درباره قانون آفرینش | مسیر تکاملی رشد
سرفصل های این قسمت:
- “سمت من” در فرایند تحقق خواسته ها شامل: ایجاد باورهای هماهنگ با خواسته؛ اقدام عملی در راستای الهاماتی که دریافت می کنم؛ نگران نبودن درباره نتیجه نهایی و لذت بردن از مسیر؛
- “موفقیت”، یک شبه رخ نمی دهد بلکه یک روند تکاملی ادامه دار از رفتارها، باورها و عادت های قدرتمند کننده است. اما افراد زیادی به جای طی کردن این روند، به دنبال یافتن یک دکمه جادویی هستند؛
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره قانون آفرینش و نحوه خرید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD341MB22 دقیقه
- فایل صوتی درباره قانون آفرینش | مسیر تکاملی رشد20MB22 دقیقه
سلام ب فقط میخواهم زیبا ببینم
دوست من بدرستی متوجه منظورتون نشدم …! اینکه کامنتها از طریق سیستم خودکار سایت منتشر میشه … خوبه یا نه …؟
من نظر خودم رو مینویسم …البته نظر شما هم محترم هست …اما در نهایت این استاد هست که تصمیم میگیره ……
ب نظر من ارزشمندبودن و دیده شدن حرفها و کامنتهای ما بچه ها از طرف شخصی مثل استاد خیلی عالیه و حس خیلی خوبی ب ادم منتقل میکنه ……
وقتی میبینی که کامنتت لایک خورده و مورد تایید استاد قرار گرفته حتی میتونه خیلی ب رشد بچه ها کمک کنه …بله درست میفرمایید ..
تشویق شدن از طرف استاد خوبه اما کسی که واقعا قصدش رشد کردن و موفقیت باشه دیگه ب لایک استاد یا امتیاز بچه ها نگاه نمیکنه ..چون اون تصمیمش رو گرفته اگه استاد لایک بده بهتر اگر هم چنین گزینه ای نباشه اون ادامه میده چون خواسته ای که اون رو کشونده ب اینجا یک شور و هیجان درونیست که متوقف شدنی نیست
درسته اگه یه همسفر کنار ادم باشه سفر بیشتر خوش میگذره اما اگه نباشه هم میشه ادامه داد …کسی که در این مسیر قرار گرفته هیچ چیز نمیتونه متوقفش کنه …
خود استاد بارها گفتن من تا یه جایی میتونم شمارو همراهی کنم از اون ب بعد دیگه تلاش خودتونه که شمارو موفق میکنه …تا همین جاش هم باید از استاد تشکر کرد بابت هل دادن بچه ها ب جلو ….مگه خود استاد که اوایل در این مسیر بودن کی ایشون رو تشویق میکرد و بهش لایک میداد …که ب این موفقیتهای بزرگ رسیدن ..ایا غیر از تلاشهای خودش چیز دیگه ای هم بود
استاد میگه خودتون باید لقمه رو برای خودتون بردارید بارها این جمله رو گفته که من میخوام شماها خودتون دکتر خودتون باشید اینکه منتظر بمونیم و نگاه مون ب لایک استاد باشه …زیاد جالب نیست
اینکه مرتب بیاییم توی سایت لایک هارو و امتیازهارو با همدیگه چک کنیم رشدی ب همراه نداره
تو پاسخی که برای خانم مرضیه صادقی نوشتم گفتم اگه استاد یکماه بصورت ازمایشی لایکهارو از روی کامنت بچه ها برداره داستان خیلیها تو این سایت عوض میشه حتی میتونه یه تلنگری باشه برای خیلی از ماها که از خواب بیدار بشیم …
اون وقت براحتی متوجه میشیم که واقعا داریم روی خودمون کار میکنیم یا فقط داریم ادا در میاریم
اما یه جاهایی دیگه داره از کنترل خارج میشه …تا همین جاش هم باید از استاد تشکر کرد بابت هل دادن بچه ها ب جلو ….
اینکه طرف هر روز میاد توی سایت و یک طومار مینویسه از درد دلهاش توی کامنتها ..
اینکه وقتی یک کلمه از قوانینی که استاد توضیح داده توی کامنتها مشاهده نمیشه …
اینکه فقط دیالوگهای استاد و خانم شایسته رو تو کامنتهاش مینویسه و تکرار میکنه ..
