مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر
    228MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی مصاحبه با استاد | فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

787 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهدی حوازاده گفته:
    مدت عضویت: 1314 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز

    حسم بهم گفت که بیام و نحوه پیدا کردن و رسیدن به کاری رو که عاشقش هستم رو تعریف کنم چون خودم یادمه همیشه این سوال رو داشتم که من به چه چیزی علاقه دارم و خیلی برام مهم بود که توی مسیر علایقم حرکت کنم

    خب من از بچگی و حدود 9 سالگی ورزش میکردم و همیشه اونی بودم که زنگ ورزش ها خیلی فعال هست ، بقیه درس هام هم خوب بود ولی نه اینکه بگم یک مدرسه بودم ولی مثلا توی یکی از سال ها من جز 5 دانش آموز برتر مدرسمون در بین بچه های هم سال خودم شدم

    از 9 سالگی من بسکتبال میرفتم و تا حدود کلاس دهمم ادامه دادم و بعد ولش کردم و بیشتر به درس چسبیده بودم چون اون موقع توی بسکتبال به نتایج دلخواهم نرسیده بودم و مجبور شدم ولش کنم

    خلاصه گذشت و من کنکور دادم و رفتم رشته بیوتکنولوژی چون حس میکردم بهش علاقه دارم ، رفتم دانشگاه و توی بدو ورودم به دانشگاه موفقیت پشت موفقیت کسب میکردم و موفقیت ها هی بزرگ و بزرگ تر میشد ، توی همون دانشگاه فیلد های مختفی از رشتم رو تست کردم حتی یه کانال آمزشی هم توی یوتیوب زدم و خلاصه هر ایده ای که به ذهنم میخورد که حس میکردم بهش علاقه دارم انجامش میدادم از برنامه نویسی و کار توی آزمایشگاه بگیر تا یوتیوب و هر کدوم اینا موفقیت هایی رو برای من در پی داشت که موجب میشد عزت نفسم بالاتر بره و باور کنم من توی هر کاری موفقم میتونم بشم

    گذشت تا اینکه یک روز نشستم توی دفترم نوشتم خدایا من یه هدف میخوام یه چیزی که صبحا زودتر بخاطرش بیدار بشم و شبا دیرتر براش بخوابم ، یه چیزی که به زندگی معنا و مفهوم ببخشه و من نمیدونم چیو دوست دارم و خیلی این سوال رو از خودم میپرسیدم ، سفر های تنهایی طولانی میرفتم مثلا از مازندران با ماشین رفتم کیش تنها و چند وقتی اونجا بودم یا از مازندران رفتم تا تبریز و خلاصه مجموعه این اقدامات موجب تقویت عزت نفسی شد که من باور کنم توانمندم که هرکاری رو انجام بدم

    یه روز توی کیش داشتم پیاده روی میکردم و با خودم فکر میکردم و گزینه هام رو بیان میکردم برای علاقه مندی هام ، خب یکیش بسکتبال بود ولی همون لحظه که اسمشو میبردم ذهنم میگفت اون که نه بابا اصن به اون فکر نکن بیا توی همین رشته ای که هستی بگو چه فیلدی میخوایی کار کنی ، اما قلبم راضی نمیشد ،خیلی کشمکش جذابی بود از یه طرف میگفت تو الان سال سوم دانشگاهتی و 5 ساله هیچ تمرینی نکردی و هزار تا بهونه دیگه از یه طرفی قلبم میگفتم ولی اگه بشه چی میشه پسر

    توی راه برگشت اومدم یه سر اصفهان خونه مامانجونم ، اونجا توی یکی از کامنتا در مورد مستند آرنولد شنیدم و رفتم دیدمش و بعد از اون چنان ایمانی در من شکل گرفت که تصمیم گرفت با تمام مسائلی که ذهنم برام بلد میکردم شروع کنم و اونجا بود که شور و شوق به دلم برگشت و الان از اون روز بیش تر از 4 ماه میگذره ، فارغ از هر نتیجه ای این 4 ماه مفهوم زندگی رو لمس کردم ، حال دلم عالیه ، خیلییی شور و شوق دارم ، شبا دیرتر میخوابم صبحا زودتر بیدار میشم ، ساعت 5 صبح بلد میشدم با عشق میرفتم باشگاه تمرین میکردم و توی راه تمرینم آدمایی رو میدیدم که دارن میرن سر کار و وقتی توی چهره هاشون نگاه میکردم هیچ خبری از ذوق نبود انگار که ذوق و شوق سال هاست که وسایلش رو جمع کرده از اونجا رفته ، تنها دلیلی که اونا میومدن سرکار این بود که ماه آینده هم بتونن یک ماه به سال های زندگیشون اضافه کنن ولی این چیزی نبود که من از زندگی میخواستم از نظر من یک روز زندگی با کیفیت از صد سال زندگی که تنها تفاوت دیروزش با امروز تفاوت عدد روی تقویمه بهتره

    فارغ از هر نتیجه ای من الان میتونم بگم اگه همین الان بمیرم واقعا خوب زندگی کردم ، میتونم بگم حسرت خاصی ندارم و سعی کردم که تمام تلاش خودمو بکنم

    به نظر من تنها راه پیدا کردن علاقه اینه که تک تک چیزایی رو که حس میکنیم حتی یک درصد دوستشون داریم رو بریم تست کنیم و بعد میفهمیم که آیا دوستشون داریم یا نه و اصن خودمون رو بیشتر میشناسیم ، مثلا من موقعی که برنامه نویسی میکردم یا روی یوتیوب کار میکردم فهمیدم که من آدمی نیستم که بتونم پشت میز از صبح تا شب بشینم و من آدم خیلی فیزیکی و اکتیوی هستم که دوست داره فعالیت بدنی داشته باشه و کم کم این قطعات مثل پازل کنار هم شکل گرفت و این شد که من فهمیدم که علاقم چیه و البته جسارت پییگیری کردنش رو هم تا اینجا داشتم و این جسارت هم حاصل نتایجی هست که از کارای قبلی گرفتم

    عاشقتونم

    خداروصدهزار مرتبه شکر بابت این مسیر زیبا

    استاد ممنونم بابت آموزش های عالیتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1586 روز

    به نام خدای بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    روز هشتادو پنجم روزشماره تحول زندگی من!

    من یه تجربه در مورد این موضوع دارم،که چقد حس خوب داشتن وباعشق انجام دادی کاری برای رسیدن به خواسته وهدفت می تونه بهت اعتماد بنفس وعزت نفس بده و کمک کنه از طریق تجربه ای که بدست آوردی حس ارزشمندی وقدرت بگیری..

    حتی اگه وقتی یه کاریو از روی عشق وحس خوب انجام دادی اما نتونستی دراون خواسته خودت به درآمد عالی، یا ترفیع گرفتن و شرایط ایده ال برسی

    اما چون حال دلت خوب بوده حست خوبه بوده موقع انجام دادنش، دیگه اون تلاش و اون وقتی که برای کارت گذاشتی، جزء تایمهای مرده وسوخته زندگیت نمیدونی…

    من حدود یک وسال نیم پیش که شرایط مالیم به خاطر شرایط بدی که برام پیش اومده بود،حدودا داشت به صفر میرسید، زمانیکه حدودا 6و7 ماه هم بود وارد سایت شده بودم وداشتم رو خودم کار میکردم، بنا به دلایلی نمی تونستم بیرون از خونه هم برم سرکار، توی همون خونه شروع کردم وسایل تزینی و دست ساز با چیزهای دم دستی وارزون درست کنم…خب تایم زیادی ازم میگرفت و چندین وچند بار هم دستام وانگشتام به خاطر استفاده از چسب حرارتی بدجور سوخت گاهی15 ساعت یه جا می شستم وکارهارو درست میکردم اما با ذوق وشوق وعشق، حس خالق بودن بهم دست داده بود که چطور می تونم چیزهای به این قشنگی درست کنم ولی چون تا حالا مجبور تشده بودم از این طرق امرار معاش کنم حتی از سر ذوق هم تاقبل اون نشده بود برای دکور خونه خودم یه چیزی درست کنم…

    خدا میدونه که همون حرکتی که زدم وقدمی که برداشتم چقدر روحیه منو خوب کرد وحس زنده بودن بهم داده بود، با مبالغ خیلی خیلی کم کارهامو شروع کردم فروختن…

    اوضاع جوری پیش رفت که از اون کار وحرفه، وارد کار دیگه ای شدم باکسایی آشناشدم که هدایت شدم به شرایط دیگه و درآمدهای عالی دیگه….والانم که به لطف الله با شرایط مالی عالی که چند ماه اخیر داشتم بدون کوچیکترین زحمت وتلاشی، تونستم تو حرفه ی مورد علاقم آموزشهای عالی ببینم وانشالله که وارد کار وحرفه ای که عاشقش هستم میشم و میدونم که بهترینهارو قرار تجربه کنم…

    اینهارو گفتم که بگم من این حرف شما استاد عزیزم رو هم به گوش گرفتم اینکه همیشه میگید پاشید حرکت کنید از یه جایی شروع کنید بیکار نمونید، کار کار میاره,و همینطوری یه دفعه می بینید که هدایت شدید به شرایطی وکاری که دلخواهتون هست ومن اینو باتمام،وجودم لمس کردم..

