داستان تحول من
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- به رؤیاهایت باور داشته باش 1377MB32 دقیقه
شرایط سخت و طاقت فرسا، شروع تحول زندگی من بود. پس از سالها زندگی در شرایط ناخواسته، مصمّم شدم تا زندگی دلخواهم را بسازم. به ندای قلبم اعتماد کردم و ذهنم را برای تغییر همه چیز باز گذاشتم:
- تغییر شهری که سالها در آن زندگی کرده بودم و همه جای آن را میشناختم؛
- تغییر روابط و دوستانی که آن روزها مهمترین سرگرمی زندگیام بودند.
- تغییر شغلی که تصور میکردم تنها کاری است که انجامش را بلدم.
- و مهمتر از همه تغییر باورهای محدودکنندهای که، بعداً فهمیدم منشأ همهی این ناخواستهها بودند؛
زیرا “نشانهها” به وضوح فریاد میزدند که زندگی به سبک اکثریت جامعه، مثل زنجیر، تو را در این شرایط نادلخواه نگه داشته و مرتباً همین ناخواستهها را برایت تکرار میکند.
آن روزها با این وضوح که در دوره 12 قدم آموزش دادهام، بلد نبودم فکر خدا را بخوانم و قوانین بدون تغییر این نیرو را بفهمم. آن روزها با این وضوح، ارتباط بین باورهایم و شرایطی که تجربه میکنم را نمیدیدم. آن روزها به دقتِ تمرین ستاره قطبی، بلد نبودم فرکانس خواستههایم را به جهان ارسال کنم. اما داستان تحوّل من با مشاهده زندگی افرادی شروع شد که در همان شهر و اوضاع اقتصادی همان کشور زندگی میکردند و با اینکه استعداد و توانایی بیشتری نسبت به من نداشتند، زندگی روی خوش و پربرکت خودش را به آنها نشان میداد و باعث شک کردن من به پیش فرضهای ذهنم میشد.
همهی عمر رویای زندگی در آزادی مالی، زمانی و مکانی را داشتم تا بتوانم هر ایدهای که دارم را اجرا کنم؛ هرجای دنیا که خواستم زندگی کنم؛ هر وقت که خواستم مسافرت بروم، بیآنکه نگران هزینههای آخر ماه یا کمبود وقت و انرژی باشم.
یادم میآید برای سالهای متوالی، عید هر سال باز هم به جیب خالیام نگاه میکردم و به خودم میگفتم:
- “عید سال بعد، دیگر مشکلات مالی امسال را ندارم و میتوانم برای عزیزانم هدایایی ارزشمند بخرم”
دیدن آدمهایی که آرزوهای من، واقعیت زندگی آنها بود، این رویا را هر روز قویتر میکرد. مشاهدهی زندگی آنها، این ایمان را در دلم رشد میداد که شرایط کنونی را به عنوان واقعیت زندگی یا سرنوشت غیر قابل تغییر، نپذیرم.
همین ایمان بود که مرا به سمت کشف قوانین زندگی هدایت کرد. هرچه قوانین زندگی را بهتر میشناختم، رؤیای زندگی در آزادی مالی و زمانی و مکانی، امکان پذیرتر به نظر میرسید و رسیدن به آرزوهایم برای ذهنم منطقتر میشد.
رمز تغییر این است که در شروع کار، ثابت قدم بمانی و مسیر درست را ادامه دهی حتی اگر ظاهراً نتیجه خیلی عظیمی نمیبینی. آن روزها فقط یک راننده تاکسی بودم و ذهنم مملو از باورهای محدود کننده و فقر آلودی بود که اجازه دیدن فراوانی نعمتها را به من نمیداد. ذهنم آنقدر با باورهای محدودکننده برنامهنویسی شده بود که نمیتوانستم دلیل زندگی در شرایط ناخواسته را باورهای محدودکنندهام بدانم، نه پدرم! نه جامعه! و نه هر عامل دیگری بیرون از من.
اما میدانستم قدم اول از پذیرفتن این مسئولیت شروع میشود.
قدم اول این است که بپذیری شرایط سخت مالی زندگیات را خودت با باورهایت ایجاد کردهای و ربطی به شرایط اقتصادی مملکت ندارد؛ بپذیری این تحقیر شدنها در رابطه، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به ویژگی های اخلاقی همسر یا اطرافیانات ندارد؛ بپذیری شرایط زندگیات، نتیجه باورهای خودت است و ربطی به مکان جغرافیاییای که در آن به دنیا آمدهای، ندارد؛
در ابتدای مسیر، وقتی هنوز نتیجهی خیلی بزرگی در دست نداری که بتوانی حریف نجواهای ذهن بشوی، باید بتوانی ایمانت را حفظ کنی؛برای تغییر باورهایت مصمم بمانی و ادامه دهی؛
به جای واکنش نشان دادن به شرایط ناخواسته کنونی، “احساس خوب داشتن” را اصل بدانی و به شیوه محدودکننده قبلی برنگردی؛
من در مسیر تغییر باورهایم، جای خالیِ “همراهان مثبت و حمایتکننده” را به وضوح میدیدم. خصوصاً در ابتدای مسیر که ذهن تمام تلاش خود را میکند تا تو را به شیوه قبلی برگرداند. در چنین لحظاتی که کنترل ذهن سختترین کار دنیا میشود، حضور در یک محیط ایزوله مثل “خانواده صمیمی عباسمنش”، برای تقویت ایمانم حیاتی می شد. برای همین مصمم شدم تا “این محیط صمیمی” را بسازم و مسیر را برای اعضای این خانواده، هموار کنم.