اینکه بقول شما اکثر کامنتها شده تعریف و تمجید و قربونت برم از استاد …یه کم حقیقتا لوس شده …
اما بازم میگم ب ما ارتباطی نداره سایت با مدیریت شخص استاد عباس منش داره اداره میشه بنابراین هر تشخیصی که ایشون میدن ملاک هست نه حرفهای ما ……
با این شرایط هرکی دوست داشت می مونه هرکی هم براش رشدی نداشت میره اجباری در کار نیست..
اما جدا از همه این حرفها
انصافا یه لحظه خودت رو جای استاد بذار که هر روز از کار و زندگیت بزنی و با حجم عظیمی از کامنتها روبرو باشی و همه رو بخوای تک تک بخونی چقدر وقت میگیره …
یعنی با این اوضاع احوال استاد عباس منش هر روز صبح که از خواب بیدار میشه باید بشینه کامنت بچه ها رو بخونه تا شب …
دوباره بخوابه تا فردا صبح دوباره همین کار …
تصورشم دیوانه کننده ست …
تا همین جاشم خیلی هنر کرده بنده خدا …
یعنی عملا دیگه ساقط شده ای …
اخه کامنتها یکی دوتا نیست که ..
شما ۳۰تا کامنت میخونی سرت گیج میره تازه همه رو باید بدقت بخونی و لایک هم بدی دقیقا مثل معلم ها…
یاد یکی از دوستای معلمم افتادم که یک سال پیش فوت شدند میگفت من هیچ کدوم از بچه هام رو تجدید نمیکردم فقط بچه هایی که خیلی شلوغ میکردند تو کلاس و درس گوش نمیدادند…..
پرسیدم چرا …؟!
گفت اخه حوصله گرمای شهریور رو ندارم بشینم تو تابستون دو ساعت ورقه تصحیح کنم همه رو قبول میکردم ….
خندیدم گفتم خوش بحال شاگردای کلاس تو … ( معلم تاریخ و جغرافیا بود )
حالا حکایت استاد ماست …همه ما قبولیم از طرف استاد ………چون بچه های حرف گوش کنیم و شلوغ نمیکنیم …
ب نظر من دوره های استاد انقدر قوی هستن که همون یه دوره اگه درست و حسابی کار کرده باشیم کفایت میکنه و جواب میگیریم … بقیه اش دیگه تمرین کردنه ….
بهترینهارو از خداوند مهربان برات ارزو میکنم امیدوارم ب تمام خواسته ها و ارزوهات برسی
تشکر
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده ما اوست
سلام ب استاد عزیزم …خانم شایسته عزیز و بچه های عزیز
این بنزه چند ….؟ چند تا راه رفته ….؟!
اگه کسی اعتماد ب نفس بالایی نداشته باشه هرگز نمیتونه بره تو نمایشگاه از فروشنده بپرسه قیمت این ماشین چند..؟
باید تصویرش رو بساز توی ذهنت …احساسش کنی ….صبر داشته باشی ….دریافتش کنی …
همه چیز همینه …همه چیز باورهای ماست …
همه چیز انرژیست …همه چیز رو خودمون ب وجود میاریم با افکارمون …با باورهامون ….
اما اشکال کار اینه که باور نداریم ….
خواسته ها ب حقیقت میپیوندد زمانی که تو باورش داری …و در مسیر درست قرار بگیری …نتایج در زندگی تو شکل میگیرند …
این اصول خیلی ساده ست …
همه چی احساس ماست
میخوام صحبتهای استاد رو در این فایل از نقطه نظر احساسات و عادت هایمان تحلیل کنم ….
هیچ رازی در بین نیست …
هرچی هست همینی که تو باور و احساسش میکنی .. ( بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست ..در خود بطلب هر انچه خواهی که تویی )
زندگی فقط یک بازی ذهنی ست ….
چیزی که تو احساسش میکنی همون رو دریافتش میکنی …اتفاقات زندگی تو از احساسات تو رقم میخوره …
احساس تو هم از ذهن توست ..
