آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 6
آرامش، بر ادراک تو از خودت، از خدا و از جهان میافزاید… فقط در آرامش است که درک میکنی زندگی، یک تجربه شخصی است و خداوند یک تجربهی شخصی است.
تعاریفِ گوناگون دیگران از خدا و از زندگی به کارَت نمی آید. تو نیز تعریفِ خودت را داری.
همهی چیز در درونِ توست. اینهمه حرفها، نوشتهها، سخنرانیها، کتابها، روشها و مذهب، هرگز و هرگز تو را بی نیاز از این تجربه نمیکند، چرا که خداوند یک تمایل درونی است که میل عظیمی به پدیدار شدن در تجربهی شخصیات دارد.
با تعریفِ من از آرامش، به آرامش نمیرسی، همانگونه که با گوشهای من نمیشنوی و با چشمانِ من نمیبینی.
تجربهی آرامش، جسارتی یگانه را میطلبد.
جسارتی که مانند آن دانه گیاه که میکوشد تا با شکافتنِ پوستهاش خود را به درونِ ماجرای زندگی پرتاب کند، تو نیز این شکاف را در ذهنت، در باورهای به هم تنیدهای که حتی از پوستهی یک هستهی خرما نیز سفتتر شده، ایجاد کنی.
باید مانندِ آن دانه که درک کرده چیزیکه که یک درخت را از یک دانه ی شکاف بر نداشته متمایز نموده، جسارتِ یگانهاش برای کشفِ تجربهی شخصیاش از درخت بودن است، به این ادراک برسی و گرنه آن دانه هم درختهای زیادی برای تماشا کردن میشناسد.
پس لازم است به جای قضاوتِ تجربه دیگری، به جای تماشا کردن، به جای یافتنِ دلایل حرکت نکردن، به جای همهی بهانه هایت، همهی ولی، اما و اگر هایت، برای تجربهی شخصیات از موفقیت.. از ثروت و از رحمت… و لذت به راه بیفتی و قدمی برداری.
سید حسین عباس منش
متن قسمت ششم آرامش در پرتو آگاهی:
قضاوت، ارزیابی مداوم هر چیز به درست و غلط یا خوب و بد است. این ارزیابیهای مداوم، طبقه بندیها، نام گذاریها و تجزیه تحلیلها، گفتگوی درونی تو را به شدت آشفته میکنند. قضاوتهای تو چیزی نیست جز بازتاب نیاز شدیدت به تأیید شدن. چیزی نیست جز قیل و قال نفس که یکسره در حرافی است و نمیگذارد تو آرام باشی و خوب که نگاه میکنی این خود تو هستی که قضاوت میشوی. به گاه خشم از همه نفرت داری و به گاه شادی هیچ کس را از مهر و دوستی بی نصیب نمیگذاری. پس قضاوتهای تو تحت تأثیر درون تو هستند نه بیرون تو.
وقتی با چیزی روبرو میشوی هیچ لزومی ندارد که قضاوتش کنی. لزومی ندارد که تعیین کنی این گل زیباست یا زشت، این آدم که پاره ای از وجود خداست، خوب است یا بد، یا کار آن دیگری درست بود یا غلط، قضاوت نکن. نفس مدتی دست و پا می زند که حرافی کند و عاقبت از پا میافتد و تو آرام میشوی. کار تو این است که فقط باشی، فقط باش و تماشا کن و این آن چیزی است که باید یاد بگیری. مثل آن گل که فقط هست و تماشایت میکند و قضاوت را حتی نمیشناسد و خشم را، و کینه را، و حسادت را تمام آنچه که او تجربه میکند آرامش است، و در آرامش خود به دریا وصل است. به اصل خود و این همان است که تو در درونیترین لایههای وجودت همیشه به دنبالش بوده ای.
قضاوتهای تو محدودت میکنند. وقتی قبل از مواجهه با چیزی قضاوتش میکنی در حقیقت از تجربیات گذشتهات استفاده میکنی و این گذشته توست که آیندهات را رقم می زند. یعنی همیشه مثل گذشتهات هستی، همیشه در قالب گذشتهات زندگی میکنی. محدودی محدود.
قضاوت نکن! نفس حراف تو عاقبت ساکت میشود و خود متعالی تو فرصتی برای آرامش مییابد. فرصتی برای سکوت، فرصتی برای گوش کردن به اصلش، گوش کردن به خدا.
برای سه روز آینده:
فقط برای سه روز قضاوت نکردن را تمرین کن. حادثهها را، آدمها را، موجودات را و هیچ چیز را قضاوت نکن.