    جاییکه نه از سر نیاز، نه از روی اجبار، بلکه باعشق وبا امید برای اینکه سهمتو انجام داده باشی، پامیشی وانجامش میدی، اگرچه نجواها همیشه سر راهت هستند و بهت حس ناامیدی میدن، اما کافیه فقط اینو بدونی که جهان( خداوند) به تلاشت که همراه توکل وایمان هست پاداش میده اونم خیلی زیاد…

    تلاشی که برای کور کردن چشم بقیه نباشه، برای تایید گرفتن نباشه، از روی حسادت ومقایسه نباشه که نتیجش چیز خوبی از آب نمیاد و بدجوری آدمو ناامید و سرخورده میشه در نهایت…

    اما وقتی برا دل خودت باعشق وامید یه کاریو انجام میدی، خیر وبرکتش یا از همون کار و همون طریق یا به بهترین طریق و کار و روش دیگه وارد زندگیت میشه….

    یکسال واندی از اون روزها گذشته، روزهایی که دستهای من تو شرایط بدی روحی ومالی که داشتم چیزهایی خلق کردند که همین الانم وقتی بهشون نگاه می کنم می بینم من سنگ وشیشه دستم بود و بهایی که بابتش میدادن کفاف خرید یه دونه مرغ و نیم کیلو گوشت هم نمیداد…

    ولی انقدر دوستشون داشتم انقدر باعشق خلقشون کرده بودم، که از طریق همونها به طلاء و الماس رسیدم…

    طلاء والماسی که در قلب من ودر باور من پدیدار شده، اینکه یقین پیدا کردم به این شعر معروف..

    توخود پای در راه بنه وهیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید رفت ….

    کی از فرداش خبر داره؟ وکی میدونه خواسته ها واهداف فرداهاش به کدوم مسیر هدایتش میکنن، مهم اینه توی لحظه توی روزت اون سهمی که داریو برای رسیدن به خواستت انجام بدی، اون تلاشی که باید بکنی واون قدمی رو که باید برداری وهر روز بعش متعهد بمونی…

    انوقته که می بینی جهان در مقابلت گوش به فرمان وایساده تا تو از پله های ترقی وپیشرفت بالا بری و هر روز ارزشمندی بیشتری برای خودت خلق کنی و وقتی خودت رو با گذشت مقایسه میکنی به خودت افتخار کنی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      نازنین خشنود گفته:
      مدت عضویت: 1426 روز

      سلام مینای عزیزم کامنتتت عااااالی بود

      خداروصد هزار مرتبه شکر بابت موفقیت هات

      چقدررررر تحسینت میکنم ک

      شروع کردی باهمون امکانات کم به درست کردن وسایل تزیینی بجای اینکه تسلیم بشی و ناامید شی و غر بزنی ماشالله به تو

      دستات میسوخت اما ادامه میدادی حتی گاهی 15ساعت مینشستی و اون کارو انجام میدادی

      البته با عشققق و ذوق

      بایدم خدا بهت پاداش بده

      بایدم هرروز ثروتمند تر و ثروتمند تر بشی

      انشاالله هرجا ک هستی حال دلت خوب باشه و سعادتمند باشی

      عاشقتم ️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        سیده مینا سیدپور گفته:
        مدت عضویت: 1586 روز

        به نام خداوند بخشنده ی مهربان

        سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

        سلاااام نازنین جان

        ممنونم بابت حس خوبی که با کامنتت بهم دادی…

        نازنین عزیزم، من همیشه وهمیشه مورد لطف وعنایت خداوند بودم وهمیشه خداوند به من وپسرم بسی لطف داشته، منتهی تا قبل اینکه خدا رو بشناسم کور دل بودم، گوشها وچشمها و قلبم به روی نعمتهای خداوند بسته بود، وانچه که داشتم رو نعمت نمی دونستم، رحمت نمی دونستم، اما از وقتی که به رحمانیت وعشق خداوند پی بردم، از وقتی سپاسگزارتر شدم، همه چیز رو نعمت وبرکت می بینم و اکثر مواقع از اینکه چطور خداوند می تونه تا این حد بخشنده ومهربان باشه اشک میریزم بی اختیار وازش تشکر می کنم و به جای تمام سالهایی که ناشکر بودم ازش طلب بخشایش می کنم…

        خدا رو هزاران بار شکر که به لطف استاد عزیزمون من جاهل از دنیا نرفتم، همه چیز از اول هم بود تمام برکات ونعمتها و لطف ورحمتش، خدا همون خداست فقط من قلبم بازتر شده وهوشیار وآگاهتر شدم وبهش خودم رو نزدیکتر کردم، این من بودم که با جهالت ونااگاهی ازش دور شده بودم خیلی دور….

        انشالله که به لطف خودش حالا که هدایتمون کرده مارو توی این مسیر ثابت قدم نگه داره…

        دوست عزیزم در پناه امن خداوند باشی هر لحظه وهمیشه انشالله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 1509 روز

    به نام پروردگار رب العالمینم

    سلام دارم خدمت استاد گرانقدرم و سرکار خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی

    گام 18

    خانم شایسته جان هزاران بار سپاسگزارتون هستم برای این پروژه و زحمتهای فراوانی که به جان خریدید این پروژه واقعا درک من رو روز به روز بیشتر میکنه و این درک عمیق تر داره کمک میکنه که کنترل ذهن بیشتری داشته باشم و تازه دیشب یه بحثی پیش اومد که من متوجه شدم که چقدر کم سپاسگزار شما و استاد عزیزم هستم موضوع از این قراره که من رفتم خونه خواهر بزرگم و بحث پیش اومد که دختر یکی از آشناهامون با یک پسر میلیاردر که کلی ملک داره ازدواج کرده و خواهر زاده ام که مجرده داشت قضاوت میکرد که دختره اصلا خوشگل نیست و یه دختر معمولیه ولی مامانش خیلی کلاس میزاره و همین کلاس گذاشتن مامانه باعث جذب این داماد شده من هم از اونجایی که خواهرزاده ام رو می شناسم و تا حدودی از قانون جذب سر در میاره بهش گفتم که تو هم از خدا بخواه اینجور همسری بهت بده و گفت خاله والا منم به کمتر از اینا راضی نیستم ولی نمیدونم برای ما چرا اینجوری پیدا نمیشه منم یه لحظه رفتم تو فکر که واقعا چرا این اتفاق برای این خواهرزاده ام و دخترای مجردمون و حتی ما ها که ازدواج کردیم پیش نمیاد و پیش نیومده این در حالیه که هم زیبا هستیم هم تحصیلکرده هم شاغل هستیم و هم از خانواده ی اصیل شهرمون که یه مرتبه یه آگاهی به من داده شد و خودم هم از دیشب تا الان که ساعت 11 صبحه هنگ کردم اون آگاهی به من گفت چون دیگران رو نالایق میدونین لیاقت دیگران رو به اصالت و زیبایی و تحصیلات ربط میدین واااااای وااااااقعا درسته من همیشه از دخترهای فامیل و درجه یک اینو شنیدم خودم هم گفتم که دختر فلانی دیپلمه اس ببین چه ازدواجی کرده اصلا خوشگل نیست بین چه ازدواجی کرده اصلا خونه ی خوبی ندارن پرستیژ ندارن چجوری اینجور دامادی گیرشون اومده البته از وقتی با استاد عزیزم آشنا شدم دیگه از این حرفا نمیزنم اگر هم گفتم مطمئنم خیلی کم بوده حواسم نبوده و جالبه همزمان که این آگاهی به من داده میشد من به خواهر زادم انتقال میدادم گفتم وقتی تو دیگران رو نالایق میدونی جهان هم این نالایقی رو به خودت ثابت میکنه چجوری توی یه غار کلمه یا جمله ای رو فریاد میزنی همون رو می شنوی تو دیگران رو نالایق میدونی چون قیافه شون رو نمی پسندی مطمئن باش دیگرانی هستن که تو رو نمی پسندن و نالایق میدونن

    خانم شایسته جان اصلا خواهرزادم می خواست فریاد بزنه از ایرادی که من در وجودش پیدا کردم و کلی حسرت خورد برای سالهای متمادی که اینجوری قضاوت کرده و یه عالمه ازم تشکر کرد و می گفت خاله تو چقدر دانایی چقدر خوب می فهمی

    راستش خودم هم جا خوردم تا به حال در مورد ازدواج به این خلوصی آگاهی دریافت نکرده بودم و این درک به این علت بود که من چند روز پیش دوره ی عشق و مودت رو خریدم و همزمان فایلهای دوره احساس لیاقت رو مطالعه میکردم

    بعد با خودم گفتم به خاطر این آگاهی چقدر خواهر زادم ازم تشکر کرد پس من واقعا سپاسگزاری زیادی رو بدهکارم

    و چقدر این آگاهی به من کمک میکنه که کنار فرزندانم حواسم باشه که چه باوری رو بهشون انتقال میدم

    خدا رو بی نهایت شکر برای این آگاهی و کل آگاهی هایی که از شما خانم شایسته نازنین و استاد عزیزم به دست آوردم واقعا این آگاهی ها میلیاردی ارزش داره و باور به این آگاهی ها نوع زندگیت رو تعیین میکنه و هر کس باور کرد و درک کرد می‌تونه از خوان نعمت الهی بهترین ها رو دریافت کنه و نکته ی آخر اینکه کسب این آگاهی ها به خاطر استمراریه که من دارم هم دوره ها هم فایلهای گرانبهایی که رایگان هستن هم کامنتها خیلی خیلی مطالعه میکنم و هر حرفی رو که می شنوم یا می خوام بگویم یا می خوام باور کنم اول پردازش میکنم توی ذهنم و نمیذارم همینجوری و الکی و سرسری به خوردم بره