این توجه توست که مواد خام ( افکار ) رو ب ذهن که همون ابزار ماست میرسونه اما موضوع اینجاست که کنترل توجه تو در ۹۰درصد مواقع در دستان تو نیست بلکه در دستان ذهن ناخوداگاه توست و این ذهن توست که داره تورو هدایت میکنه
ذهن تو ابزار بسیار قدرتمندیست که خداوند در اختیار تو قرار داه است ..اگر از این ابزار بدرستی استفاده نکنی این ابزار در برابر تو مثل یک سلاح مرگبار عمل میکند …
انسانها محصول عادتهاشون هستن …محصول افکارشون هستن ….تا عادت ها تغییر نکنن هیچ اتفاقی نمی افته ….
طرف کلی مطالعه میکنه در این حوزه اما زمانی که در یک جمع قرار میگیره دست خودش نیست دوباره ناخوداگاه همون رفتاراش رو در عمل پیاده میکنه ..
تو میخوای تغییر کنی اما عادت هات تو رو رها نمیکنن …تا شخصیتت ..تا رفتارهات ..تغییر نکنن هیچ اتفاق در زندگیت نمی افته …
همه اینا بقول استاد زمانی رخ میده که احساست خوب باشه ..نمیشه با ادا در اوردن تغییر در زندگی تو صورت بگیره ..همه چی احساسه…احساس …احساس …احساس…
احساس فقط یک انرژیه ….پاورپوینتی که احساسی در تو ب وجود نمیاره بی فایده ست ….باز میرسیم ب احساس ….همه چی احساسه ..
نقل مجلس ما احساس ماست …
حس و احساس فقط یک انرژین …تو با احساست می تونی انرژیت رو تغییر بدی همه چی در این دنیا احساسه ….( که همون انرژیه )
احساس فقط یک انرژیه که ادما بلد نیستن باهاش کار کنن ..علم کنترل کردنش رو ندارند
تصور کن وقتی امپر ماشین بالا میره سریع میزنن بغل و اب ماشینشون رو نگاه میکنن اما وقتی امپر خودشون بالا میره هیچ راه حلی براش ندارن …هیچ شیوه ای براش ندارن
زیرا این عادتهای انهاست که زندگیشون رو اداره میکنه ..
باید یاد بگیرید و این قدرت رو بدست بیارید که چه جوری در زندگیت ب احساس خوب برسی …بقیه رو جهان برات انجامش میده …..باید از مهندسی معکوس استفاده کرد ..
تمام کاری که همه ادمای جهان انجام میدن ب خاطر اینه که در نهایت ب احساس خوب برسند …
اگه کار میکنن …
اگه ماشین مدل بالا میخوان …
اگه ارزوی یک ویلای خوشگل کنار ساحل دارند اگه میخوان شخص خاصی رو در زندگیشون بدست بیارن ..
اگه ب کشور خوبی میخوان برن برای ادامه زندگی …
اگه غذای خوبی میخوان بخورن…
اگه مطالعه میکنن ..اگه الان در سایت استاد عباس منش هستن ……
اگه ازدواج میکنن …
اگه پول و ثروت بیشتری میخوان در نهایت ب خاطر اینه که ب احساس خوبی برسند …
تمام حرف من اینه که اگه ب قدرتی برسیم که اول ب احساس خوب برسیم ( مهندسی معکوس ) همه انها با پای خودشون ب زندگی مان خواهند امد …
چه جوری میان …؟ ما نمیدونیم ….
فقط میدونیم که میان ……..جهان این کارو انجام میده …..
کافیه فقط در مدارش قرار بگیریم قانون جذب بقیه رو انجام میده ….
چطور وقتی که پولی ب حسابت میاد تو ب احساس خوبی میرسی …
چطور وقتی خبر برنده شدن یک ماشین ۲۰۶ رو از بانک میشنوی حالت خوب میشه ب احساس خوب میرسی
این احساس خوب از کجا میاد …؟
این احساس خوب چیه اصلا ….
چه شکلیه …؟ چرا ما نمیبینیمش ….؟
از کدوم سیاره میاد …؟
چقدر با ما فاصله داره …؟
از هوا میاد …؟
چه جوریه …؟
ایا راه دیگه ای هم هست مارو ب این احساس خوب که تمام دنیای ما ب اون گره خورده برسونه ….؟
احساس یک انرژیه مثل نیروی برق دیده نمیشه فقط میشه لمس کرد ….احساس انرژیه که بدنمون لمسش میکنه یک ارتعاشه در بدنمون ..