یاد بگیر که گاهی فقط باشی و تنها تماشا کنی موجوداتی را که برای هدفی خلق شدهاند.
یاد بگیر که جهان از خلقت هر موجودی هدفی داشته است و هر موجودی در هر جایگاهی که هست، به ظاهر خیر یا به ظاهر شر، در مسیر تکامل خویش است. در مسیر دارمای خویش.
با بیان این نکته برای اطرافیان، آن را در ذهن خود پایدار کن و بخشنده شو تا طبیعت در تو جاری شود.
برای شنیدن سایر قسمتهای آرامش در پرتو آگاهی کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی آرامش در پرتوی آگاهی | قسمت 63MB3 دقیقه
به نام خالق زیبایی ها
قضاوت نکردن
تجربه شخصی من میگه در صورتی میتونیم قضاوت نکنیم که به درک وجودی خودمون برسیم اینکه فقط خودمون مسئول زندگی خودمون بدونیم اینکه هر کسی هر جای هست بر اساس فرکانس و مدارش هست و من تاثیری روی زندگی دیگران ندارم و همچنین دیگران.
اینکه اگه هرکسی به هر جای رسیده منم میتونم چون خدای هر دو یکی این باورمون که فرق داره
اینکه حرف و نظر دیگران هیچ تاثیری روی من نداره
اینکه در هر صورت یکسری آدم ها هستن قضاوت میکنن
اینکه فقط و فقط به نکات مثبت توجه کنیم
تجربه کردم میگم من رویا تا چند سال پیش به زمین و زمان شکایت میکردم قضاوت میکردم دلسوزی میکردم
این چرا اینجوری ،این اشغال چرا ریخته،این آدم چه بی فرهنگ،این چه رفتاری،
میدونید چرا میدیدم چون تنها توجه من به نکات منفی اطراف و آدم ها و حتی خودم بود.از 7ودم بدم میومد شاید جلوی دیگران قوی نشون میدادم ولی از درون سرزنش قضاوت بود.
تا کم کم با تکامل یاد گرفتم اگ جایی ده تا زشتی داره یکی زیبایی داره من تمرکزم رو اون زیبایی باش
تو خیابون دنبال ماشین زیبا خونه های زیبا سرسبزی و دنبال 4راوانی باشم بخدا قسم الان میرم بیرون انگار همه جا تمیز چند روز پیش ناخودآگاه متوجه شدم من بیرون میرم همش خوبی و زیبایی میکنم واقعا خدا روشکر
یا اینکه از یک تایمی آدم ها و روابط و سمی و اخبار و فیلم قطع کردم به شدت برای من رویا که عاشق دوست و مهمونی و شلوغی بودم سخت بود حتی از ترس تنهایی گریه میکردم ولی رفتم تو دل ترس ،
نکات مثبت آدم های باقی مونده مثل همسر و بچه هام و خانوداه نوشتم نکات مثبت خونه و حیاطم ،نکات مثبت خانواده همسرم که تو یک حیاط هستیم اصلا راحت نبود برای من ولی تونستم خدا پاسخ داد
والان هر روز دارم تو دفترم شکر گزار نکات مثبت خانواده ام هستم روابط ها عالی شدا اگه هم تضادی بیاد با دید مثبت میبینم که چه درسی داشت
و مهم تر از همه دیگ خودم سرزنش و قضاوت نمیکنم عاشق 7ودم شدم با همه عیب و ایراد.یاد گرفتم توانایی و زیبایی درون و بیرون خودم و دیگران ببینم
یاد گرفتم هیچ انسانی شبیه هم نیستن هر کس مسیر خودش داره و هر کسی سر جای درستشه،
واقعا خداروشکر که تو این مسیر اومدم .
سپاسگزار استاد عزیزم هستم که یک روز رسالتش پیدا کرد و این همه آدم متوجه رسالت خودشون شده
حس میکنم رسالت هر آدمی لذت بردن و خوشبختی و چه مقدار لذت بردن تو این دنیاست.
سپاسگزار خود خودمم که هر جا بریدم با ناله خدا رو صدا زدم پایبند بودم تعهدم داشتم و تکامل ام طی کردم.
در پناهدحق شاد و پیروز باشید
سلام مهلای عزیز
سلام دردونه خدا
سلام به اشرف مخلوقات
سلام دوست داشتنی
سلام زیبا ترین دختر جهان
سلام ملکه خداوند
شما بهترینی همانطور که هستی اصلا لازم نیست کاری انجام بدی
مگه نوزاد بدنیا میاد کاری میکنه برای خوانواده اش ولی عزیز همه ،ما هم همینطور.
به شدت وره عزت نفس بهتون پیشنهاد میدم عالی عالی