    و با آنچه که از قانون یاد گرفتم مطابقت میدم

    این کامنت ربطی به گام 18 نداشت ولی در مورد کسب و کار هم اگر استمرار داشته باشیم و علاقه به پیشرفت داشته باشیم خداوند درها رو باز میکنه و در حین کار خود خداوند باورهای درست رو بهمون الهام میکنه و چقدر دلنشینه این الهامات جالبه وقتی دیگران ازمون انتقاد میکنن و همیشه هم به حق انتقاد میشیم چقدر ناراحت کننده است ولی انتقادات خداوند چقدر در وجودمون ذوق ایجاد میکنه و این احساس رو ایجاد میکنه که من لایق بودم که این آگاهی رو دریافت کردم و اونجاست که با تمام وجود سپاسگزار خداوند میشیم

    استاد گرانقدرم خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی بی نهایت ازتون سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      زهره گفته:
      مدت عضویت: 1161 روز

      سلام دوست عزیز

      کامنتتون اگاهی بخش بودامایه ابهامی درذهن ایجادشده که این سوال بپرسم

      این حق طبیعی هرادمیه که مثلا تواین مثال همسرایندش ثروت مندباشه خوشتیپ باشه ازیه خانواده سطح بالاباشه خب من دارم خواستموارسال میکنم اگه یه نفرمتضاداینوداشته باشم بایدتحملش کردبگم خب من دیگرانوهمونطورکه هستن دوست داشته باشم وخودمم همینطور

      چون دیدم دقیقامنم این پاشنه آشیل دارم ارزشمندی خودم ودیگران چسبوندم به ظاهر تحصیلات خونه ماشین و…واوناهم دقیقاهمین نگاه به من دارن

      من چه باوری بایدبسازم خیلی سخته یه عمرداری اینجوری فکرمیکنی واصلانمیتونی خودت ویادیگران بپذیری بااون چیزی که هستی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مینو گفته:
        مدت عضویت: 1509 روز

        سلام زهره عزیز

        امیدوارم حال دلت عالی باشه

        ازت ممنونم که کامنت من رو خوندی و پاسخ برام نوشتی اون نقطه آبی عین زمانی که پستچی نامه برامون میاورد لذت بخشه ممنونم که خوشحالم کردی

        در مورد متنی که نوشتی باید بگم که همه ی ما انسانها نزد خداوند ارزشمند و گرامی هستیم خداوند در قرآن می فرماید کسی که تقوا پیشه کند نزد خدا محبوبتر است

        تقوا یعنی کنترل ذهن در برابر نجواهای شیطانی و مطمئن باش کسی که محبوب خدا باشد خداوند نعمتها را آنچنان در زندگی اش جاری می کند تا راضی باشد یعنی هم او از خدا راضی باشد هم خدا از او راضی مثل استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته نازنین

        اگر داشتن یک همسر خوب و حتی عالی یک نعمت به حساب بیاید اینجا خداوند نمیگه هر که زیباتره یا خوشتیپ تره یا تحصیلات ببشتری داره و یا ……. لایق تره برای داشتن اون همسر ، خداوند به تقوایی که اون فرد داره نگاه میکنه یکی از نشانه های داشتن تقوا داشتن احساس لیاقته ، اینکه خودش رو کم نبینه و این حس عمیق باشه وقتی عمیقه که در شرایط سخت خودش رو نبازه اگر فرد خوشگل یا خوشتپ یا ثروتمندی یا با تحصیلات عالی دیدی و لازم بود باهاش برخوردی داشته باشی راحت ارتباط برقرار کنی و خودت رو دست کم نبینی اونجاست که میتونی بگی من آدم ارزشمندی هستم

        و آنگاه شما میتونی برای همسر آیندت ملاک تعیین کنی هر ملاکی که دوست داری رو میتونی یادداشت کنی مثلا قد بلند باشه خوشتیپ باشه درآمد فوق العاده ای داشته باشه و وووووو

        منتها زمانی شما به این خواسته میرسی که دیگران رو هم دست کم نگیری یعنی اگر دختری رو دیدی که خوشگل نیست ولی شرایط همسرش خیلی ایده آله قضاوتش نکنی و با متر خودت لیاقت اونو اندازه نگیری و بدونی که فقط خداوند به اندازه لیاقت هر کسی آگاهه و خداوند به هر کس هر نعمتی که داده حتما اون شخص لیاقتش رو در اون لحظه داشته و حسودی نکنی ناراحت نشی و اعتراض نکنی اونوقت تو هم به خواسته هات میرسی

        شما حق دارین برای داشتن همسر ایده آلتون ملاک تعیین کنین ولی باید بدونین که خودتون هم باید خودتون رو لایق اون فرد بدونین زمانی میتونین خودتون رو لایق بدونین که روی ضعفهای شخصیتی تون کار کنین و مدار خودتون رو بالا بیارین که این اصلا ربطی به خوشگل بودن یا نبودن شما نداره

        وقتی مدار شما بالا بیاد شما عاشق خودتون میشید و خودتون رو دوست خواهید داشت و از نظر خودتون زیبا هستید و طرفی که می خواد و شما هم دوستش خواهید داشت شما رو مناسب میدونه شما رو زیبا میبینه شما رو هدیه ای از طرف خدا میدونه

        پس از این به بعد هرگاه نعمتی رو در دست کسی دیدی چه خونه چه ماشین چه موقعیت اجتماعی چه همسر خوب ووووو تحسینش کن و بگو آفرین به اون لیاقتی که در خودت ساختی منم لیاقت دارم که بهترین ها رو داشته باشم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سارا جعفری گفته:
    مدت عضویت: 2962 روز

    بنام خداوندی که ما را خالق لحظه های خویش کرد

    سلام استاد بزرگوارم و دوستان همراهم

    چقد از بودن در این مسیر الهی خوشحال و خرسندم این فایل هم مثل فایل های دیگر چقد به من کمک کرد اینکه مهمترین هدف زندگی مان پذیرش ویژگی انسانی مان و ایجاد توانایی کنترل آنهاست . استاد در فایلی فرمودند

    اصل زندگی آزادی

    اساس زندگی عشق و شادی

    و نتیجه زندگی رشد و پیشرفت هست .

    مرداد ماه به مدت یک ماه مسافرت بودم و از جزیره ایزوله ، امن و ارام بخش خودم خارج شدم ودر مدت مسافرت با خیلی از آدمها و افکار و احساسات و اخبار مواجه شدم و همزمان خیلی عالی روی خودم و باورهایم و افکار کار میکردم ولی زمانی که از مسافرت برگشتم احساس کردم که اون اشتیاق و احساس عالی گذشته رو نداشتم و باز هم با تمام قوا با همراهی خداوند منان روی خودم کار میکنم و متوجه خیلی از موارد شدم اعتماد بنفس کم شده و هم زمان دوره راهنمایی عملی دستیابی به رویا ها هم کار میکنم و استاد در جلسه اول خیلی در مورد لذت بردن از زندگی و در لحظه بودن صحبت میکردند .توی همین مدت اتفاق خیلی جالب برام افتاد روز عید غدیر به یک چشن با شکوه دعوت شدم اوون هم چه جشنی بود اول صبح با اینکه سرحال نبود و یه دوش آرامش گرفتم و فرشته کوجولوی نازم رو آماده کردم که با خودم ببرم زمان حرکت هرچه گشتم کفش های بهار خانوم رو ندیدم از جای که حالم خوب بود به پسرم زنگ زدم و خداروشکر اونم موافقت کرد و سریع رفتم تالار و قتی رسدم اول گوشیهامونو گرفتن و از زیر سنسر رد شدیم خیلی خیلی احساسم معنوی بود برای اولین بار این گروه جزیره آمده بودند و فقط و فقط برای خانوم ها اجرا میکردند رقص های محلی و با موسیقی که روح آدم به پرواز در میامد خیلی لذت بردیم و در وسط کار تنظیم موزیک ده دقیقه زمان میبرد که اهنگ آماده شه همزمان یه موزیک خیلی شاد گذاشتند و مجری گفت اگر دوست دارید میتونید برقصید و من همون لحظه به خودم گفتم سارا الان وقت تمرین عزت نفسه بلند شو انگار یه نیروی خیلی انرژی بخش و الهی من رو به بالای سکو جلوی شاید 500 یا خیلی بیشتر برد شروع کردم به رقصیدن وااااااااای که چه حس الهی در من بود جای که من قرار داشتم وسط سکو، مستقیم نور پروژکتور توی صورتم و نسیم خنک از سقف سالن تمام وجودم رو حال هوای خدای داده بود خیلی حالم عالی بود لازم بهتون بگم که از این سالن به این بزرگی شاید سرجمع 5 نفر آمدن روی سکو هیچ وقت این احساس معنوی رو فراموش نمی کنم

    .دوستان بهتون پیشنهاد میکنم حتما دوره عزت نفس رو گوش کنید و تمرینات آن رو انجام دهید.