یک شوره یک هیجانه …یک اشتیاق …
مثل یک بوته گل سرخ در زمین که کاشته میشه بعضی از شاخه هاش غنچه میکنن و گل زیبا میدن
ما هم برای هدفی اینجا هستیم …همانطور که یک بوته گل هدفمند میروید در زمین ..ما هم برای غنچه زدن و شکوفا شدن استعدادهامون اینجا هستیم
همانطور که استاد عباس منش شاخه های هرز وجودش رو هرس کرد و خودش رو سمپاشی کرد غنچه زد و گل دادو رسالتش رو پیدا کرد ما هم میتونیم همین کارو کنیم و برای رسالتی که اینجا هستیم رو بیابیم
چرا فکر میکنیم که فقط یک اشیای مادی ما رو ب احساس خوب میرسونه …؟ ما با تغییر افکار در ذهنمون میتونیم انرژی رو ایجاد کنیم که باعث ارتعاش در بدنمون بشه که همون احساسه ..
اگر با اشیا و مادیات می تونی ب احساس خوب برسی بنابراین عکسش هم باید جواب بده یعنی با احساس خوب ب اشیا و مادیات رسید ..اشیا و مادیات هم شکلی از انرژیند
اسم مون رو هم گذاشتیم اشرف مخلوقات ادعا هم میکنیم که مغز ما پیشرفته ترین مغز در این سیاره ست ..اما با این مغز پیشرفته مون نمیتونیم یک احساس خوب رو در وجودمون بسازیم …..
ب کره ما پا گذاشته ایم …..
در فکر این هستیم که ب سیارات دیگه هم پا بذرایم اما اندکی با این مغزمون در مورد داشتن احساس خوبمون مطالعه نمیکنیم
انسانها میخوان با تلاش فیزیکی ب احساس خوب برسن …
در صورتیکه دارند مسیرو خلاف میرند ادما باید با انرژی ذهنی شون ب احساس خوب برسند همه چی انرژیه که همون احساس ماست
احساس تو هم یک انرژیست تو این قدرت رو داری که احساس خوب رو در بدنت بسازی ب شرطی که عادت ها ت رو از بین ببری …
واقعا این احساس خوب چیه …؟
که همه حالشون باهاش خوب میشه ….
حالشون که خوب باشه بدنشون مثل بنز کار میکنه ….
وقتی که حالت خوبه تمام سلولهای بدنت از سلولهای چشمت گرفته تا مغزت …سلول های معده ات همه و همه حالشون خوبه
و مثل ساعت کار میکنن …
احساس همون انرژیه که با چشم دیده نمیشه فقط حس کردنیه ….
یک ارتعاش که مغزت اون رو با سیگنال هایی که از طریق حواس دریافت میکنه ( توجه ) تبدیل ب هورمونهایی میکنه و در بدن پخش میشن که باعث میشه ارتعاش بدنت تغییر کنن که بهش میگیم احساس
در واقع مغز با دریافتهای خوبی که از توجه تو صورت میگیره انرژی رو در بدنت ب جریان می اندازه ..
خداوند قدرتی ب ما داده ب نام قدرت تصور و تخیل ….
که میتوانیم با اون مغزمون رو تحریک کنیم و در اثر تکرارباعث بشیم که این فرمان رو ب بدن بده و اون ( انرژی ) ارتعاش رو در بدن ب جریان بیندازه که با تلقین این کار صورت میگیره …
همه ما انسان ها این قدرت رو داریم اما ازش در ۹۰درصد مواقع در جهت تصویر سازی منفی استفاده میکنیم چون از بس انجامش دادیم برامون راحتره …
افکار ما خالق واقعیتهای فیزیکی زندگی ما هستن …
ما از قدرت تخیل و تجسم مون فقط در جهت نا خواسته هامون و مشکلات مون استفاده میکینم …
چون راحت تره …
چون عادت کردیم …
این همون قدرت عادت هاست ….
خداوند این مغز شگفت انگیز رو ب ما ادما داده تا با انرژی که دریافت میکنه و قدرت تصویر سازی خواسته هامون رو شکل بدیم
اما تنها استفاده ای که ما ادما ازش میکنیم در جهت ساختن بدبختیها هست ..
عادت هامون اومدن که کارهامون رو راحت کنن در واقع ب ما کمک کنن ….