- زیرا حضور در این محیطِ سرشار از آگاهیهای خالص، میتوانست راهنمایی راستین باشد برای تقویت ایمانِ نوپایم در شروع مسیر؛
- محیطی که هر بار به آن وارد میشوم، کلیدهای هدایتگر را در دستم بگذارد و باورهای نوپای مرا با ورودیهای قدرتمندکننده تغذیه کند؛
- محیطی که بودن در آن، مدام به یادم آورد: “ساختن باورهای قدرتمند کننده“، ارزشمندترین سرمایهگذاری در زندگیام است؛
- کنترل ورودیهای ذهنم، مهمترین مسئولیت زندگی من است.
اگر در لحظات ناامیدی که ترسِ “اگر جواب ندهد چه” در من رخنه میکرد، محیطی مثل خانواده صمیمی عباس منش را داشتم، قانون احساس خوب = اتفاقات خوب را سریعتر به یاد میآوردم؛ ضرورت اجرای این قانون را بهتر درک می کردم و این یادآوری، قدمهایم را برای استمرار ورزیدن در این مسیر، استوارتر می کرد. در حقیقت، پیچ و خمهایی که من در مسیر درک قوانین زندگی و نحوه هماهنگ شدن با آنها تجربه کردم، باعث شد تا بخواهم این دانشگاه زندگی ساز را ایجاد کنم:
- دانشگاهی که “توحید” را به عنوان اصل و اساس رسیدن به آزادی مالی و زمانی و مکانی، به من یاد بدهد؛
- دانشگاهی که این اساس را به من بفهماند که: “تمام اتفاقات زندگیام بدون استثناء نتیجه باورهای خودم است“؛
- دانشگاهی که رابطه “توحید عملی” با “این اساس را به من نشان دهد تا بتوانم شرکهای مخفی ذهنم را بشناسم؛
- شرکهایی که تلاش میکنند عواملی مثل شانس، جبر جغرافیایی، وضعیت خانواده و… را عامل تعیین کنندهی شرایط زندگیام بدانم و به این شکل مسئولیت تغییر زندگیام را به عهده نگیرم؛
- دانشگاهی که در صلح بودن با خودم را به من یاد بدهد؛
دانشگاهی که با آموزههایی چون دوره جهانبینی توحیدی، توانایی کنترل ذهن را به من بیاموزد. به گونهای که: آرامش را جایگزین نگرانیهایم کند؛ ایمان را جایگزین ترسهایم کند؛ توحید را جایگزین شرکهای مخفی وجودم نماید؛
دانشگاهی که با آگاهیهایی اصل و خالص ” دوره روانشناسی ثروت ۱ “، منطقهایی قوی دربارهی امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی در دستم بگذارد و به من کمک کند تا «ساختن استقلال مالی» را از همین جایی که هستم و همین شرایط و امکاناتی که دارم، شروع کنم. آگاهیهایی که در یک فرایند لذتبخش، باورهای قدرتمند کننده را جایگزین باورهای محدودکنندهای نماید که در تمام این سالها ذهنم را برای فقر طراحی کرده بود؛
دانشگاهی که تا با آگاهیهای خالص “دوره روانشناسی ثروت ۳ “، مرا به این اطمینان برساند که، برای راه اندازی کسب و کارم، نیاز به سرمایه اولیه هنگفت ندارم، بلکه نیاز به باورهای ثروتآفرین دارم؛ نیاز به تشخیص هدایتهای خداوند و حساب کردن روی آنها دارم؛ نیاز به شناخت علایقم و ارزشمند دانستن آنها دارم؛
نیاز به پرورش توانایی حل مسئله دارم؛ نیاز دارم باور کنم همه ی شغل ها پتانسیل یکسانی برای ساختن ثروت دارند اما آنچه مرا به ثروت واقعی میرساند، رفتن در مسیر علایقم است؛ باورهای ثروت آفرین ساختن درباره علایقم است؛
به آگاهی هایی نیاز دارم که قدرت “تشخیص اصل از فرع” را به من بیاموزند تا به جای تلاش برای یک شبه پولدار شدن، قدم به قدم باورهایم را تقویت کنم؛ برای خلق ثروت بیشتر، با کسب و کارم ارزش بیشتری خلق کنم، مسائل بیشتری را در جامعهام حل کنم و به این شکل ظرف وجودم را برای دریافت ثروتهای بیشتر، بزرگتر کنم.
آن روزها،به راهنمایی مثل ۱۲ قدم نیاز داشتم تا در یک فرایند تکاملی و لذتبخش، گاری سنگین و زهوار در رفته باورهای محدودکننده را از دوشم باز کند، مرا از مسیر سنگلاخی باورهای محدودکنندهام، به مسیر هموار و لذتبخش باورهای قدرتمندکننده هدایت کند. راهنمایی که به من یاد بدهد تا فکر خدا را بخوانم و آسان شوم برای آسانیها.
چقدر خوب میشد اگر آن روزها میدانستم خداوند چگونه فکر میکند و چه قوانینی بر جهانش مقرر کردهاست؟!
چگونه میتوانم قوانین آفرینش را درک کنم؛ با این قوانین هماهنگ شوم و کنترل همه جانبه زندگیام را در دست بگیرم.
چقدر خوب میشد اگر راهنمایی عملی در دستم بود که به من میفهماند مهمترین اصل در رسیدن به خواستهها، ساختن باورهای هماهنگ با آن خواسته است. راهنمایی عملی که باورهای هماهنگ با خواستههایم را به من میشناساند و چگونگی ایجاد آنها را در عمل با من تمرین میکرد.
