.‌چطوری  باید   احساسمو  خوب  می کردم ؟؟،،

    استاد  گفت  که  باید   احساسمو  خوب  کنم و  افکارمو  با  احساس  خوب  تغییر  بدم    ولی  توی  اون  شرایط  این  تمرین  برام  خیلی  سخت  بود    ….  مثلااا  تضاد  در  روابط  با  فرزندانم  که  اختلافات  شدیدی  بین مون  بوجود  اومده  بود  و  هر  کدام  بسمتی   آواره  شده  بودیم  که  این  خودش  از  آن  مسایلی  بود  که  خیلی  ذهنم  درگیرش  بود.‌. 

    و بدنبال اون تضادها  سلامتی و تندرستی من هم دچار تضادهایی شده بود و تاندول های زانو سمت راستم و آرنج دست چپم و کتفم هم  در اثر افتادن روی اسفالت خیابان آسیب دیده بود  خلاصه در  نهایت دیگه  هیچ  اعتماد بنفسی نداشتم..

    ولی  تنها  راه حل و  راهکار  این  بود  که  مدام  به  احساسم  توجه  کنم  ‌.  استاد  یادم  داد …   که  حتی  به  یک  گل  زیبا  نگاه  کنم  و  شکر گذاری  کنم  و  یا  به یک  بچه ی  زیبا  نگاه کنم  و  یا  به  ساختمان ها  و  درختان  و  مغازه ها و  یا  هر  چیزی  که  بتونم  آگاهانه  بهش  توجه  کنم  و  قدری  احساسمو  خوب  کنم  واحساس  سپاسگذاری  رو  در  خودم  تقویت  کنم    و    منم  آرام  آرام  یاد  گرفتم  که  این  تمرین  هامو  بیشتر  و  بیشتر  کنم  و    در  عمل تونستم این  روش  رو  در  خودم  تقویت  کنم  و  خدارو  شکر  نعمت  قدردانی و  سپاسگذاری  رو  هم  از  استاد  عزیزم  یاد گرفتم  و با انجام  دادن  تمرین های  استاد عزیزم   با انجام  دادن  اولین تمرین هام  به احساس خوب  میرسیدم  و  سعی  کردم  حس و حالمو  خوب کنم 

    و   راه حل ها یواش یواش  سر و کله شون  پیدا  شد  ..  و  خدارو  شکر  با  اون  تمرین ها  هر  روز  بهتر میشدم  وآرام  آرام  بدهکاری  ها  داده  شد و  از  راههای  منتظره  و  نامنتظره  مسیرها  برام  باز  شد  و  بعدش  حقوقم  از  بانک  آزاد  شد  و بعدش  در  همون  موقع ها  با   فایل  های  در  پرتو  آگاهی   استاد  و  تنها  روی  خدا  حساب  کنید   و  حُزن  در  قرِآن  به  درونم  سفر  کردم  و  به  خودشناسی  اعضای  بدنم   و  خدای   بینظیرم  هدایت  شدم  و  فهمیدم  که  من  خودم  می تونم  سلامتی ام  رو  بدست  بیارم    و  بدون  هیچ  دکتری  به  بازسازی      آسیب  های  سلامتی  ام  پرداختم  و   کلی  مدیتشن  های   سپاسگذاری  انجام  دادم   فقط  دوبار  برای  تزریق  آمپول  مُسکن  به  دکتر  مراجعه  کردم   و  خدا  رو  شکر  اون    مسایلم  هم  بعد  از  مدتی  حل  شد  و  حدودا     هفت  و  هشت  ماه    برای  من  زمان  برد   که     این  مسایلم  رو  حل  کنم  البته  بلطف  خدای  مهربانم  و   توسط    آموزش  های  استاد    عباسمنش  عزیزم  وووو  بعدش    مسعله ی  مسکنم  حل  شد  و با  کمک  دخترم  یک  خانه ی  خوب  در  پردیس  اجاره  کردیم با  بهترین  امکانات  و نوساز و با  دوتا  آسانسور در  یک  منطقع ی  کاملا  نوساز  و کم  سکنه  و  بعدش  اسباب  اثاثیه ها مو   هم  که مقداری  در  انباری های  همسایه هام  بود  رو  بردم خانه ی  جدید  و بعدش  وفور نعمت  و برکت  بسمت  زندگیم  سرازیر  شد  و خدارو  شکر  دستانی  از  دستان  خداوند بکمکم  اومدن و  کلی  نعمت ها  در  زندگیم جاری  شد  و  اونجا  بود  که  تونستم  در  خلوت  گزینی  هام  بیشتر  روی  خودم  کار  کنم  و    بعد  از   مدتی   که  جابجا  شدم  در همون  زمان دوران  پندمیک  شروع  شد  و  باز  با تمرین  های  استاد  بیشتر  در  مدار  سلامتی  قرار  گرفتم  چون  میرفتم  پیاده  روی  و  حدودا  20  کیلو  از  وزنم  رو  کم  کردم  و  همون  پیاده  روی هام  مدام هندس  فری توی  گوشم  بود  و فقط  و  فقط  سریال های  سفر  به  دور  آمریکا  و  سریال  زندگی  در  بهشت  رو  گوش  میدادم  و  اصلا  به مسایل جامعه و  غیره  توجه  نمی کردم  .. 