    استادم ازتون سپاسگزارم که شاد بودن رو بدون ترس از قضاوت به من آموختید

    در الله یکتا شاد و تندرست و ثروتمند باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    محسن شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 745 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدایا تنها تو را می‌پرستیم و تنها از یاری می‌جوییم

    ما را به راه راست هدایت فرما

    راه کسانی که به ایشان نعمت داده‌ای نه راه کسانی که بر ایشان غضب کرده‌ای و نه گمراهان

    خدا را شاکریم بابت حضور دستان قدرتمند خودش استاد عباس منش عزیز و مریم جان نمونه

    لطف و مهر خداوند شامل حال ماست که با این دو عزیز آشنا و همراه این دو عزیز بوده و هستیم تا از کلام الله توسط این دو عزیز پیروی کنیم

    لذت می‌بریم تا برسیم

    #لذت می‌بریم تا# برسیم نه اینکه# برسیم تا #لذت ببریم

    به قول استاد عزیز اگر ما در حال انجام کاری هستیم که لذت می‌بریم و از بودن در آن مکان و در آن شرایط کاری و حرفه که هستم و لذت می‌بریم ما به خود هدف رسیده‌ایم مگر هدف چیزی از لذت بردن از آن خواسته است

    هدف همه ما از رسیدن به ماشین پول شهرت بیزینس مهاجرت جز لذت نیست اگر ما در شرایطی هستیم که کار می‌کنیم و از سر اجبار و حال بد این کار را ادامه می‌دهیم قطعاً به شکست خواهیم خورد اما اگر مثل این دوست عزیز از نوازندگی لذت می‌بریم یا مثل بنده از معلم بودن و صحبت کردن با دانش آموزان لذت می‌برم قطعاً نتایج خوب در پی آن خواهد بود.

    برای مثال دیدی که در اکثریت جامعه در مورد معلمین وجود دارد این است که معلمین حقوق کمی می‌گیرند با حقوق معلمی معلمی نمی‌شود به جایی رفت و این حقوق برای دو روز است

    اما به خدای احد و واحد قسم می‌خورم چه لذتی که من معلم از زندگی می‌برم خیلی از دوستان میلیاردر من این لذت‌ها را نخواهند برد چرا؟؟

    چون دوستان من دونبال رسیدن به پول های بیشتر برای رسیدن به پله بعدی هستند که این باعث شده که لذت دارایی حال حاضر خود را نبرند چون چشمشان به دنبال پولهای بالاتر است و‌لذت را در رسیدن در مرحله بعدی ثروت میبینند نه لذت بردند از کار عالی خود دوم رسیدن به استپ بعدی هم راضیشان نمیکند. و تا ابد همین روند…

    اما من از پولم و شغلم چنان لذت عمقی و وجودی میبرم از یک مسافرت کوتاه از یک خواب از یک لبخند از خرید یک لباس و یک کفش از خوردن یک فنجان چای در کنار دوست…

    چرا و از کی؟؟

    از زمانی که ابتدا از آموزه‌های استاد و کلام الله آشنا شدم

    روی خودم کار کردم و شامر نعمت ها شدم و روزی با خودم صحبت کردم که این کار من است هیچ سختی در کار وجود ندارد با لذت به کار خود ادامه می‌دهم و این سختی ها هم اکر در کار بود من را ارتقاع داد تا لذت بیشتری ببرم از قدرت گرفتن از تضاد ها

    کارها را بر خود آسان گرفتم بعد از رسیدن به این باور

    و با این امید و سوخت و انرژی که در این زمان آموزگاری و و شرایطی که در حال حاضر در آن هستم از فقرهایی که به خداوند دارم که خداوند از فضل خود من را غنی خواهد کرد ادامه و ادامه دادم…

    نتایج این غنی شدن روزانه برای من نمود بیشتری خواهد داشت و نشانه‌ها این لذت بردن من در کار رضایت خداوند و دانش آموزان و همکاران از کار من.. و اوبات این رضایت دانش اموزان این است که روزهایی است که با من ملاقات نمی‌کنند که ممکن است یک هفته یا یک ماه باشد با ارسال پیام‌های محبت آمیز این علاقه و لذت بردن از کلاس درس را به من نشان می‌دهند و همگی از ته قلب به من علاقه دارند …

    همه این‌ها از لذت بردن از کار و آسان‌گیری در شغلم به دست آمد، آسان‌گیری که خداوند در سوره لیل به ما سفارش می‌کند…

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى ﴿1﴾

    سوگند به شب چون پرده افکند (1)

    وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ﴿2﴾

    سوگند به روز چون جلوه‏ گرى آغازد (2)

    وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿3﴾

    و آنکه نر و ماده را آفرید (3)

    إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى ﴿4﴾

    که همانا تلاش شما پراکنده است (4)

    فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى ﴿5﴾

    اما آنکه داد و پروا داشت (5)

    وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿6﴾

    و نیکوتر را تصدیق کرد (6)

    فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى ﴿7﴾

    بزودى راه آسانى پیش پاى او خواهیم گذاشت (7)

    وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى ﴿8﴾

    و اما آنکه بخل ورزید و خود را بى ‏نیاز دید (8)

    وَکَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿9﴾

    و نیکوتر را به دروغ گرفت (9)

    فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى ﴿10﴾

    بزودى راه دشوارى به او خواهیم نمود (10)

    وَمَا یُغْنِی عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى ﴿11﴾

    و چون هلاک شد مال او به کارش نمى ‏آید (11)

    إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى ﴿12﴾

    همانا هدایت بر ماست (12)

    وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَهَ وَالْأُولَى ﴿13﴾

    و در حقیقت دنیا و آخرت از آن ماست (13)

    فَأَنْذَرْتُکُمْ نَارًا تَلَظَّى ﴿14﴾

    پس شما را به آتشى که زبانه مى ‏کشد هشدار دادم (14)

    لَا یَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى ﴿15﴾

    جز نگون‏بخت‏ تردر آن درنیاید (15)

    الَّذِی کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿16﴾

    همان که تکذیب کرد و رخ برتافت (16)

    وَسَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى ﴿17﴾

    و پاک‏رفتارتر از آن دور داشته خواهد شد (17)

    الَّذِی یُؤْتِی مَالَهُ یَتَزَکَّى ﴿18﴾

    همان که مال خود را مى‏ دهد پاک شود (18)

    وَمَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْزَى ﴿19﴾

    و هیچ کس را به قصد پاداش‏یافتن نعمت نمى ‏بخشد (19)

    إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى ﴿20﴾

    جز خواستن رضاى پروردگارش که بسى برتر است (20)

    وَلَسَوْفَ یَرْضَى ﴿21﴾

    و قطعا بزودى خشنود خواهد شد 21

    و به ما باوری میدهد آسان گیر و شامر و تصدیق کننده خوبی ها باش

    چه مسی میتواند تصدیق کندده باشد؟؟

    کسی که شاد باشد و لذت ببرد در شرایط موجودش

    خداوند بر این موضوع اشاره می‌کندکه آسان می‌گیرم بر کسانی که آسان می‌گیرند و آنها را در مدار آسانی قرار می‌دهم و سخت می‌گیرم بر کسانی که آنها برخورد سخت می‌گیرند و در مدار سختی قرارشان میدهم

    و راه ورود به این مدار آسانی تصدیق خوبی هاست که خوبی های بیشتری را در پی خواهد داشت و رمز این این تصدیق و شکر گزازی قطعا لذت بردن از شرایط حال حاضر و بودن در حرفه حال حاضر و عمل صالح که ما را به تغییر ات مثبت و بالاتر رفتن ترغیب میکند..

    و یا در جایی دیگر حضرت حافظ میفرماید…

    دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش

    وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِی‌فروش

    گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع

    سخت می‌گردد جهان بر مردمانِ سخت‌کوش

    وان گَهَم دَر داد جامی کز فروغش بر فلک

    زهره در رقص آمد و بَرْبَط زنان می‌گفت نوش

    با دلِ خونین لبِ خندان بیاور همچو جام

    نی گَرَت زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر خروش

    تا نگردی آشْنا زین پرده رَمزی نشنوی

    گوشِ نامحرم نباشد جایِ پیغامِ سروش

    گوش کن پند ای پسر وز بهرِ دنیا غم مَخور

    گفتمت چون دُر حدیثی، گر توانی داشت هوش

    در حریمِ عشق نَتْوان زد دَم از گفت و شنید

    زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

    بر بساطِ نکته‌دانان خودفروشی شرط نیست

    یا سخن دانسته گو ای مردِ عاقل، یا خموش

    ساقیا مِی ده که رندی‌هایِ حافظ فهم کرد

    آصِفِ صاحب‌قرانِ جرم‌بخشِ عیب‌پوش

    و هزاران مثال از بزرگان از عشق و لذت بردن در کاری ک میکنند مثل دانشجویان دانشگاه استاد

    این‌ها همگی سخنان بزرگانی است که از گذشته‌ای می‌آید و از فرهنگی می‌آید که در آن زمان به خاطر ورودی‌های درست و صحیح افراد و ندید گرفتن نظرات عموم مردم نسبت به خودشان و عدم جلب توجه دیگران بوده است

    مانند حافظ سعدی مولانا و عشقی که در انجام کار داشتند که خروجی بسیار هیرت انگیزی در اشعار و آثار خود و ماندگاری این افراد داشته است

    این مثالهاییست از هزاران هزار افرادی که در دنیا شاخص بوده و هستند و راه و روش آنها این است که ابتدا ورودی‌های خود را کنترل کرده و با افراد زیادی در ارتباط نبودند و قبل از رسیدن به این موفقیت ها با لذت بر روی باورهای خودت و توکل به الله و عمل صالح کار کرده و پس از رسیدن به موفقیت های درونی و باور سازی های درونی که از پس این احساسلذت بردن از کاری که انجام میدهند همچون پیامبر اسلام که سالانه یک ماه را در غار حرا به عبادت و تنهایی با خود و خدای خودش می‌پرداخت و بعد از رسیدن به آن موفقیت درونی به مقام و منصب پیامبری دست پیدا کرد و بعد از آن و رسیدن به این باور و محکم شدن این باور در جامعه حضور پیدا کرد و پیام رسان الله شد

    ویا یا انشتین ها و بیلگدز ها و ایلان ماسک ها که فقط با عشق و لذت در کار ها به این موفقیت ها دست پیدا کردند و راه آسانی را در پیش گرفتند..