آن روزها راهنمایی مثل دوره کشف قوانین زندگی میتوانست آگاهیهای فراموش شدهی قبل از تولد را به یادم آورد. همان آگاهیهایی که هر بار در قالب رؤیا و آرزو در دلم زنده میشد، ولی ترمزهای مخفی ذهنم و باورهای کهنه و محدود کنندهای که ذهنم را برنامه ریزی کرده بود، مجالی به بروز آنها نمیدانند.
در حالیکه وجود راهنمای مثل دوره کشف قوانین زندگی، بدون نیاز به آزمون و خطا، چگونگی شناساییِ این ترمزها و حذف آنها را به من یاد میداد تا بدون تقلا، خواستههایم به صورت طبیعی وارد زندگیام شوند.
آن روزها راهنمایی نیاز داشتم تا زندگی به سبک قانون سلامتی را به من بیاموزد و این خوشبختی را به من هدیه دهد که هم تناسب اندام داشته باشم، هم انرژی بالا برای حرکت در مسیر اهدافم و هم سلامتی کامل جسمانی.
به خاطر ثباتم در این مسیر، خداوند همانگونه که وعده داده بود، بیش از آنچه می خواستم به من نعمت بخشید و مرا به فراتر از آرزوهایم رسانید. نعمت هایی در قالب ثروت، روابطی عالی، دوستانی فوق العاده، سلامتی و.. به قول قرآن: چه کسی وفادارتر از خداوند به عهد خویش است.
به عبارت بهتر، تضادهایی که در مسیر تغییر زندگیام با آنها مواجه شدم، خواستههای بسیاری را در دلم زنده کرد و پایداری من در این مسیر، تمام آن خواسته ها را وارد زندگی ام کرد. اما با اطمینان می گویم برای من با ارزشترین پاداشِ استمرار در این مسیر، تولد خانواده صمیمی عباس منش و تجربهی بودن در جمع صمیمی این خانواده است.
داستان تولد خانواده صمیمی عباس منش و تلاش ما برای بهبود همیشگیِ این خانواده این است که:
آگاهی های منتشر شده در این محیط، ردپاهایی باشند برای همهی افرادی که آمادهاند تا شرایط زندگی خود را به سمت دلخواه تغییر دهند.
من هرگز فراموش نکردم که وجود مأمنی مطمئن مثل خانواده صمیمی عباسمنش، چقدر میتوانست مسیر را برایم هموار و تغییر را برایم آسان و لذت بخش کند.
برای همین، مانند پدری که به خاطر گذراندن کودکیاش در فقر و کمبود، به خاطر تمام آرزوهایی که بر دلش مانده، تمام اسباب بازیهای که نخریده، تمام کیک تولدهایی که نخورده ، تمام هدایایی که نگرفته و تمام بازیهایی که تجربه نکرده است، میخواهد بهترینِ همهی اینها را برای فرزندش انجام دهد، تصمیم گرفتم تمام آنچه را برای شما بسازم که در مسیر این تغییر، با تمام وجودم جای خالیاش را احساس کرده ام.
خانواده صمیمی عباسمنش متولد شده تا همراه و راهنمایی باشد برای شما که آمادهی تغییر شده ای و این جملات الهام بخش را می خوانی؛
- برای شما که مثل من متعهد شدهای تا رؤیاهایت را باور کنی؛
- برای شما که متعهد شدهای تا به جای کوچک کردن خواسته هایت، باورهایت را بزرگ کنی؛
- متعهد شده ای تا به شیوه ی بی حاصل قدیمی شک کنی و قوانین خداوند را بشناسی تا بتوانی برنامهنویس زندگی خود باشی.
بنیان خانواده صمیمی عباس منش بر پایه اشاعه توحید و یکتاپرستی است تا همه ما که اینجا جمع شدهایم، همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند به عنوان سیستمی که این جهان را آفریده و هدایت میکند و تنها منبع قدرت و ثروت است، مقرر کرده تا زندگی ما در دست باورها و فرکانسهای خودمان باشد.
همه ما به یک اندازه به این منبع قدرت و هدایت وصل هستیم اما به اندازهی ایمان به این نیرو و هماهنگی با قوانین این سیستم، به این منبع وصل میشویم و این اتصال را به شکل: آزادی مالی، آزادی زمانی، رابطه عاشقانه، سلامتی، شغل مورد علاقه، آرامش و در یک کلام خوشبختی تجربه میکنیم.
تنها کار زندگی ما این است که قوانین این نیرو را بهتر بشناسیم و در اجرای آن بهتر شویم.
این تنها راهی است که کنترل آگاهانه اتفاقات زندگیمان را در دست خودمان میگذارد. هیچ چیز بیشتر از این به شما احساس آرامش میدهد که احساس کنی کنترل زندگیات در دست خودت است.
این جنس از آرامش، رمز جاری شدن هموارهی نعمتها به زندگی است.