    بعد  از  چند  سالی که  توی  اون  خانه  بودم دوباره  فصل  تغییرات  من  شروع  شد و  شهریور  1401 با  تضادهایی  باید  برای  یک  جابجایی  دیگر  آماده  میشدم  .‌..  که   یکی  از  تضادهام  مسایل  مالی  بود  .‌  چون  اجاره  خونه ها  گرون تر  شده  بود و  من  باید  ی فکری  برای  این  موضوع  می کردم  و  بازم  بفکر  راه حل  افتادم  تا  بتونم  این  مسعله  رو  حل  کنم  .  در  نتیجه  بفکر  فروش  چند تخته  فرش  افتادم  (  هر  چند  میدونستم  که  برای  کاری  نباید  بفکر  فروش  میوفتادم) ولی  چاره  ای نداشتم  و  دوست  نداشتم  دستمو  جلوی  کسی  دراز  کنم  و  پیش  خودم  گفتم  اشکالی  نداره  از  همون  چیزی  که  دارم  باید  شروع  کنم..  در  همین افکار  بودم  و  تبلیغ  برای  فروش  فرش های  دستبافت  گل ابریشم رو  انجام  دادم  ولی  هیچکس  خریدار  نبود  و  اگر  هم  مشتری  میومد  میخواست  خیلی  ارزون  برداره  ..  در  همین  افکارها  بودم  که  به  یکی  از  آشناها  تماس  گرفتم  برای  اینکه  ایشون  بازاری  بودند   و  دوست  و  آشنا    فرش  فروش  داشتند  …  در  کمال  ناباوری  بهم  پیشنهاد  داد  که فعلا   من  بشما  این  پول  رو  میدم  تا  کار  شما  راه  بیوفته  و  جابجا  بشی  و  بعدا  سر  فرصت  اقدام  بفروش  فرش هات  بکن.  و  منم  دیگه  فرصت  و  زمانی  برای  تخلیه  و  نقل  و  مکان  نداشتم  .  در  زمان  درست  و مناسب  هدایت  شده  بودم و  خداوند  راه  حل  ها  رو  برام  چیده  مان  کرد .. در شهریور 1401 من باید نقل و مکان می کردم  ..  حالا  پولم  جور  شد  ولی  افتاد  توی  این  اعتراضات و شلوغی و قطع شدن  اینترنت  و  دوباره یک  چالش  دیگری  بوجود  اومد  که  باید  حل میشد..  وقتی  اینترنت قطع شد  عملا  نمی تونستیم  خانه ای  پیدا  کنیم  و  از  طرف  دیگه باید  تا  آخر ماه  خونه  رو  تحویل  میدادیم  .. و  تمام  وقت  مشغول  جمع  آوری  وسایل  و  اسباب  منزل بودم  و  دست  تنها… آنقدر  ترس  و  نگرانی  بر  من  چیره  شده  بود  که   فقط  به  این  فکر  بودم  که  احساسمو  خوب  نگه  دارم  و  رفتم  لپ تابمو  آوردم  و فایل های  گفتگو  با  دوستان    رو  نگاه  می کردم  و  گوش  می کردم  و  می نوشتم  و  فقط  با  همین  فایل  ها    آگاهانه   افکارمو  بسمت  مثبت و خوبی ها و  احساس  خوب  هدایت  می کردم  و  می گفتم    خدا  همه  چیرو  برام  خوب  میچینه   ..  چند تایی  خونه  دیدیم  ولی  بلافاصله  به  اجاره  میرفت  و  .‌‌.‌.  ولی  من  همچنان  به  خدا  توکل  می کردم و به  همین  فایل ها  گوش  میدادم.‌  تا  اینکه  صبح  دخترم  بهم  گفت  .‌  مامان  ساعت  چهار  صبح  فقط  یکساعت  اینترنت  وصل  شد  و  منم  یک  خونه ی  خوب  پیدا  کردم  که  اون  هم  فقط  یکساعت  پیشش  توی  سایت دیوار  گذاشته  ..  و  انگار  دنیا  رو  به  من  دادند  و  خیلی  خوشحال  شدم  و با  املاک  قرار  گذاشتیم   و  ما با  یکی  از  دوستان  که  از  همان  همسایه های  خوبم  بود  رفتیم  و  تا  ظهر  هم  خانه  رو  دیدیم  و  هم  اجاره  کردیم…