ولی متاسفانه ما از این قدرت در جهت شکل دادن بدبختیها و رنج کشیدن بیشتر استفاده میکینم
یعنی راحتر بدبخت بشیم …
راحتر ب افکار منفی توجه کنیم …
یعنی راحت تر جهنم بسازیم برای خودمون ..راحت تر زندگی مون رو ب جهنم تبدیل کنیم
برای بدبختی و رنج کشیدن دیگه زور نزنیم . ناخوداگاه ب افکار منفی بیندیشیم ….
از بس با ترس زندگی کردیم از زندگی برای خودمون یک غول ساختیم فکر میکینم که اومدیم ب این دنیا ب این خاطر که زجر بکشیم ….نگاه وحشتناکی داریم ب زندگی و دنیا …
خداوند اگه میدونست بنده هاش میخوان از این قدرتی که در اختیارشون قرار داده اینجوری استفاده کنن هرگز مارو خلق نمیکرد …
یه عمر با بدبختی زندگی کنیم و لحظات اخر با حسرت بمیریم …
نه …هرگز چنین نیست …
خداوند استعدادهای زیادی در وجودمون قرار داده ما محصول عادت هامون هستیم هر چقدر مطلب میخونیم دوباره اتومات بر میگردیم رو ی همون ایستگاه و فرکانس تنظیم شده قبلی ….
فقط کافیه عادت هامون رو تغییر بدیم …
قدرت ما ادما در احساسات مون نهفته ست …
احساسات ما انقدر قدرت دارند میتونن بی اختیار اشک هامون رو از چشمان زیبامون در بیارن بریزن پایین …..
احساسات مون انقدر قدرتمندن که میتونند سه سوت خنده رو بر روی لبان خوش گل مون بکارند ……
احساسات مون انقدر قدرت دارند که میتونند یک شب تا صبح مارو بیدار نگه دارن
و همینطور خواب راحتی رو برامون ب ارمغان بیارن
احساسا ت مون انقدر قدرت دارند که میتونن یک نزاع چندین ساله رو ب اشتی تبدیل کنن ….
احساسات مون انقدر قدرت دارند که میتونن وسط یک عروسی با یک اهنگ زیبا که در حال پخش شدنه بدنمون رو بی اختیار بلرزونن و در ارتعاش خوبی قرار بدن …و براحتی فرکانسهامون رو تغییر بدند …
احساسات ما انقدر قدرتمندن که میتونن فردی رو ب خودکشی بکشونن …….واقعا این قدرت چیه ….؟ تا حالا ب این موضوعات فکر کردیم ….؟
احساسات یک راز هستن ….
چرا از این قدرت شگفت انگیز در مسیر درست استفاده نمیکنیم
هر کسی این راز رو در زندگیش کشف کنه ب طلای مغزش دسترسی پیدا کرده …در واقع طلا در مغزمون قرار داره نه داخل زمین …
پول و ثروت در اندیشه و مغز ماست نه در دنیای بیرون …
طلایی که هیچ کس نمیتونه اون رو ازت بدزده در مغزت نهفته ست ….
چگونه چنین چیزی امکان پذیره ….پس چرا ما تا الان بی خبر بودیم ….
این احساسات ماست که زندگی ما رو رقم میزنن اما اکثر ادما ازش بی خبرن و با بی توجهی از کنارش رد میشن ……سرمایه تو در مغز و اندیشه توست
زندگی تمام ادما با احساس شون رقم میخوره …
حالا این احساس شون چه جوری و چه رقمی ب وجود میاد ب خودشون مربوطه …
یک رازه …
اگر میخوای زندگی خوبی رو در این دنیا تجربه کنی
هیچ کاری نکن
جز اینکه راه رسیدن ب احساس خوب رو یاد بگیری
و مثل کلاس درس متعهد باشی که ب دنبال یادگیریش بری
مثل هر چیز با ارزش دیگه ای در این دنیا نیاز ب تلاش داره …
علت اینکه ادمای زیادی تجربه خوبی از احساس زنده بودن در این دنیا ندارن ب خاطر ساده انگاشتن احساسات شون هست ….
بهترینها رو براتون از خداوند مهربان خواستارم امیدوارم همیشه بهترینها در انتظارتون باشه و همیشه در بهترین زمان ممکن در بهترین مکان ممکن باشین
تشکر….