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر و همه اعضای سایت من حسین مرادی هستم در دوران کودکی و نوجوانی با استاد عباسمنش در شهر قم همسایه بودیم و کاملا همدیگر را می شناسیم راستش یه چند سالی از ایشون اطلاع نداشتم ولی با پدر ایشان دوست هستم و جویای احوال آقای عباسمنش بودم تا این که یک روز به صورت خیلی اتفاقی یک فلش دست دوم از بازار روز خریدم که توش آهنگ پر کنم برای ماشینم وقتی فلش را توی پخش ماشین گذاشتم لابه لای آهنگها سخنرانی استاد که راجع به بخشش و خالی کردن انباری و این چیزا بود را گوش کردم خیلی به دلم نشست و احساس خیلی خوبی بهم دست داد ولی هیچ اسمی از استاد تو اون وویس نبود اما خیلی صدای ایشون برام آشنا می اومد خلاصه یه چند تا دیگه از فایل های رایگان دیگر هم توی فلش پیدا کردم و گوش دادم دیگه کاملا شیفته صحبت های ایشون شدم و بالاخره فهمیدم که اسم ایشون چیه ولی هنوز هیچ شکی هم نداشتم که این عباسمنش همون همسایه قبلی و دوست دوران نوجوانی خودمه وقتی توی اینترنت سرچ کردم و عکس ایشون اومد گفتم چقدر آشناست و وقتی که ایشون گفت توی شهر قم زندگی می کرده و خاطرات مغازه بازی های کامپیوتری و سونی و طرفداری از تیم استقلال را گفت فهمیدم که ای بابا ایشون همون حسین آقای خودمونه و وقتی مغازه اش را جمع کرد دستگاه های سونی و تلویزیون هاشو به ما فروخت و ما هم همون شغل را ایجاد کردیم و حالا ماشاالله چقدر پیشرفت کرده و موفق شده .چون من گذشته ایشون را کاملا دیده بودم و وضعیت مالی خانواده ایشون و طرز فکر پدر ایشون را دیده بودم و مقایسه می کردم با صحبت های ایشون کاملا مطمئن شدم و تصمیم گرفتم که به گروه تحقیقاتی عباسمنش بپیوندم و از اموزه های اون استفاده کنم .واقعا برای من که وضعیت ظاهری و اخلاقی اون دوره استاد را کاملا دیده بودم که اصلا هیچ ربطی به وضعیت امروز ایشون نداره خیلی متعجب می شدم که یک انسان چقدر می تونه عوض بشه و موفقیت کسب کنه و خیلی بیشتر دوست دارم که من هم راهی که ایشون رفته را ادامه بدم
بعداز اون با پدر ایشون در مورد استاد خیلی صحبت کردم و از خاطرات ایشون از استاد پرسیدم اتفاقا همین چند روز پیش هم پدر استاد به من زنگ زد و خیلی با هم صحبت کردیم و من از احوال استاد از ایشون جویا شدم . واقعاً انسان با تلاش و مداومت و ایمان به خدا و خودش به هر چیزی که بخواد میرسه.
باسلام وارادت به استادعزیز و همه دوستان عزیز. جناب آقای مرادی چه اتفاق جالبی براتون افتاده خیلی لذت بردم. لذت بردم از هدایت الهی و وصل کردن بنده اش به راه درستی وصحیح.خداوند با یک فلش شمارا به کاروان استاد عباسمنش متصل کرده. انشالاه همیشه موفق و پیروز باشید
درود برشما …مثل آب درکوزه وما گرد جهان میگردیم …شما چه گنجی داشتید وخبرنداشتید .خوشبحال شما اگر استاد بیاد قم میتونید راحت ببینیدش ……….استاد تمام زندگی انسانهایی که دنبال موفقیت بودند ولی راهش را بلدنبودند تغییردادند راه واقعی رانشان دادند که راه نجات انسانهاست .مطمئنا دراینده شما هم مثل استاد عباسمنش موفقیت های بی نظیری خواهید داشت
سلام به استاد و مریم شایسته
سلام به تمام دوستان هم فرکانسیم
من تازه چند روز که وارد سایت شدم ولی از قبل با شما آشنا بودم و با خواهرم فایل های شمارو گوش میدادم و حتی همین حالا نیز دارم فایل های شما رو گوش میدم و متعهد هستم که این راه ادامه بدم و خدارو هزاران مرتبه شکر میگم که در سن ۱۳سالگی خداوند منو هدایت کرد و با قانون مرا آشنایی دادخدارو هزاران مرتبه شکر
چند باری میخواستم تو جاهای مختلف سایت کامنت بزارم و از نتایجم براتون بنویسم ولی چون از توی گوشی خواهرم باید مینوشتم و این کارو نکردم ولی الان دارم مینویسم و از ته دل خوشحالم و میخوام تو این کامنت بنویسم از نتایجم بعد از۱و نیم ماه کار کردن رو خودم و مسمم بودن در راه
اولین نتیجه که از نظر من عالی و بزرگترین نتیجه که توی این یک و نیم ماه گرفتم جذب یه گوشی دلخواه با ویژگی های که من میخواستم
دو کتاب های دلخواه رو جذب کردم کتاب های مثل اثر مرکب و معجزه سحر خیزی و …از این قبیل کتاب ها
داستان کتاب اثر مرکب خیلی باحال خوب اول اینکه همه این کتاب های که گفتم به صورت PDFاست و اثر مرکب همه جا صوتیش رو پیدا میکردم ولی بالاخره خداوند منو هدایت کرد به جایی که PDFرو گذاشته بود خدایا شکرت آخه من کتاب هارو باید خودم بخونم و اگرنه گیراییم میاد پایین و زیاد نمیفهمم