    حالا  از  این  خونه  جدیدم  بگم  براتون.. من  توی  درخواستم  برای  خونه  جدید  داخل  دفترم  نوشته  بودم.

      خدایاااا  خونه  ای  می خوام  که  نوساز  باشه  وبزرگتر  از  اون  خونه ی قبلی ام..  خونه  قبلیم  92 متر  بود  و  اینجا  یعنی  خونه ی  جدیدم  105  متر  هستش…  گفتم  خدایاااا شکرت  ..   خونه ی  بزرگ و نوساز  در  طبقه ی  پنجم  که  هیچکس  بالای  سرم  نیست  و  من  آخرین  طبقه  هستم    و نورپردازی و کناف کاری  شیک  و   کمدهای  بزرگ  و ریلی   ووو کابینت  های  آشپزخانه ام  زیاد و جدید  و شیک  …  اطاق خوابم  پنجره های  قدی  بلند  رو  به  طلوع  خورشید  داره  که  یک  بالکن  بزرگ  و زیبا  که  طلوع  خورشید  رو  از  تختخوابم  میبینم  و  برای  مدیتیشن  صبحگاهی  سحرگاهم  فوق العاده عالی است   ..  از  سمت  پذیرایی  تقریبا  دو تا  خیابان  به  کوه  فاصله  داره  و  من  کوه  رو با   غروب  خورشید  میبینم  ..  از  پنجره ی  آشپزخانه  قله ی کوه  دماوند  رو  میبینم  یعنی  تمام  اون  تصوری  که  از  خونه ی  جدیدم  داشتم  و  آنها  رو  در  دفتر  اهداف  و  شکر  گذاریم  نوشته  بودم  بوضوح  در  واقعیت  زندگیم  دیدم  خدا  رو  شکر  ..