    هیچ کدام از این افراد بر خود سخت نگرفتند و اگر سختی در زندگی این افراد از دید ما وجود دارد همچون امام حسین و حضرت زینب که کلامش ماندکار شد که من جز زیبایی در روز عاشورا چیزی ندیدم

    اما آنها در عمل لذت می‌بردند و نتایج آنها را ما رویت میکنیم…

    نتایج مفید و مثمر ثمری را در پی داشتند که این نتایج ممکن است

    :نام نیک

    اشعار نیک

    کلام نیک

    پول فراوان

    زندگی در بهترین نقطه دنیا زندگی با بهترین همسر و پارتنر در کنار فرزندان نیک و صالح

    زندگی در یک آب و هوای بسیار لذتبخش و مطبوع

    زندگی در محیطی که وعده خداوند درراین دنیاست

    که میفرماید به زودی این افراد خشنود میشوند

    هم در این دنیا و هم در جهان آخرت و هم عشق ماست رسیدن به این باور که

    لذت می‌بریم تا برسیم نه اینکه برسیم تا اینکه لذت ببریم

    احساس خوب خود در مار کلید تمام نعمت هاست….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1150 روز

    سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و مریم جان عزیز و تمامی دوستان گرامی.

    « فرصت لذت بردن از مسیر رشد رو از خودت نگیر».

    امسال یعنی سال 1403 بعد از گذشت 46 سال از زندگیم تازه به درک این جمله رسیدم .

    همین نگاه یعنی مرور گذشتم می‌تونست حال منو بد کنه و مدام سرزنش کردن خودم و احساس گناه به خودم دادن سراغم بیاد . چرا که نتونستم و این سالها اونطور که دلم میخواست آرامش داشته باشم و در کنار این آرامش از روند زندگیم لذت ببرم نبود .

    همیشه منتظر وقوع اتفاقی بودم که جایگاهمو تغییر بده مهمتر، اینکه هیچ درکی از تغییرات درونی نداشتم و همیشه در دنیای بیرون با عوامل بیرونی دنبال منتظر وقوع اتفاقات جدید و خاصی بودم که زندگی منو به هیجان بیاره .

    اگرچه تو خیلی از زمینه‌ها یه جاهایی سعی کردم خودم هیجان به زندگیم بدم و همیشه با انگیزه زندگی کنم اما در کنار این تلاشها همیشه تلاطم ذهنی ینی عدم آرامش داشتم و به این شکلی که الان دارم از زندگی لذت می‌برم از زندگی لذتی نمی‌بردم . یعنی مدام دنبال بهونه و غر زدن و شکوه و شکایت بودم حالا که تا حدودی بهتر از قبل هستم می‌فهمم در گذشته چقدر فاجعه بودم . به هیچ وجه افکار و باورهای درستی رو من کار نمی‌کرد. اتفاقاً چند دقیقه پیش همسرم میگفت با این روش زندگی و این تفکراتمون کاش به 10 سال پیش برمی‌گشتیم . جمله‌ای که خیلی وقتا به خودم می‌گفتم اما از اونجایی که می‌دونم غبطه و حسرت به خصوص در رابطه با گذشته ای که گذشته هیچ سود و ثمری نداره به همین جهت دیگه این جمله رو نمیگم .

    لذت از زندگی نمی‌بردم چون خیلی وقتا به خودم سخت می‌گرفتم . خودمو تحت فشار قرار می‌دادم به لحاظ روحی روانی علاوه بر آسیب زدن به دیگران ، به خودمم خیلی آسیب می‌زدم . همیشه دلم می‌خواست اون اتفاقها و خواسته هایی که تو ذهنم دوست دارم بیفته ، زود بیفته که پروندشو برای همیشه ببندم . فکر می‌کردم لذت بردن زمانی اتفاق میفته که تو به خواسته‌هات دست پیدا کنی .

    هیچ درکی از اینکه با این موقعیت و شرایطی که قرار دارم اگه بخوام می‌تونم از زندگی لذت ببرم نداشتم .

    در اینکه مورد توجه بقیه قرار بگیرم و دیگران در موردم خوب قضاوت کنن و مورد تایید و تحسینشون باشم که شکی نبود دقیقاً می‌خواستم به هر چیزی برسم تا خودمو به همه ثابت کنم‌. الان متوجه شدم این نوع افکار خودش سمی هستش که اجازه ی هیچ نوع رشد و پیشرفتی بهت نمیده .

    یا دنبال کمال گرایی بودم یا اینکه به چشم دیگران خیلی خاص به نظر برسم . هر نوع تلاشی که به ذهنم می‌رسید برای این کار می‌کردم. منتهی از اونجایی که باورهای غلط زیادی تو ذهنم بود هیچ وقت نمی‌تونستم به نتیجه ی دلخواهم برسم .بنابراین تمام سعی و تلاشم بیهوده بود و چیزی جز هدر دادن وقتم نبود . عجله هم یکی از نواقصی بود که همیشه همرام بود و کلی از انرژی و وقتمو می‌گرفت .واقعاً چرا فکر می‌کردم برای بدست اووردن هر چیزی حرص و زور زیادی بزنم بدسش میارم و بعد از بدست آوردنش میتونم ازش لذت ببرم ؟!!! با وجود صدها بار تجربه کردن همچنان به این روش ادامه می‌دادم نمیخوام خودمو سرزنش کنم فقط خواستم از احساسات گذشتم بازگو کرده باشم و اینکه الان به هیچ وجه افکارای این چنینی ندارم البته که گاهی طبق عادتهای گذشته نجواها سراغم میان اما خدا رو شکر ، کنترل کردن ذهنمونو یاد گرفتیم دیگه اجازه نمیدیم اون‌ها بر ما غالب بشن و لذتها را از ما بگیرن. یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که انگیزه زیادی بهم داد و باعث تغییرات مثبتم شد بالا رفتن سنم بود. اینکه 46 سال از عمرم گذشته و من همچنان دنبال وقوع اتفاقاتی هستم که اونا باشن تا من در کنار داشتنشون از زندگی لذت ببرم و این از فاجعه‌ترین افکاری هستش که یه آدم می‌تونه داشته باشه . بقدری تمرکز روی درسها و تجربه‌های گذشته ی خودم کردم تا به یقین باورم شد مسیرو کاملاً اشتباه رفتم و تا وقتی که زنده هستم و نفس می‌کشم باید تلاشمو در جهت تغییر مسیرم بکنم به همین جهت سعی کردم گذشته و آینده و هر چیزی که ذهن منو خراب و سمی می‌کنه فراموش کنم و تمرکزمو ببرم توی لحظاتی که الان دارم سر می‌کنم . برای اینکه از لحظه ی حالمون لذت ببریم حتماً باید برای خودمون برنامه‌های خوبی بچینیم و وقت خودمون رو پر کنیم .

    حتماً باید آگاهانه تمرکز روی هر زیبایی داشته باشیم.

    حتماً باید به داشته‌هامون توجه کنیم و هر روز به خاطر وجودشون از خداوند سپاسگزاری کنیم .

    حتماً باید آگاهانه حتی شده بر خلاف میلمون تمرکز روی ویژگیهای مثبت آدمهای اطرافمون داشته باشیم.

    حتماً باید خودمونو تسلیم خداوند کنیم.

    حتماً باید هر اتفاقی افتاد رو بپذیریم اگر سهم و نقشی درش داشتیم انجام بدیم اگر نداشتیم حتماً رهاش کنیم و از ذهنمون بیرونش کنیم .

    هرجا حس نگرانی و ترس سراغمون اومد به خودمون یادآوری کنیم خدای قدرتمندی داریم که خودش بهتر از ما برامون پلن می‌چینه . فقط کافیه باورش کنیم و بهش اعتماد کنیم. خودمونو بهش بسپاریم . شاید با شرایطها و موقعیتها و تضادهایی مواجه میشیم که گاهی برامون سنگین و سخت میگذرن اما مدام باید اینا رو به خودمون یادآوری کنیم و سعی کنیم درست انجام بدیم تا نتایج خوبی بگیریم .