سه تصمیمات مهمی گرفتم مثلاً تناسب اندامم رو بدست بیارم آخ من ۱۰کیلو کمبود وزن داشتم البته این تصمیم مال بعد از ماه رمضون بود و زمانی که باقانون به صورت کلی آشنا شدم و مسمم و متعهد شدم وزنم تقریبا داشت به حداقل وزنی که باید نسبت به قدم میداشتم میرسید
و الان که دارم این کامنت رو مینویسم حداقل وزنم رو دارم قبل از اینکه این تصمیم رو بگیرم وزنم بود ۳۴و الان وزنم هست ۴۴ ونیم خدایا بابت این نتیجه شکر
و توی مدار پول تو جیبی بیشتر قرار گرفتم😊
خدایا شکرت و به پول توجیبیم ۹۰۰هزار تومن اضافه شده خدایا شکرت و وا قعا که این که هر روز نعمت ها و ثروت ها بیشتر میشه حقیقت داره خدایا شکرت و کافیه که فقط باور کنی تا اتفاق بیفته
و راستی من قبلاً هدفی توی زندگیم نداشتم ولی خداوند اینقدر منو هدایت کرد به فایل های که در مورد هدف بود که من الان ۶هدف دارم که میخوام تا آخر سال به آنها برسم یعنی تا سال۱۴۰۰برج ۷و روز ۶ ام
و الان من از تمام دوستایی که باور های محدود کننده داشتن جدا شدم و حتی اونایی که با ما همسایه بودن و من قبلاً با اونا میرفتم بیرون
و روابطم نیز با تمام اعضای خانواده بهتر از قبل شده
و میدونم که فقط این نتایج از مسمم بودن من در قانون ایجاد شد و میخوام تا آخر زندگیم به این قانون الهی پایبند باشیم وواقعا سریال زندگی در بهشت چقدر پر از درس است و همچنین کامنت های بچه ها
من قبلاً اصلا به این سریال علاقه ای نداشتم ولی الان خودم مشتاق تر از خواهرمم برای نگاه کردن این سریال و قبلاً فقط زمان هایی که میخواستم همین طوری وقتم رو بگذرونیم میرفتم نگاه میکردم و تو دلم میگفتم باباخواهرمونم چه چیزا نگاه میکنه مثلاً نگاه میکنه که چیشه و الان میدونم که اون حرفارو فقط میگفتم چون درکم بسیار پایین بود
و همچنین این نشانه امروز من چه باحال واقعا ادمو به چیزای هدایت میکنه که امروز واقعا لازم داره خدایا شکرت از وقتی که وارد سایت شدم هر روز وارد نشانه میشدم و هر چی میومد دانلود میکردم و چقدر که با من هماهنگ بود
خدایا شکرت که منو با قانون الهیت آشنا کردی
خدایا من تا آخر زندگیم مسمم و متعهد هستم به قانونت و از تمام لحظاتم لذت میبرم
برای تمام اعضا سایت و همچنین استاد و مریم شایسته عزیز زندگی سرشار از ارامش و عشق وسعادت و خوشبختی و سربلندی در دنیا و آخرت ارزو میکنم
سلام خانم فائزه عزیز
خیلی دیدگاه زیبایی نوشتین و واقعا عالی بود .
فقط یه سوال داشتم . شما الان همون 13 ،14 سالتونه که این موفقیت ها رو کسب کردین یا سنتون بیشتره؟ اخه من خودم 15 سالمه و اگه شما تو این سن به این موفقیت ها رسیدین ( که جا داره بهتون تبریک بگم ) پس من هم میتونم به این موفقیت ها برسم .
سلام ممنون آره من ۱۳سالمه و کلاس هشتم هستم
و حتما شما با متعهد و مسسمم بودن در قانون میتوانید به تمام چیز هایی که دوست داریدبرسید فقط کافیست باور کنید که اتفاق بیفتد
در پناه الله یکتا ایشالا به تمامی هدف ها و چیزای که دوست دارید برسید
سلام به استاد عزیزم و بانو مریم مهربون
خداوند رو شارکرم بابت این همه زیبایی و این همه قشنگی این جهان که وقتی آگاهانه توجه خودمونو کنترل میکنم و میزارم روی زیبایی ها ، خداوند زیبایی های زیادتری بهمون نشون میده و من یاد گرفتم هر چقدر هم شرایط اطرافم بد و نامناسب باشه ، من توجه خودمو کنترل کنم و فقط به افکار مثبت فکر کنم ….⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐
استاد واقعا شمارو باید تحسین کنم و بهتون افتخار کنم ..
وقتی میگید خداوند منو هدایت کرد و راه و مسیرو بهم گفت، الان درکتون میکنم
از الان خودمو به خدای هدایتگر می سپرم و بهش میگم
خدا جونم ، خودت منو هدایت کن و مسیر رو بهم قدم به قدم بگو و خودت توی شرایط به ظاهر سخت ، دستمو بگیر ،کمکم کن که بتونم فکرمو کنترل کنم و همیشه سپاسگزارت باشم …..
استاد عزیزم الان من یه جایی زندگی میکنم که دقیقا مثل شرایط شما توی بندرعباس بودید ، هست و نگران نیستم و همه چیزو سپردم دست خودت
قدیم یادمه خیلی گیر میدادم ب شرایط..
ب اتفاقات اطرافم ، ب چیز هایی که خانواده ام برام فراهم نکرده بودن . نمیدوستم که اصلا وظیفه اونا نیس که فراهمکنن و همش من از این بابت رنج میبردم ..
خیلی به دستاورد های دیگران حسودی میکردم و همش فکر میکردم اونا ، دزدی کردن یا پدر مادر بهتری داشتن که ب فکر فرزندشون بودن و…..