    بعد  از  اینکه  اومدم  این  خونه ی  جدیدم  من  کلی  وسایل و  لوازمی  که  برای  دخترم  و پسرم  خریده  بودم  و  آکبند  بودش  و  مورد  نیازم  نیست  و  بعد  از چیدمان  خانه  با  بهترین  لوازم  و برند  خوب  سامسونگ  و  لوازم  عالی و  غیره چیدم  و  بعدش   فهمیدم  که    دیگه  جا  برای نگهداری   لوازم  اضافه ها  ندارم  و  فورااا  یک  راه  حل  و  ایده  بنظرم  رسید  که  اینها  رو  بفروشم   تا  فضای  اضافی  رو  اشغال  نکنه  و  خلاء   بوجود  بیاد   و  هم    تبدیل  به  پول  بکنم   و  از این  ثروت  ..  پول  بسازم  .

      انگار   سرمایه  ی   کسب  و  کار  جدیدم   از  قبل  آماده  بود      و  من   نیازی  به  سرمایه گذاری   مالی   نداشتم  و  همه   چی  حاضر  و  آماده  بود    خدارو  شکر……    و  همین  کار  رو  کردم  و  یک  فروشگاه  خانگی برای  کسب و کار  جدیدم  در  خانه   براه  انداختم  و  کلی  از  آن  لوازم ها  رو  فروختم  و  ثروت و پول   ساختم  و  پول  آن  شخص که آشنامون بود رو  بمبلغ  سی  میلیون     بهش  پس  دادم    خدا  رو  شکر   …  و  الان  یک  فروشنده ماهری  شدم  البته  هنوز  مقداری  از  لوازم  فروشی  ام  باقی  مانده  و  الان  به  یک  تضادی  برخوردم  که  انگار   مشتری  برای  بقیه ی  لوازم  ندارم  ..  البته  تا  اینجای  کار  راضی  بودم  ولی  موضوع  اینه  که  من  دوست  دارم  این  کسب  و  کارمو  با  موفقیت  به  اتمام  بروسونم  چون  بخودم  قول  دادم  باید  هیچ  کاری  رو  نیمه  کاره  رها  نکنم   ولی  انگار  ایستا  شدم  و  دوباره  بدنبال  راه  حل  رفتم  داخل  خانه ی  امیدم   سایت  عباسمنش  دات کام  در  قسمت   عقل کل …  وااای  خدایا  چقدر  راه  حل  اونجا  هست  و  الان  چند  روزه  که  دارم  نت برداری  می کنم‌…

    استاد  عزیزم  …. 

    داستان  زندگیمو  گفتم  که  بگم    تمام  راه  حل ها  داخل  همین  خانواده  ی  صمیمی  عباسمنش  هستش  فقط  باید  روی  افکارم  کار  کنم  ‌‌  باید  باورهامو  درست  کنم  ‌.  باید  ترمزهای  ذهنی مو  پیدا  کنم  ..  باید  مسعله مو  حل  کنم  .. 

    تضادهای  معیوب  در  روابط مو  پیدا  کنم  و تمرین  تغییر  باورها مو بطور  مداوم  انجام  بدم

    من  کلی  مسعله های  حل  نشده دارم  که  باید  به  هر  کدام  رسیدگی  کنم  همچون  مسایل  گذشته  ام  ..

    استاد  جان  واقعا  تشکر  و  قدردانی  از  این  فایل  های  بینظیر  شما رو  نمی تونم  انجام  بدم   ولی  سعی  می کنم  همچون  شما  عملگرا  باشم و  تنها  چیزی  که  می تونه تلاش های  صمیمانه  و  دلسوزانه ی  شما  رو  جبران  کنه  اینه  که  قدر  این  نعمت الهی  که  خداوند  از  طریق  شما  در  زندگیم  جریان  پیدا  کرده    رو  بدونم  و تمرین  کنم  و عمل  کنم  و  گوش  بزنگ معلمم باشم   و  این  فایل  های  ارزشمند  گوهربارتون  رو  بارها  و بارها  ببینم  و  بشنوم  و  بفهمم  و  درک   کنم  و   آگاه  شوم  و   عمل  کنم  خدایا  شکرت.  ممنون و سپاسگذارم  ای  استاد استادان  جهان  .. 