    به هیچ وجه نباید مثل گذشته عمل کنیم. در گذشته هیچ وقت به خاطر افکار و باورها و عملکردهای اشتباهم نتایج خوبی نگرفتم بنابراین همه ی اونها رو امروز سرلوحه ی ذهنم می‌کنم تا جایی که می‌تونم تکرارشون نکنم . حتی اگر دوباره اشتباهی صورت دادم بدون فکر کردن به هیچ چیزی سعی می‌کنم همون لحظه به این فکر کنم که الان چ کاری انجام بدم بهتره ؟ خرابکاری ای که نباید می‌کردمو کردم ، حالا چ کار کنم که اوضاع بهتر بشه ؟ همین میشه که به سمت چیزای بهتری هدایت میشم و عملکردهای بعدی بهتر انجام میشه . به همین رویه زندگی کردن و همین تمرینات رو هر روز انجام دادن و توجه کردن به درسهای تک تکشون باعث میشه هم آرامش داشته باشیم و هم از زندگی و لحظاتمون لذت بیشتری ببریم .

    به قول استاد عزیز داشتن افکار و باورهای درست و عشق و علاقه تو وجودمون و استمرار و پشتکاری که برای تغییراتمون داریم حتماً باعث احساس خوب و لذت بردن و ادامه دادن ما در این مسیر میشه . دیگه مثل گذشته دنبال دیدن نتیجه نیستم نتیجه همون چیزیه که الان در مورد هر موضوعی می‌تونم درست عمل کنم . همین یعنی حال خوب !

    هر باری که در برخورد با هر تضادی یا در برنامه‌های روزانم خوب عمل می‌کنم و از وقت و زمانم درست استفاده می‌کنم یعنی بهترین عملکرد رو داشتم یعنی من بهترینم .

    حس خوب که نسبت به خودت داشته باشی از هر چیزی لذت بیشتری می‌بری که این حس خوب فقط باید از درون بجوشه .

    همین آرامش باعث میشه روابطتت با همسر و فرزندانت عالی باشه. حتی با تمامی آدمهای اطرافت .

    سلامت روح و روانت که در امان باشه جسمتم همیشه در سلامته . پس از شادابی و خرسندی بیشتری بر خورداری بنابراین برنامه های قشنگ تری برای خودت میچینی و از لحظاتت استفاده های بهتری میکنی .

    دیگران رو بهتر درک میکنی بخصوص فرزندانت رو .

    امروز آرومم که پرخاشها و گاهی صدای بلند دخترم رو درک می‌کنم . خوب می‌فهمم به اقتضای سنش هستش و تو سن بلوغ کنترل زیادی روی خشمش نداره . می‌خوام بگم درکش میکنم . حتی از این سنش لذت میببرم . سعی میکنم از خودمم خاطره ی خوبی براش به جا بزارم . در مقابل اشتباهات و رفتارهای غلطش زود عصبانی نمیشم و خیلی خونسرد ازش رد میشم چون خودش خیلی زود متوجه میشه و دوباره رفتارش به حالت عادی برمی‌گرده . تو این سن غروری داره که خیلی جاها اجازه ی رفتار درست رو بهش نمیده و من کاملا اینو درک میکنم .با وجود سن کمش در کل دختر خیلی مسولیت پذیر و دانا و مورد اعتمادی هستش و من با تمام ویژگیهاش بش عشق میورزم و سعی میکنم همیشه کنارش باشم . همیشه تمرکزم روی ویژگیهای مثبت‌ و کارهای خوبشه و به خاطرش همیشه ازش تشکر می‌کنم . حس دوست داشتنمو خیلی بهش ابراز می‌کنم . فکر می‌کنم به اندازه و در حد تعادل تنهاش میزارم و به اندازه کنارش هستم . هیچ وقت ازش چیزی ندیدم که به خاطرش حسرت دختر دیگه‌ای رو بخورم . امسال که پا به سن بلوغ گذاشته این رفتارهاشو طبیعی می‌دونم . زیاد امر و نهیش نمیکنم سعی می‌کنم درکش کنم و همیشه خودمو جاش بزارم تا بتونیم روابط بهتری در کنار هم داشته باشیم.

    خیلی خوب می‌فهمم رفتارهاش موقتی هستش . تمام سعیم بر اینه مثل یک دوست و یک همراه در تمام لحظاتی که به من نیاز داره کنارش باشم .

    استاد جونم ممنون و سپاسگزارم از اینکه شما عامل تغییر نگاهم به زندگی شدید .

    مرسی که هستید.

    الهی که باشید همیشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1495 روز

    بانام خداوندهدایتگر

    باسلام وعرض ادب وارادت حضوراساتیدگرانقدروسروران گرامی خانواده الهی عباسمنش

    “گام هجدهم”

    فرصت «لذت بردن از مسیر رشد» را از خودت نگیر

    *احساس نیازبه جلب توجه:

    من هم قبل ازاشنایی باقانون مثل بیش از99درصدجامعه درتمامی حوزه ها زندگی باری به جهت داشتم ازجمله

    ” احساس نیازبه جلب توجه”

    این ویژگی واین خصوصیت اخلاقی پاشنه اشیلم بودبطوریکه بیش از90درصد زندگی ام بخاطردیگران وجلب توجه بود

    اعتمادبه نفس وعزت نفس منفی 1000

    همه کارمیکردم برای رضایت دیگران ازخیلی خواسته هام میگذشتم برای بدست آوردن دل دیگران اینجا بود که داشتم اعتماد به نفس وعزت نفس خودمو سرکوب میکردم وهرروزبیشتربیشتر به” احساس نیازبه جلب توجه ” بها می‌دادم وتنها دلخوشی ام این بود که بشنوم وببینم که همه بگویند

    به به عجب پسرخوبی داریم

    به به عجب برادرخوبی داریم

    به به عجب همسرخوبی دارم

    به به عجب دامادخوبی داریم

    به به عجب بابای خوبی داریم

    به به عجب همکارخوبی داریم

    به به عجب همسایه خوبی داریم

    به به عجب دوست خوبی داریم

    به به عجب آدم خوبی

    به به عجب ……….

    حالا جالب اینجا بود که هرچه تلاش میکردم جلب توجه کنم دربسیارازمواردنتیجه عکس می‌داد واحساس میکردم باتوجه به این همه ازخودگذشتگی بقیه قدردان من نیستند که هیچ یه جورایی این ویژگی من به چشم خیلی ها نمی آمد ودربعضی ازمواقع طلبکارهم بودندوبا خیلی ها همیشه کنتاک واصطکاک هم داشتم

    واقعا برام عجیب بود

    تااینکه سال 98 خدادوستم داشت ومنو به مسیرتغیرهدایت کردواستادعباسمنش راسرراهم قراداد

    باتوجه به اموزه های استاد خوشبختانه خیلی سریع به این درک رسیدم وبه اصل اساسی قانون

    ” به هرچه توجه کنی ازجنس واساس همان رادریافت میکنی” پی بردم

    باخودم گفتم ای دل غافل دراین چندسال باخودم چه کارکردم چه ظلمی به خودم کردم

    ودرادامه مسیر شکرخدا بااستفاده ازفایلهای دانلودی، دوره ثروت 1، دوره 12قدم، دوره کشف قوانین زندگی وسایرمطالب سایت بیشتربامفاهیم قانون اشناشدم وروز به روز درتمامی حوزه هاپیشرفت چشمگیری داشتم

    امروزکه خودمو با5سال قبل مقایسه میکنم غلو نمیکنم انگارادم دیگه ای شدم وهیچ شباهتی به اصغر5سال پیش ندارم واین تغیراساسی وتغیرشخصیت رامدیون استادعباسمنش هستم وشکرخدارروز به روزدراین مسیرتوحیدی محکم تر گام برمیدارم ثابت قدم هستم ولذت میبرم ازاینکه هرروز دارم رشدمیکنم

    به خدای خودم وبه خودم تعهددادم تازمانی که زنده هستم دراین مسیربمانم ولحظه ای حاضرنیستم به گذشته برگردم زیرابه این باوروبه یقین رسیده ام تنهاراه ومسیر خوشبختی من همین مسیراست ودیگرهیچ

    خدواندرابی نهایت سپاسگزارم که منو به این مسیرالهی هدایت کرد

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    تادرودی دیگربدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2785 روز

    به نام خدای رزاق و هدایتگرم

    سلام استاد عزیزم

    سلام ب بهترین استاد دنیا

    چندروز پیش خیلی زیبا خداوند بهم گفت ک فایلهای مصاحبه رو شروع کنم ب گوش دادن و جالبه ک وقتی اومدم تو این قسمت بهم گفت از قسمت 22 شروع کن برو عقب تر و هر روز یکی از فایلها رو گوش کن ..

    امروزم بهم گفت برای هر قسمت کامنت بذار و منم بعد از مدتها لپتاپمو باز کردم و اومدم اینجا تا بنویسم برای خودم برای خدا برای شما استادم برای دوستان هم فرکانسم

    استاد جان میخوام ازتون بی نهایت تشکر کنم بابت این گنجینه الهی (سایت عباسمنش.کام) که هروقت ب مساله ای بر میخورم یا میخوام ذهنمو تغذیه کنم میام توی سایت و حاصل زحمات شما و مریم جانم رو که اینقدر زیبا فایلها رو دسته بندی کردن میبینم و استفاده میکنم و لذت میبرم…

    من عاشقتونم استاد عزیزم

    اینکه گفتم بعد از مدتها دارم کامنت میذارم چون چندماهی هست ک به طور تمرکزی دارم روی دوره بی نظیر عزت نفس کار میکنم و کامنتهاشو میخونم و در حد توانم عمل میکنم ب آموزه هاش..