همش به خودم میگفتم که باید زودتر به خواسته هام برسم و همش داشتم عجله میکردم و روزهایی که خسته می شدم ، غصه میخوردم
بگذریم بره مهم نیس
مهم اینه من یاد گرفتم از شما که باید همه چیزو به معنای واقعی بسپرم دست خدا و بزارم خودش هدایتم کنه و منو در مکان مناسب و در زمان مناسب قرار بده ️
خدایا سپاس گذارم خدایا سپاس گذارم
استاد الان دارم واقعا از زندگیم لذت می برم درسته یکم تنبلم ، ولی باید روش کار کنم و بهتر از زندگیم لذت میبرم
سپاس گذارم از شما که به افکار ما ورودی های مناسب میدید و باورهای مارو قوی تر میکنید و همچنین سپاس گذارم از خانوم شایسته گل و خسته نباشید میگم بهشون بابت تدوین فایل ها
یه روزی میدونم که خدا منو هدایت میکنه و شمارو میبینم ، خیلی مشتاقم تا اون روز برسه ….
خدا نگهدار استاد عزیزم
1401/10/3تاریخ
9:19:55صبح
کارخونه خیارشور توی حسارساتی
سلام خدمت استاد عزیزم! جاوید آرمند هستم از کشور افغانستان خیلی خوشحالم که تازه عضو سایت زیبای شما شدم.
واقعین بعد از این که عضو این سایت شدم یک حس خیلی عالی برم دست داد.
من 8ماه است که قانون آفرینش همه ی فایل هایش را خریداری کردم و خیلی نتایج عالی را کسب کردم از نگاه روابط، از نگاه سلامتی، از تمام جنبه ها خیلی نتایج عالی را گرفتم. و خداوند(ج) سپاسگذار هستم که من را با استاد خوبم آشنا کرد. دوست دارم استاد مهربانم
سلام و درود من این مقدمرو ک خوندم هربار بدنم مور مور شد و یهو اشک از چشمام سرازیر شد تمام انرژی ک استاد حین تایپ این کلمات گذاشته رو حس کردم کلمات انرژی استاد رو ب من منتقل کردن و با خوندنشون من بغضم گرف خدایا شکرت خدایاشکرت ک با قوانین زیبات و ساده ات آشنام کردی خدایا شکرت برای استاد و تمام کسانی ک از طریق آنها به من آگاهی دادی❤️❤️❤️
به نام الله هدایتگرم
سلام با عشق
این فایل اولین فایل تصویری از شما بود استاد که دیدم اون زمان آگاهی های بینظیر این فایل آنچنان احساس خوبی در من ایجاد کرد که الان بعد از تقریبا یک سال و نیم هنوز هر وقت این فایل و میبینم همون احساسات در من زنده میشه به وجد میام و احساس میکنم مثل شما به تمام خواسته هام رسیدم وبا تمام وجود خدا رو شکر میکنم
اینکه یه نفر با چه ایمان و شجاعتی بتونه در سن 20سالگی مهاجرت کنه به جایی ناشناخته وشروع کنه از زیر صفر فقط و فقط با ایمان با توحید با عشق با امید بله با امید امیدی از جنس خدا گونه که اگه تقی به توقی خورد جا خالی نکنه وعقب نره …
درسته استاد شما لایق بهترین ها هستید واین لیاقت رو خودتون در وجودتون کشف کردین شما تغییر کردین شما قدم برداشتین شما رفتین به دل ناشناخته ها شما بر ترسها تون غلبه کردین شما جا نزدین شما ادامه دادین شما توکل داشتین شما مبارزه کردین با شرک با باورهای محدود کننده با احساسات منفی
شما از تنها شدن نترسیدین
شما از قضاوتها نترسیدین
شما از شرایط سخت نترسیدین
شما ادامه دادین …..
جهان پاداش میده به کسی که با شجاعت قدم برداره
جهان به شما پاداش داد…
شما الان در بهترین شرایط آزادی مالی آزادی مکانی آزادی زمانی و…..که هر کسی حتی بزرگترین افراد جهان آرزوی داشتن شو دارن هستید
شما با عزیز دلتون توی بهشت تو بغل خداااا دارین عشق میکنید و شما لایق بهترین ها هستید
هیچ کسی رو نمیشناسم که بتونه لایق تر از شما برای دریافت این همه نعمت وثروت وبرکت و آرامش وعشق و فراوانی وخوشبختی باشه چون هیچ کس و نمیشناسم که بتونه مثل شما روی خودش کار کنه و بهترین خودش رو به جهان ارائه بده
شما نه تنها خودتون پیشرفت کردین بلکه با تمام وجودتون تلاش کردین تا شاگردان شما هم مثل شما پیشرفت کنن
شما هیچ چیز و برای خودتون تنها نگه نداشتین وهر آنچه درک کردین وبه شما الهام شد رو با عشق به همه آموزش دادین
صادق تر از شما سخاوتمند تر از شما لایق تر از شما بهتر از شما وجود ندارد
بهترین و شایسته ترین استاد جهان
کسی که خوب زندگی میکنه و تلاش میکنه دنیا جای بهتری برای زندگی باشه
کسی که شعار نمیده عمل میکنه
عاااااشقتم استاد
عاشق خودت و عزیز دلت
شما بی نظیری