    امروز  وقتی  چهره  ی  دلسوزانه ی  شفاف  شما  رو  دیدم  فقط  اشک  میریختم  و  تشکر  می کردم  و  می گفتم  چشم  چشم  استاد  قشنگم  …  چشم  حتما عضله های  ذهنم  رو  تقویت  میکنم  .‌  چشم  استاد  عزیزم  ..

    خیلی  دوست  داشتم  خانم  شایسته  یهویی  از  پشت  سر  شما  میومد  و  چهره ی  مهربونشو  میدیدن.‌ 

    اشکالی  نداره  من  از  همینجا  درود  و سلام  و  خدا  قوت  براشون  میفرستم  و  تشکر  و قدردانی  میکنم   مریم  جان  عزیزم  گل گل گل

    ممنونم  عزیزم  که  همیشه  کنار  استاد  عزیزمون  هستی  عزیز دلم.ممنون

    اِنَ مَعَ العسر یُسری’   ..  با  سختی ها  آسان می شود  .. 

    فسنیسره الیسری  خدایاااا  آسان  کن  نعمت هایت  را  بر من  ..

    علینا الهدی وظیفه ی ماست  که  شما  رو  هدایت  کنیم

    استاد  جان  شما  درست  می گید ..  باید  اصل  رو  از  فرع  تشخیص بدیم و ریشه  ای  به  راه حل  ها  توجه  کنیم

    من سعی  می کنم  که  توانایی  حل  مسعله  رو  در  ذهنم  تقویت  کنم  و  با  حل  هر  مسعله  ای  به  رشد  و  پیشرفت  خودم  کمک  کنم

    سوالات  خوبی  از  خودم  بپرسم..  اینکه  اساسی ترین مسعله ی  زندگی  من  چیست؟؟؟؟ .

    اینو  جواب  میدم..

    اینکه  بجای  اینکه  بفکر جابجایی به  یک  خونه ی  اجاره  ای  بهتر  و  قشنگتر  با  پول  بیشتر  باشم  بفکر  مالکیت  یک  خونه ی قشنگتر  و  بهتر  باشم  و  این  اساسی ترین  مسعله ی  امروزم  هست  که  باید  بفکر  راه  حلش  باشم  و  با خداوند  صحبت  کردم  و  بهش  گفتم….

    خدایااا  خودت  با  من  حرف بزن

    خودت با  من  صحبت کن

    با من  از  بی نهایت  طریق  صحبت کن

    با من  از  بی نهایت  طریق   دست  کمک کن

    خداایا  به  راه حل  این  خواسته  ام  هدایتم  کن

    خدایااا  خودت  برام  چیکاری  انجام  میدی؟؟؟

    خداایا   خودت  میدونی  که  من  هیچ  ایده ای  و  هیچ راهکاری  برای  حل  این  مسعله ام  ندارم

    خدااایااا  برای  حل  این  مسعله  کمکم کن

    خداایااا  ذهنم  رو  بازتر کن

    خداایااا  باورهامو  قوی تر کن

    خداایا  همه ی  افراد و انسان ها و همه ی موقعیت ها  و  همه ی  شرایط  ها و اوضاع  و  همه ی  مسیرهای  خوب  و عالی  را  دست به  دست هم  بده  تا  از  کوتاهترین مسیر  و  عالی ترین حاصل و نتیجه  رو  بسمت  من  بچرخاند  و من  مالک  قصر  طلایی  خودم  باشم..

    خدایاااا شکرت  که  با  معجزاتت  سوپرایزم  می کنی

    من  از  حل  هیچ  مسعله ای  فرار  نمی کنم  و  آشغال ها  رو  زیر  مبل  نمی اندازم  ..  و به  رهنمود  های  جادویی  شما  استاد  عزیزم  گوش  جان  می سپارم 

    ممنون  و سپاسگذارم  خدایاااا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: