درباره قانون آفرینش | تقسیم کار با خدا
سرفصل های این قسمت:
- راهنمایی قدرتمند کننده برای تصحیح مسیر؛
- رابطه ما با خداوند به عنوان نیرویی که این جهان را خلق کرده و هدایت می کند؛
- “تقسیم کار” با نیرویی که هم صاحب قدرت بی نهایت و صاحب بخشندگی بی حساب است؛
- مفهوم “س خ ر” در آیات قرآن و ارتباط آن با بازسازی احساس خود ارزشمندی درونی؛
- مفهوم ظلم در قرآن و استفاده از این مفهوم برای درمان معضلی به نام “احساس قربانی بودن”؛
- مفهوم ضمایر “من” و “ما” در قرآن و رسیدن به خودشناسی و خداشناسی؛
- “احساس لیاقت درونی” و ارتباط آن با ” راحت درخواست کردن از خداوند”؛
- زندگی به سبک “تقسیم کار با خداوند”؛
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش و نحوه خرید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD186MB12 دقیقه
- فایل صوتی درباره قانون آفرینش | تقسیم کار با خدا10MB12 دقیقه
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
ای اهل ایمان! نعمت خدا را بر خود یاد کنید زمانی که گروهی قصد کردند که [برای نابودی تان] به شما شبیخون زنند، ولی خدا توطئه آنان را از شما بازداشت. و از خدا پروا کنید و مؤمنان فقط باید بر خدا توکل کنند.
=======================================================================================
سلام به استاد عباسمنش عزیزم،سلام به استاد شایسته جانم،سلام به تکه های ارزشمند روحِ الله
الهی صدهزارمرتبه شکر برای همینجای زندگی….برای بر بلندای هدایت زندگی کردن …برای تعبیر به حق آیه 76 مریم و آنان که هدایت یافته اند، خدا بر هدایتشان می افزاید
درود بر زیباترین و دلنشین ترین و خوش قلب ترین مریم دنیا … استاد مریم شایسته…الگو و اسوه ی من برای زندگی…
گشتم نبود…نگرد نیست…شایسته تر ازین مریم برای استاد جانم…
خانم شایسته جانم چند روزیه جهت کنترل ذهن،یک آهنگی رو میزارم با صدای بلند روی اسپیکر و بشکن میزنم و میرقصم….و هروقت به اینجا میرسه فقط صورت قشنگ شما میاد جلوی چشم…
عروس سروِ قد،بالا بالا داره!
عروس از خوشگلی باریکلا داره!
عروس عطرِ گلِ کوچه باغ ها داره…
مریمِ مقدس استادم…نوش جانت این زندگی بهشتی و این یار بهشتی و این شغل و کاری که همه ش صلاته…خداروصدهزار مرتبه شکر برای خدایی که هدایت مارو بر خودش واجب دونسته …خدارو صدهزارمرتبه شکر که دست منو گرفت و من رو به سمت بهترین استاد های دنیا هدایت کرد….خداروصدهزارمرتبه شکر برای دوسال استمرار در مسیر و ساختن سلول های خورشیدی برای دریافت نورِ هدایت….
اینکه فایل های آموزشِ ذهن متوقف شد و روز شمار تحول زندگی من روی بنر سایت اومد،آیا اتفاقی بود؟نهههههه!اگزکتلی نه….خدا میدونه من و همه ی بچه هایی که توی مسیرند توی همین لحظه چقدر به شنیدن این آگاهی ها احتیاج داشتیم….
خانم شایسته جان داره با استاد زندگی میکنه،وسط اون بهشت توی آمریکا!بعد میگه من به این فایل ها که گوش دادم فهمیدم چه چیزهایی یادم رفته و باید روشون کار کنم…بعد منِ سعیده چطور میتونم ادعا کنم من دیگه قانون رو بلدم؟من دیگه خودم میدونم؟به قول استاد…عه؟بلدی؟بخور تا بیاد!
همه جا…همه جا…
تو هر لحظه به خدا بگو من نمیدونم!تو میدونی! من بلد نیستم!تو بلدی!تو بگو!تو درستش کن!
از دستم در رفته از صبح چند بار به این 12 دقیقه فایل گوش دادم…و چند بار تصویری نگاهش کردم!
12 دقیقه و این اقیانوس آگاهی…؟
دقیقا توی همین روزها که بهش احتیاج داشتم؟
خدایاشکرت که همیشه دست تسلیم برای تو بالا آوردن جوابه!خدایا شکرت که تو انسان نیستی!احساساتی نمیشی،لجبازی نمیکنی !والا بخدا! ازت ممنونم که همیشه رحمتت به عدالتت هم پیشی میگیره….
ما انسان ها اگر میخواستیم خدا بشیم نهایتا یکی دوبار سه بار دیگه خععععلی میخواستیم نایس باشیم 5 بار طرف رو میبخشیدیم،بعدش یک اردنگی میزدیم دم نشیمنگاهش که برووو رد کارت بابا!تو آدم نمیشی…
ولی خدا…خدامیگه …
این درگه ما،درگه نومیدی نیست
صدبار اگر،توبه شکستی،بازآ….