من قبل از ورد به این سایت چند ساعت قران گوش میکردم و بخاطر مهربانی بزرگی خدا اشک میریختم قبلا با استاد اشنایی داشتم اما نه اینطور که الن شناختم من الن در جای گاهیم که حتی پول خرید اینترنت دانلود کردن این فایلو نداشتم چقدر خوب شد خواندن این بخش بازهم باعث شد اشک بریزم که که چطور خدایی به این عظمت دارم و اون رو به راحتی فراموش میکنم من کلام حق رو هدایت خداوند رو از زبان ایشون به وضوح برایه خودم میبینم انگار مختص من هستش اما باز میترسم و گریه میکنم همین حالا میترسم موفق نشم بخاطر ترسم خجالت زده شدم واقعا نمیتونم این همه احساسمو چطور باید به زبون بیارم بی نهیات سپاس گزارم از همین متن نکته هایه خیلی خیلی ارزشمندی یاد گرفتم
با سلام خدمت هم فرکانسی ها و خانواده عزیزم خیلی دوست دارم یه روزی برسه که یه جمعی از هم فرکانسی ها در یک سالن یا یک کشتی جمع بشیم و برای مدتی در کنار هم باشیم…
امروز اولین بار است که می نویسم من از نوروز 1400 با استاد آشنا شدم آن روزی که احوال پسر دایی ام را که از مشکل کم شنوایی رنج میبرد پرسیدم و او که سال ها دوا دکتر حریف خوب شدن گوشش نشده بود.در جواب احوال پرسی من گفت گوشم خوب شد من بهش گفتم چطور گفت فایل های استاد عباسمنش را گوش دادم و سعی کردم حال خودم را خوب کنم و…
من که یازده سال بود ازدواج کرده بودم و بزرگ ترین مشکل زندگی ام این بود که بچه دار نشده بودم و سال ها دوا دکتر و بارها ivf منفی مرا به دره نامیدی کشانده بود اما امیدی در دلم روشن شد پسر دایی ام بمن گفت شک ندارم خداوند به تو فرزند می دهد اگر متعهد شوی و از حالت نامیدی و ناراحتی خارج شوی و شادی و سپاسگذاری را جایگزین کنی. من موضوع را با همسرم در میان گذاشتم به همسرم گفتم سعید(پسر دایی ام) می گوید گوشش را با گوش دادن فایل خوب کرده است تو باور می کنی؟
همسرم هم گفت ما همه راهی را امتحان کرده ایم این راه را هم می رویم الان در شرایطی دارم می نویسم که فرزندان دو قلوی من نزدیک به دوسالشان است و خدا به من فرزند داد خدا من را عزیز کرد من از صدای دلنشین و الهام آور استادم به نتیجه رسیدم
من احساس گناه را دور انداختم من همیشه فکر می کردم حتما گناهانی که کرده ام باعث شده خدا بمن فرزند ندهد ولی این باور را دور انداختم.
من دعاها و جادوهایی که پشت ساعت و تابلوهای منزل گذاشته بودم تا جادویی که دعانویسان گفته بودند برایتان جادو کرده اند که بچه دار نمی شوید را به دیوار کوبیدم.
من باور کردم که هیچ جادو و قدرت و اراده ای فوق اراده پروردگارم وجود ندارد و به قول استاد یک قدرت بیشتر در جهان نیست که این جهانو خلق کرده و داره مدریت میکنه.
من سپاس گذار آن چیزی شدم که داشتم.
من دیگر به اینکه چرا من فرزند ندارم و بقیه دارند فکر نکردم.
انصافا همسرم هم بسیار خوب روی خودش کار کرد.
من به کسانی که مشکلاتشان را گردن چشم مردم می انداختند و می گفتند چشم خورده ایم می خندیدم و میگفتم قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست و چشم یک آدم ناچیز هیچ تاثیری در اتفاقات زندگی شما ندارد.
من باورهای غلط را با باورهای درست که منطقی قوی داشت جایگزین کردم و احساسم رفته رفته بهتر شد.
تا اینکه خداوند به من فرزند داد و خانه دیگری در شهرمان ساختم و الان دو خانه دارم.
اما زندگی کارمندی و حقوق کم و قسط های زیاد خوشی را از من گرفته و نمی دانم در این شرایط چگونه احساسم را خوب کنم.
فکر میکنم بیشتر نباید بنویسم.
سپاس.
با سلام به پسر عمه عزیزم و همه اعضای خوب سایت استاد عباسمنش واقعا خدا رو شاکرم که به این مسیر زیبا هدایت شدم که نتیجه این هدایت رهایی از سالها رفتن پیش دکترهای مختلف طب پزشکی و سنتی و اسلامی و نظریه های متفاوت برای رهایی از کم شنوایی تو سن 35 سال تا 40 سال وقتی استاد به من یاد داد که تقدیری وجود نداره (بر عکس اون چیزی که سالها این آخوندها به خورد ما داده بودن ) من دارم نتیجه افکار و فرنکانسم رو دریافت میکنم و چیزی از غیر از این نمیتونه تو زندگی من اتفاق بیفته سعی کردم با تغییر نوع نگاهم به خداوند و جهان همه چیز رو از خودم بدونم و این کم شنوایی که باعث شده بود برای هر دو گوش سمعک استفاده کنم رو نتیجه افکار خودم بدونم و خداوند مشتاقانه منتظره تا من تغییر کنم تا به سلامتی که چند سال بود زندگی منو مختل کرده بود برسم که این هم از عدالت محض خداوند هست که این قانون و قرار داده که شرطش تغییر فرکانس بنده هاش برای رسیدن به خواسته ها س
خدا رو شکر وقتی نتایج دوستان و اعضای سایت و میخونی ایمانت صد برابر میشه که تصادفی نبوده و باز هم میتونی به خواسته های دیگه ات برسی که خدا رو شکر به خونه خوب و ماشین خوب هم رسیدم و باز هم این نتایج ادامه داره تو این مسیر زیبا