    چقدر این دوره بی نظیره مخصوصا بخش آپدیتهاش..

    و اما این فایل..

    وای خدای من شکرت که هدایتهایت رو بر من جاری میکنی و منو عامل میکنی ب هدایتهات

    همین امروز در تمرین ستاره قطبیم از خدا خواستم ب طور واضحی هدایتم کنه و کمکم کنه هدایتش رو بشنوم و امروز ب هدایتش عمل کردم و قسمت 22 مصاحبه رو گوش دادم و نکاتی بهم گفت ک باید میشنیدمشون..

    در مورد کسب و کار چقدر نکاتتون طلایی بود استاد جانم

    سه عامل برای رسیدن ب موفقیت در هر کسب و کاری لازمه:

    1- عشق و علاقه

    2-استمرار

    3-داشتن باورهای مناسب

    و باور همه چیز است

    تا زمانی ک من باورهای درستی راجبه ثروت و کسب و کارم نداشته باشم هر چقدرم علاقه داشته باشم و شبانه روزی کار کنم ب نتیجه مظلوب نمیرسم و هر روز اون سد ثروتم عظیم تر میشه و ثروت پشت اون سد بیشتر و بیشتر.. ولی چ سود وقتی بهش دسترسی نداشته باشم

    پس باید و باید برای موفقیت در کسب و کارم باورهای درست رو بسازم

    باورهایی ک برای من نهادینه کنه که ثروت و نعمت نتیجه طبیعی مسیر علاقه منه

    وظیفه من فقط اینه که در مسیر علاقم قدم بردارم و باورهای درست رو بسازم

    وظیفه خدا اینه ک نعمت و ثروت رو در هر نوعی وارد زندگیم کنه و این ثروت نتیجه طبیعی این روند درسته..

    وظیفه من اینه ک از مسیر علاقم لذت ببرم

    از مسیر لذت ببرم

    نتیجه خودش میاد وقتی من حالم خوب باشه باورام درست باشه

    عجله نکنم زور الکی نزنم و آزاد و رها در مسیر علاقم سوت زنان قدم بردارم و ایمان داشته باشم ب روند جهان

    ایمان داشته باشم ب رزاقیت و وهابیت خدا

    ایمان داشته باشم ب خدای درست

    ب خدایی ک اینقدر زیبا هر روز داره در مسیر کسب و کارم بهم ایده های ریز و درشت میده و هدایتم میکنه

    بهم میگه جی درست کن چی بگو چه پستی توی پیجت بذار چیکار بکن

    همین خدایی ک منو ب سمت علاقم هدایت کرد خودش ب سمت کسب ثروت از علاقم هدایتم میکنه

    کافیه تسلیم هدایتهاش باشم و عمل کنم بهشون

    استاد من ازتون یاد گرفتم ک به فکر رقابت نباشم

    ب فکر بهترین شدن و کم کردن روی بقیه نباشم

    فقط و فقط تمرکزم رو بذارم روی خودم و روی کار خودم و بهترین خودم باشم نه بهترین دنیا

    من اگر از تمام پتانسیلهایی ک خدا بهم داده استفاده کنم و باورهامو بسازم بهترین خودم میشم و پیش خودم سرفرازم و پیش خدا

    چون خدا هم ب داشتن همچین بنده ای افتخار میکنه که اینطور از تواناییهاش استفاده کرد و بهترین شد و خداگونه شد..

    استاد جانم میخام ب خودم ثابت کنم ک خالق 100 % زندگی خودم در تمام جنبه ها هستم و این فقط ی جمله قشنگ نیست..من میخوام ب خودم ثابت کنم ک میتونم خالق باشم و خدایی ک تمام جهان رو مسخر من در آورد قدرت خلق صد درصدیه زندگیم رو از روز اول ب دست خودم داد

    ولی من فراموش کردم

    اما الان دارم ب یاد میارم ک چ قدرتهایی تو وجودمه ک باید ازشون استفاده کنم

    دارم ب یاد میارم ک وقتی خداوند منو اشرف مخلوقاتش قرار داد چی تو وجودم دید ک به فرشتگانش گفت من از آفرینش آدم چیزی رو میدونم ک شما نمیدونید

    و به من گفت ک تمااااام این جهان رو برای تو آفریدم ای انسان ای الهه ای عزیز دلم و تورو برای خودم

    پس من باااااید جوری زندگی کنم ک وقت مرگ وقتی فرشتگان میگن زندگی دنیا چطور بود بگم عالی بود بی نظیر بود من از تک تک لحظه هام لذت بردم استفاده کردم من خالق بودم من بهشت زمینیمو خلق کردم و در این دنیا هم ادامه همون بهشت رو زندگی میکنم

    من لایق بهشتم و ب کمتر از اون قانع نیمشم

    من میسازمش

    با قدرت

    با ایمان

    با عشق

    با تعهد

    استادم ازت ممنونم و ایمان دارم ایمان دارم ک ب زودی زود آمریکا میبینمتون

    آخ خدا جونم شکرت چقدر این کامنت نوشتن حال منو خوبتر کرد

    خدارو شکر ک هرچه دارم از فضل اوست

    ارادتمند شما

    الهه در مسیر بهشت

    شهریور 1400

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  9. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2204 روز

    به نام خدای مهربان هدایتگرم

    خدایا شکر

    شکرگزار خداوندم ک این صحبت‌ها رو می‌شنوم و در مورد این صحبت‌ها فکر میکنم و در مورد این صحبت‌ها می‌نویسم . شکرگزارم ک در قدم هجدهم پروژه «مهاجرت به مدار بالاتر» گام میذارم و دارم در این مسیر پیش میرم و ادامه دهنده شدم . خدایا شکرت ک این تغییر بزرگ در من اتفاق افتاده ک وقتی این پروژه رو شروع کردم بدون توقف و بدون ایجاد فاصله ادامه دادم و اگر هم دیر کامنت نوشتم چون در همون فایل و اون آگاهی در حال تکرار و تامل و بررسی و درک بیشتر بودم . خدایا شکرت بابت این تغییر بزرگ در من .

    وَمَنْ کَانَ فِی هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلًا ﴿٧٢﴾

    و کسی که در این دنیا کوردل باشد، در آخرت هم کوردل و گمراه تر است.

    وَإِنْ کَادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ ۖ وَإِذًا لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا ﴿٧٣﴾

    و نزدیک بود که تو را از آنچه به تو وحی کردیم، بلغزانند تا غیر آن را از روی افترا به ما نسبت دهی و در این صورت، تو را دوست خود می گرفتند.

    وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا ﴿٧۴﴾

    و اگر تو را ثابت قدم نمی داشتیم، همانا نزدیک بود اندکی به سوی آنان متمایل شوی.

    إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاهِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا ﴿٧۵﴾

    در آن صورت، حتماً تو را دو برابر زندگى و دو برابر مرگ مى‌چشانیدیم، آنگاه در برابر ما براى خود یاورى نمى‌یافتى.

    موضوعات تغییر می‌کنه وقتی ک من به موفقیت میرسم. نگاه من به موفقیت ، دغدغه ی من برای رسیدن به یه جایگاه مشخص و … تغییر می‌کنه وقتی بخشی از موفقیتها و رسیدن به هدفها رو رقم میزنی و تجربه می‌کنی دیدگاه ت در مورد موفق شدن گسترش پیدا می‌کنه.

    استاد من هم باید هم ب دیگران هم به خودم آسون بگیرم. همیشه باید ب خودم یادآوری کنم ک هدف من از بودن در این جهان لذت بردن و شاد بودن و تجربه کردن هست . من هم چون خیلی ب خودم سخت گرفتم همیشه موفقیتها و دستاوردها و نقاط قوتم رو بدیهی و دست‌یافتنی دیدم و این باعث شد عزت نفس م واقعا آسیب ببینه و همینطور چون همیشه خیلی ب خودم سخت گرفتم همین انعکاس رو برای دیگران هم داشتم و ب همین دلیل نتونستم اشتباهات خودم و دیگران و حتا ویژگیهای انسانی خودم و دیگران رو بپذیرم و قطعا این ویژگی در ارتباط من با خودم و ارتباطم با دیگران بسیار نقش آفرینی کرده و تا قبل از این آگاهی ها اجازه نداد تا من بتونم رابطه خوبی با خود بشریم و با دیگران برقرار کنم و همه ش در ذهنم در جدال با خودم و خطاهام و نقص هام بودم از وقتی به واسطه دوره عزت نفس و فایل اعتماد به نفسی ک جز اولین فایل‌هایی بود ک از شما گوش دادم با مفهوم احساس گناه و کمال گرایی و عزت نفس آشنا شدم اول از خداوند آمرزش طلییدم و رفته رفته تونستم این ضعف رو به سمت بهبود سوق بدم و تونستم خیلی خیلی باخودم و آنچه هستم به آرامش و صلح برسم . تونستم خیلی از توانایی ها و دستاوردها و موفقیت‌هام رو ک برای خودم بدیهی بود ببینم و اصلا برای اولین بار با مفهوم تحسین کردن خود با شما آشنا شدم و فهمیدم ک من باید خودم رو تحسین و تشویق کنم و قدردان خودم باشم برای نتایجی ک خلق میکنم و این باعث شد خیلی با خودم دوست تر بشم و به خودم عشق بورزم . چیزی ک الان از عزت نفس در من وجود داره با سالها قبل من هیچ ربطی نداره . من الان واقعا خودم رو در آغوش میکشم و حتا قربون صدقه خودم میرم . رابطه م با بقیه آدمها هم بهتر شده دیگه کمتر از آدمها کینه ب دل بگیرم و اون ها رو ب عنوان انسان با تمام نقص ها و اشتباهات بیشتر تونستم بپذیرم و همین ک در درون خودم صلحی برپا شده خیلی خوبه این ب نظرم مهم ترین نیاز ما آدمهاییه ک کمالگرا بار اومدیم . اینکه خودمون رو بپذیریم و دوست داشته باشیم دقیقا همینطور ک هستیم . نه اینکه حتمن باید مدرک خاص دستاورد خاص ویژگی خاص و … داشته باشیم و حتا وقتی داریم هم ذهنمون میگه حالا مگه چیکار کردی ک اینقدر بزرگش می‌کنی … اگر آگاهانه روی این موضوع کار نشه واقعا بسیار بسیار در عزت نفس تاثیر منفی می‌ذاره .