دمت گرم خدا!انقدر حوصله ی مارو داری…شرمنده اخلاق ورزشیت که انقدر میریم توی درودیوار …هربارم شما با انگشت کوچیکت،این یقه ی پشت لباسمون رو میگیری… بلندمون میکنی میندازی وسط جاده آسفالته ….میگه بچه….راه ازینوره…
خدایی که قدرت بینهایت داره…و بخشندگی بی حدوحصر…
خدایی که تموم این بچه های سایت رو روی دوشش سوار کرده و داره هدایتشون میکنه…
یکی رو میفرسته کار آقا عادل رو انجام بده…صبح منو از خواب بیدار میکنه میگه برو کامنتشو بخون ببین قدرت منو و بعد بنویس…اون وقت ایمیل کامنت من میره برای رویاجان …و اون هدایت میشه دوباره به خوندن کامنت اصلی …و این زنجیره ادامه داره …
چرا…؟
چرا ما اینجوری دست خدا میشیم برای هم…؟
چون چشممون به دستان خدا نیست…چشممون به صاحب و خالق و فرمانرواست …
این میشه زندگی عملی به روش دوره ی عشق و مودت…
خودت رو با خدا هماهنگ کن،خدا تموم زندگیت رو هماهنگ میکنه
خدا میدونه من این هارو برای خودم مینویسم،به قول آقای امیری….حمیدِ حنیف،اینجا دفتر مشق منه …
کجا بهتر ازین در و دیوار غار حرا،برای رد پا گذاشتن….
یک موضوع جالبی که بعد دوسال اجرای قانون در عمل بهش رسیدم اینکه،شما وقتی از نظر فیزیکی داری یک سری کارهارو پیگیری میکنی،ذهنت آروم تره!چون سال هاست عادت کرده به این مدل زندگی کردن،به تقلا کردن،به دست و پا زدن!
اما وقتی میخوای با خدا تقسیم کار کنی و منتظر بمونی یک سری کارهارو خدا برات انجام بده،کنترل ذهن سخت تره!چون ذهن نمیتونه به جریانی که نمیبینه اعتماد کنه و هی ازت کار عملی میخواد…حالا هرچقدرم قلبت فریاد بزنه آرروم باش،دست و پا نزن،تقلا نکن تا کمک خدا برسه ….باز ذهن ی کرمی اون وسط میریزه ….
مثلا اونجا که خدا به استاد میگه میخوای مهاجرت کنی؟تموم دفترهای کاریت رو جمع کن برو سفر و لذت ببر تا من بهت بگم
به چشم ما اینکه بابا چه باحال! ،آدم چند سال بره تو سفر،عشق و حال کنه تا بالاخره هدایت رو دریافت کنه…ولی الان فکر میکنم اتفاقا استاد به کنترل ذهن قویتری احتیاج داشته برای اینکه به جای تقلا کردن و دنبال کارهای اداری مهاجرت بودن و اگر نشه چی میشه ها و حالا کجا باید بریمو … به هیچ چیزی جز لذت بردن از سفرش فکر نکنه!تا زمان درستش برسه …
یا زمانی که کارت بانکی استاد از کار میفته،ماشینم نداشته،پا میشه میره دیزنی لند (اگردرمورد مکانش اشتباه نکنم)
از بیرون شبیه اینکه خوش به حالش رفته عشق و حال!
ولی!
ایمان میخواد!توکل میخواد!جسارت میخواد!
که اون لحظه که ذهن میگه یالا دست و پا بزن!یالا کمک بخواه!یالا برو به فلانی بگو!یالا ی کاری بکن!
بگی نه!من با خدا تقسیم کار میکنم!
من توکل و ایمانم رو حفظ میکنم….بقیه ی کارها رو میسپارم به خدا!
به تعبیر قرآن:
وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
و من کار خود به خدا وامیگذارم، که او کاملا بر احوال بندگان بیناست.
حالا این نظر منه …نمیدونم چقدر درسته …ولی چون خودم الان توی همین موقعیتم،احساس کردم تو زمانی که از نظر فیزیکی توی تقلا بودم،ذهنم براش باور پذیرتر بودکه خوب چون داری سختی میکشی،پس حتما نتیجه میاد!
الان که به خدا میگم خدایا برم دنبال فلان کار؟میگه بشین سرجات و روی خودت کار کن!
میگم خدایا برم دنبال فلان کار اداری؟میگم بشین سرجات،کارهای اداریت با من!
میگم خدایا برم به فلان رییس درخواستمو بدم؟میگه رییس منم!تو برو سفر لذت ببر!
یعنی حتی برنامه ی سفر هم برام چید خودش!به چه شیرینی…چه راحتی…
ولی!این ذهن!این ذهن!ساکت نمیشینه که!میگه نشستی پاتو گذاشتی رو پات که چی؟فکر کردی کجا چه خبره؟8روز از اسفند گذشته هیچ خبری نشد!یالا پاشو برو فلان جا…پیش فلانی ….
خلاصه این روز ها منم و نجواهای ذهن و تلاش برای کنترلش….و البته نور هدایت خدا که از چپ و راست میرسه … وقرآن جانم که به حق گفته…
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود میریخت)، شیطان القائاتی در آن میکرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام میبخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است.
آلسمت که نه….اگزکتلی….خداوند همیشه کلام خودش رو بالاتر میبره و مهر تایید میکوبه پاش….که کدوم مسیر درسته …
منم از صبح یک جمله ی جدید یاد گرفتم صدبار بهش گفتم!
خدایا،این پیک رو هم خودت ردش کن،بوس به کله ت
به امید الله رد پاهای بعدیم،نوشتن از نتایج عملم به قانون باشه….
استاد عباسمنش و استاد شایسته جانم…
برای همه چیز ازتون ممنونم….برای این نور هدایت…برای حفظ این غار حرا …
برای قلب سلیمتون…..برای این توحید عملی …
دوستون دارم و از خداوند طلب هدایت میکنم که بهم سعادت بده قبل از مرگم،در بهترین زمان و مکان بتونم ببینمتون….
به امید اون روز….
درپناه نورِآسمون ها وزمین باشید همیشه