دوستان وقتی استاد میگه افکار دیگران هیچ تاثیری تو زندگی شما نداره حتی دعای پدر و مادر تا وقتی که افکار شما دچار کمبودها ، نشدن ها ، افکار منفی هست وقتی که پسر عمه من بعد 11 سال بچه دار شد بهش گفتم اگه 100 سال دیگه هم پدر و مادرت برات دعا میکردند این اتفاق برات نمیافتاد و تو داری نتیجه تغییر افکار و فرکانس ت رو دریافت میکنی و این عین قانونی هست که استاد توضیح میده و همچنین اتفاقات خوب دیگری که تو زندگیت افتاد
خدارو شکر که همچین قوانینی رو قرار داد تا ما بتونیم کنترل زندگیمون رو بدست بگیریم تا زندگی بهتری داشته باشیم
از استاد عزیزم به خاطر این آگاهیها ممنون و سپاسگذارم
شاد و پیروز باشید
به نام خدای هدایتگرم💌
استاد این داستان زندگیتون رو اوایل ورود به سایت خونده بودم و امروز دوباره خیلی هدایت گونه مجدد خوندمش واقعااا از تقریبا یک سال قبل که این متن خوندم چقدر خودِ من تغییر کردم یادمه اون اوایل حرفای شما برام خیلی سنگین بود به شدت مقاومت داشتم و این متن رو که اون موقع خونده بودم بین خودم و رویاهام فرسنگ ها فاصله میدیدم خیلب بیشتر از الان ترس داشتم برای تغییر برای حرف مردم و همش میگفتم از کجا معلوم اما امروز واقعا خوندن این متن یه حس عالی و ایمانی در من بیدار کرد و حس کردم دارم همون راهی رو دارم میرم که شما اوایل راه بودید و رفتید من همیشه با خودم میگم واقعا استاد چقدر ایمانش قوی هست و من چقدر دوست دارم این حد از ایمان و جسارت رو که منم داشته باشم شما هیچ الگویی نداشتین و فقط به وعده و ندای قلبتون گوش دادین و حرکت کردین پس اگر من با وجود شرایط مهیا الان و با وجود این سایت که یه لقمه آماده کرده همه چیو اگر نتونم به رویاهام برسم چجوری میخوام سرم رو پیش خدا بالا بگیرم ؟اصلا چطوری میتونم بهش بگم من بنده تو هستم ؟ با این همه نشانه که برام فرستادی
واقعا استاد جون خیلی ممنون ازتون این سایت جای به جاش بوی خدا میاد بوی آرامش بوی نعمت بوی هدایت بوی آزادی بوی ثروت بوی بهشت بوی انسانیت حتی این نوشته اول سایت که امروز دوباره به خوندش هدایت شدم و متوجه شدم چقدر من دیدگاهم تغییر کرده چقدر بیشتر دارم خدا رو باور میکنم و باورهای شرک آلود رو میشکنم خدایا شکرت ان شالله سال آینده هم این متن رو بخونم و با مدار بالاتر و کلی نتیجه تو دستم بیشتر خدا رو باور کنم
خدایا ثابت قدم نگه دار ما رو در این مسیر بهشتی🍇🌱
تو بودی ، هستی و می مانی
سلام به استاد بزرگوار و سلام به خانم شایسته ی عزیز
من در ابتدا از خواهر عزیزم خییییلی سپاسگزارم که شما رو به من معرفی کرد زمانی که واقعا بهتون نیاز داشتم ، و خواهرم مثل یک معلم و مادر دلسوز کمک ام کرد ساعت هااااااا واسم وقت گذاشت و می گذاره برای من تا از منطقه ی امن ام در بیام تا نجات پیدا کنم از خییییلی چیزاااا ؛ باورها ی بسیار غلط تا اصلاح رفتاری وووووووووو .
آشنا شدن با شما یک معجزه هست واسم چرا که متوجه شدم هیییچ نمی دانم و بس . نه در مدرسه ، نه در خانواده ، و نه در هیچ کجاااای دیگه به ما هیچی یاد ندادن ( زندگی کردن درست رو ) ، فقط باورهای خودشون رو تزریق ما کردن ما هم پیروی کردیم . الان دارم بیدار میشم و تو دستم پاک کن گرفتم حتی ی وقتایی وایتکس و جرم گیر تا باورهای غلط و با خودم (به تکامل رسیده به اشتباه) و عجین شده رو دارم پاک میکنم .
باورهای اشتباه ؛ تموم شدن و محدود بودن رو ، کمبود رو ، به نا عادل بود (استغفرالله… خداوند رو) و خیییلی افکار پوچ دیده .کافیه تو مدار باشیم اونوقت به قول خواهر بزرگوارم (اگه شاگرد آماده باشه استاد از راه میرسه) . و من با کمک خواهرم قدم در این مسیر گذاشتم . و خداوند رو بخاطر این نعمت های با ارزش زندگیم (خواهرم ، شما استاد بزرگوار و کلی نعمت های با ارزش زندگیم )ازتون تشکر میکنم و البته از خداوند خیییلی تشکر میکنم که شما عزیزان رو قطب نمای زندگیم قرار داد . می خوام بگم اولش ترسیدم گفتم تغییر چیه من دیگه دیرمه ، اما می خوام ایده آل خودم باشم پس نباید جا بزنم چون اگه قرار بر این بود که من محکوم به همین قبلی ام هستم پس اصلا خداوند به خواهرم مانویت نمی داد که شما رو بهم معرفی که و کائنات بستر رو واسم فراهم نمی کرد. چون نمی خوام لحظه ی آخرم حسرت زندگی نکردن رو با خودم حمل کنم ، میخوام به خودم لایک بدم . میدونم شدنیه