    بنابراین من باید میانه رو باشم بین ویژگی‌های انسانی و ویژگی‌های درستی ک باید در خودم ایجاد کنم . چون هرچقدر سخت بگیرم یا ول کنم همه اصول رو در هر دو صورت من از حد تعادل خارج شدم و زندگی برام سخت میگذره و از هدف اصلی م دور میشم .

    نرگس عزیزم ! بپذیر خودت رو ک به دیده شدن نیاز داری ، به مهم دیده شدن نیاز داری ، به مورد اهمیت واقع شدن نیاز داری اما باید بتونی کنترلش کنی. آدم خوب کسیه ک این نیازها رو داره ولی می‌تونه کنترلش کنه. اجازه نمیده این ویژگی آرامش و سبک زندگیش رو تحت تاثیر قرار بده . بپذیر خودت رو و خودت رو کنترل کن.

    اگر از زندگیت لذت ببری با تمرکز بر زیبایی‌های زندگی و کنترل ورودیها و سعی ب اینکه ب احساس خوب برسی و زمان بیشتری در احساس خوب باشی هدایت میشی به مسیر درست . نگران این نباش ک صاحب اون بیزنس و کسب و کاری ک عاشقش باشی و بخوای تا آخر عمرت انجام ش بدی نیستی در حال حاضر . در مسیر درست ک باشی هدایت میشی به مسیر خواسته هات .

    نرگس عزیزم !

    آسون بگیر بر خودت .

    از مسیر زندگیت لذت ببر . از مسیرت لذت ببر. تو بر شانه‌ی خداوند سوار شو و از مسیر لذت ببر . لذت بردن از مسیر وظیفه‌ی تو هست و هدایت خداوند برای ایجاد لذت بیشتر و بیشتر وظیفه ی خداست .

    اینقدر درگیر موفقیت و موفق شدن و … نباش .

    به خودت فرصت بده تا از فضایی ک در اون هستی لذت ببری . هرآنچه ک الان در حال تجربه کردنش هستی نسبت ب گذشته ت یه موفقیت هست مگه نه ؟ قبول شدنت در دانشگاه یه روز آرزوی تو بود . معلم شدن و درس دادن به بچه ها و سرو کله زدن با بچه ها یه روز رویای تو بود . مستقل بودن و درآمد داشتن و سبک زندگی خودت رو داشتن در این جامعه ی بلوچ یه روز رویای تو بود و الان در حال تجربه کردنش هستی . استاد یه روز به بچه ها چندتا سوال تاثیرگذار هدف‌گذاری دادم . پایه دوازدهم هستند و یکی از سوالات این بود ک الگوی شما کیه؟ باور میکنید ک بچه ها من رو به عنوان الگو معرفی می‌کردند ؟ به خودم میگفتم ببین نرگس . ببین این بچه‌ها با ذهنیت پاک خودشون تو رو یه انسان موفق می بینن و دوست دارن شبیه تو بشن پس قدر خودت رو بدون و به سرمایه گذاری روی خودت و بهبود روز ب روز شخصیتت ادامه بده و از این مسیری ک توش هستی لذت ببر و ایمان بیار ک خداوند هدایتت می‌کنه .

    اجازه بده ک تکامل‌ت رو طی کنی.

    وقتی تکامل‌ت رو طی کنی می‌رسی به نقطه ای ک مثل اسفنج آنچه لازم هست رو ب خودت جذب می‌کنی و در خودت نگه می‌داری . (وااااااو ! چقدر این مثال منو تکون داد واقعا ! وقتی موقعش باشه مثل اسفنج آنچه لازم هست رو به خودت جذب می‌کنی ) این فایل هم مثل همیشه بی نظیر بود استادجانم !

    سپاسگزارم از شما و از مریم عزیزم بابت این پروژه 🩶 چ خوب ک کسب و کار شما کسب و کاری هست ک روی زندگی این همه آدم تاثیر مثبت میذاره و ثروت هم خلق می‌کنه ، و تازه الگوی این همه آدم در سطح جهان هستین … من اینو خیلی می‌خواااام.

    خدایا شکرت

    دوستتون دارم 🩶

    خداوند عاشق همه‌ی ماست 🩶

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  10. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1286 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام میکنم خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده؛ وقتی صحبت های استاد رو گوش میدم یه آرامش عجیبی تموم وجودمو میگیره، یه احساس شورو شعف که الان دارم تجربش میکنم و میگم خدایا شکرت که اینجام، خدایا همین آرامشو میخوام، هر لحظه میخوام، نمیخوام هیچ چیز جلوی این آرامشو بگیره حتی برنامه هایی که چیدم و بهش نرسیدم، حتی نتایجی که میخوام و بهش نرسیدم نمیخوام جلوی این آرامشو بگیره؛ همین که یادگرفتم تو این مسیر سپاسگذار خداوند باشم بزرگترین نعمت، موهبت و دستاورد منه، همین احساس آرامشی که دارم این خودش توحیده، این خودش رها بودنه؛ خیالت جمعه میدونی به وقتش به هر آنچه میخوای میرسی مثه شرایط الانم یک روزی رویام بوده اما به راحت ترین شکل ممکن بهش رسیدم؛ اصلا به یه درک قشنگی مدت هاست رسیدم؛ خواسته هامو مشخص کنم و بقیه امور رو بسپرم به خدا، به همون خدا قسم تو این 2 سالی که من عضو سایت شدم و این همه نتایج و دستاورد داشتم، این همه قرارداد، مشتری و ورودی مالی شگفت انگیز داشتم، از خونه و ماشین و غیره من هیچ کاری نکردم؛ خدا فقط به وقتش به بهترین شکل ممکن خودش انجام داد؛ از وقتی به این درک رسیدم خیلی صبور تر شدم، خیلی آروم تر شدم و چون نتیجه گرفتم خیالمم راحته؛ گفتم خدایی که این شرایط الانمو که رویام بوده بهم داده قطعا 1000 برابر بالاترشو هم بهم میده برا خدا که عدد و رقم فرق نداره ولی من از الانم لذت ببرم، عشق کنم با شرایطم، حال کنم، رو خودم کار کنم، کارای سمت خودمو انجام بدم خدا سمت خودشو معجزه وار انجام میده؛ به هر حال بینهایت خوشحال و خوشنودم تو این مسیر قرار دارم و هر روز و هر لحظه دارم اون ریشه رو بهش میپردازم و قوی و قوی ترش میکنم هر روز دارم بزرگ تر میشم، آگاه تر میشم

    و بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو وارد مسیر علائقم کرده وقتی به گذشتم و شرایطی که خدا منو توش قرار داده فکر میکنم میبینم همین مسیری که توش هستمو باید ادامه بدم؛ خیلی دوست دارم این مسیرو خیلی حس خوبی بهم میده؛ آروم آروم تو این مسیر رشد کردم، کارو یاد گرفتم، درآمدمو بردم بالا و هر روز بیشترو بیشتر یاد میگیرم دوست دارم تو این مسیر یاد بگیرم و لذت ببرم، اصلا خسته نمیشم از کار کردن تو این مسیر و هر روز برا خودم چالش های جدید ایجاد میکنم و از زاویه های مختلف تو حوزه کاریم رشد میکنم، لذت میبرم و روزیمم خدا بهم میده، خداروشکر میکنم که سمت خودمو هر روز و هر روز به بهترین شکل ممکن انجام میدم و همین موندن در احساس آرامش یکی از کارهایی هست که من از سمت خودم دارم انجام میدم و از صمیم قلب سپاسگذارخداوندم که منو به مسیره حوزه کاریم هدایت کرده؛ هر چی بیشتر تو این حوزه یاد میگرم بیشتر درک میکنم چقدر عاشق این حوزه ام و حاظرم تو این حوزه کار کنم و یاد بگیرم حتی اگر پولی نباشه

    استاد عزیزم با تموم وجودم ازتون سپاسگذارم بابت تک تک فایل هاتون که تو همه فایل ها فقط دارین درست زندگی کردن رو به ما آموزش میدین و دارم نگاه میکنم به گذشتم؛ میبینم چقدر رشد کردم، چقدر بزرگ شدم و تغییر شهصیتم از زمینه تا آسمون؛ خیلی دوستتون دارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: